Phrasal Verbs Quiz | Test What You Know & Practice!

Well hey there I'm Emma from mmmEnglish! 

خوب هی اونجا من اِما هستم از mmmEnglish!

I'm super excited about today's lesson

من در مورد درس امروز بسیار هیجان زده

I've got some super useful phrasal verbs to share with you

هستم. چند افعال عبارتی بسیار مفید برای به اشتراک گذاشتن با شما

that are going to help you in your everyday English conversations.

دارم که در مکالمات روزمره انگلیسی به شما کمک می کنند.

Knowing them will help you to understand English speakers,

دانستن آن‌ها به شما کمک می‌کند سخنرانان انگلیسی را بفهمید،

using them will help you to sound more natural

استفاده از آنها به شما کمک می‌کند

and more relaxed when you speak

وقتی صحبت می‌کنید طبیعی‌تر و آرام‌تر به نظر برسید

and practising with me today will really help you to level up

و تمرین امروز با من واقعاً به شما کمک می‌کند تا

your conversation skills.

مهارت‌های مکالمه‌تان را ارتقا دهید.

Now there are a lot of videos about phrasal verbs

اکنون ویدیوهای زیادی در مورد افعال عبارتی

here on my channel but this video is a quiz that's going to test

در اینجا در کانال من وجود دارد، اما این ویدیو مسابقه‌ای است که می‌خواهد

how well you know these phrasal verbs.

میزان آشنایی شما با این افعال عبارتی را آزمایش کند.

I've got thirteen to test you on and they are going to get more

من سیزده مورد برای تست شما دارم و هرچه امتحان را می گذرانیم، آنها بیشتر

and more advanced as we go through the quiz.

و بیشتر پیشرفت خواهند کرد.

Come give it a shot with me! What have you got to lose?

بیا با من به آن ضربه بزن! چی برای از دست دادن داری؟

Now all of the phrasal verbs in today's quiz have come from

اکنون همه افعال عبارتی در آزمون امروز از

lessons on the mmmEnglish channel.

درس‌های کانال mmmEnglish آمده‌اند.

So if you've watched all of the phrasal verbs lessons

بنابراین اگر تمام درس‌های افعال عبارتی را

on my channel then this is going to be really good revision

در کانال من تماشا کرده‌اید، این بازبینی واقعاً خوبی خواهد بود،

but if you haven't watched them yet, then it'll be a really good

اما اگر هنوز آن‌ها را تماشا نکرده‌اید، فرصت واقعاً خوبی

opportunity to test what you know.

برای آزمایش دانسته‌هایتان خواهد بود.

The quiz is divided into two sections. We'll start with some of

مسابقه به دو بخش تقسیم می‌شود. ما با برخی

the easier verbs and by easier, I mean high intermediate level verbs.

از افعال ساده تر و منظورم از افعال ساده تر، افعال سطح متوسط ​​بالا است.

And then we're going to move into some more advanced ones.

و سپس به سراغ برخی از موارد پیشرفته تر می رویم.

For each phrasal verb, you just need to choose the definition that

برای هر فعل عبارتی، فقط باید تعریفی را انتخاب کنید که به

best describes the meaning of the verb and notice

بهترین شکل معنای فعل را توصیف کند و توجه کنید

I said best describes

که من گفتم بهترین توصیف را

like this example, to run out.

مانند این مثال انجام می دهد تا تمام شود.

Does that mean to move at a pace faster than walking?

آیا این به معنای حرکت با سرعتی بیشتر از راه رفتن است؟

To finish or to use something so that there's none of it left?

برای تمام کردن یا استفاده از چیزی به طوری که هیچ کدام از آن باقی نماند؟

Or to do exercise outdoors?

یا برای انجام ورزش در فضای باز؟

Can you guess which of these meanings is the most correct?

آیا می توانید حدس بزنید کدام یک از این معانی صحیح تر است؟

It's a little tricky, right?

کمی مشکل است، درست است؟

You can always hit pause if you need to think about it

اگر لازم است در تمام طول این مسابقه یک لحظه بیشتر به آن فکر کنید، همیشه می‌توانید مکث کنید

for a moment longer all the way throughout this quiz.

