Learn English: 50 “GET” Phrases

Hey, everyone. I'm Alex. Thanks for clicking, and welcome to this lesson on 50 Common "Get"

هی همه. من الکس هستم با تشکر از کلیک کردن، و به این درس در مورد 50 عبارت رایج "دریافت"

Phrases in English. So, in this video, I hope that I will make you feel more comfortable

در انگلیسی خوش آمدید. بنابراین، در این ویدیو، امیدوارم

and more familiar with the verb "get" by placing it alongside some adjectives, some services

با قرار دادن آن در کنار برخی صفت ها، برخی از خدماتی

that you can receive with the verb "get", some sicknesses that often use the verb "get"

که می توانید با فعل دریافت کنید، برخی از بیماری هایی که اغلب استفاده می کنند، احساس راحتی و آشنایی بیشتری با فعل "دریافت" داشته باشم. فعل "دریافت"

when talking about them. So, I've put them in different categories, and hopefully this

هنگام صحبت در مورد آنها. بنابراین، من آنها را در دسته های مختلف قرار داده ام، و امیدوارم این

will help you feel more at ease, a little less scared of the verb "get" because it's

به شما کمک کند که احساس راحتی بیشتری داشته باشید، کمی کمتر از فعل "get" بترسید

used in so many different contexts, and it replaces so many different verbs sometimes

زیرا در زمینه های مختلف استفاده می شود، و گاهی اوقات جایگزین افعال مختلف

that it can be a challenge. So, let's check it out.

می شود. می تواند یک چالش باشد. بنابراین، بیایید آن را بررسی کنیم.

First, you can "get" plus an adjective. So, you can get angry, you can get sad, you can

اول، شما می توانید "دریافت" به علاوه یک صفت. بنابراین، شما می توانید عصبانی شوید، می توانید غمگین شوید، می

get ready for something. So, basically, you become, right? You obtain these emotions.

توانید برای چیزی آماده شوید. بنابراین، اساسا، شما تبدیل می شوید، درست است؟ شما این احساسات را به دست می آورید.

So, if you get angry, you become angry. If you're watching one of your favourite soccer

بنابراین، اگر عصبانی شوید، عصبانی می شوید. مثلاً اگر یکی از تیم های فوتبال مورد علاقه خود را تماشا می کنید

teams, for example, and they start losing, and they start losing terribly, and it's 3-0,

و آنها شروع به باخت می کنند و به طرز وحشتناکی شروع به باخت می کنند و 3-0 می شود

and you're watching the game, and you are becoming angrier and angrier, you say, "Ugh,

و شما دارید بازی را تماشا می کنید و عصبانی تر و عصبانی تر می شوید، می گویید , "اوه،

this game has made me so angry. I have gotten angry because of this game." So, you get angry

این بازی من را خیلی عصبانی کرده است. من بخاطر این بازی عصبانی شده ام." بنابراین، شما عصبانی می شوید

because of your soccer team doing terribly and making you upset. So, like I said, you

زیرا تیم فوتبال شما به طرز وحشتناکی کار می کند و شما را ناراحت می کند. بنابراین، همانطور که گفتم، می

can get sad. "I got really sad because", you know, "somebody passed away" or "someone close

توانید غمگین شوید. "من واقعاً غمگین شدم زیرا" می دانید، "یکی از دنیا رفت" یا "یکی از

to me died". "Get ready", prepare yourself, okay? You can get ready to go out, like you

نزدیکان من درگذشت". "آماده شو"، خودت را آماده کن، باشه؟ می‌توانید برای بیرون رفتن آماده شوید، مثل

need to put your clothes on. If you tell someone to, "Hey, get ready", this means get dressed

اینکه باید لباس‌هایتان را بپوشید. اگر به کسی بگویید "هی، آماده باش"، این به این معنی است که

in the morning if you need to leave somewhere and go to a party or a wedding, for example.

اگر مثلاً باید جایی را ترک کنید و به یک مهمانی یا عروسی بروید، صبح لباس بپوشید.

So, get pissed. This is a more informal way to say "get angry". In some parts of the UK,

پس عصبانی شو این یک روش غیر رسمی تر برای گفتن "عصبانی شدن" است. در برخی از مناطق انگلستان،

if you get pissed, it also means that you get drunk, okay? So, to get angry or to get

اگر عصبانی شوید، به این معنی است که مست می شوید، خوب؟ بنابراین، برای عصبانی شدن یا

drunk. So, "I got pissed because", let's say, "Arsenal lost 5-0 to Chelsea", if I'm watching

مست شدن. بنابراین، اگر مثلاً در حال تماشای فوتبال لیگ برتر انگلیس هستم، "من عصبانی شدم زیرا"، بیایید بگوییم "آرسنال 5-0 به چلسی باخت"

English Premier League soccer, for example. So, "I got angry", "I got upset", or "We got

. بنابراین، "عصبانی شدم"، "ناراحت شدم"، یا "

pissed last weekend", this means we got drunk. So, context is everything. So, to get lucky,

آخر هفته گذشته عصبانی شدیم"، این یعنی مست شدیم. بنابراین، زمینه همه چیز است. بنابراین، برای خوش شانس بودن،

this means you are fortunate. Now, if you get lucky, this is also an idiomatic way to

این بدان معنی است که شما خوش شانس هستید. حالا، اگر خوش شانس باشید، این نیز یک راه اصطلاحی برای

say that you met someone and you had sex. Yes. Yeah. No, it's true. That Daft Punk song

گفتن این است که با کسی ملاقات کرده اید و رابطه جنسی داشته اید. آره. آره نه، این درست است. آهنگ دفت پانک

about "We're up all night to get lucky", this means we're going to keep dancing at the dance

