Top 10 Phrasal Verbs in English - Most Common Phrasal Verbs

Hello and welcome to this video.

سلام و به این ویدیو خوش آمدید.

Today, you're going to learn 10 phrasal verbs in English, and having these phrasal verbs

امروز، شما 10 فعل عبارتی را در زبان انگلیسی یاد خواهید گرفت، و داشتن این افعال

in your vocabulary is going to help you sound fluent sound, natural sound, a it will help

در دایره لغاتتان به شما کمک می‌کند صدایی روان، صدای طبیعی داشته باشید، و

you understand native speakers as well.

همچنین به شما کمک می‌کند زبان مادری را درک کنید.

Because our vocabularies are filled with phrasal verbs.

زیرا واژگان ما با افعال عبارتی پر شده است .

And of course, I'm Jennifer from JForrestEnglish.com And this channel is dedicated to helping you

و البته، من جنیفر از JForrestEnglish.com هستم و این کانال برای کمک به شما در

feel confident speaking English in public, so you can take your career and your life

صحبت کردن به زبان انگلیسی در جمع با اعتماد به نفس اختصاص داده شده است تا بتوانید حرفه و زندگی خود را

to the next level.

به سطح بالاتری ببرید.

Now before we go any further, make sure you subscribe and hit that bell icon so you're

اکنون قبل از اینکه بیشتر پیش برویم، حتما مشترک شوید و نماد زنگ را بزنید تا

notified every time I post a new lesson.

هر بار که درس جدیدی را پست می‌کنم به شما اطلاع داده شود.

Now let's dive in with this lesson.

حالا بیایید با این درس وارد شوید. آیا

Are you ready to learn the top 10 phrasal verbs in English?

آماده یادگیری 10 فعل عبارتی برتر در زبان انگلیسی هستید؟

Now make sure you stay right to the end because at the end of the lesson, I'm going to quiz

حالا مطمئن شوید که درست تا آخر باقی می‌مانید زیرا در پایان درس،

you on all your new vocabulary.

تمام واژگان جدیدتان را از شما سؤال می‌کنم.

So you can complete the quiz right at the end.

بنابراین می توانید مسابقه را درست در پایان کامل کنید .

Now let's dive in.

حالا بیایید شیرجه بزنیم.

Number one, ask someone out.

شماره یک، از کسی بخواهید بیرون بیاید.

Now pay attention to the sentence structure because notice here, I'm using someone, you

اکنون به ساختار جمله توجه کنید زیرا توجه کنید اینجا، من از کسی استفاده می کنم، شما

only ask someone out.

فقط از کسی درخواست می کنید.

You don't ask something out.

تو چیزی نمیپرسی

And here's the reason why, when you ask someone out, it's to invite them on a romantic evening

و این دلیلی است که وقتی از کسی می خواهید بیرون بروید، دعوت او به یک شب عاشقانه

together, also known as a date.

با هم است که به عنوان قرار نیز شناخته می شود.

So to ask someone out, you invite them on a date.

بنابراین برای درخواست از کسی، او را به یک قرار دعوت می کنید.

A date is a romantic evening spent with someone.

قرار یک عصر عاشقانه است که با کسی سپری می شود.

Of course it doesn't have to be an evening, it could be a morning coffee date, or an afternoon

البته لازم نیست عصر باشد، می‌تواند یک قرار قهوه صبح یا عصر

date as well.

نیز باشد.

But I just said evening, because most of the time, it is in the evening.

اما من فقط گفتم عصر، چون اکثر اوقات عصر است.

So let me give you an example sentence.

بنابراین اجازه دهید یک جمله مثال بزنم.

Why hasn't Jeff asked Maria out yet.

چرا جف هنوز ماریا را نخواسته است؟

He's obviously into her.

او آشکارا به او علاقه دارد.

So notice here, why hasn't Jim asked Maria out, ask someone out.

بنابراین به اینجا توجه کنید، چرا جیم از ماریا درخواست نکرده است ، از کسی بخواهید که بیرون بیاید.

Our someone is Maria.

یکی از ما ماریا است.

Now of course you're new, the subject who's doing the action.

البته شما تازه وارد هستید، سوژه ای که در حال انجام عمل است.

So Jim, is inviting Maria on a date.

بنابراین جیم، ماریا را برای قرار ملاقات دعوت می کند.

A date is always romantic, right.

قرار ملاقات همیشه عاشقانه است، درست است.

