Lesson 115 👩‍🏫 Conversation for Fluency - Basic English with Jennifer

Hi everyone. I'm Jennifer from English with Jennifer.

سلام به همه. من جنیفر از انگلیسی با جنیفر هستم.

Would you like to become more confident when you speak English? I'll show you how.

آیا دوست دارید وقتی انگلیسی صحبت می کنید اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید؟ من به شما نشان خواهم داد که چگونه.

Watch how I practice with my students, Flavia and Andreia.

تماشا کنید که چگونه با شاگردانم، فلاویا و آندریا تمرین می کنم.

We review common words and phrases, and the ladies practice answering common questions.

کلمات و عبارات رایج را مرور می کنیم و خانم ها پاسخ دادن به سوالات رایج را تمرین می کنند.

How are you today? Good. And you? Pretty good. Yeah. How are you? Good. And you? All right.

امروز چطوری؟ خوب و شما؟ خیلی خوب. آره چطور هستید؟ خوب و شما؟ خیلی خوب.

What day is today? It's uh...Martin Luther King. Yeah, you're right. Today is Martin Luther King Jr. Day.

امروز چه روزی است؟ این اوه ... مارتین لوتر کینگ. درسته حق با تو هست. امروز روز مارتین لوتر کینگ جونیور است.

It's a Monday. We say, "Martin Luther King," but technically, Martin Luther King Jr.

دوشنبه است. ما می گوییم «مارتین لوتر کینگ»، اما از نظر فنی، مارتین لوتر کینگ جونیور

"Junior" because his father was Martin Luther King. "Junior" means the son.

«جونیور» است، زیرا پدرش مارتین لوتر کینگ بود. «جونیور» به معنای پسر است.

They have the same name. There's "Senior"..."Junior."

همین نام را دارند. "پیشتر"..."جونیور" وجود دارد.

Martin Luther King Junior. Yeah. It's Martin Luther King Junior Day? Day.

مارتین لوتر کینگ جونیور. آره روز مارتین لوتر کینگ است؟ روز

But we usually just say, "Martin Luther King." We know it's "Junior."

اما ما معمولا فقط می گوییم "مارتین لوتر کینگ". می دانیم که «جونیور» است.

Sometimes you'll see MLK on calendars or online. That's "Martin Luther King Junior." Yes, it's a Monday.

گاهی اوقات MLK را در تقویم یا آنلاین می بینید. این "مارتین لوتر کینگ جونیور" است. بله، دوشنبه است.

What's today's date? Do you know?

امروز چه تاریخی است؟ میدونی؟

Twenty? Twenty? Twentieth. Twentieth. January 20th. January 20th. Today is January 20th.

بیست؟ بیست؟ بیستم. بیستم. 20 ژانویه. 20 ژانویه. امروز 20 ژانویه است.

January 20th. You can say "twentieth" or "twen(t)ieth." You can drop the T, the second T. January 20th.

20 ژانویه. می توانید بگویید "بیستم" یا "بیست (t)eth." شما می توانید T، T. دوم را در 20 ژانویه رها کنید.

Yeah, it's the twentieth of January. January twentieth. And what year is it now?

آره، بیستم ژانویه است. بیستم ژانویه. و الان چه سالیه؟

Uh...two... You can do the long or you can do the short form. Short form? Yeah. What year is it?

اوه...دو... شما می توانید فرم بلند یا کوتاه را انجام دهید. شکل مختصر؟ آره چه سالی است؟

Last year was 2019. Now it's...2020. Twenty-twenty. 2020. What year is it?

سال گذشته 2019 بود. اکنون ... 2020 است. بیست و بیست. 2020. چه سالی است؟

2020. You can say, "Twenty-twenty." You might still hear people say, "Two thousand twenty," but it's nice and easy to say, "Twenty-twenty."

2020. می توانید بگویید "بیست و بیست". ممکن است هنوز بشنوید که مردم می گویند «دو هزار و بیست»، اما گفتن «بیست و بیست» خوب و آسان است.

