How to Remember Vocabulary: The W.R.A.P. Method

Hello. My name is Emma, and in today's video, I am going to teach you a way to remember

سلام. اسم من اِما است و در ویدیوی امروز به شما روشی را آموزش می‌دهم که

new vocabulary, new grammar, and pretty much how to remember anything you want.

واژگان جدید، گرامر جدید و تقریباً چگونه هر چیزی را که می‌خواهید به خاطر بسپارید.

So, what is the name of this method? It is called the "wrap method" or the "W-R-A-P method".

خب اسم این روش چیه؟ به آن «روش wrap» یا «روش W-R-A-P» می گویند.

So, before I teach you this method, I have here four new words I want you to remember.

بنابراین، قبل از اینکه این روش را به شما آموزش دهم، در اینجا چهار کلمه جدید دارم که می خواهم به خاطر بسپارید.

You are going to use this method to learn these four new words. The words you're going

شما قصد دارید از این روش برای یادگیری این چهار کلمه جدید استفاده کنید. کلماتی که

to learn today are "bulk", "blue", "coworker", and "downside".

امروز می خواهید یاد بگیرید عبارتند از: "فله"، "آبی"، "همکار" و "ضعف".

So, let's get started. The "w" in the "wrap method" stands for "write", "write it down".

بنابراین، بیایید شروع کنیم. "w" در "روش wrap" مخفف "نوشتن"، "نوشتن آن" است.

When you're learning something new, it's important to write it down. This really helps you to

وقتی چیزی جدید یاد می گیرید، مهم است که آن را یادداشت کنید. این واقعاً به شما کمک می کند تا به

remember, and there's actually a difference between writing something down and typing

خاطر بسپارید، و در واقع بین نوشتن چیزی و تایپ کردن چیزی تفاوت وجود دارد

something down. It's actually better for your memory to take a pen or a pencil and

. در واقع برای حافظه شما بهتر است یک خودکار یا یک مداد بردارید و

to actually write it on a piece of paper or in a notebook. So, "write it down" can help

آن را روی یک تکه کاغذ یا در دفترچه یادداشت بنویسید. بنابراین، "نوشتن آن" می تواند به

your memory, and the nice thing about writing something down is it can help you to review

حافظه شما کمک کند، و نکته خوب در مورد نوشتن چیزی این است که می تواند به شما کمک کند

something.

چیزی را مرور کنید.

So, I want you to write these four words down. You can pause the video, pay careful attention

بنابراین، من از شما می خواهم که این چهار کلمه را بنویسید. می توانید ویدیو را مکث کنید،

to the spelling, okay, but actually write it down. After you write things down, you

به املای آن دقت کنید، خوب، اما در واقع آن را یادداشت کنید. بعد از اینکه چیزها را یادداشت کردید،

can do something like this where you cover the word, you think, "Oh, what was the word

می توانید کاری شبیه به این انجام دهید، جایی که کلمه را پوشش می دهید، فکر می کنید، "اوه، این کلمه دوباره چه بود

again? B-U-L-K, is that correct? Oh, yeah, I was right, it's 'bulk'." So, the nice thing

؟ B-U-L-K، آیا درست است؟ اوه، بله، من درست گفتم، "فله" است." بنابراین، نکته خوب

about writing things down is it helps you to test yourself as well, and the way to remember

در مورد نوشتن چیزها این است که به شما کمک می کند تا خود را نیز آزمایش کنید، و راه به خاطر سپردن

things is to quiz yourself or test yourself. The more work your brain does, the better

چیزها این است که خودتان را امتحان کنید یا خودتان را آزمایش کنید. هر چه مغز شما کار بیشتری انجام دهد،

your brain is able to remember things.

مغز شما بهتر می تواند چیزها را به خاطر بسپارد.

