IELTS Speaking Mock Test: Band 7 (with feedback)

- Today, I'm gonna do something

- امروز، کاری را انجام می دهم که

I've not done for a long, long time.

مدت هاست انجام نداده ام.

I'm gonna share with you a mock test,

من می خواهم یک آزمون آزمایشی را با شما به اشتراک بگذارم،

a full mock test that I did with one of my students

یک آزمون آزمایشی کامل که با یکی از دانش آموزانم

on the IELTS Speaking Gold course.

در دوره آیلتس Speaking Gold انجام دادم.

Her name is Kristen from China and she gets a band seven.

نام او کریستن از چین است و یک گروه موسیقی هفت دریافت می کند.

Stay to the end of the test

تا پایان آزمون بمانید

and I will give you a breakdown

و من به شما توضیح خواهم داد که

of why she got that score in all the different parts,

چرا او این نمره را در تمام بخش‌های مختلف کسب کرده است،

the different skills that she did there.

مهارت‌های مختلفی که در آنجا انجام داده است.

I hope you like it.

امیدوارم خوشتون بیاد

Enjoy, let's get straight into it.

لذت ببرید، بیایید مستقیم وارد آن شویم.

Hello, can you tell me your full name, please?

سلام میشه اسم کاملتونو بگید لطفا

- My name is Shuo Yun.

- اسم من شو یون است.

- Okay, and what can I call you?

- باشه، و چی می تونم صداتون کنم؟

- You can call me Kristen.

- می تونی منو کریستن صدا کنی.

This is my English name.

این اسم انگلیسی منه

- Okay, Kristen.

- باشه کریستن.

So I've seen your ID.

بنابراین من شناسه شما را دیدم.

Now in the first part of this test,

حالا در قسمت اول این تست،

I'm gonna ask you some questions about yourself.

من از شما چند سوال در مورد خودتان می‌پرسم.

Let's talk first of all about your home.

بیایید اول از همه در مورد خانه شما صحبت کنیم.

Do you live in a house or a flat?

آیا در خانه یا آپارتمان زندگی می کنید؟

- I'm living in a flat with my parents,

- من با پدر و مادرم در یک آپارتمان زندگی می کنم،

because I'm originally from a small family

زیرا اصالتاً از خانواده کوچکی هستم

so I don't need to live a house.

بنابراین نیازی به زندگی در خانه ندارم.

- Which is your favorite room there?

- اتاق مورد علاقه شما در آنجا کدام است؟

- I prefer my bedroom,

- من اتاق خوابم را ترجیح می دهم،

because usually I will hang out with my relatives,

زیرا معمولاً با اقوام،

my parents and my friends.

والدینم و دوستانم معاشرت می کنم.

So I just got some,

بنابراین من به تازگی مقداری خریدم،

a few time I can stay with myself in my bedroom

چند بار می توانم با خودم در اتاق خوابم بمانم

so I will choose this room.

تا این اتاق را انتخاب کنم.

- Okay, and who do you live with?

- باشه، و با کی زندگی می کنی؟

- Live with my parents,

- با پدر و مادرم زندگی کنم،

'cause I'm the only child in my family

چون من تنها فرزند خانواده ام هستم

and I don't have my grandparents

و پدربزرگ و مادربزرگم را ندارم،

so now I live with my parents.

بنابراین اکنون با پدر و مادرم زندگی می کنم.

- Okay.

- باشه

I'd like to move on now and talk about challenges.

من می خواهم اکنون ادامه دهم و در مورد چالش ها صحبت کنم. به

What subject do you think is the most challenging at school?

نظر شما کدام درس در مدرسه چالش برانگیزترین است؟

- I'll go for mathematics.

- برم برای ریاضی.

I really hate mathematics list subject when I was young,

وقتی جوان بودم واقعا از موضوع لیست ریاضی متنفرم،

even like right now, I still don't like it.

حتی مثل الان، هنوز آن را دوست ندارم.

It's very hard for me in the past.

در گذشته برای من خیلی سخت بود.

Even like one plus one equal to two.

حتی مثل یک به علاوه یک برابر دو.

In the past, I need to think about it maybe five minutes

در گذشته،

or 10 minutes when I was a kid.

زمانی که بچه بودم، شاید پنج دقیقه یا 10 دقیقه به آن فکر کنم.

- Do you like to challenge yourself?

