LEARN 105 ENGLISH VOCABULARY WORDS | DAY 15

It's day 15. That means we're halfway through your  30 Day Vocabulary Challenge. One video a day every  

روز 15 است. این بدان معناست که ما در نیمه راه چالش 30 روزه واژگان شما هستیم. هر روز یک ویدیو به

day for 30 days. You're learning 105 words from  the academic word list, words you'll need to know  

مدت 30 روز. شما در حال یادگیری 105 کلمه از فهرست لغات آکادمیک هستید، کلماتی که باید بدانید

if you're preparing for the IELTS or TOEFL exam,  but also if you read or watch the news in English,  

اگر برای امتحان آیلتس یا تافل آماده می‌شوید، همچنین اگر اخبار را به زبان انگلیسی می‌خوانید یا تماشا می‌کنید،

or have conversation with native speakers. These  are intermediate words, very much so a part of  

یا با افراد بومی صحبت می‌کنید. اینها کلمات میانی هستند، تا حد زیادی بخشی از

everyday conversation. We're going to study  them in real situations so your understanding  

مکالمه روزمره. ما آنها را در موقعیت‌های واقعی مطالعه می‌کنیم تا درک

will go beyond simply memorizing a definition. So  grab your friends, have them join the challenge,  

شما فراتر از به خاطر سپردن یک تعریف باشد. بنابراین دوستان خود را بگیرید، از آنها بخواهید به چالش بپیوندند،

and let's do this. As always, if you like  this video or you learned something new,  

و بیایید این کار را انجام دهیم. مثل همیشه، اگر این ویدیو را دوست دارید یا چیز جدیدی یاد گرفته‌اید،

please like and subscribe with notifications.  I'd love to have you as my student.  

لطفاً لایک کنید و با اعلان‌ها مشترک شوید. من دوست دارم شما را به عنوان شاگرد خود داشته باشم.

During these 30 days, we're learning 105  words together. I do have a download for you,  

در این 30 روز، 105 کلمه را با هم یاد می‌گیریم. من برای شما یک دانلود دارم

a list of all the words with definitions and  sample sentences, as well as quizzes to make  

،   فهرستی از همه کلمات با تعاریف و جملات نمونه، و همچنین آزمون‌هایی که

sure you're really getting and remembering these  words. You can get that download by following  

مطمئن شوم که واقعاً این کلمات را می‌فهمید و به خاطر می‌آورید. می‌توانید با دنبال کردن

this link or the link in the video description. Our first word today is CATEGORIES.

این پیوند یا پیوند موجود در توضیحات ویدیو، آن دانلود را دریافت کنید. اولین کلمه امروز ما CATEGORIES است.

A four syllable word with first syllable stress with  that AA vowel there: caa-- caa-- cate-- cate--  

یک کلمه چهار هجا با تاکید بر هجای اول با آن واکه AA: caa-- caa-- cate-- cate--

categories. Categories. It's a noun, groups of  people or things that are similar in some way.  

دسته‌ها. دسته بندی ها. این یک اسم، گروهی از افراد یا چیزهایی است که به نوعی شبیه به هم هستند.

Bodybuilders compete in categories  according to their weight.  

بدنسازان با توجه به وزنشان در دسته بندی ها رقابت می کنند.

Let's look again up close and in slow motion. 

بیایید دوباره از نزدیک و در حرکت آهسته نگاه کنیم.

And now we'll go to Youglish to see  five examples of this word in context. 

و اکنون به Youglish می‌رویم تا پنج نمونه از این کلمه را در متن ببینیم.

Those are the five categories  that they're looking at. 

اینها پنج دسته  هستند که آنها به آنها نگاه می کنند.

Categories. Types or subgroups. An everyday  encounter with categories is types of food,  

دسته بندی ها. انواع یا زیر گروه ها یک مواجهه روزمره با دسته‌ها، انواع غذا،

fruits, vegetables, carbohydrates, proteins,  and so on. These are food categories. 

