QUICK VOCABULARY BOOST | Time Phrases for EFFECTIVE Communication

Hi there. This is Harry again, and welcome  back to Advanced English Lessons with Harry,  

سلام. این دوباره هری است، و به درس‌های پیشرفته انگلیسی با هری خوش آمدید،

where I try to help you to get a better  understanding of the English language.  

که سعی می‌کنم به شما کمک کنم تا زبان انگلیسی را بهتر درک کنید.

I help you with vocabulary and pronunciation,  grammar and all aspects relating to idiomatic  

من به شما در واژگان و تلفظ، گرامر و تمام جنبه‌های مربوط به

expressions and phrases. And in this particular  lesson, we're going to take a look at some  

عبارات و عبارات اصطلاحی کمک می‌کنم. و در این درس خاص، می‌خواهیم به برخی از ترکیب‌ها نگاهی بیندازیم

collocations. This is an advanced English  lesson dealing with verb collocations all  

. این یک درس انگلیسی پیشرفته است که با ترکیب افعال که همه

connected with time. As always, I'm going to go  down through the list with you. I have 12 okay,  

مرتبط با زمان هستند سروکار دارد. مثل همیشه، می‌خواهم فهرست را با شما مرور کنم. من 12 خوب،

12 related time-related collocations, and I'll  give you an example as to when you might use them.

12 ترکیب مرتبط با زمان دارم، و برای شما مثالی می‌آورم که چه زمانی ممکن است از آنها استفاده کنید.

Number one is to allocate time. Well, we  allocate time means we give over a certain  

شماره یک تخصیص زمان است. خوب، ما زمان را تخصیص می‌دهیم به این معنی که

amount of time to some activity. We should  allocate time every day for ourselves. Might  

مقدار مشخصی از زمان را به فعالیتی اختصاص می‌دهیم. ما باید هر روز زمانی را برای خود اختصاص دهیم. ممکن

be to do some reading, some relaxation,  some yoga, some exercise. Whatever it is,  

است کمی مطالعه، کمی آرامش، یوگا، کمی ورزش انجام دهید. هر چه که باشد،

we allocate time. We dedicate a certain amount of  time in our day for ourselves to allocate time.

ما زمان را اختصاص می دهیم. ما مقدار مشخصی از زمان را در روز به خود اختصاص می دهیم تا زمان را اختصاص دهیم.

Number two to be pressed for time. To be pressed  for time means not to have a lot of time. Not to  

شماره دو برای زمان فشرده شود. تحت فشار قرار گرفتن برای زمان به معنای نداشتن زمان زیاد است. برای

have time to do something you'd really like  to do. Or indeed, if somebody asks you for  

انجام کاری که واقعاً دوست دارید وقت نداشته باشید . یا در واقع، اگر کسی از شما

some minutes to talk to you about some things,  I'm a little pressed for time at the moment,  

چند دقیقه وقت بخواهد تا درباره برخی چیزها با شما صحبت کنم، در حال حاضر کمی تحت فشار هستم،

could we do this tomorrow? Could we do it later?  Could I call you? Send me an email and we've set  

آیا می‌توانیم فردا این کار را انجام دهیم؟ آیا می توانیم آن را بعدا انجام دهیم؟ آیا می توانم با شما تماس بگیرم؟ برای من یک ایمیل بفرستید و ما

up an appointment. Okay. So when you're pressed  for time, it means you really don't have a lot of  

قرار ملاقاتی را تنظیم کردیم. باشه بنابراین، وقتی تحت فشار هستید ، به این معنی است که واقعاً

time available either you've got some deadline to  meet, you've got some meetings, you've got to do  

زمان زیادی در دسترس ندارید یا مهلتی برای ملاقات دارید، جلساتی دارید، باید

something, but you are just overall pressed for  time. You've been asked by many different people  

کاری انجام دهید، اما باید انجام دهید. فقط به طور کلی برای مدت زمان فشار داده شده است . افراد مختلفی از شما خواسته اند   که

looking for part of your time, and you can't  help everybody, so you're pressed for time.

