Learn the English Phrases "No need to..." and "to need to go"

In this English lesson I wanted to help you learn the English phrase, “No need to...”

در این درس انگلیسی، من می‌خواستم به شما کمک کنم که عبارت انگلیسی را بیاموزید، «نیازی نیست...»

This is just a quick way to start a sentence that we would normally start by saying, “There

این فقط یک راه سریع برای شروع یک جمله است که معمولاً با گفتن «

is no need to.” But often in English, in spoken English, we'll say “No need to...” instead.

نیازی نیست» شروع می‌کنیم. اما اغلب در زبان انگلیسی، در زبان انگلیسی گفتاری، به جای آن می گوییم "نیازی به... نیست".

Maybe you're going to a party and you say, Hey, should I bring some food?

شاید داری به مهمانی می روی و می گویی، هی، باید غذا بیاورم؟

The person might respond and say, No need to bring food.

ممکن است فرد پاسخ دهد و بگوید، نیازی به آوردن غذا نیست.

There will be lots. Maybe...

تعداد زیادی وجود خواهد داشت. شاید...

Let me think of another example.

بگذارید به مثال دیگری فکر کنم. فرض کنید

Let's say my brother was coming over to help me do some weeding.

برادرم می آمد تا به من کمک کند تا علف های هرز را انجام دهم.

The weeds are growing really fast here on the farm.

علف های هرز در مزرعه واقعاً سریع رشد می کنند.

If it rained or if it's raining, I might text him and say, No need to come over today.

اگر باران می بارید یا اگر باران می بارد، ممکن است به او پیامک بدهم و بگویم: امروز نیازی به آمدن نیست.

It's too wet to work outside.

خیلی مرطوب است که نمی توان بیرون کار کرد.

So again, it's just a short form of the phrase, “There is no need to...

بنابراین دوباره، این فقط یک شکل کوتاه از عبارت است، "نیازی به... نیست

” or “There's no need to...” but often in spoken English

" یا "نیازی به... نیست" اما اغلب در زبان انگلیسی گفتاری

or when we text, Sorry, the geese are honking.

یا وقتی پیام می دهیم، ببخشید، غازها بوق می زنند.

We say, “No need to...” just to shorten things up a bit.

ما می گوییم: "نیازی به..." فقط برای اینکه کمی چیزها را کوتاه کنیم.

The other phrase I wanted to teach you today is the phrase

عبارت دیگری که امروز می خواستم به شما یاد بدهم عبارت

Sorry, there's something crawling on me.

Sorry, there's something crawling on me است.

There's lots of bugs too, is the phrase, “to need to go”.

بسیاری از اشکالات نیز وجود دارد، عبارت "نیاز به رفتن" است.

Now, this can simply mean that you have to do something.

اکنون، این می تواند به سادگی به این معنی باشد که شما باید کاری انجام دهید. می

You can say, I need to go to the store.

توانید بگویید، من باید به فروشگاه بروم.

But the meaning I wanted to teach you today is the meaning

اما معنایی که امروز می خواستم به شما یاد بدهم معنایی است

that refers to having to go to the bathroom.

که به دستشویی رفتن اشاره دارد.

Let's say you really need to go pee.

بیایید بگوییم که شما واقعاً نیاز دارید که ادرار کنید.

You might say to someone, Can we stop the car at the next rest stop because I need to go.

ممکن است به کسی بگویید، آیا می‌توانیم ماشین را در ایستگاه استراحت بعدی متوقف کنیم، زیرا باید بروم.

When we were driving, when we were younger and our kids were younger,

وقتی ما در حال رانندگی بودیم، وقتی کوچکتر بودیم و بچه هایمان کوچکتر بودند،

sometimes one of our kids in the back of the van would say, Can we stop?

گاهی یکی از بچه هایمان در پشت وانت می گفت: آیا می توانیم توقف کنیم؟

I need to go.

من باید برم.

And what they meant is that they needed to go to the bathroom.

و منظور آنها این بود که باید به دستشویی بروند.

So it's a very nice way of saying

بنابراین این روش بسیار خوبی است برای گفتن

that you need to use the washroom or you need to go to the bathroom. So

اینکه باید از دستشویی استفاده کنید یا باید به حمام بروید. بنابراین

to review, “No need to...” simply means, “There is no need to...

برای مرور، "لازم نیست..." به سادگی به این معنی است که "نیازی به... نیست

” No need to watch this video twice, if you understand it the first time.

" نیازی نیست این ویدئو را دو بار تماشا کنید، اگر بار اول متوجه شدید.

And the phrase, “to need to go” can simply mean that you have to go somewhere.

و عبارت "نیاز به رفتن" به سادگی می تواند به این معنی باشد که شما باید به جایی بروید.

