How to Introduce Yourself in English (Confidently)

In this lesson, you'll learn how to  confidently introduce yourself in English.

در این درس، یاد خواهید گرفت که چگونه با اطمینان خود را به انگلیسی معرفی کنید.

You'll learn the exact phrases you can use  when introducing yourself to strangers in  

عباراتی را که می‌توانید هنگام معرفی خود به غریبه‌ها در

casual social situations and  in professional situations.

موقعیت‌های اجتماعی معمولی و در موقعیت‌های حرفه‌ای استفاده کنید، یاد خواهید گرفت.

You'll learn the questions you might be asked and  

سؤالاتی را که ممکن است از شما پرسیده شود و

that you can ask others when  meeting for the first time.

که می‌توانید هنگام اولین ملاقات از دیگران بپرسید، یاد خواهید گرفت.

And you'll get easy to follow templates  so you know exactly what to say.

و دنبال کردن الگوها آسان خواهید بود بنابراین دقیقاً بدانید که چه بگویید.

Welcome back to JForrest.

به JForrest خوش آمدید.

Of course, I'm Jennifer.

البته من جنیفر هستم.

Now let's get started.

حالا بیایید شروع کنیم.

Let's begin with casual conversations,  

بیایید با گفتگوهای معمولی شروع کنیم،

maybe at parties or you're meeting  your neighbors or you're traveling.

شاید در مهمانی ها یا در حال ملاقات با همسایگان خود یا در سفر هستید.

I'll share a template called the Start Method.

من یک الگو به نام روش شروع را به اشتراک می گذارم.

Start.

شروع کنید.

The S stands for Start.

S مخفف Start است.

So how do you start?

پس چگونه شروع می کنید؟

Of course, with a greeting and your name.

البته با سلام و نام شما.

That's easy, right?

این آسان است، درست است؟

I would say hi, my name's Jennifer.

من می گویم سلام، اسم من جنیفر است.

My name is my names.

نام من اسامی من است.

Or I would say hi, I'm Jennifer.

یا می گویم سلام، من جنیفر هستم.

I use both interchangeably.

من هر دو را به جای هم استفاده می کنم.

You probably know other greetings at  the most formal would simply be hello,  

احتمالاً می‌دانید که رسمی‌ترین تبریک‌ها به سادگی سلام،

good morning, good evening,  good afternoon, hello all.

صبح بخیر، عصر بخیر، بعد از ظهر بخیر، سلام به همه است.

Hello everyone.

سلام به همه.

A little less formal, more casual.

کمی کمتر رسمی، معمولی تر.

Hi there.

سلام.

We add there when you don't know the person's  name or if you're addressing a group.

زمانی که نام فرد را نمی‌دانید یا اگر گروهی را خطاب می‌کنید، آن را اضافه می‌کنیم.

And the most casual would be, hey,  now, in a professional situation,  

و معمولی‌ترین حالت این است، هی، اکنون، در یک موقعیت حرفه‌ای،

you could say hello, everyone, but then  the same thing, my name's Jennifer.

می‌توانید به همه سلام کنید، اما بعد همان چیزی، اسم من جنیفر است.

Now, in this case, you might add your last name.

حالا، در این مورد، ممکن است نام خانوادگی خود را اضافه کنید.

In a more professional situation,  my name's Jennifer Forrest.

در یک موقعیت حرفه ای تر، نام من جنیفر فارست است.

But in casual situations, I  would say, hi, I'm Jennifer.

اما در موقعیت‌های معمولی، می‌گویم، سلام، من جنیفر هستم.

Now notice my name has more than one syllable.

اکنون توجه کنید که نام من بیش از یک هجا دارد.

In North America, people love reducing names  to just one syllable or using a nickname.

در آمریکای شمالی، مردم دوست دارند نام‌ها را فقط به یک هجا کاهش دهند یا از یک نام مستعار استفاده کنند.

So if I do reduce my name or use a nickname, I  could add you can call me Jen or I go by Jen.

بنابراین اگر نامم را کوچک کنم یا از نام مستعار استفاده کنم، می‌توانم اضافه کنم که می‌توانید من را جن صدا بزنید یا من با جن صحبت می‌کنم.