2020, right? Some people say we need to wait and then 2021 is the start of a new decade. Other people say, "No. 2020. It's new. New decade."

2020، درسته؟ برخی از مردم می گویند ما باید صبر کنیم و سپس سال 2021 شروع یک دهه جدید است. افراد دیگر می گویند: "شماره 2020. این جدید است. دهه جدید."

"Decade" is how many years? A decade is ten years. Yeah. What do we say for 100 years?

"دهه" چند سال است؟ یک دهه ده سال است. آره 100 سال چه می گوییم؟

Do you know? Those are good words. So, a decade is 10 years, and what do we say for 100 years?

میدونی؟ اینها کلمات خوبی هستند. پس یک دهه 10 سال است و ما برای 100 سال چه می گوییم؟

Century. Century. Century. Yeah. So, most people are saying, "2020 -- it's a new decade."

قرن. قرن. قرن. آره بنابراین، اکثر مردم می گویند: "2020 -- این یک دهه جدید است."

So, very exciting! In any case, it's a new year.

بنابراین، بسیار هیجان انگیز! در هر صورت، سال جدید است.

Yes, the recording was made a long time ago. On that day, it was Martin Luther King Day.

بله، ضبط خیلی وقت پیش انجام شده است. در آن روز، روز مارتین لوتر کینگ بود.

That's a U.S. holiday. It's always on the third Monday of January.

این تعطیلات ایالات متحده است. همیشه در سومین دوشنبه ژانویه است.

Martin Luther King fought for civil rights. For equal rights. He wanted all Americans to have equal opportunities.

مارتین لوتر کینگ برای حقوق مدنی مبارزه کرد. برای حقوق برابر. او می خواست همه آمریکایی ها از فرصت های برابر برخوردار باشند.

In 2020, Martin Luther King Day was on January 20.

در سال 2020، روز مارتین لوتر کینگ در 20 ژانویه بود. می‌توانم

I can say "twen(t)ieth" or "twentieth." Americans often drop that "t" in the middle. Twen(t)ieth. January 20.

بگویم «بیستم» یا «بیستم». آمریکایی ها اغلب آن "t" را در وسط می اندازند. بیستم (t) eth. 20 ژانویه.

Some may also say "the 20th of January," but that's longer and more formal.

برخی ممکن است بگویند "20 ژانویه"، اما این طولانی تر و رسمی تر است.

What about saying years? In the early 2000s, we had long forms: two thousand one, two thousand two, two thousand nine...

گفتن سال ها چطور؟ در اوایل دهه 2000، ما فرم های بلند داشتیم: دو هزار و یک، دو هزار و دو، دو هزار و نه...

Then we began to have short and long forms: two thousand fourteen/twenty-fourteen, two thousand fifteen/twenty-fifteen. You hear both.

سپس شروع به داشتن فرم های کوتاه و بلند کردیم: دو هزار و چهارده / بیست و چهارده، دو هزار و پانزده / بیست و پانزده. هر دو را می شنوید.

In this decade, you hear short forms...mostly: twenty-twenty, twenty twenty-one, twenty twenty-two...and so on.

در این دهه فرم های کوتاه را می شنوید... بیشتر: بیست و بیست، بیست و بیست و یک، بیست و بیست و دو... و غیره.

Lila, let's review. A decade is 10 years. Yes? And a century is 100 years. How old is Lila?

لیلا بیا مرور کنیم یک دهه 10 سال است. آره؟ و یک قرن 100 سال است. لیلا چند سالشه؟

10. 10! You're a decade. Yeah. You're a decade. Yes, I've lived for many decades, so Lila is still young compared to me.

10. 10! تو یک دهه هستی آره تو یک دهه هستی بله، من چندین دهه زندگی کرده ام، بنابراین لیلا در مقایسه با من هنوز جوان است.

All right, ladies. Let's practice some conversation. In a real conversation, you get one chance.

باشه خانم ها بیایید کمی مکالمه را تمرین کنیم. در یک مکالمه واقعی، شما یک فرصت دارید.

