NEVER say 'I WANT' in English | How to speak better English

Hi there, everybody, this is teacher Harry  here and welcome back to my English classes.  

سلام، همه، این معلم هری است و به کلاس های انگلیسی من خوش آمدید.

And before I forget, you can always listen to  me on my podcast, you can download them. And you  

و قبل از اینکه فراموش کنم، همیشه می‌توانید در پادکست به من گوش دهید، می‌توانید آنها را دانلود کنید.

can also look at the YouTube channels. And don't  forget to subscribe to the channel. And of course,  

همچنین می‌توانید به کانال‌های YouTube نگاه کنید. و فراموش نکنید که در کانال مشترک شوید. و البته،

you can also visit the website where you get  everything that you could possibly need for  

همچنین می‌توانید از وب‌سایتی دیدن کنید که در آن همه چیزهایی را که احتمالاً برای

your English learning experience a one stop  shop. Okay, so what am I going to talk to you  

تجربه یادگیری انگلیسی خود به آن نیاز دارید، به صورت یک توقف  در اختیار دارید . خوب، پس امروز در مورد چه چیزی با شما صحبت خواهم کرد

about today? Well, the lesson today is talking  about I want and when we use I want in English,  

؟ خب، درس امروز درباره I want صحبت می کند و وقتی از I want در انگلیسی استفاده می کنیم،

it can sound a little bit harsh. I remember when I  was growing up, my mother would always say to me,  

ممکن است کمی خشن به نظر برسد. یادم می‌آید وقتی بزرگ می‌شدم، مادرم همیشه به من می‌گفت، می‌خواهم

I want never gets. I want never gets. And what you  meant by that was, if you say I want it sounds  

هرگز نگیرم. من می خواهم هرگز نمی شود. و منظور شما از آن این بود که اگر بگویید می خواهم

a little bit rude. So if you say that all the  time, then I'm not going to give you what I want,  

کمی بی ادبانه به نظر می رسد. بنابراین اگر همیشه این را می‌گویید ، من آن‌چه را که می‌خواهم،

or what you want. So if I wanted something in  the sweet shop, I want this I want that no, no,  

یا آنچه شما می‌خواهید، به شما نمی‌دهم. بنابراین، اگر من چیزی در شیرینی فروشی می خواستم، این را می خواهم که نه، نه،

no was her response. So she tried to teach  me good manners. And if I wanted something,  

نه، پاسخ او بود. بنابراین او سعی کرد به من رفتارهای خوب را بیاموزد. و اگر چیزی می‌خواستم،

I would have to say, I would like or Could I  please have something now I appreciate and many  

باید می‌گفتم، می‌خواهم یا آیا می‌توانم لطفاً چیزی داشته باشم که از آن قدردانی می‌کنم و بسیاری از

languages I want I would like sound the same  or perhaps the words are the same. But in the  

زبان‌هایی که می‌خواهم دوست دارم یکسان باشند یا شاید کلمات یکسان باشند. اما به

English language. They're very different. So when  somebody says, I want, it sounds very demanding.  

زبان انگلیسی. آنها بسیار متفاوت هستند. بنابراین وقتی کسی می‌گوید، می‌خواهم، بسیار سخت به نظر می‌رسد.

I want this. I want that. Yeah. So you can picture  that little child in the sweet shop, I want this,  

من این را میخواهم. من آن را میخواهم. آره بنابراین می‌توانید آن کودک کوچک را در شیرینی‌فروشی تصور کنید، من این را می‌خواهم، می‌خواهم

I want to borrow chocolate I want to tie. And it  sounds really, really bad. And all the customers  

شکلاتی را که می‌خواهم ببندم قرض بگیرم. و واقعاً خیلی بد به نظر می رسد. و مطمئناً همه مشتریان

in the shop will be looking at you of course,  but I would like or Could I please have much more  

در مغازه به شما نگاه می‌کنند، اما می‌خواهم یا می‌توانم لطفاً

polite and much better hat. Okay, so remember what  my mother used to say, I want never gets. So we're  

کلاه بسیار مودبانه‌تر و بسیار بهتری داشته باشم. خوب، پس آنچه را که مادرم می‌گفت، به خاطر بسپار، می‌خواهم هرگز به دست نیاورم. بنابراین ما

going to look today at different ways in which you  can say I want that will sound much better, and  

امروز راه‌های مختلفی را بررسی خواهیم کرد که می‌توانید بگویید می‌خواهم بسیار بهتر و

much more polite. Okay, so I'm going to give you  a list of the various options that we have. And  

مودبانه‌تر به نظر می‌رسد. بسیار خوب، بنابراین من می‌خواهم فهرستی از گزینه‌های مختلف را به شما ارائه دهم. و

then I'll go through them one by one so you can  understand where and how we can use it. And what's  

سپس آنها را یکی یکی مرور می کنم تا بتوانید بفهمید کجا و چگونه می توانیم از آن استفاده کنیم. و آنچه

always important and also important with these as  they are the words we use around it. For example,  

همیشه مهم است و همچنین مهم است، زیرا کلماتی هستند که ما در اطراف آن استفاده می کنیم. به عنوان مثال،

I would like yeah, so it's, I would followed by  like, I would like some tea please. Or I would  

من می‌خواهم بله، پس می‌خواهم، پس از آن  می‌خواهم ، لطفاً مقداری چای می‌خواهم. یا

like some coffee, please. Or could I have some  tea please? Or could I have some coffee, please,  

لطفاً کمی قهوه میل دارم. یا می توانم کمی چای بخورم لطفا؟ یا می‌توانم قهوه بخورم، لطفاً،

but definitely not. I want so let me give you the  list. First of all, I'm going to read some of them  

اما قطعاً نه. من می خواهم پس اجازه دهید فهرست را به شما بدهم . اول از همه، من برخی از آنها را می خوانم

because I've got a long list. So have a look at my  screen here. Don't worry about that. I wish I hope  

زیرا فهرست طولانی دارم. بنابراین به صفحه نمایش من در اینجا نگاهی بیندازید. نگران این نباش. کاش امیدوارم   آرزوی

I long for high crave. I lost after a lot to  explain that a bit more later, I lost after  

هوس زیاد داشته باشم. من بعد از خیلی چیزها باختم تا توضیح بدهم که کمی بعدتر، بعد از

I desire. I fancy. I feel like I have  my heart set on. I'm in the mood for  

آرزوی خودم باختم. من دوست دارم احساس می‌کنم قلبم را به کار گرفته‌ام. من در حال و هوای این هستم که

I have my eye on something on my eye  on somebody. I have something in mind.  