در مورد "ما تمام شب بیدار هستیم تا خوش شانس باشیم"، این بدان معناست که ما به رقصیدن در

club until we find someone that we can have sex with. It's not so innocent, right? So,

کلوپ رقص ادامه خواهیم داد تا زمانی که کسی را پیدا کنیم که بتوانیم با او رابطه جنسی داشته باشیم. آنقدرها هم بی گناه نیست، درست است؟ بنابراین،

to get lucky means to have sex. It also just means you are fortunate. So, if you go to

خوش شانس بودن یعنی داشتن رابطه جنسی. این فقط به این معنی است که شما خوش شانس هستید. بنابراین، اگر

the casino, say, "Oh, I got lucky and I won $50." Or if the police stop you and they say,

به کازینو رفتید، بگویید: "اوه، من شانس آوردم و 50 دلار برنده شدم." یا اگر پلیس جلوی شما را گرفت و گفت

"You were speeding, sir", say, "Oh, I'm sorry, officer", and he says, "That's okay. Next

"سرعت داشتید قربان" بگویید "اوه، متاسفم افسر" و او گفت: "اشکالی ندارد. دفعه بعد

time, don't do it. You got lucky because he did not give you a ticket." Okay?

این کار را نکن. خوش شانس چون به تو بلیط نداد.» باشه؟

All right, next, to get drunk. So, to drink too much alcohol, and this plays with your

خیلی خب، بعد مست شدن. بنابراین، نوشیدن بیش از حد الکل، و این با

mind and, you know, the brain cells, so you cannot function properly or normally. So,

ذهن شما و، می دانید، سلول های مغز بازی می کند، بنابراین نمی توانید به درستی یا به طور طبیعی عمل کنید. بنابراین

you get drunk by drinking too much alcohol, too much beer, too much wine, whatever else

، با نوشیدن زیاد الکل، آبجو، شراب زیاد، هر چیز دیگری

you drink or liquor.

که می نوشید مست می شوید.

Get married. So, you have the ceremony, you know, with your wife or your husband. "Hey,

ازدواج کردن. بنابراین، شما مراسم را با همسرتان یا همسرتان برگزار می کنید. "هی

when did you guys get married?" "Oh, we got married 10 years ago." Or, "Where did you

بچه ها کی ازدواج کردی؟" اوه، ما 10 سال پیش ازدواج کردیم. یا "

get married?" "We got married in Paris", for example. Or, "We got married on a cruise ship."

کجا ازدواج کردی؟" مثلاً «ما در پاریس ازدواج کردیم» . یا، "ما در یک کشتی تفریحی ازدواج کردیم."

Where did you become, you know, where did you have your ceremony? Where did you get

کجا شدی میدونی مراسمت کجا بود؟ کجا

married and become husband and wife?

ازدواج کردی و زن و شوهر شدی؟

I got sunburned on my vacation. So, this means that I received, I obtained a sunburn while

در تعطیلاتم آفتاب سوختم بنابراین، این بدان معنی است که من دریافت کردم، در حالی

I was on vacation. What is a sunburn? If you are in the sun for too long, and usually this

که در تعطیلات بودم دچار آفتاب سوختگی شدم. آفتاب سوختگی چیست؟ اگر برای مدت طولانی زیر نور خورشید هستید و معمولاً این

happens to fair-skinned, white-skinned people, such as myself, and your skin, you know, turns

اتفاق برای افراد سفید پوست و سفید پوست مانند من می افتد و پوست شما قرمز می شود

red. Some people become lobsters when they are in the sun for too long. But if your skin

. برخی از افراد زمانی که برای مدت طولانی زیر نور خورشید قرار می گیرند تبدیل به خرچنگ می شوند. اما اگر پوست

burns, you get a sunburn. So, you can say the adjective form, "I got sunburnt." Or,

شما بسوزد، دچار آفتاب سوختگی می شوید. بنابراین، می توانید شکل صفت را بگویید: "من آفتاب سوختم". یا

"I got a sunburn", without the "t" at the end, or "ed" in some cases. So, I got a sunburn,

«من دچار آفتاب سوختگی شدم»، بدون «ت» در پایان، یا «اد» در برخی موارد. پس

I got sunburned on the beach, for example. "Stuck", we got stuck. So, if you get stuck,

من آفتاب سوختم، مثلاً در ساحل آفتاب سوختم. گیر افتادیم، گیر کردیم. بنابراین، اگر گیر کردید،

this means that you were unable to move, unable to make progress in whatever you were doing.

این بدان معنی است که شما قادر به حرکت نیستید، نمی توانید در هر کاری که انجام می دادید پیشرفت کنید.

So, I can tell you a story where my wife and I were driving somewhere, and it was very

بنابراین، می توانم داستانی را برای شما تعریف کنم که در آن من و همسرم در جایی رانندگی می کردیم، و هوا بسیار

rainy, I was following the GPS, and it took us on this, like, dirt road, and literally

بارانی بود، من جی پی اس را دنبال می کردم، و ما را به این جاده خاکی برد، و به معنای واقعی

the car started going like this because the road was really, really terrible and muddy,

کلمه ماشین به این شکل شروع به حرکت کرد. جاده واقعاً وحشتناک و گل آلود بود

and there was lots of water everywhere, and our car got stuck in the mud. So, the car

و همه جا آب زیادی بود و ماشین ما در گل و لای گیر کرد. بنابراین، ماشین

couldn't move.

نمی تواند حرکت کند.