میوه‌ها، سبزیجات، کربوهیدرات‌ها، پروتئین‌ها و غیره است. اینها دسته های غذایی هستند.

Those are the five categories  that they're looking at. 

اینها پنج دسته  هستند که آنها به آنها نگاه می کنند.

Here's another example. The way that we look at it  

در اینجا یک مثال دیگر است. نگاهی که ما به آن

is there's sort of two categories of  films that we'll be making in the future. 

داریم این است که در آینده دو دسته از فیلم‌ها را خواهیم ساخت.

Categories of film. He's talking about  

دسته بندی فیلم ها او درباره

one, blockbusters, when producers  have lots of money to spend, and  

یکی از فیلم‌های پرفروش صحبت می‌کند، وقتی تهیه‌کنندگان پول زیادی برای خرج کردن دارند، و

two, independent films, lower budgets, they  tend to be very unique. Two different groupings. 

دو فیلم مستقل، بودجه‌های پایین‌تر، آن‌ها بسیار منحصربه‌فرد هستند. دو گروه بندی متفاوت

The way that we look at it is there's  sort of two categories of films  

نگاهی که ما به آن داریم این است که در آینده به نوعی دو دسته از

that we'll be making in the future. Let's see another example. 

فیلم‌ها خواهیم ساخت. بیایید نمونه دیگری را ببینیم.

But they're right here in these  four categories, solve a problem,  

اما آنها دقیقاً در این چهار دسته هستند، حل یک مشکل،

getting started, how to and troubleshooting. It sounds like he's talking about a user  

شروع، نحوه و عیب‌یابی. به نظر می رسد او در مورد یک کتابچه راهنمای کاربر صحبت می کند

manual. I recently got a new TV, I love it,  but it did come with a really big manual,  

. من اخیراً یک تلویزیون جدید گرفتم، آن را دوست دارم، اما همراه با کتابچه راهنمای بسیار بزرگ،

a big setup book, and there were different  categories about the kinds of information  

یک کتاب راه‌اندازی بزرگ، و دسته‌های  متفاوتی در مورد انواع اطلاعات  وجود داشت

where you would find what type of information. But they're right here in these four categories,  

که در آن می‌توانید نوع اطلاعاتی را پیدا کنید. اما آنها دقیقاً در این چهار دسته هستند،

solve a problem, getting started,  how-to, and troubleshooting. 

حل یک مشکل، شروع ، نحوه و عیب‌یابی.

Let's look at another example.

بیایید به مثال دیگری نگاه کنیم.

So we've created new categories. 

بنابراین ما دسته بندی های جدیدی ایجاد کرده ایم.

Did your school give away awards to students? I  remember a few of the categories, science star,  

آیا مدرسه شما به دانش آموزان جوایزی اهدا کرد؟ تعدادی از دسته‌ها، ستاره علمی

spelling champ, and so on. So we've created new categories. 

، قهرمان املا و غیره را به یاد دارم. بنابراین ما دسته بندی های جدیدی ایجاد کرده ایم.

Our last example. So I created an easy diagram that separates these  

آخرین نمونه ما بنابراین من یک نمودار آسان ایجاد کردم که این

guys into five different analysis categories. Analysis categories. Her graph shows data on  

افراد را به پنج دسته تجزیه و تحلیل مختلف تقسیم می‌کند. دسته بندی تجزیه و تحلیل نمودار او داده‌های مربوط به

bees. It compares size to how far they can fly  before needing food. Grouping based on size. 

زنبورها را نشان می‌دهد. اندازه را با میزان مسافتی که آنها می توانند قبل از نیاز به غذا پرواز کنند مقایسه می کند. گروه بندی بر اساس اندازه

So I created an easy diagram that separates these  guys into five different analysis categories. 

بنابراین من یک نمودار آسان ایجاد کردم که این افراد را به پنج دسته تجزیه و تحلیل مختلف تقسیم می‌کند.

