ENGLISH MASTERCLASS: Build Your Vocabulary and GET FLUENT in 1 Hour!

By the end of this lesson, you're going to  feel confident with all areas of your English.

در پایان این درس، در تمام زمینه‌های انگلیسی خود احساس اطمینان خواهید کرد.

Because in this lesson we're going to do different  activities that focus on different areas.

زیرا در این درس، فعالیت‌های مختلفی را انجام می‌دهیم که بر حوزه‌های مختلف تمرکز دارند.

You'll improve your listening skills,  reading, writing, vocabulary, grammar,  

مهارت‌های شنیداری، خواندن، نوشتن، واژگان، گرامر،

pronunciation, and all of this will help you  feel confident speaking English in public.

تلفظ، و همه این‌ها به شما کمک می‌کند تا در جمع انگلیسی صحبت کنید، اعتماد به نفس داشته باشید.

Welcome back to JForrest English.

به JForrest English خوش آمدید.

Of course, I'm Jennifer.

البته من جنیفر هستم.

Now let's get started.

حالا بیایید شروع کنیم. در

Here's how this lesson will work.

اینجا نحوه کار این درس آمده است.

This is a long lesson, but it's  divided into specific sections.

این درس طولانی است، اما به بخش‌های خاصی تقسیم می‌شود.

You can watch the entire lesson from  start to finish, or you can simply  

می‌توانید کل درس را از ابتدا تا انتها تماشا کنید، یا به سادگی می‌توانید

watch one section take a break, come  back, and continue with another section.

یک بخش را تماشا کنید که استراحت می‌کند، برگردید و با بخش دیگری ادامه دهید.

So the choice is yours.

بنابراین انتخاب با شما است.

The first section we're going to  focus on improving your listening  

اولین بخش ما بر روی بهبود مهارت‌های شنیداری شما

skills of fast speaking native English speakers.

در افراد انگلیسی زبان مادری که سریع صحبت می‌کنند تمرکز می‌کنیم.

And at the same time, you'll  still expand your vocabulary,  

و در عین حال، همچنان دایره لغات خود را گسترش می‌دهید،

improve your pronunciation, and improve  your grammar, your speaking skills.

تلفظ خود را بهبود می‌بخشید، و گرامر و مهارت‌های گفتاری خود را بهبود می‌بخشید.

You'll do all of that at the same time as well.

شما همه این کارها را همزمان انجام خواهید داد. در

Here's how this lesson will work.

اینجا نحوه کار این درس آمده است.

I'm going to say a sentence three times,  

من یک جمله را سه بار می گویم،

and you need to write down exactly  what you hear in the comments.

و شما باید دقیقاً آنچه را که در نظرات می شنوید بنویسید.

After, I'll explain exactly what I said,  and I'll explain the pronunciation changes  

پس از آن، دقیقاً آنچه را که گفتم توضیح می‌دهم، و تغییرات تلفظ   را

that take place in fast English, and I'll also  explain the advanced expressions that I used.

که به زبان انگلیسی سریع اتفاق می‌افتد، توضیح می‌دهم، و همچنین عبارات پیشرفته‌ای را که استفاده کردم توضیح می‌دهم. آیا

Are you ready for your first listening test?

برای اولین تست شنیداری خود آماده هستید؟

Remember, I'll say it three times.

یادت باشه سه بار میگم

They've been bickering all day.

آنها تمام روز با هم دعوا می کنند.

They've been bickering all day.

آنها تمام روز با هم دعوا می کنند.

They've been bickering all day.

آنها تمام روز با هم دعوا می کنند.

Did you get this one?

این یکی رو گرفتی؟

I said.

گفتم.

They've been bickering all day.

آنها تمام روز با هم دعوا می کنند.

Let's talk about the pronunciation changes.

بیایید در مورد تغییرات تلفظ صحبت کنیم.

Notice I have they've, this is a contraction.

توجه داشته باشید که من آنها را دارم، این یک انقباض است.

They have, they've, they've,  

آنها دارند، دارند، دارند،

they've native speakers use contractions  in spoken English almost 100% of the time.

آنها بومی زبانان تقریباً 100٪ مواقع از انقباضات در انگلیسی گفتاری استفاده می کنند.

So you need to be very, very comfortable hearing  

بنابراین باید با شنیدن انقباض بسیار بسیار راحت باشید

the contraction because it affects the  grammar of the sentence you need to have.

زیرا این گرامر جمله ای را که باید داشته باشید تحت تاثیر قرار می دهد.

They have been bickering  because that shows the grammar,  

آنها دعوا کرده‌اند، زیرا این گرامر را نشان می‌دهد،

and the grammar is the present perfect continuous.

و گرامر استمراری کامل فعلی است.

So if you didn't have that, it  would be grammatically incorrect.

بنابراین اگر آن را نداشتید، از نظر گرامری نادرست بود.

They've been bickering all day now.

الان تمام روز با هم دعوا می کنند.

Notice I said bin bin, a very unstressed bin.

توجه کنید که گفتم بن بن، یک سطل بسیار بدون استرس.

This is how we pronounce the past participle  of the verb be bin in American English.

ماضی فعل be bin را در انگلیسی آمریکایی اینگونه تلفظ می کنیم.

I don't speak British English,  

من انگلیسی بریتانیایی صحبت نمی‌کنم،

but I believe in British English  they pronounce it more stressed bean.

اما معتقدم که در انگلیسی بریتانیایی آن را بیشتر با استرس bean تلفظ می‌کنند.

But in American English we don't do that.

اما در انگلیسی آمریکایی ما این کار را نمی کنیم.

We just say bin bin.

ما فقط می گوییم بین بن.

They've been.

آنها بوده اند.

They've been bickering all day.

آنها تمام روز با هم دعوا می کنند.

Now, to understand fast English outside of the  classroom, you need to hear the individual words.

اکنون، برای درک سریع انگلیسی خارج از کلاس، باید تک تک کلمات را بشنوید.

But you also have to understand  the meaning of the words.

اما باید معنای کلمات را نیز درک کنید.

So let's talk about the verb to bicker.

پس بیایید در مورد فعل to bicker صحبت کنیم.

This is when you argue about  things that are not important.

این زمانی است که درباره چیزهایی که مهم نیستند بحث می کنید.

The concept of bickering is extremely  common and everyone does it,  

مفهوم مشاجره بسیار رایج است و همه آن را انجام می دهند،

and we usually do it with people  we spend the most time with.

و ما معمولاً آن را با افرادی انجام می دهیم که بیشترین زمان را با آنها می گذرانیم.

Our family, our spouses, husbands  and wives, boyfriends, girlfriends,  

خانواده ما، همسران، شوهران و همسرانمان، دوست پسر، دوست دختر،

our close friends, our coworkers  that we spend a lot of time with.

دوستان نزدیک ما، همکارانمان که زمان زیادی را با آنها می گذرانیم.

Anytime you spend a lot of time with someone,  

هر زمان که زمان زیادی را با کسی سپری می‌کنید،

it's common that you'll bicker,  but it's different from fighting.

معمولاً دعوا می‌کنید، اما این با دعوا متفاوت است.

Because when you're fighting with someone,  usually there's a strong emotion involved,  

چون وقتی با کسی دعوا می‌کنید، معمولاً احساسات شدیدی در شما وجود دارد،

but when you bicker, you don't  really have that emotion.

اما وقتی دعوا می‌کنید، واقعاً آن احساس را ندارید.

It's less serious because  the things you're arguing  

این موضوع کمتر جدی است زیرا چیزهایی که درباره آن دعوا می کنید در

about fighting about are not actually important.

واقع مهم نیستند.

Like I said, this can be very  common in the workplace when  

همانطور که گفتم، وقتی

you spend a lot of time with your coworkers.

زمان زیادی را با همکاران خود می گذرانید، این می تواند در محل کار بسیار رایج باشد.

So maybe you're in a meeting and you've  

بنابراین ممکن است در جلسه ای باشید و

been discussing an issue for  hours with your Co workers.

ساعت ها با همکاران شرکت خود درباره موضوعی بحث کرده باشید.

But people start bickering, They start  arguing about things that aren't important.

اما مردم شروع به مشاجره می کنند، آنها شروع به بحث و جدل درباره چیزهایی می کنند که مهم نیستند. می

You could say we didn't get  anything done today because  

توانید بگویید که ما امروز کاری انجام ندادیم، زیرا

we bickered all meeting, we argue, we bicker.

ما در تمام جلسات با هم دعوا کردیم، بحث می کنیم، دعوا می کنیم.

Yeah, we bicker either.

آره، ما هم دعوا می کنیم.

Yeah, well, we were bickering  because they were bickering.

بله، خب، ما داشتیم دعوا می‌کردیم، چون آنها با هم دعوا می‌کردند.

Kids are bickering.

بچه ها دعوا میکنن

Let's try this again with  another listening exercise.

بیایید این کار را دوباره با یک تمرین گوش دادن دیگر امتحان کنیم.

I'll say it three times.

سه بار میگم

That street's pretty sketchy.

آن خیابان بسیار ناقص است.

That street's pretty sketchy.

آن خیابان بسیار ناقص است.

That street's pretty sketchy.

آن خیابان بسیار ناقص است.

How'd you do with this one?

با این یکی چطور رفتار کردی؟

I said that streets pretty sketchy.

من گفتم که خیابان ها بسیار ناقص است.

Did you hear that?

شنیدی؟

Streets.

خیابان ها

The S Well, that is the verb  to be in a contraction form.

S خوب، این فعل به صورت انقباضی است.

The street is the streets.

خیابان همان خیابان هاست.

The streets.

خیابان.

Pretty sketchy.

خیلی طرح دار

Again, it's extremely important that  you hear these contractions for grammar,  

باز هم، بسیار مهم است که این انقباضات را برای دستور زبان بشنوید،

because we need the verb to be grammatically.

زیرا ما نیاز داریم که فعل از نظر دستوری باشد.

The sentence would sound very  awkward if you didn't have it,  

جمله اگر آن را نداشتید بسیار ناخوشایند به نظر می رسید،

because it would be grammatically incorrect.

زیرا از نظر گرامری نادرست است.

That street's pretty sketchy.

آن خیابان بسیار ناقص است.

Sketchy.

طرح دار.

Sketchy Sketchy sketchy.

Skechy Skechy Skechy.

Let's talk about to be sketchy.

بیایید در مورد طرح دار بودن صحبت کنیم.

That street is our verb to be to be sketchy.

آن خیابان فعل ما to be to be sketchy است.

This is used to say that  something is not completely safe.

این برای گفتن اینکه چیزی کاملاً ایمن نیست استفاده می‌شود.

So by saying that street is pretty sketchy, I'm  saying that street doesn't look completely safe.

بنابراین با گفتن این که آن خیابان بسیار طرح‌واره است، می‌گویم آن خیابان کاملاً ایمن به نظر نمی‌رسد. به

I don't think that street is safe.

نظر من آن خیابان امن نیست.

So I'm saying we shouldn't go down that street.

بنابراین من می گویم ما نباید از آن خیابان برویم.

We should avoid that street.

ما باید از آن خیابان دوری کنیم.

Now why would I say this street is sketchy?

حالا چرا می گویم این خیابان ناقص است؟

This is an adjective that  native speakers use a lot.

این صفتی است که افراد بومی از آن زیاد استفاده می‌کنند.

If I say a street's sketchy, it's most  likely because it's dark or lacks lighting.

اگر بگویم یک خیابان طرح دار است، به احتمال زیاد به دلیل تاریک بودن یا کمبود روشنایی آن است.

There aren't a lot of people around,  there's broken glass or broken windows,  

افراد زیادی در اطراف وجود ندارند، شیشه های شکسته یا پنجره های شکسته وجود دارد،

or there are a lot of abandoned  buildings on that street.

یا تعداد زیادی ساختمان متروک در آن خیابان وجود دارد. می‌تواند

It could be all of those reasons, or it could be  

همه این دلایل باشد، یا

just one of those reasons for me to  say that street doesn't look safe.

فقط یکی از آن دلایلی باشد که می‌گویم خیابان امن به نظر نمی‌رسد.

That street's pretty sketchy.

آن خیابان بسیار ناقص است. می‌توانم

I could say let's take another St.

بگویم بیایید یک خیابان دیگر را انتخاب کنیم

This one looks sketchy, so I can also use the verb  look look sketchy, but I have to conjugate it.

.

This street looks sketchy.

این خیابان ناقص به نظر می رسد.

Or let's say your friend or your husband  or your wife came to you and said hey,  

یا فرض کنید دوستتان یا شوهرتان یا همسرتان نزد شما آمدند و گفتند سلام،

I heard this amazing business proposal today.

امروز این پیشنهاد تجاری شگفت انگیز را شنیدم.

All we need to do is invest  $1000 and we're guaranteed  

تنها کاری که ما باید انجام دهیم این است که 1000 دلار سرمایه گذاری کنیم و

$100,000 and you could say that sounds sketchy.

100،000 دلار تضمین شده است و می توان گفت که به نظر کلی می رسد.

So notice here the verb is to sound  sketchy, and you're saying the idea,  

بنابراین توجه داشته باشید که در اینجا فعل این است که به نظر به نظر برسد ، و شما می گویید ایده،

the plan, the business proposal  doesn't sound completely safe.

طرح، پیشنهاد تجاری کاملاً امن به نظر نمی رسد.

We also use this to describe people.

ما همچنین از این برای توصیف افراد استفاده می کنیم.

He's a sketchy guy or he's sketchy.

او یک پسر طرح دار است یا او طرح دار است.

She's sketchy.

او طرح دار است.

In this case, you're saying the person isn't  safe, which means you can't trust the person.

در این مورد، شما می گویید آن شخص ایمن نیست، به این معنی که نمی توانید به آن شخص اعتماد کنید.

So with people, it's a way of saying  I don't think I can trust him.

بنابراین با مردم، این راهی برای گفتن است که فکر نمی‌کنم بتوانم به او اعتماد کنم.

She's sketchy.

او طرح دار است.

He's sketchy.

او طرح دار است.

Seems a little sketchy.

کمی کلی به نظر می رسد

You're kind of sketchy.

تو یه جورایی طرح دار هستی

Laundry to some sketchy laundromat.

شستن لباس‌ها به برخی از لباس‌شویی‌های طرح‌دار.

Let's try another listening exercise.