به دنبال بخشی از وقت شما هستند، و شما نمی توانید به همه کمک کنید، بنابراین برای زمان تحت فشار هستید.

Number three is to devote time. He loves to devote  time to his family. His kids are at that age when  

شماره سه این است که زمان را اختصاص دهید. او دوست دارد وقت خود را به خانواده‌اش اختصاص دهد. بچه‌های او در آن سنی هستند که به

they need time with their father to go out and  play football, to take them to the park. Simple  

وقتشان با پدرشان نیاز دارند تا بیرون بروند و فوتبال بازی کنند و آنها را به پارک ببرند.

things are driving them to school, so he will  always try to devote time to his family during  

چیزهای ساده آنها را به مدرسه می‌کشاند، بنابراین او همیشه سعی می‌کند در طول

the week, not just at the weekends. So we devote  time means we pick a certain amount of time only  

هفته، نه فقط در آخر هفته، وقت خود را به خانواده‌اش اختصاص دهد. بنابراین زمانی را اختصاص می‌دهیم به این معنی که زمان مشخصی را فقط

for some activity and nothing else. Yeah, he  devotes his time to helping charities. He's  

برای برخی فعالیت‌ها انتخاب می‌کنیم و نه چیز دیگری. بله، او وقت خود را صرف کمک به مؤسسات خیریه می‌کند. او

now retired. He's got a lot of time on his  hands. So he devotes time to his favourite  

اکنون بازنشسته است. او زمان زیادی در اختیار دارد . بنابراین او وقت خود را به خیریه‌های مورد علاقه‌اش اختصاص می‌دهد

charities. So he helps them to fundraise.  He helps in the soup kitchens to feed the  

. بنابراین او به آنها کمک می کند تا کمک مالی کنند. او در سوپ‌پزخانه‌ها برای غذا دادن به بی‌خانمان‌ها کمک می‌کند

homeless. Whatever it is he does, he devotes time  or she devotes time to that particular activity.

. هر کاری که او انجام می‌دهد، زمانی را اختصاص می‌دهد یا او زمانی را به آن فعالیت خاص اختصاص می‌دهد.

Number four to find time. I don't know  where you're going to find the time to do  

شماره چهار برای یافتن زمان نمی‌دانم برای انجام

all of this study that you've promised children.  Yeah, they always promise they're going to do  

همه این مطالعه‌ای که به کودکان قول داده‌اید، کجا می‌خواهید زمان پیدا کنید. بله، آنها همیشه قول می دهند که

more and more study in advance of the exams.  And the parent might ask, I'm not sure where  

قبل از امتحانات بیشتر و بیشتر مطالعه کنند. و ممکن است والدین بپرسند، من مطمئن نیستم که کجا می‌خواهید

you're going to find the time. You're going to  have to stop some of these other activities,  

زمان پیدا کنید. باید برخی از این فعالیت‌های دیگر را متوقف کنید،

stop playing computer games, give up the sports  or the gym, or going out with a friend too often,  

بازی‌های رایانه‌ای را کنار بگذارید، ورزش یا باشگاه را کنار بگذارید، یا اغلب با یک دوست بیرون بروید،

just until the exams are over. I don't know where  I find the time to do all this work that I have  

فقط تا زمانی که امتحانات تمام شود. نمی‌دانم برای انجام این همه کار که

on my agenda. It's going to run into next week  and I'll never get it finished. And I really,  

در دستور کارم است، وقت پیدا می‌کنم. قرار است هفته آینده اجرا شود و من هرگز آن را تمام نمی‌کنم. و من واقعاً،

really want to get it finished before I have my  holidays. I'm not sure where I will find the time,  

واقعاً می‌خواهم قبل از اینکه تعطیلاتم را داشته باشم، آن را تمام کنم . مطمئن نیستم کجا زمان را پیدا کنم،

or somebody might just simply say to you,  you'll have to find the time because you  

یا ممکن است کسی به سادگی به شما بگوید، باید زمان را پیدا کنید، زیرا شما

know best. You know what has to be done, so  you will have to find the time to do it. Okay.

