LIKE & DISLIKE - English Addict - 168 - LIVE CHAT / Sun 26th Sept 2021 - with Mr Duncan in England

it's beginning to look a lot  like autumn everywhere you go

خیلی شبیه پاییز است هر جا که می

the leaves are turning brown

روی برگ ها قهوه ای

they're starting to fall down

می شوند و شروع به ریزش می کنند

and whole landscape looks beautiful and golden

و کل منظره زیبا و طلایی به نظر می رسد

well not quite at the moment but it is on its way

در حال حاضر نه چندان خوب، اما در راه است،

it really does feel very autumnal today i  must say here we are again oh my goodness  

امروز واقعا احساس پاییزی دارد. باید بگویم خدای من دوباره اینجا هستیم

i can't believe it another week has  flown by yes we are back together  

من نمی توانم باور کنم یک هفته دیگر گذشت  بله ما دوباره با هم هستیم

english addict live from the birthplace of  english which just happens to be oh my goodness

معتاد انگلیسی زندگی می کنند از زادگاه انگلیسی که اتفاقاً خدای من

england

انگلیس است

oh hi everybody this is mr duncan in england  how are you today are you okay i hope so  

اوه سلام به همه این آقای دانکن است انگلستان امروز چطوری خوب هستی

are you feeling happy i hope you have a smile  on your face i want to see you happy i want  

امیدوارم   آیا احساس خوشحالی می‌کنی، امیدوارم لبخندی روی صورتت باشد، می‌خواهم تو را خوشحال ببینم، می‌خواهم

to know that you are feeling good where  you are and i hope that i can help you  

بدانم که در جایی که  هستی احساس خوبی داری و امیدوارم بتوانم به شما کمک کنم

bring that smile to your face i will try my  best here we are again i can't believe it  

آن لبخند را روی صورتت بیاورم تمام تلاشم را می‌کنم که دوباره اینجا هستیم.

it's been a busy week for various  reasons which i won't go into we had

a medical emergency not with me but with mr steve

i will explain that later on for those  who don't know who i am maybe you are  

بعداً برای کسانی که این کار را نمی کنند توضیح دهید بدانید من کی هستم شاید شما

thinking who is that weird bloke who  is that strange man talking to me now  

فکر می کنید آن مرد عجیب و غریب کیست که آن مرد عجیبی است که اکنون

on my computer screen well my name is duncan  i talk about english i love english so much  

روی صفحه کامپیوتر من با من صحبت می کند خوب نام من دانکن است  من انگلیسی صحبت می کنم من انگلیسی را خیلی دوست دارم

you might even say that i am an english addict  that is what i am i suppose amongst other things

حتی ممکن است بگویید من یک معتاد انگلیسی هستم این همان چیزی است که من هستم، فکر می کنم در میان چیزهای دیگری

which i won't go into so i'm duncan i talk  about english i love the english language  

که وارد آن نمی شوم، بنابراین من دانکن هستم، در مورد انگلیسی صحبت می کنم، من عاشق زبان انگلیسی هستم

and i have a feeling that you might  like english as well i have a feeling  

و احساس می کنم ممکن است شما نیز انگلیسی را دوست داشته باشید، من

just before i came on i decided to drink some  water unfortunately the water went into my  

دقیقاً قبل از من احساسی دارم  آمدم تصمیم گرفتم کمی آب بخورم متاسفانه آب

throat very quickly and i started choking on the  water and they say that water is good for you  

خیلی سریع وارد گلویم شد و شروع به خفگی در آب کردم و آنها می گویند که آب برای شما

well it is unless of course you choke on the  water that you are drinking like i just did  

خوب است، البته اینطور نیست مگر اینکه شما مانند من از آبی که می نوشید خفه شوید. همین الان انجام دادیم

so here we are again nice to see so many people  here today and of course we have made it all the  

پس اینجا ما دوباره خوشحالیم که امروز افراد زیادی را اینجا می‌بینیم و

way to the end of another weekend and almost the  end of another month this is the final sunday  

البته تا پایان یک آخر هفته دیگر و تقریباً پایان یک ماه دیگر این آخرین

of september yes we will be into october next  week mr duncan do you have anything planned

یکشنبه سپتامبر است، بله، ما وارد آن خواهیم شد. اکتبر هفته آینده آقای دو آیا می‌توانی برای اکتبر برنامه‌ای داشته باشی

for october because it's your anniversary  maybe maybe not yes it is sunday

چون سالگرد شماست شاید نه بله، یکشنبه است

we are back together nice to  see you here today oh very nice

، خوشحالم که امروز شما را اینجا می‌بینیم، خیلی خوب

can i just clear something up if you clear  something up it means you are explaining something  

است، اگر چیزی را روشن کنید، می‌توانم چیزی را روشن کنم، به این معنی است که دارید چیزی را توضیح می‌دهید

or maybe you are bringing up a certain topic  or situation so as to bring it to a conclusion  

یا شاید شما یک موضوع یا موقعیت خاصی را مطرح می کنید تا به نتیجه برسیم

can i just clear something up last  week now i didn't realize at the time  

آیا می توانم هفته گذشته چیزی را روشن کنم که در آن زمان متوجه نشدم

but last week there was some trouble on the live  chat so i wasn't aware of it at the time because  

اما هفته گذشته مشکلی در چت زنده وجود داشت، بنابراین من این کار را نکردم. در آن زمان از آن آگاه نیستم

well first of all i'm trying to control all of  the equipment here in front of me and then i have  

زیرا اول از همه سعی می کنم تمام تجهیزات اینجا را در مقابلم کنترل کنم و سپس

to concentrate on what what mr steve is talking  about and as you know that's that's not easy to do

باید روی چیزی که آقای استیو در مورد آن صحبت می کند تمرکز کنم و همانطور که می دانید این کار آسانی نیست انجام دهم

and and also i have to talk to you as well  i have to do lots of things at the same time  

و همچنین باید با شما صحبت کنم  من باید کارهای زیادی را به طور همزمان انجام دهم

so sometimes i might not notice what is happening  on the live chat all the time and i noticed there  

بنابراین گاهی اوقات ممکن است متوجه اتفاقی که در چت زنده می‌افتد مدام در جریان نباشم و متوجه

was a little bit of fighting last week a little  bit of hatred maybe a little bit of disagreement  

شدم   آخرش کمی دعوا بود. هفته کمی نفرت مادر شاید کمی اختلاف

taking place can we have niceness this week even  though we are talking about a subject that might  

نظر   اتفاق بیفتد، آیا می‌توانیم این هفته خوب باشیم، حتی اگر در مورد موضوعی صحبت می‌کنیم که

bring out the worst in some of us today including  me and also steve we are talking about liking  

ممکن است امروز بدترین‌ها را در برخی از ما نمایان کند، از جمله من و همچنین استیو که در مورد دوست داشتن

and disliking i think it's fair to say that  we all have things in our lives that we  

و دوست نداشتن صحبت می‌کنیم، فکر می‌کنم این عادلانه است بگویید همه ما چیزهایی در زندگی خود داریم که

like and there are things that we dislike maybe  we like things very much maybe we like something  

دوست داریم و چیزهایی وجود دارد که دوست نداریم، شاید چیزهایی را خیلی دوست داشته باشیم، شاید چیزی

a lot however we might also dislike something a  little bit so we don't dislike it a lot maybe we  

را خیلی دوست داشته باشیم، اما ممکن است چیزی را کمی دوست نداشته باشیم، بنابراین ممکن است زیاد از آن متنفر نباشیم. ما

dislike something just a little bit however it  is also possible to dislike something very much  

چیزی را کمی دوست نداریم، با این حال  ممکن است از چیزی خیلی خوشمان نیاید

and we can often use words to describe  that if you like something very much we  

و اغلب می‌توانیم از کلمات برای توصیف استفاده کنیم  که اگر چیزی را خیلی دوست دارید

can say that you love it you love that thing  if you dislike something we might say that you  

می‌توانیم بگوییم که دوستش دارید آن چیز را دوست دارید  اگر چیزی را که ممکن است بگوییم دوست ندارید اینکه

hate that thing if the feeling of dislike is great  

از آن چیز متنفری، اگر احساس دوست نداشتن زیاد باشد،

and maybe you really hate something you really  dislike it so much some people dislike me  

و شاید واقعاً از چیزی متنفری که

can you believe it i can't believe that  there are people out there that don't like me  

واقعاً از آن متنفری آن بیرون که از من خوشم نمی آید

what what's not to like come on give me two  things two things that you dislike about me

چه چیزی را دوست ندارم بیا به من دو  چیز بده، دو چیز را که در مورد من دوست داری،

maybe i shouldn't have said that i  might regret saying that to be honest  

شاید نباید می گفتم که شاید از گفتن آن پشیمان باشم، صادقانه بگویم

so here we are yes english addict and we are back  together we are talking about liking and disliking  

پس اینجا ما بله معتاد انگلیسی هستیم و ما دوباره با هم هستیم، درباره دوست داشتن و دوست نداشتن صحبت

you might like a certain piece of music you  might like going out for a walk you might enjoy  

می‌کنیم   ممکن است یک قطعه موسیقی خاص را دوست داشته باشید  ممکن است دوست داشته باشید برای پیاده‌روی بیرون بروید، ممکن است

the night time when the sky is clear maybe  you enjoy walking out on a dark night  

از   شب که آسمان صاف است لذت ببرید، شاید  از پیاده‌روی در یک شب تاریک لذت ببرید

and and maybe you can look up and see the stars  so maybe that is something you really like doing  

و شاید می‌توانید به بالا نگاه کنید و ستاره‌ها را ببینید بنابراین شاید این کاری باشد که واقعاً دوست دارید انجام

you enjoy the feeling when it occurs so that's  what we're talking about today oh hello mr pigeon

دهید   از این احساس لذت می‌برید، پس این همان چیزی است که امروز در مورد آن صحبت می‌کنیم آه سلام آقای کبوتر

did you just did you see mr pigeon he flew by  then saying hello to me hello to the live chat oh  

آیا شما فقط آقای کبوتر را دیدید که او از آنجا پرواز کرد سپس گفت سلام به من سلام به چت زنده آه

very interesting we have a very interesting  situation taking place here on the live chat  

خیلی جالب است، ما یک موقعیت بسیار جالب داریم اینجا در چت زنده

because it would appear that our reigning  champion vitas is once again not first on the live  

زیرا به نظر می رسد که قهرمان قهرمان ما بار دیگر اولین بار در چت   زنده نیست،

chat this is a very very unusual situation  i have to say every week just before i start  

این یک نشست بسیار غیرعادی است. من باید هر هفته درست قبل از شروع پخش زنده‌ام بگویم،

my live stream i always wonder who will be  first who will be first on today's live chat  

همیشه فکر می‌کنم چه کسی اولین نفر در چت زنده امروز خواهد بود

and i can give you the answer now concerning  today's live chat because yes we have once again  

و اکنون می‌توانم پاسخ شما را در مورد چت زنده امروز بدهم، زیرا بله، ما یک بار

first it is mohsen congratulations to  you you are first on today's live chat

دیگر داریم  محسن به شما تبریک می‌گویم، شما اولین نفر در چت زنده امروز هستید،

this is my cool face do you like it

این چهره باحال من است، دوست دارید

when i feel cool when i want to  appear cool and sophisticated  

زمانی که می‌خواهم باحال و پیچیده به نظر برسم

this is what i do this is  my cool look do you like it

، این کاری است که من انجام می‌دهم.

i could be the next james bond i could it's about  time i i think it's terrible that we've never had  

جیمز باند بعدی می‌توانم زمانش فرا رسیده باشد، فکر می‌کنم این وحشتناک است که ما تا به حال

a nerd or a geeky person playing james bond i  think it's about time that we had someone like me  

ندیده‌ایم که یک آدم بی‌نظیر یا گیکی نقش جیمز باند را بازی کند، فکر می‌کنم وقت آن رسیده است که کسی مثل من را داشته باشیم

with glasses who looks a little bit awkward being  james bond i think it's a great idea to be honest

با عینک که کمی ناجور به نظر می‌رسد جیمز باند من فکر می کنم صادقانه بودن ایده خوبی است،

i'm sure you disagree i have a feeling you  might so congratulations to mohsin yes you  

مطمئن هستم که شما مخالف هستید، احساسی دارم که ممکن است به محسن تبریک بگویم بله،

are first on today's live chat it would appear  that mohsen has a very fast finger at the moment  

شما اولین نفر در چت زنده امروز هستید، به نظر می رسد که محسن در حال حاضر انگشت بسیار سریعی دارد

you might be the new champion of clicking and  being first on the live chat you might be hello  

شاید شما جدید باشید قهرمان از با کلیک کردن و  اولین نفر در چت زنده، ممکن است سلام کنید

also to who else is on the live chat today um  let's have a look because it's all disappeared  

همچنین به چه کسی امروز در چت زنده است، اوم، بیایید نگاهی بیندازیم زیرا همه چیز ناپدید شده

it's very annoying when it does that hello to  monsieur hello beatrice hello also to florence  

است   وقتی این کار را انجام می دهد بسیار آزاردهنده است به  آقای سلام بئاتریس سلام همچنین به فلورانس

hello florence nice to see you here today hello  also to ricardo nice to see you as well something  

سلام فلورانس خوب است. برای اینکه امروز شما را اینجا می بینم سلام همچنین به ریکاردو خوشحالم که شما را نیز می بینم

very strange just happened then to my computer and  everything around me for a moment the live chat  

اتفاق خیلی عجیبی در آن زمان برای رایانه من اتفاق افتاد و همه چیز اطراف من برای یک لحظه گفتگوی زنده

disappeared and i panicked slightly did you see it  did you see my panic face so this is my cool face

ناپدید شد و من کمی وحشت کردم آیا آن را دیدی  آیا چهره وحشت زده من را دیدی؟ این چهره باحال من است

and this is my panic face

و این چهره وحشتناک من است صحبت از وحشت

it's very different

بسیار متفاوت است

talking of panic

sometimes i am very ashamed i  feel so ashamed to be english

گاهی اوقات من بسیار شرمنده هستم از انگلیسی بودن

this week people in my country have been  going crazy absolutely crazy because  

این هفته خیلی خجالت می کشم مردم در کشور من کاملاً دیوانه شده اند

of the fact that due to certain things like Brexit

زیرا به دلیل چیزهای خاصی مانند

deliveries of items has been slowed down  and in some cases stopped completely  

تحویل اقلام برگزیت کند شده و در برخی موارد کاملاً متوقف شده است

and one of the things that has been in short  supply but it doesn't mean that it's not available  

و یکی از چیزهایی که کمبود داشته است اما به این معنی نیست که در دسترس نیست.

because you need things like lorry drivers to  drive goods around and when there aren't any  

زیرا شما به چیزهایی مانند رانندگان کامیون برای تردد کالاها نیاز دارید و

lorry drivers when there aren't any truck drivers  then you might find that certain things become  

زمانی که هیچ راننده کامیونی وجود ندارد در حالی که راننده کامیون وجود ندارد، ممکن است متوجه شوید که برخی چیزها

scarce or maybe transporting things from one place  to another becomes more difficult and one of those  

کمیاب می شوند یا ممکن است حمل و نقل چیزها از یک مکان به مکان دیگر دشوارتر شود. یکی از آن

things happens to be gasoline or petrol or diesel  so people this week have gone crazy they've been  

چیزها بنزین یا بنزین یا گازوئیل است، بنابراین مردم این هفته دیوانه شده‌اند و

panicking they've been rushing to the local petrol  stations and they've been filling their car but  

وحشت کرده‌اند که با عجله به سمت پمپ بنزین‌های محلی می‌روند و ماشینشان را پر می‌کنند، اما

also they've been taking canes as well taking  cans and filling the cans with petrol as well  

در عین حال عصا می‌برند. همچنین گرفتن قوطی و پر کردن قوطی با بنزین و همچنین

and there are two things that are wrong with  that first of all you don't need to panic  

دو چیز اشکال دارد که اول از همه شما نیازی به وحشت ندارید

and the second thing is transporting large amounts  of petrol around in the back of your car is pretty  

و مورد دوم این است که مقدار زیادی بنزین را در پشت ماشین خود حمل کنید. خیلی

dangerous so two reasons people have been going  crazy this week because they believe that petrol

خطرناک است، بنابراین دو دلیل که مردم این هفته دیوانه شده اند، زیرا آنها معتقدند بنزین

will not be available but it is it is there is  petrol there is diesel it's everywhere the only  

در دسترس نخواهد بود، اما همین است که وجود دارد بنزین وجود دارد، گازوئیل است، همه جا هست تنها

problem is transporting that petrol around  the country because there is a shortage of  

مشکل  جابجایی بنزین در سراسر کشور به دلیل کمبود

lorry drivers so that's the reason why this is  also the reason why certain things in supermarkets  

راننده کامیون، به همین دلیل است همچنین دلیلی که بعضی چیزها در سوپرمارکت‌ها

have become a little scarce and people have  been panic buying there as well apparently  

کمی کمیاب شده‌اند و مردم از خرید در آنجا وحشت دارند و ظاهراً

one of the latest things that is hard to get hold  of is pasta people have been panic buying pasta  

یکی از آخرین چیزهایی است که به سختی می توان ماکارونی را به دست آورد ، مردم از خرید ماکارونی وحشت کرده اند

can can anyone explain that to me can someone  please explain why people are panicking over pasta  

آیا کسی می تواند این را به من توضیح دهد می تواند کسی لطفاً توضیح دهد که چرا مردم از پاستا وحشت دارند

i think you can make it yourself can't you  can you make your own pasta i think you can  

من فکر می کنم شما خودتان می توانید آن را درست کنید، نه می توانید ماکارونی را خودتان درست کنید. شما می توانید

all you need is flour and some other things and  i'm sure you can make your own pasta quite easily  

تنها چیزی که نیاز دارید آرد و چیزهای دیگر است و من مطمئن هستم که می توانید ماکارونی را خودتان به راحتی درست کنید

so we have petrol and diesel and and the worst  thing that happened this week is is all of the  

بنابراین ما بنزین و گازوئیل داریم و بدترین اتفاقی که این هفته افتاد این است که

the newspapers and all of the news reporting  on television said there is no need to panic

همه روزنامه ها و همه چیزها گزارش‌های خبری در تلویزیون گفتند که نیازی به وحشت نیست،

can i just say the worst thing you should ever say  to the british public is don't panic because the  

می‌توانم بگویم بدترین چیزی که باید به مردم بریتانیا بگویید این است که وحشت نکنید زیرا

first thing we do is panic so never tell people  not to panic because if you do they will start  

اولین کاری که ما انجام می‌دهیم وحشت است پس هرگز به مردم نگویید  وحشت نکنید زیرا اگر این کار را انجام دهید آنها شروع

to panic and that's what happened this week so  everyone on the on the television kept saying  

به وحشت می کنند و این همان چیزی است که این هفته اتفاق افتاد بنابراین همه در تلویزیون مدام می گفتند

the government has said there is no need to panic  which of course has caused many people to panic  

که دولت گفته است نیازی به وحشت نیست که البته باعث وحشت بسیاری از مردم شده است

and that's the reason why there is now a shortage  of petrol because everyone has been going out  

و این دلیل آن است. چرا اکنون کمبود بنزین وجود دارد زیرا همه بیرون

and filling their cars and anything they can get  their hands on i think they're actually taking  

رفته‌اند و ماشین‌هایشان را پر می‌کنند و هر چیزی که به دستشان می‌رسد را پر می‌کنند.

anything maybe buckets they're getting buckets of  petrol and putting them in the back of their cars  

ماشین‌های

can you believe that so yes we have a little bit  of panic at the moment taking place although i  

آنها   آیا باورتان می‌شود که بله، ما در حال حاضر کمی وحشت داریم،

can say that mr steve and myself we remained very  calm yesterday we were very calm we did not panic  

اگرچه می‌توانم بگویم که آقای استیو و من دیروز خیلی آرام بودیم، خیلی آرام بودیم، وحشت

because we've been through so much over the  past 20 months so this does not seem like a big  

نکردیم   چون خیلی چیزها را پشت سر گذاشتیم. در طول 20 ماه گذشته، بنابراین به نظر نمی‌رسد که مشکل بزرگی

problem to be honest with you so you might find  that many people have been overreacting and this  

باشد.

happens sometimes if one group of people starts  to panic then another group will start to panic  

سپس گروهی دیگر شروع به وحشت می‌کنند

and then everyone starts to panic so that's  what's happening at the moment and if there's  

و سپس همه شروع به وحشت می‌کنند، بنابراین این چیزی است که در حال حاضر اتفاق می‌افتد و اگر   یک چیز وجود داشته باشد

one thing we are very good at here in england it  is overreacting to things we are very good at it

که ما در اینجا در انگلستان در آن خیلی خوب هستیم ، واکنش بیش از حد نسبت به چیزهایی است که ما در آن مهارت داریم،

so that's that's what's been happening here  we've had a medical emergency with mr steve  

بنابراین این همان چیزی است که در حال رخ دادن است. در اینجا ما با آقای استیو یک فوریت پزشکی داشتیم

he will be talking all about that a little  bit later on and we are talking about liking  

او کمی بعداً همه چیز را در مورد آن صحبت خواهد کرد و ما در مورد دوست داشتن

things and disliking things is there a  difference as far as you are concerned are  

چیزها و دوست نداشتن چیزها صحبت می کنیم آیا تا آنجا که به شما مربوط می شود

there things that you like and dislike another  interesting thing is of course in relationships

تفاوت وجود دارد   چیزهایی وجود دارد که دوست دارید و دوست نداشتن یکی دیگر از چیزهای جالب البته در روابط است

because later on i'm going to give  you some of my things that i dislike  

زیرا بعداً من برخی از چیزهایم را که دوست ندارم و دوست ندارم به شما می دهم

and like and mr steve will be doing the same thing  however if you also have things that you like  

و آقای استیو همان کار را انجام می دهد، اما اگر شما هم چیزهایی داشته باشید که دوست دارید و دوست ندارید من آن را انجام می دهم

and dislike i will be encouraging you later to  tell me what they are so maybe you can think of  

. بعداً شما را تشویق کنید تا به من بگویید که چه چیزی هستند ، بنابراین شاید بتوانید به

five things or three things or even just one  thing that you like and dislike and we will  

پنج چیز یا سه چیز یا حتی فقط یک چیز که دوست دارید و دوست ندارید فکر کنید و

talk about that later on when mr steve joins us  because he will be with us in around about 10  

بعداً وقتی آقای استیو در مورد آن صحبت خواهیم کرد به ما می‌پیوندد، زیرا او تا حدود 10 دقیقه دیگر با ما خواهد بود،

minutes yes we haven't forgotten about steve but  going back to my original point in relationships

بله، ما استیو را فراموش نکرده‌ایم، اما اغلب به نقطه اصلی خود در روابط برمی‌گردیم،

quite often if you if you stay in a relationship  with someone for a long time you might find that  

اگر برای مدت طولانی در رابطه با کسی بمانید، ممکن است متوجه شوید که

there are certain things that become annoying  it can be anything really maybe something small  

چیزهای خاصی وجود دارد که آزاردهنده می‌شوند ، ممکن است هر چیزی واقعاً کوچک

perhaps your partner when they are drinking  their tea maybe they slurp their tea

باشد. شاید شریک زندگی شما وقتی چایش را می‌نوشد، ممکن است چایش را بنوشد

and it can be very annoying so in relationships  you might find sometimes that people have things  

و این می‌تواند بسیار آزاردهنده باشد، بنابراین در روابط ممکن است گاهی متوجه شوید که افراد چیزهایی دارند

that annoy them especially if you've  been in a relationship for a long time  

که به‌خصوص آنها را آزار می‌دهد. اگر برای مدت طولانی در یک رابطه بوده‌اید

and of course another thing to mention  is many people have been together

و البته نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد این است که بسیاری از افراد

more than they normally are because of lockdown  

بیشتر از حد معمول با هم بوده‌اند به دلیل قرنطینه

i'm just wondering how many relationships  have ended how many marriages  

من فقط می‌پرسم چند رابطه  پایان یافته است، چند ازدواج   به

have broken up or broken down because of lockdown  because they've had to spend so much time together  

هم ریخته است یا به دلیل قرنطینه شکسته شده است زیرا مجبور بوده اند زمان زیادی را با هم بگذرانند

so i think in relationships you can find  that there are things that that annoy you  

بنابراین فکر می کنم در روابط می توانید متوجه شوید  چیزهایی وجود دارد که آزاردهنده است شما

about your partner so we might talk about that  as well so if you can think of something that  

در مورد شریک زندگی‌تان، بنابراین ممکن است در مورد آن هم صحبت کنیم، بنابراین اگر می‌توانید به چیزی فکر کنید که

annoys you something you dislike and of course  something you like as well please let me know and  

آزارتان می‌دهد، چیزی که دوست ندارید و البته چیزی که دوست ندارید، لطفاً به من بگویید و

steve will be telling us all about those things  as well oh hello to saturino who says mr duncan

استیو همه چیز را به ما خواهد گفت. اوه سلام به ساتورینو که می‌گوید آقای دانکن چهره وحشت‌زده

your panic face looks like the famous painting  of the scream by munch yes you are right  

شما شبیه تابلوی معروف فریاد می‌شود بله

the panic face so my panic face that i showed  you earlier that is what happens when i panic  

درست می‌گویی چهره وحشتناک، پس چهره وحشتناک من که قبلاً به شما نشان دادم این همان چیزی است که وقتی وحشت می‌کنم اتفاق می‌افتد.

that's what my face looks like but most  of the time my face looks like this

اغلب اوقات صورت من اینقدر خوشحال به نظر می رسد

happy you see a smile on my face and a twinkle  in my eye and i hope you have the same thing  

که شما لبخندی روی صورتم می بینید و در چشمان من برق می زند و امیدوارم شما

today english and more says we can make our  own pasta yes i think so i don't think it's  

هم همین چیز را داشته باشید فکر می کنم

very difficult although i've never done it  myself to be honest i've never tried to make  

خیلی سخت است، اگرچه من هرگز این کار را انجام نداده ام، صادقانه بگویم، من هرگز سعی

my own pasta but i believe it's quite easy to do  if you know how to do it a bit like everything  

