How to answer IELTS Speaking Part 3

Hello, everyone.

سلام به همه

This is Hong again, talking to you from Vietnam.

اینجا دوباره هونگ است و از ویتنام با شما صحبت می‌کند.

I got 8.0 in speaking, and I’m here to help you

من در اسپیکینگ نمره 8.0 گرفتم و اینجا هستم تا به شما کمک کنم در

achieve the same score or even better score in this skill.

این مهارت به همان نمره یا حتی نمره بهتری برسید.

So, in my two latest videos, you have been watching me

بنابراین، در دو ویدیوی اخیر من، شما من را تماشا می‌کنید

taking a practice speaking test part one and part two with my colleague,

که در یک آزمون تمرینی اسپیکینگ قسمت اول و دوم با همکارم،

who’s also an IELTS teacher.

که او نیز معلم آیلتس است، شرکت می‌کنم.

And today, let’s wrap it up with part three.

و امروز، بیایید آن را با قسمت سوم جمع بندی کنیم.

The links to other two videos are down below.

لینک دو ویدیوی دیگر در زیر آمده است.

Before we start, don’t forget to hit the subscribe button and check

قبل از شروع، فراموش نکنید که دکمه اشتراک را بزنید و

out our website weloveielts.org for more tips and advice from our experts.

برای راهنمایی‌ها و مشاوره‌های بیشتر از کارشناسان ما، وب‌سایت weloveielts.org را بررسی کنید.

In part three, you will have further

در بخش سوم،

questions about the topic you were asked to speak about in part two.

سوالات بیشتری در مورد موضوعی که از شما خواسته شد در قسمت دوم صحبت کنید، خواهید داشت.

This will give you the opportunity to discuss

این به شما فرصت می دهد تا در مورد

more abstract ideas and issues.

ایده ها و مسائل انتزاعی بیشتری بحث کنید.

This part of the test lasts between four and five minutes.

این بخش از آزمون بین چهار تا پنج دقیقه طول می کشد.

So, we’ve been talking about the clothes you received from someone.

بنابراین، ما در مورد لباس هایی که از شخصی دریافت کرده اید صحبت کرده ایم.

Now, I’d like to talk about something related to this.

اکنون، من می خواهم در مورد یک موضوع مرتبط با این موضوع صحبت کنم.

Have you ever given clothes to others as a present?

آیا تا به حال به دیگران لباس هدیه داده اید؟

Well, giving clothes to others, I guess it was a couple of months ago

خب، لباس دادن به دیگران، حدس می‌زنم یکی دو ماه پیش

when I picked a very beautiful dress for my sister as her birthday gift.

بود که یک لباس بسیار زیبا برای هدیه تولد خواهرم انتخاب کردم.

I guess she loved it.

من حدس می زنم او آن را دوست داشت.

After all, it took me a very long time to pick that dress for her.

از این گذشته، مدت زیادی طول کشید تا آن لباس را برای او انتخاب کنم.

Why do people dress casually every day,

چرا مردم هر روز غیررسمی لباس می پوشند،

but dress formally at work?

اما در محل کار رسمی لباس می پوشند؟

That’s true. I really don’t know.

درست است. من واقعا نمی دانم.

Probably, that’s something I haven’t really given it much

احتمالاً این چیزی است که من واقعاً به آن

thought because I have taken that for granted.

فکر نکرده‌ام زیرا آن را بدیهی می‌دانم.

But I guess people look more serious and professional when

اما من حدس می‌زنم که مردم وقتی همگی لباس پوشیده باشند جدی‌تر و حرفه‌ای‌تر به نظر

they’re all dressed up.

می‌رسند.

But I know at some companies like Google or Apple, this stuff,

اما من می دانم که در برخی از شرکت ها مانند گوگل یا اپل،

it’s encouraged to wear casual clothes to create

پوشیدن لباس های غیر رسمی برای ایجاد

a very friendly working environment.

یک محیط کاری بسیار دوستانه تشویق می شود.

I guess that can be a thing in the future.

من حدس می زنم که این می تواند یک چیز در آینده باشد.

Similar to what I’ve mentioned in part one.

مشابه آنچه در قسمت اول ذکر کردم.

When you can’t immediately think of an answer or don’t know what to say,

وقتی نمی‌توانید فوراً به پاسخی فکر کنید یا نمی‌دانید چه بگویید،

you can repeat the question slowly while you’re thinking of an answer.

