English Vocabulary Game: Guess the people!

Hi.

سلام.

I'm Rebecca from engVid, and today we're going to play a vocabulary game.

من ربکا از engVid هستم و امروز قرار است یک بازی واژگانی بازی کنیم.

Are you ready?

اماده ای؟

Okay.

باشه.

This game is called "Name the People Pairs".

این بازی "نام جفت افراد" نام دارد.

So, I'm going to give you one person and you have to tell me the other person, like maybe

بنابراین، من یک نفر را به شما می دهم و شما باید به شخص دیگری به من بگویید، مثلاً ممکن است

the opposite or a person that often is associated with the first person.

مخالف یا شخصی که اغلب با شخص اول همراه است.

Okay?

باشه؟

Now, this way you'll do two things.

حالا، به این ترتیب شما دو کار را انجام خواهید داد.

First, you'll learn more vocabulary.

ابتدا واژگان بیشتری را یاد خواهید گرفت.

You're going to learn at least 20 new words, perhaps, and you'll have a chance to think

احتمالاً حداقل 20 کلمه جدید یاد خواهید گرفت و فرصتی خواهید داشت که به این فکر کنید

about whether you already know this word or not, or else learn it.

که آیا قبلاً این کلمه را می دانید یا نه یا آن را یاد بگیرید.

Okay?

باشه؟

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

All right.

خیلی خوب.

So, first person is an optimist.

بنابراین، اول شخص یک خوش بین است.

Do you know what an optimist is?

آیا می دانید خوش بین چیست؟

Are you an optimist?

آیا شما یک خوش بین هستید؟

I've always been an optimist.

من همیشه خوش بین بوده ام.

Do you know what an optimist is?

آیا می دانید خوش بین چیست؟

Think about it for a second.

یه لحظه بهش فکر کن

An optimist is a person who always believes that good things are going to happen.

خوش بین کسی است که همیشه معتقد است اتفاقات خوبی قرار است بیفتد.

Okay?

باشه؟

Expects the good, doesn't expect bad.

انتظار خوبی دارد، انتظار بدی ندارد.

But the opposite kind of person thinks the bad things are going to happen, that something's

اما فرد مقابل فکر می کند که چیزهای بدی قرار است اتفاق بیفتد، چیزی

going to go wrong, something will definitely go wrong, is always worried about things going

قرار است اشتباه پیش برود، چیزی قطعاً اشتباه خواهد شد، همیشه نگران این است که همه چیز

wrong, while this person is happily expecting the best and the good.

اشتباه شود، در حالی که این فرد با خوشحالی منتظر بهترین ها و خوبی ها است.

So, this is an optimist, who's the opposite person?

بنابراین، این یک خوشبین است، فرد مقابل کیست؟

Do you know that word?

آیا شما آن کلمه را می شناسید؟

It's called a pessimist.

به این می گویند بدبین.

Okay?

باشه؟

An optimist, a pessimist.

یک خوش بین، یک بدبین.

Are you an optimist most of the time?

آیا بیشتر اوقات خوش بین هستید؟

Are you a little bit of a pessimist?

آیا شما کمی بدبین هستید؟

Are you optimistic?

آیا شما خوش بین هستید؟

Are you pessimistic?

آیا شما بدبین هستید؟

Okay?

باشه؟

Think about it.

در مورد آن فکر کنید.

All right.

خیلی خوب.

Next, this word is "extrovert".

بعد، این کلمه "برونگرا" است.

Who is an extrovert?

برونگرا کیست؟

An extrovert is a person who loves being around people.

برون گرا فردی است که دوست دارد در کنار مردم باشد.

He or she gets their energy when they're with people.

او وقتی با مردم است انرژی می گیرد.

Okay?

باشه؟

They love going out, they love going to parties, they don't like staying at home or being alone

آنها عاشق بیرون رفتن هستند، آنها عاشق مهمانی رفتن هستند، خیلی دوست ندارند در خانه بمانند یا تنها

very much.

باشند.

Okay?

باشه؟

They get their energy from being around people.

آنها انرژی خود را از بودن در کنار مردم می گیرند.

Now, there's nothing good or bad in that, okay?

حالا، هیچ چیز خوب یا بدی در آن وجود ندارد، خوب؟

Some people like that, being around other people, that's the extrovert.

برخی از مردم این را دوست دارند، بودن در کنار افراد دیگر، برون گرا است.

What's the opposite?

برعکسش چیه؟

This person is called an - do you know what it is?

