Are you fair and square? | English Conversation | English Speaking Practice | Havisha Rathore

In assembly, I bow my head down and show um embarrassed facial expression

در مونتاژ، سرم را خم می‌کنم و حالت خجالت‌زده را نشان می‌دهم

embarrassed expression. um I do like this

. اوم من دوست دارم

polish your shoes, have a neat dress. You should get two ponies just like the ones I did.

کفش هایت را جلا بده، یک لباس مرتب داشته باشی. باید دو تا پونی درست مثل اونهایی که من گرفتم بگیری.

oh I wish I could rewind it

آه ای کاش می توانستم آن را به عقب برگردانم

Hi! How are you? I am right as rain. How about you? Thanks for asking.

سلام! چطور هستید؟ من درست مثل باران هستم در مورد شما چطور؟ ممنون که پرسیدید

I'm also doing fine. So, how was your day, today? Did you go to school, today?

من هم حالم خوبه خب، امروز چطور بود؟ آیا امروز به مدرسه رفتی؟

My day was great, and yes, I went to school.

روز من عالی بود و بله، به مدرسه رفتم.

Do you like your school?

آیا مدرسه خود را دوست دارید؟

I would say, yes and no, both. And why so? I like school because the first thing I

من می گویم، بله و نه، هر دو. و چرا چنین است؟ من مدرسه را دوست دارم زیرا اولین چیزی که

love to meet my friends although I'm an introvert and I don't have many friends

دوست دارم با دوستانم ملاقات کنم، اگرچه یک درونگرا هستم و دوستان زیادی ندارم،

but still I love to meet my friends. I love to know about their point of view,

اما با این حال دوست دارم با دوستانم ملاقات کنم. من دوست دارم در مورد دیدگاه،

their suggestions, and their way of thinking.

پیشنهادات و طرز تفکر آنها بدانم.

Yes, I know sometimes, we may differ from our opinions. Everyone has different

بله، می دانم گاهی اوقات، ممکن است ما با نظرات خود متفاوت باشیم. هر کس برداشت های متفاوتی دارد

perceptions. But yes, I love to discuss. I love to know about their point of view.

. اما بله، من عاشق بحث کردن هستم. من دوست دارم در مورد دیدگاه آنها بدانم.

What is their perception? What do they think about a particular thing?

برداشت آنها چیست؟ آنها در مورد یک چیز خاص چه فکر می کنند؟

It can be possible that for one thing, they are right and for another we are

ممکن است برای یک چیز آنها درست باشند و ما در مورد دیگری

wrong. So, I love to know about others, their point of view and I sit patiently and listen to them.

اشتباه کنیم. بنابراین، من دوست دارم در مورد دیگران، دیدگاه آنها بدانم و صبورانه می نشینم و به آنها گوش می دهم.

And the second thing, why I love school

و دومین چیز، اینکه چرا من مدرسه را دوست دارم این

is because I want something new. I want a little bit change. I can always sit at

است که چیز جدیدی می خواهم. من کمی تغییر می خواهم من همیشه می توانم در

home and fight with my siblings. Isn't it just boring?

خانه بنشینم و با خواهر و برادرم دعوا کنم. آیا این فقط خسته کننده نیست؟

And the third thing, I love about school is I want to know more things. I want to

و سومین چیز، من در مورد مدرسه دوست دارم این است که می خواهم چیزهای بیشتری بدانم. من می خواهم

know about the oceans, the sky, rain, how're the clouds formed, about continents and other

در مورد اقیانوس ها، آسمان، باران، چگونگی تشکیل ابرها، در مورد قاره ها و

countries and I want to know about this world. And apart from that, I also want to

کشورهای دیگر بدانم و می خواهم در مورد این جهان بدانم. و جدای از آن، من همچنین می‌خواهم

know about things away from Earth like Mars, Jupiter and

در مورد چیزهای دور از زمین مانند مریخ، مشتری و

other planets, stars, galaxies, and many more. I want to know, how the clouds are

سایر سیارات، ستاره‌ها، کهکشان‌ها و بسیاری موارد دیگر بدانم. می خواهم بدانم ابرها چگونه

formed. How does the rain come down?

تشکیل می شوند. باران چگونه می آید؟

Where does it rain the most? Where does it rain the least? I want to know about all these things.

کجا بیشتر باران می بارد؟ کجا کمترین باران می بارد؟ من می خواهم در مورد همه این چیزها بدانم.

I also want to know how a day and night formed that too alternatively.

من همچنین می خواهم بدانم که چگونه یک روز و شب به طور متناوب شکل گرفته است.

