LEARN 105 ENGLISH VOCABULARY WORDS | DAY 3

Today is our third day in our 30-day vocabulary  challenge for 2021. One new video a day for the  

امروز سومین روز چالش 30 روزه واژگان ما برای سال 2021 است. یک ویدیوی جدید در روز برای

next 30 days to help you learn and boost  your vocabulary. We're learning 105 words.  

30 روز آینده برای کمک به یادگیری و تقویت واژگان خود. ما در حال یادگیری 105 کلمه هستیم.

We're taking our words from the academic word  list so these are words you'll need to know if  

ما کلمات خود را از فهرست لغات آکادمیک می‌گیریم، بنابراین اینها کلماتی هستند که باید بدانید اگر

you're preparing for the IELTS or TOEFL exam, but  also if you read or watch news in English, or have  

برای امتحان آیلتس یا تافل آماده می‌شوید، همچنین اگر اخبار به زبان انگلیسی می‌خوانید یا تماشا می‌کنید، یا

conversations with native speakers. These are  intermediate words and they are useful, so grab  

با افراد بومی صحبت می‌کنید، باید بدانید. . این‌ها واژه‌های میانی هستند و مفید هستند، بنابراین

a friend have them join the challenge with you and  let's do this. As always, if you like this video,  

یکی از دوستانتان را بگیرید تا به چالش با شما بپیوندند و بیایید این کار را انجام دهیم. مثل همیشه، اگر این ویدیو را دوست دارید،

or you learned something new, please like and  subscribe with notifications, it means a lot.

یا چیز جدیدی یاد گرفته‌اید، لطفاً لایک کنید و با اعلان‌ها مشترک شوید، معنی زیادی دارد.

We're on day three and we're learning four  words today. I do have a download for you a  

ما در روز سوم هستیم و امروز چهار کلمه را یاد می گیریم . من برای شما

list of all the words with definitions and sample  sentences, as well as quizzes to make sure you're  

فهرستی از همه کلمات را با تعاریف و جملات نمونه و همچنین آزمون‌هایی دانلود می‌کنم تا مطمئن شوم که

really getting and remembering these words. You  can get that download by following this link,  

واقعاً این کلمات را می‌فهمید و به خاطر می‌آورید. می‌توانید با دنبال کردن این پیوند،

or the link in the video description. Today's  words are: significant, role, major, and period.  

یا پیوند موجود در توضیحات ویدیو، آن دانلود را دریافت کنید. کلمات امروزی عبارتند از: مهم، نقش، رشته اصلی و دوره.

And we're looking at the different ways these  words are used in various situations. For each  

و ما به روش‌های مختلف استفاده از این کلمات در موقعیت‌های مختلف نگاه می‌کنیم. برای هر

word, you'll get the definition, we'll cover the  pronunciation, you'll get to see up close footage  

کلمه، تعریف را دریافت می‌کنید، تلفظ را پوشش می‌دهیم، می‌توانید از نزدیک فیلمی

of the mouth saying this word, and we'll also  have five examples from real life English.

از دهانی که این کلمه را می‌گوید ببینید، و همچنین پنج مثال از زبان انگلیسی واقعی خواهیم داشت.

Our first word is SIGNIFICANT.  

اولین کلمه ما SIGNIFICANT است.

Significant. It's a four-syllable word  with second syllable stress. Make sure  

قابل توجه. این یک کلمه چهار هجایی با تاکید هجای دوم است. مطمئن شوید

those unstressed syllables are flatter, lower in  pitch. Sig-nificant. Ficant. Ficant. Significant.  

آن هجاهای بدون تأکید مسطح‌تر و بلندتر باشند . قابل توجه. فیکانت فیکانت قابل توجه.

As an adjective, it means large enough  to be noticed, or have an effect.  

به عنوان یک صفت، به معنای آنقدر بزرگ است که مورد توجه قرار گیرد یا تأثیر بگذارد.

Very important, there's a significant  difference between prices in the two stores.  

بسیار مهم است، تفاوت قابل توجهی بین قیمت‌ها در دو فروشگاه وجود دارد.