می‌توانید سؤال را به آرامی در حالی که به پاسخ فکر می‌کنید تکرار کنید.

Giving clothes to others, I guess it was a couple of months ago.

لباس دادن به دیگران، حدس می‌زنم یکی دو ماه پیش بود.

Or admit that you don’t know the answer, or you just don’t usually think about it.

یا بپذیرید که پاسخ را نمی‌دانید، یا معمولاً به آن فکر نمی‌کنید.

Yes, that’s true. I really don’t know.

بله، این درست است. من واقعا نمی دانم.

Probably, that’s something I haven’t really given it much

احتمالاً این چیزی است که من واقعاً به آن

thought because I have taken that for granted.

فکر نکرده‌ام زیرا آن را بدیهی می‌دانم.

But I guess... Or use some phrases to buy some time.

اما حدس می‌زنم... یا از عباراتی برای خرید زمان استفاده کنید.

To be honest with you, I’m absolutely clueless about this,

اگر بخواهم با شما صادق باشم، من در این مورد کاملاً بی اطلاع هستم،

but I suppose...

اما فکر می کنم ...

This is interesting. I’ve never really thought about it.

این جالب است. من واقعاً هرگز به آن فکر نکرده ام.

That’s a difficult question, please give me a moment to think.

این یک سوال دشوار است، لطفاً به من یک لحظه فکر کنید.

So, why do you think some companies allow employees

بنابراین، فکر می‌کنید چرا برخی از شرکت‌ها به کارمندان اجازه

to wear casual clothes?

می‌دهند لباس‌های راحتی بپوشند؟

In part three, examiners are allowed to be more flexible

در بخش سوم، به ممتحنان اجازه داده می‌شود

with their questions, which means that they

که در مورد سؤالات خود انعطاف‌پذیرتر باشند، به این معنی که

can ask questions to dig deeper into what you have just answered.

می‌توانند سؤالات خود را بپرسند تا عمیق‌تر به آنچه که شما پاسخ داده‌اید، عمیق‌تر بپردازند.

So, prepare to show off your ability by being

بنابراین، برای نشان دادن توانایی خود با

able to explain, clarify, or expand your answers.

توانایی توضیح دادن، شفاف سازی یا بسط پاسخ های خود آماده شوید.

I think that’s the way to enhance people’s creativity and productivity

فکر می‌کنم این راهی است که می‌توان خلاقیت و بهره‌وری افراد را افزایش داد،

because it’s proven that when people are given more

زیرا ثابت شده است که وقتی به افراد در محل کار اختیارات بیشتری داده می‌شود

authority at work, in this case, it’s maybe the clothes they wear,

، در این مورد، شاید به دلیل لباس‌هایی است که می‌پوشند،

they tend to outperform those who just sit passively and just

آنها تمایل دارند از کسانی که منفعلانه می‌نشینند و فقط

follow orders and do what they’re told to do.

دستورات را دنبال می‌کنند، بهتر عمل کنند. کاری که به آنها گفته می شود انجام دهند

Why do people from different countries wear different clothing?

چرا مردم کشورهای مختلف لباس های متفاوت می پوشند؟

Because of different weather.

به دلیل آب و هوای متفاوت

Well, hopefully, you already know by

خوب، امیدواریم، تا به حال می

now that we should not give a very short answer like this.

دانید که ما نباید چنین پاسخ کوتاهی بدهیم.

So, in my experience, I usually structure

بنابراین، در تجربه خود، من معمولا

my answer into three parts.

پاسخ خود را در سه بخش ساختار می دهم.

The point, the explanation, and/or the example.

نکته، توضیح و/یا مثال.

It helps to give your answer more depth.

این کمک می کند که پاسخ خود را عمیق تر نشان دهید.

I suppose clothing helps people to adapt

فکر می‌کنم لباس به مردم کمک می‌کند تا

to the environment that they’re living in.

با محیطی که در آن زندگی می‌کنند سازگار شوند.

Since each region has different type of weather, people dress differently.

از آنجایی که هر منطقه آب و هوای متفاوتی دارد، افراد متفاوت لباس می‌پوشند.

For example, people in Finland usually wear fur coats during

به عنوان مثال، مردم فنلاند معمولاً در طول زمستان کت خز می پوشند

the winter because it can get to like minus 30 in the winter.

زیرا ممکن است در زمستان به منفی 30 برسد.

It’s freezing cold.