People ask questions, you try to answer, the conversation goes on...that's it. But today you get two chances.

مردم سوال می پرسند، شما سعی می کنید پاسخ دهید، گفتگو ادامه دارد...همین. اما امروز دو فرصت دارید.

Yay! You're going to take a card or a slip of paper, and there's a question. You can answer the question. I'll help. You can ask each other questions.

آری شما قرار است یک کارت یا یک برگه بردارید و یک سوال وجود دارد. می توانید به سوال پاسخ دهید. من کمک خواهم کرد. می توانید از یکدیگر سوال بپرسید.

And then we'll think, and you get a second chance to do better. So, we're going to call this do-over. A do-over is a second chance.

و سپس ما فکر می کنیم، و شما یک شانس دوم برای بهتر شدن دارید. بنابراین، ما می خواهیم این را انجام دهیم. انجام یک فرصت دوم است.

When you get to do something over again, you do it again for the second time and make it better.

وقتی کاری را دوباره انجام می دهید، برای بار دوم دوباره آن را انجام می دهید و آن را بهتر می کنید.

That's good, so don't worry. The first time it's a little hard, but this is call "do-over." We're going to do it over.

این خوب است، پس نگران نباشید. بار اول کمی سخت است، اما به این می گویند "انجام بیش از". ما این کار را انجام می دهیم.

So, if you do something over, you get to do it again and make it better. Okay. So... Andreia, go ahead.

بنابراین، اگر کاری را دوباره انجام دهید، باید دوباره آن را انجام دهید و آن را بهتر کنید. باشه. پس... آندریا، برو جلو.

What's the question? What do you miss about Brazil? Ah, what do you miss about Brazil? You can help by asking more questions, but go ahead.

سوال چیست؟ دلت برای برزیل چی تنگ شده؟ آه، دلت برای برزیل تنگ شده است؟ شما می توانید با پرسیدن سوالات بیشتر کمک کنید، اما ادامه دهید.

Start thinking. What do you miss? I? No, you answer. That's your question. Yeah. I want you to answer the question. Go ahead.

شروع کن به فکر کردن دلت برای چی تنگ شده؟ من؟ نه تو جواب بده این سوال شماست. آره از شما می خواهم به سوال پاسخ دهید. برو جلو.

My family. I miss my family, my dogs...

خانواده ی من. دلم برای خانواده‌ام، سگ‌هایم تنگ شده...

Do you know how big her family is? Do you know how many dogs she has? Uh, she has two dogs. Yeah? Yes. What are their names?

می‌دانی خانواده او چقدر بزرگ است؟ آیا می دانید او چند سگ دارد؟ اوه، او دو سگ دارد. آره؟ آره. نام آن ها چیست؟

Zuca and Guria. Say, "I miss my dogs. I have two dogs, Zuca and Guria." And I miss my family.

زوکا و گوریا بگو: "دلم برای سگ هایم تنگ شده است، من دو سگ دارم، زوکا و گوریا." و دلم برای خانواده ام تنگ شده است.

How big is your family? No big family. No small family. Middle. It's not big. It's not small. But I miss them.

خانواده شما چقدر بزرگ است؟ بدون خانواده بزرگ خانواده کوچکی نیست. وسط. بزرگ نیست. کوچک نیست. اما دلم براشون تنگ شده

Okay, so now: do-over! Second chance. Oh look! Here's a question. What do you miss about Brazil?

خوب، پس اکنون: انجام دهید! شانس دوم اوه نگاه کن! اینجا یک سوال است. دلت برای برزیل چی تنگ شده؟

I miss my family and my dogs. My family is not big or small, but I miss them. Do you all live in the same place?

دلم برای خانواده و سگ هایم تنگ شده است. خانواده من بزرگ و کوچک نیستند اما دلم برایشان تنگ شده است. آیا همه شما در یک مکان زندگی می کنید؟

Yes, they live in the same place. So, you miss your family. Anything else?