بیایید تمرین شنیداری دیگری را امتحان کنیم.

I'll say it three times.

سه بار میگم

You must have seen it.

حتما دیده اید.

You must have seen it.

حتما دیده اید.

You must have seen it.

حتما دیده اید.

Did you get this one?

این یکی رو گرفتی؟

You must have seen it.

حتما دیده اید.

But notice I didn't actually say.

اما توجه کنید من در واقع نگفتم.

Have I reduced that entirely to  just ah, you musta, you musta.

آیا من آن را کاملاً به آه، تو باید، تو باید تقلیل دادم.

I could also reduce it to more of an of sound,  which is very commonly done by native speakers.

همچنین می‌توانم آن را به یک صدا کاهش دهم، که معمولاً توسط افراد بومی انجام می‌شود.

You must have, you must have, You  must have seen it, notice for seen it.

شما باید داشته باشید، باید داشته باشید، باید آن را دیده باشید، برای دیده شدن آن توجه کنید.

I use that that N sound to  connect the 2 words together.

من از آن صدای N برای اتصال 2 کلمه به یکدیگر استفاده می کنم.

Seen it, Seen it, Seen it.

دیدم، دیدم، دیدم.

So you hear it.

پس شما آن را می شنوید.

N in front of it.

N در مقابل آن.

It sounds like NIT.

شبیه NIT است.

But if you say those two words  together, it blends together.

اما اگر این دو کلمه را با هم بگویید، با هم ترکیب می‌شوند.

Seen it, Seen it?

دیدی، دیدی؟

You must have seen it.

حتما دیده اید.

Now let's talk about the grammar of this.

حالا بیایید در مورد گرامر این صحبت کنیم.

A must is a modal verb, and  grammatically you need must  

باید یک فعل معین است، و از نظر دستوری باید باید به

plus base verb, which is the verb without two.

اضافه فعل پایه، که فعل بدون دو است.

So grammatically you need must have.

بنابراین از نظر گرامری باید داشته باشید.

In written English you must use must have  seen it because that's grammatically correct.

در زبان انگلیسی نوشتاری باید استفاده کنید باید آن را دیده باشید زیرا از نظر گرامری صحیح است.

But in spoken English it will  sound like must ah or must of.

اما در زبان انگلیسی گفتاری مانند must ah یا must of به نظر می رسد.

But in written English, if you wrote you must  ah or of, it would be incorrect grammatically.

اما در زبان انگلیسی نوشتاری، اگر نوشتید باید ah یا of کنید، از نظر گرامری نادرست است.

So just remember what I'm explaining is for  spoken English you must have seen it 200 times.

بنابراین فقط به یاد داشته باشید که آنچه را که توضیح می‌دهم این است که برای انگلیسی مکالمه شما باید 200 بار آن را دیده باشید.

You must have seen it 2:00.

حتما ساعت 2:00 دیده اید.

You must have seen them.

حتما آنها را دیده اید.

Here, Let's try this one more time.

در اینجا، اجازه دهید این را یک بار دیگر امتحان کنیم.

I'll say it three times.

سه بار میگم

What's the ETA?

ETA چیست؟

What's the ETA?

ETA چیست؟

What's the ETA?

ETA چیست؟

I said, what's the ETA?

گفتم ایتا چیست؟

Of course we have what's that's a  contraction of what is what's what's the now?

البته ما چیزی را داریم که یک انقباض از آنچه در حال حاضر چیست؟

Because ETA it begins with a vowel sound.

زیرا ETA با صدای مصوت شروع می شود.

EI could say either the OR the 'cause we do a more  stressed the when the next word starts in a vowel.

وقتی کلمه بعدی با یک مصوت شروع می‌شود، EI می‌تواند یا «به دلیل اینکه ما بیشتر تأکید می‌کنیم» بگویم.

But this isn't a rule that native  speakers follow all the time.

اما این قانونی نیست که گویشوران بومی همیشه از آن پیروی کنند.

But if I did a more stressed E in the  IT would really blend together with ETA,  

اما اگر یک E با استرس بیشتری در  IT انجام دهم، واقعاً با ETA،   TA ترکیب می‌شود،

the TA, and it would almost sound  like it's just one word, the TA,  

و تقریباً به نظر می‌رسد که فقط یک کلمه است، TA ،

because I wouldn't really  repeat the E on ETA, the ETA.

زیرا واقعاً E را در ETA، ETA تکرار نمی‌کنم.

I believe in my example, when I did the listening  test, I think the first time I did it more of the  

من به مثالم اعتقاد دارم، وقتی تست گوش دادن را انجام دادم، فکر می‌کنم دفعه اول بیشتر از   ETA آن را انجام دادم،

ETA, and the second time I did it, more of  the ETA, and the sounds blended together.

و بار دوم که آن را انجام دادم، بیشتر ETA و صداها با هم ترکیب شدند.

Let's listen to that again and see what I did.

بیایید دوباره به آن گوش کنیم و ببینیم چه کار کردم.

What's the ETA?

ETA چیست؟

What's the ETA?

ETA چیست؟

What's the ETA?

ETA چیست؟

Now, ultimately, either way that you  pronounce it, the ETA or the ETA is fine.

اکنون، در نهایت، به هر صورت که آن را تلفظ کنید، ETA یا ETA خوب است.

Now you're probably wondering, well what's ETA?

اکنون احتمالاً از خود می پرسید، خوب ETA چیست؟

This stands for estimated time of arrival.

این نشان دهنده زمان تخمینی ورود است.

So your ETA, the ETA or someone  somethings ETA is the estimated  

بنابراین ETA شما، ETA یا ETA یک نفر،

time of arrival for that someone or  something when it's expected to arrive.

زمان تخمینی رسیدن آن شخص یا چیزی زمانی است که انتظار می‌رود وارد شود.

So let's say we're talking about a project,  

بنابراین، فرض کنید در مورد یک پروژه صحبت می‌کنیم،

and your boss wants to know  when this project will arrive.

و رئیس شما می‌خواهد بداند که این پروژه چه زمانی می‌رسد.

In his inbox or on his desk, he  could say what's the ETA and he  

در صندوق ورودی یا روی میزش، می‌تواند بگوید ETA چیست و می‌تواند

could just say the If it's obvious  you're talking about the project,  

فقط بگوید اگر واضح است که درباره پروژه صحبت می‌کنید،

he could say what's your ETA because  you're the one submitting the project.

می‌تواند بگوید ETA شما چیست زیرا شما هستید که پروژه را ارسال می‌کنید.

Or he could say what's the project's  ETA, so the ETA belongs to the project.

یا می‌تواند بگوید ETA پروژه چیست ، بنابراین ETA متعلق به پروژه است.

So you need that possessive.

بنابراین شما به آن مالکیت نیاز دارید.

What's the project's ETA?

ETA پروژه چیست؟

And they all have the same meaning.

و همه آنها معنی یکسانی دارند.

We commonly use this with friends or coworkers,  

ما معمولاً از این با دوستان یا همکاران،

family members to let them know  when we're going to arrive.

اعضای خانواده استفاده می‌کنیم تا به آنها اطلاع دهیم که قرار است چه زمانی وارد شویم.

So let's say you were supposed to be at  your family's house at 7:00 for dinner,  

بنابراین فرض کنید که قرار بود ساعت ۷:۰۰ برای شام در خانه خانواده‌تان باشید،

but you're running late.

اما دیر می‌کنید.

You could send them a text  message and say running late.

می‌توانید برای آن‌ها یک پیام متنی بفرستید و بگویید دیر شد.

Google says my ETA is 642 or 15 minutes.

گوگل می گوید ETA من 642 یا 15 دقیقه است.

Now, Google says because when you put something in  a GPS, Google will tell you or whatever you use.

اکنون، Google می‌گوید زیرا وقتی چیزی را در GPS قرار می‌دهید، Google به شما یا هر چیزی که استفاده می‌کنید به شما می‌گوید.

Google will tell you when  you're expected to arrive.

Google به شما می‌گوید چه زمانی قرار است وارد شوید.

That's your ETA.

این ETA شماست.

What's their ETA okay, ETA ETA 11 minutes.

ETA آنها خوب است، ETA ETA 11 دقیقه.

Now let's do an imitation exercise so you  can practice your pronunciation as well.

اکنون بیایید یک تمرین تقلیدی انجام دهیم تا بتوانید تلفظ خود را نیز تمرین کنید.

So I'm going to say each sentence  again, and then I want you to repeat  

بنابراین من می‌خواهم هر جمله را دوباره بگویم و سپس از شما می‌خواهم که

the sentence out loud and try to imitate  my pronunciation as closely as possible.

جمله را با صدای بلند تکرار کنید و سعی کنید تلفظ من را تا حد امکان تقلید کنید.

And I'll say each sentence three times.

و هر جمله را سه بار می گویم.

Let's do that right now.

بیایید همین الان این کار را انجام دهیم.

They've been bickering all day.

آنها تمام روز با هم دعوا می کنند.

They've been bickering all day.

آنها تمام روز با هم دعوا می کنند.

They've been bickering all day.

آنها تمام روز با هم دعوا می کنند.

That street's pretty sketchy.

آن خیابان بسیار ناقص است.

That street's pretty sketchy.

آن خیابان بسیار ناقص است.

That street's pretty sketchy.

آن خیابان بسیار ناقص است.

You must have seen it.

حتما دیده اید.

You must have seen it.

حتما دیده اید.

You must have seen it.

حتما دیده اید.

What's the ETA?

ETA چیست؟

What's the ETA?

ETA چیست؟

What's the ETA?

ETA چیست؟

Amazing job.

کار شگفت انگیز

Now let's continue on.

حالا بیایید ادامه دهیم.

If you want to take a break, feel free to do so.

اگر می خواهید استراحت کنید، این کار را راحت انجام دهید.

In our next section, we're going  to read a news article together.

در بخش بعدی، می‌خواهیم با هم یک مقاله خبری بخوانیم.

This article focuses on a very current event  and it talks about Will and Jada Smith.

این مقاله روی یک رویداد بسیار جاری تمرکز دارد و درباره ویل و جادا اسمیت صحبت می‌کند.

Now we're reading this so you can  improve all areas of your English  

اکنون در حال خواندن این مطلب هستیم تا بتوانید همه زمینه های زبان انگلیسی خود را

at once and be entertained with this  interesting story at the same time.

به طور همزمان بهبود بخشید و همزمان با این داستان جالب سرگرم شوید.

So let's start this section now.

پس بیایید این بخش را اکنون شروع کنیم.

First, I'll read the headline Jada Pinkett  Smith and Will Smith Healing Relationship.

ابتدا، عنوان رابطه شفابخش جادا پینکت اسمیت و ویل اسمیت را می خوانم.

I'm sure you recognize these two celebrities and  

مطمئنم که شما این دو سلبریتی را می شناسید و

I've talked about them on  my YouTube channel before.

قبلاً در کانال YouTube خود درباره آنها صحبت کرده ام.

Now let's talk about healing relationship.

حالا بیایید در مورد بهبود رابطه صحبت کنیم.

This is what we call short form and is often  used in bullet points and news article headlines.

این همان چیزی است که ما آن را فرم کوتاه می‌نامیم و اغلب در بولت‌ها و عناوین مقالات خبری استفاده می‌شود.

This is when you want to be concise  and you exclude necessary grammar.

این زمانی است که می‌خواهید مختصر باشید و دستور زبان ضروری را حذف می‌کنید.

Now there are some words missing.

اکنون برخی از کلمات گم شده است.

We need the auxiliary verb are because  this is the present continuous are healing.

ما به فعل کمکی are نیاز داریم زیرا این فعل استمراری هستند شفا می‌دهند.

We need are because we have two people.

ما نیاز داریم چون دو نفر داریم.

They they are healing Relationship.

آنها در حال شفای رابطه هستند.

We need a possessive.

ما به یک مالک نیاز داریم.

The possessive would be their relationship  because the relationship belongs to them,  

مالکیت رابطه آنها خواهد بود زیرا رابطه به آنها تعلق دارد

so is their relationship.

رابطه آنها نیز همینطور است.

Now, technically the sentence is  grammatically incorrect without  

اکنون، از نظر فنی، جمله بدون این اطلاعات از نظر گرامری نادرست است

this information, but we just  call that short form, which,  

، اما ما فقط آن را شکل کوتاه می‌نامیم، که

as I said, is very commonly used in  newspaper headlines and bullet forms.

همان‌طور که گفتم، معمولاً در تیتر روزنامه‌ها و اشکال گلوله استفاده می‌شود.

But for you, you should always use all  the necessary grammar when you're writing.

اما برای شما، همیشه باید هنگام نوشتن از تمام گرامر لازم استفاده کنید.

Now, don't worry about taking these  notes because I summarize everything  

اکنون، نگران یادداشت برداری نباشید زیرا من همه چیز را

in a free lesson PDF so you can look  for the link in the description.

در یک PDF درس رایگان خلاصه می‌کنم تا بتوانید پیوند را در توضیحات جستجو کنید.

Now let's continue.

حالا بیایید ادامه دهیم.

Jada Pinkett Smith has said she and Will  Smith are working very hard on their marriage.

جادا پینکت اسمیت گفته است که او و ویل اسمیت خیلی سخت روی ازدواجشان کار می کنند.

Now notice here, because we're no longer  in the headline, we're in the story.

اکنون به اینجا توجه کنید، زیرا ما دیگر در تیتر خبر نیستیم، بلکه در داستان هستیم.

They are going to use full grammar.

آنها قصد دارند از گرامر کامل استفاده کنند.

So you see the auxiliary verb  are and you see their marriage,  

بنابراین، فعل کمکی are را می‌بینید و ازدواج آنها را می‌بینید،

just like we needed their  relationship and our healing.

همان‌طور که ما به رابطه آنها و شفای خود نیاز داشتیم.

So as soon as you get into the body of the  article, they will use proper, correct grammar.

بنابراین به محض ورود به متن مقاله، از دستور زبان مناسب و صحیح استفاده می‌کنند.

Because it's no longer short form, they're  working very hard on their marriage.

چون دیگر فرم کوتاه نیست، آنها به سختی روی ازدواج خود کار می کنند.

So it's always important when you're reading  to pay attention to the prepositions that you  

بنابراین، همیشه مهم است که هنگام مطالعه به حروف اضافه‌ای که

need to complete a sentence, because often  students use the incorrect preposition.

