Linking Words in English | However, Instead, Therefore

Did you know that words such as however, instead meanwhile,

آیا می‌دانستید که کلماتی مانند «اما» در عوض در این میان

and therefore can help your speech to flow? In other words,

و بنابراین می‌توانند به جریان گفتار شما کمک کنند؟ به عبارت دیگر،

these words create smooth transitions from one sentence to the next.

این کلمات انتقال آرامی از یک جمله به جمله دیگر ایجاد می کنند.

I like to think of these words as building bridges between our

من دوست دارم به این کلمات به عنوان پل هایی بین

sentences or ideas,

جملات یا ایده هایمان فکر کنم،

and without those bridges there can be unexpected or abrupt

و بدون آن پل ها ممکن است شکاف های غیرمنتظره یا ناگهانی

gaps between those ideas leading to confusion among our

بین این ایده ها ایجاد شود که منجر به سردرگمی در بین

listeners right now, you might be thinking, that sounds great,

شنوندگان ما در حال حاضر شود، شاید فکر کنید، آنماری عالی به نظر

Annemarie would love to use those words and improve my flow,

می رسد. دوست دارم از آن کلمات استفاده کنم و جریان خود را بهبود بخشم،

but I'm not really sure how to use them or what these words mean and

اما من واقعاً مطمئن نیستم که چگونه از آنها استفاده کنم یا معنی این کلمات چیست و

I totally hear you. That's exactly why I'm doing this lesson today. Moreover,

کاملاً صدای شما را می شنوم. دقیقاً به همین دلیل است که امروز این درس را انجام می دهم. علاوه بر این،

these linking words are a crucial component to fluent

این کلمات پیوند دهنده یک مؤلفه حیاتی برای

cohesive communication in English.

ارتباطات منسجم روان در زبان انگلیسی هستند.

They help us connect ideas,

آنها به ما کمک می کنند تا ایده ها را به هم متصل کنیم،

show the relationship between sentences and create a logical

رابطه بین جملات را نشان دهیم و یک

flow of thought. In this particular Confident English lesson,

جریان منطقی فکر ایجاد کنیم. در این درس انگلیسی مطمئن،

we're going to focus on linking words that help you compare and contrast

ما بر روی پیوند دادن کلماتی تمرکز می‌کنیم که به شما کمک می‌کنند نمایش‌ها، علت و معلول را مقایسه و مقایسه کنید،

show, cause and effect,

indicate progression and much more along the way,

پیشرفت را نشان می‌دهد و خیلی چیزهای دیگر در طول مسیر،

you'll learn what common linking words such as, however,

شما خواهید آموخت که چه کلمات پیوند دهنده رایجی مانند، با این حال،

meanwhile and therefore mean and I'll share with you how to use them

در همین حال و بنابراین mean و من نحوه استفاده از آنها را با استفاده از مثال های عملی با شما به اشتراک خواهم گذاشت

using practical examples. By the end of this lesson,

. در پایان این درس،

you'll have a solid understanding of how to use these linking words

درک کاملی از نحوه استفاده از این کلمات پیوند دهنده

in your English communication for improved fluency and cohesion.

در ارتباطات انگلیسی خود برای بهبود تسلط و انسجام خواهید داشت.

But before we start, if you don't already know,

اما قبل از شروع، اگر از قبل نمی‌دانید،

I'm Annemarie with Speak Confident English.

من Annemarie هستم با Speak Confident English.

Everything I do is designed to help you get the confidence you want for your

هر کاری که من انجام می‌دهم برای کمک به شما در به دست آوردن اعتماد به نفسی که برای

life and work in English.

زندگی و کارتان به زبان انگلیسی می‌خواهید طراحی شده است.

