If You Know These 75 Phrases, Your English is AMAZING!

In the next 20 minutes, you're going to learn 75 phrases that you can use in your daily

در 20 دقیقه آینده، 75 عبارت را یاد خواهید گرفت که می توانید در گفتار روزانه خود از آنها استفاده کنید

speech.

.

And these phrases will help you sound fluent and natural, just like a native speaker.

و این عبارات به شما کمک می کند تا مانند یک زبان مادری روان و طبیعی به نظر برسید.

Welcome back to JForrest English.

به JForrest English خوش آمدید.

Of course.

البته.

I'm Jennifer.

من جنیفر هستم

Now let's get started.

حالا بیایید شروع کنیم.

First, you're going to learn 25 phrases that you can use in a professional setting.

ابتدا 25 عبارت را یاد می گیرید که می توانید در یک محیط حرفه ای از آنها استفاده کنید.

But you can also use these phrases in your daily life.

اما می توانید از این عبارات در زندگی روزمره خود نیز استفاده کنید .

Let's go, our first phrase.

بریم، اولین عبارت ما.

I'm on board with that.

من با آن موافقم.

This is used when you agree or you want to express your support for a suggestion or an

این زمانی استفاده می شود که شما موافق هستید یا می خواهید حمایت خود را از یک پیشنهاد یا

idea.

ایده ابراز کنید.

For example, we're on board, we are the verb to be.

به عنوان مثال، ما در هیئت مدیره هستیم، ما فعل to be هستیم.

We're on board with that preposition with.

ما با آن حرف اضافه همراه هستیم.

We're on board with the new strategy for increasing sales.

ما با استراتژی جدید برای افزایش فروش همراه هستیم .

And don't forget to conjugate that verb to be with your subject and time reference.

و فراموش نکنید که فعل to be را با موضوع و مرجع زمانی خود به هم متصل کنید.

I'm on board.

من سوار هستم.

Next, Are we on the same page?

بعد، آیا ما در یک صفحه هستیم؟

This is used to confirm that everyone has the same understanding, opinion, or viewpoint.

این برای تأیید اینکه همه درک، نظر یا دیدگاه یکسانی دارند استفاده می‌شود.

After our discussion, it seems like we're on the same page.

پس از بحث ما، به نظر می رسد که ما در یک صفحه هستیم.

We all have the same opinion, understanding or viewpoint and to specify what that something

همه ما نظر، درک یا دیدگاه یکسانی داریم و برای مشخص کردن این موضوع

is you can say regarding regarding the project timeline.

می‌توانید در مورد جدول زمانی پروژه بگویید.

Don't worry about taking notes because I summarize everything in a free lesson PDF.

نگران یادداشت برداری نباشید زیرا من همه چیز را در یک درس رایگان PDF خلاصه می کنم.

You can find the link in the description.

می توانید لینک را در توضیحات پیدا کنید.

Next it's a win win situation.

بعد آن یک موقعیت برد برد است.

This is a situation where all parties benefit.

این وضعیتی است که همه طرف ها سود می برند.

All parties win.

همه احزاب برنده می شوند.

I could say subscribing to J4 is English is a win win situation.

می توانم بگویم اشتراک در J4 انگلیسی یک موقعیت برد برد است.

I win by growing my YouTube channel and you win by getting all of these free video lessons

من با رشد کانال یوتیوب خود برنده می شوم و شما با دریافت تمام این درس های ویدیویی رایگان

to help you become fluent.

برای کمک به شما برنده می شوید. پس

So put win, win win win put win win.

برنده قرار بده، برنده برنده برنده باش، برنده برنده باش.

In the comments below.

در نظرات زیر.

It's a win win.

این یک برد برد است.

Our next phrase I could ask what are your thoughts on this?

عبارت بعدی ما می توانم بپرسم نظر شما در این مورد چیست؟

This is used to request someone's opinion or feedback.

این برای درخواست نظر یا بازخورد کسی استفاده می شود.

You can identify something specific and say what are your thoughts on the new marketing

شما می توانید چیزی خاص را شناسایی کنید و بگویید که نظرتان در مورد استراتژی بازاریابی جدید چیست

strategy.

.

Remember, you can replace the noun, the new marketing strategy with this if it's obvious.

به یاد داشته باشید، اگر واضح است، می توانید اسم، استراتژی بازاریابی جدید را با این جایگزین کنید.

Next, we need to think outside the box.

بعد، باید خارج از چارچوب فکر کنیم. آیا

Have you heard this one?

این یکی را شنیده اید؟

To think outside the box.

خارج از چارچوب فکر کردن

This is to encourage creative thinking, innovative thinking.

این برای تشویق تفکر خلاق، تفکر نوآورانه است.

If you're trying to solve a difficult problem, you might say thinking outside the box is

اگر در تلاش برای حل یک مشکل دشوار هستید، ممکن است بگویید فکر کردن خارج از چارچوب

the only way we'll solve this problem.

تنها راه حل این مشکل است.

You need innovative, creative solutions.

شما به راه حل های خلاقانه و خلاقانه نیاز دارید.

Everybody start thinking outside the box next.

بعد همه شروع به فکر کردن خارج از چارچوب می کنند.

I love this one.

من این یکی را دوست دارم.

Let's circle back to that later.

بیایید بعداً به آن دایره برگردیم.

When you circle back to something, it means you stop discussing it now and you suggest

وقتی به چیزی دایره می‌زنید، به این معنی است که اکنون بحث در مورد آن را متوقف کرده‌اید و پیشنهاد می‌کنید

that you discuss it later.

