If you master this ONE word, you will speak English with EASE! | 20-minute HAVE Masterclass

Hello, lovely students, and welcome back to English with Lucy and to my second

سلام، دانش آموزان دوست داشتنی، و به انگلیسی با لوسی و دومین

official masterclass.

کلاس رسمی مستر من خوش آمدید.

This masterclass is all about the verb 'to

این مسترکلاس تماماً در مورد فعل "

have,' and by the end of this video, you will know pretty much everything you'll

داشتن" است، و در پایان این ویدیو، تقریباً همه چیزهایی را که باید

ever need to know about this incredibly common verb.

در مورد این فعل فوق العاده رایج بدانید، خواهید دانست.

'Have' can refer to possession, relationships, and characteristics.

"داشتن" می تواند به مالکیت، روابط و ویژگی ها اشاره کند.

It forms perfect tenses and causative structures, collocates with more nouns

زمان‌های کامل و ساختارهای علّی را تشکیل می‌دهد، با اسم‌های بیشتری

than you can believe, and is also a delexical verb.

از آن چیزی که می‌توانید باور کنید، ترکیب می‌شود، و همچنین یک فعل واژگانی است.

'A what,' I hear you ask.

می‌شنوم که می‌پرسی: «چی».

Don't worry, I'll explain everything in

نگران نباشید، من همه چیز را در

this masterclass!

این مستر کلاس توضیح خواهم داد!

Ah, something I should mention:

آه، چیزی که باید به آن اشاره کنم:

This video is going to really help, but I have also created a free book titled

این ویدیو واقعاً به شما کمک خواهد کرد، اما من همچنین یک کتاب رایگان با عنوان

"Everything You Need to Know About 'Have'."

"همه آنچه باید درباره "داشتن" بدانید ایجاد کرده ام.

In this ebook, you will find all of the

در این کتاب الکترونیکی، تمام موارد

uses of have that we cover in today's video and some interactive activities to

استفاده از دارای را که در ویدیوی امروز به آن می پردازیم و برخی از فعالیت های تعاملی برای

test what you have learnt.

آزمایش آنچه یاد گرفته اید را خواهید یافت.

It's a mammoth ebook.

این یک کتاب الکترونیکی بزرگ است.

For now, I'm letting you download it for free.

فعلاً به شما اجازه دانلود رایگان می دهم.

If you'd like to download it, just click

اگر می‌خواهید آن را دانلود کنید، کافیست

on the link in the description box or visit this link or QR code here, enter

روی پیوند موجود در کادر توضیحات کلیک کنید یا از این لینک یا کد QR در اینجا دیدن کنید،

your name and your email address. You sign up to my mailing list, and then the

نام و آدرس ایمیل خود را وارد کنید. شما در لیست پستی من ثبت نام می کنید، و سپس

ebook will arrive directly in your inbox, and after that, you will automatically

کتاب الکترونیکی مستقیماً به صندوق ورودی شما می رسد، و پس از آن، به طور خودکار

receive my free weekly PDFs alongside my news, course updates, and offers.

PDF های هفتگی رایگان من را در کنار اخبار، به روز رسانی دوره ها و پیشنهادات من دریافت خواهید کرد.

It's a free service; you can unsubscribe at any time.

این یک سرویس رایگان است. می توانید در هر زمان اشتراک خود را لغو کنید.

I sincerely hope that my ebook helps you.

من صمیمانه امیدوارم که کتاب الکترونیکی من به شما کمک کند.

Okay, this is going to be quite a long

بسیار خوب، این یک درس بسیار طولانی خواهد بود

lesson, so I'm going to tell you exactly what you can expect.

، بنابراین من دقیقاً به شما می‌گویم چه انتظاری دارید.

First, I'll talk briefly about the verb

ابتدا، من به طور خلاصه در مورد اشکال فعل صحبت می کنم

forms, and then we'll look at using 'have' to form perfect tenses and causative structures.

، و سپس به استفاده از 'have' برای تشکیل زمان های کامل و ساختارهای علّی می پردازیم.

Then, I'll describe how we use 'have' after modal verbs in conditional sentences and

سپس، نحوه استفاده از «have» را بعد از افعال معین در جملات شرطی و

to talk about obligations.

صحبت در مورد تعهدات توضیح خواهم داد.

Then, I'll talk about the meanings of

سپس، من در مورد معانی

'have' as a main verb and how we use it as a delexical verb.

'داشتن' به عنوان یک فعل اصلی و نحوه استفاده از آن به عنوان یک فعل delexical صحبت خواهم کرد.

Finally, I'll give you five phrasal verbs, five collocations, and 5 idioms

در نهایت، من به شما پنج فعل عبارتی، پنج هم‌آمیزی و 5 اصطلاح

with 'have'—15 in total.

با 'have' می‌دهم - در مجموع 15. می

I know that's a lot, but when you have

دانم که خیلی زیاد است، اما وقتی

finished watching this video about 'have', you will never have to watch another one.

تماشای این ویدیوی «داشتن» را تمام کردید، هرگز مجبور نخواهید شد ویدیو دیگری را تماشا کنید.

This is it right here, so let's get started.

اینجاست، پس بیایید شروع کنیم.

We will begin with verb forms.

ما با فرم های فعل شروع می کنیم.

'Have' is the base form.

"داشتن" شکل پایه است.

For third-person singular subjects—'he,'

برای موضوعات سوم شخص مفرد - "او"، "

'she,' or 'it'—we use 'has'.

او" یا "آن" - از "دارا" استفاده می کنیم.

The past simple and the past participle

ماضی ساده و مضارع

is 'had.'

«داشت» است. در این ویدیو

I'm going to talk about auxiliary and

قصد دارم در مورد افعال کمکی و

main verbs in this video.

اصلی صحبت کنم.

'Have' can be both.

"داشتن" می تواند هر دو باشد.

Auxiliary verbs come before main verbs and they don't add meaning.

افعال کمکی قبل از افعال اصلی قرار می گیرند و معنی اضافه نمی کنند.

