Upper-Intermediate to Advanced English Vocabulary - Compound Adjectives

Hello everyone, Anna here  from englishlikeanative.co.uk

سلام به همه، آنا اینجا از englishlikeanative.co.uk

Thank you for joining me for this top-class, fun-filled, upper-intermediate English lesson.

از شما برای همراهی با من برای این درس انگلیسی باکلاس، مفرح و متوسط ​​رو به بالا متشکرم.

Wow, what are those?

وای اینا چی هستن

They are compound adjectives.

آنها صفت مرکب هستند.

What is a compound adjective?

صفت مرکب چیست؟

A compound adjective is made up of two or  more words that work together to describe 

یک صفت مرکب از دو یا چند کلمه تشکیل شده است که برای توصیف

a noun.

یک اسم با هم کار می کنند.

These words should be hyphenated so  that the reader knows that they are  

این کلمات باید خط خطی شوند تا خواننده بداند که آنها

working together as an adjective.

به عنوان یک صفت با هم کار می کنند.

Besides the compound adjectives you just heard,  other examples of compound adjectives are:

علاوه بر صفت‌های مرکب که اخیراً شنیدید، نمونه‌های دیگری از صفت‌های مرکب عبارتند از:

‘well-known’

«معروف»

This is a well-known song.

این یک آهنگ معروف است.

and ‘full-time’

و "تمام وقت"

I’m looking for a full-time job.

من به دنبال کار تمام وقت هستم.

Compound adjectives provide a concise  and descriptive way to modify a noun,  

صفت های مرکب روشی مختصر و توصیفی برای اصلاح یک اسم ارائه می دهند که

often conveying a specific  quality or characteristic.

اغلب کیفیت یا ویژگی خاصی را منتقل می کنند.

Today we are covering 15 compound adjectives  that are commonly used to describe people.

امروز به 15 صفت مرکب می پردازیم که معمولاً برای توصیف افراد استفاده می شود.

Now knowing and using compound adjectives will  

اکنون دانستن و استفاده از صفت های مرکب

help you to express yourself  more precisely and fluently.

به شما کمک می کند تا خود را دقیق تر و روان تر بیان کنید.

But of course, simply having a large  vocabulary doesn’t make you fluent.

اما مسلماً داشتن دایره لغات زیاد باعث نمی شود که مسلط شوید.

And so, if you would like to know about the  effective strategy that I use to help my students’  

بنابراین، اگر می‌خواهید در مورد استراتژی مؤثری که من برای کمک به دانش‌آموزانم برای

reach English fluency, then come and take  part in my FREE 90-minute Fluency Masterclass.

رسیدن به تسلط به زبان انگلیسی استفاده می‌کنم بدانید، بیایید و در کلاس مستر کلاس رایگان 90 دقیقه‌ای Fluency من شرکت کنید.

I will leave a link in the description below  so you can see when the next class is running.

من یک لینک در توضیحات زیر می گذارم تا بتوانید ببینید کلاس بعدی چه زمانی اجرا می شود.

Now let’s boost your vocabulary.

حالا بیایید دایره لغات خود را تقویت کنیم.

Number one.

شماره یک.

Absent-minded.

غایب.

This means forgetful or lacking attention  to detail due to a preoccupied mind.

این به معنای فراموشی یا عدم توجه به جزئیات به دلیل ذهن مشغول است.

“Ah I forgot to bring the tickets with me,  

آه یادم رفته بود بلیت ها را با خودم بیاورم،

honestly I am so absent-minded at the moment,  I’m surprised I don’t forget my own name.”

راستش در حال حاضر خیلی غافل هستم، تعجب می کنم که اسم خودم را فراموش نکرده ام.

The second vowel in the  word ‘absent’ is pronounced 

مصوت دوم در کلمه 'absent'

as a schwa /ə/, so we have  /ˈæbsənt/ rather than /ˈæbsent/.