نکردم پاستای خودم درست کنم، اما معتقدم این کار بسیار آسان است، اگر بدانید که چگونه این کار را انجام دهید.

really everything is easy if you know how to do  it but i've never made pasta i wonder if steve has

می دانم چگونه این کار را انجام دهم، اما من n تا به حال ماکارونی درست کرده‌ام، نمی‌دانم که آیا استیو

hello also to oh we have claudia here  hello claudia nice to see you back

سلامی هم دارد، اوه ما اینجا کلودیا داریم سلام کلودیا خوشحالم که شما را برگشتم

pasta rice and also cans these are all  food that we can store in our kitchen  

برنج ماکارونی و همچنین قوطی‌ها، اینها همه مواد غذایی هستند که می‌توانیم

for a very long time yes i suppose so  but people at the moment have been panic  

برای مدت طولانی در آشپزخانه خود نگهداری کنیم، بله، فکر می‌کنم اینطور باشد، اما مردم در حال حاضر هراس

buying and the one thing they've  been getting at the moment is petrol

خریده‌اند و تنها چیزی که در حال حاضر دریافت کرده‌اند بنزین است،

but there isn't a shortage there is lots and lots  of petrol there is lots of gasoline everywhere the  

اما کمبودی وجود ندارد، بنزین زیاد و زیاد است، همه جا بنزین زیاد است.

only problem is the supply chain has has been  broken slightly it's much slower but there is  

تنها مشکل این است که زنجیره تامین دارد. کمی شکسته است، سرعت آن بسیار کندتر است، اما

still enough petrol to go around so people are now  panic buying they are filling their cars and their  

هنوز هم بنزین کافی برای رفت و آمد وجود دارد، بنابراین مردم اکنون با وحشت از خرید ماشین‌هایشان،

cans and everything and so those people who really  do need petrol for their cars maybe they work in a  

قوطی‌های قوطی و همه چیز خود را پر می‌کنند، بنابراین افرادی که واقعاً به بنزین برای ماشین‌هایشان نیاز دارند، شاید در بیمارستان کار می‌کنند.

hospital maybe they are a doctor or a nurse maybe  they have to do a type of job that people rely  

آنها پزشک یا پرستار هستند، شاید باید کاری را انجام دهند که مردم

on that person to do and they can't fill their  car with petrol because everyone else is there  

برای انجام آن به آن فرد متکی هستند و نمی توانند خودروی خود را با بنزین پر کنند زیرا بقیه آنجا هستند

trying to fill their cars so yes i i suppose  you might describe it as a type of selfishness  

سعی می کنند اتومبیل خود را پر کنند، بنابراین بله، فکر می کنم  شما ممکن است آن را به عنوان نوعی خودخواهی توصیف کند

maybe that's something you dislike  maybe that is something you don't like  

شاید این چیزی است که شما دوست ندارید شاید این چیزی است که شما دوست ندارید

selfishness can be something we don't like yeah  so maybe that's one of the things that you dislike  

خودخواهی می تواند چیزی باشد که ما دوست نداریم بله بنابراین شاید این یکی از چیزهایی باشد که شما دوست ندارید

as well so we have mr steve coming in a few  moments we also have some nice things to show you  

بنابراین ما آقای استیو را می خواهیم چند لحظه دیگر چیزهای خوبی هم داریم که به شما نشان می دهیم

by the way did you see my new lesson i posted a  new lesson last week i'm not sure if you've seen  

به هر حال، آیا شما درس جدید من را دیدید، من هفته گذشته یک درس جدید پست کردم، مطمئن نیستم که

it yet but it is a lesson that i made and the  title was walk with me because if you remember  

هنوز آن را دیده‌اید یا نه، اما این درسی است که من ساختم و عنوان آن قدم با من بود، زیرا اگر به یاد داشته باشید

last year i made a very similar video as well so i  thought i would make one this year also so here it  

سال گذشته یک ویدیوی بسیار مشابه درست کردم، بنابراین فکر کردم امسال نیز یکی از آن را بسازم،

is here is an excerpt you can see now on screen  i won't play the video but i will show you some  

بنابراین اینجا   قسمتی است که اکنون می‌توانید روی صفحه ببینید من آن را پخش نمی‌کنم. ویدیو اما من در حین

some clips as i talk to you so this is a video  that i uploaded this week it is me taking a walk  

صحبت کردن با شما چند کلیپ را به شما نشان خواهم داد، بنابراین این ویدیویی است که این هفته آپلود کردم، من

through the area in which i live and i was able  to see so many beautiful sights during my walk

در منطقه ای که در آن زندگی می کنم قدم می زنم و توانستم در طول پیاده روی خود مناظر بسیار زیبایی را ببینم.

and you can enjoy this lesson on my youtube  channel i've actually put the link underneath this  

و شما می توانید از این درس در کانال یوتیوب من لذت ببرید، من در واقع پیوند را قرار داده ام در زیر این

video so in case you haven't seen it yet if  you haven't seen this video then the link  

ویدیو، بنابراین اگر هنوز آن را ندیده‌اید، اگر این ویدیو را ندیده‌اید، پیوند

is underneath my live stream right now so you can  watch it later on when you want and also the other  

در زیر پخش زنده من در حال حاضر وجود دارد، بنابراین می‌توانید بعداً هر وقت خواستید آن را تماشا کنید و همچنین

thing to remember is this particular video is  in super duper high quality we are talking 4k

نکته دیگری که باید به خاطر بسپارید این است ویدیوی خاص با کیفیت فوق‌العاده دوپر است، ما داریم صحبت می‌کنیم

mr duncan that's that's very high end

آقای دانکن 4k که بسیار عالی است،

so there it is that was a little bit on the screen  of my latest lesson that i made a few days ago  

بنابراین آن چیزی است که کمی روی صفحه نمایش آخرین درس من بود که چند روز پیش انجام دادم

whilst taking a walk around the area in  which i live a lot of people have written  

هنگام قدم زدن در اطراف منطقه که من زندگی می کنم بسیاری از مردم

to me to say how much you enjoy it thank  you very much that's very kind of you to say  

برای من نوشته اند   تا بگویند چقدر از آن لذت می برید  خیلی ممنون که خیلی لطف کردید

i might make some more lessons where i'm walking  around and showing you some of the sights  

ممکن است در جایی که دارم قدم می زنم  درس های بیشتری بنویسم و ​​برخی از مناظر را به شما نشان دهم

and also letting you hear the sounds as well hello  christina oh hello christina nice to see you here  

و همچنین به شما اجازه می دهم صداها را هم بشنوید سلام کریستینا اوه سلام کریستینا خوشحالم که شما را اینجا می بینم

the defects that are always noticed after a  long time in a relationship are often because  

نقص هایی که همیشه بعد از مدت ها در یک رابطه مشاهده می شود اغلب به این دلیل است

when you are in love you didn't notice them hmm  yes well i always think when you first begin a  

که   وقتی عاشق هستید متوجه آنها نشدید هوم بله خوب من همیشه فکر می کنم وقتی برای اولین بار شروع می کنید a

relationship with someone you often put your best  face in front of them you never show people your  

رابطه با کسی که اغلب بهترین چهره خود را در مقابل او قرار می دهید، هرگز احساسات واقعی یا احساسات واقعی خود را به دیگران نشان نمی دهید،

true feelings or your true emotions especially  things that might be seen as negative like  

به خصوص چیزهایی که ممکن است منفی به نظر

anger or maybe if you have some annoying habit so  whenever a relationship begins you often find that  

برسند مانند خشم یا شاید اگر عادت آزاردهنده ای داشته باشید، بنابراین هر زمان که یک رابطه شروع می شود اغلب متوجه می شوید. که

you will act in a certain way so i'm not saying  that you are lying or cheating but you might

شما به روش خاصی عمل خواهید کرد، بنابراین من نمی گویم که دارید دروغ می گویید یا خیانت می کنید، اما

you might show your best face to someone  because you don't want to spoil the relationship  

ممکن است بهترین چهره خود را به کسی نشان دهید  زیرا نمی خواهید رابطه را خراب کنید

but of course over time once the  two people fall in love and they  

اما البته به مرور زمان یک بار دو نفر عاشق می‌شوند و

they decide that they want to be together you  might find that there are certain things that  

آنها تصمیم می‌گیرند که می‌خواهند با هم باشند، ممکن است متوجه شوید که چیزهای خاصی

they will start to notice about each  other and we are talking about their  

وجود دارد که درباره یکدیگر متوجه می‌شوند و ما در مورد

annoying habits as i mentioned earlier  maybe when they drink their tea perhaps they  

عادت‌های آزاردهنده آنها همانطور که قبلاً اشاره کردم صحبت می‌کنیم، شاید زمانی که چای خود را می‌نوشند.

slurp so these are things that you might begin to  notice over time things that you might not like  

غر بزنید، بنابراین اینها چیزهایی هستند که ممکن است به مرور زمان متوجه چیزهایی شوید که ممکن است

about that person but because you are in love with  them because you love them so much you are willing  

در مورد آن شخص دوست نداشته باشید، اما به این دلیل که عاشق او هستید زیرا خیلی دوستش دارید. بسیار حاضرید

to overlook those strange habits that they have  i think so i think you are right there christina

آن عادات عجیبی را که آنها دارند نادیده بگیرید من فکر می‌کنم پس فکر می‌کنم درست در آنجا هستید کریستینا

enoch or inaki says i do not like  advertisements whilst watching a video or a film

انوک یا ایناکی می‌گوید من هنگام تماشای یک ویدیو یا یک فیلم

fortunately the ad blocker in my computer  works brilliantly oh okay that's not good  

از تبلیغات خوشم نمی‌آید، خوشبختانه مسدودکننده تبلیغات در رایانه من به‌خوبی کار می‌کند، اوه خوب این خبر خوبی

news for me by the way that's very bad news  for me if you are blocking advertisements

برای من نیست، اتفاقاً برای من خبر بسیار بدی است، اگر تبلیغات را مسدود

i'm sure you know why so mr steve will be here in  a few moments and i thought before then we would  

می‌کنید، مطمئن هستم که می‌دانید چرا آقای استیو تا چند لحظه دیگر اینجا خواهد بود و قبل از آن فکر می‌کردم ما

have a look at one of my full english lessons this  is an excerpt from full english number 37 and then  

به یکی از آگهی‌های من نگاهی بیندازیم. درس‌های انگلیسی کامل این  گزیده‌ای از شماره ۳۷ کامل انگلیسی است و سپس

after this we will be live with mr steve he will  be here in the studio as live as live can be

بعد از آن با آقای استیو به صورت زنده صحبت

i like to think of myself as being a helpful chap  i always try to give a helping hand whenever i can  

خواهیم کرد. برای کمک کردن هر زمان که بتوانم

so today i will start with a useful tip  for those planning to come to the uk  

بنابراین امروز با یک نکته مفید برای کسانی که قصد دارند به بریتانیا بیایند شروع

my tip for survival today is never accept a 50  pound note from anyone i'm not kidding if you  

می‌کنم   نکته امروز من برای زنده ماندن این است که هرگز یک اسکناس 50 پوندی از کسی نپذیرید.

are ever offered a 50 pound notice payment  or in change you must refuse it do not take  

50 پوند پرداخت اخطار یا در عوض، باید آن را رد کنید، آن را

the 50-pound note why i hear you ask the answer  is simple because you will never get rid of it  

نگیرید   اسکناس 50 پوندی چرا می‌شنوم که پاسخ شما را می‌پرسید ، ساده است زیرا هرگز از شر آن خلاص نمی‌شوید

no one will accept a 50-pound note shops will  not take them you will not be able to get change  

هیچ‌کس اسکناس 50 پوندی را نمی‌پذیرد، فروشگاه‌ها آن‌ها را نمی‌گیرند. بتوانید پول دریافت

for it no one knows what a real 50 pound note  looks like people just assume they are all fake  

کنید   زیرا هیچ کس نمی داند که یک اسکناس 50 پوندی واقعی چگونه به نظر می رسد مردم فقط تصور می کنند که همه آنها جعلی هستند

so just to reiterate don't accept a 50  pound note from anyone anywhere at any time  

بنابراین فقط برای تکرار، در هیچ زمانی یک اسکناس 50 پوندی را از هیچکس

hi everybody and welcome to  another full english lesson  

نپذیرید   سلام به همه و به یک کامل دیگر خوش آمدید. درس انگلیسی

let's get on with it shall we let's do  it let's learn some more english right

بیایید با آن ادامه دهیم باید آن را انجام دهیم  بیایید کمی انگلیسی بیشتر یاد بگیریم

now

در حال حاضر

many people have asked me mr duncan what is  the best way to speak english is it with an  

بسیاری از مردم از من پرسیده اند که آقای دانکن بهترین راه برای صحبت کردن به انگلیسی چیست این است که با

american accent or a british accent i think  this is a very interesting question indeed  

لهجه آمریکایی یا انگلیسی واقعاً سؤال جالبی است

and some might say that it is not easy to answer  but my answer to this question is quite simple you  

و ممکن است برخی بگویند که پاسخ دادن به آن آسان نیست اما پاسخ من به این سؤال کاملاً ساده است.

use the english you feel the most comfortable  with you don't have to sound like an american  

when you're speaking you don't have to sound  like a british person when you're speaking as  

نباید شبیه به صدا باشد وقتی در حال صحبت کردن هستید، یک فرد بریتانیایی هستید،

long as you feel comfortable with the way you use  english that is the most important thing of all  

به شرطی که با نحوه استفاده از انگلیسی احساس راحتی کنید ، این مهمترین چیز از همه چیز است

of course it's also important that the other  person understands what you are saying as well  

، البته این نیز مهم است که طرف مقابل هم حرف شما را بفهمد. پس شما

so don't worry too much about sounding like  somebody else don't punish yourself by trying to  

هم نگران نباشید. بیشتر در مورد به نظر رسیدن دیگران، خودتان را با تلاش برای

copy someone else's way of speaking what you have  to do is develop your own way of using english  

کپی کردن روش صحبت کردن دیگران تنبیه نکنید، کاری که باید انجام دهید این است که روش خود را برای استفاده از انگلیسی ایجاد

don't forget english is an emotional language  it's a personal language it's a language that  

کنید. فراموش نکنید انگلیسی یک زبان احساسی است، یک زبان شخصی است، بلکه زبانی است که

you use to express the way you feel so don't  worry about sounding like somebody else  

شما از آن برای بیان احساس خود استفاده می کنید، بنابراین نگران نباشید که شبیه دیگران

use english as you would your own language  in your own way to express the way you feel  

به نظر برسید، از انگلیسی مانند زبان خود استفاده کنید، به روش خود برای بیان احساس خود،

so you don't have to sound like mr  duncan you don't have to sound like some  

بنابراین مجبور نباشید مانند آقای دانکن به نظر برسید. نباید شبیه یک

american movie star you don't have to sound  like anybody what you have to sound like

ستاره سینمای آمریکایی به نظر برسید، مجبور نیستید شبیه کسی

is you

have you ever been on a busman's holiday  have you ever heard of this expression before  

well let me explain what it is a busman's holiday  is an expression that describes a situation where  

باشید. تعطیلات اتوبوسی عبارتی است که موقعیتی را توصیف می‌کند که

a person is doing something for relaxation that  they would be normally doing in their occupation  

فردی برای آرامش کاری انجام می‌دهد که معمولاً در شغل خود انجام می‌دادند

that is to say they are trying to take a break  away from their work by doing something that  

، به این معنا که می‌خواهند با انجام کاری که

relates to their actual job for example if i went  away for a trip to london for a break away from  

مربوط به او است، از کار خود فاصله بگیرند. شغل واقعی، به عنوان مثال، اگر من برای یک سفر به لندن رفتم

making video lessons and whilst there i went to  visit the youtube headquarters to talk to someone  

و از ساختن درس های ویدیویی دور شدم و در حالی که آنجا رفتم به دفتر مرکزی یوتیوب رفتم تا

about video production then you might describe  this as a busman's holiday i am doing something  

درباره تولید ویدیو با کسی صحبت کنم، ممکن است این را به عنوان تعطیلات مسافرتی که دارم انجام می دهم توصیف کنید. چیزی

in my free time that relates to my actual job we  can call anything related to a person's profession  

در اوقات فراغت من که به شغل واقعی من مربوط می‌شود، می‌توانیم هر چیزی مربوط به

as a busman's holiday if the thing in question  can be connected to their normal occupation  

حرفه یک فرد را تعطیلات اتوبوسرانی بنامیم، اگر موضوع مورد نظر را بتوان به شغل عادی آنها متصل کرد

a doctor might visit a museum of medicine  during a vacation a firefighter might have to  

ممکن است پزشک در طول تعطیلات از موزه پزشکی بازدید کند، یک آتش‌نشان ممکن است باید

put out a blaze at a hotel they are staying  at a person who drives a bus for a living  

آتش را در هتلی که در آن اقامت می‌کنند خاموش کنند، فردی که برای امرار معاش اتوبوس

might have to drive the family around whilst on  holiday hence the expression busman's holiday

رانندگی می‌کند، ممکن است مجبور شود خانواده را در حالی که در هولی هستند راند. روز از این رو عبارت تعطیلات busman

i always like to introduce new words and  phrases to you and today is no exception  

من همیشه دوست دارم کلمات و عبارات جدیدی را به شما معرفی کنم و امروز نیز از این قاعده مستثنی نیست.

the phrase i'm going to show you today  refers to a certain item of clothing  

عبارتی که امروز به شما نشان خواهم داد به یک لباس خاص اشاره دارد.

the phrase is old hat here you can see in my  hand one of my old hats that i used to wear  

یکی از کلاه‌های قدیمی‌ام را که استفاده می‌کردم به

the phrase old hat means to be obsolete or tired  out by being done too often or for too long  

دست می‌آورم   عبارت کلاه قدیمی به معنای منسوخ شدن یا خسته شدن  به دلیل انجام زیاد یا طولانی

a thing that has been said or done time and time  again over a long period of time can be referred  

مدت  کاری است که بارها و بارها در مدت زمان طولانی گفته یا انجام شده است.

to as old hat it has been done so many times  before most people have become bored with it  

به‌عنوان کلاه قدیمی نام برده شود، بارها انجام شده است قبل از اینکه بیشتر مردم از آن

a tired and overdone thing is old hat this  new superhero movie plot is so old hat  

خسته شوند   یک کار خسته و زیاده‌روی کلاه قدیمی است این  طرح فیلم ابرقهرمانی جدید کلاه قدیمی است

an out of date thing or something that is  seen as old-fashioned can be described as old  

یک چیز قدیمی یا چیزی که قدیمی به نظر می‌رسد. -مد را می توان به عنوان کلاه قدیمی توصیف

hat it is no longer fashionable it is boring it  has been done too often for too long it is old  

کرد، دیگر مد نیست، خسته کننده است، اغلب برای مدت طولانی انجام شده است،

hat the phrase derives from the notion of  something being worn too often such as an old hat  

to the point where it looks tired and worn  out it has been used for a very long time

کلاه قدیمی است. خسته و فرسوده به نظر می رسد از آن برای مدت طولانی استفاده شده است

and there it was an excerpt from  one of my full english lessons  

و در آنجا گزیده‌ای از یکی از درس‌های کامل انگلیسی من بود

and you can find all of my  lessons on my youtube channel  

و می‌توانید تمام درس‌های من را در کانال یوتیوب من پیدا کنید

and if you want to subscribe to my channel  where you can because then you will not miss  

و اگر می‌خواهید در کانال من مشترک شوید جایی که می‌توانید

anything everything we do we will be doing  it for you and you won't miss a single moment

هر کاری را که انجام می‌دهیم از دست نمی‌دهیم، ما آن را برای شما انجام می‌دهیم و شما حتی یک لحظه

do you ever start a sentence and  you are not sure how to end it?

را از دست نمی‌دهید آیا تا به حال یک جمله را شروع کرده‌اید و  مطمئن نیستید که چگونه آن را به پایان برسانید؟

uh hello hello everyone hello mr duncan  

اوه سلام سلام به همه سلام آقای دانکن

you know what i haven't done for a long time  steve i haven't given you a round of applause  

شما می‌دانید چه کاری را برای مدت طولانی انجام نداده‌ام  استیو من یک دور تشویق شما نکرده‌ام

well i haven't done anything yet yes but  well it's just just the fact you're here

خب من هنوز هیچ کاری انجام نداده‌ام بله اما خب فقط این واقعیت است که شما اینجا هستید

mr steve is back i haven't been very far away mr  duncan no you haven't no it seems like it but in  

آقای استیو برگشته من خیلی دور نبوده ام آقای دانکن نه تو نیستی نه به نظر می رسد اینطور است اما در

fact i've been very close can i just mention we  we we've had i don't want to bring everything down  

واقع من خیلی نزدیک بودم می توانم فقط به ما اشاره کنم که داشتیم نمی خواهم بیاورم همه چیز پایین است

but we've had a medical emergency this week have  we well with you you're exaggerating mr duncan  

اما ما این هفته یک اورژانس پزشکی داشتیم ما با شما خوب می‌گوییم شما اغراق می‌کنید آقای دانکن

exaggerating but it could have been something  that was serious i i've just seen something  

اغراق می‌کند اما می‌توانست چیزی باشد که جدی

seem greater than it is to exaggerate well  it was at the time when you were saying  

بود. در آن زمان که شما

i think there's something wrong it's not right  i did go into a little minor panic yes we were  

می‌گفتید   فکر می‌کنم مشکلی وجود دارد، درست نیست  من کمی به وحشت افتادم بله، ما

talking about panic earlier because everyone  here in england is panicking at the moment over  

قبلاً در مورد وحشت صحبت می‌کردیم زیرا همه اینجا در انگلیس در حال حاضر به خاطر

various things i did mention it earlier we won't  mention it again because a few comments oh yes  

چیزهای مختلف وحشت دارند که قبلاً به آن اشاره کردم ما برنده شدیم دوباره به آن اشاره نکنید زیرا چند نظر اوه بله،

well we can mention those but steve had a little  medical emergency because you went out for  

خوب ما می‌توانم آن‌ها را ذکر کنم، اما استیو کمی اورژانس پزشکی داشت، زیرا

you went out for a walk didn't you don't yes it's  just an incident yes well don't worry sorry no  

شما برای پیاده‌روی بیرون رفتید، نه بله، این فقط یک حادثه است بله خوب نگران نباشید متأسفم

one's got a medical emergency but it was kind  of well you were trying to get information from  

، کسی یک اورژانس پزشکی دارد، اما مهربان بود خوب شما سعی می کردید اطلاعاتی را

the local national health services i was on friday  night yes yes well that's a medical emergency no  

از   خدمات بهداشتی ملی محلی دریافت کنید، من جمعه شب بودم بله، این یک اورژانس پزشکی است

it wasn't an emergency we didn't have to call an  ambulance no i didn't have to go to itu uh or to  

نه   اورژانسی نبود، ما مجبور نبودیم با آمبولانس تماس بگیریم، نه من مجبور نبودم بروم به itu uh یا به

any kind of emergency services i thought i might  have needed to have gone but casualty casualty  

هر نوع خدمات اورژانسی که فکر می‌کردم شاید لازم باشد می‌رفتم، اما casualty

is the word you were looking for yes casual so it  wasn't that bad but let's just have a look so mr  

casualty   کلمه‌ای است که به دنبال آن بودید بله اتفاقی، بنابراین آنقدرها هم بد نبود، اما بیایید فقط نگاهی بیندازیم تا آقای

steve went out for a walk last friday no thursday  thursday okay make your mind went for my usual  

استیو برای آن بیرون رفت. پیاده‌روی جمعه گذشته نه پنج‌شنبه پنجشنبه خوب است ذهن شما را به

lunchtime exercise yes and and when when  steve came back he seemed a little distracted  

ورزش معمول ناهار من برسانید، بله، و وقتی استیو برگشت کمی حواسش پرت

he seemed a little upset by something pasta  and you said mr duncan i've i've been stung  

به نظر می‌رسید   به نظر می‌رسید که از چیزی ماکارونی کمی ناراحت است و شما می‌گویید آقای دانکن، من قبلاً بوده‌ام.

by a wasp and then and then he was crying  

توسط یک زنبور نیش زده شد و سپس و سپس او داشت گریه می کرد

no so i had to put i had to console him i had to  say it's all right it's all right it'll be okay  

نه پس مجبور شدم بگذارمش باید دلداریش می دادم باید می گفتم

be a brave boy see you brave boy yes there i was i  was in my shorts of course doing going out for my  

اشکالی ندارد اشکالی ندارد خوب می شود   پسر شجاع باش ببین پسر شجاع بله من آنجا بودم  با شورت بودم البته داشتم بیرون می رفتم

run constitution exercise and  i felt a sharp prick on my leg  

برای   تمرین بدنسازی که دویدم و  یک سوزش تند روی پایم احساس

yes it was oh it literally what an earth felt like  somebody was sticking a needle right into my leg i  

کردم   بله، آه، به معنای واقعی کلمه همان چیزی بود که زمین احساس می کرد کسی سوزنی را درست به پای من

looked down and there was a wasp flying off before  i had a chance to kill it see this is so you know  

می‌کوبد،   به پایین نگاه کردم و قبل از اینکه فرصتی پیدا کنم، زنبوری در حال پرواز بود. آن را بکش ببین این است تا

what i'm minding my own business you know what  this is steve this is this is calm this is karma  

بدانی   من به چه کاری فکر می‌کنم، می‌دانی این چیست  استیو این آرام است این کارما

a few weeks ago if you remember steve killed a  whole nest of wasps that was outside my window  

است   چند هفته پیش اگر به یاد بیاوری که استیو یک لانه کامل زنبور را که بیرون پنجره من

he had them killed he had them destroyed wow  and i think what happened one of those wasps  

بود کشت. اگر آنها را بکشند او آنها را نابود کرده بود وای و فکر می کنم اتفاقی که افتاد یکی از آن زنبورها

escaped but not before he made a note of mr  steve's face so that's what i think i think this  

فرار کرد اما نه قبل از اینکه صورت آقای استیو را یادداشت کند، بنابراین فکر می کنم این همان چیزی است که فکر می کنم این

was revenge i think one of the wasps was actually  carrying out a revenge attack yes i think so  

