Is 'I'm loving it' correct grammar in English? | IMPORTANT grammar rules

Hi there, welcome back teacher Harry here back to our English lessons where I tried

سلام، خوش آمدید، معلم هری، اینجا به درس های انگلیسی ما بازگشته است، جایی که من سعی کردم به

to give you a better understanding and help you to improve your English whether it's for

شما درک بهتری ارائه دهم و به شما کمک کنم که انگلیسی خود را بهتر کنید، چه برای

Business English, or just ordinary conversational English with your friends or indeed, if you're

انگلیسی تجاری، چه فقط انگلیسی مکالمه معمولی با دوستان خود یا در واقع، اگر اگر

applying for a job in an international company, and you want to speak better or present yourself

برای کار در یک شرکت بین المللی درخواست می دهید، و می خواهید بهتر صحبت کنید یا خودتان را

better or in get yourself involved in that small talk, come to us.

بهتر نشان دهید یا خودتان را درگیر آن بحث کوچک کنید، به ما مراجعه کنید.

We'll help you with all of your your needs.

ما با تمام نیازهای شما به شما کمک خواهیم کرد.

I'll give you my contact details at the end of this particular lesson.

من اطلاعات تماس خود را در پایان این درس خاص به شما خواهم داد.

Okay, well, what are we going to talk about?

خوب، خوب، در مورد چه چیزی صحبت خواهیم کرد؟

Today in the lesson,

امروز در درس،

today's lesson, we're going to talk about stative verbs, okay?

درس امروز، ما در مورد افعال ثابت صحبت می کنیم، خوب؟

Now, stative verbs are lots of them.

اکنون، افعال ثابت تعداد زیادی از آنها هستند.

And these are, they fall into four key categories.

و اینها هستند، آنها به چهار دسته اصلی تقسیم می شوند.

And normally, when we use these stative verbs like love, or like or hate, we use them in

و به طور معمول، وقتی از این افعال ثابت مانند عشق یا دوست داشتن یا متنفر استفاده می کنیم، آنها را در

the simple tense, okay?

زمان ساده استفاده می کنیم، خوب است؟

We seldom use them in the continuous format, or -ing as some people refer to it.

ما به ندرت از آنها در قالب پیوسته، یا همان طور که برخی افراد به آن اشاره می کنند، استفاده می کنیم.

But we can.

اما ما می توانیم.

And there are exceptions.

و استثنائاتی وجود دارد.

As always, in English language, there are lots of exceptions.

مثل همیشه، در زبان انگلیسی، استثناهای زیادی وجود دارد.

So I'll give you the stative verbs.

بنابراین من افعال ثابت را به شما می دهم.

I'll give you examples of them in their simple format.

من نمونه‌هایی از آنها را در قالب ساده‌شان برایتان می‌آورم .

And then I'll also give you examples when you can use them in that continuous Present

و سپس من مثال هایی را برای شما ارائه می کنم که چه زمانی می توانید از آنها در قالب Present Continuous پیوسته استفاده کنید

Continuous format.

.

Okay.

باشه.

And as I said, at the end of this, hopefully, you should get a really good understanding

و همانطور که گفتم، در پایان این، امیدوارم که درک واقعاً خوبی

of how to use them.

از نحوه استفاده از آنها به دست آورید.

But if you still feel you need some more information, come back to me.

اما اگر هنوز احساس می کنید به اطلاعات بیشتری نیاز دارید، به من بازگردید.

And we'll give you some more examples or point you in the right direction where you can get

و ما چند مثال دیگر به شما می‌دهیم یا به شما در مسیر درستی اشاره می‌کنیم که می‌توانید

a book or something that will give you some more details.

کتاب یا چیزی را تهیه کنید که جزئیات بیشتری را به شما ارائه دهد .

Now, for those of you who like fast food, you're probably familiar with McDonald's.

حالا برای شما که فست فود دوست دارید، احتمالا با مک دونالد آشنا هستید.

And if you listen to the ads for McDonald's, you'll always hear the Add McDonald's, I'm

و اگر به تبلیغات مک‌دونالد گوش دهید، همیشه «افزودن مک‌دونالدز» را خواهید شنید، من

loving it here.

اینجا را دوست دارم.

So that's a really good example of a stative verb being used in this continuous format.