Let's again see this word up  close and in slow motion.

بیایید دوباره این کلمه را از نزدیک و در حرکت آهسته ببینیم.

And now we'll go to Youglish for five  examples of this word in real situations.

و اکنون به سراغ Youglish می‌رویم تا پنج نمونه از این کلمه در موقعیت‌های واقعی را بررسی کنیم.

The site is a work in progress  but it's significant progress.

سایت در حال انجام است، اما پیشرفت قابل توجهی دارد.

Significant progress. Not just a little  bit of progress, also not a whole,  

پیشرفت قابل توجه. نه فقط کمی پیشرفت، همچنین نه یک کل،

whole lot of progress but enough to be noticed  and have an effect. Significant progress.

کلی پیشرفت، بلکه به اندازه ای است که مورد توجه قرار گیرد و تأثیر بگذارد. پیشرفت قابل توجه.

The site is a work in progress  but it's significant progress.

سایت در حال انجام است، اما پیشرفت قابل توجهی دارد.

Here's another example.

در اینجا یک مثال دیگر است.

And here there are significant, quantifiable  racial disparities that cannot be ignored.

و در اینجا تفاوت‌های نژادی قابل‌توجهی وجود دارد که نمی‌توان آنها را نادیده گرفت.

Significant. Noticeable enough  to matter and have an effect.

قابل توجه. به اندازه کافی قابل توجه است که اهمیت داشته باشد و تأثیر بگذارد.

And here there are significant quantifiable  racial disparities that cannot be ignored.

و در اینجا تفاوت‌های نژادی قابل اندازه‌گیری وجود دارد که نمی‌توان آنها را نادیده گرفت.

Another example.

مثالی دیگر.

The question is: will you find something  that is scientifically significant?

سوال این است: آیا چیزی را پیدا خواهید کرد که از نظر علمی مهم باشد؟

Scientifically significant.  From a scientific perspective,  

از نظر علمی قابل توجه است. از منظر علمی،

enough to be noticed or have an effect.

به اندازه ای است که مورد توجه قرار گیرد یا تأثیر بگذارد.

The question is: will you find something  that is scientifically significant?

سوال این است: آیا چیزی را پیدا خواهید کرد که از نظر علمی مهم باشد؟

Here's another example.

در اینجا یک مثال دیگر است.

It is a significant problem around the  world, there's about one billion people.

این یک مشکل مهم در سراسر جهان است، حدود یک میلیارد نفر وجود دارد.

A significant problem. Maybe not a huge problem,  

یک مشکل قابل توجه شاید مشکل بزرگی نباشد،

but not a tiny problem either. Big enough  to have an effect to be important.

اما مشکل کوچکی هم نیست. به اندازه کافی بزرگ است که تأثیری داشته باشد تا مهم باشد.

It is a significant problem around the  world, there's about 1 billion people.

این یک مشکل مهم در سراسر جهان است، حدود 1 میلیارد نفر وجود دارد.

Here's our last example.

در اینجا آخرین نمونه ما است.

Shortly after I turned 30, I decided I wanted to  

مدت کوتاهی پس از اینکه 30 ساله شدم، تصمیم گرفتم که می‌خواهم

dedicate a significant amount of my  life to solving climate change.

بخش قابل توجهی از زندگی‌ام را به حل تغییرات آب و هوایی اختصاص دهم.

A significant amount of my time. Not all of  his time but a significant amount, enough  

مقدار قابل توجهی از وقت من. نه تمام وقت او، بلکه مقدار قابل توجهی، به اندازه کافی

to make a difference in his schedule, enough  to feel like he's really doing something.

برای ایجاد تغییر در برنامه او، به اندازه کافی برای اینکه احساس کند واقعاً دارد کاری انجام می دهد.

Shortly after I turned 30, I decided I wanted to  

مدت کوتاهی پس از اینکه 30 ساله شدم، تصمیم گرفتم که می‌خواهم

dedicate a significant amount of my  life to solving climate change.

بخش قابل توجهی از زندگی‌ام را به حل تغییرات آب و هوایی اختصاص دهم.