.

But the correct answer is B.

اما پاسخ صحیح B است.

Now there are thirteen questions in the quiz.

اکنون سیزده سوال در مسابقه وجود دارد.

If you don't know any of them or you get some of them wrong,

اگر هیچ یک از آنها را نمی‌شناسید یا برخی از آنها را اشتباه می‌بینید،

please don't worry.

لطفاً نگران نباشید.

This is just your chance to learn some new words

این فقط فرصتی است که چند کلمه جدید

and some different ways of expressing yourself in English.

و روش‌های مختلف بیان خود را به زبان انگلیسی یاد بگیرید.

Please grab a notebook and write down any of the new

لطفاً یک دفترچه بردارید و هر یک از

phrasal verbs that you learned with me today

افعال عبارت جدیدی را که امروز با من یاد

and maybe some of the example sentences that you write yourself

گرفتید بنویسید و شاید برخی از جملات مثالی را که خودتان می‌نویسید و

that you want me to check,

می‌خواهید بررسی کنم،

you can write them down in the comments below this video

می‌توانید آنها را در نظرات زیر این ویدیو بنویسید

and I will get to them very soon. So let's get started!

و من خیلی زود به آنها خواهد رسید. پس بیایید شروع کنیم!

So the first phrasal verb is bring up, to bring something up.

بنابراین اولین فعل عبارتی آوردن، آوردن چیزی است.

So does it mean to start talking about something,

بنابراین آیا این به معنای شروع صحبت در مورد چیزی

to produce a new product and start to sell it

، تولید یک محصول جدید و شروع به فروش آن است

or to take something from one place to another?

یا اینکه چیزی را از جایی به مکان دیگر ببرید؟

The answer is A, to start talking about something.

پاسخ A است، شروع به صحبت در مورد چیزی.

There is something I want to bring up at the next team meeting.

چیزی هست که می‌خواهم در جلسه بعدی تیم مطرح کنم.

So this verb is transitive and separable

بنابراین این فعل متعدی و قابل تفکیک

and that means it's also possible and correct to say:

است و به این معنی است که می‌توان گفت:

I want to bring something up at the next team meeting.

می‌خواهم در جلسه بعدی تیم چیزی را مطرح کنم.

Okay the next one is back up. To back up someone or something.

بسیار خوب، مورد بعدی پشتیبان‌گیری شده است. پشتیبان گرفتن از کسی یا چیزی

Does this mean

آیا این

to make a structure stronger or more stable,

به معنای قوی‌تر یا پایدارتر کردن یک سازه،

to walk backwards,

راه رفتن به سمت عقب،

or to provide support?

یا ارائه پشتیبانی است؟

The correct answer is C, to provide support especially by telling

پاسخ صحیح C است، به‌ویژه با گفتن

other people that you agree with something they did or

اینکه دیگران با کاری که انجام داده‌اند یا

something they said.

چیزی که گفته‌اند موافق هستید.

I'm so glad my dad backed me up yesterday,

خیلی خوشحالم که پدرم دیروز از من حمایت کرد،

otherwise I could have been in a lot of trouble!

در غیر این صورت ممکن بود به دردسر زیادی بیفتم!

Excellent!

عالی!

The next one is go without, to go without.

مورد بعدی رفتن بدون، بدون رفتن است.

So what exactly does that phrasal verb mean?

بنابراین دقیقاً آن فعل عبارتی به چه معناست؟

Does it mean to leave something important behind,

آیا به این معناست که چیز مهمی را پشت سر بگذاریم

to manage to live without some essential items

، مدیریت کنیم که بدون برخی از وسایل ضروری زندگی

or to move or travel somewhere without using a car?

کنیم یا بدون استفاده از ماشین به جایی سفر کنیم؟

It's B, to manage to live without essential items or manage to live

B، مدیریت بدون اقلام ضروری یا مدیریت زندگی

despite not having the things that you need or you'd like to have.

با وجود نداشتن چیزهایی که نیاز دارید یا دوست دارید داشته باشید.

I'd rather go without food than work at this terrible company.

