Phrasal Verbs: Give Something Up - Definition and Examples

Hello, this is Jack from tofluency.com, bringing you another English lesson that's going to

سلام، این جک از سایت tofluency.com است، یک درس انگلیسی دیگر را برای شما

have a look at the following phrasal verb: give up. So, to give up something or to give

آورده است که نگاهی به فعل عبارتی زیر خواهد داشت : dev up. بنابراین، از چیزی دست کشیدن یا چیزی را رها

something up.

کردن.

Now, I used this phrasal verb in one of the episodes of Ask Jack, where I answered a question

حالا من از این فعل عبارتی در یکی از قسمت های برنامه Ask Jack استفاده کردم، جایی که به سوالی

about making English part of a daily routine. So, let's have a look at how I used that,

در مورد تبدیل کردن زبان انگلیسی به یک برنامه روزانه پاسخ دادم. بنابراین، بیایید نگاهی به نحوه استفاده من از

and then we'll look at the definition and some more examples.

آن بیندازیم، و سپس به تعریف و چند مثال دیگر خواهیم پرداخت.

"However, it's also important to know that if you introduce more English into your life,

با این حال، همچنین مهم است که بدانید اگر انگلیسی بیشتری را وارد زندگی خود کنید،

then you have to give up other things."

باید چیزهای دیگر را کنار بگذارید.

During the video, I said, "However, it's also important to know that if you introduce more

در طول ویدئو، من گفتم: "با این حال، این نیز مهم است که بدانید اگر

English into your life, then you have to give up other things."

انگلیسی بیشتری را وارد زندگی خود کنید، پس باید چیزهای دیگر را رها کنید."

So, to give something up means to stop doing something. There are other ways to use this,

بنابراین، دست کشیدن از چیزی به معنای دست کشیدن از انجام کاری است. راه های دیگری نیز برای استفاده از آن وجود دارد،

but in this example, it means to stop doing something or to replace one thing with another.

اما در این مثال به معنای توقف انجام کاری یا جایگزینی کاری با چیز دیگر است.

An example I gave was that if you want to do more pronunciation drills or if you want

مثالی که زدم این بود که اگر می‌خواهید تمرین‌های تلفظ بیشتری انجام دهید یا اگر

to work more on your grammar, then you need to give something else up. An example of what

می‌خواهید بیشتر روی دستور زبان خود کار کنید، باید چیز دیگری را رها کنید. نمونه ای از چیزی

you might need to give up is spending time on the sofa watching television; or spending

که ممکن است لازم باشد از آن صرف نظر کنید، صرف وقت روی مبل و تماشای تلویزیون است. یا گذراندن

time with family; or playing sports.

وقت با خانواده؛ یا ورزش کردن

So, it means that there's always something that you need to give up if you want to do

بنابراین، به این معنی است که اگر می‌خواهید کاری را به زبان انگلیسی انجام دهید، همیشه چیزی وجود دارد که باید آن را رها کنید

something in English. However, like I said in the video, you can do English while doing

. با این حال، همانطور که در ویدیو گفتم، می توانید در عین حال کارهای

other things too.

دیگر را نیز به زبان انگلیسی انجام دهید.

So, let's have a look at more examples now.

بنابراین، بیایید در حال حاضر به نمونه های بیشتری نگاه کنیم.

"My dad gave up smoking a few years ago." So, I could also say, "My dad stopped smoking

پدرم چند سال پیش سیگار را ترک کرد. بنابراین، می‌توانم بگویم: "پدرم

a few years ago." "I need to give up working so hard." So, this means I'm working all the

چند سال پیش سیگار را ترک کرد." "من باید کار سخت را رها کنم." بنابراین، این بدان معناست که من همیشه

time and I need to stop working so hard.

کار می کنم و باید اینقدر سخت کار نکنم.

This last one is a little bit different: "I give up. I can't continue doing this." So,

این آخری کمی متفاوت است: "من تسلیم می شوم. نمی توانم به این کار ادامه دهم." بنابراین،

this is to stop doing something but it also means to admit defeat. I give up. So, this

این به معنای دست کشیدن از انجام کاری است، بلکه به معنای اعتراف به شکست است. من تسلیم می شوم. بنابراین،

might be when you're climbing a mountain and you're just so tired you have to stop. Or,

ممکن است زمانی باشد که در حال بالا رفتن از یک کوه هستید و آنقدر خسته هستید که مجبور به توقف شوید. یا،

for example, if you're like me, and you're working on a project at home, and you're not

برای مثال، اگر شما هم مثل من هستید، و روی پروژه ای در خانه کار می کنید، و در انجام آن مهارت چندانی

very good at doing that, then you might say, "I give up. I can't continue doing this."

ندارید، ممکن است بگویید: "من تسلیم می شوم. نمی توانم به این کار ادامه دهم. این."

So, my question for you in this video is this: Do you know someone who has tried to give

بنابراین، سوال من از شما در این ویدئو این است: آیا کسی را می شناسید که سعی

up smoking? If so, was it difficult for them?

کرده است سیگار را ترک کند؟ اگر چنین است، آیا برای آنها سخت بود؟

So leave your comments below this video, thanks for watching, and see you next time!

پس نظرات خود را در زیر این ویدیو بنویسید ، از تماشای شما متشکریم و دفعه بعد شما را می بینیم!