1 Hour To Improve Your Fluency | Improve Your Pronunciation | Learn Vocabulary

Welcome to this one hour English lesson today, you're going to learn English with the news.

امروز به این درس انگلیسی یک ساعته خوش آمدید، شما قصد دارید انگلیسی را با اخبار یاد بگیرید.

We're going to read two different news articles together so you can learn a lot of advanced

ما قصد داریم دو مقاله خبری مختلف را با هم بخوانیم تا بتوانید

vocabulary, complex, grammar and correct pronunciation. Let's get started. I'm sure you recognize

لغات پیشرفته، پیچیده، دستور زبان و تلفظ صحیح زیادی را یاد بگیرید. بیا شروع کنیم. من مطمئن هستم که شما

Prince Harry and you may know that he just released a memoir called spare. That's what

شاهزاده هری را می شناسید و ممکن است بدانید که او به تازگی خاطراتی به نام یدکی منتشر کرده است. این چیزی است که

we're talking about today, and I'm sure that's what

ما امروز در مورد آن صحبت می کنیم، و من مطمئن هستم که این همان چیزی است که

Many people around the world are talking about right now. So let's read the headline. Prince

بسیاری از مردم در سراسر جهان در حال حاضر در مورد آن صحبت می کنند . پس تیتر را بخوانیم. کتاب

Harry's Memoir spare which captures the ugly side of Royal life hits bookshelves. Now,

یدکی خاطرات شاهزاده هری که جنبه زشت زندگی سلطنتی را به تصویر می کشد در قفسه های کتاب قرار می گیرد. حالا بیایید

let's talk about the title of this Memoir. A memoir is simply a book that talks about

در مورد عنوان این خاطره صحبت کنیم. خاطرات صرفاً کتابی است که در مورد تجربه شما صحبت می کند

your own experience or memories a memoir now. Spare in English is an adjective

یا خاطرات یک خاطره را اکنون به یاد می آورید. Spare در انگلیسی یک صفت

Active. It's an adjective and it means extra or additional that's not in use. So not in

Active است. این یک صفت است و به معنای اضافی یا اضافی است که استفاده نمی شود. بنابراین در حال

use. So that means that's available. That's not a news that's available. For example,

استفاده نیست. بنابراین این بدان معنی است که در دسترس است. این خبری نیست که در دسترس باشد. مثلا

I could say, do you have an umbrella?

میتونم بگم چتر داری؟

Now, if I wanted to be more specific, I could say, do you have a spare umbrella? Remember

حالا اگه بخوام دقیق تر بگم می تونم بگم چتر یدکی داری؟ به

as an adjective, it comes before the noun and it just lets you know that I don't want

عنوان یک صفت به یاد داشته باشید، قبل از اسم می آید و فقط به شما می گوید که

your

umbrella if you're

اگر از آن استفاده می کنید، چتر شما را نمی خواهم

using it. I want an additional umbrella that you're not using.

. من یک چتر اضافی می خواهم که شما از آن استفاده نمی کنید.

So you might say, do you, do you have a spare pain if you're in a class and you're taking

بنابراین ممکن است بگویید، آیا اگر در کلاس هستید و در حال

notes or you want to take notes and you don't have a pen, you could turn to someone and

یادداشت برداری هستید یا می خواهید یادداشت برداری کنید و خودکار ندارید، آیا درد اضافی دارید، می توانید به یک نفر برگردید و

say do you have a spare pain? So I would guess that's pair in this contact. Is referring

بگویید انجام دهید. شما یک درد اضافی دارید؟ بنابراین من حدس می زنم که این جفت در این تماس است.

to the fact that he is like the extra member of the royal family not in use because

به این واقعیت اشاره می کند که او مانند یکی از اعضای اضافی خانواده سلطنتی است که استفاده نمی شود زیرا به هیچ وجه نمی

Cuz there's no way he's ever going to become king because his older brother. William is

تواند پادشاه شود زیرا برادر بزرگترش است. ویلیام

going to be king, so he's like the spare. That's what I would guess. I don't know if

قرار است پادشاه شود، بنابراین او مانند یدک است. این چیزی است که من حدس می زنم. نمی دانم

that's true or not. Now let's talk about this hits bookshelves hits bookshelves. So hit

این درست است یا نه. حالا بیایید در مورد این بازدید قفسه کتاب بازدید قفسه کتاب صحبت کنیم. بنابراین ضربه

is our verb to hit. It's being used in a different way, of course. Because hit is this, that's

فعل ما ضربه زدن است. البته به روش دیگری استفاده می شود . از آنجا که ضربه این است، این

the verb to hit, but to

فعل ضربه زدن است، اما به

It a bookshelf. When a product hits a location, it simply means to become available to become

آن یک قفسه کتاب است. هنگامی که یک محصول به یک مکان می رسد، به سادگی به معنای در دسترس شدن برای در

available, so I'll write that out because it's used in the context of when a product

دسترس قرار گرفتن است، بنابراین من آن را می نویسم زیرا در شرایطی استفاده می شود که وقتی یک محصول به

hits a location, it becomes available. So you might, as let's say, a new iPhone was

یک مکان می رسد، در دسترس می شود. بنابراین، ممکن است، همانطور که فرض کنید، یک آیفون جدید

released or is going to be released, you might ask

منتشر شد یا قرار است عرضه شود، ممکن است بپرسید

When does the new iPhone? Hit the

آیفون جدید کی می‌شود؟ به

store,

فروشگاه بروید، به

hit the shelves, hit the internet because you can buy it online, right movies. When

قفسه ها بروید، به اینترنت ضربه بزنید زیرا می توانید آن را آنلاین، فیلم های مناسب بخرید.

does that new movie? Hit the theaters become available in the theaters. So is very commonly

اون فیلم جدید کی میاد؟ تماشای تئاترها در سالن‌ها در دسترس می‌شوند. بنابراین بسیار رایج

used.

استفاده می شود.

So when does his or his new Memoir became available, hit the bookshelves.

بنابراین، چه زمانی کتاب خاطرات جدید او در دسترس قرار گرفت، به قفسه‌های کتاب بروید.

All right, let's continue on Prince Harry's. Memoir was released Tuesday. This is when

بسیار خب، بیایید به پرنس هری ادامه دهیم. خاطرات سه شنبه منتشر شد. این زمانی است که

it hit bookshelves Tuesday, not only offering right now. When I see this, not only, I know

روز سه شنبه به قفسه های کتاب آمد، نه تنها در حال حاضر ارائه می شود . وقتی این را می بینم، نه تنها، می دانم

that later on in the sentence, they're going to say, but also not only but also because

که بعداً در جمله می گویند، بلکه نه تنها بلکه به این دلیل که

those two go together. So let's find out where they say that not only

این دو با هم هستند. پس بیایید دریابیم که آنها می گویند که نه تنها

Only offering new details on the British, Royal Family's bitter internal Feud after

جزییات جدیدی در مورد بریتانیا، بلکه درگیری های تلخ داخلی خانواده سلطنتی پس از

days of bombshell, Revelations, and promotional interviews. Well, that was quite long actually,

روزها بمباران، افشاگری ها و مصاحبه های تبلیغاتی ارائه می دهند. خوب، این در واقع بسیار طولانی بود،

but also describing. So we use this expression. Not only but also when we want to talk about

اما در عین حال توضیح داد. بنابراین ما از این عبارت استفاده می کنیم. نه تنها، بلکه وقتی می خواهیم در مورد

two different benefits or features or points about one thing, so,

دو مزیت یا ویژگی یا نکته متفاوت در مورد یک چیز صحبت کنیم،

so, you might say,

بنابراین، ممکن است بگویید،

The book not only talks about the royal family, but also

کتاب نه تنها در مورد خانواده سلطنتی صحبت می کند، بلکه

talks

about his relationship with Meghan Markle. His wife, for example, not only, not only,

در مورد رابطه او با مگان مارکل نیز صحبت می کند. برای مثال همسرش نه تنها نه تنها و

and then you have your claws, but also and then you have your second Clause your second

سپس شما پنجه های خود را دارید، بلکه و سپس شما بند دوم خود را نقطه دوم خود دارید

point. So

. بنابراین

Oh, that's a very Advanced structure. It's a nice structures. You can practice using

اوه، این یک ساختار بسیار پیشرفته است. این سازه های خوبی است. شما می توانید با استفاده از

that in your own. We use this a lot in written English but you can absolutely use it in spoken

آن در خودتان تمرین کنید. ما از این در زبان انگلیسی نوشتاری زیاد استفاده می‌کنیم، اما شما می‌توانید در انگلیسی گفتاری نیز از آن استفاده کنید

English as well. So, we have not only but also let's also look at this bitter. Bitter.

. بنابراین، ما نه تنها، بلکه اجازه دهید به این تلخ نیز نگاه کنیم. تلخ.

Bitter. Bitter is an adjective. When someone is bitter, they're angry or upset.

تلخ. تلخ صفت است. وقتی کسی تلخ است، عصبانی یا ناراحت است.

That about something that they just can't forget about. So let's say last week or two

این در مورد چیزی است که آنها نمی توانند فراموش کنند. بنابراین فرض کنید هفته گذشته یا دو

weeks ago, a friend didn't invite you to their party. So you're angry and upset. You were

هفته پیش، یکی از دوستان شما را به مهمانی خود دعوت نکرده است . بنابراین شما عصبانی و ناراحت هستید. شما

angry and upset at the time. But two weeks later, you're still angry and upset. So the

در آن زمان عصبانی و ناراحت بودید. اما دو هفته بعد، شما همچنان عصبانی و ناراحت هستید. بنابراین

anger and the feelings of being upset have lasted because of that event.