So, just to keep it simple, the "W" in "wrap" stands for "write it down". So, now let's

بنابراین، فقط برای ساده نگه داشتن آن، "W" در "wrap" مخفف "آن را بنویس" است. بنابراین، اکنون بیایید

find out what the "R" stands for. Okay, so you've written these words down. You can also

دریابیم که "R" مخفف چیست. خوب، پس شما این کلمات را یادداشت کردید. همچنین می توانید

write down their definitions or what they mean. "Bulk" is when something is big or there

تعاریف آنها یا منظور آنها را بنویسید. «فله» زمانی است که چیزی بزرگ باشد یا

is a lot of something. When we talk about "bulk", we're usually talking about something

چیزی زیاد باشد. وقتی در مورد "فله" صحبت می کنیم، معمولاً در مورد چیزی صحبت می کنیم

that's large or a large amount. "Blue", you might know the colour blue. "Blue" can also

که بزرگ یا مقدار زیادی است. "آبی"، ممکن است رنگ آبی را بشناسید. "آبی" می تواند به

mean "sad". Okay, so "blue" is another way to say "sad". "I'm blue" means I'm sad.

معنای "غمگین" نیز باشد. خوب، پس «آبی» راه دیگری برای گفتن «غمگین» است. «من آبی هستم» یعنی غمگینم.

We have here the word "coworker". A "coworker" is a person you work with. Another word for

ما اینجا کلمه "همکار" را داریم. "همکار" شخصی است که با او کار می کنید. کلمه دیگر برای

"coworker" is "colleague", and we have here the word "downside". "Downside" is a problem

"همکار" "همکار" است و ما در اینجا کلمه "ضعیف" را داریم. "نقطه منفی" یک مشکل است

or it's a con, it's a disadvantage. So, another word for "downside" is "disadvantage". So,

یا یک اشکال است، یک نقطه ضعف است. بنابراین، کلمه دیگری برای "نقاط"، "مضرات" است. بنابراین،

we'll come back to these words in a moment, but if you want, you can write down their

ما در یک لحظه به این کلمات برمی گردیم، اما اگر بخواهید، می توانید تعاریف آنها را یادداشت کنید،

definitions because, remember, by writing things down, it helps you to remember.

زیرا، به یاد داشته باشید، با نوشتن چیزها، به شما کمک می کند تا به خاطر بسپارید.

Now, the second part of "wrap it", or sorry, "wrap" method is the "R". "R" stands for "repeat".

حالا قسمت دوم روش wrap یا ببخشید wrap همان R است. "R" مخفف "تکرار" است.

In order to remember something, it's important to repeat it again and again and again. Repeating

برای اینکه چیزی را به خاطر بسپارید، مهم است که آن را بارها و بارها و بارها تکرار کنید. تکرار

something helps you to remember it. Now, there are different ways to repeat things. First

چیزی به شما کمک می کند آن را به خاطر بسپارید. در حال حاضر، راه های مختلفی برای تکرار چیزها وجود دارد. اول

of all, what can really help is to space out your studying or your repetitions. So,

از همه، چیزی که واقعاً می تواند کمک کند این است که مطالعه یا تکرارهای خود را خالی کنید. بنابراین،

for example, maybe you repeat these words on Saturday. You look at them, you think,

به عنوان مثال، شاید شما این کلمات را در روز شنبه تکرار کنید. شما به آنها نگاه می کنید، فکر می کنید،

okay, this is what they mean, you do that on Saturday. Then you repeat these words again

خوب، منظور آنها این است، شما این کار را شنبه انجام می دهید. سپس روز یکشنبه دوباره این کلمات را تکرار می کنید

on Sunday. Then maybe on Monday you do the same thing. Now, you might be wondering, what

. سپس شاید روز دوشنبه شما همین کار را انجام دهید. اکنون، ممکن است از خود بپرسید که

is the best way to repeat words? Is it good to spend the whole day repeating the words

بهترین راه برای تکرار کلمات چیست؟ آیا خوب است که تمام روز را به

over and over again and then never look at them again? Or is it better to do just a little

تکرار و تکرار کلمات بگذرانیم و دیگر هرگز به آنها نگاه نکنیم؟ یا بهتر است

bit every day over a longer period of time? It's actually better to do a little bit every