انتقام بود، فکر می کنم یکی از زنبورها واقعاً داشت یک عمل انجام می داد. حمله انتقام جویانه بله به

well strangely enough um a few days before i met  somebody walking their dog because if you go i do  

نظرم همینطور است چند روز قبل از اینکه با کسی آشنا شدم که سگش را راه می‌اندازد، زیرا اگر شما بروید من ورزشم

my exercise i go on the same route and of course  you meet people walking their dogs or whatever and  

را انجام می‌دهم، همان مسیر را می‌روم و البته با افرادی روبرو می‌شوید که سگ‌هایشان را پیاده‌روی می‌کنند یا هر چیز دیگری، و

you stop and talk to some of them which i do and  i always stop running if i see somebody with a dog  

می‌ایستید و با برخی از آنها صحبت می‌کنید که من انجام می‌دهم و همیشه متوقف می‌شوم. اگر کسی را با سگی ببینم

which is invariably not on a lead okay and  you were telling me about my boring stories  

که همیشه در حال حرکت نیست و شما در مورد داستان های خسته کننده من برای من تعریف می کردید،

so i always stop because the dog if they see  you running they they chase after so i always  

بنابراین من همیشه متوقف می شوم زیرا سگ اگر شما را ببیند که در حال دویدن هستید، دنبالش می روند، بنابراین من همیشه

stop and walk and then when i've gone past i'll  start running again so i met this neighbour and  

می ایستم و راه می روم و سپس وقتی من گذشته ام دوباره شروع به دویدن می کنم، بنابراین با این همسایه ملاقات کردم و

he said oh i've just been um careful on that  corner in in on the edge of the wood because  

او گفت: اوه، من فقط مراقب آن گوشه در لبه چوب

i was taking my dog for a walk and  it got stung six times by a wasp  

بودم زیرا  داشتم سگم را برای پیاده روی می بردم شش بار توسط یک زنبور

and then i got stung in the say in the place that  his dog got stung and then i met somebody else  

نیش زده شد   و سپس من در جایی نیش خوردم که سگش گزیده شد و سپس با شخص

the same day after i'd just been stung who i see  who also walks her dog and she said and i said oh  

دیگری   همان روز بعد از گزیده شدنم آشنا شدم که می بینم او نیز سگش را راه می برد و او گفت: من گفتم اوه

i've just been stung by a wasp and she said is it  that place on the corner said yes she i was stung  

من به تازگی توسط یک زنبور نیش خورده‌ام و او گفت آیا همین جای روی آن است گوشه گفت بله من

three days before i mean she's got this big  sting on the side yes that's amazing i mean  

سه روز قبل از او نیش زدم. منظورم این است که او این نیش بزرگ را در پهلو گرفته است بله شگفت انگیز است.

i know it's not a big thing but anyway yes on  friday night it started to swell up yeah my  

name is okay steve would you like to see it do you  want to see steve's leg what happened to his leg  

دوست داری ببینی آیا می‌خواهی پای استیو را ببینی که چه اتفاقی برای پایش افتاده است.

i think you're going to see it anyway you're going  to see it whether you want to or not but but for  

من فکر می‌کنم به هر حال آن را می‌بینی، چه بخواهی چه نخواهی آن را ببینی، اما برای

those who are a little lat no it's not on screen  yet steve no i was just looking at it oh okay

آن‌هایی که کمی تاخیر دارند، نه روی صفحه نمایش نیست هنوز استیو نه، من فقط به آن نگاه می‌کردم،

anyway faster if there are any professionals out  there who understand the concept of broadcasting  

اگر حرفه‌ای‌هایی هستند که مفهوم پخش

could you please come here and replace steve  and nike says karma's faster than i thought  

را درک می‌کنند ، سریع‌تر نگاه می‌کردم.

that's funny the wasps revenge yes i haven't been  stung by a wasp since i was about 10 yes which is  

انتقام بله من از حدود 10 سالگی توسط زنبور نیش نزده ام بله که

you know 50 years ago imagine that imagine that i  haven't been stung for 50 years and then suddenly  

می دانید 50 سال پیش تصور کنید که 50 سال است که نیش نزده ام و سپس ناگهان

bam yes it's not a coincidence it's because i  killed that wasp nest off you killed hundreds  

بم بله تصادفی نیست به این دلیل است که من کشته ام آن لانه زنبور را می کشی

of wasps and that was it you see you you ordered  their execution ricardo says that in spain  

از صدها زنبور و همین بود که دیدی دستور دادی اعدام آنها را ریکاردو می‌گوید که در

there are asiatic wasps that are very deadly yes  yes uh hmm there we go everyone's saying yes it's  

اسپانیا زنبورهای آسیایی هستند که بسیار کشنده هستند بله بله اوهوم، ما می‌رویم همه می‌گویند بله

my own fault well this happens here every year  you can guarantee just as summer arrives steve  

تقصیر من است، خوب این اتفاق هر سال اینجا می‌افتد. شما می‌توانید تضمین می‌کنم درست زمانی که تابستان فرا می‌رسد

there is always at least one newspaper that  talks about the asian wasp or the asian hornet

استیو   همیشه حداقل یک روزنامه وجود دارد که درباره زنبور آسیایی یا هورنت آسیایی صحبت می‌کند

and there's always a warning anyway here is mr  steve's leg steve yes steve just stick with me  

و به هر حال همیشه یک هشدار وجود دارد این استیو استیو پای آقای استیو بله استیو فقط به من

yeah just i know i know you like to have your  own live stream next to me but here we go here is  

بچسب   بله فقط می‌دانم که دوست داری پخش زنده خود را در کنار من داشته باشید، اما ما اینجا می‌رویم،

here says there's a wasp behind me no there  isn't steve this is why no one watches

اینجا می‌گوید یک زنبور پشت من است نه استیو نیست، به همین دلیل است که هیچ‌کس تماشا نمی‌کند

yes look what happened to my leg anyway  it was worse than that on friday night  

بله، به هر حال ببینید چه اتفاقی برای پای من افتاده است، شب جمعه بدتر از آن بود.

and it swelled up and i looked  it all up and it said contact  

متورم شد و من همه را بررسی کردم و گفت

emergency services immediately you may have  an infection uh so i started to panic a bit  

فوراً با اورژانس تماس بگیرید ممکن است عفونت داشته باشید، بنابراین من کمی وحشت

luckily it went down the next day and all was okay  you see i was right mr steve was panicking it was  

کردم   خوشبختانه روز بعد همه چیز خوب شد و می بینید که من درست گفتم آقای استیو وا وحشت کردم این

a medical emergency so that's mr steve's leg  i've never seen anything like this to be honest  

یک اورژانس پزشکی بود، پس پای آقای استیو است. من هرگز چنین چیزی ندیده ام صادقانه بگویم

i've heard that you can have quite bad reactions  to to be stings or wasp stings but look at that  

. شنیده ام که شما می توانید واکنش های بسیار بدی نسبت به نیش زدن یا نیش زدن زنبور داشته باشید، اما ببینید

it's mr steve's leg i thought i thought i thought  it was going to fall off it did suddenly in a very  

این پای آقای استیو است. فکر کردم فکر می‌کردم قرار است بیفتد، ناگهان در یک

short space of time it was very painful to walk on  so i think i had some kind of reaction but anyway  

بازه زمانی بسیار کوتاه، راه رفتن روی آن بسیار دردناک بود، بنابراین فکر می‌کنم نوعی واکنش نشان دادم، اما به هر حال

it's gone down yes um so but it just shows you  you can react apparently if that had grown to 10  

، پایین آمد، بله، خب، اما این فقط به شما نشان می‌دهد شما می‌توانید ظاهراً واکنش نشان دهید اگر عرض آن به 10

centimetres across they said if the red red patch  and the swollen patch grows to 10 centimetres  

سانتی‌متر رسیده باشد، آنها گفتند اگر لکه قرمز قرمز و پچ متورم به 10 سانتی‌متر

it means you have an infection and you need  to go and see a doctor luckily it didn't get  

برسد، به این معنی است که شما عفونت دارید و باید بروید و به پزشک مراجعه کنید خوشبختانه به 10 سانتی‌متر نرسید.

to 10 centimetres and anyway i'm all right  but yes revenge of the wasps yeah and um  

سانتيمتر و به هر حال من خوبم اما بله انتقام زنبورها بله و

it's going down now it's going down this is a  lesson for all of us by the way so you can learn  

اوم اكنون داره پايين

from mr steve's mistake be careful be careful  when you are deciding whether or not to to kill  

ميره تصمیم گیری برای کشتن یا

a wasp nest or a bee's nest or any type of nest  because some of them might come back and find you  

نه لانه asp یا لانه زنبور عسل یا هر نوع لانه ، زیرا ممکن است برخی از آنها برگردند و شما را پیدا

and they will they will sting you communicate with  other nests stefano here's a point of english says  

کنند   و آنها شما را نیش بزنند.

what do you say if you if a wasp stings you you  say you've been stung yes s-t-u-n-g so sting sting  

شما می گویید گزیده شده اید بله s-t-u-n-g بنابراین نیش زدن

is that you participle and the past participle is  stung yes you were stung a wasp can sting you and  

این است که شما گزیده شده اید و حرف ماضی  گزیده شده است بله شما نیش زده اید یک زنبور می تواند شما را نیش بزند و

then if it does sting you you say i've been stung  by a wasp and you can also say that the wasp stung  

سپس اگر شما را نیش زد می گویید من توسط یک زنبور نیش زده ام و شما همچنین می‌توان گفت که زنبور شما را نیش زد،

you so again it is a past participle so the wasp  stung you you have been stung by a wasp beatrice  

پس باز هم حرف گذشته است، پس زنبور شما را نیش زد که توسط یک زنبور بیتریس نیش خورده‌اید.

exactly right frequently i have to destroy wasps  nests because they build them near the window  

it is dangerous it is a pity but yes  there's really no option because if you open  

متأسفم اما بله واقعاً هیچ گزینه ای وجود ندارد زیرا اگر

open the window and they come in my mother was  staying that weekend i don't know if she'd been  

پنجره را باز کنید و آنها وارد شوند مادرم آن آخر هفته می ماند، نمی دانم که آیا او

stung by that wasp she could have had a very nasty  reaction you know at 90. uh so we can't take risks  

توسط آن زنبور گزیده شده بود یا نه او می توانست در 90 سالگی واکنش بسیار بدی داشته باشد. پس ما نتوانیم ریسک کنیم

so i wasn't sure if steve was going to leave the  wasp nest there yes just in case you see he might  

مطمئن نبودم که استیو قرار است لانه زنبور را آنجا ترک کند، بله، فقط اگر می‌بینی که او ممکن است در

be training the wasps to come into the window aidy  says my grandma almost died from wasp sting addie  

حال آموزش زنبورها باشد تا وارد پنجره شوند. می‌گوید مادربزرگ من تقریباً در اثر نیش زنبور

when i was 11. so just proving just how dangerous  it can be you can have have you ever seen  

در 11 سالگی بمیرد. پس فقط ثابت کردم چقدر خطرناک است که می‌توانی تا به حال دیده‌ای

that film my girl my girl it was it was a film  from the 1990s macaulay caulkin and some other  

آن فیلم دختر من دخترم این بود که فیلمی بود از دهه 1990 ماکولی کالکین و برخی دیگر،

brat but in the film macaulay caulkin gets stung  by a wasp or a bee and dies it does happen you  

اما در فیلم ماکائولی توسط یک زنبور یا زنبور نیش زده می‌شود و می‌میرد. این اتفاق می افتد که

get an anaphylactic reaction some people have  to carry adrenaline uh in syringes around with  

شما واکنش آنافیلاکتیک نشان می دهید که برخی افراد مجبور هستند آدرنالین را در سرنگ ها با خود حمل

them because if they get stung by a bee or a wasp  they start to have breathing problems and their  

کنند زیرا اگر زنبور یا زنبور آنها را نیش بزند، دچار مشکلات تنفسی می شوند و

everything swells up and that you can  die and you have to inject adrenaline to  

همه چیز آنها متورم می شود و شما می توانید بمیرید و دچار شوید. برای تزریق آدرنالین به

or take antihistamines but i think for people  who suffer from a severe allergic reaction to  

یا مصرف آنتی هیستامین، اما من فکر می کنم برای افرادی  که از واکنش آلرژیک شدید

a wasp or a bee sting then they have to inject  themselves with and they have to carry it around  

به   زنبور یا نیش زنبور رنج می برند، باید به خود تزریق کنند و باید آن را حمل کنند

we had a lady that lived near us anyway she  went she had to carry this adrenaline and she uh  

ما خانمی داشتیم که در نزدیکی شما زندگی می کرد. به هر حال او رفت، مجبور شد این آدرنالین را حمل کند و او

had to call the ambulance out on more than one  occasion after being stung in her garden this is  

مجبور شد بیش از یک بار پس از نیش زدن

it so this is the reason why i was so concerned  and steve was concerned and that's why it was a  

در باغش با اورژانس تماس بگیرد. این یک

medical emergency alessandra's mentioned it yes  anaphylactic shock so that usually occurs from  

اورژانس پزشکی بود.

my understanding within you know a short period  of time after the event so you know a few minutes  

to an hour maybe but 24 hours 48 hours later  there's something else going on you've you've  

شما

probably got a bit of an infection but um anyway  it can be quite nasty it's it's amazing how many  

احتمالاً کمی عفونت داشته‌اید، اما به هر حال می‌تواند بسیار ناخوشایند باشد، شگفت‌انگیز است که چند

people are sensitive to various things and what  happens of course is all of the the soft tissue  

نفر به چیزهای مختلف حساس هستند و آنچه اتفاق می‌افتد البته همه

the soft mucous membranes in your airways and your  lungs going down to your lungs they can swell up  

بافت نرم   غشاهای مخاطی نرم شماست. راه‌های هوایی و ریه‌های شما که به سمت ریه‌های شما پایین می‌آیند، می‌توانند متورم شوند

so you literally suffocate because of it so it can  be it can be very nasty it's it's not a nice way  

بنابراین شما به معنای واقعی کلمه خفه می‌شوید، بنابراین ممکن است خیلی بد باشد، راه خوبی

to go gotta be careful you've got to be careful  yes uh right so that's enough of that enough of my  

برای رفتن نیست، باید مراقب باشید که باید مواظب باشید بله درست است پس همین

medical emergency as you put it stang  yes i suppose you could say stang  

it's it's stung you but we don't  we don't normally say stang  

to be honest we don't normally say stang  yes you in a sentence you could say the wasp  

معمولاً بگویید stang بله شما در یک جمله می‌توانید بگویید زنبور

yeah could you say stan stung we  normally say stone to be honest yeah  

بله آیا می‌توانید بگویید stan stung ما معمولاً می‌گوییم سنگ صادقانه بگویم بله

but anyway it probably can use that word uh but  it's just we tend yeah exactly you've explained it  

اما به هر حال احتمالاً می‌تواند از آن کلمه استفاده کند اما  فقط ما تمایل داریم بله دقیقاً شما آن را توضیح داده‌اید

yes lots of people are talking about  uh are you am i allergic to anything  

بله زیاد از افرادی که در مورد آنها صحبت می کنند، آیا شما به هر چیزی حساسیت دارید

says christina i don't apart from mr duncan  uh i think many people have that problem  

می گوید کریستینا من از آقای دانکن جدا نیستم اوه، فکر می کنم بسیاری از مردم این مشکل را دارند

many people are allergic to me when i go into  a room everyone runs out to get some fresh air  

بسیاری از مردم وقتی وارد اتاقی می شوم به من آلرژی دارند، همه از خانه بیرون می روند تا غذای تازه بخورند.

i don't know why mud is good for a wasp sting  is it that's the um yellow jackets as they can  

هوا   نمی‌دانم چرا گل برای نیش زنبور خوب است، این همان ژاکت‌های زرد

be called in poland apparently uh yes that is true  um you see i i didn't wash it when i came back in  

است که در لهستان می‌توان آن‌ها را نامید، ظاهراً اوه بله درست

so i probably should have washed the  area yes and put some antiseptic on it um  

است. احتمالاً باید ناحیه را بشویید بله و مقداری ماده ضد عفونی کننده قرار داده باشید اوهوم

i just thought oh no i'm tough you know manly sort  of person i think it would be fair to say that  

من فقط فکر کردم اوه نه، من سخت هستم، شما آدم مردانه ای را می شناسید، فکر می کنم منصفانه است که

it's probably wise to be a little bit more afraid  of wasps than bees so bees don't normally sting  

بگوییم   احتمالاً عاقلانه است که از زنبورها بیشتر از زنبورها بترسی تا زنبورها معمولاً آنها را نیش نزنند.

they are very reluctant to do it because if if  a bee stings then it will rip its own insides  

خیلی تمایلی به انجام آن ندارد، زیرا اگر زنبوری نیش بزند، درون خود را

out and it will die so a bee will only sting if  absolutely necessary whereas wasps will sting  

بیرون می‌کند و می‌میرد، بنابراین زنبور فقط در صورت لزوم نیش می‌زند، در حالی که زنبورها به‌طور تصادفی نیش می‌زنند،

randomly so sometimes they will do it just for  the fun they just want to get out and sting some  

بنابراین گاهی اوقات آنها این کار را فقط برای سرگرمی که می‌خواهند انجام می‌دهند. بیرون آمدن و نیش زدن به برخی

people just for a laugh so there's a dangerous  corner in the woods near us at the moment on the  

افراد فقط برای خنده بنابراین یک گوشه خطرناک در جنگل نزدیک ما در حال حاضر در

edge of the wood where there must be a wasp's nest  and uh see i've been back we went there yesterday  

لبه چوب وجود دارد که باید یک لانه زنبور وجود داشته باشد و اوه ببین من برگشتم دیروز رفتیم آنجا.

uh walked past there i couldn't see anything  but anyway that's enough of that says valentina  

از آنجا گذشتم، نتوانستم چیزی ببینم، اما به هر حال همین کافی است که می‌گوید والنتینا

says when i was younger i was stunned by many  wasps and one stung me very close to my eye  

می‌گوید وقتی جوان‌تر بودم، بسیاری از زنبورها حیرت‌زده شدم و یکی از آن‌ها خیلی نزدیک چشمم مرا نیش زد

and also many on my neck i was it was so painful i  had to go to the hospital i'm not surprised i i i  

و همچنین بسیاری روی گردنم، خیلی دردناک بود. مجبور شدم به بیمارستان بروم من تعجب نمی کنم من ...

mean one one wasp sting is bad enough but imagine  being stunned by many many wasps willian says um  

یعنی یک نیش زنبور به اندازه کافی بد است، اما تصور کنید با تعداد زیادی زنبور مبهوت شوید ویلیان می‌گوید اوم   سلام به همه دیر رسیدم چون داشتم برنج درست می‌کردم

hi everyone i'm late because i was cooking rice  and polenta is how we would pronounce that in  

و پولنتا به این صورت است که ما آن را در   انگلیسی polenta تلفظ می‌کنیم،

english polenta but i can't remember what polenta  is uh is it a vegetable it might be something  

اما یادم نمی‌آید پولنتا چیست. اوه آیا این یک سبزی است ممکن است چیزی

with vegetables perhaps i got a feeling it's  yes please tell us uh willian what is polenta  

با سبزیجات باشد شاید من این احساس را دارم که بله لطفاً به ما بگویید پولنتا چیست

i've heard of it people i don't think it's that  common in the uk but uh is it a grain something  

من در مورد آن شنیده ام مردم فکر نمی کنم در بریتانیا آنقدرها رایج باشد، اما آیا این یک دانه است چیزی

like some kind of grain please tell us what's  interesting also is going back to something i was  

مانند نوعی دانه لطفاً به ما بگویید چه جالب است  همچنین بازگشت به چیزی است

asked last week about animals dangerous animals  like wolves or coyotes we don't have them here but  

که هفته گذشته از من درباره حیوانات سؤال شد حیوانات خطرناک مانند گرگ یا کایوت ما آنها را در اینجا نداریم اما

insects strangely enough they are probably  one of the most dangerous things that exist  

حشرات به طرز عجیبی احتمالاً یکی از خطرناک ترین چیزها هستند

in this country in nature isn't that bizarre isn't  that weird i would say that insects are the ones  

طبیعتی که در این کشور وجود دارد، عجیب نیست، آنقدرها هم عجیب نیست، من می‌توانم بگویم که حشرات آنهایی هستند

that could cause the most harm to human beings we  don't really normally have animals that that cause  

که می‌توانند بیشترین آسیب را به انسان وارد کنند، ما واقعاً حیواناتی نداریم که به انسان

harm to people it's very very very interesting  polenta is corn oh okay corn so yes it is is it  

آسیب بزنند. خیلی خیلی جالب است. پولنتا ذرت است آه خوب ذرت پس بله همینطور است

sort of ground up corn that turns into a  sort of a paste or something like that um  

نوعی ذرت آسیاب شده که به نوعی خمیر یا چیزی شبیه به آن تبدیل می

yes polenta with chicken chicken yeah well chicken  and sweet corn go well together so i would imagine  

شود. بنابراین من تصور

if polenta is corn then it's a type of flower  a lot of people are asking by the way steve  

می‌کنم اگر پولنتا ذرت است، پس یک نوع گل است. به هر حال استیو، افراد زیادی می‌پرسند

we've got to move made from corn it's  great steve but we've got to move on  

که از ذرت ساخته شده است.

because it's five to three already okay  we're going to have no time left to do  

بسیار خوب، ما فرصتی برای انجام

all of the things we want to do in the  next hour but i was going to say i think  

تمام کارهایی که می خواهیم در یک ساعت آینده انجام دهیم، نخواهیم داشت، اما می خواستم بگویم فکر می کنم

but i've forgotten what it was this is good so you  said you had to move on because you got a lot to  

اما فراموش کرده ام چه چیزی خوب است، بنابراین شما گفتید که باید حرکت کنید. به این دلیل که حرف زیادی برای

talk about yes uh was it something to do with  bee stings wasp stings no we've moved on from  

صحبت دارید بله، آیا این چیزی است که با نیش زنبور نیش زنبور مرتبط است

we're moving on from that now we're going to fly  on we're going to buzz a little bit further ahead  

، کمی

i'll tell you what's scary having a wasp  in your car when you're on the motorway  

جلوتر   به شما می‌گویم وقتی در بزرگراه هستید، داشتن یک زنبور در ماشینتان چه ترسناک است.

and it's very dangerous lots of people have  crashed their cars that somebody a colleague  

خیلی خطرناک است که بسیاری از مردم با ماشین‌هایشان تصادف کرده‌اند که یکی از همکارانش

at work crashed their car because they had a  wasp in the car and they were trying to get  

در محل کار با ماشینشان تصادف کرده است زیرا یک زنبور در ماشین داشتند و سعی می‌کردند

you know imagine a wasp flying in front of you  when you're driving no that's panic stations  

آن‌ها را بکشند. این است ایستگاه‌های وحشت

got to resist the panic because you could  kill yourself and somebody else panic yeah  

باید در برابر وحشت مقاومت کنند زیرا می‌توانی خودت را بکشی و دیگران وحشت کنند بله

panic is something that can get you into all sorts  of trouble you see panic my friend crashed her car  

وحشت چیزی است که می‌تواند شما را به انواع مشکلات

yes a few years ago because there was a wasp in  the car and she was doing all this you know get  

وارد کند. ماشین و او تمام این کارها را انجام می‌داد، می‌دانی

rid of it she crashed ah yes okay steve so i  can i can safely say that steve dislikes wasps  

خلاص شو او تصادف کرد، بله، باشه استیو، پس می‌توانم با خیال راحت بگویم استیو از زنبورها و زنبورها بدش می‌آید،

and bees because we are going to talk about this  after three o'clock we are talking about wasps  

زیرا ما قرار است بعد از ساعت سه در مورد این موضوع صحبت کنیم.

bees stings those are things that you might like  or dislike i would imagine that you dislike them  

زنبورها نیش می زنند چیزهایی هستند که شما ممکن است دوست داشته باشید یا دوست نداشته باشید من تصور می کنم که شما آنها را دوست ندارید

but we will also be talking about lots of  other things that we might like or dislike  

اما همچنین درباره چیزهای زیادی صحبت خواهیم کرد که ممکن است دوست داشته باشیم یا دوست نداشته باشیم

and that's what we're talking about later so i  have some of my dislikes and also some of my likes  

و این همان چیزی است که بعداً در مورد آن صحبت خواهیم کرد. برخی از موارد من را دوست ندارم و همچنین برخی از موارد من را دوست

i have a list and steve has his but what about  you yes is there anything you like or anything you  

دارم   من یک لیست دارم و استیو او را دارد، اما در مورد شما بله چیزی وجود دارد که دوست دارید یا هر چیزی   که

dislike don't feel as though you've got to say you  like mr duncan's english lessons because we just  

دوست ندارید، احساس نمی کنید که مجبورید بگویید مانند انگلیسی آقای دانکن درس‌هایی چون ما فقط

accept that that is true anyway yes but if you  dislike me you can say so you can say mr duncan we  

قبول می‌کنیم که به هر حال این درست است بله، اما اگر من را دوست ندارید، می‌توانید بگویید تا می‌توانید بگویید آقای دانکن ما

don't like you everybody likes you nobody although  although i i would i would i would ask why why you  

شما را دوست نداریم،

watch me to be honest but stefano says something  interesting here yes uh stung by a wasp while i  

راستش را بخواهید اما استفانو اینجا چیزی جالب می‌گوید بله، وقتی من

was driving a vespa okay a vespa you know why  that's you know why that's funny because vesper  

در حال رانندگی یک زنبور بودم، یک زنبور گزیده شد، خوب یک وسپا ، شما می‌دانید چرا این خنده‌دار است، زیرا

is also wasp is it yes oh yes am i right there  i'm sure vespani means wasp does it in italian  

vesper  هم زنبور است، آیا بله، بله، من همانجا هستم. مطمئن هستم vespani یعنی زنبور در ایتالیایی این کار را

well if so then that is ironic yes but maybe it  says look what's been italian oh right i'm right  

خوب انجام می دهد   اگر اینطور است پس این کار کنایه آمیز است بله، اما شاید  می گوید نگاه کنید ایتالیایی چه بوده است اوه درست است من درست می گویم

wow thank you oh fancy being stung by a wasp on  a motorbike that's named after a wasp yes you  