بله، آنها در یک مکان زندگی می کنند. پس دلت برای خانواده ات تنگ شده چیز دیگری مد نظر دارید؟

And I miss my dogs. I have two dogs, Zuca and Guria.

و دلم برای سگ هایم تنگ شده من دو سگ دارم، زوکا و گوریا.

Can you see them...? You can see photos, right? Can you Facetime with your dogs? Yes. That's good. My dogs stay with my mom.

آیا می توانی آنها را ببینی...؟ می توانید عکس ها را ببینید، درست است؟ آیا می توانید با سگ های خود فیس تایم کنید؟ آره. خوبه. سگ های من پیش مادرم می مانند.

They are staying...they're staying with my mom. With my mom. When I call my mom, she puts...the dogs on the phone? That's sweet.

اونا می مونن...دارن پیش مامانم. با مامانم وقتی به مادرم زنگ می زنم، سگ ها را روی تلفن می گذارد؟ شیرین است.

She did pretty good. See? The second chance, the second try was better. Good job. Right? Can I have three? You get one do-over.

او خیلی خوب عمل کرد. دیدن؟ شانس دوم، تلاش دوم بهتر بود. آفرین. درست؟ آیا می توانم سه تا داشته باشم؟ شما یک بار انجام می دهید.

What can you learn from that? Remember the verb "miss." When you miss something, it's not with you, and that makes you sad.

چه چیزی می توانید از آن بیاموزید؟ فعل "از دست دادن" را به خاطر بسپارید. وقتی چیزی را از دست می دهید، با شما نیست و این شما را غمگین می کند.

Andreia misses Brazil. She misses her family. She misses her dogs. You can miss someone or something.

آندریا دلتنگ برزیل است. دلش برای خانواده اش تنگ شده است. دلش برای سگ هایش تنگ شده ممکن است دلت برای کسی یا چیزی تنگ شود.

You can miss someone very much, so much, a lot.

ممکن است دلت برای کسی تنگ شود، خیلی، خیلی، خیلی.

Okay? Flavia. First time, it's okay. Mistakes are fine. What's the question?

باشه؟ فلاویا اولین بار، اشکالی ندارد. اشتباهات خوبه سوال چیست؟

What don't...What don't you like about Boston? What don't you like about Boston?

چه چیزی نباید... چه چیزی را در بوستون دوست ندارید؟ چه چیزی را در بوستون دوست ندارید؟

I don't like the weather because it's very cold for me. When I lived in Brazil, I lived in a city that is warm, and it's difficult for me to...

من هوا را دوست ندارم چون برای من خیلی سرد است. وقتی در برزیل زندگی می کردم، در شهری زندگی می کردم که گرم است و برای من سخت است که ...

Adjust? You could say...that's a big word, but it's a good one. Adjust to the weather. Yes, adjust to the weather. Adjust.

تنظیم کنم؟ شما می توانید بگویید ... این یک کلمه بزرگ است، اما یک کلمه خوب است. با آب و هوا تنظیم کنید. بله، خود را با آب و هوا تنظیم کنید. تنظیم کنید.

Another way to say that in conversation is, "It's difficult for me to get used to the weather." "Adjust" is more formal, more academic.

راه دیگری برای گفتن این جمله در مکالمه این است: «عادت کردن به آب و هوا برای من سخت است». "تنظیم" رسمی تر، آکادمیک تر است.

It's difficult for me to adjust to the weather. It's difficult for me to get use to the weather. Either way. Anything else you don't like? No.

سازگاری با آب و هوا برایم سخت است. عادت کردن به آب و هوا برایم سخت است. در هر صورت. چیز دیگری که دوست ندارید؟

No, I like it. Say, "Everything else is okay. I like everything else." Everything else. Right?

نه، من آن را دوست دارم. بگویید: "همه چیز دیگر خوب است. من همه چیز را دوست دارم." همه چیز دیگر. درست؟

Can I say "I like everything else" first and...? No, so you have to say one thing or two things. These are the things I don't like. Everything else is good.