که بعداً درباره آن بحث کنید.

So you postpone your discussion until later.

بنابراین شما بحث خود را به بعد موکول می کنید.

You could say we only have 10 minutes left, so let's circle back to this.

می توانید بگویید فقط 10 دقیقه فرصت داریم، پس بیایید به این دایره برگردیم.

Whatever.

هر چه.

This is your discussion about the marketing campaign.

این بحث شما در مورد کمپین بازاریابی است .

Thinking outside the box, let's circle back to this later.

با فکر کردن خارج از چارچوب، اجازه دهید بعداً به این موضوع برگردیم.

Let's postpone it now and discuss it later.

بیایید آن را به تعویق بیندازیم و بعداً در مورد آن بحث کنیم. به

Notice the grammar.

گرامر توجه کنید.

This is in the imperative.

این در امر واجب است.

It's often the case because we use this as an instruction or a suggestion.

اغلب اینطور است زیرا ما از آن به عنوان یک دستورالعمل یا پیشنهاد استفاده می کنیم.

Let's circle back to Dina, our next phrase.

بیایید به دینا، عبارت بعدی خود حلقه بزنیم.

We need to prioritize our tasks.

ما باید وظایف خود را اولویت بندی کنیم.

If you prioritize something, it means you organize it based on importance and urgency.

اگر چیزی را اولویت بندی می کنید، به این معنی است که آن را بر اساس اهمیت و فوریت سازماندهی می کنید.

So the most important or the most urgent at the top of your list of to do's because it's

بنابراین مهم‌ترین یا فوری‌ترین کارهایی که در بالای فهرست شما قرار دارند، زیرا

prioritized, it's the most important.

اولویت‌بندی شده‌اند، مهم‌ترین آنهاست.

This is a common situation.

این یک وضعیت رایج است.

We don't have enough time to complete everything.

ما زمان کافی برای تکمیل همه چیز نداریم.

So let's prioritize our tasks.

پس بیایید وظایف خود را اولویت بندی کنیم.

I love this one.

من این یکی را دوست دارم.

Please keep me in the loop.

لطفا مرا در جریان نگه دارید.

Do you know this one?

آیا این یکی را می شناسید؟

Native speakers love using it.

بومی‌ها عاشق استفاده از آن هستند.

This is used to request that information or updates be shared as they happen.

این برای درخواست به اشتراک گذاشتن اطلاعات یا به‌روزرسانی‌ها در صورت وقوع استفاده می‌شود.

I could say I'm taking tomorrow off, but please keep me in the loop on the project.

می توانم بگویم که فردا تعطیل می شوم، اما لطفاً مرا در جریان پروژه قرار دهید. از نظر

Notice grammatically this is the imperative because I'm giving you an instruction or a

دستوری توجه کنید که این امر ضروری است زیرا من به شما یک دستورالعمل یا

suggestion.

پیشنهاد می دهم.

You can add please at the beginning or the end of the imperative to sound more polite.

شما می توانید لطفا در ابتدا یا انتهای دستور را اضافه کنید تا مودبانه تر به نظر برسد.

Well, good, keep me in the loop on that.

خوب، خوب، من را در جریان آن قرار دهید.

Next, have they ironed out the details.

بعد، آیا آنها جزئیات را اتو می کنند.

This is used to ask if something has been resolved or clarified.

این برای پرسیدن اینکه آیا چیزی حل شده یا روشن شده است استفاده می شود.

For example, we need to iron out the contract details before the meeting and notice that

به عنوان مثال، ما باید قبل از جلسه جزئیات قرارداد را مشخص کنیم و به آن

pronunciation in the past.

تلفظ در گذشته توجه کنیم.

Simple iron doubt ironed out, ironed out phrase 10.

شک آهنی ساده اتو شده، عبارت 10 اتو کشیده شده.

I'm all ears.

من همه گوش هستم.

This is used to express your openness and willingness to listen.

این برای بیان باز بودن و تمایل شما برای گوش دادن استفاده می شود.

I could say if you have any suggestions for improving this YouTube channel, I'm all ears.

می توانم بگویم اگر پیشنهادی برای بهبود این کانال یوتیوب دارید، من همه گوشم.

I'm open and willing to listen to your suggestions.

من باز هستم و مایل به گوش دادن به پیشنهادات شما هستم.

And that is 100% true.

و این 100% درست است.

So please share your suggestions in the comments.

پس لطفا پیشنهادات خود را در نظرات به اشتراک بگذارید. من

I'm all ears.

سراپا گوشم.

Next, let's take a step back.

بعد، بیایید یک قدم به عقب برگردیم.

This is when you pause to review a situation or decision.

این زمانی است که برای بررسی یک موقعیت یا تصمیم مکث می کنید.

Our marketing campaign didn't work.

کمپین بازاریابی ما کارساز نبود.

Let's take a step back.

بیایید یک قدم به عقب برگردیم.

Let's pause what we're doing, working on the marketing campaign to review it to make sure

بیایید کاری را که انجام می‌دهیم متوقف کنیم و روی کمپین بازاریابی کار کنیم تا آن را بررسی کنیم تا مطمئن شویم

it is the right strategy.

استراتژی درستی است.

Let's take a step back.

بیایید یک قدم به عقب برگردیم.

Notice this is also in the imperative for instructions or suggestions.

توجه داشته باشید که این امر برای دستورالعمل ها یا پیشنهادات نیز ضروری است.

This is a great one.

این یکی عالی است.

I beg to differ.

من با شما موافق نیستم.

I beg to differ.

من با شما موافق نیستم.