هر روز کمی در مدت زمان طولانی تری انجام دهید؟ در واقع بهتر است هر روز کمی انجام دهید

day, even 10 minutes a day is amazing, if you're doing it over multiple days. So, when

، حتی 10 دقیقه در روز شگفت‌انگیز است، اگر آن را در چند روز انجام دهید. بنابراین، وقتی

you repeat, it's better to repeat things over multiple days instead of just one. So, I call

تکرار می‌کنید، بهتر است به جای یک بار، موارد را در چند روز تکرار کنید. بنابراین، من

that my four-sleep rule. When I was in university, if I really wanted to remember something,

آن را قانون چهار خواب خود می نامم. وقتی در دانشگاه بودم، اگر واقعاً می خواستم چیزی را به خاطر بسپارم، آن را

I would study it, then go to sleep, study it again, then go to sleep the next day. Then

مطالعه می کردم، سپس می خوابیدم، دوباره آن را مطالعه می کردم، سپس روز بعد می خوابم. بعد

I would study it, that night I would go to sleep, and then on the fourth day I would

مطالعه می کردم، آن شب می خوابیدم و روز چهارم

study it again, and then go to sleep. Sleep is very important for memory. So, four-sleep

دوباره مطالعه می کردم و بعد می خوابیدم. خواب برای حافظه بسیار مهم است. بنابراین، چهار خواب

means pretty much four days. The more days you can do, the better, but for me, the minimum

تقریباً به معنای چهار روز است. هر چه روزهای بیشتری بتوانید انجام دهید، بهتر است، اما برای من، حداقل

was always four days or four sleeps. And again, this is just another way to say that. Repeat

همیشه چهار روز یا چهار خواب بود. و دوباره، این فقط راه دیگری برای گفتن آن است.

what you want to learn every day, that is better than just repeating something on one day.

آنچه را که می خواهید یاد بگیرید هر روز تکرار کنید، این بهتر از تکرار چیزی در یک روز است.

Another thing I should mention when it comes to repeat is when we are learning, the first

نکته دیگری که در مورد تکرار باید به آن اشاره کنم این است که زمانی که در حال یادگیری هستیم، اولین

word on a list and the last word on a list are a lot easier for us to remember. These middle

کلمه در یک لیست و آخرین کلمه در یک لیست برای ما بسیار راحت تر به خاطر سپردن است. این

words are less likely going to be remembered. So, if you want to remember something when

کلمات میانی کمتر به یاد می‌آیند. بنابراین، اگر می خواهید هنگام مطالعه چیزی را به خاطر بسپارید،

you're studying, put the most important thing first on your list and at the end of your

مهم ترین چیز را در ابتدا در لیست خود و در انتهای لیست خود قرار دهید

list. You can change this up every day, but you're more likely to remember the beginning

. شما می توانید هر روز این را تغییر دهید، اما به احتمال زیاد شروع

of a list and the end of a list.

یک لیست و انتهای یک لیست را به خاطر می آورید.

Alright, now let's learn about what the "a" in the RAP method stands for. Okay, so what

خوب، حالا بیایید در مورد آنچه که "a" در روش RAP مخفف است یاد بگیریم. بسیار خوب، پس

does the "a" stand for in the RAP method? "A" stands for "associate it". When we associate

"a" در روش RAP به چه معناست؟ "A" مخفف "Asociate it" است. وقتی چیزها را به هم مرتبط می‌کنیم

things, it means we connect them or we link them to information we already know or memories

، به این معنی است که آنها را به هم متصل می‌کنیم یا آنها را به اطلاعاتی که قبلاً می‌دانیم یا خاطراتی که

we already have. So, we link it, we can link something new to something we already know.

قبلاً داریم پیوند می‌دهیم. بنابراین، ما آن را پیوند می دهیم، می توانیم چیز جدیدی را به چیزی که قبلاً می دانیم پیوند دهیم.