So someone might ask you, or you can  ask someone else, what do you go by?

بنابراین ممکن است کسی از شما بپرسد، یا شما می‌توانید از شخص دیگری بپرسید، چه کاری انجام می‌دهید؟

My name is Jennifer.

اسم من جنیفر است. با

What do you go by?

چی میری؟

What name do you go by?

با چه اسمی میری؟

Or to sound a little more formal,  you can say what name do you prefer?

یا برای کمی رسمی‌تر به نظر رسیدن، می‌توانید بگویید چه نامی را ترجیح می‌دهید؟

And then I could say, oh, you can call me Jen.

و بعد می توانستم بگویم، اوه، می توانی مرا جن صدا کنی.

I go by Jen or I go by Jennifer.

من از جن یا جنیفر میرم.

These are the questions you might be asked,  

اینها سؤالاتی هستند که ممکن است از شما بپرسند،

but they're also questions that you  can ask others to get to know them.

اما همچنین سؤالاتی هستند که می‌توانید از دیگران بپرسید تا با آنها آشنا شوند.

An important point in American English.

نکته مهم در انگلیسی آمریکایی.

Don't say I'm called Jennifer.

نگو به من میگن جنیفر.

Yes, you can say you can call me Jen to  introduce a nickname or a shortened name,  

بله، می‌توانید بگویید که می‌توانید برای معرفی یک نام مستعار یا کوتاه‌شده، من را جن صدا بزنید،

but don't say I'm called Jen.

اما نگویید که من را جن می‌گویند. به

I'm called Jennifer.

من میگن جنیفر

My name is OR, I'm in American English.

نام من OR است، من به زبان انگلیسی آمریکایی هستم.

Now back to our start model.

اکنون به مدل شروع خود بازگردیم.

We know what the S means.

ما می دانیم که S به چه معناست.

Let's move on to T territory.

بیایید به قلمرو T برویم.

So we'll talk about geography, place you can say  I'm originally from, and then the city or country.

بنابراین، در مورد جغرافیا، جایی که می‌توانید بگویید اصالتاً از آن هستم، و سپس شهر یا کشور صحبت خواهیم کرد.

I've been living in city or country for  number of years, so we'll put this together.

من چندین سال است که در شهر یا کشور زندگی می‌کنم ، بنابراین این را با هم می‌چینیم.

I'm originally from Winnipeg, but I've  been living in Ottawa for over 10 years.

من در اصل اهل وینیپگ هستم، اما بیش از 10 سال است که در اتاوا زندگی می کنم.

This is true.

این درست است.

Now notice I said I've been living.

حالا توجه کنید که گفتم من زندگی کرده ام.

You can also use the present  perfect and say I've lived.

همچنین می‌توانید از زمان حال کامل استفاده کنید و بگویید من زندگی کرده‌ام.

In this case with the verb  live, there is no difference.

در این مورد با فعل Live، هیچ تفاوتی وجود ندارد.

Let's review some questions.

بیایید چند سوال را مرور کنیم.

Where are you from?

اهل کجایی؟

Are you originally from?

اصالتا اهلی هستی؟

And then the current location you're in.

و سپس مکان فعلی که در آن هستید.

How long have you lived in  and then the current location?

چه مدت در آن زندگی می کنید و سپس مکان فعلی؟

Or you could say, have you always lived in?

یا می توانید بگویید، آیا همیشه در آن زندگی کرده اید؟

Have you always lived in Ottawa?

آیا همیشه در اتاوا زندگی کرده اید؟

Don't worry about taking notes because I  summarize everything in a free lesson PDF.

نگران یادداشت برداری نباشید زیرا همه چیز را در یک PDF درس رایگان خلاصه می‌کنم.

You can find the link in the description.

می توانید لینک را در توضیحات پیدا کنید.

Now in our start method, let's  talk about A, which is activity.

اکنون در روش شروع، اجازه دهید درباره A که فعالیت است صحبت کنیم.

Remember you're in a casual situation, maybe  a party or you're meeting your neighbors.