برای تکمیل یک جمله نیاز دارید توجه کنید، زیرا اغلب دانش‌آموزان از حرف اضافه نادرست استفاده می‌کنند.

But to a native speaker, it's very  noticeable if you have the wrong preposition.

اما برای یک زبان مادری، اگر حرف اضافه اشتباه داشته باشید، بسیار قابل توجه است.

So you work on something,  I'm working on the report,  

بنابراین شما روی چیزی کار می‌کنید، من در حال کار بر روی گزارش هستم،

and then you can add more information  to describe how you're working.

و سپس می‌توانید اطلاعات بیشتری برای توضیح نحوه کارتان اضافه کنید. پس از افشای هفته گذشته که در سال 2016 از هم جدا شدند،

We're working very hard on our report, our  proposal, our presentation on our relationship,  

ما به سختی روی گزارش، پیشنهاد پیشنهادی، ارائه درباره رابطه مان،

our marriage, after revealing last  week that they separated in 2016.

ازدواجمان کار می کنیم. بسیار

OK, so only last week they  revealed, they revealed.

خوب، پس فقط هفته گذشته آنها فاش کردند، آنها فاش کردند.

Let's talk about this verb.

بیایید در مورد این فعل صحبت کنیم.

When you reveal something, usually  information, it means that you make it public.

وقتی چیزی را فاش می‌کنید، معمولاً اطلاعاتی، به این معنی است که آن را عمومی می‌کنید.

So you announce it.

پس شما اعلام کنید

You make it known.

شما آن را اعلام کنید.

Now, public could be just to your  family, just to your friends.

اکنون، عمومی می‌تواند فقط برای خانواده‌تان باشد، فقط برای دوستانتان.

It doesn't have to be to the entire  world like the actors did in this case.

لازم نیست برای کل دنیا مانند بازیگران در این مورد باشد.

So you make that information known.

بنابراین شما آن اطلاعات را اعلام می کنید.

But previously that information was a secret,  

اما قبلاً این اطلاعات محرمانه بود،

so they purposely didn't tell  anyone that they were separated.

بنابراین آنها عمداً به کسی نگفتند که از هم جدا شده اند.

But then they revealed last week that they  separated in 2016, quite a long time ago.

اما سپس آنها هفته گذشته فاش کردند که در سال 2016، مدتها پیش، از هم جدا شدند.

Now notice here they separated.

حالا توجه کنید اینجا از هم جدا شدند.

This is a verb to separate.

این یک فعل جدا کردن است.

When you separate, it means  you and your your spouse,  

وقتی از هم جدا می‌شوید، به این معنی است که شما و همسرتان،

your husband, your wife decide to  no longer live together and you're  

شوهرتان، همسرتان تصمیم می‌گیرید که دیگر با هم زندگی نکنید و به این

considering whether or not you're going  to get a divorce or try to reconcile.

فکر می‌کنید که آیا می‌خواهید طلاق بگیرید یا سعی کنید با هم آشتی کنید.

So that's the verb to separate.

پس این فعل جدا کردن است.

But notice I think I said they  revealed that they're separated  

اما توجه کنید که فکر می‌کنم گفتم آنها نشان داده‌اند که از هم جدا شده‌اند،

because you can also use this in  the to be form, so to be separated.

زیرا می‌توانید از این در شکل to be، بنابراین برای جدا شدن استفاده کنید.

You're describing your current state.

شما در حال توصیف وضعیت فعلی خود هستید.

Oh, I'm not married.

اوه من متاهل نیستم

I'm separated, which means my husband and I know  longer live together, which for me is not true.

من از هم جدا شده‌ام، یعنی من و شوهرم می‌دانیم که بیشتر با هم زندگی می‌کنیم، که برای من درست نیست.

It was just an example.

فقط یک مثال بود.

But for this couple it is true.

اما برای این زوج درست است.

They have been living separately.

آنها جدا زندگی می کردند.

Like I said, when you separate,  that's kind of the word, right?

همانطور که گفتم، وقتی جدا می‌شوید، این همان کلمه است، درست است؟

To separate.

برای جدا کردن.

You separate your lives.

شما زندگی خود را از هم جدا می کنید.

You live separately.

جدا زندگی میکنی

They've been living separately.

آنها جدا زندگی می کردند

Now we know the time reference 2616.

اکنون ما مرجع زمانی 2616 را می دانیم.

So I could add.

بنابراین می توانم اضافه کنم.

Do you know what I need to add?

میدونی چی باید اضافه کنم؟

2016 What word do I need here?

2016 به چه کلمه ای در اینجا نیاز دارم؟

They have been living separately 2016 since 2016.

آنها از سال 2016 به‌طور جداگانه در سال 2016 زندگی می‌کنند.

Hopefully you got that right  because this is the present  

امیدواریم که درست متوجه شده باشید، زیرا این زمان کنونی

perfect continuous and we know our time reference.

پیوسته کامل است و ما مرجع زمان خود را می‌دانیم. او گفت که

They have been living separately since 2016,  she said, despite regularly appearing together.

آنها از سال 2016 به طور جداگانه زندگی می کنند، علیرغم اینکه مرتباً با هم ظاهر می شوند.

So they would be in public together.

بنابراین آنها با هم در ملاء عام بودند.

Their photos would be on magazines online.

عکس های آنها در مجلات آنلاین قرار می گیرد.

So you and I as the general public, we  would think that they're still together,  

بنابراین من و شما به‌عنوان عموم مردم، فکر می‌کنیم که آنها هنوز با هم هستند،

they're married, they're happy  because that's how they appeared.

ازدواج کرده‌اند، خوشحال هستند، زیرا اینطور ظاهر شدند.

But in fact, in reality they separated in 2016.

اما در واقع، آنها در سال 2016 از هم جدا شدند.

So notice here despite notice the  grammar because our verb is appear,  

بنابراین با وجود توجه به دستور زبان اینجا توجه کنید زیرا فعل ما ظاهر است،

but you need it in the gerund form because  despite is a preposition, so you need that  

اما شما به آن به شکل جیروند نیاز دارید زیرا وضوح یک حرف اضافه است، بنابراین شما به آن نیاز دارید که به

gerund regularly is the adverb that describes how  frequently they were appearing together regularly.

طور منظم قیدی باشد که توضیح می دهد چگونه اغلب آنها مرتباً با هم ظاهر می شدند.

It happen often.

اغلب اتفاق می افتد.

Are you enjoying this lesson?

آیا از این درس لذت می برید؟

If you are, then I want to tell you  about the Finely Fluent Academy.

اگر هستید، پس می‌خواهم درباره آکادمی Finely Fluent به شما بگویم.

This is my premium training program where  we study native English speakers from TV,  

این برنامه آموزشی ممتاز من است که در آن به زبان انگلیسی زبان مادری از تلویزیون،

the movies, YouTube, and the news so you  can improve your listening skills of fast  

فیلم‌ها، YouTube و اخبار مطالعه می‌کنیم تا بتوانید مهارت‌های شنیداری خود را در زبان انگلیسی سریع بهبود بخشید،

English, expand your vocabulary with natural  expressions, and learn advanced grammar easily.

واژگان خود را با عبارات طبیعی گسترش دهید و گرامر پیشرفته را به راحتی یاد بگیرید.

Plus, you'll have me as your personal coach.

به علاوه، شما مرا به عنوان مربی شخصی خود خواهید داشت.

You can look in the description  for the link to learn more,  

برای کسب اطلاعات بیشتر می‌توانید در توضیحات  پیوند را جستجو کنید،

or you can go to my website and  click on Finally, Fluent Academy.

یا می‌توانید به وب‌سایت من بروید و روی «آکادمی فلوئنت» کلیک کنید.

Now let's continue with our lesson.

حالا بیایید به درس خود ادامه دهیم.

The couple made headlines last  year when Will Smith stormed the  

این زوج سال گذشته زمانی که ویل اسمیت

stage at the Oscars and Slapped host Chris Rock.

به صحنه اسکار هجوم برد و کریس راک مجری برنامه سیلی زد، خبرساز شد.

Now, I'm not going to explain  what this means or discuss it  

اکنون، من قصد ندارم معنای این را توضیح دهم یا درباره آن بحث کنم،

because I have a full lesson on this exact topic.

زیرا من یک درس کامل در مورد این موضوع دارم.

I included the link to that at the end, so I  have one on that exact news headline and then  

من پیوند آن را در انتها قرار دادم، بنابراین یکی از آن‌ها را در همان تیتر خبری دارم و سپس

there's another one when they discuss  it a few months after the incident.

یکی دیگر از آن‌ها وجود دارد که چند ماه پس از حادثه درباره آن بحث می‌کنند.

So there are two other articles you can  review about Will Smith and this issue,  

بنابراین دو مقاله دیگر وجود دارد که می‌توانید درباره ویل اسمیت و این موضوع مرور کنید،

so I won't discuss it now.

بنابراین اکنون در مورد آن بحث نمی‌کنم.

So let's go on to this paragraph here.

پس بیایید به این پاراگراف در اینجا برویم.

Speaking to NBCS Today Show, she said that she  being Jada Pinkett Smith, Will Smith's wife Jada,  

در صحبت با NBCS Today Show، او گفت که Jada Pinkett Smith، همسر ویل اسمیت، Jada است،

she said we are working very hard at bringing our  relationship together back to a life partnership.

او گفت که ما بسیار سخت کار می کنیم تا رابطه خود را به یک شراکت زندگی برگردانیم.

So they still have a relationship  together now as their their parents.

بنابراین آنها هنوز به عنوان پدر و مادرشان با هم رابطه دارند.

So they have the relationship  with their their children.

بنابراین آنها با فرزندان خود رابطه دارند.

They still communicate with each other regularly.

آنها هنوز به طور منظم با یکدیگر در ارتباط هستند.

So they still have a relationship, but they want  

بنابراین آنها هنوز یک رابطه دارند، اما می خواهند

to bring their relationship  back to a life partnership.

رابطه خود را به شراکت زندگی بازگردانند.

So before their relationship was as life partners.

بنابراین قبل از رابطه آنها به عنوان شریک زندگی بود.

Now it's most likely their relationship  together is more like friends.

اکنون به احتمال زیاد رابطه آنها با هم بیشتر شبیه دوستان است.

Friends perhaps.

دوستان شاید

So they want to take it from where  they are now, friends and back to  

بنابراین آن‌ها می‌خواهند آن را از جایی که اکنون هستند، دوستان و به

life partnership and we're using back  because this is what they previously had.

شراکت زندگی برگردانند و ما از آن استفاده می‌کنیم، زیرا این همان چیزی است که قبلاً داشتند.

So it's a little bit difficult  because we have relationship together.

بنابراین کمی سخت است، زیرا ما با هم رابطه داریم.

Let me just put this this is the  thing, their relationship together,  

بگذارید فقط این را بگویم این چیزی است، رابطه آنها با هم،

this is what they want to bring back to a  life partnership, so I'll put that there.

این چیزی است که آنها می خواهند به یک شراکت زندگی برگردانند، بنابراین من آن را آنجا قرار می دهم.

A life partnership, she explained.

او توضیح داد که یک شراکت زندگی است.

He can't be this perfect, idealized husband.

او نمی تواند این شوهر ایده آل و ایده آل باشد.

Let's talk about idealized.

بیایید در مورد ایده آل صحبت کنیم.

When you idealize something or someone,  

وقتی چیزی یا کسی را ایده‌آل می‌کنید،

you think about that something or someone  in a way that's better than the reality is.

درباره آن چیزی یا کسی به گونه‌ای فکر می‌کنید که بهتر از واقعیت است.

So we all have idealized ideas  of what a relationship is,  

بنابراین همه ما ایده‌های ایده‌آلی درباره اینکه رابطه چیست،

what a husband is, what a wife is.

شوهر چیست و همسر چیست، داریم.

Especially when we have so many romantic movies  

مخصوصاً وقتی فیلم‌های عاشقانه زیادی داریم

where the relationships are  just perfect in these movies.

که روابط در این فیلم‌ها کاملاً عالی است.

But then in reality, it's very different.

اما پس از آن در واقعیت، بسیار متفاوت است.

So we have an idealized version of what a  relationship should be, is what she's saying.

بنابراین ما یک نسخه ایده آل از آنچه که یک رابطه باید باشد، داریم.

And I see this a lot with my students.

و من این را با دانش آموزانم زیاد می بینم.

I feel like a lot of my students  idealize living in North America  

من احساس می‌کنم بسیاری از دانش‌آموزانم زندگی در آمریکای شمالی را ایده‌آل می‌کنند

when it comes to being able  to improve their English.

تا بتوانند انگلیسی خود را بهبود بخشند. به

Not about the life in North America specifically,  but a lot of students think that the only reason  

طور خاص در مورد زندگی در آمریکای شمالی نیست، اما بسیاری از دانش‌آموزان فکر می‌کنند که تنها دلیل

why they're not fluent is because they don't live  in North America and English speaking country.

عدم تسلط آنها این است که در آمریکای شمالی و کشور انگلیسی زبان زندگی نمی‌کنند.

However, I have many students who have been  in North America for 10-15 years and still  

با این حال، من دانش‌آموزان زیادی دارم که به مدت 10 تا 15 سال در آمریکای شمالی بوده‌اند و هنوز هم

struggle with their English as much as  someone not living in North America.

به اندازه افرادی که در آمریکای شمالی زندگی نمی‌کنند با زبان انگلیسی خود مشکل دارند.

So I feel like students outside of  North America have this idealized  

بنابراین احساس می‌کنم دانش‌آموزان خارج از آمریکای شمالی این نسخه ایده‌آل‌شده را دارند

version of how their English will improve  as soon as they move to the United States.

که چگونه انگلیسی‌شان به محض نقل مکان به ایالات متحده بهبود می‌یابد.

Now notice there is a minor  difference here in spelling.

اکنون توجه کنید که در اینجا یک تفاوت جزئی در املا وجود دارد.

In North America American English  we spell idealize with a zed,  

در آمریکای شمالی، انگلیسی آمریکایی، ایده‌آل‌سازی را با zed می‌نویسیم،

whereas in British English they spell it with  an S There's no difference in pronunciation,  

در حالی که در انگلیسی بریتانیایی آن را با S می‌نویسند، هیچ تفاوتی در تلفظ وجود ندارد،

and honestly I didn't think  this looked weird at all.