Use this when you disagree with someone's opinion or statement.

هنگامی که با نظر یا اظهارات کسی مخالف هستید از این استفاده کنید .

Your coworker could say the marketing campaign didn't work because we didn't think outside

همکار شما می تواند بگوید که کمپین بازاریابی کارساز نبود، زیرا ما خارج از چارچوب فکر نمی کردیم

the box.

.

You could say I beg to differ, which means I don't agree.

می‌توانید بگویید من التماس می‌کنم متفاوت باشم، یعنی موافق نیستم.

I beg to differ.

من با شما موافق نیستم.

The campaign was great.

کمپین عالی بود

It was our execution that failed.

این اعدام ما بود که شکست خورد.

I beg to differ.

من با شما موافق نیستم.

Next, I'll cut to the chase.

بعد، من به تعقیب و گریز ادامه می دهم.

This is when you say your main point directly, without small talk, without additional details.

این زمانی است که شما مستقیماً، بدون صحبت های کوچک، بدون جزئیات اضافی، نکته اصلی خود را بیان می کنید.

For example, I'll cut to the chase.

به عنوان مثال، من به تعقیب و گریز قطع می کنم.

You're not getting the promotion.

شما ترفیع دریافت نمی کنید از

Notice grammatically the expression is in the future.

نظر دستوری توجه کنید که عبارت در آینده است.

Simple.

ساده.

I will cut to the chase.

من به تعقیب و گریز قطع خواهم کرد.

I'll cut to the chase.

من به تعقیب و گریز قطع می کنم.

Even though the information you're delivering is now, I'll cut to the chase.

حتی با وجود اینکه اطلاعاتی که شما ارائه می‌دهید اکنون است، من به دنبال آن هستم.

You're not getting the promotion.

شما ترفیع دریافت نمی کنید

This is a great one.

این یکی عالی است.

Run it by the team first.

ابتدا توسط تیم اجرا شود.

This is when you share ideas for feedback and approval.

این زمانی است که شما ایده هایی را برای بازخورد و تایید به اشتراک می گذارید.

I think it's a great idea, but you should run it by Frank first.

فکر می کنم ایده خوبی است، اما ابتدا باید آن را توسط فرانک اجرا کنید.

You should share it with Frank to get his feedback and approval.

شما باید آن را با فرانک به اشتراک بگذارید تا بازخورد و تایید او را دریافت کنید.

And why should you do that?

و چرا باید این کار را انجام دهید؟

Because our next phrase, Frank calls the shots.

چون عبارت بعدی ما، فرانک، شات ها را می نامد.

This is to say that someone is in charge.

این به این معنی است که یک نفر مسئول است.

They have the authority to make decisions.

آنها اختیار تصمیم گیری را دارند.

You should run your idea by Frank because he calls the shots.

شما باید ایده خود را توسط فرانک اجرا کنید زیرا او شات ها را صدا می کند.

Notice it's the shots.

توجه کنید این عکس هاست.

It's always plural.

همیشه جمع است.

I called it shots.

اسمش را گذاشتم شلیک

Our next phrase, the balls.

عبارت بعدی ما، توپ ها.

In Frank's court.

در دادگاه فرانک

This is used to say it's someone else's responsibility to make a decision.

این برای گفتن اینکه مسئولیت تصمیم گیری شخص دیگری است استفاده می شود .

In this case, Frank, maybe you're talking to your Co workers and someone asks you should

در این مورد، فرانک، شاید در حال صحبت با کارکنان شرکت خود هستید و کسی از شما می‌پرسد که آیا

we hire Jennifer as our English teacher and you don't want to make that decision so you

جنیفر را به عنوان معلم انگلیسی خود استخدام کنیم و شما نمی‌خواهید چنین تصمیمی بگیرید تا

can say the balls in your court to give responsibility for that decision to someone else.

بتوانید در زمین خود صحبت کنید و مسئولیت آن را به عهده بگیرید. آن تصمیم به شخص دیگری

Remember to conjugate the verb to be because it's the ball is the balls.

به یاد داشته باشید که فعل to را به هم متصل کنید زیرا توپ همان توپ است.

The ball is in your court, the balls in your court.

توپ در زمین شماست، توپ ها در زمین شما. در

Next, we need to nip this in the bud.

مرحله بعد، ما باید این را در جوانه خرد کنیم.

This is an important one because it's when you stop a problem at the early stages before

این موضوع مهمی است زیرا زمانی است که یک مشکل را در مراحل اولیه قبل از اینکه

it becomes permanent or more serious.

دائمی یا جدی‌تر شود متوقف کنید.

Let's say you have a new policy for a dress code, but none of the new employees are following

فرض کنید شما یک خط مشی جدید برای کد لباس دارید ، اما هیچ یک از کارکنان جدید از

the dress code.

کد لباس پیروی نمی کنند.

So that's the problem and you want to stop it in the early stages.

بنابراین مشکل همین است و شما می خواهید آن را در مراحل اولیه متوقف کنید.

You want to nip it in the bud.

شما می خواهید آن را در جوانه نیش بزنید.

Grammatically, the verb is nip, and to conjugate it, it's nip nipped nipped.

از نظر دستوری، فعل nip است و برای صرف آن، nip nipped nipped است.

You need to nip this in the bud.

شما باید این را در جوانه خفه کنید.

This is a great one.

این یکی عالی است. این

It's not my cup of tea.

فنجان چای من نیست.

Do you know this one?

آیا این یکی را می شناسید؟

This is used to say that you dislike something.

این برای گفتن اینکه چیزی را دوست ندارید استفاده می شود.