وای متشکرم آه دوست دارم توسط زنبوری روی موتوری که به نام زنبور نام گذاری شده است گزیده شوی.

see that is that's irony is it irony it might  be ironic it might also be just an unfortunate  

این طنز است، طنز است که ممکن است طعنه آمیز ممکن است فقط یک اتفاق ناگوار باشد

coincidence interesting interestingly enough  vesper motorbikes italian well-known italian brand  

تصادفی جالب جالب به اندازه کافی موتورسیکلت وسپر مارک معروف ایتالیایی ایتالیایی

have been popular for many years in this country  i don't think they are now no but they're sort of  

سالهاست که در این کشور محبوب بوده است فکر نمی‌کنم اکنون محبوب باشند، اما به نوعی

small bikes aren't they well they make a buzzing  noise yes like a wasp my mother and father before  

دوچرخه‌های کوچک هستند. آنها به خوبی صدای وزوز می دهند بله مثل زنبور مادر و پدرم

i was born yes uh used to ride around london  on a vesper what do you think of that stefano i  

قبل از تولد  بله، قبلاً در لندن سوار می شدم  در یک شام در لندن سوار می شدم.

thought you were going to say that your mother and  father had you on the back when you were a baby  

نظر شما در مورد آن استفانو چیست. فکر می کردم می خواهید بگویید که مادر و پدرت شما را دارند. وقتی بچه بودی

so clinging to the back no but yes so my mother  and father lived in well i was born in london uh  

خیلی به پشت چسبیده بودی نه اما بله پس مادرم و پدرم خوب زندگی می‌کردند من در لندن به دنیا آمدم اوه

and so maybe yes that's it i remember now my  mother said she was pregnant with me oh my god  

و بنابراین شاید بله همین است که یادم می‌آید الان مادرم گفت که او از من باردار است خدای من

and she was on the back of the vespa bike with my  father driving yes and it was very icy and uh the  

و او پشت دوچرخه وسپا با پدرم رانندگی می کرد بله و هوا خیلی یخ زده بود و

bike skidded and my mother fell off the back  of the bike i thought you're gonna say steve  

دوچرخه لیز خورد و مادرم از پشت دوچرخه افتاد، فکر کردم می خواهی بگویی استیو

i thought you're gonna say you were conceived  on the back of the bike i don't want to think  

. شما در پشت آبستن شده اید در مورد دوچرخه نمی‌خواهم به آن فکر کنم،

about that uh but um but yes my mother fell off  and she was pregnant with me so that probably  

اوه، اما بله، مادرم از زمین افتاد و او من را باردار بود، بنابراین احتمالاً

explains a lot of the issues that i have now yeah  it explains damaged in the womb well maybe your  

بسیاری از مشکلاتی را که اکنون دارم توضیح می‌دهد، بله، به خوبی توضیح می‌دهد که در رحم آسیب دیده است.

little embryo was wearing a crash helmet well  i probably got brain damage as a result of that  

جنین کوچولو کلاه ایمنی به سر داشت  احتمالاً در نتیجه آن آسیب مغزی گرفتم

i'm pretty sure i'm pretty sure of that yes it's  either that or when a brick fell on my head when i  

من کاملاً مطمئن هستم که بله یا همین است یا وقتی وقتی در دبستان بودم آجری روی سرم افتاد

was at uh primary school interesting that is true  a brick fell on my head you know what i'm noticing  

جالب است درست است یک آجر روی سرم افتاد، می‌دانی چه چیزی را متوجه

even when you were still inside your mummy  you were very accident-prone you seem to have  

می‌کنم   حتی زمانی که هنوز در داخل مومیایی خود بودی  خیلی در معرض تصادف بودی، به نظر می‌رسد همیشه

medical emergencies all the time anyway moving on  from that we are talking about likes and dislikes  

اورژانس‌های پزشکی داری، به هر حال، از جایی که در مورد لایک و لایک صحبت می‌کنیم صحبت می‌کنیم. دوست ندارد

we've got to move on steve okay yeah i know you  want to talk about wasps for another hour but we  

باید استیو را ادامه دهیم، بله، می‌دانم که می‌خواهید یک ساعت دیگر درباره زنبورها صحبت کنید، اما ما

can't there is there is a format by the way  satarino i haven't been queueing for petrol  

نمی‌توانیم، فرمتی وجود دارد که به هر حال satarino من برای بنزین صف

no we we haven't done it we haven't done it yet  we're sensible people well we don't go anywhere so  

نبسته‌ام   نه ما نداریم. این کار را نکردیم، ما هنوز آن را انجام نداده‌ایم ما آدم‌های معقولی هستیم ما هیچ جا نمی‌رویم، بنابراین

we do we don't need petrol well people that don't  go anywhere are getting petrol i don't check i'm  

ما به چاه بنزین نیاز نداریم، افرادی که جایی نمی‌روند دارند بنزین می‌گیرند، من بررسی

joking because they're because they're idiots i've  already i already had half a tank of petrol and  

نمی‌کنم شوخی می‌کنم زیرا آنها احمق هستند که قبلاً نصف باک بنزین داشتم

i'm not planning to go anywhere until next weekend  okay good right so no i haven't have not been like  

و   قصد ندارم تا آخر هفته آینده جایی بروم  بسیار خوب خوب پس نه من اینطور نبوده ام

yes is this your is he sure in a monologue yeah  anything that's in here has to come out okay steve  

بله آیا این شما مطمئن هستید که در مونولوگ بله هر چیزی که اینجا است باید بیرون بیاید باشه استیو

steve i have to verbalize any thought but  it doesn't make very interesting viewing  

استیو من باید هر فکری را به زبان بیاورم، اما تماشای آن خیلی جالب

i'm sure it does i'm sure this sort of psychotic  behaviour of my mind is interesting to our viewers

نیست   مطمئنم که چنین است، مطمئنم اگر یک روانشناس در مورد من داشته باشیم، این نوع رفتار روانی ذهن من برای بینندگان ما جالب است

if we had a psychologist on i'm sure they could  diagnose some issues oh there's issues definitely

. مطمئناً آنها می‌توانند برخی از مسائل را تشخیص دهند، اوه، قطعاً مسائلی وجود دارد که

so like and dislike we're going to look at some  words first of all connected to this subject  

دوست داشتن و دوست نداشتن، ما ابتدا به برخی از کلمات مرتبط با این موضوع

and then afterwards we're going to look at  our own dislikes and likes so actual actual  

نگاه می‌کنیم   و سپس به نپسندیدن‌ها و علاقه‌های خودمان به چیزهای واقعی   نگاه خواهیم

things that we might like and dislike so like  and dislike words and phrases well i suppose  

کرد. ما ممکن است از کلمات و عبارات خوشمان بیاید و دوست نداشته باشیم e

it is fair to say that it is impossible  to enjoy everything around us but why  

منصفانه است که بگوییم غیرممکن است  از همه چیز اطرافمان لذت ببریم، اما چرا   به

is that so why do some people like things  and some people dislike the same things  

این دلیل است که چرا برخی از مردم چیزها را دوست دارند و برخی از افراد از همان چیزها خوششان نمی

it's a very interesting thing i i always  feel fascinated by why some people can like  

آید   این یک چیز بسیار جالب است من همیشه احساس می کنم که چرا برخی افراد می توانند

a certain thing but then another person completely  dislikes it or perhaps they have no interest  

یک چیز خاص را دوست داشته باشند. چیزی را اما بعد از آن شخص دیگری کاملاً از آن متنفر است یا شاید اصلاً علاقه ای

in that thing at all it always fascinates me to  be honest so it is impossible to enjoy everything  

به آن چیز نداشته باشد، صادقانه بگویم همیشه من را مجذوب می کند، بنابراین غیرممکن است که از همه چیز

around us some things that one person likes  might not be something that another person  

اطرافمان لذت ببریم برخی چیزهایی که یک نفر دوست دارد ممکن است چیزی نباشد که شخص دیگری

likes as well an opinion on whether something  is liked or disliked is subjective i like that  

دوست دارد. خوب، نظر در مورد اینکه چیزی مورد پسند یا ناپسند است ذهنی است، من آن را دوست دارم

so when we talk about being subjective  it is your own feelings towards something  

بنابراین وقتی در مورد سوبژکتیو بودن صحبت می‌کنیم، این احساسات خود شما نسبت به چیزی است

not how something actually is in reality or as  a fact it's not evidence-based no it's not based  

نه اینکه چیزی در واقعیت چگونه است یا به عنوان واقعیت، مبتنی بر شواهد نیست، نه بر اساس آن نیست.

on evidence or or any fact but it is just the way  you feel about it and quite often we will say that  

شواهد یا هر واقعیتی، اما این دقیقاً همان چیزی است که شما در مورد آن احساس می‌کنید و اغلب می‌گوییم که

thing is subjective that feeling is a little bit  like an opinion really you're feeling each person  

موضوع ذهنی است که احساس کمی شبیه به نظر است. به‌راحتی احساس می‌کنید هر

has their own preferences so this  is an interesting word preferences  

فردی   ترجیحات خاص خود را دارد، بنابراین این

so when you when you think of  preferences steve what would you say  

بنابراین وقتی به ترجیحات استیو فکر می‌کنید چه می‌گویید

yes you you like one thing better over another  so maybe you have a list of things to to actually  

بله شما یک چیز را بهتر از چیز دیگری دوست دارید  بنابراین ممکن است فهرستی از چیزهایی داشته باشید که باید در واقع

like but maybe on that list all of the things  you might like but you might have your favourites  

دوست دارید اما شاید در آن لیست همه چیزهایی که ممکن است دوست داشته باشید اما ممکن است موارد مورد علاقه خود را داشته باشید

so quite often a preference is something that  you you like most of all the things you would  

بنابراین اغلب ترجیحات چیزی است که شما بیشتر از همه چیزهایی را دوست دارید

always choose if you were given that choice  yes you could say i prefer um sweet potatoes  

اگر آن انتخاب به شما داده می شد  همیشه انتخاب می کردید بله می توانستید بگویید من سیب‌زمینی شیرین را ترجیح می‌دهم   به

over normal potatoes yes what about okay steve  i'll try something here tea or coffee i prefer tea

سیب‌زمینی‌های معمولی بله، خوب استیو، من چیزی را اینجا امتحان می‌کنم چای یا قهوه، ترجیح می‌دهم چای بخوابم

sleeping or being awake that's a very odd question  to ask it isn't some people love going to sleep  

یا بیدار باشم، این سؤال بسیار عجیبی است که بپرسم این نیست که برخی از مردم دوست دارند بخوابند

some people love dreaming i would prefer to be  in the land of the living so i would prefer to  

برخی از افراد عاشق خواب دیدن هستند من ترجیح می‌دهم در سرزمین زندگان باشم، بنابراین ترجیح می‌دهم

be awake i would prefer you to be awake as well  that's a strange question to ask because normally  

بیدار باشم، ترجیح می‌دهم شما هم بیدار

if you're talking about preferences the things  would have to be quite close to each other  

باشید. چیزها باید کاملاً به هم نزدیک باشند

so you would say i mean for example i could  say to you do you prefer uh beef or chicken  

بنابراین شما می‌گویید منظورم این است که مثلاً می‌توانم به شما بگویم گوشت گاو را ترجیح می‌دهید یا مرغ

oh well i think chicken would always be my  favourite if you had to choose i like white meat  

اوه خوب، فکر می‌کنم مرغ همیشه مورد علاقه من خواهد بود اگر مجبور باشید گوشت سفید را انتخاب کنید.

well i tend to like dark meat  but we won't go into that  

من تمایل دارم گوشت تیره دوست داشته باشم، اما وارد این موضوع

oh you set me up for that okay then steve  yes here's another one oranges or mangoes  

نمی‌شویم. اوه، شما مرا برای این کار آماده کردید، پس استیو بله، این یک پرتقال یا انبه دیگر است.

that's a tough one i probably would say i  prefer oranges there you go yes mr duncan  

okay um what about let me ask you a question  okay uh do you prefer uh the uh iphone or a  

اجازه دهید من از شما یک سوال بپرسم  باشه، آیا شما آیفون را ترجیح می‌دهید یا

samsung phone iphone and before anyone says before  anyone says anything i don't have the new iphone  

آیفون تلفن سامسونگ و قبل از اینکه کسی بگوید قبل از اینکه کسی چیزی بگوید من آیفون جدید

the iphone 13 i don't have it it's too expensive  i wish i could have one but i can't unfortunately  

را ندارم  iphone 13 من آن را ندارم خیلی گران است ای کاش می توانستم یکی داشته باشم اما متأسفانه نمی توانم

because they are expensive but i do have my  trusty iphone 6s which is very very old but  

چون گران هستند اما من آیفون 6s قابل اعتماد خود را دارم که بسیار قدیمی است اما

still works incredibly well so yeah that's a good  one steve you might say ios or android as a choice  

هنوز هم فوق العاده خوب کار می کند، بنابراین بله، استیو خوب است.

or a preference so some people prefer to have  an android phone and some people prefer to have  

یا ترجیحی که برخی افراد ترجیح می دهند یک تلفن اندرویدی داشته باشید و برخی افراد ترجیح می‌دهند

an apple phone which runs on ios yes you could  be uh have some friends round and you could be  

یک تلفن اپل داشته باشند که روی ios کار می‌کند، بله، می‌توانید دوستانی داشته باشید

making a drink and then you could say to them oh  i've got some biscuits would you prefer the ginger  

و می‌توانید نوشیدنی درست کنید و سپس می‌توانید به آنها بگویید آه، من مقداری بیسکویت دارم. شما

biscuits or or the or the plain iced biscuits for  example iced biscuits just yeah but so you've got  

بیسکویت‌های زنجبیلی یا یا یا بیسکویت‌های سرد ساده را ترجیح می‌دهید، مثلاً بیسکویت‌های یخی فقط بله، اما بنابراین شما

two types of biscuits you could say well which  ones would you prefer i've got ginger nuts  

دو نوع بیسکویت دارید، می‌توانید بگویید کدام یک را ترجیح می‌دهید من آجیل زنجبیلی

or i've got digestive well i've i've  always wondered what colour your nuts were  

دارم یا من مشکل گوارشی دارم. خوب من همیشه فکر می‌کردم آجیل‌های شما چه رنگی هستند،

there we go so ginger nuts is a particular  type of very hard biscuit with ginger in it yes  

بنابراین آجیل‌های زنجبیلی نوع خاصی از بیسکویت‌های بسیار سفت با زنجبیل در آن هستند، بله

that you either love or hate that's it um so  prefer break your teeth so preferences are things  

، شما یا دوست دارید یا از آن متنفرید، پس ترجیح می‌دهید دندان‌هایتان را بشکنید، بنابراین ترجیحات

that you would choose if you had a choice of more  than one thing the thing that you prefer to have  

چیزهایی   که در صورت انتخاب بیشتر از یک چیز،

is the thing that you like more than the other  things i suppose milk or cream in your coffee  

mr steve i think steve would say cream and  i would say it's a cream as well it's quite  

انتخاب می‌کردید. من می گویم این یک کرم است خوب خیلی

nice having cream in your coffee it makes it  nice and milky and the flavour is much nicer  

خوب است   داشتن خامه در قهوه شما آن را خوشمزه و شیری می‌کند و طعم آن بسیار دلپذیرتر است

i've got another one for you mr duncan do you  prefer fruit scones or cheese scones that's easy  

من یکی دیگر برای شما دارم آقای دانکن آیا شما اسکیون میوه یا پنیر را ترجیح می‌دهید که آسان

cheese cheese scones everything you would  say i prefer cheese scones rosa said  

است. اسکون‌های پنیر را ترجیح می‌دهم روزا

that she has been watching a recipe of  scones with cluttered cream yes uh yes  

گفت   او در حال تماشای دستور العمل اسکون‌هایی با خامه درهم ریخته بوده است بله، بله

clotted cream is something i think it's fairly  specific to the uk um but we had that yesterday  

کرم لخته شده چیزی است که من فکر می‌کنم نسبتاً مختص انگلستان است، اما ما دیروز

it's very very you you you it's almost like butter  yes it's solid so think of cream but think of it  

داشتیم   خیلی خیلی شما شما شما تقریباً شبیه کره است بله اینطور است جامد بنابراین به خامه فکر کنید اما به آن فکر کنید

solid very solid and stiff but it's gorgeous and  of course for those wondering yes i am sticking to  

جامد بسیار جامد و سفت اما فوق‌العاده است و البته برای کسانی که می‌پرسند بله، من به

my special diet and my exercise regime is carrying  on although last night we had a little treat  

رژیم غذایی خاص خود پایبند هستم و رژیم ورزشی من همچنان ادامه دارد  اگرچه دیشب کمی

i had some meat last night i don't i'm not  eating much meat at the moment but we had  

غذا خوردیم   من مقداری گوشت خوردم دیشب، من در حال حاضر گوشت زیادی نمی‌خورم، اما

some lovely lamb last night so each person has  their own preference we are looking at likes  

دیشب مقداری گوشت بره دوست‌داشتنی داشتیم، بنابراین هر فردی ترجیحات خاص خود را دارد، ما به دنبال علاقه‌مندی‌ها هستیم

and dislikes a little bit later on lots of people  have been talking about this polenta i do want to  

و کمی بعداً دوست ندارند. بسیاری از مردم در مورد این پولنتا صحبت کرده‌اند، من

try this polenta with with meat well i wonder if  it is just i wonder if it is corn flour well it  

می‌خواهم   این پولنتا را با گوشت خوب امتحان کنم، نمی‌دانم که آیا این پولنتا است که خوب آرد ذرت

might be corn flour i think is it yellowy in color  because um i use corn flour to it won't be polenta  

است   ممکن است آرد ذرت باشد، فکر می‌کنم رنگ آن زرد است، زیرا اوه من از ذرت استفاده می‌کنم آرد به آن پولنتا نخواهد

it's probably just the inside because it's white  but in the uk we use cornflour a lot to thicken  

بود   احتمالاً فقط داخل آن است زیرا سفید است اما در انگلستان ما از آرد ذرت برای غلیظ کردن

soups and sauces because um it's very difficult  for it not to go lumpy it's about but you get  

سوپ ها و سس ها استفاده می کنیم زیرا خیلی سخت است  گلوله نشود اما

a much smoother if you use flour to thicken a  sauce it's very easy to get lumps but if you use  

اگر کمی نرم تر می شوید. شما از آرد برای غلیظ کردن سس استفاده می کنید، به راحتی می توانید گلوله بگیرید، اما اگر از

corn flour you virtually never get lumps but  anyway that's another thing all together okay  

آرد ذرت استفاده کنید، عملاً هرگز گلوله نمی شوید، اما به هر حال این چیز دیگری است که با هم مشکلی ندارد

and this is the person by the way who  said earlier that my story was boring  

و این همان شخصی است که قبلاً گفته بود داستان من خسته کننده است.

my conversation was not very interesting so  yes so we use corn flour in this country to  

گفتگوی من خیلی جالب نبود، بله، بنابراین ما در این کشور از آرد ذرت

mainly to thicken things yes soups but obviously  in other countries if they use it actually turn  

برای غلیظ کردن سوپ ها استفاده می کنیم، اما بدیهی است که در کشورهای دیگر اگر از آن استفاده کنند، آن را

it into a dish but is it yellow is it is it can is  it like does it look like corn yellow has it sort  

تبدیل به یک غذا می کنند، اما آیا زرد است، می تواند باشد. نگاه کن مثل زرد ذرت

of got all the husk and everything in it oh yes i  think i'm right so somebody said uh what i want to  

همه پوسته و همه چیز در آن است، بله، فکر می‌کنم درست می‌گویم، بنابراین یکی گفت آه، چه چیزی

try pelenta i'm going to italy mr duncan uh via  brazil good okay none of this seems appropriate  

می‌خواهم امتحان کنم. مناسب

for what we're talking about a preference is a  thing preferred something you would rather have  

برای چیزی که ما در مورد آن صحبت می‌کنیم، ترجیح یک چیزی است که ترجیح می‌دهید، ترجیح می‌دهید

if you were given a choice then the preferred  thing is what you would choose as we just said  

اگر به شما حق انتخاب داده می‌شد، ترجیح می‌دهید   آن چیزی است که شما انتخاب می‌کنید همانطور که قبلاً گفتیم

if you would prefer milk or no milk maybe you  will you like your coffee black or maybe you like  

اگر شیر را ترجیح می‌دهید یا بدون شیر، شاید می‌خواهید  قهوه سیاه خود را دوست دارید یا شاید

it with milk so there you can have a preference  which do you prefer one person's taste differs  

آن را با شیر دوست دارید، بنابراین ترجیح می دهید که ترجیح می دهید طعم یک نفر با

from another person's so when we talk about taste  i i find that quite an interesting subject your  

دیگری متفاوت باشد، بنابراین وقتی در مورد طعم صحبت می کنیم ، متوجه می شوم که یک موضوع کاملاً جالب

taste relates to the things you you like something  you find attractive maybe maybe a certain type of  

ذائقه شما مربوط به چیزهایی است که شما دارید. مانند چیزی که به نظر شما جذاب است، شاید نوع خاصی از

décor in your house maybe a certain colour  that you like to paint your house with maybe  

دکوراسیون خانه شما، شاید یک رنگ خاص، که دوست دارید خانه خود را با آن رنگ کنید، شاید

some people like bright colours some people like  neutral colours maybe the type of person oh your  

برخی افراد رنگ های روشن را دوست دارند، برخی افراد رنگ های خنثی را دوست دارند. یک نفر آه

taste in men yes or your women or your  taste in women so what is your perfect man  

سلیقه شما در مردان بله یا زنان شما یا سلیقه شما در زنان پس مرد

what is your perfect woman what do you look  for what is what is your perfect partner  

کامل شما چیست   زن کامل شما چیست به دنبال چه چیزی است که شریک کامل شما چیست

the person that you would like to be with we  can talk about a person's taste yes if you  

شخصی که دوست دارید با ما باشید می توانید در مورد سلیقه یک شخص صحبت کنید بله اگر

say uh often you can say in this country oh that  person they have very good taste very good taste  

بگویید اوه اغلب می توانید در این کشور بگویید آه آن  فرد طعم بسیار خوبی دارد سلیقه بسیار

it that refers to them making choices  on things which are perceived to be  

خوب   به این اشاره دارد که آنها در مورد چیزهایی که به نظر می رسد

very good yes like you might you might go to a  you might have lots of lots of cds of of classical  

بسیار خوب انتخاب می کنند   بله مثل شما ممکن است شما انتخاب کنید. ممکن است به یک سی‌دی زیادی از موسیقی کلاسیک   داشته باشید،

music okay and you've got lovely artistic pictures  and some of you would say and you you know you  

خوب است و عکس‌های هنری دوست‌داشتنی دارید و برخی از شما می‌گویید و می‌دانید

choose nice sculptures in your for your house and  someone might say oh yes he's got very good taste  

مجسمه‌های زیبایی را برای خانه‌تان انتخاب می‌کنید و ممکن است کسی بگوید اوه بله او سلیقه بسیار خوبی دارد

yes so in other words you're not choosing cheap  uh things you're choosing expensive exclusive  

بله، به عبارت دیگر، شما چیزهای ارزان قیمت را انتخاب نمی کنید، بلکه چیزهای منحصر به فرد گران قیمتی را انتخاب

things you might buy um some furniture but it's  not just you know you don't just go to ikea uh and  

می کنید که ممکن است مبلمان بخرید، اما فقط نمی دانید که فقط به ikea نمی روید و

buy a flat pack table you get you go to uh you go  to an antique shop and you buy this 200 year old  

یک آپارتمان می خرید. میز بسته ای که می گیرید می‌روی به یک مغازه عتیقه‌فروشی می‌روی و این میز 200 ساله

table made of oak and or you know yes okay steve  taste do you go to the ballet yes they've got good  

از چوب بلوط را می‌خری و یا می‌دانی بله خوب استیو سلیقه می‌روی آیا به باله می‌روی بله آن‌ها طعم خوبی دارند

taste so quite often having good taste quite  often relates to your sophistication yeah so  

بنابراین اغلب اوقات خوش سلیقه هستند. به پیچیدگی شما مربوط می شود بله، بنابراین

we see things as as being sophisticated by the way  sorry sweden we do like ikea furniture oh yes yes  

ما چیزها را پیچیده می بینیم. متأسفیم، سوئد ما از مبلمان ikea خوشمان می آید، اوه بله بله

but you wouldn't go you wouldn't say to somebody  who had ikea furniture in their house they've  

اما شما نمی روید، به کسی که در خانه خود مبلمان ikea داشته است، نمی گویید

got good taste you probably wouldn't say that  very good furniture but i mean we've got i've  

. خوش سلیقه شما احتمالاً نمی گویید مبلمان خیلی خوب است، اما منظورم این است که ما داریم،

got you know the billy book cases yes uh they  make about a million a minute i think of those  

من  می دانیم که جعبه های کتاب بیلی را می شناسیم بله، آنها حدود یک میلیون در دقیقه درآمد دارند.

steve yes so uh we've all got ikea furniture yeah  probably but you wouldn't say it was tasteful this  

مبلمان ikea گرفتم بله احتمالاً اما شما نمی‌گویید که سلیقه‌ای بود،

is not the conversation because it's mass produced  yeah okay steve you you you fix on the wrong thing  

این صحبت نیست، زیرا تولید انبوه است بله، استیو شما، شما چیز اشتباهی را اصلاح می‌کنید

so one person's taste can differ the thing chosen  is the desired or wanted based on preference so  

بنابراین سلیقه یک نفر می‌تواند متفاوت باشد، چیزی که انتخاب می‌شود، مورد نظر یا مورد نظر است. ترجیح می دهید

something you want something you desire something  you are looking out for perhaps yes i'm sorry  

چیزی که شما چیزی را می خواهید شما چیزی را می خواهید  که به دنبالش هستید شاید بله متاسفم

you like that thing the most you seem to forget  what we're supposed to be doing steve what steve  

شما آن چیزی را بیشتر از همه دوست دارید که به نظر می رسد فراموش کرده اید  کاری که قرار است انجام دهیم استیو چه استیو

well because the other the other meaning of  taste victoria has pointed out it's is obviously  

