Learn English FASTER With the NEWS | English Reading Practice

In this lesson.

در این درس

We're going to make.

ما قصد داریم بسازیم.

Reading the newspaper in English.

خواندن روزنامه به زبان انگلیسی.

Fun and easy, because we're going to read it.

سرگرم کننده و آسان، زیرا ما آن را می خوانیم .

Together and you're going to learn.

با هم و می خواهید یاد بگیرید.

All the important vocabulary, grammar, structures and pronunciation that.

تمام واژگان مهم، گرامر، ساختارها و تلفظ که.

You need to know to understand the.

برای درک آن باید بدانید.

Story.

داستان.

Welcome

back to JForrest English, Of course.

البته به JForrest English خوش آمدید.

I'm Jennifer now.

من الان جنیفر هستم بیا

Let's get started.

شروع کنیم.

1st I'll read the.

اول من می خوانم.

Headline.

عنوان.

The employees secretly.

کارمندان مخفیانه

Using AI at work.

استفاده از هوش مصنوعی در محل کار

So this article is talking about artificial.

بنابراین این مقاله در مورد مصنوعی صحبت می کند.

Intelligence AI, AI.

هوش مصنوعی هوش مصنوعی.

Now notice the headline.

حالا به تیتر آن توجه کنید.

This isn't technically.

این از نظر فنی نیست

A full sentence.

یک جمله کامل

The employees secretly using.

کارمندان مخفیانه استفاده می کنند.

AI at work.

هوش مصنوعی در محل کار

It's more of an incomplete sentence.

این بیشتر یک جمله ناقص است.

Because it implies that.

زیرا دلالت بر آن دارد.

This article is about.

این مقاله در مورد

The employee secretly using.

کارمند مخفیانه استفاده می کند.

AI at work.

هوش مصنوعی در محل کار

That would be the.

این خواهد بود.

Full.

پر شده.

Sentence, but in headlines they often will delete.

جمله، اما در تیترها اغلب حذف می شوند.

Information just to make it shorter, I wrote that.

اطلاعات را فقط برای کوتاهتر کردن آن نوشتم.

For you, now let's also talk about employees, because sometimes I hear students confuse

برای شما، حالا بیایید در مورد کارمندان نیز صحبت کنیم، زیرا گاهی اوقات می شنوم که دانش آموزان

employees and employers.

کارمندان و کارفرمایان را اشتباه می گیرند.

An employer that is your company or.

کارفرمایی که شرکت شما یا.

Your boss.

رئیس شما

The employer is.

کارفرما است.

The one who pays?

اونی که پول میده؟

For the.

برای.

Work to be done?

کار باید انجام شود؟

Who directs?

چه کسی کارگردانی می کند؟

The work the employee is the.

کاری که کارمند آن است.

One doing the work, so they're the workers.

یکی کار را انجام می دهد، پس آنها کارگران هستند.

So when you hear employer think of a company or a boss, and when you hear employee, think

بنابراین وقتی می شنوید کارفرما به یک شرکت یا رئیس فکر می کند، و وقتی کارمند را می شنوید،

of a worker and hopefully that will help.

به یک کارگر فکر کنید و امیدوارم که کمک کند.

You not confuse these two.

شما این دو را با هم اشتباه نگیرید.

The employees secretly using.

کارمندان مخفیانه استفاده می کنند.

AI at work.

هوش مصنوعی در محل کار

Now, secretly, this is.

حالا، مخفیانه، این است.

An adverb because it modifies the.

یک قید چون آن را تغییر می دهد.

Verb.

فعل

And when you do something secretly, it means that.

و وقتی کاری را مخفیانه انجام می دهید به این معنی است.

You don't tell anyone you're doing it, and you don't want anyone to know you're doing

شما به کسی نمی گویید که دارید آن را انجام می دهید، و نمی خواهید کسی هم بداند که دارید

it either.

آن را انجام می دهید.

I wrote that here for you.

اینجا برای شما نوشتم

Now the opposite of doing something secretly would be.

حال برعکس انجام کاری مخفیانه خواهد بود.

Doing something openly.

کاری را آشکارا انجام دادن

When you do something openly, everyone knows you're.

وقتی کاری را آشکارا انجام می دهید، همه می دانند که شما هستید.

Doing it, you don't try to hide it.

با انجام آن، سعی نمی کنید آن را پنهان کنید.

And you?

و شما؟

Share it publicly so there could also be employees who are.

آن را به صورت عمومی به اشتراک بگذارید تا کارمندانی نیز وجود داشته باشند.

Openly using AI at work.

آشکارا با استفاده از هوش مصنوعی در محل کار.

Which means their boss knows they're.

این بدان معناست که رئیس آنها می داند که آنها هستند.

Doing it the other coworkers.

انجام این کار با سایر همکاران

Employees know they're doing it.

کارمندان می دانند که این کار را انجام می دهند.

Everyone knows they're.

همه می دانند که هستند.

Doing it but.

انجام آن اما.

Secretly means.

مخفیانه یعنی.

You try to hide it, you don't want anyone to know.