- آیا دوست داری خودت را به چالش بکشی؟

- In the past, I would say no.

- در گذشته می گفتم نه.

But for now, this stage of Kristen, I would say yes,

اما در حال حاضر، این مرحله از کریستن، من می گویم بله،

especially like practice my English.

به خصوص مانند تمرین انگلیسی من.

I need to take my English to next level

من باید زبان انگلیسی خود را به سطح بعدی برسانم

and I will go for, I'll go to the UK

و می روم،

for studying my master's degree this year.

امسال برای تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد به انگلستان خواهم رفت.

Then I need to face more different

سپس باید با

and hard challenges in my life.

چالش های متفاوت و سخت تری در زندگی ام روبرو شوم.

- Do you like to live a life that has lots of challenges?

- آیا دوست دارید زندگی ای داشته باشید که چالش های زیادی داشته باشد؟

- If I have choice

- اگر انتخابی داشته باشم

and I really can do it, in reality, my answer is no.

و واقعاً بتوانم آن را انجام دهم، در واقع پاسخ من منفی است.

I would like to live more comfortable and relaxed,

من دوست دارم راحت تر و آسوده تر زندگی کنم،

but yes, instead of I need to meet

اما بله، به جای این که باید به طور منظم با

a grade of different challenges on a regular basis.

درجه ای از چالش های مختلف روبرو شوم.

I don't like that.

من آن را دوست ندارم.

- Let's move on and talk about music.

- بیایید جلو برویم و در مورد موسیقی صحبت کنیم.

Have you learned to play a musical instrument?

آیا نواختن ساز را یاد گرفته ای ؟

- Yes, when I was young, pretty much that age,

- بله، وقتی جوان بودم، تقریباً در آن سن،

maybe eight years old,

شاید هشت سالگی،

my parents took me to go to music,

پدر و مادرم مرا بردند تا بروم سراغ موسیقی،

maybe music place to learn to play piano at that moment,

شاید در آن لحظه مکان موسیقی برای یادگیری نواختن پیانو،

yes, but I gave up, I only learned it for one year.

بله، اما من آن را رها کردم، فقط یک سال آن را یاد گرفتم.

Then after that, I chose to learn fencing.

بعد از آن، شمشیربازی را یاد گرفتم.

- And what musical instruments

do you enjoy listening to the most?

- و از گوش دادن به کدام آلات موسیقی

بیشتر لذت می برید؟

- Honestly, I don't listen too much

- راستش من

instruments in my daily life.

در زندگی روزمره زیاد ساز گوش نمی دهم.

If I have to choose one, then like guitar,

اگر مجبور باشم یکی را انتخاب کنم، مانند گیتار،

'cause it sounds different compared to other instruments.

چون در مقایسه با سازهای دیگر متفاوت است. بله

Yes.

- Do you think children should learn

- به نظر شما بچه ها باید

to play an instrument at school?

ساز زدن را در مدرسه یاد بگیرند؟

- It really depends.

- واقعاً بستگی دارد.

Different children's, their personal opinions

کودکان مختلف، نظرات شخصی آنها

instead of I tell you you need to learn it

به جای من به شما می گویم که باید آن را یاد بگیرید

or you need to learn that.

یا باید آن را یاد بگیرید.

If there are some groups

اگر گروه‌هایی

of students they would like to learn,

از دانش‌آموزان وجود دارند که دوست دارند یاد بگیرند،

then this answer is yes.

این پاسخ مثبت است.

If you don't want to learn it,

اگر نمی خواهید آن را یاد بگیرید،

then you don't need to learn it in your school.

پس نیازی به یادگیری آن در مدرسه خود ندارید.

- Do you think music education is important for children?

- به نظر شما آموزش موسیقی برای بچه ها مهم است؟

- To some degree, I would say yes,

- تا حدودی می گویم بله،

but it's not that important.

اما آنقدرها هم مهم نیست.

If you are a big fan of music, then it's important for you.

اگر از طرفداران بزرگ موسیقی هستید، پس برای شما مهم است.

If you don't have any interest in this area,

اگر هیچ علاقه ای به این حوزه ندارید،

then this answer is absolutely not.

پس این پاسخ مطلقاً نیست.

- Okay.

- باشه

Now I'm gonna move on

حالا من ادامه می دهم

and I'm gonna give you a topic next.

