TWO HOUR ENGLISH LESSON - Learn English Through Stories And Improve Your Fluency

Hello and welcome to this two hour English lesson.  

سلام و به این درس دو ساعته انگلیسی خوش آمدید.

This is a long lesson but you're going to love  it because you're going to learn English through  

این یک درس طولانی است، اما شما آن را دوست خواهید داشت، زیرا می‌خواهید انگلیسی را از طریق داستان‌ها یاد بگیرید

stories. And in this lesson, we're going to read  four different news articles together. And from  

. و در این درس، چهار مقاله خبری مختلف را با هم می‌خوانیم. و از

these news articles, you're going to learn a lot  of advanced grammar, complex sentence structure,  

این مقاله‌های خبری، گرامر پیشرفته، ساختار جملات پیچیده،

and natural vocabulary and even correct  pronunciation. So through this lesson,  

و واژگان طبیعی و حتی تلفظ صحیح را یاد خواهید گرفت. بنابراین از طریق این درس،

it will be divided into four parts. You will  read one story, you'll learn all the key words  

به چهار قسمت تقسیم خواهد شد. شما یک داستان را می‌خوانید، همه کلمات کلیدی را یاد می‌گیرید

and then we'll move on to the next story.  Welcome back to JForrestEnglish training.  

و سپس به داستان بعدی می‌رویم. به آموزش JForrestEnglish خوش آمدید.

Of course I'm Jennifer and this is your place  to become a fluent confident English speaker.

مطمئناً من جنیفر هستم و اینجا جای شماست تا به انگلیسی مسلط و با اعتماد به نفس مسلط شوید.

Let's go onto my computer now and look at  our first article that we'll read together.

بیایید اکنون به رایانه من برویم و به اولین مقاله خود که با هم خواهیم خواند نگاه کنیم.

Hello, and welcome to our article. Let me read  the title for you. Most metaverse users don't  

سلام و به مقاله ما خوش آمدید. اجازه دهید عنوان را برای شما بخوانم. WSJ گزارش می‌دهد که اکثر کاربران متاورس

even make it a month, WSJ reports. Now we're  talking about the metaverse. The metaverse. And  

حتی یک ماه هم نمی‌توانند. اکنون درباره متاوره صحبت می کنیم. متاورژن. و

you might recognize this avatar, this cartoon.  This looks like Mark Zuckerberg, doesn't it?  

ممکن است این آواتار، این کارتون را بشناسید. این شبیه مارک زاکربرگ است، اینطور نیست؟

The founder of Facebook. Well, Mark Zuckerberg  created the metaverse, which is a virtual reality  

بنیانگذار فیس بوک. خوب، مارک زاکربرگ، فراجهان را ایجاد کرد که یک جهان واقعیت مجازی است

universe. I have never used Metaverse, have  you? But that's what we're talking about in this  

. من هرگز از Metaverse استفاده نکرده ام، شما؟ اما این چیزی است که در این مقاله درباره آن صحبت می کنیم

article. So Metaverse is the name of the virtual  reality world that Mark Zuckerberg has created.  

. بنابراین Metaverse نام دنیای واقعیت مجازی است که مارک زاکربرگ ایجاد کرده است.

And WSJ. I'll just point out that this  stands for The Wall Street Journal,  

و WSJ. من فقط به این نکته اشاره می کنم که این مخفف وال استریت ژورنال،

Wall Street Journal. Since it's the most common  most popular newspaper in the world. We use an  

وال استریت ژورنال است. از آنجایی که رایج‌ترین روزنامه در جهان است. ما از یک نام اختصاری استفاده می کنیم

acronym. An acronym is when you take a word,  and you shorten it by just using each first  

. مخفف زمانی است که یک کلمه را انتخاب می‌کنید و فقط با استفاده از هر

letter of that word. So you already know and  hopefully use some common acronyms. For example,  

حرف اول آن کلمه آن را کوتاه می‌کنید. بنابراین شما قبلاً می‌دانید و امیدواریم از برخی از کلمات اختصاری رایج استفاده کنید. برای مثال،

FYI, what does this stand for? For your  information? So we take f y i, another one.  

FYI، این به چه معناست؟ برای اطلاعات شما؟ بنابراین ما f y i، یکی دیگر را می گیریم.

What does this stand for? As soon as possible? So  it's important to understand how to use acronyms.  

این به چه معناست؟ در اسرع وقت؟ بنابراین مهم است که بدانید چگونه از کلمات اختصاری استفاده کنید.

Now let's continue with our article. Inside the  horizon worlds platform, meta is struggling to  

حالا بیایید به مقاله خود ادامه دهیم. در داخل پلتفرم horizon worlds، متا در تلاش است تا

keep users engaged with glitchy features and empty  worlds. Meta is the company that owns Facebook,  

کاربران را با ویژگی‌های بد و جهان‌های خالی درگیر نگه دارد . متا شرکتی است که فیسبوک را در اختیار دارد،

and the company that owns metaverse. Remember  Metaverse is the virtual real virtual reality  

و شرکتی است که متاورس را در اختیار دارد. به یاد داشته باشید که Metaverse دنیای واقعیت مجازی مجازی است که

world created by Mark Zuckerberg and  Mark Zuckerberg created the company Mehta  

توسط مارک زاکربرگ ایجاد شده است و مارک زاکربرگ شرکت مهتا

and her horizon worlds platform. I'm assuming this  is the platform where the metaverse is hosted.  

و پلتفرم دنیای افق او را ایجاد کرده است. من فرض می‌کنم این پلتفرمی است که متاورس در آن میزبانی می‌شود.

Let's look at this glitchy This is a  great adjective to add to your vocabulary,  

بیایید به این پر زرق و برق نگاه کنیم. این یک صفت عالی برای افزودن به دایره لغات شماست،

especially when we're talking about technology.  

به خصوص وقتی در مورد فناوری صحبت می کنیم.

Now glitchy This is an adjective. And we use  this when something doesn't work properly.  

در حال حاضر glitchy This یک صفت است. و وقتی چیزی درست کار نمی کند از این استفاده می کنیم.

So something doesn't work properly. Or you  could say it doesn't work, as it should.  

بنابراین چیزی به درستی کار نمی کند. یا می‌توانید بگویید آنطور که باید کار نمی‌کند.

So let's say you have an app that is supposed  to organize your photos for you. But the app  

بنابراین فرض کنید برنامه‌ای دارید که قرار است عکس‌های شما را برای شما سازماندهی کند. اما برنامه

doesn't organize them properly. It doesn't put the  correct dates together. It doesn't put the correct  

آنها را به درستی سازماندهی نمی کند. تاریخ‌های صحیح را کنار هم نمی‌گذارد.

users together whenever you go on the app. You  open it and then it shuts down and it causes  

وقتی برنامه را اجرا می‌کنید، کاربران صحیح را کنار هم قرار نمی‌دهد. آن را باز می‌کنید و سپس خاموش می‌شود و باعث می‌شود

your whole phone to freeze and restart. It's  not working properly. It's not working as it  

کل تلفنتان ثابت شود و دوباره راه‌اندازی شود. به درستی کار نمی‌کند. آن طور که باید کار نمی کند

should. Then you could say this app this app  is glitchy, glitchy. So as an adjective here,  

. سپس می‌توانید بگویید این برنامه، این برنامه، پر زرق و برق است. بنابراین به عنوان یک صفت در اینجا،

you could say something and then you use a verb  to be and then you use our adjective glitchy. Now  

می توانید چیزی بگویید و سپس از یک فعل to be و سپس از صفت ما glitchy استفاده می کنید. اکنون

of course you need to conjugate your verb so you  could say these features are glitchy and you would  

البته باید فعل خود را با هم ترکیب کنید تا بتوانید بگویید این ویژگی‌ها دارای اشکال هستند و

conjugate your verb. Notice the pronunciation,  glitchy, glitchy, glitchy, a great adjectives  

فعل خود را با هم ترکیب کنید. به تلفظ، glichy, glitchy, glitchy, صفت عالی

specific for technology. Let's continue on  with a $400 price tag to access the platform  

مخصوص فناوری توجه کنید. بیایید با برچسب قیمت 400 دلاری برای دسترسی به پلتفرم

via the quest to headset. The Metaverse isn't  yet assessable to the casual user. Those who do  

از طریق جستجو به هدست ادامه دهیم. Metaverse هنوز برای کاربر معمولی قابل ارزیابی نیست. کسانی که این کار را انجام می‌دهند

get a chance to try the Tech experience baffling  branded content, persistent bugs and empty world  

فرصتی دارند که تجربه فناوری گیج کننده محتوای مارک، اشکالات مداوم و دنیای خالی   را

with no user interactions. All right, we have  another great adjective here. baffling, baffling.  

بدون تعامل با کاربر امتحان کنند. بسیار خوب، ما یک صفت عالی دیگر در اینجا داریم. گیج کردن، گیج کردن.

Again, this is an adjective and we know it's  an adjective, because it's describing are now  

باز هم، این یک صفت است و ما می دانیم که یک صفت است، زیرا توصیف می کند که اکنون

they experience content. What type of content  baffling content. In this case we actually have  

آنها محتوا را تجربه می کنند. چه نوع محتوایی محتوای گیج کننده. در این مورد ما در واقع

two adjectives because branded is functioning  as an adjective. Branded simply means that you  

دو صفت داریم زیرا branded به عنوان یک صفت عمل می کند. مارک به سادگی به این معنی است که

see the company's brand when you're on  the app. So you're on the app and you  

وقتی روی برنامه هستید، برند شرکت را می‌بینید . بنابراین شما در برنامه هستید و

might see the metal logo, the Facebook logo  or on the bottom it says Metaverse powered  

ممکن است لوگوی فلزی، نشان‌واره فیس‌بوک یا در پایین آن نوشته است که Metaverse

by Metaverse and maybe you see that brand a  lot. So that's branded content. Now baffling,  

توسط Metaverse ساخته شده است و شاید آن مارک را زیاد ببینید . پس این محتوای مارک دار است. حالا گیج کننده،

this is another word for confusing confusing  is a great, great adjective to have confusing.  

این کلمه دیگری برای گیج کننده گیج کننده است یک صفت عالی و عالی برای داشتن گیج کننده است.

Now you could also again use it with  the verb to be and say, I am baffled  

اکنون می‌توانید دوباره از آن با فعل to be استفاده کنید و بگویید، من

by the content. So here this is in the passive  form, and it's in the passive form because the  

از محتوا گیج شدم. بنابراین در اینجا این به صورت غیرفعال است ، و به شکل منفعل است زیرا

subject is receiving the action. I'm baffled  if it were the active form you could say the  

فاعل در حال دریافت کنش است. من گیج شده‌ام اگر فرم فعال باشد می‌توانستید بگویید

content baffles me. The content baffles me.  So here we're using it as a verb to baffle.  

محتوا مرا گیج می‌کند. محتوا مرا گیج می کند. بنابراین در اینجا ما از آن به عنوان یک فعل برای گیج کردن استفاده می کنیم.

To baffle and then we commonly  used to baffle someone.  

گیج کردن و سپس ما معمولاً یک نفر را گیج می‌کردیم.

And remember, it's the same as confused so  the content confuses me. I'm confused by the  

و به یاد داشته باشید، این همان گیج شدن است، بنابراین محتوا مرا گیج می کند. من از محتوا گیج شده‌ام

content. Now we also as you saw can use it  as an adjective, and you can say the content  

. اکنون ما نیز همانطور که دیدید می‌توانیم از آن به عنوان صفت استفاده کنیم، و می‌توان گفت که محتوا

is confused. Oh, is baffling, baffling.  So notice our different forms adjective,  

گیج شده است. اوه، گیج کننده است، گیج کننده است. بنابراین به صفت اشکال مختلف ما توجه کنید،

and then we have it as an active verb and our  passive verb of course in the passive form you  

و سپس آن را به عنوان یک فعل فاعل و فعل مفعول خود را داریم، البته در شکل مفعول شما

need the verb to be so you can say she is baffled  by the content. And if it were in the past,  

نیاز دارید که فعل be باشد تا بتوانید بگویید که او از محتوا گیج شده است . و اگر در گذشته بود، می‌توان

you could say she was baffled by the  content. So definitely add this word  

گفت که او از محتوا گیج شده بود . پس حتماً این کلمه   را

to your vocabulary and get comfortable  with the different ways you can use it.  

به دایره لغات خود اضافه کنید و با روش های مختلفی که می توانید از آن استفاده کنید راحت باشید.

Persistent This is a great adjective as  well. When something is persistent. It  

ثابت این نیز یک صفت عالی است . وقتی چیزی پایدار است. به این

means it lasts a long time it lasts longer  than you want or longer than you expect.  

معنی است که مدت زیادی طول می کشد، بیشتر از آنچه می خواهید یا بیشتر از آنچه انتظار دارید دوام می آورد.

So they're saying the bugs in a technology  world and technology vocabulary, bugs are  

بنابراین آنها می گویند اشکالات موجود در دنیای فناوری و واژگان فناوری، اشکالات

problems. So again, you can say there are a lot  of bugs with the software. There are a lot of  

مشکلاتی هستند. بنابراین دوباره، می‌توانید بگویید که باگ‌های زیادی در نرم‌افزار وجود دارد.

problems with the software. We generally use  this specifically with technology vocabulary,  

مشکلات زیادی با نرم افزار وجود دارد. ما معمولاً از این به طور خاص با واژگان فناوری استفاده می‌کنیم،

so persistent bugs. This means  bugs that last a long time,  

اشکالات دائمی. این به معنی اشکالاتی است که برای مدت طولانی،

longer than expected needed or wanted. So  persistent bugs, that's a great adjective as well.  

بیشتر از آنچه مورد نیاز یا می‌خواهید، دوام می‌آورند. بنابراین اشکالات مداوم، این نیز یک صفت عالی است.

Let's start our next paragraph. Even  employees appear not to enjoy the platform,  

بیایید پاراگراف بعدی خود را شروع کنیم. حتی به نظر می‌رسد کارمندان از این پلت‌فرم لذت نمی‌برند و

saying there is a quality problem. Last month, in  response to user complaints, meta put the horizon  

می‌گویند مشکل کیفیت وجود دارد. ماه گذشته، در پاسخ به شکایات کاربران، متا

platform into lockdown pausing the rollout of  new features. While it works to improve the user  

پلتفرم horizon را در حالت قفل قرار داد و عرضه ویژگی‌های جدید را متوقف کرد. در حالی که برای بهبود

experience of existing elements in the virtual  reality world. The Wall Street Journal reported.  

تجربه کاربر از عناصر موجود در دنیای واقعیت مجازی کار می کند. وال استریت ژورنال گزارش داد.

So remember here we have our acronym,  which was W S. J. You just take the  

بنابراین به یاد داشته باشید که در اینجا ما نام اختصاری خود را داریم که W S. J بود. شما فقط

first letter from each word, the Wall  Street Journal, the WSJ, report it  

حرف اول هر کلمه را بردارید، وال استریت ژورنال، WSJ، آن را گزارش کنید

now, everyone knows what lockdown is because  of course we all experienced that. So you know,  

اکنون، همه می‌دانند که قرنطینه چیست، زیرا البته همه ما آن را تجربه کرده‌ایم. بنابراین می‌دانید،

when you put the platform into lockdown, you're  basically freezing it you're not allowing  

وقتی پلتفرم را در حالت قفل قرار می‌دهید، اساساً آن را منجمد می‌کنید و اجازه نمی‌دهید   اتفاق

anything new to happen. You're keeping it in a  static state. This is a great expression here,  

جدیدی بیفتد. شما آن را در حالت ایستا نگه می دارید. این یک عبارت فوق‌العاده در اینجا است،

though rollout of the rollout of this means the  introduction of new features. So introduction  

اگرچه عرضه این به معنای معرفی ویژگی‌های جدید است. بنابراین مقدمه

so for example, we can say the company  is rolling out new features. This month.  

بنابراین برای مثال، می‌توانیم بگوییم که شرکت در حال ارائه ویژگی‌های جدید است. این ماه.

Our phrasal verb roll out this simply means  introduce the company is introducing new  

فعل عبارتی ما رول کردن به این معنی است که معرفی شرکت در حال معرفی ویژگی‌های جدید است

features. Now because this is our verb you can  conjugate this in different subjects of course,  

. اکنون چون این فعل ما است، می‌توانید این را در موضوعات مختلف، البته،

or in different conjugations in different time  references. So, right now we have this in the  

یا به صیغه‌های مختلف در مراجع زمانی مختلف، باهم ترکیب کنید . بنابراین، در حال حاضر ما این را در

Present Continuous because it's taking place  right now this month or in the near future,  

Present Continuous داریم، زیرا در حال حاضر  در این ماه یا در آینده نزدیک،

depending on the context. But if it's already  completed, you could say the company rolled  

بسته به زمینه، در حال انجام است. اما اگر قبلاً تکمیل شده باشد، می‌توانید بگویید که شرکت

out new features. Now what do I need to do with  this this month? Last month, last month, because  

ویژگی‌های جدیدی را ارائه کرده است. حالا باید با این ماه چه کار کنم؟ ماه گذشته، ماه گذشته، چون

it's in the past simple, so I can't use this  month, if I view this month as a future action  

در گذشته ساده است، بنابراین نمی‌توانم از این ماه استفاده کنم، اگر این ماه را به عنوان یک اقدام آینده در نظر بگیرم

the company rolled out new features last month,  technically I could say this month. If for  

شرکت ماه گذشته ویژگی‌های جدیدی را ارائه کرد، از نظر فنی می‌توانم بگویم این ماه. اگر

example, right now it is the 15th for example,  but the features were introduced on the fifth.  

مثلاً الان پانزدهمین است، اما ویژگی‌ها در پنجمین مورد معرفی شدند.

Now that is in the past, but it's still this  month, this month. So you can say this month  

اکنون این در گذشته است، اما هنوز این ماه، این ماه است. بنابراین می‌توانید این ماه   را

with a past simple as long as you're talking about  a time period that is complete that in the past.  

با گذشته ساده بگویید تا زمانی که در مورد دوره زمانی صحبت می‌کنید که در گذشته کامل شده است.