بنابراین این یک مثال واقعا خوب از یک فعل ثابت است که در این قالب پیوسته استفاده می شود.

We don't usually use it and people ask me, 'Is it grammatically correct?' and technically,

ما معمولا از آن استفاده نمی کنیم و مردم از من می پرسند، "آیا از نظر گرامری درست است؟" و از نظر فنی،

it's not.

اینطور نیست.

But you know, when somebody gets a jingle, or they have a poem, or there's a song, they

اما می‌دانید، وقتی کسی صدای جینگ می‌گیرد، یا شعری دارد، یا آهنگی دارد،

bend the rules slightly, because they want to get it to rhyme or they want the jingle

قوانین را کمی تغییر می‌دهد، زیرا می‌خواهند آن را به قافیه برسانند یا می‌خواهند صدای جینگ به

to be memorable.

یاد ماندنی باشد.

And of course, when we use something like I'm loving it, or that it does, it sticks

و البته، وقتی از چیزی مانند I'm love it استفاده می کنیم، یا این کار را می کند،

in your, your memory, and then you're driving past McDonald's and you see those big yellow

در حافظه شما می ماند، و سپس شما در حال رانندگی از کنار مک دونالد هستید و آن M'های زرد بزرگ را می بینید

M's and of course, you can think about that.

و البته، می توانید فکر کنید. در مورد آن.

So let's get back to these stative verbs, sometimes called state verbs, okay?

پس بیایید به این افعال ثابت بازگردیم که گاهی اوقات افعال حالت نامیده می شوند، خوب؟

So there are many, many more action verbs than there are a stative verbs also, action

بنابراین افعال عملی بسیار بسیار بیشتر از افعال ثابت وجود دارد،

verbs like to hit or to run or to drive.

افعال کنشی مانند ضربه زدن یا دویدن یا رانندگی کردن هستند.

But these stative verbs, there are lots of them, and I'll give you some of them.

اما این افعال ثابت، تعداد زیادی از آنها وجود دارد، و من تعدادی از آنها را به شما می دهم.

And they fall into four broad categories.

و به چهار دسته کلی تقسیم می شوند.

Okay, the first would be those about thoughts or opinions, like, think or believe, I think,

بسیار خوب، اولین مورد مربوط به افکار یا نظرات است، مانند، فکر کنید یا باور کنید، فکر می کنم،

I believe.

من معتقدم.

There are those verbs about possession.

آن افعال در مورد مالکیت وجود دارد.

I have.

من دارم.

And then the third category is about the senses to hear or to see, okay to hear or to see.

و سپس دسته سوم در مورد حواس شنیدن یا دیدن است، خوب برای شنیدن یا دیدن.

And then finally, there are those stative verbs about emotions, love, and hate, love

و در نهایت، آن افعال ثابت در مورد احساسات وجود دارد، عشق، و نفرت، عشق

and hate all hurt your feelings, okay.

و نفرت همه احساسات شما را جریحه دار می کند، خوب.

Now, as I said, those stative verbs are generally used in the simple tense and seldom used in

اکنون، همانطور که گفتم، آن افعال ثابت عموماً در زمان ساده و به ندرت در حالت

the continuous but there are exceptions.

استمراری استفاده می شود، اما استثناهایی وجود دارد.

The common stative verbs will be verbs like agree, deny, think, appear, prefer, hear,

افعال ثابت رایج افعالی مانند موافقت، انکار، فکر کردن، ظاهر شدن، ترجیح دادن، شنیدن،

look, love, like, consist, recognise, okay.

نگاه کردن، دوست داشتن، مانند، تشکیل، تشخیص، خوب خواهند بود.

So they're good examples of stative verbs.

بنابراین آنها نمونه های خوبی از افعال ثابت هستند.

As we said, we can use a lot of them in the continuous format, particularly when we're

همانطور که گفتیم، می‌توانیم از بسیاری از آنها در قالب پیوسته استفاده کنیم، به خصوص زمانی که می‌خواهیم

going to describe some actions.

برخی از اقدامات را توصیف کنیم.

Okay.

باشه.

And when we're talking about an experience that will last for a limited period of time,

و وقتی در مورد تجربه‌ای صحبت می‌کنیم که برای مدت زمان محدودی دوام می‌آورد،

okay, so I've already given you the example of McDonald's, I'm loving it.

