LEARN 105 ENGLISH VOCABULARY WORDS | DAY 7

It's day seven. We're rounding out our first week  of the 2021 vocabulary challenge. One video a day,  

روز هفتم است ما در حال تکمیل اولین هفته مان از چالش واژگان 2021 هستیم. یک ویدیو در روز،

every day, for 30 days. We're learning  105 words from the academic word list.  

هر روز، به مدت 30 روز. ما در حال یادگیری 105 کلمه از فهرست کلمات دانشگاهی هستیم.

So these are words you need to know if you're  preparing for the IELTS or the TOEFL exam,  

بنابراین اگر در حال آماده شدن برای آزمون آیلتس یا تافل هستید،

but also if you read or watch news in English,  or have conversations with native speakers.  

اما همچنین اگر اخبار را به زبان انگلیسی می‌خوانید یا تماشا می‌کنید، یا با افراد بومی صحبت می‌کنید، باید بدانید.

In other words, these are useful words, important  words that you will come across. You're learning  

به عبارت دیگر، اینها کلمات مفیدی هستند، کلمات مهمی که با آنها برخورد خواهید کرد.

four new words today with tons of real life  examples. So grab your friends have them join  

امروز با هزاران مثال از زندگی واقعی، چهار کلمه جدید یاد می‌گیرید. پس دوستانتان را بگیرید تا

the challenge with you, and let's do this. When  you learn a new word, make up your own sentence,  

با شما به چالش بپیوندند و بیایید این کار را انجام دهیم. وقتی کلمه جدیدی یاد می‌گیرید، جمله خود را بسازید

record yourself in a video saying that sentence  and post to social media using the hashtag  

، خودتان را در یک ویدیو با گفتن آن جمله ضبط کنید و با هشتگ #rachelsenglish30daychallenge در رسانه‌های اجتماعی پست کنید

#rachelsenglish30daychallenge And as always, if  you like this video or you learned something new,  

و مثل همیشه، اگر این ویدیو را دوست دارید یا چیز جدیدی یاد گرفتید،

please like and subscribe with  notifications. It means a lot.

لطفاً لایک کنید و مشترک شوید. با اعلان‌ها معنی زیادی دارد.

Don't forget there's a download to go with  this video. A list of all the words with  

فراموش نکنید که یک بارگیری برای این ویدیو وجود دارد. فهرستی از همه کلمات با

definitions and sample sentences, as well as  quizzes to make sure you're really getting  

تعاریف و جملات نمونه، و همچنین آزمون‌هایی برای اطمینان از اینکه واقعاً

and remembering these words. You can get that  download by following this link, or the link  

این کلمات را می‌فهمید و به خاطر می‌آورید. می‌توانید با دنبال کردن این پیوند یا پیوند

in the video description. Today's four words  are: EXPORT, DISTRIBUTE, SECTOR, and PERCENT,  

در توضیحات ویدیو، آن دانلود را دریافت کنید. چهار کلمه امروزی عبارتند از: صادرات، توزیع، بخش، و درصد،

and we're looking at the different ways these  words are used in various situations. For each  

و ما در حال بررسی روش‌های مختلف استفاده از این کلمات در موقعیت‌های مختلف هستیم. برای هر

word, you'll learn the definition, we'll go  over the pronunciation, you'll get to see  

کلمه، تعریف را یاد می گیرید، تلفظ را مرور می کنیم،

the pronunciation up close and in slow motion, and  we'll have five examples from real life English.

تلفظ را از نزدیک و با حرکت آهسته می بینید، و پنج مثال از زبان انگلیسی واقعی خواهیم داشت.

First EXPORT. Export. The verb form has  two pronunciations with different stress.  

اولین صادرات صادرات. فرم فعل دارای دو تلفظ با استرس متفاوت است.

Export or export. It's a verb, and it means to  send a product to be sold in another country.  

صادرات یا صادرات. این یک فعل است و به معنای ارسال یک محصول برای فروش در کشور دیگری است. در سال 2019

About 90 countries exported oil to the US  in 2019. As a noun or adjective, it has  

حدود 90 کشور نفت به ایالات متحده صادر کردند. به عنوان اسم یا صفت، دارای

first syllable stress, export, and it's a product  that's sent to another country to be sold there.  

تاکید هجای اول، صادرات، و محصولی است که به کشور دیگری فرستاده می‌شود تا در آنجا فروخته شود.