Apart from that, I also love to know, is there something after death I mean there are two questions which I

جدای از آن، من نیز دوست دارم بدانم، آیا چیزی پس از مرگ وجود دارد، منظورم این است که دو سوال وجود دارد که

I'm very curious to know. The first one, where are you from as a human

من بسیار کنجکاو هستم که بدانم. اولی شما به عنوان یک انسان از کجا هستید ما

how are we made or I would say how did we come into existence and the second

چگونه ساخته شده ایم یا می گویم چگونه به وجود آمده ایم و

one where are we going I mean where are we heading to or I would say,

دومی به کجا می رویم یعنی به کجا می رویم یا می گویم

what is our destination, what is our aim science says that that there was a chunk

مقصد ما چیست؟ هدف ما چیست علم می گوید که تکه ای بوده

and the whole creation took place. But, religion says

و کل خلقت صورت گرفته است. اما دین

something else. What does science say? Science says that there was a chunk and the

چیز دیگری می گوید. علم چه می گوید؟ علم می گوید که تکه ای بود و

whole creation took place. Not the evolution of monkeys?

کل خلقت صورت گرفت. تکامل میمون ها نیست؟

This is also a way of telling. I read it in a book and a book of Prabhupad, he said that

این هم راهی برای گفتن است. من آن را در یک کتاب و یک کتاب پرابهوپاد خواندم، او گفت

and a whole chunk, place I paid more attention to that word so that is only

و یک تکه کامل، جایی که من بیشتر به آن کلمه توجه کردم تا فقط

coming to my mind. I have told you that. In the Darwin's

به ذهنم می رسد. من این را به شما گفته ام. در

theory, he says that we are the result of evolution of monkeys.

نظریه داروین می گوید ما نتیجه تکامل میمون ها هستیم.

uh monkeys are our ancestors. That's what science says. I mean Darwin

اوه میمون ها اجداد ما هستند این چیزی است که علم می گوید. یعنی داروین می

says, scientist Darwin. Yes, I agree. Science also says like that there was a chunk

گوید داروین دانشمند. بله موافقم. علم همچنین می گوید که یک تکه وجود داشت

and the whole creation took place or I would say we are a result from Evolution

و کل خلقت اتفاق افتاد یا می توانم بگویم ما نتیجه ای از تکامل

to monkeys. I mean monkeys are.. Evolution to monkeys or evolution from monkeys?

به میمون ها هستیم. یعنی میمون ها هستند.. تکامل به میمون یا تکامل از میمون؟

Okay, continue, continue

باشه، ادامه بده، ادامه بده

Yes, I agree.

بله، موافقم.

Is it okay I'm interrupting you?

اشکالی نداره حرفت رو قطع میکنم؟

I don't like when you interrupt me. Okay, then continue, I'll not stop you then. okay fine

وقتی حرفم را قطع می کنی دوست ندارم باشه، پس ادامه بده، من جلوی تو را نمی گیرم. باشه خوب

But I should point out your mistakes. Right? Mistakes you can point out but the way that you're being confused with my sentence in the textbook and like the chunk one.

اما باید به اشتباهاتت اشاره کنم درست؟ اشتباهاتی که می توانید به آنها اشاره کنید، اما روشی که با جمله من در کتاب درسی اشتباه گرفته می شوید و آن را دوست دارید.

Please don't stop me. Okay, okay, that's fine, but that's your point

لطفا من را متوقف نکنید. خوب، خوب، خوب است، اما این دیدگاه شماست

of view. That's what you were saying when you go to school your perception and

. این همان چیزی است که وقتی به مدرسه می روید می گفتید درک شما و

other kids' perception will be different. You love to listen. So, please listen to me also.

سایر بچه ها متفاوت خواهد بود. شما عاشق گوش دادن هستید. پس لطفا به من هم گوش کن

Okay fine, continue

باشه خوب ادامه بده

Thank you so much. Yes, I agree that science says that there

خیلی ممنون بله، موافقم که علم می‌گوید

was a chunk and the whole creation took place or I would say, we are the result from Evolution from monkeys whereas religion talks about something else.

یک تکه وجود داشته و کل خلقت اتفاق افتاده است یا می‌گویم، ما نتیجه تکامل میمون‌ها هستیم در حالی که دین در مورد چیز دیگری صحبت می‌کند.

It says that God has created us and after um after some years or many years, we are going to merge to back God back. This is the point which comes to

می گوید خدا ما را آفریده است و بعد از چند سال یا چند سال، ما با هم ادغام می شویم تا خدا را برگردانیم. این نکته ای است که

my mind almost every time which brings me to the most basic and important question and I would be glad if anybody can answer me and the question is

تقریباً هر بار به ذهن من خطور می کند که مرا به اساسی ترین و مهم ترین سؤال می رساند و خوشحال می شوم اگر کسی بتواند به من پاسخ دهد و سؤال این است که

Where are we from? What is our destination?

