Learn English Vocabulary Daily #11.1 - British English Podcast

Hello and welcome to The English like a Native Podcast.

سلام و به انگلیسی مانند یک پادکست بومی خوش آمدید.

My name is Anna and you're listening to Week 11, Day 1 of Your English Five a

اسم من آنا است و شما در حال گوش دادن به Week 11, Day 1 of Your English Five a

Day, the series that aims to increase your vocabulary by five pieces every single

Day هستید، سریالی که هدف آن افزایش پنج قطعه دایره لغات شما در هر

day of the week, from Monday to Friday.

روز هفته، از دوشنبه تا جمعه است.

So, let's get started with today's list.

بنابراین، بیایید با لیست امروز شروع کنیم. در

Top of the list today is a noun and it is globetrotting, globetrotting.

بالای لیست امروز یک اسم است و آن globetrotting، globetrotting است.

We spell this G L O B E T R O T T I N G.

ما این را می نویسیم G L O B E T R O T T I N G.

Globetrotting.

Globetrotting.

This describes the act of travelling to many different countries.

این عمل سفر به کشورهای مختلف را توصیف می کند.

I have done my fair share of globetrotting in the past, and as

من در گذشته سهم خود را از جهانگردی انجام داده‌ام ، و از آنجایی که

many of you listening are polyglots, then I would expect that many of you

بسیاری از شما که گوش می‌دهید چند زبانی هستید، پس انتظار دارم که بسیاری از شما

are used to globetrotting as well.

نیز به جهانگردی عادت کرده باشید.

Here's an example sentence.

در اینجا یک جمله مثال است.

" After years of globetrotting, I have finally settled down in Spain...

"بعد از سالها غوطه وری، بالاخره در اسپانیا ساکن شدم...

until I get itchy feet again!"

تا اینکه دوباره پاهایم خارش پیدا کرد!"

Next on our list is an adjective and it is innate, innate.

بعدی در لیست ما یک صفت است و ذاتی، ذاتی است.

We spell this I N N A T E.

ما این را I N N A T E.

Innate.

Innate می گوییم.

An innate quality or ability is one that you were born with,

یک کیفیت یا توانایی ذاتی آن چیزی است که شما با آن متولد شده اید،

not one that you have learned.

نه آن چیزی که آموخته باشید.

So, something that comes very naturally to you.

بنابراین، چیزی که برای شما بسیار طبیعی است.

Here's an example sentence.

در اینجا یک جمله مثال است.

"Cyril's most impressive quality is his innate goodness."

چشمگیرترین ویژگی سیریل، خوبی ذاتی اوست.

Next, we have a verb and it is venture, venture.

بعد، یک فعل داریم و آن venture، venture است.

We spell this V E N T U R E.

ما این را V E N T U R E می نویسیم.

To venture is to start a new activity, or start thinking in a new way, or

سرمایه گذاری یعنی شروع یک فعالیت جدید، یا شروع به فکر کردن به روشی جدید، یا

start doing an activity in a new place.

شروع به انجام یک فعالیت در یک مکان جدید.

So, to venture, to start.

بنابراین، برای سرمایه گذاری، برای شروع.

Here's an example sentence.

در اینجا یک جمله مثال است.

"I thought we might venture into the countryside this weekend, it's

فکر می‌کردم ممکن است این آخر هفته به حومه شهر برویم،

been ages since we got away from the hustle and bustle of the city."

سال‌هاست که از شلوغی و شلوغی شهر دور شده‌ایم.»

Next, we have an idiom.

بعد، ما یک اصطلاح داریم.

Woohoo!

وووووو

We love idioms.

ما عاشق اصطلاحات هستیم.

This is a very short and simple one.

این بسیار کوتاه و ساده است.

It is to stay put.

این است که در جای خود بمانیم.

To stay put.

برای ماندن در جای خود.

This is spelled S T A Y, stay, and then put, P U T.

این S T A Y، بمانید، و سپس قرار دهید، P U T نوشته می شود

To stay put.