Now, Maria could say no, and we're going to talk about that later on and one of our phrasal

حالا، ماریا می‌تواند نه بگوید، و ما بعداً در مورد آن و یکی از افعال عبارتی خود صحبت خواهیم کرد

verbs.

.

So let me give you that example, again.

پس اجازه دهید دوباره آن مثال را برای شما بیان کنم.

Why hasn't Jim asked Maria out yet.

چرا جیم هنوز ماریا را نخواسته است.

He's obviously into her.

او آشکارا به او علاقه دارد.

Now you might be wondering, Jennifer, what does that mean he's obviously into her.

اکنون ممکن است تعجب کنید، جنیفر، این به چه معناست که او آشکارا به او علاقه دارد.

Well that's our next phrasal verb.

خوب این فعل عبارت بعدی ماست. به

To be into someone.

کسی بودن به

To be into someone.

کسی بودن

Now here, I'll point out that you can also be into something, but first let's talk about

اکنون در اینجا، من به این نکته اشاره می کنم که شما نیز می توانید به چیزی علاقه داشته باشید، اما ابتدا اجازه دهید در مورد اینکه با

to be into someone.

کسی باشید صحبت کنیم.

When you're into someone, I'm sure you noticed, based on the context.

وقتی با کسی دوست می‌شوید، بر اساس زمینه، مطمئنم که متوجه شده‌اید.

But it means to like someone romantically.

اما این به معنای دوست داشتن یک نفر عاشقانه است.

Now, the context is really important, because I'm going to give you a musician who I'm really

در حال حاضر، زمینه واقعا مهم است، زیرا من به شما موسیقیدانی می دهم که واقعاً به آن

into.

علاقه دارم.

I'm really into Jack Johnson.

من واقعاً به جک جانسون علاقه دارم.

Now when I say that, oh I'm really into Jack Johnson.

حالا وقتی این را می گویم، اوه من واقعاً به جک جانسون علاقه دارم.

I don't like Jack Johnson romantically, although he is pretty cute, I guess.

من جک جانسون را عاشقانه دوست ندارم، اگرچه او خیلی بامزه است، حدس می‌زنم.

But I don't like him romantically.

اما من او را عاشقانه دوست ندارم.

But I really like his music.

اما من موسیقی او را خیلی دوست دارم.

So, if you use into someone, it depends on the context.

بنابراین، اگر از کسی استفاده کنید، بستگی به زمینه دارد.

But there is this meaning of liking, and for the most part, that liking is romantic.

اما این معنای دوست داشتن وجود دارد و بیشتر آن دوست داشتن عاشقانه است.

So if I said, Jim is into, Maria, he likes her romantically.

بنابراین، اگر بگویم، جیم دوست دارد، ماریا، او را عاشقانه دوست دارد .

But if I'm talking about being into a celebrity or a musician or an actor, it's possible that

اما اگر در مورد حضور در یک سلبریتی یا موسیقیدان یا بازیگر صحبت کنم، ممکن است که

I just like them, but not necessarily romantically.

آنها را دوست داشته باشم، اما نه لزوماً عاشقانه.

So keep that in mind.

آن را به خاطر بسپار.

Now remember I said you could also be into something.

حالا یادت باشه گفتم تو هم می تونی درگیر چیزی باشی.

Now, in this case, we're talking about liking something, and it's usually an activity or

حال، در این مورد، ما در مورد دوست داشتن چیزی صحبت می کنیم و معمولاً یک فعالیت یا

a hobby.

سرگرمی است.

So I was really into Jack Johnson when I was really into playing ukulele and playing guitar.

بنابراین من واقعاً عاشق جک جانسون بودم وقتی که واقعاً به نواختن یوکلل و نواختن گیتار علاقه داشتم.

Jack Johnson is an amazing musician.

جک جانسون یک موسیقیدان شگفت انگیز است.

He plays guitar and he plays ukulele, so I was really into him.

او گیتار می‌نوازد و یوکلل می‌نوازد، بنابراین من واقعاً عاشق او بودم.

And mainly when I was into playing ukulele and playing guitar.

و عمدتاً زمانی که به نواختن یوکلل و نواختن گیتار علاقه داشتم.

Those are two activities I don't really do much anymore, simply because I don't have

این دو فعالیتی هستند که من واقعاً دیگر انجام نمی‌دهم، صرفاً به دلیل اینکه

time, it isn't a priority for me to do those activities, right now, at this stage in my

وقت ندارم، انجام آن فعالیت‌ها در حال حاضر، در این مرحله از

life.

زندگی‌ام برای من اولویت نیست.