You can also get stuck, not just physically, but figuratively. Like, if you're writing

شما همچنین می توانید نه تنها از نظر فیزیکی، بلکه به صورت مجازی گیر بیفتید. مثلاً اگر در حال نوشتن

an essay and you don't know what to write next, say, "I'm stuck. I got stuck." Okay?

یک انشا هستید و نمی دانید بعداً چه بنویسید، بگویید: "من گیر کردم. گیر کردم." باشه؟

So, I got stuck, this is the past tense, I got stuck in my second paragraph or my third

بنابراین، من گیر کردم، این زمان گذشته است، من در پاراگراف دوم یا پاراگراف سوم خود گیر کردم

paragraph because I didn't know what to do next. Okay, so I couldn't make progress. So,

زیرا نمی دانستم بعدش باید چه کار کنم. باشه پس نتونستم پیشرفت کنم بنابراین،

these are adjectives, right? Next, you can use "get" with sicknesses and diseases. So,

اینها صفت هستند، درست است؟ در مرحله بعد، می توانید از "دریافت" در مورد بیماری ها و بیماری ها استفاده کنید. بنابراین،

I just put "sick". This should say "sickness", but I couldn't write all the way down, so

من فقط "بیمار" را قرار دادم. این باید بگوید "بیماری"، اما من نتوانستم تا آخر بنویسم،

I just wrote "sick". It should say "sicknesses and diseases". So, you can get a headache.

بنابراین فقط "بیمار" نوشتم. باید بگوید "بیماری ها و بیماری ها". بنابراین، می توانید سردرد بگیرید.

If your head hurts, I have a headache. Okay? You can have or get a heart attack. So, this

اگر سرت درد می کند، من سردرد دارم. باشه؟ ممکن است دچار حمله قلبی شوید یا دچار حمله قلبی شوید.

is, you know, if you... Typically, if you're an older person or if you're someone who doesn't

بنابراین، می دانید، اگر شما... به طور معمول، اگر شما یک فرد مسن هستید یا اگر فردی هستید که زیاد ورزش نمی کنید

exercise a lot and maybe you have a bad diet or there's too much oil, and salt, and sugar

و شاید رژیم غذایی بدی دارید یا روغن و نمک زیادی وجود دارد. و قند

in your diet, you can have a heart attack where your heart basically starts beating

موجود در رژیم غذایی خود، می توانید یک حمله قلبی داشته باشید که در آن قلب شما اساساً خیلی سریع شروع به تپیدن می

too fast and essentially stops, so you can have or get a heart attack. You can get, just

کند و اساساً متوقف می شود، بنابراین می توانید حمله قلبی داشته باشید یا دچار حمله قلبی شوید. شما می توانید درست

like a headache, an earache, right? So, earache. And for that matter, you can get a backache

مانند سردرد، گوش درد داشته باشید، درست است؟ پس گوش درد و برای این موضوع، می توانید کمردرد

as well. So, this means you have obtained this thing, right? Something has given it

نیز داشته باشید. بنابراین، این بدان معنی است که شما این چیز را به دست آورده اید ، درست است؟ چیزی

to you. So, "Oh, I got a headache from the concert." Or, "Oh, I got an earache after

به شما داده است. بنابراین، "اوه، من از کنسرت سردرد گرفتم ." یا، "اوه، من بعد از

I went swimming." So, like, I received this, somehow this got, you know, transferred to

رفتن به شنا، گوش درد گرفتم." بنابراین، مانند، من این را دریافت کردم، به نوعی این به من منتقل شد

me. I obtained this earache. So, this can also mean, like, "get" can also be used as

. این گوش درد گرفتم بنابراین، این می تواند به این معنی نیز باشد، مانند، "دریافت" می تواند به

the verb "have" a little bit, but typically it should be "I have got", which means I have.

عنوان فعل "دار" نیز کمی استفاده شود، اما معمولا باید "I have got" باشد، که به معنای دارم.

So, you can say, you know, "I've got a headache. Oh, I've got a headache." Like, I have a headache.

بنابراین، می توانید بگویید، می دانید، "من سردرد دارم. اوه، من سردرد دارم." مثلا من سردرد دارم

But some people just get rid of "have got" and just say "got" to say, "I got a headache."

اما برخی از افراد فقط از "دارم" خلاص می شوند و فقط می گویند "دارم" تا بگویند "سردرد گرفتم".

The meaning is, "I have a headache." Okay? So, you can also use it like a past verb,

معنی این است: "سردرد دارم." باشه؟ بنابراین، شما همچنین می توانید آن را مانند یک فعل گذشته،

present verb, whatever you wish.

فعل حال، هر آنچه که می خواهید استفاده کنید.

And this is a common question I get. How do I talk about, you know, if something hurts

و این یک سوال رایج است که من می‌پرسم. می‌دانی اگر چیزی روی بدنم درد می‌کند، چگونه صحبت

on my body? You can say, "Oh, I got a pain in my wrist", in my shoulder. Right? Or in

کنم؟ می تونی بگی: "اوه، مچ دستم درد گرفت"، در شانه ام. درست؟ یا در

my elbow. Okay? So, "I got a pain in my elbow", in my wrist, in my shoulder. So, I obtained

آرنجم باشه؟ پس «در آرنجم درد گرفتم»، در مچ دستم، در کتفم. بنابراین،

this maybe because, you know, we were playing soccer and I fell awkwardly, so I got a pain

این را شاید به این دلیل به دست آوردم که می دانید، ما فوتبال بازی می کردیم و من به طرز ناخوشایندی زمین خوردم، بنابراین

in my wrist or in my shoulder.

در مچ دست یا شانه ام درد گرفتم.

