8 Advanced Phrasal Verbs

- Here are eight advanced phrasal verbs that will help you

- در اینجا هشت فعل عبارتی پیشرفته آورده شده است که به شما کمک می کند تا در

ace the IELTS speaking test.

آزمون اسپیکینگ آیلتس تسلط داشته باشید.

(upbeat music)

(موسیقی شاد)

Phrasal verbs are fun

افعال عبارتی سرگرم کننده هستند

and they can add color to your spoken English.

و می توانند به انگلیسی گفتاری شما رنگ بیافزایند.

"Great," I hear you say,

من می شنوم که می گویید "عالیه"

and you also may say, "Oi, what's a phrasal verb?"

و همچنین ممکن است بگویید "اوه، فعل عبارتی چیست؟"

It's a great question.

این یک سوال عالی است.

Basically a phrasal verb is a verb

اساساً یک فعل عبارتی یک فعل

plus a preposition.

به اضافه یک حرف اضافه است.

Sometimes two prepositions, a bit like to look up

گاهی دو حرف اضافه، کمی شبیه نگاه کردن به بالا

and it has a literal meaning, like look up.

و معنای لغوی آن مانند نگاه کردن به بالا است.

Sometimes phrasal verbs have an idiomatic meaning.

گاهی افعال عبارتی معنای اصطلاحی دارند.

To look up a word means to find the word in a dictionary.

جستجوی کلمه به معنای یافتن کلمه در فرهنگ لغت است.

You can also have to look up to someone.

شما همچنین می توانید به دنبال کسی باشید.

Up preposition, to preposition.

حرف اضافه، به حرف اضافه.

I look up to my father, meaning I admire

من به پدرم نگاه می کنم، یعنی

and respect that person.

آن شخص را تحسین می کنم و به او احترام می گذارم.

Most importantly, phrasal verbs will make your English

مهمتر از همه، افعال عبارتی باعث می شود زبان انگلیسی شما

sound more natural, especially your spoken English.

طبیعی تر به نظر برسد، به خصوص انگلیسی گفتاری شما.

Because native speakers use phrasal verbs all the time

از آنجایی که زبان‌های بومی همیشه از افعال عبارتی استفاده می‌کنند

when they're speaking English,

،

and because there are so many, my advice to you

و از آنجایی که تعداد آنها بسیار زیاد است، توصیه من به شما

for learning phrasal verbs is to learn them one by one,

برای یادگیری افعال عبارتی این است که آنها را یک به یک و

step by step in context.

گام به گام در متن یاد بگیرید.

Don't try to learn lists and of lots and lots of words.

سعی نکنید لیست ها و کلمات بسیار زیاد را یاد بگیرید.

It gets too complicated.

خیلی پیچیده میشه

So in this video, I'm gonna give you eight

بنابراین در این ویدیو، من هشت

different phrasal verbs.

فعل عبارتی مختلف را به شما می‌دهم.

I'll give you the meaning and I'll give you an example.

من به شما معنی می دهم و یک مثال برای شما می زنم.

At the end of the video,

در پایان ویدیو،

somebody is gonna ask me eight questions

کسی با استفاده از افعال عبارتی هشت سوال از من می پرسد

using the phrasal verbs.

.

It will be a great way to review

این یک راه عالی برای مرور

and some of the questions, well, here's a warning,

و برخی از سؤالات خواهد بود، خوب، در اینجا یک هشدار است،

some of the questions are a bit personal

برخی از سؤالات کمی شخصی هستند

and the answers might surprise you.

و ممکن است پاسخ ها شما را شگفت زده کنند.

That's at the end.

این در پایان است.

Let's go straight in

بیایید مستقیماً

to the first phrasal verb.

به اولین فعل عبارتی برویم.

Number one, to wear out.

شماره یک، فرسوده شدن.

Now, it's important to notice most phrasal verbs have two

اکنون، مهم است که توجه داشته باشید که اکثر افعال عبارتی دو

or three different meanings.