بهتر می دانید. شما می دانید چه کاری باید انجام شود، بنابراین باید زمانی را برای انجام آن پیدا کنید. باشه

Number five to free up time. Well, we may  be busy. We may have lots on our plate. We  

شماره پنج برای آزاد کردن زمان. خب، ممکن است سرمان شلوغ باشد. ممکن است چیزهای زیادی در بشقاب خود داشته باشیم.

may have lots on our agenda. But this other  aspect, this other problem needs to be dealt  

ممکن است موارد زیادی در دستور کار خود داشته باشیم. اما این جنبه دیگر، این مشکل دیگر باید حل شود

with. So we're going to have to free up time.  We're going to have to cancel something else,  

. بنابراین ما باید زمان را آزاد کنیم. باید چیز دیگری را لغو کنیم،

move something else, change something else so  that we can free up time. So you might get an  

چیز دیگری را جابجا کنیم، چیز دیگری را تغییر دهیم تا بتوانیم زمان را آزاد کنیم. بنابراین ممکن است یک

email from your good client and they really  want to see you. And you say, well, look,  

ایمیل از مشتری خوب خود دریافت کنید و آنها واقعاً بخواهند شما را ببینند. و شما می گویید، خوب، نگاه کنید،

I'm busy in the next couple of days, but I'll  tell you what to do. If it's really urgent,  

من در چند روز آینده مشغول هستم، اما به شما می گویم چه کار کنید. اگر واقعاً فوری باشد،

I'll free up some time. So tell me what suits  you and then I'll make room for you in my  

مدتی آزاد خواهم کرد. پس به من بگو چه چیزی برایت مناسب است و سپس در دستور کارم برایت جا باز خواهم کرد

agenda. So that's exactly what you do. You find  out what time the client wants to meet you 11:00  

. پس این دقیقاً همان کاری است که شما انجام می دهید. متوجه می‌شوید که مشتری چه ساعتی می‌خواهد با شما در ساعت 11:00 روز

on Wednesday. So you cancel that meeting you  had at 10:15, 10:30, 11:15, 11:30. So you  

چهارشنبه ملاقات کند. بنابراین جلسه‌ای را که در ساعت‌های 10:15، 10:30، 11:15، 11:30 داشتید لغو می‌کنید. بنابراین

can free up time so that your customer, your  client can get his problem looked at and the  

می‌توانید زمان را آزاد کنید تا مشتری، مشتری شما بتواند مشکلش را بررسی کند و

others can be moved out by a day or two days.  So you free up time, you make time available.

دیگران بتوانند یک یا دو روز دیگر از آنجا خارج شوند. بنابراین زمان را آزاد می کنید، زمان را در دسترس قرار می دهید.

Number six to invest time. Well, when you invest  time in something, it's usually to gain some  

شماره شش برای سرمایه گذاری زمان. خوب، وقتی روی چیزی سرمایه‌گذاری می‌کنید، معمولاً برای به دست آوردن

benefit, to invest time in your education, to  invest time in your studies. To invest time in  

منافعی، سرمایه‌گذاری در آموزش و سرمایه‌گذاری بر روی مطالعاتتان است. برای سرمایه گذاری در

planning your career. All of these are ways  in which you can improve your situation for  

برنامه ریزی شغلی خود. همه این‌ها روش‌هایی هستند که می‌توانید

the future by investing time like money when you  invest it. You got to look after it. You've got to  

با صرف زمان مانند پول هنگام سرمایه‌گذاری، وضعیت خود را برای آینده بهبود بخشید. تو باید مراقبش باشی باید

make it work. You've got to make sure it's the  right thing for you to invest time. Not not to  