عصبانیت و احساس ناراحتی به دلیل آن اتفاق ادامه یافته است.

That's when you would say she's bitter, she's been angry and upset for a long time angry.

آن وقت است که می گویید او تلخ است، او برای مدت طولانی عصبانی و ناراحت بوده است.

I'm said, about a past event, I'll say, and you're still angry and upset now, so the family's

من می گویم، در مورد یک رویداد گذشته، من می گویم، و شما هنوز عصبانی و ناراحت هستید، بنابراین دشمنی تلخ خانواده،

bitter

Feud,

a feud is a fight, it's another way of saying fight their Feud.

دشمنی یک دعوا است، این یک راه دیگر برای گفتن با دشمنی آنها است.

I do hear this quite a lot in the media to describe when two people are fighting. It

من این را خیلی در رسانه ها می شنوم تا وقتی دو نفر با هم دعوا می کنند توصیف کنم. این می

could be a family, it could be within a company, it could be friends celebrities. I often hear

تواند یک خانواده باشد، می تواند در یک شرکت باشد، می تواند دوستان مشهور باشد. من اغلب می شنوم که

them described it as a feud in the media. But honestly in in my own speech in speech

آنها آن را به عنوان یک دشمنی در رسانه ها توصیف می کنند. اما صادقانه بگویم در سخنرانی خودم در

with my friends movies, I don't hear that a lot is I hear it more specifically in the

فیلم‌های دوستانم، نمی‌شنوم که خیلی آن را به طور خاص در

media in everyday context. We just say

رسانه‌ها در زمینه روزمره می‌شنوم. ما فقط می گوییم با

Fight the families. Bitter internal fight.

خانواده ها مبارزه کنید. دعوای داخلی تلخ

After days of bombshell Revelations. Now a bombshell is a announcement that has a really

پس از روزها افشاگری های بمب. در حال حاضر یک بمب اعلامیه ای است که

big impact because a bomb, imagine a bomb, right? So imagine you deliver news to someone

تأثیر بسیار زیادی دارد زیرا یک بمب، یک بمب را تصور کنید، درست است؟ بنابراین تصور کنید که اخبار را به کسی تحویل می‌دهید

and there's a big impact of that. In this case, a revelation is information that

و این تأثیر زیادی دارد. در این مورد، افشاگری اطلاعاتی است که

Isn't available secret information. And now it is available and by describing it as a

اطلاعات سری در دسترس نیست. و اکنون در دسترس است و با توصیف آن به عنوان یک

bombshell. It had a big impact. So that's a bombshell revelation just information being

بمب. تاثیر زیادی داشت. بنابراین این یک افشاگری انفجاری است، فقط اطلاعاتی که به

shared that has a very big impact. Let's continue on but also describing how he fell headlong

اشتراک گذاشته می شوند و تأثیر بسیار زیادی دارند. بیایید ادامه دهیم، اما همچنین توضیح دهیم که چگونه او

in love with.

با سرسختی عاشق شد.

His future wife, Megan Markle. So this was quite a long paragraph. And then, I summarized

همسر آینده او، مگان مارکل. بنابراین این یک پاراگراف بسیار طولانی بود. و سپس، من

it in this very short paragraph, the media does that they like to use additional adjectives

آن را در این پاراگراف بسیار کوتاه خلاصه کردم، رسانه‌ها این کار را انجام می‌دهند که دوست دارند از صفت‌های اضافی استفاده کنند

to make it sound really important or entertaining when you can say the same thing in a more,

تا وقتی می‌توانید همان چیز را به

simple way. Okay, let's continue on while

روشی ساده‌تر و ساده‌تر بگویید، آن را واقعاً مهم یا سرگرم‌کننده جلوه دهند. خوب، اجازه دهید ادامه دهیم در حالی که

Many of the details from the book titled spare have already been reported, its release at

بسیاری از جزئیات کتاب با عنوان یدکی قبلا گزارش شده است، انتشار آن در

midnight Monday. Local time will allow the public to get their hands on a copy of a memoir

نیمه شب دوشنبه. زمان محلی به مردم اجازه می‌دهد تا نسخه‌ای از خاطرات

filled with glimpses into a rarefied family Riven by disagreement and distrust when you

مملو از نگاه‌های اجمالی به خانواده‌ای کمیاب را که با اختلاف نظر و بی‌اعتمادی دچار مشکل می‌شوند، دریافت کنند

get your hands on something. So notice the sentence structure, our verb is the verb.

. بنابراین به ساختار جمله توجه کنید، فعل ما فعل است.

Get one's hands. The one in this case, is the subject, they so it's there. As the possessive

دست یکی بگیر یکی در این مورد، موضوع است، آنها پس آنجا هستند. به عنوان ضمیر ملکی

pronoun to get one's hands plural, hands on is our preposition. And then something, when

برای گرفتن دست جمع، hands on حرف اضافه ماست. و بعد چیزی، وقتی

you get your hands on something, it just means that you have it. And we usually use this,

چیزی به دستتان می رسد، فقط به این معنی است که آن را دارید. و ما معمولاً از این استفاده می‌کنیم،

when the something might be

زمانی که به

Difficult to to obtain or there's some sort of

دست آوردن چیزی ممکن است دشوار باشد یا به‌دست آوردن نوعی

significance

اهمیت وجود داشته باشد

in obtaining. Let's say there were only ten iPhones that hit the shelves and I was able

. فرض کنید فقط ده آیفون وجود داشت که به قفسه ها رسید و من توانستم

to get my hands on one. I was able to obtain one and that is special or significant because

یکی را به دست بیاورم. من توانستم یکی را به دست بیاورم و این خاص یا قابل توجه است زیرا

there aren't many available. So here's the example, sentence and remember get

تعداد زیادی در دسترس نیست. بنابراین در اینجا مثال، جمله و به یاد داشته باشید گرفتن

his hands. So you need to match the possessive pronoun to the subject. So I put that here

دست او است. بنابراین باید ضمیر ملکی را با فاعل مطابقت دهید. بنابراین من آن را اینجا

for you as well, so you remember one's hands

برای شما نیز قرار دادم، تا دست های یکی را به خاطر بیاورید،

Let's continue on, okay? With glimpses into glimpses into when you Glimpse at something,

ادامه دهیم، باشه؟ با نگاه اجمالی به نگاه اجمالی به زمانی که به چیزی نگاه می کنید،

you look at something quickly and you don't necessarily see the whole thing, you just

به سرعت به چیزی نگاه می کنید و لزوماً کل چیز را نمی بینید، فقط

see a part of it. So let's say I'm driving, I might Glimpse at a billboard a billboard

بخشی از آن را می بینید. بنابراین فرض کنید من در حال رانندگی هستم

is just a poster that you see on a highway. So I'm driving and I

. بنابراین من رانندگی می کنم و

Glimpse at it, I can't stare at it, or look at it for a long time because I'm driving,

به آن نگاه می کنم، نمی توانم به آن خیره شوم، یا برای مدت طولانی به آن نگاه کنم چون در حال رانندگی هستم،

I have to pay attention to the road, so I might Glimpse at it quickly, so to look at

باید به جاده توجه کنم، بنابراین ممکن است سریع به آن نگاه کنم. بنابراین

something quickly, so that let me write that for you. So to glimpse

به سرعت به چیزی نگاه کنم، تا اجازه دهید آن را برای شما بنویسم. بنابراین نگاه اجمالی

To Glimpse at something is to look at something quickly. So, in this context, if we get a

نگاه کردن به چیزی به معنای نگاه کردن سریع به چیزی است . بنابراین، در این زمینه، اگر

glimpse

نگاهی اجمالی

into

به

the royal family, it means we get to look at the royal family but only briefly because

خانواده سلطنتی بیندازیم، به این معنی است که می‌توانیم به خانواده سلطنتی نگاه کنیم، اما فقط به طور خلاصه، زیرا

we only get to see what the Memoir shares with us, right? So that's what it is.

فقط می‌توانیم آنچه را که Memoir با ما به اشتراک می‌گذارد، ببینیم، درست است؟ پس همین است.

Trying to let us know. We get to look at the royal family, but only a little bit, rarefied

سعی می کند به ما اطلاع دهد. ما باید به خانواده سلطنتی نگاه کنیم، اما فقط کمی، rarefied

is an adjective and as an adjective, it means not ordinary. So of course, the royal family

یک صفت است و به عنوان یک صفت، به معنای عادی نیست. بنابراین، البته، خانواده سلطنتی

is not ordinary their extraordinary, their rarefied. So we use this as an adjective to

معمولی نیست، آنها فوق العاده، کمیاب آنها. بنابراین ما از این به عنوان یک صفت برای

describe the family there.

توصیف خانواده در آنجا استفاده می کنیم.

The rarified family. So if there is a company that is quite different from ordinary companies,

خانواده نادر. بنابراین اگر شرکتی وجود دارد که کاملاً با شرکت های معمولی متفاوت است،

you might say it's a rarefied company. For example, I don't think you'll use this adjectives

می توانید بگویید که یک شرکت نادر است. به عنوان مثال، فکر نمی‌کنم زیاد از این صفت‌ها

too much in your vocabulary, but just to understand the article, a rarefied family Riven by disagreement,

در دایره لغات خود استفاده کنید، اما فقط برای درک مقاله، خانواده‌ای نادر Riven by disgreegreement،

Riven by is another way of saying /, because you have your

Riven by راه دیگری برای گفتن / است، زیرا شما

We as a whole, the family is not arguing there together, but if the family is divided Riven

ما را به عنوان یک در مجموع، خانواده در آنجا با هم دعوا نمی کنند ، اما اگر خانواده با ریون تقسیم شود، به

by it means the disagreement caused the family to separate to become divided Riven by. So

این معنی است که اختلاف باعث شده است که خانواده از هم جدا شوند تا ریون از هم جدا شوند. بنابراین

this is another way of seeing / / disagreement.