ترجیح می‌دهم بدون غذا بروم تا اینکه در این شرکت وحشتناک کار کنم.

Now go without is transitive and inseparable

اکنون go without متعدی و غیرقابل تفکیک است

and it's so important to look out for these things when you're

و زمانی که در حال یادگیری استفاده دقیق از افعال عبارتی در انگلیسی هستید، توجه به این موارد بسیار مهم است

learning to use phrasal verbs accurately in English.

.

Transitive and inseparable.

متعدی و جدایی ناپذیر.

So that means that yes we need an object

پس این بدان معناست که بله، ما به یک مفعول نیاز داریم،

but no we cannot put that object between the verb and the particles

اما نه، نمی‌توانیم آن مفعول را بین فعل و ذرات قرار دهیم

right? Got it?

درست است؟ فهمیدم؟

Good.

خوب

Moving right along we have the phrasal verb fall for,

با حرکت درست در امتداد، فعل عبارتی fall for،

to fall for someone.

برای کسی افتادن را داریم.

So does this mean to trip over another person

بنابراین، آیا این به معنای آن است که از روی یک فرد دیگر سر بزنیم

and land on the ground?

و روی زمین فرود بیاییم؟

Does it mean

آیا این

to stop being friends or having contact with another person,

به معنای دست کشیدن از دوستی یا داشتن ارتباط با شخص دیگری

or to have strong romantic feelings about another person?

یا داشتن احساسات عاشقانه قوی در مورد شخص دیگری است؟

It's C, to have strong romantic feelings about another person.

C، داشتن احساسات عاشقانه قوی نسبت به فرد دیگری است.

We say: I'm falling for you.

می گوییم: دلم به تو می افتد.

It's the same as saying: I'm falling in love with you.

مثل این است که بگوییم: دارم عاشقت می شوم.

I'm starting to have really strong romantic feelings for you

من شروع کردم به داشتن احساسات عاشقانه واقعاً قوی نسبت به شما

and it's a wonderful feeling.

و این یک احساس فوق‌العاده است.

Okay next up we have look down on someone,

بسیار خوب، در مرحله بعدی باید به کسی نگاه کنیم،

to look down on someone.

به کسی نگاه کنیم.

So does it mean to have a low opinion of someone,

بنابراین، آیا به این معنی است که نسبت به کسی نظر پایینی داشته باشید،

to watch someone from a higher position

کسی را از یک موقعیت بالاتر

like maybe up on a balcony

مانند شاید در بالکن تماشا کنید

or to avoid eye contact because you don't want to look at someone?

یا از تماس چشمی خودداری کنید زیرا نمی خواهید به کسی نگاه کنید؟

The correct answer is A, to have a low opinion of someone.

پاسخ صحیح A، داشتن نظر ضعیف نسبت به کسی است.

Now this phrasal verb implies that the person who is looking  

اکنون این فعل عبارتی به این معناست که شخصی

down on someone else

که به شخص دیگری از

thinks that they are better than that person in some way.

تحقیر نگاه می‌کند فکر می‌کند که او به نوعی بهتر از آن شخص است.

She thinks they look down on her

او فکر می کند به دلیل نداشتن مدرک به او نگاه می کنند

because she doesn't have a degree.

.

So this phrasal verb has two particles, look down on.

بنابراین این فعل عبارتی دو ذره دارد، به پایین نگاه کنید.

Please make sure that you're using both of them.

لطفا مطمئن شوید که از هر دوی آنها استفاده می کنید.

Don't say: Look down her

نگویید: به پایین او

or look on her.

نگاه کنید یا به او نگاه کنید.

Neither of these have the same meaning okay?

هیچ کدام از اینها معنی یکسانی ندارند خوب؟

It's: Look down on her.

این است: از بالا به او نگاه کنید.

Okay so now we have the phrasal verb pass away,

بسیار خوب، اکنون ما فعل عبارتی pass away

to pass away.

، pass away را داریم.

So this one was in my most recent phrasal verbs lesson.

بنابراین این یکی در جدیدترین درس افعال عبارتی من بود.

Did you see it?