و صادقانه بگویم، من فکر نمی‌کردم این موضوع اصلاً عجیب به نظر برسد.

So if you use the S or you  use the Z, it does not matter.

بنابراین اگر از S استفاده می‌کنید یا از Z استفاده می‌کنید، مهم نیست.

They're both correct and the  pronunciation is exactly the same.

هر دو درست هستند و تلفظ آنها دقیقاً یکسان است.

I have to be able to accept  him for the human he is.

من باید بتوانم او را به اندازه انسانی که هست بپذیرم.

So she's saying in reality,  he's not this perfect person,  

بنابراین او در واقعیت می‌گوید، او این شخص کامل نیست،

this perfect husband that  you might expect from movies.

این شوهر کاملی نیست که ممکن است از فیلم‌ها انتظار داشته باشید.

He's a person now he has to  accept me for the human I am.

او اکنون فردی است که باید مرا به عنوان انسانی که هستم بپذیرد.

So she's saying the same thing about herself  

بنابراین او همین را در مورد خودش می‌گوید

and we want to love each other  There, the there in this place.

و ما می‌خواهیم همدیگر را دوست داشته باشیم آنجا، آنجا در این مکان.

It's not overly clear what location she's  talking about, but to me, I read this as  

خیلی مشخص نیست که او درباره چه مکانی صحبت می کند، اما برای من، این را به عنوان

there being a place where they understand that  both of them are just people who have flaws.

جایی خواندم که آنها می فهمند که هر دو فقط افرادی هستند که نقص دارند.

They're not perfect.

آنها کامل نیستند.

Their relationship isn't a fairy tale romance,  they're regular people with regular issues.

رابطه آنها یک عاشقانه افسانه ای نیست، آنها افرادی معمولی هستند که مشکلات همیشگی دارند.

That's the there, the location.

آنجاست، مکان.

She wants to have the relationship  because that's reality.

او می‌خواهد این رابطه را برقرار کند، زیرا این واقعیت است.

When asked if the couple might live in  the same house again, because remember,  

وقتی از آنها پرسیده شد که آیا زوج ممکن است دوباره در یک خانه زندگی کنند، زیرا به یاد داشته باشید،

currently they're separated to be separated.

در حال حاضر آنها برای جدا شدن از هم جدا شده اند.

They separated the verb form.

صورت فعل را جدا کردند.

They separated in 2016, so now they are separated.

آنها در سال 2016 از هم جدا شدند، بنابراین اکنون آنها از هم جدا شده اند.

When asked if the couple might  live in the same house again,  

وقتی از او پرسیده شد که آیا زوج ممکن است دوباره در یک خانه زندگی کنند،

she agreed they might notice  this very important word choice.

او موافقت کرد که ممکن است متوجه این انتخاب کلمه بسیار مهم شوند.

Might might is a modal verb.

ممکن است یک فعل معین است.

So just remember grammatically you  need the modal and then the base verb.

بنابراین فقط از نظر دستوری به یاد داشته باشید که به فعل مدال و سپس فعل پایه نیاز دارید.

So might live, might live.

پس ممکن است زندگی کند، ممکن است زندگی کند.

This is the base verb because  there's no two in front of it.

این فعل پایه است زیرا جلوی آن دو نیست.

Might live.

ممکن است زندگی کند.

Now as a modal verb, might represents  probability, how likely something is to happen.

اکنون به عنوان یک فعل معین، ممکن است نشان دهنده احتمال باشد، چقدر احتمال دارد اتفاقی بیفتد.

When I hear might in my  mind it's not very certain.

وقتی ممکن است در ذهنم بشنوم خیلی مطمئن نیست.

There is about a 50% chance it will happen,  

تقریباً 50٪ احتمال دارد که اتفاق بیفتد،

but then there's equally a 50%  chance that it won't happen.

اما به همان اندازه 50٪ احتمال دارد که اتفاق نیفتد.

So if my friend said to me I might come to  the party, that doesn't sound very certain.

بنابراین، اگر دوستم به من بگوید ممکن است به مهمانی بیایم، خیلی مطمئن به نظر نمی رسد.

I most likely would not make plans with  my friend if I needed a ride to the party.

اگر برای رفتن به مهمانی نیاز داشتم، به احتمال زیاد با دوستم برنامه‌ای نخواهم داشت.

I would not count on my friend if she said I might  come to the party because that's only about 50%.

اگر دوستم بگوید ممکن است به مهمانی بیایم، روی آن حساب نمی‌کنم، زیرا این فقط 50 درصد است.

That's not very high.

این خیلی بالا نیست.

If my friend had said I'll likely come to  the party, well then I would feel a lot more  

اگر دوستم گفته بود که احتمالاً به مهمانی می‌آیم، پس از اینکه

confident having my friend as my ride, my form  of transportation because likely is about 80%.

دوستم را سوار می‌کنم، احساس اعتماد بیشتری می‌کردم، شکل حمل‌ونقل من، زیرا احتمالاً حدود ۸۰٪ است.

Now this isn't an exact science,  but close to 80%, close to 50%.

اکنون این یک علم دقیق نیست، اما نزدیک به 80٪، نزدیک به 50٪ است.

So the fact that she said they  might, there's an equal chance  

بنابراین، این واقعیت که او گفت که ممکن است، احتمال یکسانی وجود دارد

that they might not on Wednesday, as  part of a book, launch, A book launch.

که ممکن است در روز چهارشنبه، به عنوان بخشی از یک کتاب، رونمایی، رونمایی از کتاب، نتوانند.

When you launch a book, it means you introduce  that book to the public for the first time.

وقتی کتابی را راه‌اندازی می‌کنید، به این معنی است که آن کتاب را برای اولین بار به عموم معرفی می‌کنید.

So to launch something, you can launch a  business, you can launch a new project.

بنابراین برای راه اندازی چیزی، می توانید یک کسب و کار راه اندازی کنید، می توانید یک پروژه جدید راه اندازی کنید.

But in this case, she launched a book.

اما در این مورد، او کتابی را روانه بازار کرد.

She made that book public for the very first time.

او آن کتاب را برای اولین بار عمومی کرد.

But notice, grammatically, we're  not using this as a verb form.

اما توجه داشته باشید، از نظر دستوری، ما از آن به عنوان یک فعل استفاده نمی‌کنیم.

We're using this as a noun, and it's very  common to use a launch as a noun as well.

ما از این به عنوان اسم استفاده می کنیم، و استفاده از راه اندازی به عنوان اسم نیز بسیار معمول است.

Let's review these two sentences.

بیایید این دو جمله را مرور کنیم.

I launched my new book last week,  

من هفته گذشته کتاب جدیدم را عرضه کردم،

which means I made my book available to  the public for the first time last week.

به این معنی که هفته گذشته برای اولین بار کتابم را در دسترس عموم قرار دادم.

So this is the verb.

پس این فعل است.

I launched my new book last week,  

من هفته گذشته کتاب جدیدم را عرضه کردم،

and that's why it's in the past  simple form, because of last week.

و به همین دلیل است که به دلیل هفته گذشته به شکل ساده گذشته است.

Now I could also say, hey, are  you coming to my book launch now?

اکنون می‌توانم بگویم، هی، آیا اکنون به معرفی کتاب من می‌آیید؟

In this case, I'll launch.

در این صورت راه اندازی می کنم.

This is the noun form my book launch.

این اسم از راه اندازی کتاب من است.

This is either an event where you launch the  book, so at this event I make the book publicly  

این یا رویدادی است که در آن کتاب را راه‌اندازی می‌کنید، بنابراین در این رویداد من کتاب را

available for the first time or is simply an  event where we celebrate the launch of my book.

برای اولین بار در دسترس عموم قرار می‌دهم یا صرفاً رویدادی است که در آن راه‌اندازی کتابم را جشن می‌گیریم.

So my book is already available, it's already  been launched and we're just celebrating the fact.

بنابراین کتاب من در حال حاضر موجود است، از قبل راه اندازی شده است و ما فقط این واقعیت را جشن می گیریم.

Now hopefully you don't say I might come to your  

اکنون امیدوارم نگویید که ممکن است به

book launch because then  there's only a 50% chance.

معرفی کتاب شما بیایم زیرا در این صورت فقط 50٪ شانس وجود دارد.

So hopefully you say something like I'll  definitely come to your book launch,  

بنابراین امیدوارم چیزی بگویید که من حتماً به رونمایی کتاب شما خواهم آمد،   می‌توانید

you can say I'll definitely  come to your book launch.

بگویید من قطعاً به معرفی کتاب شما خواهم آمد.

And then if you want to  make it sound even stronger,  

و سپس اگر می‌خواهید آن را قوی‌تر کنید،

I remembered this really great  expression we have in English.

این عبارت واقعاً عالی را که در انگلیسی داریم به خاطر آوردم.

You can say I wouldn't miss it for the world.

می توانید بگویید من آن را برای دنیا از دست نمی دهم.

This is an expression, so you have to  use all of these words just as they are.

این یک عبارت است، بنابراین باید همه این کلمات را همانطور که هستند استفاده کنید.

I wouldn't miss it for the  world, which means 100%.

من آن را برای دنیا از دست نمی دهم ، یعنی 100%.

You're coming to my launch.

شما به راه اندازی من می آیید.

It is extremely strong.

فوق العاده قوی است.

So if I needed a ride from you, I would  feel very confident if you said that.

بنابراین اگر به یک سواری از شما نیاز داشتم، اگر این را بگویید، بسیار مطمئن می‌شوم.

And then the IT you can replace  that with whatever you want.

و سپس فناوری اطلاعات را می‌توانید با هر چیزی که می‌خواهید جایگزین کنید.

I wouldn't miss your book launch.

من رونمایی کتاب شما را از دست نمی دهم.

I wouldn't miss your wedding.

من عروسی شما را از دست نمی دهم

I wouldn't miss your retirement party.

من جشن بازنشستگی شما را از دست نمی دهم.

I wouldn't miss your graduation  ceremony for the world.

من مراسم فارغ التحصیلی شما برای دنیا را از دست نمی دهم .

And again is just an expression to say how  likely it is and you are 100% going to attend.

و باز هم فقط بیانیه ای است برای گفتن اینکه چقدر احتمال دارد و شما 100% قرار است شرکت کنید.

Now thinking about how likely you  are to watch my next YouTube video.

اکنون به این فکر می کنم که چقدر احتمال دارد ویدیوی بعدی من در YouTube را تماشا کنید.

My next learn English with the news YouTube video.

بعدی من انگلیسی را با ویدیوی خبری YouTube یاد می‌گیرم.

I hope you're thinking, Jennifer,  I wouldn't miss it for the world,  

امیدوارم به این فکر کنی، جنیفر، من آن را برای دنیا از دست ندهم،

which means you are absolutely going  to watch my next YouTube video.

که به این معنی است که شما قطعاً ویدیوی بعدی من در YouTube را تماشا خواهید کرد.

So put this in the comments since  I wouldn't miss it for the world,  

بنابراین این را در نظرات قرار دهید زیرا من آن را برای دنیا از دست نمی دهم

Jennifer, I wouldn't miss it for the world.

جنیفر، من آن را برای دنیا از دست نمی دهم.

And then I'll feel very confident that  you are going to watch my next video  

و سپس من بسیار مطمئن خواهم بود که شما ویدیوی بعدی من را تماشا می‌کنید

and it will motivate me to make the video for you.

و این به من انگیزه می‌دهد که ویدیو را برای شما بسازم.

So put that in the comments.

پس آن را در نظرات قرار دهید.

Now let's continue on Wednesday  as part of a book launch.

حالا بیایید چهارشنبه به عنوان بخشی از معرفی کتاب ادامه دهیم.

She said she had considered a  legal divorce but could not go  

او گفت که به یک طلاق قانونی فکر کرده است، اما نمی‌توانست

through with it because she was  determined to work through it.

آن را انجام دهد، زیرا مصمم به انجام آن بود.

So notice we have the past perfect because this  is an event that happened before another event.

بنابراین توجه کنید که ما گذشته کامل داریم زیرا این رویدادی است که قبل از رویداد دیگری رخ داده است.

So she had considered it in the past.

بنابراین او در گذشته به آن فکر کرده بود.

But now let's talk about to  go through to go through with  

اما اکنون بیایید درباره گذراندن یک

something and also to work through something.

چیز و همچنین کار کردن با چیزی صحبت کنیم.

Because notice we both we have two expressions  with through, but they have different meanings.

زیرا توجه کنید که هر دوی ما دو عبارت با through داریم، اما آنها معانی متفاوتی دارند.

So let's talk about each of these.

پس بیایید در مورد هر یک از اینها صحبت کنیم.

First, let's talk about to  go through with something.

ابتدا، اجازه دهید در مورد موضوعی صحبت کنیم.

This is when you do something and that  something is always unpleasant or difficult  

این زمانی است که شما کاری را انجام می دهید و آن کاری همیشه ناخوشایند یا دشوار است

and you do something unpleasant and  difficult that you committed to.

و شما کاری ناخوشایند و سخت انجام می دهید که به آن متعهد بوده اید.

So you said you were going to do something  like get a divorce, but in this case,  

بنابراین شما گفتید که قصد انجام کاری مانند طلاق را دارید، اما در این مورد،

which is obviously unpleasant and difficult, but  in this case, I could not go through with it,  

که آشکارا ناخوشایند و دشوار است، اما در این مورد، من نتوانستم آن را انجام دهم، به این

which means that she didn't get  divorced even though previously  

معنی که او حتی با وجود اینکه طلاق نگرفته است. قبلاً

she said she was going to get divorced  but she couldn't go through with it.

او گفته بود که می خواهد طلاق بگیرد، اما نتوانست آن را تحمل کند.

So we often use this expression in the negative  and we often said, we often say, I know I said  

بنابراین ما اغلب این عبارت را به صورت منفی به کار می بریم و اغلب می گوییم، اغلب می گوییم، می دانم که گفتم

I was going to quit my job, but I couldn't go  through with it, I couldn't go through with it.

قرار است کارم را رها کنم، اما نتوانستم با آن کنار بیایم، نتوانستم آن را انجام دهم.

So for thinking of Jada and Will,  maybe they said this is not true.

بنابراین برای فکر کردن به جادا و ویل، شاید آنها گفتند که این درست نیست.

They did not say this.

این را نگفتند.

