15 Minutes of English Speaking Practice: Phrasal Verbs

Hey everyone, I'm Alex, thanks for clicking,

سلام به همه، من الکس هستم، ممنون که کلیک کردید،

and thank you for learning English with EngVid.

و از شما برای یادگیری زبان انگلیسی با EngVid متشکرم.

Today, I have a new video format for you.

امروز یک فرمت ویدیویی جدید برای شما دارم.

It is a guided speaking practice, so I will ask you some questions, I will give you the

این یک تمرین گفتاری هدایت شده است، بنابراین من چند سوال از شما می پرسم،

beginning of an answer, and I want you to finish the answer for me.

ابتدا یک پاسخ به شما می دهم و می خواهم که پاسخ را برای من تمام کنید.

In this video, you will improve your vocabulary and practice your speaking.

در این ویدیو دایره لغات خود را بهبود می بخشید و اسپیکینگ خود را تمرین می کنید.

The topic of this guided speaking is phrasal

موضوع این سخنرانی هدایت‌شده افعال عبارتی است

verbs, so these are words like wake up, put

، بنابراین این‌ها کلماتی مانند بیدار شدن،

on, and the other ones that you can see on the board.

پوشیدن و سایر مواردی هستند که می‌توانید روی تخته ببینید.

If you would like to learn more phrasal verbs,

اگر می خواهید افعال عبارتی بیشتری بیاموزید،

because they are everywhere in English, you

زیرا آنها در همه جا به زبان انگلیسی هستند،

can pick up a copy of my book, 100 Practical English Phrasal Verbs.

می توانید یک نسخه از کتاب من، 100 فعل عباراتی کاربردی انگلیسی را انتخاب کنید.

It has over 900 examples and only high-frequency phrasal verbs.

بیش از 900 مثال و فقط افعال عبارتی با بسامد بالا دارد. برای اطلاعات بیشتر به

Check out the link that is attached to the video for more information.

لینکی که به ویدیو پیوست شده است مراجعه کنید .

Okay, so the first phrasal verb that I have on the board is grow up.

خوب، پس اولین فعل عبارتی که روی تابلو دارم بزرگ شدن است.

So, where you grow up is the place where you

بنابراین، جایی که شما بزرگ می‌شوید، جایی است که

spent the majority of your childhood and where

بیشتر دوران کودکی خود را در آن گذرانده‌اید و

you grew from a child or a baby into a child,

از کودکی یا نوزادی به کودکی،

into an adolescent, and perhaps into an adult

نوجوانی و شاید بزرگسالی تبدیل شده‌اید

as well.

.

So, my first question for you, and I want you to answer it, where did you grow up?

بنابراین، اولین سوال من از شما، و می خواهم به آن پاسخ دهید، کجا بزرگ شدید؟

Okay, so I will answer these questions for

باشه پس من به این سوالات

myself as well to give you a model, and then

هم برای خودم جواب میدم تا یه مدل بهتون بدم و بعد

you can follow me.

میتونید دنبالم کنید.

So, where did I grow up?

پس کجا بزرگ شدم؟

I grew up in two places.

من در دو جا بزرگ شدم.

The first part of my life, from zero to seven,

قسمت اول زندگی‌ام، از صفر تا هفت،

I grew up in Poland, and then from seven until

در لهستان بزرگ شدم و سپس از هفت سالگی تا

the rest of my childhood and adolescence, I grew up in Hamilton, Ontario, Canada.

بقیه دوران کودکی و نوجوانی‌ام، در همیلتون، انتاریو، کانادا بزرگ شدم.

Okay, so I grew up in Poland, and I grew up in Hamilton, Ontario, Canada.

خوب، پس من در لهستان بزرگ شدم و در همیلتون، انتاریو، کانادا بزرگ شدم.

So, one more time.

بنابراین، یک بار دیگر.

Where did you grow up?

کجا بزرگ شدی؟

Okay, good.

باشه خوبه

Next, we have wake up.