All right, so roll out. That's a great business  vocabulary. We generally use this with companies,  

بسیار خوب، پس رول کنید. این یک واژگان تجاری عالی است . ما معمولاً از این در مورد شرکت‌ها استفاده می‌کنیم،

but you could use it for example with the  government, you could say the government  

اما می‌توانید برای مثال از آن برای دولت استفاده کنید، می‌توانید بگویید که دولت

plans to roll out its new tax credit.  

قصد دارد اعتبار مالیاتی جدید خود را ارائه دهد.

Next year, for example. So I want to show  you our phrasal verb in a different sentence  

مثلاً سال آینده. بنابراین می‌خواهم فعل عبارتی خود را در ساختار جمله‌ای متفاوت

structure here. It's in the infinitive plan to  roll out its new tax credit. We need it without  

در اینجا به شما نشان دهم. این در برنامه نامتناهی است که اعتبار مالیاتی جدید خود را ارائه کند. ما به آن بدون    آپستروف نیاز داریم

the apostrophe because it's possessive. If you  have it with the apostrophe, it's it is which  

زیرا مالکیت دارد. اگر آن را با آپاستروف دارید، این همان است که از نظر

is grammatically incorrect. It's new tax credit  next year. So again, this simply means introduce  

گرامری نادرست است. این اعتبار مالیاتی جدید سال آینده است. بنابراین دوباره، این به سادگی به معنای معرفی   بیایید

let's continue on. Internal statistics WSJ  reported indicate that only 9% of world's built  

ادامه دهیم. آمارهای داخلی گزارش شده WSJ نشان می‌دهد که تنها 9 درصد از ساخته‌های جهان

by users are ever visited by at least 50 people.  While most never received any visit at all.  

توسط کاربران حداقل 50 نفر از آن بازدید می‌کنند. در حالی که اکثر آنها هرگز ملاقاتی نداشتند.

Indicates is a more formal way of saying set.  Internal statistics said that, so indicate that  

نشان می دهد راه رسمی تر برای گفتن مجموعه است. آمار داخلی این را می گوید، بنابراین نشان دهید که

now here we have it in the present simple form.  Of course, you could put it in the past indicated  

اکنون در اینجا آن را به شکل ساده فعلی داریم. البته، می توانید آن را در گذشته نشان داده شده   قرار دهید

because it's a verb. So instead of saying said,  you can use indicate that's a more formal word.  

زیرا یک فعل است. بنابراین به جای گفتن گفت، می‌توانید از نشان دهید که کلمه رسمی‌تری است استفاده کنید.

Another more formal choice that's great for  your academic or business vocabulary could be  

یکی دیگر از گزینه‌های رسمی‌تر که برای واژگان دانشگاهی یا تجاری شما عالی است، می‌تواند

state, internal statistics state that indicate  that state that those are both more formal ways  

حالت، وضعیت آمار داخلی باشد که نشان می‌دهد این حالت هر دو راه‌های رسمی‌تری هستند   برای اینکه

of simply saying say only 9% of world's built  by users are ever visited by at least 50 people.  

به سادگی بگوییم فقط 9٪ از جهان ساخته شده توسط کاربران حداقل توسط 50 نفر بازدید شده است. .

So here at least, this is taking our  number and saying 50 is the minimum  

بنابراین حداقل در اینجا، این عدد ما را می گیرد و می گوییم 50 حداقل

at least 50 There could be more than 50 but  there isn't less than 50. So you might say  

حداقل 50 است، می تواند بیشتر از 50 باشد اما کمتر از 50 نیست. بنابراین ممکن است بگویید

we need to finish at least  50% of the project today.  

ما باید حداقل 50 درصد از پروژه را امروز به پایان برسانیم. .

So you're this means a minimum of 50% It's great  if you finish 55% 60% 70% or even 100%. That's  

بنابراین شما این یعنی حداقل 50٪، عالی است اگر 55٪ 60٪ 70٪ یا حتی 100٪ را تمام کنید. اشکالی ندارد

okay, but if you've finished 40% That's not okay,  because you need at least 50% a minimum of 50%.  

، اما اگر 40% را تمام کرده باشید، اشکالی ندارد، زیرا به حداقل 50% حداقل 50% نیاز دارید.

Less concern continue on internal documents  show Mehta has fallen far short of its goals  

نگرانی کمتر در مورد اسناد داخلی ادامه دارد نشان می‌دهد که مهتا از اهداف خود

for regular monthly users. The company  initially had set a goal of 500,000  

برای کاربران عادی ماهانه فاصله زیادی دارد. این شرکت ابتدا هدف خود را 500000

monthly users by the end of 2022, but has changed  that figure to 280,000. The document shows the  

کاربر ماهانه تا پایان سال 2022 تعیین کرده بود، اما این رقم را به 280000 تغییر داده است. سند نشان می‌دهد

documents show the platform has less than 200,000  current users. All right, so notice our numbers.  

اسناد نشان می‌دهند که پلتفرم کمتر از 200000 کاربر فعلی دارد. بسیار خوب، پس به شماره های ما توجه کنید. می

I know sometimes students have difficulty with  numbers. Your best thing to do is go into a  

دانم که گاهی دانش آموزان با اعداد مشکل دارند . بهترین کاری که می‌توانید انجام دهید این است که وارد

numbers based article, something with a  lot of statistics and just practice those  

مقاله‌ای بر اساس اعداد شوید، چیزی که آمارهای زیادی دارد و فقط آن

numbers 500 And then three zeros represent  1000 500,000. Now we don't add an S to the  

اعداد 500 را تمرین کنید و سپس سه صفر نشان دهنده 1000500000 است. اکنون S به عدد   اضافه نمی‌کنیم

number because the S is here. The plural  is on users. So I do not say 500 1000s  

زیرا S اینجاست. جمع روی کاربران است. بنابراین من نمی گویم 500 1000s

1000s with an S at the end. I don't say that  you say 500,000 users so our plural is on users  

1000s با S در پایان. من نمی گویم شما می گویید 500,000 کاربر پس جمع ما روی کاربران است

280,000 Now you do not need to say and  you do not need to say 280,000 No 280,000  

280,000 حالا دیگر نیازی نیست بگویید و نیازی نیست که بگویید 280,000 نه 280,000

And again, no US 200,000 Again, are as is here.  

و باز هم هیچ 200,000 ایالات متحده باز هم مانند اینجا هستند. بیایید

Let's look at this to fall short. To  fall short. This is a great expression  

به این نگاه کنیم تا کوتاه بیاییم. کوتاه آمدن. این یک بیان عالی است

we set a big goal, but we fell short. Now  notice here in the article they see set a  

ما هدف بزرگی تعیین کردیم، اما کوتاهی کردیم. اکنون در اینجا در مقاله‌ای که می‌بینند یک هدف تعیین کرده‌اند، توجه کنید

goal. So with goal, the verb you use is set. We  don't really say I made a goal. I made a goal to  

. بنابراین با هدف، فعل مورد استفاده شما تنظیم می شود. ما واقعاً نمی‌گوییم هدفی را ایجاد کردم. هدفی برای

reach 500,000 users the best choice for  the verb is I set a goal I set a goal.  

رسیدن به 500000 کاربر تعیین کردم بهترین انتخاب برای فعل is I set a target I set a target.

So we sent a big goal, but we fell short.  What does this mean? This means you did not  

بنابراین گل بزرگی فرستادیم، اما کوتاهی کردیم. این یعنی چی؟ این بدان معناست که شما به

reach your goal. So when you fall short, you  don't achieve your objective to fall short.  

هدف خود نرسیدید. بنابراین وقتی کوتاه می آیید، به هدف خود برای کوتاه آمدن نمی رسید.

To fall short. You don't reach your objective.  Whatever your objective is, it could be to get  

کوتاه آمدن به هدفت نمیرسی هدف شما هرچه که باشد، می‌تواند گرفتن

a specific mark on the IELTS or it could be to  get a promotion next year or to read a certain  

یک نمره خاص در آیلتس یا می‌تواند در سال آینده ارتقاء یا خواندن

number of books this month. But if you don't reach  your objective you can say well, I fell short.  

تعداد معینی کتاب در این ماه باشد. اما اگر به هدفتان نرسیدید، می‌توانید بگویید خوب، کوتاه آمدم.

Now notice here, they have an adverb, or they fell  far short. So this is just saying, how short did  

حالا توجه کنید اینجا، آنها یک قید دارند، یا خیلی کوتاه آمدند. پس این فقط می‌گوید، چقدر کوتاه

you fall? How far away were you from accomplishing  the goal? So let's say the goal is here.  

آمدی؟ چقدر تا رسیدن به هدف فاصله داشتید ؟ پس بیایید بگوییم هدف اینجاست.

And they were way way way back there. You  could say they fell are short, but maybe  

و آنها خیلی به آنجا برگشته بودند. می‌توان گفت که آنها کوتاه هستند، اما شاید

if they were close right here, you wouldn't use  the word far because they were somewhat close.  

اگر همین‌جا نزدیک بودند، از کلمه دور استفاده نمی‌کردی زیرا تا حدودی نزدیک بودند.

So for this one, I would say you don't need to  use it. It isn't that commonly used, but the  

بنابراین برای این یکی، می‌گویم که نیازی به استفاده از آن نیست. معمولاً مورد استفاده قرار نمی‌گیرد، اما

expression is to fall short. And notice is here  what verb isn't conjugated with metta has fallen  

عبارت آن کوتاهی است. و توجه داشته باشید که در اینجا چه فعل با متا مزدوج نشده است،

short, has fallen short. It's the present perfect.  So we have I fell short that's in the past. I've  

کوتاه شده است، کوتاه شده است. این زمان حال کامل است. بنابراین ما کوتاه آمدم که در گذشته است. من

fallen short. That's in the present. Continue  present perfect. And this is the past simple.  

کوتاه آمدم. این در زمان حال است. Continue present perfect. و این گذشته ساده است.

Let's continue on. Most users generally  don't return to the app after the first  

بیایید ادامه دهیم. اکثر کاربران معمولاً بعد از اولین ماه به برنامه برنمی‌گردند

month. Well more than half of quest two headsets  are out of views within six months WSJ recorded.  

. خوب، بیش از نیمی از هدست‌های کوئست دو در عرض شش ماه که WSJ ضبط شده است، دیده نمی‌شوند.

So here within six months, this is saying six  months or less or less, so it could be five 5.543  

بنابراین در اینجا در عرض شش ماه، این می‌گوید شش ماه یا کمتر یا کمتر، بنابراین می‌تواند پنج 5.543   باشد

but not seven or more, or even not 6.5 or more.  So six months or less, so your boss might say  

اما نه هفت یا بیشتر، یا حتی نه 6.5 یا بیشتر. بنابراین شش ماه یا کمتر، بنابراین رئیس شما ممکن است بگوید

we need to roll out the new feature with n  

باید ویژگی جدید را با n

two weeks. So it could be one and a half weeks,  one week, three days, but it can't be two and a  

دو هفته عرضه کنیم. بنابراین می تواند یک هفته و نیم، یک هفته، سه روز باشد، اما نمی تواند دو و

half weeks. So it can be less than two weeks  but it cannot be more than if you say within  

نیم هفته باشد. بنابراین ممکن است کمتر از دو هفته طول بکشد، اما نمی‌تواند بیشتر از این باشد که

in light of the low user retention feature  glitches and high costs of access. Insider  

در پرتو ایرادات پایین ویژگی حفظ کاربر و هزینه‌های بالای دسترسی بگویید. Insider

previously reported some investors have  raised questions about metas 15 billion  

قبلاً گزارش داده بود که برخی از سرمایه‌گذاران سؤالاتی در مورد سرمایه‌گذاری متا 15 میلیارد

investment in reality labs, the business  segment responsible for the metaverse.  

در آزمایشگاه‌های واقعیت، بخش تجاری  مسئول متاورس، مطرح کرده‌اند.

This is a great expression here in light of  and then you have something now when we use  

این یک عبارت فوق‌العاده است در اینجا با توجه به  و بعد از آن شما چیزی دارید که وقتی ما از   استفاده می‌کنیم،

this it means you're considering the something so  there's something here is the low user retention  

این بدان معناست که شما چیزی را در نظر می‌گیرید، بنابراین چیزی در اینجا وجود دارد که حفظ کاربر کم

is another way of saying because of that's  how you can think of it and the most simplest  

راه دیگری برای گفتن است، زیرا می‌توانید به آن فکر کنید. و ساده‌ترین

context because of the low user retention when  we consider when we acknowledge because of it's  

زمینه به دلیل حفظ کاربر کم است، زمانی که در نظر می‌گیریم وقتی تصدیق می‌کنیم به دلیل

a more formal way and it's a great expression TO  HAVE TO YOUR more formal vocabulary, your business  

روشی رسمی‌تر است و بیان عالی TO  TO TO TO YOUR FOR YOUR لغت رسمی تر،

vocabulary or your academic vocabulary. You can  say in light of the weather. We canceled our trip  

واژگان تجاری یا واژگان دانشگاهی شما است. با توجه به آب و هوا می‌توانید بگویید. ما سفرمان را لغو کردیم

and you probably recognize this this  you probably recognize this more with  

و شما احتمالاً این را می‌شناسید احتمالاً این را بیشتر می‌شناسید

because because of the weather we canceled  our trip. Now this is a more every day.  

زیرا به دلیل آب و هوا سفرمان را لغو کردیم. حالا این هر روز بیشتر می شود.

Contacts. So I would likely use because of  in light of sounds a little too formal. So  

مخاطب. بنابراین من احتمالاً به دلیل در نور صداهای کمی بیش از حد رسمی استفاده خواهم کرد. بنابراین

what I would do is probably change this to a  more professional context and say, in light of  

کاری که من انجام می‌دهم این است که احتمالاً این را به یک زمینه حرفه‌ای‌تر تغییر می‌دهم و می‌گویم، با توجه به

the recession, we postponed the rollouts so the  rollout is the introduction of the new features.  

رکود، عرضه‌ها را به تعویق انداختیم تا عرضه، معرفی ویژگی‌های جدید باشد.

Currently, it's unclear where the metaverse fit  in the Investment Framework WSJ reported, Derr,  

در حال حاضر، مشخص نیست که متاورس در کجای چارچوب سرمایه‌گذاری قرار می‌گیرد که WSJ گزارش داد، در،

all of a sound Joe, lead product manager for  horizon and the metaverse platform wrote in  

جو، مدیر محصول اصلی برای horizon و پلتفرم متاورس در

a memo, we are overdue for a reassessment  of how we invest and allocate resources.  

یادداشتی نوشت، ما برای ارزیابی مجدد نحوه سرمایه‌گذاری و تخصیص منابع به تأخیر افتاده‌ایم. .

Let's look at this we are overdue. The sentence  structure is to be overdue or and then something  

بیایید به این نگاه کنیم که دیر شده است. ساختار جمله باید به تأخیر افتاده باشد یا و سپس چیزی

this means that this something is taking longer  than you expect it this something should have  

این بدان معنی است که این چیزی بیشتر از آنچه انتظار دارید طول می کشد. این اتفاق باید

happened sooner. So they're saying if  they're overdue, for a reassessment,  

زودتر می افتاد. بنابراین آنها می گویند اگر دیر شده باشد، برای ارزیابی مجدد، به این

it means we should have reassessed earlier.  reassessing is taking too long. So you might say  

معنی است که ما باید زودتر ارزیابی می کردیم. ارزیابی مجدد بیش از حد طول می کشد. بنابراین ممکن است بگویید

our company is overdue for  a new marketing proposal.  

شرکت ما برای یک پیشنهاد بازاریابی جدید به تاخیر افتاده است.

So this marketing proposal should have been  introduced or rolled out sooner. It's taking too  

بنابراین این پیشنهاد بازاریابی باید زودتر معرفی یا عرضه می‌شد. خیلی

long. So that's another great business expression.  Now, you can use this in a more everyday context,  

طول می کشد. بنابراین این یک بیان تجاری عالی دیگر است. اکنون، می‌توانید از آن در زمینه‌های روزمره‌تر استفاده کنید،

because you might say the my assignment is  overdue, which means that your assignment  

زیرا ممکن است بگویید که تکلیف من به تأخیر افتاده است، به این معنی که تکلیف   شما

is late. That's basically what it means to be  late. It means that you should have submitted  

دیر شده است. این اساساً به معنای دیر رسیدن است. این بدان معناست که شما باید

that assignment sooner. You should have submitted  it sooner. It's late. My assignment is overdue.  

آن تکلیف را زودتر ارسال می‌کردید. باید زودتر آن را ارسال می کردید. دیره. تکلیف من به پایان رسیده است.

This paper is overdue. It's late, you should have  submitted it sooner. So a very useful expression.  

این مقاله به تاخیر افتاده است. دیر شده است، باید زودتر ارسال می کردید. بنابراین یک عبارت بسیار مفید است.

So that's the end of our article. Now you know a  little bit more about Mark Zuckerberg Metaverse,  

بنابراین این پایان مقاله ما است. اکنون کمی بیشتر درباره مارک زاکربرگ متاورس می‌دانید،

and are you going to use the metaverse?  Have you used the metaverse? You can  

و آیا می‌خواهید از متاورس استفاده کنید؟ آیا از متاورس استفاده کرده اید؟ می‌توانید

share that in the comments below.  And I hope you enjoyed this article.

آن را در نظرات زیر به اشتراک بگذارید. و امیدوارم از این مقاله لذت برده باشید.

Amazing job with that article. Now feel  free to take a break, if you'd like,  

کار شگفت انگیز با آن مقاله حالا راحت استراحت کنید، اگر می‌خواهید،

get a cup of tea and then come back  and we'll move on to the next article.

یک فنجان چای بنوشید و سپس برگردید و ما به مقاله بعدی می‌رویم.

Welcome to our article,  the title is Anna May Wong,  

به مقاله ما خوش آمدید، عنوان آنا می ونگ است،

who is this woman? Does she look familiar  to you? Doesn't look familiar to me. Anna  

این زن کیست؟ آیا او برای شما آشنا به نظر می رسد ؟ به نظر من آشنا نیست آنا

May Wong actress becomes first Asian  American on US currency. Now currency.  