یا سه معنای متفاوت دارند.

In this video, I'm just gonna focus on one meaning

در این ویدیو، من فقط روی یک معنی

keeping it simple.

ساده نگه داشتن آن تمرکز می کنم.

Okay? To wear someone out means

باشه؟ فرسودگی کسی به معنای خسته

to make someone very tired.

کردن کسی است.

For example, maybe for you running in the park

به عنوان مثال، شاید برای شما دویدن در پارک

can wear you out.

می تواند شما را خسته کند.

Maybe preparing for IELTS is wearing you out.

شاید آماده شدن برای آیلتس شما را خسته کند.

For me, my boss wears me out when he talks

برای من، رئیسم وقتی ساعت ها حرف می زند مرا خسته می کند

for hours on end.

.

Next, number two, to wind up.

بعد، شماره دو، به پایان برسد.

Here, we are looking at to wind someone up, meaning

در اینجا، ما به دنبال باد کردن کسی هستیم، به این معنی

to irritate or annoy someone by playing tricks on them

که کسی را با حیله بازی کردن

or teasing them or joking with them.

یا مسخره کردن یا شوخی کردن با او عصبانی یا آزار دهیم.

For example, stop winding up your sister.

به عنوان مثال، خواهر خود را متوقف کنید.

You know, it makes her angry.

می دونی، این او را عصبانی می کند.

When I was a kid, my brother used

وقتی بچه بودم، برادرم

to wind me up, no end right?

من را به باد می داد، آخرش درست نیست؟

He would always steal my toys and hide them.

او همیشه اسباب بازی های من را می دزدید و آنها را پنهان می کرد.

It used to wind me up.

من را به باد می داد.

Another example, I failed my test.

مثال دیگر، من در آزمون خود مردود شدم.

No, no, no, no, it is not true. I'm just winding you up.

نه، نه، نه، این درست نیست. من فقط تو را درگیر می کنم.

So it's kind of joking, right? A bit like pulling your leg.

بنابراین این یک نوع شوخی است، درست است؟ کمی شبیه کشیدن پای خود است.

Next, number three, to do away with.

بعد، شماره سه، برای حذف.

So this one has two prepositions, right?

پس این یکی دو حرف اضافه دارد، درست است؟

The verb to do, and then away, preposition one

فعل to do، و سپس away، حرف اضافه یک

with preposition two.

با حرف اضافه دو.

This is a slightly more formal phrasal verb.

این یک فعل عبارتی کمی رسمی تر است.

It can be used both in speaking and writing,

هم در گفتار و هم در نوشتار به کار می رود

and it means to abolish, to get rid of

و به معنای لغو، خلاص شدن

or to eliminate something.

یا از بین بردن چیزی است.

Very often we use it for talking about rules or regulations

اغلب ما از آن برای صحبت در مورد قوانین یا مقررات

or policies that a company or a government may have, right?

یا سیاست هایی استفاده می کنیم که ممکن است یک شرکت یا یک دولت داشته باشد، درست است؟

For example, at last, the local government have done away

به عنوان مثال، سرانجام، دولت محلی

with that tax on imported food.

آن مالیات بر مواد غذایی وارداتی را حذف کرد.

Got it? Next.

فهمیدم؟ بعد.

Number four, to put up,

شماره چهار، برای قرار دادن،

it has many meanings, but here we are looking at

معانی زیادی دارد، اما در اینجا ما به دنبال

to put someone up, meaning to accommodate someone,

قرار دادن کسی هستیم، به معنای اسکان دادن کسی،

which is basically to let them stay in your home

که در اصل این است که اجازه دهید او در خانه شما بماند

or give them some kind of accommodation.

یا به او نوعی مسکن بدهید.

Normally for a short period of time, for example,

معمولاً برای مدت کوتاهی مثلاً

recently my brother was moving house, so I put him up

اخیراً برادرم خانه‌اش را عوض می‌کرد، بنابراین من او را

for a few nights during the move.