Our next word is one you're likely really  comfortable with, but let's make sure you're  

کلمه بعدی ما کلمه ای است که احتمالاً با آن راحت هستید، اما بیایید مطمئن شویم

also comfortable with the pronunciation, it's  COMPUTER. Your first syllable should be very  

که تلفظ آن هم راحت است، آن COMPUTER است. هجای اول شما باید بسیار

short, it should feel like there's no vowel  there. Com-- com-- Computer. Puter-- rarara--  

کوتاه باشد، باید احساس کند که صدادار وجود ندارد. Com-- com-- کامپیوتر. Puter-- rarara--

It's a flap T, your tongue just does one quick  flap against the roof of the mouth. Computer.  

این یک فلپ T است، زبان شما فقط یک ضربه سریع به سقف دهان انجام می دهد. کامپیوتر.

Computer. Now for that ending schwa R ending,  rrr-- you don't need a whole lot of lip rounding,  

کامپیوتر. حالا برای آن پایان schwa R، rrr-- شما نیازی به گرد کردن لب زیاد ندارید،   به مقدار زیادی باز کردن لب نیاز ندارید

a whole lot of lip flaring. The lips are more  relaxed when the R's at the end, but the tip  

. هنگامی که R در انتهای آن قرار دارد، لب‌ها آرام‌تر می‌شوند، اما نوک آن

still does need to pull back a little bit so it's  not touching anything. Ter-- ter-- ter-- Computer.  

هنوز باید کمی عقب بکشد تا با چیزی تماس نگیرد. Ter-- ter-- ter-- کامپیوتر.

It's a noun, an electronic machine that can  store and work with large amounts of information.  

این یک اسم است، یک ماشین الکترونیکی که می‌تواند اطلاعات زیادی را ذخیره کند و با آن کار کند.

He works all day on a computer. Let's  look again up close and in slow motion. 

او تمام روز را با کامپیوتر کار می کند. بیایید دوباره از نزدیک و با حرکت آهسته نگاه کنیم.

And now we'll go to Youglish to see  five examples of this word in context. 

و اکنون به Youglish می‌رویم تا پنج نمونه از این کلمه را در متن ببینیم.

Computer generated movies  are really mainstream today. 

فیلم‌های رایانه‌ای امروز واقعاً رایج هستند.

Computer generated is a compound adjective.  Somebody used software on a computer to animate  

کامپیوتر تولید شده یک صفت مرکب است. شخصی از نرم‌افزار روی رایانه برای متحرک کردن

characters or a scene in a movie. In my early  childhood, computer generated images were not the  

شخصیت‌ها یا صحنه‌ای در یک فیلم استفاده کرد. در اوایل کودکی من، تصاویر تولید شده توسط

norm in movies. Now, they are, they're mainstream.  We see them all the time. We expect them. 

رایانه در فیلم‌ها معمول نبود. اکنون، آنها هستند، جریان اصلی هستند. ما همیشه آنها را می بینیم. ما از آنها انتظار داریم.

Computer generated movies  are really mainstream today. 

فیلم‌های رایانه‌ای امروز واقعاً رایج هستند.

Here's another example. I had no phone, no computer. 

در اینجا یک مثال دیگر است. نه گوشی داشتم نه کامپیوتر.

Do you hear the rising intonation  at the end of phone and computer?  

آیا صدای بالا رفتن را در انتهای تلفن و رایانه می شنوید؟

This tells the listener that she has more  to say, she isn't finished speaking yet. 

این به شنونده می‌گوید که حرف‌های بیشتری برای گفتن دارد، او هنوز صحبتش را تمام نکرده است.

I had no phone, no computer. Let's see another example. 

نه گوشی داشتم نه کامپیوتر. بیایید نمونه دیگری را ببینیم.

Turn off your phone, turn off your  computer, and listen to your true heart. 

تلفن خود را خاموش کنید، رایانه خود را خاموش کنید و به صدای قلب واقعی خود گوش دهید.