دیدی؟

Does it mean to give something to someone,

آیا به معنای دادن چیزی به کسی

to die

، مردن

or to drive too far?

یا رانندگی بیش از حد است؟

The answer is B, to die.

پاسخ B، مردن است.

So this is a more sensitive and

بنابراین این یک روش حساس تر و

polite way of saying that someone has died.

مؤدبانه تر برای گفتن این است که کسی مرده است.

He passed away from natural causes.

به مرگ طبیعی از دنیا رفت.

Now it's really important to note here that pass away is intransitive

اکنون بسیار مهم است که در اینجا توجه داشته باشید که pass away غیرقابل انتقال است،

so there's no object needed

بنابراین هیچ شیئی مورد نیاز نیست

and that also makes this phrasal verb inseparable

و همچنین این فعل عبارتی را غیرقابل تفکیک می‌کند،

so there's only one way that you can use it accurately.

بنابراین تنها یک راه وجود دارد که بتوانید آن را به‌دقت استفاده کنید.

Next we have pick up on, to pick up on something.

بعد ما باید انتخاب کنیم، برای انتخاب چیزی.

So what does it mean?

خوب این به چه معنی است؟

Does it mean to lift something off the ground or a flat surface,

آیا به معنای بلند کردن چیزی از روی زمین یا یک سطح صاف،

to be really mean to another person

بدرفتاری با شخص دیگری

or to understand something that is not communicated directly?

یا درک چیزی است که مستقیماً با آن ارتباط برقرار نمی‌شود؟

The answer is C,

پاسخ C است،

to understand something that is not communicated directly.

برای درک چیزی که به طور مستقیم ارتباط برقرار نمی کند.

When you pick up on something, you learn about

وقتی چیزی را انتخاب می کنید،

maybe you learn about it through little pieces of information

شاید از طریق تکه های کوچک اطلاعاتی

that you connect together in your own mind.

که در ذهن خود به یکدیگر متصل می کنید، درباره آن یاد می گیرید.

He didn't pick up on her bad mood.

او روحیه بد او را درک نکرد.

Now things are going to get a little bit harder.

حالا اوضاع کمی سخت تر می شود.

Are you ready for this?

آیا برای این کار آماده هستید؟

So these next phrasal verbs are more advanced.

بنابراین این افعال عبارتی بعدی پیشرفته تر هستند.

If you know these, it means that you're already operating

اگر اینها را می‌دانید، به این معنی است که در حال حاضر

at a really high level with your English.

در سطح بسیار بالایی با زبان انگلیسی خود کار می‌کنید.

If you understand them, awesome! If you use them, amazing.

اگر آنها را درک می‌کنید، عالی است! اگر از آنها استفاده کنید، شگفت انگیز است.

But if you don't, that's perfect.

اما اگر این کار را نکنید، عالی است.

You're building your skills and you're levelling up your English now.

شما در حال ایجاد مهارت‌های خود هستید و اکنون در حال ارتقاء سطح زبان انگلیسی خود هستید.

To brush up on, to brush up on something.

مسواک زدن، برس کشیدن چیزی.

Maybe we need to brush up on this one.

شاید لازم باشد در مورد این یکی صحبت کنیم.

Does it mean to sweep something from the ground

آیا این به معنای جارو کردن چیزی از

up onto a higher surface,

زمین به سطح بالاتر است،

maybe it means to do your hair in an elaborate

شاید به این معنی است که موهایتان را با حالتی پیچیده

style up on top of your head

بالای سرتان بچرخانید

or does it mean to improve or refresh your knowledge

یا به این معنی است که دانش خود را در مورد

of something maybe something that you've already learnt.

چیزی که شاید چیزی که دارید بهبود بخشیده یا تازه کنید. قبلا یاد گرفته

The answer is C, to improve your knowledge or refresh

پاسخ C است، برای بهبود دانش خود یا به‌روزرسانی

something that you already have learned.

چیزی که قبلاً آموخته‌اید.

So this is a verb that we tend to use when we are coming back

بنابراین این یک فعل است که وقتی به مهارتی برمی گردیم

to a skill that we haven't used in a while.

که مدتی است از آن استفاده نکرده ایم، تمایل داریم از آن استفاده کنیم.