آن را عملی کنید. شما باید مطمئن شوید که این کار برای شما مناسب است که در زمان سرمایه گذاری کنید. نه اینکه

spend it idly. Yeah. Okay, so he has invested  a lot of time in his political activities,  

آن را بیهوده خرج کنید. آره بسیار خوب، پس او زمان زیادی را روی فعالیت‌های سیاسی خود سرمایه‌گذاری کرده است،

and I really, really hope that he gets  selected to stand for this election when  

و من واقعاً امیدوارم که در سال آینده برای شرکت در این انتخابات انتخاب شود

it takes place next year. So he's put a lot of  time and effort. He's invested a lot of time  

. بنابراین او زمان و تلاش زیادی را صرف کرده است. او زمان زیادی را صرف کرده است تا

getting to be known by people understanding  the way this party works. Getting his face  

توسط افرادی که روش کار این حزب را درک می‌کنند شناخته شود. شناسایی چهره او در

recognized around the different people who will  be voting. So he has invested a lot of time.

اطراف افراد مختلفی که رای خواهند داد. بنابراین او زمان زیادی را صرف کرده است. باشه

Okay. And if you like this particular lesson,  then please like the video. And if you could  

و اگر این درس خاص را دوست دارید، لطفا ویدیو را لایک کنید. و اگر می‌توانید

subscribe to the channel because it really, really  helps. Number seven is about killing time. To kill  

در کانال مشترک شوید زیرا واقعاً کمک می‌کند. شماره هفت در مورد زمان کشتن است. برای کشتن

time? Well, to kill time usually means to get  some activities because you got a lot of time.  

زمان؟ خوب، از بین بردن زمان معمولاً به معنای انجام برخی فعالیت‌ها است زیرا زمان زیادی دارید.

between meetings, you've got a lot of time until  some other activity takes place and you don't want  

بین جلسات، زمان زیادی دارید تا فعالیت دیگری انجام شود و نمی‌خواهید

to just sit down doing nothing. So you have to  kill time doing something. Okay, perhaps I will go  

بنشینید و کاری انجام ندهید. بنابراین باید برای انجام کاری زمان را از بین ببرید. خوب، شاید

to the gym for an hour and a half. That will kill  some time. Or perhaps I'll read that document that  

یک ساعت و نیم به باشگاه بروم. این چند وقت را می کشد. یا شاید آن سندی را بخوانم که

I've been putting off for several weeks that will  kill some time, or I'll go for a nice long walk  

چندین هفته به تعویق انداختم و مدتی را به تعویق انداختم، یا یک پیاده‌روی طولانی طولانی خواهم رفت

and that will kill time. So between meetings,  between events, between different things that  

و این باعث مرگ زمان خواهد شد. بنابراین بین جلسات، بین رویدادها، بین چیزهای مختلفی که

are happening in your life, you have you have  time and you don't want to just waste it idly,  

در زندگی‌تان اتفاق می‌افتد، شما وقت دارید و نمی‌خواهید آن را بیهوده تلف کنید،

but you want to do something so it will kill  time. You could be delayed in the airport because  

بلکه می‌خواهید کاری انجام دهید تا زمان را از بین ببرد. ممکن است در فرودگاه تاخیر داشته باشید زیرا

your plane has been hit by bad weather or some  technical problem. And there's an announcement  

هواپیمای شما در اثر آب و هوای بد یا مشکل فنی مورد اصابت قرار گرفته است. و اعلامیه‌ای   در

comes across the tannoy system which says,  unfortunately, we regret to inform you that the  

سراسر سیستم tannoy آمده است که می‌گوید، متأسفانه، متأسفانه به شما اطلاع می‌دهیم که

flight 106 to Toronto has been delayed and is now  not expected to depart until 4:45. So you've got 3  

پرواز 106 به مقصد تورنتو با تأخیر روبرو شده است و اکنون انتظار نمی‌رود تا ساعت 4:45 حرکت کند. بنابراین شما 3

or 4 hours extra you have to try and kill. You can  do a bit more shopping, you can eat, you can drink  

یا 4 ساعت اضافی دارید که باید تلاش کنید و بکشید. می‌توانید کمی بیشتر خرید کنید، می‌توانید بخورید، می‌توانید

coffee. All of these things just to kill time or  simply sit down and read a book to kill some time.