These days, that's easier said than done. I  do find that it's easier for me to make big  

این روزها گفتن آن آسان تر از انجام دادن است. متوجه می‌شوم که گرفتن تصمیم‌های مهم مهم‌تر برای من آسان‌تر است،

important decisions by taking some time to be  still and quiet, no technology, just spending  

با صرف کمی زمان برای بی‌حرکت بودن و سکوت، بدون فناوری، فقط

some time asking myself what I really want. Turn off your phone, turn off your computer,  

وقت گذاشتن برای اینکه از خودم بپرسم واقعاً چه می‌خواهم. تلفن خود را خاموش کنید، رایانه خود را خاموش کنید،

and listen to your true heart. Let's look at another example. 

و به صدای قلب واقعی خود گوش دهید. بیایید به مثال دیگری نگاه کنیم.

Moore’s law says that computer  power doubles every 18 months. 

قانون مور می گوید که قدرت رایانه هر 18 ماه دو برابر می شود.

Moore’s law is a way to predict or  anticipate the development of technology.  

قانون مور راهی برای پیش‌بینی یا پیش‌بینی توسعه فناوری است.

It looks at historical trends, what's been  happening in past years with technology growth,  

به روندهای تاریخی نگاه می کند، آنچه در سال های گذشته با رشد فناوری اتفاق افتاده است،

then it takes that information and makes guesses  about where technology will be in the future. 

سپس آن اطلاعات را می گیرد و حدس می زند که فناوری در آینده کجا خواهد بود.

Moore's law says that computer  power doubles every 18 months. 

قانون مور می گوید که قدرت رایانه هر 18 ماه دو برابر می شود.

Our last example. I had some computer  

آخرین نمونه ما من تعدادی از

science colleagues who were working on it. Computer science. Here, computer is also an  

همکاران علوم کامپیوتر داشتم که روی آن کار می کردند. علوم کامپیوتر. در اینجا، رایانه نیز یک

adjective. Did you know I studied  this in college? It was my major,  

صفت  است. آیا می‌دانستید که من این را در کالج خوانده‌ام؟ این رشته من بود،

and I absolutely loved computer programming. I had some computer science colleagues  

و من کاملاً برنامه‌نویسی رایانه را دوست داشتم. چند همکار علوم کامپیوتر داشتم

who were working on it. Our next word is REGULATION. It's  

که روی آن کار می‌کردند. کلمه بعدی ما REGULATION است. این

a four-syllable stress with stress on the third  syllable, that begins with a light L. Regulation.  

یک تأکید چهار هجایی با تأکید بر هجای سوم است که با تنظیم L. سبک شروع می‌شود.

Regulation. It's a noun, an official rule or  a law that says how something should be done.  

مقررات. این یک اسم، یک قانون رسمی یا قانونی است که می گوید چگونه کاری باید انجام شود.

The city has regulations on how to get rid  of waste. It also means the act of setting or  

این شهر قوانینی در مورد نحوه خلاص شدن از زباله دارد. همچنین به معنای تنظیم یا

adjusting the amount of something. The regulation  of the temperature of the whole building  

تنظیم مقدار چیزی است. تنظیم دمای کل ساختمان

is done with this thermostat. As an adjective, it  means in agreement with official rules. Students  

با این ترموستات انجام می شود. به عنوان یک صفت، به معنای توافق با قوانین رسمی است. دانش‌آموزان

must wear regulation uniforms. Let's  look again up close and in slow motion. 

باید یونیفرم رسمی بپوشند. بیایید دوباره از نزدیک و با حرکت آهسته نگاه کنیم.

And now we'll go to Youglish to see  five examples of this word in context. 

و اکنون به Youglish می‌رویم تا پنج نمونه از این کلمه را در متن ببینیم.

Regulation that it tells us how we  buy things in federal government. 

مقرراتی که به ما می‌گوید چگونه در دولت فدرال چیزهایی می‌خریم.

Regulation, rules, instructions. They tell us what  we can and can't do. They tell us how to do it. Of  

مقررات، قوانین، دستورالعمل ها. آنها به ما می گویند که چه کاری می توانیم انجام دهیم و چه کاری نمی توانیم انجام دهیم. آنها به ما می گویند که چگونه این کار را انجام دهیم.

course, there are many regulations about how the  US government can or can't spend its own money. 