But we also use it to mean that you need to go to the bathroom.

اما ما همچنین از آن به این معنی استفاده می کنیم که شما باید به حمام بروید.

Hey, let's look at a comment from I'm not sure why I did that little dance.

هی، بیایید به نظری نگاه کنیم که مطمئن نیستم چرا آن رقص کوچک را انجام دادم.

I think that's what little kids do when they need to go, anyways.

من فکر می کنم این همان کاری است که بچه های کوچک وقتی نیاز به رفتن دارند انجام می دهند.

Let's look at a comment from a previous video.

بیایید به نظری از ویدیوی قبلی نگاه کنیم.

This comment is from Brenno. Hi, Bob.

این نظر از برنو است. سلام باب

Thanks As usual.

با تشکر طبق معمول.

We always have more than enough knowledge with you to go around.

ما همیشه بیش از اندازه کافی دانش با شما داریم تا بتوانید به اطراف بروید.

Enough said. Have a good weekend.

به اندازه کافی گفت. آخر هفته خوبی داشته باشید.

My response?

Thanks. You too. Yes, Brenno, I hope you have a good week.

پاسخ من؟

با تشکر. تو هم همینطور. بله، برنو، امیدوارم هفته خوبی داشته باشید.

And that was an excellent use of both phrases from the previous video.

و این استفاده عالی از هر دو عبارت ویدیوی قبلی بود.

Good job.

آفرین.

Well, hey, I don't have a lot to talk about today.

خوب، هی، من امروز چیز زیادی برای صحبت کردن ندارم.

I am out here.

من اینجا هستم

It's a nice sunny day.

یک روز آفتابی خوب است.

You'll see that in a moment as I walk into the sun.

شما آن را در یک لحظه زمانی که به خورشید قدم می زنم، خواهید دید.

I got up really early.

خیلی زود بیدار شدم

I went for a walk.

رفتم پیاده روی

The only thing I would say is I have actually started to be a little bit bored.

تنها چیزی که می‌توانم بگویم این است که در واقع کمی خسته‌ام.

This is the fourth day of my summer vacation.

امروز چهارمین روز از تعطیلات تابستانی من است.

And I mentioned to Jen the other day that

و روز پیش به جن اشاره کردم که

somewhere

around four or 5:00, all of a sudden, I was a little bit bored.

حدود ساعت چهار یا پنج بعد از ظهر، ناگهان، کمی حوصله ام سر رفته بود.

It's rare for me to be bored.

به ندرت پیش می آید که حوصله ام سر برود.

So that was something new and it's a good thing.

پس این چیز جدیدی بود و چیز خوبی است.

When I'm bored then new ideas come to me.

وقتی حوصله ام سر می رود، ایده های جدیدی به سراغم می آید.

When I'm bored, I start to think of new ways to teach English in particular.

وقتی حوصله ام سر می رود، به طور خاص به روش های جدیدی برای آموزش زبان انگلیسی فکر می کنم.

And I have some ideas that I've been mulling over in my head

و من ایده‌هایی دارم که در ذهنم فکر می‌کردم

for ways that I can make new videos or little posts

تا راه‌هایی بسازم که می‌توانم ویدیوهای جدید یا پست‌های کوچکی را که

I can do on my community tab and those kinds of things.

می‌توانم در برگه انجمن خود انجام دهم و از این قبیل چیزها انجام دهم.

So yes.

درنتیجه بله.

Bob, the Canadian, after months of being a little bit

باب، کانادایی، پس از ماه‌ها سرش که کمی

too busy, was actually bored for just a little bit.

بیش از حد مشغول بود، در واقع برای مدت کمی حوصله‌اش سر رفته بود .

But I won't be bored later today because it is actually market day.

اما امروز بعداً حوصله ام سر نمی رود زیرا در واقع روز بازار است.

We're loading the red van we’ll be heading out in a couple of hours.

ما در حال بارگیری وانت قرمز هستیم که تا چند ساعت دیگر عازم آن خواهیم شد.

I do have to have a little French conversation with my friend in France at 11:00 this morning.

امروز صبح باید ساعت 11 صبح با دوستم در فرانسه یک مکالمه فرانسوی کوچک داشته باشم.

But other than that, it should be a nice day at market.

اما به غیر از آن، باید روز خوبی در بازار باشد.

It's going to be 32 degrees, though.

با این حال، 32 درجه خواهد بود.

A little warm, but we'll see how it goes.

کمی گرم است، اما خواهیم دید که چگونه خواهد شد.

Anyways, thanks for watching.

به هر حال از تماشای شما متشکرم

See you in a couple of days with another short English lesson. Bye.

چند روز دیگر شما را با یک درس کوتاه انگلیسی دیگر می بینم. خدا حافظ.