They are there to form different grammatical structures.

آنها برای تشکیل ساختارهای دستوری مختلف وجود دارند.

We use 'have' like this to form perfect tenses.

ما از 'have' مانند این برای تشکیل زمان های کامل استفاده می کنیم.

An example—'I have eaten.'

یک مثال - "من خورده ام."

In contrast, main verbs carry meaning and refer to states, actions, or events.

در مقابل، افعال اصلی حامل معنی هستند و به حالات، اعمال یا رویدادها اشاره دارند.

For example—'I have a dog.'

به عنوان مثال - "من یک سگ دارم."

We're going to look at auxiliary verbs first.

ابتدا افعال کمکی را بررسی می کنیم.

We often contract 'have' and its forms when it's an auxiliary verb.

ما اغلب وقتی که یک فعل کمکی است، "دار" و اشکال آن را قرارداد می کنیم .

For example—'I have'='I've.'

برای مثال—'I have'='I've.'

'She has.

'او دارد.

She's. They had.

او آنها داشتند.

They'd.'

آنها انجام دادند.

How do we use 'have' as an auxiliary verb?

چگونه از "داشتن" به عنوان یک فعل کمکی استفاده می کنیم؟

Well, first, the perfect tenses.

خوب، اول، زمان های کامل.

We use 'have' plus past participle to form

برای تشکیل

the present perfect and the past perfect tenses.

زمان حال کامل و زمان گذشته کامل از "have" به علاوه ماضی استفاده می کنیم.

First, I want to talk about the present

ابتدا می خواهم در مورد

and past perfect simple tenses.

زمان حال و گذشته کامل ساده صحبت کنم.

The structure is 'have,' 'has,' or 'had' plus

ساختار عبارت است از 'have'، 'has' یا 'have' به اضافه

the past participle.

حرف ماضی.

'Have' and 'has' are used in the present

"دارا" و "دارا" در زمان حال

perfect, and 'had' in the past perfect.

کامل و "داشت" در گذشته کامل استفاده می شود.

We use the present perfect simple in

ما در حال حاضر کامل ساده به

three main ways.

سه روش اصلی استفاده می کنیم.

Firstly, to talk about life experiences:

اول، برای صحبت در مورد تجربیات زندگی:

'He has been to New Zealand.'

"او به نیوزیلند بوده است."

Secondly, to talk about things that

دوم اینکه در مورد چیزهایی صحبت کنیم که

started in the past and continue to the present.

از گذشته شروع شده و تا امروز ادامه دارد.

For example—'I've known her for several years.'

به عنوان مثال - "من او را برای چندین سال می شناسم."

And third, to talk about a past action with present consequences.

و سوم، صحبت در مورد یک عمل گذشته با پیامدهای حال.

'I have just eaten, so I'm not hungry.'

من تازه غذا خورده ام، پس گرسنه نیستم.

We use the past perfect simple to talk

ما از گذشته کامل ساده برای صحبت

about things that happened before another past event or before a point in the past.

در مورد چیزهایی استفاده می کنیم که قبل از یک رویداد گذشته یا قبل از نقطه ای در گذشته اتفاق افتاده است.

For example—'We had finished all of our work, so we went to the pub.'

به عنوان مثال: "ما همه کارمان را تمام کرده بودیم ، بنابراین به میخانه رفتیم."

I have a video about perfect tenses in English.

من یک ویدیو در مورد زمان های کامل به زبان انگلیسی دارم.

I will put the link in the description box.

لینک را در کادر توضیحات قرار می دهم.

Now, I want to talk about the present and past perfect continuous tenses.

حال می خواهم در مورد زمان حال و گذشته استمراری کامل صحبت کنم.

The structure of these tenses is 'have,' 'has,' or 'had been' plus -ing verb.

ساختار این زمان ها 'have'، ' has' یا 'had been' به اضافه فعل -ing است.

For example—'You've been waiting for hours.'

به عنوان مثال - "شما ساعت ها منتظر بودید."

Or: 'She has been reading the same book

یا: "او هفته هاست که همان کتاب را می خواند

for weeks.'

."

Or: 'Pete had been going out with Alex for

یا: "پیت

years before he proposed.'

سال ها قبل از اینکه الکس خواستگاری کند با او بیرون رفته بود."

Finally, we use the past perfect in

در نهایت، ما از گذشته کامل در

reported speech.

گفتار گزارش شده استفاده می کنیم.

In reported speech, we report what

در گفتار گزارش شده، آنچه را که

someone said and we often shift back one tense.

کسی گفته است گزارش می‌کنیم و اغلب زمان را به عقب برمی‌گردانیم.

So, present perfect and past simple both

بنابراین، حال کامل و گذشته ساده هر دو به

become past perfect.

گذشته کامل تبدیل می شوند.

An example—'I've lost my keys,' she said,

یک مثال - "من کلیدهایم را گم کرده ام"

becomes—She said that she had lost her keys.

تبدیل می شود - او گفت که کلیدهایش را گم کرده است.

Past perfect remains past perfect because

گذشته کامل، گذشته کامل باقی می ماند زیرا

we can't shift it further backwards.

ما نمی توانیم آن را بیشتر به عقب برگردانیم.

For example—'I'd been feeling unwell,'

برای مثال، اولی گفت: «احساس ناخوشی داشتم.

said Ollie.

Ollie said he had been feeling unwell.

اولی گفت که حالش خوب نبود.

Second section, the next use of 'have' that I want to talk about is in causative structures.

بخش دوم، کاربرد بعدی «دار» که می‌خواهم در مورد آن صحبت کنم در ساختارهای علّی است.

We use the causative when we talk about causing or persuading people to do things

وقتی در مورد ایجاد یا ترغیب افراد به انجام کارها

or making something happen.

یا ایجاد اتفاقی صحبت می کنیم، از علّت استفاده می کنیم.

In passive causative sentences, the

در جملات علّی مفعول،

structure is 'have' plus  object plus past participle.

ساختار «have» به اضافه مفعول به اضافه مضارع است.