بسیار خوب، بنابراین من قبلاً مثال مک‌دونالد را برای شما آورده‌ام ، من آن را دوست دارم.

Okay, so let's look at a few others.

خوب، پس بیایید به چند مورد دیگر نگاه کنیم.

So if somebody is talking about their, their, their job, they could say, yeah, I, I really

بنابراین اگر کسی در مورد شغل خود، خود، شغل خود صحبت می کند، می تواند بگوید، بله، من، من واقعاً

love my job.

شغلم را دوست دارم.

I really love working here.

من واقعاً دوست دارم اینجا کار کنم.

I really love the interaction with the client.

من واقعا عاشق تعامل با مشتری هستم.

So it's a very, very standard way of describing your job.

بنابراین این یک روش بسیار بسیار استاندارد برای توصیف شغل شما است.

But you could also use it in a more dynamic way where you could say, Well, I've been self-employed

اما می‌توانید از آن به شیوه‌ای پویاتر استفاده کنید، جایی که می‌توانید بگویید، خوب، من

now for one year or two years, and I'm loving every minute of it.

اکنون یک یا دو سال است که خوداشتغالی هستم و هر دقیقه آن را دوست دارم.

Yep.

بله

So we're talking there, and something continuous.

بنابراین ما در آنجا صحبت می کنیم، و یک چیز مداوم.

I'm loving every minute of and it's a good example of using love in a more dynamic way.

من هر دقیقه از عشق را دوست دارم و این مثال خوبی برای استفاده از عشق به روشی پویاتر است.

I'm loving every minute of it.

من هر دقیقه آن را دوست دارم.

I've moved from where a school in the suburbs to an inner-city school.

من از مدرسه ای در حومه شهر به مدرسه ای در داخل شهر نقل مکان کرده ام.

And it's really much more dynamic.

و واقعاً پویاتر است.

I'm loving every day that I go to school.

من عاشق هر روزی هستم که به مدرسه می روم.

Okay.

باشه.

The same with think, yeah, here's a really, really good example of when we can use it

همینطور در مورد فکر کنید، بله، در اینجا یک مثال واقعاً بسیار خوب از زمانی است که می‌توانیم آن را

in the static way, but we can also use it in that -ing or continuous format.

به صورت استاتیک استفاده کنیم، اما می‌توانیم آن را در قالب -ing یا پیوسته نیز استفاده کنیم.

I think it's a really good idea.

فکر می کنم واقعا ایده خوبی است.

She thinks he is a fantastic writer.

او فکر می کند که او نویسنده ای فوق العاده است.

Okay, talking about your, your... perhaps Dickens Oh, yes.

خوب، صحبت کردن در مورد شما، شاید دیکنز اوه، بله.

Yeah, I think, yeah, he's a really great writer, a great author.

بله، من فکر می کنم، بله، او یک نویسنده واقعا عالی است، یک نویسنده بزرگ.

But if we want to use think in another way, we can say something like, Yeah, I've got

اما اگر بخواهیم از فکر به شکل دیگری استفاده کنیم، می‌توانیم چیزی شبیه این بگوییم، بله،

a bit of money saved because of the COVID situation.

به دلیل وضعیت کووید، مقداری پول پس انداز کرده‌ام .

I'm thinking of buying a new car, or I'm thinking of investing in an apartment.

من به خرید یک ماشین جدید فکر می کنم یا به سرمایه گذاری در یک آپارتمان فکر می کنم.

So it's about time I moved away from mum and dad.

پس وقت آن است که از مادر و بابا دور شوم .

So I'm thinking of this, or I'm thinking about that.

بنابراین من به این فکر می کنم، یا به آن فکر می کنم.

So it's something you're planning something you're looking at.

بنابراین این چیزی است که شما در حال برنامه ریزی چیزی است که به آن نگاه می کنید.

It's not something you've decided on yet.

این چیزی نیست که شما هنوز در مورد آن تصمیم گرفته باشید.

But it's a really good example of using those stative verbs in a more dynamic way.

اما این یک مثال واقعا خوب برای استفاده از آن افعال ثابت به روشی پویاتر است.

And the same way we use the verb hear.

و به همین ترتیب از فعل شنیدن استفاده می کنیم.

Yeah.

