ONE HOUR ENGLISH LESSON - Improve Your READING In English

Welcome to this one hour.

به این یک ساعت خوش آمدید.

English lesson today you're going to learn.

درس انگلیسی امروز که قرار است یاد بگیرید.

English with the News.

انگلیسی با اخبار.

We're going to read two different news articles together so you can learn a lot of advanced

ما قصد داریم دو مقاله مختلف خبری را با هم بخوانیم تا بتوانید

vocabulary, complex grammar, and.

لغات پیشرفته، دستور زبان پیچیده و.

Correct pronunciation.

تلفظ صحیح بیا

Let's get started.

شروع کنیم.

Let me read the title.

بگذار عنوان را بخوانم.

For you.

برای شما.

Most Metaverse users don't even make it a month.

اکثر کاربران Metaverse حتی یک ماه هم به آن دسترسی ندارند .

WSJ reports.

WSJ گزارش می دهد.

Now we're talking.

حالا داریم صحبت می کنیم.

About the Metaverse.

درباره متاورس

The Metaverse.

متاورس.

And you might recognize.

و شما ممکن است تشخیص دهید.

This avatar, this cartoon.

این آواتار، این کارتون.

This looks like Mark Zuckerberg, doesn't it?

این شبیه مارک زاکربرگ است، اینطور نیست؟

The founder of Facebook.

بنیانگذار فیس بوک.

Well, Mark Zuckerberg created.

خوب، مارک زاکربرگ خلق کرد.

The Metaverse, which is a virtual.

متاورس که مجازی است.

Universe, I have never used Metaverse.

Universe، من هرگز از متاورس استفاده نکردم.

Have you?

دارید؟

But that's what we're talking.

اما این چیزی است که ما صحبت می کنیم.

About in this article.

در مورد در این مقاله.

So Metaverse is the name.

بنابراین Metaverse نام است.

Of the virtual reality world that.

از دنیای واقعیت مجازی که.

Mark Zuckerberg has created and WS.

مارک زاکربرگ ایجاد کرده است و WS.

J I'll just point out that this stands.

J من فقط اشاره می کنم که این پابرجاست.

For the Wall Street Journal.

برای وال استریت ژورنال

Wall Street Journal.

مجله ی وال استریت.

Since it's the most common, most popular newspaper in the world, we.

از آنجایی که این رایج ترین و محبوب ترین روزنامه در جهان است، ما. از

Use an acronym.

یک مخفف استفاده کنید.

An acronym is when you take.

مخفف زمانی است که می گیرید.

A word.

یک کلمه.

And you shorten it by just.

و شما فقط آن را کوتاه می کنید.

Using each first letter.

استفاده از هر حرف اول

Of that word.

از اون کلمه

So you already know and hopefully use.

بنابراین شما قبلاً می دانید و امیدوارم استفاده کنید.

Some common acronyms, for example FYI.

برخی از کلمات اختصاری رایج، برای مثال FYI.

What does this stand for?

این به چه معناست؟

For your information, so we take.

برای اطلاع شما، بنابراین ما را.

FYI, another one.

FYI، یکی دیگر.

What does this stand for?

این به چه معناست؟

As soon as possible, so it's important to understand how to use.

در اسرع وقت، بنابراین مهم است که نحوه استفاده را درک کنید.

Acronyms.

کلمات اختصاری

Inside the horizon.

درون افق.

Now let's continue with our.

حالا بیایید به کار خود ادامه دهیم.

Worlds platform Meta is struggling to keep users engaged.

پلتفرم جهانی متا در تلاش است تا کاربران را درگیر خود نگه دارد.

With glitchy.

با گلیچ.

Features and Empty Worlds Meta.

ویژگی ها و متای دنیای خالی.

Is the company.

شرکت است.

That owns Facebook.

که صاحب فیس بوک است.

And the company?

و شرکت؟

That owns Metaverse.

متاورس مالک آن است.

Remember Metaverse?

متاورس را به یاد دارید؟

Is the virtual?

مجازیه؟

Real virtual reality world created.

دنیای واقعیت مجازی واقعی ایجاد شده است.

By Mark Zuckerberg and Mark Zuckerberg created the company Meta and Horizon World's platform.

توسط مارک زاکربرگ و مارک زاکربرگ پلتفرم Meta و Horizon World را ایجاد کردند.

I'm assuming this is the platform.

من فرض می کنم این پلت فرم است.

Where the Metaverse is hosted, Let's look at.

جایی که Metaverse میزبانی می شود، بیایید نگاه کنیم .

This glitchy this.

این ایراد داره

Is a great adjective to add to your vocabulary.

یک صفت عالی برای افزودن به دایره لغات شماست.

Especially when we're talking about.

به خصوص وقتی در مورد آن صحبت می کنیم.

Technology now glitchy.

تکنولوژی در حال حاضر اشکال دارد.

This is an adjective.

این یک صفت است.

And we use.

و استفاده می کنیم.

This when something doesn't work properly, so something doesn't work.

این زمانی است که چیزی به درستی کار نمی کند، بنابراین چیزی کار نمی کند.

Properly.

به درستی.

Or you could say.

یا می توانید بگویید.

It doesn't work.

این کار نمی کند.

As.

مانند.

It should.

باید.

So let's say you.

پس بیایید بگوییم شما.

Have an app that is.

برنامه ای داشته باشید که هست.

Supposed to organize?

قرار است سازماندهی شود؟

Your photos for you, but the.

عکس های شما برای شما، اما

App doesn't organize them properly.

برنامه آنها را به درستی سازماندهی نمی کند.

It doesn't put.

قرار نمی دهد.

The correct dates together it.

تاریخ های صحیح با هم آن.

Doesn't put the correct.

درست قرار نمی دهد

Users together whenever you.

کاربران با هم هر زمان که شما.

Go on the app you.

برو روی برنامه شما

It and then it shuts down and it.

آن و سپس خاموش می شود و آن را.

Causes your whole.

باعث کل شما می شود.

Phone to freeze and restart.

تلفن برای مسدود کردن و راه اندازی مجدد.

It's not working properly.

به درستی کار نمی کند.

It's not working as it.

اینطور که هست کار نمی کند.

Should then you could.

باید پس از آن شما می توانید.

Say this app.

این برنامه را بگو

This app.

این برنامه.

Is glitchy.

پرگل است

Glitchy so as an adjective.

Glitchy بنابراین به عنوان یک صفت.

Here you could say.

اینجا میتونید بگید

Something and then you.

یه چیزی و بعد تو

Use the.

استفاده کنید.

To be and then you use our adjective glitchy.

To be و سپس از صفت ما glitchy استفاده می کنید.

Now of course.

حالا البته.

You need to conjugate your.

شما باید خود را به هم متصل کنید.

So you could say these features are.

بنابراین می توان گفت این ویژگی ها هستند.

Glitchy and you would conjugate.

Glitchy و شما مزدوج.

Your verb.

فعل شما به

Notice the pronunciation.

تلفظ دقت کنید

Glitchy, glitchy, glitchy a great.

پر زرق و برق، پر زرق و برق، پر زرق و برق.

Adjective specific for technology.

صفت مخصوص تکنولوژی

Let's continue on.

بیایید ادامه دهیم.

With a $400.00 price.

با قیمت 400.00 دلار

Tag to access the platform.

برای دسترسی به پلتفرم تگ کنید.

Via the Quest 2 headset.

از طریق هدست Quest 2.

The Metaverse isn't yet accessible to the casual.

متاورس هنوز برای افراد عادی قابل دسترسی نیست .

User those who do.

از کسانی که این کار را می کنند استفاده کنید.

Get a chance to try the tech experience baffling branded content Persistent bugs.

فرصتی برای امتحان کردن تجربه فناوری گیج کننده محتوای مارک دار باگ های مداوم داشته باشید.

And empty.

و خالی.

Worlds with no user interactions all.

همه دنیاهایی که هیچ تعاملی با کاربر ندارند.

We have another great adjective here.

ما در اینجا یک صفت عالی دیگر داریم.

Baffling.

گیج کننده.

Baffling again.

بازم گیج کردن

This is an adjective, and we know.

این یک صفت است و ما می دانیم.

It's an adjective because it's describing our noun.

این یک صفت است زیرا اسم ما را توصیف می کند.

They experience content.

آنها محتوا را تجربه می کنند.

What type of content?

چه نوع محتوایی؟

Baffling content in this case, we actually.

محتوای گیج کننده در این مورد، ما در واقع.

Have two adjectives because branded is functioning as an adjective.

دو صفت داشته باشید زیرا branded به عنوان یک صفت عمل می کند.

Branded simply.

مارک ساده.

Means that you see the.

یعنی میبینی

Company's brand when you're on the app, so you're on the app.

نام تجاری شرکت وقتی در برنامه هستید، بنابراین در برنامه هستید.

And you might see the meta logo the.

و ممکن است لوگوی متا را ببینید.

Logo or.

لوگو یا.

On the bottom it says Metaverse powered by Metaverse and.

در پایین می گوید Metaverse با قدرت Metaverse و.

Maybe you see?

شاید ببینی؟

That brand.

اون مارک

A lot.

زیاد.

So that's branded content now baffling.

بنابراین محتوای مارک دار اکنون گیج کننده است.

This is.

این هست.

Another word for confusing, confusing.

کلمه دیگری برای گیج کردن، گیج کردن. خیلی

It's a great great.

عالیه

Adjective to have confusing now you could also again.

صفت to have confusing now you can also again.

Use it with the.

از آن استفاده کنید.

Verb to be.

فعل بودن.

And say I am baffled.

و بگو من گیج شدم

By the content.

با توجه به محتوا.

So here this is.

بنابراین اینجا این است.

In the passive form, and it's in the passive form because the subject is receiving the

در شکل منفعل، و به شکل منفعل است زیرا فاعل در حال دریافت

action I'm.

کنش من هستم.

Baffled.

سردرگم، گیج، مات مبهوت.

If it were the active form, you could say the.

اگر فرم فعال بود، می توانید بگویید .

Content baffles me.

محتوا مرا گیج می کند

The content baffles me.

محتوا مرا گیج می کند.

So.

بنابراین.

Here we're using it as a.

در اینجا ما از آن به عنوان یک استفاده می کنیم.

To.

به.

Baffle to.

گیج کردن به.

Baffle and then we commonly.

بافل و سپس ما معمولا.

Used to baffle someone.

برای گیج کردن کسی استفاده می شود.

And remember it's the same as confused, so the content.

و به یاد داشته باشید که همان اشتباه است، بنابراین محتوا.

Confuses me.

منو گیج میکنه

I'm confused by the content.

من از محتوا گیج شدم.

Now we also as.

در حال حاضر ما نیز به عنوان.

You saw can use it.

دیدی میتونی ازش استفاده کنی

As an adjective and you can say.

به عنوان یک صفت و می توان گفت.

The.

.

Is confuse.

گیج است.

Oh, is.

اوه، هست.

Baffling, baffling.

گیج کننده، گیج کننده.

So notice our different forms adjective and then we have it as an active.

بنابراین به صفت اشکال مختلف ما توجه کنید و سپس آن را به عنوان یک فعال داریم.

Verb and our passive verb, of course in the.

فعل و فعل مفعول ما البته در.

Passive form, you need the.