Public speaking is not my cup of tea, but it's essential for my career.

سخنرانی در جمع فنجان چای من نیست، اما برای حرفه من ضروری است.

And remember, there are two correct contractions.

و به یاد داشته باشید، دو انقباض صحیح وجود دارد.

It isn't.

این نیست.

It's not.

این نیست.

You can use either one.

می توانید از هر کدام استفاده کنید.

They hammered out the agreement.

آنها توافقنامه را منعقد کردند.

This is used to say that something is finalized as a question.

این برای گفتن اینکه چیزی به عنوان یک سوال نهایی شده است استفاده می شود.

Have you hammered out the terms yet?

آیا هنوز شرایط را تعیین کرده اید؟

This is commonly used with agreements, proposals and contracts.

این معمولاً با توافقات، پیشنهادات و قراردادها استفاده می شود.

Freeze 20.

Freeze 20.

We're swamped right now, Doctor Kettner.

ما در حال حاضر باتلاقیم، دکتر کتنر.

We're swamped.

ما باتلاق شده ایم

This is to say, you're really busy.

این به این معنی است که شما واقعاً مشغول هستید.

We've been swamped since Vanessa quit.

از زمانی که ونسا استعفا داد، ما باتلاق شدیم.

The expression is too be swamped.

بیان بیش از حد باتلاق است.

So your verb is to be and then swamped is always in the Ed form.

بنابراین فعل شما to be و سپس swamped همیشه به شکل Ed است.

Next we'll take that into consideration.

بعد ما آن را در نظر خواهیم گرفت.

This is to say you'll consider something.

این بدان معناست که شما چیزی را در نظر خواهید گرفت.

You'll consider someones feedback, suggestion, advice, recommendation.

شما بازخورد، پیشنهاد، توصیه، توصیه دیگران را در نظر خواهید گرفت .

Now because I'm all ears, you shared a suggestion with me.

حالا چون من همه گوش هستم، پیشنهادی را با من در میان گذاشتید.

You said Jennifer, I think you should upload videos three times per day.

گفتی جنیفر، فکر می کنم باید روزی سه بار ویدیو آپلود کنی.

I could say thanks for your suggestion.

می توانم بگویم از پیشنهاد شما تشکر می کنم.

I'll take that into consideration.

من آن را در نظر خواهم گرفت.

Next, we need to think long term.

بعد، باید درازمدت فکر کنیم.

This is used to emphasize the importance of considering future implications and considerations.

این برای تأکید بر اهمیت در نظر گرفتن مفاهیم و ملاحظات آینده استفاده می شود.

I could say publishing videos three times per day would help my students, but I need

می توانم بگویم انتشار سه بار در روز ویدیو به دانش آموزانم کمک می کند، اما باید

to think long term.

درازمدت فکر کنم.

Is that sustainable?

آیا این پایدار است؟

For me, all become very swamped very quickly.

برای من، همه خیلی سریع باتلاق می شوند.

Nice.

خوب.

Sorry, I'm tied up.

متاسفم، من در بند هستم.

This means you're busy and therefore unavailable.

این بدان معنی است که شما مشغول هستید و بنابراین در دسترس نیستید.

You could say I wish I could help you, but I'm tied up.

می تونی بگی ای کاش می تونستم کمکت کنم، اما من بند اومدم.

I'm already busy with something else and therefore unavailable.

من قبلاً مشغول چیز دیگری هستم و بنابراین در دسترس نیستم.

Now you can specify the something and use the preposition with.

حالا می توانید چیزی را مشخص کنید و از حرف اضافه با استفاده کنید.

I'm tied up with the budget phrase 24.

من با عبارت بودجه 24 گره خورده ام

Let's put our heads together.

بیا سرمان را جمع کنیم.

This is used to suggest the need for collaboration, brainstorming or more than one opinion because

این برای نشان دادن نیاز به همکاری، طوفان فکری یا بیش از یک نظر استفاده می شود زیرا

the opinion is in your head and if you put heads together then you have more than one

نظر در ذهن شماست و اگر سرها را کنار هم قرار دهید، بیش از یک

opinion.

نظر دارید.

If we put our heads together, I know we can nip this in the bud and finally freeze 25.

اگر سرمان را کنار هم بگذاریم، می‌دانم که می‌توانیم این را در غنچه‌ها قطع کنیم و در نهایت 25 را متوقف کنیم.

To play devil's advocate, this is when you consider opposing viewpoints when making a

برای بازی در نقش مدافع شیطان، این زمانی است که هنگام تصمیم‌گیری، دیدگاه‌های مخالف را در نظر می‌گیریم

decision.

.

I could say I think 3 videos per day is too much for me to handle, but let's play devil's

می توانم بگویم فکر می کنم 3 ویدیو در روز برای من خیلی زیاد است، اما بیایید مدافع شیطان بازی کنیم

advocate.

.

So now I'm going to think about publishing 3 videos per day and think about what that

بنابراین اکنون به انتشار 3 ویدیو در روز فکر می‌کنم و به این فکر می‌کنم که چه چیزی طول می‌کشد،

would take, what my day would be like, just to see if it's possible and that will help

روزم چگونه خواهد بود، فقط برای اینکه ببینم آیا امکان‌پذیر است و این به

me make my decision.

من در تصمیم‌گیری کمک می‌کند. آیا از

Are you enjoying this lesson?

این درس لذت می برید؟

If you are, then I want to tell you about the Finely Fluent Academy.

اگر هستید، پس من می خواهم در مورد آکادمی Finely Fluent به شما بگویم.