Next. The word ROLE.

بعد. کلمه ROLE.

We have the R  consonant, the OH diphthong, and the dark L.  

ما صامت R، دیفتانگ OH و نقش L تاریک را داریم

Role. Uhl, uhl. uhl. The dark L does affect  that diphthong. It's not row, row, role,  

. اوه، اوهل uhl L تیره بر آن دوفوتانگ تأثیر می گذارد . این ردیف، ردیف، نقش،

but it's role, more like a single sound, a  little bit more lip rounding. The tongue pulls  

نیست، بلکه نقش است، بیشتر شبیه یک صدای واحد، کمی بیشتر گرد کردن لب. زبان

back a little bit more. Role, uhl, uhl. And  then finally, the dark sound where the tongue  

کمی بیشتر به عقب می‌کشد. نقش، اوهل، اوهل. و سپس در نهایت، صدای تیره که در آن زبان

pushes down and back a bit more to make that dark  sound. The tongue tip can stay down. Role. Role.

کمی بیشتر به سمت پایین و عقب می راند تا آن صدای تاریک ایجاد شود. نوک زبان می تواند پایین بماند. نقش. نقش.

Noun, a character played by an actor  or a part that someone or something  

اسم، شخصیتی که توسط یک بازیگر بازی می‌شود یا بخشی که کسی یا

has in a particular activity or situation. I  had a minor role in the play. You played a role  

چیزی در یک فعالیت یا موقعیت خاص دارد. من نقش کوچکی در نمایشنامه داشتم. تو

in my decision to move to New York. Let's look  at this up close and in slow motion again.

در تصمیم من برای نقل مکان به نیویورک نقش داشتی. بیایید دوباره به این موضوع از نزدیک و در حرکت آهسته نگاه کنیم.

And now we'll go to Youglish for five  examples of this word in real situations.

و اکنون به سراغ Youglish می‌رویم تا پنج نمونه از این کلمه در موقعیت‌های واقعی را بررسی کنیم.

I think everybody here recognizes  the importance of a role model.

فکر می‌کنم همه اینجا اهمیت یک الگو را درک می‌کنند.

A role model. This is a common use of  role. A role model is someone you can  

یک الگو. این یک استفاده رایج از نقش است. یک الگو کسی است که

look to as a model person in that role.  An outstanding example, something that  

می‌توانید به عنوان یک فرد نمونه در آن نقش به او نگاه کنید. یک مثال برجسته، چیزی

you might strive to be yourself, to imitate. A  student who studies hard and gets good grades  

که ممکن است سعی کنید خودتان باشید و از آن تقلید کنید. دانش‌آموزی که به سختی درس می‌خواند و نمرات خوبی می‌گیرد،

could be a good role model for  another student who's struggling.

می‌تواند الگوی خوبی برای دانش‌آموز دیگری باشد که مشکل دارد.

I think everybody here recognizes  the importance of a role model.

فکر می‌کنم همه اینجا اهمیت یک الگو را درک می‌کنند.

Here's another example.

در اینجا یک مثال دیگر است.

Haley, what role would you play in a movie?

هیلی، چه نقشی را در یک فیلم بازی می کنید؟

A role in a movie is a part. I am playing  the role of the mother. Or she has a lead  

نقش در یک فیلم بخشی است. من نقش مادر را بازی می کنم . یا نقش اصلی

role. That means she's one  of the main characters.

دارد. یعنی او یکی از شخصیت‌های اصلی است.

Haley, what role would you play in a movie?

هیلی، چه نقشی را در یک فیلم بازی می کنید؟

Another example.

مثالی دیگر.

While the moon fulfills its  role of lighting the night,  

در حالی که ماه نقش خود را در روشنایی شب انجام می دهد،

it also serves key roles in the cycles of life.

نقش های کلیدی در چرخه های زندگی نیز ایفا می کند.

Its role in lighting the night. That's what it  does at night in that situation. When it's dark,  

نقش آن در روشنایی شب. این کاری است که در آن موقعیت در شب انجام می‌دهد. وقتی هوا تاریک است

the moon provides some light.