به این شخص می گویند - آیا می دانید چیست؟

Introvert.

درونگرا.

Okay?

باشه؟

Now, there's nothing good or bad.

حالا هیچ چیز خوب یا بدی وجود ندارد.

An introvert just enjoys being by themselves more.

یک درونگرا فقط از بودن در تنهایی بیشتر لذت می برد.

They get their energy by being alone, by being by themselves.

آنها انرژی خود را با تنها بودن، با تنها بودن به دست می آورند .

Okay?

باشه؟

Now, sometimes or it can mean that the person is a bit of...

حالا، گاهی اوقات یا می تواند به این معنی باشد که آن

A bit shy or something, but not always, not necessarily, and not so much these days.

شخص کمی خجالتی است یا چیزی، اما نه همیشه، نه لزوما، و نه این روزها.

Okay?

باشه؟

Many people choose to be introverts.

بسیاری از افراد درونگرا بودن را انتخاب می کنند.

They might prefer to stay at home, okay, rather than go out to the party.

آنها ممکن است ترجیح دهند در خانه بمانند، خوب، به جای رفتن به مهمانی.

All right.

خیلی خوب.

I'm sure you know people who are extroverts and introverts.

مطمئنم شما افرادی را می شناسید که برون گرا و درون گرا هستند.

Think about yourself.

به فکر خودت باش

How would you describe yourself?

چگونه خود را توصیف می کنید؟

Oh, there is, by the way, nowadays another word which I should mention, which is probably

اوه، اتفاقا، امروزه کلمه دیگری وجود دارد که باید به آن اشاره کنم، که

a little bit like how I am, an ambivert.

احتمالاً کمی شبیه حال من است، یک آمبیورت.

That's...

این ...

An ambivert is somewhere in the middle.

یک آمبیورت جایی در وسط است.

Okay?

باشه؟

An ambivert likes to be with people, but also likes to be alone.

یک آمبیورت دوست دارد با مردم باشد، اما دوست دارد تنها باشد.

Okay?

باشه؟

So, that's an ambivert.

بنابراین، این یک دوگانگی است.

So, if you can pick up that vocabulary word as well, do so.

بنابراین، اگر می توانید آن کلمه واژگانی را نیز انتخاب کنید، این کار را انجام دهید.

Otherwise, make sure you know these pairs.

در غیر این صورت، مطمئن شوید که این جفت ها را می شناسید.

All right.

خیلی خوب.

The next word, "landlord" or "landlady".

کلمه بعدی "صاحب خانه" یا "صاحب خانه".

So, the landlord or landlady is the person who owns some property and usually rents it

بنابراین، صاحبخانه یا صاحبخانه شخصی است که ملکی را در اختیار دارد و معمولاً آن

out perhaps to someone else who doesn't own property, and therefore needs to rent property.

را شاید به دیگری که ملکی ندارد اجاره می‌دهد و بنابراین نیاز به اجاره ملک دارد.

So, who is the person who rents property?

بنابراین، شخصی که ملک را اجاره می کند، کیست؟

Who rents an apartment, rents a house, rents a business?

چه کسی یک آپارتمان اجاره می کند، یک خانه اجاره می کند، یک تجارت اجاره می کند؟

It starts with a "t".

با یک "t" شروع می شود.

Do you know what that is?

میدانید آن چیست؟

Perhaps you're a landlord or a landlady.

شاید شما صاحبخانه یا صاحبخانه هستید.

Perhaps you're a...

شاید شما یک ...

"Tenant".

"مستاجر" هستید.

Okay?

باشه؟

A "tenant".

یک "مستاجر".

Say it after me.

بعد از من بگو

"Tenant".

"مستاجر".

Okay?

باشه؟

So, this is a person who rents something.

بنابراین، این شخصی است که چیزی را اجاره می کند.

Again, nothing good or bad, just to describe different kinds of people.

باز هم، هیچ چیز خوب یا بد نیست، فقط برای توصیف انواع مختلف مردم.

Okay.

باشه.

Now, here's a long word.

حالا، اینجا یک کلمه طولانی است.

This is used a lot in... to talk about official things or to talk about business.

این برای صحبت در مورد مسائل رسمی یا صحبت در مورد تجارت بسیار استفاده می شود.

This word is "predecessor".

این کلمه «سلف» است.

Okay?

باشه؟

You have a little prefix here with "pre-" which means something before, so what do you

شما در اینجا یک پیشوند کوچک با "pre-" دارید که به معنای چیزی قبل است، بنابراین فکر می

think or who do you think is a predecessor?