For example—'We are having the kitchen renovated.'

به عنوان مثال: "ما در حال بازسازی آشپزخانه هستیم."

You can replace 'have' with 'get' with no change in structure or meaning, though

می‌توانید بدون تغییر در ساختار یا معنا، «داشتن» را با «به دست آوردن» جایگزین کنید ، اگرچه

'get' is more informal.

«به دست آوردن» غیررسمی‌تر است.

You might already know about this from my

شما ممکن است قبلاً در مورد این موضوع از

Get Masterclass, which I will also link in the description box.

Get Masterclas من بدانید که من همچنین در کادر توضیحات پیوند خواهم داد.

That was another long one, but so important!

این یکی دیگر طولانی بود، اما بسیار مهم!

The example with 'get'—'We are getting the

مثال با 'get'—'ما در حال

kitchen renovated.'

بازسازی آشپزخانه هستیم.'

Both structures are common in British English.

هر دو ساختار در انگلیسی بریتانیایی رایج هستند.

We often use them to say—'We are paying someone for their services.'

ما اغلب از آنها برای گفتن استفاده می کنیم - "ما به کسی برای خدماتش پول می دهیم."

Section three, let's talk about when we see 'have' after modal verbs.

بخش سوم، بیایید در مورد زمانی صحبت کنیم که بعد از افعال وجهی، "have" را می بینیم.

You can only use the base verb 'have,' not 'has,' not 'had.'

شما فقط می توانید از فعل پایه 'دار'، نه 'دار'، نه 'داشت' استفاده کنید.

Let's talk about deductions.

بیایید در مورد کسرها صحبت کنیم.

You can use 'have' plus past participle

می‌توانید از «دار» به علاوه ماضی

after 'must,' 'may,' 'might,' 'could,' 'can't,' or 'couldn't' to make deductions about the past.

بعد از «باید»، «ممکن است»، «ممکن است»، «می‌توانم»، «نمی‌توانم» یا «می‌توانم» برای استنباط درباره گذشته استفاده کنید.

For example—'He might have woken up late.' Or: 'They can't have seen our messages.'

به عنوان مثال - "او ممکن است دیر از خواب بیدار شده باشد." یا: "آنها نمی توانند پیام های ما را ببینند."

Ideal past, we use 'should have' plus the past participle to talk about things that

گذشته ایده آل، برای صحبت در مورد چیزهایی که

were ideal in the past but didn't happen.

در گذشته ایده آل بودند، اما اتفاق نیفتادند، از «باید داشته باشد» به اضافه حرف گذشته استفاده می کنیم.

There is sometimes a feeling of regret.

گاهی اوقات احساس پشیمانی وجود دارد.

'Should have' is often pronounced /ˈʃʊdə/ in informal, fast speech.

«باید» اغلب در گفتار غیررسمی و سریع /ˈʃʊdə/ تلفظ می شود.

An example—'You /ˈʃʊdə/ come to the party.

یک مثال - 'شما /ˈʃʊdə/ به مهمانی بیایید.

It was so much fun.

خیلی خوش گذشت.

You should have come.

باید می آمدی

You /ˈʃʊdə/ come.'

تو /ˈʃʊdə/ بیا.'

Past possibility—you can use 'could have' plus past participle for things that were

امکان گذشته—شما می توانید از «could have» به علاوه ماضی برای چیزهایی که

possible in the past.

در گذشته ممکن بود استفاده کنید.

For example—'She could have become an

به عنوان مثال: "

engineer if she had studied harder.'

اگر بیشتر درس می خواند می توانست مهندس شود."

Criticism—we also use 'could have' to

انتقاد - ما همچنین از «می‌توانست» برای

express criticism or disapproval.

ابراز انتقاد یا عدم تأیید استفاده می‌کنیم.

In fast speech, 'could have' is often

در گفتار سریع، «می‌توانست» اغلب

pronounced—can you guess it?

تلفظ می‌شود — آیا می‌توانید حدس بزنید؟

/ˈkʊdə/ 

/ˈkʊdə/

'You /ˈkʊdə/ told me you  weren't coming for dinner.

'تو /ˈkʊdə/ به من گفتی که برای شام نمی آیی.

You /ˈʃʊdə/ called!

شما /ˈʃʊdə/ تماس گرفتید!

You should have called!'

باید زنگ می زدی!

Last one—the future.

آخرین مورد - آینده.

We use 'will have' plus

ما از "will have" به علاوه

past participle in the future perfect simple tense to say that an action will

ماضی در زمان ساده آینده کامل استفاده می کنیم تا بگوییم که یک عمل کامل می شود

be complete or will happen before a time in the future.

یا قبل از زمانی در آینده اتفاق می افتد.

For example—'I will have finished the

به عنوان مثال - "من

book by next weekend.'

کتاب را تا آخر هفته آینده تمام خواهم کرد."

You'll also see this structure in the

همچنین این ساختار را در

future perfect continuous tense with an -ing verb to talk about an action that

زمان کامل استمراری آینده با یک فعل -ing برای صحبت در مورد عملی که

will continue to a time in the future.

تا زمانی در آینده ادامه خواهد داشت، خواهید دید.

For example—'I will have been learning

به عنوان مثال - "من

English for 7 years by December.'

تا دسامبر 7 سال انگلیسی را یاد خواهم گرفت."

Section four—conditionals.

بخش چهارم - مشروط

I want to discuss using 'have' and its forms in conditional sentences.

من می خواهم در مورد استفاده از "have" و اشکال آن در جملات شرطی بحث کنم.

I need your help here.

اینجا به کمک شما نیاز دارم آیا

Can you fill in the gaps?

می توانید جای خالی را پر کنید؟

'If you _ (not come) last night,  I would _ (be) disappointed.'

"اگر دیشب _ (نمیایی) ناامید می شوم."

Pause the video if you need, or are you

در صورت نیاز ویدیو را مکث کنید یا

ready for the answer?

برای پاسخ آماده هستید؟

'If you had not come last night, I would

اگر دیشب نمی آمدی،

have been disappointed.'

