Lesson 104 👩‍🏫 Basic English with Jennifer - Talking about Favorites & the Past

Hi everyone. I'm Jennifer from English with Jennifer. Let's study basic English.

سلام به همه. من جنیفر از انگلیسی با جنیفر هستم. بیایید انگلیسی مقدماتی را مطالعه کنیم.

You can practice with my students, Flavia and Andreia. Often we start our lessons

می توانید با شاگردان من، فلاویا و آندریا تمرین کنید. اغلب ما درس هایمان را

with a little chitchat. Chitchat is small talk. It's light conversation, nothing

با کمی گفتگو شروع می کنیم. چیت چت یک بحث کوچک است . گفتگوی سبک است، چیز

serious. We talk about simple things like the

جدی نیست. ما در مورد چیزهای ساده مانند

weather. Other times, we start our lessons with a

آب و هوا صحبت می کنیم. در دیگر مواقع، درس هایمان را با یک

fun short game. Let's play a quick game a game of favorites. All right?

بازی کوتاه سرگرم کننده شروع می کنیم. بیایید یک بازی سریع و یک بازی مورد علاقه بازی کنیم. خیلی خوب؟

Like what's your favorite...? Who's your favorite...? I'll start. I have a question.

دوست داری چیه...؟ شخص مورد علاقه ات کیست...؟ من شروع خواهم کرد. من یک سوال دارم.

What's your favorite color? Blue. And what's your favorite color? Black. I think my favorite color is

رنگ مورد علاقه شما چیست؟ آبی. و رنگ مورد علاقه شما چیست؟ مشکی. فکر می کنم رنگ مورد علاقه من

blue. I like black cars. I like blue and red clothes, and I like

آبی است. من ماشین های سیاه را دوست دارم. من لباس های آبی و قرمز را دوست دارم و

brown walls. Yeah. It's hard, but I think my favorite color is blue. So, my question

دیوارهای قهوه ای را دوست دارم. آره سخت است، اما فکر می کنم رنگ مورد علاقه من آبی است. بنابراین، سوال من

is what's your favorite color? Can you ask us a question? What's your favorite...?

این است که رنگ مورد علاقه شما چیست؟ می توانید یک سوال از ما بپرسید؟ مورد علاقه شما چیه...؟

Who's your favorite...? Anything: color, food, weather. What's your favorite food? My favorite

شخص مورد علاقه ات کیست...؟ هر چیزی: رنگ، غذا، آب و هوا. غذای مورد علاقه شما چیست؟ غذای مورد علاقه من

food? Um, Japanese food and chocolate cake. Me too. What's the question? What's your favorite food?

؟ اوم، غذای ژاپنی و کیک شکلاتی. من هم همینطور. سوال چیست؟ غذای مورد علاقه شما چیست؟

Ah, my favorite food is pizza. Ah! And yours? Ah, lasagna.

آه، غذای مورد علاقه من پیتزا است. آه! و مال شما؟ آه، لازانیا.

Lasagna. Yum. You ask us a question. What's your favorite animal? Oh, that's hard. Penguins. My favorite animal is...penguins.

لازانیا. یام شما یک سوال از ما بپرسید. حیوان مورد علاقه شما چیست؟ اوه، این سخت است. پنگوئن ها حیوان مورد علاقه من... پنگوئن است.

Again. What's your favorite animal? Dogs.

از نو. حیوان مورد علاقه شما چیست؟ سگ ها.

And yours? It's very hard for me. Yeah, I know. I like...my favorite is dogs and cats. I have two favorites.

و مال شما؟ برای من خیلی سخت است. آره میدونم من دوست دارم ... مورد علاقه من سگ و گربه است. من دو مورد علاقه دارم

I have two favorites. Dogs and cats. Um, who's your favorite actress? Brazilian or American.

من دو مورد علاقه دارم سگها و گربهها. اوم، بازیگر مورد علاقه شما کیست؟ برزیلی یا آمریکایی

Do you have one?