برای چند شب در حین اسباب‌کشی بیدار کردم.

I hope you are enjoying this video.

امیدوارم از این ویدیو لذت برده باشید.

A quick break, just to let you know

یک استراحت سریع، فقط برای اینکه بدانید در حال

as you are learning phrasal verbs,

یادگیری افعال عبارتی هستید،

I think a really important thing is to also

فکر می‌کنم نکته بسیار مهم این است که

to be practicing using them speaking,

استفاده از آنها را در صحبت کردن نیز تمرین کنید،

and if you can practice with other people, it's even better.

و اگر بتوانید با افراد دیگر تمرین کنید، حتی بهتر است.

Did you know that in the GOLD course,

آیا می دانید در دوره GOLD،

IELTS Speaking success, get a band seven plus gold.

IELTS Speaking موفقیت، باند هفت به علاوه طلا بگیرید.

You can now chat and talk online

اکنون می توانید به صورت آنلاین

to other students on the course.

با سایر دانش آموزان در این دوره چت و گفتگو کنید.

We have online breakout rooms,

ما اتاق‌های برک‌آوت آنلاین داریم،

speaking practice breakout rooms where you can meet with one

اتاق‌های تمرین صحبت کردن که در آن می‌توانید با یک

or two other students across the world

یا دو دانش‌آموز دیگر در سراسر جهان

at a particular time online in the course,

در یک زمان خاص در دوره آنلاین ملاقات کنید

and you can practice speaking with them.

و می‌توانید با آنها صحبت کنید.

A great way to practice IELTS questions,

یک راه عالی برای تمرین سوالات آیلتس،

new vocabulary ideas that you want to share with them.

ایده های جدید واژگانی که می خواهید با آنها به اشتراک بگذارید.

Students love it.

I think they enjoy the practice,

دانش آموزان آن را دوست دارند.

فکر می کنم آنها از این تمرین لذت می برند، از

they enjoy meeting other people.

ملاقات با افراد دیگر لذت می برند.

The kind of cultural exchange that is going on there,

نوع تبادل فرهنگی که در آنجا در جریان است،

it's great fun and a great way to improve your fluency

بسیار سرگرم کننده است و راهی عالی برای بهبود تسلط شما

all inside the GOLD course.

در دوره GOLD.

If you want to find out more, there's a link below

اگر می‌خواهید اطلاعات بیشتری کسب کنید، لینک زیر وجود دارد

and you can discover all the great things

و می‌توانید تمام چیزهای بزرگی را

that the GOLD course has

که دوره GOLD دارد به

to help you develop your speaking skills in a fun

شما کمک می‌کند تا مهارت‌های صحبت کردن خود را به

and professional way so that you can face the IELTS examiner

شیوه‌ای سرگرم‌کننده و حرفه‌ای توسعه دهید تا بتوانید

with confidence and ace your IELTS speaking test.

با اعتماد به نفس و تیز با ممتحن آیلتس روبرو شوید. آزمون اسپیکینگ آیلتس شما

For now, let's get in to phrasal verb number five.

در حال حاضر، اجازه دهید به فعل عبارتی شماره پنج بپردازیم.

Number five, to fall for.

شماره پنج، برای سقوط.

Actually, there are two meanings here,

در واقع، در اینجا دو معنی وجود دارد

which are very closely related.

که بسیار نزدیک به هم مرتبط هستند.

I'm gonna look at both.

من به هر دو نگاه خواهم کرد

To fall for somebody means

دوست داشتن کسی به این معنی است

that you develop romantic feelings for that person.

که شما نسبت به آن شخص احساسات عاشقانه ایجاد می کنید.

A bit like to fall in love, okay?

کمی دوست دارم عاشق شوم، باشه؟

For example, she fell for him the moment she met him,

به عنوان مثال، او در همان لحظه ای که او را ملاقات کرد، به او علاقه پیدا کرد

and then three months later they got married,

و سه ماه بعد آنها ازدواج کردند

to fall for somebody.

