BOX SET: English In A Minute 15 – TEN English lessons in 10 minutes!

'there' and 'they're'. They are all pronounced  the same but have different spellings and are  

"آنجا" و "آنها هستند". همه آنها یکسان تلفظ می‌شوند اما املای متفاوتی دارند و

used differently. 'Their' is used to show plural  possession: It is Phil's and Ellie's laptop - it  

به‌طور متفاوتی استفاده می‌شوند. «آنها» برای نشان دادن مالکیت جمع استفاده می‌شود : لپ‌تاپ فیل و الی است -

is their laptop. It is Georgina's and Roy's  dog - it is their dog. 'There' is used to  

لپ‌تاپ آن‌ها است. این سگ جورجینا و روی است - سگ آنهاست. «There» برای

identify something for the first time and is  often followed by the verb 'to be'. There is a  

شناسایی چیزی برای اولین بار استفاده می‌شود و اغلب با فعل «بودن» دنبال می‌شود.

cafe near our office but it's so expensive. There  is a bookshop nearby and it has some nice books.  

نزدیک دفتر ما یک کافه وجود دارد، اما بسیار گران است. یک کتابفروشی در این نزدیکی هست و چند کتاب خوب دارد.

'They're' has the same meaning as 'they are' and  is often followed by an adjective. Where are Sam  

«آنها هستند» همان معنای «آنها هستند» است و اغلب با یک صفت دنبال می‌شود. سام

and Dan? They're late - they're never on time.  Bye for now. 'Fall' can be a verb and a noun and  

و دن کجا هستند؟ آنها دیر کرده اند - آنها هرگز به موقع نیستند.  فعلا خداحافظ "سقوط" می تواند یک فعل و یک اسم باشد و

has many meanings - let's look at the most common  together now. As a verb, 'fall' can mean to come  

معانی زیادی دارد - بیایید اکنون با هم به رایج ترین آنها نگاه کنیم . به عنوان یک فعل، "سقوط" می تواند به معنای

down from a high position. In the Autumn,  or the fall in American English, the leaves  

پایین آمدن از یک موقعیت بالا باشد. در پاییز، یا پاییز در انگلیسی آمریکایی، برگ‌ها

start to fall. A similar but slightly different  meaning is to suddenly go down towards the ground,  

شروع به ریزش می‌کنند. معنای مشابه اما کمی متفاوت، پایین رفتن ناگهانی به سمت زمین،

probably by accident. The noun form describes this  act when learning to walk. Toddlers fall a lot but  

احتمالاً تصادفی است. شکل اسم این عمل را هنگام یادگیری راه رفتن توصیف می کند. کودکان نوپا زیاد زمین می خورند، اما

they're usually not bad falls. 'Fall' also means  'to become lower in size, amount or strength'. The  

معمولاً سقوط بدی ندارند. "سقوط" همچنین به معنای "کمتر شدن از نظر اندازه، مقدار یا قدرت" است.

noun form describes this change, and is often  followed by the preposition 'in'. There has  

شکل اسمی این تغییر را توصیف می‌کند و اغلب با حرف اضافه «in» دنبال می‌شود.

been a fall in house prices recently but no one  knows why they have fallen. And one more useful  

اخیراً قیمت مسکن کاهش یافته است، اما هیچ کس نمی‌داند چرا قیمت مسکن کاهش یافته است. و یک معنی مفید دیگر

meaning of the verb 'fall' is to change condition  - people can fall asleep, fall ill, fall silent.  

از فعل "سقوط" تغییر شرایط است - افراد می توانند بخوابند، بیمار شوند، ساکت شوند.

Hi, I'm Sian from BBC Learning English. What's the  difference between 'stop to do' and 'stop doing  

سلام، من سیان هستم از BBC Learning English. تفاوت بین «توقف برای انجام دادن» و «توقف انجام

something'? Well, stop what you're doing right now  because that's what I'm going to tell you. When we  

کاری» چیست؟ خوب، همین الان کاری را که انجام می‌دهید متوقف کنید، زیرا این چیزی است که من به شما می‌گویم. وقتی از

use 'stop' plus -ing, the activity in the -ing  form stops. So, I have stopped drinking coffee -  

«توقف» به علاوه -ing استفاده می‌کنیم، فعالیت در فرم -ing متوقف می‌شود. بنابراین، من نوشیدن قهوه را متوقف کردم -

I'm not drinking coffee anymore, I'm only  drinking water. But when 'stop' is followed  

من دیگر قهوه نمی‌نوشم، فقط آب می‌نوشم. اما وقتی «توقف»

by the infinitive, it means we stop doing another  action to do the action in the infinitive. So,  

با مصدر دنبال می‌شود، به این معنی است که از انجام یک عمل دیگر برای انجام عمل در مصدر دست می‌کشیم. بنابراین،

I stopped to buy a tea this morning. I  stopped walking in order to buy a tea. Right,  

امروز صبح برای خرید یک چای توقف کردم. برای خرید چای از راه رفتن دست کشیدم. درست است،

I'm gonna stop talking now - write me a comment  and tell me something that you've stopped doing.  