آیا شما یکی دارید؟

Brad Pitt. Oh. Actor. So, who's your favorite actor? Brad Pitt. Yes. Okay. Who's your favorite actor?

برد پیت. اوه بازیگر. خب، بازیگر مورد علاقه شما کیست؟ برد پیت. آره. باشه. هنرپیشه مورد علاقه شما کسیت؟ یادم رفت

I forgot I forgot the name. I forgot her name. I forgot his name. I forgot his name. Adam Sandler. Oh, he's funny!

اسم رو فراموش کردم اسمش را فراموش کردم اسمش را فراموش کردم اسمش را فراموش کردم آدام سندلر. اوه، او بامزه است!

Yeah, yeah. Um, I have a lot of favorites, but maybe my favorite actor

آره آره. اوم، من علاقه مندی های زیادی دارم، اما شاید بازیگر مورد علاقه من

might be Tom Hanks. Oh, Tom Hanks. In English, we can say "actor," and it could be a man or a woman.

تام هنکس باشد. اوه، تام هنکس. در انگلیسی می‌توانیم بگوییم «بازیگر» و می‌تواند مرد یا زن باشد.

Um, but we do have "actor/actress." Some women like to call themselves actors. I am an actor.

ام، اما ما "بازیگر/بازیگر" داریم. برخی از زنان دوست دارند خود را بازیگر بنامند. من یک بازیگر هستم.

So, it depends. We have "actor" and "actress." "Actor" could be a man or a woman.

بنابراین، بستگی دارد. ما «بازیگر» و «بازیگر» داریم. «بازیگر» می تواند مرد یا زن باشد.

"Actress" - only a woman. Yeah. My favorite actress is, I think, Kate Winslet. Kate

"بازیگر" - فقط یک زن. آره بازیگر مورد علاقه من فکر می کنم کیت وینسلت است. کیت

Winslet from Titanic. Oh. She did other movies. Yeah. What's your favorite...?

وینسلت از تایتانیک. اوه او فیلم های دیگری هم بازی کرد . آره مورد علاقه شما چیه...؟

Who's your favorite...? Do you have one more question?

شخص مورد علاقه ات کیست...؟ آیا یک سوال دیگر دارید؟

What's your favorite place? Oh. My favorite place. Hawaii.

مکان مورد علاقه شما چیست؟ اوه مکان مورد علاقه من. هاوایی

What's your favorite place?

مکان مورد علاقه شما چیست؟

Now...it's Brazil because I miss. I miss Brazil. I miss home. And your favorite place? I like so much Florida.

حالا برزیل است چون دلم تنگ شده است. دلم برای برزیل تنگ شده دلم برای خونه تنگ شده و مکان مورد علاقه شما؟ من فلوریدا را خیلی دوست دارم.

Florida! I like Florida so much. Nice. Okay. One more question. What's your favorite...? Who's your favorite...?

فلوریدا! من فلوریدا را خیلی دوست دارم. خوب. باشه. یک سؤال دیگر. مورد علاقه شما چیه...؟ شخص مورد علاقه ات کیست...؟

What's your favorite drink? What's my favorite drink? Oh, um, I like fruit juice. Fruit juice.

نوشیدنی مورد علاقه شما چیست؟ نوشیدنی مورد علاقه من چیست؟ اوه، من آب میوه دوست دارم. آب میوه.

Yes, like a cocktail, like a fruit blend. A blend of juices. I like fruit

بله، مانند یک کوکتل، مانند یک ترکیب میوه. ترکیبی از آب میوه ها من آب میوه دوست دارم

juice. Fruit juice is my favorite. Fruit? Fruit. Fruit juice. Juice.

آب میوه مورد علاقه من است. میوه؟ میوه. آب میوه. آب میوه.

Yes, just juice, but like a mixture. Like peach, mango...you know, like a cocktail.

بله، فقط آبمیوه، اما مانند یک مخلوط. مثل هلو، انبه...می دانید، مثل یک کوکتل.

What favorite... What is your favorite or what's your favorite?