Exports to China have risen this year. Let's  look again up close and in slow motion.

صادرات به چین در سال جاری افزایش یافته است. بیایید دوباره از نزدیک و با حرکت آهسته نگاه کنیم.

And now we'll go to Youglish for five  examples of this word in real situations.

و اکنون به سراغ Youglish می‌رویم تا پنج نمونه از این کلمه در موقعیت‌های واقعی را بررسی کنیم.

We export products, cars, widgets, etcetera.

ما محصولات، ماشین‌ها، ابزارک‌ها و غیره را صادر می‌کنیم.

Things the country makes and  sells in another country. Exports.

چیزهایی که کشور می سازد و در کشور دیگری می فروشد. صادرات.

We export products, cars, widgets, etcetera.

ما محصولات، ماشین‌ها، ابزارک‌ها و غیره را صادر می‌کنیم.

Another example.

مثالی دیگر.

One of its top export markets is Japan.

یکی از مهمترین بازارهای صادراتی آن ژاپن است.

Top export markets. One of the top countries  where a company sells its product is Japan.

بازارهای صادراتی برتر یکی از کشورهای برتر که یک شرکت در آن محصول خود را به فروش می رساند، ژاپن است.

One of its top export markets is Japan.

یکی از مهمترین بازارهای صادراتی آن ژاپن است.

Here's another example.

در اینجا یک مثال دیگر است.

Of all the goods that we export to the world,  only one percent still goes to sub-Saharan Africa.

از همه کالاهایی که به جهان صادر می‌کنیم، فقط یک درصد هنوز به کشورهای جنوب صحرای آفریقا می‌رود.

Goods, that's another word for products. Of all  the things we make and sell to other countries,  

کالاها، این کلمه دیگری برای محصولات است. از همه چیزهایی که می‌سازیم و به کشورهای دیگر می‌فروشیم،

less than one percent is  sold to sub-Saharan Africa.

کمتر از یک درصد به کشورهای جنوب صحرای آفریقا فروخته می‌شود.

Of all the goods that we export to the world,  only one percent still goes to sub-Saharan Africa.

از همه کالاهایی که به جهان صادر می‌کنیم، فقط یک درصد هنوز به کشورهای جنوب صحرای آفریقا می‌رود.

Here's another example.

در اینجا یک مثال دیگر است.

Elsa hopes to export the idea of a  birding trail to other national parks.

السا امیدوار است که ایده یک مسیر پرنده را به دیگر پارک‌های ملی صادر کند.

Export the idea. So this verb can be used not just  with products but thoughts and culture. And it can  

ایده را صادر کنید. بنابراین این فعل را می‌توان نه فقط با محصولات، بلکه با افکار و فرهنگ استفاده کرد. و

be used like this not just to other countries,  but to places within the country. For example,  

می‌توان آن را به این صورت نه فقط در کشورهای دیگر، بلکه در مکان‌های داخل کشور استفاده کرد. به عنوان مثال،

here, the idea was developed at a national park,  and they're hoping other national parks will  

اینجا، این ایده در یک پارک ملی ایجاد شد، و آنها امیدوارند که پارک‌های ملی دیگر

want to do the same thing. They're hoping to tell  other parks what they've done and export the idea.

بخواهند همین کار را انجام دهند. آنها امیدوارند به سایر پارک‌ها بگویند که چه کرده‌اند و این ایده را صادر کنند.

Elsa hopes to export the idea of a  birding trail to other national parks.

السا امیدوار است که ایده یک مسیر پرنده را به دیگر پارک‌های ملی صادر کند.

Here's our last example.

در اینجا آخرین نمونه ما است.

And to this day, bananas and plantains alone  make up about 15 percent of all exports.

و تا به امروز، موز و چنار به تنهایی حدود 15 درصد از کل صادرات را تشکیل می دهند.

All exports. Of all goods being sold to another  country, 15 percent are bananas and plantains.

کلیه صادرات از کل کالاهایی که به کشور دیگری فروخته می شود، 15 درصد موز و چنار است.

And to this day, bananas and plantains alone  make up about 15 percent of all exports.

و تا به امروز، موز و چنار به تنهایی حدود 15 درصد از کل صادرات را تشکیل می دهند.