من دیگر صحبت نمی‌کنم - برای من نظری بنویس و کاری را به من بگو که دیگر انجامش ندادی.

Hi, everybody welcome back to English In A Minute.  I'm James, and today we're going to look at the  

سلام، همه به انگلیسی در یک دقیقه خوش آمدید. من جیمز هستم، و امروز می‌خواهیم به

verb 'try'. It can be a little bit tricky to use  this verb because it changes its meaning depending  

فعل «سعی» نگاه کنیم. استفاده از این فعل ممکن است کمی مشکل باشد زیرا بسته

on whether you use an -ing verb, or a verb with  'to'. So, let's take a look at some examples:  

به اینکه از یک فعل -ing استفاده می‌کنید یا یک فعل با «to»، معنای آن تغییر می‌کند. بنابراین، بیایید به چند نمونه نگاهی بیندازیم:

I tried baking a cake. I tried to bake a cake.  These two sentences are almost exactly the same  

سعی کردم کیک بپزم. سعی کردم کیک بپزم. این دو جمله تقریباً یکسان هستند

but their meaning is a little bit different. I  tried baking a cake. When we use 'try' with an  

اما معنای آنها کمی متفاوت است. من سعی کردم کیک بپزم. وقتی از «تلاش» با یک   استفاده می‌کنیم

-ing, all we're saying is that we attempted to  do something - it could be a new experience,  

، تنها چیزی که می‌گوییم این است که تلاش کرده‌ایم کاری انجام دهیم - این می‌تواند یک تجربه جدید باشد،

something that you haven't done before. I tried  to bake a cake. When we used 'try' with a verb and  

کاری که قبلاً انجام نداده‌اید. سعی کردم کیک بپزم. وقتی از «تلاش» با فعل و

'to', we're saying that a task is quite difficult  to complete or that we've failed. If you'd like  

«به» استفاده می‌کنیم، می‌گوییم که انجام یک کار بسیار دشوار است یا شکست خورده‌ایم. اگر می‌خواهید

to try learning more English, why not go to our  Facebook page or to the website. Bye, everyone.  

سعی کنید بیشتر انگلیسی بیاموزید، چرا به صفحه فیسبوک یا وب‌سایت ما مراجعه نکنید. خداحافظ همه

Hi, I'm Tim from BBC Learning English, and today  I'm going to tell you about three useful words:  

سلام، من تیم از BBC Learning English هستم، و امروز قصد دارم در مورد سه کلمه مفید به شما بگویم:

'because', 'as' and 'since'. These are all used  to give reasons. 'Because' is more common than  

«زیرا»، «به عنوان» و «از آنجا». همه اینها برای ارائه دلیل استفاده می‌شوند. «زیرا» رایج‌تر از

'as' or 'since' and we use it when we want to  focus on the reason. I'm tired because I didn't  

«به‌عنوان» یا «از آنجا» است و زمانی از آن استفاده می‌کنیم که بخواهیم روی دلیل تمرکز کنیم. من خسته هستم چون

sleep very well. When we want to give extra focus  to the reason, we can put the because clause at  

خیلی خوب نخوابیدم. وقتی می‌خواهیم روی دلیل تمرکز بیشتری داشته باشیم، می‌توانیم عبارت چون را در

the beginning of the sentence. Because my bed  is uncomfortable, I'm getting a bad back. 'As'  

ابتدای جمله قرار دهیم. از آنجایی که تختم راحت نیست، حالم بد است. "As"

and 'since' are more formal than 'because' and  we use them to focus on the result rather than  

و "از آنجایی" بیشتر رسمی هستند تا "زیرا" و ما از آنها برای تمرکز روی نتیجه به جای

the reason. I hope Tom's brought that comic as I  wanted to borrow it from him. Noodles are popular  

دلیل استفاده می کنیم. امیدوارم تام آن کمیک را همانطور که می‌خواستم از او قرض بگیرم آورده باشد. نودل ها محبوب هستند

since they're easy to cook. We often use 'as' and  'since' clauses at the beginning of the sentence -  

زیرا پختن آنها آسان است. ما اغلب از جمله‌های «as» و «از آنجایی» در ابتدای جمله استفاده می‌کنیم -

just remember to add a comma. So, as our minute  is up, I'll finish recording this video. Hello,  

فقط به یاد داشته باشید که یک کاما اضافه کنید. بنابراین، وقتی دقیقه ما تمام شد، ضبط این ویدیو را تمام می‌کنم. سلام،

everyone. I'm Sam from BBC Learning English,  and today we're looking at five ways to use  