Although one day, I would definitely like to do them again.

اگر چه یک روز، من قطعا دوست دارم آنها را دوباره انجام دهم.

Now, so you can talk about any hobby or activity oh I'm really into going hiking.

حالا، بنابراین شما می توانید در مورد هر سرگرمی یا فعالیتی صحبت کنید، اوه من واقعاً به پیاده روی می روم.

I'm really into playing video games, so we use this with hobbies and activities mainly.

من واقعاً به بازی‌های ویدیویی علاقه دارم، بنابراین عمدتاً از آن برای سرگرمی‌ها و فعالیت‌ها استفاده می‌کنیم.

Our next phrasal verb to bring someone down.

فعل عبارت بعدی ما به پایین آوردن کسی.

To bring someone down is to make someone unhappy, but there's that transition because that person

پایین آوردن یک نفر به معنای ناراضی کردن کسی است، اما این انتقال وجود دارد زیرا آن شخص

was happy, and then something happened to bring them down.

خوشحال بود و بعد اتفاقی افتاد که او را پایین آورد.

And now they're not happy, or they're at least less happy than they were before.

و اکنون آنها خوشحال نیستند، یا حداقل کمتر از قبل خوشحال هستند.

So I could say: that movie really brought me down.

بنابراین می توانم بگویم: آن فیلم واقعاً من را پایین آورد.

Now notice here the, my subject is the movie.

حالا به اینجا توجه کنید، موضوع من فیلم است.

The movie brought me down.

فیلم مرا پایین آورد.

I could also use a person.

من هم می توانستم از یک نفر استفاده کنم.

My boss brought me down.

رئیسم مرا پایین آورد.

So something or someone can bring someone down.

بنابراین چیزی یا کسی می تواند کسی را پایین بیاورد.

That movie brought him down.

آن فیلم او را پایین آورد.

So I was happy, and then I watched the movie, and now I'm not happy.

پس خوشحال بودم و بعد فیلم را دیدم و الان راضی نیستم.

Or I'm less happy, probably because the movie was very sad or depressing or something like

یا کمتر خوشحالم، احتمالاً به این دلیل که فیلم بسیار غمگین یا افسرده کننده یا چیزی شبیه به

that.

آن بود.

Number four, to cheer up.

شماره چهار، برای روحیه دادن.

So you can think of this as the opposite, to cheer someone up is to make them happier.

بنابراین شما می توانید این را برعکس تصور کنید، تشویق کردن یک نفر به معنای خوشحال کردن اوست.

And we commonly use this in the imperative.

و ما معمولاً از این در امر ضروری استفاده می کنیم.

Cheer up.

شاد باش

Cheer up, Julie, cheer up.

شاد باش، جولی، شاد باش.

Don't be sad.

غمگین نباش

Cheer up.

شاد باش

So we commonly use it in the imperative.

بنابراین ما معمولاً از آن در امر ضروری استفاده می کنیم.

But you can use it in other ways.

اما شما می توانید آن را به روش های دیگر استفاده کنید.

For example, I can say, I took my friend out to lunch, to cheer her up.

مثلاً می توانم بگویم دوستم را برای ناهار بیرون بردم تا او را تشویق کنم.

To cheer her up.

برای تشویق او

So that's the reason why I wanted to make her happier.

پس این دلیلی بود که می خواستم او را شادتر کنم.

To cheer her up.

برای تشویق او

Number five, to pick someone or something up.

شماره پنج، برای انتخاب کسی یا چیزی .

This is one of the most common phrasal verbs.

این یکی از رایج ترین افعال عبارتی است.

You probably know it.

شما احتمالا آن را می دانید.

But did you know you can also pick something up.

اما آیا می دانستید که می توانید چیزی را نیز انتخاب کنید .

You pick someone up, and you also pick something up, and that's when you take an object or

شما یک نفر را برمی دارید، و همچنین چیزی را برمی دارید ، و این زمانی است که یک شی یا

a person from one location to another location.

یک شخص را از یک مکان به مکان دیگر می برید.

So of course, you might know it in the sense of: I pick my kids up after school.

بنابراین، البته، ممکن است آن را به این معنا بدانید : من بچه هایم را بعد از مدرسه می برم.

Or: I pick my husband up after work, right.

یا: من شوهرم را بعد از کار می برم، درست است.

That's probably how we know it.

احتمالاً ما آن را اینگونه می دانیم.

But you can use it with a something.

اما شما می توانید آن را با چیزی استفاده کنید.

Maybe your husband could call you and say: Oh hey, can you pick milk up on your way home.