تا عاشق کسی شوند.

Now, if you fall for something,

حال اگر گرفتار چیزی شوید

it means that you are tricked

یعنی فریب آن را خورده اید

or deceived by that.

یا فریب آن را خورده اید.

Now to fall for, typically you can fall for a scam,

در حال حاضر، به طور معمول، شما می توانید درگیر یک کلاهبرداری شوید،

you can fall for a trick.

می توانید به یک حقه بیفتید.

It's a bit like you fall into the trap, okay?

کمی مثل این است که در دام افتاده ای، باشه؟

For example, I will say very strongly, don't fall

به عنوان مثال، من به شدت می گویم، درگیر

for those scams on the internet

کلاهبرداری های اینترنتی

that sell you IELTS certificates.

که به شما مدرک آیلتس می فروشند، نخورید.

It's all false. Okay, great.

همش دروغه باشه عالیه.

Next, number six, to fall out.

بعد، شماره شش، به بیرون افتادن.

To fall out means to have a disagreement with somebody,

دور افتادن به معنای اختلاف نظر با کسی است،

and that often ends your relationship

و این اغلب به رابطه شما پایان می دهد

or at least stops the relationship

یا حداقل رابطه را

for a short period of time.

برای مدت کوتاهی متوقف می کند.

You can say that we have fallen out,

شما می توانید بگویید که ما از هم جدا شده ایم،

so we have disagreed and we stopped speaking.

بنابراین اختلاف نظر داریم و دیگر صحبت نمی کنیم.

They have fallen out.

آنها افتاده اند.

You can also say, I have fallen out with someone,

شما هم می توانید بگویید من با فلانی درگیر شده ام،

I have fallen out with my friend.

با دوستم درگیر شده ام.

We are not speaking or you can say,

ما صحبت نمی کنیم یا می توان گفت

we have fallen out with each other.

با هم اختلاف پیدا کرده ایم.

So we argued and we're not speaking to each other.

بنابراین ما دعوا کردیم و با هم صحبت نمی کنیم.

An example for you, Tom and Zoe were married,

یک مثال برای شما، تام و زویی با هم ازدواج کردند،

but they fell out over disagreements about money

اما به دلیل اختلاف نظر در مورد پول با هم اختلاف پیدا کردند

and eventually got divorced.

و در نهایت طلاق گرفتند.

What a sad story. It doesn't always end in divorce.

چه داستان غم انگیزی همیشه به طلاق ختم نمی شود.

Sometimes when you fall out, you can make up.

گاهی اوقات وقتی می افتید، می توانید جبران کنید.

Let's go to number seven.

بریم سر شماره هفت.

Okay number seven, to make up has two meanings.

خوب شماره هفت، آرایش کردن دو معنی دارد.

I'm gonna look at both of them here.

من در اینجا به هر دوی آنها نگاه خواهم کرد.

The first one is to become friends after a disagreement.

اولین مورد این است که پس از اختلاف نظر با هم دوست شوید.

So if you fall out with someone, you can make up,

بنابراین اگر با کسی اختلاف پیدا کردید، می توانید آرایش کنید، می

you can make up with someone

توانید با یک نفر

and you can make up with each other,

و می توانید با همدیگر،

if it's two people, which is normally the case.

اگر دو نفر باشند، که معمولاً اینطور است.

For example, if I ever fall out with a friend,

مثلاً اگر با یکی از دوستانم درگیر شوم،

I try to make up as soon as possible.

سعی می کنم هر چه زودتر جبران کنم.

Good advice, right? Doesn't always work, but good advice.

توصیه خوبی است، درست است؟ همیشه کار نمی کند، اما توصیه خوبی است.

Now to make up can also mean to invent something,

اکنون ساختن می تواند به معنای اختراع چیزی،

a story or a lie maybe.

داستان یا شاید دروغ باشد.

We often say he's making it up, right?