چشمم به چیزی روی چشمم به کسی است. من چیزی در ذهن دارم.

I'm itching for something itch. Never scratch,  I'm itching for something or I'm itching to do  

من برای چیزی خارش دارم. هرگز نخارانید، من برای چیزی خارش دارم یا برای انجام  کاری خارش دارم

something. And then finally, I'd give my right  arm for something, I'd get my write down for  

. و در نهایت، بازوی راستم را برای چیزی می‌سپارم، یادداشتم را برای

something. So all different ways in which we can  say I want without saying the words I want. So let  

چیزی می‌نویسم. بنابراین همه راه‌های مختلف که می‌توانیم بدون گفتن کلماتی که می‌خواهم، بگوییم می‌خواهم. پس اجازه دهید

me go through them one by one. So the first I wish  I wish I had a euro for every time somebody asked  

یکی یکی آنها را مرور کنم. بنابراین اولین بار آرزو می‌کنم کاش برای هر باری که کسی از من درس می‌خواست، یک یورو داشتم

me for a lesson. Okay, so I wish I had to look at  the other words I use. I wish I had or I wish I  

. بسیار خوب، پس ای کاش مجبور بودم به سایر کلماتی که استفاده می کنم نگاه کنم. ای کاش داشتم یا کاش می

could. I wish I could go out later. But it's very  wet. I'd like to go for a walk. I wish I could  

توانستم. کاش میتونستم بعدا برم بیرون اما خیلی خیس است. دوست دارم برم پیاده روی کاش می‌توانستم

go out so you want to do something. I wish I  could talk to my friend. I wish I could call  

بیرون بروم تا شما بخواهید کاری انجام دهید. ای کاش می توانستم با دوستم صحبت کنم. ای کاش می توانستم با

him or her on the phone. I wish I could use my  laptop but the battery has run out. Okay, so  

او تلفنی تماس بگیرم. ای کاش می‌توانستم از لپ‌تاپم استفاده کنم اما باتری آن تمام شده است. خوب، پس

I wish I could I wish I could do this. I wish I  could do that. I hope I hope that you will be able  

کاش می توانستم، کاش می توانستم این کار را انجام دهم. ای کاش می توانستم این کار را انجام دهم. امیدوارم که بتوانید

to come back soon. I hope that it would be able to  take a holiday next year when COVID and all this  

به زودی برگردید. من امیدوارم که بتوانم در سال آینده که کووید و همه این

pandemic is hopefully out of the way. So I hope  I hope that I hope to join a course next year  

همه گیری همه گیر از سر راه است، تعطیلات را بگذرانیم. بنابراین امیدوارم  امیدوارم سال آینده به دوره ای بپیوندم

I hope to sign up for university in the next few  months. So here I hope to do something. And I hope  

امیدوارم در چند ماه آینده برای دانشگاه ثبت نام کنم . بنابراین در اینجا امیدوارم بتوانم کاری انجام دهم. و امیدوارم

that so just again look at the words that you  use in conjunction with my expression. I hope

که دوباره به کلماتی که در ارتباط با بیان من استفاده می‌کنید نگاه کنید. امیدوارم

I long for when we long for something. It's  like the word long yeah long. So when you  

وقتی آرزوی چیزی را داریم آرزو می کنم. مانند کلمه طولانی بله طولانی است. بنابراین وقتی شما

long for something, it means literally that you  have wanted it for a very long time I long for  

آرزوی چیزی را دارید، به معنای واقعی کلمه این است که برای مدت طولانی آن را می‌خواهید، من مشتاق

a nice cold beer so on a hot summer's day and  you've been working really really hard and at  

یک آبجوی سرد خوب هستم، بنابراین در یک روز گرم تابستان و شما واقعاً سخت کار کرده‌اید و در

the end of the day you go home and you're  somebody asks you what would you like off  

پایان روز شما برو خونه و تو هستی یکی از تو می‌پرسد چه چیزی را دوست داری

I've been longing for a beer all day  meaning you've been thinking about it  

من تمام روز در حسرت یک آبجو بودم یعنی تو تمام روز به آن فکر می‌کردی

all day so something that you have been thinking  about for a considerable period of time then  

پس چیزی که مدت زیادی به آن فکر می‌کردی بعد

you can use the expression I long for you can  long for some peace and quiet so when the kids  

می توانید از عبارت من آرزوی شما را بخواهید می توانید برای کمی آرامش و آرامش استفاده کنید، بنابراین وقتی بچه ها برای

leave home to go to school or they leave  home to go to university or in fact  

رفتن به مدرسه خانه را ترک می کنند یا برای رفتن به دانشگاه خانه را ترک می کنند یا در واقع

when they leave home for good you might see heart  I long for some peace and quiet along for those  

وقتی برای همیشه خانه را ترک می کنند، ممکن است قلب را ببینید. آرامش و سکوت برای آن

nice warm winter evenings when it's cold outside  and I'm tucked up in bed and my big dubay or I'm  

شب‌های گرم زمستانی خوب وقتی بیرون هوا سرد است و من در رختخواب و دوبی بزرگم غوطه‌ور هستم یا

sitting beside the fire and reading a book I long  for those warm winter evenings inside the house  

کنار آتش می‌نشینم و کتابی می‌خوانم که آرزوی آن شب‌های گرم زمستانی در خانه را دارم.

okay so too long for something is to really wanted  for a period of time thanks we're at one is I  

خب پس خیلی طولانی است تا چیزی واقعاً خواسته شود برای مدتی متشکرم که در یکی هستیم که من

crave and we crave for something is when we have  a desire for us. Yeah, and usually it's to do with  