ما اهل کجا هستیم؟ مقصد ما چیست؟

Where are you from? You are from Bangalore.

شما اهل کجا هستید؟ شما اهل بنگلور هستید.

Where have we come from? I think so. Where have we come from? Yeah. Thank you so much for correcting me and now let me go further. So that's the end of my question

ما از کجا آمده ایم؟ من هم اینچنین فکر میکنم. ما از کجا آمده ایم؟ آره خیلی ممنون که منو تصحیح کردید و حالا بذارید ادامه بدم. پس این پایان سوال من است.

Now, tell me Havisha. Tell me Havisha why you don't want to go to school. Well, I don't want to go to school is I have to get up early in the morning and which is the

حالا به من بگو هاویشا. به من بگو چرا نمی خواهی به مدرسه بروی هاویشا. خوب، من نمی خواهم به مدرسه بروم، زیرا باید صبح زود بیدار شوم و این

very difficult, most difficult task for me in this whole world. Okay. And my mother literally scolds me for that. When I am sleeping, I only

برای من سخت ترین و سخت ترین کار در این دنیاست. باشه. و مادرم به معنای واقعی کلمه مرا به خاطر آن سرزنش می کند. وقتی می خوابم فقط من را به

It just reminds me of me and my sleep. Nothing else. That's the way I sleep. It's really a tough. It's the toughest job for me to wake up on my own.

یاد من و خوابم می اندازد. هیچ چیز دیگر. اینجوری میخوابم واقعا کار سختیه این سخت ترین کار برای من است که به تنهایی از خواب بیدار شوم.

It is tougher when my mother wakes me up. She's literally. She has to devote two hours for waking me up. If you set timer also, it will take two hours for me to get up

وقتی مادرم مرا از خواب بیدار می کند سخت تر است. او به معنای واقعی کلمه است. او باید دو ساعت را برای بیدار کردن من وقت بگذارد. اگر تایمر را هم تنظیم کنید، دو ساعت طول می کشد تا من بلند شوم،

Okay, so these are the reasons, you don't want to go to school. Right? Yes and the last one, I would say is I don't want to follow the discipline. I just want to be like a bird.

خوب، پس این دلایل است، شما نمی خواهید به مدرسه بروید. درست؟ بله و آخرین مورد، می‌توانم بگویم این است که نمی‌خواهم این رشته را دنبال کنم. من فقط می خواهم مثل یک پرنده باشم.

I don't want to follow all rules. I don't want to be bound by rules. I don't want to be. I don't want to follow discipline. But yes, on the other hand, discipline is also important

من نمی خواهم همه قوانین را رعایت کنم. من نمی‌خواهم مقید به قوانین باشم. من نمی خواهم باشم. من نمی خواهم از نظم پیروی کنم. اما بله، از طرف دیگر، نظم و انضباط نیز مهم است، به

Okay tell me, some rules of your school.

من بگویید، برخی از قوانین مدرسه شما.

Some of the rules of my school. Some of the basic, most basic school rule is, Be on time, Follow the dress code. Walk, don't run in the hallways

برخی از قوانین مدرسه من. برخی از ابتدایی ترین و ابتدایی ترین قوانین مدرسه این است که به موقع باشید، از کد لباس پیروی کنید. راه برو تو راهروها ندو

Be on time that I told you. Polish your shoes. Have a neat dress. Should get two ponies, just like the ones I did.

به موقع باش که بهت گفتم. کفش های خود را جلا دهید. یک لباس مرتب داشته باشید باید دو پونی بگیرم، درست مثل آنهایی که من کردم.

Okay. Two ponies and then listen to your classmates. Don't interrupt the teacher while she's talking. Raise your hand to speak and the last one which is the most basic one

باشه. دو پونی و سپس به صحبت های همکلاسی های خود گوش دهید. وقتی معلم در حال صحبت است حرفش را قطع نکنید. دست خود را برای صحبت بلند کنید و آخرین مورد که ابتدایی ترین است این است که

is follow all school rules. Okay. At the end of the list, this will always comes in every class, every section, every time, follow all school rules. That is also the rule.

تمام قوانین مدرسه را رعایت کنید. باشه. در پایان لیست، این همیشه در هر کلاس، هر بخش، هر بار آمده است، همه قوانین مدرسه را دنبال کنید. این هم قاعده است.