فرم منفعل، شما نیاز دارید.

Verb to be so you could say she is baffled by the content.

فعل to be تا بتوانید بگویید او از محتوا گیج شده است .

And if it were?

و اگر بود؟

In the past.

در گذشته.

You could say she was.

می توان گفت او بود.

Baffled by the content, so definitely add.

از محتوا گیج شده‌اید، پس حتما اضافه کنید.

This word to your.

این کلمه به شما

Vocabulary and get comfortable with the different ways you can use it.

واژگان و با روش های مختلفی که می توانید از آن استفاده کنید راحت باشید.

Persistent this is.

ماندگار این است.

A great adjective as well.

یک صفت عالی نیز.

When something is persistent, it means it lasts.

وقتی چیزی پایدار است، به این معنی است که ماندگار است.

A long time.

زمان طولانی.

It lasts longer than you want or longer than you expect.

بیشتر از آنچه می خواهید یا بیشتر از آنچه انتظار دارید دوام می آورد.

So they're saying the bugs.

بنابراین آنها اشکالات را می گویند.

In a technology world.

در دنیای تکنولوژی.

And technology vocabulary bugs are problems.

و اشکالات واژگان فناوری مشکل هستند.

So again you can say there.

بنابراین دوباره می توانید آنجا بگویید.

Are a lot of.

بسیاری از.

Bugs with the software there.

اشکال در نرم افزار وجود دارد.

Are a lot of problems.

مشکلات زیادی هستند.

With the software we.

با نرم افزار ما.

Generally use this specifically with technology vocabulary so persistent bugs this means.

به طور کلی از این به طور خاص با واژگان فناوری استفاده کنید، بنابراین اشکالات مداوم به این معنی است.

Bugs that last a.

اشکالات ماندگار الف.

Long time.

مدت زمان طولانی.

Longer than expected?

طولانی تر از حد انتظار؟

Needed or.

مورد نیاز یا.

Wanted so persistent bugs.

می خواستم اشکالات بسیار مداوم.

That's a great adjective as.

این یک صفت عالی است.

Well, let's start.

خوب، بیایید شروع کنیم.

Our next paragraph Even employees appear not to enjoy the platform saying.

پاراگراف بعدی ما به نظر می رسد حتی کارمندان از گفتن پلت فرم لذت نمی برند.

There is a quality problem.

مشکل کیفیت هست

Last month, in response to user complaints, Meta put the.

ماه گذشته، متا در پاسخ به شکایات کاربران، آن را قرار داد.

Horizon Platform into Lockdown Pausing the.

پلتفرم Horizon در حالت Lockdown مکث.

Rollout of new features while it works.

در حین کار، قابلیت‌های جدید را عرضه کنید.

To improve the user experience.

برای بهبود تجربه کاربری

Of existing elements in the.

از عناصر موجود در.

Virtual reality world, The Wall Street Journal reported.

وال استریت ژورنال گزارش داد دنیای واقعیت مجازی .

So remember, here we have our acronym, which was.

بنابراین به یاد داشته باشید، در اینجا ما مخفف خود را داریم، که بود.

WSJ.

WSJ.

You just take the.

شما فقط آن را بگیرید.

1st letter from.

نامه اول از.

Each word the Wall Street.

هر کلمه وال استریت.

Journal the WSJ.

مجله WSJ.

Report it now.

الان گزارشش کن

Everyone.

هر کس.

Knows what lockdown is because of course.

مطمئناً می داند که قفل کردن چیست.

We all experience that, so you know when you put.

همه ما آن را تجربه می کنیم، بنابراین شما می دانید که چه زمانی قرار می دهید.

The platform into lockdown.

پلت فرم در قفل.

You're basically freezing it.

شما اساساً آن را منجمد می کنید.

You're not allowing.

شما اجازه نمی دهید

Anything new to happen, you're keeping it in a static state.

هر اتفاق جدیدی که بیفتد، شما آن را در حالت ایستا نگه می دارید.

This is.

این هست.

A great expression here.

یک بیان عالی در اینجا.

The roll out of the roll out of this.

رول از رول خارج از این.

Means the introduction of new features, so introduction.

یعنی معرفی ویژگی های جدید پس معرفی.

So for example, we could say the company.

به عنوان مثال، می توانیم بگوییم شرکت. در حال

Is rolling out new.

عرضه جدید است

Features this month.

ویژگی های این ماه

Our phrasal verb roll.

فعل عبارتی ما رول می کنیم.

Out.

بیرون.

This simply means introduce the company.

این به معنای معرفی شرکت است.

Introducing new features now because.

اکنون ویژگی های جدید را معرفی می کنیم زیرا.

This is our verb you can conjugate.

این فعل ما است که می توانید آن را صرف کنید.

This in different subjects, of course, or in different conjugations in different time

این البته در موضوعات مختلف یا به صورت صرف در مراجع زمانی مختلف

references.

.

So.

بنابراین.

Right now we have this in the present continuous because it's taking.

در حال حاضر ما این را در حال استمراری داریم زیرا در حال گرفتن است. بسته به زمینه در

Place right now, this month or in the near future, depending on the context.

حال حاضر، این ماه یا در آینده نزدیک قرار دهید .

But if it's already.

اما اگر قبلاً باشد.

Completed you could say.

کامل شد میشه گفت

The company rolled out new features.

این شرکت ویژگی های جدیدی را ارائه کرد.

Now what do I need to?

حالا من به چه چیزی نیاز دارم؟ در

Do with this this month.

این ماه این کار را انجام دهید.

Last month, last month because it's in the past simple so I can't use this month if I.

ماه گذشته، ماه گذشته، زیرا در گذشته ساده است، بنابراین اگر من نمی‌توانم از این ماه استفاده کنم.

View this month as a future action the company.

این ماه را به عنوان یک اقدام آینده شرکت مشاهده کنید.

Rolled out new features.

ویژگی های جدید را عرضه کرد.

Last month.

ماه گذشته.

Technically I could say.

از نظر فنی می توانم بگویم.

This month if for example right now.

این ماه اگر مثلا همین الان.

It is the 15th.

پانزدهم است.

For example.

مثلا.

But the.

اما

Features were.

ویژگی ها بود.

Introduced on the 5th.

در تاریخ 5 معرفی شد.

Now that is in the past, but it's still this month, this month, so you.

اکنون این در گذشته است، اما هنوز این ماه، این ماه است، بنابراین شما.

Can say this month.

میشه گفت این ماه

With a.

با یک.

Past simple, as long as you're talking about a time period that is complete, that's in

گذشته ساده، تا زمانی که شما در مورد یک دوره زمانی صحبت می کنید که کامل شده است، این در

the past.

گذشته است.

All right, so roll out.

بسیار خوب، پس رول کنید.

That's a great business vocabulary.

این یک واژگان تجاری عالی است.

We generally use this with companies.

ما معمولاً از این با شرکت ها استفاده می کنیم.

But you could.

اما تو تونستی

Use it for example.

به عنوان مثال از آن استفاده کنید.

With the.

با.

You could say the government plans to roll.

شما می توانید بگویید که دولت قصد دارد راه اندازی شود.

Out its new tax credit.

اعتبار مالیاتی جدید خود را از دست داده است.

Next year, for example.

مثلاً سال آینده.

So I want to.

بنابراین من می خواهم.

Show you our phrasal verb.

فعل عبارتی ما را به شما نشان می دهیم.

In a different sentence.

در جمله ای متفاوت

Here it's in the infinitive plan.

اینجا در پلان مصدر است.

To roll out its new tax credit, we need it's.

برای ارائه اعتبار مالیاتی جدید، به آن نیاز داریم.

Without the.

بدون.

Apostrophe because it's possessive.

آپاستروف چون تملک است.

If you have it.

اگر آن را دارید.

With the apostrophe, it's it.

با آپستروف، تمام است.

Is.

است.

Which is grammatically incorrect.

که از نظر گرامری نادرست است.

It's.

این است.

New.

جدید.

Tax credit next year?

اعتبار مالیاتی سال آینده؟

So again, this simply means introduce.

پس باز هم، این به سادگی به معنای معرفی است.

Let's continue on internal statistics.

بیایید به آمارهای داخلی ادامه دهیم.

WSGA reported Indicate.

WSGA Indicate را گزارش کرد.

That only 9% of.

که تنها 9 درصد از.

Built by users are ever visited by at least 50 people.

ساخته شده توسط کاربران حداقل 50 نفر از آنها بازدید می کنند .

While most never receive any visits at all.

در حالی که اکثر آنها هرگز هیچ بازدیدی دریافت نمی کنند.

Indicate is a more formal.

نشان دادن رسمی تر است.

Way of saying said.

راه گفتن گفت.

Internal statistics said that so indicate that.

آمارهای داخلی این را نشان می دهد .

Now here we have it.

حالا اینجا داریم.

In the present simple form.

به شکل ساده فعلی.

Of.

از.

Course you could put it.

البته شما می توانید آن را قرار دهید.

In the past.

در گذشته.

Indicated because it's a verb.

نشان داده شده است زیرا یک فعل است.

So instead of saying, said.

بنابراین به جای گفتن، گفت.

You can use indicate.

می توانید از نشان استفاده کنید.

That's a more formal word.

این یک کلمه رسمی تر است.

Another more formal choice that's great for your academic or business vocabulary could

یکی دیگر از گزینه‌های رسمی‌تر که برای واژگان علمی یا تجاری شما عالی است، می‌تواند

be State Internal statistics state.

وضعیت آمار داخلی State State باشد.

That indicate that state that.

که نشان دهنده آن حالت است که.

Those are both more.

این هر دو بیشتر هستند.

Formal ways of simply saying, say, only 9% of.

روش های رسمی برای گفتن ساده، مثلاً فقط 9 درصد از.

Worlds built by users are ever visited.

جهان هایی که توسط کاربران ساخته شده اند همیشه بازدید می شوند.

By at.

توسط در.

Least 50 people, so here.

حداقل 50 نفر، بنابراین اینجا.

At least this is.

حداقل این است.

Taking our number and saying.

شماره ما را می گیرند و می گویند.

50 is.

50 است.

The minimum.

حداقل.

At least.

حداقل.

50 there.

50 اونجا

Could be more than 50, but there isn't.

ممکن است بیش از 50 باشد، اما وجود ندارد.

Less than 50, so you might say we need to finish at.

کمتر از 50، بنابراین ممکن است بگویید که باید در آن تمام کنیم.

50% of the project today.

50 درصد پروژه امروز

So you're.

پس شما هستید.

This means a minimum of 50%.

این یعنی حداقل 50 درصد.

It's great.

عالیه.

If you finish 55%, sixty percent, 70%, or even 100%.

اگر 55 درصد، شصت درصد، 70 درصد یا حتی 100 درصد تمام کنید.

That's okay, but if you.

اشکالی ندارد، اما اگر شما.

Finish 40%.

40% تمام شود.

That's not okay, because you need at.

این اشکالی ندارد، زیرا شما نیاز دارید.

50% A minimum of 50%.

50% حداقل 50%

Let's continue on internal documents.

بیایید به اسناد داخلی ادامه دهیم.

Show meta has fallen far.

نمایش متای بسیار سقوط کرده است.

Of its goals for regular.

از اهداف آن برای منظم است.

