Great English Expressions to add to your vocabulary

hey hey english- speaking practicer how you doing  having a good day I hope so we're going to look  

هی هی تمرین‌کننده انگلیسی‌زبان چطور گذرانده‌اید روز خوبی را سپری می‌کنید، امیدوارم که ما

at some Great Expressions to add to your English  vocabulary all right just a little bit of English  

به چند عبارت عالی نگاه کنیم تا به واژگان انگلیسی شما اضافه کنیم، خوب فقط کمی

speaking practice let's jump into it it's an  acquired taste an acquired taste it grows on  

تمرین مکالمه انگلیسی   بیایید وارد آن شویم، این یک سلیقه اکتسابی است مزه اکتسابی آن رشد می کند

you have you ever encountered food you initially  at first initially means at first have you ever  

شما تا به حال با غذایی روبرو شده اید که در ابتدا  در ابتدا به این معنی است که آیا در ابتدا  تا به

ever encountered food you initially disliked at  first you disliked it so encountered means to  

حال با غذایی مواجه شده اید در ابتدا دوست نداشتید  ابتدا دوست نداشتید بنابراین مواجه می‌شوید یعنی

come across happened uh happen to try have you  ever happened to try food have you ever come  

اتفاق افتاده است، اتفاقاً امتحان می‌کنید آیا  تا به حال غذایی را امتحان کرده‌اید آیا تا به حال  با

across food you initially disliked but gradually  little by little enjoyed after repeated exposure

غذایی مواجه شده‌اید که در ابتدا دوست نداشتید، اما به تدریج پس از مواجهه مکرر از آن لذت می‌برید،

you experience it you you  you eat the food again and  

آن را تجربه می‌کنید که می‌خورید غذا دوباره و

again that's repeated exposure if you  get something over and over repeated

دوباره قرار گرفتن در معرض مکرر است، اگر شما چیزی را بارها و بارها در

exposure all right this phenomenon phenomenon  phenomenon that's fun to say this phenomenon  

معرض قرار گرفتن مکرر دریافت می کنید، کاملاً درست است این پدیده  پدیده  که گفتن آن جالب است این پدیده

a phenomenon Is An Occurrence something that  happens it's like a situation or a circumstance  

یک پدیده، یک اتفاق است که اتفاق می افتد، مثل یک موقعیت یا شرایط است

usually a little bit um strange maybe this  phenomenon is commonly referred to as an  

معمولاً کمی عجیب است، شاید این پدیده معمولاً به عنوان یک

acquired taste for example many people in the  United States don't like sushi they don't like  

طعم اکتسابی نامیده می شود، برای مثال بسیاری از مردم در ایالات متحده سوشی را دوست ندارند.

sushi the first time they try it because  they typ typically typically aren't used  

اولین بار سوشی را دوست ندارند زیرا تایپ می‌کنند معمولاً

to eating raw fish or having dried seaweed when  I first tried Sushi I had to taste it multiple  

به خوردن ماهی خام یا جلبک دریایی خشک عادت ندارند. وقتی  برای اولین بار سوشی را امتحان کردم، مجبور شدم چندین

times many times multiple times before I really  started to enjoy it it was an acquired taste an  

بار آن را چندین بار چندین بار بچشم قبل از اینکه واقعاً از آن لذت ببرم، یک مزه اکتسابی بود

acquired taste I had to acquire a liking for  it the term an acquired taste can also be used  

مزه اکتسابی بود، باید به آن علاقه داشتم اصطلاح طعم اکتسابی نیز می تواند برای

describe things like clothes clothing music and  movies that take you a while take a while to grow  

توصیف چیزها استفاده شود. مانند موسیقی لباس لباس و فیلم‌هایی که مدتی طول می‌کشد تا رشد

on you if something grows on you you get used to  it you acquire The Taste for it it's an acquired  

کنید.

taste it grows on you all right it was an acquired  taste means you have to be exposed to something  

خیلی خب، این یک ذائقه اکتسابی بود یعنی باید بارها در معرض چیزی   قرار بگیرید تا به

many times to acquire a liking for it it grows  on you back to square one this is our next one  

آن علاقه پیدا کنید، این مورد بعدی ماست

here back to square one and it means having to  start over again because the first try wasn't  