آیا می توانم اول بگویم "من همه چیز را دوست دارم" و ...؟ نه، پس باید یک یا دو چیز را بگویید. اینها چیزهایی است که من دوست ندارم. بقیه چیزا خوبه

So, first you have to say things you don't like, and then you talk about everything else. "Everything else is okay. I like everything else."

بنابراین، ابتدا باید چیزهایی را بگویید که دوست ندارید و سپس در مورد هر چیز دیگری صحبت کنید. "همه چیز دیگر اوکی است. من همه چیز را دوست دارم."

Maybe you'd like Florida better. Yes! Okay. Do-over. Ask. What's the question?

شاید فلوریدا را بهتر بخواهید. آره! باشه. انجام دهید. پرسیدن. سوال چیست؟

What don't you like about Boston?

چه چیزی را در بوستون دوست ندارید؟

The one thing I don't like in Boston is the weather because when I lived in Brazil, I lived in a city that is very warm.

تنها چیزی که در بوستون دوست ندارم آب و هوا است زیرا زمانی که در برزیل زندگی می کردم، در شهری زندگی می کردم که بسیار گرم است.

And it's difficult for me to adjust [to] the weather here in Boston. Wonderful. To. It's difficult for me to adjust to the weather. Difficult for me to adjust to the weather.

و سازگاری [با] آب و هوای اینجا در بوستون برای من دشوار است. فوق العاده است. به. سازگاری با آب و هوا برایم سخت است. سازگاری با آب و هوا برایم سخت است.

Awesome! Do-overs are good. Second chance. Let's do a couple more.

عالی! انجام اور خوب هستند. شانس دوم بیایید یکی دو کار دیگر انجام دهیم.

What can you learn from that? Some words and expressions.

چه چیزی می توانید از آن یاد بگیرید؟ برخی از کلمات و اصطلاحات.

First, adjust. When you adjust to something, you become comfortable with it. Flavia doesn't like the cold. It's hard for her to adjust to the cold weather.

ابتدا تنظیم کنید. وقتی با چیزی سازگار می شوید، با آن راحت می شوید. فلاویا سرما را دوست ندارد. سازگاری با هوای سرد برای او سخت است.

It's difficult to adjust to the seasons here in Massachusetts.

سازگاری با فصول اینجا در ماساچوست دشوار است.

It's not easy to adjust to the winter.

سازگاری با زمستان کار آسانی نیست.

We can also use the expression "get used to." Get used to something. Get used to doing something.

همچنین می توانیم از عبارت «عادت کن» استفاده کنیم. به چیزی عادت کن به انجام کاری عادت کن

Flavia can't get used to the winter. She can't get used to living in such a cold climate.

فلاویا نمی تواند به زمستان عادت کند. او نمی تواند به زندگی در چنین آب و هوای سردی عادت کند.

In contrast, Andreia got used to the cold winters. She's comfortable here in Boston.

در مقابل، آندریا به زمستان های سرد عادت کرد. او اینجا در بوستون راحت است.

What do you think about Brazilians? What do you think about Brazilians? What kind of people are they?

نظرت در مورد برزیلی ها چیه؟ نظرت در مورد برزیلی ها چیه؟ آنها چه نوع مردمی هستند؟

Brazilian people is very funny, friendly...

مردم برزیل بسیار بامزه، دوستانه هستند...

but sometimes are impolite. Mm, so are Americans. Brazilians is or are? Are. Uh-huh. So, Brazilians are friendly...

اما گاهی اوقات بی ادب هستند. مام، آمریکایی ها هم همینطور. برزیلی ها هستند یا هستند؟ هستند. آهان. بنابراین، برزیلی ها دوستانه هستند ...

Brazilians are friendly, happy...but...but sometimes are...they are...they are impolite. Do you agree?

برزیلی ها دوستانه هستند، خوشحالند ... اما ... اما گاهی اوقات ... آنها هستند ... آنها بی ادب هستند. موافقید؟ به

I think impolite people has....all places. All places. You can say, "There are impolite people everywhere." It's true. Yeah.