کنید چه کسی یا به نظر شما سلف است؟

It's someone who had a job before someone else, who had that position before someone

این کسی است که قبل از دیگری شغلی داشته است، که قبل از دیگری آن موقعیت را داشته

else.

است.

So, for example, who was Trump's predecessor?

بنابراین، برای مثال، سلف ترامپ چه کسی بود؟

It was Obama.

اوباما بود.

Right?

درست؟

Because Obama had that position before Trump, so he was his predecessor.

از آنجا که اوباما قبل از ترامپ چنین موقعیتی را داشت ، بنابراین او سلف او بود.

But it doesn't have to be only to talk about presidents, it can be to talk about anybody

اما لازم نیست که فقط در مورد روسای جمهور صحبت کنیم، بلکه می توان در مورد هر کسی

in any job.

در هر شغلی صحبت کرد.

Okay?

باشه؟

And what's the opposite of predecessor?

و نقطه مقابل سلف چیست؟

This was the person who had your job before you, and this is the person who maybe gets

این شخصی بود که قبل از شما شغل شما را داشت و این شخصی است که شاید

your job after you.

بعد از شما شغل شما را بدست آورد.

This is your, do you know, "successor".

آیا می دانید این "جانشین" شماست.

Okay?

باشه؟

"Successor".

"جانشین".

Say it after me.

بعد از من بگو

"Successor" and "predecessor".

«جانشین» و «سلف».

Good.

خوب

All right.

خیلی خوب.

So, who...

پس

Who was Obama's successor?

چه کسی... جانشین اوباما که بود؟

Trump.

ترامپ.

And who was Trump's predecessor?

و سلف ترامپ چه کسی بود؟

Obama.

اوباما

All right?

خیلی خوب؟

Next.

بعد.

"Exporter".

"صادر کننده".

You've probably heard this word, an "exporter".

احتمالاً این کلمه "صادر کننده" را شنیده اید.

What did that person do or that company?

آن شخص یا آن شرکت چه کرد؟

They send goods or products outside the country.

آنها کالا یا محصولات را به خارج از کشور ارسال می کنند.

"Export".

"صادرات".

Okay?

باشه؟

They export goods.

کالا صادر می کنند.

That person is called an "exporter".

به آن شخص «صادرکننده» می گویند.

And what's the name for the person or company that brings goods into the country?

و نام شخص یا شرکتی که کالا را وارد کشور می کند چیست؟

Do you know?

میدونی؟

It's an "importer".

این یک "وارد کننده" است.

Okay?

باشه؟

They import goods, bring them into the country.

کالا وارد می کنند، وارد کشور می کنند.

This person exports goods, brings them...

این شخص کالا صادر می کند، می آورد... می

Takes them or sends them out of the country.

برد یا می فرستد از کشور.

"Exporter", "importer".

«صادرکننده»، «واردکننده».

Repeat after me.

بعد از من تکرار کن

"Exporter", "importer".

«صادرکننده»، «واردکننده».

Good.

خوب

It's not just important to know these words.

دانستن این کلمات فقط مهم نیست.

One of the best ways is actually to say them.

یکی از بهترین راه ها این است که در واقع آنها را بگویید.

Say them out loud.

آنها را با صدای بلند بگویید.

Right?

درست؟

Let your mouth get used to pronouncing them correctly.

بگذارید دهانتان به تلفظ صحیح آنها عادت کند.

Let your ears get used to hearing them.

بگذارید گوش هایتان به شنیدن آنها عادت کند.

Okay?

باشه؟

When we say things, we make them much more belonging to us.

وقتی چیزهایی را می گوییم، آنها را بسیار بیشتر متعلق به خودمان می کنیم.

Okay?

باشه؟

So, do that.

بنابراین، آن را انجام دهید.

Next, this is from the world of law.

بعد، این از دنیای قانون است.

Maybe you've watched some legal dramas on TV and you've heard this word.

شاید شما درام های حقوقی را از تلویزیون تماشا کرده باشید و این کلمه را شنیده باشید.

It's called "prosecutor".

به آن «دادستان» می گویند.

So, who is a "prosecutor"?

پس «دادستان» کیست؟

The prosecutor is a public official or lawyer who charge...

دادستان یک مقام دولتی یا وکیلی است که اتهام می‌زند...

Officially charges somebody with a crime and takes them to court to try to prove that they're

رسماً کسی را به جرمی متهم می‌کند و او را به دادگاه می‌برد تا ثابت کند

guilty.