همه. من سم از بی‌بی‌سی آموزش انگلیسی هستم، و امروز پنج راه برای استفاده از

the word 'hard'. As an adjective describing  a thing, it can mean the opposite of 'soft',  

کلمه «سخت» را بررسی می‌کنیم. به عنوان صفتی که یک چیز را توصیف می‌کند، می‌تواند به معنای مخالف «نرم» باشد،

for example: Wood is hard. The opposite of 'easy',  for example: The exam was hard, and it can mean  

مثلاً: چوب سخت است. برعکس «آسان»، برای مثال: امتحان سخت بود، و می‌تواند به معنای

something that involves effort: Running a marathon  is hard. As an adverb describing an action,  

چیزی باشد که مستلزم تلاش است: دویدن ماراتن سخت است. به‌عنوان قیدی که یک عمل را توصیف می‌کند،

it can mean to 'do something with energy',  such as: She works hard, or 'to use force',  

می‌تواند به معنای «انجام کاری با انرژی» باشد، مانند: او سخت کار می‌کند، یا «برای استفاده از زور»،

for example: He hit the ball hard. Just  be careful not to confuse it with hardly,  

برای مثال: ضربه محکمی به توپ زد. فقط مراقب باشید آن را با سختی اشتباه نگیرید،

because that has a different meaning. So, not too  hard, is it? Let's learn some common uses of the  

زیرا معنای دیگری دارد. بنابراین، خیلی سخت نیست، اینطور است؟ بیایید چند کاربرد رایج

word 'contact'. Firstly, 'contact' can be used  as a verb to mean 'speak or write to someone',  

کلمه «تماس» را بیاموزیم. اولاً، «تماس» می‌تواند به‌عنوان فعل به معنای «به کسی صحبت یا بنویسد» استفاده شود،

often when someone wants to give or receive  information. The doctor contacted me this  

اغلب زمانی که شخصی می‌خواهد اطلاعاتی را ارائه یا دریافت کند . دکتر امروز صبح با من تماس گرفت

morning to tell me the results of my tests.  'Contact' can also be used as a noun to talk  

تا نتایج آزمایشاتم را به من بگوید. «تماس» همچنین می‌تواند به عنوان اسمی برای صحبت کردن

about speaking or writing to someone. As a noun,  it's often used with other words such as 'in',  

درباره صحبت کردن یا نوشتن با کسی استفاده شود. به عنوان یک اسم، اغلب با کلمات دیگری مانند «in»،

'lose' or 'make'. 'In contact with' means 'speak  or meet regularly', 'make contact' means 'try to  

«از دست دادن» یا «ساختن» استفاده می‌شود. «در تماس با» به معنای «صحبت کنید یا مرتباً ملاقات کنید»، «تماس برقرار کنید» به معنای «سعی کنید

speak or write to someone after finding where  someone is', while 'lose contact' means 'no  

پس از یافتن مکان شخصی با کسی صحبت کنید یا بنویسید »، در حالی که «از دست دادن تماس» به معنای «

longer communicate'. Stay in contact when you  go away. 'Contact' can also be used to refer  

دیگر ارتباط برقرار نکنید». وقتی رفتید در تماس باشید . همچنین می‌توان از «تماس» برای اشاره

to a person who can help or give you information  in work or socially. My contacts told me there's  

به فردی استفاده کرد که می‌تواند در کار یا اجتماعی به شما کمک کند یا به شما اطلاعات بدهد . مخاطبین من به من گفتند که

a job opening at the business. 'Contact' as a  noun refers to people whose names numbers and  

یک شغل در این کسب و کار وجود دارد. «تماس» به عنوان یک اسم به افرادی اطلاق می‌شود که شماره نام و

or email addresses you have stored on your mobile  phone. I'll add you as a new contact on my phone.  

یا آدرس ایمیل آنها در تلفن همراه خود ذخیره کرده‌اید . من شما را به عنوان یک مخاطب جدید در تلفن خود اضافه می کنم.

Hi, I'm Georgina from BBC Learning English. Have  you ever wondered about the difference between  

سلام، من جورجینا هستم از BBC Learning English. آیا تا به حال درباره تفاوت بین

'as if' and 'as though'. We use 'as if' and 'as  though' to make comparisons about an imaginary  

«انگار» و «انگار» فکر کرده‌اید. ما از «مثل» و « مثل » برای مقایسه در مورد یک

situation or a possible situation that might  be true. To make comparisons about an imaginary  

موقعیت  خیالی یا یک موقعیت احتمالی که ممکن است درست باشد استفاده می کنیم. برای مقایسه در مورد یک

situation we use the past tense for the verb  following 'as if' or 'as though'. He acted as  