This is my premium training program where we study native English speakers from TV,

این برنامه آموزشی ممتاز من است که در آن افراد انگلیسی بومی را از تلویزیون،

the movies, YouTube, and the news so you can improve your listening skills of fast English,

فیلم‌ها، یوتیوب و اخبار مطالعه می‌کنیم تا بتوانید مهارت‌های شنیداری خود را در زبان انگلیسی سریع بهبود ببخشید،

expand your vocabulary with natural expressions, and learn advanced grammar easily.

دایره لغات خود را با عبارات طبیعی گسترش دهید و گرامر پیشرفته را به راحتی یاد بگیرید.

Plus, you'll have me as your personal coach.

به علاوه، شما مرا به عنوان مربی شخصی خود خواهید داشت. برای کسب اطلاعات بیشتر

You can look in the description for the link to learn more, or you can go to my website

می توانید در توضیحات به دنبال لینک بگردید یا می توانید به وب سایت من بروید

and click on Finally Fluent Academy.

و بر روی آکادمی Fluent Fluent کلیک کنید.

Now let's continue with our lesson.

حالا بیایید به درس خود ادامه دهیم.

Now you're going to learn 50 common phrases that I use every day in my natural speech.

اکنون می خواهید 50 عبارت رایجی را که من هر روز در گفتار طبیعی خود استفاده می کنم، یاد بگیرید.

So adding these to your vocabulary will help you sound very fluent and natural.

بنابراین افزودن این موارد به دایره لغات خود به شما کمک می کند بسیار روان و طبیعی به نظر برسید.

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

First, let's start with some greetings that you must know to understand native speakers

ابتدا، اجازه دهید با چند سلام شروع کنیم که برای درک زبان مادری

and to sound natural yourself.

و طبیعی به نظر رسیدن باید آنها را بدانید.

How's it going?

اوضاع چطوره؟

How's it going?

اوضاع چطوره؟

How's it going?

اوضاع چطوره؟

This is how a native speaker will say, how are you to a friend, a colleague, a family

اینگونه است که یک زبان مادری به یک دوست، یک همکار، یکی از اعضای خانواده می گوید چطور هستید

member.

.

How's it going?

اوضاع چطوره؟

And if two people haven't seen each other for a longer period of time, you can add on.

و اگر دو نفر برای مدت طولانی تری همدیگر را ندیده اند، می توانید اضافه کنید.

How's it going?

اوضاع چطوره؟ کم

Long time no see.

پیدایید. کم

Long time no see.

پیدایید.

You can reverse them.

می توانید آنها را معکوس کنید. کم

Long time no see.

پیدایید.

How's it going?

اوضاع چطوره؟ کم

Long time no see.

پیدایید. در

Here is one that native speakers love, but it confuses students.

اینجا یکی از زبان های بومی دوست دارد، اما دانش آموزان را گیج می کند.

What have you been up to lately or recently?

اخیراً یا اخیراً چه کاری انجام داده اید؟

This is in the present perfect.

این در زمان حال کامل است.

What have you been up to?

چه کار کرده ای؟

Up to just means doing.

تا فقط به معنای انجام دادن است.

What have you been up to lately or recently?

اخیراً یا اخیراً چه کاری انجام داده اید؟

And you can use all of these together.

و می توانید از همه اینها با هم استفاده کنید.

How's it going?

اوضاع چطوره؟ کم

Long time no see.

پیدایید.

What have you been up to lately?

اخیرا چه کارهایی انجام دادی؟

You will sound so natural.

شما بسیار طبیعی به نظر خواهید رسید.

Now let's talk about how to answer these greetings.

حال بیایید در مورد نحوه پاسخگویی به این احوالپرسی صحبت کنیم.

How's it going?

اوضاع چطوره؟

It's going.

قرار است که.

And then your adjective.

و سپس صفت شما.

It's going great.

عالی پیش میره کم

Long time no see.

پیدایید.

You can confirm this by saying I know too long.

شما می توانید این را با گفتن من خیلی طولانی می دانم تأیید کنید.

I know it's been a long time since we last saw each other.

میدونم از آخرین باری که همو دیدیم خیلی گذشته.

I know too long.

من خیلی طولانی می دانم.

It's been too long now.

الان خیلی وقته

Although what have you been up to lately?

اگرچه اخیراً چه کاری انجام داده اید؟

Recently is a long question.

اخیراً یک سؤال طولانی است.

Generally, native speakers will answer by saying not too much, not too much.

به طور کلی، زبان مادری با گفتن نه خیلی زیاد، نه زیاد پاسخ می دهند.

And then for all of these you can add on and you and you to get the reply from the person

و سپس برای همه اینها می توانید اضافه کنید و شما و شما پاسخ را از شخصی که با او

you're talking to.

صحبت می کنید دریافت کنید.

Now let's talk about how to say thank you like a native speaker.

حالا بیایید در مورد نحوه تشکر از شما مانند یک زبان مادری صحبت کنیم.

Thanks so much.

خیلی ممنون.

Now notice instead of thank you, I'm saying thanks you need that S it is required grammatically.

حالا به جای تشکر توجه کنید، من می گویم متشکرم شما نیاز دارید که S از نظر گرامری لازم است.

Thanks so much.

خیلی ممنون.

Thanks a million thanks a bunch.

یک میلیون متشکرم یک دسته ممنون.

These are simply alternative ways to say thank you very much.

اینها به سادگی روش های جایگزین برای تشکر بسیار هستند. بسیار

Thanks a bunch.

ممنون.

