Improve your Academic Writing: PASSIVE PREPOSITIONAL VERBS (also great for IELTS & TOEFL!)

Hey, everyone.

هی همه.

I'm Alex.

من الکس هستم

Thanks for clicking, and welcome to this academic writing lesson.

با تشکر از کلیک کردن، و به این درس نوشتن آکادمیک خوش آمدید .

So, today I will be giving you some very practical skills, practical tools, practical expressions,

بنابراین، امروز به شما مهارت‌های بسیار کاربردی، ابزارهای کاربردی، عبارات عملی،

words, phrases that you can use in your academic writing.

کلمات، عباراتی را می‌دهم که می‌توانید در نوشتن تحصیلی خود از آنها استفاده کنید .

So, this might prove useful if you're a high school student, a university student, college

بنابراین، اگر دانش‌آموز دبیرستانی، دانشجوی دانشگاه، دانشجوی کالج هستید

student, if you are someone who is writing an IELTS exam or a TOEFL exam, or any type

، اگر کسی هستید که در حال نوشتن آزمون آیلتس یا تافل یا هر نوع

of academic work.

کار آکادمیک هستید، این ممکن است مفید باشد.

So, I'm going to tell you the name...

خب من اسمشو بهتون میگم...

Technical name of these tools that I'm going to give you today in a bit.

اسم فنی این ابزارها که امروز قراره براتون بذارم.

First, I just want to start teaching you guys, and after the first six, I'll let you know

اول، من فقط می خواهم شروع به آموزش شما بچه ها کنم، و بعد از شش دوره اول، یک راز کوچک را به شما اطلاع خواهم

on a little secret.

داد.

Okay.

باشه.

"Let you in on the little secret", that's the phrase.

این عبارت است: «به شما اجازه بده در راز کوچک وارد شوید» .

So, first we have: "be aimed at".

بنابراین، ابتدا داریم: "هدف شوند".

Let's just stay with me.

فقط با من بمونیم

Let's read the example, and you'll start noticing a pattern.

بیایید مثال را بخوانیم، و شما متوجه یک الگو خواهید شد.

So: "The advertisement was aimed at males between the ages of 18 to 34."

بنابراین: "آگهی برای پسران 18 تا 34 ساله بود."

So, here you're saying the advertisement-the ad, the promotion-was targeted at...

بنابراین، در اینجا شما می گویید تبلیغ - تبلیغ، تبلیغ - هدف قرار گرفته است... برای

Aimed at males between 18 to 34.

مردان بین 18 تا 34 سال هدف قرار گرفته است.

So, if you aim an advertisement, this means you try to put your focus of the advertisement

بنابراین، اگر هدف تبلیغاتی دارید، به این معنی است که سعی می کنید تمرکز خود را روی تبلیغات

on a specific group of people, a specific demographic.

قرار دهید. یک گروه خاص از مردم، یک جمعیت خاص.

So, you have, you know, males between the ages of 18 to 34, so this is probably a beer

بنابراین، می دانید، شما مردانی بین سنین 18 تا 34 دارید، بنابراین این احتمالاً یک

commercial or a video game commercial maybe.

آگهی تبلیغاتی آبجو یا یک تبلیغ بازی ویدیویی است.

Next, we have the expression: "to be associated with something or someone".

در ادامه این عبارت را داریم: « با چیزی یا کسی همراه شدن».

So, if you are associated with something or someone, this means you have a connection

بنابراین، اگر با چیزی یا کسی ارتباط دارید، این بدان معناست که شما

to something or someone.

با چیزی یا کسی ارتباط دارید.

So, for example: "Drinking milk is often associated with strong bones."

بنابراین، به عنوان مثال: "نوشیدن شیر اغلب با استخوان های قوی همراه است."

So this is, you know, what research says or what advertisers want us to believe.

بنابراین، می دانید، این همان چیزی است که تحقیقات می گوید یا تبلیغ کنندگان می خواهند که ما باور کنیم.

This could be an argument that you're making in a paper.

این می تواند استدلالی باشد که شما در یک مقاله مطرح می کنید.

So: "Drinking milk is often associated with strong bones" or with having strong bones;

پس: «نوشیدن شیر غالباً با استخوانهای قوی همراه است» یا با داشتن استخوانهای قوی;

has a connection with it.

با آن ارتباط دارد.

