Learn the English Phrases "the great outdoors" and "to go to great lengths"

In this English lesson.

در این درس انگلیسی

I wanted to help you learn the English

من می خواستم به شما کمک کنم که

phrase "the great outdoors". Well we're in it.

عبارت انگلیسی "the great outdoors" را یاد بگیرید. خوب ما در آن هستیم.

We're in the great outdoors.

ما در فضای باز عالی هستیم.

This is simply a fun way to

این به سادگی یک راه سرگرم کننده برای

refer to being outside in nature.

اشاره به بیرون بودن در طبیعت است.

When I made my video on my other channel

وقتی روز دیگر ویدیوی خود را در کانال دیگرم ساختم،

the other day, I was in the great outdoors.

در فضای باز بودم.

I went for a hike. It was a lot of fun.

من برای پیاده روی رفتم. کلی باحال بود.

It's fun to be in the great outdoors.

بودن در فضای باز عالی است.

And we use this phrase a lot.

و ما از این عبارت زیاد استفاده می کنیم.

We'll say things like, oh, it's nice

ما چیزهایی مانند، اوه، خوب است

to be out in the great outdoors.

که در خارج از منزل عالی است.

I love to go camping in the great outdoors.

من عاشق کمپینگ در فضای باز عالی هستم.

I love to go hiking in the great outdoors.

من عاشق پیاده روی در فضای باز عالی هستم.

I love to go fishing in the great outdoors.

من عاشق ماهیگیری در فضای باز عالی هستم.

All very common ways to talk

همه راه های بسیار رایج برای صحبت

about being outside in nature.

در مورد حضور در طبیعت.

And why do we say it? I don't know.

و چرا می گوییم؟ من نمی دانم.

Because it's great.

چون عالیه

I think that's my simple explanation.

فکر می کنم این توضیح ساده من است.

It's great to be outside.

بیرون بودن خیلی خوبه

It's great to be in the great outdoors.

بودن در فضای باز عالی است.

The other phrase I wanted to teach you

عبارت دیگری که امروز می‌خواستم به شما یاد بدهم این

today is to go to great lengths.

است که خیلی تلاش کنید.

Now, when you go to great lengths to do something,

حالا، وقتی برای انجام کاری تلاش زیادی می‌کنید، به این

it means you work extra hard and extra long and

معنی است که سخت و طولانی کار می‌کنید و

you focus on it really, really precisely and strongly.

واقعاً، واقعاً دقیق و قوی روی آن تمرکز می‌کنید.

When I plan my lessons, I go to great

وقتی برای درس هایم برنامه ریزی می کنم،

lengths to make sure the lessons are good.

تمام تلاشم را می کنم تا مطمئن شوم درس ها خوب است.

I come up with the idea.

من به این ایده رسیدم.

I usually make a whole list of notes.

من معمولا یک لیست کامل از یادداشت ها را تهیه می کنم.

I highlight all the words that I want to teach in the

تمام کلماتی را که می‌خواهم در درس تدریس کنم برجسته می‌کنم

lesson, and then I take my paper with me because I like

و سپس مقاله‌ام را با خودم می‌برم زیرا دوست دارم

to go to great lengths to make sure that the lesson is

تلاش زیادی کنم تا مطمئن شوم که درس به

done well and that all of you benefit from it.

خوبی انجام می‌شود و همه شما از آن بهره می‌برید.

So to review, the great outdoors is simply this. I'm

بنابراین برای بررسی، عالی بودن فضای باز به سادگی این است. من

in the great outdoors right now and it's really nice.

در حال حاضر در فضای باز هستم و واقعاً خوب است.

And to go to great lengths means

و تلاش زیاد به این معنی است

that you just work really hard.

که شما واقعاً سخت کار می کنید.

You put a lot of effort into

شما

something to make sure it is good.

برای اطمینان از خوب بودن چیزی تلاش زیادی می کنید.

I go to great lengths to make lessons that

من تمام تلاشم را می‌کنم تا درس‌هایی بسازم که

I can do outside or in other places.

بتوانم در خارج یا در جاهای دیگر انجام دهم.

I go to great lengths to make sure that happens.

من تمام تلاشم را می کنم تا مطمئن شوم که این اتفاق می افتد.

But hey, let's look at a comment from a previous video.

اما هی، بیایید به نظری از یک ویدیوی قبلی نگاه کنیم.

I know I seem distracted.

می دانم که به نظر حواس پرت شده ام.

There's sounds around me, but you can't hear them

صداهایی در اطراف من وجود دارد، اما احتمالاً نمی توانید آنها را بشنوید

probably. I'm not sure what they are.