به یاد داشته باشید که در یک موقعیت معمولی هستید، شاید یک مهمانی یا با همسایگان خود ملاقات می کنید.

So you can talk about work or hobbies or both.

بنابراین می توانید در مورد کار یا سرگرمی ها یا هر دو صحبت کنید.

First, let's review work.

ابتدا اجازه دهید کار را مرور کنیم.

I'm a graphic designer.

من یک طراح گرافیک هستم.

Don't forget that article.

آن مقاله را فراموش نکنید.

I'm a graphic designer.

من یک طراح گرافیک هستم.

I work for a small company.

من برای یک شرکت کوچک کار می کنم.

I work in graphic design.

من در زمینه طراحی گرافیک کار می کنم.

So here in and then the area graphic  design is the area you could add on.

بنابراین، طراحی گرافیکی ناحیه‌ای است که می‌توانید به آن اضافه کنید.

I specialize in you need that  preposition in and then a gerund.

من در این مورد تخصص دارم که شما به آن حرف اضافه در و سپس یک جروند نیاز دارید.

I specialize in creating  logos for cosmetic brands.

من در ایجاد آرم برای برندهای لوازم آرایشی تخصص دارم.

You can also say I create  logos for cosmetic brands.

همچنین می‌توانید بگویید من برای برندهای لوازم آرایشی آرم ایجاد می‌کنم.

Now the questions you might be asked or  that you can ask someone, what do you do?

حالا سؤالاتی که ممکن است از شما پرسیده شود یا می‌توانید از کسی بپرسید، چه کار می‌کنید؟ وقتی می‌گویم چه کار می‌کنی،

Students often stare at me  when I say what do you do?

دانش‌آموزان اغلب به من خیره می‌شوند ؟

They don't know what I'm asking.

آنها نمی دانند من چه می پرسم.

This is what do you do for a living?

این چه کاری است که شما برای امرار معاش انجام می دهید؟

For a living.

برای امرار معاش.

But most of the time we just say what do you do?

اما بیشتر اوقات ما فقط می گوییم چه کار می کنید؟

This is saying what is your job?

این میگه شغلت چیه؟

But that is not how a native  speaker would communicate that.

اما اینطور نیست که یک سخنران بومی آن را بیان کند.

What do you do?

چه کار می کنی؟

What do you do for a living?

برای امرار معاش چه می کنید؟

Someone could also ask you what type of work  do you do or what line of work are you in.

همچنین می‌تواند از شما بپرسد که چه نوع کاری انجام می‌دهید یا در چه رشته‌ای فعالیت می‌کنید.

They're asking your area of focus.

آنها از حوزه تمرکز شما می‌پرسند.

What line of work?

چه خط کاری؟

I'm a graphic designer or I'm in graphic design.

من یک طراح گرافیک هستم یا در زمینه طراحی گرافیک هستم.

Now if you're not currently  employed, you can still answer this.

اکنون اگر در حال حاضر شاغل نیستید، همچنان می‌توانید به این پاسخ دهید.

If someone asks you what do you  do or what do you do for a living,  

اگر کسی از شما بپرسد که چه کار می کنید یا برای امرار معاش چه کار می کنید،

you can say I'm a student, I'm a stay at  home mom, I'm a homemaker, I'm retired,  

می توانید بگویید من دانشجو هستم، من در خانه می مانم، مادر خانه هستم، من یک خانه دار هستم، من بازنشسته هستم،

I'm a graphic designer, but  I'm currently between jobs.

طراح گرافیک، اما من در حال حاضر بین شغل هستم.

This means you are unemployed.

یعنی شما بیکار هستید.

You could also say I'm currently exploring  career opportunities, again unemployed,  

همچنین می‌توانید بگویید من در حال بررسی فرصت‌های شغلی هستم، دوباره بیکار هستم،

or I'm in a career transition, again unemployed.

یا در حال انتقال شغلی هستم، دوباره بیکار.

It's not common for someone  to say in social situations  

این معمول نیست که کسی در موقعیت‌های اجتماعی بگوید

I'm unemployed or I'm jobless because  that has a very negative sound to it.