به صورت schwa /ə/ تلفظ می شود، بنابراین به جای /ˈæbsent/ /ˈæbsənt/ داریم.

Absent, repeat after me absent  /ˈæbsənt/, absent /ˈæbsənt/.

غایب، تکرار بعد از من absent /ˈæbsənt/, absent /ˈæbsənt/.

In the compound adjective, the T is dropped.

در صفت مرکب، T انداخته می شود.

So we have /ˌæb sən ˈmaɪndɪd/,  absent-minded /ˌæb sən ˈmaɪndɪd/.

بنابراین ما /ˌæb sən ˈmaɪndɪd/، غایب /ˌæb sən ˈmaɪndɪd/ داریم.

Next on the list is ‘bad-tempered’.

بعدی در لیست "بدخلق" است.

This means easily irritated or quick to anger.

این بدان معنی است که به راحتی تحریک می شود یا زود عصبانی می شود.

“Oh, my sister’s bad-tempered husband cast  a shadow over the entire celebration.”

"اوه، شوهر بداخلاق خواهرم بر کل جشن سایه انداخت."

For this one, I want to focus on  the ending, ‘temperED’, we have the  

برای این یکی، من می‌خواهم روی پایان، 'temperED' تمرکز کنم، ما

“-əd” sound, tempered /ˈtempəd/.

صدای "-əd" داریم، tempered /ˈtempəd/.

Bad-tempered /ˌbædˈtempəd/.

بدخلق /ˌbædˈtempəd/.

Moving on we have ‘big-headed’.

حرکت به جلو، ما "سر بزرگ" داریم.

This means having an inflated  sense of one's own importance,  

این به معنای داشتن احساس متورم از اهمیت خود است،

so you think you are more important  than you are, like, to be arrogant.

بنابراین فکر می‌کنید مهم‌تر از خود هستید، مثلاً مغرور باشید.

“I want to hire the young celebrity but  he is so big-headed and egotistical.”

من می‌خواهم سلبریتی جوان را استخدام کنم، اما او بسیار بزرگ و خودخواه است.»

Next, ‘easy-going’. This means to  be generally relaxed and tolerant.

بعد، "آسانی". این به این معنی است که به طور کلی آرام و بردبار باشید.

“It helps to be easy-going when you’re working  with kids. They are often noisy and messy.”

وقتی با بچه‌ها کار می‌کنید، راحت‌تر بودن کمک می‌کند. آنها اغلب پر سر و صدا و نامرتب هستند.»

Now the S in ‘easy’ is pronounced  as a Z, so don’t pronounce it as  

اکنون S در «آسان» به صورت Z تلفظ می‌شود، بنابراین آن را به‌عنوان ساده‌روی /ˈiːSıˈgəʊıŋ/

easy-going /ˈiːSıˈgəʊıŋ/, but  as easy-going /ˈiːZıˈgəʊıŋ/.

تلفظ نکنید، بلکه آن را به صورت آسان‌گیر /ˈiːZıˈgəʊıŋ/ تلفظ نکنید

Next we have ‘good-tempered’,  opposite to ‘bad-tempered’.

. بعد ما "خوش مزاج" داریم، در مقابل "بدخلق".

‘Good-tempered’ describes a person with  a pleasant and agreeable disposition.

«خوش‌خلق» فردی را توصیف می‌کند که خلق و خوی خوشایند و خوشایند دارد.

“Most people think rottweilers are dangerous,  

"بیشتر مردم فکر می کنند روتوایلرها خطرناک هستند،

but in my experience, they have always  been sweet and good-tempered dogs.”

اما در تجربه من، آنها همیشه سگ هایی شیرین و خوش خلق بوده اند."

Moving on. ‘Laid-back’. This means  to be relaxed not tense or stressed.

در حال حرکت "آرام" این بدان معناست که آرام باشید نه تنش یا استرس.