Monthly users.

کاربران ماهانه

The company initially had set a goal of.

این شرکت در ابتدا یک هدف را تعیین کرده بود.

500,000 monthly users by the end of 2022.

500000 کاربر ماهانه تا پایان سال 2022.

But has.

اما دارد.

Changed that figure to two.

این رقم را به دو تغییر داد.

180,000 the.

180000

Document shows the documents show the platform has less than.

سند نشان می دهد اسناد نشان می دهد که پلت فرم کمتر از.

200,000 current users.

200000 کاربر فعلی

All right, so notice our numbers.

بسیار خوب، پس به شماره های ما توجه کنید.

I know sometimes students.

من گاهی اوقات دانش آموزان را می شناسم.

Have difficulty with numbers.

با اعداد مشکل دارند.

Your best thing to do is go into a.

بهترین کار شما این است که به یک.

Numbers based article.

مقاله مبتنی بر اعداد

Something with.

چیزی با.

A lot of statistics.

آمار زیادی.

And just practice those numbers 500 and then.

و فقط آن اعداد 500 و سپس تمرین کنید.

3 zeros.

3 صفر.

Represent 1500 thousand.

نماینده 1500 هزار.

Now we don't add an S.

حالا S. را به عدد اضافه نمی کنیم

To the number.

.

Because the S is here.

چون S اینجاست.

The plural is on users, so I.

جمع روی کاربران است، پس I.

Do not say 500 thousands.

نگویید 500 هزار.

Thousands.

هزاران.

With an S at the end.

با S در انتها.

I don't say that.

من این را نمی گویم.

You say 500,000.

شما می گویید 500000.

Users so our.

کاربران بنابراین ما.

Is on users 200.

روی کاربران 200 است.

80,000 now you do not need to say and you do not need to.

80000 اکنون نه نیازی به گفتن دارید و نه نیازی به گفتن دارید.

Say 280,000 No.

بگو 280000 شماره

200.

200.

80.

1000 and again, no S.

80.1000 و دوباره نه S.

2.

2.

100,000 again Rs.

دوباره 100000 روپیه.

Is here.

اینجاست.

Let's look at.

بیایید نگاهی بیندازیم به.

This to fall short.

این برای کوتاه آمدن

To fall short.

کوتاه آمدن

This is a great expression we.

این یک بیان بزرگ ما است.

Set a big goal but.

یک هدف بزرگ تعیین کنید اما

We fell.

افتادیم در

Short now notice here in the.

حال حاضر کوتاه در اینجا در.

Article, they say set.

مقاله، می گویند مجموعه.

A goal.

هدف.

So with goal, the verb you.

بنابراین با هدف، فعل شما.

Use is set.

استفاده تنظیم شده است.

We don't really say I made a goal I made.

ما واقعاً نمی گوییم من هدفی را که ساخته ام ساخته ام.

A goal to reach.

هدفی برای رسیدن

500,000 users.

500000 کاربر

The.

.

Best choice for the verb is I set a goal.

بهترین انتخاب برای فعل من هدف قرار می دهم.

I set.

قرار دادم.

A goal, So we set a big.

یک هدف، بنابراین ما یک هدف بزرگ تعیین کردیم.

But we fell short.

اما ما کوتاه آمدیم.

What does this mean?

این یعنی چی؟

This means you did not reach your goal, so when you fall short, you don't.

این به این معنی است که شما به هدف خود نرسیده اید، بنابراین وقتی کوتاهی می کنید، نمی توانید.

Achieve your objective to.

به هدف خود برسید.

Fall short to fall short.

کوتاه آمدن به کوتاه آمدن.

You.

شما.

Don't reach.

نرسید.

Your objective, whatever your objective is, it could be to.

هدف شما، هر هدفی که باشد، می تواند این باشد.

Get a specific mark on the IELTS.

یک نمره خاص در آیلتس بگیرید.

Or it could be.

یا می تواند باشد.

To get a promotion next.

برای گرفتن ترفیع بعدی

Year or to?

سال یا به؟

Read a certain number of.

تعداد معینی را بخوانید.

Books this month.

کتاب های این ماه

But if you don't reach your objective.

اما اگر به هدف خود نرسید.

You can say no, I fell.

می تونی بگی نه، افتادم.

Short now notice.

اکنون کوتاه توجه کنید.

Here they have an adverb.

در اینجا آنها یک قید دارند.

Far they fell far short.

خیلی کوتاه آمدند.

So this is just saying how short did you fall?

پس این فقط می گوید چقدر کوتاه آمدید؟

How?

چگونه؟

Far away, were you?

دور بودی؟

From accomplishing the goal so.

از دستیابی به هدف بنابراین.

Let's say the goal is here and they were.

فرض کنید هدف اینجاست و آنها بودند.

Way way, way back.

راه، راه برگشت.

There, you could say they fell far.

آنجا، می توان گفت که آنها بسیار سقوط کردند.

But maybe if they were.

اما شاید اگر بودند.

Close right here.

همینجا ببند

You wouldn't use the word far because they were somewhat close, so for this one I would

شما از کلمه دور استفاده نمی کنید زیرا آنها تا حدودی نزدیک بودند، بنابراین برای این یکی می

say you don't need to.

گویم شما نیازی به این کار ندارید. از

Use it.

آن استفاده کنید.

It isn't that commonly.

آنچنان معمول نیست

Used, but the expression is.

استفاده می شود، اما عبارت است.

To fall.

افتادن.

Short.

کوتاه.

And notice.

و توجه کنید.

Here.

اینجا.

What verb is it conjugated with?

با چه فعل صرف شده است؟

Meta has fallen short.

متا کوتاهی کرده است.

Has fallen short.

کوتاه آمده است.

It's the present perfect.

این زمان حال کامل است.

So we have I.

بنابراین ما I.

Fell short.

کوتاه آمد.

That's in the past.

این در گذشته است.

And this is the past simple.

و این گذشته ساده است.

I've fallen short.

من کوتاه آمده ام

That's in the present.

این در زمان حال است.

Continue.

ادامه هید.

Present.

حاضر.

Let's continue on.

بیایید ادامه دهیم.

Most users generally.

اکثر کاربران به طور کلی.

Don't return to the app after the first month.

پس از ماه اول به برنامه برنگردید.

While more than half of Quest 2 headsets.

در حالی که بیش از نیمی از هدست های Quest 2.

Are out of use within 6.

در مدت 6 از استفاده خارج می شوند.

WSJ reported so here within six months.

WSJ در عرض شش ماه در اینجا گزارش داد.

This is saying six months.

این می گوید شش ماه.

Or less or less so it could be.

یا کمتر یا کمتر می تواند باشد.

55.

55.

.543 but not seven or more, or even not 6.5.

0.543 اما نه هفت یا بیشتر، یا حتی نه 6.5.

Or more so six months or less.

یا بیشتر از شش ماه یا کمتر.

So your.

پس شما

Boss might say we need to roll out.

رئیس ممکن است بگوید ما باید راه اندازی کنیم.

The new feature within two.

ویژگی جدید در عرض دو.

So it could be 1 1/2.

بنابراین می تواند 1 1/2 باشد.

One week.

یک هفته.

Three days, but it can't be 2 1/2.

سه روز، اما نمی تواند 2 1/2 باشد.

Weeks, so it can be less than.

هفته، بنابراین می تواند کمتر از.

Two weeks, but it cannot be more than if you say within.

دو هفته، اما نمی‌تواند بیشتر از این باشد که شما بگویید در عرض. اینسایدر قبلا گزارش داده است که

In light of the low user retention, feature glitches and high cost of access, Insider

با توجه به حفظ کم کاربر، اشکالات ویژگی و هزینه بالای دسترسی،

previously reported, some investors have raised questions about Meta's.

برخی از سرمایه گذاران سوالاتی در مورد متا مطرح کرده اند.

15 Billion Investment in Reality Labs.

15 میلیارد سرمایه گذاری در آزمایشگاه های واقعیت.

The business segment responsible for the Metaverse.

بخش تجاری مسئول Metaverse.

This is a great expression here in light of and then you have something.

این یک بیان عالی در اینجا با توجه به و سپس شما چیزی است.

Now when we use.

حالا وقتی استفاده می کنیم.

This it means you're considering the something, so the something.

این بدان معنی است که شما چیزی را در نظر می گیرید، بنابراین چیزی را.

Here is the.

اینجاست.

Low user.

کاربر کم.

Retention it's another way of saying because of that's how you can think of it in the most

حفظ آن راه دیگری برای گفتن است، زیرا می توانید در ساده ترین زمینه به آن فکر کنید

simplest context.

.

Because of the low user retention.

به دلیل حفظ کم کاربر.

When we consider, when we acknowledge because of it's a more formal way.

وقتی در نظر می گیریم، وقتی اذعان می کنیم به دلیل آن یک راه رسمی تر است.

And it's a great expression to have to your more formal vocabulary, your business vocabulary,

و داشتن واژگان رسمی تر، واژگان تجاری

or your academic vocabulary.

یا واژگان آکادمیک خود بیانی عالی است.

You can say in.

شما می توانید بگویید. با

Light of the weather, we cancelled our trip and you probably recognize this.

توجه به آب و هوا، ما سفر خود را لغو کردیم و احتمالاً این را می دانید.

This.

این.

You probably recognize this more with.

احتمالاً شما این را بیشتر تشخیص می دهید.

Because, because of the weather, we cancelled our trip.

چون به دلیل آب و هوا سفرمان را کنسل کردیم.

Now this is a more everyday context, so.

اکنون این یک زمینه روزمره تر است، بنابراین.

I would likely use because of.

من به احتمال زیاد استفاده می کنم به دلیل.

In light of sounds, a little.

در پرتو صداها، کمی.

Too formal.

خیلی رسمی

So what I would do is probably.

بنابراین کاری که من انجام خواهم داد احتمالا این است.

Change this to a more professional context and say in light of the recession we postponed.

این را به یک زمینه حرفه ای تر تغییر دهید و با توجه به رکودی که به تعویق انداختیم، بگویید.

The rollout.

عرضه.

So the rollout is the introduction of the new features.

بنابراین انتشار، معرفی ویژگی های جدید است.

Currently, it's unclear where the Metaverse fits in the investment framework.

در حال حاضر، مشخص نیست Metaverse در کجای چارچوب سرمایه گذاری قرار می گیرد.

WSJ reported Dare Abbas Sancho.

WSJ دره عباس سانچو را گزارش کرد.

Lead product manager for Horizon and the Metaverse platform wrote in a memo.

مدیر محصول اصلی برای پلتفرم Horizon و Metaverse در یادداشتی نوشت.

We are overdue for a reassessment of how we invest.

ما برای ارزیابی مجدد نحوه سرمایه گذاری خود به تاخیر افتاده ایم .

And allocate resources.

و تخصیص منابع.

Let's look at this.

بیایید به این نگاه کنیم.

Are.

هستند.

Overdue.

عقب افتاده.

The sentence structure is to be overdue for and then something.

ساختار جمله به تاخیر افتادن برای و سپس چیزی است.

This means that the something.

این به این معنی است که چیزی.

Is taking longer than you.

بیشتر از شما طول میکشه

Expected.

انتظار می رود.