این یک راه دیگر برای مشاهده / / عدم توافق است.

Let's continue on some Britain's flocked to bookshops overnight to be among the first

بیایید به تعدادی از بریتانیایی ها که یک شبه به کتابفروشی ها هجوم آوردند ادامه دهیم تا جزو اولین کسانی باشیم که

to buy a copy of spare. When you flock to a location it describes, when a large number

یک نسخه یدکی خریداری می کنند. وقتی به مکانی می روید که آن را توصیف می کند، زمانی که تعداد زیادی

of people go to a location generally at or around the same time. So you might say that

از مردم به طور کلی در یک زمان یا در همان زمان به یک مکان می روند . بنابراین ممکن است بگویید که

people flocked to the Apple Store when the new

وقتی آیفون جدید به بازار آمد، مردم به فروشگاه اپل هجوم

IPhone, hit the shells.

آوردند.

When the new iPhone hit the shelves, they flocked to, so a large number of people and

وقتی آیفون جدید وارد قفسه ها شد، آنها به آنجا هجوم آوردند، بنابراین تعداد زیادی از مردم و

they generally went around the same time because the iPhone was released at a specific date

آنها عموماً در یک زمان به آنجا رفتند زیرا آیفون در تاریخ و زمان خاصی عرضه شد

and time and that's when everybody went. So to flock to a large number of people, let's

و آن زمان بود که همه رفتند. بنابراین برای جمع شدن به تعداد زیادی از مردم، اجازه دهید

continue on some of the books. Most eye-catching passages include allegations that Harry's

برخی از کتاب ها را ادامه دهیم. بیشتر قسمت های چشم نواز شامل ادعاهایی است مبنی بر اینکه

brother and heir to the throne

برادر هری و وارث تاج و تخت

Prince William physically attacked him during a dispute that a step mother Camilla. The

شاهزاده ویلیام در جریان اختلافی که یک ناتنی کامیلا به او حمله کرده است.

queen consort leaked private conversations to bolster her reputation and that his father

همسر ملکه برای تقویت شهرت خود و پدرش

King. Charles the Third had pleaded with his sons to not make his final years, a misery

کینگ مکالمات خصوصی را فاش کرد. چارلز سوم از پسرانش التماس کرده بود که سال آخر عمر خود را نگذرانند

with they're arguing. So remember, we learned another word, another word for fighting we

. پس به یاد داشته باشید، ما یک کلمه دیگر یاد گرفتیم، یک کلمه دیگر برای دعوا که

could say, with they're arguing,

می توانیم بگوییم، با آنها در حال دعوا هستند، با

With their fighting, with their feuding, that could

دعوای آنها، با دشمنی آنها، این می تواند

be

another word with their feuding. So I'll leave that there.

کلمه دیگری با دشمنی آنها باشد. بنابراین من آن را همانجا می گذارم.

When something is eye-catching, it means that your eye is drawn to it, so your eye naturally

وقتی چیزی چشم نواز است، به این معنی است که چشم شما به سمت آن کشیده شده است، بنابراین چشم شما به طور طبیعی

goes to it. It is more interesting or it stands out more, it gets your attention. That's eye-catching.

به سمت آن می رود. جالب تر است یا بیشتر برجسته می شود، توجه شما را به خود جلب می کند. این چشم نواز است.

So, the passages passage is just right. Now, we're reading a passage of this article, so

بنابراین، پاساژ درست است. اکنون، ما در حال خواندن بخشی از این مقاله هستیم، بنابراین

it's a piece.

یک قطعه است.

Us of the article article and eye-catching

ما از مقاله مقاله و چشم

is

most interesting Parts passages. Most interesting. Now, it could be another adjective interesting,

نوازترین قسمت ها است. جالب ترین. حالا، این می تواند یک صفت جالب دیگر باشد،

engaging

most entertaining for example, but I'll just say most

برای مثال جذاب ترین و سرگرم کننده ترین، اما من فقط می گویم

interesting.

جالب ترین.

An allegation is when someone accuses someone else, you did this. That's my allegation against

اتهام این است که وقتی شخصی شخص دیگری را متهم می کند ، شما این کار را کردید. این ادعای من علیه

you. So Harry had allegations against

شماست. بنابراین هری اتهاماتی علیه

his

brother William. You did this. That's what he said in the book, so he physically attacked

برادرش ویلیام داشت. تو این کار را کردی این چیزی است که او در کتاب گفته است، بنابراین او را مورد حمله فیزیکی قرار داد

him. So

. بنابراین

physical means that there was violence involved, he touched him. He

به وسیله فیزیکی که خشونت در کار بود، او را لمس کرد. او

Maybe hit him, we don't know. But there's some sort of physical illness. Attacked him

شاید او را زده است، ما نمی دانیم. اما نوعی بیماری جسمی وجود دارد.

during a dispute. Dispute is another word for fight during a fight or an

در جریان اختلاف به او حمله کرد. دعوا کلمه دیگری برای دعوا در هنگام دعوا یا

argument, or again, a feud. We could say, Camilla leaked, when you leak something, it's

مشاجره یا باز هم دعوا است. می‌توانیم بگوییم، کامیلا لو رفت، وقتی چیزی را لو می‌دهی،

when you make it available, but it should not be available. So these private conversations

زمانی است که آن را در دسترس قرار می‌دهی، اما نباید در دسترس باشد. بنابراین، این مکالمات خصوصی

Ossetians their private for a reason, but if you leak them is, when I say, oh, here's

اوستیایی ها به دلایلی خصوصی هستند، اما اگر آنها را فاش کنید، وقتی می گویم اوه، این

the conversation. And I give it to you, but you shouldn't have it. So, that is the verb

گفتگو است. و من آن را به شما می دهم، اما شما نباید آن را داشته باشید. بنابراین، این فعل

to leak. This is a verb. I know it's a verb because it's conjugated in the past simple.

نشت است. این یک فعل است. من می دانم که این یک فعل است زیرا در گذشته ساده صرف شده است.

So to make

بنابراین برای

Information available, when it shouldn't be, because it's private information. It's not

در دسترس قرار دادن اطلاعات، در حالی که نباید باشد، زیرا اطلاعات خصوصی هستند.

supposed to be public.

قرار نیست عمومی باشه

To bolster her reputation bolster in, this sense, is another way of saying to improve

تقویت شهرت او به این معنا، راه دیگری برای گفتن بهبود

to increase, to bolster her reputation to improve improve or increase. But in this case,

برای افزایش، تقویت شهرت او برای بهبود یا افزایش است. اما در این مورد،

it's improved because you don't necessarily increase a reputation, but you can improve

بهبود یافته است، زیرا شما لزوماً شهرت را افزایش نمی دهید، اما می توانید آن را بهبود بخشید

it. A lot of people don't like Camilla, right? She has a negative reputation, she wants to

. بسیاری از مردم کامیلا را دوست ندارند، درست است؟ او شهرت منفی دارد، او می خواهد

improve it to bowl.

آن را به کاسه ارتقا دهد.

Ulster it.

اولستر آن.

Now I think to plead with someone is please don't please don't, that's to plead with someone

حالا فکر می‌کنم التماس کردن با کسی این است که لطفاً لطفاً خواهش نکن، این است که از کسی التماس کنی که

to plead with his sons. Not to make his final years. A misery a misery would be terrible

با پسرانش التماس کند. نه اینکه سال های آخرش را بسازد. یک بدبختی یک بدبختی وحشتناک خواهد بود،

a misery with they're arguing feuding disputing or fighting. Let's continue on the publication

یک بدبختی با این که آنها در حال بحث و جدل هستند، اختلاف نظر یا دعوا. اجازه دهید به انتشار

of such a Frank and revealing account is in near.

چنین حساب فرانک و افشاگری نزدیک است.

Today's event in the centuries-old history of Britain's Royals who has Harry, has pointed

رویداد امروز در تاریخ چند صد ساله سلطنتی بریتانیا که هری را در اختیار دارد، این کتاب را

out double as both a family and National Institution, the book has led to questions over whether

هم به عنوان یک نهاد خانوادگی و هم به عنوان یک نهاد ملی نشان داده است، این کتاب باعث ایجاد سؤالاتی در مورد اینکه آیا

it could deal lasting damage to the monarchy even asking whether its future. Existence

می تواند آسیب پایداری به پادشاهی وارد کند، حتی در مورد اینکه آیا آینده آن وجود دارد یا خیر. وجود در

is now, less certain, okay of Frank and revealing account, Frank is another way of saying honest,

حال حاضر، کمتر قطعی است، از نظر فرانک و روایت آشکار، خوب است، فرانک راه دیگری برای گفتن صادقانه،

an

Honest and revealing just right. This first honest revealing is when you share a lot of

صادقانه و درست است. این اولین افشاگری صادقانه زمانی است که جزئیات زیادی را به اشتراک می گذارید

details. So that comes from the verb to reveal which means to share with details. So to reveal

. بنابراین از فعل آشکار کردن می آید که به معنای به اشتراک گذاشتن با جزئیات است. بنابراین برای فاش

to reveal a lot of details or information to share. Share a lot of details or information.

کردن بسیاری از جزئیات یا اطلاعات برای به اشتراک گذاشتن. جزئیات یا اطلاعات زیادی را به اشتراک بگذارید.