The next word is DISTRIBUTE. Distribute.  It's a verb that means to give or deliver  

کلمه بعدی DISTRIBUTE است. توزیع کردن. این یک فعل است که به معنای دادن یا تحویل دادن

something to people or businesses. Millions of  masks have been distributed to stores around  

چیزی به افراد یا مشاغل است. از زمان شروع همه‌گیری، میلیون‌ها ماسک در فروشگاه‌های سراسر جهان توزیع شده است

the world since the pandemic began. Let's  look again up close and in slow motion.

. بیایید دوباره از نزدیک و با حرکت آهسته نگاه کنیم.

And now we'll go to Youglish for five  examples of this word in real situations.

و اکنون به سراغ Youglish می‌رویم تا پنج نمونه از این کلمه در موقعیت‌های واقعی را بررسی کنیم.

How do you distribute leadership?

چگونه رهبری را توزیع می کنید؟

Distribute leadership. So here, we're  talking about equality, a characteristic  

رهبری را توزیع کنید. بنابراین در اینجا، ما درباره برابری صحبت می‌کنیم، یک ویژگی

and not a thing. It's similar to the concept  of exporting an idea. Distributing leadership.  

و نه یک چیز. این شبیه به مفهوم صادرات یک ایده است. توزیع رهبری

How do you take this quality and develop it in  others, in a way, delivering this quality to them?

چگونه این کیفیت را می‌گیرید و آن را در دیگران توسعه می‌دهید ، به نحوی که این کیفیت را به آنها ارائه می‌دهید؟

How do you distribute leadership?

چگونه رهبری را توزیع می کنید؟

Here's another example.

در اینجا یک مثال دیگر است.

She had to distribute them herself.

او مجبور شد خودش آنها را توزیع کند.

She had to give them out. Deliver them herself.

او باید آنها را بیرون می داد. خودش تحویلشون بده

She had to distribute them herself.

او مجبور شد خودش آنها را توزیع کند.

Here's another example.

در اینجا یک مثال دیگر است.

We distribute milk and eggs and chicken  and peanut butter and rice and beans.

ما شیر و تخم مرغ و مرغ و کره بادام زمینی و برنج و لوبیا را توزیع می کنیم.

They deliver this food, give it to them.

این غذا را تحویل می دهند، به آنها بدهید.

We distribute milk and eggs and chicken  and peanut butter and rice and beans.

ما شیر و تخم مرغ و مرغ و کره بادام زمینی و برنج و لوبیا را توزیع می کنیم.

Another example.

مثالی دیگر.

And we distribute that fat in  different places based on hormones.

و آن چربی را بر اساس هورمون‌ها در مکان‌های مختلف توزیع می‌کنیم.

Distribute that fat. That fat is  delivered to different parts of the body.

آن چربی را تقسیم کنید. این چربی به قسمت‌های مختلف بدن منتقل می‌شود.

And we distribute that fat in  different places based on hormones.

و آن چربی را بر اساس هورمون‌ها در مکان‌های مختلف توزیع می‌کنیم.

Here's our last example.

در اینجا آخرین نمونه ما است.

We really want to integrate ourselves  in these communities and take ideas  

ما واقعاً می‌خواهیم خودمان را در این جوامع ادغام کنیم و ایده‌هایی را

from local people that we then help to distribute.

از مردم محلی بگیریم که سپس به توزیع آنها کمک می‌کنیم.

Again, talking about ideas and not  objects. Distribute ideas, hand them out,  

باز هم، صحبت در مورد ایده ها و نه اشیاء. ایده‌ها را توزیع کنید، آن‌ها را پخش کنید،

pass on valuable information.

اطلاعات ارزشمندی را منتقل کنید.

We really want to integrate ourselves  in these communities and take ideas  

ما واقعاً می‌خواهیم خودمان را در این جوامع ادغام کنیم و ایده‌هایی را

from local people that we then help to distribute.

از مردم محلی بگیریم که سپس به توزیع آنها کمک می‌کنیم.

Our next word is SECTOR. Sector. As part  of the KT cluster, the T is very light,  

کلمه بعدی ما SECTOR است. بخش. به عنوان بخشی از خوشه KT، T بسیار سبک است،

it might even sound like a very light D.  Sector. Sector. It's a noun, it means a  

حتی ممکن است مانند یک بخش D بسیار سبک به نظر برسد . بخش. این یک اسم است، به معنای

part of an economy that includes certain kinds  of jobs, like industry, agriculture, service.  