کدام مورد ... مورد علاقه شما یا کدام مورد علاقه شماست؟

What's your favorite drink? Orange juice. Mm. Fresh? Yes. Yeah. Fresh orange juice. And yours?

نوشیدنی مورد علاقه شما چیست؟ آب پرتقال. مم تازه؟ آره. آره آب پرتقال تازه. و مال شما؟

My favorite juice...ah, drink is fruit juice.

آب میوه مورد علاقه من...آه، نوشیدنی آب میوه است.

Fruit juice. Like a blend? Blend or separate. Mm-hmm. Any fruit juice. Yeah. Very good.

آب میوه. مثل یک ترکیب؟ مخلوط یا جدا کنید. مممم هر نوع آب میوه آره خیلی خوب.

Do you have a blender in your kitchen? We...blender broke. Oh! Say, "Our blender." We had two blenders,

آیا در آشپزخانه خود مخلوط کن دارید؟ ما ... بلندر شکست. اوه! بگویید: "مخلوط ما." ما دو تا همزن داشتیم،

yes, both broke. Oh, you need to buy a new blender. Yes. Sorry.

بله، هر دو خراب شدند. اوه، شما باید یک مخلوط کن جدید بخرید. آره. متاسف.

In American English, we can say "favorite" with two or three syllables. Favorite. (repeats)

در انگلیسی آمریکایی می توانیم با دو یا سه هجا «مورد علاقه» بگوییم. مورد علاقه. (تکرار می کند)

I think I almost always say this word with two syllables: favorite. Repeat after me.

فکر می کنم تقریباً همیشه این کلمه را با دو هجا می گویم: محبوب. بعد از من تکرار کن

What's your favorite sport? What's your favorite month? Who's your favorite

ورزش مورد علاقه شما چیست؟ ماه مورد علاقه شما چیست؟ کارگردان مورد علاقه شما کیست

director? Who's your favorite author? Feel free to answer these questions in the

؟ نویسنده مورد علاقه شما کیست؟ با خیال راحت به این سوالات در نظرات پاسخ دهید

comments. Right now, let's practice the rhythm of these questions with Flavia

. همین الان بیایید ریتم این سوالات را با فلاویا

and Andreia. So, remember there are things that we write and things that we say.

و آندریا تمرین کنیم. بنابراین، به یاد داشته باشید که چیزهایی وجود دارد که می نویسیم و چیزهایی که می گوییم.

Yeah. Right. So, if you speak slowly or you write carefully, you will say, "What is

آره درست. بنابراین، اگر آهسته صحبت کنید یا با دقت بنویسید، خواهید گفت: "

your favorite...actor?" What is = what's. So, just let's make questions and you can

بازیگر مورد علاقه شما چیست؟" چیست = چیست. بنابراین، فقط بیایید سؤال کنیم و می توانید

repeat after me. What's. What's your favorite car? (repeats)

بعد از من تکرار کنید. چه. ماشین مورد علاقه شما چیست؟ (تکرار می کند)

What's your favorite car? What's your your favorite drink? (repeats)

ماشین مورد علاقه شما چیست؟ نوشیدنی مورد علاقه شما چیست؟ (تکرار می کند)

What's your favorite sport? (repeats)

ورزش مورد علاقه شما چیست؟ (تکرار می کند)

What's your favorite number? What's your favorite animal?

عدد مورد علاقه شما چیست؟ حیوان مورد علاقه شما چیست؟

What's your favorite day of the week? It's probably on the weekend. Right?

روز مورد علاقه ات در هفته چیست؟ احتمالا آخر هفته است درست؟

Weekdays are usually very busy. Listen as Flavia, Andreia and I tell you how busy we

روزهای هفته معمولاً بسیار شلوغ است. به عنوان فلاویا، آندریا و من به شما می گوییم که

were the day before our lesson. We're going to practice talking about the past.

روز قبل از درسمان چقدر مشغول بودیم. ما صحبت کردن در مورد گذشته را تمرین خواهیم کرد.