بعد، ما باید بیدار شویم.

So, wake up is the time when you open your eyes in the morning and start your day.

پس بیدار شدن زمانی است که صبح چشمانتان را باز می کنید و روزتان را شروع می کنید.

So, I will ask myself this question first.

بنابراین، ابتدا این سوال را از خودم می پرسم.

What time did you wake up this morning?

امروز صبح ساعت چند از خواب بیدار شدید؟

Hmm, me?

هوم، من؟

This morning, I woke up at 5.30, actually.

امروز صبح، در واقع ساعت 5.30 از خواب بیدار شدم.

It was a strange time for me to wake up, but

زمان عجیبی بود که از خواب بیدار شدم، اما

just my brain said, "You are finished sleeping,

مغزم گفت: " خوابت تمام شد،

Alex.

Get up.

الکس.

بلند شو،

It's time to start your day."

وقت آن است که روزت را شروع کنی."

So, this morning, I woke up, past tense of wake up, I woke up at 5.30.

بنابراین، امروز صبح، از خواب بیدار شدم، زمان گذشته از بیدار شدن، ساعت 5.30 از خواب بیدار شدم.

So, this is the guided speaking practice.

بنابراین، این تمرین گفتاری هدایت شده است .

What time did you wake up this morning?

امروز صبح ساعت چند از خواب بیدار شدید؟

Good.

خوب

Next, we have get out of bed.

بعد، باید از رختخواب بلند شویم.

So, after you wake up, you open your eyes, you are conscious, you have to get out of

پس پس از بیدار شدن، چشمان خود را باز می کنید، هوشیار هستید، باید از رختخواب بلند شوید

bed, right?

، درست است؟ صبح

What time do you leave your bed in the morning?

چه ساعتی رختخواب خود را ترک می کنید؟

So, this question, what time do you usually get out of bed on the weekend?

بنابراین، این سوال، شما معمولا در چه ساعتی در آخر هفته از رختخواب بلند می شوید؟

For me, on the weekend, I usually get out of bed around 8.30 or 9 o'clock.

برای من، در تعطیلات آخر هفته، معمولا حدود ساعت 8.30 یا 9 از رختخواب بلند می شوم.

Around 8.30 or 9.

حدود 8.30 یا 9.

You can use "at" for a precise time or "around" for an imprecise time, right?

می توانید از "at" برای زمان دقیق یا "حدود" برای زمان نامشخص استفاده کنید، درست است؟

It's a time that's around that region, area, place, sure.

این زمانی است که در اطراف آن منطقه، منطقه، مکان است.

Okay.

باشه

So, what time do you usually get out of bed on the weekend?

بنابراین، معمولاً چه ساعتی در آخر هفته از رختخواب بلند می شوید؟

Okay.

باشه

I hope you are speaking out loud after hearing

امیدوارم بعد از شنیدن من با صدای بلند صحبت کنید

me and modeling your speaking after me.

و از صحبت های خود الگوبرداری کنید.

Next, we have put on.

بعد، ما قرار داده ایم.

So, we use "put on" to place things on our body.

بنابراین، ما از "پوشیدن" برای قرار دادن چیزها روی بدن خود استفاده می کنیم.

Usually it's your clothes.

معمولا لباس شماست.

You can put on glasses, socks, earrings, rings,

می توانید عینک، جوراب، گوشواره، انگشتر،

bracelets, necklaces, shirts, anything you

دستبند، گردنبند، پیراهن، هر چیزی را که می

can put or place on your body, we use "put on" for this.

توانید قرار دهید یا روی بدن خود قرار دهید، بپوشید، ما برای این کار از "پوشش" استفاده می کنیم.

So, let's see.

بنابراین، بیایید ببینیم.

Question.

سوال

What do you usually put on first in the morning?

معمولاً اول صبح چه می پوشید؟

Your shirt, socks, or pants?

پیراهن، جوراب یا شلوارت؟

For me...

برای من...

Let's see.

I have to think about this.

ببینیم.