“I love eating in this restaurant because  it has a lovely, laid-back atmosphere.”

من عاشق غذا خوردن در این رستوران هستم زیرا فضایی آرام و دوست داشتنی دارد.

With this adjective the D at the end of ‘laid’  /leɪd/ is not released, your tongue tip moves  

با این صفت D در انتهای "laid" /leɪd/ رها نمی شود، نوک زبان شما

up to the /d/ position on the roof of the mouth  d – d – d, but doesn’t release the /d/ sound.

به موقعیت /d/ روی سقف دهان d – d – d می رود، اما /d را رها نمی کند. / صدا.

Instead, your lips close ready for the B of ‘back’  

درعوض، لب های شما آماده برای B از 'back'

/bæk/. /ˈleı... ˈbæk/, /ˈleı... ˈbæk/.

/bæk/ بسته می شود. /ˈleı... ˈbæk/، /ˈleı... ˈbæk/.

Next, narrow-minded.

بعد، تنگ نظر.

If you are narrow-minded then  you are unwilling to consider  

اگر تنگ نظر هستید پس تمایلی به در نظر گرفتن ایده ها یا نظرات مختلف ندارید

different ideas or opinions, you’re intolerant.

، تحمل نمی کنید.

“My manager doesn’t understand the benefits of  diversity in the workplace. I am surprised he that  

مدیر من مزایای تنوع در محل کار را درک نمی کند. من از او تعجب می کنم که

he was promoted into the management team  when he has such narrow-minded views.”

وقتی چنین دیدگاه های تنگ نظرانه ای دارد به تیم مدیریت ارتقا پیدا کرد.»

When saying the word ‘narrow’  avoid tapping the R sound.

هنگام گفتن کلمه "باریک" از ضربه زدن به صدای R خودداری کنید.

Float the tongue in the middle of the mouth to  

زبان را در وسط دهان شناور کنید تا

create this steady sound /ær/ -  narrow /ˈnærəʊ/, narrow /ˈnærəʊ/.

این صدای ثابت /ær/ ایجاد شود - باریک /ˈnærəʊ/، باریک /ˈnærəʊ/.

Narrow-minded /ˏnærəʊ`maındıd/.

تنگ نظر /ˏnærəʊ`maındıd/.

Rather than /ˏnærə.../, /ˏnærə.../ /ˏnærə...  rə... rə... /. You do not want that.

به جای /ˏnærə.../، /ˏnærə.../ /ˏnærə... rə... rə... /. شما این را نمی خواهید.

Opposite to ‘narrow-minded’ is ‘open-minded’. This means you are willing to consider different  

در مقابل "کوته فکر" "ذهن باز" است. این به این معنی است که شما مایل هستید متفاوت را در نظر بگیرید

ideas and opinions; you are open,  you’re receptive to new experiences.

ایده ها و نظرات؛ شما باز هستید، شما پذیرای تجربیات جدید هستید.

“She was an open-minded teacher  who encouraged her students to  

او معلمی با ذهن باز بود که دانش‌آموزانش را تشویق به

think critically and explore new ideas.”

تفکر انتقادی و کشف ایده‌های جدید می‌کرد.»

Moving on. We have ‘self-centred’.

در حال حرکت ما "خود محوری" داریم.

This means excessively  focused on oneself, selfish.

این به معنای تمرکز بیش از حد بر روی خود، خودخواه است.

A self-centred person will  only think about themself,  

یک فرد خودمحور فقط به خودش فکر می کند،

they will put their needs  before the needs of others.

نیازهای خود را بر نیازهای دیگران ترجیح می دهد. «اگر توانایی مالی

“You shouldn’t spend all your money on new clothes  and night’s out with friends if you can’t afford  

برای تغذیه فرزندانتان را ندارید، نباید تمام پول خود را خرج لباس های نو کنید و با دوستان خود بیرون بروید

to feed your children. This sort of self-centred  behaviour makes you look like a bad parent.”