The something should have happened sooner, so they're saying if they're overdue for a

اتفاقی که باید زودتر می افتاد، بنابراین آنها می گویند اگر برای

reassessment it means we should have reassessed earlier.

ارزیابی مجدد دیر شده است، به این معنی است که ما باید زودتر ارزیابی می کردیم.

Reassessing is taking too.

ارزیابی مجدد نیز در حال انجام است.

Long so you might.

طولانی تا شما ممکن است.

Say our company is overdue for a new marketing proposal.

بگویید شرکت ما برای یک پیشنهاد بازاریابی جدید به تاخیر افتاده است .

So this marketing proposal should have.

بنابراین این پیشنهاد بازاریابی باید داشته باشد.

Been introduced or rolled out?

معرفی شده یا عرضه شده است؟

Sooner it's taking too long.

زودتر خیلی طول میکشه

So that's another great business expression now.

بنابراین این یک بیان تجاری عالی دیگر در حال حاضر است.

You can use this in a more everyday.

شما می توانید از این در موارد روزمره استفاده کنید.

Context because you might say.

زمینه چون ممکن است بگویید.

The my assignment is overdue which?

تکلیف من عقب افتاده است کدام؟

Means that your assignment is late.

یعنی تکلیف شما دیر شده است.

That's.

یعنی.

Basically what it means to be.

اساسا یعنی بودن.

Late.

دیر

It means that you should have submitted that assignment sooner.

یعنی باید زودتر آن تکلیف را ارسال می کردید.

You should have submitted it.

شما باید آن را ارسال می کردید.

Sooner.

زودتر.

It's late my assignment.

تکلیفم دیر شده

Is overdue.

به تاخیر افتاده است.

This paper is overdue.

این مقاله به تاخیر افتاده است.

It's late, you should have.

دیر شده، باید داشته باشی.

Submitted it sooner.

زودتر ارسال کرد

So a very useful expression.

بنابراین یک عبارت بسیار مفید است.

So that's.

پس همین است.

The End of our article Now you know a.

پایان مقاله ما اکنون می دانید که یک.

Little bit more about Mark Zuckerberg's Metaverse.

کمی بیشتر در مورد متاورس مارک زاکربرگ.

And.

و.

Are you going to use?

آیا قصد استفاده دارید؟

The Metaverse, have you used?

متاورس، آیا استفاده کرده اید؟

The Metaverse.

متاورس.

You can share that in the comments below and I hope you enjoyed.

می توانید آن را در نظرات زیر به اشتراک بگذارید و امیدوارم لذت برده باشید.

This article.

این مقاله.

Amazing.

حیرت آور.

Job with that article now.

اکنون با آن مقاله کار کنید.

We're going to move.

ما قصد داریم حرکت کنیم.

On to the next article.

برو به مقاله بعدی با

Feel free to take a pause.

خیال راحت کمی مکث کنید.

Get a cup of tea if.

اگر یک فنجان چای بخورید.

You like and let's.

شما دوست دارید و اجازه دهید.

Continue on Our headline Twitter traffic is tanking as Metas Threads hits 100 million

به سرفصل ما ادامه دهید، با ورود Metas Threads به 100 میلیون

users.

کاربر، ترافیک توییتر کاهش می یابد.

Let's talk about this word.

بیایید در مورد این کلمه صحبت کنیم.

Here tanking to tank is a verb, and it's when something suddenly.

در اینجا tanking to tank یک فعل است، و زمانی است که چیزی به طور ناگهانی اتفاق می افتد.

Fails or becomes less successful or lower.

شکست می خورد یا کمتر موفق یا پایین تر می شود. که

In.

در.

So here they're saying.

بنابراین در اینجا آنها می گویند.

Twitter traffic, so traffic is the number of.

ترافیک توییتر، بنابراین ترافیک تعداد است .

Users who visit a website that's referred to as traffic, so Twitter.

کاربرانی که از وب سایتی بازدید می کنند که از آن به عنوان ترافیک یاد می شود، بنابراین توییتر.

Traffic is tanking, so it's suddenly less successful.

ترافیک مخازن شده است، بنابراین ناگهان موفقیت کمتری دارد .

So you can imagine on.

بنابراین شما می توانید تصور کنید.

Saturday the traffic was here, but then Sunday it's down.

شنبه ترافیک اینجا بود، اما بعد یکشنبه کم شد.

Here the traffic tanked.

اینجا ترافیک مختل شده است.

So here as an example, I said the economy is tanking.

بنابراین در اینجا به عنوان مثال، گفتم اقتصاد در حال افت است.

Less successful, lower.

کمتر موفق، پایین تر.

In value and then specific.

در ارزش و سپس خاص.

For value you could say the price.

برای ارزش می توانید قیمت را بگویید.

Of something that has value.

از چیزی که ارزش دارد.

The price of gold.

قیمت طلا.

Over the.

بالای.

Weekend and again went from.

آخر هفته و دوباره از رفت.

Here to here.

اینجا تا اینجا

Twitter traffic is tanking as Meta's Threats hits 100 million.

ترافیک توییتر در حال کاهش است زیرا تهدیدات متا به 100 میلیون رسیده است.

Users here the verb.

کاربران در اینجا فعل.

Hit is referring to when.

ضربه به زمان اشاره دارد.

A.

الف.

A goal or target is reached A goal or target.

یک هدف یا هدف به دست آمده است یک هدف یا هدف.

Is reached and that is.

رسیده است و همین است.

Usually a a.

معمولا یک الف.

Prominent.

برجسته.

Or important goal or target?

یا هدف یا هدف مهم؟ به

Goal or target is reached.

هدف یا هدف رسیده است.

So of course.

پس البته.

100 million users, that's a significant, important target and they reached it so that you can

100 میلیون کاربر، این یک هدف مهم و مهم است و آنها به آن رسیدند تا بتوانید

say they hit.

بگویید که آنها موفق شدند.

Their target.

هدف آنها

They hit their goal, so I'll write that for you.

آنها به هدف خود رسیدند، بنابراین من آن را برای شما می نویسم .

Meta hit their target.

متا به هدفشان زد.

So if you got the score you wanted on your IELTS, for example, you could say I hit my

بنابراین اگر نمره ای را که می خواستید در آیلتس خود کسب کردید ، مثلاً می توانید بگویید هدفم را زدم

target, I hit my goal.

، هدفم را زدم.

Now don't worry about writing.

حالا نگران نوشتن نباش.

All these notes down because I created a free lesson PDF so you can look in the description

همه این یادداشت ها به این دلیل است که من یک درس رایگان PDF ایجاد کردم تا بتوانید لینک دانلود را در توضیحات جستجو کنید

for the link to download.

.

The free PDF.

PDF رایگان. بیا

Let's continue.

ادامه بدهیم. آیا

Have you signed up?

ثبت نام کرده اید؟

User traffic on Twitter has slowed since the launch of Meta's text based platform threads.

از زمان راه اندازی رشته های پلتفرم متنی متا، ترافیک کاربران در توییتر کاهش یافته است .

For the platform.

برای پلت فرم.

For this new platform threads I have not.

برای این پلتفرم جدید موضوعاتی را ندارم. از

Used the platform.

پلتفرم استفاده کرد.

I haven't logged in.

من وارد نشده ام.

I don't even know what.

حتی نمی دانم چیست. به

It looks like I guess.

نظر من حدس می زنم. به

It looks similar to Twitter I'm imagining, so let me know in the comments.

نظر شبیه توییتر است که من تصور می کنم، بنابراین در نظرات به من اطلاع دهید.

Have you used?

استفاده کردی؟

The platform.

پلت فرم.

And notice.

و توجه کنید.

My question is in the present perfect.

سوال من در زمان حال کامل است.

The platform have.

پلت فرم دارند.

Have you?

دارید؟

You used threads.

شما از نخ استفاده کردید.

Threads is the.

موضوعات است.

Name of the platform.

نام پلت فرم.

And my question.

و سوال من

Is in the present perfect because you can answer yes.

در زمان حال کامل است زیرا می توانید پاسخ مثبت دهید.

But.

ولی.

If you answer no, it's an incomplete time reference, so you can change your answer and

اگر پاسخ شما منفی است، این یک مرجع زمانی ناقص است ، بنابراین می توانید پاسخ خود را تغییر دهید و

you can say yes I have or no I haven't, so let me know in the comments.

می توانید بگویید بله دارم یا نه، بنابراین در نظرات به من اطلاع دهید.

Which has already.

که قبلا. از

Surpassed 100 million signups.

100 میلیون ثبت نام فراتر رفت.

Here surpassed.

اینجا پیشی گرفت.

This means exceeded or gone beyond.

این به معنای فراتر رفتن یا فراتر رفتن است.

So this is 100 million signups?

پس این 100 میلیون ثبت نام است؟

And threads has surpassed that, so maybe they're at 110 million sign ups, for example.

و رشته‌ها از آن فراتر رفته است، بنابراین شاید برای مثال، تعداد ثبت‌نام‌های آن‌ها به ۱۱۰ میلیون برسد.

So to exceed or go.

بنابراین برای تجاوز یا رفتن.

Beyond, exceed or go beyond and maybe.

فراتر، فراتر رفتن یا فراتر رفتن و شاید.

You have a goal that you.

شما هدفی دارید که دارید.

Maybe your goal was to get a specific score on a?

شاید هدف شما کسب یک نمره خاص در یک بود؟

My else exam.

امتحان دیگر من

Or to get a specific.

یا برای گرفتن یک خاص.

Promotion, but you exceeded that.

ارتقاء، اما شما از آن فراتر رفتید.

You went beyond that.

فراتر رفتی

You did.

شما انجام دادید.

Better than that, you can say I surpassed my goal.

بهتر از این، می توان گفت من از هدفم فراتر رفتم .

I surpassed my goal which is very nice you.

من از هدفم پیشی گرفتم که خیلی خوب است.

Could also say I.

همچنین می توانم بگویم من. از

Exceeded my goal.

هدفم فراتر رفتم. من

I surpassed.

پیشی گرفتم. از

I exceeded my goal.

هدفم فراتر رفتم

Or target, so remember when you.

یا هدف قرار دهید، پس به یاد داشته باشید زمانی که شما. به

Hit your target, you get the number or result you wanted.

هدف خود ضربه بزنید، به عدد یا نتیجه ای که می خواستید می رسید.

And then when you.

و سپس زمانی که شما.

Surpass or exceed.

پیشی گرفتن یا فراتر رفتن.

You do better than you do more.

شما بهتر از انجام کارهایتان بهتر عمل می کنید.

Than that target 100 million sign ups notice.

بیش از آن هدف 100 میلیون ثبت نام اعلام می شود.

Here, do you notice something?

در اینجا، آیا به چیزی توجه می کنید؟

Odd perhaps, on the word sign.

شاید عجیب باشد، روی علامت کلمه.

Up.

بالا

You're probably very familiar.

احتمالا خیلی آشنا هستید.

With this for.

با این برای. به عنوان

Example I signed up.

مثال من ثبت نام کردم.

For J Forest English lessons.

برای درس های انگلیسی J Forest.

Lessons.

درس ها.

So I signed up.

بنابراین من ثبت نام کردم.

I signed up for J Forest English lessons, I hope.

من برای درس های انگلیسی J Forest ثبت نام کردم، امیدوارم.

You did here this is a.