Maybe you lived in the UK for a while but it's been about ten years

شاید مدتی در بریتانیا زندگی می‌کردید، اما حدود ده سال از حضورتان در بریتانیا می‌گذرد

since you were there and you were frequently speaking English,

و اغلب انگلیسی صحبت می‌کردید،

maybe you're feeling a little rusty a little out of practice

شاید کمی در تمرین احساس زنگ زدگی

so you need to brush up on those skills right?

می‌کنید، بنابراین باید این مهارت‌ها را تقویت کنید، درست است؟

She wants to brush up on her English vocabulary.

او می خواهد واژگان انگلیسی خود را تقویت کند.

Now notice the word order here in this sentence.

اکنون به ترتیب کلمات اینجا در این جمله توجه کنید.

We've got our verb,

ما فعل،

our particles and our object and that's fixed.

ذرات و مفعول خود را داریم و این ثابت است.

We can't change it okay because that phrasal verb is inseparable.

نمی‌توانیم آن را تغییر دهیم، زیرا آن فعل عبارتی جدایی ناپذیر است.

The next one is butt in, to butt in.

مورد بعدی، لب به لب است.

What do you think? Do you know what it means?

نظر شما چیست؟ آیا می دانید به چه معناست؟

Does it mean to use your bottom to open a door,

آیا به این معنی است که از پایین خود برای باز کردن در،

to interrupt a conversation

برای قطع مکالمه

or to disagree with a statement that someone else has made?

یا مخالفت با اظهاراتی که شخص دیگری گفته است استفاده کنید؟

So the correct answer is B, to interrupt a conversation.

بنابراین، برای قطع مکالمه، پاسخ صحیح B است.

Butt in is definitely informal maybe even a little bit rude

بدون شک غیررسمی است، شاید حتی کمی بی‌ادب باشد،

especially when you're using it to describe what someone else did  

مخصوصاً زمانی که از آن برای توصیف کارهای دیگری استفاده می‌کنید،

because it's almost as if the person who's interrupting doesn't really

زیرا تقریباً به‌نظر می‌رسد فردی که حرفش را قطع می‌کند واقعاً به

care about what's happening. They don't really care about

آنچه اتفاق می‌افتد اهمیتی نمی‌دهد. آنها واقعاً به

the fact that the other person is talking, it's quite rude.

این حقیقت که طرف مقابل صحبت می کند اهمیتی نمی دهند، این کاملاً بی ادبانه است.

Henry kept butting in with silly jokes every time I explained

هنری هر بار که توضیح

I had lost my job.

می‌دادم شغلم را از دست داده‌ام به شوخی‌های احمقانه سر می‌زد.

It was really rude.

واقعا بی ادبی بود

Now this phrasal verb is intransitive and therefore it's also

اکنون این فعل عبارتی غیرقابل انتقال است و بنابراین

inseparable right?

غیرقابل تفکیک است، درست است؟

So nothing can come between butt and in,

بنابراین هیچ چیز نمی تواند بین butt و in

it's almost like the verb itself can't be interrupted right?

قرار بگیرد، تقریباً مانند این است که خود فعل نمی تواند قطع شود درست است؟

You can't interrupt that phrasal verb

نمی‌توانید آن فعل عبارتی را قطع کنید

because it knows exactly what that behaviour is like.

زیرا دقیقاً می‌داند که آن رفتار چگونه است.

Well how about this one, to drift apart.

خوب در مورد این یکی، به رانش از هم جدا.

Do you know this phrasal verb?

آیا این فعل عبارتی را می‌شناسید؟

Does it mean to move slowly with no control or direction?

آیا به این معنی است که به آرامی بدون هیچ کنترل یا جهتی حرکت کنید؟

Does it mean to fall asleep slowly

آیا به این معنی است که آرام آرام بخوابید

or to become less friendly or less close with someone?