بازیگر می ونگ اولین آسیایی آمریکایی با ارز ایالات متحده شد. اکنون ارز.

This is another word for money. So currency is  just describing the money in the US currency  

این یک کلمه دیگر برای پول است. بنابراین، واحد پول فقط به این معناست که پول در واحد پول ایالات متحده

is in dollars. Or coins in paper bills or  coins. So currency is another word for money.  

به دلار است. یا سکه در اسکناس های کاغذی یا سکه. بنابراین ارز کلمه دیگری برای پول است.

actress Anna May Wong is set to become the first  Asian American to be featured on US currency.  

بازیگر آنا می ونگ قرار است اولین آسیایی آمریکایی باشد که در ارز ایالات متحده نمایش داده می شود.

Basically what the title said. Now here this is  a great expression to be set to become. So what  

اساساً همان چیزی که عنوان می گوید. اکنون اینجا این یک عبارت عالی است که باید تبدیل شود. پس

do you notice here? What is this to become? This  is an infinitive and infinitive. And what kind  

در اینجا به چه چیزی توجه می کنید؟ این چه چیزی برای تبدیل شدن است؟ این یک مصدر و مصدر است. و این چه نوع

of verb is this? Well, of course the verb to be  right. Now this is important because it helps you  

فعل است؟ خب، البته فعل to be درست است. اکنون این مهم است زیرا به شما کمک می‌کند

understand the sentence structure for expressions,  because this expression is formed with the verb be  

ساختار جمله عبارات را درک کنید، زیرا این عبارت با فعل be

and then set be set. And then we have our  infinitive. Now, in this case, the infinitive is  

و سپس set be تشکیل می‌شود. و سپس مصدر خود را داریم . حال، در این مورد، مصدر است

to become, we could change the infinitive verb to  something else. And then notice we have our verb  

to be، می‌توانیم فعل مصدر را به چیز دیگری تغییر دهیم. و سپس توجه کنید که فعل ما

conjugated with our subject. Who is the subject?  Anna May Wong? Of course, so our subject is she  

با فاعل ما مزدوج شده است. سوژه کیست؟ آنا می ونگ؟ البته، بنابراین موضوع ما اوست

and that's why it is is she is set to become and  what does this mean be set to? And infinitive so  

و به همین دلیل است که او قرار است تبدیل شود و این به چه معناست؟ و مصدر بنابراین

this simply means, be ready to or be prepared to  so you can use it in the same way. You might say.  

این به سادگی به این معنی است که آماده باشید یا آماده باشید تا بتوانید به همان روش از آن استفاده کنید. ممکن است بگویید.

For example, I'm set to present at tomorrow's  meeting. So my verb to be is conjugated with  

برای مثال، قرار است در جلسه فردا ارائه کنم . بنابراین فعل من to be با

the subject. I, we have our verb sent, which  doesn't change and then we have our infinitive.  

فاعل مزدوج می شود. I، ما فعل فرستاده خود را داریم که تغییر نمی کند و سپس مصدر خود را داریم.

In this case, my verb is present, and  the infinitive doesn't change also,  

در این مورد، فعل من حاضر است، و مصدر نیز تغییر نمی‌کند،

so the only thing you're conjugating is the verb  to be on set to present at tomorrow's meeting.  

بنابراین تنها چیزی که با هم ترکیب می‌کنید، فعل to be on set برای ارائه در جلسه فردا است.

Now native speakers will frequently add the  word all for no reason at all. It doesn't add  

اکنون سخنرانان بومی اغلب بدون هیچ دلیلی کلمه all را اضافه می‌کنند.

anything to the meaning of it. I'm all set.  I'm all set to go to the mall. I'm ready to  

چیزی به معنای آن اضافه نمی کند. کاملا آماده ام. من برای رفتن به مرکز خرید آماده ام. من برای

go to the mall. You don't have to do that.  It's just optional. So you can say I'm set  

رفتن به مرکز خرید آماده هستم. شما مجبور نیستید این کار را انجام دهید. این فقط اختیاری است. بنابراین، می‌توانید بگویید که

set to go to the airport, for example.  I'm ready to go. I'm prepared to go.  

برای مثال، برای رفتن به فرودگاه تنظیم شده‌ام. من آماده رفتنم. من برای رفتن آماده ام.

She will appear as part of an effort  to feature notable women on American  

او به‌عنوان بخشی از تلاش‌ها برای نمایش زنان سرشناس در

quarters. Wong who is considered the  first Chinese American film star in  

بخش‌های آمریکایی ظاهر می‌شود. وونگ که اولین ستاره سینمای چینی آمریکایی در

Hollywood is the fifth and final woman to be  individually featured on the coin this year.  

هالیوود در نظر گرفته می‌شود، پنجمین و آخرین زنی است که امسال به‌صورت جداگانه روی سکه قرار گرفته است.

Okay on the coin, what coin are we talking about?  A little listening comprehension quiz for you. On  

خوب روی سکه، در مورد چه سکه ای صحبت می کنیم؟ یک مسابقه کوچک درک شنیداری برای شما. روی

the coin, the coin which coin well the coin  is here, the quarter the quarter. This can  

سکه، سکه ای که سکه به خوبی سکه است، اینجا ربع است. این ممکن است

be tricky for you. If you're not familiar with  American currency, which again means so quarter  

برای شما مشکل باشد. اگر با ارز آمریکایی آشنا نیستید، که باز هم به این معنی است که ربع

is a type of coin, which is why we haven't  here and the value is 25 cents or point two  

یک نوع سکه است، به همین دلیل است که ما اینجا نداریم و ارزش آن 25 سنت یا نقطه دو است

5.25 of $1 that's the value of a  quarter. So doesn't get you very much.  

. بنابراین شما را خیلی درک نمی کند.

Now I want to talk about pronunciation  because I hear a lot of mistakes with  

حالا می‌خواهم در مورد تلفظ صحبت کنم، زیرا اشتباهات زیادی در

the pronunciation of women, women. This  is well I'll ask you is this singular  

تلفظ زنان، زنان می‌شنوم. این خوب است از شما می‌پرسم آیا این مفرد است

or plural singular or plural? women, women.  Notable women this is plural. So one woman,  

یا جمع مفرد است یا جمع؟ زنان، زنان زنان قابل توجه این جمع است. بنابراین یک زن،

two women. I want you to notice my pronunciation.  One woman woke up woman, woman to wit at women,  

دو زن. می خواهم به تلفظ من توجه کنید. یک زن زن را از خواب بیدار کرد، یک زن در برابر زنان،

two women 112 Women. good pronunciation tip for  you to practice. All right now, keep in mind this  

دو زن 112 زن. نکته تلفظ خوب برای تمرین خوب در حال حاضر، این

quarter because I know there's a picture of  the quarter below so you'll get to see this  

سه ماهه را به خاطر داشته باشید زیرا می دانم که تصویری از سه ماهه زیر وجود دارد، بنابراین می توانید این را ببینید

and remember a corridor is a coin as its currency  and it's worth 25 cents or point two five of $1.  

و به یاد داشته باشید که یک راهرو یک سکه به عنوان ارز آن است و ارزش آن 25 سنت یا امتیاز دو پنج از 1 دلار است.

The quarter will enter general circulation on  Monday. To enter general circulation. This is  

سه ماهه از دوشنبه وارد گردش عمومی می شود . برای ورود به گردش عمومی. این

a very formal way of saying will be used by  people so you will get it when you go to a  

یک روش بسیار رسمی برای گفتن است که توسط افراد استفاده می‌شود، بنابراین وقتی به یک فروشگاه می‌روید آن را دریافت خواهید کرد

store. When you go to the bank. You will receive  it. I don't think you really need to know that  

. وقتی به بانک می روید. آن را دریافت خواهید کرد . فکر نمی‌کنم شما واقعاً

for your vocabulary. It's quite formal, but for  listening comprehension for reading comprehension  

برای دایره لغات خود این را بدانید. این کاملاً رسمی است، اما برای درک مطلب شنیداری برای درک مطلب

now you know what it means. It what does it  represent it? The quarter, the quarter that's the  

اکنون می دانید معنی آن چیست. چه چیزی آن را نشان می‌دهد؟ سه ماهه، سه ماهه ای که در

is it the quarter will feature President George  Washington on one side and long on the other. So  

آن سه ماهه، رئیس جمهور جورج واشنگتن در یک طرف و دراز در سمت دیگر حضور خواهد داشت. بنابراین

we have this coin. There's two sides of the coin.  One side is the President the other side wall.  

ما این سکه را داریم. دو روی سکه وجود دارد یک طرف رئیس جمهور است و دیوار طرف دیگر.

ventures Gibson director of the US Mint,  called Wong a courageous advocate who champion  

گیبسون، مدیر ضرابخانه ایالات متحده، وونگ را یک مدافع شجاع نامید که

for increased representation and more multi  dimensional roles for Asian American actors.  

از افزایش بازنمایی و نقش‌های چند بعدی بیشتر برای بازیگران آسیایی آمریکایی حمایت می‌کند.

No cure this is a good word to have in your  vocabulary. It's quite normal, but we use this  

بدون درمان، این کلمه خوبی است که در فرهنگ لغات خود داشته باشید . این کاملاً طبیعی است، اما ما

often in a business context and you will see it a  lot when you're reading anything from the news. So  

اغلب از این   در زمینه کسب و کار استفاده می‌کنیم و وقتی در حال خواندن اخباری هستید، آن را بسیار مشاهده خواهید کرد. بنابراین   می‌شنوید که

you hear in this case they're using it as a now  she was an advocate. Notice I have a courageous  

در این مورد از آن به عنوان یک وکیل مدافع استفاده می‌کنند. توجه داشته باشید که من یک مدافع شجاع دارم

advocate because right now advocate is separated  by my adjective courageous. So because of that  

زیرا در حال حاضر advocate با صفت من شجاعانه جدا شده است. بنابراین به این دلیل

this is our adjective because of that. I need my  article ah, because our goes with courageous but  

این صفت ما به این دلیل است. من به مقاله‌ام آه نیاز دارم، زیرا ما با شجاعت پیش می‌رویم، اما

if I just have advocate and no adjective in front  of it, then I need an and advocate because we use  

اگر فقط طرفدار داشته باشم و هیچ صفتی در مقابل آن وجود نداشته باشد، به یک و مدافع نیاز دارم زیرا ما از

and when you have a vowel sound about sound before  an advocate. So you can say she was an advocate.  

و وقتی که شما یک صدای مصوت در مورد صدا قبل از یک مدافع دارید، استفاده می‌کنیم. بنابراین می توان گفت که او یک مدافع بود.

This is the noun we very commonly use  this as a verb form. She advocated for  

این اسمی است که ما معمولاً از این به عنوان یک فعل استفاده می کنیم. او از

Asian American actors she advocated for when you  advocate for notice or preposition choice here.  

بازیگران آمریکایی آسیایی دفاع می‌کرد که وقتی شما در اینجا از انتخاب اخطار یا حرف اضافه حمایت می‌کنید. وقتی در حال یادگیری لغات هستید، از

You don't advocate to advocate on advocate in  you advocate for when you're learning vocabulary,  

دفاع از طرفداری دفاع نمی‌کنید،

it's very helpful to learn the prepositions when  you learn the words because if you don't use the  

وقتی کلمات را یاد می‌گیرید، یاد گرفتن حروف اضافه بسیار مفید است زیرا اگر از

correct preposition, it will be grammatically  incorrect and it won't sound very good either.  

حرف اضافه صحیح استفاده نکنید، از نظر گرامری  نادرست خواهد بود. صدای خیلی خوبی هم نخواهد داشت

She advocated for Asian American actors, so you  can advocate for someone. This would be a someone,  

او از بازیگران آسیایی آمریکایی حمایت می کرد، بنابراین شما می توانید از کسی دفاع کنید. این یک نفر،

a group of people. You can also advocate for  something. So you might say she advocated or  

گروهی از افراد خواهد بود. همچنین می‌توانید از چیزی دفاع کنید . بنابراین ممکن است بگویید که او از نمایندگی حمایت کرده یا آن را

increased representation. So this is a some thing.  Our preposition doesn't change we still need or in  

افزایش داده است. بنابراین این یک چیز است. حرف اضافه ما تغییر نمی‌کند، ما همچنان به چیزی نیاز داریم یا در

both cases something something increased  representation or someone Asian American  

هر دو مورد چیزی چیزی را افزایش می‌دهد یا یکی از بازیگران آمریکایی آسیایی‌آمریکایی را افزایش می‌دهد

actors and when you advocate for someone or  something, you act as a representative for  

و وقتی از کسی یا چیزی دفاع می‌کنید، به‌عنوان نماینده‌ای برای

them a supporter for them. You want to promote  their views and you want to promote their cause  

آنها عمل می‌کنید که حامی آنها هستند. شما می‌خواهید دیدگاه‌های آن‌ها را تبلیغ کنید و می‌خواهید هدف آن‌ها را

whatever that pause may be, so you're supporting  them. It's just a more formal way of saying it a  

هر چه که باشد تبلیغ کنید، بنابراین از آن‌ها حمایت می‌کنید . این فقط یک روش رسمی تر برای بیان آن است که

very common in a newspaper context. You'll hear  it a lot in the media and it is a good business.  

در زمینه روزنامه بسیار رایج است. شما آن را زیاد در رسانه ها خواهید شنید و این یک تجارت خوب است.

verb to have as well. This quarter oh, we're going  to see the quarter are you excited? Dun dun dun.  

فعل داشتن نیز این سه‌ماهه، اوه، می‌خواهیم ببینیم این سه‌ماهه هیجان‌زده هستید؟ دان دان دان

Here's the quarter. So remember, this is worth 25  cents, or one quarter of $1 point two five of $1  

این ربع است. بنابراین به یاد داشته باشید، این ارزش 25 سنت یا یک چهارم 1 دلار است، دو پنج دلار،

one quarter that's why it's called Porter. So this  is a coin. Remember? Coin. A coin. The name of the  

یک چهارم، به همین دلیل به آن پورتر می گویند. بنابراین این یک سکه است. یاد آوردن؟ سکه. یک سکه. نام

coin is a quarter there are different coins. In  American currency. And remember currency is money.  

سکه یک ربع است و سکه های مختلفی وجود دارد. به واحد پول آمریکا. و به یاد داشته باشید که ارز پول است.

So this is a type of currency and the  type of coin it is is a quarter. This is a  

بنابراین این یک نوع ارز است و نوع سکه آن یک ربع است. این یک

very nice quarter, isn't it? So if you're  in the US right now you can go to a store  

فصل بسیار خوب است، اینطور نیست؟ بنابراین، اگر در حال حاضر در ایالات متحده هستید، می‌توانید به یک فروشگاه بروید

go to a bank and you might receive this coin you  might receive this quarter. That would be pretty  

به بانک بروید و ممکن است این سکه را در این سه ماهه دریافت کنید. بسیار جالب خواهد بود

cool. And remember on the other side, we have  president was it George Washington, I believe  

. و از طرف دیگر به یاد داشته باشید، ما رئیس جمهور هستیم اگر جورج واشنگتن بود، من معتقدم که

this quarter is designed to reflect the breadth  and depth of accomplishments by Anna May Wong  

این سه ماهه برای منعکس کردن وسعت و عمق دستاوردهای آنا می ونگ طراحی شده است

who overcame challenges and obstacles she  faced during her lifetime. She said let's  

که بر چالش ها و موانعی که در طول زندگی با آن روبرو بود غلبه کرد. او گفت بیایید

look at breadth and depth. Now breadth is the  range so if someone has a breadth of knowledge,  

به وسعت و عمق نگاه کنیم. در حال حاضر وسعت دامنه است، بنابراین اگر فردی وسعت دانش دارد،

it means their knowledge is why on many different  subjects, and daps you can think of as this way so  

به این معنی است که دانش او به همین دلیل است که در بسیاری از موضوعات مختلف، و می‌توانید به این شکل فکر کنید تا

you have all these different subjects. Let's say  one subject is politics. And then you have your  

همه این موضوعات مختلف را داشته باشید. فرض کنید یک موضوع سیاست است. و پس از آن، شما

dabs of politics, so you know many different  subjects, that's your breadth of knowledge  

اطلاعات سیاسی خود را دارید، بنابراین موضوعات مختلفی را می‌شناسید، این وسعت دانش شماست

and then within each subject, you know all a  lot about that subject and that's your depth  

و سپس در هر موضوع، همه چیز را درباره آن موضوع می‌دانید و این عمق شماست،

so that's a great expression we have we usually  use breadth and depth in terms of knowledge. Here  

بنابراین این یک عبارت عالی است که ما معمولاً از وسعت استفاده می‌کنیم و عمق از نظر دانش. در اینجا   می‌توانید

you can see they're doing it with accomplishment,  so she could have a breadth of accomplishments,  

ببینید که آنها این کار را با موفقیت انجام می‌دهند، بنابراین او می‌تواند دستاوردهای گسترده‌ای داشته باشد،

maybe accomplishments as an actress  accomplishments as a teacher accomplishments as  

شاید دستاوردهایی به عنوان یک بازیگر دستاوردهایی به عنوان یک معلم به عنوان

an advocate. And then within each accomplishment,  she has a depth of accomplishment. So she has  

یک مدافع. و سپس در هر دستاورد، او عمقی از دستاورد دارد. بنابراین او

many different times that she advocated or many  different times that she was a successful actress  

زمان‌های متفاوتی دارد که از آنها دفاع می‌کرد یا زمان‌های مختلفی دارد که یک بازیگر موفق بود

let's oh, here's our lovely quarter. Again,  I really like to see one in person now. Let's  

بیایید آه، این محله دوست‌داشتنی ما است. باز هم، من واقعاً دوست دارم یکی را در حال حاضر شخصاً ببینم. بیایید

move on. One was born in Los Angeles in 1905  1905. Notice how I'm pronouncing this as Oh,  

ادامه دهیم. یکی در سال 1905 در لس آنجلس متولد شد. توجه کنید که چگونه این را به عنوان Oh تلفظ می‌کنم،

the number is 00123. I have $0 in my bank account,  

عدد 00123 است. من 0 دلار در حساب بانکی‌ام دارم،

hopefully you don't need to say that. I  have $0 in my bank account. Hopefully not  

امیدوارم نیازی به گفتن آن نباشد. من 0 دلار در حساب بانکی خود دارم. امیدوارم

you. Now of course not. Is this 00123 But  I wouldn't say 19 05. I would for dates.  