ناامید می شدم.

Which conditional is this?

این کدام مشروط است؟

It's the third conditional.

سومین مشروط است.

We always use 'had' and 'have'  in the third conditional.

ما همیشه از «داشت» و «داشتن» در شرط سوم استفاده می‌کنیم.

The if clause is followed by the past perfect—'had not come'—and the result  

بعد از بند if، حرف گذشته کامل می آید—'had not come'—و

clause contains a modal verb, often 'would', followed by 'have' plus past

بند نتیجه حاوی یک فعل معین است، اغلب 'would'، و به دنبال آن 'have' به اضافه

participle—'would have been'.

فعل ماضی—'would have been'.

You'll often hear 'would have' pronounced

اغلب می‌شنوید که

/ˈwʊdə/ in fast speech, /ˈʃʊdə/, /ˈwʊdə/, /ˈkʊdə/.

در گفتار سریع /ˈwʊdə/ تلفظ می‌شود، /ˈʃʊdə/، /ˈwʊdə/، /ˈkʊdə/.

'Have' and 'had' are also used in mixed

«داشتن» و «داشت» نیز در

conditional sentences, and I've put some examples of those in the "Have Ebook",

جملات شرطی مختلط استفاده می‌شوند، و من نمونه‌هایی از آن‌ها را در «کتاب الکترونیکی داشته باشید»،

link in the description.

پیوند در توضیحات قرار داده‌ام.

'Have' can be used in zero, first, and

'Have' را می توان در جملات شرطی صفر، اول و

second conditional sentences, but it's not part of the form.

دوم استفاده کرد، اما بخشی از فرم نیست.

Again, there are examples of this in the PDF.

باز هم نمونه هایی از این مورد در PDF وجود دارد.

Number five—obligations.

شماره پنج - تعهدات

We can use 'have to' to talk about obligations.

ما می توانیم از «باید» برای صحبت در مورد تعهدات استفاده کنیم.

An obligation is something we must do.

تعهد کاری است که باید انجام دهیم.

We often use 'have to' when the obligation to do something comes from outside the speaker.

ما اغلب زمانی از «باید» استفاده می کنیم که وظیفه انجام کاری از خارج از گوینده می آید.

Note that it's 'have to,' but sometimes in fast speech we make the informal

توجه داشته باشید که "باید" است، اما گاهی اوقات در گفتار سریع،

contraction /ˈhæf tə/, /ˈhæf tə/, or you will hear /ˈhæf tə/.

انقباض غیررسمی /ˈhæf tə/، /ˈhæf tə/ را ایجاد می کنیم، یا /ˈhæf tə/ را می شنوید.

'You /ˈhæf tə/ do this.'

شما /ˈhæf tə/ این کار را انجام می دهید.

For example, when someone tells us to do

به عنوان مثال، وقتی کسی به ما می‌گوید

something, the form is 'have to' plus base verb.

کاری را انجام دهیم، شکل "باید" به اضافه فعل پایه است.

An example—'I have to finish this report

یک مثال: من باید این گزارش را

by tomorrow.

تا فردا تمام کنم.

My manager told me to do this.'

مدیرم به من گفت این کار را انجام دهم.

In modern usage, we also use 'have to' when we're talking about things we think are

در استفاده مدرن، هنگامی که در مورد چیزهایی صحبت می کنیم که فکر می کنیم

necessary to do.

انجام آنها ضروری است، از "باید" نیز استفاده می کنیم.

For example—'I have to cook dinner tonight.

برای مثال: «امشب باید شام بپزم.

I've had takeaways for the past 3 days.'

من در 3 روز گذشته غذای آماده مصرف کرده ام.

Notice that I said 'have to'.

توجه کنید که گفتم "باید".

I'm almost adding a huff.

من تقریبا دارم یک هوف اضافه می کنم.

I /ˈhæf tə/ do it.

من /ˈhæf tə/ آن را انجام می دهم.

You can use 'have got to' with the same meaning as 'have to' in sentences in the

شما می‌توانید از «have to» با همان معنای «باید» در جملات

present tense.

زمان حال استفاده کنید.

'Have got to' is less formal than 'have to'.

"باید به" کمتر رسمی از "باید" است.

For example—'We've got to  order lunch for everyone.'

به‌عنوان مثال، «ما باید برای همه ناهار سفارش دهیم.»

In negative sentences, 'don't have to'

در جملات منفی، «نیازی نیست» به این

means something is not necessary.

معنی است که چیزی ضروری نیست.

You have a choice if you want to do it or not.

شما یک انتخاب دارید که آیا می خواهید آن را انجام دهید یا نه.

For example—'You don't have to help me set up for the meeting tomorrow. But you

برای مثال: «لازم نیست به من کمک کنید تا برای جلسه فردا آماده شوم. اما

can if you want to!'

اگر بخواهی می توانی!

Or: 'Oh, you didn't have to buy us a

یا: "اوه، مجبور نبودی برای ما

present! But thank you.'

هدیه بخری!" به هرحال متشکرم.'

Number six.

شماره شش. آیا

Does that work?

کار می کنه؟

Number six—we use 'had better to' talk

شماره شش - ما از "بهتر است"

about actions people should do in the present or future.

در مورد اقداماتی که مردم باید در حال یا آینده انجام دهند صحبت کنیم استفاده می کنیم.

Don't be fooled by 'had.'

فریب "داشت" را نخورید.

'Had better' doesn't refer to the past.

"بهتر بود" به گذشته اشاره نمی کند.

It's a stronger, more urgent expression than 'should' to talk about the best thing

این یک بیان قوی تر و فوری تر از "باید" است که در مورد بهترین کار صحبت کنید

to do.

.

There might be negative consequences if

اگر فرد این کار را انجام ندهد ممکن است عواقب منفی داشته باشد

the person doesn't do it.

.

For example—'You'd better ask Carrie

برای مثال، بهتر است

before you make any changes.

قبل از ایجاد هر تغییری از کری بپرسید.