، ماه مقداری نور می دهد.

While the moon fulfills its  role of lighting the night,  

در حالی که ماه نقش خود را در روشنایی شب انجام می دهد،

it also serves key roles in the cycles of life.

نقش های کلیدی در چرخه های زندگی نیز ایفا می کند.

Here's another example.

در اینجا یک مثال دیگر است.

Our role as the foundation will be to help  facilitate an environmental education program.

نقش ما به عنوان بنیاد کمک به تسهیل برنامه آموزش محیط زیست خواهد بود.

Our role. The part we play, what we need to do,  

نقش ما نقشی که بازی می کنیم، کاری که باید انجام دهیم،

what is expected of us, how to  help facilitate this program.

آنچه از ما انتظار می رود، چگونه  به تسهیل این برنامه کمک کنیم.

Our role as the foundation will be to help  facilitate an environmental education program.

نقش ما به عنوان بنیاد کمک به تسهیل برنامه آموزش محیط زیست خواهد بود.

Here's our last example.

در اینجا آخرین نمونه ما است.

And also importantly, what  role does government have?

و همچنین مهمتر اینکه ، دولت چه نقشی دارد؟

What role does government have? What  should it do in and for society?

دولت چه نقشی دارد؟ چه کاری باید در جامعه و برای آن انجام دهد؟

And also importantly, what  role does government have.

و همچنین مهمتر اینکه دولت چه نقشی دارد.

Next the word MAJOR.   

بعد کلمه MAJOR.

It's an adjective,  it means very important. A large number or amount

این یک صفت است، به معنای بسیار مهم است. تعداد یا مقدار

or very serious. Researchers have announced  a major advance in the treatment of cancer.  

زیاد یا خیلی جدی. محققان از پیشرفت بزرگی در درمان سرطان خبر داده‌اند.

As a noun, it means the main subject studied by a  college or university student. He chose History as  

به عنوان یک اسم، به معنای موضوع اصلی مورد مطالعه توسط یک دانشجوی کالج یا دانشگاه است. او تاریخ را به عنوان رشتۀ

his major, and French as his minor. Let's  see this again up close and in slow motion.

خود و زبان فرانسه را به عنوان فرعی انتخاب کرد. بیایید دوباره این را از نزدیک و در حرکت آهسته ببینیم.

And now we'll go to Youglish for five  examples of this word in real situations.

و اکنون به سراغ Youglish می‌رویم تا پنج نمونه از این کلمه در موقعیت‌های واقعی را بررسی کنیم.

I started out as a math major in  college with an education minor.

من به عنوان یک رشته ریاضی در کالج با تحصیلات جزئی شروع کردم.

A math major. What she chose  to study in college. Actually,  

یک رشته ریاضی چیزی که او برای تحصیل در کالج انتخاب کرد. در واقع،

I was a Math major too. I majored in Applied  Math and Computer Science and also Music.

من هم رشته ریاضی بودم. من در ریاضی کاربردی و علوم کامپیوتر و همچنین موسیقی تحصیل کردم.

I started out as a math major in  college with an Education minor.

من به عنوان یک رشته ریاضی در کالج با تحصیلات جزئی شروع کردم.

Here's another example.

در اینجا یک مثال دیگر است.

And we've learned that there are major  differences in the ways that women and men  

و ما آموخته‌ایم که تفاوت‌های عمده‌ای در شیوه‌ای که زنان و مردان

experience disease.

بیماری را تجربه می‌کنند وجود دارد.

Major differences. That is big differences.

تفاوت های عمده این تفاوت های بزرگ است.

And we've learned that there are major differences  

و ما آموخته‌ایم که تفاوت‌های عمده‌ای

in the ways that women and  men experience disease.

در روش‌هایی که زنان و مردان بیماری را تجربه می‌کنند وجود دارد.

Another example.

مثالی دیگر.

The country lies along the delta  of three major European rivers.

این کشور در امتداد دلتای سه رودخانه بزرگ اروپایی قرار دارد.