So, Havisha, these are the rules, you have in your school, right? Yes. Okay. So, Havisha, you are fair and square? What is this fair and square?

خب، حویشا، اینها قوانینی است، شما در مدرسه خود دارید، درست است؟ آره. باشه. پس حویشا شما منصف هستید؟ این عادلانه و میدانی چیست؟

Fair and square means honest, straightforward, uh the person so who follows the rules. That's called fair and square. So, are you fair and square?

منصفانه و مربع به معنای صادق، روراست، اوه کسی که قوانین را دنبال می کند. به این می گویند منصفانه و مربع. بنابراین، آیا شما منصف هستید؟

Could you give me a sentence with this fair and square? It will be more convenient for me. I am fair and square, means I don't deviate from the rules. I listen to teachers.

میشه یه جمله با این منصفانه به من بگین؟ برای من راحت تر خواهد بود. من عادل هستم، یعنی از قوانین عدول نمی کنم. من به سخنان معلمان گوش می دهم.

I don't do naughty things, what I can say is that I'm a good boy. Fair and square means, as per the rule, I do. I don't cheat anybody. I don't fight anybody.

من شیطنت نمی کنم، چیزی که می توانم بگویم این است که من پسر خوبی هستم. منصفانه و مربع به این معنی است که طبق قانون انجام می دهم. من به کسی خیانت نمی کنم من با کسی دعوا نمیکنم

Or I don't tell lie. That's the meaning of fair and square. Now, tell me, are you fair and square?

یا دروغ نمیگم این معنای منصف و مربع است. حالا به من بگو، آیا شما منصف هستید؟

Yes, sometimes, I am, I try to follow everything by the book but sometimes, I make mistakes.

بله، گاهی هستم، سعی می کنم همه چیز را طبق کتاب دنبال کنم اما گاهی اوقات اشتباه می کنم. آیا

Have you ever been late for your school? Oh, yes sometimes, I've been late for my school and I have to face the music and after coming home

تا به حال برای مدرسه خود دیر آمده اید؟ آه، بله، گاهی اوقات، من برای مدرسه ام دیر آمده ام و باید با موسیقی روبرو شوم و بعد از آمدن

again I have to face the music and I'll be in a pickle. So, tell me do you make an excuse of your lateness.

دوباره به خانه باید با موسیقی روبرو شوم و در ترشی هستم. پس بگو تاخيرت را بهانه مي‌آوري؟

When you go to school late and then teacher may ask you then what excuse do you make. um yes I don't like to make excuses unlike my sister and my brother they

وقتی دیر به مدرسه می روید و معلم ممکن است از شما بپرسد پس چه بهانه ای می آورید؟ اوم بله من بر خلاف خواهرم و برادرم دوست ندارم

love to make excuses such as there was traffic. Breakfast was not ready. They always try to pass the buck on my mother's head.

بهانه تراشی کنم. صبحانه آماده نبود. همیشه سعی می کنند پول را روی سر مادرم بگذارند.

It's always common in them I mean my brother and sister. They always say that breakfast wasn't ready. They actually want to pass the book on my mother's head.

همیشه در آنها رایج است منظورم برادر و خواهرم است. همیشه می گویند صبحانه آماده نیست. در واقع می خواهند کتاب را روی سر مادرم بگذارند.

And when their homework is also not complete, they will say that my mother did not make me do. She told me to do this. She told me to do that. This and that.

و وقتی تکالیفشان هم کامل نباشد، می گویند که مادرم مرا مجبور نکرده است. او به من گفت این کار را انجام دهم. او به من گفت که این کار را انجام دهم. این و آن.

Because, they know that the teacher will not scold the parent. But our teacher is very clever to point out that you are. Yes, you're making an excuse.

زیرا آنها می دانند که معلم پدر و مادر را سرزنش نمی کند. اما معلم ما بسیار باهوش است که به شما اشاره کند. بله، بهانه می آورید.

When I'm late and my teacher scolds me in assembly. I bow my head down and show um embarrassed facial expression, embarrassed expression um I do like this

وقتی دیر می کنم و معلمم در مجلس مرا سرزنش می کند. سرم را پایین می اندازم و حالت صورت خجالت زده ام را نشان می دهم، حالت خجالت زده ام من این کار را انجام می دهم

and look at and look at the floor. I don't like to make excuses. You are fair and square, right? Yes, I hate to make excuses.

و به زمین نگاه می کنم و به آن نگاه می کنم. دوست ندارم بهانه بیاورم شما منصف هستید، درست است؟ بله، من از بهانه آوردن متنفرم.

I don't want to tell a lie. So, Havisha, do you have any favourite teacher? I like all teachers equally. But, yes there are some of my favourites.