البته، مقررات زیادی در مورد اینکه دولت ایالات متحده چگونه می‌تواند یا نمی‌تواند پول خود را خرج کند، وجود دارد.

Regulation that it tells us how we  buy things in federal government. 

مقرراتی که به ما می‌گوید چگونه در دولت فدرال چیزهایی می‌خریم.

Here's another example. Our minds are muscles  

در اینجا یک مثال دیگر است. ذهن ما ماهیچه‌هایی است

that also require exercise and regulation. Regulation here means to set or adjust the  

که به ورزش و تنظیم نیز نیاز دارند. مقررات در اینجا به معنای تنظیم یا تنظیم

level or amount of something. If I’m  feeling very stressed, I can regulate.  

سطح یا مقدار چیزی است. اگر خیلی استرس دارم، می‌توانم تنظیم کنم.

There, I’m using it as a verb, or calm my mind by  doing yoga, meditating, exercise, or talking with  

در آنجا، از آن به عنوان فعل استفاده می‌کنم، یا با انجام یوگا، مدیتیشن، ورزش یا صحبت با

a close friend. Our minds also require regulation,  resetting to our optimal level of calm. 

یک دوست صمیمی، ذهنم را آرام می‌کنم. ذهن ما همچنین نیاز به تنظیم دارد و به سطح مطلوب آرامش خود باز می گردد.

Our minds are muscles that also  require exercise and regulation. 

ذهن ما ماهیچه‌هایی است که به ورزش و تنظیم نیاز دارند.

Let's see another example. It's really more about  

بیایید نمونه دیگری را ببینیم. در آن نقطه واقعاً بیشتر به

blood sugar regulation at that point. Blood sugar regulation. This is something  

تنظیم قند خون مربوط می شود. تنظیم قند خون. این چیزی است

that diabetics really need to know a lot about  and keep an eye on. Adjusting the blood sugar  

که دیابتی‌ها واقعاً باید درباره آن اطلاعات زیادی داشته باشند و مراقب آن باشند. با تنظیم سطح قند

level, making sure it's in a safe range.  Range, hey, we studied that on day 12. 

خون، مطمئن شوید که در محدوده ایمن قرار دارد. Range، هی، ما آن را در روز 12 مطالعه کردیم

It's really more about blood  sugar regulation at that point. 

. در آن نقطه واقعاً بیشتر به تنظیم قند خون مربوط می شود.

Let's look at another example. Of course there's going to be quality regulation. 

بیایید به مثال دیگری نگاه کنیم. البته مقررات کیفیت وجود خواهد داشت.

Quality regulation. There are people and rules  keeping quality in check, making sure certain  

مقررات کیفیت. افراد و قوانینی وجود دارند که کیفیت را کنترل می‌کنند و از

quality standards are met. This is important when  it comes to food and medicine, and that's the work  

رعایت استانداردهای کیفی خاصی اطمینان می‌دهند. این در مورد غذا و دارو مهم است، و این

of the food and drug administration in the US. Of course there's going to be quality regulation. 

کار اداره غذا و دارو در ایالات متحده است. البته مقررات کیفیت وجود خواهد داشت.

Our last example. And he primarily works on emotion regulation. 

آخرین نمونه ما و او در درجه اول روی تنظیم احساسات کار می کند.

Emotion regulation. This is  how we deal with our feelings,  

تنظیم احساسات به این صورت است که با احساسات خود کنار می‌آییم، اگر احساسی خیلی بزرگ یا طاقت‌فرسا شود، از

what habits or practices do we use to help us  deal with our negative or positive feelings  

چه عادت‌ها یا شیوه‌هایی برای مقابله با احساسات منفی یا مثبت خود استفاده می‌کنیم

if an emotion gets too big or overwhelming,  how do we adjust that to better deal with it? 