هوس می‌کنم و ما برای چیزی آرزو می‌کنیم زمانی است که به خود میل داریم. بله، و معمولاً به

things like food, okay, so somebody who's on a  diet perhaps might crave for some chocolate so  

چیزهایی مانند غذا مربوط می شود، بسیار خوب، بنابراین ممکن است فردی که رژیم دارد هوس خوردن مقداری شکلات کند به طوری که

they'd be on a diet for several weeks or months  and they really would like to break out and have a  

برای چندین هفته یا چند ماه رژیم داشته باشد و واقعاً دوست داشته باشد که از بین برود و یک رژیم غذایی داشته باشد.

little taste of something that is not so good for  you but tastes very nice. So all I crave a nice  

طعم کمی از چیزی که برای شما خوب نیست اما طعم بسیار خوبی دارد. بنابراین تمام هوس یک

bar of chocolate or I'm craving for a particular  meal that they haven't had perhaps it's a Chinese  

تکه شکلات خوب یا هوس یک وعده غذایی خاص را دارم که آنها نخورده اند، شاید این یک

takeaway or nice being dirty pizza, whatever they  fancy so they crave for that. And it's often a  

غذای چینی یا پیتزای کثیف خوب باشد، هر چیزی که آنها دوست دارند و برای آن هوس می کنند. و این اغلب

verb that's used when we talk about women who  are expecting babies because things change and  

فعل‌ای است که در مورد زنانی استفاده می‌شود که در انتظار بچه‌دار شدن هستند زیرا همه چیز تغییر می‌کند و

they they have unusual cravings for unusual types  of food so they might have a cucumber sandwich or  

آنها هوس غیرمعمولی برای انواع غیرمعمول غذا دارند، بنابراین ممکن است ساندویچ خیار یا

toasted cheese with some strange topping here so  they crave for something as a really strong strong  

پنیر برشته شده با رویه‌های عجیب و غریب در اینجا بخورند، بنابراین میل به چیزی دارند. به عنوان یک میل واقعاً قوی

desire. Okay, so we might like something but when  we crave for something we can get that taste the  

. خوب، پس ممکن است ما چیزی را دوست داشته باشیم، اما وقتی هوس چیزی را می‌کنیم، می‌توانیم مزه

taste of the food or go to the shop and get me  that bag of sweets or go to the shop and get me  

مزه غذا را بگیریم یا به مغازه برویم و آن کیسه شیرینی را برایم بیاوریم یا برویم مغازه و

that pizza I really crave for something sweet and  crave for something tasty. Okay, so to crave often  

آن پیتزا را برایم بیاوریم، من واقعاً هوس چیزی را دارم. شیرین و هوس خوردن چیزی خوشمزه. بسیار خوب، بنابراین برای اینکه اغلب هوس کنیم

when we've done without it for a period of time,  we have a deep deep desire to eat it okay to crave

وقتی برای مدتی بدون آن کار کرده‌ایم، میل عمیق عمیقی برای خوردن آن داریم، خوب است که هوس کنیم

to lust after and this you have to be very  careful how you use it because often when we refer  

و این باید بسیار مراقب باشید که چگونه از آن استفاده می‌کنید زیرا اغلب وقتی رجوع کنید

to the word lust is to do with some pleasure and  sometimes it might be sexual pleasure or something  

به کلمه شهوت انجام دادن مقداری لذت است و گاهی ممکن است لذت جنسی یا چیزی

to lust after a person which is not a nice way to  behave Okay, so but if we just lust for something,  

شهوت داشتن به شخصی باشد که روش خوبی برای رفتار نیست، بسیار خوب، بنابراین اگر فقط به چیزی هوس کنیم،

it again it's something that you desire very  passionately, okay, so we can last after a bowl of  

دوباره آن چیزی است که شما دارید خیلی  مشتاقانه میل کنید ، خوب، پس می توانیم بعد از یک کاسه بستنی

ice cream or three scoops of chocolate or vanilla  or passion for whatever it might be you lost  

یا سه پیمانه شکلات یا وانیل یا اشتیاق به هر چیزی که ممکن است به خاطر آن از دست داده باشید، دوام بیاوریم،

for that, okay? But to lust after somebody is  to have a desire to be physically and sexually  

باشه؟ اما شهوت داشتن به کسی، یعنی تمایل به نزدیک شدن از نظر فیزیکی و جنسی

close to somebody it might not be returned so  you have to be really really careful. So to lust  

به کسی، ممکن است برگردانده نشود، بنابراین باید واقعاً مراقب باشید. بنابراین برای هوس کردن

after you have to be very particular how you  use it. Okay, so you can love someone deeply but  

باید به نحوه استفاده از آن دقت کنید. خوب، بنابراین می توانید عمیقاً کسی را دوست داشته باشید اما

lost is something that is usually not returned.  Okay? So we'll just focus on lusting after some  

گمشده چیزی است که معمولاً برگردانده نمی شود. باشه؟ بنابراین، ما فقط بر روی هوس کردن مقداری

food or lusting after that deep red bottle of wine  that you tasted several months ago and you haven't  

غذا یا هوس کردن آن بطری قرمز عمیق شرابی تمرکز خواهیم کرد که چندین ماه پیش آن را چشیدید و نتوانستید

been able to find it in the shop so you you're  really trying to get it so you can enjoy it one  

آن را در مغازه پیدا کنید، بنابراین واقعاً در تلاش برای تهیه آن هستید. می‌توانی از آن لذت ببری یک

long winter's evening one Friday evening when  you'd like to pop the cork on a bottle of wine  

عصر طولانی زمستانی، یک غروب جمعه، وقتی  می‌خواهی چوب پنبه را روی یک بطری شراب بکوبی

I desire so again to desire something a little  bit stronger than like a little bit stronger than  

من می‌خواهم دوباره چیزی را کمی قوی‌تر از آن چیزی شبیه کمی قوی‌تر از

hope to have some it's something similar to crave  so desire. Yeah, I desire a holiday. I desire  

آرزو کنم که چیزی شبیه آن باشد. هوس کردن آره من آرزوی تعطیلات دارم من

a comfortable home. I desire some free time yes  it's really something strong and something deeper.  