خوب زیرا معنای دیگر طعم و مزه ویکتوریا به آن اشاره کرده است. بدیهی است

you know when you it's a taste it's one of your  senses yes but when you use taste in in the way  

شما می‌دانید که وقتی مزه است، یکی از حواس شماست، بله، اما وقتی از مزه به روشی استفاده می‌کنید

that we've just been using it it's not just it's  similar to that it's what you like what what you  

که ما اخیراً از آن استفاده می‌کردیم، نه فقط شبیه به این است که آنچه را

know when you eat food uh you you you're tasting  things that you like yes but when it's your taste  

که هنگام خوردن غذا می‌دانید، دوست دارید. اوه شما، چیزهایی را می‌چشید که دوست دارید، بله، اما وقتی این سلیقه شما

in men or you're tasting women or you're tasting  furniture that's a different thing it's just what  

در مردان است یا زنان را مزه می‌کنید یا مبلمان را می‌چشید، این چیز دیگری است، این چیزی است که

you like yes in that sense we are we're talking  about the actual sense itself so how you taste  

شما دوست دارید بله، به این معنا ما داریم صحبت می‌کنیم. در مورد خود حس واقعی، بنابراین چگونه شما

things in your mouth the other type of taste is  your judgment of things around you the things you  

چیزهایی را در دهان خود می چشید، نوع دیگر مزه، قضاوت شما درباره چیزهای اطرافتان است، چیزهایی که

like the things you prefer so yes there are two  ways of looking at it so you like one particular  

دوست دارید چیزهایی را که ترجیح می دهید، بنابراین بله، دو راه برای نگاه کردن به آن وجود دارد تا یک چیز خاص را دوست داشته باشید

thing the most you like it most of all we express  like as an approval of something you approve of  

. بیشتر شما آن را بیشتر دوست دارید o همه ما به عنوان تأیید چیزی که شما آن را تأیید می‌کنید بیان می‌کنیم   آن چیزی را

that thing you like it for for example maybe  you like this that you're watching now so don't  

که دوست دارید به عنوان مثال شاید این چیزی را که اکنون تماشا می‌کنید دوست داشته باشید، پس

forget to give us a lovely like if you like this  please do you approve you like it it is something  

فراموش نکنید که اگر این مورد را دوست دارید به ما یک لایک دوست‌داشتنی بدهید لطفاً تأیید کنید شما آن را دوست دارید این چیزی است

that you you like because you approve of it you  approve of that particular thing thus you like it  

که دوست دارید زیرا شما آن را تأیید می کنید، آن چیز خاص را تأیید می کنید، بنابراین آن را دوست

you might like a piece of music or a certain  animal so we will be looking at things that  

دارید   ممکن است یک قطعه موسیقی یا حیوان خاصی را دوست داشته باشید، بنابراین ما چیزهایی را که

we like and dislike in a few moments also to  feel comfortable with something will lead you  

دوست داریم و دوست نداریم در یک همچنین چند لحظه احساس راحتی با چیزی باعث می شود

to liking it something you feel comfortable  with a certain type of thing that you like  

که آن را دوست داشته باشید چیزی که احساس راحتی می کنید با نوع خاصی از چیزهایی که دوست

to experience maybe a certain type of person so  there are people that you meet steve in life that  

دارید تجربه کنید شاید نوع خاصی از افراد را تجربه کنید، بنابراین افرادی هستند که در زندگی با استیو ملاقات می

you might feel uncomfortable with or maybe you  dislike them for some reason but if you like them  

کنید که ممکن است احساس ناراحتی کنید. با یا شاید شما آنها را به دلایلی دوست ندارید، اما اگر آنها را دوست دارید،

then quite often we say that we feel comfortable  with that person that person makes makes us feel  

اغلب می گوییم که با آن شخص احساس راحتی می کنیم، آن شخص باعث می شود احساس

relaxed you feel comfortable with that person  and there are many ways of expressing like  

آرامش کنیم، شما با آن شخص احساس راحتی می کنید. راه‌های زیادی برای بیان

of course like approve accept agree  desire support you might give approval  

مثل   البته مانند تأیید قبول می‌کنم قبول می‌کنم می‌خواهم حمایت می‌کنی ممکن است تأیید

you might show favour so maybe you might give more  to a particular person because you like them more  

کنی   ممکن است لطف نشان بدهی، بنابراین ممکن است بیشتر به یک شخص خاص بدهی، زیرا او را بیشتر

than other people you show favour and of course  you can give the thumbs up the one that everyone  

از سایر افرادی که لطف می‌کنی دوست داری   و البته می‌توانی به او بدهی شست بالا که

knows nowadays if you like something maybe on the  internet if you want to show your appreciation  

امروزه همه می دانند اگر چیزی را دوست دارید در اینترنت شاید اگر می خواهید قدردانی خود را

of something you will give it a like and if you  like this feel free to do the same thing as well

از چیزی نشان دهید آن را لایک کنید و اگر دوست دارید همین کار را انجام دهید

the opposite of like of course steve is  dislike you were going to say thumbs down  

و برعکس لایک را نیز انجام دهید البته استیو دوست ندارد که شما بخواهید به شما بگویید شست پایین.

no carry on mr duncan thumbs down you dislike  that particular thing you do not like it at all  

to disapprove of or show disdain oh i like that  word so something you you don't like something  

چیزی

you would rather not have or do or experience you  can say that you show disdain i like that word  

که ترجیح می‌دهید نداشته باشید یا انجام دهید یا تجربه کنید می‌توانید بگویید که نشان می‌دهید تحقیر می‌کنید من آن کلمه

a disliked thing will be avoided or

را دوست دارم   از یک چیز ناپسند اجتناب می‌شود

a person might dislike a certain food  or type of music so is there a type  

یا ممکن است شخصی از غذا یا نوع موسیقی خاصی خوشش نیاید. یک

of food that you don't like steve ah what i  don't like i'm not a i don't like shellfish  

نوع   غذایی که شما آن را دوست ندارید استیو آه، من چه  دوست ندارم، من صدف صدف دوست

i don't like sort of prawns or mussels or  crab or or lobster i don't like i like nor  

ندارم   من نوعی میگو یا صدف یا خرچنگ یا یا خرچنگ را دوست ندارم، من دوست ندارم نه

sort of fish generally like cod or haddock or  um mackerel but i don't like what we call here  

نوعی ماهی به طور کلی مانند ماهی کاد یا هدوک یا ام خال مخالی، اما من چیزی را که ما اینجا می نامیم دوست ندارم

shellfish which is as i say crabs prawns lobsters  that sort of thing so have you ever had crabs

صدف صدف که به قول من خرچنگ میگو، خرچنگ دریایی  از این نوع چیزها است، بنابراین آیا تا به حال خرچنگ داشته اید،

well i know what you're referring to have  you ever had crabs it's a it's a it's a  

خوب می دانم به چه چیزی اشاره می کنید آیا تا به حال خرچنگ داشته‌اید این یک

simple question i've ever eaten crabs it  would be the correct way of phrasing that  

سؤال ساده است من تا به حال خرچنگ خورده‌ام روش صحیح بیان این

sentence mr duncan i once went to a beach  at midnight and i came back with crabs  

جمله خواهد بود آقای دانکن من یک بار نیمه شب به ساحل رفتم و با خرچنگ‌ها برگشتم

because they're everywhere on the  beach you can catch them very easily

چون آنها همه جا هستند در ساحل می‌توانید خیلی راحت آنها را

here's something interesting um marcia  

بگیرید اینجا چیز جالبی است ام مارسیا

you can get you can get lotion to get rid of that  from the chemist mr duncan to get rid of crabs

که می‌توانید تهیه کنید، می‌توانید لوسیون برای خلاص شدن از شر آن را از شیمیدان آقای دانکن برای خلاص شدن از شر خرچنگ‌هایی

i've seen i haven't seen you itching very much  recently so maybe everything's all right marcia  

که دیده‌ام، ندیده‌ام، اخیراً خارش زیادی داشته باشید. پس شاید همه چیز درست باشد مارسیا

says everyone's talking about i tell you  willian really started something with his  

می‌گوید همه در مورد صحبت می‌کنند به شما می‌گویم ویلیان واقعی او چیزی را با پولنتا خود شروع کرد

polenta because everyone is still talking  about polenta and all the various recipes so  

زیرا همه هنوز درباره پولنتا و همه دستور العمل‌های مختلف صحبت می‌کنند، بنابراین

it is incorporated so have we have we decided  that it is corn flour yes it's called flour  

آن را ترکیب کرده‌ایم، پس آیا ما تصمیم گرفته‌ایم که آرد ذرت است بله به آن آرد

yes that can be fried put into a pot all sorts of  things marcia says i like the portuguese dessert  

می‌گویند. مارسیا می‌گوید من دسر پرتغالی را دوست

i nearly said desert dessert uh travis cerro  traversaro i don't know if i've pronounced  

دارم   تقریباً می‌گفتم دسر صحرایی uh travis cerro traversaro نمی‌دانم آیا

that correctly somebody asked what is that and  apparently it's a speciality from the region  

درست تلفظ کرده‌ام   کسی پرسیده است آن چیست و ظاهراً این یک تخصص از

of sintra oh which of course portugal we went  to yes we know sintra and i bet we've tasted  

منطقه سینترا اوه است که البته ما به پرتغال رفتیم بله، ما سینترا را می‌دانیم و شرط می‌بندم که

treveserro um i can't remember but i bet we had  that in a restaurant well i do remember when we  

مزه‌ای را چشیده‌ایم   treveserro um یادم نمی‌آید، اما شرط می‌بندم که داشتیم که در یک رستوران خوب یادم می‌آید زمانی

were in portugal there were some lovely shops  and they had the most amazing cakes and desserts  

که   در پرتغال بودیم، چند مغازه دوست‌داشتنی وجود داشت  و شگفت‌انگیزترین کیک‌ها و دسرها

and portugal is well known for its for its sweet  desserts and cakes and yeah i did try some i did  

و پرتغال به خاطر دسرها و کیک‌های شیرین‌اش معروف است و بله، من برخی از آن‌ها را امتحان کردم

i did actually sample some of the lovely cakes  we might have even had that yes well we've said  

من در واقع برخی از کیک‌های دوست‌داشتنی را امتحان کردم  که حتی ممکن است داشته باشیم، بله، خوب

we've been to sintra so we definitely tasted that  i'm sure yes but i can't remember what it was um

گفتیم   een to sintra بنابراین ما قطعاً طعم آن را چشیدیم که  مطمئنم بله، اما نمی‌توانم به یاد بیاورم که چه چیزی بود،

but i'd like to maybe somebody can tell us so  here are some words that can be used as synonyms  

اما می‌خواهم شاید کسی بتواند به ما بگوید، بنابراین در اینجا چند کلمه وجود دارد که می‌توان به عنوان مترادف

of dislike you might abhor something abhor you  loathe yes something oh that man i abort him hmm  

نفرت از شما استفاده کرد چیزی که از شما متنفرم  بله چیزی آه آن مرد، من او را سقط می کنم، هوم

so you don't like them something you don't  like loathe i like that one that's a great  

بنابراین شما آنها را دوست ندارید، چیزی که دوست ندارید متنفرم.

word i loathe that man it's quite a sort of  a posh way of saying you don't like somebody  

کسی را دوست

isn't it um if if somebody said oh i'm going  to a party who's coming oh um donald's coming  

نداشته باش، آیا اگر کسی بگوید اوه من می‌روم به مهمانی که می‌آید اوه اوم دونالد دارد می‌آید

to that party oh i have bore that man yes  you would say it like that it is a stain yes  

به آن مهمانی اوه من حوصله آن مرد را ندارم بله، شما آن را طوری می‌گفتید که این یک لکه است، بله.

it is actually something you find repulsive  something that repulses you or sickens you  

در واقع چیزی است که شما را نفرت‌انگیز می‌دانید  چیزی که شما را دفع می‌کند یا شما را بیمار می‌کند   بسیار

okay okay can so you find it abhorrent so that's  where it comes from and also detest despise you  

خب، می‌توانید آن را منفور می‌بینید، بنابراین از آن نشأت می‌گیرد و همچنین از شما متنفر هستید

might despise someone you dislike them you spurn  someone you you exclude them you push them away  

ممکن است کسی را تحقیر کنید که از او متنفر هستید، کسی را طرد کنید، او را طرد کنید و او را کنار بزنید

because you don't like them you you avoid someone  you steer clear of something so if you dislike  

زیرا شما آنها را دوست ندارید از کسی دوری می کنید از چیزی دوری کنید پس اگر از چیزی خوشتان نمی آید

something you steer clear of it you avoid it and  you have an aversion to something an aversion  

چیزی را که از آن دوری می کنید از آن اجتناب می کنید و از چیزی بیزاری می کنید

is a dislike something you can't stand something  you you don't want to see or hear or taste you  

، بیزاری   نفرت چیزی است که نمی توانید چیزی را تحمل کنید  که نمی خواهید ببینید یا بشنوید یا مزه

have an aversion no palmyra i have never tried  frog's legs just as i have never tried snails  

کنید  من هرگز پاهای قورباغه را امتحان نکرده‌ام، همان‌طور که هرگز حلزون‌ها را امتحان نکرده‌ام،

probably i would put snails in the same  category as um you know sort of oysters and  

احتمالاً حلزون‌ها را در دسته‌ای قرار می‌دهم که اوم،

and mussels and shrimps i know they're not  relate well they might probably probably  

صدف‌ها و صدف‌ها و میگوها را می‌شناسید، می‌دانم که با هم ارتباط خوبی ندارند، احتمالاً ممکن است

are related uh they're supposed to taste nice  those snails aren't they uh do you know who's here  

با هم مرتبط هستند اوه آنها قرار است طعم خوبی داشته باشند آن حلزون ها نیستند اوه می دانید چه کسی اینجاست

i we haven't seen jersey for a long time welcome  back welcome back jersey it's very nice to see you  

من مدت زیادی است که پیراهن

back here again watching in uzbekistan fantastic  oh i love it when we have people from what we  

را ندیده ایم فوق‌العاده اوه من دوست دارم وقتی افرادی داریم از مکان‌هایی که  فکر می‌کنیم

think are quite uh exotic places um shirin says  traversaro means pillow yes somebody said that  

کاملاً عجیب و غریب هستند. ام شیرین می‌گوید تراورسارو یعنی بالش بله یکی گفته که  به

it does mean that but is it so it must be a  very sort of light fluffy dessert maybe the  

این معنی است، اما آیا اینطور است که باید یک نوع دسر بسیار سبک و پف دار باشد.

shape of it maybe the shape maybe it looks like  a pillow i like it tomic is into self-loathing  

شکل آن شاید شکل شاید شبیه یک بالش است که من آن را دوست دارم تومیک به خود بیزاری می کشد.

we have noticed by the way we we have noticed i'm  sure you have many positive qualities atomic and  

those are the ones you should focus on yes uh easy  to say because we all get into uh don't take it  

بله، آه، گفتنش آسان است، زیرا همه ما وارد این موضوع می‌شویم آه، آن را قبول

i can't believe steve is giving this type of  advice yes you can you can loathe yourself uh  

نکنید. نمی‌توانم باور کنم که استیو این نوع توصیه‌ها را می‌کند، بله، می‌توانید از خودتان متنفر باشید، بله، می‌توانید از خودتان

you can be self-loathing yes so you look  at yourself in the mirror and you say  

متنفر باشید، بله، بنابراین به خودتان نگاه کنید. آینه و تو می

oh what an awful nose um i'm just a ugly person  um i hate myself yes and you know it's you can't  

گویی    اوه چه دماغ افتضاحی ام من فقط آدم زشتی هستم . اوم من از خودم متنفرم بله و می دانی که نمی توانی

i'm sure you have many positive qualities atomic  you have no need to be self-loathing we all have a  

مطمئنم که ویژگی های مثبت زیادی داری همه دارای

certain amount of self-loathing maybe something we  wish we'd done better or maybe something we wish  

مقدار مشخصی از خود نفرت هستند، شاید چیزی که آرزو می‌کردیم بهتر انجام می‌دادیم یا شاید چیزی که آرزو

we we wouldn't do is a habit so it's normal i  think it is normal to have some self-loathing  

می‌کردیم انجام نمی‌دادیم یک عادت است، بنابراین طبیعی است که من فکر می‌کنم داشتن مقداری نفرت از خود

something you dislike about yourself it's  close with me i look in the mirror i think oh  

امری طبیعی است که دوست ندارید خودت به من نزدیک است، در آینه نگاه می‌کنم، فکر می‌کنم آه،

what a beauty so handsome so loved well that's  not i'm joking let's not get too carried away  

چه زیبایی اینقدر خوش‌تیپ خوب دوست داشتم این نیست شوخی نمی‌کنم بیایید زیاد غافلگیر نشویم،

so we are now going to look at our lists oh  here we go what list or lists of likes and  

بنابراین اکنون می‌خواهیم به لیست‌هایمان نگاه کنیم، اوه، اینجا می‌رویم که چه لیست یا لیست‌هایی از

dislikes the thing that i asked you to prepare  i think that the um live stream will light up  

مواردی که از شما خواسته‌ام و دوست ندارم تهیه کنید . فکر می‌کنم که um live

when we ask people to tell us what they  like and dislike are we starting with  

وقتی از مردم بخواهیم به ما بگویند که چه چیزهایی را دوست دارند و چه چیزهایی را دوست ندارند، روشن می‌شود، آیا ما ابتدا با

likes first or dislikes i think we'll start  with the positives first things that you like  

پسندیده‌ها شروع می‌کنیم یا دوست ندارم، فکر می‌کنم با اولین چیزهایی که دوست دارید   با نکات مثبت شروع می‌کنیم ،

so get you can do this as well don't be shy so  we're going to exchange some of the things that  

بنابراین دریافت کنید که شما هم می‌توانید این کار را انجام دهید خجالتی پس میخواهیم بعضی از چیزهایی را که

we don't like and the things we do like so first  of all we are looking at our like list i like this  

دوست نداریم و چیزهایی را که دوست داریم رد و بدل کنیم  بنابراین  اول از همه به لیست لایک خود نگاه

see i thought you said things you love and things  you hate no well i said i said this the lesson is  

می کنیم. نه خوب گفتم این درس

about like and dislike i completely misheard you i  probably had my headphones earphones ear defenders  

مربوط به دوست داشتن و دوست نداشتن است، من کاملاً شما را اشتباه شنیدم، احتمالاً هدفون‌هایم را هدفون‌های محافظ گوش داشتم

on because i was about to go out and know that one  of the things i dislike about mr steve is he never  

چون می‌خواستم بیرون بروم و بدانم که یکی از چیزهایی که در مورد آقای استیو دوست ندارم این است که او هرگز گوش نمی‌دهد.

listens to me never so there so so even though  we are doing our likes can i just say i dislike  

برای من هرگز آنقدر وجود ندارد، حتی اگر ما خیلی خوب باشیم می‌توانم فقط بگویم دوست ندارم

when mr steve doesn't listen to me well i suppose  you can have love and hate yes to mean like and  

وقتی آقای استیو خوب به من گوش نمی‌دهد، فکر می‌کنم  می‌توانی عشق و نفرت داشته باشی، بله به معنای دوست

dislike so it's not exactly incorrect palmeira  has mentioned the opposite of self-loathing  

داشتن و  نپسندیدن، بنابراین دقیقاً اشتباه نیست پالمیرا مخالف خود نفرت‌انگاری را ذکر کرده است

which i was obviously acting pretending uh when  i said that i look in the mirror and think oh  

. وقتی گفتم در آینه نگاه می‌کنم و فکر

how wonderful it that is something  you would call them a narcissist  

می‌کنم چقدر خوب است که او را یک خودشیفته خطاب می‌کنی و ظاهراً وانمود می‌کنم

a narcissist somebody who loves themselves as  opposed to somebody who's self-loathing and  

که به جای کسی که از خودش متنفر است و

you can always tell a narcissist when you  go to their house if you visit a narcissist  

همیشه می‌توانی به یک خودشیفته بگویید چه زمانی اگر به دیدن یک خودشیفته بروید،

if you visit somebody's house and they've got  lots of pictures of themselves yes on the wall  

اگر به خانه کسی بروید و او عکس‌های زیادی از خودش روی دیوار دارد، همه جا عکس‌های خودش را

everywhere and i know somebody that was like that  pictures of themselves everywhere a narcissist  

دارد و من کسی را می‌شناسم که

they love themselves of course it comes from  narcissus the the young youth who fell in love  

اینطور بوده است. از گل نرگس می آید جوان جوانی که

with his own reflection and he fell in he  fell in the water and drowned nice be careful  

عاشق انعکاس خودش شد و در آب افتاد در آب افتاد و غرق شد خوب مراقب باشید

uh yeah so i don't think um we've got any  danger of that happening no definitely not  

اوه بله پس من فکر نمی کنم اوم هر گونه خطری دارم که این اتفاق بیفتد، نه قطعاً نه،

um but um and it doesn't sound like anyway steve  i don't know where you're going with this because  

اما اوم، و به هر حال به نظر نمی رسد استیو .

i don't right okay then things that i like uh  i think a lot of people know what i like yes  

بسیاری از مردم می دانند که من چه چیزی را دوست دارم،

i like gardening okay then yes that's very  general yeah i like um taking exercise okay  

بله، بله، این خیلی کلی است، بله، ورزش کردن را دوست دارم،

uh going for a run as long as i'm not being stung  by a revengeful wasp that is um i like socializing  

تا زمانی که توسط زنبور انتقام جو نیش نشوم، ورزش کنم.

talking to people i like music listening to  music dancing to music acting performing um

من دوست دارم موسیقی گوش کنم                                                            من دوست دارم موسیقی گوش کنم رقصیدن به موسیقی بازیگری در حال اجرای اوم

anymore well snuggling oh is that snuggling  snuggling yes being close to the one you love yes  

دیگر خوب در آغوش گرفتن آه این است که در آغوش کشیدن بله نزدیک بودن به کسی که دوستش داری بله

maybe in the afternoon you might decide that you  want to have a little snuggle with your partner  

شاید بعد از ظهر ممکن است تصمیم بگیری که می‌خواهی با شریک زندگی خود کمی بغل کنی

i suppose that's one of those little special  moments that you can share with someone close  

فکر می‌کنم اینطور باشد یکی از آن لحظات خاص کوچکی که می‌توانید با

to you yes i think that's a lovely one snuggling  having a lovely cuddle can't beat it very nicely  

یکی از نزدیکانتان به اشتراک بگذارید، بله، فکر می‌کنم این یکی دوست‌داشتنی است که بغل می‌کند، با داشتن یک نوازش دوست‌داشتنی نمی‌توان آن را خیلی خوب شکست داد.

victoria has remembered that i like mustangs oh  dear and we're not talking about a particular  

g در مورد یک

breed of horse no although the horse does feature  on its logo it does yes okay cars generally cars  

نژاد خاص از اسب خیر، اگرچه اسب روی نشان‌واره‌اش نشان داده می‌شود، بله، ماشین‌ها معمولاً اتومبیل‌ها

yes i think that's a good one that's my list of  likes i can't believe that wasn't on the top of  

بله، فکر می‌کنم این اسب خوبی است، لیست دوست‌داشتنی‌های من است، نمی‌توانم باور کنم که در بالای فهرست شما نبوده است.

your list well i thought you said to me five and i  thought i'd mentioned more than five but yeah i've  

خوب فکر کردم به من پنج گفتی و فکر کردم به بیش از پنج نفر اشاره کردم اما بله

always liked cars i still thought that cars would  be your your top top of the list so what have we  

همیشه ماشین‌ها را دوست داشتم هنوز هم فکر می‌کردم که ماشین‌ها در صدر فهرست شما قرار می‌گیرند، بنابراین

got from people here right so do we have some  likes and then i will show you some of my likes  

ما از مردم اینجا چه داریم. آیا ما چند لایک داریم و سپس من تعدادی از لایک های خود را به شما نشان خواهم داد

yes so maria i love everything i forgot about  chocolate i love everything with chocolate  

بله پس ماریا من عاشق همه چیزهایی هستم که در مورد آن فراموش کردم شکلات من همه چیز را با شکلات دوست دارم

mostly dark chocolates yes well i think that's  a good one that's a good one isn't it a good one  

اکثراً شکلات های تیره بله خوب فکر می کنم این یک  خوب است که خوب است نه یکی خوب

dark chocolate or milk chocolate which do you  prefer yes there you go you see you can have a  

شکلات تیره یا شیری که ترجیح می‌دهید بله، می‌روید، می‌بینید که

preference there between two different types  of chocolate what is your taste in chocolate  

می‌توانید بین دو نوع مختلف شکلات ترجیح دهید که سلیقه شما در شکلات چیست

so my preference would be milk chocolate but to  be honest with you if i if i were to tell you  

بنابراین ترجیح من شکلات شیری خواهد بود، اما اگر من با شما صادق باشم. اگر بخواهم به شما بگویم شما

my favourite it must be mint chocolate i love  chocolate that has also the flavour of mint  

مورد علاقه من، باید شکلات نعنایی باشد، من عاشق شکلاتی هستم که طعم نعناع را نیز دارد

so that would be my preference but but  i i do tend to prefer milk chocolate  

بنابراین ترجیح من است، اما من تمایل دارم شکلات شیری را ترجیح دهم

so that's a good good example alexandra's  likes fancy cars yes marcia likes music a lot  

بنابراین این مثال خوبی است که الکساندرا ماشین های فانتزی را دوست دارد بله مارسیا موسیقی را بسیار دوست دارد

uh milk chocolate for christina vi fishing jose uh  likes fishing that's a good pastime and a lot of  

اوه شکلات شیری برای کریستینا وی ماهیگیری خوزه اوه، ماهیگیری را دوست دارد که سرگرمی خوبی است و بسیاری از

men like fishing yes um i'm hoping i'm wondering  whether it's to get away from the wife because in  

مردان ماهیگیری را دوست دارند بله، امیدوارم فکر کنم که آیا این برای دور شدن از همسر است زیرا

the uk it's often said that men go fishing to  get away from their wives that's a very common

در بریتانیا اغلب گفته می شود که مردان به ماهیگیری می روند دور شدن از همسرانشان بسیار رایج است

i don't think it's a misconception i think it's  a very common thing that that's why men do it yes  