I'm going to give you an example. I have here the word "bulk". So, "bulk" might be a new

من برای شما یک مثال می زنم. من اینجا کلمه "فله" را دارم. بنابراین، "فله" ممکن است یک کلمه جدید باشد

word. I told you it means it's something that's very large or a large amount. When I think

. من به شما گفتم یعنی چیزی است که بسیار بزرگ یا مقدار زیادی است. وقتی

about something that's large, I think of the Hulk. The Hulk is a green superhero and

به چیزی بزرگ فکر می کنم، به هالک فکر می کنم. هالک یک ابرقهرمان سبز رنگ است و

it rhymes with "bulk". So, "Hulk" is something I already have in my brain. I can link this

با "انبوه" هم قافیه است. بنابراین، "هالک" چیزی است که من از قبل در مغزم دارم. من می توانم این

new word to it because they have a similar sound, and when I think of the Hulk, I think

کلمه جدید را به آن پیوند دهم زیرا آنها صدای مشابهی دارند و وقتی به هالک فکر می کنم

of something big. "Bulk" means very large. So, this association can help you to remember

به چیز بزرگی فکر می کنم. "فله" به معنای بسیار بزرگ است. بنابراین، این انجمن می تواند به شما کمک کند تا

this word "bulk". So, we can associate in different ways new words. We can think about

این کلمه "فله" را به خاطر بسپارید. بنابراین، ما می توانیم کلمات جدید را به روش های مختلف مرتبط کنیم. ما می‌توانیم در مورد

words that sound similar, so we can use sound when we associate things, or we can associate

کلماتی فکر کنیم که شبیه به نظر می‌رسند، بنابراین می‌توانیم زمانی که چیزها را به هم مرتبط می‌کنیم از صدا استفاده کنیم، یا می‌توانیم

things based on meaning, based on words we already know that are similar. We can associate

چیزها را بر اساس معنی، بر اساس کلماتی که قبلاً می‌دانیم مشابه هستند، مرتبط کنیم. ما می توانیم

things based on people we know. So, there's different ways we can make associations. I'm

چیزها را بر اساس افرادی که می شناسیم مرتبط کنیم. بنابراین، راه‌های مختلفی وجود دارد که می‌توانیم تداعی ایجاد کنیم. من می

going to give you an example from when I lived in China. I was learning different animal

خواهم برای شما مثالی از زمانی که در چین زندگی می کردم، بیاورم. من در حال یادگیری

names in Mandarin, and the way I learned Mandarin many, many years ago. I have forgotten a lot

نام های حیوانات مختلف به زبان ماندارین بودم، و روشی که سال ها پیش ماندارین را یاد گرفتم. من بسیاری

of Mandarin, but I'll give you an example of something I remember because I made an

از ماندارین را فراموش کرده ام، اما من به شما مثالی از چیزی را می زنم که به خاطر ایجاد

association. In Mandarin, the word for "duck" is "yaza". How do I remember this? Well, I

تداعی به یاد دارم. در زبان ماندارین، کلمه "اردک" "یازا" است. چگونه این را به خاطر بسپارم؟ خوب، من

imagine a duck playing jazz music. So, I think jazz sounds like "yaz", "yaza". So, I can

تصور می کنم اردکی در حال نواختن موسیقی جاز است. بنابراین، من فکر می کنم جاز مانند "یاز"، "یازا" به نظر می رسد. بنابراین، من می توانم

imagine a duck on a saxophone, and that association really helped me to remember how to say this

یک اردک را روی یک ساکسیفون تصور کنم، و این ارتباط واقعاً به من کمک کرد تا یادم بیاورم که چگونه این

word.

کلمه را بگویم.

Okay, so let's think of some other things that can help us, some other associations.

خوب، پس بیایید به چیزهای دیگری فکر کنیم که می تواند به ما کمک کند، برخی انجمن های دیگر.