And then Frank means honest, an unprecedented event is an event that doesn't happen very

و سپس فرانک به معنای صادقانه است، یک رویداد بی سابقه رویدادی است که اغلب اتفاق نمی افتد

often. It's never happened. It's unprecedented. Now, unprecedented on its own means that it's

. هرگز اتفاق نیفتاده است بی سابقه است. اکنون، به خودی خود بی‌سابقه به این معنی است که

never happened before. But when you say near unprecedented, it means that it's almost so

هرگز قبلاً اتفاق نیفتاده است. اما وقتی می گویید نزدیک بی سابقه است، به این معنی است که تقریباً به

near means. Almost

معنای نزدیک است. تقریباً

This sense so it's implying that it's almost never happened before and the event is sharing

این به این معنی است که تقریباً هرگز قبلاً اتفاق نیفتاده است و این رویداد

so much information about the royal family publicly leaking that information giving you

اطلاعات زیادی را در مورد خانواده سلطنتی به اشتراک می گذارد که به طور عمومی این اطلاعات را درز می کند و به شما

a glimpse into the private life of the Royals.

نگاهی اجمالی به زندگی خصوصی خانواده سلطنتی می دهد.

Okay.

باشه.

And our final paragraph Harry has said that he still wants a reconciliation with his family.

و پاراگراف آخر ما هری گفته است که او هنوز هم خواهان آشتی با خانواده اش است.

When you have a Reconciliation, it's when so two parties, they're disputing they're

وقتی شما آشتی دارید، زمانی است که دو طرف با هم

feuding, they're fighting, but if they reconcile, which is the verb to reconcile is when they

اختلاف می‌کنند، با هم دعوا می‌کنند، دعوا می‌کنند، اما اگر آشتی کنند، که فعل آشتی کردن است، زمانی است که

come back together as a family. So, right now there's Prince Harry here and there's

به‌عنوان یک خانواده دور هم جمع می‌شوند. بنابراین، در حال حاضر شاهزاده هری اینجا و

Prince

شاهزاده

William Prince, Charles or King Charles here, they're divided. Right? So to bring them back

ویلیام پرنس، چارلز یا شاه چارلز اینجا هستند، آنها تقسیم شده اند. درست؟ بنابراین برای اینکه آنها را

together. That's to reconcile reconciliation is just the noun of it to reconcile. We use

به هم برگردانیم. که به آشتی آشتی فقط اسم آن به آشتی است. ما از

this a lot in a legal context because if a husband and wife, they separate which is illegal

این در زمینه قانونی بسیار استفاده می کنیم زیرا اگر زن و شوهری از هم جدا شوند این

Event when they no longer want to be married. But then if they reconcile, it means they

اتفاق زمانی غیرقانونی است که آنها دیگر نمی خواهند ازدواج کنند. اما اگر آنها آشتی کردند، به این معنی است که آنها

do want to be married again and they do not end their marriage that's reconcile. So to

می خواهند دوباره ازدواج کنند و به ازدواج خود پایان نمی دهند که این آشتی است. پس برای اینکه

become friendly again after a dispute to reconcile. So, he wants to reconcile, he wants all reconciliation

دوباره پس از اختلاف با هم دوست شویم تا آشتی کنیم. بنابراین، او می‌خواهد آشتی کند، می‌خواهد

with his family and believes one is possible. But asked whether he

با خانواده‌اش آشتی کند و معتقد است که ممکن است. اما از او پرسیدند که آیا

Had burned his Bridges with his father and brother to burn.

پل های خود را با پدر و برادرش سوزانده بود تا بسوزد؟

One's bridge is an idiom. So imagine right. Now if I'm here and I want to get there and

پل یکی یک اصطلاح است. پس درست تصور کن حالا اگر من اینجا باشم و بخواهم به آنجا برسم و

there's a bridge, I can easily go back and forth between the two, right. But if I burn

یک پل وجود داشته باشد، به راحتی می توانم بین این دو رفت و برگشت کنم، درست است. اما اگر

the bridge, the bridge is no longer there, I can't get there, right? So it's when you

پل را بسوزانم، پل دیگر آنجا نیست، نمی توانم به آنجا برسم، درست است؟ بنابراین زمانی است که شما

act in a way that makes reconciliation impossible or act in a way.

به گونه ای عمل می کنید که آشتی را غیرممکن می کند یا به گونه ای عمل می کنید.

That it's impossible to get to something else. So a lot of people are revised. When you quit

اینکه رسیدن به چیز دیگری غیرممکن است. بنابراین بسیاری از افراد تجدید نظر می شوند. وقتی

your job, don't burn your Bridges because you want to be able to go back to that job

شغلتان را رها می کنید، بریج های خود را نسوزانید زیرا می خواهید در آینده بتوانید به آن شغل بازگردید

in the future. How could you burn your Bridges? Well, if you tell your boss, you were the

. چگونه می توانید پل های خود را بسوزانید؟ خوب، اگر به رئیس خود بگویید، شما

worst employer I ever had. I hated working for you. You're a jerk and you do something

بدترین کارفرمای من بودید. از کار کردن برای تو متنفر بودم تو یک احمق هستی و کاری انجام می دهی

that makes it so.

که باعث می شود.

So your employer would never want to work with you again. So that bridge to that job

بنابراین کارفرمای شما هرگز نمی خواهد دوباره با شما کار کند. پس آن پل به آن شغل

is gone, right? So here I've added the definition and the example. Don't burn your Bridges when

از بین رفته است، درست است؟ بنابراین در اینجا من تعریف و مثال را اضافه کرده ام. وقتی ترک می‌کنید، بریج‌هایتان را نسوزانید

you quit. So be very polite friendly because you may need a reference from your company

. بنابراین بسیار مودب دوستانه رفتار کنید زیرا ممکن است به مرجعی از شرکت خود نیاز داشته باشید

or you may want to go back to that company in the future. So that's the article. I'm

یا ممکن است بخواهید در آینده به آن شرکت بازگردید . پس مقاله همین است. من

sure there's a lot more.

مطمئن هستم که خیلی بیشتر است.

Interesting details about this new Memoir spare. Are you going to read it? Share it

جزئیات جالب در مورد این یدک جدید Memoir . قراره بخونیش؟

in the comments if you plan on reading this Memoir. And now what I'm going to do is I'm

اگر قصد خواندن این خاطرات را دارید، آن را در نظرات به اشتراک بگذارید . و اکنون کاری که من می خواهم انجام دهم این است که

going to read the article from start to finish in full so you can practice along with my

مقاله را از ابتدا تا انتها به طور کامل بخوانم تا بتوانید همراه با تلفظ من تمرین کنید

pronunciation. Let's do that now.

. حالا این کار را بکنیم. کتاب

Prince Harry's Memoir spare which captures the ugly side of Royal life hits bookshelves

خاطرات شاهزاده هری که جنبه زشت زندگی سلطنتی را به تصویر می‌کشد، در قفسه‌های کتاب قرار گرفت کتاب

Prince Harry's Memoir was released Tuesday, not only offering new details on the British

خاطرات شاهزاده هری روز سه‌شنبه منتشر شد، نه تنها جزئیات جدیدی از

Royal Family's bitter, internal Feud after days of bombshell, Revelations and promotional

دشمنی‌های داخلی و تلخ خانواده سلطنتی بریتانیا پس از روزها بمب‌گذاری، افشاگری‌ها و

interviews. But also describing how he fell headlong in love with his future wife. Megan

مصاحبه‌های تبلیغاتی ارائه می‌دهد. اما همچنین توضیح می دهد که چگونه او عاشق همسر آینده اش شد. مگان

Markle while many of the details from the book

مارکل در حالی که بسیاری از جزئیات کتاب

Old spare have already been reported, its release at midnight Monday. Local time will

قدیمی یدکی قبلا گزارش شده است، این کتاب در نیمه شب دوشنبه منتشر شد. زمان محلی به

allow the public to get their hands on a copy of a memoir filled, with glimpses into a rarefied

مردم این امکان را می‌دهد که نسخه‌ای از خاطرات را با نگاهی اجمالی به

family Riven by disagreement and distrust. Some Britain's flock to book shops overnight,

خانواده‌ای نادر که از اختلاف و بی‌اعتمادی بریده‌اند، در دست بگیرند. برخی از بریتانیایی‌ها یک شبه به کتاب‌فروشی‌ها می‌روند

to be among the first to buy a copy of spare, some of the books, most eye-catching passages

تا جزو اولین کسانی باشند که نسخه‌ای از کتاب‌های یدکی را خریداری می‌کنند، برخی از کتاب‌ها، چشم‌نوازترین بخش‌های آن

include allegations that Harry's

شامل ادعاهایی هستند مبنی بر اینکه آقای هری

sir and heir to the throne Prince William physically, attacked him during a dispute

و وارث تاج و تخت، شاهزاده ویلیام، به طور فیزیکی به او حمله کرده است.

that his stepmother Camilla, the queen consort leaked private conversations to bolster her

نامادری او کامیلا، همسر ملکه، مکالمات خصوصی را فاش کرد تا شهرت خود را تقویت کند

reputation and that his father King, Charles the Third had pleaded with his sons to not

و اینکه پادشاه پدرش، چارلز سوم، از پسرانش درخواست کرده بود که

make his final years, a misery with they're arguing, the publication of such a Frank and

آخرین سال زندگی خود را نگذرانند، بدبختی که آنها با هم بحث می کنند، انتشار چنین فرانک و

revealing account is in near

An unprecedented event in the centuries-old history of Britain's Royals. Who, as Harry

یک رویداد بی سابقه در تاریخ چند صد ساله سلطنتی بریتانیا. این کتاب، همانطور که هری

has pointed out, double as both a family and National Institution, the book has led to

اشاره کرده است، هم به عنوان یک خانواده و هم به عنوان یک نهاد ملی است، این کتاب منجر به

questions over whether it could deal lasting damage to the monarchy even asking whether

سؤالاتی در مورد اینکه آیا می تواند آسیب پایداری به پادشاهی وارد کند، حتی در مورد اینکه آیا

its future. Existence is now. Less certain Harry has said that he still wants a reconciliation

آینده آن وجود دارد یا خیر. وجود اکنون است. کمتر مطمئن هری گفته است که او هنوز خواهان آشتی

with his family and believes one is possible.