خانه‌ای راحت می‌خواهم. من کمی وقت آزاد می‌خواهم، بله، این واقعاً چیزی قوی و عمیق‌تر است.

I fancy This is quite informal when  we fancy we can fancy anything we can  

من دوست دارم این کاملا غیر رسمی است وقتی ما دوست داریم هر چیزی را که می‌توانیم می‌توانیم دوست داشته باشیم   می‌توانیم از

fancy the bar chafford we can fancy the pizza  or we can say to our friend Do you fancy a walk?  

بار چافورد لذت ببریم، می‌توانیم از پیتزا استفاده کنیم یا می‌توانیم به دوستمان بگوییم آیا دوست دارید پیاده روی کنید؟

Do you fancy going out tonight? Do you fancy  going to the cinema so we use it all the time  

آیا دوست دارید امشب بیرون بروید؟ آیا دوست دارید به سینما بروید تا

when we're trying to see Does somebody want to  do something that we want to do? I'd like to go  

زمانی که می‌خواهیم ببینیم آیا کسی می‌خواهد کاری را انجام دهد که ما می‌خواهیم انجام دهیم، همیشه از آن استفاده کنیم؟ من می خواهم

for a walk, do you fancy joining me? Or you  text your friends and say we're meeting for a  

برای پیاده روی بروم، آیا دوست دارید به من بپیوندید؟ یا به دوستان خود پیامک می‌دهید و می‌گویید که برای یک

pizza and a beer? Do you fancy coming? Yes.  So another way of saying I want, okay, so it's a  

پیتزا و آبجو با هم ملاقات می‌کنیم؟ دوست داری بیای؟ آره. بنابراین یک راه دیگر برای گفتن من می‌خواهم، خوب، بنابراین یک

nice informal way and you hear it quite frequently  in particularly British English. Now, we can fancy  

روش غیررسمی خوب است و شما اغلب آن را به‌ویژه انگلیسی بریتانیایی می‌شنوید. حالا، می‌توانیم

the girl in the office, we can fancy the girl in  the shop, we can fancy the guy in the supermarket.  

دختر را در دفتر، دختر را در مغازه، و پسر را در سوپرمارکت دوست داشته باشیم.

So that means we are attracted to them. It doesn't  mean we physically or in any other way want them.  

پس این بدان معناست که ما جذب آنها می شویم. این بدان معنا نیست که ما از نظر فیزیکی یا به هر طریق دیگری آنها را می خواهیم.

We fancy them and that we are attracted,  because they're handsome or pretty whatever  

ما آنها را دوست داریم و جذب آنها می شویم، زیرا آنها خوش تیپ یا زیبا

it might be. But when we say fancy in terms  of going for a walk or fancy doing something,  

هستند. اما وقتی می‌گوییم فانتزی از نظر پیاده‌روی یا تمایل به انجام کاری،

it's you want to do something. I fancy going  out tonight, I've been stuck at home for the  

این است که شما می‌خواهید کاری انجام دهید. من دوست دارم امشب بیرون بروم،

last two weeks working remotely. I fancy gone  for a beer because I'm really, I've been flat  

دو هفته گذشته در خانه گیر کردم و از راه دور کار کردم. دوست دارم برای نوشیدن آبجو رفته‌ام، زیرا واقعاً بی‌حرکت بوده‌ام

out and I just want to get out. Okay, so to fancy  doing something. Do you fancy going somewhere?  

و فقط می‌خواهم بیرون بروم. بسیار خوب، بنابراین می‌خواهید کاری انجام دهید. آیا دوست دارید جایی بروید؟

Do you fancy eating something? Do you fancy  going into town all of the time. Very,  

آیا دوست دارید چیزی بخورید؟ آیا دوست دارید همیشه به شهر بروید؟ روش‌های بسیار،

very informal ways to say what you want, or asking  somebody what they want, or what they want to do.

بسیار غیررسمی برای گفتن آنچه می‌خواهید، یا اینکه از دیگران بپرسید چه می‌خواهند یا چه کاری می‌خواهند انجام دهند.

I feel like and again, a bit informal here.  I feel like a pizza tonight. It's Friday,  

احساس می کنم اینجا کمی غیر رسمی و دوباره احساس می کنم. امشب حس میکنم پیتزا میخورم جمعه است،

why not? We always have a pizza. If we're going  to have a pizza. It's always on Friday. I feel  

چرا که نه؟ ما همیشه پیتزا داریم. اگر قرار است پیتزا بخوریم. همیشه جمعه است احساس می‌کنم می‌خواهم

like going away for the weekend. Why don't we we  haven't done it for ages. It's getting to the end  

آخر هفته را ترک کنم. چرا ما این کار را برای چندین سال انجام نداده ایم. به پایان

of the summer, or it's early autumn. So we might  get a bit of the last of the the summer lights  

تابستان یا اوایل پاییز نزدیک می‌شود. بنابراین ممکن است کمی از آخرین چراغ‌های تابستانی

and a couple of days and walk on the beach. Yeah,  I really feel like that. Yeah. So to feel like,  

و چند روزی بگیریم و در ساحل قدم بزنیم. بله، من واقعاً چنین احساسی دارم. آره بنابراین، برای اینکه احساس کنم، می‌خواهم

I want to do something feel like going away for a  few days before the depths of autumn and the early  

کاری انجام دهم که به نظر می‌رسد چند روز قبل از رسیدن به اعماق پاییز و

days of winter are upon us. Okay. I feel like  going into town and maybe just having a walk or  

روزهای آغازین زمستان، دور شوم. باشه. من دوست دارم به شهر بروم و شاید فقط قدم بزنم یا دوست دارم

I feel like going to the park. What about the zoo?  We haven't been to the zoo for ages. Do you feel  

به پارک بروم. در مورد باغ وحش چطور؟ ما سال هاست که به باغ وحش نرفته ایم. آیا چنین احساسی دارید

like that? Yeah. So fancy doing something feel  like very, very similar, both very, very informal.  

؟ آره خیلی دوست دارم کاری انجام بدهی ، خیلی خیلی شبیه، هر دو خیلی خیلی غیررسمی.