شما در اینجا انجام دادید این یک است.

I signed up.

من ثبت نام کردم

For and, you can sign up.

برای و، می توانید ثبت نام کنید.

Something I signed up.

چیزی که من ثبت نام کردم

For something.

برای چیزی.

You can also sign up to.

همچنین می توانید ثبت نام کنید.

To receive J Forest English lessons, for example.

به عنوان مثال برای دریافت درس های انگلیسی J Forest.

But this?

اما این؟

Is not a verb, it's.

فعل نیست، این است.

A noun and it's.

یک اسم و آن است.

Referring to sign ups as a thing.

اشاره به ثبت نام به عنوان یک چیز.

So the sign ups are the number.

بنابراین ثبت نام ها عدد هستند.

Of people who created.

از افرادی که خلق کردند.

An account.

یک حساب کاربری.

They would be referred to as the.

آنها را به عنوان.

Sign ups is another way of simply saying the.

ثبت نام راه دیگری برای گفتن ساده است.

I believe in the title they used users.

من به عنوانی که آنها از کاربران استفاده کردند اعتقاد دارم.

Yeah, here users.

بله، اینجا کاربران.

So the.

بنابراین.

People who sign up.

افرادی که ثبت نام می کنند.

They are the users.

آنها کاربران هستند.

And here they're referring them to as a noun.

و در اینجا آنها به آنها به عنوان یک اسم اشاره می کنند.

Sign ups, sign ups, the number of people who signed up, I'll just write that.

ثبت نام، ثبت نام، تعداد افرادی که ثبت نام کرده اند، من فقط آن را می نویسم.

For you.

برای شما.

100 million sign ups since.

100 میلیون ثبت نام از آن زمان.

Its debut last week?

اولین نمایش آن در هفته گذشته؟

Look at this word.

به این کلمه نگاه کن

And listen to my pronunciation.

و به تلفظ من گوش کن

Debut.

شروع کردن - آغاز - اولین.

Debut.

شروع کردن - آغاز - اولین.

Doesn't really sound like English pronunciation.

واقعاً شبیه تلفظ انگلیسی نیست.

This is I.

این من هستم.

Believe a word we borrow.

کلمه ای را که ما قرض گرفته ایم باور کنید.

From the.

از.

French judging by the pronunciation debut debut.

قضاوت فرانسوی بر اساس اولین اولین تلفظ .

One's debut is when someone or something is.

اولین کار زمانی است که کسی یا چیزی باشد.

Public for the first.

عمومی برای اولین.

Time, so when it appears in public for the first time, so I'll write that for you here

زمان، بنابراین وقتی برای اولین بار در انظار عمومی ظاهر می‌شود ،

when someone performs or prevent presents.

وقتی کسی هدایایی را اجرا می‌کند یا از آن جلوگیری می‌کند، آن را اینجا برای شما می‌نویسم.

Something in this case.

چیزی در این مورد.

Meta presented their new platform.

متا پلتفرم جدید خود را معرفی کرد.

Threads to the public.

موضوعات برای عموم.

For the first time.

برای اولین بار.

Since its.

از آنجایی که آن

So that's a debut and it's a noun, A.

بنابراین اولین بار است و یک اسم است، A.

Debut the first time it was made.

اولین باری که ساخته شد.

Publicly available last week Threads.

موضوعات هفته گذشته در دسترس عموم قرار گرفت. روز

Launched in the US on Wednesday and is being touted by meta executives.

چهارشنبه در ایالات متحده راه اندازی شد و توسط مدیران متا تبلیغ می شود.

As a more positive public.

به عنوان یک جامعه مثبت تر.

Square for communities.

میدان برای جوامع

Let's take a look at touted but.

بیایید نگاهی به تبلیغات اما.

I want you to notice.

من می خواهم شما توجه کنید.

The sentence structure.

ساختار جمله

Because we have be, the verb BE touted.

چون ما بوده ایم، فعل BE تبلیغ می شود.

As okay.

همانطور که خوب است.

So that's our expression here.

بنابراین این بیان ما در اینجا است.

To be touted as something and listen to the pronunciation touted, outed, touted to be

تبلیغ شدن به عنوان چیزی و گوش دادن به تلفظ touted، outed، touted

touted as something.

touted as something.

This is simply when many people say that something is something.

این زمانی است که بسیاری از مردم می گویند چیزی چیزی است.

So, for example, Tesla is touted as the.

بنابراین، به عنوان مثال، تسلا به عنوان تبلیغ می شود.

World's best electric?

بهترین برق دنیا؟

Car so.

ماشین همینطور.

Many people say that Tesla is the.

بسیاری از مردم می گویند که تسلا است.

World's Best Electric car?

بهترین خودروی الکتریکی جهان؟

It's a very simple definition.

این یک تعریف بسیار ساده است.

So here when they say.

پس اینجا وقتی می گویند.

That threads launched in the US on Wednesday and is being touted by Meta.

این موضوعات روز چهارشنبه در ایالات متحده راه اندازی شد و توسط متا تبلیغ می شود.

Meta is the company that.

متا شرکتی است که.

Created threads, so obviously.

موضوعات ایجاد شده است، بنابراین واضح است.

They're going to say something positively about the platform.

آنها در مورد پلتفرم چیزی مثبت می گویند .

Meta is.

متا است.

Touting threads as a more.

تبلیغ موضوعات به عنوان یک بیشتر.

Positive Public Square for.

میدان عمومی مثبت برای.

Communities that.

جوامعی که

Never really embraced Twitter, so the.

هرگز واقعاً توییتر را پذیرفتم، بنابراین.

Company.

شرکت.

The executives at Meta are saying this.

مدیران متا این را می گویند.

Not necessarily.

لازم نیست.

That everybody is but they.

که همه هستند جز آنها می

Are saying that that's how they want you to think about their new platform.

گویند که آنها می خواهند شما در مورد پلتفرم جدیدشان اینگونه فکر کنید.

It's a public square for communities that never really embraced Twitter.

این یک میدان عمومی برای جوامعی است که هرگز واقعاً توییتر را پذیرفته اند.

When you embrace something, it means.

وقتی چیزی را در آغوش می گیرید یعنی.

You you accept it.

تو قبولش میکنی

And you use.

و استفاده می کنید.

It So let me write that for you to embrace something, you accept it, accept and use something.

بنابراین اجازه دهید بنویسم که برای اینکه شما چیزی را در آغوش بگیرید، آن را بپذیرید، بپذیرید و از چیزی استفاده کنید.

So for.

بنابراین برای.

Example we need to embrace technology, we need to embrace.

به عنوان مثال ما باید فناوری را در آغوش بگیریم، ما باید در آغوش بگیریم.

ChatGPT, We need to.

ChatGPT، ما نیاز داریم.

Accept that it's.

قبول کن که هست

Here in our lives and also.

اینجا در زندگی ما و همچنین.

Use it to.

از آن استفاده کنید.

Our benefits but meta is saying that their.

مزایای ما اما متا می گوید که آنها.

Software their new.

نرم افزار جدید خود را.

Service, called Threads, is for people who never embrace Twitter.

سرویسی که Threads نام دارد برای افرادی است که هرگز توییتر را قبول نمی کنند.

People who?

افرادی که؟

Never accepted and.

هرگز قبول نشد و.

Twitter.

توییتر.

So far.

تا حالا.

Users seem to be on board when you're on.

به نظر می رسد که کاربران در هنگام حضور در هیئت مدیره هستند.

Board and notice it's to be.

سوار شوید و متوجه شوید که باید باشد.

On board when you're on.

وقتی سوار هستید، سوار شوید.

Board with.

هیئت با.

It means you.

یعنی تو

Basically agree with something.

اساسا با چیزی موافقم.

So perhaps your company proposed a new policy, but then said we need to get our.

بنابراین شاید شرکت شما یک خط مشی جدید پیشنهاد کرده باشد، اما سپس گفته است که ما باید سیاست خود را دریافت کنیم.

Employees on.

کارمندان در.

Board right now our employees are not on.

در حال حاضر کارمندان ما در هیئت مدیره نیستند.

Which means they don't agree.

یعنی موافق نیستند

With it and if they don't?

با آن و اگر ندارند؟

Agree with it.

با آن موافق باشید.

They're.

آنها هستند.

Probably not going to do what the company wants them to do.

احتمالاً قرار نیست کاری را که شرکت می خواهد انجام دهند. تا

So so far, users.

اینجا کاربران. به

Seem to be on board.

نظر می رسد در هیئت مدیره است.

On board with the newly.

در هیئت مدیره با جدید.

Launched threads by meta, so that means so far.

موضوعات راه اندازی شده توسط متا، به این معنی که تا کنون. به

Users seem to agree.

نظر می رسد کاربران موافق هستند.

With it.

با آن.

They like it.

آنها آن را دوست دارند.

They like the.

آنها دوست دارند.

Concept they like the platform they're on board threads reached 100 million sign.

مفهوم آنها را دوست دارند پلت فرم آنها در هیئت مدیره موضوعات به 100 میلیون علامت رسیده است.

Ups over the.

بالا رفتن بیش از.

Now this again is.

حالا دوباره این است.

Our noun and it represents.

اسم ما و آن را نشان می دهد.

Users 100 million users.

کاربران 100 میلیون کاربر.

Because remember, sign offs simply represents.

از آنجا که به یاد داشته باشید، امضا کردن به سادگی نشان دهنده.

People who?

افرادی که؟

Have signed up, said another.

یکی دیگر گفت: ثبت نام کرده اند.

Way you could say.

اونجوری که میتونی بگی

100 million people signed up for threads and that would be using the verb.

100 میلیون نفر برای رشته‌ها ثبت‌نام کردند و این از فعل استفاده می‌کرد.

Sign up, but this means users because it's the noun.

ثبت نام کنید، اما این به معنای کاربران است زیرا این اسم است.

Threads reached.

موضوعات رسیده است.

100 million sign ups.

100 میلیون ثبت نام

Over.

بر فراز.

The weekend, that's mostly organic demand and we haven't even turned on many pay promotions

آخر هفته، این بیشتر تقاضای ارگانیک است و ما حتی بسیاری از تبلیغات پرداختی را هنوز فعال نکرده‌ایم،

yet, Many promotions yet.

تبلیغات بسیاری هنوز.

When you turn something on, this is, I'm sure you know.

وقتی چیزی را روشن می کنید، مطمئن هستم که می دانید.

A pretty basic phrasal verb.

یک فعل عبارتی بسیار ابتدایی.

But it means to activate, to activate it.

اما به معنای فعال کردن، فعال کردن آن است.

So turn on.

پس روشن کن

The microwave needs to activate the microwave A.

مایکروویو باید مایکروویو را فعال کند A.

Very basic phrasal verb, so here.

فعل عبارتی بسیار ابتدایی، بنابراین اینجا.

They haven't.

آنها نکرده اند.

Even turned on many promotions.

حتی تبلیغات بسیاری را روشن کرد.

Yet means they haven't activated and notice.

اما به این معنی است که آنها فعال نشده اند و متوجه شده اند.

Here we have the.

در اینجا ما آن را داریم.

Present Perfect Haven't turned on many promotions yet.

Present Perfect هنوز تبلیغات زیادی را روشن نکرده است .

This is something.

این چیزی است.