و موضوع بعدی را به شما می دهم. از

I'd like you to talk about it for one to two minutes.

شما می خواهم یک تا دو دقیقه در مورد آن صحبت کنید.

You've got one minute to prepare

شما یک دقیقه فرصت دارید تا آماده شوید

and you can make some notes if you wish.

و در صورت تمایل می توانید یادداشت برداری کنید.

Do you understand?

می فهمی؟

- Yes, I understand.

- بله، متوجه شدم.

- Great, so I think you've got your pencil and paper

- عالی است، بنابراین فکر می کنم شما مداد و کاغذ خود را دارید

and this is your topic.

و این موضوع شماست.

Can you start talking now please?

میشه لطفا همین الان شروع به صحبت کنید؟

- Yes, so I'm gonna describe a time when I were busy

- بله، بنابراین من می خواهم زمانی را توصیف کنم که مشغول بودم،

so I would say this days,

بنابراین می گویم این روزها،

this my master semester in my uni.

این ترم کارشناسی ارشد در دانشگاه من است.

So I have to prepare a grade of documents

بنابراین من باید یک درجه از مدارک

and some materials for my uni.

و برخی از مواد برای دانشگاه خود آماده کنم.

And I really feel I'm overwhelmed,

و من واقعاً احساس می کنم غرق شده ام،

because this year, not only I need to finish my final

زیرا امسال نه تنها باید

dissertation in uni,

پایان نامه پایانی خود را در دانشگاه تمام کنم،

but also I need to prepare to go to the UK

بلکه باید

for study my master's degree.

برای تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد به انگلستان نیز آماده شوم.

So I need to, for example,

بنابراین من باید مثلاً

I need to go to visa center to finish my visa.

برای تکمیل ویزای خود به مرکز ویزا مراجعه کنم.

I need to apply for the UK's universities.

من باید برای دانشگاه های انگلستان اقدام کنم.

I don't know if you, if they will give me lots of offers.

نمی‌دانم شما پیشنهادهای زیادی به من می‌دهند یا خیر.

So I have to maybe apply

بنابراین من باید همزمان

for different units in the UK at the same time.

برای واحدهای مختلف در انگلستان اقدام کنم.

For example, like King's, the University of Edinburgh

مثلاً مانند کینگز، دانشگاه ادینبورگ

or the University of Sheffield, for example.

یا دانشگاه شفیلد.

And I was unhappy in maybe last week,

و من شاید در هفته گذشته ناراضی بودم،

but I talked to my parents and some of my close friends.

اما با پدر و مادرم و برخی از دوستان نزدیکم صحبت کردم.

I feel much better now.

الان احساس خیلی بهتری دارم

For example, like last week,

مثلا مثل هفته پیش با

I talk one of my Chinese professors.

یکی از اساتید چینی ام صحبت می کنم.

I tell them these days,

این روزها به آنها می گویم،

I need to work on two significant things at the same time.

باید همزمان روی دو چیز مهم کار کنم .

I don't really don't know,

من واقعا نمی دانم،

I have no idea how to deal with them.

من نمی دانم چگونه با آنها برخورد کنم.

I want to finish them perfectly.

من می خواهم آنها را کامل تمام کنم.

I really don't know in my last stage,

من واقعاً در مرحله آخرم نمی دانم،

could you give me some, any ideas?

می توانید ایده ای به من بدهید؟

And that person helped me an awful lot.

و آن شخص خیلی به من کمک کرد.

So I think even though I feel that that was a hard time,

بنابراین فکر می‌کنم با وجود اینکه احساس می‌کنم زمان سختی بود،

that was a busy time,

زمان شلوغی بود،

but I still can ask someone for help.

اما هنوز هم می‌توانم از کسی کمک بخواهم.

It makes me happier now-- - Okay, I'll stop you there.

الان خوشحالم میکنه --- باشه، اونجا متوقفت می کنم.

Thank you very much.

خیلی ممنون.

Okay, so we've been talking here

خوب، پس ما در اینجا

about a time when you were busy.

درباره زمانی صحبت کرده ایم که شما مشغول بودید.

I'd like to go on and ask you some questions

من می خواهم ادامه دهم و از شما سؤالاتی

related to that.

در این زمینه بپرسم.

Let's talk first of all

بیایید اول از همه

about the good and bad of being busy.

در مورد خوب و بد مشغول بودن صحبت کنیم.