بخشی از اقتصاد است که شامل انواع خاصی از مشاغل، مانند صنعت، کشاورزی، خدمات است.

New York is the center of the financial sector in  the U.S. Let's look again at the pronunciation.

نیویورک مرکز بخش مالی در ایالات متحده است. بیایید دوباره به تلفظ نگاه کنیم.

And now, we'll go to Youglish for five  examples of this word in real situations.

و اکنون به سراغ Youglish می‌رویم تا پنج نمونه از این کلمه را در موقعیت‌های واقعی ببینیم.

And we think that government-collected  data could do a few things that  

و ما فکر می‌کنیم که داده‌های جمع‌آوری‌شده توسط دولت می‌تواند کارهایی را انجام دهد که

the private sector won't do on its own.

بخش خصوصی به تنهایی انجام نمی‌دهد.

The private sector.  

بخش خصوصی.

This is used to separate private businesses  and organizations from the government.

این برای جدا کردن کسب‌وکارها و سازمان‌های خصوصی از دولت استفاده می‌شود.

And we think that government-collected  data could do a few things that  

و ما فکر می‌کنیم که داده‌های جمع‌آوری‌شده توسط دولت می‌تواند کارهایی را انجام دهد که

the private sector won't do on its own.

بخش خصوصی به تنهایی انجام نمی‌دهد.

Here's another example.

در اینجا یک مثال دیگر است.

They're focusing narrowly on the tech sector.

آنها تمرکز محدودی روی بخش فناوری دارند.

The tech sector. Technology. Things like  hardware and software apps, that kind of thing.

بخش فناوری فن آوری. چیزهایی مانند برنامه‌های سخت‌افزاری و نرم‌افزاری، از این قبیل.

They're focusing narrowly on the tech sector.

آنها تمرکز محدودی روی بخش فناوری دارند.

Let's go on to our next example.

بیایید به مثال بعدی خود برویم.

The agricultural sector is doing very well.

بخش کشاورزی بسیار خوب است.

Agricultural sector. That part of the economy  that has to do with farming and growing food.

بخش کشاورزی. بخشی از اقتصاد که با کشاورزی و پرورش مواد غذایی مرتبط است.

The agricultural sector is doing very well.

بخش کشاورزی بسیار خوب است.

Another example.

مثالی دیگر.

A couple years ago, I was in northern Nigeria,  talking to justice sector professionals.

چند سال پیش، در شمال نیجریه بودم و با متخصصان بخش عدالت صحبت می‌کردم.

Justice sector. The part of the  government relating to the court system.

بخش دادگستری بخشی از دولت مربوط به سیستم دادگاه.

A couple years ago, I was in northern Nigeria  talking to justice sector professionals.

چند سال پیش، در شمال نیجریه بودم و با متخصصان بخش عدالت صحبت می‌کردم.

Here's our last example.

در اینجا آخرین نمونه ما است.

A friend of my mother’s is somebody  who's in the interior design sector.

یکی از دوستان مادرم کسی است که در بخش طراحی داخلی است.

Interior design sector. Jobs and work relating  to the design of the interior of spaces,  

بخش طراحی داخلی مشاغل و کارهای مربوط به طراحی داخلی فضاها،

things like furniture, and décor.

مواردی مانند مبلمان و دکوراسیون.

A friend of my mother’s is somebody  who's in the interior design sector.

یکی از دوستان مادرم کسی است که در بخش طراحی داخلی است.

Our last word today is PERCENT. Percent.  It's a noun, it means one part in a hundred,  

آخرین کلمه امروز ما PERCENT است. درصد این یک اسم است، به معنای یک جزء در صد است

an amount that's equal to one, one  hundredth of something. Water covers  

،   مقداری که برابر با یک، صدم یک چیزی است. آب

more than 70 percent of the Earth's surface.  Let's look again up close and in slow motion.

بیش از 70 درصد از سطح زمین را پوشانده است. بیایید دوباره از نزدیک و در حرکت آهسته نگاه کنیم.

This word is pretty straightforward, isn't it? But  still, we'll go to Youglish to see five examples.

این کلمه خیلی سرراست است، اینطور نیست؟ اما همچنان، برای دیدن پنج نمونه به Youglish می‌رویم.

We recovered 75% of the computers that he sold.

ما 75 درصد از کامپیوترهایی را که او فروخت بازیابی کردیم.