Now, some of these next few expressions a little  bit longer, okay. And, but they're equally good.  

اکنون، برخی از این عبارات بعدی کمی طولانی تر، بسیار خوب. و، اما آنها به همان اندازه خوب هستند.

And again, a good way to describe different  ways to say I want so the first of them,  

و باز هم، یک راه خوب برای توصیف راه‌های مختلف برای گفتن من می‌خواهم، بنابراین اولین مورد،

I have my heart set on something or she has  her heart set on it. So you might come down  

من دلم برای چیزی می‌سوزد یا او دلش را روی آن می‌خواهد. بنابراین ممکن است

one morning and you're having breakfast and your  wife is their partner and son or daughter a little  

یک روز صبح پایین بیایید و در حال صرف صبحانه باشید و همسرتان شریک زندگی آنها باشد و پسر یا دخترتان

bit quiet. And you ask what's up what's wrong,  or just a little bit of bad news, she didn't  

کمی آرام باشد. و می‌پرسید چه خبر است، یا فقط کمی خبر بد، او به

get the course you wanted, she had her heart set  on that course, meaning she wanted to go to that  

رشته‌ای که می‌خواستید نرسید، او دلش به آن درس بود، یعنی می‌خواست عمیقاً به آن

university really deeply because other friends are  going be gentle, she's a little bit upset because  

دانشگاه برود، زیرا دوستان دیگر اگر ملایم باشد، او کمی ناراحت است زیرا

she had her heart set on it. So when you have  your heart set on something, it's a deep desire,  

دلش به این موضوع دوخته شده بود. بنابراین وقتی دلتان به چیزی می‌سوزد، این یک آرزوی عمیق است،

it's something you've planned, something you've  hoped for, and you haven't really considered  

چیزی است که برنامه‌ریزی کرده‌اید، چیزی است که به آن امیدوار بوده‌اید، و واقعاً فکر نکرده‌اید

that it might, you might fail, so you're hard  to set on it. And then when somebody tells you,  

که ممکن است، ممکن است شکست بخورید، بنابراین برایتان سخت است. روی آن تنظیم کنید. و سپس وقتی کسی به شما می‌گوید،

sorry, you didn't get in, or you didn't have  enough points, well, of course, then naturally,  

متاسفم، وارد نشدید، یا امتیاز کافی نداشتید، خوب، البته، طبیعتاً،

you're going to be disappointed. people haven't  been able to go away for a long, long time for  

ناامید خواهید شد. مردم برای مدت طولانی و طولانی برای تعطیلات قادر به رفتن نیستند

holidays. And a lot of people had their heart set  on joining their family and friends for Christmas  

. و بسیاری از مردم دلشان برای پیوستن به خانواده و دوستان خود برای کریسمس

or other celebrations. And unfortunately, they had  to cancel those arrangement or couldn't make them  

یا جشن‌های دیگر بود. و متأسفانه، مجبور شدند این ترتیب را لغو کنند یا اصلاً نتوانستند آن را انجام دهند

at all. And even though the hearts were set on,  meeting the family, introducing them to the new  

. و حتی با وجود اینکه دل‌ها به هم ریخته بود، ملاقات با خانواده، معرفی

grandchild, whatever it might be, the pandemic  put a stop to all of the travelling. So now,  

نوه جدید، هر چه که باشد، همه‌گیری همه سفرها را متوقف کرد. بنابراین اکنون،

when hopefully things are getting to be a little  bit better. People can once again make those  

زمانی که امیدواریم اوضاع کمی بهتر شود. مردم می توانند یک بار دیگر آن

plans. So perhaps you have your heart set on a  Christmas with your family, perhaps you have your  

برنامه ها را انجام دهند. بنابراین شاید دلتان برای یک کریسمس با خانواده‌تان باشد، شاید

heart set on that long, long holiday next year.  And you're beginning to do the planning already.  

دلتان برای آن تعطیلات طولانی و طولانی در سال آینده باشد. و شما از قبل شروع به انجام برنامه ریزی کرده اید.

Okay, so to have your heart set on something, is  to have a big, deep desire to do it. I feel in the  

بسیار خوب، پس دلبستگی به کاری، به معنای داشتن یک میل بزرگ و عمیق برای انجام آن است. من احساس می‌کنم

mood, okay, so mood is one of those things that  can be a good mood, haha, or it can be a bad mood.  

حالم خوب است، بنابراین خلق و خو یکی از آن چیزهایی است که می‌تواند حال خوبی داشته باشد، هههه، یا می‌تواند حالت بدی داشته باشد.

Okay, so when we are in a good mood, we feel like  doing something good. Yeah. And when we're in a  

بسیار خوب، پس وقتی حالمان خوب است، احساس می کنیم که کار خوبی انجام می دهیم. آره و وقتی در

bad mood, we feel like doing absolutely nothing.  So if I am in the mood or I feel as if I'm in  

حالت بدی هستیم، احساس می‌کنیم که مطلقاً هیچ کاری انجام نمی‌دهیم. بنابراین، اگر من در حال و هوا هستم یا احساس می‌کنم در

the mood, then we can do something that we really  want to do. I feel in the mood for a game of golf.  

حال   هستم، می‌توانیم کاری را انجام دهیم که واقعاً می‌خواهیم انجام دهیم. من در حال و هوای یک بازی گلف هستم.

I feel in the mood for a walk in the hills. So  depending on what your real mood is happy or sad,  

حال و هوای پیاده روی در تپه ها را دارم. بنابراین، بسته به این که خلق و خوی واقعی شما شاد یا غمگین است،

you will feel in the mood to do something or you  will feel in the mood to do absolutely nothing.  

شما در حال انجام کاری هستید یا اینکه کاملاً هیچ کاری انجام نمی دهید.

Perhaps you might just want to go to bed, curl  up and go to sleep. Why not? If that's what  

شاید فقط بخواهید به رختخواب بروید، خم شوید و بخوابید. چرا که نه؟ اگر این همان کاری است که

you want to do, then if that's what you feel  like doing, then that's what you should do.

می‌خواهید انجام دهید، پس اگر این همان چیزی است که دوست دارید انجام دهید، این همان کاری است که باید انجام دهید.