One way I do that is by sharing weekly Confident English lessons where I

یکی از راه‌هایی که من این کار را انجام می‌دهم، اشتراک‌گذاری هفتگی درس‌های انگلیسی مطمئن است که در آن

highlight my top fluency and confidence-building strategies,

بهترین تسلط و استراتژی‌های اعتماد به نفس،

targeted vocabulary lessons,

درس‌های هدفمند واژگان،

and a focus on grammar topics such as this lesson on linking words

و تمرکز بر موضوعات گرامر مانند این درس در پیوند کلمات

in English. While you're here,

در انگلیسی را برجسته می‌کنم. وقتی اینجا هستید،

make sure you subscribe to my Speak Confident English channel so you never miss

مطمئن شوید که در کانال انگلیسی Speak Confident من مشترک شوید تا هرگز

one of these Confident English lessons. To start,

یکی از این درس‌های انگلیسی مطمئن را از دست ندهید. برای شروع،

let's get a clear understanding of how these linking words in

بیایید درک روشنی از نحوه کار این کلمات پیوند دهنده در

English or conjunctive adverbs work and why they're important.

انگلیسی یا قیدهای ربط و چرایی اهمیت آنها به دست آوریم. قید ربط قیدی

A conjunctive adverb is an adverb such as however or

است مانند اما یا

accordingly or an adverb phrase such as on the other

بر این اساس یا عبارت قیدی مانند از

hand or as a result that are used to connect

طرف دیگر یا در نتیجه برای اتصال

ideas together,

ایده ها به یکدیگر،

creating a bridge or a smooth transition from one idea to

ایجاد یک پل یا انتقال آرام از یک ایده به ایده

the next. These conjunctive adverbs are also known as linking words.

دیگر استفاده می شود. این قیدهای ربطی به عنوان کلمات پیوند دهنده نیز شناخته می شوند.

What's most important about these words is that they have a job to do in a

آنچه در مورد این کلمات مهم است این است که آنها در یک جمله وظیفه دارند

sentence.

.

This job includes showing the connection between

این کار شامل نشان دادن ارتباط بین

ideas or thoughts shared within one sentence.

ایده ها یا افکار مشترک در یک جمله است.

They also link ideas mentioned through two or more sentences,

آنها همچنین ایده های ذکر شده را از طریق دو یا چند جمله پیوند می دهند

and finally they clarify the relationship between ideas.

و در نهایت رابطه بین ایده ها را روشن می کنند.

What this really means is they help us clearly indicate when

این واقعاً به معنای این است که آنها به ما کمک می کنند به وضوح نشان دهیم که در

we are making a comparison or drawing contrasts.

حال مقایسه یا ترسیم تضادها هستیم.

They help us show cause and effect.

آنها به ما کمک می کنند علت و معلول را نشان دهیم.

They clearly indicate a progression or sequence and

آنها به وضوح یک پیشرفت یا توالی و

so much more.

موارد دیگر را نشان می دهند.

Before we take a look at our first category of conjunctive adverbs

قبل از اینکه نگاهی به دسته اول خود از قیدهای ربط

used for contrast,

استفاده شده برای کنتراست بیندازیم، می

I want to talk about how we use these linking words in written and

خواهم در مورد نحوه استفاده از این کلمات پیوند دهنده در ارتباطات نوشتاری و

spoken communication in writing, for example.

گفتاری در نوشتار صحبت کنم.

There are few specific rules we need to follow.

چند قانون خاص وجود دارد که باید از آنها پیروی کنیم.

I want you to take a look at this sentence and notice where we have the

می خواهم به این جمله نگاهی بیندازید و متوجه شوید که کجا قید

conjunctive adverb. My daughter broke her arm while climbing a tree.

ربط داریم. دخترم هنگام بالا رفتن از درخت دستش شکست.

Consequently,

در نتیجه،

she won't be able to write her homework for school for the next few weeks.

او نمی تواند برای چند هفته آینده تکالیف خود را برای مدرسه بنویسد.