اینجا به نقطه اول برمی‌گردیم و به این معنی است که باید از نو شروع کنیم باز هم چون اولین تلاش

successful the first try wasn't successful so you  start again back to square one it's like playing a  

موفق نبود   اولین تلاش موفقیت آمیز نبود، بنابراین دوباره به نقطه اول باز می‌گردید، مثل این است که یک

board game you have to start over from the first  Square maybe you got knocked off and you have to  

بازی رومیزی انجام می‌دهید که باید از اولین مربع شروع کنید، شاید شکست خورده است و شما باید

go back to the start you're back to the the first  Square on a game board back to square one so back  

به شروع بازگردید، شما به اولین مربع روی تخته بازی برگشته اید به مربع یک، بنابراین برگشت

to square one well it looks like we're back this  is an example sentence well it looks like we're  

به مربع یک خوب به نظر می رسد که ما برگشتیم این یک جمله مثالی است خوب به نظر می رسد ما

back to square one it seems that we have to start  over from the beginning because our first try  

به نقطه اول برگشتیم، به نظر می رسد که باید از ابتدا شروع کنیم، زیرا اولین تلاش ما

didn't work out that's the Assumption because our  first try didn't work out it seems that we have to  

نتیجه نداد، این فرضیه است زیرا اولین تلاش ما نتیجه نداد، به نظر می رسد که ما موفق شده ایم. برای

start over from the beginning you don't have to  say all this you just say well looks like we're  

شروع دوباره از ابتدا لازم نیست همه اینها را بگویید، فقط بگویید خوب به نظر می رسد که ما

back to square one and if you say that it means  all of this well looks like we're back to square

به نقطه اول برگشتیم و اگر بگویید به این معنی است که همه اینها به نظر می رسد که ما به نقطه اول برگشتیم،

one great minds think alike all right so the  next phrase is a common compliment we sometimes  

ذهن های بزرگ خیلی خوب فکر کنید، بنابراین عبارت بعدی یک تعریف متداول است که گاهی اوقات به

tell people when one person has an idea and  the other has the same idea instead of saying  

مردم می‌گوییم وقتی یک نفر ایده‌ای دارد و دیگری همان ایده را دارد به جای گفتن

oh we have the same great idea now you can say  this you can say great minds think alike this  

اوه، ما همان ایده عالی را داریم، اکنون می‌توانی این را بگوییم که می‌توانی عالی بگویی. ذهن‌ها مثل هم فکر می‌کنند   به این

means that we're thinking the same thing great  minds think alike it means that we're thinking  

معنی است که ما به یک چیز فکر می‌کنیم عالی ذهن‌ها یکسان فکر می‌کنند به این معنی است که ما به

the same thing and if you say this you're kind  of complimenting yourself and the other person  

یک چیز فکر می‌کنیم و اگر این را می‌گویید به نوعی از خود و شخص دیگری تعریف می‌کنید

you're both great it's like saying we're so  smart we have great minds and we think the same  

هر دو عالی هستید، گفتن اینکه ما آنقدر باهوشیم که ذهن‌های خوبی داریم و فکر می‌کنیم یکسان هستیم. خیلی

all right great minds think alike is a phrase  commonly used when two people have the same idea  

خوب ذهن‌های بزرگ یکسان فکر می‌کنند، عبارتی است که معمولاً زمانی استفاده می‌شود که دو نفر ایده مشابهی دارند

or are thinking about doing the same thing  at the same time there it is in a casual  

یا در حال فکر کردن به آن هستند. انجام همان کار در همان زمان در آنجا در یک مکالمه معمولی   است

conversation if I ask what what do you want  for dinner what do you want for dinner what  

اگر از من بپرسم برای شام چه می خواهید برای شام چه می خواهید برای شام چه   برای

do you want for dinner what do you want for  dinner and the other person says Pizza well  

شام چه می خواهید برای  شام چه می خواهید و دیگری بگوید پیتزا خوب است

I might think I was going to say pizza too too  I was going to say pizza too great minds think

شاید فکر کنم قرار بود پیتزا هم بگویم. می‌خواستم بگویم پیتزا، ذهن‌های بزرگ هم فکر می‌کنند

alike let's get some pizza let's go get some pizza  all right this is a common and fun phrase that  