. من مطمئن نیستم که آنها چه هستند.

Like a clunking sound.

مثل صدای تق تق

I should do that lesson on

من باید آن درس را در مورد

sounds at some point, shouldn't I?

صداها در یک نقطه انجام دهم، اینطور نیست؟

This is from Ricardo.

این از ریکاردو است.

The good mood is directly related to the brightness.

خلق و خوی خوب ارتباط مستقیمی با روشنایی دارد.

It is a kind of chain reaction.

نوعی واکنش زنجیره ای است.

The blue sky implies the sun.

آسمان آبی دلالت بر خورشید دارد.

The sun implies vitamin D in our body,

خورشید به ویتامین D در بدن ما کمک می کند

and the vitamin D contributes to generating endorphins.

و ویتامین D به تولید اندورفین کمک می کند.

And eventually these give us a feeling of happiness.

و در نهایت اینها به ما احساس خوشبختی می دهند.

Closed circle.

دایره بسته

And my response, I guess there is an explanation for it.

و پاسخ من، حدس می‌زنم توضیحی برای آن وجود دارد.

And I think Ricardo is referring to how

و من فکر می کنم ریکاردو به این موضوع اشاره می کند که

when you are outside, it is nice and

وقتی بیرون هستید، خوب و

beautiful and awesome and you just feel better.

زیبا و عالی است و فقط احساس بهتری دارید.

And a lot of that is because of things

و بسیاری از آن به خاطر چیزهایی

like the blue sky, the fresh air just being

مانند آسمان آبی، هوای تازه است که فقط

away from the sounds of traffic, although I can

از صداهای ترافیک دور است، اگرچه من می توانم در

hear a large dump truck going by right now.

حال حاضر یک کامیون کمپرسی بزرگ را بشنوم.

So thanks, Ricardo, for that comment.

بنابراین، ریکاردو، برای آن نظر متشکرم.

It is nice to come outside and get some

بیرون آمدن و

sunshine, to get some fresh air and to allow

آفتاب گرفتن، هوای تازه و اجازه دادن به

my body to make some vitamin D.

بدنم برای ساختن مقداری ویتامین D خوب است.

It's one thing that here in Canada, people

این یکی از چیزهایی است که اینجا در کانادا، مردم

often take vitamin D supplements in the winter.

اغلب مکمل های ویتامین D را در زمستان مصرف می کنند.

We're close to the time of year

ما به زمانی از سال نزدیک شده ایم

where the days are the shortest.

که روزها کوتاه ترین هستند.

We're about a month and a half away

حدود یک ماه و نیم

from the shortest day of the year.

با کوتاه ترین روز سال فاصله داریم.

Not my favorite day.

روز مورد علاقه من نیست هوا

It will start to get dark at like 4:30 in the afternoon.

از ساعت 4:30 بعد از ظهر شروع به تاریک شدن می کند.

Something that I guess for me is normal,

چیزی که حدس می‌زنم برای من عادی است،

but I guess in some parts of the

اما حدس می‌زنم در برخی از نقاط

world that would seem really, really strange.

جهان واقعاً عجیب به نظر می‌رسد.

But I guess on the flip side, in the summer

اما من حدس می‌زنم از طرف دیگر، در تابستان

it's light out till 10:00 at night in June.

تا ساعت 10:00 شب در ژوئن خاموش است.

So, yeah, you get, what is it, six

بنابراین، بله، متوجه می شوید، آن چیست، شش

of one, half a dozen of the other.

از یک، نیم دوجین از دیگری.

I think that might be the English phrase.

من فکر می کنم ممکن است این عبارت انگلیسی باشد.

You get a little bit of both.

شما کمی از هر دو را دریافت می کنید.

So I don't enjoy the shorter days,

بنابراین من از روزهای کوتاهتر لذت نمی برم،

but they come and go quickly.

اما آنها به سرعت می آیند و می روند.

By the end of January into

در پایان ژانویه تا

February, it's usually a lot better.

فوریه، معمولاً بسیار بهتر است.

Anyways, thanks for watching this short English lesson.

به هر حال، از تماشای این درس کوتاه انگلیسی سپاسگزاریم.

Here's a couple dogs coming to bark at me and

چند تا سگ اومدن سرم پارس کنن و

now they realized it's me, so they just ran away.

حالا فهمیدن که من هستم، پس فقط فرار کردند.

Anyways, thanks for watching.

به هر حال از تماشای شما متشکرم

I'll see you in a couple

چند

days with another short English lesson. Bye.

روز دیگر با یک درس کوتاه انگلیسی دیگر می بینمت. خدا حافظ.