، فکر نمی‌کنم این یک تصور اشتباه باشد، فکر می‌کنم این یک چیز بسیار رایج است که به همین دلیل است که مردان این کار را انجام می‌دهند بله،

you said exactly the same thing last week  by the way is that right dolly parton's song  

شما دقیقاً همان چیزی را هفته گذشته گفتید. اتفاقاً آهنگ درست دالی پارتون

says orie working nine to five what a way  to make a living say shirley bassey didn't i  

می‌گوید. نه تا پنج کار می کنم چه راهی برای امرار معاش می توان گفت شرلی بیسی نه من

yes there's another one of my likes yes i can't  believe steve did not put shirley bassey on his  

بله یکی دیگر از امثال من وجود دارد بله نمی توانم باور کنم که استیو شرلی بیسی را در لیست خود قرار نداده

list anyway we've had yours uh right that's  it music dark chocolate forever says victoria  

باشد. آن موسیقی شکلات تلخ برای همیشه می‌گوید ویکتوریا

i like riding my motorbike says florence yes that  feeling of freedom just like driving but people  

من موتور سواری را دوست دارم می‌گوید فلورانس بله آن احساس آزادی درست مانند رانندگی، اما مردم

that like motorbikes they say that the feeling of  freedom is is unbelievable well i used to ride a  

که مانند موتور می‌گویند احساس آزادی باورنکردنی است، خوب من همیشه موتور سوار

motorbike all the time yes i had a motorbike and i  used to write it everywhere but then i decided to  

می‌شدم بله من یک موتور داشتم و من قبلاً آن را همه جا می نوشتم اما بعد تصمیم گرفتم

to sell it because it became very dangerous  because the roads here in the uk are crazy  

آن را بفروشم زیرا بسیار خطرناک شد زیرا جاده های اینجا در انگلیس دیوانه کننده است

valentina milk chocolate with nuts oh okay yes you  see my favourite chocolate bar is fruit and nut  

شکلات شیری والنتینا با آجیل، اوه خوب بله، می بینید که شکلات مورد علاقه من میوه و مغز است

so i like the nuts and the raisins with the  chocolate oh shirin shirin can read my mind  

پس دوست دارم آجیل و کشمش با شکلات آه شیرین شیرین می تواند ذهن من را بخواند

i think so after eight minutes yes a certain  type of mint very thin like a wafer and it's dark  

فکر می کنم پس از هشت دقیقه بله، یک نوع خاص از نعناع بسیار نازک مانند ویفر است و بیرون شکلاتی تیره است

chocolate on the outside but beautiful fondant  soft mint cream on the inside yes i do like  

، اما داخل آن فوندانت زیبا کرم نعناع نرم است بله من

after eights very much is there a phrase uh likes  of me i don't think uh zeus should have said what  

پس از هشت سالگی خیلی دوست داشته باش، آیا عبارتی وجود دارد که اوه از من خوشم می‌آید، فکر نمی‌کنم زئوس باید می‌گفت

does it mean when people say likes of me yes well  we are talking about preferences and maybe a group  

چه معنایی دارد وقتی مردم مانند من می‌گویند بله خب، ما در مورد قبل صحبت می‌کنیم. ارجاعات و شاید یک گروه

of people so other people around you who like  the same thing as you you might describe them as  

از مردم، بنابراین اطرافیان شما که همان چیزی را دوست دارند شما ممکن است آنها را به عنوان  مثل شما توصیف کنید

the likes of you oh yes yes so they are like you  they are the likes of me they are similar to me  

، اوه بله بله، بنابراین آنها مانند شما هستند  آنها مانند من هستند، آنها شبیه من هستند

so that's what it means when you say the likes  of me we mean people who are similar to myself  

پس این چیزی است که این بدان معناست که وقتی شما می گویید امثال من، منظور ما افرادی است که شبیه خودم هستند

the likes of me maybe your level in society  or your class we talk about the likes of me

، مانند من، شاید سطح شما در جامعه یا کلاس شما، درباره امثال من صحبت می کنیم،

maybe a person who is very wealthy talks to you  in the street and you are shocked because you  

شاید فردی که بسیار ثروتمند است با شما در خیابان صحبت می کند و شما شوکه شده اید زیرا

can't believe that they will talk to someone who  is the likes of you because you would imagine that  

نمی توانید باور کنید که آنها با فردی که مثل شماست صحبت کنند زیرا تصور می کنید

they wouldn't want to speak to you so yes you  can use it when you are referring to a group  

او نمی خواهد با شما صحبت کند، بنابراین بله ، وقتی به گروهی اشاره می کنید   می توانید از آن استفاده کنید.

away from yourself but a group that has  similar feelings or similar habits or a similar  

خودتان اما گروهی که احساسات یا عادات مشابه یا سطحی مشابه

level in society as yourself yes you could say  oh the likes of me the likes of you and me are  

در جامعه مانند خودتان دارند بله می توانید بگویید آه امثال من امثال من و شما

never going to become rich and famous no the likes  of us so what the likes of us are never going to  

هرگز ثروتمند و مشهور نمی شویم نه امثال ما پس امثال ما هرگز نخواهیم

become rich and famous you could say that as a  phrase meaning that we don't have the the right  

بود می‌توانید این را به عنوان یک عبارت بگویید به این معنی که ما

connections in society or the talent or something  like that uh you might want a promotion at work  

ارتباطات مناسبی در جامعه نداریم یا استعداد یا چیزی شبیه به آن، اوه، ممکن است بخواهید در محل کار خود ارتقاء پیدا کنید.

yes and you might say the likes of people like  you and me where we're never going to get promoted  

و من جایی که هرگز قرار نیست

in this company okay steve mr bruno mr bruno  has a list of likes i love my dog astronomy  

در این شرکت ترفیع بگیریم   باشه استیو آقای برونو آقای برونو  لیستی از لایک‌ها دارد که من عاشق نجوم سگم هستم

languages and mr steve's sense of humour thank  you mr president i didn't know you had one  

زبان‌ها و حس شوخ طبعی آقای استیو متشکرم  آقای رئیس، نمی‌دانستم شما یکی دارید

i didn't realize you had a sense of  humour thank you thank you very much  

من متوجه نشدم که شما حس شوخ طبعی دارید خیلی متشکرم

i'll take any compliment tomek says at the  top of my list of likes is learning new things  

هر تعارفی را قبول می کنم.

the other things are walking watching movies and  sport sport yes so maybe watching sport but also  

ورزش و

taking part in sport as well can be something  that people enjoy doing something they like

همچنین   شرکت در ورزش نیز می‌تواند چیزی باشد که مردم از انجام کاری که دوست دارند لذت ببرند.

nugget says saturino tyrone nugget oh do you mean  um well what's that triangular chocolate trying  

uh toblerone i think i think toblerone is what you  mean by that type of chocolate it's nugget uh and  

با این نوع شکلات، ناگت است و

yes i think you mean no i think you mean toblerone  nugget is is it pulls the fillings out of your  

بله، فکر می‌کنم منظور شما نه، من فکر می‌کنم منظور شما توبلرون است.

teeth it's it's it's very sort of it's sort of  white very i think it's sort of sugar mixed with  

با

flour or something well nugget i think nugget  nugget is like a mixture of toffee and nut  

آرد یا چیز خوب ناگت فکر می‌کنم ناگت ناگت مانند مخلوطی از تافی و آجیل

yeah isn't it there's no it's in it and  yeah it has your teeth it has that flavor  

است.

that flavor but yes toblerone if anyone ever  comes back from maybe the uk or europe you  

در بریتانیا یا اروپا

can guarantee that they will come back normally  with a giant bar of toblerone it always happens  

می‌توانید تضمین کنید که آنها به طور عادی باز خواهند گشت با یک نوار غول پیکر توبلرون، این همیشه اتفاق می‌افتد

i don't know why um when talking about particular  brands of chocolate yes godiva okay very expensive  

نمی‌دانم چرا وقتی در مورد مارک‌های خاص شکلات صحبت می‌کنیم بله گودیوا، بسیار گران است،

we've mentioned it before very expensive  chocolate normally found in fridges  

ما قبلاً به آن اشاره کردیم شکلات بسیار گران معمولاً در یخچال‌ها

in expensive sort of boutique type shops or  boutiques if you're if you're in a you know  

در انواع بوتیک‌فروشی‌های گران‌قیمت یا بوتیک‌ها یافت می‌شود، اگر در مکانی هستید که می‌دانید

you're flying going out to uh fly abroad somewhere  and you're in the duty-free section right you find  

می‌خواهید به خارج از کشور پرواز کنید و در بخش معاف از عوارض گمرکی هستید، درست

these expensive godiva chocolates in a gold and  they're absolutely the best quality chocolates  

این موارد را پیدا می‌کنید. شکلات های گران قیمت گودیوا در یک طلا و آنها کاملاً بهترین شکلات با کیفیت هستند

i've ever tasted um even a small box a very small  box of godiva chocolates maybe 30 or 40 pounds  

که من تا به حال مزه کرده ام، حتی یک جعبه کوچک، یک جعبه بسیار کوچک شکلات گودیوا، شاید 30 یا 40 پوند

for a tiny box of chocolates i don't think so  yes lint from lint chocolate yes okay steve  

برای یک جعبه شکلات کوچک، فکر نمی کنم چنین باشد. بله پرز از شکلات پرزدار بله باشه

of course we've got to move on when i was growing  up lynch if you had lint chocolate you knew that  

استیو  البته ما باید وقتی بزرگ می‌شدم ادامه دهیم  اگر شکلات پرز داشتید می‌دانستید

that was expensive chocolate yes here we go steve  we're going to move on because we haven't had  

که   این شکلات گران قیمت بود بله، ما می‌رویم استیو ما می‌خواهیم ادامه دهیم زیرا ما پناه گرفته‌ایم «

my like list oh well by the way are we doing a  certain something later today we might be if we  

لیست لایک‌هایم را نداشتم، اوه، اتفاقاً آیا ما بعداً امروز کاری انجام می‌دهیم، ممکن است اگر

have time let's get both right but you've got  to you've got to stop doing that all the time

وقت داشته باشیم، هر دو را درست انجام دهیم، اما شما باید همیشه این کار را متوقف کنید،

teacher yes likes learning writing and speaking  english thank you yes thank you you are you are  

معلم بله دوست دارد یادگیری نوشتن و صحبت کردن انگلیسی متشکرم بله متشکرم شما هستید

my kind of viewer i like you a lot thank you i  like anyone that comes here who likes english  

بیننده نوع من هستید من شما را بسیار دوست دارم متشکرم هرکسی را که به اینجا می آید که انگلیسی دوست دارد دوست دارم

the language lint balls yes sorry yes i know the  ones you mean those those um what are those in the  

زبان پرزدار بله متاسفم بله می دانم کسانی که منظور شما از آن ها هستند آنهایی که در قرمز هستند چه هستند

in the red and you yes they're all soft inside  yes uh what do we what do we call i you like  

و شما بله همه آنها در داخل نرم هستند بله آهان ما چه می‌گوییم من دوست دارید

them i often buy them well it's lindor lindor  that's it so they have they have chocolate on  

آنها را اغلب خوب میخرم لیندر لیندور همین است بنابراین آنها شکلات

the outside and inside it's soft fondant very  very soft cream that normally has a flavour  

دارند   بیرون و داخل آن یک فوندانت نرم بسیار خیلی نرم است که معمولاً یک طعم

hmm i really want to eat some chocolate  but i can't i can't unfortunately here  

هوم من واقعاً می‌خواهم شکلات بخورم، اما نمی‌توانم، متأسفانه نمی‌توانم اینجا

we go steve so these are my likes go on  then mr dunk mr duncan's likes number one  

ما می‌رویم استیو پس اینها لایک‌های من هستند ادامه دهید سپس آقای دانک آقای دانکن لایک شماره یک

rainbows rainbow okay yes like rainbows there is  nothing nicer than seeing a rainbow in the sky  

رنگین کمان رنگین کمان بسیار خوب بله مانند رنگین کمان، هیچ چیز بهتر از این نیست دیدن رنگین کمان در آسمان

that's true when you see a rainbow in the sky  something happens you feel you feel happy you feel  

این درست است وقتی رنگین کمان را در آسمان می‌بینی اتفاقی می‌افتد، احساس می‌کنی احساس خوشحالی می‌کنی، احساس شادی

jolly it does something to you it uplifts you so  i think i think that's a good one yes there it is  

می‌کنی، کاری با تو انجام می‌دهد، شما را سرحال می‌کند، بنابراین فکر می‌کنم این یک رنگین کمان خوب است، بله،

again rainbows because they are magical you don't  see rainbows all the time so whenever you see a  

دوباره رنگین کمان وجود دارد. آنها جادویی هستند که شما همیشه رنگین کمان را نمی بینید، بنابراین هر زمان که یک

rainbow it always seems special it seems extra  special it is a moment of time that you always go  

رنگین کمان را می بینید، همیشه خاص به نظر می رسد، فوق العاده خاص به نظر می رسد ، لحظه ای از زمان است که همیشه می روی

oh i can see a rainbow isn't that lovely and then  you will stare at the rainbow and you'll feel  

آه، می توانم ببینم رنگین کمان آنقدرها هم دوست داشتنی نیست و بعد تو خیره خواهد شد رنگین کمان را شروع می‌کنی و احساس می‌کنی

as if you are experiencing a magical moment and  you of course i always make that joke that there  

که انگار لحظه‌ای جادویی را تجربه می‌کنی و البته من همیشه این شوخی را می‌کنم

is a pot of gold at the end of the rainbow yes  that's what we say in the uk i don't know if it's  

که یک گلدان طلا در انتهای رنگین کمان وجود دارد، بله، این چیزی است که ما در بریتانیا می‌گوییم، نمی‌دانم. اگر

said in other countries alfredo hello alfredo  says can you believe i i heard of your classes  

در کشورهای دیگر گفته می‌شود alfredo hello alfredo می‌گوید باورتان می‌شود که من در مورد کلاس‌های شما

uh it from nine from 2008. that's a long time  ago thank you alfredo and nice to see you back  

از سال 2008 شنیده‌ام   اوه آن را از نه کلاس‌های شما از سال 2008 شنیده‌ام. مدت‌ها پیش است  از شما متشکرم آلفردو و خوشحالم که دوباره شما را می‌بینم

i hope you have been regularly  watching my live streams very nice  

امیدوارم به طور مرتب پخش‌های زنده من را بسیار تماشا کرده باشید.

here we go steve we had somebody  new today as well watching from uh  

خوب   می‌رویم استیو، امروز یک نفر جدید

odom called himself the old man in bangkok well  that is that is one of our regular contributors  

داشتیم و همینطور از اوه‌   اودوم خود را پیرمرد در بانکوک می‌خواند، تماشا می‌کرد . این یکی از مشارکت‌کنندگان همیشگی ما

on the comments ah so welcome yes today so  i love rainbows i like them even though it's  

در نظرات است آه، پس امروز خوش آمدید، بنابراین من رنگین کمان‌ها را دوست دارم، اگرچه آنها را دوست دارم.

if it's raining and the sun is shining you can  guarantee that there will be a rainbow somewhere  

اگر باران می‌بارد و خورشید می‌درخشد، می‌توانید تضمین کنید که رنگین کمانی در جایی

nearby chocolate i love chocolate but one of  the big problems at the moment is i can't eat it  

نزدیک است. شکلات من عاشق شکلات هستم اما یکی از مشکلات بزرگ در حال حاضر این است که نمی‌توانم آن را بخورم.

because i am losing some weight and exercising  a little bit more so i have to be very careful  

کمی بیشتر پس باید خیلی مراقب باشم

here's another one steve i like this one  this is one of my big likes smiles oh

این یکی دیگر است استیو من این یکی را دوست دارم این یکی از لبخندهای بزرگ من است آه

i like smiles there is nothing nicer than  seeing someone smile it is one of the most  

من لبخند را دوست دارم هیچ چیز بهتر از دیدن لبخند کسی نیست این یکی از

wonderful human actions that exists  because you can give them away for free  

شگفت انگیزترین اعمال انسانی است که وجود دارد. شما می توانید آنها را به صورت رایگان هدیه کنید

they don't cost anything a smile costs nothing  and quite often if you smile at someone  

آنها هیچ هزینه ای ندارند یک لبخند هیچ هزینه ای ندارد و اغلب اگر به کسی لبخند بزنید

you will get one in return you will get  a smile in return and they cost nothing  

در ازای آن یک لبخند دریافت می کنید ، در ازای آن لبخند خواهید داشت و آنها هیچ هزینه ای ندارند

so i love smiling have you ever tried  smiling at a stranger in the street steve

بنابراین من عاشق لبخند زدن هستم آیا تا به حال امتحان کرده اید لبخند زدن به غریبه ای در خیابان

have you ever tried smiling at a stranger  no because you get very funny looks yes  

استیو آیا تا به حال سعی کرده اید به یک غریبه لبخند بزنید  نه چون قیافه های خیلی خنده دار به نظر می رسد بله

it is strange isn't it if you walk  down the road maybe try it tomorrow  

عجیب است اینطور نیست اگر در جاده قدم بزنید، شاید فردا آن را امتحان کنید

if you are walking out tomorrow although it's very  difficult at the moment because some people are  

اگر فردا دارید بیرون می روید اگر چه بسیار است در حال حاضر دشوار است زیرا برخی از افراد

still wearing face masks so it is hard to smile at  someone if you are wearing a face mask i suppose  

هنوز  از ماسک‌های صورت استفاده می‌کنند، بنابراین اگر ماسک صورت می‌زنید، لبخند زدن به کسی سخت است، فکر

you could carry one of these around you could  have one of these in your hand and just use this  

می‌کنم              که می‌توانید یکی از این ماسک‌ها را در اطراف خود حمل کنید، می‌توانید یکی از این ماسک‌ها را در دست داشته باشید و فقط از آن استفاده کنید. او   در

instead so if you are still wearing your face mask  you can do this very quickly i'd just like to say  

عوض، بنابراین اگر هنوز ماسک صورت خود را می‌زنید، می‌توانید این کار را خیلی سریع انجام دهید، فقط می‌خواهم

zershade has said that english people don't like  drinking tea on its own they like to add something  

بگویم   زرشید گفته است که انگلیسی‌ها دوست ندارند چای به تنهایی بنوشند، آنها دوست دارند چیزی   به آن اضافه کنند

to it yes we usually usually always add milk to  tea milk and maybe sugar but that's that's it  

، بله ما معمولاً معمولاً همیشه شیر را به شیر چای و شاید شکر اضافه کنید، اما همین است.

so what i was going to say yes i suppose  it depends on the type of tea so there are  

بنابراین چیزی که می‌خواهم بگویم بله، فکر می‌کنم بستگی به نوع چای دارد، بنابراین

types of tea that can have milk and others that  normally don't like black tea normally has milk  

انواع چای وجود دارند که می‌توانند شیر داشته باشند و سایر چای‌هایی که معمولاً چای سیاه را دوست ندارند. معمولاً شیر دارد

so most people prefer their tea with milk like us  we do victoria says you can smile with your eyes  

بنابراین بیشتر مردم مثل ما چایشان را با شیر ترجیح می‌دهند  ما این کار را انجام می‌دهیم ویکتوریا می‌گوید می‌توانی با چشم‌هایت لبخند بزنی

yes but i prefer to see one with with the mouth  jimmy says uh does anyone else here enjoy sniffing  

بله، اما من ترجیح می‌دهم یکی را با دهان ببینم جیمی می‌گوید آه، آیا کسی اینجا از بو

the pages of old books yes well they do have yes  there is something about going to a second-hand  

کشیدن صفحات کتاب‌های قدیمی لذت می‌برد. بله ، چیزی در مورد رفتن به یک کتاب دست دوم وجود دارد،

book i mean maybe you want to rephrase that a  little uh but when you go to um a second-hand book  

منظورم این است که شاید بخواهید آن را دوباره بیان کنید، اما وقتی به یک کتاب دست دوم مراجعه می‌کنید،

shop old books have a certain smell and i can  see that there would be an appeal there in that  

کتاب‌های قدیمی بوی خاصی دارند و من می‌توانم آن را ببینم. در آنجا جذاب خواهد

so yes yes they've got a yes so a slightly fussy  smell i wouldn't say i would go make a point of  

بود بله بله، آنها یک بله دارند، بوی کمی تند و زننده دارند، نمی‌توانم بگویم که

going around to bookstores sniffing books no what  about new what about the smell of new magazines  

می‌روم و به کتابفروشی‌ها می‌روم و کتاب‌ها را بو می‌کشم، نه چه چیزی درباره جدید، چه در مورد بوی مجلات جدید

nude magazines new oh so you i thought they said  noobs they do have a certain smell don't they sort  

مجلات برهنه جدید، آه، پس فکر کردم آنها گفتند: نه، آنها یک بوی خاصی دارند، آیا آنها را دسته بندی نمی کنند

of it's like you you like this the the smell of  opening new electrical equipment oh that is that  

، مثل اینکه شما این را دوست دارید، بوی باز کردن تجهیزات الکتریکی جدید اوه، این است

is a yes well that that is my favourite because  whenever you you get something maybe a new camera  

که   یک چاه بله است که مورد علاقه من است، زیرا هر وقت چیزی دریافت کردید ممکن است دوربین جدید

or a new computer or anything electronic and  it's all sealed up in the box and then you open  

یا یک رایانه جدید یا هر چیز الکترونیکی و همه آن در جعبه بسته می‌شود و سپس

the box and you for the first moment you can smell  there's that smell of new things maybe a new phone  

جعبه را باز می‌کنید و برای اولین لحظه که می‌توانید بو کنید، بوی چیزهای جدید به مشام می‌رسد، شاید یک تلفن جدید

perhaps you've just taken delivery of your  new iphone 13 and maybe you've opened the box  

شاید به تازگی آن را تحویل گرفته‌اید. آی‌فون 13 جدیدتان و شاید جعبه را باز

and it has oh it has that new phone smell  yes you've you've hit on something here jimmy  

کرده باشید و بوی گوشی جدید را دارد

if you say you've hit on something it means  you've you've you've said something or discovered  

. آیا چیزی گفته‌اید یا

something that everybody else wants to talk about  uh yes smell the smell of soil when it rains yes  

چیزی را کشف کرده‌اید همه می‌خواهند درباره بوی خاک صحبت کنند وقتی باران می‌بارد بله

says shirin um yeah exactly or um there's  a certain smell in hot countries as well  

می‌گوید شیرین ام بله دقیقاً یا اوم بوی خاصی در کشورهای گرم

when it rains when it rains yes there is because  when it gets very it always reminds us because the  

وجود دارد وقتی باران می‌بارد بله وجود دارد زیرا وقتی هوا زیاد می‌شود همیشه به یاد می‌آورد. ما چون

hottest place that we've ever been to is malaysia  um and you don't realize there's a when you first  

گرم‌ترین جایی که تا به حال رفته‌ایم مالزی است و شما متوجه نمی‌شوید وقتی برای اولین بار

get there you notice there's a smell and it's to  do with the not a nasty smell it's to do with the  

به آنجا می‌روید متوجه می‌شوید که بویی به مشام می‌رسد و مربوط به بوی نه بدی است که مربوط به

heat and when when it gets very hot in this  country you know up to sort of 35 36 levels  

گرما است و وقتی هوا در این کشور خیلی گرم می‌شود، تا حدود 35 36 سطح را می‌شناسید،

that same smell in the air you get that  same smell in the air which is somehow  

همان بو را در هوا می‌شناسید، همان بوی را در هوا می‌بینید که به نوعی

due to the heat that does something to  the pavements or something yes i don't  

به دلیل گرمایی است که به پیاده‌روها می‌زند یا چیزی که بله من نمی‌کنم. نمی دونم

know what it is something new furniture  or the smell of fresh bread your own farts

چیه یه اثاثیه جدید یا بوی نان تازه چیه که خودت می خوره

what trust you mister what's wrong with  that people do people like sniffing their  

چه اعتمادی بهت می کنه ایرادش اینه که مردم کار می کنن مردم دوست دارن گوز خودشون رو ببویدن

own their own farts it happens i've  caught people doing it i've seen them

oh that's a good one uh the smell  of babies yesterday that's true  

اوه این یکی خوبه بوی  بچه های دیروز درست است

please can i just uh have a disclaimer here please  do not go around sniffing other people's babies  

لطفاً می‌توانم یک سلب مسئولیت اینجا داشته باشم، لطفاً به اطراف

well zershid has got a daughter and likes the  smell yeah well people do people say they like  

نروید و بچه‌های دیگران را استشمام کنید   خوب زرشید یک دختر دارد و بوی آن را دوست دارد بله خوب مردم می‌گویند

the smell of babies they've got a certain  smell they certainly have a certain smell  

بوی بچه‌هایی را که دارند دوست دارند. بوی خاصی دارند قطعاً بوی خاصی دارند

sometimes a new car interior yes the smell of  poop a new car interior yes has a certain smell  

گاهی اوقات یک فضای داخلی ماشین جدید بله بوی مدفوع داخلی یک ماشین جدید بله بوی خاصی دارد

and it makes you feel good even though it's  probably poisonous because of all it's all  

و به شما احساس خوبی می دهد حتی اگر احتمالاً سمی است زیرا

the smell of the plastics and the glue  anyway we still have our dislikes perfume

همه بوی پلاستیک است. و چسب به هر حال ما هنوز عطرهایی را داریم که دوست

we still have dislikes so so here  is a couple of more likes from me

نداریم، ما هنوز هم دوست نداریم، بنابراین در اینجا  چند تا لایک دیگر از

80s music oh now i know that that we are of a  certain age and we grew up as teenagers in the  

موسیقی دهه 80 من وجود دارد، اوه اکنون می دانم که ما در سن خاصی هستیم و به عنوان نوجوان در دهه 1980 و شاید بزرگ شدیم.