Next. Okay, so we have more serious diseases here. So, you can get cancer, you can get

بعد. خوب، پس ما اینجا بیماری های جدی تری داریم . بنابراین، شما می توانید سرطان بگیرید، می توانید

HIV, which is before AIDS. You can get malaria. So, I had a friend who traveled to Africa

HIV را بگیرید که قبل از ایدز است. می توانید به مالاریا مبتلا شوید. بنابراین، من دوستی داشتم که به آفریقا سفر کرد

and they got malaria from a mosquito. That took them like a week or two to really get

و آنها مالاریا را از یک پشه گرفتند. این یک یا دو هفته طول کشید تا واقعاً

over it. But yes, you can get malaria. You can get a cold, less serious. Right? A cold

از پس آن برآیند. اما بله، شما می توانید به مالاریا مبتلا شوید. ممکن است سرما بخورید، با جدیت کمتر. درست؟ سرماخوردگی

just means you are blowing your nose and coughing and sneezing a little bit. So, that's a cold.

فقط به این معنی است که بینی خود را باد می کنید و کمی سرفه و عطسه می کنید. بنابراین، این یک سرماخوردگی است.

And when you have a cold, you can get or have a runny nose. So, your nose, the liquid is

و زمانی که سرما خورده اید، ممکن است دچار آبریزش بینی یا آبریزش بینی شوید. بنابراین، بینی شما،

coming from your nose. So, you can say, "I have a runny nose.", "I've got a runny nose."

مایع از بینی شما می آید. بنابراین، می توانید بگویید: " من آبریزش بینی دارم."، "من آبریزش بینی دارم."

Or if you obtained, you know, you got this runny nose on the weekend, say, "I got a runny

یا اگر گرفتید، می دانید، آخر هفته دچار این آبریزش بینی شده اید، بگویید: «

nose from the beach because the water was too cold." Okay? So, now my nose is runny.

از ساحل آبریزش بینی گرفتم چون آب خیلی سرد بود». باشه؟ خب الان بینی ام آبریزش کرده

I got a cold.

سرما خوردم

Okay, next. So, I put like a happy face, sad face. So, you can get like positive or negative

باشه بعد بنابراین، من مانند یک چهره شاد، چهره غمگین قرار دادم . بنابراین، می توانید احساسات یا احساسات مثبت یا منفی

emotions or feelings. So, for example, I get joy from playing with my kids. So, you can

را دریافت کنید. بنابراین، برای مثال، من از بازی با بچه هایم لذت می برم. بنابراین، شما می

get something or a feeling, get a feeling from doing something. I get satisfaction when

توانید چیزی یا احساسی را دریافت کنید، از انجام کاری احساسی به دست آورید. وقتی

I do well at my job. Okay? Like, I feel satisfaction, I receive this feeling. I get pleasure from

در کارم خوب عمل کنم، رضایت می‌گیرم. باشه؟ من احساس رضایت می کنم، این احساس را دریافت می کنم. از

seeing other people do well. Like, this makes me happy, this makes me feel joyful. So, I

دیدن عملکرد خوب دیگران لذت می برم. مثلاً، این باعث خوشحالی من می شود ، این باعث می شود احساس شادی کنم. بنابراین،

get... And these are nouns. Right? So, use the noun form. So, not "I get joyful", but

دریافتم... و اینها اسم هستند. درست؟ بنابراین، از شکل اسم استفاده کنید. بنابراین، نه "من شاد می شوم"، بلکه

you could say "I get joyful" because you've got the adjective form here. But you get joy,

می توانید بگویید "من شاد می شوم" زیرا در اینجا شکل صفت را دارید. اما شما شادی

you get, you receive satisfaction, you get, you receive pleasure. You can also get anxiety

می گیرید، می گیرید، رضایت می گیرید، لذت می برید. همچنین می توانید

from doing something. Like, I get anxiety when I go on job interviews. So, you feel

از انجام کاری دچار اضطراب شوید. مثلاً وقتی به مصاحبه شغلی می روم دچار اضطراب می شوم. بنابراین، شما احساس اضطراب می کنید

anxious. Okay?

. باشه؟

Alright, so positive feelings, negative feelings. Next, I put like service. So, you can get

خوب، پس احساسات مثبت، احساسات منفی. بعدشم سرویس لایک گذاشتم. بنابراین، می‌توانید

certain services or certain exams or whatever else done, things that you pay for or things

خدمات خاص یا امتحانات خاص یا هر کار دیگری را دریافت کنید، چیزهایی که برای آنها هزینه می‌کنید یا چیزهایی

you receive from another person. The first one, I put a star because you can get a tan

که از شخص دیگری دریافت می‌کنید. اولی ستاره گذاشتم چون خودت میتونی برنزه کنی

by yourself. A tan is usually, again, lighter skinned people want to have a tan. They want

. برنزه شدن معمولاً به این صورت است که افراد با پوست روشن‌تر می‌خواهند برنزه شوند. آنها

their skin to be a little darker, brownish. Okay? So, they go to the beach, they lay in

می خواهند پوستشان کمی تیره تر و قهوه ای باشد. باشه؟ بنابراین، آنها به ساحل می روند، در آفتاب دراز می کشند

the sun. You can also go to a professional tanning salon to get a tan because you want

. همچنین می توانید برای برنزه شدن به یک سالن برنزه حرفه ای مراجعه کنید زیرا

to receive a tan. Okay, get a haircut. This just means you go to, you know, the salon

می خواهید برنزه شوید. باشه موهاشو کوتاه کن این فقط به این معنی است که شما به

or the hairstylist or a barber and you get a haircut. Okay?