نمیخوام دروغ بگم خب، هاویشا، معلم مورد علاقه ای داری؟ من همه معلمان را به یک اندازه دوست دارم. اما، بله، برخی از موارد مورد علاقه من وجود دارد.

But, yes I don't wanna disclose their names on this platform. Otherwise, if other teachers watch this video they will not feel they will not like my answer.

اما، بله، من نمی خواهم نام آنها را در این پلتفرم فاش کنم. در غیر این صورت، اگر معلمان دیگر این ویدیو را تماشا کنند، احساس نمی کنند که پاسخ من را دوست ندارند.

So, I will not, I will not try to. So, I think, I'll be mum on this question. Did any of your classmates do anything funny?

بنابراین، من نمی خواهم، من سعی نمی کنم. بنابراین، من فکر می کنم، من در مورد این سوال مادر خواهم بود. آیا هیچ یک از همکلاسی های شما کار خنده داری انجام داده اند؟

Yes, there's a boy once our teacher was scolding a boy for not doing homework on time, and you know, troubling other friends and not making them also do home

بله، زمانی معلم ما پسری را سرزنش می‌کرد که تکالیف را به موقع انجام نداده است، و می‌دانید که با گپ زدن ساده با آنها، دوستان دیگر را آزار می‌دهد و آنها را مجبور نمی‌کند که

to do their homeworks by simple chatting with them. So, the boy did not have any effect. He was simply smiling, smiling smiling, smiling and laughing also.

برای انجام تکالیف خود در خانه انجام دهند. پس پسر هیچ تاثیری نداشت. او به سادگی لبخند می زد، لبخند می زد، می خندید و همچنین می خندید.

So, the teacher got angry and again school teacher scolded him badly. But the boy didn't have any effect. He simply kept on smiling and laughing.

بنابراین معلم عصبانی شد و دوباره معلم مدرسه او را سرزنش کرد. اما پسر هیچ تاثیری نداشت. او به سادگی به لبخند زدن و خندیدن ادامه داد.

At the end, the teacher started laughing. Yeah, it was funny.

در پایان معلم شروع به خندیدن کرد. آره خنده دار بود

Oh yes, I find many differences. In fact, I think, previous year was better because I did not have to get up early. I would just get up and attend my class immediately.

اوه بله، من تفاوت های زیادی پیدا می کنم. در واقع فکر می کنم سال قبل بهتر بود چون مجبور نبودم زود بیدار شوم. من فقط بیدار می شدم و بلافاصله در کلاسم شرکت می کردم.

The timing was just like 10 to 11 and then our 10 minute or 15 minute break. In the break, I would

زمان بندی دقیقاً مثل 10 تا 11 بود و سپس 10 دقیقه یا 15 دقیقه استراحت ما. در تعطیلات می‌رفتم

and then I would say that I like that year but yes today the year right now, when I would say the current year, we have a schedule, we have sports period

و بعد می‌گفتم که آن سال را دوست دارم، اما بله، امروز همان سال، وقتی می‌گویم سال جاری، برنامه داریم، دوره ورزشی داریم،

whereas in the previous year, there was no Sports period. I was just like a couch potato, just sleeping, watching anything that's all I would do

در حالی که سال قبل، سال قبل نبود. دوره ورزشی. درست مثل یک کاناپه بودم، فقط می خوابیدم، هر کاری را که انجام می دادم تماشا می کردم

and I did not even complete my home works. I would do the homework when the teachers ask for submission. Otherwise, I will not do it. That was my opinion

و حتی کارهای خانه ام را هم کامل نکردم. وقتی معلمان درخواست تسلیم می کردند، تکالیف را انجام می دادم. در غیر این صورت این کار را نمی کنم. این نظر من بود،

But, yes uh today's year means I would say the current year is better is uh better in the reference that I can meet my friends and and I think you're stuck I can't hear you

اما، بله، امسال به این معنی است که می گویم سال جاری بهتر است، بهتر است در مرجعی که می توانم دوستانم را ملاقات کنم و فکر می کنم شما گیر کرده اید، نمی توانم صدای شما را بشنوم

Your video is stuck. You're coming, your video is coming in bits and pieces.

ویدیوی شما گیر کرده است. شما در حال آمدن هستید، ویدیوی شما تکه تکه می شود.

Come alive. Oh I wish I could rewind it only us

زنده شو آه ای کاش می توانستم آن را فقط خودمان به عقب برگردانم

but we knew I couldn't fight it [Music]

اما می دانستیم که نمی توانم با آن مبارزه کنم [موسیقی]