1980s and maybe some of you as well i love  music from the 1980s i suppose it's because  

برخی از شما نیز من عاشق موسیقی دهه 1980 هستم، فکر می‌کنم به این دلیل است

that is the music that i grew up with i suppose  so you know yeah 80s music talking of talking  

که این موسیقی است که من با آن بزرگ شدم، بنابراین می‌دانید که بله موسیقی دهه 80 صحبت از صحبت کردن است.

of records vinyl records stefano had a friend  that used to smell the you use the word perfume  

استفانو یک دوست داشت. کلاه قبلاً کلمه عطر را بو می کرد

i think you mean the scent the smell the aroma  yes just a smell you wouldn't use perfume  

فکر می کنم منظور شما رایحه بوی عطر است بله فقط بویی که از عطر استفاده نمی کردید

in that sentence perfume is specifically something  that you you know yes uh the scent or the smell  

در آن جمله عطر به طور خاص چیزی است که شما می دانید بله عطر یا بوی عطر

of the vinyl record so listen the the smell or  quite often we will probably say aroma the aroma  

صفحه وینیل پس به بو گوش کنید یا اغلب ما احتمالاً می گوییم عطر، عطر

or the smell of something they do have a  certain smell of vinyl records and plastic again  

یا بوی چیزی که آنها دارند بوی خاصی از صفحات وینیل و پلاستیک دارند.

jimmy from hong kong says video killed the  radio star oh i like that one a classic 80s  

song i heard you are now wireless back at  52 like awakened glasses to nikki don't you  

آهنگ کلاسیک دهه 80   شنیدم که الان بی سیم برگشتی در 52 سالگی مثل عینک بیدار به نیکی نیستی

and i was younger to stop you coming through

و من جوانتر بودم که جلوی آمدنت را بگیرم

did you like that i'm sure that jimmy did the  buggles classic yes 80s music you you know anyway  

آیا دوست داشتی من مطمئن هستم که جیمی موسیقی کلاسیک دهه 80 را انجام داده است. به هر حال

i love aita's music spandau ballet i'm surprised  you haven't mentioned uh human league has one  

من عاشق موسیقی آیتا باله اسپنداو هستم، متعجبم شما به آن اشاره نکردید، اوه لیگ انسانی یکی

of your like have you finished all your likes  no okay can i guess what one of them might be  

از موارد مشابه شما را دارد، آیا همه لایک های خود را تمام کرده اید نه خوب می توانم حدس بزنم یکی از آنها ممکن است کدام باشد

a certain detective show oh i see well no  i haven't put that i haven't put that but  

یک نمایش کارآگاهی خاص اوه خوب می بینم نه من دارم نگذار که من آن را قرار نداده ام،

i know what you mean yeah it's 80s music  what about uh classic ultravox depeche mode  

اما   می دانم منظور شما چیست، بله، موسیقی دهه 80 است چه در مورد حالت کلاسیک اولتراوکس دپش

10 minutes we haven't done the dislikes yes well  we were going to do the sentence game well well  

10 دقیقه ما دوست نداشتن ها را انجام ندادیم بله خوب  قرار بودیم بازی جمله را به خوبی انجام دهیم

maybe that was always going to be a maybe that was  always a maybe here's another one i like mangoes  

شاید که همیشه یک شاید بود همیشه شاید اینجا یکی دیگر بود من انبه را دوست

i'm having a current phase would you describe it  as a phase maybe andre hates 80s music there we go  

دارم   فاز فعلی دارم آیا آن را به عنوان یک فاز توصیف می‌کنید شاید آندره از موسیقی دهه 80 متنفر است.

well that's it that's your preference some people  like it and some people don't that 80s music is  

و بعضی ها نمی دانند که موسیقی دهه 80

not your taste in music and of course don't forget  the pet shop boys oh i was a big fan of them yes  

سلیقه شما در موسیقی نیست و البته پسرهای پت شاپ را فراموش نکنید، اوه من از طرفداران پر و

andres what is your taste in music so you  know what do you prefer one what do you like  

پا قرص آنها بودم بله، سلیقه شما در موسیقی چیست، بنابراین می دانید چه چیزی را ترجیح می دهید. یکی چه چیزی را دوست داری

yes i like sunny days days where the sun  is shining where everything is lovely  

بله من روزهای آفتابی را دوست دارم که در آن خورشید  می درخشد، جایی که همه چیز دوست‌داشتنی است

and i suppose finally i should say nature  i love nature i love being surrounded by  

و فکر می‌کنم در نهایت باید بگویم طبیعت من عاشق طبیعت هستم، دوست دارم احاطه شده باشم با

the the beautiful green trees all of the the  beautiful birds singing high above my head  

درختان سبز زیبا و همه پرندگان زیبا که در بالا آواز می‌خوانند سر من

and all of the little animals that you might see  from time to time scurrying around susie and the  

و همه حیوانات کوچکی که ممکن است هر از چندگاهی آنها را ببینید که در حال چرخیدن در اطراف سوزی هستند و

banshees says stefano susie and the man is banned  yes susie the cure susie susie was a woman i know

بانشیز می‌گوید استفانو سوزی و مرد ممنوع شده است.

susie

yes you can tell there's a lot of people watching  us of a similar age yes um old old no the best  

سن بله اوم پیر نه

the best age i think if you grew up in the 70s  and 80s i think that was the best time to grow  

بهترین   بهترین سن فکر می‌کنم اگر در دهه‌های 70 و 80 بزرگ شدی، فکر می‌کنم آن زمان بهترین زمان برای بزرگ‌شدن بود.

up in i think um so here we go we're going to have  dislikes steve right so we've had we've had likes  

ما تا به حال لایک داشته ایم

and now we're going to have to move on to the  slightly more um depressing maybe depressing side  

و اکنون باید به سمت کمی بیشتر افسرده‌کننده، شاید افسرده‌کننده

nor dislike list so here we go steve can  we have your first dislike my a lot of my  

یا لیست دوست نداشتن برویم، بنابراین ما می‌رویم استیو می‌توانیم  اولین مرکز دوست نداشتن من را داشته باشیم.

dislikes centre around people yeah other people  mine too so i would say i don't like selfish  

در اطراف مردم بله افراد دیگر مال من نیز بنابراین می‌توانم بگویم من از افراد خودخواه   بی‌احترامی خوشم نمی‌آید،

disrespectful people hmm neighbours for example  okay who decide to make annoy you with things  

همسایه‌ها برای مثال باشه که تصمیم می‌گیرند شما را با چیزهایی آزار دهند

like barking dogs uh machinery in the garden  things like that you know people that just  

مثل پارس کردن سگ‌ها و ماشین‌آلات در باغ چیزهایی از این قبیل شما افرادی را می‌شناسید که

don't think of what effect they're having on  other people living near them you mean like this

فقط   به این فکر نکنید که آنها چه تأثیری دارند با افراد دیگری که در نزدیکی آنها زندگی می کنند، منظور شما این است

that's the sort of thing steve does not like  anyway yes so yeah and i'm thinking as well on  

که این چیزی است که استیو دوست ندارد، بله، بله، و من هم در جاده فکر می کنم

the road people who just you know don't show you  any respect just do what they like because they  

افرادی که فقط شما می دانید به شما احترام نمی گذارند، فقط کاری را که آنها انجام می دهند انجام دهید. دوست دارند چون

think they can get away with it they don't care  about there's no consequences people like that  

فکر می‌کنند می‌توانند از پس آن برآیند، اهمیتی نمی‌دهند . هیچ عواقبی ندارد افرادی مثل

that's it's people i don't like people  no i do like people i like everyone of  

آن‌ها   این افراد هستند که من مردم را دوست ندارم  نه من از مردم خوشم می‌آید من همه را دوست دارم

course that's watching this show even even  a certain person who's not here this week  

البته که در حال تماشای این نمایش است، حتی یک شخص خاص چه کسی این هفته اینجا نیست

um uh which we hope that they will come back don't  we yes there was things going on last week yes you  

اوه، امیدواریم که آنها برگردند، نه ما بله اتفاقاتی در هفته گذشته در جریان بود بله

know but that person can come back again yes and  uh can behave themselves yes we would welcome them  

می‌دانید اما آن شخص می‌تواند دوباره برگردد بله و اوه می‌تواند خودش رفتار کند بله، ما از بازگشت آنها استقبال می‌کنیم

back into the fold well that's not gonna happen  i don't think that's gonna happen because they  

به‌خوبی که قرار نیست اتفاق بیفتد فکر نمی‌کنم این اتفاق بیفتد زیرا

are now blocked well not permanently surely  we will see we also mustn't do that mr duncan  

آنها   اکنون به خوبی مسدود شده‌اند نه برای همیشه مطمئناً ما خواهیم دید که ما نیز نباید این کار را انجام دهیم آقای دانکن

mustn't block people don't blame me i didn't  block them but we can unblock them anyway um

نباید مردم را مسدود کند، من را سرزنش نکنید من این کار را نکردم آنها را مسدود کنیم اما می توانیم آنها را رفع انسداد کنیم به هر حال

we mustn't put people out in the cold come on  steve another dislike another dislike right is um

ما نباید مردم را در سرما بیرون بگذاریم بیا استیو یکی دیگر از دوست نداشتن دوست نداشتن دیگری درست است

i.t issues oh so when you say i t you mean  what i mean is um sort of i.t systems at work  

اوه مشکلی نیست پس وقتی می گویید منظورم این است که سیستم های i.t در

that are just very very annoying time-consuming  frustrating having to put constant passwords in  

کار هستند. - خسته کننده و خسته کننده نیاز به قرار دادن رمزهای عبور ثابت

every just yeah just information technology over  complicated i.t yes computers that don't work at  

در   فقط بله فقط فناوری اطلاعات روی رایانه‌های پیچیده، بله، بله، رایانه‌هایی که در کار  کار نمی‌کنند،

work we've got sort of apps for everything and  each app's got its own password and that you  

ما برای همه چیز برنامه‌هایی داریم و هر برنامه رمز عبور خود را دارد و

know after five minutes it defaults you can't  change the setting you've got to keep putting  

بعد از پنج دقیقه می‌دانید به‌طور پیش‌فرض نمی‌توانید تنظیماتی را که دارید تغییر دهید تا

the password back in oh it's just so annoying it  causes more stress and anger than anything else  

به بازگرداندن رمز عبور ادامه دهید، آه این خیلی آزاردهنده است که باعث استرس و عصبانیت بیشتر از هر چیز دیگری می‌شود

i think it would be fair to say that steve just  generally dislikes technology as well that is  

فکر می‌کنم منصفانه است که بگوییم استیو به طور کلی از فناوری نیز خوشش نمی‌آید.

true yes i think i think it would be fairer to  say that you just dislike technology one more  

درست است بله، فکر می‌کنم منصفانه‌تر است که بگوییم شما فقط از تکنولوژی

loud noises loud noises i don't like loud  noises okay though um sudden loud noises like  

some a balloon going bang uh something like  that i just don't like i don't like loud noises  

بدتان می‌آید. h چیزی شبیه که من دوست ندارم صداهای بلند را

i don't like road noise in a car i've got to  think about my ears are very sensitive people  

دوست ندارم   سر و صدای جاده در ماشین را دوست ندارم باید  به گوشهایم فکر کنم افراد بسیار حساسی

i talk about road noise and people say what do  you think i think your car's very quiet all i  

هستند   در مورد سر و صدای جاده صحبت می کنم و مردم می گویند چه کار کنیم فکر می‌کنم ماشین شما بسیار بی‌صدا است، تنها چیزی که

can hear is a sort of roar of road noise tires on  the on the tarmac which annoys me i don't like it  

می‌توانم بشنوم نوعی غرش لاستیک‌های سر و صدای جاده روی آسفالت است که مرا آزار می‌دهد، من آن

okay enough of that uh um oh oh another one i was  going to say this is could be very controversial  

را دوست ندارم. این می تواند بسیار بحث برانگیز باشد

so i don't know i think i'll say what do you think  should i say that mr duncan oh should we stay away  

بنابراین نمی دانم فکر می کنم بگویم نظر شما چیست آیا باید بگویم که آقای دانکن آه باید

from that probably object let's stay away from  it probably best to stay away from that one  

از آن شیء احتمالاً دوری کنیم   بیایید از آن دور بمانیم  احتمالاً بهترین کار این است که از آن موضوع دور بمانیم

for today because we are change having to accept  change what do you mean like when you spend money  

برای امروز چون ما در حال تغییر هستیم مجبوریم بپذیریم تغییر منظورت از زمانی که پول خرج

you have to get change from the shop assistant  a constant change in everything in in the world  

می‌کنی   باید از فروشنده پول خرد بگیری تغییر دائمی در همه چیز در جهان

um and but you have to keep up to date with  changes and modern ways of doing things because  

اوم و اما باید از تغییرات و تغییرات به‌روز باشید. روش‌های مدرن انجام کارها،

if you don't you fall behind you become like your  parents that don't even know what an iphone is or  

زیرا اگر عقب نمانید، مانند می‌شوید والدین شما که حتی نمی‌دانند آیفون چیست یا

you know so i don't like change right that's  me that's it it's very easy nowadays to get  

شما می‌دانید بنابراین من تغییر را دوست ندارم درست این من هستم که این روزها خیلی آسان است

left behind because things change all the time  i think so here's another one steve so so here  

که پشت سر بگذاریم زیرا همه چیز دائماً تغییر می‌کند . فکر می‌کنم اینم یکی دیگر از استیو پس اینجا

we go with my dislikes okay would you like to  see my dislikes here they come marcy is going  

ما با دوست نداشتن‌هایم می‌رویم، خب دوست داری  دوست نداشتن‌های من را اینجا ببینی، آنها می‌آیند مارسی می‌رود

bye-bye see you later marcia here's mine steve we  were out yesterday having a meal a little snack  

خداحافظ بعداً می‌بینمت مارسیا این مال من است، ما دیروز بیرون بودیم یک وعده غذایی کوچک داشتیم

open rudeness when people are openly rude and that  means that maybe the way they treat other people  

بی‌ادبی آشکار وقتی مردم آشکارا بی‌ادب هستند و این این بدان معناست که شاید رفتاری که آنها با

around them perhaps a person who is sitting in  a restaurant or a cafe and they think they are  

اطرافیان خود دارند ممکن است با شخصی که در یک رستوران یا کافه نشسته است و فکر می‌کند

better than the people serving them so they will  treat the waitress or the waiter badly as if they  

بهتر از افرادی است که به آنها خدمات می‌دهند، بنابراین با پیشخدمت یا پیشخدمت رفتار بدی داشته باشند که گویی

are you know not not not as sophisticated  you they treat them as if they are maybe a  

آنها شما را می‌شناسید. نه آنقدرها که پیچیده نیستند، آنها طوری با آنها رفتار می کنند که گویی شاید از

lower class so they will be openly rude they will  treat them badly a bit like your dad your dad used  

طبقه پایین تر هستند، بنابراین آنها آشکارا بی ادب خواهند بود، با آنها رفتار بدی خواهند داشت مانند پدرتان که پدرتان قبلاً

to be a bit like that here's to treat people quite  if serving speak ill of the dead mr john service  

اینطور رفتار می کرد. از مرده‌ها بد صحبت کن، آقای جان سرویس

peoples people serving you so i don't like that  i don't like it when people talk down to those  

مردمی که به شما خدمت می‌کنند، پس من این را دوست ندارم  دوست ندارم وقتی با اطرافیانشان سرد صحبت می‌کنند،

around them feeling cold i do not like feeling  cold you don't i hate the cold just like my mum my  

دوست ندارم سرد باشند، شما از سرما متنفرم درست مثل مادرم،

mother whenever i went round to a house she would  always have the heating on even in the summer  

مادرم، هر وقت به خانه‌ای می‌رفتم، همیشه گرمایش را روشن می‌کرد، حتی در تابستان،

and i think my mother and myself are very  similar in that respect so i do not like  

و فکر می‌کنم من و مادرم از این نظر بسیار شبیه هم هستیم، بنابراین

feeling cold i don't like cold low  temperatures when it's freezing cold  

من دوست ندارم احساس سرما کنم، سرما را دوست ندارم. دمای پایین وقتی هوا سرد است

i don't like being in the house when it's cold  see our heating bills if if i see that's the one  

من دوست ندارم وقتی هوا سرد است در خانه باشم قبوض گرمایشی خود را ببینم، اگر ببینم این تنها

thing about that in lockdown in the pandemic  i could continuously control the heating  

چیزی است که در قرنطینه در همه‌گیری وجود دارد می‌توانم به طور مداوم گرمایش را کنترل کنم

because normally when i was out at work in the  winter and i'd go out to see my customers mr  

زیرا معمولاً وقتی بیرون بودم در زمستان کار می‌کردم و بیرون می‌رفتم تا مشتریانم را ببینم آقای

duncan would turn the heating up yes full and then  i'd come back the house was boiling hot and all  

دانکن گرمایش را بالا می‌برد و بعد برمی‌گشتم خانه داغ می‌جوشید و تمام چیزی

i could think about was all the all the fuel that  we burnt up yes well you can see why okay it says  

که به آن فکر می‌کردم تمام سوختی بود که می‌سوزانیم. بالا بله خوب، می‌توانید ببینید که چرا اوکی می‌گوید

here in front of you but the thing is mr duncan  mr duncan won't put a jumper on he'll be wearing  

اینجا از جلو اما چیزی که وجود دارد این است که آقای دانکن، آقای دانکن جامپر نمی‌پوشد، او

short sleeve shirts or or a vest in the winter  and turns the heating up that's one thing i hate  

در زمستان پیراهن‌های آستین کوتاه یا جلیقه‌ای می‌پوشد و گرما را گرم می‌کند، این یکی از چیزهایی است که از آن متنفرم

people that waste energy yes okay then we're  not talking about yours we're talking about mine  

افرادی که انرژی را هدر می‌دهند ما درباره مال شما صحبت نمی‌کنیم، ما در مورد مال من صحبت

zushid likes the winter and the cold don't like  it and or even prefers feeding cold and hot  

می‌کنیم. زوشید زمستان را دوست دارد و سرما را دوست ندارد و یا حتی ترجیح می‌دهد غذای سرد و گرم

yeah which i do because you can  always do something about being cold  

you can put a jumper on you can turn the heating  up you can take some exercise but if it's too hot  

را بخورد. می‌توانید گرمایش را روشن کنید  می‌توانید کمی ورزش کنید، اما اگر خیلی گرم است

unless you've got air conditioning  there's nothing you can do to cool down  

مگر اینکه تهویه هوا داشته باشید  کاری نمی‌توانید برای خنک کردن انجام دهید   به

anyway yes another one certain types of food  mushrooms oh yes i don't like it when you buy  

هر حال بله یک نوع غذای خاص قارچ آه بله من آن را دوست ندارم وقتی شما

things or especially things like pizzas i don't  know what the obsession is but whenever you see  

چیزهایی یا مخصوصاً چیزهایی مانند پیتزا می‌خرید، نمی‌دانم وسواس آن چیست، اما هر وقت

food nowadays it seems to always have  mushrooms inside whatever it is whatever yeah  

غذای امروزی را می‌بینی، به نظر می‌رسد همیشه قارچ درونش وجود دارد، هر چه باشد، بله، آره،

pizzas lasagna pies ice cream they've all  got mushrooms in ice cream as ingredients  

پیتزا، بستنی پای لازانیا، همه آنها قارچ‌هایی در بستنی دارند. به عنوان مواد تشکیل دهنده

and i hate mushrooms the mushrooms and  ice cream no that was that was just a  

a و من از قارچ‌ها و بستنی‌ها متنفرم ، نه

it's just a joke good marketing just a  little little titty there a little titty  

این فقط یک شوخی است.

at all but yes yes i don't like i don't like  mushrooms in food and it would appear that you  

به نظر می رسد که

you go to a restaurant or a café and everything  on the menu has mushrooms inside because lots  

شما   به یک رستوران یا کافه می روید و همه چیز در منو دارای قارچ است زیرا بسیاری

of people now like to eat vegetables and  so many types of food will have mushrooms  

از مردم اکنون دوست دارند سبزیجات بخورند و بسیاری از انواع غذاها در آنها قارچ   وجود دارد

in them as the ingredients jimmy i don't like i  don't like mushrooms dislikes at youtube ads that  

که من دوست ندارم. من دوست ندارم قارچ‌ها را در تبلیغات یوتیوب که

count down oh five four three two one oh i know  which one yes or of course there are some some  

5 چهار سه دو شمارش معکوس می‌شمارند دوست ندارم یا می‌دانم کدام یک بله یا البته برخی

advertisements on youtube that you can't even skip  you have to watch them all the way through there's  

تبلیغات در یوتیوب وجود دارد که حتی نمی‌توانید از آن‌ها رد شوید، باید آنها را تا آخر تماشا کنید. از طریق

more and more of those yes and i have to hit the  mute button very quickly on my computer by the way  

این بله، تعداد بیشتری و بیشتر وجود دارد و من باید خیلی سریع دکمه بی‌صدا را روی رایانه‌ام بزنم

before we say anything else that is that  is one of the ways i try to make a living  

قبل از اینکه حرف دیگری بگوییم، این یکی از راه‌هایی است که من سعی می‌کنم برای امرار معاش

i do earn a little bit of money not much but i do  earn a little bit of money from those adverts so  

زندگی کنم. پول زیاد نیست، اما کمی درآمد دارم یک میلیون پول از آن آگهی‌ها

the next time you see one please don't be so harsh  don't be so cruel because you might be helping me  

پس   دفعه بعد که یکی را دیدید، لطفاً آنقدر خشن نباشید  آنقدر بی‌رحم نباشید، زیرا ممکن است

in a very small way yes that is true mushrooms  in food a lot of people saying they don't like  

در یک راه بسیار کوچک به من کمک کنید، بله، این واقعاً قارچ‌ها در غذا هستند. دوست ندارم

a lot of a lot of people related dislikes rude  people yes wicked people yes negative people  

بسیاری از افراد مربوط به افراد بی ادب دوست ندارند بله افراد شرور بله افراد منفی

um racism routine murderers yeah i don't like  murderers they're not on my list they're they're  

definitely off my christmas card list gloomy  days here we go steve yeah can you guess what  

لیست روزهای غم انگیز اینجا ما می‌رویم استیو بله می‌توانید حدس بزنید

my next one is this this is obvious i dislike  this is obvious people who don't watch your  

بعدی من چیست این واضح است من دوست ندارم این واضح است افرادی که درس‌های آموزش انگلیسی شما را تماشا نمی‌کنند.

english teaching lessons that's a lot of people  that's most of the planet here we go steve oh  

بسیاری از مردم اینجا بیشتر از این سیاره هستند ما می‌رویم استیو اوه

oh dear james corden a lot of people won't  know him of course a lot of people do know him  

اوه جیمز کوردن عزیز، بسیاری از مردم او را نمی شناسند، البته بسیاری از مردم او را می شناسند،

right okay yes he's he's a lot of people know  who james corden is trust me steve they do  

درست است، بله او اوست، بسیاری از مردم می دانند که جیمز کوردن کیست به من اعتماد کنید، استیو آنها می شناسند.

and i was trying to find a photograph of james  corden that did not make me feel like vomiting and  

جیمز کوردن که حس استفراغ و استفراغ در من ایجاد نکرد

this is the only one i could find so this is the  picture of james corden that i've decided to use i  

او تنها کسی است که می توانم پیدا کنم، بنابراین این عکس جیمز کوردن است که من تصمیم گرفتم از آن استفاده کنم.

don't know why i can't explain why i dislike james  corden so much but he really is annoying there is  

something so off-putting when i see when i see  him on tv he's there he's there and i'm going  

وقتی می‌بینم او را در تلویزیون می‌بینم، او آنجاست، او آنجاست و

i'm trying to change the channel i've got a hammer  just in case so if i ever lose the remote control  

من می‌روم   سعی می‌کنم کانال را تغییر دهم، یک چکش دارم فقط برای اینکه اگر کنترل از راه دور را گم

i have a giant hammer that i can then throw at  the tv and it will smash the tv screen and then  

کنم   من یک غول دارم چکشی که می‌توانم آن را به سمت تلویزیون پرتاب کنم و صفحه تلویزیون را بشکند و

i won't have to look at james gordon on my tv so  i don't know why i don't know why i don't like him  

سپس مجبور نباشم به جیمز گوردون در تلویزیون نگاه کنم، بنابراین نمی‌دانم چرا نمی‌دانم چرا او را دوست ندارم.

but it would appear rational dislike it no it  isn't i don't think it's irrational because a  

اما به نظر منطقی می‌رسد که دوست نداشته باشم، نه، این نیست، فکر نمی‌کنم غیرمنطقی باشد، زیرا

lot of other people don't like him either it's  a mystery i don't know why so he's so successful  

بسیاری از افراد دیگر نیز او را دوست ندارند، این یک معماست، نمی‌دانم چرا پس او اینقدر موفق است

and and popular because i don't think  anyone i've never met anyone that likes him  

و محبوب است زیرا من دوستش ندارم. فکر نکن کسی را که من هرگز کسی را ندیده ام که او را دوست

to be honest so so i know it might seem as  if i'm being cruel and unfair but i don't  

داشته باشد.

like james corden don't you don't like a lot of  people are saying that mushrooms are very good  

دوست ندارید بسیاری از افراد می گویند قارچ برای شما بسیار مفید است

for you which of course they are there's lots  of useful vitamins i would rather eat mushrooms  

که البته آنها ویتامین های مفید زیادی دارند، من ترجیح می دهم قارچ

in in anything then watch a  second of james corden what about  

را در هر چیزی بخورم و سپس یک ثانیه از جیمز کوردن تماشا کنم.

magic mushrooms says tommy no i've never tried  them i'd like to don't do drugs i think that's  

من هرگز آن‌ها را امتحان نکرده‌ام دوست دارم مواد مصرف نکنم، فکر می‌کنم این

well it's natural isn't it it's a natural thing  yes but it's magic i've never tried i'd like to  

خوب است، طبیعی است، این یک چیز طبیعی است بله، اما این یک جادو است که من هرگز امتحان نکرده‌ام، دوست دارم

maybe if we have a meet up you can introduce  me to magic restaurants just don't do drugs  

شاید اگر ملاقاتی داشته باشیم شما می‌توانید به من رستوران‌های جادویی معرفی کنید فقط مواد مخدر مصرف نکنید

okay uh well yes we're not going to preach  about that i don't like james corden we're  

باشه اوه خب بله، ما موعظه نمی‌کنیم  در مورد آن چیزی که من جیمز کوردن را دوست

not going to preach about don't like that i don't  know why it's just there's something we he just  