. این نوع رفتار خودمحورانه شما را مانند والدین بدی جلوه می دهد.»

The ending of this compound adjective  

پایان این صفت مرکب

is “-əd”. Centred /ˈsentəd /, centred  /ˈsentəd /, self-centred /ˏself`sentəd/.

«-əd» است. مرکز /ˈsentəd /، متمرکز /ˈsentəd /، خود محور /ˏself`sentəd/.

Also note that you will see a variation  in the spelling depending on the country,  

همچنین توجه داشته باشید که بسته به کشور، تغییری در املا مشاهده خواهید کرد،

you may see centered ended with E-R-E-D.

ممکن است در مرکز پایان با ERED مشاهده کنید.

Next, we have ‘self-assured’. This basically means  confident in one's own abilities or qualities.

بعد، ما به خود اطمینان داریم. این اساساً به معنای اعتماد به توانایی ها یا ویژگی های خود است.

“The self-assured athletes perform better overall  in competitions than the nervous newcomers.”

ورزشکارانی که به خود مطمئن هستند در مجموع در مسابقات بهتر از تازه واردان عصبی عمل می کنند.

Ignore the letter R in ‘assured’  /əˈʃɔːd / and pronounce it as  

حرف R را در «مطمئن» /əˈʃɔːd / نادیده بگیرید و آن را به صورت

‘assured’ /əˈʃɔːd/. Self-assured /ˏself əˈʃɔːd/.

«مطمئن» /əˈʃɔːd/ تلفظ کنید. خود مطمئن /ˏself əˈʃɔːd/.

You may be able to notice that  the double S is pronounced  

ممکن است متوجه شوید که S مضاعف

as an a sh /ʃ/, shhhh self-assured /ˏself əˈʃɔːd/.

به صورت یک sh /ʃ/، shhhh با اطمینان از خود /ˏself əˈʃɔːd/ تلفظ می شود.

Self-assured.

اعتماد به نفس.

Next, we have ‘strong-willed’. This  means to be determined; resolute.

در مرحله بعد، ما دارای اراده قوی هستیم. این به این معنی است که تعیین شود; مصمم

“My strong-willed toddler is a handful now but  I am confident that he will achieve whatever 

"کودک نوپا با اراده من اکنون انگشت شمار است، اما من مطمئن هستم که او

he wants in life.”

در زندگی به هر آنچه که بخواهد خواهد رسید."

Here, the ‘-NG’ can sometimes be  mispronounced as a /n/ sound (a single N),  

در اینجا، گاهی اوقات می‌توان «-NG» را به‌صورت یک صدای /n/ به اشتباه تلفظ کرد (یک N تک)،

with the front of the tongue  touching the roof of the mouth

به‌جای اینکه جلوی زبان سقف دهان

/n/

/n/ را لمس کند

rather than the back of the  tongue creating the ‘NG’

، نه اینکه پشت زبان «NG» را ایجاد کند.

/ŋ/ (ng)

/ŋ/ (ng)

So don’t say

پس نگو

/strɒn/

/strɒn/

say strong /strɒŋ/

قوی /strɒŋ/

strong /strɒŋ/

قوی /strɒŋ/

strong-willed /ˌstrɒŋ ˈwɪld/.

با اراده /ˌstrɒŋ ˈwɪld/.

Next, we have - thick-skinned.

بعد، ما - پوست ضخیم.

This means that you are not  sensitive to criticism or insults.

این بدان معناست که شما نسبت به انتقاد یا توهین حساس نیستید.

You’re able to withstand adversity.

شما می توانید در برابر ناملایمات مقاومت کنید.

“Politicians need to be thick-skinned  as they often face a lot of criticism.”

سیاستمداران باید پوست کلفتی داشته باشند زیرا اغلب با انتقادات زیادی مواجه می شوند.

The 'th' here should see the  tongue placed between the teeth.