So, I told you to remember the "hulk" to think of "bulk". For "blue", I told you another

بنابراین، من به شما گفتم که "هالک" را به خاطر بسپارید تا به "فله" فکر کنید. برای «آبی» به شما گفتم که

meaning of "blue" is "sad". Well, how can you remember this? Well, I have here a sad

معنی دیگر «آبی»، «غمگین» است. خوب، چگونه می توانید این را به خاطر بسپارید؟ خوب، من در اینجا چهره ای غمگین دارم

face, and you'll notice the sad person has tears. "Tears are blue." So, when you cry,

، و متوجه خواهید شد که شخص غمگین اشک می ریزد. "اشک آبی است." بنابراین، وقتی گریه می کنید،

blue tears come from your eyes. So, here are some tears. The color in cartoons or in pictures

اشک آبی از چشمان شما می آید. بنابراین، در اینجا چند اشک است. رنگ در کارتون ها یا در تصاویر

is blue, so I can remember "blue". Okay. "Tears are blue." When we are blue, we are sad.

آبی است، بنابراین من می توانم "آبی" را به خاطر بسپارم. باشه. "اشک آبی است." وقتی آبی هستیم، غمگین هستیم.

Now, I have another word, "coworker". So, what associations might I make with this word?

حالا یک کلمه دیگر هم دارم، همکار. بنابراین، چه تداعی هایی می توانم با این کلمه ایجاد کنم؟

Well, in English, "er" usually means a person. We have "teacher", "manager", "office worker".

خوب، در انگلیسی، "er" معمولا به معنای یک شخص است. «معلم»، «مدیر»، «کارمند دفتر» داریم.

Many words in English that have to do with a person end in "er". So, I can think, okay,

بسیاری از کلمات انگلیسی که مربوط به یک شخص هستند به "er" ختم می شوند. بنابراین، من می توانم فکر کنم، خوب،

this is about a person. We have "er" here. We have the word "work". Okay, so I can think

این در مورد یک شخص است. ما اینجا "er" داریم. ما کلمه "کار" را داریم. خوب، پس می توانم فکر کنم

this has to do with "work". The main part of this that might be difficult to remember

این به "کار" مربوط می شود. بخش اصلی از این که ممکن است به خاطر سپردن آن دشوار باشد،

is the "co". In English, "co" means "together". "Coworker" is someone who works together with

"co" است. در انگلیسی "co" به معنای "با هم" است. "همکار" کسی است که با شما همکاری می کند

you. You can think of other words that are similar, like "cooperate". You cooperate with

. می توانید به کلمات مشابه دیگری مانند "همکاری" فکر کنید. شما با همکارتان همکاری می کنید

your coworker. So, that's one way you might remember this. Or maybe you have a coworker

. بنابراین، این یکی از راه‌هایی است که ممکن است این را به خاطر بسپارید. یا شاید شما یک همکار دارید

who has the "co" sound in their name. I don't know, like, I can't think of a good one. "Courtney".

که صدای "co" را در نام خود دارد. نمی‌دانم، نمی‌توانم به خوبی فکر کنم. "کورتنی".

You might think "Courtney", "co", "coworker". So, just thinking about associations can really

ممکن است فکر کنید "کورتنی"، "همکار"، "همکار". بنابراین، فقط فکر کردن در مورد تداعی ها واقعا می تواند به

help remember. Now, I have this word "downside". So, "downside", if we imagine the word "down",

یادآوری کمک کند. حالا من این کلمه "عیب" را دارم. بنابراین، اگر ما کلمه "پایین" را تصور کنیم،

usually when things go down, like our money, if our money goes down, that's a bad thing.

معمولاً وقتی چیزها پایین می آیند، مانند پول ما، اگر پول ما پایین می آید، این چیز بدی است.

So, you can remember, okay, "down" means "bad". The downside of something is the bad side

بنابراین، می توانید به یاد داشته باشید، بسیار خوب، "down" به معنای "بد" است. نقطه ضعف چیزی، جنبه بد

of something, the disadvantage of something. Now, when we make associations, the best associations

چیزی است، ضرر چیزی است. حالا وقتی تداعی می‌کنیم، بهترین تداعی‌ها تداعی‌های

are the funny ones, the strange ones, the ones that really help you to remember. Like,

خنده‌دار هستند، تداعی‌های عجیب، آن‌هایی که واقعاً به شما کمک می‌کنند به خاطر بسپارید.