We can have our eye on something. So high e, y  e, we can have our eye on something, it doesn't  

ما می توانیم به چیزی نگاه کنیم. خیلی بالاست، ما می‌توانیم به چیزی نگاه کنیم، این بدان

mean we're staring at it, okay? So we have to  be very careful. When we stare at people, they  

معنا نیست که به آن خیره می‌شویم، خوب؟ بنابراین ما باید بسیار مراقب باشیم. وقتی به مردم خیره می‌شویم، آن‌ها

don't really like it. But when we have our eye on  something, it means we've been watching out for  

واقعاً آن را دوست ندارند. اما وقتی به چیزی توجه می کنیم، به این معنی است که مراقب

that. We have a desire to buy it. We want to get  it. Yeah. So perhaps you come home and you're your  

آن بوده ایم. ما تمایل به خرید آن را داریم. ما می خواهیم آن را بدست آوریم . آره بنابراین شاید به خانه می‌آیید و

partner has bought some new dishes, or some new  plates or some new picture to hang on the wall.  

شریک زندگی‌تان چند ظرف جدید، یا چند بشقاب جدید یا عکس جدیدی برای آویزان کردن به دیوار خریده است.

And he said, Oh, what they're interesting, yeah,  I've had my eye on them. For some time I've been  

و او گفت، اوه، چه جالب هستند، آره، من به آنها توجه کرده ام. مدتی است که از

walking past this shop. Every day for the last  two weeks, I keep looking at them and thinking,  

کنار این مغازه رد می شوم. در دو هفته گذشته، هر روز به آنها نگاه می‌کنم و فکر می‌کنم،

they might look nice on the table, or that  might look nice on the wall. So eventually  

ممکن است روی میز زیبا به نظر برسند، یا ممکن است روی دیوار زیبا به نظر برسند. بنابراین در نهایت

went in today, and they gave me a 20% discount,  so why not I bought them. Because I've had my eye  

امروز وارد شدند، و آنها به من 20٪ تخفیف دادند، پس چرا آنها را نخرم. از آنجایی که مدتی است به آنها چشم دوخته ام،

on them for some time, meaning I've been looking  at them, I thought they may be good. And then  

یعنی دارم به آنها نگاه می کنم، فکر می کنم ممکن است خوب باشند. و سپس

I've made a decision. Yeah, I really want them.  Let's go and let's buy them. You can also have  

تصمیم گرفتم. بله، من واقعا آنها را می خواهم. بیا برویم آنها را بخریم. همچنین می‌توانید

your eye on another job, you're maybe a bit  annoyed or frustrated with the job you have,  

به شغل دیگری توجه داشته باشید، شاید از شغلی که دارید کمی آزرده یا ناامید شده باشید،

perhaps you haven't got the promotion that  you thought you may get. Or perhaps the salary  

شاید ارتقای شغلی را که فکر می‌کردید دریافت نکرده باشید. یا شاید

increase that your boss had promised you hasn't  come through yet, your friends are moving around  

افزایش حقوقی که رئیستان به شما قول داده بود هنوز انجام نشده است، دوستانتان در

different jobs, some of them are getting paid more  than you're getting. So you begin to look at the  

مشاغل مختلف جابجا می شوند، برخی از آنها بیشتر از شما حقوق می گیرند. بنابراین شما شروع به بررسی

job vacancies and the adverts that are popping  up on the internet. So you've had your eye on  

فرصت های شغلی و آگهی هایی می کنید که در اینترنت ظاهر می شوند. بنابراین شما به

a couple of jobs that might suit you. So you  eventually dust off your CV changes a little bit,  

چند شغل که ممکن است برای شما مناسب باشد توجه کرده اید. بنابراین، شما نهایتاً رزومه خود را کمی تغییر می‌دهید،

you put it on LinkedIn, and you hope and wait  to see what happens because you want to move  

آن را در لینکدین قرار می‌دهید، و امیدوارید و منتظر می‌شوید تا ببینید چه اتفاقی می‌افتد، زیرا می‌خواهید نقل مکان کنید

or you want to get more money or you just want  to change so you've had your eye on a change  

یا می‌خواهید پول بیشتری دریافت کنید یا فقط می‌خواهید تغییر کنید، بنابراین برای مدتی چشم شما به تغییر

for some time. So as I said, when you have your  eye on something, is something you want something  

بنابراین همانطور که گفتم، وقتی به چیزی توجه می‌کنید، چیزی است که می‌خواهید، می‌خواهید کاری

you want to do something you want to change  something you want to buy, but you've been looking  

انجام دهید که می‌خواهید چیزی را تغییر دهید، چیزی را که می‌خواهید بخرید، اما نگاه می‌کردید

now somebody can have their eye on a person, okay,  so if you're not so happy with the way one of your  

اکنون کسی می‌تواند چشمش به یک نفر باشد، باشه ، بنابراین اگر از نحوه کار یکی از همکاران خود چندان راضی نیستید

colleagues is working, or if you're the boss, and  you've got some subordinates reporting to you,  

، یا اگر رئیس هستید، و تعدادی از زیردستان به شما گزارش می دهند،

and some of them are really not performing  so well. You might call one of them into the  

و برخی از آنها واقعاً عملکرد چندان خوبی ندارند. ممکن است روزی یکی از آن‌ها را به دفتر صدا بزنید و

office one day said, Look, I've been I had my  eye on you for a while I don't think you look so  

بگویید: ببین، من مدتی است که به تو چشم دوخته‌ام، فکر نمی‌کنم

happy in what you're doing, or you've been late,  quite a few mornings, or you're going home early,  

از کاری که انجام می‌دهی آنقدر خوشحال به نظر می‌رسی یا دیر رسیده‌ای. ، چند روز صبح، یا زود به خانه می روید،

is it something you want to tell me Is this  something up. So as a way of approaching it,  

چیزی است که می خواهید به من بگویید آیا این چیزی شده است. بنابراین به عنوان راهی برای نزدیک شدن به آن،

you have to be really, really careful. So if you  have your eye on somebody, you're watching their  