75 percent. Three-quarters of all computers sold.

75 درصد سه چهارم کل کامپیوترهای فروخته شده

We recovered 75% of the computers that he sold.

ما 75 درصد از کامپیوترهایی را که او فروخت بازیابی کردیم.

Here's another example.

در اینجا یک مثال دیگر است.

Only 20% of people sent the  message to their friend.

فقط 20٪ از مردم پیام را برای دوست خود ارسال کردند.

Just 20% out of 100 people did this.

فقط 20 درصد از 100 نفر این کار را انجام دادند.

Only 20% of people sent the  message to their friend.

فقط 20٪ از مردم پیام را برای دوست خود ارسال کردند.

Here's another example.

در اینجا یک مثال دیگر است.

But at the end of his life, the result was that  he had only signed ten percent of his paintings.

اما در پایان زندگی‌اش، نتیجه این بود که او فقط ده درصد از نقاشی‌هایش را امضا کرده بود.

He signed just one out of  every ten of his paintings.

او از هر ده نقاشی خود فقط یکی را امضا کرد.

But at the end of his life the result was that  he had only signed ten percent of his paintings.

اما در پایان زندگی او نتیجه این بود که او فقط ده درصد از نقاشی هایش را امضا کرده بود.

Another example.

مثالی دیگر.

Oxygen levels have been estimated to have been as  low as 15 percent compared to today's 21 percent.

تخمین زده می شود که سطح اکسیژن در مقایسه با 21 درصد امروزی، 15 درصد پایین باشد.

Comparing two percentages, so not a  raw amount of oxygen, not a number,  

مقایسه دو درصد، بنابراین نه مقدار خام اکسیژن، نه یک عدد،

but a percent as it relates to the whole.

بلکه درصدی که به کل مربوط می شود.

Oxygen levels have been estimated to have been as  low as 15 percent compared to today's 21 percent.

تخمین زده می شود که سطح اکسیژن در مقایسه با 21 درصد امروزی، 15 درصد پایین باشد.

Here's our last example.

در اینجا آخرین نمونه ما است.

The price of an antibiotic went  up by 400 percent overnight.

قیمت آنتی بیوتیک یک شبه 400 درصد افزایش یافت.

Went up 400 percent. You might also hear  someone say the price went up by 4x overnight.

400 درصد افزایش یافت. همچنین ممکن است بشنوید که یکی می گوید قیمت یک شبه 4 برابر افزایش یافته است.

The price of an antibiotic  went up by 400 overnight.

قیمت یک آنتی بیوتیک یک شبه 400 افزایش یافت.

Seeing their real-life examples can really  help you understand how to use these words,  

دیدن مثال‌های واقعی آن‌ها واقعاً می‌تواند به شما کمک کند که چگونه از این کلمات استفاده کنید،

can't it? I have a challenge for you now.  Make up a sentence with one of these words,  

اینطور نیست؟ الان یه چالش برات دارم با یکی از این کلمات جمله بسازید،

and post it to social media, tag me, and use  the hashtag #rachelsenglish30daychallenge

و آن را در شبکه های اجتماعی پست کنید، مرا تگ کنید و از هشتگ #rachelsenglish30daychallenge

Don't be shy, you can do this. Our next video  comes out tomorrow at 10AM Philadelphia time,  

خجالتی نباشید، استفاده کنید، می توانید این کار را انجام دهید. ویدیوی بعدی ما فردا ساعت 10 صبح به وقت فیلادلفیا منتشر می‌شود

come back to learn four more vocabulary words.  In the meantime, keep your studies going with  

،   برای یادگیری چهار کلمه واژگان دیگر بازگردید. در عین حال، با   این ویدیو، مطالعات خود را ادامه دهید

this video, and check out my online  courses at rachelsenglishacademy.com  

و دوره‌های آنلاین من را در rachelsenglishacademy.com بررسی کنید

You'll become a more confident English  speaker. And please do remember to subscribe.  

شما انگلیسی‌زبان با اعتماد به نفس بیشتری خواهید شد . و لطفا به یاد داشته باشید که مشترک شوید.

I love being your English teacher. That's it  and thanks so much for using Rachel's English.

من دوست دارم معلم زبان انگلیسی شما باشم. همین و از اینکه از انگلیسی راشل استفاده کردید بسیار سپاسگزاریم.