When a conjunctive adverb connects two ideas within one

هنگامی که یک قید ربطی دو ایده را در یک

single sentence,

جمله به هم متصل می کند،

we use a semicolon before and then a comma after the

قبل از آن از یک نقطه ویرگول و سپس از یک کاما بعد از قید ربط استفاده می کنیم

conjunctive adverb. On the other hand,

. از سوی دیگر،

when a conjunctive adverb is used to connect ideas across several sentences or

هنگامی که یک قید ربطی برای اتصال ایده ها در چندین جمله یا

indicate a relationship within a sentence, it is followed by a comma.

نشان دادن رابطه در یک جمله استفاده می شود، یک کاما به دنبال آن می آید.

Here are two examples. Imagine your office is having a two day meeting.

در اینجا دو نمونه آورده شده است. تصور کنید دفتر شما یک جلسه دو روزه دارد.

Everyone is attending the first day except for one person.

همه در روز اول حضور دارند به جز یک نفر.

After you indicate who is joining on day one, you might say Lena however,

بعد از اینکه مشخص کردید چه کسی در روز اول می‌پیوندد، ممکن است بگویید لنا

is joining us for the meeting tomorrow or however Lena will

برای جلسه فردا به ما می‌پیوندد یا لنا

be joining us tomorrow. With those rules in mind,

فردا به ما می‌پیوندد. با در نظر گرفتن این قواعد،

let's take a look at our first group of conjunctive,

بیایید نگاهی به اولین گروه خود از کلمات ربط،

adverbs or linking words used for contrast.

قیدها یا پیوندهایی که برای کنتراست استفاده می شود بیاندازیم.

Here we're going to look at however, conversely instead,

در اینجا برعکس، به هر حال نگاه می کنیم،

and on the other hand, the word,

و از طرف دیگر، کلمه

however is used to indicate contrast or to

با این حال برای نشان دادن تضاد یا

contradict something that has been said previously and it means despite

تضاد با چیزی که قبلاً گفته شده است به کار می رود و به

whatever manner, way, or degree.

هر نحو، روش و درجه ای که باشد معنی می دهد.

Let's take a look at another sentence where we use the word however to indicate

بیایید نگاهی به جمله دیگری بیندازیم که در آن از کلمه اما برای نشان دادن

that contrast or contradiction.

آن تضاد یا تضاد استفاده می کنیم.

There may however be a good reason Nina couldn't come to the party.

اما ممکن است دلیل خوبی وجود داشته باشد که نینا نتوانست به مهمانی بیاید. البته

The initial assumption of course might be that there would never be a good

فرض اولیه ممکن است این باشد که هرگز

reason to not attend a party,

دلیل موجهی برای شرکت نکردن در یک مهمانی وجود نخواهد داشت،

but we're contradicting that assumption or belief with the statement that

اما ما این فرض یا باور را با این جمله که

perhaps Nina did have a good reason.

شاید نینا دلیل خوبی داشته است، در تضاد قرار دهیم.

Our second word conversely means in a reverse manner or the opposite way.

کلمه دوم ما برعکس به معنای معکوس یا برعکس است.

For example, Kelly has a sweet tooth. Conversely,

مثلا کلی شیرینی داره. برعکس،

her husband prefers savory foods.

شوهرش غذاهای شور را ترجیح می دهد.

The word instead is used to indicate substitution or

این کلمه در عوض برای نشان دادن جایگزینی یا

replacement. An alternative. For example,

جایگزینی استفاده می شود. یک جایگزین. مثلاً

we had planned to go to dinner and then to a movie,

برنامه ریزی کرده بودیم که به شام ​​برویم و بعد به سینما برویم،

but we were running late and by the time we got there the movie was over.

اما دیر می دویدیم و تا رسیدیم فیلم تمام شده بود.

Instead, we decided to go straight to the restaurant and just have dinner.

در عوض، تصمیم گرفتیم مستقیماً به رستوران برویم و فقط شام بخوریم.

