Subjective or Objective - What is the difference? It's time to Learn English

There is no doubt that English is a confusing language.

شکی نیست که انگلیسی زبان گیج کننده ای است.

There are many occasions where confusion might arise.

موارد زیادی وجود دارد که ممکن است سردرگمی ایجاد شود.

For example, there are two words in English that seem very similar,

به عنوان مثال، دو کلمه در زبان انگلیسی وجود دارد که به نظر بسیار شبیه به هم هستند،

but are used in very different ways.

اما به روش های بسیار متفاوتی استفاده می شوند.

The words are 'subjective' and 'objective'.

کلمات "ذهنی" و "عینی" هستند.

They sound similar and they look very similar when they're written down,

آنها شبیه به هم هستند و وقتی یادداشت می شوند بسیار شبیه به نظر می رسند،

but their meanings are quite the opposite.

اما معانی آنها کاملاً برعکس است.

First of all, if we talk about something that is subjective,

اول از همه، اگر ما در مورد چیزی صحبت می کنیم که ذهنی است،

we are talking about a person's personal opinion,

ما در مورد نظر شخصی یک شخص صحبت می کنیم،

their actual opinion on something.

نظر واقعی او در مورد چیزی.

So you might ask a person what they think

بنابراین ممکن است از شخصی بپرسید که

about a certain thing and they will give you the answer.

در مورد یک چیز خاص چه فکر می کند و او به شما پاسخ خواهد داد.

They will give you their opinion.

نظرشان را به شما خواهند داد.

The answer is their own opinion.

پاسخ نظر خودشان است.

It is subjective

ذهنی است

or it is a good example of subjectivity.

یا مثال خوبی از ذهنیت است.

A painting

یک نقاشی

might appeal to one person, but maybe to another.

ممکن است برای یک نفر جذاب باشد، اما شاید برای دیگری.

They find it confusing and maybe even dull and boring.

آنها آن را گیج کننده و شاید حتی کسل کننده و کسل کننده می دانند.

That is subjective.

که ذهنی است.

We are talking about the subjective view

ما در مورد دیدگاه ذهنی صحبت می کنیم

and then of course we have a subjective object.

و البته ما یک ابژه ذهنی داریم.

If means you are looking at things through the lens

اگر به این معنی است که شما به چیزها از دریچه

of facts, things

حقایق نگاه می کنید، چیزهایی

that have been proven to be true or real,

که صحت یا واقعی بودن آنها ثابت شده است،

something objective is referring

چیزی عینی

to a thing that is a fact.

به چیزی اشاره می کند که یک واقعیت است.

It is a fact, but it is something

این یک واقعیت است، اما چیزی است

that is true or has been proven.

که حقیقت دارد یا ثابت شده است.

So the next time you are feeling confused

بنابراین دفعه بعد که

about those two words, subjective and objective,

در مورد این دو کلمه، ذهنی و عینی، سردرگم شدید،

then you can watch this video.

می توانید این ویدیو را تماشا کنید.

I hope you've enjoyed it.

امیدوارم از آن لذت برده باشید.

It's another short video, another short English lesson,

این یک ویدیوی کوتاه دیگر است، یک درس کوتاه دیگر انگلیسی،

and I look forward to seeing you again soon for another one.

و من مشتاقانه منتظر دیدار دوباره شما هستم .

And of course, you know what's coming next...

و البته، شما می دانید که در آینده چه چیزی در راه است

ta ta for now.

.

I'm coming towards the camera.

دارم میام سمت دوربین

I'm coming towards you because I don't like to be too far away.

من به سمت شما می آیم زیرا دوست ندارم خیلی دور باشم.

To be honest, I love being close to you, near to you.

راستش را بخواهم دوست دارم نزدیک تو باشم، نزدیک تو باشم.

Just like that wonderful song by The Carpenters.

درست مثل آهنگ فوق العاده The Carpenters.

Why do birds...

چرا پرندگان ...