So what are the advantages and disadvantages of being busy?

پس مزایا و معایب مشغول بودن چیست؟

- So for being busy,

- بنابراین برای مشغول بودن،

the advantage is you can push yourself,

مزیت این است که می‌توانید به خودتان فشار بیاورید،

maybe get out of your comfort zone

شاید

instead of maybe lying on your bed

به جای اینکه روی تخت خود دراز بکشید

or watching some, you know,

یا

rubbish TV series or movies in your house.

سریال‌های تلویزیونی یا فیلم‌های آشغالی را در خانه‌تان تماشا کنید، از منطقه راحتی خود خارج شوید.

So if you can, got a grade of things to do,

بنابراین اگر می توانید، درجه ای از کارها را برای انجام دادن داشته باشید،

like maybe studying English

مثلاً شاید مطالعه زبان انگلیسی

or clean your house,

یا تمیز کردن خانه،

like, there's things you can improve yourself

مثلاً، چیزهایی وجود دارد که می توانید همزمان از نظر

maybe physically and mentally at the same time.

فیزیکی و ذهنی خود را بهبود بخشید.

- Do you think it's good for children to be busy?

- فکر می کنید شلوغی بچه ها خوب است؟

- I would say definitely not.

- من می گویم قطعا نه.

So like, right now in society,

بنابراین، در حال حاضر در جامعه،

there are many childrens that pretty young, you know,

بسیاری از کودکان وجود دارند که بسیار جوان هستند،

but they have to learn instruments

اما آنها باید سازها را یاد بگیرند

and they have to learn their subjects at school

و همچنین باید موضوعات خود را در مدرسه یاد بگیرند

as well so they feel overwhelmed.

تا احساس خستگی کنند.

But when they talk to parents, the parents always ignore it.

اما وقتی با والدین صحبت می کنند، والدین همیشه به آن توجه نمی کنند. می

You know, they don't care about their kids' real feelings.

دانید، آنها به احساسات واقعی فرزندانشان اهمیت نمی دهند.

They just care about, they need to work hard,

آنها فقط به آنها اهمیت می دهند، آنها باید سخت کار کنند،

they need to get the number one,

آنها باید شماره یک را بدست آورند،

otherwise you are not the best one.

در غیر این صورت شما بهترین نیستید.

"I won't like you anymore."

"دیگر تو را دوست نخواهم داشت."

So if I really can choose that, I hope those kids

بنابراین اگر واقعاً بتوانم آن را انتخاب کنم، امیدوارم آن بچه ها

just be themselves, to be happy, to be relaxed.

فقط خودشان باشند، شاد باشند و آرام باشند.

- Do you think that children learn better by playing games

- فکر می کنید بچه ها با بازی کردن بهتر یاد می گیرند

or by being under competitive pressure?

یا تحت فشار رقابت قرار گرفتن؟

- It also depends on different children's,

- همچنین به کودکان مختلف،

their personalities and their upbringings.

شخصیت و نحوه تربیت آنها بستگی دارد.

If you are originally from high educated families,

اگر اصالتاً از خانواده‌هایی با تحصیلات بالا هستید،

maybe when you play video games,

شاید وقتی بازی‌های ویدیویی انجام می‌دهید،

when you talk to other peoples on that game,

وقتی در آن بازی با افراد دیگر صحبت می‌کنید،

you can control your behavior, control your words.

بتوانید رفتار خود را کنترل کنید، کلمات خود را کنترل کنید.

You can learn from it,

شما می توانید از آن یاد بگیرید،

because you are smart compared to other students.

زیرا در مقایسه با دانش آموزان دیگر باهوش هستید.

But the majority of students, includes me,

اما اکثر دانش‌آموزان شامل من می‌شوند،

I don't think I can really learn from games.

فکر نمی‌کنم واقعاً بتوانم از بازی‌ها یاد بگیرم.

Then I think you need really,

سپس من فکر می کنم شما واقعا نیاز دارید،

you need to sit in front of your desk

باید جلوی میز خود بنشینید

and open your notebooks to learn.

و دفترچه های خود را باز کنید تا یاد بگیرید.

- Let's talk a little bit about being busy at work.

- بیایید کمی در مورد مشغله کاری صحبت کنیم.

What kind of pressure may people experience at work?