قهوه بنوشید. همه این چیزها فقط برای از بین بردن زمان یا به سادگی بنشینید و کتاب بخوانید تا کمی وقت بگذارید.

Number eight. Number eight is about managing  your time. And this is something we could  

شماره هشت. شماره هشت مربوط به مدیریت زمان شماست. و این چیزی است که همه ما می‌توانیم

all do better. How to manage your time. So  time management. There are so many books,  

بهتر انجام دهیم. چگونه زمان خود را مدیریت کنیم. بنابراین مدیریت زمان. کتاب‌های زیادی،

self-help books, so many courses that you can  attend. All about time management. Okay, so  

کتاب‌های خودیاری، دوره‌های بسیار زیادی وجود دارد که می‌توانید در آنها شرکت کنید. همه چیز درباره مدیریت زمان بسیار خوب، پس

managing your time really, really important. You  have lots and lots of responsibilities. Lots and  

مدیریت زمان واقعاً بسیار مهم است. شما مسئولیت‌های زیادی دارید. خیلی و

lots of things that have to do. Lots and lots  of commitments. So the best way to get through  

کارهای زیادی که باید انجام دهید. بسیاری از تعهدات. بنابراین بهترین راه برای گذر از

all of those is to learn how to manage your time  better. People complain. Oh, I have too much to  

همه اینها این است که یاد بگیرید چگونه زمان خود را بهتر مدیریت کنید. مردم شاکی هستند. اوه، من کارهای زیادی برای

do. I can't fit this all in. Often they spend a  lot of time talking about it, and if they spend  

انجام دادن دارم. من نمی‌توانم همه اینها را جابجا کنم. اغلب آنها زمان زیادی را صرف صحبت کردن در مورد آن می‌کنند، و اگر

a little bit more time planning and preparing,  then perhaps they could manage their time better  

کمی زمان بیشتری را صرف برنامه‌ریزی و آماده‌سازی کنند، شاید بتوانند زمان خود را بهتر مدیریت کنند

and perhaps not get everything done. But the  majority of what they want done they will achieve.

و شاید همه چیز را انجام ندهند. اما اکثر کارهایی را که می‌خواهند انجام دهند، به دست خواهند آورد.

Okay, so manage your time. So the boss will  tell you, oh, I keep asking you to get these  

خوب، پس زمان خود را مدیریت کنید. بنابراین، رئیس به شما می‌گوید، اوه، من مدام از شما می‌خواهم که این

documents completed by deadlines. You  always miss the deadlines. How do you  

اسناد را در مهلت‌های زمانی تکمیل کنید. همیشه مهلت‌ها را از دست می‌دهید. چگونه

manage your time? You're really going  to have to improve your time management.

زمان خود را مدیریت می‌کنید؟ واقعاً باید مدیریت زمان خود را بهبود بخشید.

Number nine run out of time. Well, we've all been  in that situation where rushing to get to the  

زمان شماره نه تمام شده است. خوب، همه ما در موقعیتی بوده ایم که با عجله برای رسیدن به

airport, we are rushing to get the dinner ready.  We are rushing to make that appointment in the  

فرودگاه، عجله داریم تا شام را آماده کنیم. ما عجله داریم که آن قرار را بعد از

afternoon or to meet our friends in the evening.  And we always seem no matter what time we have,  

ظهر بگذاریم یا عصر با دوستانمان ملاقات کنیم. و همیشه به نظر می‌رسد مهم نیست چه زمانی داریم،   به نظر می‌رسد

we always seem to run out of time, meaning  we have no more time to do Well, okay, that's  