با خانواده اش است و معتقد است که یک آشتی امکان پذیر است.

But asked whether he had burned his Bridges with his father and brother, amazing job with

اما از او پرسیدم که آیا پل های خود را با پدر و برادرش سوزانده است، کار شگفت انگیزی با

that article. Now we're going to move on to the next article. Feel free to take a pause,

آن مقاله. اکنون به سراغ مقاله بعدی می رویم. با خیال راحت کمی مکث کنید،

get a cup of tea if you like, and let's continue on, let me read the headline. Why Meghan Markle

اگر دوست دارید یک فنجان چای بنوشید و ادامه دهیم ، بگذارید عنوان را بخوانم. چرا مگان مارکل در مراسم

isn't attending King Charles the third's coronation with Prince Harry. She's a mom first. Now,

تاجگذاری پادشاه چارلز سوم با شاهزاده هری شرکت نمی کند؟ او اول مامان است در حال حاضر، در

right here, notice, we have the

اینجا، توجه کنید، ما

the word, why? But let me ask you, is this headline a question?

کلمه، چرا؟ اما اجازه بدهید از شما بپرسم آیا این تیتر یک سوال است؟

What do you think? No, it is not a question and we know that because the order of the

شما چی فکر میکنید؟ نه، سوالی نیست و می دانیم که چون ترتیب

words to be a question, first, we would have the verb and then we would have the subject

کلمات سوالی است، ابتدا فعل و سپس فاعل

Meghan Markle. So as a question, it would be. Why isn't Meghan Markle attending the

مگان مارکل را خواهیم داشت. بنابراین به عنوان یک سوال، این خواهد بود. چرا مگان مارکل در

coronation? That is a question right here.

مراسم تاج گذاری شرکت نمی کند؟ این یک سوال در اینجاست.

Meghan Markle isn't attending the coronation is written more as a statement to introduce

مگان مارکل در مراسم تاج گذاری شرکت نمی کند بیشتر به عنوان یک بیانیه برای معرفی دلیل نوشته شده است

the reason and this is the reason she's a mom first. So if I wanted to write this as

و این دلیل اصلی مادر شدن اوست. بنابراین اگر بخواهم این را به عنوان

one complete sentence, I could say, the reason why Meghan Markle isn't attending the coronation

یک جمله کامل بنویسم، می‌توانم بگویم، دلیل اینکه مگان مارکل در مراسم تاجگذاری شرکت نمی‌کند، این است که

is because she's a mom. First, this would be the common way to write it here.

او مادر است. اول، این روش رایج برای نوشتن آن در اینجا خواهد بود. در

Here is just written as a headline to introduce the reason and then the reason is stated separately,

اینجا فقط به عنوان یک عنوان برای معرفی دلیل نوشته شده و سپس دلیل آن به طور جداگانه بیان شده است،

but all together, this is what you would write. Let's continue on.

اما در مجموع این چیزی است که شما می نویسید. بیایید ادامه دهیم.

Sitting this one out. So notice this is just a thought on its own. This isn't a full sentence

این یکی بیرون نشستن بنابراین توجه کنید که این فقط یک فکر به تنهایی است. این یک جمله کامل

as a full sentence. I could say, Meghan Markle is sitting this one out. Now I need is because

به عنوان یک جمله کامل نیست. می توانم بگویم، مگان مارکل در این یکی نشسته است. اکنون من نیاز دارم زیرا

sitting is in my ING form. So I know is part of the present. Continuous, as a full sentence,

نشستن در فرم ING من است. بنابراین می دانم که بخشی از زمان حال است. پیوسته، به عنوان یک جمله کامل،

my sentence was start with the subject in this case.

جمله من در این مورد با موضوع شروع شد .

Meghan Markle. And then my verb, I know my verb is conjugated in the ing form, so it

مگان مارکل. و سپس فعل من، می دانم که فعل من به شکل ing مزدور است، بنابراین

could be a Jaron, but this isn't a Jaron sentence. So I know it's the present. Continuous Megan

می تواند Jaron باشد، اما این یک جمله Jaron نیست. بنابراین من می دانم که آن زمان است. مگان

Markle is sitting this one out. Now, this is an expression to sit something out, and

مارکل پیوسته در این یکی نشسته است. حال این تعبیر به بیرون نشستن است و

in this case this one is the something and it represents the coronation. So to sit something,

در این صورت این همان چیزی است و نشان دهنده تاج گذاری است. بنابراین برای نشستن چیزی،

nowt, in this case, the coronation it means to not involve yourself. So in this case,

حالا، در این مورد، تاج گذاری به معنای خود را درگیر نکردن است. بنابراین در این مورد،

it's an event. So it would mean to not go to the event, but it could be perhaps a work

این یک رویداد است. بنابراین به این معنی است که به رویداد نروم، اما ممکن است یک پروژه کاری باشد

project and you might say, sorry, my schedule is full. I'm going to sit this one out which

و ممکن است بگویید، متاسفم، برنامه من پر است. من این یکی را کنار می گذارم که به این

means you're not going to involve yourself in the work project. So here I wrote the definition

معنی است که شما خود را درگیر پروژه کاری نخواهید کرد. بنابراین در اینجا تعریف

In for you and I gave you an example as well. Now I did prepare a free lesson PDF so you

In را برای شما نوشتم و برای شما مثال زدم. اکنون من یک PDF درس رایگان آماده کردم تا

can look in the description for the link to download the PDF that summarizes all of the

بتوانید لینک دانلود PDF را که خلاصه تمام

notes. Let's continue. Meghan Markle won't be attending. King Charles the third's coronation

یادداشت ها است در توضیحات جستجو کنید. بیا ادامه بدهیم. مگان مارکل شرکت نخواهد کرد. تاجگذاری شاه چارلز سوم

with Prince Harry next month and her reason for skipping the ceremony. So skipping

با شاهزاده هری در ماه آینده و دلیل او برای حذف مراسم. پس پرش

In this case means to not attend. We could also say her reason for sitting this one out

در این مورد به معنای عدم حضور است. همچنین می‌توانیم بگوییم دلیل او برای بیرون نشستن

has to do with her children. So again, to skip something is the same as saying to not

به فرزندانش مربوط می‌شود. پس باز هم، رد شدن از چیزی مانند گفتن عدم

attend, something to not attend something, but we do use this one to skip something more,

حضور، چیزی برای عدم حضور در چیزی است، اما ما از این یکی برای پرش از چیزی بیشتر استفاده می کنیم،

when there is an obligation of attending.

زمانی که الزام به حضور وجود دارد. در

Do not attend something that you should or are required to attend?

چیزی که باید یا ملزم به حضور در آن هستید شرکت نمی کنید؟

And if you are a university student, you might know this expression. Well, because you might

و اگر دانشجوی دانشگاه هستید، ممکن است این عبارت را بدانید. خوب، چون ممکن است

say, I was tired. So I skipped my morning class you skipped class, you didn't attend.

بگویید، من خسته بودم. بنابراین من کلاس صبحگاهی ام را رها کردم، شما کلاس را رها کردید، شما شرکت نکردید.

But there is this requirement or at least you should attend. There's some sense of obligation

اما این شرط وجود دارد یا حداقل باید شرکت کنید. احساس تعهد

to attend. Whereas, when you say,

برای حضور وجود دارد. در حالی که، وقتی شما می گویید،

I'm going to sit this one out. There isn't really the same requirement to attend, so

من این یکی را می نشینم. واقعاً الزام مشابهی برای حضور وجود ندارد، بنابراین

just be careful about that. You might say, I can't believe, I can't believe she skipped.

فقط مراقب آن باشید. ممکن است بگویید، من نمی توانم باور کنم، نمی توانم باور کنم که او رد شده است.

The meeting today. So in this case, it's probably not a good thing. You skip the meeting because

جلسه امروز بنابراین در این مورد، احتمالاً چیز خوبی نیست. شما از جلسه صرف نظر می کنید زیرا

you probably were required or you should have attended that meeting. So just be careful

احتمالاً لازم بود یا باید در آن جلسه شرکت می کردید. بنابراین

when you use skip something because there is that obligation there?