آره

So when I'm sitting here recording my lessons, particularly in spring or summer time, I can

بنابراین وقتی اینجا نشسته‌ام و درس‌هایم را ضبط می‌کنم، به‌ویژه در فصل بهار یا تابستان، می‌توانم

hear the birds singing.

آواز پرندگان را بشنوم.

So early in the morning, I hear the birds in the trees.

صبح زود صدای پرندگان را در درختان می شنوم.

So at 5.30 or 6am, whatever time it might be.

بنابراین در ساعت 5.30 یا 6 صبح، هر زمانی که ممکن است باشد.

But if I want to use in a more dynamic way, we could say something like off, you're hearing

اما اگر بخواهم به روشی پویاتر از آن استفاده کنم، می‌توانیم چیزی شبیه خاموش کردن را بگوییم، شما

things.

چیزهایی می‌شنوید.

So somebody says, Did you hear a knock on the door?

پس یکی می گوید، آیا صدای در زدن را شنیدی ؟

Did you hear the bell ringing?

صدای زنگ را شنیدی؟

No, I didn't hear anything.

نه من چیزی نشنیدم

I think you must be hearing things.

من فکر می کنم شما باید چیزهایی را می شنوید.

So again, a good example of using it in a more dynamic way.

بنابراین دوباره، یک مثال خوب از استفاده از آن به روشی پویاتر.

Another static verb is the verb to like.

یکی دیگر از فعل های ثابت، فعل دوست داشتن است.

Ice cream.

بستنی.

I like it.

خوشم می آید.

Okay, I like ice cream.

باشه من بستنی دوست دارم

I don't love it.

من آن را دوست ندارم.

I like it.

خوشم می آید.

Okay, in the same way, we can use it more dynamic way when somebody is talking to their

بسیار خوب، به همین ترتیب، زمانی که کسی در حال صحبت با دوست خود است، می‌توانیم از آن به‌صورت پویاتر استفاده کنیم و می‌گوید،

friend say, Oh, I hear you've moved jobs recently.

اوه، شنیدم که شما اخیراً شغل خود را تغییر داده‌اید.

Are you liking the experience?

آیا تجربه را دوست دارید؟

Yeah.

آره

So you can use it in that sense?

پس می توانید از آن در این معنا استفاده کنید؟

Are you liking your new job?

آیا شغل جدید خود را دوست دارید؟

Yeah.

آره

You could just simply say, Do you like it?

شما فقط می توانید به سادگی بگویید، آیا آن را دوست دارید؟

But if you wanted to be more dynamic, how are you liking your new job?

اما اگر می خواهید پویاتر باشید، شغل جدید خود را چگونه دوست دارید؟

How are you liking the move to the new city?

نقل مکان به شهر جدید را چگونه دوست دارید؟

How are you liking that new car that you've bought?

آن ماشین جدیدی را که خریده اید چگونه می پسندید ؟

Okay, if you use it in all of those ways.

بسیار خوب، اگر از آن در همه این راه ها استفاده کنید.

To appear.

ظاهر شدن.

You look at your driving licence, it appears that my driving licence is out of date, I

شما به گواهینامه رانندگی خود نگاه کنید، به نظر می رسد که گواهینامه رانندگی من قدیمی است،

will have to apply for a new one.

باید برای گواهینامه جدید اقدام کنم. به

It appears as if the trains are on strike, we'll have to either get a bus or we'll have

نظر می رسد که اگر قطارها در اعتصاب هستند، یا باید اتوبوس بگیریم یا باید

to take the car.

سوار ماشین شویم.

Okay, so you can use it in that context.

خوب، پس می توانید از آن در آن زمینه استفاده کنید.

But if you want to use it somewhat more dynamic then you could say, Oh, that actor that you

اما اگر می خواهید تا حدودی پویاتر از آن استفاده کنید، می توانید بگویید، اوه، آن بازیگری که

like.

دوست دارید.

You know, that really good guy, he's appearing in a new production 'Gone with the wind,'

می‌دانید، آن پسر واقعاً خوب، او در یک محصول جدید «بر باد رفته» ظاهر می‌شود،

it's going to be in the city in the next couple of months.

این فیلم در چند ماه آینده در شهر خواهد بود .

Would you like to go?

دوست داری بری؟

So the actor or actress they are appearing in a new production on stage.

بنابراین بازیگر یا بازیگری که در یک محصول جدید روی صحنه ظاهر می شوند.