Next: "to be based on something".

بعدی: «بر اساس چیزی باشد».

Now, this is when you're using, you know, some sort of facts to establish a theory.

اکنون، این زمانی است که شما از نوعی حقایق برای ایجاد یک نظریه استفاده می کنید.

So, "to be based on".

بنابراین، "بر اساس".

"The study was based on 10 years of close observation."

این مطالعه بر اساس 10 سال مشاهده دقیق انجام شد .

So, this means that the study, the origin of the study, the facts from 10 years, you

بنابراین، این بدان معناست که مطالعه، منشأ مطالعه، حقایق 10 ساله

know, that's what we used to base this study on; to do this study.

، این همان چیزی است که ما برای این مطالعه استفاده کردیم. برای انجام این مطالعه

The next phrase I want you to remember is: "to be regarded as" or "to be seen as something

عبارت بعدی که می‌خواهم به خاطر بسپارید این است: «به‌عنوان چیزی

or someone".

یا کسی در نظر گرفته شوند».

So, example: "Albert Einstein is regarded as the premier theoretical physicist of the

به عنوان مثال: "آلبرت انیشتین به عنوان برترین فیزیکدان نظری

20th century."

قرن بیستم در نظر گرفته می شود."

So, this means people see Einstein as, you know, the premier physicist...

بنابراین، این بدان معناست که مردم انیشتین را به عنوان فیزیکدان برتر می بینند...

Theoretical physicist of the 20th century.

فیزیکدان نظری قرن بیستم.

They regard him...

به او احترام می گذارند...

They hold him in a high position in their minds.

او را در جایگاه بالایی در ذهن خود نگه می دارند .

So, people say this.

بنابراین، مردم این را می گویند.

You can use this phrase to talk about not just people, but events.

شما می توانید از این عبارت برای صحبت نه فقط در مورد افراد، بلکه برای رویدادها استفاده کنید.

Okay?

باشه؟

Like, the Olympics, World Cup, World War II.

مانند المپیک، جام جهانی، جنگ جهانی دوم.

You know, what was it regarded as?

میدونی چه تلقی میشد؟

What were these things seen as by people?

مردم این چیزها را چه می دیدند؟

How did people see them?

مردم چگونه آنها را دیدند؟

"Be defined as" - to give a definition.

"به عنوان تعریف شود" - برای ارائه یک تعریف.

Right?

درست؟

So: "Darkness is defined as the absence of light."

پس: «تاریکی به نبود نور تعریف شده است».

If you're a high school student, this type of structure is okay to use.

اگر دانش آموز دبیرستانی هستید، استفاده از این نوع ساختار مناسب است.

Many teachers say: "Don't tell me Webster's Dictionary defines this as blank."

بسیاری از معلمان می گویند: "به من نگویید دیکشنری وبستر این را خالی تعریف می کند."

But, you know, if you're a high school student, you're just learning essays.

اما، می دانید، اگر دانش آموز دبیرستانی هستید، فقط در حال یادگیری انشا هستید.

It's important to define your terms; to give definitions, so: "Darkness is defined as the

این مهم است که شرایط خود را تعریف کنید. برای ارائه تعاریف، بنابراین: "تاریکی به عنوان

absence of light."

عدم وجود نور تعریف شده است."

I will be using this definition in my paper.

من از این تعریف در مقاله خود استفاده خواهم کرد.

And, finally, here: "be derived from".

و بالاخره در اینجا: «از مشتق شده باشد».

If something is derived from something else, it means it comes from that thing; it originates

اگر چیزی از چیز دیگری مشتق شده باشد، یعنی از آن چیز آمده است;

from that thing.

از آن چیز سرچشمه می گیرد.

So, for example: "Some medicines are derived from herbs."

به عنوان مثال: "برخی داروها از گیاهان به دست می آیند ."

They are taken from, they come from those herbs.

آنها از آن گیاهان گرفته شده اند.

Okay?

باشه؟

Now, we've looked at six of these.

اکنون، ما به شش مورد از این موارد نگاه کرده ایم.

What do you see that they all have in common?

چه چیزی را می بینید که همه آنها مشترک هستند؟

Okay, they all have: "be", "be", "be", "be", "be"; they all have a past participle verb:

خوب، همه آنها عبارتند از: "بودن"، "بودن"، "بودن"، "بودن"، "بودن"؛ همه آنها یک فعل ماضی دارند:

"be aimed", "be associated", "be based"; and they all have a preposition.