باید به این موضوع فکر کنم.

So, usually I put on my...

بنابراین، معمولاً من ...

Yeah, I put on my shirt first.

آره، اول پیراهنم را می پوشم.

That's right.

درست است.

I put on my shirt, then my pants, and then my socks.

پیراهنم را پوشیدم، بعد شلوارم و بعد جورابم را پوشیدم.

So, how about you?

پس، شما چطور؟

What do you usually put on first in the morning?

معمولاً اول صبح چه می پوشید؟

Your shirt, socks, or pants?

پیراهن، جوراب یا شلوارت؟

Okay.

باشه

And if you are in England and you're thinking

و اگر در انگلستان هستید و

about British English pants, these are underwear

به شلوار انگلیسی بریتانیایی فکر می کنید، اینها لباس زیر

in England.

در انگلستان هستند. مثلاً

In Canada and the U.S., like, these are pants.

در کانادا و ایالات متحده ، اینها شلوار هستند.

I am wearing pants right now.

من الان شلوار میپوشم

The outer...

بیرونی...

The outer pant, basically.

شلوار بیرونی، اساسا.

Okay. All right.

Next, "get on".

باشه بسیار خوب.

بعد، " سوار شوید".

So, you can get on a large mode of transportation.

بنابراین، شما می توانید در یک وسیله حمل و نقل بزرگ سوار شوید.

So, you can get on a plane, get on a train, get on a subway, get on a boat.

بنابراین، می توانید سوار هواپیما شوید، سوار قطار شوید، سوار مترو شوید، سوار قایق شوید.

So, my question...

خب سوال من...

When was the last time you got on an airplane?

آخرین باری که سوار هواپیما شدی کی بود؟

Me?

من؟

The last time I got on an airplane was...

آخرین باری که سوار هواپیما شدم...

One year ago.

یک سال پیش بود.

So, I got on an airplane in 2023.

بنابراین، من در سال 2023 سوار هواپیما شدم.

So, you can tell when I'm making this video.

بنابراین، می توانید بگویید چه زمانی این ویدیو را می سازم.

So, the last time I got on an airplane was in 2023.

بنابراین، آخرین باری که سوار هواپیما شدم در سال 2023 بود. با خانواده ام

I traveled to Poland with my family.

به لهستان سفر کردم .

Next, "how"...

بعد "چطور"...

Oh, it's your turn.

اوه نوبت توست.

I forgot.

فراموش کردم

When was the last time you got on an airplane?

آخرین باری که سوار هواپیما شدی کی بود؟

Okay, good.

باشه خوبه

"Speak out loud".

"با صدای بلند صحبت کن".

Don't be shy, unless you're in public.

خجالتی نباشید، مگر اینکه در جمع باشید.

All right.

بسیار خوب.

Next question.

سوال بعدی

"How often do you plug in your phone to charge it?"

"چند وقت یک بار گوشی خود را برای شارژ آن وصل می کنید؟"

Right? So, to plug in.

درسته؟ بنابراین، برای اتصال.

Put it in the wall.

آن را در دیوار قرار دهید.

I am actually charging my phone right now.

من الان دارم گوشیمو شارژ میکنم

My phone is plugged in.

گوشی من به برق وصل است.

The opposite of "plug in" is to "unplug".

نقطه مقابل "وصل کردن" این است که "قطع برق".

So, "unplug", "plug in".

بنابراین، "وصل کن"، "وصل کن".

Okay?

باشه؟

So, how often do you plug in your phone to charge it?

بنابراین، هر چند وقت یکبار گوشی خود را برای شارژ آن وصل می کنید؟

My phone is at 30%.

گوشی من 30 درصد است.

Usually, I plug in my phone twice a day.

معمولا روزی دوبار گوشیم رو به برق وصل میکنم.

So, my battery is not that great.

بنابراین، باتری من آنقدرها هم عالی نیست.

So, I plug it in in the middle of the day and before I go to bed.

بنابراین، من آن را در وسط روز و قبل از خواب به برق وصل می کنم.