Two of my favorite ways to say thank you are simply by saying you're the best, you're the

دو روش مورد علاقه من برای تشکر کردن این است که بگویم شما بهترین هستید، شما

best.

بهترین هستید.

I also say you rock, you rock, you rock.

من هم می گویم تو راک، تو راک، تو راک.

So if you want to sound very natural, you can use those two.

بنابراین اگر می خواهید بسیار طبیعی به نظر برسید، می توانید از این دو استفاده کنید.

You could also say I really appreciate it.

شما همچنین می توانید بگویید من واقعا از آن قدردانی می کنم.

Or you could say that's so nice of you, that's so kind of you you can use nice or kind, it

یا می توانید بگویید که این خیلی خوب است، آنقدر مهربان است که می توانید از خوب یا مهربان استفاده کنید،

doesn't matter.

مهم نیست.

So if you're enjoying this video, why don't you show appreciation right now?

بنابراین اگر از این ویدیو لذت می برید، چرا در حال حاضر قدردانی نمی کنید؟ از

Use one of these expressions, whichever one is your favorite, and put it in the comments.

یکی از این عبارات هر کدام که مورد پسند شماست استفاده کنید و در نظرات قرار دهید. با

Thanks a bunch, Jennifer, you rock.

تشکر از جنیفر، شما راک.

Jennifer, you're the best.

جنیفر، تو بهترینی

Jennifer, put that in the comments.

جنیفر، آن را در نظرات قرار دهید.

To show appreciation for this video and to sound very natural, how about to say you're

برای نشان دادن قدردانی از این ویدیو و به نظر رسیدن بسیار طبیعی، چگونه می‌گوییم

welcome?

خوش آمدید؟

My favorite, and one that's very common is simply no worries, no worries, no worries

مورد علاقه من، و یکی که بسیار رایج است، به سادگی بدون نگرانی، بدون نگرانی، بدون نگرانی است

at all.

. جای

No worries.

نگرانی نیست

You could say happy to help or My pleasure or you could say anytime notice it's one word,

شما می توانید بگویید خوشحالم برای کمک کردن یا من لذت دارم یا می توانید هر زمان که متوجه شوید این یک کلمه است،

anytime, anytime, anytime.

هر زمان، هر زمان، هر زمان.

And I will reply back to your comment saying thank you with one of these natural expressions

و من با یکی از این عبارات طبیعی که

saying you're welcome in a very natural way.

به روشی بسیار طبیعی می گوید از شما خوش آمدید، به نظر شما پاسخ می دهم و تشکر می کنم.

Now when it's time to say bye, you can say take care, take care, take care.

حالا که وقت خداحافظی است، می توانید بگویید مراقب، مراقب، مراقب باش.

If someone is getting into a vehicle you can say drive safe or drive safely, drive safe.

اگر شخصی سوار یک وسیله نقلیه می شود، می توانید بگویید ایمن رانندگی کنید یا ایمن رانندگی کنید، ایمن رانندگی کنید.

Now technically, grammatically you need the adverb which is safely, but native speakers

اکنون از نظر فنی، از نظر دستوری به قید امن نیاز دارید، اما گویشوران بومی

use drive safe more than drive safely.

بیش از رانندگی ایمن از drive safe استفاده می کنند.

So you will absolutely hear both.

بنابراین شما قطعا هر دو را خواهید شنید.

Drive safe, drive safely.

ایمن رانندگی کنید، ایمن رانندگی کنید.

You can say talk soon, talk soon or see you soon.

می توانید بگویید زود صحبت کنید، زود صحبت کنید یا به زودی می بینمت.

See you soon now.

اکنون به زودی می بینمت.

Let's say someone offers you something like a drink or a piece of cake, but you want to

فرض کنید کسی چیزی مانند نوشیدنی یا یک تکه کیک به شما پیشنهاد می دهد، اما شما می خواهید

say no.

بگویید نه.

You want to decline it, but you want to do it politely.

شما می خواهید آن را رد کنید، اما می خواهید آن را مودبانه انجام دهید.

You can say I'm good, I'm good, but thanks anyway.

می توانید بگویید من خوبم، من خوبم، اما به هر حال ممنون.

It's nice to add appreciation.

این خوب است که قدردانی را اضافه کنید.

I'm good, but thanks anyway.

من خوبم ولی به هر حال ممنون

Nothing's I'm good.

هیچی نیست من خوبم

None for me but thanks anyway.

هیچی برای من اما به هر حال ممنون.

I'll pass I'll pass but thanks I'll pass so definitely add on that but thanks or but thinks

من می گذرم من می گذرم اما ممنون می گذرم پس قطعاً به آن اضافه خواهم کرد اما ممنون یا اما به هر حال فکر می کنم

anyway to sound very polite when you're requesting help you can say can you give me a hand give

بسیار مودبانه به نظر می رسد وقتی درخواست کمک می کنید می توانید بگویید می توانید یک دست بدهید به

me a hand give me a hand you can say.

من یک دست بدهید دستی که می توانید بگویید

Do you mind?

اشکالی نداره؟

And then you need a jaron verb.

و سپس به یک فعل jaron نیاز دارید.

Do you mind helping me?

مشکلی داری به من کمک کنی؟ به

Helping me out?

من کمک می کند؟

Native speakers like to turn help into a phrasal verb, help out.

سخنرانان بومی دوست دارند کمک را به یک فعل عبارتی تبدیل کنند ، کمک کن.

Do you mind helping me out?

مشکلی داری به من کمک کنی؟

One I use a lot is Got a sack.