چه نوع فشاری ممکن است افراد در کار تجربه کنند؟

- Now I'm still a student,

- الان هنوز دانشجو هستم،

so I don't think I have too much work experience in society.

بنابراین فکر نمی کنم در جامعه تجربه کاری زیادی داشته باشم.

But in my uni, I am a monitor, I'm a leader in my class.

اما در دانشگاه من، من یک مانیتور هستم، من یک رهبر در کلاس خود هستم.

So I have been doing this job for four years so far.

بنابراین تا کنون چهار سال است که این کار را انجام می دهم.

So I probably,

بنابراین احتمالاً

I can share some my real feelings with you now.

می توانم برخی از احساسات واقعی خود را اکنون با شما در میان بگذارم.

So for example,

بنابراین برای مثال،

I need to talk to different students and teachers.

من باید با دانش آموزان و معلمان مختلف صحبت کنم.

In different situations, I need to communicate with them.

در موقعیت های مختلف باید با آنها ارتباط برقرار کنم.

I need to learn what kind of words I should use

باید یاد بگیرم

when I talk to professors.

هنگام صحبت با اساتید از چه نوع کلماتی استفاده کنم.

And another way around what kind of words

و راه دیگری در مورد اینکه چه نوع کلمات

and the tone I need to choose when I talk to students.

و لحنی را باید هنگام صحبت با دانش آموزان انتخاب کنم.

Then probably this is the pressure,

پس احتمالاً این فشار است،

well, from work, this situation.

خوب، از کار، این وضعیت.

- Okay, how does technology help with time management?

- خوب، فناوری چگونه به مدیریت زمان کمک می کند؟

- Maybe you can put all of your plans on your phone.

- شاید بتوانید تمام برنامه های خود را روی گوشی خود قرار دهید.

Then this way, you can see what kind of plans

سپس از این طریق، می توانید ببینید که امروز چه نوع برنامه هایی

you have today.

دارید.

Then you can set an alarm

سپس می توانید یک زنگ هشدار تنظیم کنید

to help you manage your schedule for today

تا به شما کمک کند برنامه امروز

or for your whole life.

یا کل زندگی خود را مدیریت کنید.

And you can see them very directly in front of you.

و شما می توانید آنها را مستقیماً در مقابل خود ببینید.

This way will tell you, okay, today, you need to finish,

این راه به شما می گوید، خوب، امروز، باید

like, one, two, three different things.

یک، دو، سه چیز مختلف را تمام کنید.

- Do you agree that technology distracts people?

- موافقید که تکنولوژی حواس مردم را پرت می کند؟

- Yes, yes.

- بله، بله.

It's an awful lot I think,

فکر می کنم خیلی افتضاح است،

so if you still student,

بنابراین اگر هنوز دانشجو هستید،

or like right now if you are an adult, you need to work,

یا دوست دارید الان اگر بالغ هستید، باید کار کنید،

but probably you'll worry about what kind of measures

اما احتمالاً نگران این خواهید بود که امروز چه نوع اقدامات

or what kind of,

یا

what sort of news informations happen today.

چه نوع اطلاعات خبری رخ می دهد.

Probably you will think about it when you work,

احتمالاً هنگام کار یا

when you do other things, but it really will disturb you.

انجام کارهای دیگر به آن فکر خواهید کرد، اما واقعاً شما را آزار خواهد داد.

So usually I'll turn on my, you know,

بنابراین معمولاً

the disturb mode on my phone

حالت مزاحم تلفنم را روشن می‌کنم

to help me to avoid these things happen.

تا به من کمک کند تا از این اتفاقات جلوگیری کنم.

- Hmm, okay.

-هوم باشه

Thank you very much.

خیلی ممنون.

We'll stop here.

ما اینجا توقف می کنیم.

That's the end of the speaking test.

این پایان آزمون اسپیکینگ است.

- Thank you so much. - Okay.

- خیلی ممنون - باشه

So a big thank you to Kristen for doing this mock test.

بنابراین یک تشکر بزرگ از کریستن برای انجام این آزمایش ساختگی.

I would give her a seven,

من به او یک هفت،

a band seven here on her IELTS speaking.

یک باند هفت در اینجا در سخنرانی آیلتس او می دهم.

Let me just break down why I think so.

بگذارید توضیح دهم که چرا اینطور فکر می کنم.