.

This is to remain in the same place or position.

این برای ماندن در همان مکان یا موقعیت است.

So, if I am out with my children and I need to go to the desk at a hotel,

بنابراین، اگر من با بچه‌هایم بیرون هستم و باید سر میز هتل بروم،

or I need to go to the counter in a café or restaurant to order something,

یا باید به پیشخوان یک کافه یا رستوران بروم تا چیزی سفارش بدهم،

then I would say to the children,

به بچه‌ها می‌گویم:

"You stand here and stay put.

«شما اینجا ایستاده‌اید. و سر جای خود بمان.

Don't move.

حرکت نکن.

Don't run away as soon as my back is turned.

به محض اینکه پشتم را برگرداند فرار نکن.

Stay put.

سر جای خود بمان.

Remain exactly where you are."

دقیقاً همان جایی که هستی بمان.»

Here's another example.

در اینجا یک مثال دیگر است.

"You stay put and look after the bags, I'll go and buy our

"شما بمانید و مراقب کیف ها باشید، من می روم و

tickets from the cashier."

بلیط هایمان را از صندوقدار می خرم."

Next and last on our list is the verb cherish, to cherish something.

بعدی و آخرین در لیست ما فعل cherish، برای گرامی داشتن چیزی است.

Now, this is spelled C H E R I S H.

حال، این به صورت C H E R I S H نوشته می شود

Cherish, cherish.

.

The verb cherish is often used with hopes, memories, or ideas, or people.

فعل cherish اغلب با امیدها، خاطرات یا ایده ها یا افراد استفاده می شود.

We cherish people.

ما مردم را گرامی می داریم.

We cherish moments that we spend with people we care about.

ما لحظاتی را که با افرادی می گذرانیم که به آنها اهمیت می دهیم گرامی می داریم.

So, this means to keep those hopes and memories and ideas in your

بنابراین، این بدان معناست که آن امیدها ، خاطرات و ایده ها را در

mind because they're important to you and they bring you pleasure.

ذهن خود نگه دارید، زیرا آنها برای شما مهم هستند و برای شما لذت می برند.

So, you hold them and you try to remember them.

بنابراین، شما آنها را نگه می دارید و سعی می کنید آنها را به خاطر بسپارید.

You keep them safe in your mind and in your heart.

شما آنها را در ذهن و قلب خود ایمن نگه می دارید.

Here's an example sentence.

در اینجا یک جمله مثال است.

"I cherish every moment with you, we never seem to have long enough together

"من هر لحظه با شما را گرامی می دارم، به نظر می رسد که ما هرگز به اندازه کافی با هم نیستیم،

so I make the most of it when I can."

بنابراین در صورت امکان از آن بهترین استفاده را می کنم."

Is there a special person in your life that you cherish?

آیا فرد خاصی در زندگی شما وجود دارد که دوستش داشته باشید؟

In fact, this Christmas I bought both of my sons a little music box which plays You

در واقع، امسال کریسمس برای هر دو پسرم یک جعبه موسیقی کوچک خریدم که تو

Are My Sunshine, and this is a song that I've sung to my boys every night since

آفتاب من را می نوازد، و این آهنگی است که از بدو تولد برای پسرانم هر شب خوانده ام

they were born, and they really relate that song to me and our relationship.

، و آنها واقعا آن آهنگ را به من ربط می دهند. و رابطه ما

So, these little wind up music boxes, that they have to use a

بنابراین، این جعبه های موسیقی کوچک که باید از یک

little crank to wind themselves, they really cherish those music boxes.

میل لنگ برای پیچیدن خود استفاده کنند، آنها واقعاً آن جعبه های موسیقی را گرامی می دارند.

They were probably the most cherished Christmas presents because they meant

آنها احتمالاً عزیزترین هدایای کریسمس بودند زیرا

so much to the boys that they now have them next to their beds on their little

آنقدر برای پسرها ارزش داشتند که اکنون آنها را در کنار تخت خود در قفسه کوچک خود در

shelf next to their beds and they play them every night when they first

کنار تخت خود دارند و هر شب وقتی برای اولین بار

get into bed and it makes them smile.