، چگونه آن را تنظیم کنیم تا بهتر با آن مقابله کنیم؟

And he primarily works on emotion regulation. Our last word today is AFFECT.  

و او در درجه اول روی تنظیم احساسات کار می کند. آخرین حرف امروز ما AFFECT است.

Second syllable stress. Just the schwa in the  first syllable. Affect. It's a verb, and it means  

تاکید هجای دوم. فقط schwa در هجای اول. تاثیر می گذارد. این یک فعل است و به معنای

to produce change in something. His decision  affects the lives of millions of people.  

ایجاد تغییر در چیزی است. تصمیم او بر زندگی میلیون‌ها نفر تأثیر می‌گذارد.

The change can be on someone's body  or mind, to move the feelings of.  

این تغییر می‌تواند روی بدن یا ذهن یک فرد باشد تا احساسات او را به حرکت درآورد.

Hearing opera live for the first time  really affected me. But it's also a noun,  

شنیدن زنده اپرا برای اولین بار واقعاً روی من تأثیر گذاشت. اما این یک اسم نیز هست،

and there it has a different pronunciation.  There, it's first syllable stress. Affect.  

و در آنجا تلفظ متفاوتی دارد. در آنجا، استرس هجای اول است. تاثیر می گذارد.

Affect. Affect. As a noun, it means a feeling or  emotion. He responded to the bad news with a flat  

تاثیر می گذارد. تاثیر می گذارد. به عنوان یک اسم، به معنای احساس یا احساس است. او به اخبار بد با احساسی مسطح پاسخ داد

affect. That means not much feeling or emotion.  Let's watch again up close and in slow motion.  

. یعنی نه احساس و نه احساس زیاد. بیایید دوباره از نزدیک و در حرکت آهسته تماشا کنیم.

Here you'll see the more common form, the  verb with second syllable stress.  

در اینجا شکل رایج تر، فعل با تاکید هجای دوم را خواهید دید.

And now we'll go to Youglish to see  five examples of this word in context. 

و اکنون به Youglish می‌رویم تا پنج نمونه از این کلمه را در متن ببینیم.

Why are some parents foregoing vaccinations and  how will this affect the population in general? 

چرا برخی از والدین از واکسیناسیون خودداری می کنند و به طور کلی چه تأثیری بر جمعیت می گذارد؟

Foregoing vaccinations. That means choosing not  to vaccinate. In this case, parents choosing not  

واکسیناسیون های قبلی این بدان معناست که واکسن نزنید. در این مورد، والدین تصمیم

to vaccinate their children. This might produce  a change in the health of the overall population.  

می‌گیرند که فرزندان خود را واکسینه نکنند. این ممکن است تغییری در سلامت کل جمعیت ایجاد کند.

Affect. Produce a change in something. Why are some parents foregoing vaccinations and  

تاثیر می گذارد. ایجاد تغییر در چیزی. چرا برخی از والدین از واکسیناسیون خودداری می کنند و

how will this affect the population in general? Here's another example. 

به طور کلی چگونه این واکسن را تحت تاثیر قرار می دهد؟ در اینجا یک مثال دیگر است.

We're trying to affect food  energy and waste issues. 

ما سعی می‌کنیم بر مسائل انرژی و ضایعات غذا تأثیر بگذاریم.

Affect issues. We're trying to change these  issues, trying to improve the problems,  

مسائل را تحت تاثیر قرار دهد. ما در حال تلاش برای تغییر این مسائل، تلاش برای بهبود مشکلات،

and make things better. We're trying to affect  

و بهبود اوضاع هستیم. ما در تلاش هستیم بر روی

food energy and waste issues. Let's see another example. 

مسائل مربوط به انرژی غذا و ضایعات تأثیر بگذاریم. بیایید نمونه دیگری را ببینیم. تا روزی که بمیریم،

Money will affect us every single day  of our lives until the day that we die. 

پول هر روز زندگی ما را تحت تأثیر قرار می دهد .