Or Carrie might be angry.'

یا کری ممکن است عصبانی باشد.

Or: 'I'd better leave now to make sure I don't miss the bus.'

یا: "بهتر است الان بروم تا مطمئن شوم اتوبوس را از دست ندهم."

Many proficient speakers don't say 'had' or apostrophe 'd' at all.

بسیاری از سخنرانان ماهر به هیچ وجه «دارا» یا « د» را آپاستروف نمی‌گویند. می

You'll hear a lot of people saying better.

شنوید که خیلی ها بهتر می گویند.

'Better tidy up before mum gets home'—for example.

برای مثال، بهتر است قبل از اینکه مامان به خانه برگردد، خود را مرتب کنید.

This is in casual spoken English.

این به زبان انگلیسی گفتاری معمولی است.

Don't use it at work.

در محل کار از آن استفاده نکنید. از

Don't use it in an exam.

آن در امتحان استفاده نکنید.

Now, let's talk about the uses of 'have' as

حالا بیایید در مورد کاربردهای 'have' به عنوان

a main verb.

فعل اصلی صحبت کنیم.

First, I want you to do a matching exercise. Match the example sentence to the usage. 

اول از شما می خواهم یک تمرین تطبیقی ​​انجام دهید. جمله مثال را با کاربرد مطابقت دهید.

I am going to give you 5 seconds, but pause if you need to.

من به شما 5 ثانیه فرصت می دهم، اما در صورت نیاز مکث کنید.

The 4 sentences are:

4 جمله عبارتند از:

'I have a new car.'

"من یک ماشین جدید دارم."

'I have 4 siblings.'

من 4 خواهر و برادر دارم.

'He has a sore throat', and 'My dog has

"او گلو درد دارد" و "سگ من

beautiful eyes.'

چشمان زیبایی دارد."

The 4 usages for you to match to each

4 کاربرد برای مطابقت با هر

sentence are illness, physical characteristic, possession, and relationship.

جمله عبارتند از: بیماری، خصوصیات جسمانی، مالکیت و رابطه.

Five seconds, off you go!

پنج ثانیه، شما بروید!

Okay, are you ready for the answers?

خوب، آیا برای پاسخ ها آماده اید؟

Here we are.

اینجا هستیم.

'I have a new car'—shows possession.

"من یک ماشین جدید دارم" - مالکیت را نشان می دهد.

'I have 4 siblings'—relationship.

"من 4 خواهر و برادر دارم" - رابطه.

'He has a sore throat'—illness, and 'My dog

"او گلو درد دارد" - بیماری، و "سگ من

has beautiful eyes'—physical characteristic.

چشمان زیبایی دارد" - ویژگی فیزیکی.

How did you do?

چطور انجامش دادی؟

So, as a main verb, we use 'have' to talk about possessions, relationships,

بنابراین، به عنوان یک فعل اصلی، ما از "باید" برای صحبت در مورد دارایی ها، روابط،

illnesses, and characteristics.

بیماری ها و ویژگی ها استفاده می کنیم.

With these meanings, 'have' is a state verb,

با این معانی، "داشتن" یک فعل حالت است، به این

which means we don't use it in continuous tenses.

معنی که آن را در زمان های استمراری به کار نمی بریم.

We also don't usually contract 'have' when

همچنین وقتی به این شکل استفاده می‌شود، معمولاً «دارا» قرارداد نمی‌بندیم

used this way.

.

For example, it would be wrong to say—'I'm

به عنوان مثال، اشتباه است که بگوییم - "من

having a new car.'

یک ماشین جدید دارم."

'I have a new car'—in this case.

"من یک ماشین جدید دارم" - در این مورد.

'I've 4 siblings,' this is incorrect or it sounds extremely old-fashioned.

"من 4 خواهر و برادر دارم" این نادرست است یا بسیار قدیمی به نظر می رسد.

It's better to say—'I have 4 siblings.'

بهتر است بگوییم — من 4 خواهر و برادر دارم.

In speech and in formal writing, we often

در گفتار و در نوشتار رسمی، ما اغلب به

use 'have got' instead of 'have' with this meaning in British English.

جای «داشتن» با این معنی در انگلیسی بریتانیایی از «دارم» استفاده می‌کنیم.

In this case, 'have' is an auxiliary verb, and you will often see it contracted.

در این مورد، 'داشتن' یک فعل کمکی است، و اغلب آن را منقبض می بینید.

We generally only use 'have got' in the present tense.

ما معمولاً فقط در زمان حال از 'have' استفاده می کنیم .

'We've got two children. I've got a cold.'

ما دو بچه داریم. سرما خورده ام.'

Now, let's move on to events,  actions and experiences.

اکنون، بیایید به رویدادها، اقدامات و تجربیات برویم.

We can use 'have' to talk about things like events, actions, and experiences.

می‌توانیم از «باید» برای صحبت در مورد چیزهایی مانند رویدادها، اعمال و تجربیات استفاده کنیم.

In this case, 'have' is a delexical verb.

در این مورد، «داشتن» یک فعل انحرافی است.

The main meaning is in the noun in the

معنای اصلی در اسم در جمله است

sentence, not in the verb 'have'.

، نه در فعل «داشتن».

We can use 'have' in continuous tenses.

ما می توانیم از 'have' در زمان های استمراری استفاده کنیم.

Here are some topics that we often use 'have' plus noun to talk about:

در اینجا برخی از موضوعاتی وجود دارد که ما اغلب از اسم به اضافه 'have' برای صحبت در مورد آنها استفاده می کنیم:

. One—meals and drinks.

. یک - وعده های غذایی و نوشیدنی.

We can use 'have' in place of the verbs 'eat' or 'drink' before nouns like breakfast, a

می‌توانیم قبل از اسم‌هایی مانند صبحانه،

snack, a cup of tea, a swig, which is a quick drink of something.

میان‌وعده، یک فنجان چای، یک فنجان چای، که یک نوشیدنی سریع از چیزی است، از «دار» استفاده کنیم.