به رختخواب می روند با آنها بازی می کنند و باعث لبخند آنها می شود. .

And I hope that they will cherish them for the rest of their

و امیدوارم

lives if they last that long.

اگر اینقدر دوام بیاورند تا آخر عمر آنها را گرامی بدارند.

So, that's our five for today.

بنابراین، این پنج ما برای امروز است.

Let's do a quick recap.

بیایید یک جمع بندی سریع انجام دهیم.

We started with the noun globetrotting, which is the act of travelling

ما با اسم globetrotting شروع کردیم، که عمل سفر

to many different countries.

به کشورهای مختلف است.

Then we had the adjective innate, which is like this natural ability

سپس صفت ذاتی را داشتیم، که مانند این توانایی

or quality that you're born with.

یا کیفیت طبیعی است که شما با آن متولد شده اید.

Then we have the verb venture, to venture, which is to start a new activity

سپس فعل venture، to venture را داریم که شروع یک فعالیت جدید

or to start thinking in a new way.

یا شروع به فکر کردن به روشی جدید است.

Then we have the idiom stay put, which is, "Don't move,

سپس اصطلاح اقامت را داریم ، که عبارت است از: "جنب نشو،

stay in the same place please."

لطفاً در همان مکان بمان."

And we finished with the verb to cherish, to keep something in your

و با فعل گرامی داشتن تمام کردیم تا چیزی را در ذهن خود نگه دارید

mind because it's important to you and it brings you pleasure.

زیرا برای شما مهم است و برای شما لذت به ارمغان می آورد.

So, let's do this now for pronunciation purposes.

بنابراین، بیایید این کار را اکنون برای اهداف تلفظ انجام دهیم.

Please repeat after me.

لطفا بعد از من تکرار کنید.

Globetrotting.

جهانگردی.

Globetrotting.

جهانگردی.

Innate.

ذاتی.

Innate.

ذاتی.

Venture.

ریسک.

Venture.

ریسک.

Stay put.

بمان.

Stay put.

بمان.

Cherish.

گرامی داشتن.

Cherish.

گرامی داشتن.

Fantastic.

خارق العاده.

So, remind me, what adjective would I use to suggest that

بنابراین، به من یادآوری کن، از چه صفتی استفاده کنم تا بگویم

your happiness and positivity is something that you were born with?

خوشبختی و مثبت بودن تو چیزی است که با آن متولد شده ای؟

Innate.

ذاتی.

It's an innate quality within you.

این یک ویژگی ذاتی در درون شماست.

And what noun would I use to describe your love of travelling to different countries?

و از چه اسمی برای توصیف عشق شما به سفر به کشورهای مختلف استفاده کنم؟

Globetrotting.

جهانگردی.

Globetrotting.

جهانگردی.

And what verb would I use to describe the start of a new activity?

و از چه فعل برای توصیف شروع یک فعالیت جدید استفاده کنم؟

This is your new...

این

venture.

سرمایه گذاری جدید شماست.

You're off on a new venture.

شما در یک سرمایه گذاری جدید هستید.

You're venturing into the unknown.

شما در حال جسارت به سوی ناشناخته ها هستید.

And what verb would I use to describe keeping something in your mind

و از چه فعل برای توصیف نگه داشتن چیزی در ذهن شما استفاده کنم

because it's very important to you?

زیرا برای شما بسیار مهم است؟

Cherish.

گرامی داشتن.

You will cherish that special thing.

شما آن چیز خاص را گرامی خواهید داشت.

And if I don't want you to go anywhere, I need you to remain exactly where

و اگر نمی‌خواهم جایی بروی، به تو نیاز دارم که دقیقاً همان جایی که

you are, I would use the idiom...

هستی بمانی، از اصطلاح استفاده می‌کنم...

stay put.

سر جای خود بمان.

Stay put.

بمان.