"هدف شود"، "همراه باشد"، "بنیاد باشد". و همه آنها حرف اضافه دارند.

Now, these are known as passive prepositional verbs.

اکنون، اینها به عنوان افعال مفعول مفعول شناخته می شوند.

Okay?

باشه؟

So, now that we've looked at the first six of passive prepositional verbs, we're going

بنابراین، اکنون که شش مورد اول افعال مفعول مفعول را بررسی کردیم،

to look at another six.

شش مورد دیگر را بررسی خواهیم کرد.

And after you look at these, I promise you, your writing will be so much better and so

و بعد از اینکه به این موارد نگاه کردید، به شما قول می‌دهم، نوشته‌های شما بسیار بهتر و

much more clearer, and so much more formal and professional-sounding to your teachers

واضح‌تر خواهد بود، و برای معلمانتان

or whoever you're writing for.

یا هرکسی که برای آن می‌نویسید رسمی‌تر و حرفه‌ای‌تر خواهد بود.

So, let's look at six more.

بنابراین، بیایید به شش مورد دیگر نگاه کنیم.

Okay, so six more.

خوب، پس شش تا دیگر.

Now, first we have: "be divided into".

حال، ابتدا داریم: «تقسیم شود».

So, something is divided - it is separated.

بنابراین، چیزی تقسیم می شود - جدا می شود.

For example: "Canada is divided into provinces and territories."

به عنوان مثال: "کانادا به استان ها و مناطق تقسیم شده است ."

Very clear.

خیلی واضح.

Next: "be involved in".

بعدی: «درگیر باشید».

So, you have involvement in something.

بنابراین، شما درگیر چیزی هستید.

For example: "J. Robert Oppenheimer was the primary figure involved in the creation of

به عنوان مثال: "جی رابرت اوپنهایمر شخصیت اصلی در ساخت

the atomic bomb."

بمب اتمی بود."

Very clear as well, I hope.

خیلی هم واضحه امیدوارم

"Be known as".

"به عنوان شناخته شوید".

If you are known as something, this is your primary identity or one of your main identities.

اگر شما را به عنوان چیزی می شناسند، این هویت اصلی یا یکی از هویت های اصلی شماست.

For example: "The Wright Brothers are popularly known as the pioneers of human flight."

به عنوان مثال: "برادران رایت عموماً به عنوان پیشگامان پرواز انسان شناخته می شوند."

Those of you who are watching from Brazil - that's just popularly known.

کسانی از شما که از برزیل تماشا می‌کنید - این فقط در بین مردم شناخته شده است.

Okay?

باشه؟

I know about the other guy.

من در مورد آن مرد دیگر می دانم.

So, "be prejudiced against".

بنابراین، "در برابر تعصب داشته باشید".

I love you Brazil.

من تو را دوست دارم برزیل

Love you.

دوستت دارم.

"Be prejudiced against": "Humans are often prejudiced against people they do not understand."

«در مقابل تعصب داشته باش»: «انسانها غالباً نسبت به افرادی که نمی فهمند تعصب دارند».

So, if you're prejudiced against somebody or some group of people, you have, like, a

بنابراین، اگر نسبت به کسی یا گروهی از مردم تعصب دارید، مثلاً یک

natural discriminatory attitude; you discriminate against this group, you hold strong negative

نگرش تبعیض آمیز طبیعی دارید. شما نسبت به این گروه تبعیض قائل می شوید، احساسات منفی شدیدی

feelings towards them.

نسبت به آنها دارید.

So, people are often prejudiced against people they do not understand.

بنابراین، مردم اغلب نسبت به افرادی که درک نمی کنند تعصب دارند.

"Be required for".

"مورد نیاز باشد".

So, something is required; it is necessary for something.

بنابراین، چیزی لازم است; برای چیزی لازم است

So: "Regular sleep is required for good health."

بنابراین: «خواب منظم برای سلامتی لازم است».

You need to sleep regularly; it's a necessity to have good health.

شما باید به طور منظم بخوابید؛ این یک ضرورت برای داشتن سلامتی خوب است.

And, finally: "be used in".

و در نهایت: «در استفاده شود».