شاید شوهرت بهت زنگ بزنه و بگه: اوه هی، می تونی توی راه خونه شیر بگیری.

Can you pick milk up.

میشه شیر بردار

So you're going to go to a location, the store, get milk and take it to another location,

بنابراین شما می خواهید به یک مکان، فروشگاه بروید، شیر بگیرید و آن را به مکان دیگری، یعنی

your home.

خانه خود ببرید.

Can you pick milk up on your way home.

آیا می توانید در راه خانه شیر بردارید؟

It's very common to get a call from someone and they ask you.

خیلی معمول است که با کسی تماس بگیرید و از شما بپرسند.

Oh hey, can you pick this up.

اوه، می توانید این را انتخاب کنید.

Can you pick this up on your way home.

آیا می توانید این را در راه خانه بردارید.

And that something is a grocery item or something for your home.

و آن چیزی یک اقلام مواد غذایی یا چیزی برای خانه شما است.

So now you know how to use it with a someone or a something.

بنابراین اکنون می دانید که چگونه از آن با یک شخص یا چیزی استفاده کنید.

And what's the opposite of to pick someone up?

و برعکس گرفتن کسی چیست ؟

Well it's to drop someone off.

خوب این است که کسی را پیاده کنیم.

And you can also drop something off.

و همچنین می توانید چیزی را رها کنید.

When you drop someone or something off, it's to leave someone or something at a specific

وقتی کسی یا چیزی را پیاده می کنید، به این معنی است که فرد یا چیزی را در یک مکان خاص رها کنید

location.

.

So of course you can say, I dropped my husband off at work.

پس مطمئناً می توانید بگویید، من شوهرم را سر کار رها کردم.

I dropped my friends off at the airport.

دوستانم را در فرودگاه پیاده کردم.

Now, you might also ask someone.

حالا، شما همچنین ممکن است از کسی بپرسید.

Can you drop this letter off on your way to work.

آیا می توانید این نامه را در راه رفتن به محل کار رها کنید.

So they take the letter, and they leave it somewhere in a different location, the post

بنابراین نامه را می گیرند و آن را در مکانی دیگر،

office, or a mail box.

اداره پست یا صندوق پستی می گذارند.

Can you drop this letter off on your way to work.

آیا می توانید این نامه را در راه رفتن به محل کار رها کنید.

Number seven, end up.

شماره هفت، پایان.

To end up is a very useful phrasal verb.

به پایان رساندن یک فعل عبارتی بسیار مفید است.

We use it to say that you eventually do something or eventually decide something.

ما از آن برای گفتن اینکه شما در نهایت کاری را انجام می دهید یا در نهایت چیزی را تصمیم می گیرید استفاده می کنیم.

So you might say, I ended up asking Julie out.

بنابراین ممکن است بگویید، من در نهایت از جولی خواستم بیرون برود. در

I ended up asking Julie out.

نهایت از جولی خواستم بیرون برود.

Who was our first example, I can't remember?

اولین نمونه ما کی بود، یادم نیست؟

Oh, it wasn't Julie, it was Jim and Maria.

اوه، جولی نبود، جیم و ماریا بودند.

So let me give that again, Jim ended up asking Maria out.

پس اجازه دهید دوباره آن را بگویم، جیم در نهایت از ماریا درخواست کرد.

So remember, before I said, why hasn't Jim asked Maria out yet.

پس به یاد داشته باشید، قبل از اینکه بگویم، چرا جیم هنوز ماریا را نخواسته است.

So now, remember, to end up, that's to eventually do something.

پس حالا، به یاد داشته باشید، برای پایان دادن به آن، در نهایت کاری انجام می شود.

So after a period of time.

پس بعد از مدتی

So Jim ended up asking Maria out.

بنابراین جیم در نهایت از ماریا درخواست کرد.

But, she turned him down.

اما، او او را رد کرد.

Remember I said at the beginning, I'm going to teach you a phrasal verb.

به یاد داشته باشید که در ابتدا گفتم، یک فعل عبارتی را به شما آموزش می دهم.

If Maria, I was going to say Julie again, If Maria says: No.

اگر ماریا، دوباره می خواستم به جولی بگویم، اگر ماریا بگوید: نه.

Well that's to turn someone down.

خب این برای رد کردن کسی است.

That's our next phrasal verb: to turn someone down.

این فعل عبارت بعدی ما است: کسی را رد کردن .

Now you can also turn something down.

حالا شما همچنین می توانید چیزی را رد کنید.