وقتی از چیزی استفاده می کنید مراقب باشید زیرا این تعهد وجود دارد؟

As much as Megan appreciates the invite to the coronation. She wouldn't miss her son's

همانقدر که مگان از دعوت به تاجگذاری قدردانی می کند. او تولد پسرش را برای دنیا از دست نمی دهد

birthday for the world. All right, so that's the reason why is her son's birthday which

. بسیار خوب، پس به همین دلیل است که تولد پسرش

makes sense. It's a valid reason to sit it out or to skip it. Would you agree with that

منطقی است. دلیل موجهی برای کنار گذاشتن آن یا نادیده گرفتن آن است. آیا شما با این

reason? Now notice here, the invite the invite now, you might be thinking, but Jennifer invite

دلیل موافق هستید؟ حالا به اینجا توجه کنید، ممکن است فکر کنید، دعوت کنید دعوت کنید، اما جنیفر دعوت

is a verb

یک فعل

Herb, what is it doing here with an article in front of it. And you're right, invite is

هرب است، اینجا با یک مقاله در مقابل آن چه می کند. و حق با شماست، دعوت

a verb. I let me give you an example. I didn't invite Megan Marco to my party. Okay I didn't

یک فعل است. اجازه می‌دهم یک مثال بزنم. من مگان مارکو را به مهمانی خود دعوت نکردم. خوب من

invite of course this is a verb. Now in this case, I know it's not a verb because there's

دعوت نکردم البته این یک فعل است. حالا در این مورد، من می دانم که این یک فعل نیست، زیرا یک

article in front of it. Now in this case, it's being used

مقاله در مقابل آن وجود دارد. حالا در این مورد، از

And as a noun, and I want you to notice my pronunciation invite the invite and listen

And به عنوان اسم استفاده می‌شود، و می‌خواهم متوجه تلفظ من شوید دعوت دعوت کنید و

to this one. I didn't invite invite. So with verbs, the syllable stress is on the second

به این یکی گوش دهید. من دعوت نکردم بنابراین در مورد افعال، تاکید هجا روی

syllable invite, but with nouns, the syllable stress is on the first syllable invite

هجای دوم دعوت است، اما در مورد اسم ها، تاکید هجا روی هجای اول دعوت است

Using the noun invite is a very casual way of saying, the word invitation, of course,

استفاده از اسم دعوت یک روش بسیار معمولی برای گفتن است، کلمه دعوت، البته،

the, the noun is invitation invitation. But native speakers commonly shortened this to

اسم، اسم دعوت نامه است اما گویشوران بومی معمولاً این را برای

invite because it's just a lot shorter. So I could ask you, did you get my invite? Did

دعوت کوتاه می‌کنند زیرا بسیار کوتاه‌تر است. بنابراین می توانم از شما بپرسم آیا دعوت من را دریافت کردید؟ آیا

you get my

My invite, okay. And it's the same as invitation, just remember the pronunciation. Invite the

دعوت من را دریافت کردی، باشه و این همان دعوت است، فقط تلفظ را به خاطر بسپارید.

syllable stress on the first syllable. As much as Megan appreciates, the invite to the

تاکید هجا را روی هجای اول دعوت کنید. همانقدر که مگان قدردانی می کند، دعوت به

coronation. She wouldn't miss her son's birthday for the world. An Insider exclusively tells

تاج گذاری. او تولد پسرش را برای دنیا از دست نمی دهد . یک Insider به طور انحصاری

us weekly of the former actress 41, so Meg and Markle. If you didn't know, she is a former

هر هفته از بازیگر سابق 41، مگ و مارکل به ما می گوید. اگر نمی دانستید، او یک هنرپیشه سابق است

Actress. So that's what this means of the former actress 41. So, Meghan Markle is 41

. بنابراین ، مگان مارکل 41

years old and she's a former actress who shares son Archie, 3 and daughter Lily, bet 22 months

ساله است و او یک بازیگر سابق است که پسرش آرچی 3 ساله و دختر لیلی، 22 ماه

with Harry 38. So, Prince, Harry is 38 years old? Despite being The Duchess of Sussex.

با هری 38 شرط بندی کرده است. بنابراین، پرنس، هری 38 ساله است. ? با وجود اینکه دوشس ساسکس است.

Megan is a Mom first, and this is the reason why she's skipping the coronation. She's sitting.

مگان اول مادر است، و این دلیلی است که او تاج گذاری را نادیده می گیرد. او نشسته است.

Paying it out. Now, if you're enjoying this lesson, I hope you are. I want to tell you

پرداخت آن. حالا، اگر از این درس لذت می برید ، امیدوارم که لذت ببرید. من می خواهم

about the finally fluent Academy because this is my premium training program, where we study

در مورد آکادمی در نهایت روان به شما بگویم زیرا این برنامه آموزشی برتر من است که در آن به زبان

native English speakers on YouTube, TV movies, and the news. So you can learn the natural

انگلیسی زبان مادری در YouTube، فیلم های تلویزیونی و اخبار مطالعه می کنیم. بنابراین می توانید عبارات طبیعی را بیاموزید

Expressions, learn how to use them correctly, get comfortable with fast-paced, native speakers

، نحوه استفاده صحیح از آنها را بیاموزید، با سخنرانان بومی سریع و سریع راحت شوید

and ultimately become fluent in as little as 90 days. So you can look in the description

و در نهایت در کمتر از 90 روز مسلط شوید. بنابراین می توانید لینک را در توضیحات جستجو کنید

for the link.

.

On how to become a member. All right, let's continue on the date of the coronation Saturday.

در مورد نحوه عضو شدن بسیار خوب، بیایید در تاریخ تاجگذاری شنبه ادامه دهیم.

May 6 happens to coincide with our cheese fourth birthday. Now, talking about birthdays,

6 می مصادف با چهارمین سالگرد پنیر ماست. اکنون، در مورد تولدها صحبت می‌کنیم،

we could say, Archie turns for on May 6. So we use the verb to turn when you talk about

می‌توانیم بگوییم، Archie برای 6 می نوبت می‌شود. بنابراین وقتی در مورد رفتن از یک صحبت می‌کنید، از فعل turn استفاده می‌کنیم

going from one.

.

Stage to the next stage. So let's say it's in the future. It's July, Meghan could say

مرحله به مرحله بعد. پس بیایید بگوییم در آینده است. جولای است، مگان می‌توان گفت

Archie, just turned 4, because only a few weeks before it was his birthday. So in this

آرچی تازه 4 ساله شده است، چون فقط چند هفته قبل از تولدش بود. بنابراین در این

case, it's in the past simple because it's a completed event. He already went from 3

مورد، در گذشته ساده است زیرا یک رویداد کامل شده است. او قبلاً از 3

to 4, so that is how you can talk about age with your birthday's. You use the verb to

به 4 رسیده است، بنابراین می توانید در مورد سن با تولد خود صحبت کنید. شما از فعل چرخاندن استفاده می کنید

turn.

.

It's not clear. What kind of plans, the suits Alum. Now, this might confuse you, you have

معلوم نیست. چه نوع برنامه هایی، مناسب آلوم است. حالا، این ممکن است شما را گیج کند، باید

to know about Meghan, markle's acting history. Because remember, she's a former actress and

در مورد تاریخ بازیگری مگان، مارکل بدانید. زیرا به یاد داشته باشید، او یک بازیگر سابق است و

she was in the TV show Suits. It's a very good TV show. If you haven't watched it, the

در برنامه تلویزیونی Suits حضور داشت. برنامه تلویزیونی بسیار خوبی است. اگر آن را تماشا نکرده اید،

TV show Suits. It's about lawyers lawyers, who wear these very expensive fancy suits.

برنامه تلویزیونی Suits. این در مورد وکلا است که این کت و شلوارهای فانتزی بسیار گران قیمت را می پوشند.

Okay. And

باشه. و

Lum is short for the word, alumni. Alumni alumni is the word used when people complete

Lum مخفف کلمه فارغ التحصیلان است. Alumni Alumni کلمه ای است که زمانی که افراد

their University studies. So when you graduate from a college you then become an alumni of

تحصیلات دانشگاهی خود را تکمیل می کنند استفاده می شود. بنابراین هنگامی که از یک کالج فارغ التحصیل می شوید، سپس فارغ التحصیل

that college or university. Now in this case, they're using it because she's completed her

آن کالج یا دانشگاه می شوید. اکنون در این مورد، آنها از آن استفاده می کنند زیرا او

job on the show Suits. The show is no longer on the air.

کار خود را در نمایش Suits به پایان رسانده است. این برنامه دیگر روی آنتن نمی رود.

It's done. And so she's now an Alum of the show Suits because she's completed it. Okay.

انجام شد. و بنابراین او اکنون یکی از آلوم نمایش Suits است زیرا آن را کامل کرده است. باشه.

So the suits Alum, who is Megan Markle has made do the plans that the suit Salam Mega

بنابراین کت و شلوار آلوم، که مگان مارکل است، برنامه هایی را انجام می دهد که کت و شلوار سلام مگا

Markle has made for her eldest child's celebration. But the sources says, what do you notice about

مارکل برای جشن فرزند بزرگش ساخته است. اما منابع می گویند، چه چیزی در این مورد توجه دارید

this? The sources says, that's not correct, right?

؟ منابع می گویند، این درست نیست، درست است؟

Because the source is represents the subject. They there's more than one source. All source

زیرا منبع نشان دهنده موضوع است. آنها بیش از یک منبع وجود دارد. همه منبع

is a person who provides information, a source of information. So the person who shared this

شخصی است که اطلاعات ارائه می کند، منبع اطلاعات. بنابراین شخصی که این

information about Meghan Markle with the magazine that person is referred to as a source. But

اطلاعات را در مورد مگان مارکل با مجله آن شخص به اشتراک گذاشته است به عنوان منبع معرفی می شود. اما

in this case, they're saying the

در این مورد، آنها می گویند

Horses. So there's more than one source so it's they. So our verb should not have an

اسب ها. بنابراین بیش از یک منبع وجود دارد پس آنها هستند. بنابراین فعل ما نباید

s on it because the S would only be for the source. So it would be they say to avoid confusion.

s داشته باشد زیرا S فقط برای منبع خواهد بود . بنابراین آنها می گویند برای جلوگیری از سردرگمی.

I got rid of the s for you and now it's grammatically, correct? But the source says, she didn't want

من برای شما از s خلاص شدم و حالا از نظر گرامری درست است؟ اما منبع می گوید، او نمی خواست

to spend it. This she represents Megan Markle, not.

آن را خرج کند. این او نماینده مگان مارکل است، نه.