for example, my duck playing the saxophone. Imagining that really helped me to remember

مثلاً اردک من که ساکسیفون می نوازد. تصور آن واقعاً به من کمک کرد تا

this word. So, I really encourage you with these words to try to imagine the strangest

این کلمه را به خاطر بسپارم. بنابراین، من واقعاً با این کلمات شما را تشویق می کنم که سعی کنید عجیب ترین

things you can to help you remember them. Okay, so now we are going to learn about the

چیزهایی را که می توانید برای به یاد آوردن آنها تصور کنید. خوب، پس اکنون می خواهیم با

"p" in the RAP method. Okay, so this is the most fun part of the RAP method, and that

"p" در روش RAP آشنا شویم. بسیار خوب، پس این سرگرم کننده ترین بخش روش RAP است، و آن

is the "p", which stands for "picture it". When we learn new things, we can really help

"p" است که مخفف "آن را تصویر کنید". وقتی چیزهای جدیدی یاد می گیریم، واقعاً می توانیم

our memory by imagining what we're trying to learn. Now, when we picture things, it's

با تصور آنچه که می خواهیم یاد بگیریم، به حافظه خود کمک کنیم. حالا، وقتی چیزهایی را به تصویر می کشیم،

good to create an image in our head, use our imagination, and try to remember things in

خوب است که در ذهن خود تصویری ایجاد کنیم، از تخیل خود استفاده کنیم و سعی کنیم چیزهایی را در

our head in a silly, funny, or crazy way. So, we're going to do this for these four

ذهن خود به شکلی احمقانه، خنده دار یا دیوانه وار به خاطر بسپاریم. بنابراین، ما این کار را برای این چهار کلمه انجام می دهیم

words. I'm really going to try to get you to remember these four words.

. من واقعاً سعی خواهم کرد که شما این چهار کلمه را به خاطر بسپارید.

So, what I want you to do now is you're going to imagine this in your head. Remember, "bulk"

بنابراین، کاری که اکنون از شما می‌خواهم انجام دهید این است که می‌خواهید این را در ذهن خود تصور کنید. به یاد داشته باشید، "انبوه"

and "hulk", very similar. The hulk is big; "bulk" means large, so very similar, or large

و "هالک"، بسیار شبیه. هالک بزرگ است. "فله" به معنای مقادیر زیاد، بسیار مشابه یا زیاد است

amounts. So, I want you to remember the hulk. Now, imagine the hulk is blue. Why is his

. بنابراین، من از شما می خواهم که هالک را به خاطر بسپارید. حالا تصور کنید هالک آبی است. چرا

color blue? Usually, he's green, but he's blue because he's sad. Okay? So, you can imagine

رنگش آبی است؟ معمولاً او سبز است، اما آبی است زیرا غمگین است. باشه؟ بنابراین، می توانید

a sad hulk whose color is blue. Okay? Now, beside the hulk is his co-worker, Captain

یک هالک غمگین را تصور کنید که رنگ آن آبی است. باشه؟ اکنون، در کنار هالک، همکار او، کاپیتان

America. Now, "co-worker" starts with a "c", "captain" starts with a "c", "co" and "ca",

آمریکا قرار دارد. حالا «همکار» با «ج»، «کاپیتان» با «ج»، «هم» و «کا» شروع می‌شود،

okay? It almost looks the same. I'm just going to imagine that's an "o" for a moment to help

باشه؟ تقریباً یکسان به نظر می رسد. من فقط می خواهم تصور کنم که یک "o" برای یک لحظه به

us remember "co", "co-worker", just to help our memories. So, they work together. They

ما کمک می کند تا "همکار"، "همکار" را به خاطر بسپاریم، فقط برای کمک به خاطراتمان. بنابراین، آنها با هم کار می کنند.

are co-workers. So, imagine the hulk, who's blue, with Captain America. Where is Captain

همکار هستند. بنابراین، هالک را که آبی است، با کاپیتان آمریکا تصور کنید. کاپیتان

America sitting? He is sitting down beside the hulk. So, I want you to imagine he's sitting

آمریکا کجا نشسته است؟ او کنار هالک نشسته است. بنابراین، من می خواهم تصور کنید که او

down beside the hulk. "Down" and "beside" should help you remember "downside". Okay?