Two—talking and disagreements.

دو- گفتگو و اختلاف نظر.

We can use 'have' before lots of nouns that

می‌توانیم قبل از تعداد زیادی از اسم‌هایی که

have meanings related to talk and disagreements.

معانی مربوط به صحبت و اختلاف نظر دارند، از «دار» استفاده کنیم.

For example—'have a  discussion', 'have a squabble.'

به‌عنوان مثال، «مذاکره کنید »، «مشاهده کنید».

'A squabble' is a noisy argument about something minor.

"مشاهده" یک بحث پر سر و صدا در مورد چیزی جزئی است.

'To have a chinwag', a friendly conversation.

یک مکالمه دوستانه "برای داشتن یک چانه".

Three—washing and treatments.

سه- شستشو و درمان.

We often talk about washing and beauty treatments with 'have'.

ما اغلب در مورد شستشو و درمان های زیبایی با 'دار' صحبت می کنیم.

For example—'have a shower', 'have a massage', 'have a soak', which is a long bath.

به عنوان مثال: «دوش بگیرید»، «ماساژ کنید» ، «یک حمام کنید» که یک حمام طولانی است.

And four—resting.

و چهار - استراحت.

We talk about resting with 'have'—'to have

ما در مورد استراحت با «داشتن» - «

a nap,' 'to have a day off,' 'to have a breather,' which is a short break.

چرت زدن»، «یک روز مرخصی»، « نفس کشیدن» صحبت می کنیم که یک استراحت کوتاه است.

Sometimes you can remove 'have' plus noun and replace it with a single-word verb.

گاهی اوقات می‌توانید اسم «have» را حذف کرده و یک فعل تک کلمه‌ای جایگزین آن کنید.

'Have' plus noun is often preferred in more colloquial speech.

اسم به علاوه «دارن» اغلب در گفتار محاوره‌ای ترجیح داده می‌شود.

For example—'We had a discussion about it.

به عنوان مثال - ما در مورد آن بحث کردیم.

We discussed it.'

ما در مورد آن بحث کردیم.

'Are you going to have a shower?

'میخوای دوش بگیری؟ آیا

Are you going to shower?'

می‌خواهی دوش بگیری؟

'My son usually has a nap in the afternoon.

پسرم معمولاً بعد از ظهر چرت می‌زند.

My son usually naps in the afternoon.'

پسر من معمولا بعد از ظهر چرت می زند.

Okay, we're at the fun bit.

خوب، ما در مرحله سرگرمی هستیم.

We are at our top 5 sections!

ما در 5 بخش برتر خود هستیم!

I'm going to teach you 5 phrasal verbs with 'have,' 5 collocations with 'have,'

من قصد دارم 5 فعل عبارتی با 'have'، 5 ترکیب با 'have'

and 5 idioms with have.

و 5 اصطلاح با have را به شما آموزش دهم.

Let's start with the phrasal verbs.

بیایید با افعال عبارتی شروع کنیم.

Number one—'to have somebody on,' 'to have somebody on.'

شماره یک - "کسی را در دست داشتن"، "کسی را در اختیار داشتن ".

If you 'have somebody on,' you try to make someone believe something is true when

اگر «کسی را در اختیار دارید»، معمولاً به شوخی سعی می‌کنید کسی را باور کند که چیزی درست است در حالی که

it's not, usually as a joke.

اینطور نیست.

It's often used in a continuous tense,

اغلب در زمان استمراری استفاده می شود،

and this is a particularly informal phrasal verb.

و این یک فعل عبارتی غیر رسمی است.

For example—'That can't be true!

به عنوان مثال - "این نمی تواند درست باشد! آیا

Are you having me on?'

من را در اختیار دارید؟

Number two is to 'have something on,' 'to have something on.'

شماره دو «داشتن چیزی روی»، « داشتن چیزی روی» است.

If you 'have something on,' you are wearing it.

اگر چیزی به تن دارید، آن را می پوشید.

'Have' is not used in continuous tenses in

در این فعل عبارتی از «دارا» در زمان های استمراری استفاده نمی شود

this phrasal verb.

.

'I had shorts on, so I was freezing!'

"من شلوارک پوشیده بودم، پس داشتم یخ می زدم!"

Number three—'to have somebody over,' 'to have somebody over.'

شماره سه - "برای داشتن کسی،" "برای داشتن کسی".

If you 'have somebody over,' you invite them to your home.

اگر "کسی را دارید" او را به خانه خود دعوت می کنید. برای مثال،

'We're having some friends over tomorrow'— for example.

فردا چند دوست خواهیم داشت.

Note that an alternative for this in British English is to 'have someone round.'

توجه داشته باشید که یک جایگزین برای این مورد در انگلیسی بریتانیایی این است که "یک نفر دور" داشته باشد.

Number four—'to have something in,' 'to have something in.'

شماره چهار - "چیزی در داخل داشتن"، " چیزی در آن وجود دارد."

This means to have a supply of something.

این به معنای عرضه چیزی است.

'Do we have any milk in?'—for example.

برای مثال، "آیا ما شیر داریم؟"

Number five—'to have something back,' 'to have something back.'

شماره پنج: «چیزی پس گرفتن»، « چیزی پس گرفتن».

If you 'have something back,' you receive something you lent out or you receive

اگر «چیزی پس گرفته‌اید»، چیزی را دریافت می‌کنید که قرض داده‌اید یا

something that was taken from you.

چیزی را دریافت می‌کنید که از شما گرفته شده است.

For example—'Can I have that pen back

به عنوان مثال: "آیا می توانم آن خودکار را

when you're finished with it?'

پس از پایان کار با آن پس بگیرم؟"

Okay, collocations!

بسیار خوب، مجموعه ها!

Let's look at five collocations with 'have,' and it's quiz time.

بیایید به پنج ترکیب با "دارم" نگاه کنیم و زمان مسابقه فرا رسیده است.

I'm going to give you 5 sentences and 5 words to fill in the gaps.

من 5 جمله و 5 کلمه به شما می دهم تا جای خالی را پر کنید.