It's just an example.

این فقط یک مثال است.

But we agreed to tell our kids about our  separation, but we couldn't go through with it.

اما موافقت کردیم که درباره جدایی‌مان به بچه‌هایمان بگوییم ، اما نتوانستیم آن را ادامه دهیم.

We couldn't go through with it.

ما نتوانستیم با آن کنار بیاییم.

So which means they didn't do it.

یعنی این کار را نکردند.

Even though they committed to it.

هر چند به آن متعهد بودند.

They didn't do it.

آنها این کار را نکردند.

Why?

چرا؟

Because it was just so unpleasant and  difficult to have to tell your kids that.

چون خیلی ناخوشایند و سخت بود که مجبور شوید این را به بچه هایتان بگویید.

So they couldn't go through with it.

بنابراین آنها نتوانستند با آن کنار بیایند.

Even though this was just my example.

حتی اگر این فقط مثال من بود.

It's not true, OK?

درست نیست، باشه؟

So she couldn't go through with it because  she was determined to work through it.

بنابراین او نمی‌توانست از پس آن برآید زیرا تصمیم داشت با آن کار کند.

So now let's talk about to work through something.

خب حالا بیایید در مورد کاری صحبت کنیم.

This is a positive expression 'cause when you work  

این یک عبارت مثبت است، زیرا وقتی

through something it means you  find a solution to a problem.

روی چیزی کار می کنید به این معنی است که راه حلی برای یک مشکل پیدا می کنید.

We commonly use this with relationships.

ما معمولاً از این برای روابط استفاده می کنیم.

So let's say your best  friend came to you and said,  

بنابراین فرض کنید بهترین دوست شما نزد شما آمد و گفت:

my husband and I or my wife  and I are having difficulties.

من و شوهرم یا همسرم مشکل داریم.

You might say, oh, don't  worry, you'll work through it.

ممکن است بگویید، اوه، نگران نباشید، آن را حل خواهید کرد.

You'll work through it, which means  you'll find a solution to that problem.

شما از طریق آن کار خواهید کرد، به این معنی که راه حلی برای آن مشکل پیدا خواهید کرد. بیا

Let's continue.

ادامه بدهیم.

She put the relationship breakdown.

او رابطه را خراب کرد.

So the breakdown of the relationship, that's  when the relationship started to become negative.

بنابراین شکست رابطه، آن زمانی است که رابطه شروع به منفی شدن کرد.

It took a turn for the worse.

بدتر شد.

It was no longer a loving positive relationship.

این دیگر یک رابطه مثبت عاشقانه نبود.

It was more negative than positive.

بیشتر منفی بود تا مثبت.

The breakdown.

خرابی.

So this is the noun form, the breakdown.

بنابراین این شکل اسمی است، تجزیه.

Another word for that is simply deterioration.

کلمه دیگر برای آن به سادگی زوال است.

So you can say when the relationship  started to become negative,  

بنابراین می‌توانید بگویید وقتی رابطه شروع به منفی شدن کرد،

that would be the relationship breakdown.

این به معنای خراب شدن رابطه است.

She put the relationship  breakdown to a lot of things.

او این رابطه را به خیلی چیزها خراب کرد.

And by 2016, remember this is  when they separated in 2016.

و تا سال 2016، به یاد داشته باشید که این زمانی بود که آنها در سال 2016 از هم جدا شدند.

By 2016 they were exhausted with trying.

در سال 2016 آنها از تلاش خسته شده بودند.

So that's why they separated.

پس به همین دلیل از هم جدا شدند.

They just didn't want to try anymore and  the relationship officially broke down.

آنها فقط نمی خواستند دیگر تلاش کنند و رابطه رسماً از بین رفت.

Previously there had been speculation  about the couple's marriage.

قبلاً گمانه‌زنی‌هایی درباره ازدواج این زوج وجود داشت.

So speculation is when people  say things, they guess things,  

بنابراین حدس و گمان زمانی است که مردم چیزهایی می‌گویند، چیزهایی را حدس می‌زنند،

but they don't actually know if it's true.

اما در واقع نمی‌دانند که درست است یا نه.

So the media probably said  things like Jada and Smith.

بنابراین احتمالاً رسانه‌ها چیزهایی مانند جادا و اسمیت گفته‌اند.

Jada and Will Smith are not happy,  

جادا و ویل اسمیت خوشحال نیستند،

but they're just speculating because  they don't actually know if that's true.

اما آنها فقط در حال حدس و گمان هستند زیرا آنها واقعاً نمی دانند که آیا این درست است یا خیر.

Maybe because they didn't see  them together in public a lot.

شاید به این دلیل که زیاد آنها را با هم در ملاء عام ندیده اند.

And maybe people started speculating  that the marriage was in trouble,  

و شاید مردم شروع به حدس و گمان کردند که ازدواج با مشکل مواجه شده است،

that the marriage was  breaking down, deteriorating.

ازدواج در حال شکسته شدن، وخامت است.

Previously, there had been speculation  about the couple's marriage in 2020 after  

پیش از این،

the Red after the pair discussed on her  Facebook show Red Table Talk that Pinkett  

پس از اینکه این زوج در برنامه Red Table Talk در فیسبوک خود در مورد اینکه پینکت

Smith Jada had been in an entanglement  with artist August Alsina Entanglement.

اسمیت جادا با هنرمندی به نام آگوست آلسینا انتانگلمنت درگیر بوده است، بحث کردند، گمانه‌زنی‌هایی درباره ازدواج این زوج در سال 2020 وجود داشت. به

This seems to be a term that Jada created  because it's not one I had heard before.

نظر می رسد این اصطلاحی است که جادا ایجاد کرده است، زیرا اصطلاحی نبود که قبلاً شنیده بودم.

The more common way of saying it is that  she had been in a romantic relationship,  

رایج‌ترین راه برای گفتن این است که او در یک رابطه عاشقانه بوده است،

which we refer to as an affair.

که ما از آن به عنوان یک رابطه نامشروع یاد می‌کنیم.

When you're married and you have a  romantic relationship with someone else,  

وقتی متاهل هستید و با شخص دیگری رابطه عاشقانه دارید،

we call that an affair, an affair.

ما آن را یک رابطه عاشقانه می نامیم.

So here's an example.

بنابراین در اینجا یک مثال است.

We separated the verb to separate.

فعل جدا کردن را جدا کردیم.

We separated because she had  an affair or he had an affair.

ما از هم جدا شدیم چون او رابطه داشت یا او رابطه نامشروع داشت.

So you have an affair.

پس شما یک رابطه دارید.

An affair is just a romantic relationship  when you're already with a romantic partner.

یک رابطه عاشقانه فقط یک رابطه عاشقانه است، وقتی قبلاً با یک شریک عاشقانه هستید.

The actors met in 1994.

بازیگران در سال 1994 با هم آشنا شدند.

This is Will and Jada.

این ویل و جادا هستند.

Wow, that's a very long time ago.

وای خیلی وقت پیشه

The actors met in 1994 when she auditioned  for The Fresh Prince of Bel Air, which,  

بازیگران در سال 1994 زمانی که او برای «شاهزاده تازه بل ایر» تست داد، ملاقات کردند، که

if you don't know, this is the show that  Will Smith became very popular from.

اگر نمی‌دانید، این نمایشی است که ویل اسمیت از آن بسیار محبوب شد.

It's a great show if you've never watched it  and it's old, though it's from the 90s and  

این یک نمایش عالی است اگر هرگز آن را تماشا نکرده باشید و قدیمی باشد، اگرچه مربوط به دهه 90 است و

later married in 1997, so that's how long  the couple has been together since 1997.

بعداً در سال 1997 ازدواج کردند، بنابراین این زوج از سال 1997 مدت زیادی است که با هم بوده اند.

It's a long time the pair,  

of course they mentioned it before and  I didn't explain it, but pair means two.

قبل و توضیح ندادم، اما جفت یعنی دو.

Another word that's commonly used,  

کلمه دیگری که معمولاً استفاده می‌شود،

which I believe was already in this  article I didn't explain either,  

که فکر می‌کنم قبلاً در این مقاله توضیح ندادم،

is the couple, which means 2 pair is commonly  used with a lot of clothing and accessories.

زوج است، به این معنی که 2 جفت معمولاً با تعداد زیادی لباس و لوازم جانبی استفاده می‌شود.

For example, a pair of mittens, a pair of  shoes, a pair of boots, Things that come in too.

برای مثال، یک جفت دستکش، یک جفت کفش، یک جفت چکمه، چیزهایی که وارد می‌شوند.

I guess for your hands and feet,  that's when they generally come in too.

حدس می‌زنم برای دست‌ها و پاهای شما، آن‌وقت است که آنها هم معمولاً وارد می‌شوند.

So I bought a pair of mittens  and and a pair of boots.

بنابراین من یک جفت دستکش و یک جفت چکمه خریدم.

So notice the pair part is singular  because one pair if you bought 2.

بنابراین توجه کنید که جفت جفت مفرد است، زیرا اگر 2 جفت چکمه خریداری کرده باشید، یک جفت

Pairs of boots.

.

Trick not trick.

ترفند نه حقه.

Question A real question.

سوال یک سوال واقعی

How many boots do you have?

چند تا چکمه داری؟

If you bought 2 pairs of boots,  how many boots do you have?

اگر ۲ جفت چکمه خریده‌اید، چند چکمه دارید؟

Well, hopefully that's easy for you.

خوب، امیدوارم که برای شما آسان باشد.

You have four boots, but if you bought a pair,  one pair of mittens, how many mittens do you have?

شما چهار چکمه دارید، اما اگر یک جفت، یک جفت دستکش خریدید، چند دستکش دارید؟

Two mittens just to help you learn that.

دو دستکش فقط برای کمک به یادگیری آن. بسیار

OK, so remember pair is singular, but it can be  

خوب، پس به یاد داشته باشید که جفت مفرد است، اما می تواند

plural because you can buy 2 pairs or  three pairs, or 4 pairs if you want.

جمع باشد زیرا اگر بخواهید می توانید 2 جفت یا سه جفت یا 4 جفت بخرید.

So the pair more commonly  referred to as the couple.

بنابراین این جفت معمولاً به عنوان زوج شناخته می‌شود.

But I do hear pair from time to time the couple.

اما من هر از گاهی این زوج را می شنوم.

The pair have two children together,  

این زوج دارای دو فرزند به نام‌های

Jaden Smith and Willow Smith,  along with Trey Smith, Smith's son.

جیدن اسمیت و ویلو اسمیت، همراه با تری اسمیت، پسر اسمیت هستند.

So in this case, the Smith is Will  Smith's son from his first marriage.

بنابراین در این مورد، اسمیت پسر ویل اسمیت از ازدواج اولش است.

I didn't know Will Smith was married before and  I didn't know he had a child with another woman.

من نمی‌دانستم ویل اسمیت قبلاً ازدواج کرده است و نمی‌دانستم که او از زن دیگری صاحب فرزندی شده است.

You learn something new every day  and that's the end of our article.

شما هر روز چیز جدیدی یاد می گیرید و این پایان مقاله ما است.

And I did share the two links to the previous  previous articles I've done on Will Smith,  

و من دو پیوند را به مقاله‌های قبلی قبلی که در مورد ویل اسمیت،

The Oscar Slap, Chris Rock  and the whole situation.

اسکار سیلی، کریس راک و کل وضعیت انجام داده‌ام به اشتراک گذاشتم.

So this is available and the free lesson PDF,  

بنابراین این فایل PDF و درس رایگان موجود است،

so make sure you download that  the links in the description.

بنابراین مطمئن شوید پیوندهای موجود در توضیحات را دانلود کنید.

I'll also leave these two links  in the description as well.

این دو پیوند را نیز در توضیحات می‌گذارم.

So that's the end of the article.

پس این پایان مقاله است.

What I'll do now is I'll read the  article from start to finish and  

کاری که اکنون انجام می دهم این است که مقاله را از ابتدا تا انتها می خوانم و

this time you can focus on my pronunciation.

این بار می توانید روی تلفظ من تمرکز کنید.

Jada Pinkett Smith and Will Smith  Healing relationship Jada Pinkett  

جدا پینکت اسمیت و ویل اسمیت بهبود رابطه جادا پینکت

Smith has said she and Will Smith are working very  

اسمیت گفت که او و ویل اسمیت

hard on their marriage after revealing  last week that they separated in 2016.

پس از افشای هفته گذشته که در سال 2016 از هم جدا شده‌اند، به سختی روی ازدواجشان کار می‌کنند

They have been living separately, she  said, despite regularly appearing together.

.

The couple made headlines last  year when Will Smith stormed the  

این زوج سال گذشته زمانی که ویل اسمیت

stage at the Oscars and slapped host Chris Rock.

به صحنه اسکار هجوم برد و به کریس راک مجری برنامه سیلی زد، خبرساز شد.

Speaking to NBCS Today Show,  she said we are working very  

در صحبت با NBCS Today Show، او گفت که ما بسیار

hard at bringing our relationship  together back to a life partnership.

سخت تلاش می کنیم تا رابطه خود را به یک شراکت زندگی برگردانیم.

She explained.

او توضیح داد.

He can't be this perfect, idealized husband.

او نمی تواند این شوهر ایده آل و ایده آل باشد.

I have to be able to accept  him for the human he is.

من باید بتوانم او را به اندازه انسانی که هست بپذیرم.

He has to accept me for the human I am  and we want to love each other there.

او باید مرا به‌عنوان انسانی که هستم بپذیرد و ما می‌خواهیم همدیگر را در آنجا دوست داشته باشیم.

When asked if the couple might live in the  same house again, she agreed they might.

وقتی از او پرسیده شد که آیا این زوج ممکن است دوباره در همان خانه زندگی کنند، او موافقت کرد که ممکن است. روز

On Wednesday as part of a book launch, she  said she had considered a legal divorce but  

چهارشنبه به عنوان بخشی از مراسم رونمایی از کتاب، او گفت که به یک طلاق قانونی فکر کرده است، اما

could not go through with it because  she was determined to work through it.

نمی‌توانست این طلاق را انجام دهد، زیرا تصمیم دارد این طلاق را حل کند.

She put the relationship  breakdown to a lot of things,  

او این رابطه را به چیزهای زیادی تقسیم کرد

and by 2016 they were exhausted with trying.

و تا سال 2016 آنها از تلاش خسته شدند.