Three major European rivers. That is  not minor rivers, not small rivers, but  

سه رودخانه بزرگ اروپایی نه رودخانه‌های کوچک، نه رودخانه‌های کوچک، بلکه

big rivers, important rivers.

رودخانه‌های بزرگ، رودخانه‌های مهم.

The country lies along the delta  of three major European rivers.

این کشور در امتداد دلتای سه رودخانه بزرگ اروپایی قرار دارد.

Here's another example. This caused major  delays in the development of the Falcon Heavy.

در اینجا یک مثال دیگر است. این باعث تاخیرهای عمده در توسعه فالکون هوی شد.

Major delays. Big delays. They  were way behind schedule.

تاخیرهای عمده تاخیرهای بزرگ آنها خیلی از برنامه عقب بودند.

This caused major delays in the  development of the Falcon Heavy.

این باعث تاخیرهای عمده در توسعه فالکون هوی شد.

Here's our last example.

در اینجا آخرین نمونه ما است.

This is not the last major  outbreak we're ever gonna see.

این آخرین شیوع بزرگی نیست که تا به حال شاهد آن خواهیم بود.

Major outbreak. A huge outbreak with  a lot of people getting sick.

شیوع بزرگ. شیوع بزرگی که در آن افراد زیادی بیمار می شوند.

This is not the last major  outbreak we're ever gonna see.

این آخرین شیوع بزرگی نیست که تا به حال شاهد آن خواهیم بود.

Our last word of this video is PERIOD.

آخرین کلمه ما از این ویدیو PERIOD است.

It's a three-syllable word with first-syllable  

این یک کلمه سه هجایی با تاکید هجای اول است

stress. The IH as in vowel is affected by schwa R.  It's not a pure IH but it's a little bit more like  

. IH در واکه تحت تأثیر schwa R است. این یک IH خالص نیست، اما کمی بیشتر شبیه

EE with the tongue being a little closer to  the roof of the mouth. So it's not ih-- pih--  

EE است و زبان کمی به سقف دهان نزدیکتر است. بنابراین دوره ih-- pih--   نیست

period, but it's pee-- ee-- per-- period.

، بلکه pee-- ee-- per-- دوره است.

As a noun, it means a length of time  during which something happens. The  

به عنوان یک اسم، به معنای مدت زمانی  است که در طی آن چیزی اتفاق می افتد.

period between Christmas and  New Year's Eve is very busy.  

فاصله بین کریسمس و سال نو بسیار شلوغ است.

As an adjective, it means about a particular  time in history. The actors wore period  

به عنوان یک صفت، به معنای مربوط به زمان خاصی در تاریخ است. بازیگران لباس‌های دوره‌ای

costumes from the 1800s. Let's see this word  up close and in slow motion one more time.

متعلق به دهه ۱۸۰۰ می‌پوشیدند. بیایید یک بار دیگر این کلمه را از نزدیک و در حرکت آهسته ببینیم.

And now we'll go to Youglish for five  examples of this word in real situations.

و اکنون به سراغ Youglish می‌رویم تا پنج نمونه از این کلمه در موقعیت‌های واقعی را بررسی کنیم.

It's also a time period that I particularly  love. I love the music from the 40's.

همچنین یک دوره زمانی است که من به طور خاص آن را دوست دارم. من عاشق موسیقی دهه 40 هستم.

A time period. A set length of time. What's  your favorite time period in history and why?

یک دوره زمانی مدت زمان تعیین شده دوره زمانی مورد علاقه شما در تاریخ چیست و چرا؟

It's also a time period that I particularly  love. I love the music from the 40's.

همچنین یک دوره زمانی است که من به طور خاص آن را دوست دارم. من عاشق موسیقی دهه 40 هستم.

Here's another example.

در اینجا یک مثال دیگر است.

How long is the incubation period for Covid-9?

دوره نهفتگی کووید-9 چقدر است؟

Incubation period. The length of time, how many  minutes, days, years, or weeks, for example.

دوره نفهتگی. مدت زمان، مثلاً چند دقیقه، روز، سال یا هفته.

How long is the incubation period for Covid-9?