من بیکار هستم یا بیکار هستم، زیرا این صدای بسیار منفی دارد.

So we have alternative ways to say the same thing.

بنابراین ما راه های جایگزینی برای گفتن همین مطلب داریم.

Let's talk about hobbies.

بیایید در مورد سرگرمی ها صحبت کنیم.

You could say I'm an avid cyclist and avid means  you cycle a lot, you're passionate about it.

می توانید بگویید من یک دوچرخه سوار مشتاق هستم و مشتاق به این معنی است که شما زیاد دوچرخه سواری می کنید، به آن علاقه دارید.

I love reading.

من عاشق خواندن هستم.

I spend all my free time gerund verb drawing.

من تمام اوقات فراغت خود را صرف طراحی فعل جیراند می کنم.

I'm learning how to play guitar.

دارم گیتار زدن رو یاد میگیرم

I just got into yoga.

من تازه وارد یوگا شدم.

To be into an activity means  you enjoy doing that activity.

حضور در یک فعالیت به این معنی است که از انجام آن فعالیت لذت می برید.

As for the questions, what are your hobbies?

در مورد سوالات، سرگرمی های شما چیست؟ از

What hobbies do you enjoy?

چه سرگرمی هایی لذت می برید؟

How do you spend your free time?

اوقات فراغت خود را چگونه می گذرانید؟ به

What are you into?

چه کاری مشغول هستید؟

So again, those are questions you might be asked  or that you can ask whoever you're talking to.

بنابراین، دوباره، اینها سؤالاتی هستند که ممکن است از شما پرسیده شود یا می توانید از هر کسی که با او صحبت می کنید بپرسید.

Now this is just the point.

حالا این فقط نکته است. من

I'm an avid cyclist.

یک دوچرخه سوار مشتاق هستم.

You might want to expand on this so  provide one piece of information.

ممکن است بخواهید این مورد را گسترش دهید، بنابراین یک اطلاعات ارائه دهید.

I spend every weekend cycling in the mountains.

من هر آخر هفته را به دوچرخه سواری در کوه می گذرانم.

I'm currently training for a race, or you  can say I've been cycling for five years.

من در حال حاضر برای یک مسابقه تمرین می کنم، یا می توان گفت پنج سال است که دوچرخه سواری می کنم.

So this just gives more information  that you can have a conversation on  

بنابراین این فقط اطلاعات بیشتری را به شما می‌دهد که می‌توانید در مورد آن مکالمه داشته باشید

instead of a further point you might  provide the reason I love reading.

به‌جای نکته‌ای که ممکن است دلیلی را برای خواندن من ارائه دهید.

It's a great way to relax after a busy day.

این یک راه عالی برای استراحت پس از یک روز پرمشغله است.

Designing gerund verb, designing logos,  

طراحی فعل جیروند، طراحی آرم،

or it's so nice to disconnect from  screens for a few minutes every day.

یا خیلی خوب است که هر روز برای چند دقیقه از صفحه نمایش جدا شوید.

Let's review our start method again.

بیایید روش شروع خود را دوباره مرور کنیم.

We are on R.

ما در R هستیم.

This is your reason, your reason for attending.

این دلیل شماست، دلیل شما برای حضور.

Wherever you are, the party, the  wedding, the anniversary, the dinner,  

هر کجا که هستید، مهمانی، عروسی، سالگرد، شام،

the neighborhood book club, wherever  you are, your reason for being there.

کلوپ کتاب محله، هر کجا که هستید، دلیل حضورتان در آنجا است.

So let's say you're at an engagement party.

پس فرض کنید در یک مهمانی نامزدی هستید.

A couple is celebrating the  fact they're getting married.

زن و شوهری در حال جشن گرفتن از ازدواج هستند.

An engagement party, you might say.

ممکن است بگویید یک جشن نامزدی.

I went to school with a happy couple.

من با یک زوج خوشبخت به مدرسه رفتم.

This is how you know the couple  and it's your reason for attending.

اینگونه زوج را می‌شناسید و دلیل حضور شما در آن است.

Or you can say I work with  Rebecca, Steve's my neighbor.