آرایشگاه یا آرایشگر یا آرایشگر بروید و موهایتان را کوتاه کنید. باشه؟

What did you do this weekend, Bob? Oh, I got a haircut. Perfect.

این آخر هفته چیکار کردی باب؟ اوه موهامو کوتاه کردم کامل.

A pedicure. Wait, pedicure is, that's right, for your feet. So, for your toes. So, typically

یک پدیکور صبر کنید، پدیکور برای پاهای شما درست است. بنابراین، برای انگشتان پا. بنابراین، معمولاً

men and women can get pedicures, but typically we think of women going to get pedicures.

مردان و زنان می‌توانند پدیکور انجام دهند، اما معمولاً ما به زنانی فکر می‌کنیم که می‌خواهند پدیکور انجام دهند.

It's when, you know, you go to a salon and they really do a good job of clipping your

این زمانی است که، می دانید، به یک سالن می روید و آنها واقعاً

nails and cleaning your feet and making them nice and soft and smooth. I've never had a

ناخن های شما را کوتاه می کنند و پاهای شما را تمیز می کنند و آنها را زیبا، نرم و صاف می کنند. من هرگز

pedicure. I should get one. It probably feels nice. Right?

پدیکور نکردم من باید یکی بگیرم احتمالا حس خوبی داره درست؟

Manicure is when you get your nails done. So, I got a manicure. So, they, what do they

مانیکور زمانی است که ناخن هایتان را درست می کنید. بنابراین، من یک مانیکور کردم. بنابراین، آنها،

do at manicures? I don't even, I don't know, but they make your nails nice. Okay? So, these

آنها در مانیکور چه می کنند؟ من حتی نمی دانم، اما آنها ناخن های شما را زیبا می کنند. باشه؟ بنابراین، اینها

are your nails and if you want them to, you know, look nice and shiny and have them be

ناخن های شما هستند و اگر می خواهید، خوب و براق به نظر برسند و آنها را به

done professionally, you can go to a salon and get a manicure. Clearly, you can tell

صورت حرفه ای انجام دهید، می توانید به آرایشگاه بروید و مانیکور کنید. واضح است که می توانید بگویید

I have never had a manicure or a pedicure because I don't know what happens behind those

من هرگز مانیکور یا پدیکور نکرده ام زیرا نمی دانم پشت آن درها چه اتفاقی می افتد

doors. Or, this one is more of an informal way of saying you got a manicure and a pedicure.

. یا، این یکی بیشتر یک روش غیر رسمی برای گفتن است که شما یک مانیکور و یک پدیکور انجام داده اید.

Maybe you went with your friends, a group of, you know, your girlfriends, and you say

شاید با دوستانت، گروهی از دوست دخترت رفته ای و می

that oh, I got a mani-pedi, a manicure and a pedicure. I got my nails on my hands and

گویی که اوه، من مانی پدی، مانیکور و پدیکور گرفتم. ناخن هایم را روی دست و

my toes done. Okay. Next, you can get a massage. So, you go to a massage parlor and you receive

انگشتانم درست کردم. باشه. در مرحله بعد، می توانید یک ماساژ دریافت کنید. بنابراین، به سالن ماساژ می روید و ماساژ دریافت می کنید

a massage. You can get an oil change, not for yourself, for your car, unless you're

. شما می توانید تعویض روغن را انجام دهید، نه برای خود، بلکه برای ماشینتان، مگر اینکه

a robot, which is awesome that you're watching this. Hail, robot lord. Next, an oil, so yes,

یک ربات باشید، که بسیار عالی است که این را تماشا می کنید. سلام ارباب ربات بعد، یک روغن، بله

an oil change. Right? So, you need to change the oil in your car. You can get an oil change.

، تعویض روغن. درست؟ بنابراین، شما باید روغن ماشین خود را تعویض کنید. می توانید روغن را تعویض کنید.

I got an oil change on the weekend. I need to get an oil change. A filling. So, this

آخر هفته تعویض روغن کردم. باید روغن عوض کنم یک پر کردن بنابراین،

is when you go to the dentist and if you have a hole in your teeth, that's called a cavity,

این زمانی است که به دندانپزشک مراجعه می‌کنید و اگر سوراخی در دندان‌های خود دارید، که به آن حفره می‌گویند،

you can get a filling. So, they fill it with, you know, silver or gold or whatever it is

می‌توانید پرکردگی کنید. پس آن را با نقره یا طلا یا هر

that they put on top. But basically, this fills the hole in your tooth. So, you get

چیزی که روی آن می گذارند پر می کنند. اما در اصل، این سوراخ دندان شما را پر می کند. بنابراین، شما

a filling. Get a root canal. I have never had a root canal from the dentist. I hope

یک پر می کنید. یک کانال ریشه بگیرید. من تا به حال از دندانپزشک کانال ریشه نداشته ام.

I never have one. I have heard it's terrible. It's when they, like, drill holes between

امیدوارم هیچ وقت نداشته باشم من شنیده ام که وحشتناک است. این زمانی است که آنها، مانند، سوراخ هایی

your teeth to build a bridge and stuff. I never want to have one. So, you can get a

بین دندان های شما برای ساختن یک پل و چیزهای دیگر ایجاد می کنند. من هرگز نمی خواهم یکی داشته باشم. بنابراین، شما می توانید

root canal from the dentist. So, that part's done.

کانال ریشه را از دندانپزشک دریافت کنید. بنابراین، آن بخش تمام شد.