در کنار هالک نشسته است. "پایین" و "کنار" باید به شما کمک کند تا "ضعیف" را به خاطر بسپارید. باشه؟

Where is he sitting? He's sitting down beside the hulk. So, imagine this in your head. I'll

کجا نشسته است؟ او کنار هالک نشسته است. بنابراین، این را در ذهن خود تصور کنید.

say it one more time. You have the hulk. He's blue because he's sad. He is with Captain

یه بار دیگه میگم تو هالک را داری او آبی است زیرا غمگین است. او با کاپیتان

America, his co-worker, and Captain America is sitting down beside the hulk to cheer the

آمریکا، همکارش است، و کاپیتان آمریکا در کنار هالک نشسته است تا

hulk up. He's trying to make the hulk happy. So, imagine that for a moment. And now, we

هالک را تشویق کند. او سعی می کند هالک را خوشحال کند. بنابراین، یک لحظه آن را تصور کنید. و اکنون، ما

are going to do a little quiz. Okay? So, I'm going to erase these words and we're going

قصد داریم یک مسابقه کوچک انجام دهیم. باشه؟ بنابراین، من این کلمات را پاک می کنم و می خواهیم

to see if you remember them or you don't. Maybe you'll remember some of them. Maybe

ببینیم که آیا آنها را به خاطر می آورید یا نه. شاید برخی از آنها را به خاطر بسپارید. شاید

you won't remember any of them. But this is a great technique to help you remember important

هیچ کدام را به خاطر نیاورید. اما این یک تکنیک عالی برای کمک به یادآوری

things. So, let's try this. Okay, so let's see if you can remember this. So, the first

چیزهای مهم است. بنابراین، بیایید این را امتحان کنیم. خوب، پس بیایید ببینیم آیا می توانید این را به خاطر بسپارید. بنابراین، اولین

thing I wanted you to remember was the hulk. What word is like "hulk" and it means "very

چیزی که می خواستم شما به خاطر بسپارید هالک بود. چه کلمه ای مانند «هالک» و به معنای «بسیار

large"? Did you think the word "bulk"? You're correct. Okay, so "blue" was one of the words,

بزرگ» است؟ آیا به کلمه "فله" فکر کردید؟ تو درست میگی خوب، پس "آبی" یکی از کلمات بود،

but do you remember the meaning of the word "blue"? It means a color, but what's the other

اما آیا معنی کلمه "آبی" را به خاطر دارید؟ این به معنای رنگ است، اما معنای دیگر چیست

meaning? If you said "sad", you're correct. "Blue" means "sad". When we imagine the hulk

؟ اگر گفتید "غمگین"، درست می گویید. "آبی" به معنای "غمگین" است. وقتی هالک را تصور می کنیم

and his color is blue, he's feeling very sad. So, the second word was "blue". Okay, then

و رنگ او آبی است، او بسیار غمگین می شود. بنابراین، کلمه دوم "آبی" بود. خوب، پس

we talked about Captain America. Who is Captain America with the hulk? They're both on the

در مورد کاپیتان آمریکا صحبت کردیم. کاپیتان آمریکا با هالک کیست؟ هر دو در

Avengers. They are, so maybe you remember the last part of the word. They work together,

اونجرز هستند. آنها هستند، بنابراین شاید قسمت آخر کلمه را به خاطر داشته باشید. آنها با هم کار می کنند،

so we can think, okay, "worker". They work together and they're people. What is the first

بنابراین ما می توانیم فکر کنیم، خوب، "کارگر". آنها با هم کار می کنند و مردم هستند.

part of that word? Well, it's kind of like "captain". It starts with a "c", and I told

قسمت اول آن کلمه چیست؟ خوب، یک جورهایی شبیه "کاپیتان" است. با "ج" شروع می شود و من به

you, here it's an "a", but in this word, it's not an "a". It means like "cooperate" or "together".