نظر من افراد بی ادب همه جا را دارند. همه مکان ها می توانید بگویید: «همه جا آدم های بی ادب هستند». درسته. آره

Americans can be, too. How are they impolite? What do they do, for example? I know, for example, Americans talk loud.

آمریکایی ها هم می توانند باشند. چگونه بی ادب هستند؟ مثلا چیکار میکنن؟ می دانم که مثلاً آمریکایی ها با صدای بلند صحبت می کنند.

Sometimes Americans talk loud. When I'm in a different country, I know the American. "Does anyone speak English around here?" Like, oh no!

گاهی آمریکایی ها با صدای بلند صحبت می کنند. وقتی در کشور دیگری هستم، آمریکایی را می شناسم. "آیا کسی اینجا انگلیسی صحبت می کند؟" مثل، اوه نه!

Brazilians, too. Brazilians, too. Talk loud. Here's another good expression when you say there's some good and there's some bad. We talk about hands.

برزیلی ها هم همینطور برزیلی ها هم همینطور بلند صحبت کن در اینجا یک عبارت خوب دیگر وجود دارد که می گویید یک مقدار خوب و یک مقدار بد وجود دارد. ما در مورد دست صحبت می کنیم.

What do we say? On the one hand... On the other hand. On the one hand... On the one hand, Brazilians are friendly, happy...

چه می گوییم؟ از یک طرف ... از طرف دیگر. از یک طرف ... برزیلی ها از یک طرف دوستانه هستند ، خوشحال ...

This is a phrasal verb? No. Just an expression.

این یک فعل عبارتی است؟ نه. فقط یک بیان.

On the other hand.... On the one hand, it's helpful to have notes. On the other hand, my handwriting is really bad.

از طرف دیگر .... از یک طرف داشتن یادداشت مفید است. از طرفی دستخط من واقعا بد است.

All right. Do-over. So, what's the question? What do you think about Brazilians? What do you think about Brazilians?

خیلی خوب. انجام دهید. خب، سوال چیست؟ نظرت در مورد برزیلی ها چیه؟ نظرت در مورد برزیلی ها چیه؟

In... On... On the...Do-over! Tell us about Brazilians.

در ... در ... در ... انجام! از برزیلی ها بگویید.

On the one hand, they are funny, happy, friendly. But on the other hand, sometimes people are impolite.

از یک طرف، آنها خنده دار، شاد، دوستانه هستند. اما از طرفی گاهی مردم بی ادب هستند.

Mm-hmm. Good expression. On the one hand... On the other hand...

مممم بیان خوب از یک طرف ... از طرف دیگر ...

On the one hand... On the other hand... Very good.

از یک طرف ... از طرف دیگر ... خیلی خوب.

What did you learn? A good structure to name opposites. The good and the bad.

چه یاد می گیرید؟ یک ساختار خوب برای نام بردن متضادها. خوب و بد.

On the one hand... On the other hand...

از یک طرف ... از طرف دیگر ...

Practice and talk about people in your country. What are they like? Or tell me what you think about Americans. On the one hand... On the other hand...

تمرین کنید و در مورد مردم کشور خود صحبت کنید. آنها چگونه هستند؟ یا به من بگویید در مورد آمریکایی ها چه فکر می کنید. از یک طرف ... از طرف دیگر ...

Okay. Let's do one more.

باشه. بیایید یک بار دیگر انجام دهیم.

Do you eat healthy? Do you eat healthy? Healthy. Healthy. Do you eat healthy?

آیا سالم غذا می خورید؟ آیا سالم غذا می خورید؟ سالم. سالم. آیا سالم غذا می خورید؟

I try, but sometimes I like to eat sweets. Sweets. I like to eat sweets.

من سعی می کنم، اما گاهی اوقات دوست دارم شیرینی بخورم. شیرینی. من دوست دارم شیرینی بخورم.

But at the moment, I'm on a diet. Oh. Yes. Because I'm trying to eat health...health food. Healthy food. Yeah.