یا می توانید بگویید من با ربکا کار می کنم ، استیو همسایه من است.

Or you could say I'm here with a friend  so you don't actually know the people.

یا می‌توانید بگویید من با یک دوست اینجا هستم بنابراین واقعاً مردم را نمی‌شناسید.

I'm here with a friend.

من اینجا با یک دوست هستم.

She used to work with Christine.

او قبلا با کریستین کار می کرد.

So you might provide how your friend knows  the people who are hosting the party or event.

بنابراین می‌توانید نحوه آشنایی دوستتان با افرادی که میزبان مهمانی یا رویداد هستند را ارائه دهید.

As for the questions, how do you know?

در مورد سوالات، از کجا می دانید؟

And then the person or people, how long  have you known the person or people?

و سپس شخص یا افراد، چه مدت آن شخص یا افراد را می‌شناسید؟

Do you work with Rebecca?

با ربکا کار می کنی؟

So if everyone there works with Rebecca, it  might be assumed or it's just a good guess.

بنابراین اگر همه با ربکا کار کنند، ممکن است فرض شود یا فقط حدس خوبی باشد.

Do you work with Rebecca or just a  very general, what brings you here?

آیا با ربکا کار می کنید یا فقط با یک خیلی کلی، چه چیزی شما را به اینجا رساند؟

This is a polite way of saying why are  you here, which sounds odd and direct.

این یک روش مودبانه برای گفتن چرا اینجا است که عجیب و مستقیم به نظر می رسد.

What brings you here?

چه چیزی شما را به اینجا می آورد؟

Now let's review the T in our start  method, which stands for turn.

اکنون بیایید T را در روش شروع مان که مخفف نوبت است، مرور کنیم.

This is very important.

این خیلی مهم است.

It means it's the other person's turn to talk.

یعنی نوبت طرف مقابل است که حرف بزند.

How do you do that?

چگونه این کار را انجام می دهید؟

The best way is to end by asking  a question so you could use any  

بهترین راه این است که با پرسیدن یک سؤال پایان دهید تا بتوانید

of the questions we've already reviewed.

از هر سؤالی که قبلاً بررسی کرده ایم استفاده کنید.

So how do you know the person or people?

پس چگونه شخص یا افراد را می شناسید؟

Now if you are at a wedding related  event, you could ask someone.

حالا اگر در یک رویداد مربوط به عروسی هستید ، می‌توانید از کسی بپرسید.

Have you bought your dress for the wedding yet?

آیا تا به حال لباس عروسی خود را خریده اید؟

Because you know you're going  to the wedding in a future date.

زیرا می دانید که در تاریخ آینده به عروسی می روید.

Have you bought your dress so you can ask  questions related to the specific event?

آیا لباس خود را خریده‌اید تا بتوانید سؤالات مربوط به رویداد خاص را بپرسید؟

Or if the person you're talking to has  a great relationship with the host,  

یا اگر شخصی که با او صحبت می‌کنید رابطه خوبی با میزبان دارد،

you might ask do you have any  funny stories about Christine?

ممکن است بپرسید آیا داستان خنده‌داری درباره کریستین دارید؟

Or have you met Christine's father?

یا با پدر کریستین آشنا شده اید؟

Or are you from?

یا اهلی هستی؟

And then you can ask about the current location.

و سپس می توانید در مورد مکان فعلی سوال کنید.

What do you do?

چه کار می کنی؟

How do you spend your free time?

اوقات فراغت خود را چگونه می گذرانید؟

So you can ask any of the  questions we've already reviewed.

بنابراین می‌توانید هر یک از سؤالاتی را که قبلاً بررسی کرده‌ایم بپرسید.

So now let's put our entire answer from the  start method together for our introduction.

بنابراین اکنون بیایید کل پاسخ خود را از روش شروع برای مقدمه کنار هم قرار دهیم.

Hi, I'm Jennifer, I'm originally from Winnipeg  but I've been living in Ottawa for over 10 years.

سلام، من جنیفر هستم، من در اصل اهل وینیپگ هستم، اما بیش از 10 سال است که در اتاوا زندگی می کنم.