Previously, there had been speculation about the  

پیش از این،

couple's marriage in 2020 after the pair  discussed on her Facebook show Read Table  

پس از اینکه این زوج در برنامه Read Table   Talk فیسبوک خود در مورد

Talk that Pinkett Smith had been in an  entanglement with artist August Alsina.

اینکه پینکت اسمیت با هنرمندی به نام آگوست آلسینا درگیر بوده است، صحبت کردند، گمانه زنی هایی در مورد ازدواج این زوج در سال 2020 وجود داشت.

The actress met in 1994 when she auditioned for  

این هنرپیشه در سال 1994 زمانی که برای

The Fresh Prince of Bel Air  and later married in 1997.

The Fresh Prince of Bel Air تست داد، آشنا شد و بعداً در سال 1997 ازدواج کرد.

The pair have two children together,  Jaden Smith and Willow Smith,  

این زوج دارای دو فرزند به نام‌های Jaden Smith و Willow Smith،

along with Trey Smith, Smith's  son from his first marriage.

به همراه تری اسمیت، پسر اسمیت از ازدواج اول او هستند.

Amazing job.

کار شگفت انگیز

Now let's continue and expand  your vocabulary even further.

حالا بیایید ادامه دهیم و دایره لغات خود را حتی بیشتر گسترش دهیم. می‌خواهید

You are going to learn phrasal verbs dot native  speakers commonly used in our everyday speech.

افعال عبارتی نقطه‌ای را که معمولاً در گفتار روزمره ما استفاده می‌شود، یاد بگیرید.

So having these phrasal verbs  in your vocabulary will help  

بنابراین، داشتن این افعال عبارتی در واژگانتان به شما کمک می‌کند

you understand native speakers  and sound more fluent as well.

سخنرانان بومی را درک کنید و همچنین روان‌تر به نظر برسید.

So let's get started with this section  and make sure you watch until the end,  

پس بیایید با این بخش شروع کنیم و مطمئن شوید که تا آخر آن را تماشا کرده‌اید،

because I'm going to quiz you to make sure  you really understand these phrasal verbs.

زیرا می‌خواهم شما را امتحان کنم تا مطمئن شوم که واقعاً این افعال عبارتی را درک می‌کنید. بیا

Let's get started.

شروع کنیم.

Number one, to act out.

شماره یک، عمل کردن.

This is when you perform or explain  something using actions and gestures.

این زمانی است که با استفاده از کنش‌ها و اشاره‌ها چیزی را انجام می‌دهید یا توضیح می‌دهید.

For example, right now I'm acting out.

به عنوان مثال، در حال حاضر من در حال بازیگری هستم. هوا

It's raining.

بارانی است.

Using my actions and my gestures, I'm teaching  you this one because when you don't speak a  

با استفاده از حرکات و حرکاتم، این یکی را به شما یاد می‌دهم، زیرا زمانی که شما به

language fluently, often we act out what we  mean to help the other person understand.

زبانی روان صحبت نمی‌کنید، غالباً منظور خود را برای کمک به درک دیگران انجام می‌دهیم.

For example, I couldn't think of the  word for sunrise, so I acted it out.

برای مثال، نمی‌توانستم کلمه طلوع خورشید را به ذهنم بیاورم، بنابراین آن را اجرا کردم.

How you're going to act out sunrise?

چگونه می خواهید طلوع خورشید را بازی کنید؟

I'm not sure.

مطمئن نیستم.

You can try though.

هر چند می توانید امتحان کنید.

Another example.

مثالی دیگر.

I'm not sure what you mean.

من مطمئن نیستم منظور شما چیست.

Could you try acting it out?

آیا می توانید آن را بازی کنید؟

This could be a smart way for you to understand  what someone else is saying #2 to belt out.

این می‌تواند راهی هوشمندانه برای شما باشد تا بفهمید شخص دیگری چه می‌گوید شماره ۲.

I love this one because it means to sing loudly.

من این یکی را دوست دارم زیرا به معنای بلند آواز خواندن است.

For example, the crowd belted out  the national anthem before the game.

برای مثال، جمعیت قبل از بازی سرود ملی را با کمربند بستند.

So the crowd sang the national anthem loudly.

بنابراین جمعیت سرود ملی را با صدای بلند خواندند.

They belted it out.

کمربندش را بستند.

And here's another example that is true for me.

و این یک مثال دیگر است که برای من صادق است.

I love driving alone because I  can belt out my favorite songs.

من عاشق رانندگی به تنهایی هستم، زیرا می‌توانم آهنگ‌های مورد علاقه‌ام را بنویسم.

I can sing those songs very loudly  #3 to catch up with someone.

من می‌توانم آن آهنگ‌ها را با صدای بسیار بلند بخوانم شماره 3 تا به کسی برسم.

This is a must know phrasal verb.

این یک فعل عبارتی است که باید بدانید.

This is when you meet someone after a period  of time to find out what they've been doing.

این زمانی است که بعد از مدتی با شخصی ملاقات می‌کنید تا بفهمید چه کار کرده است.

So let's say you and your friend  haven't seen each other for one month.

بنابراین فرض کنید شما و دوستتان یک ماه است که یکدیگر را ندیده اید.

Well, you don't know what your friend  has been doing for that one month.

خوب، شما نمی دانید دوست شما در این یک ماه چه کار کرده است.

So you could text your friend  and say we need to catch up.

بنابراین می‌توانید به دوستتان پیامک ارسال کنید و بگویید که باید پیگیری کنیم.

Are you free tomorrow?

فردا آزاد هستی؟

This is a very common way that two native  speakers will arrange a social gathering.

این یک روش بسیار متداول است که دو نفر از افراد بومی، یک گردهمایی اجتماعی ترتیب می‌دهند.

You could also simply say let's catch up  soon, and this means let's meet soon so I  

شما همچنین می‌توانید به سادگی بگویید بیا به زودی تماس را بگیریم، و این بدان معنی است که بیایید به زودی همدیگر را ببینیم تا من

can find out what you've been doing  and you can find out what I've been  

بتوانم بفهمم شما چه کار می‌کردید و شما هم بفهمم که من

doing since the last time we saw each  other #4 to grind away at something.

از آخرین باری که همدیگر را دیدیم، چه کار می‌کردم. دور از چیزی

This is when you work on some something  for a long time or with a lot of effort.

این زمانی است که روی چیزی برای مدت طولانی یا با تلاش زیاد کار می‌کنید.

For example, I had to grind  away at my taxes all weekend.

به عنوان مثال، مجبور بودم تمام آخر هفته را از مالیات‌هایم دور کنم.

So this means I worked on my taxes,  but because I said grind away at,  

بنابراین، این بدان معناست که من روی مالیات‌هایم کار کردم، اما چون گفتم دست به کار شوم،  می‌دانی،

you know, it took me a long  time and a lot of effort,  

زمان طولانی و تلاش زیادی از من گرفت،

You could also say I've been grinding away at  this report all week, but it's still not done.

همچنین می‌توان گفت که تمام هفته این گزارش را کم کرده‌ام، اما هنوز انجام نشده است

So you've spent a lot of time on this report.

بنابراین شما زمان زیادی را برای این گزارش صرف کرده اید.

You've put in a lot of effort,  but it's still not done.

شما تلاش زیادی کرده‌اید، اما هنوز انجام نشده است.

You've been grinding away at it.

تو آن را به هم ریخته ای

#5 to not at.

شماره 5 تا در.

This means to trouble, worry, or annoy someone.

این به معنای ایجاد مشکل، نگرانی یا آزار کسی است.

First of all, notice that silent G  naw naw, it starts with an N sound.

اول از همه، توجه کنید که G بی صدا، با صدای N شروع می شود.

Not to not.

نه اینکه نه.

For example, his text message  has been gnawing at me all day,  

به عنوان مثال، پیامک او در تمام طول روز من را آزار می‌داد،

so his text message has been troubling  me, worrying me or annoying me.

بنابراین پیامک او مرا آزار می‌داد ، نگرانم می‌کرد یا آزارم می‌داد.

You don't exactly know which one it is, but  based on context and based on my emotion,  

شما دقیقاً نمی‌دانید کدام است، اما بر اساس زمینه و بر اساس احساس من،

my facial emotion, you would know his text  message has been gnawing at me all day.

احساس چهره‌ام، می‌دانید که پیام متنی او در تمام طول روز مرا آزار می‌دهد.

Or let's say you were in a meeting and  your Co worker said something negative  

یا فرض کنید در یک جلسه بودید و همکارتان

about you in front of everyone  and it's been bothering you.

در مقابل همه چیز منفی درباره شما گفت و این باعث آزار شما شده است.

Well, your friend could say don't  let his comment gnaw at you.

خوب، دوستتان می‌تواند بگوید اجازه ندهید نظرش شما را آزار دهد. اجازه

Don't let his comment bother you or annoy you.

ندهید نظر او شما را آزار دهد یا آزارتان دهد.

Number six, to pull oneself together.

شماره شش، برای جمع کردن خود.

This means to become calm or to  regain control of your emotions.

این به این معنی است که آرام شوید یا کنترل احساسات خود را دوباره به دست آورید.

Calm down, calm down, calm down.

آرام، آرام، آرام.

So let's say your coworker made that  angry or rude or mean comment towards  

بنابراین فرض کنید همکارتان این نظر را در مقابل دیگران عصبانی یا گستاخانه یا بدخواهانه نسبت به

you in front of everyone else  and you became very emotional.

شما بیان کرد و شما بسیار احساساتی شدید.

You became very upset or  very agitated or very angry.

شما بسیار ناراحت یا بسیار آشفته یا بسیار عصبانی شدید.

Even your friend could say pull  yourself together to let you know  

حتی دوستتان می‌تواند بگوید خودتان را جمع کنید تا به شما بفهماند که

you need to regain control of your emotions  because you're being too upset, too angry.

باید کنترل احساسات خود را دوباره به دست آورید، زیرا خیلی ناراحت و عصبانی هستید.

We also commonly use this in the imperative.

ما همچنین معمولاً از این در امر ضروری استفاده می کنیم.

Pull yourself together.

خودت رو جمع و جور کن.

So notice with the imperative, you start  with the base verb, pull yourself together.

بنابراین با امر دستوری توجه کنید، با فعل پایه شروع کنید، خودتان را جمع کنید.

You need to pull yourself together.

باید خودت را جمع کنی

Both of those are very common.

هر دوی اینها بسیار رایج هستند.

And then an hour later, your friend could  say, hey, I was calling you, where were you?

و بعد یک ساعت، دوستت می‌تواند بگوید، هی، داشتم بهت زنگ می‌زدم، کجا بودی؟

And you could say, oh, I went for a  walk alone, to pull myself together,  

و می توانید بگویید، اوه، من به تنهایی به پیاده روی رفتم، تا خودم را جمع و جور کنم،

to regain control of my emotions and  simply to become calm, #7 to rack up  

کنترل احساساتم را دوباره به دست بیاورم و به سادگی آرام شوم، شماره 7 برای

this means to acquire a lot of something,  and that something is generally negative.

به دست آوردن یک چیز زیاد، و این به معنای به دست آوردن چیزهای زیادی است. منفی.

For example, I racked up a lot of  parking tickets while I was on vacation.

برای مثال، وقتی در تعطیلات بودم، تعداد زیادی بلیط پارکینگ تهیه کردم.

So maybe you're in a new city and you're not  familiar with the parking rules and regulations,  

بنابراین شاید شما در شهر جدیدی هستید و با قوانین و مقررات پارکینگ آشنا نیستید،

so you racked up a lot of parking tickets.

بنابراین تعداد زیادی بلیط پارکینگ تهیه کرده‌اید.

Parking tickets are, of course, negative.

بلیط پارکینگ البته منفی است.

Or you could say when I was a student,  I racked up a lot of student debt.

یا می‌توانید بگویید وقتی دانشجو بودم، بدهی‌های دانشجویی زیادی جمع کردم.

Again, student debt is of course  a negative and you racked it up.

باز هم، البته بدهی دانشجویی منفی است و شما آن را جمع آوری کردید. به

You acquired it.

دست آوردی

#8 To rub off on this is when a quality  or a characteristic is passed from one  

8 رد کردن این موضوع زمانی است که یک کیفیت یا یک ویژگی از

person to another person, for example, her  passion and enthusiasm rubbed off on me.

شخصی به فرد دیگری منتقل می شود، برای مثال، اشتیاق و اشتیاق او به من منتقل می شود.

So this means my friend was being very  passionate and enthusiastic and because of  

بنابراین این بدان معنی است که دوست من بسیار پرشور و مشتاق بود و به خاطر

that I became very passionate and enthusiastic,  so her passion and enthusiasm rubbed off on me.

همین موضوع من بسیار پرشور و مشتاق شدم، بنابراین شور و اشتیاق او به من نفوذ کرد.

But we also use this with negative  qualities and characteristics.

اما ما از این ویژگی‌ها و ویژگی‌های منفی نیز استفاده می‌کنیم.

For example, don't let Frank's  anxiety rub off on you.

برای مثال، اجازه ندهید که اضطراب فرانک بر شما تأثیر بگذارد.

So Frank is always anxious, and he's sharing  his anxieties in public with his team.

بنابراین فرانک همیشه مضطرب است و نگرانی‌هایش را در جمع با تیمش در میان می‌گذارد.

If you're not careful, his anxieties could rub  off on you, which means you will become anxious  

اگر مراقب نباشید، اضطراب‌های او ممکن است بر شما سرازیر شود، به این معنی که شما

simply because Frank is anxious and you're  in the same room as Frank #9 to slip up.

فقط به این دلیل که فرانک مضطرب است و شما در همان اتاقی هستید که فرانک شماره 9 سر از پا درآورید، مضطرب خواهید شد.

This means to make a careless error or mistake.

این به معنای مرتکب یک خطا یا اشتباه بی دقت است.

For example, I can't believe I slipped  up and told her about her surprise party.

برای مثال، نمی‌توانم باور کنم که لغزش کردم و درباره مهمانی غافلگیرکننده‌اش به او گفتم.

So there was a surprise party  being planned for this person,  

بنابراین یک مهمانی غافلگیرکننده برای این شخص برنامه ریزی شده بود،

and because it's a surprise, you're  not supposed to let the person know.

و چون غافلگیرکننده است، قرار نیست به آن شخص اطلاع دهید.