یا با کسی کمتر دوست شوید یا کمتر صمیمی شوید؟

The correct answer is C, when two people in a relationship  

پاسخ صحیح ج است، وقتی دو نفر در یک رابطه

slowly start to become less close, they drift apart,

آرام آرام شروع به نزدیک شدن می‌کنند، از هم دور می‌شوند،

you know maybe they want different things in life

می‌دانید که شاید چیزهای متفاوتی در زندگی می‌خواهند

or their values have changed

یا ارزش‌هایشان تغییر کرده است،

but either way, their relationship will gradually

اما در هر صورت، رابطه آنها به

come to an end over time.

تدریج به پایان می‌رسد. زمان.

Over the years Mary and Johnny drifted apart.

در طول سال‌ها، مری و جانی از هم دور شدند.

Moving right along, what about the verb fight off,

حرکت درست در امتداد، چه در مورد فعل fight off،

to fight something off. Any idea what it means?

برای مبارزه با چیزی. هیچ ایده ای به معنای چیست؟

To free yourself from illness or desire to do

برای رهایی از بیماری یا تمایل به انجام

something that you shouldn't,

کاری که نباید،

to escape a swarm of insects

برای فرار از انبوهی از حشرات

or to try hard not to show strong emotions.

یا تلاش بسیار برای نشان دادن احساسات شدید.

The correct answer is A, to free yourself from an illness

پاسخ صحیح A است، برای رهایی از یک بیماری

or a desire to do something that you shouldn't.

یا تمایل به انجام کاری که نباید انجام دهید.

So to fight something off is like overcoming something

بنابراین مبارزه با چیزی مانند غلبه بر چیزی است

and it's used all the time to talk about recovering from an illness,

و همیشه از آن برای صحبت در مورد بهبودی از یک بیماری استفاده می‌شود،

that is really common.

که واقعاً رایج است.

Meredith came down with a cold

مردیث با سرماخوردگی پایین آمد،

but luckily she was able to fight off the infection.

اما خوشبختانه توانست با عفونت مبارزه کند.

Or she was able to fight the infection off.

یا توانست با عفونت مبارزه کند.

But we can also use it when we overcome an urge or a desire

اما همچنین می‌توانیم از آن استفاده کنیم وقتی بر یک اصرار یا میل

to do something.

به انجام کاری غلبه کنیم.

He fought off the desire to eat another tub of ice cream.

او میل به خوردن یک وان بستنی دیگر را از بین برد.

I wish I had that guy's self-control.

ای کاش من خودکنترلی آن مرد را داشتم.

Now did you notice that the word order changed

اکنون متوجه شدید که ترتیب کلمات

with these examples?

با این مثال‌ها تغییر کرده است؟

Well that's because this is a transitive phrasal verb

خوب به این دلیل است که این یک فعل عبارتی متعدی است

and it's also separable so that gives us a little bit of flexibility

و همچنین قابل تفکیک است، بنابراین در

when it comes to forming our sentence.

هنگام تشکیل جمله کمی انعطاف به ما می دهد.

We can do it in a few different ways.

ما می توانیم آن را به چند روش مختلف انجام دهیم.

All right let's talk about let on, to let on.

بسیار خوب، اجازه دهید در مورد اجازه، به اجازه صحبت کنیم.

It's a bit of a funny one.

این یک کمی خنده دار است.

Does it mean to allow someone to sit on your lap,

آیا به این معناست که اجازه دهید کسی روی بغل شما بنشیند،

or to lease or rent a property to another person

یا ملکی را به شخص دیگری اجاره یا اجاره دهید

or to share a secret?

یا رازی را به اشتراک بگذارید؟

The correct answer is C, to share a secret.

پاسخ صحیح C است، برای به اشتراک گذاشتن یک راز.

So if you let on it means you're telling other people something

بنابراین، اگر اجازه دهید به این معنی است که به دیگران چیزی می‌گویید

that you know, something that they're not supposed to know

که می‌دانید، چیزی که قرار نیست آن‌ها بدانند

or that you don't want them to know.

یا شما نمی‌خواهید آنها بدانند.

Sarah's already led on that she's thinking about

سارا قبلاً گفته بود که به

leaving the company.

ترک شرکت فکر می کند.

Last but definitely not least is rally around, to rally around someone.

آخرین اما قطعاً کم اهمیت این است که دور کسی جمع شوید.