I'm an English teacher and I  run a YouTube channel and work  

من یک معلم انگلیسی هستم و یک کانال YouTube را اداره می کنم و در اوقات فراغت خود

directly with students in an online  training program in my free time.

مستقیماً با دانش آموزان در یک برنامه آموزشی آنلاین کار می کنم.

I love being in nature and going  for hikes, walks and bike rides.

من عاشق بودن در طبیعت و رفتن به پیاده روی، پیاده روی و دوچرخه سواری هستم.

It's a nice contrast from  spending all day at the computer.

این یک تضاد خوب از گذراندن تمام روز در رایانه است.

Christine and I met in university  and we've kept in touch ever since.

من و کریستین در دانشگاه با هم آشنا شدیم و از آن زمان تاکنون با هم در تماس بوده ایم.

What about you?

شما چطور؟

How do you know Christine?

کریستین رو از کجا میشناسی؟

Keep in mind that this long introduction is  probably not the most common in social situations.

به خاطر داشته باشید که این مقدمه طولانی احتمالاً در موقعیت های اجتماعی رایج ترین نیست.

Is probably more common to share  one point and then ask a question,  

احتمالاً به اشتراک گذاشتن یک نکته و سپس پرسیدن یک سؤال،

share another point, ask a question  and have more of a dialogue.

اشتراک‌گذاری نکته دیگر، پرسیدن سؤال و گفتگوی بیشتر رایج‌تر است.

But let's review a professional situation  where it is more common to share a monologue  

اما بیایید یک موقعیت حرفه‌ای را مرور کنیم که در آن

when you introduce yourself, let's say at a  meeting, a networking event or a conference.

هنگام معرفی خود، مثلاً در یک جلسه، یک رویداد شبکه یا کنفرانس، یک مونولوگ به اشتراک گذاشته می‌شود.

We'll use the impact framework.

ما از چارچوب تاثیر استفاده خواهیم کرد.

The I stands for identity.

I مخفف هویت است.

Who are you?

تو کی هستی؟

So the same information you already learned.

بنابراین همان اطلاعاتی که قبلاً آموخته اید.

Hi, I'm Jennifer, I'm a graphic designer  with over 15 years of experience.

سلام، من جنیفر هستم، من یک طراح گرافیک با بیش از 15 سال تجربه هستم.

So notice with number of years of experience,  

بنابراین توجه داشته باشید که با چندین سال تجربه،

I specialize in gerund verb creating  stunning logos for cosmetic companies.

من در ساختن لوگوهای خیره‌کننده برای شرکت‌های آرایشی و بهداشتی در فعل جرون تخصص دارم.

Now in a professional situation,  

اکنون در یک موقعیت حرفه‌ای،

it's assumed you will also describe  your work when you introduce yourself.

فرض بر این است که وقتی خود را معرفی می‌کنید، کار خود را نیز شرح می‌دهید.

That is part of your identity  in a professional situation.

این بخشی از هویت شما در یک موقعیت حرفه ای است.

Now let's move on to M,  which stands for motivation.

حالا بیایید به M که مخفف انگیزه است برویم.

What motivates you to do the work that you do?

انگیزه شما برای انجام کاری که انجام می دهید چیست؟

Why do you do it?

چرا این کار را می کنید؟

So you could say I've always had a passion for  art and I've been drawing since I was a kid.

بنابراین می توان گفت من همیشه به هنر علاقه داشتم و از کودکی طراحی می کردم.

So this gives you as the  audience, as my coworkers,  

بنابراین این به شما به‌عنوان مخاطب، به‌عنوان همکار،

more information about who I am  and why I love graphic design now.

اطلاعات بیشتری در مورد اینکه من کی هستم و چرا اکنون طراحی گرافیک را دوست دارم، می‌دهد.

P stands for projects.

P مخفف پروژه ها است.

What are you currently working on?

در حال حاضر روی چه چیزی کار می کنید؟

This is very important in  a professional situation.

این در موقعیت‌های حرفه‌ای بسیار مهم است .

I'm currently designing a new logo for one  of the world's largest cosmetic brands.