گناهکار است.

Okay?

باشه؟

So, this is the person who's trying to prove that someone is guilty.

بنابراین، این شخصی است که تلاش می کند ثابت کند که کسی گناهکار است.

The lawyer that is trying to prove that.

وکیلی که سعی در اثبات آن دارد.

So, what's the opposite?

بنابراین، برعکس چیست؟

Right?

درست؟

There's somebody who's trying to show you that the person who's being charged is actually

کسی هست که سعی می کند به شما نشان دهد که فردی که متهم شده واقعا

innocent.

بی گناه است.

So, who has that job?

پس چه کسی آن شغل را دارد؟

There are actually two words here.

در واقع دو کلمه در اینجا وجود دارد.

The first one starts with "d".

مورد اول با "d" شروع می شود.

Do you know what it is?

میدونی این چیه؟

You say "defense attorney".

شما می گویید «وکیل مدافع».

Okay?

باشه؟

Could be "defense attorney", "defense lawyer", "defense counsel", but this person is trying

می تواند «وکیل مدافع»، «وکیل مدافع»، «وکیل مدافع» باشد، اما این فرد در تلاش است

to defend the person who has been charged with a crime, and this person is taking that

از فردی که به جرمی متهم شده است دفاع کند و این شخص آن

person to court.

فرد را به دادگاه می کشاند.

So, repeat after me.

پس بعد از من تکرار کن

"Prosecutor", "defense attorney".

«دادستان»، «وکیل مدافع».

Okay?

باشه؟

"Attorney" is another word for "lawyer".

«وکیل» کلمه دیگری برای «وکیل» است.

Now I've written "defense" with an "s".

حالا من "دفاع" را با "s" نوشتم.

Remember that in England, they often write this word with a "c", but either way, it's

به یاد داشته باشید که در انگلیس اغلب این کلمه را با "c" می نویسند، اما در هر صورت،

okay.

اشکالی ندارد.

All right.

خیلی خوب.

Now, here at the bottom, I've written a group of words for you which you probably know.

حالا، اینجا در پایین، گروهی از کلمات را برای شما نوشته ام که احتمالاً می دانید.

I didn't wait to write them out for you because they're...

من منتظر نشدم آنها را برای شما بنویسم زیرا آنها...

They follow a pattern, which is pretty simple.

آنها از یک الگو پیروی می کنند که بسیار ساده است.

So, repeat after me.

پس بعد از من تکرار کن

"Employer" is the person who gives somebody a job.

"کارفرما" کسی است که به کسی شغل می دهد.

Right?

درست؟

Sorry, I'll repeat in a second.

ببخشید، در یک ثانیه تکرار می کنم.

"Employer" and "employee".

«کارفرما» و «کارمند».

So, are you someone's employer?

بنابراین، آیا شما کارفرمای کسی هستید؟

Do you give other people jobs?

آیا به دیگران شغل می دهید؟

Or are you an employee?

یا کارمند هستید؟

Do you work for someone else?

آیا برای شخص دیگری کار می کنید؟

Okay?

باشه؟

"Employer", "employee".

"کارفرما"، "کارمند".

"Trainer", "trainee", the person who gives the training or does the training.

«مربی»، «کارآموز»، شخصی که آموزش می دهد یا آموزش را انجام می دهد.

And the "trainee" is the person who receives the training.

و «کارآموز» شخصی است که آموزش می بیند.

"Interviewer", "interviewee".

"مصاحبه کننده"، "مصاحبه شونده".

Okay?

باشه؟

If you go for a job interview, you will be interviewed by the "interviewer".

اگر برای مصاحبه شغلی بروید، «مصاحبه کننده» با شما مصاحبه می کند.

And if you are the person who's being interviewed, then you are the "interviewee".

و اگر شما فردی هستید که مورد مصاحبه قرار می گیرد، پس شما «مصاحبه شونده» هستید.

Okay?

باشه؟

You can see that these all follow a pattern with the "er" and the "ee" at the end.

می بینید که همه اینها از الگویی پیروی می کنند که در انتهای آن "er" و "ee" وجود دارد.

And also, if you've been for any kind of exam, you know these two people, the "examiner"

و همچنین، اگر برای هر نوع امتحانی بوده اید، این دو نفر را می شناسید، «ممتحن کننده» و «آزمایش شونده

and the "examinee".

».

If you're taking an exam, you are the "examinee".

اگر در امتحان شرکت می کنید، شما «امتحان شونده» هستید.

If you're in charge of checking the exam or giving the exam, you are the "examiner".