So, my question to you.

بنابراین، سوال من از شما.

"How often do you plug in your phone to charge it?"

"چند وقت یک بار گوشی خود را برای شارژ آن وصل می کنید؟"

So, here you can say "once a day" or "one time a day".

بنابراین، در اینجا می توانید بگویید "یک بار در روز" یا "یک بار در روز".

You can also say "per".

همچنین می توانید بگویید "per".

So, "one time per day" or "once a day", if it's just one time.

بنابراین، «یک بار در روز» یا «یک بار در روز»، اگر فقط یک بار باشد.

Next.

بعدی

"Shut off".

"خاموش کن".

So, "shut off" means to turn the power off completely, right?

بنابراین، "خاموش کردن" به معنای خاموش کردن کامل برق است، درست است؟

So, you can shut off or shut down your phone, your computer, your laptop.

بنابراین، می توانید تلفن، رایانه، لپ تاپ خود را خاموش یا خاموش کنید.

So, my question here.

بنابراین، سوال من اینجاست.

"Do you shut off your phone before bed or do you put it on silent mode?"

"آیا قبل از خواب تلفن خود را خاموش می کنید یا آن را در حالت بی صدا قرار می دهید؟"

So, for me, I don't shut down my phone.

بنابراین، برای من، من گوشی خود را خاموش نمی کنم.

I don't shut it off.

من آن را خاموش نمی کنم.

I just put it on silent mode before I go to bed and I plug it in to charge it.

من فقط قبل از رفتن به رختخواب آن را روی حالت بی صدا قرار می دهم و برای شارژ آن وصل می کنم.

So, how about you?

پس، شما چطور؟

"Do you shut off your phone before bed or do you just put it on silent mode?"

"آیا قبل از خواب تلفن خود را خاموش می کنید یا آن را در حالت بی صدا قرار می دهید؟"

Okay, good.

باشه خوبه

Next one.

بعدی

"Pick up".

"برداشتن".

"Pick up" has many meanings, but in the context that I will teach you today,

"برداشتن" معانی زیادی دارد، اما در زمینه ای که امروز به شما آموزش خواهم داد،

"pick up" is to get, acquire, or buy.

"برداشتن" به دست آوردن، به دست آوردن یا خرید است.

So, you can pick up things from the store.

بنابراین، می توانید چیزهایی را از فروشگاه تحویل بگیرید.

So, you can say, "I need to pick up some milk."

بنابراین، می توانید بگویید: "من باید کمی شیر بردارم."

"Could you pick up some bread?"

"می تونی نان بگیری؟"

"We need to pick up some toilet paper from the store."

"ما باید از فروشگاه مقداری دستمال توالت برداریم."

"Get", "acquire", or "buy".

«دریافت»، «اکتساب» یا «خرید».

So, my question.

بنابراین، سوال من.

"Do you need to pick up anything from the grocery store this week?"

"آیا این هفته باید چیزی از خواربار فروشی تهیه کنید؟"

For me, hmm, yes.

برای من، هوم، بله.

I need to pick up some eggs.

من باید چند تخم مرغ بردارم

I also need to pick up some vegetables and I need to pick up some fruit,

من همچنین باید مقداری سبزیجات بردارم و باید مقداری میوه،

specifically grapes because we don't have any more grapes and I love grapes.

مخصوصاً انگور بردارم، زیرا ما دیگر انگور نداریم و من عاشق انگور هستم.

So, that's it.

پس همین است.

All right, your turn.

باشه نوبت شماست

"Do you need to pick up anything from the grocery store this week?"

"آیا این هفته باید چیزی از خواربار فروشی تهیه کنید؟"

Okay, good luck with that.

خوب، موفق باشید با آن.

You can also say, "No, I don't need to pick up anything."

همچنین می توانید بگویید: "نه، من نیازی به برداشتن چیزی ندارم."

Right?

درسته؟

"I don't need to pick up anything.

"لازم نیست چیزی بردارم.