من در حال حاضر در حال طراحی یک لوگوی جدید برای یکی از بزرگترین برندهای لوازم آرایشی جهان هستم.

The A stands for aspirations.

A مخفف آرزوها است.

What are your aspirations, your goals  for either attending this event,  

آرزوها، اهداف شما برای شرکت در این رویداد،

working on this project or in general in  the future as it relates to your career?

کار روی این پروژه یا به طور کلی در آینده به دلیل ارتباط با حرفه شما چیست؟

Because again, this is a  professional introduction.

زیرا باز هم، این یک مقدمه حرفه ای است.

You can start with my goal.

شما می توانید با هدف من شروع کنید.

My goal is, and then you're infinitive,  

هدف من این است، و پس از آن شما نامتناهی،

to connect with other graphic designers  who can both motivate and challenge me.

ارتباط با طراحان گرافیک دیگر  است که می توانند هم به من انگیزه بدهند و هم من را به چالش بکشند.

Or you could say my goal is to learn how I can use  

یا می توانید بگویید هدف من این است که یاد بگیرم چگونه از

AI to save time and improve  the quality of my designs.

هوش مصنوعی برای صرفه جویی در زمان و بهبود کیفیت طراحی هایم استفاده کنم.

Maybe you would share this at a meeting that has  

شاید این را در جلسه‌ای به اشتراک بگذارید که

to do with AI or a training or a  conference and networking event.

مربوط به هوش مصنوعی یا آموزش یا کنفرانس و رویداد شبکه است.

Now, the final letters CT, this stands  for connect, connect, one word connect.

اکنون، حروف پایانی CT، مخفف عبارت connect, connect, one word connect است.

So here you can either share how people can  connect with you if you're at a networking event,  

بنابراین در اینجا می‌توانید به اشتراک بگذارید که اگر در یک رویداد شبکه‌ای،

a conference, a training, or you can express  your interest in connecting with others.

کنفرانس، یک دوره آموزشی هستید، چگونه افراد می‌توانند با شما ارتباط برقرار کنند یا می‌توانید علاقه خود را برای برقراری ارتباط با دیگران ابراز کنید.

For example, you can connect with  me on my website, jfdesigns.com,  

برای مثال، می‌توانید با من در وب‌سایت من، jfdesigns.com،   ارتباط برقرار کنید

or you can say you can find a portfolio  of my work on social media at JF Designs.

یا می‌توانید بگویید که می‌توانید نمونه کارها از کارهای من را در رسانه‌های اجتماعی در JF Designs پیدا کنید.

Here's a phrase you need to know I'm  looking forward to and then a gerund verb.

در اینجا عبارتی است که باید بدانید I'm looking to to و سپس یک فعل جیروند وجود دارد. من

I'm looking forward to connecting with everyone.

مشتاقانه منتظر ارتباط با همه هستم.

Or you could say I'm looking forward  to something, the presentation on AI.

یا می توانید بگویید من مشتاقانه منتظر چیزی هستم، ارائه در مورد هوش مصنوعی.

So the expression is to look forward to.

بنابراین بیان این است که منتظر باشیم.

So your verb is look.

پس فعل شما نگاه است.

That's what you need to conjugate.

این همان چیزی است که شما باید آن را با هم ترکیب کنید.

Following this, you need a gerund verb or a noun.

پس از این، شما به یک فعل یا یک اسم نیاز دارید.

I conjugated my verb in the present  continuous I'm looking forward to.

من فعل خود را در حالت فعلی استمراری که مشتاقانه منتظرش هستم، صرف کردم.

This is more casual.

این اتفاقی تر است.

You can also say I look forward  to the presentation on AI.

همچنین می‌توانید بگویید من مشتاقانه منتظر ارائه درباره هوش مصنوعی هستم.

Here is the present simple, which sounds  more formal, but both are commonly used.

در اینجا ساده است، که رسمی تر به نظر می رسد ، اما هر دو معمولا استفاده می شوند.

Now remember here we're connecting,  

اکنون به یاد داشته باشید که در اینجا در حال اتصال هستیم،

so you might want to ask someone a  question to connect with them more.