But I slipped up and I told her about the party.

اما من لیز خوردم و موضوع مهمانی را به او گفتم.

I made a mistake and it was a careless mistake.

من اشتباه کردم و این یک اشتباه بی دقت بود.

I should have known better.

باید بهتر می دانستم.

Another example, you purchased  1000 units instead of 100 units.

مثال دیگر، شما به جای 100 واحد، 1000 واحد خریدید.

That was a real slip up.

این یک لغزش واقعی بود.

What do you notice here?

در اینجا به چه چیزی توجه می کنید؟

A slip up.

یک لغزش

Here it's being used as the noun  form to simply mean a mistake,  

در اینجا از آن به‌عنوان شکل اسمی به معنای اشتباه،

a careless mistake, and finally #10, to talk down.

اشتباه بی‌دقتی و در نهایت از شماره 10 برای حرف زدن استفاده می‌شود.

This is when you try to make  something sound less important,  

این زمانی است که سعی می‌کنید چیزی را کم‌اهمیت‌تر و

less important than it really is in reality.

کمتر از آنچه واقعاً در واقعیت است، مهم‌تر جلوه دهید.

For example, the CEO tried to  talk down the recent layoffs.

برای مثال، مدیر عامل شرکت سعی کرد درباره اخراج‌های اخیر صحبت کند.

Layoffs is when you fire people from a company  because there is no longer work for them.

اخراج زمانی است که افراد را از یک شرکت اخراج می کنید، زیرا دیگر کاری برای آنها وجود ندارد.

So that sounds like the  company could be in trouble.

بنابراین به نظر می رسد که شرکت ممکن است دچار مشکل شود.

But if you try to talk down the recent layoffs,  

اما اگر سعی می‌کنید اخراج‌های اخیر را کم‌کم کنید،   به این

it means you try to make them sound less  severe, less important than they really are.

معنی است که سعی می‌کنید آن‌ها را کمتر شدیدتر و کمتر از آنچه که هستند اهمیت دهید.

Or remember when I accidentally ordered  1000 units instead of 100 units?

یا به یاد می آورید که به طور تصادفی به جای 100 عدد، 1000 عدد سفارش دادم؟

Well, I could say I try to talk down my slip up.

خب، می‌توانم بگویم که سعی می‌کنم از لغزش‌هایم حرف بزنم.

Remember here slip up is being used as the  noun form of the phrasal verb to slip up.

به یاد داشته باشید که در اینجا slip up به عنوان اسم فعل عبارتی to slip up استفاده می شود.

And it means a careless mistake.

و به معنای اشتباه بی دقتی است.

I tried to talk down my slip  up, my careless mistake.

سعی کردم لغزش‌هایم را، اشتباه بی‌دیده‌ام، بیان کنم.

So I tried to make my mistake the fact I  ordered 10 times as many units as needed.

بنابراین سعی کردم اشتباهم را مرتکب شوم که 10 برابر تعداد مورد نیاز سفارش دادم.

I tried to make that sound like  not a big deal, not a big mistake.

سعی کردم اینطور به نظر برسه که نه یک مشکل بزرگ، نه یک اشتباه بزرگ.

I tried to talk down my slip up and now you have  the top 10 phrasal verbs added to your vocabulary.

من سعی کردم حرف‌هایم را پایین بیاورم و اکنون شما 10 فعل عبارتی برتر را به واژگانتان اضافه کرده‌اید.

So Are you ready for your quiz?

بنابراین آیا برای مسابقه خود آماده هستید؟

Here are the questions.

در اینجا سؤالات وجود دارد.

Hit, pause, take as much time as you need, and  when you're ready, hit play to see the answers.

ضربه بزنید، مکث کنید، به اندازه‌ای که نیاز دارید وقت بگذارید، و وقتی آماده شدید، روی play ضربه بزنید تا پاسخ‌ها را ببینید.

How did you do with that quiz?

چگونه با آن مسابقه کار کردید؟

Well, let's find out.

خب بیایید بفهمیم

Here are the answers.

در اینجا پاسخ ها آمده است.

Hit, pause, and take as much  time as you need to review them.

ضربه بزنید، مکث کنید، و به همان اندازه که برای مرور آنها نیاز دارید وقت بگذارید.

So how'd you do with that quiz?

پس چگونه با آن مسابقه کار کردید؟

Make sure you share your score in the comments  below and also leave an example sentence.

مطمئن شوید که امتیاز خود را در نظرات زیر به اشتراک می گذارید و همچنین یک جمله مثال بگذارید.

Practicing your favorite phrasal verb What's  your favorite phrasal verb from the list?

تمرین فعل عبارتی مورد علاقه‌تان، فعل عبارتی مورد علاقه‌تان از فهرست چیست؟

Mine is probably slip up, but  as the noun, I made a slip up.

مال من احتمالاً لغزش شده است، اما به عنوان اسم، یک لغزش انجام دادم.

A careless mistake.

یک اشتباه بی دقت

Because let's be honest, it  happens to everyone, right?

چون بیایید صادق باشیم، این برای همه اتفاق می افتد، درست است؟

What's your favorite?

مورد علاقه شما چیست؟

Share that in the comments below.

آن را در نظرات زیر به اشتراک بگذارید.

You're doing such a great job.

تو داری کار بزرگی انجام میدی

You have learned so much already.

شما قبلاً خیلی چیزها را یاد گرفته اید.

Now, finally, I want to leave you with 10 study  tips that will help you maximize your time.

اکنون، در نهایت، می‌خواهم 10 نکته در مورد مطالعه را در اختیار شما بگذارم که به شما کمک می‌کند زمان خود را به حداکثر برسانید.

I know you're busy, I know your time is  limited, but I also know that you can get  

می‌دانم که شما مشغول هستید، می‌دانم که زمان شما محدود است، اما همچنین می‌دانم که اگر از آن زمان به درستی استفاده کنید، می‌توانید

amazing results with your English even with  limited time if you use that time correctly.

نتایج شگفت‌انگیزی با زبان انگلیسی خود حتی با زمان محدود به دست آورید.

So let me share 10 study tips  to help you maximize your time.

بنابراین اجازه دهید 10 نکته برای مطالعه به شما کمک کند تا زمان خود را به حداکثر برسانید.

Tip #1, Create a study schedule.

نکته شماره 1، یک برنامه مطالعه ایجاد کنید.

This is extremely important.

این بسیار مهم است.

Your study schedule should identify the specific  day or ideally the specific days of the week that  

برنامه مطالعه شما باید روز خاص یا در حالت ایده‌آل روزهای خاصی از هفته را که

you're going to study, and it should also identify  the start time and the end time of that session.

قرار است مطالعه کنید مشخص کند، و همچنین باید زمان شروع و زمان پایان آن جلسه را مشخص کند.

So for example, Monday, Wednesday,  

برای مثال، دوشنبه، چهارشنبه،

Friday from 6:00 to 6:30 and then maybe  Saturday and Sunday from 9:00 to 9:45.

جمعه از ساعت 6:00 تا 6:30 و سپس شاید شنبه و یکشنبه از ساعت 9:00 تا 9:45. در

Ideally your goal should be five  days a week for 30 minutes each day.

حالت ایده آل، هدف شما باید پنج روز در هفته و هر روز 30 دقیقه باشد.

As a pro tip, I want you to choose  the day and time extremely carefully.

به عنوان یک نکته حرفه‌ای، از شما می‌خواهم روز و ساعت را با دقت انتخاب کنید.

Make sure the time time you put in your calendar  

مطمئن شوید زمانی که در تقویم خود می‌گذارید

is realistic and you can actually  spend the time on your studies.

واقع بینانه باشد و در واقع می‌توانید زمان را صرف مطالعه کنید.

And when it's in your calendar,  treat it like an appointment.

و وقتی در تقویمتان است، مانند یک قرار ملاقات با آن رفتار کنید.

You wouldn't miss an appointment,  so don't miss this time.

قرار ملاقاتی را از دست نمی‌دهید، بنابراین این زمان را از دست ندهید.

Your study time Tip 2.

زمان مطالعه خود نکته 2.

Set a clear goal for each study session.

برای هر جلسه مطالعه یک هدف مشخص تعیین کنید.

The worst thing you can do is sit down at your  

بدترین کاری که می توانید انجام دهید این است که سر

scheduled time and then say to  yourself, what should I study.

ساعت برنامه ریزی شده خود بنشینید و سپس با خود بگویید چه چیزی را مطالعه کنم.

Or just randomly watch YouTube videos or  randomly look through an English textbook.

یا فقط به طور تصادفی ویدیوهای YouTube را تماشا کنید یا به طور تصادفی یک کتاب درسی انگلیسی را نگاه کنید.

That's going to waste a lot of time.

این باعث هدر رفتن زمان زیادی می شود.

Before you begin your study session,  

قبل از شروع جلسه مطالعه،

you should know exactly what  you're going to do with that time.

باید دقیقاً بدانید که در آن زمان قرار است چه کاری انجام دهید.

For example, before you sit down, you know that  you're going to complete the practice exercises  

به عنوان مثال، قبل از اینکه بنشینید، می‌دانید که تمرین‌های تمرینی     را

for week two of your lesson in the Finely Fluent  Academy, which is my premium training program,  

برای هفته دوم درس خود در آکادمی Finely Fluent که برنامه آموزشی برتر من است، تکمیل می‌کنید

and my students get a study schedule that  I've created for them when they join.

و دانش‌آموزان من برنامه‌ای برای مطالعه دریافت می‌کنند که من دارم. هنگام پیوستن برای آنها ایجاد شده است.

So as a pro tip, make sure  you take 5 minutes before  

بنابراین، به‌عنوان یک نکته حرفه‌ای، مطمئن شوید که ۵ دقیقه قبل از

your scheduled study time,  or ideally the day before.

زمان مطالعه برنامه‌ریزی‌شده یا در حالت ایده‌آل روز قبل از آن وقت بگذارید.

Just take a few minutes and plan exactly what  you're going to do in that scheduled time.

فقط چند دقیقه وقت بگذارید و دقیقاً برنامه‌ریزی کنید که در آن زمان برنامه‌ریزی شده چه کاری انجام دهید.

Tip #3, you want to maximize your study time.

نکته شماره 3، شما می خواهید زمان مطالعه خود را به حداکثر برسانید.

30 minutes is not created equally.

30 دقیقه به طور مساوی ایجاد نمی شود.

Some people will have 30 minutes and they  will accomplish nothing with that time.

برخی از افراد 30 دقیقه فرصت خواهند داشت و با این زمان هیچ کاری انجام نخواهند داد.

Another person will have 30  minutes and accomplish a lot.

فرد دیگری 30 دقیقه وقت خواهد داشت و کارهای زیادی انجام می دهد.

So how you use that time matters.

بنابراین نحوه استفاده از آن زمان مهم است.

You can maximize your 30 minutes by,  first of all, removing all distractions.

می توانید 30 دقیقه خود را با حذف تمام عوامل حواس پرتی، به حداکثر برسانید.

You need to turn off all social media  when you're focusing on your study time.

وقتی روی زمان مطالعه خود تمرکز می کنید، باید همه رسانه های اجتماعی را خاموش کنید.

You need to turn off all notifications.

باید همه اعلان ها را خاموش کنید.

Lock your pets in another room so they don't come  and distract you and take your attention away.

حیوانات خانگی خود را در اتاق دیگری قفل کنید تا نیایند و حواس شما را پرت نکنند و توجه شما را از بین نبرند.

Have your water, your tea, whatever  supplies you need for that session  

آب، چای و هر چیزی را که برای آن جلسه نیاز دارید

already in the room so you don't have to leave.

از قبل در اتاق داشته باشید تا مجبور نباشید آن را ترک کنید.

And get a glass of water, which  will take time away from studying.

و یک لیوان آب بخورید، که وقت مطالعه را از شما می گیرد.

And also make sure you set a timer.

و همچنین مطمئن شوید که یک تایمر تنظیم کرده اید.

So if your study session is for 30 minutes, set a  timer because even just wondering what time it is,  

بنابراین اگر جلسه مطالعه شما 30 دقیقه است، یک تایمر تنظیم کنید، زیرا حتی اگر فکر کنید ساعت چند است،

how much time has passed takes your  attention away and you're losing time.

مدت زمان گذشته توجه شما را از بین می برد و زمان را از دست می دهید.

Now as a pro tip, make sure you leave  your phone in an entirely different room.

اکنون به عنوان یک نکته حرفه ای، مطمئن شوید که تلفن خود را در اتاقی کاملاً متفاوت رها کرده اید.

Assuming you're not using your phone to study.

با فرض اینکه از گوشی خود برای مطالعه استفاده نمی کنید.

That will definitely eliminate the distraction  and that temp temptation to pick up your phone  

این قطعاً حواس‌پرتی و وسوسه برداشتن تلفنتان   را

during your scheduled study time, which  will of course waste a lot of time.

در طول زمان مطالعه برنامه‌ریزی‌شده‌تان از بین می‌برد، که البته  زمان زیادی را تلف می‌کند.

Tip #4, improve multiple skills at once.

نکته 4، چندین مهارت را به طور همزمان بهبود بخشید.

A lot of students study using wordless, and  they have an individual word and a definition,  

بسیاری از دانش‌آموزان با استفاده از بی‌کلمه مطالعه می‌کنند، و یک کلمه و یک تعریف جداگانه دارند،

but that is only improving one skill.

اما این تنها یک مهارت را بهبود می‌بخشد.

If you follow my YouTube channel, you  know I love sharing videos where we  

اگر کانال YouTube من را دنبال می‌کنید، می‌دانید که من عاشق اشتراک‌گذاری ویدیوهایی هستم که در آن‌ها

learn English with the news because you're  learning so many different skills at once.

انگلیسی را با اخبار یاد می‌گیریم، زیرا شما مهارت‌های بسیار زیادی را همزمان یاد می‌گیرید.

You're improving your reading,  your listening, your vocabulary,  

شما در حال بهبود خواندن، گوش دادن، دایره لغات،

your grammar, your pronunciation, your speaking.

گرامر، تلفظ و صحبت کردن خود هستید.

You're doing all of that at once,  

شما همه این کارها را یکجا انجام می‌دهید،

so you're maximizing your time  by focusing on multiple skills.

بنابراین با تمرکز بر مهارت‌های متعدد، زمان خود را به حداکثر می‌رسانید.