بیا پیتزا بگیریم، برویم پیتزا بگیریم، این یک عبارت رایج و سرگرم‌کننده است که

we use to compliment another person and I suppose  compliment ourselves at the same time right great  

ما برای تعریف کردن از شخص دیگری استفاده می‌کنیم و فکر می‌کنم هم‌زمان از خودمان تعریف می‌کنیم، درست

mind think alike all right here's here's our  next one here to get something off your chest  

فکر می‌کنم خیلی خوب، اینجاست که نفر بعدی ما اینجاست تا چیزی را از سینه‌تان برداریم

to get something off your chest  and the definition is to talk to  

تا چیزی را از سینه‌تان برداریم و تعریف این است که با

someone about something that has  been bothering you for a long time  

کسی در مورد آن صحبت کنید. چیزی که مدت‌هاست شما را آزار می‌دهد.

something's been bothering you for a  long time you want to get it off your

chest I know something is worrying you come  on get it off your chest you can talk to me  

نگران است بیایی آن را از روی سینه خودت برداری، می‌توانی با من صحبت کنی   می‌دانم

I know something is worrying you come on get  it off your chest you can talk to me so you're  

چیزی نگران‌کننده است، بیا آن را از روی سینه‌ات بیرون بیاور، می‌توانی با من صحبت کنی تا   به

telling your friend just tell me your problems  I can I can take it you can talk to me I'm your  

دوستت می‌گویی فقط مشکلاتت را به من بگو من می‌توانم تحمل کنم می‌توانی با من صحبت کنی، من دوستت هستم،

friend you can trust me get it off your chest  and just tell me I told the police everything  

می‌توانی به من اعتماد کنی آن را از روی سینه‌ات بگیر و فقط به من بگو همه چیز را به پلیس گفتم

I knew it was good to get it off my chest it  was good to get it off my chest get it off  

می‌دانستم که بیرون آوردن آن از روی سینه‌ام خوب است. آن را از سینه من بردارید آن را از روی سینه من بردارید

get it off my chest all right here's the next  word here googly eyes have you ever heard GOOG  

آن را از روی سینه من بردارید، این کلمه بعدی است: چشمان گوگولی آیا تا به حال چشمان GOOG را شنیده‌اید.

eyes this expression can be amusing to use when  you see someone frequently gazing at someone  

they like there's the key phrase there gazing  at someone they like I don't know if that was  

خیره شدن به کسی که دوستش دارد نمی‌دانم آیا این

googly eyes or not so in English we refer to this  as having a crush you kind of like somebody and  

چشم‌های گوگولی بود یا نه، بنابراین در انگلیسی به آن به عنوان دوست داشتنی اشاره می‌کنیم که شما به نوعی دوست دارید و    به

you give them googly eyes for example if you  see a girl showing interest in a boy without  

آنها چشمهای گوگولی می دهید برای مثال اگر دختری را می بینید که به پسری علاقه نشان می دهد بدون   به

telling him you could say why are you making  googly eyes at him why are you making googly  

او می گوید می توانید بگویید چرا به او نگاه می کنید چرا

eyes at him and it means why are you looking  at him in a really loving way that's what it  

به او نگاه می کنید و این بدان معنی است که چرا به او نگاه می کنید. یک روش واقعاً دوست داشتنی به این

means do you like him you're making googly eyes  at him towards him all right so the expression  

معنی است که آیا شما او را دوست دارید، شما به او نگاه می کنید، خیلی خوب است، بنابراین حالت

googly eyes refers to the look on your face when  you're staring at someone because you probably  

چشم های گوگ به حالت چهره شما اشاره دارد که تو داری به کسی خیره میشی چون احتمالاً

really like them stop making googly eyes at me  now I'm just kidding it's a joke stop making  

واقعاً دوست داری که او دیگر به من نگاه های گوگولی نکند حالا شوخی می کنم این یک شوخی است دست از

googly eyes at me all right let's let's get  a move on let's get a move on come on let's  

نگاه کردن   گوگولی به من بردارید خیلی خب اجازه دهید

get a move on we need to get a move on this  means to begin moving faster or more quickly  

حرکتی که باید انجام دهیم این است یعنی شروع به حرکت سریع‌تر یا سریع‌تر

it's the same thing as saying let's go hurry up  come on let's go hurry up let's get a move on