همیشه وقتمان تمام می‌شود، به این معنی که زمان بیشتری برای انجام دادن نداریم خب، باشه،

the meeting over. We've run out of time. We'll  have to carry over those other two issues to the  

جلسه تمام شد. وقت ما تمام شده است ما باید آن دو موضوع دیگر را به

next meeting. That's a very simple. And. Common  situation in business meetings where the agenda  

جلسه بعدی منتقل کنیم. این خیلی ساده است. و. وضعیت رایج در جلسات کاری که در آن دستور جلسه

just went down a little bit longer, and the last  couple of items on the agenda cannot be achieved,  

کمی طولانی‌تر شد، و نمی‌توان به یکی از موارد آخر دستور کار دست یافت،

and we carry them forward or carry them over to  the next meeting because we have run out of time.

و ما آنها را به جلو می‌بریم یا به جلسه بعدی می‌بریم زیرا وقتمان تمام شده است.

You can run out of time in the parking meter.  So When you put money in the parking meter or  

می توانید در پارکومتر وقت خود را تمام کنید. بنابراین، وقتی پولی را در پارکومتر می‌گذارید یا

you get some credit and it's for one act or two  hours and you just get held up in town when you  

مقداری اعتبار می‌گیرید و آن را برای یک یا دو ساعت می‌گذرانید و وقتی

get back to the car, you've got a ticket on  your car because you ran out of time, and you  

به ماشین برمی‌گردید در شهر نگه می‌دارید، چون دویده‌اید بلیت روی ماشینتان دارید. به موقع نیست، و

get charged extra money on a date. That might  be a penalty to pay when you run out of time.

در یک تاریخ از شما پول اضافی دریافت می شود. این ممکن است جریمه‌ای باشد که باید در صورت تمام شدن زمان پرداخت کنید.

Number ten is to set or put aside time. Okay,  so that both mean exactly the same. To set  

شماره ده برای تعیین یا کنار گذاشتن زمان است. بسیار خوب، بنابراین هر دو دقیقاً به یک معنا هستند.

aside time or to put aside time, it means to  take some time out of your day or your week  

وقت گذاشتن یا کنار گذاشتن وقت، به این معنی است که مقداری از روز یا هفته خود را

for a particular activity. I'll put aside  some time for some exercise next week. You  

برای یک فعالیت خاص اختصاص دهید. هفته آینده مدتی را برای ورزش اختصاص می‌دهم. شما به

visit the doctor and the doctor tells you  a lot. I'm not saying you're overweight,  

پزشک مراجعه می‌کنید و دکتر چیزهای زیادی به شما می‌گوید . من نمی گویم اضافه وزن دارید،

but you need to lose a few kilos if you're going  to deal with these stress issues. There's no  

اما اگر می خواهید با این مشکلات استرس مقابله کنید، باید چند کیلو کم کنید.

point running at a hundred miles an hour. So  you're going to have to set aside or put aside  

دویدن با سرعت صد مایل در ساعت فایده ای ندارد. بنابراین باید

some time every week to do some exercise.  You'll feel much better. You'll lose those  

هر هفته زمانی را برای انجام تمرینات اختصاص دهید یا کنار بگذارید. شما احساس بسیار بهتری خواهید داشت.

kilos in no time at all. And you'll find that  with some physical activity, your work output  

در کمترین زمان ممکن آن کیلوها را از دست خواهید داد. و متوجه خواهید شد که با مقداری فعالیت بدنی، احتمالاً بازده کاری شما

will probably improve. So please set aside  or put aside some time to do some exercise.  

بهبود خواهد یافت. بنابراین لطفاً زمانی را برای انجام تمرینات اختصاص دهید.