Can you think of something that you might say no to?

آیا می توانید به چیزی فکر کنید که ممکن است به آن نه بگویید؟

How about a job offer, something like that.

در مورد یک پیشنهاد شغلی، چیزی شبیه به آن.

So to turn someone down, to turn something down, is when you receive an invitation, or

پس نپذیرفتن کسی، رد کردن چیزی، زمانی است که دعوت یا

a proposal to do something, and you say no, you decline, you refuse, you reject, you say

پیشنهادی برای انجام کاری دریافت می کنید و می گویید نه، رد می کنید، رد می کنید، رد می کنید،

no.

نه می گویید.

So Maria turned Jim down.

بنابراین ماریا جیم را رد کرد.

Now you might also say, I was turned down for the job.

حالا ممکن است بگویید، من برای این کار رد شدم.

I was turned down.

من را رد کردند.

Now you could turn that into an active sentence, But, they turned me down.

حالا می توانید آن را به یک جمله فعال تبدیل کنید، اما آنها من را رد کردند.

I was turned down by the company.

من توسط شرکت رد شدم.

They turned me down.

آنها من را رد کردند.

So in this specific phrasal verb, it is commonly used in the passive, so I would get comfortable

بنابراین در این فعل عبارتی خاص، معمولاً در مفعول استفاده می شود، بنابراین من

with the passive, but you can use it in the active, of course, as well.

با مفعول راحت می شوم، اما شما می توانید آن را در فعل نیز استفاده کنید.

Number nine to fill in, or to fill out forms.

شماره نه برای پر کردن یا پر کردن فرم ها.

Okay so notice here I give you two propositions.

خوب پس توجه کنید اینجا دو پیشنهاد به شما می دهم.

I know students get confused.

می دانم دانش آموزان گیج می شوند.

What's the difference between fill in and fill out.

تفاوت پر کردن و پر کردن چیست؟

There is no difference.

فرقی نداره.

So, specifically with forms.

بنابراین، به طور خاص با فرم ها.

That's the only time that there is no difference, when you're entering information into a form,

این تنها زمانی است که هیچ تفاوتی وجود ندارد، وقتی اطلاعات را در فرم وارد می کنید،

you're filling in the form, you're also filling out that form, it doesn't matter which preposition

فرم را پر می کنید، آن فرم را نیز پر می کنید، فرقی نمی کند از کدام حرف اضافه

you use.

استفاده کنید.

And honestly, I use both of them interchangeably.

و راستش من از هر دوی آنها به جای هم استفاده می کنم.

So I just changed between fill in and out.

بنابراین من فقط بین پر کردن و پر کردن تغییر کردم.

I use both.

من از هر دو استفاده میکنم

And you can too.

و شما هم می توانید.

So if you go to an office, they might say, oh, after you fill in this form, or after

بنابراین، اگر به دفتری بروید، ممکن است بگویند، اوه، پس از پر کردن این فرم، یا پس از

you fill out this form, drop it off at reception.

پر کردن این فرم، آن را در پذیرش تحویل دهید.

Notice, drop it off at reception.

توجه کنید، آن را در پذیرش رها کنید.

So take it to reception and leave it there.

بنابراین آن را به پذیرش ببرید و در آنجا بگذارید.

Drop it off at reception.

آن را در پذیرش رها کنید.

Our final phrasal verb, to find out.

فعل عبارتی نهایی ما، برای پیدا کردن.

To find out is when you understand something.

فهمیدن زمانی است که چیزی را می فهمید.

You learn something, or you discover something.

شما چیزی یاد می گیرید یا چیزی را کشف می کنید.

So maybe going back to our character, Jim.

پس شاید برگردیم به شخصیت خود، جیم.

So maybe Jim could say, How did you find out that Maria turned me down.

بنابراین شاید جیم بتواند بگوید، از کجا فهمیدی که ماریا من را رد کرد.

So maybe Jim is a little embarrassed he thought this was just a secret nobody knew.

بنابراین شاید جیم کمی خجالت زده است که فکر می کند این فقط یک رازی است که هیچ کس نمی داند.

But then a friend tried to cheer him up because he knew Maria turns him down after he asked

اما پس از آن یکی از دوستان سعی کرد او را تشویق کند زیرا می دانست که ماریا پس از درخواست از

her out.

او او را رد می کند. به

Notice all our phrasal verbs.

تمام افعال عبارتی ما توجه کنید.

So, Jim could say, How did you find out that Maria turned me down.