یکی که من زیاد استفاده می کنم Got a Sack است.

Got a sack?

گونی دارید؟

Sack is short per second, which represents a small amount of time that you can make available

Sack در هر ثانیه کوتاه است، که نشان دهنده زمان کمی است که می توانید

for me.

برای من در دسترس قرار دهید.

Got a sack?

گونی دارید؟

You got a sack, so let me try these expressions with you.

تو یک گونی گرفتی، پس بگذار این عبارات را با تو امتحان کنم.

Got a SEC?

SEC دارید؟ آیا

Do you mind helping me out by liking this video, sharing it with your friends, and subscribing?

با لایک کردن این ویدیو، اشتراک گذاری آن با دوستان خود و مشترک شدن به من کمک نمی کنید؟

It would really help me out.

این واقعا به من کمک می کند.

Now if you're offering help to someone else, you can say need a hand, but notice you do

حالا اگر به شخص دیگری کمک می‌کنید، می‌توانید بگویید به یک دست نیاز دارید، اما توجه کنید که

the rising intonation to make it sound like a question.

آهنگ بالا رفتنی را انجام می‌دهید تا مثل یک سؤال به نظر برسد. به

Need a hand?

یک دست نیاز دارید؟ به

Need a hand?

یک دست نیاز دارید؟

Or you can say it as a statement and you can say, I can give you a hand with that and then

یا می توانید آن را به عنوان یک بیانیه بگویید و می توانید بگویید، من می توانم با آن به شما دست بدهم و سپس

you can give them a hand.

می توانید به آنها دست بدهید.

You can help them out or as a statement.

شما می توانید به آنها کمک کنید یا به عنوان یک بیانیه.

You can say, let me help you with that, let me help with you with that.

شما می توانید بگویید، اجازه دهید من در آن به شما کمک کنم، اجازه دهید من در آن به شما کمک کنم.

And then you can pick up that heavy box and help your friend out.

و سپس می توانید آن جعبه سنگین را بردارید و به دوست خود کمک کنید تا بیرون بیاید.

Let me help you with that.

اجازه بدهید در این مورد به شما کمک کنم. امروز

It's Friday, so let's talk about the weekend.

جمعه است، پس بیایید در مورد آخر هفته صحبت کنیم.

You can ask someone what are you up to this weekend?

می توانید از کسی بپرسید که این آخر هفته چه کاره اید؟

Again, notice that up to at the beginning.

باز هم توجه کنید که تا در ابتدا.

What have you been up to lately or recently?

اخیراً یا اخیراً چه کاری انجام داده اید؟

And now I'm asking you what are you up to this weekend?

و حالا من از شما می پرسم این آخر هفته چه کاره اید؟

So what are you up to this weekend?

پس این آخر هفته چه کاره ای؟

It's very common to ask any plans this weekend and again rising intonation to show it's a

بسیار معمول است که در این آخر هفته از هر طرحی بپرسید و دوباره با صدای بلند بالا نشان دهید که یک

question.

سوال است.

So do you have any plans this weekend?

پس آیا برای این آخر هفته برنامه ای دارید؟

I love the expression on the go.

من عاشق بیان در حال حرکت هستم.

Anything on the go this weekend?

این آخر هفته چیزی در حرکت هستید؟

It's simply an alternative to plans.

این به سادگی یک جایگزین برای برنامه ها است.

Now if you want to arrange social plans, you can ask are you free?

حالا اگر می خواهید برنامه های اجتماعی ترتیب دهید، می توانید بپرسید که آیا آزاد هستید؟

Are you free on Saturday?

شنبه آزاد هستی؟

You can make a statement and say we should hang out soon.

شما می توانید بیانیه ای بدهید و بگویید ما باید به زودی با هم باشیم.

We should hang out soon.

ما باید به زودی با هم باشیم

Hang out is when you interact with someone socially.

پاتوق زمانی است که شما با کسی ارتباط اجتماعی برقرار می کنید .

We should hang out soon.

ما باید به زودی با هم باشیم

Native speakers love using the verb grab.

بومی زبانان عاشق استفاده از فعل grab هستند.

Do you want to grab coffee?

آیا می خواهید قهوه بخورید؟

Grab dinner.

شام بخور

Do you want to grab dinner sometime?

میخوای یه وقت شام بخوری؟

And then you can add your time reference tonight.

و سپس می توانید مرجع زمان خود را امشب اضافه کنید.

Do you want to grab coffee tonight?

میخوای امشب قهوه بخوری؟

Now, if you're arranging a business meeting you can still use Are you free?

اکنون، اگر در حال ترتیب دادن یک جلسه کاری هستید، همچنان می‌توانید از آیا شما آزاد هستید؟

You might add the verb to meet.

ممکن است فعل ملاقات را اضافه کنید.

Are you free to meet and then a specific time?

آیا برای ملاقات آزاد هستید و سپس یک زمان خاص؟

Because a meeting takes place at a very specific time on Thursday at 2:00 PM.

زیرا جلسه ای در ساعت 14 روز پنجشنبه در ساعت 14 برگزار می شود.

You could say I'm available on Thursday at 2:00 PM and then ask, does that work?

می توانید بگویید من پنجشنبه ساعت 2 بعد از ظهر در دسترس هستم و سپس بپرسید آیا این کار جواب می دهد؟

Does that work for you?

آیا این برای شما کار می کند؟

Or you could ask what works best for you?

یا می توانید بپرسید چه چیزی برای شما بهتر است؟

What works best for you?

چی برای تو بهتره؟

Well, whatever works best for you, Bill.