Okay, get a checkup. So, this is from the doctor. So, the whole bottom line here is

باشه معاینه شو بنابراین، این از دکتر است. بنابراین، کل موضوع در اینجا مربوط

for medical exams. So, a checkup is just a basic appointment that you make with your

به معاینات پزشکی است. بنابراین، چکاپ فقط یک قرار اولیه است که با

doctor to make sure you're okay. So, maybe they check your throat, they check your heart,

پزشک خود می گیرید تا مطمئن شوید که خوب هستید. پس شاید گلویت را چک کنند،

they check your blood. This is a basic checkup. Okay? You can get various, various examinations

قلبت را چک کنند، خونت را چک کنند. این یک چکاپ اولیه است. باشه؟ شما می توانید معاینات مختلف و متنوعی را

at a doctor. You can get a prostate exam, for example. So, the prostate is a part of

نزد پزشک انجام دهید. برای مثال می توانید معاینه پروستات را انجام دهید . بنابراین، پروستات بخشی

the male anatomy. This is one of the exams where a doctor takes their finger and goes

از آناتومی مردانه است. این یکی از معایناتی است که دکتر انگشتش را می گیرد و

behind you. Okay? That's all I'll say. So, this is an exam that men usually get, I think

پشت سر شما می رود. باشه؟ این تمام چیزی است که من می گویم. بنابراین، این یک معاینه است که معمولا مردان انجام می دهند، فکر می کنم

around 40 to 50. Yeah, around 40 years old, you should do your first prostate exam or

حدود 40 تا 50. بله، در حدود 40 سالگی، شما باید اولین معاینه پروستات خود را انجام دهید یا

get your first prostate exam. I never thought I would say the word "prostate exam" in a

اولین معاینه پروستات خود را انجام دهید. هرگز فکر نمی کردم کلمه "معاینه پروستات" را در یک

video. Next, finally, here on this board, you can get a blood test. So, if you want

ویدیو بگویم. بعد، در نهایت، اینجا روی این تابلو، می توانید آزمایش خون بگیرید. بنابراین، اگر

to make sure that, you know, your blood is okay, you have no diseases, no illnesses,

می خواهید مطمئن شوید که، می دانید، خون شما خوب است، نه بیماری دارید، نه بیماری،

you can also get a blood test. You're still with me? You're okay?

می توانید آزمایش خون نیز بدهید. هنوز با من هستی؟ تو خوبی؟

All right, so, so far we have done adjectives, sicknesses, illnesses, positive feelings,

بسیار خوب، پس تا اینجا صفت، بیماری، بیماری، احساسات مثبت،

negative feelings, services, suntans, prostate exams, getting drunk. There's still more,

احساسات منفی، خدمات، آفتاب گرفتن، معاینه پروستات ، مستی انجام داده ایم. هنوز چیزهای بیشتری وجود دارد،

so stay with me and let's continue to the second part of the video.

پس با من باشید و به قسمت دوم ویدیو ادامه دهیم.

Next, we can also use "get" with comparatives. So, I put "compare". So, get better, get worse,

در مرحله بعد، می توانیم از "get" با مقایسه ها نیز استفاده کنیم. بنابراین، من "مقایسه" را قرار دادم. بنابراین، بهتر شوید، بدتر شوید

get faster, get stronger, get louder, get bigger. So, to become better, to become worse,

، سریع‌تر شوید، قوی‌تر شوید، بلندتر شوید، بزرگ‌تر شوید. بنابراین، برای بهتر شدن، بدتر شدن

to become faster, stronger, by training at the gym, for example, you can get stronger.

، سریع‌تر شدن، قوی‌تر شدن، مثلاً با تمرین در باشگاه، می‌توانید قوی‌تر شوید.

You can get worse. Like, if you're sick, "Oh, is he getting better? Is he getting worse?"

شما می توانید بدتر شوید. مثلاً اگر مریض هستید، "اوه ، حالش خوب می شود؟ بدتر می شود؟"

It's like, "No, he's getting worse." If he's in the hospital for a long time and his condition

مثل این است که "نه، او بدتر می شود." اگر مدت زیادی در بیمارستان بستری

is becoming worse, he is getting worse. Or the U2 song, "One", the first lyric is, "Is

باشد و حالش بدتر شود، بدتر می شود. یا آهنگ U2، "One"، اولین شعر "آیا

it getting better, or do you feel the same?" Right? So, is it getting better? So, get louder,

بهتر می شود، یا شما هم همین احساس را دارید؟" درست؟ بنابراین، آیا بهتر می شود؟ بنابراین، بلندتر

get bigger. So, wow, like, if you have a child, you notice that they get bigger very quickly.

، بزرگتر شوید. بنابراین، وای، مثلاً اگر بچه داشته باشید، متوجه می شوید که خیلی زود بزرگتر می شوند.

They grow very fast.

آنها خیلی سریع رشد می کنند.

Next, prepositions. So, prepositions are wonderful. Everyone loves them, right? Right? No? Okay,

بعد، حروف اضافه. بنابراین، حروف اضافه فوق العاده هستند. همه آنها را دوست دارند، درست است؟ درست؟ نه؟ خوب،

well, let's try and make sure we're okay. So, you can "get in" or "get on", this means

خوب، بیایید تلاش کنیم و مطمئن شویم که خوب هستیم. بنابراین، شما می توانید "وارد" یا "وارد" شوید، به این معنی

enter different forms of transportation, for example. So, you can get in a car or get in

که برای مثال، اشکال مختلف حمل و نقل را وارد کنید . بنابراین، می توانید سوار ماشین شوید یا

a taxi. Enter a car, enter a taxi. You can get on forms of public transportation. So,

سوار تاکسی شوید. یک ماشین را وارد کنید، یک تاکسی را وارد کنید. می توانید از وسایل حمل و نقل عمومی استفاده کنید. بنابراین،

you can get on a subway, get on a bus, or if something is, you know, like a bike or

می‌توانید سوار مترو شوید، سوار اتوبوس شوید، یا اگر چیزی است، می‌دانید، مانند دوچرخه یا

a motorcycle, you can get on a bike, or get on a motorcycle, get on a horse. Right? So,

موتور سیکلت، می‌توانید سوار دوچرخه شوید، یا سوار موتور سیکلت شوید، سوار اسب شوید. درست؟ بنابراین

get on top of them. Or public transportation, get on a plane, get on a bus, get on a train,

، در بالای آنها قرار بگیرید. یا وسایل حمل و نقل عمومی ، سوار هواپیما، سوار اتوبوس، قطار

get on a subway, or a metro, or the underground. All right? So, this means enter.