دوره نهفتگی کووید-9 چقدر است؟

Another example.

مثالی دیگر.

Five percent of Russia was occupied and  often for a very brief period of time.

پنج درصد روسیه و اغلب برای مدت کوتاهی اشغال شده بود.

A brief period. Not very long.

یک دوره کوتاه خیلی طولانی نیست.

Five percent of Russia was occupied and  often for a very brief period of time.

پنج درصد روسیه و اغلب برای مدت کوتاهی اشغال شده بود.

Here's another example.

در اینجا یک مثال دیگر است.

They brought Nathan in, kept him in the  warmer for about 30 days. It was a very  

آنها ناتان را آوردند و حدود 30 روز او را در گرما نگه داشتند . این یک

scary period for all of us, we weren't  sure if he was going to survive or not.

دوره بسیار ترسناک برای همه ما بود، ما مطمئن نبودیم که او زنده بماند یا نه.

A very scary period. Those 30  days, that length of time.

یک دوره بسیار ترسناک آن 30 روز، آن مدت زمان.

They brought Nathan in. Kept him in the  warmer for about 30 days. It was a very  

آنها ناتان را آوردند. او را حدود 30 روز در گرمتر نگه داشتند. این یک

scary period for all of us we weren't  sure if he was going to survive or not.

دوره بسیار ترسناک برای همه ما بود که مطمئن نبودیم او زنده می‌ماند یا نه.

Here's another example.

در اینجا یک مثال دیگر است.

Well we've come to the end of our  time, and of course there is a lot  

خب، ما به پایان زمان خود رسیده‌ایم، و البته اطلاعات زیادی وجود دارد

of information we couldn't cover in such  a relatively short period of time.

که نتوانستیم در مدت زمان نسبتاً کوتاهی پوشش دهیم.

A short period of time. Not enough to  cover everything they could have said.

یک دوره زمانی کوتاه. برای پوشش دادن همه چیزهایی که می توانستند بگویند کافی نیست.

Well we've come to the end of our  time, and of course there is a lot  

خب، ما به پایان زمان خود رسیده‌ایم، و البته اطلاعات زیادی وجود دارد

of information we couldn't cover in such  a relatively short period of time.

که نتوانستیم در مدت زمان نسبتاً کوتاهی پوشش دهیم.

Seeing their real-life examples can really  help you understand how to use these words,  

دیدن مثال‌های واقعی آن‌ها واقعاً می‌تواند به شما کمک کند که چگونه از این کلمات استفاده کنید،

can't it? I have a challenge for you now.  Make up a sentence with one of these words,  

اینطور نیست؟ الان یه چالش برات دارم با یکی از این کلمات جمله بسازید،

and post it to social media, tag me, and use  the hashtag #rachelsenglish30daychallenge

و آن را در شبکه های اجتماعی پست کنید، مرا تگ کنید و از هشتگ #rachelsenglish30daychallenge

Don't be shy, you can do this. Our next video  comes out tomorrow at 10AM Philadelphia time,  

خجالتی نباشید، استفاده کنید، می توانید این کار را انجام دهید. ویدیوی بعدی ما فردا ساعت 10 صبح به وقت فیلادلفیا منتشر می‌شود

come back to learn four more vocabulary words.  In the meantime, keep your studies going with  

،   برای یادگیری چهار کلمه واژگان دیگر بازگردید. در عین حال، با   این ویدیو، مطالعات خود را ادامه دهید

this video, and check out my online  courses at rachelsenglishacademy.com  

و دوره‌های آنلاین من را در rachelsenglishacademy.com بررسی کنید

You'll become a more confident English  speaker. And please do remember to subscribe.  

شما انگلیسی‌زبان با اعتماد به نفس بیشتری خواهید شد . و لطفا به یاد داشته باشید که مشترک شوید.

I love being your English teacher. That's  it and thanks so much for using Rachel's  English.

من دوست دارم معلم زبان انگلیسی شما باشم. همین  و از اینکه از زبان انگلیسی راشل استفاده کردید بسیار سپاسگزاریم.