How does money affect you? What does money cause  you to do or not to do? Our need for money is a  

پول چگونه روی شما تأثیر می گذارد؟ پول باعث می‌شود که انجام دهید یا انجام ندهید؟ نیاز ما به پول یکی

major reason that we get up go to work or school  every day, and it also influences countless  

از دلایل اصلی این است که هر روز از خواب بیدار می شویم و به سر کار یا مدرسه می رویم ، و همچنین بر

other decisions that we make, big and small. Money will affect us every single day of our  

تصمیمات کوچک و بزرگ دیگری که می گیریم تأثیر می گذارد. تا روزی که بمیریم، پول هر روز زندگی ما را تحت تأثیر قرار می دهد

lives until the day that we die. Let's look at another example. 

. بیایید به مثال دیگری نگاه کنیم.

Because it doesn't just affect  them, it affects all of us. 

زیرا این فقط روی آنها تأثیر نمی گذارد، بلکه بر همه ما تأثیر می گذارد.

She's talking about human rights, the ways that  people treat each other matters. Positive or  

او درباره حقوق بشر صحبت می کند، روش هایی که افراد با یکدیگر رفتار می کنند. مثبت یا

negative, how a society chooses to treat certain  groups of people affects the whole society.  

منفی، نحوه برخورد جامعه با گروه‌های خاصی از مردم بر کل جامعه تأثیر می‌گذارد.

Changes is felt by the whole society. Because it doesn't just affect them,  

تغییرات در کل جامعه احساس می شود. زیرا فقط بر آنها تأثیر نمی گذارد،

it affects all of us. Our last example. 

همه ما را تحت تأثیر قرار می دهد. آخرین نمونه ما

That there's something happening in our  community that we can affect change in. 

اینکه چیزی در جامعه ما اتفاق می‌افتد که می‌توانیم روی آن تأثیر بگذاریم.

We can affect change, we can cause  change, we can produce different outcomes. 

ما می‌توانیم بر تغییر تأثیر بگذاریم، می‌توانیم تغییر ایجاد کنیم، می‌توانیم نتایج متفاوتی ایجاد کنیم.

That there's something happening in our  community that we can affect change in.

اینکه در جامعه ما اتفاقی می‌افتد که می‌توانیم بر تغییر آن تأثیر بگذاریم.

Seeing their real-life examples can really help  you understand how to use these words, can't it?  

دیدن مثال‌های واقعی آن‌ها واقعاً می‌تواند به شما در درک نحوه استفاده از این کلمات کمک کند، اینطور نیست؟

I have a challenge for you now. Make  up a sentence with one of these words,  

الان یه چالش برات دارم با یکی از این کلمات جمله بسازید،

make a video of yourself saying it,

از گفتن آن ویدیویی بسازید

and post it to social media, tag me, and use  the hashtag #rachelsenglish30daychallenge 

و آن را در شبکه های اجتماعی پست کنید، من را تگ کنید و از هشتگ #rachelsenglish30daychallenge استفاده کنید

Don't be shy, you can do this. Our next video  comes out tomorrow at 10AM Philadelphia time,  

خجالتی نباشید، می توانید این کار را انجام دهید. ویدیوی بعدی ما فردا ساعت 10 صبح به وقت فیلادلفیا منتشر می‌شود

come back to learn four more vocabulary words.  In the meantime, keep your studies going with  

،   برای یادگیری چهار کلمه واژگان دیگر بازگردید. در عین حال، با   این ویدیو به مطالعات خود ادامه دهید

this video, and check out my online courses at  Rachel's English Academy. You'll become a more  

و دوره‌های آنلاین من را در آکادمی انگلیسی راشل بررسی کنید. شما به

confident English speaker. And please do remember  to subscribe. I love being your teacher.  

انگلیسی سخنگو با اعتماد به نفس بیشتری تبدیل خواهید شد. و لطفاً به یاد داشته باشید که مشترک شوید. دوست دارم معلم شما باشم

That's it and thanks so much  for using Rachel's English.

تمام است و بسیار سپاسگزاریم برای استفاده از انگلیسی Rachel.