بنابراین، جیم می‌تواند بگوید، از کجا فهمیدی که ماریا من را رد کرد.

So how did you discover this.

پس چگونه این را کشف کردید

How did you learn this.

چطوری اینو یاد گرفتی

How did you find this out.

چطور متوجه این موضوع شدید

And we use this when you want to get information, as well.

و زمانی که شما می خواهید اطلاعاتی را به دست آورید، از آن استفاده می کنیم .

So I might say, I need to find out when the store closes, because I have a package, I

بنابراین می‌توانم بگویم، باید بفهمم فروشگاه چه زمانی بسته می‌شود، چون بسته‌ای دارم،

need to drop off, but I don't know when they close, I need to find that out.

باید بروم، اما نمی‌دانم چه زمانی بسته می‌شوند، باید آن را پیدا کنم.

So learn or discover that specific information.

بنابراین آن اطلاعات خاص را یاد بگیرید یا کشف کنید.

So now you have the top 10 phrasal verbs in your vocabulary and as you saw, you can use

بنابراین اکنون شما 10 فعل عبارتی برتر را در دایره لغات خود دارید و همانطور که دیدید، می توانید

them all together and native speakers when we speak our sentences could have 3, 4, 5

همه آنها را با هم استفاده کنید و زمانی که جملات ما زبان مادری صحبت می کنیم، جملات ما می توانند 3، 4، 5

phrasal verbs in one sentence.

فعل عبارتی را در یک جمله داشته باشند.

So you need to get really comfortable and confident using phrasal verbs.

بنابراین باید با استفاده از افعال عبارتی واقعا راحت و مطمئن باشید.

So, are you ready for your quiz.

بنابراین، آیا برای مسابقه خود آماده هستید؟

I'm going to first put the questions on the screen.

من ابتدا سؤالات را روی صفحه می گذارم.

Now I'm only going to put them on the screen for about 10 seconds.

حالا من فقط می خواهم آنها را برای حدود 10 ثانیه روی صفحه نمایش بگذارم.

So hit pause because it will take you longer than 10 seconds to complete the quiz.

بنابراین مکث را فشار دهید زیرا بیش از 10 ثانیه طول می کشد تا آزمون را کامل کنید.

And then after you're going to see the answers.

و بعد از اینکه می خواهید پاسخ ها را ببینید.

Again, I'll only put the answers on for about 10 seconds.

باز هم، من فقط برای حدود 10 ثانیه پاسخ ها را می گذارم .

So hit pause, and you can review the answers as well.

بنابراین مکث را فشار دهید و می توانید پاسخ ها را نیز مرور کنید.

Are you ready, let's start your quiz.

آیا آماده هستید، بیایید امتحان خود را شروع کنیم.

So how did you do on the quiz?

پس در مسابقه چگونه عمل کردید؟

Did you pass?

قبول شدی؟

Did you get a great mark?

نمره عالی گرفتی؟

Let us know in the comments.

در نظرات به ما اطلاع دهید.

And I want you to choose your top one, two, or three, if you're feeling adventurous.

و من از شما می خواهم که یکی، دو یا سه مورد برتر خود را انتخاب کنید ، اگر احساس ماجراجویی می کنید.

Your top three phrasal verbs from the list of the top 10 and leave example sentences

سه فعل عبارتی برتر از لیست 10 فعل برتر و جملات نمونه

in the comments below.

در نظرات زیر بگذارید.

And if you found this video helpful please hit the like button, share it with your friends

و اگر این ویدیو برای شما مفید بود، لطفا دکمه لایک را بزنید، آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

and of course subscribe.

و البته مشترک شوید.

And before you go, make sure you head on over to my website JForrestEnglish.com and download

و قبل از رفتن، مطمئن شوید که به وب‌سایت من JForrestEnglish.com سر زده‌اید و

your free speaking Guide.

راهنمای سخنرانی رایگان خود را دانلود کنید.

In this guide I share six tips on how to speak English fluently and confidently.

در این راهنما، من شش نکته را در مورد چگونگی صحبت کردن به زبان انگلیسی روان و مطمئن به اشتراک می‌گذارم.

And until next time, Happy studying.

و تا دفعه بعد، از مطالعه مبارک.

Awesome job adding these new phrasal verbs to your speech.

کار عالی با افزودن این افعال عبارتی جدید به گفتار شما.

I can't wait to read your examples.

بی صبرانه منتظر خواندن نمونه های شما هستم.

And I'll see you my next video.

و ویدیوی بعدی خود را می بینم.

Bye!

خدا حافظ!