I went shopping today."

امروز رفتم خرید."

Or, "I went shopping yesterday."

یا «دیروز رفتم خرید».

All right, I hope you are enjoying this interactive English speakengvideo.

بسیار خوب، امیدوارم از این ویدیوی تعاملی زبان انگلیسی لذت ببرید.

Let's continue with some more questions for you.

بیایید با چند سوال دیگر برای شما ادامه دهیم.

The next one, "go out" and "stay in".

مورد بعدی « بیرون برو» و «در بمان».

So, "go out" can just mean go outside.

بنابراین، "بیرون رفتن" فقط می تواند به معنای بیرون رفتن باشد.

So, you can go out for some fresh air.

بنابراین، می توانید برای هوای تازه بیرون بروید.

It can also mean to go outside for a pleasant

همچنین می تواند به معنای بیرون رفتن برای یک

activity, to go to the movie theater,

فعالیت دلپذیر، رفتن به سینما،

to go to the cafe, to spend time with your

رفتن به کافه، گذراندن وقت با

friends or your family or another loved one.

دوستان یا خانواده یا یکی دیگر از عزیزان باشد.

"Stay in", it just means to stay inside your home, your apartment.

"در بمان"، فقط به معنای ماندن در خانه، آپارتمان خود است.

So, my question, "Do you plan to go out or to stay in this weekend?"

بنابراین، سوال من، "آیا قصد دارید در این آخر هفته بیرون بروید یا بمانید؟"

This weekend, I plan to...

این آخر هفته قصد دارم...

I do...

دارم...

I plan to go out to a restaurant on Sunday with

تصمیم دارم یکشنبه با

my friends, and then we will go to their house,

دوستام بریم رستوران بیرون و بعد بریم خونه اونها

and we will stay in, and we will spend time together.

و می مونیم و با هم وقت می گذرونیم.

So, yes, I plan to go out this weekend a little bit, and I also plan to stay in.

بنابراین، بله، من قصد دارم این آخر هفته کمی بیرون بروم ، و همچنین قصد دارم در خانه بمانم.

I think Saturday I will stay in more than go out.

فکر می کنم شنبه بیشتر از بیرون رفتن در آنجا بمانم.

How about you?

شما چطور؟

Do you plan to go out or stay in this weekend?

آیا قصد دارید این آخر هفته بیرون بروید یا بمانید؟

Okay.

باشه

Stay safe, whatever you do.

هر کاری که انجام می دهید ایمن بمانید.

Next, we have "looking forward to", which I

در مرحله بعد، ما " منتظر به جلو" داریم که

did not underline, so I will do that right now.

زیر آن خط نکشیدم، بنابراین همین الان این کار را انجام خواهم داد.

So, if you are looking forward to something,

بنابراین، اگر مشتاقانه منتظر چیزی هستید، با لذت آن را

you are anticipating it with pleasure,

پیش بینی می کنید ،

you are excited about something in the future.

در مورد چیزی در آینده هیجان زده هستید.

So, look forward, the direction, to something.

بنابراین، به جلو، جهت، به چیزی نگاه کنید.

So, what is something you are looking forward to?

بنابراین، چیزی که شما مشتاقانه منتظر آن هستید چیست؟ من

Personally, I am looking forward to my next vacation.

شخصاً منتظر تعطیلات بعدی هستم.

So, I'm looking forward to my next vacation.

بنابراین، من مشتاقانه منتظر تعطیلات بعدی خود هستم.

I believe we will be in the Bahamas for my

من معتقدم که برای تعطیلات بعدی خود در باهاما خواهیم بود

next vacation, so I am looking forward to that.

، بنابراین مشتاقانه منتظر آن هستم.

How about you?

شما چطور؟

What is something you are looking forward to?

چیزی که منتظر آن هستید چیست؟

Okay.

If you have watched my other videos, remember, look forward to...

باشه

اگر ویدیوهای دیگر من را تماشا کرده اید ، به یاد داشته باشید، منتظر ...