Exactly.

دقیقا.

Right.

درست.

Well done.

آفرین.

Let's bring everything together in a little story.

بیایید همه چیز را در یک داستان کوچک گرد هم بیاوریم.

Listen out for today's words and phrases.

به کلمات و عبارات امروز گوش دهید.

With an innate curiosity for travel, you won't find me staying

با کنجکاوی ذاتی برای سفر، من را نمی‌یابید که

put in one place for long.

برای مدت طولانی در یک مکان بمانم.

Ever since I was a kid, I wanted to see the world, to experience

از بچگی می خواستم دنیا را ببینم،

other countries, the food, the different climates, the people.

کشورهای دیگر، غذاها، آب و هوای متفاوت، مردم را تجربه کنم.

My mother didn't share my or my brother's thirst for adventure, so during the school

مادرم در عطش من یا برادرم برای ماجراجویی شریک نبود، بنابراین در

holidays, we didn't venture far from home.

تعطیلات مدرسه، ما از خانه دور نبودیم.

I spent more time staying with friends than I did with my family,

من زمان بیشتری را صرف ماندن با دوستانم نسبت به خانواده ام کردم،

I wasn't going to waste six weeks holiday sitting indoors!

قرار نبود شش هفته تعطیلات را در داخل خانه هدر دهم!

I've been to Bali, the Maldives, The Seychelles, Fiji, Australia,

من به بالی، مالدیو، سیشل، فیجی، استرالیا،

Singapore, and Thailand, to name but a few, and I cherish every single

سنگاپور و تایلند، فقط چند مورد را ذکر کرده‌ام، و تک تک

memory, every person I met and interacted with, every experience that

خاطره‌ها، هر فردی که ملاقات کردم و با آنها تعامل داشتم، هر تجربه‌ای که

opened my eyes to a whole new world.

چشمانم را به روی آنها باز کرد را گرامی می‌دارم. یک دنیای کاملا جدید

I've made friends for life, I've bought mementos from every country, a

من برای زندگی دوستانی پیدا کرده ام، از هر کشوری یادگاری خریده ام،

memento is an object that you keep to remember a person, place, or event.

یادگاری چیزی است که شما برای به یاد آوردن یک شخص، مکان یا رویداد نگه می دارید.

And I've got hundreds of photos that I fondly keep close to my heart to

و من صدها عکس دارم که با علاقه در قلبم نگه می‌دارم تا

remind myself of the journeys that I've been lucky enough to enjoy.

سفرهایی را به خودم یادآوری کنم که خوش شانس بوده‌ام و از آنها لذت برده‌ام.

Sharing these experiences with my children is also very important to me,

به اشتراک گذاشتن این تجربیات با فرزندانم نیز برای من بسیار مهم است،

whether it's going away as a family or talking about what I've done and

خواه به عنوان یک خانواده کنار می‌روم یا درباره کارهایی که انجام داده‌ام و

what they have to look forward to.

آنها باید منتظر آن باشند صحبت کنم.

They're already planning their travels with friends once they leave school,

آنها در حال برنامه ریزی برای سفر با دوستان خود به محض ترک مدرسه هستند،

I've definitely given them the bug!

من قطعا به آنها اشکال داده ام! با این حال،

My days of globetrotting are far from over though, I'm just saving

روزهای من در جهانگردی هنوز به پایان نرسیده است، من فقط

up for the next far-flung adventure!

برای ماجراجویی دور بعدی پس انداز می کنم!

And that brings us to the end of today's episode.

و این ما را به پایان قسمت امروز می رساند.

If you found this in any way useful, then I'd really appreciate giving

اگر این را به هر نحوی مفید دیدید، پس من واقعاً خوشحال می‌شوم که

this a like, a rating, or review so that others may find this podcast too.

این را لایک، رتبه یا نقد کنید تا دیگران نیز این پادکست را پیدا کنند.

Until next time, take very good care and goodbye.

تا دفعه بعد خیلی خوب مواظب باش و خداحافظ.