The Source, she didn't want to spend it away from her son and I know that because we know

منبع، او نمی خواست آن را دور از پسرش خرج کند و من این را می دانم زیرا می دانیم که

we're talking about the relationship between Megan Merkel and her son. Now you might be

ما در مورد رابطه بین مگان مرکل و پسرش صحبت می کنیم. اکنون ممکن است

wondering, didn't need of English speaker. May this grammar mistake. They didn't know

تعجب کنید که نیازی به انگلیسی زبان نداشت. ممکن است این اشتباه گرامری باشد. آنها قانون را نمی دانستند

the rule. No, absolutely. Not every native speaker knows how to conjugate their verbs.

. نه، قطعا. هر زبان مادری نمی داند چگونه افعال خود را با هم ترکیب کند.

Like this. What happened is it's a tie.

مثل این. اتفاقی که افتاد این یک تساوی است.

Typo. They just spelled the word wrong, most likely, because originally, it was singular,

اشتباه تایپی آنها فقط کلمه را اشتباه نوشتند، به احتمال زیاد، زیرا در اصل، مفرد بوده است،

and they probably first wrote The Source says, but then later on, they probably realize.

و احتمالاً ابتدا منبع می گوید، اما بعداً، احتمالاً متوجه می شوند.

Oh, wait, there's more than one source and they changed it to the sources, but they forgot

اوه، صبر کنید، بیش از یک منبع وجود دارد و آنها آن را به منابع تغییر دادند، اما آنها فراموش کردند

to change the verb. So we just call this a typo. So just remember they say,

که فعل را تغییر دهند. بنابراین ما فقط این را یک اشتباه تایپی می نامیم. بنابراین فقط به یاد داشته باشید که آنها می گویند،

He or she says, all right. Let's continue. She feels very grateful to be included in

او می گوید، بسیار خوب. بیا ادامه بدهیم. او از اینکه

such a special occasion by the royal family and is glad that Harry can go and show support

خانواده سلطنتی در چنین موقعیت ویژه ای شرکت کرده است بسیار سپاسگزار است و خوشحال است که هری می تواند برود و

on behalf of their family. So this information is coming from the source. The person who

از طرف خانواده آنها حمایت کند. بنابراین این اطلاعات از منبع می آید. شخصی که

is sharing this information about Meghan Markle because it's not coming directly from

این اطلاعات را در مورد مگان مارکل به اشتراک می گذارد زیرا مستقیماً از

Um, Meghan Markle, The Insider ads. So The Insider this is just another way of seeing

تبلیغات Um، Meghan Markle، The Insider نمی آید. بنابراین The Insider این فقط راه دیگری برای دیدن

the source more commonly we would say the source. And again remember that comes from

منبع است که ما می گوییم منبع. و دوباره به یاد داشته باشید که از

source of information because that would be a common question. What's your source of information?

منبع اطلاعات می آید زیرا این یک سوال رایج است. منبع اطلاعات شما چیست؟

What's your source of information? Which is asking where did this information?

منبع اطلاعات شما چیست؟ چه کسی می پرسد این اطلاعات از کجا آمده است؟

Come from now an Insider. If you have inside information, it means you have information

از هم اکنون یک خودی بیا. اگر اطلاعات داخلی دارید یعنی اطلاعاتی دارید

that the general public does not have. So your friends and family have inside information

که عموم مردم ندارند. بنابراین دوستان و خانواده شما اطلاعات درونی

about your life that your boss doesn't have or that, I don't have write the general, public

در مورد زندگی شما دارند که رئیس شما ندارد یا چیزی که من نمی‌نویسم عموم مردم

does not have but being the same day as Archie's birthday. Unfortunately she

ندارند، اما در همان روز تولد آرچی هستند . متأسفانه او

Just going to have to miss out on this one. This is a great expression to miss out on

فقط باید این یکی را از دست بدهد. این یک بیان عالی برای از دست دادن

something. And in this case this one represents what the coronation right to miss out on the

چیزی است. و در این مورد این یکی نشان دهنده آن چیزی است که تاج گذاری حق

coronation. It means that you don't use or you don't have the opportunity to experience

تاج گذاری را از دست می دهد. یعنی استفاده نمی کنید یا فرصت ندارید

something good or positive or beneficial.

چیز خوب یا مثبت یا مفیدی را تجربه کنید.

So we commonly use this in things like I can't believe I missed out on the sale. So there

بنابراین ما معمولاً از این در مواردی مانند من نمی توانم باور کنم که فروش را از دست داده ام استفاده می کنیم. بنابراین

was a sale at your favorite store, but you were sick that day or you were out of town

در فروشگاه مورد علاقه‌تان فروش داشتید، اما آن روز مریض بودید یا آن روز خارج از شهر بودید

that day. So you couldn't experience that sale, you couldn't use that sale, so you

. بنابراین نمی‌توانید آن فروش را تجربه کنید، نمی‌توانید از آن فروش استفاده کنید، بنابراین

Missed out on the sale miss out. And then, if you specify what the noun is the sale,

فروش را از دست داده‌اید. و سپس، اگر مشخص کنید که اسم بیع چیست،

you have to use the preposition on, as well. Otherwise, you can say, I can't believe I

باید از حرف اضافه روی نیز استفاده کنید. در غیر این صورت، می توانید بگویید، من نمی توانم باور کنم که

missed out. Now if your friend was just talking about the sale was amazing. I can't believe

از دست داده ام. حالا اگر دوست شما فقط در مورد فروش صحبت می کرد شگفت انگیز بود. باورم نمیشه

I missed out. Now, it's obvious, you're talking about the sale, so you don't

از دست دادم حالا، واضح است، شما در مورد بیع صحبت می کنید، بنابراین لازم

don't have to specify the noun, but if you do specify the noun, you have to include the

نیست اسم را مشخص کنید، اما اگر اسم را مشخص کنید، باید

preposition on as well, a very common phrasal verb that native speakers use all the time.

حرف اضافه on را نیز وارد کنید، یک فعل عبارتی بسیار رایج که افراد بومی همیشه از آن استفاده می کنند.

The palace announced on Wednesday, April 12, that the Invictus games founder who's Harry

کاخ روز چهارشنبه، 12 آوریل، اعلام کرد که بنیانگذار بازی های Invictus که هری

this article assumes. You know, a lot about the royal family. So Harry Prince Harry. Megan's

این مقاله است، فرض می شود. می دانید، چیزهای زیادی در مورد خانواده سلطنتی وجود دارد. پس هری شاهزاده هری.

husband, founded the Invictus games. So he's the founder. The person who started the Invictus

شوهر مگان، بازی های Invictus را تاسیس کرد. پس او موسس است. شخصی که بازی‌های Invictus را شروع کرده بود

games would return to the UK for the festivities without

برای جشن‌ها بدون Wife به بریتانیا برمی‌گشت

Wife. Buckingham Palace is pleased to confirm that the Duke of Sussex who is Harry that's

. کاخ باکینگهام با خوشحالی تأیید می کند که دوک ساسکس که هری است

Harry's, royal title. The Duke of Sussex, will attend the coronation service at Westminster,

، لقب سلطنتی هری است. دوک ساسکس، در مراسم تاجگذاری در وست مینستر،

Abbey on May 6th read a statement, The Duchess of Sussex. This is the royal title for Meghan,

ابی در 6 می شرکت خواهد کرد و بیانیه ای به نام دوشس ساسکس را خواند. این عنوان سلطنتی برای مگان،

Markle. The Duchess of Sussex will

مارکل است. دوشس ساسکس

Remain in California with Prince Archie and Princess Lily bed.

با تخت شاهزاده آرچی و پرنسس لیلی در کالیفرنیا خواهد ماند .

Last month, AAS confirmed that the Duke of Sussex had been sent an invitation to the

ماه گذشته، AAS تأیید کرد که دوک ساسکس برای این رویداد دعوت نامه ارسال شده است

event. But at the time, it wasn't clear, whether he would attend, in January, the spare author,

. اما در آن زمان، مشخص نبود که آیا او در ژانویه شرکت خواهد کرد یا خیر، نویسنده یدکی،

Prince Harry the Duke of Sussex, the founder of the Invictus games, is also the author

شاهزاده هری دوک ساسکس، بنیانگذار بازی های Invictus، همچنین نویسنده

of the book, The Spare

کتاب The Spare

This spare author hinted that he was still on the fence about going. Okay, let's talk

This spare نویسنده است. اشاره کرد که او هنوز در حصار رفتن است. خوب، بیایید

about two things here, hint and on the fence. So first, let's talk about to hint when you

در مورد دو چیز در اینجا صحبت کنیم، اشاره و حصار. بنابراین ابتدا، اجازه دهید در مورد

hint at something. It means you you give some information to confirm something I might say.

اشاره به چیزی صحبت کنیم. این بدان معناست که شما برای تأیید چیزی که ممکن است بگویم، اطلاعاتی را ارائه می دهید.

She hinted that she wasn't going to attend the party. Okay. Oh, and I could say she hinted

او اشاره کرد که قرار نیست در مهمانی شرکت کند. باشه. اوه، و می‌توانم بگویم او اشاره کرد

that she was going to skip the party because remember, skip means to not attend but we

که می‌خواهد از مهمانی صرفنظر کند، زیرا به یاد داشته باشید، پرش به معنای شرکت نکردن است، اما ما از

use it. When remember, I said we use it when there's an obligation a

آن استفاده می‌کنیم. وقتی به یاد بیاورید، گفتم ما از آن در مواقعی استفاده می کنیم که الزامی وجود دارد

that you should attend. She hinted that she wasn't going to skip the party. So when you

که باید در آن شرکت کنید. او اشاره کرد که قرار نیست از مهمانی بگذرد. بنابراین وقتی

hint at something, you do not say I'm not going to attend. No, you give some information

به چیزی اشاره می کنید، نمی گویید من شرکت نمی کنم. نه، شما اطلاعاتی می دهید

that suggests, for example.