I think we're busy ladies. I work. You study. Let's talk about what we did

فکر می کنم ما سرمان شلوغ است. کار میکنم. تو درس بخون بیایید در مورد آنچه دیروز انجام دادیم صحبت کنیم

yesterday. Our busy days. I think I had a busy day. Did you have a busy day? Kind of? Okay.

. روزهای شلوغ ما فکر کنم روز شلوغی داشتم. روز شلوغی داشتی؟ نوع؟ باشه.

I...what did I do? I got up, I made breakfast for the kids, I

من...چیکار کردم؟ بلند شدم، برای بچه ها صبحانه درست کردم،

drove the kids to school, I took the dog for a walk. Then I worked, I taught a

بچه ها را به مدرسه رساندم، سگ را به گردش بردم. بعد کار کردم،

lesson, I made a video, I did some laundry, I cooked dinner, fed the dog again...I was

درس دادم، ویدیو ساختم، لباس شستم، شام پختم، دوباره به سگ غذا دادم...

busy all day. Yeah. What did you do yesterday? I went to school. I did

تمام روز مشغول بودم. آره دیروز چه کار کردی ؟ من رفتم مدرسه. من تکالیفم را انجام دادم

my homework. I walked with my dog. Mm-hmm. I walked my dog. I cooked dinner. Nice. What did you make?

. با سگم قدم زدم مممم سگم را پیاده کردم. شام پختم خوب. چه چیزی درست کردی؟

Sausages with potatoes. Nice. And beans. And for her? No sausages. Beans? Rice...beans. Rice and beans.

سوسیس با سیب زمینی. خوب. و لوبیا. و برای او؟ بدون سوسیس لوبیا؟ برنج ... لوبیا. برنج و لوبیا.

And peppers. Nice. Like green peppers? Red peppers? Orange. Oh yeah. Orange or yellow. They're orange or yellow.

و فلفل. خوب. مثل فلفل سبز؟ فلفل قرمز؟ نارنجی. اوه بله. نارنجی یا زرد. آنها نارنجی یا زرد هستند.

Peppers are many different colors. Yes. Nice. Busy!

فلفل ها رنگ های مختلفی دارند. آره. خوب. مشغول!

And what did you do? I went to school. I went a doctor's appointment.Oh, you had a doctor's

و چه کردی؟ من رفتم مدرسه. من نوبت دکتر رفتم. اوه، شما وقت دکتر داشتید

appointment. I had a doctor's appointment. I did my homework.

. وقت دکتر داشتم من تکالیفم را انجام دادم.

Yeah. That's a lot because studying is a few hours. Homework takes time.

آره این خیلی زیاد است زیرا مطالعه چند ساعت است. تکالیف نیاز به زمان دارد.

So, you studied a lot. A doctor's appointment? You can

پس خیلی مطالعه کردی نوبت دکتر؟ می توانید

say "have" and past tense "had": I had a doctor's appointment or I went to see a doctor.

بگویید "دارم" و زمان گذشته "داشت": وقت دکتر داشتم یا به پزشک مراجعه کردم.

Right. These are all the things that we did, and they're done. You're done with

درست. اینها همه کارهایی است که ما انجام دادیم و تمام شد. شما با

your homework. You ate your dinner. You saw the doctor. It's done, and that's the

تکالیف خود تمام شده اید. شامتو خوردی دکتر رو دیدی انجام شد و این

difference between "I went to the doctor" and "I was going to the doctor." Right? I

تفاوت بین «من دکتر رفتم» و «من داشتم می رفتم دکتر» است. درست؟

cooked dinner. I was cooking dinner. When you're finished,

شام پختم داشتم شام درست میکردم وقتی تمام شد،

we say cooked, went, had, saw. When it's this process and it's not finished,

می گوییم پخته، رفت، داشت، دید. وقتی این روند است و تمام نشده است،

that's when we use the past progressive. Right? Imagine I had a different day, and

آن وقت است که از گذشته پیشرونده استفاده می کنیم. درست؟ تصور کنید روز متفاوتی داشتم و

I went outside, and I took pictures. Let's just pretend, and I saw lots of people.