هوا سرد است

In contrast, in Vietnam, during the winter,

در مقابل، در ویتنام، در طول زمستان،

people don’t have to wear fur coat like that because they

مردم مجبور نیستند چنین کت خز بپوشند، زیرا

just need to wear sweaters, and maybe a jacket because

فقط باید ژاکت بپوشند، و شاید یک ژاکت بپوشند،

the winter in Vietnam is not as cold as the winter in Finland.

زیرا زمستان در ویتنام به سردی زمستان فنلاند نیست.

Hey.

سلام.

Yes, I know the answer about weather is probably not the most perfect answer,

بله، می‌دانم که پاسخ در مورد آب و هوا احتمالاً کامل‌ترین پاسخ نیست،

but it comes off the top of my head.

اما از بالای ذهن من بیرون می‌آید.

Come on, I have to think on the spot.

بیا، من باید درجا فکر کنم.

So, don’t stress yourself out thinking that you have to give

بنابراین، فکر نکنید که باید

a very perfect answer because as I said before, the examiner is only

یک پاسخ بسیار عالی بدهید، زیرا همانطور که قبلاً گفتم، امتحان کننده فقط

interested in your language, not the content of your answer.

به زبان شما علاقه دارد، نه محتوای پاسخ شما.

What are the advantages and the disadvantages of

مزایا و معایب

wearing uniforms at work and school?

پوشیدن لباس فرم در محل کار و مدرسه چیست؟

Well, now, this is something that I have never really thought about

خب، حالا، این چیزی است که من واقعاً هرگز به آن فکر نکرده‌ام

and honestly don’t know what to say, but I have to say something anyway.

و صادقانه بگویم نمی‌دانم چه بگویم، اما به هر حال باید چیزی بگویم.

So, I’m probably not going to come up with the most intelligent answer,

بنابراین، من احتمالاً به هوشمندانه ترین پاسخ نمی رسم،

but here it is.

اما اینجاست.

In terms of advantages, I think that wearing the

از نظر مزایا، فکر می کنم پوشیدن

same clothes going to work create a sense of belonging among people,

لباس های یکسان برای رفتن به محل کار باعث ایجاد حس تعلق در افراد می شود،

so they are more likely to cooperate with each other better in teamwork.

بنابراین احتمال همکاری بهتری با یکدیگر در کار گروهی بیشتر است.

But I suppose that it has more disadvantages than advantages.

اما من فکر می کنم که معایب آن بیشتر از مزایا باشد.

For example, back in high school, I was forced to wear the traditional

به عنوان مثال، در دوران دبیرستان، هر دوشنبه که به مدرسه می رفتم مجبور بودم

dress of Vietnam, which was ao dai, every Monday going to school.

لباس سنتی ویتنام را که ao dai بود بپوشم .

It’s not that I say the dress was not beautiful or anything like that.

اینطور نیست که بگویم لباس زیبا نبود یا چیزی شبیه آن.

It’s very elegant.

خیلی شیک است

It’s just the fact that I had to wear that very tight dress

فقط این واقعیت است که من مجبور شدم آن لباس بسیار تنگ

during this hot, boiling hot summer.

را در این تابستان گرم و داغ بپوشم.

It drove me crazy.

این مرا دیوانه کرد.

Did you notice that I also used the structure?

دقت کردید که من هم از ساختار استفاده کردم؟

Point, explanation, and example.

نکته، توضیح و مثال.

This is the end of your speaking test. Thank you.

این پایان آزمون اسپیکینگ شماست. متشکرم.

Also to be noticed that you don’t necessarily have to use

همچنین باید توجه داشت که لزوماً مجبور نیستید

both the example and explanation.

از مثال و توضیح استفاده کنید.

One of them is enough. All right, it’s time to recap.

یکی از آنها کافی است. بسیار خوب، وقت آن است که خلاصه کنیم.

I hope that my speaking tips are useful for you.

امیدوارم نکات سخنرانی من برای شما مفید باشد.

Don’t forget to comment below this video to share

فراموش نکنید که زیر این ویدیو نظر بدهید تا

with me your speaking experience.

تجربه صحبت کردن خود را با من به اشتراک بگذارید.

I can’t wait to hear from you guys.

من نمی توانم صبر کنم تا از شما بچه ها بشنوم.

And for now, I will see you in the next video.

و فعلا در ویدیوی بعدی شما را خواهم دید.

Bye for now. See you.

فعلا خداحافظ. به امید دیدار.