The last one in this category is on the other hand like the word. However,

آخرین مورد در این دسته از طرف دیگر مانند کلمه است. با این حال،

this indicates contrast to a statement that was previously stated

این نشان دهنده تضاد با جمله ای است که قبلاً بیان شد

and we use it to present a different point of view. For example,

و ما از آن برای ارائه دیدگاه متفاوتی استفاده می کنیم . برای مثال،

I'd love for us to implement this new social media strategy. On the other hand,

من دوست دارم این استراتژی جدید رسانه های اجتماعی را اجرا کنیم. از طرف دیگر،

I think it's going to take much longer than we anticipate and we already have a

من فکر می‌کنم که خیلی بیشتر از آنچه پیش‌بینی می‌کنیم طول بکشد و ما در حال حاضر

number of projects that we're working on right now.

تعدادی پروژه داریم که در حال حاضر روی آنها کار می‌کنیم.

While linking words for contrast allow us to indicate opposing

در حالی که پیوند دادن کلمات برای تضاد به ما امکان می دهد

or contradicting statements,

گزاره های مخالف یا متضاد را نشان دهیم،

we can also use linking words for comparisons or similarities

می توانیم از کلمات پیوند دهنده برای مقایسه یا شباهت نیز استفاده کنیم

and two words we often use to do this are the words,

و دو کلمه ای که اغلب برای انجام این کار استفاده می کنیم، کلمات هستند،

likewise and similarly.

به همین ترتیب و مشابه. به

Likewise means in the same way. For example,

همین ترتیب به همین معنی است. به عنوان مثال،

we offer a great benefit package to our employees. Likewise,

ما یک بسته مزایای عالی به کارمندان خود ارائه می دهیم. به همین ترتیب،

we offer competitive salaries as well.

ما حقوق رقابتی نیز ارائه می دهیم.

The word similarly is used to mean in a like style

کلمه مشابه به معنای به

manner or way. For example,

شیوه ای مشابه به کار می رود. به عنوان مثال،

we all know cars need to stop at red lights. Similarly,

همه ما می دانیم که ماشین ها باید پشت چراغ قرمز توقف کنند. به طور مشابه،

cyclists must stop at red lights as well,

دوچرخه سواران نیز باید در چراغ قرمز توقف کنند،

and now let's take a look at four conjunctive adverbs used to indicate cause and

و اکنون بیایید نگاهی به چهار قید ربطی بیندازیم که برای نشان دادن علت و

effect. For this category, we're going to look at the words accordingly,

معلول استفاده می شود. برای این مقوله، ما بر این اساس به کلمات نگاه می کنیم،

hence, therefore,

بنابراین، بنابراین،

and consequently accordingly means in agreement with

و در نتیجه بر این اساس به معنی در توافق با

or correspondingly. For example, after a major storm in your area,

یا متناظر با آن است. به عنوان مثال، پس از یک طوفان بزرگ در منطقه شما،

you might see or hear this sentence, classes are canceled today.

ممکن است این جمله را ببینید یا بشنوید، کلاس ها امروز لغو می شوند.

Accordingly, you'll have an extra day to study for your upcoming exam.

بر این اساس، یک روز اضافی برای مطالعه برای امتحان آینده خود خواهید داشت.

The next word is,

کلمه بعدی این است،

hence this means because of a preceding fact or premise

از این رو این به دلیل یک واقعیت یا مقدمه قبلی

or a fact or premise that has come before. For example,

یا یک واقعیت یا مقدمه ای است که قبلاً آمده است. به عنوان مثال،

the project deadline has changed and will need to finish this earlier

مهلت پروژه تغییر کرده است و باید زودتر

than expected. Hence,

از زمان مورد انتظار به پایان برسد. از این رو،

we'll need everyone on the team to shift their focus to this project until

ما به همه اعضای تیم نیاز داریم تا تمرکز خود را روی این پروژه معطوف کنند تا پروژه

it's completed the next one. Therefore,

بعدی تکمیل شود. بنابراین،

this means for that reason,

این به آن دلیل،

for that cause or for that purpose.

برای آن علت یا برای آن منظور است.