موقعیت  خیالی، از زمان گذشته برای فعل زیر «as if» یا «imsough» استفاده می‌کنیم. او طوری رفتار می‌کرد که

if he didn't hear anything but he did they feel as  though they weren't appreciated, but they were. To  

اگر چیزی نمی‌شنید، اما احساس می‌کرد که از آنها قدردانی نمی‌شود، اما می‌شناختند. برای

make comparisons about a possible situation that  might be true, we use the present tense for the  

مقایسه‌ای درباره موقعیت احتمالی که ممکن است درست باشد، از زمان حال برای

verb following 'as if' or 'as though'. He speaks  as if he knows a lot about cooking - he must love  

فعل زیر «as if» یا «imsough» استفاده می‌کنیم. او طوری صحبت می کند که گویی چیزهای زیادی در مورد آشپزی می داند - او باید آن را دوست داشته باشد

it. Let's ask her for directions - she looks as  though she lives here. My stomach is rumbling  

. بیایید از او راهنمایی بخواهیم - به نظر می رسد که اینجا زندگی می کند. شکمم

as if I didn't have any breakfast, but I did.  Bye. Let's talk about appearance - what's the  

مثل این است که صبحانه نخورده ام، اما نخوردم. خداحافظ بیایید در مورد ظاهر صحبت کنیم -

difference between 'look' and 'look like'? So, we  use 'look' with an adjective to say how something  

تفاوت بین "ظاهر" و "شبیه به نظر رسیدن" چیست؟ بنابراین، ما از «نگاه» با یک صفت استفاده می‌کنیم تا بگوییم چیزی

or someone appears. We don't know for certain, but  we're making a statement based on what we can see  

یا شخصی چگونه ظاهر می‌شود. ما به طور قطعی نمی دانیم، اما بر اساس آنچه می توانیم با چشمانمان ببینیم، بیانیه می دهیم

with our eyes. You look really tired today. When  did you go to bed? Now, remember we can also use  

. امروز واقعا خسته به نظر میرسی چه زمانی به رختخواب رفتید؟ اکنون، به یاد داشته باشید که می‌توانیم از

'look' for things: These grapes look delicious.  We use 'look like' to compare the appearance of  

«جستجو» برای چیزهایی هم استفاده کنیم: این انگورها خوشمزه به نظر می‌رسند. ما از «شبیه» برای مقایسه ظاهر

something or someone to something else, so, 'look  like' is followed by a noun or a noun phrase. I  

چیزی یا شخصی با چیز دیگری استفاده می‌کنیم، بنابراین، « شبیه» با یک اسم یا عبارت اسمی دنبال می‌شود. من

look like my mother. We have the same eyes.  You can also use these rules with these verbs  

شبیه مادرم هستم. ما همین چشم ها را داریم. همچنین می‌توانید از این قوانین با این افعال

'sound', 'smell', 'taste' and 'feel'. This  smoothie smells disgusting but it tastes good.  

«صدا»، «بو»، «طعم» و «احساس» استفاده کنید. این اسموتی بوی زننده ای دارد اما طعم خوبی دارد.

I'm Sam from BBC Learning English and today we  are going to look at the three ways in which  

من سم از بی‌بی‌سی آموزش انگلیسی هستم و امروز می‌خواهیم به سه روشی که در آن‌ها از

we use 'if only'. We use this to say that  we would like something to be different,  

«اگر فقط» استفاده می‌کنیم، نگاه کنیم. ما از این استفاده می‌کنیم تا بگوییم  دوست داریم چیزی متفاوت باشد،

but careful: it has different forms. For the  past, we use 'if only' plus 'past perfect'.  

اما مراقب باشیم: اشکال مختلفی دارد. برای گذشته، از «اگر فقط» به‌علاوه «گذشته کامل» استفاده می‌کنیم.

If only I hadn't left my keys at home. For the  present we use 'if only' plus 'past simple',  

اگر فقط کلیدهایم را در خانه نگذاشته بودم. در حال حاضر از «اگر فقط» به‌علاوه «گذشته ساده» استفاده می‌کنیم،

for example: 'If only I understood maths', or 'if  only I were better at maths' - where we use 'were'  

به‌عنوان مثال: «اگر فقط ریاضیات را می‌فهمیدم» یا «اگر در ریاضیات بهتر بودم» - جایی که

instead of 'was'. And to talk about the future,  we use 'if only' plus 'would' plus 'a verb',  

به جای «بود» از «بود» استفاده می‌کنیم. و برای صحبت در مورد آینده، از «if only» به اضافه «would» به علاوه «یک فعل» استفاده می‌کنیم،

for example: If only he would call.  If only English were easier, hey?

برای مثال: اگر فقط او تماس می‌گیرد. اگر فقط انگلیسی راحت تر بود، هی؟