باید واقعاً بسیار مراقب باشید. بنابراین، اگر به کسی توجه داشته باشید، به حرکات او نگاه می‌کنید، به کارهایی که

movements, watching what they're doing, because  you might be a little bit uncomfortable with the  

انجام می‌دهند، نگاه می‌کنید، زیرا ممکن است از رفتار او کمی ناراحت باشید،

way they've been, hey, they have been behaving  or a little bit uncomfortable with the way they  

هی، رفتار او یا کمی ناراحت‌کننده است. با نحوه

are working. So to have your eye on someone, or  to have your eye on something, you might want to  

کار آنها . بنابراین برای اینکه چشم خود را به کسی داشته باشید، یا برای اینکه به چیزی توجه کنید، ممکن است بخواهید   به

move home, you might want a new apartment,  so you've been fed up a little bit with the  

خانه نقل مکان کنید، ممکن است یک آپارتمان جدید بخواهید، بنابراین کمی از   فضایی که دارید خسته شده اید

space you have, maybe there's not enough space  with the pandemic, you're both working at home,  

، شاید به اندازه کافی نباشد. با همه‌گیری، هر دوی شما در خانه کار می‌کنید،

or if the kids are at home online. So not a lot of  space. So you have your eye on a bigger apartment,  

یا اگر بچه‌ها آنلاین هستند. بنابراین فضای زیادی نیست . بنابراین شما چشم خود را به یک آپارتمان بزرگتر می اندازید،

or you have your eye on a new home that you might  want to move to. So anything that you desire,  

یا چشم خود را به خانه جدیدی که ممکن است بخواهید به آن نقل مکان کنید. بنابراین هر چیزی را که می‌خواهید،

anything you want to change, you can have your  eye on it, and then just follow through the words,  

هر چیزی را که می‌خواهید تغییر دهید، می‌توانید به آن توجه کنید، و سپس فقط کلمات را دنبال کنید،

as I've said, so tap your eye on  something, to want to do something.  

همانطور که گفتم، بنابراین روی  چیزی ضربه بزنید تا بخواهید کاری انجام دهید.

I have something in mind. Well, we all have  something in mind from time to time. And again,  

من چیزی در ذهن دارم. خوب، همه ما هر از گاهی چیزی در ذهن داریم. و دوباره،

this can be used instead of saying I want  what do you have in mind? Well, I have in mind  

می‌توان از این به جای گفتن می‌خواهم استفاده کرد، چه چیزی در ذهن دارید؟ خوب، من تغییری در ذهن دارم

a change Yes, I don't know let's change the  decoration in the home here I have in mind to  

بله، نمی‌دانم بیایید دکوراسیون خانه را در اینجا تغییر دهیم، در نظر دارم که

paint the walls yellow or to paint the walls  orange or peach or whatever colour just a bit  

دیوارها را زرد رنگ کنم یا دیوارها را به رنگ نارنجی یا هلویی یا هر رنگ دیگری کمی

of a change. Because let's face it, we spend  a lot of time at home. And we should probably  

تغییر بدهم. از آنجا که اجازه دهید با آن روبرو شویم، ما زمان زیادی را در خانه می گذرانیم. و احتمالاً باید هر

change things from time to time. So I have in  mind some decoration. What do you think? So  

از گاهی چیزها را تغییر دهیم. بنابراین من مقداری دکوراسیون در ذهن دارم. شما چی فکر میکنید؟ بنابراین

you sit down and you talk about it  and decide what the colours will be?  

شما می‌نشینید و در مورد آن صحبت می‌کنید و تصمیم می‌گیرید که چه رنگ‌هایی باشد؟

Who's going to do what who's going to paint  this room who's going to paint that room?  

چه کسی قرار است چه کاری انجام دهد.

Or do you need somebody to come and help you  so you have something in mind. And from a work  

یا به کسی نیاز دارید که بیاید و به شما کمک کند تا چیزی در ذهن داشته باشید. و از

point of view, you can always have something in  mind because you're planning things okay, you're  

نقطه نظر کاری، همیشه می‌توانید چیزی را در ذهن داشته باشید، زیرا در حال برنامه‌ریزی همه چیز هستید،

planning to change the routine, you're  planning to change the approach to  

برنامه‌ریزی برای تغییر روال، برنامه‌ریزی برای تغییر رویکرد به

customers, you're planning to change the way you  approach your job. So to have something in mind.

مشتریان، برنامه‌ریزی برای تغییر روشی که به شغل خود نزدیک می‌شوید. بنابراین برای اینکه چیزی در ذهن داشته باشید.

I'm itching for something okay, you're itching to  do something it's when you have a scratch scratch  

من برای چیزی خوب می‌خارم، شما برای انجام کاری می‌خارید، وقتی خراش خراش دارید،

you have to scratch your arm or scratch your  head or whatever you have to scratch. So when  

باید بازویتان را بخراشید یا سرتان را بخرید یا هر چیز دیگری را که باید بخراشید. بنابراین وقتی

We're itching to do something we're very anxious.  Yeah, we really want to do something quickly,  

برای انجام کاری احساس خارش می کنیم، بسیار مضطرب هستیم. بله، ما واقعاً می‌خواهیم کاری را سریع،

immediately, or we just want to change. Yeah.  So I'm itching for the start of the new football  

فوراً انجام دهیم، یا فقط می‌خواهیم تغییر دهیم. آره بنابراین من برای شروع فصل جدید فوتبال احساس خارش دارم

season. Yeah. So this during the summer months,  not a lot of football on TV. So somebody who's  

. آره بنابراین در ماه‌های تابستان، فوتبال زیاد در تلویزیون نیست. بنابراین، کسی که

a big, big football fan, and let's face it, lots  of guys and girls are football fans, so they're  

هوادار پر و پا قرص فوتبال است، و اجازه دهید با آن روبرو شویم، بسیاری از پسران و دختران طرفدار فوتبال هستند، بنابراین در حال

itching, can't wait for the new football season to  start to support that team. For me, I always dread  

خارش هستند، نمی‌توانند منتظر باشند تا فصل جدید فوتبال برای حمایت از آن تیم شروع شود. برای من، همیشه از

the beginning of the football season, because my  team usually is crap. And they play really badly.  