So: "Flamethrowers"-which basically big guns that shoot fire-"were first used in World

بنابراین: "شعله افکن ها" - که اساساً تفنگ های بزرگی هستند که شلیک می کنند - "اولین بار در جنگ جهانی اول استفاده

War I".

شدند".

Okay.

باشه.

So, I have given you guys 12 passive prepositional verbs.

بنابراین، من به شما بچه ها 12 فعل اضافه مفعول داده ام.

You can use these in your academic essays, you can use this on your TOEFL exam, on your

شما می توانید از اینها در مقالات آکادمیک خود استفاده کنید، می توانید از آن در آزمون تافل و در

IELTS exam.

آزمون آیلتس استفاده کنید.

And if you're wondering: "Okay.

و اگر تعجب می کنید: "خوب.

This all still seems kind of confusing.

همه اینها هنوز هم به نوعی گیج کننده به نظر می رسد

What do you mean, 'passive'?"

. منظور شما از "منفعل" چیست؟

Well, we have a lot of videos on engVid where you can study, you know, what the construction

خوب، ما ویدیوهای زیادی در engVid داریم که می توانید در آنها مطالعه کنید، می دانید که

of the passive is.

ساخت پسیو چیست.

Very quickly I can tell you the passive always has a form of the verb "to be", there's always

خیلی سریع می توانم به شما بگویم که مفعول همیشه شکلی از فعل "to be" دارد، همیشه یک فعل ماضی وجود دارد

a past participle.

.

The only difference in these ones is that we're adding a preposition to the passive

تنها تفاوت اینها این است که ما یک حرف اضافه به افعال مفعول اضافه می کنیم

verbs.

.

Okay?

باشه؟

And these are all specifically, you know...

و اینها همه به طور خاص هستند، می دانید... به

Designed specifically formal...

طور خاص رسمی طراحی شده است...

Fixed formal expressions, formal phrases that you can use in your academic writing, or even

عبارات رسمی ثابت، عبارات رسمی که می توانید در نوشته های دانشگاهی خود یا حتی

academic presentations as well.

ارائه های آکادمیک نیز استفاده کنید.

Right?

درست؟

Now, I suggest, because it's very important to remember which verbs...

حالا پیشنهاد می کنم، چون خیلی مهم است که کدام افعال را به خاطر بسپارید...

Which past participle goes with which preposition: Watch this video again if you think it's a

کدام فعل ماضی با کدام حرف اضافه می آید: اگر فکر می

little weird for you now; and after you watch it again and you remember everything, check

کنید الان برایتان کمی عجیب است، دوباره این ویدیو را ببینید. و بعد از اینکه دوباره آن را تماشا کردید و همه چیز را به یاد آوردید

out the quiz on www.engvid.com.

، مسابقه را در www.engvid.com بررسی کنید.

And while you're on www.engvid.com and if you want to support what we do here financially,

و در حالی که در www.engvid.com هستید و اگر می‌خواهید از کارهایی که ما در اینجا انجام می‌دهیم حمایت مالی کنید،

you can donate at the "Support" link, and we appreciate every donation we receive.

می‌توانید در پیوند "پشتیبانی" کمک مالی کنید و ما از هر کمکی که دریافت می‌کنیم قدردانی می‌کنیم.

And, also, if you want to follow me, you can check me out on Facebook, you can check me

و همچنین، اگر می خواهید من را دنبال کنید، می توانید من را در فیس بوک چک کنید، می توانید من

out on Twitter, subscribe to my YouTube channel.

را در توییتر چک کنید، در کانال یوتیوب من مشترک شوید.

If this is your first video - hey.

اگر این اولین ویدیوی شماست - هی.

How are ya?

چطوری؟

Nice to meet you?

از ملاقات شما خوشبختم؟

Lots of videos up on my channel; most of them I speak better than what I am right now, so

ویدیوهای زیادی در کانال من وجود دارد. بیشتر آنها بهتر از چیزی که در حال حاضر هستم صحبت می کنم،

check out those videos.

بنابراین آن ویدیوها را ببینید.

Thank you.

متشکرم.

And til next time, you guys know what I'm going to say, right?

و تا دفعه بعد، شما بچه ها می دانید که من می خواهم چه بگویم، درست است؟

Say it for me.

برای من بگو

Until next time...

تا دفعه بعد...

Yeah, thanks for clicking.

بله، ممنون که کلیک کردید.

See ya.

می بینمت.