ما اغلب می گوییم که او دارد درست می کند، درست است؟

He's telling lies or to make things up,

او دروغ می گوید یا برای ساختن چیزها،

to invent stories.

برای اختراع داستان.

For example, an angry girlfriend

به عنوان مثال، یک دوست دختر عصبانی

that doesn't believe her boyfriend might say,

که دوست پسرش را باور نمی کند، ممکن است بگوید:

"I know that's not true, don't make things up.

"می دانم که این درست نیست، چیزهایی را درست نکن. به

Tell me what really happened."

من بگو واقعا چه اتفاقی افتاده است."

Next, number eight is to be up for something

در مرحله بعد، شماره هشت این است که برای چیزی آماده باشید

and this means well to be willing or keen to do something.

و این به این معنی است که مایل یا مشتاق انجام کاری هستید.

Usually when talking about a challenge

معمولاً هنگام صحبت در مورد یک چالش

or something that might be difficult.

یا چیزی که ممکن است دشوار باشد.

So for example, I'm not really up for doing this test,

به عنوان مثال، من واقعاً برای انجام این آزمایش آماده نیستم،

I don't think I'm ready yet.

فکر نمی کنم هنوز آماده باشم.

Maybe I will do it next year.

شاید سال آینده این کار را انجام دهم.

Or you might say to friends, at the end of a working day,

یا ممکن است در پایان یک روز کاری به دوستان بگویید:

"Hey, are you up for a drink?"

"هی، آیا برای نوشیدنی آماده ای؟"

Let's go down the pub together. Nice.

بیا با هم بریم میخانه خوب.

So now we're gonna review all of those phrasal verbs,

بنابراین اکنون ما همه آن افعال عبارتی،

some questions and some interesting answers.

چند سوال و چند پاسخ جالب را مرور می کنیم.

- [Moderator] Okay then Keith, I'm gonna ask you some

- [مدیر] خوب پس کیث، من با

questions using those phrasal verbs.

استفاده از آن افعال عبارتی از شما چند سوال می پرسم.

Are you ready? - Okay.

اماده ای؟ - باشه.

- [Moderator] Keith, what wears you out?

- [مدیر] کیت، چه چیزی شما را خسته می کند؟

- Listening to boring people at parties.

- گوش دادن به افراد خسته کننده در مهمانی ها.

I mean, really, I'm a total introvert.

یعنی واقعاً من یک درونگرا هستم.

I get very bored very easily at parties

من خیلی راحت در مهمانی ها خسته می شوم

and it just wears me out.

و این فقط من را خسته می کند.

- [Moderator] Keith, what winds you up?

- [مدیر] کیت، چه چیزی به شما کمک می کند؟

- When people talk over me

- وقتی مردم در مورد من صحبت می کنند

and they just don't listen, that really winds me up.

و آنها فقط گوش نمی دهند، این واقعاً من را خسته می کند.

- Do you sometimes deliberately wind people up?

- آیا گاهی اوقات عمداً مردم را به باد می دهید؟

- No, not really. I'm not really much of a prankster.

- نه، نه واقعا. من واقعاً زیاد اهل شوخی نیستم.

- What would you like to do away with?

- دوست داری چیکار کنی؟

- I'd like to do away with my neighbor,

- دوست دارم همسایه‌ام را کنار بگذارم، همسایه‌ای

the one that plays loud music

که آخر هفته‌ها و عصرها موسیقی با صدای بلند پخش می‌کند

at the weekends and in the evening.

.

- Could you put me up this weekend?

- می تونی این آخر هفته منو سرکار بذاری؟

- Sure we have a sofa bed that you can use,

- مطمئناً ما یک مبل تختخواب شو داریم که می توانید از آن استفاده کنید،

but just don't be one of those friends

اما فقط از آن دوستانی نباشید

that stays forever.

که برای همیشه می مانند.

- [Moderator] Have you ever fallen for someone?

- [مجری] آیا تا به حال عاشق کسی شده اید؟

- Well, yes, obviously I fell

- خب، بله، بدیهی است که من

for my wife when I first met her,

اولین بار با همسرم آشنا شدم،

but if the truth be told, I actually fell for somebody.