Does it mean to offer help and support,

آیا این به معنای ارائه کمک و حمایت

to attend a protest and march through the city

، شرکت در اعتراض و راهپیمایی در سطح شهر است

or to take part in long-distance motorbike or car races?

یا شرکت در مسابقات موتورسواری یا اتومبیلرانی از راه دور؟

The answer is A, to offer help and support.

پاسخ A است، برای ارائه کمک و پشتیبانی.

So when you rally around someone, you're showing them that you

بنابراین، وقتی دور کسی جمع می‌شوید،

care by offering that moral support or that help,

با ارائه آن حمایت اخلاقی یا آن کمک،

whatever they need to make their situation easier.

به او نشان می‌دهید که به او اهمیت می‌دهید، هر آنچه که برای آسان‌تر کردن وضعیتش نیاز دارد.

When James was ill, his friends rallied around him.

وقتی جیمز بیمار بود، دوستانش دور او جمع شدند.

So this one is transitive. See the object here?

پس این یکی متعدی است. شیء را اینجا می‌بینید؟

But it's inseparable which means that you can't change the order of

اما جدایی ناپذیر است به این معنی که شما نمی توانید

the words all right?

ترتیب کلمات را تغییر دهید درست است؟

Rally him around?

او را دور جمع کن؟

No, rally around him.

نه، دور او جمع شوید.

That's the way to do it.

راهش همین است.

And that's all folks, awesome work to you well done for sticking

و این همه مردم، کار بسیار خوبی برای شما انجام

with me all the way through. I'm curious.

دادید که در تمام طول مسیر با من همراه بودید. من کنجکاو هستم.

How did you go?

چطور رفتی؟

I hope that there were a few new phrasal verbs in there or maybe

امیدوارم چند فعل عبارتی جدید در آنجا وجود داشته باشد یا شاید

some that you'd forgotten about that we've

برخی از آنها را فراموش کرده باشید که

sparked in your memory again.

دوباره در حافظه شما جرقه زده ایم.

Don't worry at all if you didn't get a couple of them right.

اصلاً نگران نباشید، اگر چند مورد از آنها را درست متوجه نشدید.

It's a really great thing that you've reviewed them now

این واقعاً عالی است که اکنون آنها را مرور کرده

and you can begin to lock all of those phrasal verbs

اید و می توانید دوباره تمام آن افعال عبارتی

back in your mind again, right? You're reviewing,

را در ذهن خود قفل کنید، درست است؟ دارید مرور می‌کنید،

you're checking, you're remembering.

بررسی می‌کنید، به یاد می‌آورید.

Just make sure that you practise using them now while they're still

فقط مطمئن شوید که استفاده از آنها را در حال حاضر تمرین کنید، در حالی که هنوز

fresh in your mind so maybe practise writing some sentences

در ذهن شما تازه هستند، بنابراین شاید نوشتن برخی جملات را

in a notebook or even add them into the comments below.

در یک دفترچه تمرین کنید یا حتی آنها را به نظرات زیر اضافه کنید.

If you've got doubts or you've got questions,

اگر شک دارید یا سؤالی دارید،

just add them into the comments, I'll be down there in

فقط آنها را به نظرات اضافه کنید، من در

the next few days to check them out.

چند روز آینده آنجا خواهم بود تا آنها را بررسی کنم.

So if you're ready to keep practising with me right now,

بنابراین اگر در حال حاضر آماده‌اید به تمرین با من ادامه دهید،

I've got lots of different English lessons here on the

من در اینجا در

mmmEnglish Youtube channel, grammar, vocabulary,

کانال mmmEnglish YouTube، گرامر، واژگان،

pronunciation, lots of Imitation Lessons so you can

تلفظ، درس‌های تقلید زیادی دارم تا

practise speaking with me.

بتوانید با من صحبت کنید.

Here are a couple of my favourite ones that will keep you busy

در اینجا چند مورد مورد علاقه من وجود دارد که شما را

until my next lesson comes out next week.

تا زمانی که درس بعدی من در هفته آینده منتشر شود، مشغول خواهد کرد.

Bye for now!

فعلا خداحافظ!