First of all, fluency, you can see that she can speak

اول از همه، تسلط، می توانید ببینید که او می تواند

without any noticeable effort

بدون هیچ تلاش قابل توجهی صحبت کند

and really very rarely loss of coherence.

و واقعاً به ندرت انسجام خود را از دست می دهد.

She's able to develop the topic she's speaking

او می‌تواند موضوعی را که

coherently most of the time

بیشتر اوقات به طور منسجم صحبت می‌کند توسعه دهد

and so, you know, I would give her a seven,

و بنابراین، می‌دانید، من به او نمره هفت می‌دهم،

possibly a 7.5 on fluency at times.

احتمالاً در برخی مواقع به او نمره 7.5 می‌دهم.

She's able to keep going over a long-term

او می تواند در درازمدت ادامه دهد

and does it as you can see, a very confident speaker.

و همانطور که می بینید این کار را انجام می دهد، یک سخنران بسیار مطمئن.

Confidence is not evaluated,

اعتماد به نفس ارزیابی نمی شود،

but fluency is good.

اما تسلط خوب است.

Vocabulary also a seven, right?

واژگان نیز هفت، درست است؟

She can talk on all of the topics we discussed

او می تواند در مورد همه موضوعاتی که در مورد آنها بحث کردیم با

using some common and less common vocabulary

استفاده از واژگان رایج و کمتر رایج

with a good awareness of style a lot of the time.

با آگاهی خوب از سبک صحبت کند.

She says things like, "Take my English to the next level,"

او چیزهایی مانند " انگلیسی من را به سطح بعدی ببرید"

and, "Get out of your comfort zone,"

و "از منطقه راحتی خود خارج شوید"،

"Watching some rubbish TV series."

"تماشای سریال های تلویزیونی آشغال" می گوید.

"Improve yourself physically and mentally at the same time."

خود را از لحاظ جسمی و ذهنی به طور همزمان بهبود بخشید.

Nice collocations, good understanding

ترکیب های زیبا، درک خوب

of that style and tone.

از آن سبک و لحن.

There is a little bit of overuse of vocabulary.

کمی استفاده بیش از حد از واژگان وجود دارد.

She says an awful lot,

او می گوید خیلی افتضاح،

an awful lot, overwhelmed comes up a few times.

خیلی افتضاح، غرق شده چند بار بالا می آید.

And there are some mistakes,

و برخی از اشتباهات وجود دارد،

but not many, things like informations,

اما نه بسیاری، چیزهایی مانند اطلاعات،

which should be uncountable.

که باید غیرقابل شمارش باشد.

And things like, "A great of things to do."

و چیزهایی مانند " کارهای بزرگی برای انجام دادن."

She forgets the word deal sometimes,

او گاهی اوقات کلمه معامله را فراموش می کند،

"A great of things to do,"

"کارهای بزرگی برای انجام دادن"،

a great deal of things to do.

بسیاری از کارهایی که باید انجام داد.

Moving on to grammar, I would also say a seven,

با رفتن به گرامر، من همچنین می گویم هفت،

again, she has a a range of grammar she demonstrates,

دوباره، او طیف وسیعی از دستور زبان را نشان می دهد،

which is key, right?

که کلیدی است، درست است؟

It's not that she knows it,

این بدان معنا نیست که او آن را می داند،

she demonstrates a range of grammar.

او طیف وسیعی از دستور زبان را نشان می دهد.

She can talk in the present,

او می تواند در حال،

in the future with will and going to, gonna,

در آینده با اراده و رفتن به، gonna،

conditionals as well, past tenses.

شرطی، زمان های گذشته صحبت کند.

And at times, she slips into the present tense

و گاهی

when talking about the past.

هنگام صحبت از گذشته به زمان حال می لغزد.

And this will happen in part too if you're not careful.

و اگر مراقب نباشید تا حدی نیز این اتفاق خواهد افتاد .

That kind of question, like, "Describe a time when,"

این نوع سوال، مانند "زمانی را توصیف کنید"

and it's in the past.

و در گذشته است.

And especially for Chinese speakers

و به خصوص برای چینی زبانان

who have a different tense structure

که ساختار زمان متفاوتی دارند

and don't have conjugations in the past,

و در گذشته صرفاً صیغه ندارند،

it can be difficult to remember.

به خاطر سپردن آن دشوار است.

For example, she says, "For example, like last week,

به عنوان مثال، او به جای صحبت می گوید: « مثلاً مثل هفته گذشته،

I talk to one of my professors," instead of talked.