شما نه. حالا البته نه. آیا این 00123 است، اما نمی‌گویم 19 05. من برای قرارها می‌خواهم.

Let me continue here with our date. So with date,  you pronounce it as oh that's the pronunciation  

اجازه دهید در اینجا با تاریخ خود ادامه دهم. بنابراین با تاریخ، آن را به صورت oh that's the تلفظ

1905 1905. That's the pronunciation here. But if  I'm telling someone my own number, I might say  

1905 1905 تلفظ می‌کنید. تلفظ اینجاست. اما اگر شماره خودم را به کسی بگویم، می‌توانم

I could say 0019. If this was part of my phone  number, or oh, oh, one nine. So you can do either  

بگویم 0019. اگر این بخشی از شماره تلفن من بود ، یا اوه، اوه، یک نه. بنابراین، صادقانه بگویم، می‌توانید

with phone number zero, or Oh, both of them are  quite common, to be honest. So with phone numbers,  

با شماره تلفن صفر یکی از این دو را انجام دهید، یا اوه، هر دوی آنها کاملاً رایج هستند. بنابراین با شماره تلفن‌ها،

addresses even I live at  0019 or Oh one nine addresses  

آدرس‌هایی که حتی من در 0019 یا اوه وان نه آدرس زندگی می‌کنم

and money you would say zero so for  money you would definitely say zero  

و پولی که می‌گویید صفر است، بنابراین برای پول قطعاً صفر می‌گویید

but for deeds, we would say Oh 1905 Wong was born  in Los Angeles in 1905. To Chinese immigrants. Her  

، اما برای اعمال، می‌گوییم اوه 1905 وونگ در سال 1905 در لس آنجلس متولد شد. مهاجران

name at birth was Wong Lu some I'm not sure how to  pronounce that. But later in life, she adopted the  

نام او در بدو تولد وونگ لو بود که نمی‌دانم چگونه آن را تلفظ کنم. اما بعداً در زندگی،

stage name of Anna May Wong and I'm sure this is  exactly why she changed her name because Americans  

نام هنری آنا می ونگ را برگزید و مطمئن هستم که دقیقاً به همین دلیل نام خود را تغییر داد زیرا

don't know how to pronounce that unfortunately.  Formed by joining her English and family and  

متأسفانه آمریکایی‌ها نمی‌دانند چگونه آن را تلفظ کنند. با پیوستن به انگلیسی و خانواده‌اش شکل گرفت و

she was cast in her first role as an extra  in the film The Red lounge and continue to  

برای اولین نقش خود به عنوان یک نفر دیگر در فیلم The Red Lounge انتخاب شد و

take on smaller parts and telephones.  Roll in the tool of the seat in 1922.  

به   قسمت‌های کوچکتر و تلفن‌ها ادامه می‌دهد. در 1922 ابزار صندلی را بچرخانید.

You probably don't know these movies,  maybe you do. I don't know these movies.  

احتمالاً این فیلم‌ها را نمی‌شناسید، شاید بلد باشید. من این فیلم ها را نمی شناسم.

Let's look at this here. Did I want to show you  Okay, first of all, when you're cast in a movie  

بیایید در اینجا به این نگاه کنیم. آیا می‌خواستم به شما نشان دهم خیلی خب، اول از همه، وقتی نقش یک فیلم برای شما انتخاب می‌شود

role, this is a verb specific or the entertainment  industry so you can be cast in a TV show, a play,  

، این یک فعل خاص یا صنعت سرگرمی است، بنابراین می‌توانید در یک برنامه تلویزیونی، یک نمایشنامه،

movie, anything that you perform in and that is  used for the entertainment industry. It means  

فیلم، و هر چیزی که اجرا می‌کنید انتخاب شوید. در و برای صنعت سرگرمی استفاده می شود. این بدان معنی است

that she was hired for the job but they don't use  this vocabulary in the entertainment industry.  

که او برای این کار استخدام شده است اما آنها از این واژگان در صنعت سرگرمی استفاده نمی کنند. به

This is why when you're learning a language  is so important to understand the specific  

همین دلیل است که وقتی در حال یادگیری زبان هستید، درک

industry you're in and then learn the terms and  the vocabulary of that industry. If you're in  

صنعت خاصی که در آن هستید و سپس یادگیری اصطلاحات و واژگان آن صنعت بسیار مهم است. اگر در

the medical industry, or if you're a lawyer or  an engineer, you're going to have very specific  

صنعت پزشکی هستید، یا اگر وکیل یا مهندس هستید، واژگان بسیار خاصی

vocabulary to your industry and you need to learn  that vocabulary. So if you're in the entertainment  

برای صنعت خود دارید و باید آن واژگان را یاد بگیرید. بنابراین، اگر در صنعت سرگرمی هستید

industry, you should probably already know this  verb to be cast in a role. So anyone else would  

، احتمالاً باید از قبل این فعل را بشناسید تا در نقشی قرار بگیرید. بنابراین هر کس دیگری

just say she was hired for the job. This is in a  regular context, not the entertainment industry.  

فقط می‌گوید او برای این کار استخدام شده است. این در یک زمینه منظم است، نه صنعت سرگرمی.

Okay, here we have a great phrasal verb to  take on to take on. When you take something  

بسیار خوب، در اینجا ما یک فعل عبارتی عالی داریم که باید از آن استفاده کنیم. وقتی کاری را به عهده می‌گیرید،

on you accept responsibility for a project or a  task. In this case, she accepted responsibility  

مسئولیت یک پروژه یا کار را می‌پذیرید. در این مورد، او مسئولیت

for a part which is a part of a movie so  she was in the movie for a portion of time.  

بخشی را پذیرفت که بخشی از یک فیلم است، بنابراین برای مدتی در فیلم حضور داشت.

Your boss for example, might  say can you take on this client?  

برای مثال، رئیس شما ممکن است بگوید آیا می‌توانید این مشتری را قبول کنید؟

Which means Can you accept responsibility  for this client? For this job?  

یعنی می‌توانید مسئولیت این مشتری را بپذیرید؟ برای این کار؟

Or I took on too many projects last month. So  last month, you said yes, I can do that. Yes,  

یا ماه گذشته پروژه های زیادی را بر عهده گرفتم. بنابراین ماه گذشته، شما گفتید بله، من می توانم این کار را انجام دهم. بله،

I can do that. Yes. I can do that. You accepted  responsibility for different tasks or different  

من می توانم این کار را انجام دهم. آره. از عهده اش بر می آیم. شما مسئولیت کارهای مختلف یا

assignments, but it was too much. Or you  might say, sorry, I can't take that on right  

تکالیف مختلف را پذیرفتید، اما خیلی زیاد بود. یا ممکن است بگویید، متأسفم، نمی‌توانم در حال حاضر این کار را انجام دهم

now. I already have a lot on my plate and  teaching you a bonus expression right here.  

. من قبلاً چیزهای زیادی در بشقاب خود دارم و همینجا یک عبارت پاداش را به شما آموزش می دهم.

The expression is to have a lot on and then one's  plate the one in this case is me. So I'm changing  

تعبیر این است که خیلی چیزها را در دست داشته باشیم و در این مورد یکی از آنها من هستم. بنابراین من

it to mine but I might say you have a lot on your  plate. She has a lot on her plate. He has a lot  

آن را به مال خودم تغییر می‌دهم، اما ممکن است بگویم چیزهای زیادی در بشقاب خود دارید . او چیزهای زیادی در بشقاب خود دارد. او چیزهای زیادی

on his plate. They have a lot on their plate.  Now that means to be very busy. Do you have a  

در بشقاب خود دارد. آنها چیزهای زیادی در ظرف خود دارند. حالا این یعنی خیلی شلوغ بودن. آیا شما

lot on one's plate is an idiom and it means  to be very busy. So that could be the reason  

مقدار زیادی در بشقاب دارید یک اصطلاح است و به این معنی است که خیلی مشغول بودن. بنابراین این می‌تواند دلیلی باشد   که

why you can't take that on that being whatever  project it is. I can't take on that project. I  

چرا نمی‌توانید آن را به هر پروژه‌ای که هست بپذیرید. من نمی توانم آن پروژه را قبول کنم. من

can't take that on. I have a lot on my plate.  So that's a great idiom for you to start using.  

نمی توانم آن را قبول کنم. من چیزهای زیادی در بشقابم دارم. بنابراین این یک اصطلاح عالی برای شما برای شروع استفاده است.

She appeared in more than 60 movies across her  career. That's a lot of movies that's impressive,  

او در طول دوران حرفه‌ای خود در بیش از ۶۰ فیلم ظاهر شد . این فیلم‌های بسیار تاثیرگذار هستند،

including silent films and one of her first one  of the first made in Technicolor interesting.  

از جمله فیلم‌های صامت و یکی از اولین فیلم‌های او از اولین‌هایی که در Technicolor ساخته شده‌اند، جالب هستند.

One was also the first Asian American lead actor  in the US television show, the gallery of Madame  

یکی همچنین اولین بازیگر نقش اول آسیایی آمریکایی در نمایش تلویزیونی ایالات متحده بود، گالری مادام

Hui small in which she played a Chinese detective  after facing discrimination in the US she traveled  

هوی کوچک که در آن نقش یک کارآگاه چینی را ایفا کرد، پس از اینکه در ایالات متحده با تبعیض مواجه شد،

to Europe to work in English, French and  German films. I like this expression here  

به اروپا سفر کرد تا در فیلم های انگلیسی، فرانسوی و آلمانی کار کند. من این عبارت را در اینجا پس از آن دوست دارم

after and then you have a gerund. This is a great  sentence structure for you to use to sound quite  

و سپس شما یک جروند دارید. این ساختار جمله‌ای عالی است که می‌توانید از آن استفاده کنید تا کاملاً

advanced so you can say after graduating, I moved  abroad after improving my English I took on more  

پیشرفته به نظر برسد، بنابراین می‌توانید پس از فارغ‌التحصیلی بگویید، من پس از بهبود زبان انگلیسی خود به خارج از کشور نقل مکان

public speaking so you accepted responsibility for  I took on more public speaking after improving.  

کردم.

Now you could absolutely say after I improved  and then everything else would be the same.  

اکنون کاملاً می‌توانید بگویید بعد از اینکه من بهبود پیدا کردم، و سپس همه چیز همان خواهد بود.

But notice in this case, we're using a gerund verb  and in this case I'm using subject and then my  

اما توجه داشته باشید که در این مورد، ما از یک فعل جیروند استفاده می‌کنیم و در این مورد از موضوع استفاده می‌کنم و سپس

verb is going to be conjugated in the past simple  because the action is complete. After I graduated,  

فعل من در گذشته ساده صرف می‌شود، زیرا عمل کامل شده است. پس از فارغ التحصیلی،   به

I moved abroad. After graduating,  I moved abroad. To me this sounds  

خارج از کشور نقل مکان کردم. پس از فارغ التحصیلی، به خارج از کشور نقل مکان کردم. برای من این

very natural. It has a nice flow to it and  it sounds more advanced than saying after I  

بسیار طبیعی به نظر می رسد. جریان خوبی دارد و به نظر پیشرفته تر از گفتن بعد از

graduated. So I highly recommend you add this to  your vocabulary. Remember it is after plus Gerrans  

فارغ التحصیلی من است. بنابراین به شدت توصیه می‌کنم این را به واژگان خود اضافه کنید. به یاد داشته باشید که بعد از به اضافه Gerrans

after plus Geron which is your verb in ing.  

بعد از plus Geron است که فعل شما در ing است.

How much do we have? Oh eight. We're  almost done here. She was awarded  

چقدر داریم؟ اوه هشت اینجا تقریباً تمام شده است. او

a star on the Hollywood Walk of Fame in  1960 and die the following year, aged 56.  

در سال 1960 در پیاده‌روی مشاهیر هالیوود یک ستاره دریافت کرد و سال بعد در سن 56 سالگی درگذشت

Jemma Chan, known for appearing in Crazy Rich  Asians and Marvel's Eternals is set to portray  

Wong and an upcoming biopic about the stars life.  Oh, so we're going to have a movie coming out  

. اوه، پس قرار است

about long in the near future. Now here's our  expression again is set to what does this mean?  

در آینده نزدیک فیلمی در مورد آن منتشر شود. اکنون عبارت ما دوباره به چه معناست؟

is prepared to or ready to. And remember, it's to  be set and then infinitive. So here our infinitive  

آماده یا آماده است. و به یاد داشته باشید، تنظیم و سپس مصدر است. بنابراین در اینجا مصدر   ما

is to portray and our verb to be is conjugated  with he she it because what's the subject? In  

به تصویر کشیدن است و فعل ما to be با he she it صرف می شود زیرا موضوع چیست؟ در

this case? Our subject is Gemma Chan. Our subject  is quite far removed from our verb which happens  

این مورد؟ موضوع ما جما چان است. موضوع ما کاملاً از فعل ما فاصله دارد که

a lot in spoken English, of course, but it  happens equally in Britain English. All of  

البته در انگلیسی گفتاری زیاد اتفاق می افتد، اما در انگلیسی بریتانیایی نیز به همان اندازه اتفاق می افتد. همه

this in the commas is just extra additional  information, but our subject is Gemma Chan,  

این موارد در کاما فقط اطلاعات اضافی اضافی هستند ، اما موضوع ما جما چان است،

and our verb is conjugated with the  subject. She's ready to portray Wong  

و فعل ما با موضوع مزدوج می‌شود. او آماده است وونگ برنامه

the American women, the American women quarters  program, so this is one name of something the  

زنان آمریکایی، محله زنان آمریکایی را به تصویر بکشد ، بنابراین این یکی از نام‌های

American women quarters program. Remember our  pronunciation of women with with women women.  

برنامه محله زنان آمریکایی است. تلفظ زنان با زنان را به خاطر بسپارید.

The American women quarters program  began this year and will feature five  

برنامه محله‌های زنان آمریکایی امسال آغاز شد و

women each year until 2025. Native  Hawaiian hula teacher, Edith Kyla  

تا سال 2025 هر سال پنج زن حضور خواهد داشت. معلم هولا بومی هاوایی، ادیت کیلا،

cannot go ole cannot go late, has been  named as one of the selections for 2023.  

نمی‌تواند دیر برود، به عنوان یکی از انتخاب‌های سال 2023 نام‌گذاری شده است.

So they're talking about a different corner so  remember our quarter so in 2023 is going to be  

گوشه‌ای متفاوت، بنابراین سه‌ماهه ما را به خاطر بسپارید، بنابراین در سال 2023

the Hawaiian hula teacher who's going to be on  the quarter so you can look over to that as well.  

معلم هولای هاوایی خواهد بود که در این سه‌ماهه حضور خواهد داشت، بنابراین شما نیز می‌توانید به آن نگاه کنید.

has been named as one of the selections  for 2023. So that was the end of the  

به عنوان یکی از انتخاب‌های سال 2023 نام‌گذاری شده است. بنابراین این پایان

article. There was one other thing I  wanted to explain before we wrap up,  

مقاله بود. یک چیز دیگر وجود داشت که می‌خواستم قبل از اتمام صحبت‌ها را توضیح دهم، به این

which means to end before we wrap up  before we end, the following your age 56  

معنی که قبل از پایان کار به پایان برسانم، در سن 56 سالگی شما

I see a lot of mistakes with age so you  can say she was if the sets when she died.  

اشتباهات زیادی در سن مشاهده می‌کنم، بنابراین می‌توانید بگویید که او در زمانی که تنظیم می‌کرد، بود. فوت کرد.

So this is correct. You can also say she was 56  years old. Why when she died? Not as cracked.  

پس این درست است. همچنین می توان گفت که او 56 سال داشت. چرا وقتی مرد؟ نه به اندازه کرک.

How about this one? She was it  the six years when she died?  

این یکی چی؟ او شش سالی بود که مرد؟ به

What do you think she was 56 years when she died?  Is this correct? or incorrect? What do you think?  

نظر شما او 56 ساله بود که درگذشت؟ آیا این درست است؟ یا نادرست؟ شما چی فکر میکنید؟

This is incorrect. You can't see that. I see this  a lot. So you have two options when seeing age.  

این نادرست است. شما نمی توانید آن را ببینید. من این را زیاد می بینم . بنابراین هنگام مشاهده سن دو گزینه دارید.

You can say just the number 56 She was 56 or you  can include years old. 56 years old. Those are  

می‌توانید فقط عدد 56 را بگویید که او 56 سال داشت یا می‌توانید سال را در نظر بگیرید. 56 ساله. اینها

your two options. This is not correct. You  cannot just say yours. You either have to  

دو گزینه شما هستند. این درست نیست. شما نمی توانید فقط حرف خود را بگویید. یا باید

get rid of it, or you have to add old but this by  itself is not correct. So make sure you don't say  

از شر آن خلاص شوید، یا باید قدیمی را اضافه کنید، اما این به خودی خود صحیح نیست. پس مطمئن شوید که

that one. And then is the end of the article so  I hope you enjoyed learning about our actress who  

آن یکی را نگویید. و سپس پایان مقاله است، بنابراین امیدوارم از یادگیری در مورد بازیگر ما که

is on the quarter. Anna May Wong and remember you  can watch that upcoming movie about her as going  

در این سه ماهه است، لذت برده باشید. آنا می ونگ و به یاد داشته باشید که می‌توانید آن فیلم آینده درباره او را که قرار است

to be played by Gemma chan so that would be quite  interesting. So I hope you enjoyed the article.

توسط جما چان بازی شود، تماشا کنید تا بسیار جالب باشد. پس امیدوارم از مقاله لذت برده باشید.

Amazing job with that article. Are you ready  to move on to the next one? Let's do it!

کار شگفت انگیز با آن مقاله آیا آماده هستید به سراغ بعدی بروید؟ بیایید آن را انجام دهیم!