که مثلاً پیشنهاد می کند.

I'm really busy right now. I'm really busy right now. I don't really like parties. I

الان واقعا سرم شلوغه الان واقعا سرم شلوغه من واقعاً مهمانی ها را دوست ندارم. من

don't have anything to wear. I live really far from the party. My car isn't working right

چیزی برای پوشیدن ندارم من واقعاً دور از مهمانی زندگی می کنم. ماشینم الان کار نمیکنه

now. So if you're talking about the party and I

بنابراین اگر شما در مورد مهمانی صحبت می کنید و من می

I say, oh, you know, I don't really like parties. You might think well, that kind of sounds

گویم، اوه، می دانید، من واقعاً مهمانی ها را دوست ندارم. ممکن است خوب فکر کنید، چنین به نظر می رسد که

like you don't want to go or you're not going to go. So these are all the different ways.

نمی خواهید بروید یا نمی خواهید بروید. بنابراین اینها همه راه های متفاوتی هستند. می‌توانم

I could hint that I'm going to skip the party without directly saying so you indirectly

اشاره کنم که می‌خواهم بدون اینکه مستقیماً بگویم، از مهمانی می‌گذرم، بنابراین شما غیرمستقیم

give information that suggests what you're going to do. So that's two hint. Now to be

اطلاعاتی را ارائه می‌دهید که نشان می‌دهد قرار است چه کاری انجام دهید. پس این دو نکته است. حالا برای be

on the fence because notice our verb

on the fence چون به فعل ما توجه کنید

Here is the verb to be on the fence.

اینجا فعل to be on the fence است.

To be on the fence to be on the fence.

روی حصار بودن روی حصار بودن.

We use this idiom when you're unable to decide. Oh, should I shouldn't I? It would be good,

زمانی که شما قادر به تصمیم گیری نیستید از این اصطلاح استفاده می کنیم. اوه، نباید این کار را بکنم؟ خوب است،

but it could also be bad. You're on the fence. So you're unable to decide, or simply, you

اما ممکن است بد هم باشد. تو روی حصار هستی بنابراین شما نمی توانید تصمیم بگیرید، یا به سادگی،

just have not decided for whatever reason you're on the fence.

به هر دلیلی که روی حصار هستید تصمیم نگرفته اید.

As an example.

به عنوان مثال.

where,

که در آن،

On the fence, if jeans a good fit for the promotion.

در حصار، اگر شلوار جین مناسب برای ارتقاء.

This is not a good thing for, for Jane, for Jane, this is not a very good thing because

این برای جین، برای جین چیز خوبی نیست ، این چیز خیلی خوبی نیست زیرا

it means on the one hand. They want to promote Jane. She's a really great worker. But on

از یک طرف به این معنی است. آنها می خواهند جین را تبلیغ کنند . او واقعاً یک کارگر عالی است. اما از

the other hand, she might be missing some sort of skill or qualification. So they like

سوی دیگر، او ممکن است نوعی مهارت یا صلاحیت را از دست بدهد. بنابراین آنها او را دوست دارند

her, but they also don't like her. They think she would be good, but they also think she

، اما او را نیز دوست ندارند. آنها فکر می کنند که او خوب است، اما همچنین فکر می کنند که او

might be bad. So they're on the fence. We're on the fence. If Jane's a good fit for the

ممکن است بد باشد. بنابراین آنها روی حصار هستند. ما روی حصار هستیم اگر جین برای

Promotion or a lot of times we use this as an answer. So a friend could ask you, are

تبلیغ مناسب است یا بارها از این به عنوان پاسخ استفاده می کنیم . بنابراین یکی از دوستان می تواند از شما بپرسد، آیا

you going to the party tonight, and you could reply back and say, I'm still on the fence?

امشب به مهمانی می روید، و شما می توانید پاسخ دهید و بگویید، من هنوز روی حصار هستم؟

I'm still on the fence, which means you, you haven't decided you want to go, because it

من هنوز روی حصار هستم، یعنی تو، تصمیم نگرفتی که می‌خواهی بروی، چون

will be really fun, but you have to work tomorrow.

واقعاً سرگرم‌کننده خواهد بود، اما فردا باید کار کنی.

And you don't have a lot of time, so you're on the fence.

و شما زمان زیادی ندارید، بنابراین در حصار هستید.

So odd a previous time. We now know that Harry is attending the coronation but at a previous

دفعه قبل خیلی عجیبه ما اکنون می دانیم که هری در مراسم تاج گذاری شرکت می کند اما در

time he was on the fence about going and that's the end of the article. So what I'll do is

زمان قبلی او در حصار رفتن بود و این پایان مقاله است. بنابراین کاری که من انجام خواهم داد این است که

I'll go to the top and I'll read it from start to finish and you can follow along with my

به بالا می روم و آن را از ابتدا تا انتها می خوانم و شما می توانید تلفظ من را دنبال کنید

pronunciation. Why Meghan Markle isn't attending. King Charles, the thirds coronation with Prince

. چرا مگان مارکل شرکت نمی کند؟ پادشاه چارلز، سومین تاجگذاری با شاهزاده

Harry. She's

هری.

Uh, Mom first, sitting this one out, Meghan Markle won't be attending. King Charles the

اوه، اول مامان، اینجا نشسته، مگان مارکل شرکت نخواهد کرد. تاجگذاری پادشاه چارلز

third's coronation with Prince Harry next month. And her reason for skipping, the ceremony

سوم با شاهزاده هری ماه آینده. و دلیل او برای پرش، مراسم مربوط

has to do with her children, as much as Megan appreciates, the invite to the coronation,

به فرزندانش است، همانطور که مگان از دعوت به تاجگذاری قدردانی می کند،

she wouldn't miss her son's birthday for the world. An Insider exclusively tells us weekly

او تولد پسرش را برای دنیا از دست نمی دهد . یک Insider به طور انحصاری هر هفته به ما می گوید که

of the former actress 41 who shares

بازیگر سابق 41 که

Son Archie, 3 and daughter Lily, bet 22 months with Harry. 38, despite being The Duchess

پسر آرچی، 3 ساله و دختر لیلی، 22 ماه با هری شرط بندی کرده است. 38، با وجود اینکه

of Sussex, Meghan is a mom first, the date of the coronation Saturday, May 6 happens

مگان دوشس ساسکس است، اول مامان است، تاریخ تاج گذاری شنبه، 6 می

to coincide with our cheese, fourth birthday. It's not clear. What kind of plans, the suits

مصادف با پنیر ما، تولد چهارم است. معلوم نیست. آلوم چه برنامه‌هایی

Alum has made for her eldest, child celebration, but the sources say she didn't want to spend

برای جشن فرزند بزرگ‌ترش در نظر گرفته است، اما منابع می‌گویند که او نمی‌خواست

it away from her.

آن را دور از او خرج کند.

One. She feels very grateful to be included in such a special occasion by the royal family

یکی او از اینکه خانواده سلطنتی در چنین موقعیت ویژه ای شرکت کرده است بسیار سپاسگزار است

and is glad that Harry can go and show support on behalf of their family. The Insider ads,

و خوشحال است که هری می تواند برود و از طرف خانواده آنها حمایت کند. تبلیغات Insider،

but being the same day as Archie's birthday. Unfortunately, she's just going to have to

اما همزمان با روز تولد آرچی. متأسفانه، او فقط باید

miss out on this one. The palace announced on Wednesday, April 12th, at the Invictus

این یکی را از دست بدهد. این کاخ در روز چهارشنبه، 12 آوریل، در

games, founder would return to the UK for the festivities without his wife.

بازی‌های Invictus اعلام کرد که بنیانگذار آن بدون همسرش برای جشن به بریتانیا بازخواهد گشت .

Ahem Palace is pleased to confirm that the Duke of Sussex will attend the coronation

کاخ اهم خوشحال است که تایید می کند که دوک ساسکس در مراسم تاج گذاری

service at Westminster, Abbey on May 6. Read a statement, The Duchess of Sussex will remain

در وست مینستر، ابی در 6 می شرکت خواهد کرد. بیانیه ای را بخوانید، دوشس ساسکس

in California with Prince Archie and Princess Lily bet last month has confirmed that the

با شاهزاده آرچی در کالیفرنیا خواهد ماند و پرنسس لیلی شرط ماه گذشته تایید کرد که دوک تایید کرده است.

Duke of Sussex had been sent an invitation to the event. But at the time, it wasn't clear,

از ساسکس دعوت نامه ای برای این رویداد ارسال شده بود. اما در آن زمان، مشخص نبود که

whether he would attend in January, the spare author hinted that he was still

آیا او در ژانویه شرکت خواهد کرد یا خیر، نویسنده یدکی اشاره کرد که او هنوز

on the fence about going. Amazing job with this lesson. If you're up for it, I have another

در حصار رفتن است. کار شگفت انگیز با این درس اگر به آن علاقه دارید، من در

lesson right here that I know you're going to love and make sure you get your free speaking

اینجا درس دیگری دارم که می‌دانم دوست خواهید داشت و مطمئن شوید که راهنمای مکالمه رایگان خود را دریافت می‌کنید

guide where I share six tips on how to speak English fluently, and confidently. You can

که در آن من شش نکته را در مورد نحوه صحبت کردن به انگلیسی روان و مطمئن به اشتراک می‌گذارم. شما می توانید

get it from my website right here and when you're ready, get started with your next lesson.

آن را از وب سایت من از اینجا دریافت کنید و وقتی آماده شدید، با درس بعدی خود شروع کنید.