I see with students.

من با دانش آموزان می بینم. از

They use the word.

کلمه استفاده می کنند.

Yet in A.

با این حال در A.

A positive.

مثبت.

Reply for the present perfect, but you can't do that for the present perfect.

برای زمان حال کامل پاسخ دهید، اما شما نمی توانید این کار را برای زمان حال کامل انجام دهید.

You can say.

می توانی بگویی. آیا

Have you used threads yet?

تا به حال از نخ استفاده کرده اید؟ آیا از

Have you used threads?

نخ استفاده کرده اید؟

Yet.

هنوز.

So you can use that for a question and then for an answer.

بنابراین می توانید از آن برای یک سوال و سپس برای پاسخ استفاده کنید.

No, I haven't.

نه، ندارم.

Used threads yet, so you can use it in a negative reply but in a.

هنوز از موضوعات استفاده شده است، بنابراین می توانید از آن در یک پاسخ منفی اما در یک استفاده کنید.

Positive reply.

پاسخ مثبت.

You can't use it.

شما نمی توانید از آن استفاده کنید.

You would simply say yes, I've.

شما به سادگی می گویید بله، من دارم.

Used threads or yes I have.

رشته های استفاده شده یا بله دارم.

Or you can say yes I have and you can end it there.

یا می توانید بگویید بله دارم و می توانید آن را به همین جا خاتمه دهید.

You don't have to repeat.

مجبور نیستی تکرار کنی

The verb and the object just yes I have.

فعل و مفعول فقط بله دارم.

Or you can also say no, I haven't, no I haven't.

یا می‌توانید بگویید نه، نه، نه، نه، نه.

So let me write that.

پس بگذار آن را بنویسم.

No, I haven't used threads yet, but you can't use yet in a positive reply.

نه، من هنوز از موضوعات استفاده نکرده ام، اما شما هنوز نمی توانید در پاسخ مثبت استفاده کنید.

But you can use it in a question and a negative reply.

اما شما می توانید آن را در یک سوال و یک پاسخ منفی استفاده کنید .

So here it is.

پس اینجاست.

We haven't even turned on many promotions yet, so it's in the negative we haven't.

ما حتی بسیاری از تبلیغات را هنوز روشن نکرده‌ایم ، بنابراین منفی است که نکرده‌ایم.

Yet can't believe it's only been 5 days.

با این حال نمی توانم باور کنم که فقط 5 روز گذشته است.

Meta CEO Mark Zuckerberg said in a post Monday.

مارک زاکربرگ، مدیر عامل متا روز دوشنبه در پستی گفت.

Now.

اکنون.

Notice how they said said in a post.

توجه کنید که در یک پست چگونه گفتند.

This definitely looks like something you would say in a post or in a text.

این قطعاً شبیه چیزی است که در یک پست یا در یک متن می گویید.

Message because it's short form.

پیام دهید زیرا فرم کوتاه است.

What's missing here is the subject.

آنچه در اینجا گم شده موضوع است.

I can't believe it's only been 5 days.

باورم نمیشه فقط 5 روز گذشته

In text messages, in direct messages, Iams, posts, tweets is very common to exclude the

در پیام‌های متنی، در پیام‌های مستقیم، Iams، پست‌ها، توییت‌ها برای حذف موضوع بسیار رایج است

subject and just.

.

Start with your verb.

با فعل خود شروع کنید.

Can't believe it's only been five days.

باورم نمیشه فقط پنج روز گذشته

Are you enjoying this lesson?

آیا از این درس لذت می برید؟

Do you enjoy learning English with the news?

آیا از یادگیری زبان انگلیسی با اخبار لذت می برید؟

If you do, then I want to tell you about the Finally Fluent Academy.

اگر این کار را می کنید، پس می خواهم در مورد آکادمی در نهایت روان به شما بگویم.

This is my premium training program where we study native English speakers on.

این برنامه آموزشی برتر من است که در آن به زبان مادری انگلیسی زبان می آموزیم.

YouTube TV.

YouTube TV.

'S Movies and the News so you can improve your listening skills of fast English, add

'S Movies and the News تا بتوانید مهارت های شنیداری خود را در زبان انگلیسی سریع بهبود بخشید،

advanced grammar and advanced.

دستور زبان پیشرفته و پیشرفته را اضافه کنید.

Vocabulary to your speech.

واژگان برای گفتار شما.

So you sound fluent, advanced and natural in English and you'll have me as your personal

بنابراین شما به زبان انگلیسی روان، پیشرفته و طبیعی به نظر می رسید و من را به عنوان مربی شخصی خود خواهید داشت

coach.

.

So you can look in the description for the link to learn more on how to join.

بنابراین می توانید برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد نحوه عضویت، لینک را در توضیحات جستجو کنید. بیا

Let's continue.

ادامه بدهیم. به

Twitter appears to have taken a hit.

نظر می رسد توییتر ضربه خورده است.

Our expression is to take a hit and this means to be negatively affected.

بیان ما ضربه زدن است و این به معنای تأثیر منفی است.

So, for example, his popularity took.

بنابراین، برای مثال، محبوبیت او را گرفت.

A hit took a hit.

ضربه ای ضربه خورد.

Our verb is take and then this is in the past simple.

فعل ما take است و سپس این در گذشته ساده است.

And then you just include a hit.

و سپس شما فقط یک ضربه وارد کنید.

You don't modify this.

شما این را اصلاح نکنید

You just modify your.

شما فقط خود را اصلاح کنید

Verb take.

فعل گرفتن.

So his popularity was negatively affected.

بنابراین محبوبیت او تحت تأثیر منفی قرار گرفت.

Why?

چرا؟

Well, after the scandal that that's the reason why the scandal.

خوب، پس از رسوایی، این دلیل رسوایی است.

So there was a scandal and his.

بنابراین یک رسوایی و او وجود داشت.

Popularity took a hit.

محبوبیت ضربه خورد.

You could also.

شما همچنین می توانید.

Say the price of gold took a hit.

می گویند قیمت طلا ضربه خورد.

The price of gold was negatively.

قیمت طلا منفی شد.

Affected, so you could do that as well and then.

تحت تأثیر قرار گرفت، بنابراین می توانید آن را نیز انجام دهید و سپس.

If it took a hit, well then.

اگر ضربه خورد، خب.

What is the results remember?

نتایج به یاد داشته باشید چیست؟

Our other.

دیگری ما

It tanked, so it suddenly went down the.

مخزن شد، بنابراین ناگهان پایین آمد.

Price of gold took a hit.

قیمت طلا ضربه خورد

It was negatively.

منفی بود.

So if something is negatively affected when it's the price, it means the price went down.

بنابراین اگر چیزی در هنگام قیمت تحت تأثیر منفی قرار گیرد، به این معنی است که قیمت کاهش یافته است.

So you could also say the price of gold tanked.

بنابراین می توان قیمت طلا را نیز مخفی کرد.

The price of gold took a hit.

قیمت طلا ضربه خورد.

They essentially say the same thing.

آنها اساساً همین را می گویند.

Matthew Prince, CEO of Cloud.

متیو پرینس، مدیر عامل شرکت Cloud.

Fair CEO is a job title, it sounds.

مدیر عامل منصفانه یک عنوان شغلی است، به نظر می رسد.

For Chief Executive Officer, it's an abbreviation chief Executive.

برای Chief Executive Officer، مخفف Chief Executive است.

Officer is the highest ranking position in a company.

افسر بالاترین رتبه در یک شرکت است.

CEO of Cloud Fair shared a screenshot to Twitter.

مدیر عامل Cloud Fair یک اسکرین شات را در توییتر به اشتراک گذاشت.

Sunday, showing that traffic on the platform was tanking.

یکشنبه، نشان می دهد که ترافیک روی سکو کاهش یافته است.

So again, we could say traffic on the platform was.

بنابراین باز هم می‌توان گفت ترافیک روی پلتفرم بود.

Taking a hit because here.

گرفتن ضربه چون اینجا.

My verb is in the well.

فعل من در چاه است.

It's in the past continuous because they're talking about a day.

این در گذشته استمراری است زیرا آنها در مورد یک روز صحبت می کنند.

In the past, and they're talking about an action that continued over a period of time,

در گذشته، و آن‌ها در مورد اقدامی صحبت می‌کنند که در یک دوره زمانی ادامه داشت،

traffic on the platform was taking a hit and essentially it's the same thing negatively.

ترافیک روی پلت‌فرم ضربه می‌خورد و اساساً همان چیز منفی است.

Affected, the traffic was going down, according to Similar Web, a data company that specializes

به گفته Similar Web، یک شرکت داده که متخصص

in web analytics.

در تجزیه و تحلیل وب است، ترافیک تحت تأثیر قرار گرفت.

Notice here you specialize in something I see.

توجه کنید که شما در چیزی که من می بینم تخصص دارید.

A lot of mistakes with this.

اشتباهات زیاد با این.

This is a common thing you might have on your resume, your CV.

این یک چیز رایجی است که ممکن است در رزومه، CV خود داشته باشید.

I specialize in teaching English to adults.

من در آموزش زبان انگلیسی به بزرگسالان تخصص دارم.

I specialize in and then I have my.

من در آن تخصص دارم و سپس خودم را دارم.

Gerund Verb because in is a preposition.

فعل Gerund زیرا in یک حرف اضافه است.

I specialize in teaching English to adults.

من در آموزش زبان انگلیسی به بزرگسالان تخصص دارم.

I specialize in the English language.

من در زبان انگلیسی تخصص دارم.

So here I have a noun and here I have a verb and my verb is in the gerund you need in specialize

بنابراین در اینجا من یک اسم دارم و در اینجا یک فعل دارم و فعل من به صورت حرفی است که شما به تخصص

in something or doing something.

در چیزی یا انجام کاری نیاز دارید.

So this company, Similar Web specializes and of course we have our ES in the present.

بنابراین این شرکت، Similar Web متخصص است و البته ما ES خود را در حال حاضر داریم.

Simple.

ساده.

To conjugate with.

برای تلفیق با.

Our verb similar.

فعل ما مشابه

Web which is 1/3 person singular it the company it specializes in web analytics, analytics

وب که 1/3 نفر مفرد آن شرکتی است که در تجزیه و تحلیل وب، ترافیک وب تجزیه و تحلیل تخصص دارد

web traffic to.

.

Twitter was down 5.

توییتر

Percent for the 1st 2:00.

برای ساعت 2:00 اول 5 درصد کاهش داشت.

Full days.

روزهای کامل

Threads was generally available compared with the previous week.

موضوعات در مقایسه با هفته قبل به طور کلی در دسترس بود .

OK, so Twitter traffic is up here.

خوب، پس ترافیک توییتر اینجا بالاست.

And remember at this.

و در این به یاد داشته باشید.

Point Threads had not debuted.

Point Threads شروع به کار نکرده بود.

Threads hadn't debuted yet.

Threads هنوز شروع نشده بود.

Remember our debut When something Becomes.

اولین بار وقتی چیزی می شود را به یاد بیاورید.

Public for the first time.

برای اولین بار عمومی.

I just used it as a verb.

من فقط از آن به عنوان فعل استفاده کردم.

Threads.

موضوعات.

Hadn't debuted yet.

هنوز دبیو نکرده بود

It hadn't become publicly known yet.