Welcome to our article, you may recognize this man  he's the new British prime minister. The title of  

به مقاله ما خوش آمدید، ممکن است این مرد را بشناسید که او نخست وزیر جدید بریتانیا است. عنوان

our article is inside the fortune a Britain's new  prime minister Rishi Sunak and his wife Akshata  

مقاله ما در میان ثروت نخست وزیر جدید بریتانیا ریشی سوناک و همسرش آکشاتا

Murthy. Now, right off the bat, let's look at  this because we're going to see this a lot in  

مورتی است. اکنون، بی‌درنگ، بیایید به این نگاه کنیم، زیرا این را در مقاله زیاد خواهیم دید

the article. The fortune inside the fortune of  what is this? Well, fortune is a noun. Let me  

. ثروت درون ثروت این چیست؟ خوب، ثروت یک اسم است. بگذار

get my pen out. Fortune is a noun, and this simply  means a large amount of money. So it's a very good  

قلمم را بیرون بیاورم. فورچون یک اسم است و این به سادگی به معنای مقدار زیادی پول است. پس خیلی چیز خوبی است

thing. You definitely want to have our fortune in  your bank account or to your name. So unfortunate.  

. قطعاً می‌خواهید ثروت ما را در حساب بانکی یا به نام خود داشته باشید. خیلی بدبخت

This is a noun, and it's a large  let me move myself a large amount  

این یک اسم است، و بزرگ است اجازه دهید مقدار زیادی پول را به خودم منتقل کنم

of money. But here's the thing. It doesn't  have to just be cash. It could be money,  

. اما موضوع اینجاست. لازم نیست فقط پول نقد باشد. این می تواند پول،

assets in the form of goods such as poverty.  So we'll see here about his wife Akshata. Her  

دارایی هایی به شکل کالاهایی مانند فقر باشد. بنابراین ما در اینجا درباره همسرش آکشاتا خواهیم دید.

goods are in the form of investments of stocks  ownership in companies which when you sell that  

کالاهای او به شکل سرمایه‌گذاری‌های مالکیت سهام در شرکت‌هایی است که وقتی آن را می‌فروشید

it becomes money but for now it's considered  a good and it can also be property. So if you  

تبدیل به پول می‌شود اما در حال حاضر کالا محسوب می‌شود و همچنین می‌تواند دارایی باشد. بنابراین اگر

own many different homes around the world, and you  sold all of those, you would have like Li a large  

خانه‌های مختلفی در سرتاسر جهان دارید و همه آن‌ها را فروخته‌اید، مانند لی مقدار زیادی پول خواهید داشت

amounts of money. So you could say a fortune.  Now we use this a lot. You might say for example,  

. بنابراین می توان گفت یک ثروت. حالا ما از این خیلی استفاده می کنیم. مثلاً ممکن است بگویید،

she inherited a fortune when her  grand mother died. So she inherited  

وقتی مادربزرگش فوت کرد، او ثروتی به ارث برد. بنابراین او

money over time property or it could have  been good as well. She inherited a fortune.  

پول را در طول زمان به ارث برد یا می‌توانست خوب هم باشد. او ثروتی به ارث برد.

We also say she's worse, a fortune. So here to  be worse. This is just how much money or assets  

ما همچنین می گوییم او بدتر است، یک ثروت است. بنابراین اینجا بدتر است. این مقدار پول یا دارایی

you have. And by saying off fortune, we're  talking about a large a large amount, she's  

شماست. و با گفتن ثروت، در مورد مقدار زیادی صحبت می کنیم، او

worth a fortune. So the new prime minister of  Britain is worth a fortune. The UK is a new prime  

ارزش یک ثروت را دارد. بنابراین، نخست وزیر جدید بریتانیا ارزش ثروت زیادی دارد. بریتانیا نخست وزیر جدید است

minister and his wife, the daughter of an Indian  tech billionaire, have a collective net worth  

و همسرش، دختر یک میلیاردر فناوری هندی، دارایی خالص جمعی

higher than the personal fortune of King Charles  the third. So here we're seeing our noun again,  

بالاتر از ثروت شخصی پادشاه چارلز سوم است. بنابراین اینجا ما دوباره اسم خود را می بینیم،

the personal fortune. So this is the amount of  money goods or property belonging to King Charles.  

ثروت شخصی. بنابراین این مقدار کالا یا دارایی پولی است که به پادشاه چارلز تعلق دارد.

Now notice here we have an article, just  remember that this is an exception, an exception,  

اکنون توجه کنید که ما یک مقاله داریم، فقط به یاد داشته باشید که این یک استثنا است، یک استثنا،

proper nouns like the names of countries, the  names of people, the names of cities, don't take  

اسامی خاص مانند نام کشورها، نام افراد، نام شهرها، مقاله را انتخاب نکنید

an article, but there are exceptions and UK we  don't say UK is a beautiful country. We say the  

، اما استثناهایی وجود دارد و بریتانیا ما نمی‌گوییم بریتانیا کشور زیبایی است. ما می گوییم که

UK is a beautiful country, just like we say. The  Can you think of another one with an exception?  

بریتانیا کشور زیبایی است، درست همانطور که می گوییم. آیا می‌توانید با یک استثنا به یکی دیگر فکر کنید؟

The obviously the USA right? We don't say USA we  say the USA is a beautiful country, but then we  

واضح است که ایالات متحده آمریکا درست است؟ ما نمی گوییم ایالات متحده آمریکا می گوییم ایالات متحده کشور زیبایی است، اما در آن صورت می

would say Switzerland is a beautiful country. We  would not say the Switzerland does Switzerland No.  

گوییم سوئیس کشور زیبایی است. ما نخواهیم گفت که سوئیس نه سوئیس را دارد.

Just Switzerland. So remember, this is an  exception adding an article to a proper noun.  

فقط سوئیس. بنابراین به یاد داشته باشید، این یک استثناست برای افزودن یک مقاله به یک اسم خاص.

You just have to memorize which countries  take an article there aren't very many.  

فقط باید به خاطر بسپارید که کدام کشورها مقاله می گیرند و تعداد آنها زیاد نیست.

All right. Now, notice here have our conjugation  is in the form have remember has for he she it  

خیلی خوب. حالا، توجه کنید که در اینجا صرف ما به این شکل است که به یاد داشته باشید برای او او آن را

and then have for I have you have we have they  have well what's the subject here? Because it  

و سپس برای من دارم شما داریم ما داریم آنها خوب موضوع اینجا چیست؟ زیرا

can make it difficult when your subject is  separated from your noun. So here, all of  

وقتی موضوع شما از اسم شما جدا می شود، می تواند کار را دشوار کند. بنابراین در اینجا، همه

this information is additional information. It  doesn't have anything to do with the conjugation  

این اطلاعات اطلاعات اضافی هستند. این ربطی به صرف زمان

of our now. Our subject is the UK is new prime  minister, which is this man and his wife. So  

حال ما ندارد. موضوع ما این است که بریتانیا نخست وزیر جدید است که این مرد و همسرش هستند. بنابراین

what's the subject? This man and his wife? They  they that's the subject and that's why we have  

موضوع چیست؟ این مرد و همسرش؟ آنها این موضوع هستند و به همین دلیل است که ما

have they have a collective that worse. So all  of this equals they as a subject. So always ask  

جمعی بدتر از آنها داریم. بنابراین همه اینها به عنوان سوژه برابر است. بنابراین همیشه

yourself when you're thinking about what verb do  I need? Always ask yourself what's my subject,  

از خود بپرسید وقتی به چه فعل نیاز دارم فکر می‌کنید؟ همیشه از خود بپرسید موضوع من چیست،

and it's easiest to turn it into. I you he she  it we are they to understand the conjugation.  

و تبدیل آن به آن آسان‌تر است. من شما او او  آن ما هستیم که صیغه را بفهمیم.

After winning the contest for leadership of the  Conservative Party, Rishi Sunak is set to become  

پس از پیروزی در رقابت برای رهبری حزب محافظه‌کار، ریشی سوناک قرار است

the United Kingdom's next prime minister,  that will make him the most powerful person  

نخست‌وزیر بعدی بریتانیا شود که او را به قدرتمندترین فرد

in the country. The 42 year old former finance  minister and investment banker is already among  

در این کشور تبدیل می‌کند. وزیر دارایی 42 ساله و بانکدار سرمایه‌گذاری سابق در حال حاضر یکی از

the UK richest, largely thanks to the fortune  held by his wife Akshata Murthy. Let's look  

ثروتمندترین افراد بریتانیا است که عمدتاً به لطف ثروتی است که همسرش آکشاتا مورتی در اختیار دارد. بیایید

at this. What do you notice about our verb or  verb is winning? What's the conjugation here?  

به این نگاه کنیم. درباره فعل یا فعل ما برنده است، چه چیزی متوجه می‌شوید ؟ صیغه اینجا چیست؟

It is in the gerund form. Gerund. This is a  gerund. And you know why? That because we have,  

به شکل جیروند است. جروند. این یک جرون است. و می دانید چرا؟ که چون ما داریم،

of course, we have our verb, and then you  add ing verb + ing. Now why why is this in  

البته، فعل خود را داریم، و سپس شما فعل + ing را اضافه می‌کنید. حالا چرا این به

the gerund form? Why not? The Present Simple Why  not the past simple because of the word after.  

شکل جرون است؟ چرا که نه؟ The Present Simple Why نه گذشته ساده به دلیل کلمه بعد.

And what is so important about the word after  that requires a gerund verb. Do you know  

و آنچه در مورد کلمه بعد از آن بسیار مهم است که به یک فعل جیروند نیاز دارد. آیا می‌دانید

it's a preposition and we always use a gerund  verb after preposition so preposition plus  

این یک حرف اضافه است و ما همیشه از یک فعل جیروند بعد از حرف اضافه استفاده می‌کنیم، بنابراین حرف اضافه

Jaren we have after so we put winning after  winning the contest for leadership. Okay.  

Jaren ما بعد از آن داریم، بنابراین برنده شدن را بعد از برنده شدن در مسابقه برای رهبری قرار می‌دهیم. باشه.

The most powerful person in the country.  

قدرتمندترین فرد کشور

Notice here we have the 42 year old this  is being used as an adjective. We could say  

توجه داشته باشید که در اینجا یک فرد 42 ساله داریم که از این به عنوان یک صفت استفاده می شود. می توان گفت

he is 42 years old. And notice I have  the s on yours because it's more than  

او 42 سال دارد. و توجه داشته باشید که من روی مال شما هستم زیرا بیش از

one. So it's plural and you need to add  the s to plural nouns plural nouns, you  

یک است. بنابراین جمع است و باید s را به اسامی جمع اضافه کنید،

add s or ES. But this is not a noun. It's an  adjective and we don't add SS to adjectives.  

s یا ES را اضافه کنید. اما این یک اسم نیست. این یک صفت است و ما SS را به صفت ها اضافه نمی کنیم.

So this is an adjective. The former finance  minister, Minister, what type of former finance  

پس این یک صفت است. وزیر دارایی سابق، وزیر، چه نوع وزیر دارایی سابق

minister providing more information  by stating his age, the 42 year old  

اطلاعات بیشتری را با ذکر سن خود ارائه می‌کند، 42 سال سن،

so you might say for example, the 50  year old movie or the 100 year old helps,  

بنابراین می‌توانید بگویید مثلاً فیلم 50 ساله یا 100 ساله کمک می‌کند،

for example, so these are being used  as adjectives because I could say  

برای مثال، اینها عبارتند از به‌عنوان صفت استفاده می‌شود، زیرا می‌توانم بگویم

the 100 year old so I can get rid of  that and it's just the house what type  

100 ساله تا بتوانم از شر آن خلاص شوم و این فقط خانه است که می‌خواهم اطلاعات

of house I'm going to provide more  information, the 100 year old house,  

بیشتری درباره نوع خانه‌ای ارائه کنم، خانه 100 ساله،

the movie, what type of movie  the 50 year old movie adjectives  

فیلم، چه نوع فیلمی صفت های فیلم 50 ساله

so here we see the fortune held by his wife  held is just saying that it belongs to her  

بنابراین در اینجا می بینیم که ثروتی که همسرش در اختیار دارد فقط می گوید که متعلق به اوست

I like this here. Thanks to of course, you know  how to use the word. Thank you. Thank you for your  

من اینجا را دوست دارم. البته به لطف، شما می دانید که چگونه از این کلمه استفاده کنید. متشکرم. از تعریف شما متشکرم

compliment. Thank you for I'll just do an easier  one. Thank you for the gift, something everybody  

. از شما متشکرم که فقط یک کار ساده تر انجام می دهم . بابت هدیه متشکریم، چیزی که همه

understands. Thank you for the gift. You can never  say first of all, you can never say things you  

می‌فهمند. به خاطر هدیه از شما متشکرم. شما هرگز نمی توانید قبل از هر چیز بگویید، هرگز نمی توانید چیزهایی را بگویید

that is always incorrect. You have to say thank  you. But you could also say thanks or the gift.  

که همیشه نادرست است. باید تشکر کنید . اما می توانید تشکر یا هدیه را نیز بگویید.

Notice my preposition choice is for thanks  for thank you for what do you notice up here  

توجه داشته باشید که انتخاب حرف اضافه من برای تشکر است برای تشکر از آنچه در اینجا متوجه شدید

thanks to hmm, because it's being used in  an entirely different way. Sure. We have the  

به لطف hmm، زیرا به روشی کاملاً متفاوت استفاده می شود. مطمئن. ما

word thanks. But I'm not showing appreciation.  Here's how this is used. Thanks to something  

کلمه تشکر را داریم. اما من قدردانی نمی کنم. در اینجا نحوه استفاده از این است. با تشکر از چیزی

or someone. This is the sentence structure. We  only use things in this case you cannot say thank  

یا کسی. این ساختار جمله است. ما فقط در این مورد از چیزهایی استفاده می‌کنیم که نمی‌توانید

you to. Okay. Thank you to someone or something.  You cannot say that. So I'm going to cross this  

از آنها تشکر کنید. باشه. از کسی یا چیزی تشکر می کنم. شما نمی توانید این را بگویید. بنابراین من می خواهم این را خط بزنم

out. You can't say that this is incorrect.  One or something? Let me give you an example  

. نمی توان گفت که این نادرست است. یکی یا چیزی؟ اجازه دهید یک جمله مثال بزنم

sentence. Thanks. Thanks to Jennifer's amazing  lessons. I've improved my English or you could  

. با تشکر. با تشکر از درس‌های شگفت‌انگیز جنیفر . من انگلیسی خود را بهبود بخشیده ام یا می توانید

say I got the job. I got the job. I was offered  the job. Thanks to Jennifer's amazing lessons.  

بگویید کار را پیدا کردم. من کار را گرفتم. این کار به من پیشنهاد شد. با تشکر از درس های شگفت انگیز جنیفر.

So the easiest way to understand what this means  and notice here, this is a sum thing even though  

بنابراین ساده‌ترین راه برای فهمیدن این که این به چه معناست و در اینجا توجه کنید، این یک چیز خلاصه است، حتی اگر

it has my name is honest someone because  it's actually things to the lessons, but I'm  

اسم من است، کسی صادق است، زیرا در واقع چیزهایی برای درس‌ها است، اما من

just saying which lessons and I'm providing more  information, things to Jennifer's amazing lessons.  

فقط می‌گویم کدام درس‌ها و اطلاعات بیشتری را ارائه می‌کنم. ، چیزهایی به درس های شگفت انگیز جنیفر.

I got the job. What we can  do is change the sentence  

من کار را گرفتم. کاری که می‌توانیم انجام دهیم این است که ساختار جمله را تغییر دهیم

structure and use a different word to  understand the meaning. I got the job.  

و از یک کلمه متفاوت برای درک معنی استفاده کنیم. من کار را گرفتم.

Jennifer's amazing lessons. Do you know how  I would complete this? Do you have any idea  

درس های شگفت انگیز جنیفر آیا می دانید چگونه این را تکمیل کنم؟ آیا ایده ای دارید

what I would put here? I got the job because I'm  structure we're just reversing it. So the reason  

چه چیزی را اینجا قرار دهم؟ من کار را گرفتم زیرا ساختاری دارم که فقط آن را برعکس می‌کنیم. بنابراین دلیل

why comes before the results. This is the result  and this is the reason why. So you might say  

چرا قبل از نتایج است. این نتیجه است و دلیل آن هم همین است. بنابراین ممکن است بگویید

I'll give you one more example sentence  I'm running out of room here. I could say  

یک جمله مثال دیگر به شما می‌زنم اینجا در حال تمام شدن هستم. می‌توانم بگویم

thanks to COVID I had to cancel my vacation.  So notice this is a negative. The word thinks  

به‌خاطر COVID، مجبور شدم تعطیلاتم را لغو کنم. پس توجه کنید که این یک نکته منفی است. این کلمه

in your mind you probably think it's always  a positive and it is when I say thank you,  

در ذهن شما فکر می کند احتمالاً فکر می کنید همیشه مثبت است و وقتی می گویم از شما تشکر می کنم،

but this is a totally different sentence  structure. Thanks to something or someone  

اما این ساختار جمله ای کاملاً متفاوت است . با تشکر از چیزی یا کسی

this is a something I'm providing the reason why I  had to cancel my vacation because of COVID Thanks  

این چیزی است که من دلیلی را ارائه می‌دهم که چرا مجبور شدم تعطیلاتم را به دلیل کووید لغو کنم. با تشکر

to COVID I had to cancel my vacation. I highly  suggest you practices in the comments below  

از COVID من مجبور شدم تعطیلاتم را لغو کنم. من به شدت پیشنهاد می‌کنم در نظرات زیر تمرین کنید

because it's a very common sentence structure. It  will help you sound very advanced. So try it both  

زیرا ساختار جمله بسیار رایجی است. به شما کمک می‌کند بسیار پیشرفته به نظر برسید. پس هر دو روش را امتحان کنید

ways. Write it with thanks to and then change  it and use because that will really help you  

. آن را با تشکر بنویسید و سپس آن را تغییر دهید و استفاده کنید زیرا واقعاً به شما کمک می‌کند در

feel comfortable using the sentence structure. So  try that in the comments. And let's continue on.  

استفاده از ساختار جمله احساس راحتی کنید. پس آن را در نظرات امتحان کنید. و بیایید ادامه دهیم.