"th" در اینجا باید زبانی را که بین دندان ها قرار گرفته است ببیند.

Thick /θɪk/

ضخیم /θɪk/

thick /θɪk/

ضخیم /θɪk/

thick-skinned /ˌθɪk ˈskɪnd/

پوست ضخیم /ˌθɪk ˈskɪnd/

Moving on we have ‘tight-fisted’.

در حال حرکت به «مشت تنگ» هستیم.

Someone that is tight-fisted  is unwilling to spend money.

کسی که مشت محکمی دارد حاضر نیست پول خرج کند.

A fun synonym of this is ‘stingy’.

مترادف جالب این "خسیس" است.

“Don’t be tight-fisted all your  life, you can’t take your money  

"تمام عمرت دستت درد نکنه، وقتی مردی نمیتونی پولت رو

with you when you die so you may  as well enjoy it, live a little.”

با خودت ببری تا ازش لذت ببری، کمی زندگی کن."

And there are some silent letters  here to try and confuse you.

و برخی از نامه های بی صدا در اینجا وجود دارد که سعی می کنند شما را گیج کنند.

We have tight /taɪt/

ما تنگ /taɪt/

tight /taɪt/

tight /taɪt/

tight-fisted /ˌtaɪt ˈfɪstəd/.

tight-fisted /ˌtaɪt ˈfɪstəd/

Next on the list is ‘two-faced’.

داریم . بعدی در لیست "دو رو" است.

‘Two-faced’ means deceitful or hypocritical;  

«دو رو» به معنای فریبکار یا ریاکار است.

you behave one way with certain people  but contradict yourself with others.

شما با افراد خاصی یک نوع رفتار می کنید اما با دیگران در تضاد هستید.

Like if you are complaining about  Jerry, saying how much you hate him,  

اگر از جری شاکی هستید، لایک کنید و بگویید چقدر از او متنفرید،

but then smile and behave like  his friend when you see Jerry,  

اما بعد با دیدن جری لبخند بزنید و مانند دوستش رفتار کنید:

“Alright, Jerry!” Then you are two-faced.

"باشه جری!" سپس شما دو رو هستید.

“Do not trust anything she says to  you because she is so two-faced.”

"به هر چیزی که او به شما می گوید اعتماد نکنید زیرا او بسیار دو رو است."

Next, we have ‘well-balanced’. When describing a person as well-balanced it  

بعد، ما "به خوبی متعادل" داریم. وقتی فردی را متعادل توصیف می کنیم، به

means they have a stable, harmonious disposition;  they are mentally and emotionally stable.

این معنی است که او حالتی پایدار و هماهنگ دارد. آنها از نظر روحی و روانی پایدار هستند.

“Tina has always been a positive influence  within the group, she is just a nice,  

تینا همیشه تأثیر مثبتی در گروه داشته است، او فقط یک

well-balanced young woman; always willing  to get involved and support everyone.”

زن جوان خوب و متعادل است. همیشه مایل به مشارکت و حمایت از همه است.»

Now, if you were to choose two  compound adjectives to describe  

حال، اگر بخواهید دو صفت مرکب را برای توصیف

yourself and how you are feeling  today, which two would you choose?

خود و احساس امروز خود انتخاب کنید، کدام دو را انتخاب می کنید؟

Let me know in the comments below.

با گذاشتن کامنت در ادامه به من اطلاع دهید.

Now, these are commonly used adjectives,  

اکنون، اینها صفت های رایج هستند،

but you can also use slang terms to describe  people, like the words I cover in this lesson.

اما می توانید از اصطلاحات عامیانه نیز برای توصیف افراد استفاده کنید، مانند کلماتی که در این درس می نویسم.

Did you see that one?

اون یکی رو دیدی؟

If not, then check it out!

اگر نه، پس آن را بررسی کنید!

Until next time, take care and goodbye.

تا دفعه بعد مواظب باش و خداحافظ.