هنوز برای عموم شناخته نشده بود.

So at this point, Twitter traffic is here.

بنابراین در این مرحله، ترافیک توییتر اینجاست.

But then what?

اما بعدش چی؟

Happens threads debuts, becomes.

اتفاق می افتد نخ ها اولین می شود، می شود.

Available to the public and Twitter traffic takes a hit.

در دسترس عموم است و ترافیک توییتر ضربه می زند.

Why?

چرا؟

Because those users from Twitter are going on to threads to see what this new platform

زیرا آن دسته از کاربران توییتر به موضوعاتی می‌روند تا ببینند این پلتفرم جدید چیست

is all.

.

About SO threads traffic.

درباره ترافیک رشته های SO.

Is going up and.

بالا می رود و.

Twitter traffic is tanking.

ترافیک توییتر در حال کاهش است.

Is taking a hit.

ضربه می زند

The app still has lots.

این برنامه هنوز تعداد زیادی دارد.

Of room to grow.

فضایی برای رشد

OK, so threads is.

خوب، پس رشته ها هست.

An app.

یک برنامه

The app still has lots of.

این برنامه هنوز تعداد زیادی دارد.

Room to grow having not yet launched in Europe, so Threads is not available.

اتاق رشد هنوز در اروپا راه اندازی نشده است، بنابراین Threads در دسترس نیست.

In Europe, so you can let me know in the comments.

در اروپا، بنابراین می توانید در نظرات به من اطلاع دهید.

As well, is threads available where you live?

همچنین، آیا تاپیک در محل زندگی شما موجود است؟ به

It sounds like from this article it's definitely available in the US, but I'm not sure where.

نظر می رسد از این مقاله قطعاً در ایالات متحده موجود است، اما من مطمئن نیستم که کجاست.

Else it's available so you can let me know in the comments.

در غیر این صورت در دسترس است، بنابراین می توانید در نظرات به من اطلاع دهید .

Apparently it's not available in Europe yet, but maybe that has changed since this lesson

ظاهراً هنوز در اروپا موجود نیست، اما شاید از زمانی که این درس پست شده است، این تغییر کرده است

has been posted.

.

If threads is able to retain.

اگر نخ ها قادر به حفظ هستند.

Its user base.

پایگاه کاربری آن.

When you retain something, it's another way of saying keep it.

وقتی چیزی را حفظ می کنید، این روش دیگری برای گفتن آن است.

To keep because these users are now on thread, but maybe they're only on thread because.

برای حفظ زیرا این کاربران اکنون در موضوع هستند، اما شاید آنها فقط در موضوع هستند زیرا.

It's new.

این جدیده.

They want to see what the platform is, but it doesn't mean they're going to stay on the

آنها می خواهند ببینند پلتفرم چیست، اما به این معنی نیست که قرار است روی

platform.

سکو بمانند.

So if they stay on the platform, it means you keep.

بنابراین اگر آنها روی سکو بمانند، به این معنی است که شما نگه دارید.

Those users, you retain those.

آن کاربران، شما آن ها را حفظ می کنید.

It could solidify its position as a.

می تواند موقعیت خود را به عنوان یک استحکام بخشد.

Real competitor.

رقیب واقعی

When you solidify your position, it means you make your position solid.

وقتی موقعیت خود را مستحکم می کنید، به این معنی است که موقعیت خود را محکم می کنید.

Permanent.

دائمی.

Because solidify means to become solid, so to in this sense, if a position is solid,

از آنجا که جامد به معنای جامد شدن است، بنابراین به این معنا، اگر موقعیتی جامد است،

it's, it's permanent.

دائمی است.

So right now threads it might have.

بنابراین در حال حاضر موضوعاتی که ممکن است داشته باشد.

All this popularity simply because it's.

این همه محبوبیت صرفاً به این دلیل است.

New Maybe in one month it won't be that popular anymore.

جدید شاید یک ماه دیگر آنقدر محبوب نباشد .

But if it can solidify its position as a real competitor for Twitter, which reported nearly

اما اگر بتواند موقعیت خود را به عنوان یک رقیب واقعی برای توییتر، که

238,000,000 monetizable daily.

روزانه نزدیک به 238،000،000 قابل کسب درآمد گزارش کرده، مستحکم کند.

Active users monetize simply means.

کاربران فعال به سادگی به معنای کسب درآمد هستند.

That you're able to make a profit.

که بتوانید سود کنید.

From those users to monetize.

از آن کاربران برای کسب درآمد.

So let's say you have.

بنابراین بیایید بگوییم که دارید.

A.

A.

A A piece of art.

یک اثر هنری.

You're an artist and you you painted something or you created something, but how are you

شما یک هنرمند هستید و چیزی را نقاشی کرده اید یا چیزی خلق کرده اید، اما چگونه می

going to monetize?

خواهید درآمد کسب کنید؟

That how are you going to earn money from that, maybe?

که چگونه می خواهید از آن درآمد کسب کنید ، شاید؟

You love creating art, but you don't have a strategy.

شما عاشق خلق هنر هستید، اما استراتژی ندارید.

For monetizing it you don't have.

برای کسب درآمد از آن ندارید.

A strategy for earning money from it, so you might think.

یک استراتژی برای کسب درآمد از آن، بنابراین ممکن است فکر کنید.

How can I monetize this this interest of mine?

چگونه می توانم از این علاقه ام درآمد کسب کنم؟

What can I do?

چه می توانم بکنم؟

So Twitter has 200, 38 million daily active.

بنابراین توییتر روزانه 200،38 میلیون فعال دارد.

Users, and they're the platform is able to monetize those users and remember.

کاربران، و آنها پلتفرم هستند که می توانند از آن کاربران درآمد کسب کنند و به خاطر بسپارند.

Threads surpassed What?

موضوعات از چه چیزی فراتر رفتند؟

Was it 100?

100 بود؟

So threads surpassed 100 million.

بنابراین نخ ها از 100 میلیون فراتر رفتند.

Users so Twitter still has more than twice as much, but this platform has only been available

کاربران بنابراین توییتر هنوز هم بیش از دو برابر بیشتر دارد، اما این پلت فرم تنها پنج روز است که در دسترس است

for five days and.

.

Twitter has existed for years and years and years, so that is.

توییتر سال ها و سال ها و سال ها وجود داشته است، پس همین است.

Quite impressive in its last quarterly earnings report.

در آخرین گزارش سود سه ماهه خود کاملاً چشمگیر بود .

OK, so 1/4 in terms of a company, 1/4 represents 3 months.

خوب، بنابراین 1/4 از نظر شرکت، 1/4 نشان دهنده 3 ماه است.

OK.

خوب.

That's for a business.

این برای یک تجارت است.

Because there are 12 months in a calendar year and then you divide.

زیرا در سال تقویمی 12 ماه وجود دارد و سپس تقسیم می کنید.

12 by 4 and you get three months.

12 در 4 و سه ماه میگیرید.

So the first quarter is January, February, March.

بنابراین سه ماهه اول ژانویه، فوریه، مارس است. سه

The second quarter is April, May, June and there are four quarters in the year, so is

ماهه دوم آوریل، می، ژوئن است و چهار فصل در سال وجود دارد،

last quarterly earnings report.

آخرین گزارش سود سه ماهه نیز همینطور است.

So let me just.

بنابراین اجازه دهید من فقط.

Write that so a period of three months and there are.

بنویسید که پس یک دوره سه ماهه و وجود دارد.

Four quarters in a year and they're referred to as Q1.

چهار سه ماهه در سال و به آنها Q1 می گویند.

Q2Q3Q four and this is done for reporting purposes to analyze the performance of a company

Q2Q3Q چهار و این برای اهداف گزارش برای تجزیه و تحلیل عملکرد یک شرکت

to see if a company hit.

برای دیدن اینکه آیا یک شرکت ضربه خورده است انجام می شود.

Its targets exceeded its targets or is tanking, or took a hit as public company last summer,

اهدافش از اهدافش فراتر رفت یا در حال تانکر زدن است یا به عنوان یک شرکت دولتی در تابستان گذشته،

Twitter owner Elon Musk.

مالک توییتر، ایلان ماسک، مورد حمله قرار گرفت.

Appears to have already shown some concern about threats.

به نظر می رسد قبلاً نگرانی هایی در مورد تهدیدها نشان داده است.

When you appear to have done something.

وقتی به نظر می رسد که کاری را انجام داده اید.

The word appear sounds like maybe he has, maybe he hasn't.

کلمه ظاهر به نظر می رسد شاید او داشته باشد، شاید او نه.

So it it's not 100% certain, so for example it appears it appears that I I've missed my

بنابراین 100٪ مطمئن نیست، بنابراین به عنوان مثال به نظر می رسد که من اتوبوس خود را از دست داده ام

bus.

.

It appears that I've missed my bus.

به نظر می رسد که من اتوبوسم را از دست داده ام.

So why would I?

پس چرا من؟

Why wouldn't I know if I miss my bus or if I haven't missed my bus?

چرا نمی دانم اتوبوسم را از دست داده ام یا اتوبوسم را از دست نداده ام؟

Because when you add it appears there's an element of doubt.

زیرا وقتی اضافه می کنید به نظر می رسد که یک عنصر شک وجود دارد.

I think I have, but maybe I haven't.

فکر می کنم دارم، اما شاید هم نداشته باشم.

So there's some doubt.

پس شکی هست

Well, maybe.

خوب شاید.

Because I was 2 minutes late.

چون 2 دقیقه دیر اومدم.

To get to the bus stop and now 3 minutes later there is no.

برای رسیدن به ایستگاه اتوبوس و حالا 3 دقیقه بعد وجود ندارد.

So either the bus is 5 minutes.

پس یا اتوبوس 5 دقیقه است.

Late or because I was 2 minutes late I missed my bus.

دیر یا چون 2 دقیقه تاخیر داشتم اتوبوسم را از دست دادم .

So at this point I can say.

بنابراین در این مرحله می توانم بگویم. به

It appears that I've missed my bus, but I don't know 100.

نظر می رسد که من اتوبوسم را از دست داده ام، اما 100 درصد را نمی دانم

Percent for sure.

.

So this is when something.

بنابراین این زمانی است که چیزی.

Is likely likely but not 100% certain.

محتمل است اما 100% قطعی نیست.

Appears to have already shown some concern about threads, as his longtime lawyer Alex

به نظر می رسد که قبلاً نگرانی هایی در مورد موضوعات نشان داده است، زیرا وکیل قدیمی او الکس

Spiro wrote a letter to Meta.

اسپیرو نامه ای به متا نوشت.

Accusing the company of unlawful misappropriation.

متهم کردن شرکت به اختلاس غیرقانونی

Of trade secrets, misappropriation.

از اسرار تجاری، اختلاس.

This is more.

این بیشتر است.

Of a legal terminology, so you won't use it in your.

از یک اصطلاح حقوقی، بنابراین شما از آن در خود استفاده نخواهید کرد.

Everyday speech.

سخنرانی روزمره

But for the purpose of this article, or if you read a lot of legal information, misappropriation

اما برای هدف این مقاله، یا اگر اطلاعات حقوقی زیادی را خوانده‌اید، اختلاس

is the act of stealing something that you've been trusted to take care of and then you

عبارت است از سرقت چیزی که به شما اعتماد کرده‌اید و سپس از آن

then use.