، مترو، مترو یا مترو شوید . خیلی خوب؟ بنابراین، این به معنای ورود است.

Get around the city or the neighbourhood. So, to get around means to travel. So, how

در شهر یا محله بگردید. بنابراین، دور زدن به معنای سفر است. بنابراین،

do you get around, you know, your city? Oh, I get around by bus. I get around by using

چگونه می توانید در اطراف شهر خود حرکت کنید؟ اوه، من با اتوبوس می روم. من با استفاده

the subway. I get around by walking. So, how do you travel around, get around your city

از مترو رفت و آمد می کنم. با پیاده روی به اطراف می روم. بنابراین ، چگونه به اطراف سفر می کنید، در شهر

or your neighbourhood? Okay, next, get by. So, this is actually a phrasal verb. I thought

یا محله خود می چرخید؟ خوب، بعد، کنار بیای. بنابراین، این در واقع یک فعل عبارتی است. فکر

I would throw a phrasal verb into this lesson for you guys. To get by means to survive.

کردم برای شما بچه ها یک فعل عبارتی در این درس قرار دهم. برای به دست آوردن از طریق برای زنده ماندن.

So, hey, how are you getting by living in, I don't know, like your new city, right? So,

خب، هی، چطور با زندگی در آن زندگی می کنید، نمی دانم، مثل شهر جدیدتان، درست است؟ بنابراین

how are you getting by living in Brasilia, if you're in Brazil, for example, or Brasilia,

، با زندگی در برازیلیا ، برای مثال، اگر در برزیل هستید، یا در برازیلیا،

sorry, if you want. So, how are you surviving? How are you doing? I'm getting by okay. I'm

ببخشید، اگر می خواهید، وضعیت شما چگونه است. پس چگونه زنده می مانی؟ حال شما چطور است؟ حالم خوب میشه حالم

not getting by so well. So, I'm not surviving, or I'm getting by. I'm surviving. Okay?

خیلی خوب نیست بنابراین، من زنده نمی‌مانم، یا از پس آن برمی‌آیم. من زنده میمونم باشه؟

Next, you can get to, just the preposition to get to a place. So, we got to the library

بعد، شما می توانید به، فقط حرف اضافه برای رسیدن به یک مکان. بنابراین، ساعت شش به کتابخانه رسیدیم

at six o'clock. We got to the gas station at five. So, what time did you get to whatever

. ساعت پنج به پمپ بنزین رسیدیم . خوب، مثلاً اگر در گذشته صحبت می کنید، به هر جایی که رفتید، ساعت چند

place you went to, for example, if you are talking in the past? You can also ask a person

رسیدید؟ همچنین می توانید از یک نفر بپرسید که

what time they will arrive at a place. Say, what time are you going to get to wherever

چه ساعتی به مکانی می رسد. بگو ساعت چند میخوای به هرجا برسی

it is? Get to Jen's house. What time are you going to get to Jen's house, for example?

؟ برو خونه جن مثلا ساعت چند میخوای بری خونه جن؟

And we'll talk more about locations a little lower down here.

و در اینجا کمی در پایین تر در مورد مکان ها بیشتر صحبت خواهیم کرد.

And get up. So, get up, this can have two meanings. One, stand, get up on your feet.

و بلند شو بنابراین، برخیز، این می تواند دو معنی داشته باشد. یکی، بایست، روی پاهایت بلند شو.

Or get up, this can mean if someone is sleeping, also stand on your feet, but also wake up

یا برخیزید، این می تواند به این معنی باشد که اگر کسی خواب است، روی پاهای خود بایستید، اما همچنین بیدار شوید

and rise. So, get up, stand up for your rights. There's a Bob Marley song in there somewhere.

و برخیزید. پس برخیز و از حقوقت دفاع کن. یه جایی یه آهنگ باب مارلی هست.

And finally, most of you, if you have been studying English for a while, this is probably

و در نهایت، اکثر شما، اگر مدتی است که انگلیسی می‌خوانید، احتمالاً

not news to you, but to get along with someone means to have a good relationship, a positive

این برای شما خبری نیست، اما کنار آمدن با کسی به معنای داشتن یک رابطه خوب، یک

relationship with them. I get along with my mom. I don't get along with my math teacher.

رابطه مثبت با او است. من با مامانم کنار میام من با معلم ریاضیم هماهنگ نیستم.

I get along with my cousin, but I don't get along with my aunt, for example.

من با پسرخاله ام کنار می آیم اما مثلا با عمه ام کنار نمی آیم.