بیرون رفتم و عکس گرفتم. بیایید وانمود کنیم، و من افراد زیادی را دیدم.

And let's pretend this is my picture. That's you? No, we're going to pretend. I was walking

و بیایید وانمود کنیم این عکس من است. تویی؟ نه، ما قصد داریم تظاهر کنیم. دیروز داشتم می چرخیدم

around yesterday, and I took pictures. Oh. Okay. So, let's say, "Yesterday I was

و عکس گرفتم. اوه باشه. بنابراین، فرض کنید، "دیروز داشتم

walking, and I saw a man, and he was jumping into the water, and I took a

راه می رفتم، و مردی را دیدم، و او داشت به آب می پرید، و من

picture. He was jumping, and I took a picture." Yeah, so just pretend. Okay? So, you'll

عکس گرفتم، او می پرید، و من عکس گرفتم." آره پس فقط تظاهر کن باشه؟ بنابراین، می

say, "Yesterday I was walking, and I saw..." Yesterday I was walking, and I saw a girl.

گویید: "دیروز داشتم راه می رفتم و دیدم..." دیروز داشتم راه می رفتم و دختری را دیدم.

And what was she doing? What is that? Same thing when you...

و او چه کار می کرد؟ اون چیه؟ همین کار وقتی که شما ...

what do you do when your hair is wet? Blow? Blow. She was blowing bubbles.

وقتی موهایتان خیس است چه می کنید؟ فوت کردن، دمیدن؟ فوت کردن، دمیدن. حباب می زد.

Bubbles. One bubble.

حباب ها. یک حباب

Yeah, she was blowing bubbles. She's blowing bubbles. So, not "she is," but yesterday

آره، حباب می زد. حباب می دمد بنابراین، نه "او هست"، بلکه دیروز

she was...she was blowing bubbles. Yes. Okay, so you were walking.

بود... داشت حباب می زد. آره. باشه پس داشتی راه میرفتی

You saw a girl, and she was blowing bubbles. Okay, so yesterday I was

دختری را دیدی و داشت حباب می زد. باشه پس دیروز داشتم

walking yesterday. Yesterday, I was walking. I saw a man. And what was he doing?

راه میرفتم. دیروز داشتم راه میرفتم مردی را دیدم. و او چه کار می کرد؟

Paint. Paint. He was painting. He was painting. Mm-hmm. He

رنگ کنید. رنگ کنید. داشت نقاشی می کرد. داشت نقاشی می کرد. مممم داشت

was making pictures and stuff. He was painting. Good. Yesterday...yesterday I was

عکس و چیزهای دیگر درست می کرد. داشت نقاشی می کرد. خوب دیروز...دیروز داشتم

walking and I saw two boys....playing...baseball. Baseball.

راه میرفتم دیدم دوتا پسر....بیسبال بازی میکنن. بیسبال.

Very nice! You could actually say that two ways! You could say,

بسیار خوب! در واقع می توانید این را به دو صورت بگویید! می توانید بگویید:

"I saw two boys playing baseball." That's very good!

"دو پسر را دیدم که بیسبال بازی می کردند." این خیلی خوب است!

Or you could say, "I saw two boys, and they were playing baseball. So, two ways: I saw

یا می توانید بگویید، "من دو پسر را دیدم، و آنها داشتند بیسبال بازی می کردند. بنابراین، به دو صورت:

two boys playing baseball. I saw two boys, and they were playing baseball. They were playing.

دو پسر را دیدم که بیسبال بازی می کردند. من دو پسر را دیدم و آنها بیسبال بازی می کردند. آنها بازی می کردند.

So, you could do it either way. Very nice. That's good. Okay. Your turn. What were

بنابراین، شما می توانید این کار را انجام دهید. به هر حال خیلی خوبه خوبه نوبت شما

these people doing? Use the past progressive. Yesterday I took a walk. I

اینا چیکار میکردن از گذشته پیشرو استفاده کن دیروز قدم زدم

saw a lot of people.