با یکی از اساتیدم صحبت می کنم».

So it's something to be aware of.

بنابراین چیزی است که باید از آن آگاه بود.

But she also uses other great tenses, right?

اما او از زمان های عالی دیگری نیز استفاده می کند ، درست است؟ او گفت:

"I have been,"

"من بوده ام،

she said, "I've been doing that for four years."

چهار سال است که این کار را انجام می دهم."

She uses will for habit.

او از اراده برای عادت استفاده می کند.

"I'll turn on the disturb mode on my phone."

" حالت مزاحمت را در تلفنم روشن خواهم کرد."

And gerunds, instead of lying on the bed,

و گروندها به جای دراز کشیدن روی تخت،

great use of the gerund.

از جیروند بسیار استفاده می کنند.

So again, really good base

بنابراین، دوباره، پایه واقعا خوب

and more complex grammar with occasional mistakes

و دستور زبان پیچیده تر با اشتباهات گاه به گاه

would get her a seven there.

او را به یک هفت می رساند.

Pronunciation, at least a seven.

تلفظ، حداقل یک هفت.

I mean she is easy to understand all the way through.

منظورم این است که او به راحتی قابل درک است.

At no point am I thinking, "What?"

هیچ وقت فکر نمی کنم "چی؟"

It's clear to understand.

فهمیدنش واضحه

She uses contractions, linking sometimes.

او از انقباضات استفاده می کند، گاهی اوقات پیوند می دهد.

Her intonation at times is very, very good,

لحن او گاهی خیلی خیلی خوب است،

very, very English.

خیلی خیلی انگلیسی است.

Not always sustained over longer phrases,

همیشه در عبارات طولانی تر پایدار نیست،

but overall very good.

اما در کل بسیار خوب است.

So I would give her a seven overall.

بنابراین من به او هفت کل می دهم.

She did a great job.

او کار بزرگی انجام داد.

And Kristen actually,

و کریستن در واقع،

she talked about preparing for university.

او در مورد آماده شدن برای دانشگاه صحبت کرد.

To tell you the truth, this test was done about a year ago.

راستش این تست حدود یک سال پیش انجام شد.

She's now at Edinburgh University in the UK,

او اکنون در دانشگاه ادینبورگ در بریتانیا،

one of the best universities in the UK

یکی از بهترین دانشگاه‌های بریتانیا است

and she's studying over there.

و در آنجا مشغول تحصیل است.

Kristen was on the,

کریستن

well, on the Gold course, IELTS Speaking Gold course.

در دوره طلایی آیلتس Speaking Gold بود.

Actually she took most of my courses.

در واقع او بیشتر دوره های من را گذراند.

And even though she's studying in the UK,

و حتی با وجود اینکه او در بریتانیا تحصیل می کند،

she still comes and joins us sometimes on the live lessons

او هنوز هم می آید و گاهی اوقات در درس های زنده

and different activities that we do.

و فعالیت های مختلف ما به ما ملحق می شود.

And I think you can see it.

و من فکر می کنم شما می توانید آن را ببینید.

She has got such a great level of confidence,

او دارای سطح بالایی از اعتماد به نفس،

great communication skills,

مهارت های ارتباطی عالی

and that awareness

و آگاهی

that learning English is a lifelong skill and endeavor.

از این است که یادگیری زبان انگلیسی یک مهارت و تلاش مادام العمر است.

And she's doing that even though she's in the UK studying.

و او این کار را انجام می دهد، حتی اگر در انگلستان تحصیل کند.

So I hope this is useful for you and that you've enjoyed it

بنابراین امیدوارم که این برای شما مفید باشد و از آن لذت برده باشید

and inspired you to keep going on

و الهام بخش شما باشد تا

to become that confident speaker of English

به سخنران مطمئن انگلیسی

and ace your IELTS Speaking test.

و ACE در آزمون اسپیکینگ آیلتس خود ادامه دهید.

If you've liked this, do subscribe, turn on notifications,

اگر این را دوست داشتید، سابسکرایب کنید، اعلان‌ها را روشن کنید

and I will see you in the next video.

و در ویدیوی بعدی شما را می‌بینم.

Take care, my friend.

مواظب خودت باش دوست من

Bye-bye.

خداحافظ

(upbeat music)

(موسیقی شاد)