So again, a little bit more dynamic.

بنابراین دوباره، کمی پویا تر.

The word weigh.

کلمه وزن.

And that's W-E-I-G-H.

و این W-E-I-G-H است.

Weigh.

وزن کنید.

So when we use it for example, I'm going to weigh the bag now, to check if I'm overweight

بنابراین وقتی از آن برای مثال استفاده می‌کنیم، اکنون کیف را وزن می‌کنم، تا بررسی کنم که آیا در سفرم از نظر بار اضافه وزن دارم،

in terms of my luggage allowance when I'm travelling so the bag weighs 21 kilos or the

بنابراین وزن کیف 21 کیلو یا

bag weighs 16 kilos.

وزن کیف 16 کیلو است.

Okay, so we use it in that sort of way.

خوب، پس ما از آن به این شکل استفاده می کنیم.

Or we can be a bit more dynamic.

یا می توانیم کمی پویاتر باشیم.

I'm weighing this parcel before I go to the post office because I want to make sure I

من این بسته را قبل از رفتن به اداره پست وزن می کنم زیرا می خواهم مطمئن شوم که

get the correct stamp.

تمبر صحیح را دریافت کرده ام.

So the correct postage.

پس هزینه پست درسته

Okay, so I'm weighing this parcel before I post it.

خوب، پس من این بسته را قبل از ارسال آن وزن می کنم.

To wish.

آرزو کردن.

We sit there often on Tuesday or Wednesday or Thursday half I wish it was the weekend.

ما اغلب در سه‌شنبه یا چهارشنبه یا نیمه پنجشنبه آنجا می‌نشینیم، کاش آخر هفته بود.

I wish work would be over.

کاش کار تموم بشه

I wish it was five o'clock.

کاش ساعت پنج بود

I wish it was six o'clock because you've got something else that you would like to do or

ای کاش ساعت شش بود چون کار دیگری دارید که دوست دارید انجام دهید یا

somewhere that you'd prefer to be rather than working.

جایی که ترجیح می دهید به جای کار کردن، باشید.

And then a more dynamic way we somebody can ask What are you wishing for for the new year?

و سپس یک راه پویاتر که می توانیم بپرسیم برای سال جدید چه آرزویی دارید؟

What are you wishing for for your birthday?

برای تولدت چه آرزویی داری؟

So is there some specific or special gift you want as something specific or particular

بنابراین آیا هدیه خاص یا خاصی وجود دارد که می خواهید به عنوان چیزی خاص یا خاص

that you want to happen in the new year?

که می خواهید در سال جدید اتفاق بیفتد؟

What are you wishing for?

چه آرزویی دارید؟ به

What are you hoping for?

چه چیزی امید داری؟

So these are all good examples, as I said, of those stative verbs.

بنابراین، همانطور که گفتم، همه اینها مثالهای خوبی از آن افعال ثابت هستند.

Okay.

باشه.

So often, as I said, we use them only in the present simple.

بنابراین اغلب، همانطور که گفتم، ما آنها را فقط در زمان حال استفاده می کنیم. دوست دارم، دوست دارم،

I like, I love, I hate, I think.

متنفرم، فکر می کنم.

But occasionally if we want to be a little bit more done...

اما گاهی اوقات اگر بخواهیم کمی بیشتر کار کنیم...

dynamic we can use.

پویا می توانیم استفاده کنیم.

I am thinking of...

دارم به این فکر میکنم...

What are you wishing for?

آرزوی چیه؟ به

What are you hoping for?

چه چیزی امید داری؟

Okay?

باشه؟

Now, the second part of this is about certain verbs that you can use them in the simple

حال قسمت دوم این مطلب مربوط به افعال خاصی است که می توانید آنها را در

format or you can use them with the -ing or the continuous format, and there is no difference

قالب ساده یا با فرمت -ing یا استمراری استفاده کنید و

in the meaning.

در معنی تفاوتی با هم ندارند.

Okay?

باشه؟

So these would be verbs like ache, to feel, to hurt or to look.

بنابراین این افعالی مانند درد، احساس کردن، صدمه دیدن یا نگاه کردن هستند.

Okay, so let me give you an example of those.

خوب، اجازه دهید یک نمونه از آن ها را برایتان بیاورم.