دیدم خیلیا

Some people were exercising. A father and his son were feeding the birds. A band

بعضیا ورزش میکردن پدر و پسرش غذا میدادن پرنده ها گروهی در حال

was playing music. A businessman was sleeping on a park bench. Some young

پخش موسیقی بود تاجری روی نیمکت پارک خوابیده بود چند جوان

people were dancing in the street. A man was selling hot dogs.

در خیابان می رقصیدند مردی هات داگ می فروخت

I had my tea, and I was coming to see you, and I spilled my tea, but it's okay now.

من چایم را خوردم و می آمدم ببینمت و ریختم چای من، اما الان اشکالی نداره.

It was an accident. I was rushing. So, we're going to look at photos of little accidents

تصادف بود. عجله داشتم. پس میخوایم عکس تصادفات کوچیک

or accidents that aren't very serious. "Spill" in the past? Spilled. Spilled. In American

یا تصادفات غیر جدی رو ببینیم. "ریخت" در گذشته؟ ریخت. ریخت. به

English, spilled. Yeah. Okay. So, we're going to talk about accidents and how they

انگلیسی آمریکایی، spilled. آره. باشه. بنابراین، ما در مورد تصادفات و چگونگی

happened, like my tea. I was rushing, and I spilled tea on my jeans. It's okay now.

اتفاق افتادن آنها صحبت خواهیم کرد، مانند چای من. عجله داشتم، و چای را روی شلوار جینم ریختم. اشکالی ندارد y اکنون

Flavia, this is your accident. What happened? The coffee spilled. Why? What were you doing?

فلاویا، این تصادف شماست. چی شد؟ قهوه ریخت. چرا؟ داشتی چیکار میکردی؟

I wasn't paying attention. I wasn't paying attention, and I spilled the coffee.

حواسم نبود حواسم نبود و قهوه را ریختم.

You can do "spill." Here's another good verb.

شما می توانید "ریختن" را انجام دهید. اینم یه فعل خوب دیگه

Knock something over. Right? If I have something standing or sitting, and I

یه چیزی رو بزن درست؟ اگر چیزی ایستاده یا نشسته داشته باشم و

pushed it. I knocked it over. Knocked it over. And it fell. Right? This happens with

آن را هل دادم. کوبیدمش آن را کوبید. و افتاد. درست؟ این اتفاق با

glasses and mugs, and you're like...you hit it and the mug falls. Right? I knocked it

لیوان‌ها و لیوان‌ها می‌افتد، و شما انگار... به آن ضربه می‌زنید و لیوان می‌افتد. درست؟

over. So, Flavia wasn't being careful. She wasn't paying attention and

کوبیدمش بنابراین، فلاویا مراقب نبود. حواسش نبود و

she spilled the coffee. Let's try this one. Do you see what that is?

قهوه را ریخت. بیایید این یکی را امتحان کنیم. می بینی آن چیست؟

Oh! What is that? Ice cream. Ice cream. Yeah. And what did she do? I was walking,

اوه! اون چیه؟ بستنی. بستنی. آره و او چه کرد؟ داشتم راه میرفتم،

and I dropped it. You dropped it. Uh-huh. I dropped my ice cream. Sometimes with your feet you

انداختمش. رهاش کردی آهان. بستنی ام را انداختم. گاهی اوقات با پاهایت

can trip like..."Oh!" Yes. Tripped. Tripped. And I tripped.

می توانی مانند ... "اوه!" آره. زمین خورد. زمین خورد. و من زمین خوردم.

I was walking...I was walking, and I tipped and dropped my ice cream. So sorry.

داشتم راه می رفتم... داشتم راه می رفتم و بستنی ام را نوک دادم و انداختم. خیلی متاسفم.

Okay. That's your accident. The laundry? Yes. That's the washing machine or maybe it's a dryer. I don't know.