ندارم   قرار نیست در موردش موعظه کنیم دوست ندارم. نمی‌دانم چرا فقط چیزی وجود دارد که ما او

i just see him and i go no no no no no no no no no  no no no no no no no no no no no no no no no no no  

فقط او را می‌بینم و می‌روم نه نه نه نه نه نه نه نه نه نه نه نه نه نه نه نه نه

no no well uh menissia doesn't agree with you  although victoria uh oh no they're talking about  

نه نه با شما موافق نیستم، اگرچه ویکتوریا اوه اوه نه، آنها در مورد یک رئیس جمهور صحبت می کنند،

a president a certain president in a  south american country in brazil uh yes  

یک رئیس جمهور خاص در یک کشور آمریکای جنوبی در برزیل

um yes it's not a secret there's a bit of a  dislike going on for a certain president are there  

اوه بله این یک راز نیست که یک نفر از یک رئیس‌جمهور خاص بیزاری می‌کند،

any well when you think about it has any world  leader ever been loved completely and i think the  

وقتی به این فکر می‌کنید که آیا یک رهبر جهانی تا به حال کاملاً دوست داشته شده است و من فکر می‌کنم

answer would be no i mean i was no north korean  leader i think he's universally loved by his uh  

پاسخ منفی خواهد بود، یعنی من رهبر کره شمالی نبودم. من فکر می کنم که او به طور جهانی توسط او دوستش دارد،

yeah but you don't really have a choice you either  like him or or you're killed so you know it's that  

بله، اما شما واقعاً انتخابی ندارید که یا او را دوست داشته باشید یا کشته شوید، بنابراین بدانید که این است

so they will they will love him obviously for that  for that very reason um there certainly have been  

که آنها او را دوست خواهند داشت، به همین دلیل، مطمئناً وجود دارد.

uh figures that uh in charge of um countries  that are loved i think he's probably one of them  

من افرادی بوده‌ام که مسئول کشورهایی هستند که دوستشان دارند، من فکر می‌کنم او احتمالاً یکی از آنهاست.

yes but not by choice i'm on about people with  free will who are liking their leader so eve even  

even i suppose joe biden is a good example of  that there are lots of people who feel that  

مثال خوبی از این است که افراد زیادی هستند که احساس می‌کنند

he's he's a good step in the right direction but  there are people who who don't like his politics  

او قدم خوبی در مسیر درست است، اما افرادی هستند که سیاست‌های او

or or the way he's handling certain things at  the moment so i don't think there is i don't  

یا شیوه‌ای که او در حال حاضر با برخی چیزها برخورد می‌کند دوست ندارند، بنابراین فکر نمی‌کنم. فکر نمی

think there's ever been a leader that people 100  percent like or get behind even winston churchill  

کنم وجود داشته باشد تا به حال رهبری بوده اید که مردم 100 درصد او را دوست دارند یا از او حمایت می کنند، حتی وینستون چرچیل

do you know what happened to winston churchill  after he got us through the second world war  

آیا می دانید چه اتفاقی برای وینستون چرچیل افتاد بعد از اینکه ما را از جنگ جهانی دوم عبور داد

we kicked him out we voted it out we said thanks  winston thanks thanks for seeing us through that  

ما او را بیرون انداختیم، به آن رأی دادیم، گفتیم متشکرم وینستون متشکرم که ما را دیدی که

thanks for helping us through world war ii now  get out so they voted him out but then later they  

از اینکه به ما در جنگ جهانی دوم کمک کردید، اکنون  از جنگ جهانی دوم خارج شویم  بنابراین آنها به او رای دادند، اما بعداً

voted him back in as prime minister it's bizarre  that isn't it it is bizarre that i can't remember  

به او رای دادند که دوباره به عنوان نخست وزیر به سمت نخست

why that happened uh tomic dislikes piers morgan  yes a lot of people don't like please read out  

وزیری برود. پیرز مورگان بله بسیاری از مردم دوست ندارند لطفاً بخوانید

what tomek said about him i believe he calls  him a condescending jerk true yes self-righteous  

آنچه تومک در مورد او گفته است من معتقدم که او او را یک تند تند می نامد درست است بله

um don't hold back will you tomek don't hold  back please tell us what you really think

خودراست   امم خودداری نکن تومک خودداری نکن لطفاً به ما بگو شما واقعاً فکر می‌کنید که

here's another one steve youtube ads where  people no wait you know i'm clearly not reading  

اینجا یکی دیگر از تبلیغات استیو یوتیوب است که در آن افراد منتظر نمی‌مانند، می‌دانید که من به وضوح

the writing on the screen youtube ads where people  try to sell you courses to help you get rich quick  

نوشته‌های روی صفحه تبلیغات یوتیوب را نمی‌خوانم که در آن افراد سعی می‌کنند دوره‌هایی را به شما بفروشند تا به شما کمک کنند سریع ثروتمند شوید

and youtube at the moment is full of these  awful ads have you seen them it's always a guy  

و یوتیوب در حال حاضر سرگرم‌کننده است. همه از این تبلیغات افتضاح را دیده‌اید که همیشه یک پسر است

and he goes hi hi my name is brad and as you  can see i'm just on my private jet at the moment  

و او سلام می‌گوید، اسم من براد است و همانطور که می‌بینید در حال حاضر فقط در جت خصوصی خود هستم   در حال

flying to another important meeting because i'm  just such a great guy and i'm wealthy and you too  

پرواز به یک جلسه مهم دیگر هستم، زیرا من یک فرد هستم. پسر بزرگ و من ثروتمندیم و شما هم

can become wealthy all you have to do is follow my  simple rules no one else knows about these rules  

می توانید ثروتمند شوید تنها کاری که باید انجام دهید این است که از قوانین ساده من پیروی کنید که هیچ کس دیگری در مورد این قوانین نمی داند

only me but i'm going to share with them  with you i'm going to share them with you  

فقط من می خواهم با آنها به اشتراک بگذارم با شما به اشتراک می گذارم. با شما

and all you have to do is watch this video but as  you watch the video as you watch the advertisement  

و تنها کاری که باید انجام دهید این است که این ویدیو را تماشا کنید، اما  همانطور که ویدیو را تماشا می‌کنید در حالی که تبلیغات را تماشا می‌کنید

they tell you nothing about it they just  keep talking and talking without telling you  

آنها چیزی در مورد آن به شما نمی‌گویند، آنها فقط به صحبت کردن و صحبت کردن ادامه می‌دهند بدون اینکه به شما بگویند

what the secret is and then they get to the end  of the video and they still haven't told you  

راز چیست و سپس به پایان می‌رسند ویدیو و آن‌ها هنوز به شما نگفته‌اند

so if you want to be in with a chance of changing  your fortune and becoming a millionaire overnight  

بنابراین اگر می‌خواهید شانس تغییر ثروت و تبدیل شدن به یک شبه میلیونر را داشته باشید

click here click this ad  

اینجا را کلیک کنید این آگهی

it's terrible olga doesn't like it when this  show lasts longer than two hours oh because  

را کلیک کنید   وحشتناک است که اولگا وقتی این نمایش بیش از دو ساعت طول می‌کشد دوست ندارد. اوه چون

uh she's got to go and make dinner for her family  okay um so you can always watch it later yes but  

او باید برود و شام را برای ساعت آماده کند خانواده خوب است پس شما همیشه می‌توانید بعداً آن را تماشا کنید بله،

it's yes we probably yeah we've gone over quite  a bit over today haven't we well we always do  

اما بله، ما احتمالاً بله، امروز کمی بیشتر از آن گذشته‌ایم، آیا خوب ما همیشه

yes when when have we not gone over two hours yes  dislike youtube ads beatrice doesn't like that  

انجام می‌دهیم  بله چه زمانی بیش از دو ساعت نگذشته‌ایم بله تبلیغات یوتیوب را دوست ندارم بئاتریس این را دوست ندارد

just do bear in mind that some people have to  earn a living yes like me mr duncan's one of them  

فقط به خاطر داشته باشید که برخی از مردم باید از زندگی خود کسب درآمد کنند، بله مثل من آقای دانکن یکی از آنهاست

but i don't make much a lot of people think  i make millions from youtube but i don't  

اما من باعث نمی‌شوم که بسیاری از مردم فکر کنند  من از یوتیوب میلیون‌ها درآمد کسب می‌کنم، اما این کار را

i make i make a very small amount you would be  surprised how little i actually make from doing  

نمی‌کنم. کاری کن که مبلغ بسیار کمی بسازم، تعجب می‌کنی که واقعاً چقدر از انجام

this you would not believe it iron man subscribe  to youtube premium oh very nice that's very good  

این کار درآمدم

you have to pay you pay for youtube but you don't  get advertisements oh what that's uh that's good

کم است. تبلیغات آه چه چیزی اوه خوب است

uh oh atomic agree oh i thought tomek was saying i  just read tomek and then jesus i thought they were  

اوه اوه اوه اتمی موافق اوه فکر کردم تومک می‌گوید من فقط تومک را خواندم و سپس عیسی فکر کردم که

saying he didn't like jesus oh i say but it wasn't  no it was jesus you're right about these ads  

می‌گویند او عیسی را دوست ندارد اوه می‌گویم اما اینطور نبود، نه عیسی بود تو درست در مورد این تبلیغات

i cannot stand a lot of people like jesus he was  quite popular they even wrote a book about him yes  

من نمی توانم افراد زیادی مانند عیسی که او بود را تحمل کنم بسیار محبوب حتی کتابی درباره او نوشتند بله

i don't think you could dislike jesus no  

من فکر نمی‌کنم شما از عیسی خوشتان نیاید نه

he was probably all right he was probably  a good guy he ever did any bad things  

او احتمالاً خوب بود او احتمالاً پسر خوبی بود که تا به حال کارهای بدی انجام داده است

all the bad things came afterwards when people  misinterpreted things that he said okay steve  

همه چیزهای بد بعد از آن اتفاق می‌افتد که مردم چیزهایی را که او می‌گفت اشتباه تفسیر می‌کردند. باشه استیو

that's good organized religion i was just  speaking i was trying to be jovial steve right yes  

این دین سازماندهی خوبی است من فقط داشتم صحبت می کردم، سعی می کردم شوخ طبع باشم استیو درست است

so youtube ads where people promise you that they  will make you millionaires but of course they  

بنابراین تبلیغات یوتیوب که در آن مردم به شما قول می دهند که  شما را میلیونر می کنند، اما

will not loud music in shots i think you've had  enough mr loud music yes oh i don't understand it  

مطمئناً   موسیقی بلند را در عکس ها نخواهند داشت. موسیقی با صدای بلند بله اوه من آن را نمی فهمم

when you go into a shop and they're playing music  i i end up it's being all i can think all that's  

وقتی به مغازه می روید و آنها در حال پخش موسیقی هستند من در نهایت این تنها چیزی است که می توانم فکر کنم تمام چیزی که  در

going through my head is the music so i think  it's a tactic by the shops because they think  

سرم می گذرد موسیقی است بنابراین فکر می کنم این یک تاکتیک توسط مغازه ها است زیرا آنها فکر

that you you won't think about what you're buying  you'll just pick something up and buy it but for  

می کنند   به خرید چیزی که می‌خری فکر نمی‌کنی، فقط چیزی را برمی‌داری و می‌خری، اما برای

me i just walk out because if i can't concentrate  on what i'm buying because of the the music just  

من فقط بیرون می‌روم زیرا اگر نتوانم به خاطر موسیقی روی چیزی که می‌خرم تمرکز کنم فقط

because with with music with me it it it's  all consuming okay so yes music and shops  

زیرا با موسیقی با من، همه چیز خوب است، بنابراین بله موسیقی و فروشگاه‌ها،

particularly any music just generally i want  the shops to be quiet but what i was going to  

مخصوصاً هر موسیقی، معمولاً می‌خواهم مغازه‌ها ساکت باشند، اما چیزی که

say is also things like places like cafes and  restaurants as well you go in there and there's

می‌خواهم بگویم این است که مکان‌هایی مانند کافه‌ها و رستوران‌ها و همچنین شما به آنجا می‌روید و

music playing away it's because they  don't want people like you and me to go in  

موسیقی در حال پخش است. به این دلیل است که آن‌ها نمی‌خواهند افرادی مثل من و شما وارد شوند

because what do you mean like they don't want they  don't want old people like us turn the music down  

زیرا منظور شما چیست که آنها نمی‌خواهند آنها نمی‌خواهند افراد مسن مثل ما موسیقی را

i can't concentrate on the menu they  want young vibrant hip trendy people  

کم‌کنند   من نمی‌توانم روی منوی مورد نظرشان تمرکز کنم افراد شیک و شیک جوان پر جنب و جوش

okay oh it's noisy in here they don't  want you in there a moany person  

باشه، اوه اینجا سروصدا است، آنها نمی‌خواهند شما در آنجا باشید، یک آدم غمگین

but what i was going to say is loud music in  shops and that but they always i don't mind music  

اما چیزی که می‌خواستم بگویم موسیقی بلند در مغازه‌ها است و آن‌ها، اما آنها همیشه از موسیقی

in any place but they they do  insist on having it very loud  

در هر مکانی اهمیتی نمی‌دهند، اما آنها آن‌ها اصرار دارند صدای خیلی بلندی

they turn it right up to 11 which is no good  really because it's too loud you know you're  

داشته باشند   آن را تا 11 می‌برند که خوب نیست، واقعاً چون خیلی بلند است، می‌دانی که

trying to concentrate you want to buy something  you don't want music pounding in your head a lot  

سعی می‌کنی تمرکز کنی و می‌خواهی چیزی بخری نمی‌خواهی موسیقی زیاد در سرت بکوبد

right steve this is my last time to go no oh  it's not time to go because i have one more  

درست است استیو این آخرین باری است که می روم نه آه وقتش نیست رفتن چون من یک   سگ دیگر دارم

dogs oh mr duncan dogs dogs and their owners  oh but you can't say you don't like dogs just  

اوه آقای دانکن سگ‌ها سگ‌ها و صاحبانشان اوه، اما نمی‌توان گفت که سگ‌ها را دوست ندارم فقط

dogs owned by other people yes well  that's why i've quantified it yeah  

سگ‌های متعلق به افراد دیگر بله خوب به همین دلیل من آن را کمیت کردم بله

but you said dogs plus that you mean and  and their owners dogs and their owners  

اما شما گفتید سگ‌ها به علاوه منظور شما از سگ‌ها و صاحب‌هایشان، سگ‌ها و صاحبانشان است.

so the two things when they're together well  that's it plus dogs and their owners when  

بنابراین این دو چیز وقتی با هم خوب هستند، به علاوه سگ‌ها و صاحبانشان وقتی

they're together so a person is walking their dog  i thought i thought that was quite clear actually  

با هم هستند، بنابراین شخصی سگش را راه می‌اندازد .

but there you go i like to you mean dogs and  their owners when you're walking along in  

آنجا که می روی من دوست دارم به شما بگویم سگ ها و صاحبان آنها وقتی در حومه شهر قدم می زنید

the countryside you know the place we live in  yes people are walking their dogs and they're  

می دانید جایی که ما در آن زندگی می کنیم بله مردم سگ هایشان را راه می روند و

walking with their stupid dog isn't on a lead  yes well not just that it's worse than that steve  

آنها با سگ احمقشان قدم می زنند روی خط نیست بله خوب نه فقط این که از آن استیو

it's much worse than that and they leave they let  the dog poo on the path yes of course in the uk  

بدتر است   خیلی بدتر از آن است و آن‌ها می‌روند و اجازه می‌دهند  سگ در مسیر تهوع کند، بله، البته در بریتانیا

virtually everybody has a dog virtually i would  say you know if there's one thing you want to  

تقریباً همه یک سگ دارند، می‌توانم بگویم می‌دانید اگر چیزی وجود دارد که بخواهید   آن

take from today about what british people like  and that's owning dogs yes people have gone  

را انجام دهید. از امروز در مورد چه مردم بریتانیا مثل و آن هم داشتن سگ است بله مردم

crazy in this country owning dogs they want one  dog then they have two dogs then you have three  

دیوانه شده اند در این کشور که سگ دارند آنها یک سگ می خواهند بعد دو سگ دارند بعد شما سه سگ دارید

and one of the most annoying things is when  they walk around leaving the poop in plastic  

و یکی از آزاردهنده ترین چیزها این است که آنها راه می روند و مدفوع را در کیسه های پلاستیکی می گذارند که

bags i'm not joking this is what people  do because there's a lot was introduced  

من نیستم شوخی کردن این کاری است که مردم انجام می‌دهند، زیرا چیزهای زیادی معرفی شده است.

i thought this was my bit come on then this is my  dislike you've had yours people go around and they  

من فکر می‌کردم این کار من است، پس این را دوست ندارم که مردم شما به اطراف بروند و آنها

let their dog do a poop but then they put the  poop in the back and they leave the bag hanging  

اجازه دهند سگشان مدفوع کند، اما بعد مدفوع را پشت سر می‌گذارند. و کیسه را آویزان

from a tree with the poop still inside what  do they think is going to happen to that poop  

از درخت می‌گذارند و مدفوع هنوز داخل آن است ، فکر می‌کنند چه اتفاقی برای آن مدفوع خواهد

do they imagine that maybe at night a little  poop fairy flies around taking away all  

those little bags of poop to a magical  place where they are turned into gold  

افتاد؟ جایی که آنها به طلا تبدیل می

no no it doesn't happen like that people are  stupid yes there's a law that if your dog  

شوند   نه اینطور نمی شود که مردم احمق هستند بله قانونی وجود دارد که اگر سگ

poos you're supposed to pick it up but only in the  towns not when you're walking out in the country  

شما پوز می کند باید آن را بردارید اما فقط در شهرها نه زمانی که در کشور بیرون می روید

stupid people obviously it it's the countryside  what do you think is going to happen to that  

افراد احمق واضح است معمولاً این حومه است  فکر می‌کنید چه اتفاقی برای آن

plastic bag full of poop what's going to happen to  it it's nothing happens to it it just hangs there  

کیسه پلاستیکی پر از مدفوع می‌افتد، چه اتفاقی می‌افتد برای آن اتفاقی نمی‌افتد، فقط برای همیشه آنجا آویزان می‌شود

forever but this is what people do  in the uk because there's a law was  

اما این کاری است که مردم در بریتانیا انجام می‌دهند، زیرا قانونی وجود دارد

introduced not that long ago you must  pick up your dog's poop they don't mean  

چند وقت پیش معرفی شده است، شما باید مدفوع سگ خود را بردارید، منظورشان این نیست

when you're out in the middle of nowhere in a wood  because it's going to break down naturally well  

که وقتی در میان جنگل هستید، مدفوع سگتان را بردارید، زیرا به طور طبیعی به خوبی

you can still pick it up but yes just actually  put it on but don't put it in a plastic bag  

خراب می شود. روشن است، اما آن را در کیسه پلاستیکی

it's [ __ ] anyway you've made me very angry  now mr duncan it's just reminded me of what  

قرار نده   به هر حال [ __ ] است، شما مرا خیلی عصبانی کردید حالا آقای دانکن، این فقط به من یادآوری کرد که

some dog owners can be yes well that's not i  think steve is missing my point slightly very much  

برخی از صاحبان سگ‌ها چه‌کاری می‌توانند داشته باشند، بله، اینطور نیست، من فکر می‌کنم استیو کمی حرف من را از دست داده است. خیلی

it's the fact that they're picking the poop up  that's no problem you should wherever you are  

این واقعیت است که آنها مدفوع را جمع می‌کنند  این مشکلی نیست که هر کجا که هستید

but don't leave don't leave it hanging from  a tree in a plastic in the plastic bag the  

باید انجام دهید   اما آن را ترک نکنید، آن را از  درختی در پلاستیک در کیسه پلاستیکی آویزان نکنید

plastic bag is going nowhere okay steve this  is my dislike not yours that's one of mine i  

کیسه پلاستیکی به جایی نمی‌رود، استیو این دوست نداشتن من است نه تو که یکی از من است

wish i'd put that down now it's made me all up  tight now but of course in certain areas outside  

ای کاش الان آن را کنار می گذاشتم که الان همه چیز را به خودم مشغول کرده بود، اما البته در مناطق خاصی خارج از

steve in certain areas you can have small bins  places where you can put your dog poop but don't  

استیو در مناطق خاص، می توانید سطل های کوچکی داشته باشید، مکان هایی که می توانید مدفوع سگ خود را در آن قرار دهید، اما

hang it from the trees because nothing will  happen to it it will just stay there forever  

آن را از درختان آویزان نکنید، زیرا هیچ چیز نیست. برایش اتفاق می افتد، فقط برای همیشه آنجا می ماند

swinging in the breeze and also  when you are walking on farmland  

در نسیم تاب می خورد و همچنین وقتی در زمین کشاورزی راه

you must have your dog on a lead don't let  it go and don't say things like oh it's okay  

می روید   باید سگ خود را روی سرب بگذارید، اجازه ندهید که برود و چیزهایی مانند اوه اشکالی ندارد نگویید.

he won't bite oh it's all right he's just being  friendly no your dog must stay our lead mr duncan  

گاز بگیر، مشکلی نیست، او فقط دوستانه رفتار می کند، نه سگ شما باید رهبر ما بماند آقای دانکن

i'm going to go and put the kettle on okay and  i'm going to have a cup of tea and i'm going to  

من می روم و کتری را روشن می کنم و  یک فنجان چای می نوشم و می

put some milk in it because that's what we  do in the uk we have milk in our tea so um

خواهم  شیر بریزم چون این کاری است که ما در بریتانیا انجام می‌دهیم، ما در چایمان شیر داریم، پس اوم

goodbye okay and uh mr duncan's wound me up not  wound me up no just made me realize it's gone  

خداحافظ باشه و آقای دانکن مرا زخمی نکرد نه فقط باعث شد

very dark outside is it about to rain do you think  no it's not well it's just because the days are  

بفهمم که بیرون رفته است. خوب نیست فقط به این دلیل است

getting shorter no it's suddenly gone dark okay  maybe i don't know i'm i'm not outside i mean  

که روزها   کوتاهتر می شوند، نه ناگهان تاریک شد، خوب شاید من نمی دانم حالا من بیرون نیستم منظورم

washing outside this is great rained on right  uh get ready to fade me away in a professional  

این است که   شستن در بیرون خیلی خوب است. اوه آماده باشید تا مرا به روشی حرفه

way mr duncan yes um lovely to be here lovely to  see you all um lovely to be with you mr duncan  

ای محو کنید. دانکن

not that that's going to change out of  this lesson because we'll still be together  

نه این که از  این درس تغییر کند، زیرا ما هنوز با هم خواهیم بود

um nice to interact to share our likes and  dislikes okay to learn a bit more about each other  

خیلی خوب است که برای به اشتراک گذاشتن علاقه‌ها و  دوست نداشتن‌هایمان با هم تعامل داشته باشیم، خوب است که

in this wonderful community that you have created  mr duncan look forward to seeing you all again  

در این انجمن فوق‌العاده‌ای که ایجاد کرده‌اید کمی بیشتر درباره یکدیگر بیاموزیم. آقای دانکن مشتاقانه منتظرش هستیم. دوباره همه شما را می بینم

next sunday next sunday steve will be back with  us see you steve bye and there he was mr steve  

یکشنبه بعد یکشنبه آینده استیو با ما باز می گردد  شما را می بینیم استیو خداحافظ و آنجا آقای استیو بود

taking an incredibly long amount of time to say  goodbye i get the feeling steve wanted to go you  

زمان بسیار زیادی را صرف خداحافظی می کند، احساس می کنم استیو می خواست به شما برود.

see i think he's been here for too long he i think  his legs were getting tired it's his age you see  

خیلی طولانی بود فکر می‌کنم پاهایش خسته می‌شد، می‌بینی سنش است

i think that's what it is well that is it we've  almost come towards the end we are coming towards  

. فکر می‌کنم این چیزی است که خوب است، یعنی تقریباً به پایان رسیده‌ایم،

the end of today's live stream i hope you've  enjoyed it don't forget to watch my new video  

به پایان پخش زنده امروز می‌رسیم، امیدوارم از آن لذت برده باشید. فراموش نکنید v جدید من را تماشا کنید

that i posted last week the link is underneath  this live stream so underneath there is a link to  

ایده   که هفته گذشته پست کردم، پیوند زیر این پخش زنده است، بنابراین در زیر پیوندی به

my lovely walk in 2021 and also you can watch the  walk that i took last year as well last year in  

پیاده روی دوست داشتنی من در سال 2021 وجود دارد و همچنین می توانید پیاده رویی را که سال گذشته انجام دادم و همچنین سال گذشته در

2020 so the links to those videos are underneath  this video you are watching now i am going i hope  

2020 تماشا کنید، بنابراین پیوندهای آن ویدیوها عبارتند از زیر این ویدیویی که الان دارید تماشا می‌کنید، من می‌روم، امیدوارم

you've enjoyed this it's been a long one two  hours and 18 minutes wow i can't believe it i  

از آن لذت برده باشید، یک دو ساعت و 18 دقیقه طول کشید وای باورم

don't know how i do this every single week i will  be back with you on wednesday from 2 p.m uk time  

نمی‌شود   نمی‌دانم هر هفته چگونه این کار را انجام دهم، برمی‌گردم با شما در روز چهارشنبه از ساعت 2 بعد از ظهر به وقت انگلستان

so i hope to see you then take care everyone i  hope you have a good week stay happy stay healthy  

بنابراین امیدوارم که شما را ببینم، سپس مراقب همه باشید، امیدوارم هفته خوبی داشته باشید، شاد بمانید، سالم

stay just the way you are and i will see you  on wednesday from 2 p.m uk time and of course  

بمانید   همینطور که هستید بمانید و من شما را چهارشنبه از ساعت 2 بعد از ظهر به وقت انگلستان می بینم البته

until the next time we meet here whatever you  like whatever you dislike whatever you enjoy  

تا دفعه بعد که اینجا ملاقات می‌کنیم، هر چیزی را که دوست ندارید هر آنچه را که دوست

always do it with a smile on your face and of  course you know what's coming next yes you do

ندارید  همیشه با لبخند روی صورتتان انجام دهید و البته می‌دانید که آینده چه خواهد شد، بله،

ta ta for now

فعلاً انجام دهید