اگر شما مسئول بررسی امتحان یا دادن امتحان هستید، شما "ممتحن کننده" هستید.

So, again, say these words after me.

پس دوباره بعد از من این کلمات را بگو.

Ready?

آماده؟

"Employer", "employee".

"کارفرما"، "کارمند".

"Trainer", "trainee".

"مربی"، "کارآموز".

"Interviewer", "interviewee".

"مصاحبه کننده"، "مصاحبه شونده".

"Examiner", "examinee".

"ممتحن"، "ممتحن".

Good.

خوب

"Prosecutor", "defense attorney".

«دادستان»، «وکیل مدافع».

Good.

خوب

"Exporter", "importer".

«صادرکننده»، «واردکننده».

"Predecessor", "successor".

«سلف»، «جانشین».

Good.

خوب

"Landlord", "tenant".

"صاحب"، "مستاجر".

Yes.

آره.

"Extrovert", "introvert".

"برونگرا"، "درونگرا".

And "optimist", "pessimist".

و «خوشبین»، «بدبین».

Okay?

باشه؟

Now, you can also use some of these words to describe yourself, to describe other people

اکنون، می‌توانید از برخی از این کلمات برای توصیف خود، برای توصیف سایر افرادی

you know.

که می‌شناسید نیز استفاده کنید.

That's a really good way to really absorb and confirm that vocabulary for you.

این یک راه واقعاً خوب برای جذب و تأیید واژگان برای شما است.

Try to write some sentences with people that you know, like let's say your uncle is a pessimist

سعی کنید با افرادی که می شناسید جملاتی بنویسید ، مثلاً فرض کنید دایی شما بدبین است

or your aunt is an optimist, I don't know, or you are.

یا عمه شما خوش بین است، نمی دانم، یا شما هستید.

Use the words to describe yourself.

از کلمات برای توصیف خود استفاده کنید.

Write some sentences like that with people that you know, and it's a really good way

جملاتی از این قبیل را با افرادی که می شناسید بنویسید، و این روش واقعاً خوبی برای

to remember the vocabulary.

به خاطر سپردن واژگان است.

But let's do a little test, kind of an interesting little game to see if you can figure out and

اما بیایید یک تست کوچک انجام دهیم، یک بازی کوچک جالب برای اینکه ببینیم آیا می توانید بفهمید و

remember who these people are exactly.

به یاد بیاورید که این افراد دقیقا چه کسانی هستند یا خیر.

Okay, so now let's play the game, and it works like this, okay?

خوب، حالا بیایید بازی را انجام دهیم، و اینطوری کار می کند، باشه؟

I'm going to say a sentence, and you tell me who would say that, okay?

من می خواهم یک جمله بگویم، و شما به من بگویید چه کسی این را می گوید، باشه؟

For example, "I bring goods into the country", "I am an", okay?

مثلاً «من کالا وارد کشور می کنم»، «من هستم»، باشه؟

What you can do is, if you want, you know, just pause the video if you want to have a

کاری که می‌توانید انجام دهید این است که اگر می‌خواهید، می‌دانید، اگر می‌خواهید

look at the words or think about it for a bit, because I'm going to proceed, but you

به کلمات نگاهی بیندازید یا کمی در مورد آن فکر کنید، فقط ویدیو را مکث کنید، زیرا من ادامه می‌دهم، اما

can pause the video after I read the sentence, okay?

می‌توانید بعد از آن ویدیو را مکث کنید. جمله را خواندم، باشه؟

So, "I bring goods into the country", "I'm the importer", good.

بنابراین، "من کالا را وارد کشور می کنم"، "من وارد کننده هستم"، خوب است.

The next one, "I love going to parties", where should we go tonight?

بعدی "من عاشق مهمانی رفتن هستم" امشب کجا بریم؟

Who's saying that?

چه کسی این را می گوید؟

"I'm an", okay, "extrovert", good, okay, "I pay $1,200 rent for this apartment", "I'm

"من هستم"، خوب، "برونگرا"، خوب، خوب، "من برای این آپارتمان 1200 دلار اجاره می دهم"، "من

a tenant", good, "I'll show you that this man is guilty", "I'm the"

مستاجر هستم"، خوب، "به شما نشان می دهم که این مرد گناهکار است" "من دادستان هستم"

prosecutor, good, "I work at ABC Company", "I'm an employee", good, "I'm sure everything

، خوب، "من در شرکت ABC کار می کنم"، "من یک کارمند هستم"، "من مطمئن هستم که همه

will be just fine", "I'm an optimist", "I took over John's position when he retired",

چیز خوب خواهد بود"، "من یک خوش بین هستم"، "من موقعی که جان را بازنشسته کرد، موقعیت جان را به عهده گرفت،

"I'm his successor", good, "I prefer being alone tonight", "You go ahead without me to

"من جانشین او هستم"، خوب، "من ترجیح می دهم امشب تنها باشم"، "شما بدون من

the party", who is this person, do you remember?