If you use a verb, you must use verb + -ing.

اگر از فعل استفاده می کنید، باید از فعل + -ing استفاده کنید.

So, I'm looking forward to seeing my cousins this weekend, for example.

بنابراین، برای مثال، من مشتاقانه منتظر دیدن پسرعموهایم هستم.

Next, we have "hang out".

بعد، ما "Hang out" داریم.

So, when you hang out with someone, you spend time in a casual, relaxed setting.

بنابراین، زمانی که با کسی معاشرت می کنید، زمان خود را در یک محیط معمولی و آرام می گذرانید.

So, you can hang out with your friends, hang out with your family.

بنابراین، شما می توانید با دوستان خود، با خانواده خود معاشرت کنید.

You can hang out by yourself, as well.

شما همچنین می توانید به تنهایی با هم بنشینید.

It just means you are spending time in a relaxed, casual atmosphere.

این فقط به این معنی است که شما در حال سپری کردن زمان در یک فضای آرام و معمولی هستید.

So, how often do you hang out with your friends?

بنابراین، هر چند وقت یک بار با دوستان خود معاشرت می کنید؟

For me, I am ashamed by this, I think, because

برای من از این خجالت می کشم، فکر می کنم، چون

I hang out with my friends once every...

هر ماه یک بار با دوستانم می نشینم...

I don't know, once a month, maybe, or once every two months.

نمی دانم، ماهی یک بار، شاید، یا هر دو ماه یک بار.

Everyone is busy, so I keep in touch with my friends through texting,

همه سرشان شلوغ است، بنابراین من از طریق پیامک با دوستانم ارتباط برقرار می کنم،

but we only get together once every month or once every two months,

اما ما فقط هر ماه یک بار یا هر دو ماه یک بار دور هم جمع می شویم،

and yeah, I don't get to hang out with my friends very often.

و بله، من زیاد نمی توانم با دوستانم وقت بگذارم.

How about you?

شما چطور؟

This might depend on your age.

این ممکن است به سن شما بستگی داشته باشد.

If you're, like, 19 years old, you probably

اگر 19 ساله هستید، احتمالاً

hang out with your friends a lot more than me.

خیلی بیشتر از من با دوستان خود معاشرت می کنید.

So, how often do you hang out with your friends?

بنابراین، هر چند وقت یک بار با دوستان خود معاشرت می کنید؟

Every day? Really? You're so lucky.

هر روز؟ واقعا؟ تو خیلی خوش شانسی

Are you, like, 14? Maybe. Okay.

آیا شما 14 ساله هستید؟ شاید. باشه

All right, that's awesome.

بسیار خوب، عالی است.

All right, I remember those days. I remember those days.

باشه، یاد اون روزها افتادم یاد آن روزها می افتم.

Next, "put away".

بعد، "کنار گذاشتن".

So, if you put something away, you put it in the appropriate place,

بنابراین، اگر چیزی را کنار بگذارید، آن را در مکان مناسب،

the place where it belongs.

جایی که به آن تعلق دارد، قرار می دهید.

You also put it in a place where other people can't see it.

شما همچنین آن را در جایی قرار می دهید که دیگران نتوانند آن را ببینند.

So, I have a marker.

بنابراین، من یک نشانگر دارم.

If I want to put away my marker, I can put it in my pocket.

اگر بخواهم نشانگرم را کنار بگذارم ، می توانم آن را در جیبم بگذارم.

The question here, "Who usually puts away the clean dishes in your home?"

سوال اینجاست که "معمولا چه کسی ظروف تمیز را در خانه شما می گذارد؟"

Hmm. In my home, usually I put away the clean dishes in my home.

هوم در خانه، معمولاً ظروف تمیز خانه را کنار می گذارم.

So, this is my main chore in my house.

بنابراین، این کار اصلی من در خانه من است.

I am the dish person in my home.

من آدم ظرف خانه ام هستم.