And next, places. So, most of these are adverbs, so words like "here". Hey, what time did you

و بعد، مکان ها. بنابراین، بیشتر اینها قید هستند، بنابراین کلماتی مانند "اینجا". هی ساعت چند

get here? If you are, you know, at a party with a lot of people, and you see your friend,

اومدی اینجا؟ اگر در یک مهمانی با افراد زیادی هستید و دوست خود را می بینید

and they look like, you know, they have a drink, and maybe the drink is half-finished,

و آنها شبیه می شوند، می دانید که آنها یک نوشیدنی می خورند و شاید نوشیدنی نیمه کاره باشد

and it's like, oh, you're here. What time did you get here? What time did you arrive?

و اینطور است که اوه شما اینجا هستید. ساعت چند به اینجا رسیدی؟ ساعت چند رسیدی؟

Okay? So, you can get or arrive at a place, at a location, an adverb. So, I got here at

باشه؟ بنابراین، می توانید یک مکان، یک مکان، یک قید را دریافت کنید یا به آن برسید . بنابراین، ساعت شش به اینجا رسیدم

six o'clock. Oh, when did you get there? When did you arrive there? Okay?

. اوه کی اومدی اونجا چه زمانی به آنجا رسیدید؟ باشه؟

Get back. So, what time did you get back? Did you, like, return to, you know, your house,

برگرد. خب ساعت چند برگشتی؟ آیا دوست داشتید مثلاً به خانه خود برگشتید

for example, or to work? Or, sorry, guys, I need to get back to work. I can't stay longer

یا سر کار؟ یا، ببخشید، بچه ها، من باید به سر کار برگردم. من نمی توانم بیشتر

for lunch. I need to get back to work.

برای ناهار بمانم. باید برگردم سر کار

Get home. So, not "to home". "Home" is actually an adverb, so it's slightly different than,

به خانه رسیدن. بنابراین، نه "به خانه". "خانه" در واقع یک قید است، بنابراین کمی متفاوت از،

you know, get to a place, get to, for example, the grocery store. You just say "get home".

می دانید، رسیدن به یک مکان، رسیدن به مثلا فروشگاه مواد غذایی است. شما فقط بگویید "به خانه برگرد".

I need to get home soon. I got home late last night. I'm going to get home, whatever, in

باید زود برگردم خونه دیشب دیر رسیدم خونه من می روم خانه، هر چه باشد،

five minutes. If you are talking, you know, to your friend, your roommate, your wife,

پنج دقیقه دیگر. اگر داری با دوستت، هم اتاقی ات، با همسرت، و با

your husband, I'm going to get home in ten minutes, five minutes. That's five, that's

شوهرت صحبت می کنی، من ده دقیقه، پنج دقیقه دیگر به خانه می رسم. آن پنج، آن

ten. Yeah.

ده. آره

Get downtown. So, same idea as home. I'm going to get downtown in 15 minutes. I will be there,

برو مرکز شهر بنابراین، همان ایده خانه. 15 دقیقه دیگه میرم مرکز شهر. من آنجا خواهم بود،

I will arrive in 15 minutes. And now, we have gotten to the end of this video. So, if you

15 دقیقه دیگر می رسم. و حالا به پایان این ویدیو رسیدیم. بنابراین، اگر

want to test your understanding of how to use "get" in all of these various categories,

می‌خواهید درک خود را از نحوه استفاده از «دریافت» در همه این دسته‌های مختلف آزمایش کنید،

and you want to make sure that you understand most of or everything that we have covered

و می‌خواهید مطمئن شوید که بیشتر یا همه چیزهایی که

in this video, check out the quiz on www.engvid.com. While you're there, if you want to support

در این ویدیو به آنها پرداخته‌ایم را می‌دانید، مسابقه www. engvid.com. وقتی آنجا هستید، اگر می‌خواهید از

what we do, you can click on the support link and donate to us. Also, if you're looking

کاری که ما انجام می‌دهیم حمایت کنید، می‌توانید روی پیوند پشتیبانی کلیک کنید و به ما کمک مالی کنید. همچنین، اگر به

at this, you know, on YouTube, make sure you subscribe to my channel, click that bell,

این موضوع نگاه می‌کنید، می‌دانید که در یوتیوب، حتماً در کانال من مشترک شوید، روی آن زنگ کلیک کنید

and leave me a comment saying, "Hey, this was my first video", and I can welcome you

و نظری را برای من بگذارید و بگویید: "هی، این اولین ویدیوی من بود" و من می‌توانم به شما خوشامد بگویم.

in the comments like I tend to do. If I don't say hi, it's not because I don't love you,

در نظرات مانند من تمایل به انجام. اگر سلام نمی‌کنم، به این دلیل نیست که شما را دوست

it's probably because I just didn't see the message, but I try to look at everything I

ندارم، احتمالاً به این دلیل است که پیام را ندیده‌ام، اما سعی می‌کنم به همه چیزهایی که دریافت می‌کنم نگاه کنم

receive. So, make sure you say hi, and I'll try to read it. All right?

. بنابراین، حتما سلام کنید، و من سعی می کنم آن را بخوانم. خیلی خوب؟

What else? Right, finally, you can also check me out on Facebook and Twitter if you want

چه چیز دیگری؟ درست است، در نهایت، اگر

to see what I'm up to, and if you want more English tips, and you want to keep up with

می‌خواهید ببینید من در حال انجام چه کاری هستم ، و اگر می‌خواهید نکات انگلیسی بیشتری داشته باشید، می‌توانید من را در فیس‌بوک و توییتر نیز بررسی کنید، و می‌خواهید از

everything I'm doing. So, thanks very much, guys. Until next time, thanks for clicking,

تمام کارهایی که من انجام می‌دهم مطلع باشید. بنابراین، بسیار متشکرم، بچه ها. تا دفعه بعد، ممنون که کلیک

and I got to get out of here. See ya.

کردید، و من باید از اینجا بروم. می بینمت.