I'm going to give you 5 seconds, but please pause this video if it's not enough.

من به شما 5 ثانیه فرصت می دهم، اما اگر این ویدیو کافی نیست، لطفاً مکث کنید.

The sentences are as follows:

جملات به شرح زیر است:

Number one—'She doesn't have (a or an) _

شماره یک - "او (یک یا یک) ندارد _

about the party we're planning for her birthday!'

درباره جشنی که برای تولدش برنامه ریزی می کنیم!"

Number two—'I never had (a or an) _ for spicy

شماره دو: "من هرگز (یک یا یک) _ برای غذای تند نداشتم

food until I went to India last year.'

تا اینکه سال گذشته به هند رفتم."

Number three—'My son had (a or an) _ because

شماره سه: پسرم (یک یا یک) داشت _ چون

he wasn't allowed 15 scoops of ice cream.'

اجازه نداشت 15 قاشق بستنی بخورد.

Number four—'Thank you so much for

شماره چهار - از اینکه

inviting us.

ما را دعوت کردید بسیار متشکرم.

We had (a or an) _,' and number five—'She had

ما (الف یا یک) _ داشتیم، و شماره پنج - «او

(a or an) _ on the ski slopes yesterday and broke her leg.'

دیروز در پیست اسکی (الف یا یک) داشت و پایش شکست.'

The options are tantrum, accident, clue, blast, and liking.

گزینه ها عبارتند از: عصبانیت، تصادف، سرنخ، انفجار و دوست داشتن.

I'll give you five seconds.

من به شما پنج ثانیه فرصت می دهم.

Okay, are you ready for the answers?

خوب، آیا برای پاسخ ها آماده اید؟

Here they are.

آن ها اینجا هستند.

Number one—'She doesn't have a clue about

شماره یک: "او هیچ سرنخی در مورد

the party we're planning for her birthday.'

جشنی که ما برای تولدش برنامه ریزی می کنیم، ندارد."

Number two—'I never had a liking for

شماره دو: «

spicy food until I went to India last year.'

تا سال گذشته که به هند رفتم، هرگز به غذاهای تند علاقه نداشتم».

Number three—'My son had a tantrum

شماره سه: پسرم عصبانی شد

because he wasn't allowed 15 scoops of ice cream.'

زیرا اجازه نداشت 15 قاشق بستنی بخورد.

Number four—'Thank you so much for inviting us.

شماره چهار - از اینکه ما را دعوت کردید بسیار متشکرم.

We had a blast,' and number five—'She had an accident while skiing and broke her leg.'

ما یک انفجار داشتیم، و شماره پنج: او هنگام اسکی تصادف کرد و پایش شکست.

Let's go through those together.

بیایید آن ها را با هم مرور کنیم.

Number one is 'to not have a clue' or 'to

شماره یک "نداشتن سرنخ" یا "

have no clue.'

نداشتن سرنخ" است.

This is also an idiom.

این هم یک اصطلاح است. به

It means not knowing about something or not being able to remember something.

معنای ندانستن چیزی یا ناتوانی در به خاطر سپردن چیزی است.

Another example—'I don't have a clue where I left my keys.'

مثال دیگر: "من نمی دانم کلیدهایم را کجا گذاشته ام."

Number two—'to have a liking for.'

شماره دو - "دوست داشتن برای."

This simply means that you like something

این به سادگی به این معنی است که شما چیزی را دوست دارید

or you have a feeling that you like something.

یا احساس می کنید چیزی را دوست دارید.

For example—'Elliot has a liking for fine dining.'

به عنوان مثال - "الیوت به غذاخوری خوب علاقه دارد."

Number three—'to have a tantrum.'

شماره سه: «تند و خشن بودن».

If you 'have a tantrum,' you have a short,

اگر شما یک

sudden period of uncontrolled anger.

عصبانیت کنترل نشده کوتاه و ناگهانی دارید.

Tantrums are usually associated with children.

کج خلقی معمولا با کودکان همراه است.

For example—'Alicia had a tantrum when her mum wouldn't buy her a toy.'

به عنوان مثال: «آلیسیا وقتی مادرش برایش اسباب‌بازی نمی‌خرد عصبانی شد.»

Number four—'to have a blast.'

شماره چهار - "برای داشتن یک انفجار."

This wonderful collocation means to have

این ترکیب فوق‌العاده به معنای گذراندن

a really good time.

اوقات بسیار خوبی است.

'I had a blast at the concert last night.'

من در کنسرت دیشب خیلی خوشحال شدم.

And number five—'to have an accident.'

و شماره پنج: تصادف کردن.

You might already know this collocation.

ممکن است قبلاً این ترکیب را بشناسید.

'An accident' is something bad and unintended that happens, like a car crash

"تصادف" اتفاق بد و ناخواسته ای است که اتفاق می افتد، مانند تصادف ماشین

or a fall.

یا سقوط.

If you 'have an accident,' you are involved

اگر «تصادفی داشته باشید» درگیر

in it.

آن هستید.

For example—'We had an accident while

به عنوان مثال-"

driving home last night.'

دیشب هنگام رانندگی به خانه تصادف کردیم."

Finally, we are getting to the end now! We are onto idioms.

بالاخره الان داریم به پایان میرسیم! ما روی اصطلاحات هستیم.

I have five for you.

من پنج تا برات دارم

Number one—'and what have you.'

شماره یک - "و چه داری."

This idiom, really cool actually!

این اصطلاح، واقعاً جالب است!

I don't think I've ever taught this one before.

فکر نمی کنم قبلاً این یکی را تدریس کرده باشم.

This idiom means 'and other similar things

این اصطلاح به معنای "و ​​سایر چیزها

or people.'

یا افراد مشابه" است.

Very common in British English.

در انگلیسی بریتانیایی بسیار رایج است.

An example—'There were sandwiches, sausage rolls and what have you.'

یک مثال - "ساندویچ‌ها، رول‌های سوسیس و شما چه چیزهایی دارید."