اما اگر حقیقت را بگویم، در واقع عاشق کسی شدم.

I fell for a girl at university years

من سالها قبل از آشنایی با همسرم در دانشگاه عاشق یک دختر شدم

before meeting my wife.

.

Unfortunately, or maybe fortunately, she didn't want

متأسفانه، یا شاید خوشبختانه، او نمی خواست

to have anything to do with with me.

با من کاری داشته باشد.

- [Moderator] Could you fall for me?

- [مدیر] ممکن است به من دل ببندید؟

- Oh, I don't think so.

- اوه، فکر نمی کنم.

We are just good friends, right?

ما فقط دوستان خوبی هستیم، درست است؟

- [Moderator] Do you sometimes fall for scams?

- [مدیر] آیا گاهی اوقات به کلاهبرداری می افتید؟

- No, I don't think I have.

- نه، فکر نکنم داشته باشم.

I'm usually quite on the ball when it comes to scams.

وقتی صحبت از کلاهبرداری به میان می‌آید، معمولاً کاملاً اهل بازی هستم.

- [Moderator] Have you ever fallen out with a friend?

- [مدیر] آیا تا به حال با دوستی درگیر شده اید؟

- No, funnily enough, I've fallen out with my wife a number

- نه، به اندازه کافی خنده دار، من چندین بار با همسرم درگیر شدم

of times, but I don't usually fall out with friends.

، اما معمولاً با دوستانم درگیر نمی شوم.

- [Moderator] Do you ever make things up?

- [مدیر] آیا تا به حال چیزهایی درست می کنید؟

- Generally, I find it very hard to lie.

- به طور کلی، دروغ گفتن برای من خیلی سخت است.

I mean, sometimes I can tell a white lie, if I think it

منظورم این است که گاهی اوقات می توانم یک دروغ سفید بگویم، اگر فکر کنم

will smooth things over.

همه چیز را هموار می کند.

- [Moderator] Are you up for going for a drink tonight?

- [مجری] امشب برای نوشیدن یک نوشیدنی حاضری؟

- Absolutely. Is it your treat?

- کاملا. آیا این رفتار شماست؟

There you go.

شما بروید.

I hope that helps you build your vocabulary

امیدوارم که به شما کمک کند دایره لغات خود را بسازید

and develop your speaking skills.

و مهارت های گفتاری خود را توسعه دهید.

If you liked the video, please do like it, subscribe

اگر ویدیو را دوست داشتید، لطفاً آن را لایک کنید، مشترک شوید

and turn on notifications,

و اعلان‌ها را روشن کنید،

and also if you want to practice more,

و همچنین اگر می‌خواهید بیشتر تمرین کنید، دوره

do check out my GOLD course for IELTS speaking.

GOLD من برای اسپیکینگ آیلتس را بررسی کنید.

There's a link down below.

یک لینک در پایین وجود دارد

You can check it out and start practicing more

می توانید آن را بررسی کنید و شروع به تمرین بیشتر

and more speaking with students around the world.

و بیشتر در صحبت کردن با دانش آموزان در سراسر جهان کنید.

That's it, if you enjoyed this video,

همین، اگر از این ویدیو لذت بردید،

I think you'll enjoy the next video.

فکر می کنم از ویدیوی بعدی لذت ببرید. برای تحت تاثیر قرار دادن ممتحن آیلتس خود

You can learn 50 more phrasal verbs

می توانید 50 فعل عبارتی دیگر را یاد بگیرید

to impress your IELTS examiner.

.

Thank you so much for watching. I do appreciate it.

از اینکه تماشا کردید خیلی متشکریم . من از آن قدردانی می کنم.

Keep practicing my friend.

دوست من به تمرین ادامه بده

Take care. Bye-Bye.

مراقب باش. خداحافظ.

(upbeat music)

(موسیقی شاد)