Did I read this all yet? No, I did not. Okay,  Murthy 42. That's how old she is. Sometimes in  

آیا من هنوز همه اینها را خوانده ام؟ نه من این کار را نکردم. بسیار خوب، مورتی 42 ساله. او چند سال دارد. گاهی اوقات در

articles you will just see the number Murthy 42.  That's her age. Murthy. 42 is the daughter of nr.  

مقاله‌ها شماره مورتی 42 را می‌بینید. این سن اوست. مورتی. 42 دختر شماره است.

Narayana Murthy, the co founder and retired  chairman of Indian tech giant info side whose  

نارایانا مورتی، یکی از بنیانگذاران و رئیس بازنشسته غول فناوری هند که

net worth is estimated by forms at or point  $5 billion, billion and then I say the word  

دارایی خالص او بر اساس فرم‌هایی معادل 5 میلیارد دلار تخمین زده می‌شود و سپس کلمه

dollars with an s because it's plural. And notice  how I vocalize this or point five or point $5  

دلار را با علامت s می‌گویم زیرا جمع است. و توجه کنید که چگونه این را صدا می کنم یا پنج میلیارد دلار می کنم یا

billion her own zero point again 0.93%  stake in the publicly traded digital  

دوباره امتیاز 5   میلیارد دلار به او می دهم. 0.93٪ سهام شرکت مشاوره خدمات دیجیتالی که سهام آن به صورت عمومی معامله می شود،

services consulting firm is worth  $715 million than I vocalized as  

715 میلیون دلار ارزش دارد که به عنوان

making up the vast majority of her and soon  X combined fortunate. All together Forbes  

اکثریت قریب به اتفاق او و به زودی X با هم خوش شانس بودند. مجموعاً فوربس

estimating Sunak and his wife Murthy are worth  roughly $810 million more than a quarter of a  

تخمین می‌زند که سوناک و همسرش مورتی تقریباً 810 میلیون دلار ارزش دارند که بیش از یک چهارم

billion dollars richer than the 500 million  personal fortune of King Charles the third  

میلیارد دلار ثروت شخصی 500 میلیونی پادشاه چارلز سوم است.

Sunak and Murthy didn't immediately respond to a  request for comment. Okay, all of this is talking  

سوناک و مورتی بلافاصله به درخواست اظهارنظر پاسخ ندادند. بسیار خوب، همه اینها

about what their fortune their fortune a large  amounts of money. Obviously when we're getting  

درباره ثروت آنها و مقدار زیادی پول صحبت می کند. بدیهی است که وقتی

into millions and we're talking about billions  here we can definitely consider that a fortune.  

به میلیون‌ها نفر می‌رسیم و در مورد میلیاردها صحبت می‌کنیم، قطعاً می‌توانیم آن را یک ثروت در نظر بگیریم.

I like this. This is quite common to add the vast  majority. The word vast isn't needed. Honestly,  

من این را دوست دارم. این برای اضافه کردن اکثریت قریب به اتفاق بسیار رایج است . کلمه گسترده مورد نیاز نیست. راستش را بخواهید،

because majority already means 75% 80% the  largest portion vast is just emphasizing that  

چون اکثریت در حال حاضر به این معنی است که 75٪ 80٪ بزرگترین بخش وسیع فقط تأکید بر این است

the vast majority. So instead of 75%, which is  a majority majority is basically anything over  

اکثریت عظیم. بنابراین به جای 75 درصد، که اکثریت اکثریت است، اساساً چیزی بیش از

50 But that we could probably say anything over 75  so that word is there simply to make it stronger.  

50 است، اما اینکه ما احتمالاً می‌توانیم هر چیزی بیش از 75 بگوییم، بنابراین این کلمه صرفاً برای قوی‌تر کردن آن وجود دارد.

So this is to emphasize the word majority. You  do see this a lot the word the vast majority  

بنابراین این برای تاکید بر کلمه اکثریت است. شما این کلمه را به‌عنوان اکثریت قریب به اتفاق

of the Fortune. All right, and just remember how  we vocalized the point and the word dollars when  

فورچون می‌بینید. بسیار خوب، و فقط به یاد داشته باشید که وقتی در مورد پول صحبت می کنیم، چگونه کلمه دلار و دلار را تلفظ می کنیم

we're talking about money. Let's move on here  as the new prime minister Sunak will now move  

. بیایید به اینجا ادامه دهیم زیرا سوناک، نخست وزیر جدید، اکنون

to 10 Downing Street next door to his former  residents when he served as Boris Johnson's  

به خیابان داونینگ 10 در مجاورت ساکنان  سابق خود زمانی که

Chancellor from February 2020 to July this  year. You'll also have access to checkers,  

از فوریه 2020 تا ژوئیه سال جاری به عنوان صدراعظم بوریس جانسون خدمت می کرد، نقل مکان می کند . همچنین به چکرزها،

the sitting Prime Minister's 60s, century  countryside retreat and bunkie Buckinghamshire.  

نخست وزیر مستقر دهه 60، خلوتگاه روستایی قرن و باکینگهام شایر دسترسی خواهید داشت.

All right, go back for a second here  

بسیار خوب، برای لحظه ای به اینجا برگردید

okay, just wanted to point this word out  as our preposition to but how is it being  

باشه، فقط می خواستم به این کلمه به عنوان حرف اضافه اشاره کنم، اما چگونه

represented because we have February 2022  July. So when we're talking about a range,  

نشان داده می شود زیرا ما فوریه 2022 ژوئیه داریم. بنابراین وقتی در مورد یک محدوده صحبت می‌کنیم،

so you can think of that range just as let's  just say x to y, and we use the preposition  

بنابراین می‌توانید به آن محدوده فکر کنید، همانطور که اجازه دهید x به y را بگوییم، و از حرف اضافه

to and this is when we're expressing  a range so you might say for example  

to استفاده می‌کنیم و این زمانی است که یک محدوده را بیان می‌کنیم، بنابراین می‌توانید به عنوان مثال بگویید

today I'm on available from from two, I'll  say four to six, four to six. Now notice  

امروز I از دو در دسترس هستم، می‌گویم چهار تا شش، چهار تا شش. اکنون توجه کنید

I forgot to add this word because it's  not just X to Y, it's from x to y.  

فراموش کردم این کلمه را اضافه کنم زیرا فقط X به Y نیست، بلکه از x به y است.

I changed. At first I had to, but I changed it to  four simply because for teaching purposes two to  

من تغییر دادم. ابتدا مجبور بودم، اما آن را به چهار تغییر دادم، زیرا برای اهداف آموزشی دو تا

six. So the pronunciation is exactly the same two  to six. But a native speaker is going to pronounce  

شش. بنابراین تلفظ دقیقاً همان دو تا شش است. اما یک گوینده بومی،

this to more of a reduced sound and is going to  sound like to so if I do have the number two I  

این را به صدایی کم‌تر تلفظ می‌کند و به نظر می‌رسد، بنابراین اگر عدد دو را داشته باشم، می‌گویم

would say I'm unavailable from two to six to to  two to six, two to six, or to six three to 612  

از دو تا شش تا دو تا شش، دو تا شش در دسترس نیستم. یا ساعت شش سه تا 612

to 612, noon, noon to six whatever your time may  be. You might say I'm on vacation from Monday  

تا 612، ظهر، ظهر تا شش هر وقت که باشد . ممکن است بگویید من از دوشنبه

to Friday, for example, Monday to Friday to  Monday to Friday. That's simply how a native  

تا جمعه در تعطیلات هستم، برای مثال، از دوشنبه تا جمعه تا دوشنبه تا جمعه. این به سادگی این است که یک

speaker is going to pronounce this in a natural  conversation. You don't have to pronounce it  

گوینده    بومی می خواهد این را در یک مکالمه  طبیعی تلفظ کند . لازم نیست آن را

like that. You can definitely say Monday to Friday  and pronounce it fully. Just get comfortable with  

اینطور تلفظ کنید. قطعاً می‌توانید از دوشنبه تا جمعه بگویید و آن را به طور کامل تلفظ کنید. فقط با

hearing it as a reduced sound. Monday to Friday.  Let's move on to our last page of the article.  

شنیدن آن به عنوان صدای کاهش یافته راحت باشید. از دوشنبه تا جمعه. بیایید به آخرین صفحه مقاله خود برویم.

But much like the British monarch Sunak and Murthy  who married in August 2009 in a two day ceremony  

اما بسیار شبیه پادشاه بریتانیایی سوناک و مورتی که در آگوست 2009 در یک مراسم دو روزه

in Bangalore, India. And have two daughters  have their own personal real estate portfolio.  

در بنگلور هند ازدواج کردند. و دو دختر داشته باشید که نمونه کارهای شخصی املاک و مستغلات خود را دارند.

The couple owns four homes spread across the UK  and California worth an estimated $18.3 million  

این زوج صاحب چهار خانه هستند که در سراسر بریتانیا و کالیفرنیا به ارزش تقریبی 18.3 میلیون دلار است،

so remember remember what I was  talking about before when our subject  

بنابراین به یاد داشته باشید که قبلاً در مورد چه چیزی صحبت می‌کردم، زمانی که موضوع ما

is far removed from the next part of our  sentence. So here again we have have exactly  

از قسمت بعدی جمله ما فاصله زیادی داشت . بنابراین در اینجا دوباره دقیقاً

the same verb and conjugation we saw before. Now  notice our verb is here, where is the subject  

همان فعل و صرفی را داریم که قبلاً دیدیم. اکنون توجه کنید که فعل ما اینجاست، جایی که فاعل در

is actually quite divided. So we take away all the  information between these dashes and our subject  

واقع کاملاً تقسیم شده است. بنابراین، ما همه اطلاعات بین این خط تیره‌ها را از بین می‌بریم و موضوع ما در

is actually right here. So again, in written form,  in spoken form, as well. Our subject can be far  

واقع همینجاست. بنابراین دوباره، به صورت نوشتاری، به شکل گفتاری نیز. موضوع ما می‌تواند

removed from the verb. So when you're writing or  when you're speaking, you have to remember what  

از فعل بسیار دور باشد. بنابراین وقتی در حال نوشتن هستید یا هنگام صحبت کردن، باید به یاد داشته باشید که

your subject is when you're thinking about your  verb conjugation. Of course, this is a lot easier  

موضوع شما چیست وقتی به صرف فعل خود فکر می کنید . البته،

to do in writing because you can think about it in  spoken English. You have to just say it instantly  

انجام این کار به صورت نوشتاری بسیار آسان‌تر است، زیرا می‌توانید در مورد آن به زبان انگلیسی صحبت کنید. فقط باید فوراً آن را بگویید

so you don't have as much time to think that's  why it's so helpful to practice. in written form,  

تا زمان زیادی برای فکر کردن نداشته باشید، به همین دلیل است که تمرین کردن بسیار مفید است. به صورت نوشتاری،

get comfortable with this. Okay, let's  move on to I believe our our last section  

با این کار راحت باشید. بسیار خوب، بیایید به سراغ برویم، معتقدم آخرین بخش ما

some of let me see some of Murphy's business  ventures haven't been successful. She had a  

برخی از آنها به من اجازه دادند تا ببینم برخی از سرمایه‌گذاری‌های تجاری  مورفی موفقیت‌آمیز نبوده است. او یک

fashion label based in California Akshata  designs which hat which she set up in 2010  

برچسب مد بر اساس طرح‌های آکشاتای کالیفرنیا داشت که در سال 2010 راه‌اندازی کرد

and shut down two years later. Murthy is also a  director at and owns a small stake in boutique  

و دو سال بعد آن را تعطیل کرد. مورتی همچنین یک مدیر و دارای سهام کوچکی در بوتیک‌های تناسب اندام زنجیره‌ای است

gym chain dig may fitness, which was hit hard  by the COVID 19 pandemic and was forced to shut  

که تحت تأثیر همه‌گیری کووید 19 قرار گرفت و

down forced to shut two of its six locations.  Earlier this year. All right, so here we have  

مجبور شد دو مکان از شش مکان خود را تعطیل کند. اوایل امسال. بسیار خوب، بنابراین در اینجا ما باید

the phrasal verb shut down and set up. This  is perfect because they're opposites. And  

فعل عبارتی را خاموش و تنظیم کنیم. این عالی است زیرا آنها متضاد هستند. و

it's great because if you understand the  meaning of one, you can just think okay,  

عالی است زیرا اگر معنای یکی را بفهمید، می‌توانید خوب فکر کنید،

what's the opposite of that meaning and then you  know the opposite. So you've learned two phrasal  

مخالف آن معنی چیست و سپس عکس آن را بدانید. بنابراین شما دو

verbs in one. So that's awesome. To set something  up in a business context, you always have to think  

فعل عبارتی را در یکی یاد گرفته‌اید. پس عالیه برای تنظیم چیزی در زمینه کسب و کار، همیشه باید فکر کنید که

what's my context? In this case, we're talking  about a business a company. You can also think of,  

زمینه من چیست؟ در این مورد، ما درباره یک کسب‌وکار یک شرکت صحبت می‌کنیم. همچنین می‌توانید

for example, a new project or a new area of  an existing business, but when you to set  

مثلاً به یک پروژه جدید یا یک منطقه جدید از یک کسب‌وکار موجود فکر کنید، اما وقتی می‌خواهید راه‌اندازی کنید،

I'll just say to set a business up because  that's the context. This simply means to  

فقط می‌گویم که یک کسب‌وکار راه‌اندازی کنید، زیرا این زمینه است. این به سادگی به معنای

to establish, which is I guess a more  formal way of simply saying to start  

ایجاد کردن است، که حدس می‌زنم یک روش رسمی‌تر برای گفتن ساده‌تر شروع

to set the business up so she set up X  shot Akshata designs, she established it,  

برای راه‌اندازی کسب‌وکار است، بنابراین او X طرح‌های آکشاتا را راه‌اندازی کرد، او آن را تأسیس کرد،

she started it, she created it, she  sent it off it being the business.  

او شروع کرد، او آن را ایجاد کرد، او آن را  فرستاد. آن کسب و کار است.

So she set action at shatter designs off in 2010.  The sentence structure is just simply different,  

بنابراین او در سال 2010 اقدام به طرح‌های شکسته کرد. ساختار جملات به سادگی متفاوت است،

which she set off in 2010. So if set up is to  establish or start, then what is shut down it's  

که او در سال 2010 آن را آغاز کرد. بنابراین اگر راه‌اندازی برای ایجاد یا شروع است، آن‌گاه چیزی که تعطیل می‌شود

the opposite. So what's the opposite of to start?  It's to end so when you shut down a business,  

برعکس است. پس نقطه مقابل شروع چیست؟ به پایان می رسد بنابراین وقتی کسب و کاری را تعطیل می کنید،

you permanently close it. This phrasal verb became  very widespread. During the pandemic because a  

آن را برای همیشه تعطیل می کنید. این فعل عبارتی بسیار گسترده شد. در طول همه‌گیری، چون

lot of businesses had to shut down they had to  permanently close. So let me look. Let me write  

بسیاری از کسب‌وکارها مجبور به تعطیلی شدند، مجبور شدند برای همیشه تعطیل شوند. پس بذار نگاه کنم اجازه دهید

this out for you. Let me move myself here. So to  shunt a business down is to permanently close.  

این را برای شما بنویسم. بگذار خودم را به اینجا منتقل کنم. بنابراین دور کردن یک کسب و کار به معنای تعطیلی دائمی است.

So this is a great set to practice in the comments  below because you have to set up and then you have  

بنابراین این یک مجموعه عالی برای تمرین در نظرات زیر است زیرا باید راه‌اندازی کنید و سپس باید

the opposite to shut to shut down. Now notice  we have the preposition in before you state.  

عکس آن را خاموش کنید تا خاموش شود. اکنون توجه داشته باشید که قبل از بیان شما حرف اضافه را داریم.

The date was set up in the fall. This spring was  set up in March was set up in 2012 for example.  

تاریخ در پاییز تعیین شد. این بهار در ماه مارس راه‌اندازی شد برای مثال در سال 2012 راه‌اندازی شد.

Okay, and finally our last paragraph. It's unclear  how much Sunak earns in finance but his new gig as  

خوب، و در نهایت آخرین پاراگراف ما. مشخص نیست که سوناک چقدر از نظر مالی درآمد دارد، اما کنسرت جدید او به عنوان

prime minister comes with a sizeable pay bomb.  He'll now make more than $185,000 a year nearly  

نخست وزیر با بمب دستمزد قابل توجهی همراه است. او اکنون بیش از 185000 دلار در سال تقریباً

double his $95,000 wage as a member of parliament.  All right. A pay bump is a pay increase.  

دوبرابر دستمزد 95000 دلاری خود به عنوان نماینده مجلس دریافت خواهد کرد. خیلی خوب. افزایش دستمزد افزایش دستمزد است.

So that's just another way of saying a pay  increase which means you're making more money.  

بنابراین این فقط راه دیگری برای گفتن افزایش حقوق است که به این معنی است که پول بیشتری به دست می آورید.

A pay bump a pay increase. sizeable  means large large and as you can see,  

افزایش دستمزد، افزایش دستمزد. sizeable به معنای بزرگ بزرگ است و همانطور که می‌بینید،

it was more than double or nearly double,  nearly double so that is sizeable nearly double.  

بیش از دو برابر یا تقریباً دو برابر بود، تقریباً دوبرابر به طوری که تقریباً دو برابر است.

All right, so now you know all about the  new prime minister and his wife and you  

بسیار خوب، پس اکنون شما همه چیز را در مورد نخست وزیر جدید و همسرش می دانید و می

know about how he earned his fortune.  So I hope you enjoyed this article.

دانید که او چگونه ثروت خود را به دست آورده است. پس امیدوارم از این مقاله لذت برده باشید.

You are doing so awesome! Take a quick break,  

شما خیلی عالی انجام می دهید! در صورت نیاز، سریع استراحت کنید

if you need, and let's move on to  the final article in this lesson.

و بیایید به مقاله نهایی این درس برویم.