For example,

به عنوان مثال،

let's say you've recently reserved a meeting location and then you discover

فرض کنید اخیراً یک مکان جلسه را رزرو کرده اید و سپس متوجه می شوید

that there was a mistake. You might hear this conversation,

که اشتباهی رخ داده است. ممکن است این مکالمه را بشنوید،

we accidentally double booked this room for your meeting,

ما به طور تصادفی این اتاق را برای جلسه شما دوبار رزرو کردیم،

therefore we'll have to ask you to move your meeting to a later time

بنابراین باید از شما بخواهیم جلسه خود را به زمان دیگری منتقل کنید

and lastly, consequently,

و در نهایت، در نتیجه،

this is used to mean as a negative result of something.

این به معنای نتیجه منفی چیزی است.

For example, I spent all my money on the renovations. Consequently,

مثلا من تمام پولم را خرج تعمیرات کردم. در نتیجه

I couldn't buy a new car.

نتوانستم ماشین جدیدی بخرم.

We have two more categories for linking words that help you create these smooth

ما دو دسته دیگر برای پیوند دادن کلمات داریم که به شما کمک می کند این

connections in your speech.

ارتباطات صاف را در گفتار خود ایجاد کنید.

The next category is conjunctive adverbs for

دسته بعدی قیدهای ربط برای

sequence or progression.

دنباله یا پیشرفت هستند.

This is particularly useful when you're communicating a process, for example,

این به ویژه زمانی مفید است که شما در حال برقراری ارتباط با فرآیندی هستید، برای مثال،

or giving someone instructions,

یا به کسی دستور می دهید،

and here we have four words we're going to review subsequently.

و در اینجا چهار کلمه داریم که متعاقباً بررسی می کنیم.

Then finally, and incidentally,

سپس در نهایت و اتفاقاً

the first one subsequently means at a later time or

اولی متعاقباً به معنای در زمان بعدی یا

following right after in a time or place.

بلافاصله پس از آن در یک زمان یا مکان است.

For example,

به عنوان مثال،

the third quarter losses were unforeseen and the company

زیان سه ماهه سوم پیش بینی نشده بود و شرکت

subsequently laid off 50 employees.

متعاقباً 50 کارمند خود را اخراج کرد.

In that sentence subsequently indicates that after one thing happened,

در آن جمله متعاقباً نشان می دهد که پس از یک اتفاق،

the third quarter losses, something else happened right Afterward.

ضرر سه ماهه سوم، اتفاق دیگری بلافاصله پس از آن رخ داد.

Our next word then can be used in the same way. In fact,

کلمه بعدی ما پس از آن می تواند به همان روش استفاده شود. در واقع

it has nearly the same meaning. For example,

تقریباً همین معنی را دارد. برای مثال،

we could follow up the last two sentences of the third quarter losses and

می‌توانیم دو جمله آخر زیان سه‌ماهه سوم و

the company layoff with then the company filed for bankruptcy.

اخراج شرکت را پیگیری کنیم و سپس شرکت اعلام ورشکستگی کند.

The word finally is used to indicate that we're at the end or the

کلمه در نهایت برای نشان دادن اینکه ما در پایان یا

conclusion of something.

نتیجه گیری چیزی هستیم استفاده می شود.

It can also mean ultimately or lastly. For example,

همچنین می تواند به معنای نهایی یا آخر باشد. به عنوان مثال،

if someone is giving an opinion and while doing so,

اگر شخصی نظری می دهد و در حین انجام این کار،

they give several reasons for having that opinion.

دلایل متعددی برای داشتن آن نظر ارائه می کند.

You might hear this at the end. Finally,

ممکن است در پایان این را بشنوید. در نهایت،

I believe it's important to advocate for gender equity in the workplace and our

من معتقدم که دفاع از برابری جنسیتی در محیط کار و

fourth word in this category. Incidentally,

چهارمین کلمه ما در این مقوله مهم است. اتفاقاً

this is used to introduce a related thought or idea and it comes

برای معرفی یک فکر یا ایده مرتبط استفاده می شود و

after the main topic or ideas mentioned, but with less importance.