Tip #5 Learn words in context.

نکته شماره 5 کلمات را در متن یاد بگیرید.

So again, you use a vocabulary list  and you learn an expression off  

بنابراین، دوباره از فهرست واژگانی استفاده می‌کنید و یک عبارت خارج از

track and you see the definition for that  expression off track, not making progress.

مسیر را یاد می‌گیرید و تعریف آن عبارت را خارج از مسیر می‌بینید، نه پیشرفت.

But when you learn a word in context,  it means you have a full sentence.

اما وقتی کلمه ای را در متن یاد می گیرید، به این معنی است که یک جمله کامل دارید.

That's a natural sentence, the way a  native speaker would use that expression.

این یک جمله طبیعی است، روشی که یک زبان مادری از آن عبارت استفاده می‌کند.

For example, yesterday our meeting went off track  when John brought up the consultants report.

برای مثال، جلسه دیروز ما زمانی که جان گزارش مشاوران را مطرح کرد، از مسیر خارج شد.

So here you see the word being used in context,  

بنابراین در اینجا می‌بینید که کلمه در متن استفاده می‌شود،

you understand the meaning a lot more,  and you also understand the grammar.

معنی آن را خیلی بیشتر می‌فهمید، و همچنین گرامر را درک می‌کنید.

You understand that you need to go off track  and then you see OK yesterday, I need the past  

شما می‌دانید که باید از مسیر خارج شوید و بعد دیروز می‌بینید OK، من به گذشته

simple wind off track and you learn a lot more  when you see grammar or vocabulary in context.

ساده از مسیر نیاز دارم و وقتی گرامر یا واژگان را در متن می‌بینید چیزهای بیشتری یاد می‌گیرید.

Tip #6.

نکته شماره 6.

Repetition, Repetition, Repetition.

تکرار، تکرار، تکرار.

It's so important I repeated it three times.

این خیلی مهم است که آن را سه بار تکرار کردم.

According to scientists, we forgot about  50% of new information in one hour,  

به گفته دانشمندان، ما حدود 50 درصد اطلاعات جدید را در یک ساعت فراموش کرده‌ایم، به این

which means one hour from now  you'll forget half of these tips.

معنی که یک ساعت دیگر نیمی از این نکات را فراموش خواهید کرد.

And scientists say that we forget 70%  of new information within 24 hours.

و دانشمندان می گویند که ما 70 درصد اطلاعات جدید را در عرض 24 ساعت فراموش می کنیم.

So you won't remember very much from this lesson  tomorrow unless you repeat, repeat, repeat.

پس فردا چیز زیادی از این درس به یاد نمی آورید مگر اینکه تکرار کنید، تکرار کنید، تکرار کنید.

Our brains were designed to remember  information only if it's repeated,  

مغز ما طوری طراحی شده است که اطلاعات را فقط در صورت تکرار شدن به خاطر بسپارد،

because that tells our brain  the information is important.

زیرا این به مغز ما می‌گوید که اطلاعات مهم هستند.

So if you want to remember what you're  learning, you need to repeat, repeat, repeat.

بنابراین اگر می‌خواهید آنچه را که یاد می‌گیرید به خاطر بسپارید، باید تکرار کنید، تکرار کنید، تکرار کنید.

And as a pro tip, it's more beneficial  to have a quick review multiple times a  

و به‌عنوان یک نکته حرفه‌ای، مفیدتر است که به جای یک بار در هفته، چندین بار در روز یک مرور سریع داشته باشیم

day rather than once a week and having a longer  review because we need that constant repetition.

و مرور طولانی‌تری داشته باشیم، زیرا به آن تکرار مداوم نیاز داریم.

Tip 7.

نکته 7.

You need to recall information, which means your  brain provides that information without seeing it.

باید اطلاعات را به خاطر بیاورید، به این معنی که مغز شما آن اطلاعات را بدون دیدن ارائه می‌کند.

So we do this when we quiz ourselves  or when we complete practice exercises.

بنابراین این کار را زمانی انجام می‌دهیم که خودمان امتحان می‌کنیم یا وقتی تمرین‌های تمرینی را کامل می‌کنیم.

You're recalling that information,  so let's try that right now.

شما در حال یادآوری آن اطلاعات هستید، پس بیایید همین الان آن را امتحان کنیم.

We didn't make a lot of progress at the meeting.

در جلسه پیشرفت چندانی نداشتیم.

The meeting?

ملاقات؟

How would you complete that sentence?

چگونه آن جمله را کامل می کنید؟

Based on the expression I taught you just a  few minutes ago, the meeting went off track.

بر اساس عبارتی که همین چند دقیقه پیش به شما یاد دادم، جلسه از مسیر خارج شد.

The meeting went off track.

جلسه از مسیر خارج شد.

So right there you just recalled that definition,  

بنابراین همانجا آن تعریف را به خاطر آوردید،

which will make it a lot more likely  you'll remember it the next time.

که احتمال اینکه دفعه بعد آن را به خاطر بسپارید، بسیار بیشتر می شود.

And as a pro tip, you can complete just the  

و به‌عنوان یک نکته حرفه‌ای، می‌توانید فقط

quizzes in my lessons frequently  to help you recall information.

آزمون‌های دروس من را مرتباً تکمیل کنید تا به شما کمک کند اطلاعات را به خاطر بیاورید.

Tip #8 is quality over quantity.

نکته شماره 8 کیفیت بر کمیت است.

According to scientists, we can  remember about 5 to 9 new words per day.

به گفته دانشمندان، ما می توانیم حدود 5 تا 9 کلمه جدید را در روز به خاطر بسپاریم.

That's about the maximum  capacity that our brain has.

این تقریباً حداکثر ظرفیتی است که مغز ما دارد.

So it's not very beneficial to review  a word list of 300 positive adjectives  

بنابراین مرور فهرست کلماتی از 300 صفت مثبت خیلی سودمند نیست

because you're not going to  remember very many of them.

زیرا خیلی از آنها را به خاطر نمی آورید.

It's more beneficial just to learn the top 8  

فقط یادگیری 8

or 9 adjectives that you can use in a  meeting to sound professional at work.

یا 9 صفت برتر که می توانید در یک جلسه استفاده کنید تا در محل کار حرفه ای به نظر برسید مفیدتر است.

As a pro tip, you can take my videos  which teaches you many many words,  

به‌عنوان یک نکته حرفه‌ای، می‌توانید ویدیوهای من را بگیرید که بسیاری از کلمات را به شما می‌آموزد،

more than 5 to 9 in each lesson,  

بیش از 5 تا 9 در هر درس،

but you can divide that lesson into smaller  pieces and just focus on a few words 5 to 9.

اما می‌توانید آن درس را به قطعات کوچک‌تر تقسیم کنید و فقط روی چند کلمه 5 تا 9 تمرکز کنید. در

Ideally, learn them, practice them, repeat them,  recall them, and then move on with the lesson.

حالت ایده‌آل، آنها را یاد بگیرید. آنها را تمرین کنید، تکرار کنید، آنها را به خاطر بیاورید و سپس درس را ادامه دهید.

Tip #9 Practice different skills.

نکته 9 مهارت های مختلف را تمرین کنید.

Students are obsessed with  practicing their speaking skills.

دانش‌آموزان در تمرین مهارت‌های گفتاری خود وسواس دارند.

Of course speaking is important, but there are  many other skills you need to improve as well.

البته صحبت کردن مهم است، اما مهارت‌های بسیار دیگری نیز وجود دارد که باید آنها را بهبود بخشید.

So practice writing right example sentences.

بنابراین نوشتن جملات مثال درست را تمرین کنید.

Of course, practice speaking.

البته صحبت کردن را تمرین کنید.

Say it out loud.

این را بلند بگو.

You can focus on your pronunciation by recording  yourself and then comparing the pronunciation.

می‌توانید با ضبط کردن خودتان و سپس مقایسه تلفظ، روی تلفظتان تمرکز کنید.

And you can improve your listening skills by  hearing your new vocabulary in a natural context.

و می‌توانید با شنیدن واژگان جدید خود در یک زمینه طبیعی، مهارت‌های شنیداری خود را بهبود بخشید.

So do all these different exercises  to improve different language skills.

بنابراین، تمام این تمرین‌های مختلف را برای بهبود مهارت‌های زبانی مختلف انجام دهید.

And as a pro tip, make sure you add these  different areas to your study schedule so  

و به‌عنوان یک نکته حرفه‌ای، مطمئن شوید که این حوزه‌های مختلف را به برنامه مطالعه خود اضافه کرده‌اید تا

you remember one day practice speaking,  another day practice writing, another day  

یک روز تمرین صحبت کردن، روز دیگر تمرین نوشتن، روز دیگر

practice pronunciation, and finally tip #10, my  personal favorite, which is to reward yourself.

تمرین تلفظ، و در نهایت نکته شماره 10، مورد علاقه شخصی من، که پاداش دادن به خودتان است را به خاطر بسپارید. .

When you reward yourself, it creates positive  reinforcement, which means you feel positive.

وقتی به خودتان پاداش می دهید، تقویت مثبت ایجاد می کند ، به این معنی که شما احساس مثبتی دارید.

And if you feel positive, you're  more likely to do the action,  

و اگر احساس مثبتی داشته باشید، احتمال بیشتری وجود دارد که اقدامی را انجام دهید،

so you're more likely to spend 30 minutes  and really concentrate on that time.

بنابراین به احتمال زیاد 30 دقیقه وقت صرف کرده و واقعاً روی آن زمان تمرکز خواهید کرد.

If you reward yourself now, the  reward should just be something small.

اگر اکنون به خودتان پاداش دهید، پاداش باید چیزی کوچک باشد.

Very small.

خیلی کوچک.

But it needs to immediately make you feel good.

اما باید فورا احساس خوبی در شما ایجاد کند.

So here are some ways I reward  myself after spending a focused time.

بنابراین در اینجا چند روش وجود دارد که من بعد از گذراندن زمان متمرکز به خودم پاداش می‌دهم.

I listen to a song I really like.

آهنگی گوش میدم که خیلی دوستش دارم

I sing and I dance.

من آواز می خوانم و می رقصم.

I spend time with my pets.

من با حیوانات خانگی ام وقت می گذرانم.

I check the YouTube comments and I  reply to them because I love doing that.

نظرات YouTube را بررسی می‌کنم و به آن‌ها پاسخ می‌دهم زیرا دوست دارم این کار را انجام دهم.

I might watch some cat videos on YouTube  for 5 minutes, not an hour, but 5 minutes.

ممکن است برخی از ویدیوهای گربه را در YouTube به مدت ۵ دقیقه، نه یک ساعت، بلکه ۵ دقیقه تماشا کنم.

You could eat a piece of chocolate or  something very small that you like.

می توانید یک تکه شکلات یا چیز بسیار کوچکی که دوست دارید بخورید.

Or you could go for a walk or a  bike ride and do something physical.

یا می توانید به پیاده روی یا دوچرخه سواری بروید و کارهای فیزیکی انجام دهید.

Remember, it can be very small, but it  has to make you feel good immediately.

به یاد داشته باشید، ممکن است بسیار کوچک باشد، اما باید فوراً احساس خوبی در شما ایجاد کند.

And as a pro tip, reward yourself immediately  

و به‌عنوان یک نکته حرفه‌ای، بلافاصله

after the behavior because that will  create the positive reinforcement.

پس از این رفتار به خود پاداش دهید، زیرا این تقویت مثبت ایجاد می‌کند.

Follow these 10 tips and I know  that you'll maximize your time.

این 10 نکته را دنبال کنید و می دانم که زمان خود را به حداکثر می رسانید. دیگر

You'll stop wasting your time, which  means you'll get results a lot faster.

وقت خود را تلف نمی‌کنید، به این معنی که خیلی سریع‌تر به نتیجه خواهید رسید.

So which tip was your favorite?

پس کدام نکته مورد علاقه شما بود؟

Make sure you share that in the comments below.

حتما آن را در نظرات زیر به اشتراک بگذارید.

And also put in the comments.

و همچنین در نظرات قرار دهید.

I'm committed.

من متعهد هستم.

I'm committed, which means you're  committed to following these 10 tips.

من متعهد هستم، یعنی شما متعهد به پیروی از این 10 نکته هستید.

Put I'm committed in the comments below.

من متعهد هستم را در نظرات زیر قرار دهید.

You did an amazing job completing this lesson.

شما کار شگفت انگیزی با تکمیل این درس انجام دادید.

Now feel free to review this lesson.

حالا با خیال راحت این درس را مرور کنید.

And of course you can review the individual  sections on their own or the full video.

و البته می‌توانید تک تک بخش‌ها را به تنهایی یا ویدیوی کامل را مرور کنید.

And if you want me to keep making  more lessons like this one big lesson,  

و اگر می‌خواهید که من به ساختن درس‌های بیشتری مانند این یک درس بزرگ ادامه دهم،

but with individual sections that you can  review whenever you like them, put more,  

اما با بخش‌های جداگانه‌ای که هر زمان که دوست داشتید، می‌توانید آن‌ها را مرور کنید، بیشتر،

more, more, put more more more in the comments.

بیشتر، بیشتر، بیشتر، بیشتر در نظرات قرار دهید.

More more, more.

بیشتر بیشتر بیشتر.

So I know you want me to keep  making these videos for you.

بنابراین می دانم که می خواهید به ساختن این ویدیوها برای شما ادامه دهم.

And of course, make sure you like this video,  

و البته، مطمئن شوید که این ویدیو را دوست دارید،

Share it with your friends and subscribe so  you're notified every time I post a new lesson.

آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید و مشترک شوید تا هر بار که من یک درس جدید پست می‌کنم به شما اطلاع داده شود.

And you can get this free speaking  guide where I share 6 tips on how  

و می‌توانید این راهنمای مکالمه رایگان را دریافت کنید، جایی که من ۶ نکته را در مورد نحوه

to speak English fluently and confidently.

صحبت کردن روان و مطمئن انگلیسی به اشتراک می‌گذارم.

You can click here to download it or  look for the link in the description.

می‌توانید برای دانلود آن اینجا را کلیک کنید یا به دنبال پیوند در توضیحات بگردید.

And you can keep improving your  English with this lesson right now.

و می‌توانید همین الان با این درس به بهبود انگلیسی خود ادامه دهید.