شما گفتم، اینجا یک "الف" است، اما در این کلمه، "الف" نیست. به معنای "همکاری" یا "با هم" است.

Get it? "Coworker". They are coworkers. The hulk, Thor, Black Widow, they're all coworkers

آن را دریافت کنید؟ "همکار". آنها همکار هستند. هالک، ثور، بیوه سیاه، همگی

in the Avengers. Okay, and what was the last word? So, Captain America was sitting down

در اونجرز همکاران هستند. خوب، و آخرین کلمه چه بود؟ بنابراین، کاپیتان آمریکا

beside the hulk to cheer him up. Well, we have "sit down". Oh, okay, it's not part of

کنار هالک نشسته بود تا او را تشویق کند. خب ما "بنشین" داریم. اوه، خوب، این بخشی از

the word. "Down". And what was the other part? Captain America is sitting beside the

کلمه نیست. "پایین". و قسمت دیگه چی بود؟ کاپیتان آمریکا در کنار هالک نشسته است

hulk. "Side", "downside". Okay, and again, "downside". Do you remember the picture I

. "سمت"، "ضعف". خوب، و دوباره، "عیب". عکسی که

drew earlier? I drew a picture of your money going down. That's something you never want

قبلا کشیدم یادت هست؟ من تصویری از پایین آمدن پول شما کشیدم. این چیزی است که شما هرگز نمی خواهید

to see. Is this a good thing or a bad thing? It's bad. "Downside" is a bad thing. So, when

ببینید. آیا این چیز خوبی است یا بد؟ این بد است. "نقطه منفی" چیز بدی است. بنابراین، وقتی در

we talk about downsides, we're talking about the disadvantage of something. For example,

مورد جنبه های منفی صحبت می کنیم، در مورد ضرر چیزی صحبت می کنیم. به عنوان مثال،

the downside of watching too many superhero movies is you start to... maybe you study

نقطه ضعف تماشای بیش از حد فیلم های ابرقهرمانی این است که شروع به ... شاید

less. Maybe that's a downside. If you're always watching movies, you study less. I don't really

کمتر مطالعه کنید. شاید این یک نقطه ضعف باشد. اگر همیشه در حال تماشای فیلم هستید، کمتر مطالعه می کنید. من واقعاً

believe that's true, but that's an example of a downside. So, again, the RAP method,

معتقد نیستم که این درست باشد، اما این نمونه ای از یک نقطه ضعف است. بنابراین، دوباره، روش RAP،

do you remember what it stands for? This is when I test you. It stands for "write it down",

آیا به خاطر دارید که مخفف آن چیست؟ این زمانی است که من شما را امتحان می کنم. مخفف عبارت "write it down"،

"repeat it", "associate it", and "picture it". The more work your brain does, the more you

"repeat it"، "associate it" و "picture it" است. هر چه مغز شما بیشتر کار کند،

will remember things you want to remember. So, thank you so much for watching this. I

چیزهایی را که می خواهید به خاطر بسپارید، بیشتر به خاطر خواهید آورد. بنابراین، بسیار سپاسگزارم که این را تماشا کردید.

recommend you come and visit our website at www.engvid.com. There you can actually

توصیه می کنم بیایید و از وب سایت ما به آدرس www.engvid.com دیدن کنید. در آنجا می‌توانید

take a quiz on what I talked about in this video. You can also subscribe to my YouTube

در مورد آنچه در این ویدیو صحبت کردم، یک مسابقه امتحان کنید. همچنین می توانید در کانال یوتیوب من مشترک شوید

channel. I have a lot more resources for learning languages, for study skills, and many other

. من منابع بسیار بیشتری برای یادگیری زبان، مهارت های مطالعه و بسیاری

different topics. Finally, you can visit my website at www.teacheremma.com for more English

موضوعات مختلف دیگر دارم. در نهایت، می توانید برای دریافت منابع انگلیسی بیشتر به وب سایت من به آدرس www.teacheremma.com مراجعه کنید

resources. Thanks for watching.

. ممنون از ملاحظه تان.