بعد از موضوع یا ایده های اصلی ذکر شده می آید اما با اهمیت کمتر.

Let's say you recently went to a theater performance and you loved it,

فرض کنید اخیراً به یک اجرای تئاتر رفته اید و آن را دوست داشته اید،

so you've been recommending it to friends.

بنابراین آن را به دوستان خود توصیه کرده اید.

You have a friend who has decided to go,

دوستی دارید که تصمیم گرفته است برود،

but she's never been to this theater before. In that conversation you might say,

اما او قبلاً هرگز به این تئاتر نرفته است. در آن مکالمه ممکن است بگویید،

we loved the play incidentally,

اتفاقاً ما نمایشنامه را دوست داشتیم، به

remind me to send you directions to the theater and now our final category,

من یادآوری کن که برایت مسیرهای تئاتر را بفرستم و حالا دسته آخر ما،

conjunctive adverbs. For time.

قیدهای ربط. برای زمان. در

Here we're going to look at the words meanwhile later and now

اینجا ما قصد داریم بعداً به کلمات بیناً نگاه کنیم و

meanwhile means until something expected happens

اکنون به معنای تا زمانی که چیزی مورد انتظار اتفاق می افتد

or wow something else is happening. For example,

یا وای اتفاق دیگری می افتد. برای مثال،

perhaps you're following a series of steps to bake a cake. In that process,

شاید شما در حال انجام یک سری مراحل برای پخت کیک هستید. در این فرآیند،

you might see these two steps. After you take the cake out of the oven,

ممکن است این دو مرحله را مشاهده کنید. بعد از اینکه کیک را از فر خارج کردید،

the cake should cool for an hour. Meanwhile,

کیک باید یک ساعت خنک شود. در همین حین

you can begin preparing the buttercream. In other words,

می توانید شروع به تهیه باترکریم کنید. به عبارت دیگر،

while the cake is cooling, during that time, you can begin to do something else.

در حالی که کیک در حال خنک شدن است، در این مدت می توانید کار دیگری را شروع کنید.

Our next word is lately, which means of late or recently.

کلمه بعدی ما lately است که به معنای دیر یا اخیر است.

For example, lately I've been walking to work instead of taking the bus,

به عنوان مثال، اخیراً من به جای سوار شدن به اتوبوس، به سمت محل کارم پیاده می روم،

and finally the word now, which means at the present time,

و در نهایت کلمه now که به معنای در حال حاضر است،

it's also used when we're beginning to tell someone about something.

زمانی که ما شروع به گفتن چیزی به کسی می کنیم استفاده می شود.

Here are two examples.

در اینجا دو نمونه آورده شده است.

Now keep in mind New York is a busy city with millions of people.

حالا به خاطر داشته باشید که نیویورک شهری شلوغ با میلیون ها نفر است.

In that particular sentence, I'm not talking about the present moment.

در آن جمله خاص، من در مورد لحظه حال صحبت نمی کنم.

I'm actually using the word now to begin telling someone something

من در واقع از کلمه "اکنون" برای شروع به گفتن چیزی به کسی استفاده می کنم

and now here's a second example.

و اکنون در اینجا یک مثال دوم وجود دارد.

It took Xena many years to sharpen her skills.

زینا سال ها طول کشید تا مهارت های خود را تقویت کند.

Now she mentors young people across the city and with that you have

اکنون او به جوانان در سرتاسر شهر راهنمایی می‌کند و با این کار شما

multiple examples of conjunctive,

نمونه‌های متعددی از ربط،

adverbs or linking words that can be used to help you have smooth transitions

قید یا کلمات پیوند دهنده دارید که می‌توانند برای کمک به انتقال روان

and improve your flow. When you speak,

و بهبود جریان خود استفاده شوند. وقتی صحبت می کنید، می

I know these words can be challenging to learn and use,

دانم که یادگیری و استفاده از این کلمات می تواند چالش برانگیز باشد،

so I have an in-depth practice for you.