به مهمانی بروید"، این شخص کیست، یادتان هست؟

Think about it, okay, "I'm an introvert", right, good.

در مورد آن فکر کنید، خوب، "من یک درونگرا هستم"، درست است، خوب است.

Next one, "I will prove this man is innocent", who's saying that?

بعدی، "من ثابت می کنم این مرد بی گناه است"، چه کسی این را می گوید؟

"I'm a", defense attorney, good, "I'm sure something's going to go wrong", something

«من هستم»، وکیل مدافع، خوب، «مطمئنم مشکلی پیش می‌آید»،

always goes wrong, who is saying that?

همیشه مشکلی پیش می‌آید، چه کسی این را می‌گوید؟

"A pessimist", okay, try not to be a pessimist, okay, be positive, alright, "I send goods

"یک بدبین" باشه، سعی کن بدبین نباشی، باشه، مثبت باش، باشه، "من کالا رو به

out of the country", that's what we do, okay, "I am an", exporter, good.

خارج از کشور میفرستم"، همین کار را می کنیم، باشه، "من هستم"، صادرکننده، خوب.

"I'm taking the exam", "I'm the" examinee, good, "I hire 10 people to work in my company",

"من در امتحان شرکت می کنم"، "من امتحان گیرنده هستم"، خوب، "من 10 نفر را برای کار در شرکت خود استخدام می کنم"،

"I'm the" or "I am an" employer, good, "I check the exam and give marks to the students",

"من هستم" یا "من یک کارفرما هستم"، خوب، "من بررسی می کنم" امتحان کنید و به دانش آموزان نمره بدهید،

"I am an examiner", good, "I charge $1200 if you want to rent this apartment", "I am

"من یک ممتحن هستم"، خوب، " اگر می خواهید این آپارتمان را اجاره کنید 1200 دلار می گیرم"، "من

the" landlord or landlady, good, and "I had that position before she did", "I am her predecessor",

هستم" صاحبخانه یا صاحبخانه، خوب، و "من قبلاً این موقعیت را داشتم. او انجام داد، "من سلف او هستم"،

okay.

خوب.

Alright, so I think that some of these words are probably new for you, perhaps you knew

بسیار خوب، بنابراین فکر می کنم برخی از این کلمات احتمالاً برای شما جدید هستند، شاید

some of them, and if you want to master all of them, then, you know, go back, check the

برخی از آنها را می دانستید، و اگر می خواهید به همه آنها تسلط داشته باشید، پس می دانید، برگردید،

lesson again if you want, use the words in your own sentences, connect them to people

اگر می خواهید دوباره درس را بررسی کنید، استفاده کنید. کلمات موجود در جملات خود را، آنها را به افرادی

that you know, connect them to yourself to describe yourself, and this way you will master

که می شناسید متصل کنید، آنها را به خودتان متصل کنید تا خودتان را توصیف کنید، و از این طریق به

this vocabulary, okay?

این واژگان مسلط خواهید شد، خوب؟

And if you want to do a quiz on this, please go to our website, www.engvid.com, there you

و اگر می‌خواهید مسابقه‌ای در این مورد انجام دهید، لطفاً به وب‌سایت ما، www.engvid.com بروید، در آنجا

can practice it so you can really master the words, and also check out more than, I don't

می‌توانید آن را تمرین کنید تا بتوانید واقعاً بر کلمات مسلط شوید، و همچنین بیشتر از،

know, a thousand other lessons that we have by different teachers on all kinds of subjects

نمی‌دانم، بررسی کنید. هزار درس دیگر که توسط معلمان مختلف در مورد انواع موضوعات

like grammar, vocabulary, the IELTS, TOEFL, pronunciation, everything that you want in

مانند گرامر، واژگان، آیلتس، تافل، تلفظ، هر آنچه به زبان انگلیسی می خواهید

English, alright?

، داریم، خوب است؟

Thanks very much for watching, and all the best with your English.

از تماشای شما بسیار متشکرم، و بهترین ها را با انگلیسی شما.