اما در حال حاضر رژیم دارم. اوه آره. چون سعی میکنم سالم بخورم...غذای سالم. غذای سالم. آره

I'm trying to eat healthy food, nutritious food. Yeah. I think it's not a diet, but...

من سعی می کنم غذای سالم، غذای مغذی بخورم. آره من فکر می کنم رژیم غذایی نیست، اما...

Say, "I'm trying to eat healthy." Yes. I'm trying to eat healthier or I'm trying to eat more healthy.

بگویید: «سعی می کنم سالم غذا بخورم». آره. من سعی می کنم سالم تر غذا بخورم یا سعی می کنم سالم تر غذا بخورم.

We have that expression. It sounds a little weird. Eat healthy. But that's what we say. Try to eat healthy. I'm trying to be healthy, eat healthy...healthy foods. Okay.

ما آن بیان را داریم. کمی عجیب به نظر می رسد. غذای سالم بخور. اما این چیزی است که ما می گوییم. سعی کنید سالم غذا بخورید. من سعی می کنم سالم باشم، غذاهای سالم بخورم...غذاهای سالم. باشه.

Um, I try to have a healthy diet. You can also use "healthy" before a noun that way. A healthy diet. I try to have a healthy diet. I'm trying to eat healthy.

اوم، من سعی می کنم یک رژیم غذایی سالم داشته باشم. شما همچنین می توانید از "سالم" قبل از یک اسم استفاده کنید. یک رژیم غذایی سالم. سعی می کنم یک رژیم غذایی سالم داشته باشم. سعی میکنم سالم غذا بخورم

What kinds of foods, for example, do you eat? Uh, lettuce, vegetables, eggs. I think...cooks, but salt?

مثلاً چه غذاهایی می خورید؟ اوه، کاهو، سبزیجات، تخم مرغ. من فکر می کنم ... آشپزی می کند، اما نمک؟ آیا

You're trying to eat less salt? Yes. Less salt. Less salt. And because this is something new. It's something that you're doing right now, you can use the present progressive.

سعی می کنید نمک کمتری بخورید؟ آره. نمک کمتر. نمک کمتر. و چون این چیز جدیدی است. این کاری است که شما در حال انجام آن هستید، می توانید از حال پیشرونده استفاده کنید.

I'm trying to eat less salt. I'm trying to use less salt. I'm trying to eat more vegetables. Less salt.

سعی می کنم نمک کمتری بخورم. سعی می کنم نمک کمتری مصرف کنم. سعی می کنم بیشتر سبزیجات بخورم. نمک کمتر.

Less sugar. Less fat. Less salt, less sugar, less fat. I'm trying to eat less of these things.

شکر کمتر. چربی کمتر. نمک کمتر، شکر کمتر، چربی کمتر. من سعی می کنم کمتر از این چیزها بخورم.

Do-over. Do you eat healthy? Yes, I try to have a healthy diet.

انجام دهید. آیا سالم غذا می خورید؟ بله، سعی می کنم یک رژیم غذایی سالم داشته باشم.

I'm trying to eat less salt, less sugar, and less fat. What are you eating these days?

من سعی می کنم نمک کمتر، شکر کمتر و چربی کمتر بخورم. این روزها چی میخوری؟

I'm eating vegetables, lettuce, eggs. Yeah. Things like that. Things like that.

من دارم سبزیجات، کاهو، تخم مرغ میخورم. آره چیزهایی مثل آن. چیزهایی مثل آن.

Is that the truth? She's eating healthy? No? Because no she...she doesn't...she doesn't eat healthy. She don't eat.

آیا این حقیقت است؟ او سالم غذا می خورد؟ نه؟ چون نه او...او نه...او سالم غذا نمی خورد. او نمی خورد

She doesn't eat. She doesn't eat. She's not eating. Are you eating enough?

او نمی خورد. او نمی خورد. او غذا نمی خورد آیا به اندازه کافی غذا می خورید؟

She eats three times...little. I eat enough for me. Are you eating breakfast? No. Oh, you're skipping breakfast.