Welcome to my computer. As you can see our  famous landmark, the Statue of Liberty. So  

به کامپیوتر من خوش آمدید همانطور که می‌توانید مکان دیدنی معروف ما، مجسمه آزادی را ببینید. بنابراین

let's begin our article. The title is "You can  finally climb on top of the crown of the Statue  

بیایید مقاله خود را شروع کنیم. عنوان این است: « در نهایت می‌توانید دوباره از بالای تاج مجسمه آزادی بالا بروید

of Liberty again". Now just in case you don't  know what the crown is, here's our Statue of  

». حالا فقط اگر نمی‌دانید تاج چیست، مجسمه آزادی ما اینجاست

Liberty. So the crown is this top part right here.  And of course it looks like what a king, queen,  

. بنابراین تاج این قسمت بالایی است در اینجا. و البته به نظر می رسد که چه پادشاه، ملکه،

any royalty, what they wear on their head and that  is the crown. So you could climb, climb up to the  

هر سلطنتی، آنچه بر سر می پوشند و آن تاج است. بنابراین می‌توانید بالا بروید، تا   تاج بالا بروید

crown. That would be pretty cool, wouldn't it?  Why was the Statue of Liberty crown closed until  

. این خیلی جالب خواهد بود، اینطور نیست؟ چرا تاج مجسمه آزادی تا

now? Let's find out. Following a two and a half  year closure caused by the COVID 19 pandemic,  

کنون بسته بود؟ بیایید دریابیم. پس از دو سال و نیم تعطیلی ناشی از همه‌گیری کووید 19،

the Crown portion of the Statue of Liberty has  officially reopened to the public this week.  

بخش تاج مجسمه آزادی این هفته رسماً به روی عموم باز شد.

So let's look right here, two and a half  year. Now two and a half, a half is of  

پس بیایید همین جا را نگاه کنیم، دو سال و نیم . در حال حاضر دو و نیم، یک

course point five right, so two and a half. That  is 2.5. But why does it say year? And why doesn't  

البته نقطه پنج درست است، بنابراین دو و نیم. یعنی 2.5. اما چرا می گوید سال؟ و چرا

it say years? That's because right here, two and  a half, this is an adjective two and a half year.  

سال ها را نمی گوید؟ دلیلش این است که در اینجا، دو و نیم، این یک صفت دو سال و نیم است.

This whole thing is describing what type of  closure it was, okay? And that's why year does  

کل این موضوع توصیف می‌کند که چه نوع بسته‌ای بوده است، خوب؟ و به همین دلیل است که سال

not have a plural, because adjectives don't have  singular and plurals. This will make more sense  

جمع ندارد، زیرا صفت ها مفرد و جمع ندارند.

if you look at it like, I took a 30  day vacation. Okay, so notice here,  

اگر به آن نگاه کنید اینطوری می‌شود که من یک تعطیلات 30 روزه گرفته‌ام. خوب، پس به اینجا توجه کنید،

I took a vacation. This is grammatically correct.  What type of vacation, a short vacation a long  

مرخصی گرفتم. این از نظر گرامری صحیح است. چه نوع تعطیلات، یک تعطیلات کوتاه، یک

vacation a relaxing vacation. All of those are  adjectives but I can also use a time period as  

تعطیلات طولانی، یک تعطیلات آرامش بخش. همه آن‌ها صفت هستند، اما من همچنین می‌توانم از یک دوره زمانی به عنوان

an adjective. I took a 30 day vacation a 30 month  vacation a 30 minute vacation compared to I took a  

صفت استفاده کنم. مرخصی 30 روزه و 30 ماه مرخصی 30 دقیقه ای در مقایسه با

vacation or 30 days. Now here is our noun 30 days,  which means to be singular or plural. If it were  

30 روز مرخصی گرفتم. اکنون اسم ما 30 روز است که به معنای مفرد یا جمع بودن است. اگر

one day obviously singular. 30 more than one so  days. That is why you don't have an S here. I hear  

یک روز به وضوح مفرد بود. 30 روز بیشتر از یک روز به همین دلیل است که شما در اینجا S ندارید. من

this mistake a lot from students. What else?  Oh, let's look at this re opened when you add  

این اشتباه را زیاد از دانش‌آموزان می‌شنوم. چه چیز دیگری؟ اوه، بیایید وقتی که

re in front of a verb it means to do it again.  Okay, so I could say I re watched the movie. I  

re را جلوی یک فعل اضافه می‌کنید، به این بازگشایی نگاه می‌کنیم که به معنای انجام دوباره آن است. خوب، پس می توانم بگویم دوباره فیلم را تماشا کردم.

can't think of a movie name. I really watched the  movie. So this means I watched the movie again.  

نمی‌توانم نام فیلمی به ذهنم برسد. من واقعاً فیلم را تماشا کردم . پس این یعنی من دوباره فیلم را دیدم.

I watched the movie again. So this is my verb.  Watch is just in the past simple and I'm adding  

دوباره فیلم را دیدم. پس این فعل من است. ساعت در گذشته ساده است و من

rate. You can add a dash there or you don't have  to. It's optional. In terms of spelling. I see it  

نرخ  را اضافه می‌کنم. می‌توانید خط تیره را در آنجا اضافه کنید یا مجبور نیستید . اختیاری است. از نظر املایی. من

more commonly without the dash but as you can  see here in the article, they do have a dash,  

اغلب آن را بدون خط تیره می‌بینم، اما همانطور که می‌توانید در اینجا در مقاله ببینید، آنها یک خط تیره دارند،

but your boss might say, hey, Julio, can you  redo the report? Can you redo the report? He's  

اما رئیس شما ممکن است بگوید، هی، جولیو، آیا می‌توانید گزارش را دوباره انجام دهید؟ آیا می توانید گزارش را دوباره انجام دهید؟ او از

asking you how to do it again. Can you  redo the report? So that's a very useful  

شما می‌پرسد چگونه دوباره این کار را انجام دهید. آیا می‌توانید گزارش را دوباره انجام دهید؟ بنابراین این کلمه بسیار مفیدی است

word to put in front of a verb notice the  pronunciation re re redo rewatch reopen, remake.  

برای قرار دادن در مقابل یک فعل، به تلفظ آن توجه کنید re redo rewatch reopen, remake.

If you've been trying to visit the destination  since March of 2020, though, you might have to  

با این حال، اگر از مارس 2020 سعی در بازدید از مقصد داشته‌اید، ممکن است لازم باشد

wait a tad bit longer. Tickets to access the crowd  are basically sold out through October. Make sure  

کمی بیشتر صبر کنید. بلیط‌های دسترسی به جمعیت اساساً تا ماه اکتبر فروخته می‌شوند. مطمئن شوید

to reserve your past for a future date. Right  here. So you can reserve your past if you'd like.  

گذشته خود را برای تاریخ آینده رزرو کنید. درست همین جا. بنابراین در صورت تمایل می توانید گذشته خود را رزرو کنید.

Okay, notice here What verb tense is this? The  present perfect continuous have or has depending  

خوب، توجه کنید این چه زمان فعل است؟ فعلی کامل استمراری بسته

on the subject you have is just a contraction.  B E. So this is you have you have equals  

به موضوعی که دارید فقط یک انقباض است. B E. پس این است you have you have برابر است

you as a contraction, then we have been and then  we have our verb in ING so that's the present  

you به عنوان انقباض، سپس ما بوده ایم و سپس فعل خود را در ING داریم، بنابراین

perfect continuous and we use this for an action  that started in the past, but continues until  

این فعل استمراری کامل است و ما از آن برای عملی استفاده می کنیم که در گذشته شروع شده است، اما ادامه می یابد تا زمانی که

now and we want to stress the continuation  of the action. That's the i n g. I've been  

اکنون و ما می‌خواهیم بر ادامه عمل تاکید کنیم. این i n g است.

trying to book my ticket since March since 2020  cents this morning. Now you could also say for  

از مارس 2020 امروز صبح سعی کردم بلیطم را رزرو کنم. اکنون همچنین می‌توانید به مدت

two hours for two years for five days. So when we  have a period of time we use for and then we use  

دو سال به مدت پنج روز به مدت   دو ساعت بگویید. بنابراین وقتی مدت زمانی داریم که از آن استفاده می کنیم و سپس از

sent with a specific date. I like this one a tad  bit a tad bit. This is a very natural vocabulary  

ارسال با تاریخ خاصی استفاده می کنیم. من این یکی را کمی دوست دارم . این یک انتخاب واژگان بسیار طبیعی است

choice and it means a little bit a little bit  a tad. So you might say I was a tad late today,  

و به معنای کمی کمی است. بنابراین ممکن است بگویید من امروز کمی دیر آمدم،

through here. I was late today. How late  were you? Just a little right so you could  

از اینجا. امروز دیر اومدم چقدر دیر کردی ؟ فقط کمی درست است تا بتوانید

say I was a little that's very common. You  probably know it. Here's a new fun natural  

بگویید من کمی بودم که بسیار رایج است. احتمالاً آن را می‌دانید. این یک عبارت طبیعی سرگرم کننده جدید است

expression that's very common. I was a tad late  today. You need this article. Ah, you might say  

که بسیار رایج است. امروز کمی دیر آمدم . شما به این مقاله نیاز دارید. آه، ممکن است بگویید

I'm a tad tired today. So this is saying I'm a  little tired or she's tired. hungry right now.  

امروز کمی خسته هستم. بنابراین این می گوید که من کمی خسته هستم یا او خسته است. همین الان گرسنه

Right now she's a tad a little tad. Tad  don't forget that article. Let's move on.  

در حال حاضر او یک بچه کوچک است. آن مقاله را فراموش نکنید. بیایید ادامه دهیم.

According to CNN, the National Park Service,  which manages the landmark was attempting  

به گزارش سی‌ان‌ان، سرویس پارک ملی، که این بنای تاریخی را مدیریت می‌کند، در تلاش بود

to hold a soft reopening without too much  advertisement in late October to celebrate  

تا یک بازگشایی آرام و بدون تبلیغات زیاد در اواخر اکتبر برگزار کند تا

the 136th anniversary of the statues dedication  in 1886. Okay, so here we have reopening again,  

صد و سی و ششمین سالگرد وقف مجسمه‌ها در سال 1886 را جشن بگیرد. بسیار خوب، پس ما دوباره بازگشایی می‌کنیم.

here we had re open. Now we're having re opening.  So they're opening it again, opening it again. Re  

دوباره باز بود اکنون در حال بازگشایی هستیم. بنابراین دوباره آن را باز می کنند، دوباره باز می کنند. دوباره

opening I don't think there's anything else I want  to teach you here. If you have comments about any  

باز کردن فکر نمی‌کنم چیز دیگری باشد که بخواهم اینجا به شما یاد بدهم. اگر در مورد هر یک

of this just put your comments in the chat and I  will try to answer them or record a future video.  

از این موارد نظری دارید، فقط نظرات خود را در چت قرار دهید و من سعی خواهم کرد به آنها پاسخ دهم یا ویدیوی بعدی ضبط کنم.

This is a good one. I hope you already use this  in your vocabulary. But according to someone  

این یکی خوبه. امیدوارم قبلاً از این در فرهنگ لغات خود استفاده کرده باشید. اما به گفته کسی

or something. This is a very professional formal  business vocabulary. The CNN is a newspaper Media  

یا چیزی. این یک واژگان رسمی تجاری بسیار حرفه ای است . سی‌ان‌ان یک گروه رسانه‌ای روزنامه‌ای است

Group, so that is considered a something but you  could have a someone according to Brad, Brad, the  

، بنابراین به‌عنوان چیزی در نظر گرفته می‌شود، اما به گفته برد، براد،

reporter with The CNN according to Brad according  to my mom agreeing to my boss according to  

گزارشگر با سی‌ان‌ان، طبق گفته‌های براد، طبق گفته‌های براد، طبق گفته‌های براد، می‌توانید با رئیسم یک نفر داشته باشید.

the news report, so it can be a someone or  something. Don't forget this too. And don't  

می تواند یک کسی یا چیزی باشد. این را هم فراموش نکنید و

forget it's an i n g according to. Alas, folks got  so excited about the announcement that those in  

فراموش نکنید که مطابق با آن است. افسوس، مردم آنقدر از اعلام این خبر هیجان زده شدند که

charge had no choice but to work on a full fledged  opening this month. You're probably wondering what  

مسئولین این ماه چاره ای جز کار بر روی افتتاحیه کامل این ماه نداشتند. احتمالاً از خود می‌پرسید که

this alas means. This is an adverb. It's a little  bit outdated. To be honest. I don't think you'll  

این افسوس به چه معناست. این یک قید است. کمی قدیمی است. صادقانه بگویم. فکر نمی‌کنم

hear it that often. But it is interesting.  You might hear it in movies more so it's an  

آنقدر زیاد آن را بشنوید. اما جالب است. ممکن است آن را بیشتر در فیلم‌ها بشنوید، بنابراین

advert to express disappoint disappointment,  basically disappointment. So I might say  

تبلیغی است برای بیان ناامیدی، یا اساساً ناامیدی. بنابراین ممکن است بگویم   می‌خواستم

I wanted to go to the party. But alas, I had  to work. So here is the sentence is correct  

به مهمانی بروم. اما افسوس، مجبور شدم کار کنم. بنابراین در اینجا جمله صحیح است

without it was not necessary. But I had to work.  I wanted to go to the party but I had to work.  

بدون اینکه لازم نباشد. اما من باید کار می کردم. می خواستم به مهمانی بروم اما باید کار می کردم.

You don't know what my tone is. And am I upset  that I missed the party? Am I relieved that I  

تو نمیدونی لحن من چیه و آیا از اینکه مهمانی را از دست دادم ناراحت هستم؟ آیا از اینکه

missed the party? If I add a last? You know, I'm  upset because it's used to express disappointment.  

مهمانی را از دست دادم راحت شدم؟ اگر آخرین مورد را اضافه کنم؟ می دانید، من ناراحتم زیرا برای ابراز ناامیدی استفاده می شود.

I want it to go to the party. But alas, I had  to work. Alas, alas But alas, I had to work.  

میخوام برم مهمونی اما افسوس، مجبور شدم کار کنم. افسوس، افسوس اما افسوس که مجبور شدم کار کنم.

We had to hire people to get them up to speed to  effectively run Crown corporations. Gerri Willis,  

ما مجبور شدیم افرادی را استخدام کنیم تا آنها را برای اداره موثر شرکت‌های Crown سریع‌تر کنیم. گری ویلیس،

a spokesperson for Statue of Liberty National  Monument and Ellis Island said to CNN, okay,  

سخنگوی مجسمه یادبود ملی و الیس آیلند به سی‌ان‌ان گفت، بسیار خوب،

we had to hire people when you hire someone,  it means you bring them into your company as  

وقتی فردی را استخدام می‌کنید، مجبور می‌شویم افرادی را استخدام کنیم، این بدان معناست که شما آنها را به عنوان

an employee, as a worker, you give someone a job,  right? So it's a very useful verb. This is a verb  

یک کارمند، به عنوان کارگر، به کسی وارد می‌کنید. شغل، درست است؟ بنابراین یک فعل بسیار مفید است. این یک فعل است

to give someone a job to hire someone.  

که به کسی کار بدهد تا کسی را استخدام کند.

Now, to get someone up to speed to get someone up  to speed. This is a great expression this means  

حالا، برای اینکه یک نفر را به سرعت بالا ببرید تا کسی را به سرعت بالا ببرید. این یک عبارت عالی است.

to get someone up to speed okay? This means to  give someone the information that they need to do  

این بدان معناست که اطلاعاتی را که برای انجام

the job or do the task. So if you were just hired  to manage a project, but the project was already  

کار یا انجام کار به کسی نیاز دارد، بدهید. بنابراین، اگر به تازگی برای مدیریت یک پروژه استخدام شده اید، اما پروژه از قبل

in progress, you need to know a lot of different  things about that project. What is the timeline?  

در حال انجام است، باید چیزهای  مختلفی درباره آن پروژه بدانید. جدول زمانی چیست؟

What's the budget who's doing what who is in  charge of what what has already been accomplished?  

بودجه چه کسی انجام می دهد چه کسی مسئول کارهایی است که قبلاً انجام شده است؟

So if I share all that information with you, I'm  doing it because I want to bring you up to speed.  

بنابراین، اگر همه آن اطلاعات را با شما به اشتراک بگذارم، این کار را انجام می‌دهم زیرا می‌خواهم شما را سریع‌تر معرفی کنم.

So this is the information you need to have. And  this is the information you have. So I want you  

بنابراین این اطلاعاتی است که باید داشته باشید. و این اطلاعاتی است که شما دارید. بنابراین من

to I want to bring you up to speed which means to  make sure your knowledge is where it needs to be.  

از شما می‌خواهم که می‌خواهم شما را سریع‌تر معرفی کنم، یعنی مطمئن شوید دانش شما در جایی است که باید باشد.

Now, this is very commonly used with two verbs  to get someone up to speed or to bring someone  

اکنون، این معمولاً با دو فعل  استفاده می‌شود تا کسی را سریع‌تر کند یا برای

up to speed I think I use to bring someone up to  speed and some of my examples because that's the  

سرعت بخشیدن به کسی   فکر می‌کنم برای بالا بردن سرعت شخصی و برخی از مثال‌هایم استفاده می‌کنم، زیرا این همان

one I use more frequently. But I also here get  someone up to speed. Both of these verbs are  

چیزی است که من بیشتر استفاده می‌کنم. اما من در اینجا یک نفر را نیز سریع‌تر می‌کنم. هر دوی این افعال

acceptable and they both have the same meaning.  So this is an excellent expression. To bring  

قابل قبول هستند و هر دو معنی یکسانی دارند. بنابراین این یک بیان عالی است. برای آوردن

to bring someone up to speed Okay, to give  someone the information they need to complete  

برای بالا بردن سرعت یک نفر خوب، به کسی اطلاعاتی را که برای تکمیل

a task. Now that task might be a job. It could  be something more casual as well. Why was the  

یک کار نیاز دارد، بدهید. حالا آن کار ممکن است یک شغل باشد. می‌تواند اتفاقی‌تر هم باشد. چرا

Statue of Liberty crown close? Great question.  On March 16 2020, the National Park Service  

تاج مجسمه آزادی نزدیک بود؟ سوال عالی در 16 مارس 2020، خدمات پارک ملی

shuttered all operations at the Statue  of Liberty in reaction to the pandemic  

در واکنش به همه‌گیری همه‌گیری، همه عملیات‌های مجسمه آزادی را تعطیل کرد.

this is only used in a business context the verb  is to shutter and this means to permanently close  

این فقط در زمینه تجاری استفاده می‌شود، فعل بستن است و این به معنای بستن دائمی

to permanently close. So when a company or  a business permanently closes, you can say  

برای همیشه بستن است. بنابراین، وقتی یک شرکت یا کسب‌وکار برای همیشه بسته می‌شود، می‌توانید بگویید

the board shuttered that company. The board  closed the company. The government shuttered  

هیئت مدیره آن شرکت را تعطیل کرد. هیئت مدیره شرکت را تعطیل کرد. دولت

that company. This could also be used in  the passive. The company was shuttered.  