این همان چیزی است که بگوییم بیا عجله کنیم بیا بیایید زودتر حرکت کنیم

all right so the train leaves in 15 minutes  let's get a move on let's hurry let's move

تا قطار 15 دقیقه دیگر حرکت کند. بیایید حرکت کنیم بیایید عجله کنیم

faster the train leaves in 15 minutes  let's get a move on let's get a move

سریعتر حرکت کنیم قطار 15 دقیقه دیگر حرکت می کند. بیایید حرکت کنیم.

on all right or you can say we need to get a move  on we need to get a move on we need to get a move  

ما باید حرکتی را انجام دهیم، باید حرکتی را انجام دهیم.

on if we want to finish on time if we want to  finish on time this project we got got to finish  

باید

it on time so we need to get a move on all right  when you start your career you need to get your  

آن را به موقع به پایان برسانیم، بنابراین باید حرکتی را به درستی انجام دهیم وقتی حرفه خود را شروع کردید، باید   پای خود را وارد

foot in the door foot get your foot in the door  that's our next little our phrase expression get  

درب کنید،

your foot in the door internships are a great  way to get your foot in the door internships  

پای خود را وارد کنید  دوره‌های کارآموزی روشی عالی برای راه‌اندازی در دوره‌های کارآموزی است.

that's when you go work for a company for no  pay or maybe a little bit of pay you're just  

این زمانی است که می‌روید در یک شرکت بدون حقوق یا شاید کمی با دستمزد کار می‌کنید، فقط

there to learn you are learning so you are an  intern if you are an intern you are doing an  

آنجا هستید تا یاد بگیرید که دارید یاد می‌گیرید. اگر کارآموز هستید، کارآموز هستید،

internship internships are a great way to get  your foot in the door get to know some people I  

کارآموزی راه بسیار خوبی برای آشنا کردن با برخی از افرادی است که من

volunteer at a clinic twice a week because I need  to do something to get my foot in the door all  

دو بار در هفته در یک کلینیک داوطلب می‌شوم زیرا باید کاری انجام دهم تا پایم را وارد کنم. درب کاملاً

right Shadow me with this one ready let's Shadow  it say it together with me ready I volunteer at  

درست است با این یکی آماده به من سایه بزنید بیایید سایه کنیم آن را با من بگویم آماده است من در

a clinic twice a week cuz I need to do something  to get my foot in the door was that too fast I'll  

یک کلینیک دو بار در هفته داوطلب می شوم زیرا باید انجام دهم چیزی برای وارد کردن پایم به در این بود که خیلی سریع سرعتم را

slow down a little bit I volunteer at a clinic  twice a week because I need to do something to  

کم می‌کنم دوبار در هفته در یک کلینیک داوطلب می‌شوم زیرا باید کاری انجام دهم که

get my foot in the door I volunteer at a clinic  twice a week because I need to do something to  

پایم را به در ببرم و در یک کلینیک داوطلبانه هفته‌ای دو بار من باید کاری انجام دهم که

get my foot in the door I volunteer at a clinic  twice a week because I need to do something to get  

پایم را وارد درب کنم. در یک کلینیک داوطلبانه دو بار در هفته کار می‌کنم، زیرا باید کاری انجام دهم تا

my foot in the door I volunteer at a clinic twice  a week because I need to do something to get my  

پایم به دری که داوطلبانه در آن مراجعه می‌کنم، وارد شود. کلینیک هفته‌ای دو بار چون باید کاری انجام دهم تا

foot in the door boom good workout way to go that  was a green lesson or a red one let me put it all  

پایم را به درب باز کنم. تمرین خوبی برای انجام این کار، یک درس سبز بود یا یک درس قرمز، اجازه دهید همه را بگذارم

red cuz I had them on white here nope that didn't  work still learning how to use this software all  

قرمز چون من آنها را روی سفید گذاشتم، نه کار هنوز یاد می گیرید که چگونه از این نرم افزار استفاده کنید   تمرین خوب

right boom good workout keep moving forward one  step at a time and I'll see you in the next step

بوم تمرین خوب، یک قدم به جلو حرکت کنید و من شما را در مرحله بعدی می بینم