استفاده می‌کنید.

Whatever you stole for yourself.

هر چه برای خودت دزدیدی

So let's say you work for a company and you learned.

بنابراین فرض کنید برای یک شرکت کار می کنید و یاد گرفته اید.

All of the sales strategies for that company.

تمام استراتژی های فروش برای آن شرکت.

But then you quit the company and then you started selling the same product.

اما بعد از آن شرکت را ترک کردید و سپس شروع به فروش همان محصول کردید.

But you used all of that information you gained when you were an employee.

اما شما از تمام اطلاعاتی که در زمان کارمندی به دست آورده اید استفاده کردید .

That's technically illegal.

این از نظر فنی غیرقانونی است.

Because that's misappropriation.

چون این اختلاس است.

So that is what Elon Musk is accusing Mark Zuckerberg of doing.

این همان چیزی است که ایلان ماسک مارک زاکربرگ را به انجام آن متهم می کند.

Musk and Zuckerberg were also taking shots.

ماسک و زاکربرگ نیز مشغول عکسبرداری بودند.

At one another when you take a shot at someone, Notice the expression here.

وقتی به طرف کسی شلیک می کنید، به عبارت اینجا توجه کنید.

So.

بنابراین.

Take is a verb.

گرفتن یک فعل است.

This is what you conjugate a shot at someone.

این همان چیزی است که شما یک شات را به سمت کسی ترکیب می کنید.

Now here it's taking shots at.

حالا اینجا در حال گرفتن عکس است.

One another.

یکی دیگر.

So instead of.

بنابراین به جای.

A shot.

یک شات.

They simply use the plural, taking shots at someone.

آنها به سادگی از جمع استفاده می کنند و به سمت کسی شلیک می کنند .

So a shot or shots and then simply mean to insult someone.

بنابراین یک شلیک یا شلیک و سپس به سادگی به معنای توهین به کسی است.

The shot is an insult, so by having it as a plural, it means.

شات توهین است پس با جمع بودن آن به معنای.

They were insulting each other more than one time.

آنها بیش از یک بار به یکدیگر توهین کردند .

And insult is when you say something negative or critical about someone.

و توهین زمانی است که در مورد کسی چیزی منفی یا انتقادی می گویید.

So let's.

پس بیایید.

Say you wrote in the comment.

بگو تو کامنت نوشتی

Of the video.

از ویدیو.

Jennifer, this video is stupid.

جنیفر، این ویدیو احمقانه است.

This video is boring you.

این ویدیو شما را خسته می کند.

Are a terrible teacher.

معلم وحشتناکی هستند

You just took a shot at me.

تو فقط به من شلیک کردی

Why?

چرا؟

Why did you take a shot at me?

چرا به من شلیک کردی؟

So because you insulted me, right?

پس چون به من توهین کردی، درسته؟

And so that's what it means.

و بنابراین معنی آن همین است.

They were taking shots at one another.

آنها به یکدیگر شلیک می کردند.

So Musk was saying something insulting, mean, rude about Mark Zuckerberg.

بنابراین ماسک در مورد مارک زاکربرگ چیزی توهین آمیز، بد و بی ادبانه می گفت.

And then the same thing he was also saying mean things or rude things about Elon Musk.

و سپس همان چیزی را که او در مورد ایلان ماسک نیز چیزهای بد یا بی ادبانه می گفت.

And this was happening over the weekend as Zuckerberg marked Musk's.

و این اتفاق در آخر هفته رخ داد، زیرا زاکربرگ به ماسک اشاره کرد.

Tweet style.

سبک توییت

So this is the shot that.

پس این همان شات است.

Zuckerberg The insult that Zuckerberg was taking at Elon Musk.

زاکربرگ توهینی که زاکربرگ به ایلان ماسک کرد.

Oh, your tweet style.

اوه، سبک توییت شما.

Is really dumb.

واقعا گنگ است

I don't know exactly what he said, but it has to be something mean, basically and.

دقیقاً نمی‌دانم او چه گفته است، اما اساساً باید چیز بدی باشد.

Musk called Zuckerberg a derogatory name.

ماسک زاکربرگ را یک نام تحقیر آمیز خطاب کرد.

Here, derogatory simply means critical.

در اینجا، تحقیر به سادگی به معنای انتقادی است.

Or insulting.

یا توهین کردن

So saying something critical or insulting, Critical, Insulting.

بنابراین گفتن چیزی انتقادی یا توهین آمیز، انتقادی، توهین آمیز.

So.

بنابراین.

It is the same thing as taking a shot at someone.

این همان چیزی است که به کسی شلیک کنید.

Because that's what you do.

چون این کاری است که شما انجام می دهید.

You call people derogatory name, so if you.

شما مردم را با نام های تحقیر آمیز صدا می کنید، بنابراین اگر شما.

Said Jennifer.

گفت جنیفر.

Is the worst teacher.

بدترین معلم است

She's a boring teacher.

او یک معلم خسته کننده است.

Well then.

خب پس

You were being derogatory to me, so that's what it means.

تو به من تحقیر می کردی، پس معنیش همینه.

Now I know those were just examples.

حالا می دانم که آن ها فقط نمونه هایی بودند.

I know you're not going to leave those comments.

من می دانم که شما این نظرات را نخواهید گذاشت.

I know you wouldn't take a shot at me, would you?

من می دانم که تو به من شلیک نمی کنی، نه ؟

Hopefully.

خوشبختانه.

Not hopefully.

نه به امید.

You like this video?

این ویدیو را دوست دارید؟

That's my.

اون مال منه

That's my.

اون مال منه

Main objective is for you.

هدف اصلی برای شماست

To like these videos, to love them and to leave something positive, not to take a shot

این ویدیوها را دوست داشته باشید، آنها را دوست داشته باشید و چیزهای مثبتی بگذارید، نه اینکه

at them.

به آنها شلیک کنید.

And that's the end.

و این پایان است.

Of our article.

از مقاله ما

So what I'll do now is I'll read the article from start to finish and this time you can

بنابراین کاری که اکنون انجام خواهم داد این است که مقاله را از ابتدا تا انتها می خوانم و این بار می توانید

focus on my pronunciation.

روی تلفظ من تمرکز کنید.

Twitter traffic is tanking as Metas Threads hits 100 million.

ترافیک توییتر در حال کاهش است زیرا Metas Threads به 100 میلیون رسیده است.

Users user traffic on Twitter has slowed since the launch of Metas tech Space platform.

از زمان راه اندازی پلتفرم فضایی فناوری متاس، ترافیک کاربران در توییتر کاهش یافته است .

Threads, which has already surpassed 100 million sign ups since it debuted last week.

Threads که از هفته گذشته تا کنون از 100 میلیون ثبت نام فراتر رفته است.

Threats launched in the US on Wednesday and is being touted by Meta executives as a more.

تهدیداتی که روز چهارشنبه در ایالات متحده آغاز شد و توسط مدیران متا به عنوان تهدیدی بیشتر مطرح شد.

Positive Public Square for communities that never really embraced.

میدان عمومی مثبت برای جوامعی که هرگز واقعاً پذیرفته نشدند.

Twitter.

توییتر. به

So far, users seem to be on.

نظر می رسد تا کنون کاربران فعال هستند.

Board threats reach 100 million sign ups over the weekend.

تهدیدات هیئت مدیره در آخر هفته به 100 میلیون ثبت نام می رسد .

That's mostly organic demand, and we haven't even turned on many promotions yet.

این بیشتر تقاضای ارگانیک است، و ما حتی بسیاری از تبلیغات را هنوز فعال نکرده‌ایم.

I can't believe it's only been five days, Meta CEO.

من نمی توانم باور کنم که فقط پنج روز است، مدیر عامل متا.

Mark Zuckerberg said in a post Monday.

مارک زاکربرگ در پستی روز دوشنبه گفت. به

Twitter appears to have taken a hit.

نظر می رسد توییتر ضربه خورده است. به گفته Similar Web، یک شرکت داده،

EO of Cloud Fair shared a screenshot to Twitter Sunday showing that traffic on the platform

EO of Cloud Fair یکشنبه یک اسکرین شات را در توییتر به اشتراک گذاشت که نشان می دهد ترافیک روی پلتفرم در حال

was tanking, according to Similar Web, a data company that.

کاهش است .

Matthew Prince.

متیو پرنس.

Specializes in web, analytics, web.

متخصص در وب، تجزیه و تحلیل، وب.

Traffic to Twitter was down 5% for the first.

ترافیک توییتر برای اولین بار 5 درصد کاهش یافت.

Two full days threads was generally available.

تاپیک دو روزه به طور کلی در دسترس بود.

Compared with the previous week, the app still has lots of room to grow, having not yet launched

در مقایسه با هفته قبل، برنامه هنوز فضای زیادی برای رشد دارد، زیرا هنوز در اروپا راه اندازی نشده است

in Europe.

.

If Threads is able to retain its user base, it could solidify its position as a.

اگر Threads بتواند پایگاه کاربر خود را حفظ کند، می‌تواند موقعیت خود را به عنوان یک استحکام بخشد.

Real competitor for Twitter, which reported nearly 238,000,000 monetizable daily active

رقیب واقعی توییتر، که

users in his last quarterly earnings report as public company last summer.

در آخرین گزارش درآمد سه ماهه خود به عنوان شرکت سهامی عام در تابستان گذشته، نزدیک به 238،000،000 کاربر فعال روزانه قابل درآمد را گزارش کرد.

Twitter.

توییتر.

Owner Elon Musk.

مالک ایلان ماسک.

Appears to have already shown some concern about trends as his longtime lawyer Alex.

به نظر می رسد قبلاً به عنوان وکیل قدیمی خود الکس نگرانی هایی در مورد روندها نشان داده است.

Spero wrote a letter to Meta accusing the company of unlawful misappropriation.

اسپرو نامه ای به متا نوشت و این شرکت را به اختلاس غیرقانونی متهم کرد.

Of trade secrets.

از اسرار تجاری

Musk and Zuckerberg were also taking shots at one another over the weekend as Zuckerberg

ماسک و زاکربرگ نیز در آخر هفته به سمت یکدیگر شلیک می کردند زیرا زاکربرگ

mocked Musk's tweet style and Musk called.

سبک توییت ماسک را مسخره می کرد و ماسک تماس می گرفت.

Zuckerberg, A derogatory name.

زاکربرگ، نامی تحقیرآمیز.

Amazing job with this lesson.

کار شگفت انگیز با این درس

If you're up for it, I have another lesson.

اگر به آن علاقه دارید، من یک درس دیگر دارم.

Right here that I know you're going to love and make sure you get your free speaking guide

درست در اینجا که می دانم دوست خواهید داشت و مطمئن شوید که راهنمای مکالمه رایگان خود را دریافت می کنید،

where I share 6 tips on how to speak English fluently and confidently.

جایی که من 6 نکته را در مورد نحوه صحبت کردن به انگلیسی روان و مطمئن به اشتراک می گذارم.

You can get it from my.

میتونی از من بگیری

Website right here and when?

وب سایت در اینجا و چه زمانی؟

You're ready.

شما آماده اید.

Get started with your next.

با بعدی خود شروع کنید.

Lesson.

درس.