آن شرکت را تعطیل کرد. این همچنین می تواند در حالت غیرفعال استفاده شود. شرکت تعطیل شد.

But again, this is very specifically a business  verb. You won't use it outside of this context.  

اما دوباره، این به طور خاص یک فعل تجاری است . شما از آن خارج از این زمینه استفاده نخواهید کرد.

Although portions of the monument started  welcoming visitors once more. The pedestal deck,  

اگرچه بخش‌هایی از بنای تاریخی بار دیگر پذیرای بازدیدکنندگان شد.

for example, has been operating since July  of 2021. The crown itself remained closed.  

به عنوان مثال، عرشه پایه از ژوئیه سال 2021 فعال بوده است. خود تاج بسته باقی مانده است.

I don't think there's anything  there I need to teach you.  

فکر نمی‌کنم چیزی وجود داشته باشد که بتوانم به شما یاد بدهم.

Willis told CNN that a variety of factors  contributed to the delayed reopening,  

ویلیس به سی‌ان‌ان گفت که عوامل مختلفی در بازگشایی به تأخیر نقش داشته است،

including state and federal pandemic restrictions  and dealing with a record low hiring pool.  

از جمله محدودیت‌های همه‌گیر ایالتی و فدرال و برخورد با تعداد کم سابقه استخدام.

This is a useful expression. Low, record low.  So of course you can have highs and lows. So  

این یک عبارت مفید است. کم، کم سابقه. بنابراین مطمئناً می توانید پستی و بلندی داشته باشید. بنابراین

let's say the average low is about here. Let's use  the weather so let's say in winter, in your city,  

بیایید بگوییم که میانگین پایین تقریباً اینجاست. بیایید از هوا استفاده کنیم، بنابراین فرض کنید در زمستان، در شهر شما،

the temperature is 10 degrees Celsius. But and  that's the average temperature but then one year  

دما 10 درجه سانتیگراد است. اما این میانگین دما است، اما پس از یک سال،

your city had a record low so it went down to  five degrees Celsius or three degrees Celsius.  

شهر شما پایین‌ترین حد خود را داشت، بنابراین به پنج درجه سانتی‌گراد یا سه درجه سانتی‌گراد کاهش یافت.

So that means it was a record it was a new  accomplishment and note worthy of that.  

بنابراین این به این معنی است که این یک رکورد بود، یک دستاورد جدید و قابل ذکر است.

So a record low means lower than average, lower  than normally it is now hiring pool. A hiring  

بنابراین یک رکورد پایین به معنای پایین‌تر از حد متوسط، پایین‌تر از حد معمول است که اکنون در حال استخدام است.

pool describes the amount of people available  to be hired. And remember, we already learned  

استخر استخدام تعداد افراد موجود برای استخدام را توصیف می کند . و به یاد داشته باشید، ما قبلاً فهمیدیم که

what that meant up here. When you hire someone,  you give them a job. So if I want to be hired,  

اینجا چه معنایی داشت. وقتی فردی را استخدام می‌کنید، به او شغل می‌دهید. بنابراین اگر می‌خواهم استخدام شوم، به این

it means I want to receive a job. So to be hired.  This is when you receive a job, to be higher to  

معنی است که می‌خواهم شغلی دریافت کنم. پس استخدام شدن این زمانی است که شما شغلی دریافت می‌کنید، بالاتر بودن برای

receive a job to hire someone is to give someone  a job. These are two must know verbs and make  

دریافت شغل برای استخدام کردن به این معناست که به کسی شغل بدهید. این دو افعال هستند که باید بدانید و

sure you don't confuse them because I  could say, I was hired by the company.  

مطمئن شوید که آنها را اشتباه نگیرید زیرا می توانم بگویم که من در شرکت استخدام شدم.

The company hired me. So passive I'm receiving  the job. Active the company is giving the job.  

شرکت من را استخدام کرد. آنقدر منفعل که کار را دریافت می کنم . شرکت فعال این کار را می دهد.

And remember hiring pool is just the availability  of people able to be hired. So maybe there are  

و به یاد داشته باشید که استخر استخدام فقط در دسترس بودن افرادی است که می‌توانند استخدام شوند. بنابراین شاید

100 people in the hiring pool. 100 people.  But it could also be a million people. It  

100 نفر در استخر استخدام باشند. 100 نفر اما می تواند یک میلیون نفر نیز باشد.

could be five people. The number could be any  number at all. So we'll just say 500 people.  

ممکن است پنج نفر باشند. این شماره می‌تواند هر عددی باشد. بنابراین ما فقط می گوییم 500 نفر.

How do I get to the Statue of Liberty crown? Great  question. Would be visitors need to buy tickets in  

چگونه به تاج مجسمه آزادی برسم؟ سوال عالی بازدیدکنندگان باید از قبل بلیط بخرند

advance, which include a round trip ferry ride  to Liberty Island and usually a pitstop at the  

، که شامل یک قایق رفت و برگشت به جزیره لیبرتی و معمولاً یک ایستگاه در

Ellis Island National Museum of Immigration  as well. Certainly a must see in of itself.  

موزه ملی مهاجرت جزیره الیس نیز می‌شود. مطمئناً به خودی خود باید دید.

All right. There's some great vocabulary  here for travel vocabulary, round trip,  

خیلی خوب. در اینجا واژگان بسیار خوبی برای واژگان سفر، رفت و برگشت،

round trip. So a round trip means you go and  you return a one way trip is you go that's it.  

سفر رفت و برگشت وجود دارد. بنابراین یک سفر رفت و برگشت به این معنی است که شما می‌روید و یک‌طرفه برمی‌گردید اگر بروید همین.

So of course you need a round trip because  you need to come back. It's an island. You  

بنابراین مطمئناً به یک سفر رفت و برگشت نیاز دارید زیرا باید برگردید. این یک جزیره است.

can't be stuck on the island, right? So  it makes sense that it's a round trip,  

نمی‌توانی در جزیره گیر کنی، درست است؟ بنابراین منطقی است که این یک سفر رفت و برگشت است،

but you might commonly purchase a one way ticket  to Spain, because you want to stay in Spain for  

اما معمولاً ممکن است بلیط یک طرفه به اسپانیا بخرید، زیرا می‌خواهید برای مدت طولانی‌تری در اسپانیا بمانید

a longer period of time or after that you might  go to another country, but you don't necessarily  

یا پس از آن ممکن است به کشور دیگری بروید، اما نمی‌خواهید لزوماً

want to go to Spain and come back if you do  then that's our round trip. Ticket to Spain.  

می خواهید به اسپانیا بروید و در صورت انجام این کار برگردید  پس این سفر رفت و برگشت ما است. بلیط اسپانیا.

Up hit stop. This is when you go from destination  A to B but you need to do something in the middle.  

بالا ضربه ایست. این زمانی است که از مقصد A به B می‌روید اما باید کاری در وسط انجام دهید.

So maybe I'm going from my house to my office.  But I need to make up pitstop at the bank and  

پس شاید من از خانه به دفترم می روم. اما باید در بانک درست کنم و

take out some money or deposit some money or I  need to make a pit stop at the grocery store and  

مقداری پول بیرون بیاورم یا مقداری پول واریز کنم یا باید در خواربارفروشی یک پیت استاپ بزنم و

buy some milk or I need to make a pit stop at the  mall and buy a new pair of shoes. So you're going  

مقداری شیر بخرم یا باید در مرکز خرید یک پیت استاپ درست کنم و یک خرید جدید بخرم. جفت کفش. بنابراین شما

from A to B but then you stopped somewhere  before so a pit stop. Pit is an adjective is  

از A به B می‌روید، اما سپس در جایی توقف کرده‌اید، بنابراین یک پیت استاپ. پیت یک صفت است

just describing what type of stop a pit stop  a temporary stop when going from point A to B  

فقط توصیف نوع توقفی است که پیت استاپ توقف موقت در هنگام رفتن از نقطه A به B

and is a temporary stop for a specific purpose,  

و توقف موقتی برای یک هدف خاص است،

such as to buy milk or to purchase  something else or to drop something off  

مانند خرید شیر یا خرید چیز دیگری یا انداختن

the pastor's will also grant you access  to the Liberty National Monument,  

چیزی  کشیش همچنین به شما امکان دسترسی به بنای یادبود ملی آزادی،

the pedestal and the crown of the monument.  The Statue of Liberty museum with its three  

پایه و تاج بنای تاریخی را می دهد. موزه مجسمه آزادی با سه

interactive galleries and the grounds  of Liberty Island and Ellis Island.  

گالری تعاملی و محوطه جزیره لیبرتی و جزیره الیس.

Once on premise, you will have to climb in  stories. There's 215 stairs to be precise,  

پس از ورود به محل، باید در داستان‌ها صعود کنید. 215 پله به طور دقیق وجود دارد،

to reach the statues pedestal and another one  162 stairs to actually get to the crown. In case  

برای رسیدن به پایه مجسمه ها و یک 162 پله دیگر برای رسیدن به تاج. اگر

you were wondering, there is an elevator but it  peaks out the pedestal portion of the monument.  

تعجب می‌کردید، آسانسوری وجود دارد، اما از قسمت پایه بنای یادبود بیرون می‌آید.

Needless to say the extra workout to climb  all the way to the top is absolutely worth it.  

نیازی به گفتن نیست که تمرین اضافی برای صعود به قله کاملاً ارزشش را دارد.

All right. This is a Muslim expression right  here to be worth it. Do you see the verb to be?  

خیلی خوب. این یک عبارت مسلمان است که ارزشش را دارد. آیا فعل to be را می بینید؟

Is right here to be worth it. So you could say  

اینجاست که ارزشش را داشته باشد. بنابراین می توانید بگویید

climbing to the top is worth it. So this is our  something. This is commonly used as a gerund  

صعود به قله ارزش آن را دارد. بنابراین این چیزی است که ما داریم . این معمولاً به‌عنوان یک عبارت Gerund  استفاده می‌شود

expression. Notice here climbing to the top I  might say visiting the top that that would be a  

. توجه داشته باشید که در اینجا با بالا رفتن از بالا می‌توانم بگویم که از بالا دیدن می‌کنم که این یک

good gerund verb visiting the top what happened to  the rest of mine? I don't know where the rest of  

فعل همسان خوب برای بازدید از بالا خواهد بود. نمی‌دانم بقیه

the text went. Sorry about that. Visiting the top  is worth it. Seeing the top climbing to the top.  

متن کجا رفت. از این بابت متاسفم. بازدید از بالا ارزش آن را دارد. دیدن قله در حال صعود به قله.

So a gerund verb going to the top. Taking pictures  at the top is worth it. Now you could also  

بنابراین یک فعل جیروند به بالا می رود. گرفتن عکس در بالا ارزشش را دارد. اکنون همچنین می‌توانید

say it is it it's worth it to climb to the top. So  you can absolutely see this and it's grammatically  

بگویید که ارزش صعود به قله را دارد. بنابراین کاملاً می‌توانید این را ببینید و از نظر دستوری

correct. We're starting with our subject are  ever worth it. And then to climb to the top  

درست است. ما با موضوع خود شروع می کنیم، ارزش آن را دارند. و سپس برای صعود به بالا

this is grammatically correct. This I would say  is more common. So the exact translation would  

این از نظر گرامری صحیح است. من می‌توانم بگویم این رایج‌تر است. بنابراین ترجمه دقیق

be climbing to the top is worth it. And this  gives you the chance to use a more advanced  

به اوج می‌رسد ارزشش را دارد. و این به شما این فرصت را می‌دهد که از ساختار پیشرفته‌تری استفاده کنید

structure and use a gerund verb and let's  look at right here as well. Needless to say,  

و از یک فعل جیروند استفاده کنید و اجازه دهید همین‌جا هم به آن نگاه کنیم. نیازی به گفتن نیست،

this is all very advanced expression it will  help you sound professional. Needless to say.  

این همه عبارت بسیار پیشرفته است و به شما کمک می کند حرفه ای به نظر برسید. نیازی به گفتن نیست.

This is an expression that means information isn't  surprising. So it's expected. Needless to say the  

این عبارتی است که به این معنی است که اطلاعات تعجب آور نیست. بنابراین انتظار می رود. نیازی به گفتن نیست که

extra workout to climb all the way to the top is  absolutely worth it. So this is a way of saying  

تمرین اضافی برای صعود به قله کاملاً ارزشش را دارد. بنابراین این راهی برای گفتن است که

climbing to the top is worth it. But that's not  surprising, right? Because let's look at the  

صعود به قله ارزش آن را دارد. اما این تعجب آور نیست، درست است؟ زیرا بیایید به

top. If you came all the way to New York, and you  visited the Statue of Liberty, why would you stay  

بالا نگاه کنیم. اگر تمام راه را به نیویورک می‌آمدید و مجسمه آزادی را بازدید می‌کردید، چرا می‌توانید

down here at the bottom, when you can go to the  top? Wouldn't it be worth it to go to the top?  

اینجا در پایین، زمانی که می‌توانید به بالا بروید، می‌مانید؟ آیا ارزش رفتن به اوج را ندارد؟

Of course it would. Needless to say it's not  surprising. It's expected that I would say it's  

البته این کار را خواهد کرد. نیازی به گفتن نیست که جای تعجب نیست. انتظار می رود که بگویم

worth it. And of course you wouldn't do that  right? I would totally want to go to the top.  

ارزشش را دارد. و البته شما این کار را انجام نمی دهید درست است؟ من کاملاً می خواهم به اوج بروم.

In fact, I've been to New York many times.  I've been to the Statue of Liberty and I'm  

در واقع من بارها به نیویورک رفته ام. من به مجسمه آزادی رفته‌ام و

embarrassed to say I didn't even know you could  go to the top. So I'm a little bit embarrassed  

خجالت می‌کشم بگویم حتی نمی‌دانستم که می‌توانید به بالای آن بروید. بنابراین من

about that. And now I want to go to the top.  What about you? Have you seen the Statue of  

از این بابت کمی خجالت می کشم. و حالا می خواهم به اوج بروم. تو چطور؟ آیا مجسمه

Liberty in person? Did you know you could go  to the top? Okay, needless to say, I might say  

آزادی را شخصاً دیده‌اید؟ آیا می دانستید که می توانید به اوج بروید؟ بسیار خوب، نیازی به گفتن نیست، شاید بگویم

let's say it's been a very, very busy week at work  extremely busy. Our record breaking busy week.  

بیایید بگوییم که یک هفته بسیار بسیار شلوغ در محل کار بوده است بسیار شلوغ. شکستن رکورد ما در هفته شلوغ

Now I might say tomorrow is Friday and needless  to say, we all need a break. So it's Friday, which  

حالا ممکن است بگویم فردا جمعه است و نیازی به گفتن نیست، همه ما به استراحت نیاز داریم. پس جمعه است،

means it's the weekend. It's time for you to relax  and recover from the busy, busy busy week. And of  

یعنی آخر هفته است. وقت آن است که استراحت کنید و از هفته شلوغ و پرمشغله خود خلاص شوید. و

course I'm saying we need a break but that's  expected it's obvious we need a break because  

البته، من می‌گویم که ما به استراحت نیاز داریم، اما انتظار می‌رود، بدیهی است که به استراحت نیاز داریم، زیرا

we just had a very busy week. Needless to say.  Needless to say, I might even say something like  

هفته‌ای بسیار شلوغ داشتیم. نیازی به گفتن نیست. نیازی به گفتن نیست، حتی ممکن است

needless to say as a language  learner, it's important  

به عنوان یک زبان آموز چیزی بگویم که لازم نیست بگویم، این مهم است که

to expand your vocabulary. So my sentences as a  language learner, it's important to expand your  

دایره لغات خود را گسترش دهید. بنابراین، جملات من به‌عنوان یک زبان‌آموز، مهم است که

vocabulary, but I'm adding this expression to  let you know well this isn't very surprising is  

دایره لغات خود را گسترش دهید، اما من این عبارت را اضافه می‌کنم تا به شما بفهمانم که خیلی تعجب‌آور نیست،

it? Do you know this expected needless to say an  excellent expression to add to your vocabulary.  

اینطور نیست؟ آیا می دانید که نیازی به گفتن یک عبارت عالی برای افزودن به دایره لغات شما نیست.

And that is the end of our article.

و این پایان مقاله ما است.

Amazing job with this lesson. Think of all  the natural vocabulary, the advanced grammar,  

کار شگفت انگیز با این درس به همه واژگان طبیعی، گرامر پیشرفته،

and the complex sentence structure, and  even pronunciation that you learned in this  

و ساختار جملات پیچیده و حتی تلفظی که در این

lesson by reading these articles.  If you found this lesson helpful,  

درس با خواندن این مقاله‌ها آموختید، فکر کنید. اگر این درس برای شما مفید بود،

please hit the like button, share it with  your friends and of course subscribe.

لطفاً دکمه لایک را بزنید، آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید و البته مشترک شوید.

And before you go, make sure you head on  over to my website JForrestEnglish.com and  

و قبل از رفتن، مطمئن شوید که به وب‌سایت من JForrestEnglish.com رفته و

download your free speaking guide. In  this guide I shared six tips on how to  

راهنمای صحبت رایگان خود را دانلود کنید. در این راهنما، من شش نکته را به اشتراک گذاشتم که چگونه می‌توان

speak English fluently and confidently  and until next time happy studying!

انگلیسی را روان و با اعتماد به نفس صحبت کرد و تا دفعه بعد از مطالعه خوشحال شد!