خوب، هر چیزی که برای شما بهتر است، بیل.

Now let's say you want to ask for clarification.

حالا فرض کنید می‌خواهید توضیح بخواهید.

You could say sorry, I didn't catch that.

می توان گفت متاسفم، متوجه نشدم.

I didn't catch that, sorry, I didn't catch that, sorry, what does X mean?

من متوجه نشدم، ببخشید، متوجه نشدم، ببخشید، X به چه معناست؟

And then X is whatever the word is that you don't understand or you could clarify by saying

و سپس X هر کلمه ای است که شما نمی فهمید یا می توانید با گفتن متاسفم توضیح دهید،

sorry, what do you mean by X?

منظور شما از X چیست؟

If you're having trouble understanding someone, you need to be honest.

اگر در درک کسی مشکل دارید، باید صادق باشید. می

You can say could you speak up a little?

توانید بگویید می توانید کمی صحبت کنید؟

Speak up means speak louder.

صحبت کردن یعنی بلندتر صحبت کنید.

Could you speak up a little?

ممکن است کمی صحبت کنید؟

I'm having trouble hearing you.

من در شنیدن شما مشکل دارم

Could you speak up, please?

می توانید صحبت کنید، لطفا؟

If they're speaking too quickly, you can say could you slow down a little?

اگر آنها خیلی سریع صحبت می کنند، می توانید بگویید آیا می توانید کمی سرعت خود را کاهش دهید؟

I'm having difficulty understanding you.

من در درک شما مشکل دارم

Oh, slow down, slow down, slow down.

آه، آهسته، آهسته، آهسته.

Now let's say you want to confirm understanding of either something you've said or something

حالا فرض کنید می‌خواهید درک چیزی را که گفته‌اید یا چیزی که

the other person has said.

طرف مقابل گفته است تأیید کنید.

You can say, do you know what I mean?

می تونی بگی، می دونی منظورم چیه؟

So you explain something and then say, do you know what I mean?

بنابراین شما چیزی را توضیح می دهید و سپس می گویید، می دانید منظورم چیست؟

You know what I mean?

شما می دانید منظورم چیست؟

No, I know what you mean.

نه، می دانم منظور شما چیست.

Does that make sense to you?

آیا این برای شما منطقی است؟

Does that make sense?

فرقی میکنه؟

Or you can simply shorten that and say make sense with a rising intonation.

یا می‌توانید به سادگی آن را کوتاه کنید و با لحنی افزایش‌یافته بگویید معنا پیدا کنید.

These two you need to put in your vocabulary.

این دو را باید در دایره لغات خود قرار دهید. به نظر

Does that sound good to you?

شما خوب است؟ به نظر

Does that sound good to you?

شما خوب است؟

And then native speakers will often shorten that just to sound good.

و سپس سخنرانان بومی اغلب آن را کوتاه می کنند تا خوب به نظر برسند.

With a rising intonation, sound good sounds great.

با صدای بلند، صدای خوب عالی به نظر می رسد.

There's one idiom you could use, and that's to be on the same page.

یک اصطلاح وجود دارد که می‌توانید استفاده کنید، و آن قرار گرفتن در همان صفحه است.

So you could say are we on the same page and this is used to say that you agree or that

بنابراین می توانید بگویید آیا ما در یک صفحه هستیم و از این برای گفتن اینکه شما موافق هستید یا

you have a shared understanding.

درک مشترکی دارید استفاده می شود.

For example, I could say J Force English is a great resource to help you become fluent.

به عنوان مثال، می توانم بگویم J Force English منبع خوبی است که به شما کمک می کند مسلط شوید. آیا

Are we on the same page?

ما در یک صفحه هستیم؟

Do you agree?

موافقید؟ آیا

Do we have a shared understanding now?

اکنون تفاهم مشترکی داریم؟

If you do agree, you can say we're on the same page.

اگر موافق هستید، می توانید بگویید که ما در یک صفحه هستیم.

We're on the same page, Jennifer, So put that in the comments to show that you agree we're

ما در یک صفحه هستیم، جنیفر، بنابراین آن را در نظرات قرار دهید تا نشان دهید که موافق هستید ما

on the same page.

در یک صفحه هستیم.

We're 100% on the same page.

ما 100٪ در یک صفحه هستیم. آیا

Did you like this lesson?

این درس را دوست داشتید؟

Do you want me to teach you more natural phrases?

آیا می خواهید عبارات طبیعی بیشتری را به شما آموزش دهم؟

If you do, then put more phrases, more phrases, more phrases in the comments below.

اگر این کار را کردید، عبارات بیشتر، عبارات بیشتر، عبارات بیشتر را در نظرات زیر قرار دهید.

And of course, make sure you like this video, share it with your friends and subscribe so

و البته، مطمئن شوید که این ویدیو را دوست دارید، آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید و سابسکرایب کنید تا

you're notified every time I post a new lesson.

هر بار که یک درس جدید ارسال می کنم به شما اطلاع داده شود.

And you can get this free speaking guide where I share 6 tips on how to speak English fluently

و شما می توانید این راهنمای مکالمه رایگان را دریافت کنید که در آن من 6 نکته را در مورد نحوه صحبت کردن به زبان انگلیسی روان

and confidently.

و مطمئن به اشتراک می گذارم.

You can click here to download it or look for the link in the description.

برای دانلود آن می توانید اینجا کلیک کنید یا لینک آن را در توضیحات جستجو کنید.

And you can keep improving your English with this lesson right now.

و شما می توانید همین الان با این درس به بهبود زبان انگلیسی خود ادامه دهید .