So, I wash the dishes, I put them in the dishwasher,

پس ظرف ها را می شوم، داخل ماشین ظرفشویی می گذارم

and then I also put them away after.

و بعد هم می گذارم کنار.

So, I put them in the cupboards. Okay?

بنابراین، آنها را در کمدها گذاشتم. باشه؟

Did I miss one here?

آیا من اینجا را از دست داده ام؟

No, I did not. Okay, good.

نه من این کار را نکردم. باشه خوبه

Fine. Oh, yes.

خوب اوه، بله.

So, how about you?

پس، شما چطور؟

"Who usually puts away the clean dishes in your home?"

"معمولا چه کسی ظروف تمیز را در خانه شما می گذارد؟"

Okay.

باشه

And the final phrasal verb is to "save up".

و آخرین فعل عبارتی "ذخیره کردن" است.

You can save up for something, which means you save money for something.

شما می توانید برای چیزی پس انداز کنید، یعنی برای چیزی پول پس انداز می کنید.

So, this question, "Are you saving up for anything right now?"

بنابراین، این سوال، "آیا در حال حاضر برای چیزی پس انداز می کنید؟"

Me? Yes, actually.

من؟ بله، در واقع.

I am saving up for a new laptop.

من برای یک لپ تاپ جدید پس انداز می کنم.

My old laptop is over five years old,

لپ تاپ قدیمی من بیش از پنج سال از عمر آن گذشته است

and it's starting to have some problems,

و شروع به بروز مشکلاتی کرده

and it's starting to slow down.

و سرعت آن کم شده است.

So, yes, I am saving up for a new laptop.

بنابراین، بله، من برای یک لپ تاپ جدید پس انداز می کنم.

I hope I can buy one at some point in the next 12 months.

امیدوارم در 12 ماه آینده بتوانم یکی از آن ها را خریداری کنم.

I hope I can buy a new laptop.

امیدوارم بتوانم یک لپ تاپ جدید بخرم.

Of course, if you're not saving up for anything,

البته، اگر برای چیزی پس انداز نمی کنید،

you can just say, "No, I'm not saving up for anything."

فقط می توانید بگویید: «نه، من برای هیچ چیز پس انداز نمی کنم».

So, tell me, are you saving up for anything right now?

بنابراین، به من بگویید، آیا در حال حاضر برای چیزی پس انداز می کنید؟

All right.

بسیار خوب.

Great job.

کار عالی

I hope you got to practice your English speaking today.

امیدوارم امروز توانسته باشید زبان انگلیسی خود را تمرین کنید.

And, again, if you would like to learn more about phrasal verbs,

و، دوباره، اگر می‌خواهید درباره افعال عبارتی بیشتر بدانید،

you can check out 100 Practical English Phrasal Verbs.

می‌توانید 100 فعل عباراتی کاربردی انگلیسی را بررسی کنید.

It is the book and the link that is attached to this video.

این کتاب و پیوندی است که به این ویدیو پیوست شده است.

You can also just go to my website, EnglishAlex.com,

همچنین می‌توانید به وب‌سایت من، EnglishAlex.com بروید

to find all of my work, including my videos for engVid,

تا همه کارهای من، از جمله ویدیوهای من برای engVid،

my books, my posts about grammar and vocabulary

کتاب‌های من، پست‌های من در مورد گرامر و واژگان

and listening practice.

و تمرین شنیداری را بیابید.

So, check all of that out at EnglishAlex.com.

بنابراین، همه اینها را در EnglishAlex.com بررسی کنید.

And if you want to test your understanding of the phrases

و اگر می‌خواهید درک خود را از عباراتی که

that we learned today to, like, really solidify them,

امروز یاد گرفتیم آزمایش کنید تا واقعاً آنها را قوی کنیم،

go and do the quiz on engVid.

بروید و امتحان را در engVid انجام دهید.

I'm looking forward to seeing you there.

من مشتاقانه منتظر دیدار شما هستم.

Until next time, keep practicing.

تا دفعه بعد به تمرین ادامه دهید.