Or you need to deal with your tax return, or you  need to deal with the household bills. Whatever  

یا باید با اظهارنامه مالیاتی خود رسیدگی کنید، یا باید به صورت حساب های خانوار رسیدگی کنید. هر

this, private business that you have to do, you  have to put aside some time or set aside some time  

کاری که باید انجام دهید، کسب و کار خصوصی است، باید مدتی را کنار بگذارید یا زمانی را

to deal with that and set aside some time at the  weekend. I won't go and play golf. I won't go with  

برای رسیدگی به آن اختصاص دهید و در آخر هفته زمانی را کنار بگذارید. من نمی روم و گلف بازی نمی کنم. من

the guys this weekend. I'll set aside some time.  I got all of this documentation finished and then  

این آخر هفته با پسرها نخواهم رفت. مدتی را کنار می گذارم. من تمام این اسناد را به پایان رساندم و سپس

that would be off my plate and I can relax and  feel at ease to set aside or put aside some time.

آن‌ها از ظرف من خارج می‌شوند و می‌توانم استراحت کنم و راحت باشم که زمانی را کنار بگذارم یا کنار بگذارم.

Number 11 to take up time. Well, lots of things  take up time in my life. Things I prefer wouldn't  

شماره 11 برای گرفتن زمان. خب، خیلی چیزها در زندگی من وقت می گیرند. چیزهایی که ترجیح می‌دهم

take up time, but that's the way life is. Things  get in the way. Okay, so what takes up time?  

وقت نگیرند، اما زندگی همین است. چیزها مانع می شوند. خوب، پس چه چیزی زمان می برد؟   یه

Something. Going to the supermarket every week  takes up time. Taking rubbish to the rubbish bins  

چیزی رفتن به سوپرمارکت هر هفته زمان می‌برد. بردن زباله به سطل‌های زباله

takes up time. Replying to lots of emails that you  don't really want to reply to takes up time. So  

زمان می‌برد. پاسخ دادن به بسیاری از ایمیل‌هایی که واقعاً نمی‌خواهید به آنها پاسخ دهید، زمان می‌برد. بنابراین

everything, every activity, there's some time that  you use so it takes up time. Something's obviously  

همه چیز، هر فعالیت، مدتی است که  از آن استفاده می‌کنید، بنابراین زمان می‌برد. مشخصاً چیزی

very, very useful. Okay, sleeping an extra couple  of hours in the morning takes up time. And perhaps  

بسیار بسیار مفید است. خوب، خواب چند ساعت بیشتر در صبح زمان می برد. و شاید

you don't need that going to bed too late, means  you have more time in the evenings. Puts you you  

نیازی به دیر به رختخواب رفتن نداشته باشید، به این معنی است  که عصرها زمان بیشتری دارید. باعث می‌شود

sleep longer during the day, so perhaps that  takes up time. Playing computer games takes up  

در طول روز طولانی‌تر بخوابید، بنابراین شاید این کار زمان ببرد. انجام بازی‌های رایانه‌ای

time for some teenagers, and perhaps better to  cut down on the amount of time they spend doing  

برای برخی از نوجوانان وقت می‌گیرد، و شاید بهتر است از مدت زمانی که برای انجام

those activities. So something that takes up time  uses some time that we could perhaps use better.

آن فعالیت‌ها صرف می‌کنند، کم کنیم. بنابراین چیزی که زمان می برد، از زمانی استفاده می کند که شاید بتوانیم بهتر از آن استفاده کنیم.

And then finally number 12. Waste time. Never,  never. I try never to waste time. I don't mind  

و در نهایت شماره 12. وقت تلف کنید. هرگز، هرگز. سعی می کنم هیچ وقت وقت را تلف نکنم. بدم نمی‌آید که

spending time on different activities. I  don't mind putting aside time for different  

برای فعالیت‌های مختلف وقت بگذارم. بدم نمی‌آید که برای

activities or something. Takes up time. But  I really, really hate it when I waste time.  

فعالیت‌های مختلف یا چیزی دیگر وقت بگذارم. زمان می برد. اما من واقعاً از وقتی که وقت تلف می کنم متنفرم.