Other similar things.

موارد مشابه دیگر

It's like saying 'etc.,' 'and what have you.'

مثل این است که بگویید «و غیره»، «و چه داری».

Other things.

چیز های دیگر.

Number two—'to have it in  you,' 'to have it in you.'

شماره دو: «آن را در خود داشته باشی»، «آن را در تو داشته باشم».

This means to be capable of doing something or having a particular quality,

این به معنای توانایی انجام کاری یا داشتن یک کیفیت خاص است

and it can be followed by 'to do something.'

و می‌تواند به دنبال آن عبارت «انجام کاری» باشد.

For example—'I don't think he has it in

به عنوان مثال: «فکر نمی‌کنم او در

him to sing on stage.'

ذهنش باشد که روی صحنه بخواند».

Number three—'to have something down to a

شماره سه - "داشتن چیزی به یک

fine art.'

هنر زیبا."

If you 'have something down to a fine art,'

اگر «کاری در حد یک هنر زیبا دارید»،

you are skilled at it because you have done it so many times.

در آن مهارت دارید زیرا بارها آن را انجام داده‌اید.

For example—'We have our 4 kids bath and bedtime routines down to a fine art.'

به عنوان مثال: "ما 4 کودک خود را در حمام کردن و خوابیدن به یک هنر زیبا خلاصه می کنیم."

Note: you will often see this as 'have got something down to a fine art.'

توجه: شما اغلب این را به این صورت می بینید که " به یک هنر زیبا رسیده اید."

Number four, I love this one—'to have a bone to pick with someone,' 'to have a 

شماره چهار، من این یکی را دوست دارم - « با کسی استخوانی برای انتخاب کردن داشته باشم،» «

bone to pick with someone.'

استخوانی برای برداشتن با کسی داشته باشم».

I have a strong memory of my mum saying this to me when I was a child and really

من یک خاطره قوی از مادرم دارم که وقتی بچه بودم این را به من می گفت و واقعاً

not understanding what it meant.

معنی آن را نمی فهمیدم.

If you 'have a bone to pick with someone,'

اگر «استخوانی برای برداشتن با کسی دارید»،

you have an issue to discuss with someone often because they've done something annoying.

مشکلی دارید که باید با کسی صحبت کنید، زیرا او کاری آزاردهنده انجام داده است.

For example—'I have a bone to pick with you.

به عنوان مثال، من یک استخوان برای چیدن با شما دارم.

Why did you tell the boss I was thinking

چرا به رئیس گفتی که به

about quitting?'

ترک فکر می کنم؟

And number five, our last one, I'm

و شماره پنج، آخرین مورد ما، من

actually nearly emotional about that—'to have somebody eating out of your hand.'

در واقع تقریباً در مورد آن احساساتی هستم - " اینکه کسی از دست شما غذا بخورد."

If you 'have someone eating out of your hand,' you have made them very willing to

اگر "کسی را دارید که از دست شما غذا می خورد "، او را بسیار مایل به

do or think what you want them to.

انجام یا فکر کردن آنچه شما می خواهید کرده اید.

For example—'She has her students eating

به عنوان مثال - "او شاگردانش را مجبور می کند که از

out of her hand.'

دست او غذا بخورند."

Oh my word, we have come to the end of

اوه حرف من، ما به پایان

the Have Masterclass!

Have Masterclass رسیدیم!

I need to sit down now.

الان باید بشینم

That was a load of information.

این حجم زیادی از اطلاعات بود.

There's lots more to learn and there are

چیزهای بیشتری برای یادگیری وجود دارد و

lots of exercises to complete.

تمرینات زیادی برای تکمیل وجود دارد.

It's all contained in the everything you

همه اینها در همه چیزهایی است که

need to know about "Have Ebook."

باید درباره «کتاب الکترونیکی داشته باشید» بدانید.

I'll put the links up on screen or you

من پیوندها را روی صفحه قرار می دهم یا

can just click in the description box, so that you can get your copy and download

فقط می توانید روی جعبه توضیحات کلیک کنید تا بتوانید نسخه خود را دریافت کرده و

it immediately.

بلافاصله آن را دانلود کنید.

If you enjoy learning English with me

اگر از یادگیری زبان انگلیسی با من

here on YouTube, don't forget that I run online English courses so you can learn

در اینجا در YouTube لذت می برید، فراموش نکنید که من دوره های آنلاین انگلیسی را برگزار می کنم تا بتوانید

with me in depth.

با من عمیقاً یاد بگیرید.

Over 10,000 students have joined our

بیش از 10000 دانش‌آموز به

Beautiful British English  B1, B2, and C1 Programmes.

برنامه‌های B1، B2، و C1 انگلیسی انگلیسی زیبای ما پیوسته‌اند.

These are 12-week self-study programmes

اینها برنامه های خودآموز 12 هفته ای

with the option of feedback from my team of teachers.

با گزینه بازخورد از تیم معلمان من هستند.

Each programme comes with access to our community where you can clarify all your

هر برنامه با دسترسی به جامعه ما ارائه می شود که در آن می توانید تمام

doubts with my team of teachers.

تردیدهای خود را با تیم معلمان من روشن کنید.

They will answer any course-related questions.

آنها به هر سوال مرتبط با دوره پاسخ خواهند داد.

The feedback on these courses has been amazing, and it's been awesome to see our

بازخورد این دوره‌ها شگفت‌انگیز بوده است ، و دیدن

amazing students transform their English, especially those who went from B1 to C1.

دانش‌آموزان شگفت‌انگیز ما که انگلیسی خود را تغییر می‌دهند، بسیار شگفت‌انگیز است، به‌ویژه کسانی که از B1 به C1 رفته‌اند.

Incredible! If you are interested, please visit

باور نکردنی! اگر علاقه مند هستید، لطفاً

englishwithlucy.com for more information.

برای اطلاعات بیشتر به englishwithlucy.com مراجعه کنید.

I will see you soon for another lesson!

به زودی برای یک درس دیگر می بینمت!

Muah!

موح!