بنابراین ممکن است بخواهید از کسی سؤالی بپرسید تا بیشتر با او ارتباط برقرار کنید.

What about you?

شما چطور؟

What brings you here?

چه چیزی شما را به اینجا می آورد؟

Remember that.

به یاد داشته باشید که.

What brings you here?

چه چیزی شما را به اینجا می آورد؟

The same question you can  use in social situations.

همان سؤالی که می‌توانید در موقعیت‌های اجتماعی استفاده کنید.

What did you come here to learn?

برای یادگیری چه چیزی به اینجا آمده اید؟

If you're at a training or a  conference or seminar, or of course,  

اگر در یک دوره آموزشی یا یک کنفرانس یا سمینار هستید، یا البته،

you can ask a question related to their career.

می‌توانید سؤالی در رابطه با شغل آنها بپرسید.

How long have you been a graphic designer or  

چه مدت طراح گرافیک هستید یا روی

what area of graphic design do  you focus on or specialize in?

چه زمینه ای از طراحی گرافیک تمرکز دارید یا در آن تخصص دارید؟

Both of those are common.

هر دوی اینها مشترک هستند.

Notice that preposition change.

توجه کنید که حرف اضافه تغییر می کند.

So now let's put all the information  from the IMPACT method together.

بنابراین اکنون بیایید همه اطلاعات از روش IMPACT را کنار هم قرار دهیم.

Hi, I'm Jennifer, I'm a graphic designer  with over 15 years of experience.

سلام، من جنیفر هستم، من یک طراح گرافیک با بیش از 15 سال تجربه هستم.

I specialize in creating stunning  logos for cosmetic companies.

من در ایجاد لوگوهای خیره کننده برای شرکت های لوازم آرایشی تخصص دارم.

I've always had a passion for art, and  I've been drawing since I was a kid.

من همیشه به هنر علاقه داشتم و از کودکی طراحی می‌کردم.

I'm currently designing a new logo for one  of the world's largest cosmetic companies.

من در حال حاضر در حال طراحی یک لوگوی جدید برای یکی از بزرگترین شرکت های آرایشی و بهداشتی جهان هستم.

My goal is to connect with other graphic  designers who can both motivate and challenge me.

هدف من برقراری ارتباط با طراحان گرافیک دیگر است که هم می توانند به من انگیزه بدهند و هم به چالش بکشند. من

I look forward to connecting with everyone.

مشتاقانه منتظر ارتباط با همه هستم.

Now it's your turn.

حالا نوبت شماست.

You can download the free lesson PDF so  you can write your introduction for casual  

می‌توانید PDF درس رایگان را دانلود کنید تا بتوانید

situations and more professional situations  using the Start and the Impact method.

با استفاده از روش Start و Impact، مقدمه‌تان را برای موقعیت‌های معمولی و موقعیت‌های حرفه‌ای‌تر بنویسید.

And if you like this lesson, you  want me to create another one,  

و اگر این درس را دوست دارید، از من می‌خواهید که یک درس دیگر بسازم،

Put let's go, let's go, put,  let's go in the comments.

بگذارید برویم، بگذار برویم، بگذار، بگذار برویم در نظرات.

And of course, make sure you like this lesson,  

و البته، مطمئن شوید که این درس را دوست دارید،

share it with your friends and subscribe to  your notified every time I post a new lesson.

آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید و هر بار که یک درس جدید را پست می‌کنم، در اعلام شده خود مشترک شوید.

And you can get this free speaking  guide where I share 6 tips on how  

و می‌توانید این راهنمای مکالمه رایگان را دریافت کنید، جایی که من ۶ نکته را در مورد نحوه

to speak English fluently and confidently.

صحبت کردن روان و مطمئن انگلیسی به اشتراک می‌گذارم.

You can click here to download it or  look for the link in the description.

می‌توانید برای دانلود آن اینجا را کلیک کنید یا به دنبال پیوند در توضیحات بگردید.

And here's another lesson that will help  you feel confident meeting new people.

و این درس دیگری است که به شما کمک می‌کند از ملاقات با افراد جدید اطمینان داشته باشید.

Watch it right now.

همین الان تماشاش کن