So you've been working in the garden, and you're getting ready for the spring or the

بنابراین شما در باغ کار می‌کردید و برای بهار یا تابستان آماده می‌شوید

summer, you can come home and say, Oh, my back aches, my back aches, or my back is really

، می‌توانید به خانه بیایید و بگویید: اوه، کمرم درد می‌کند، کمرم درد می‌کند یا کمرم واقعاً

aching.

درد می‌کند.

Yeah, no, no difference.

آره نه فرقی نداره

It's the same.

همین طور است.

You got the pains and your back and your sides, your arms, my back aches from all that work.

دردها و کمر و پهلوهایت، بازوها، کمردرد من از این همه کار گرفتی.

My back is aching from all that work.

کمرم از این همه کار درد می کند.

I was running in the park and I fell over a brick or a stick or on some pothole and

داشتم در پارک می دویدم و افتادم روی آجر یا چوب یا روی چاله و

in the ground, my foot hurts.

در زمین، پایم درد می کند.

Now my foot hurts after that run.

حالا بعد از آن دویدن پایم درد می کند.

Or my foot is hurting, my foot is really hurting.

یا پایم درد می کند، واقعاً پایم درد می کند.

Okay, so you can use my foot hurts, or my foot is hurting.

خوب، پس می توانید استفاده کنید پای من درد می کند، یا پای من درد می کند.

The classic one here was about feel.

کلاسیک اینجا درباره احساس بود.

How do you feel somebody will ask you in the morning?

چگونه احساس می کنید که کسی صبح از شما سوال خواهد کرد ؟

Oh, hi.

اوه، سلام.

How are you?

چطور هستید؟

How do you feel today?

امروز چطوری؟

Oh, I feel great.

اوه، احساس خوبی دارم.

Thanks.

با تشکر.

Or how are you feeling today?

یا امروز چه احساسی دارید؟

I'm feeling much better than I was yesterday.

حالم خیلی بهتر از دیروز است.

So how do you feel?

پس چه احساسی دارید؟

How are you feeling?

چه احساسی دارید؟

Exactly the same, the meaning is identical.

دقیقاً به همین ترتیب، معنی یکسان است.

Or your daughter is getting ready to go to her graduation ball and she's bought it...

یا دخترت داره آماده میشه بره سر جشن فارغ التحصیلیش و اون رو خریده...

a new dress and you turn to your husband and say, Wow, she looks really good in that dress.

یه لباس جدید و تو رو به شوهرت میکنی و میگی: وای، اون با اون لباس خیلی خوب به نظر میرسه.

She looks really good in that dress.

او با آن لباس واقعاً خوب به نظر می رسد.

Or she's looking really good today.

یا او امروز واقعاً خوب به نظر می رسد.

She's looking really good today.

او امروز واقعاً خوب به نظر می رسد.

The meaning exactly the same.

معنی دقیقا همینه

Alright, so to look to feel, to ache or to hurt, you can use it in its simple tense,

بسیار خوب، پس برای احساس کردن، دردناک کردن یا آسیب دیدن، می توانید آن را در زمان ساده اش

or in that continuous format there...

یا در آن قالب استمراری در آنجا استفاده کنید...

the meaning is identical.

معنی یکسان است.

Okay, good.

باشه خوبه

Well, hopefully, you've enjoyed that particular lesson and get a better understanding of these

خوب، امیدوارم از آن درس خاص لذت برده باشید و درک بهتری از این

stative verbs and how we use them.

افعال ثابت و نحوه استفاده ما از آنها داشته باشید.

As I said at the beginning if you want to contact me, well, of course, you can do so

همانطور که در ابتدا گفتم اگر می خواهید با من تماس بگیرید، خوب، البته، می توانید این کار را

on www.englishlessonviaskype.com.

در www.englishlessonviaskype.com انجام دهید.

Any comments that you have I'm very happy to hear them.

هر نظری که دارید از شنیدن آنها بسیار خوشحالم.

Very happy to incorporate or include something that you would like to be included in one

از گنجاندن یا گنجاندن چیزی که دوست دارید در یکی

of the future lessons.

از درس های آینده گنجانده شود بسیار خوشحالم.

Okay.

باشه.

Thanks for listening.

متشکرم که گوش دادید.

Join me again soon.

به زودی دوباره به من بپیوندید.