Waste time not knowing what to do, waste time  trying to reboot my computer because something  

اتلاف وقت بدون دانستن اینکه چه کاری باید انجام دهم، وقت خود را برای راه‌اندازی مجدد رایانه‌ام تلف کنید زیرا اتفاقی

happened. Waste time, retyping an email that I  forgot to save whatever it is. You know, people  

افتاده است. وقت تلف کردن، تایپ مجدد ایمیلی که فراموش کردم هر چه هست ذخیره کنم. می‌دانید، مردم

don't generally like to waste time because time,  after all, is really, really precious. So when we  

معمولاً دوست ندارند زمان را تلف کنند، زیرا زمان واقعاً بسیار ارزشمند است. بنابراین وقتی

waste time, we spend it idly, or we spend it at  thinking or without proper planning. So again,  

زمان را تلف می کنیم، آن را بیهوده می گذرانیم، یا آن را صرف فکر کردن یا بدون برنامه ریزی درست می کنیم. پس باز هم،

if we have if we manage our time better, then  perhaps we wouldn't waste our time. So waste time.

اگر داشته باشیم اگر زمانمان را بهتر مدیریت کنیم، شاید وقتمان را تلف نکنیم. پس وقت تلف کن

Okay, so there are the 12 verb collocations. As I  said, they're really, really useful. For those of  

بسیار خوب، پس 12 ترکیب فعل وجود دارد. همانطور که گفتم، آنها واقعاً بسیار مفید هستند. برای کسانی از

you who are considering using or doing CAC exams  or any proficiency exams, because they're the sort  

شما که در نظر دارید از امتحانات CAC یا هر آزمون مهارتی استفاده کنید یا انجام دهید، زیرا این

of phrases that you can use in your spoken  English or indeed in your written English.

عباراتی هستند که می‌توانید در انگلیسی گفتاری یا در واقع در انگلیسی نوشتاری خود استفاده کنید.

So I'll just run down to them one more time  quickly. There are 12 of them. One allocate time.  

بنابراین من فقط یک بار دیگر به سرعت به سراغ آنها خواهم رفت . تعداد آنها 12 عدد است. یک زمان اختصاص دهید.

Be pressed for time. Devote time. Find time for  something. Free up time. Invest time in something.  

برای زمان تحت فشار باشید زمان را اختصاص دهید. برای چیزی وقت پیدا کنید . زمان را آزاد کنید. روی چیزی سرمایه گذاری کنید

Kill time. Manage time better. Run out of time as  we all do. Run out of time. Number ten. Set aside  

زمان را بکش زمان را بهتر مدیریت کنید همانطور که همه ما وقتمان را تمام می کنیم. تمام شدن زمان. شماره ده.

or put aside time to do something. And the last  two. Number 11 to take up time and 12. Waste time.

برای انجام کاری وقت بگذارید   یا وقت بگذارید. و دو مورد آخر شماره 11 برای گرفتن زمان و 12. وقت تلف کردن.

Okay, so keep practising those. Try and use  them and see the situation when you can use  

خوب، پس به تمرین آن ها ادامه دهید. سعی کنید و از آنها استفاده کنید و موقعیتی را ببینید که می‌توانید از

these verb collocations dealing with time.  And if you have any questions, come back to  

این ترکیب‌بندی‌های فعل در ارتباط با زمان استفاده کنید. و اگر سؤالی دارید، به

me on englishlessonviaskype.com I will happily  help you and give you some additional examples.

من در englishlessonviaskype.com بازگردید، من با خوشحالی به شما کمک خواهم کرد و چند مثال اضافی به شما ارائه خواهم داد.

Okay, this is Harry saying thank you for listening  and watching. Join me for the next lesson.

بسیار خوب، این هری است که می گوید از اینکه گوش دادید و تماشا کردید متشکرم. برای درس بعدی به من بپیوندید.