بنابراین یک تمرین عمیق برای شما دارم.

I'm going to share with you a couple of example paragraphs, and in doing so,

من قصد دارم چند پاراگراف مثال را با شما به اشتراک بگذارم ، و در انجام این کار، از

I want you to review the words you've learned here and try to identify

شما می خواهم کلماتی را که در اینجا یاد گرفته اید مرور کنید و سعی کنید

example words you could use to create links between these sentences or

کلمات نمونه ای را که می توانید برای ایجاد پیوند بین این جملات یا

ideas. Of course,

ایده ها استفاده کنید، شناسایی کنید. البته

you can share your example answers with me in the comments below,

می توانید نمونه پاسخ های خود را در نظرات زیر با من در میان بگذارید

and I'll include my answers in the comments as well.

و من نیز پاسخ های خود را در نظرات قرار می دهم .

Let's take a look at the first example paragraph.

بیایید نگاهی به پاراگراف مثال اول بیندازیم.

Stress is a common issue in today's fast paced world.

استرس یک مسئله رایج در دنیای پر سرعت امروز است. با چند تکنیک ساده

It can be managed effectively with some simple techniques.

می توان آن را به طور موثر مدیریت کرد .

Taking breaks throughout the day or going for a walk can help alleviate stress.

استراحت در طول روز یا پیاده روی می تواند به کاهش استرس کمک کند.

Meditating can help as well. What do you think?

مدیتیشن نیز می تواند کمک کند . شما چی فکر میکنید؟

What two words might you use in those sentences provided?

چه دو کلمه ای را می توانید در آن جملات ارائه شده استفاده کنید؟

And now let's take a look at a second example. For this one,

و حالا بیایید به مثال دوم نگاهی بیندازیم. برای این یکی،

I want you to imagine a team leader communicating in a meeting.

می‌خواهم یک رهبر تیم را در حال ارتباط در یک جلسه تصور کنید.

The scope of this product launch is much broader than initially anticipated.

دامنه عرضه این محصول بسیار گسترده تر از آنچه در ابتدا پیش بینی می شد است.

I'll need to reevaluate our priorities and we'll ask a few team members to shift

من باید اولویت‌هایمان را دوباره ارزیابی کنم و از چند نفر از اعضای تیم می‌خواهیم

their focus to the launch so we can meet our deadlines.

تمرکز خود را روی راه‌اندازی متمرکز کنند تا بتوانیم ضرب‌الاجل‌هایمان را رعایت کنیم.

Susan and Ahmed, I'll keep you on rebranding the campaign for X, Y,

سوزان و احمد، من همچنان شما را در تغییر نام کمپین برای شرکت X، Y،

Z company as we'll.

Z نگه می دارم. برای آن پروژه نیز

Have some important deadlines approaching for that project as well. Again,

ضرب الاجل های مهمی در نظر بگیرید . باز هم،

I'd love to know what two words you think could be used to create

من دوست دارم بدانم به نظر شما از چه دو کلمه می توان برای ایجاد

clear links in those sentences and those ideas.

پیوندهای واضح در آن جملات و آن ایده ها استفاده کرد.

If you found today's lesson helpful to you, I would love to know. As always,

اگر درس امروز برای شما مفید بود، دوست دارم بدانم. مثل همیشه،

you can tell me in one very simple way,

می‌توانید به یک روش بسیار ساده به من بگویید،

give this lesson a thumbs up here on YouTube and while you're at it,

این درس را اینجا در یوتیوب به اشتراک بگذارید و تا زمانی که در آن هستید،

don't forget to subscribe so you never miss one of my Confident English lessons.

فراموش نکنید که مشترک شوید تا هرگز یکی از درس‌های انگلیسی مطمئن من را از دست ندهید.

Thank you so much for joining me and I look forward to seeing you next time.

از اینکه به من پیوستید بسیار سپاسگزارم و مشتاقانه منتظر دیدار بعدی شما هستم.