او سه بار غذا می خورد ... کم. من به اندازه کافی برای خودم می خورم. آیا صبحانه می خورید؟ نه. اوه، شما صبحانه را حذف می کنید.

I never eat breakfast. That's true. Not here. Not in Brazil. No. Okay. So, you have two meals a day. Yeah. And you have some snacks? Mm-hmm. Okay. Well...

من هیچوقت صبحانه نمیخورم درست است. اینجا نه. نه در برزیل نه. باشه. بنابراین، شما دو وعده غذایی در روز دارید. آره و چند تنقلات دارید؟ مممم باشه. خب... اشکالی

It's okay. But you make sure.

نداره. اما تو مطمئن باش به

Note these phrases. Eat healthy. Try to eat healthy. Eat healthy food. Have a healthy diet. Eat three meals a day. Eat two meals a day.

این عبارات توجه کنید. غذای سالم بخور. سعی کنید سالم غذا بخورید. غذای سالم بخورید. یک رژیم غذایی سالم داشته باشید. سه وعده غذایی در روز بخورید. دو وعده در روز بخورید.

Is she eating healthy? No. Andreia eats a lot every time...all the time. All the time she eats. I try, but you guys gave me brigadeiros.

آیا او سالم غذا می خورد؟ نه. آندریا هر بار زیاد غذا می خورد... همیشه. تمام مدت او غذا می خورد. من سعی می کنم، اما شما بچه ها به من brigadeiros دادید.

I ate the brigadeiros, and we had Christmas cookies. I ate the Christmas cookies. But I did eat avocado. I remembered.

من brigadeiros را خوردم و کلوچه های کریسمس خوردیم. من کلوچه های کریسمس را خوردم. اما آووکادو خوردم به یاد دارم.

So, I got a nice, soft avocado. I put it in the blender, added some milk, a little bit of sugar, a lot of honey. And I mixed it. It was very good. Yes!

بنابراین، من یک آووکادوی خوب و نرم دریافت کردم. داخل مخلوط کن ریختم، مقداری شیر، کمی شکر، مقدار زیادی عسل اضافه کردم. و مخلوطش کردم خیلی خوب بود. آره!

And then I put it in the refrigerator to make it extra cold, and throughout the day, I'd eat with a spoon. It was so nice. So, thank you. It was very good. I was like, "Okay!"

و بعد گذاشتمش تو یخچال تا خیلی سرد بشه و در طول روز با قاشق میخورم. خیلی خوب بود بنابراین، متشکرم. خیلی خوب بود. گفتم: "باشه!"

Do you like avocado. How do you eat it? Do you like other fruits and vegetables? Which are your favorite?

آیا آووکادو دوست دارید؟ چگونه آن را می خورید؟ آیا میوه ها و سبزیجات دیگر را دوست دارید؟ مورد علاقه شما کدامند؟ در

Here are other questions you an practice answering. Give yourself a do-over. Practice more than once.

اینجا سؤالات دیگری وجود دارد که باید به آنها پاسخ دهید. به خودت فرصت بده بیش از یک بار تمرین کنید.

You can also record yourself. Listen. Can you do better? Then do it over. As they say, "Practice makes perfect."

شما همچنین می توانید خودتان را ضبط کنید. گوش کنید. آیا می توانید بهتر انجام دهید؟ سپس آن را دوباره انجام دهید. همانطور که می گویند، "تمرین کامل می کند."

That's all for now. I hope you found this interesting and useful.

فعلاً همین است. امیدوارم این مورد برای شما جالب و مفید بوده باشد.

Please like and share the video with others. As always, thanks for watching and happy studies!

لطفا لایک کنید و ویدیو را با دیگران به اشتراک بگذارید. مثل همیشه، برای تماشا و مطالعات شاد متشکریم!

Follow me on Facebook, Twitter, and Instagram. Don't forget to subscribe. Turn on those notifications.

من را در فیس بوک، توییتر و اینستاگرام دنبال کنید. اشتراک را فراموش نکنید. آن اعلان ها را روشن کنید.