باشه. این تصادف شماست لباسشویی؟ آره. ماشین لباسشویی یا شاید هم خشک کن است. من نمی دانم.

What happened? I...

چی شد؟ من ... از

Use "fall." Past tense of "fall." Fell. Fell in the dryer. I fell in the dryer. How did this happen?

"سقوط" استفاده کنید. زمان گذشته "سقوط". سقوط. افتاد توی خشک کن افتادم تو خشک کن چگونه این اتفاق افتاد؟

What were you doing? I was...looking...I was looking for my clothes? You were

داشتی چیکار میکردی؟ داشتم... دنبال لباسم میگشتم؟

looking for your clothes? I don't know. It's a funny accident.

دنبال لباسات بودی؟ من نمی دانم. تصادف خنده داری است.

I was reaching my clothes...I was reaching for my clothes.

داشتم به لباسم می رسیدم...دستم را به لباس هایم می بردم.

Reaching for my clothes, and I fell in the dryer. In the dryer.

دست دراز کردم به لباسم و افتادم تو خشک کن. در خشک کن.

You have a washing machine. Yes. And a dryer. I don't know the pronunciation.

شما یک ماشین لباسشویی دارید. آره. و یک خشک کن تلفظش رو بلد نیستم

Washing machine. Washing machine. Dryer. Dryer. Right? Because we have wet and dry. Dry - dryer.

ماشین لباسشویی. ماشین لباسشویی. خشک کن. خشک کن. درست؟ چون تر و خشک داریم. خشک - خشک کن.

Dryer. She fell in the dryer because she was looking for her clothes.

خشک کن. او در خشک کن افتاد زیرا دنبال لباس هایش می گشت.

She was reaching in, and she fell in. Are you okay? She reaching? She was reaching in.

داشت داخل می شد و داخل افتاد. حالت خوبه؟ او در حال رسیدن؟ داشت وارد می شد.

She was reaching in, and she fell. Okay. Last one. This isn't too serious. A little serious. Whoa!

داشت به داخل می رسید و افتاد. باشه. اخرین. این خیلی جدی نیست کمی جدی وای

A little serious. I think it's okay. Now it's your problem. Maybe it's not your fault. I don't know.

کمی جدی به نظر من اشکالی ندارد. حالا مشکل شماست شاید تقصیر تو نیست من نمی دانم.

I was driving. Good. Well, that's not good, but correct. Okay.

من رانندگی می کردم. خوب خوب، این خوب نیست، اما درست است. باشه.

I was driving and I talking...I was talking my phone...on my phone when I went

داشتم رانندگی میکردم و حرف میزدم...با گوشیم صحبت میکردم...توی گوشیم وقتی

off went...went off the road. The road. Okay.

پیاده شدم رفت...از جاده خارج شدم. جاده. باشه.

So, luckily everything is okay. Just a little accident. Your turn! What happened? Why? Why did that happen?

بنابراین، خوشبختانه همه چیز خوب است. فقط یه تصادف کوچولو نوبت شماست! چی شد؟ چرا؟ چرا چنین شد؟

Try to use the simple past and the past progressive.

سعی کنید از گذشته ساده و گذشته پیشرو استفاده کنید .

I dropped the eggs because I wasn't paying attention.

چون حواسم نبود تخم مرغ ها را انداختم .

Some kids were playing baseball, and their ball broke the window.

برخی از بچه ها بیسبال بازی می کردند که توپ آنها پنجره را شکست.

We'll end here. Was the lesson useful? Please like and share the video with others.

ما اینجا تمام می کنیم. آیا درس مفید بود؟ لطفا لایک کنید و ویدیو را با دیگران به اشتراک بگذارید.

As always, thanks for watching and happy studies!

مثل همیشه، برای تماشا و مطالعات شاد متشکریم !

Follow me on Facebook, Twitter, and Instagram. Don't forget to subscribe.

من را در فیس بوک، توییتر و اینستاگرام دنبال کنید . اشتراک را فراموش نکنید.

Turn on those notifications.

آن اعلان ها را روشن کنید.