شروع فصل فوتبال می ترسم، زیرا تیم من معمولاً مزخرف است. و واقعا بد بازی می کنند.

But I'm always hopeful. Yeah, so when you're  itching for something like a scratch, you can't  

اما من همیشه امیدوار هستم. بله، بنابراین وقتی برای چیزی مانند خراش خارش دارید، نمی‌توانید از

stop wanting it. Until, until you Ah, I'm itching  for a holiday. Why don't we go away, I'm itching  

خواستن آن دست بردارید. تا زمانی که آه، من برای تعطیلات دارم خارش دارم. چرا ما نرویم، من

for Christmas because I really love it and my  daughter will come home and all the family will  

برای کریسمس می‌خارم، چون واقعاً آن را دوست دارم و دخترم به خانه می‌آید و همه خانواده با

be together the kids, the grandkids, everybody, so  we're really itching for a good time. So a really,  

بچه‌ها، نوه‌ها، همه کنار هم خواهند بود، بنابراین ما واقعاً برای گذراندن اوقات خوشی می‌خاریم. . بنابراین یک روش واقعاً،

really informal way to say I want something.  And then finally, I'd give my right arm for  

واقعاً غیررسمی برای گفتن چیزی می‌خواهم. و در نهایت، بازوی راستم را برای

something or anything. So to give my right arm  literally means you'd be happy in a way for your  

چیزی یا هر چیزی می‌سپارم. بنابراین دادن بازوی راستم به معنای واقعی کلمه به این معناست که به نوعی خوشحال می‌شوی که

arm to be cut off and taken away. If you got  something, I'd give my right arm for tickets  

بازویت را بریده و ببرند. اگر چیزی دارید، من بازوی راستم را برای بلیت می دهم

to go to that football game, I'd give my right  arm to win the lotto, I give my right arm to get  

تا به آن بازی فوتبال بروم، بازوی راستم را برای برنده شدن در لوتو می دهم، بازوی راستم را می دهم تا

that promotion that I've been hoping for for weeks  and weeks and months and months. Okay, so again,  

ارتقایی را که امیدوار بودم به دست بیاورم. هفته ها و هفته ها و ماه ها و ماه ها. خوب، پس دوباره،

very, very informal. So when we're looking at all  of these expressions that I've used, as I say,  

خیلی، خیلی غیررسمی. بنابراین وقتی به همه این عباراتی که من استفاده کرده‌ام نگاه می‌کنیم، همانطور که گفتم،

some of them are more formal than others, some  of them are quite neutral. So I wish and I hope,  

برخی از آنها رسمی‌تر از دیگران هستند، برخی از آنها کاملاً خنثی هستند. بنابراین من آرزو می کنم و امیدوارم،

and I long for that they're quite formal, I crave  again, a little bit former, I lost after, I think,  

و آرزو دارم که کاملاً رسمی باشند، دوباره هوس کردم، کمی سابق، بعد از آن باختم، فکر می کنم،

not used that sort of so often, but just  mentioned it because it's there to desire again,  

آنقدرها از آن استفاده نکردم، اما فقط  به آن اشاره کردم زیرا اینجاست میل دوباره،

a little bit more formal, but I fancy or I  feel like quite informal, I have my heart set  

کمی رسمی تر، اما من دوست دارم یا احساس می کنم کاملا غیر رسمی هستم، دلم برای

on something quite informal, I'm in the mood for,  again, quite informal, I have my eye on something,  

چیزی کاملا غیررسمی است، من در خلق و خوی هستم، دوباره، کاملا غیر رسمی، من به چیزی توجه دارم،

I have something in mind all more formal, or more  neutral than, than then form. Okay, so mix here of  

چیزی را در ذهن داشته باشید که رسمی‌تر، یا خنثی‌تر از آن شکل باشد. بسیار خب، پس در اینجا

formal and informal ways for you to say I want  Okay, so as my mother said, I want never gets  

روش‌های رسمی و غیررسمی را با هم ترکیب کنید تا بگویید من می‌خواهم. خوب، بنابراین همانطور که مادرم گفت،

I want never get so what we want you to practice  using our other expressions, I would like I would  

می‌خواهم هرگز به دست نمی‌آید.

hope to do, I wish I could. Okay, so that's the  lesson for today. And as I said at the beginning,  

برای انجام، ای کاش می توانستم. بسیار خوب، پس این درس امروز است. و همانطور که در ابتدا گفتم،

make sure that you subscribe to the channel, and  you'll get all the details that you want about my  

مطمئن شوید که در کانال مشترک شده اید، و همه جزئیاتی را که در مورد دوره های  من می خواهید

courses on the web page. We're really happy and  really grateful that you continue to support us,  

در صفحه وب دریافت خواهید کرد. ما واقعاً خوشحالیم و واقعاً سپاسگزاریم که همچنان از ما حمایت می‌کنید،

I'll continue to support you with your learning.  If you want to contact me, you can do so on  

من به حمایت شما با یادگیری شما ادامه خواهم داد. اگر می‌خواهید با من تماس بگیرید، می‌توانید این کار را در   www.englishlessonviaskype.com انجام دهید

www.englishlessonviaskype.com. And if you are any  of your friends or colleagues or family members  

. و اگر یکی از دوستان یا همکاران یا اعضای خانواده خود هستید که

want to learn English on a one to one basis,  or indeed in small groups or for the kids,  

می خواهید انگلیسی را به صورت تک به تک یا در واقع در گروه های کوچک یا برای بچه ها یاد بگیرید،   با

give me a call. I won't always be me who's  able to do the lessons but I've got a lot  

من تماس بگیرید. من همیشه نمی‌توانم دروس را انجام دهم، اما

of teachers working with me now are really,  really good professionals. And we'd really  

معلمان زیادی دارم که اکنون با من کار می‌کنند، واقعاً حرفه‌ای هستند. و ما واقعاً

like to help you. So thanks for joining.  Thanks for listening and see you again soon.

دوست داریم به شما کمک کنیم. بنابراین از پیوستن شما سپاسگزاریم. ممنون که گوش دادید و به زودی دوباره شما را می بینم.