شما سعی می کنید آن را پنهان کنید، نمی خواهید کسی بداند.

Now don't worry about taking all these notes because I summarize everything in a free.

حالا نگران گرفتن همه این یادداشت ها نباشید زیرا من همه چیز را در یک رایگان خلاصه می کنم.

Lesson PDF so you can look for the link in the description.

PDF درس تا بتوانید لینک را در توضیحات جستجو کنید.

Let's continue with our lesson.

بیایید به درس خود ادامه دهیم.

Some employers remember the employer is the company or the boss.

برخی از کارفرمایان به یاد دارند که کارفرما شرکت یا رئیس است.

Some employers are either tacitly.

برخی از کارفرمایان یا به صورت ضمنی هستند.

Or outright banning access to generative AI tools like ChatGPT.

یا ممنوعیت کامل دسترسی به ابزارهای هوش مصنوعی مانند ChatGPT.

So let's talk about tacitly.

پس بیایید به طور ضمنی در مورد آن صحبت کنیم.

And outright.

و صریح.

First, let's talk.

اول بیایید صحبت کنیم.

About the verb to ban, because some employers are banning access to ChatGPT.

درباره فعل ممنوع کردن، زیرا برخی از کارفرمایان دسترسی به ChatGPT را ممنوع می کنند.

When you ban something, in this case the something is access to ChatGPT, it means you don't allow

وقتی چیزی را ممنوع می‌کنید، در این مورد چیزی دسترسی به ChatGPT است، به این معنی است که اجازه نمی‌دهید

it.

.

So the.

بنابراین.

Company banned ChatGPT.

شرکت ChatGPT را ممنوع کرد.

You are not allowed to use ChatGPT.

شما مجاز به استفاده از ChatGPT نیستید.

So some employers are either.

بنابراین برخی از کارفرمایان یا هستند.

Tacitly banning ChatGPT.

ممنوعیت ضمنی ChatGPT.

If they tacitly do it, it means they don't.

اگر تلویحا این کار را انجام دهند، به این معنی است که نمی کنند.

Directly say it.

مستقیم بگو

So what would that?

پس چه می شود؟

Mean.

منظور داشتن.

Maybe you're in?

شاید شما در؟

A staff meeting.

یک جلسه کارکنان

And your boss says something.

و رئیس شما چیزی می گوید.

Like ChatGPT isn't appropriate for the workplace.

مانند ChatGPT برای محل کار مناسب نیست.

But that isn't specifically saying.

اما این به طور خاص نمی گوید.

You are not allowed to use ChatGPT so.

شما مجاز به استفاده از ChatGPT نیستید.

If you tacitly do something, you suggest it but you.

اگر به طور ضمنی کاری را انجام می دهید، آن را پیشنهاد می کنید اما شما.

Don't directly say it.

مستقیم نگو

I don't think ChatGPT is a good idea.

فکر نمی کنم ChatGPT ایده خوبی باشد.

ChatGPT might harm us.

ChatGPT ممکن است به ما آسیب برساند.

ChatGPT might do more harm than good.

ChatGPT ممکن است بیشتر از اینکه مفید باشد ضرر داشته باشد.

That would be tacitly.

که به طور ضمنی خواهد بود.

To outright ban ChatGPT, you would directly say it.

برای ممنوع کردن کامل ChatGPT، مستقیماً آن را می‌گویید.

So you would say you are not allowed to use ChatGPT in the workplace, so that would be

بنابراین شما می گویید که مجاز به استفاده از ChatGPT در محل کار نیستید، بنابراین

outright.

کاملاً واضح است.

So notice the difference there.

بنابراین تفاوت را در آنجا مشاهده کنید.

And some are Employers are either tacitly or outright.

و برخی از آنها کارفرمایان یا به طور ضمنی یا آشکار هستند.

Banning access to generative AI tools like ChatGPT.

ممنوعیت دسترسی به ابزارهای مولد هوش مصنوعی مانند ChatGPT.

But employees remember.

اما کارمندان به یاد دارند.

The workers, but employees who love them are finding.

کارگران، اما کارمندانی که آنها را دوست دارند در حال یافتن هستند.

Ways to discreetly back.

راه هایی برای بازگشت محتاطانه

Channel.

کانال.

In this context, back channel means in a.

در این زمینه، پشت کانال به معنای در a.

Private way.

راه خصوصی

So they're trying to find ways to.

بنابراین آنها در تلاش برای یافتن راه هایی هستند. از

Use ChatGPT privately, which means secretly.

ChatGPT به صورت خصوصی استفاده کنید که به معنای مخفیانه است.

Now discreetly when you do something.

حالا وقتی کاری را انجام می دهید با احتیاط.

Discreetly because this is an adverb as well.

با احتیاط چون این هم یک قید است.

When you do something discreetly.

وقتی کاری را با احتیاط انجام می دهید.

You're trying to do it in a way that doesn't attract a lot of attention, and you're doing.

شما سعی می کنید این کار را به گونه ای انجام دهید که توجه زیادی را به خود جلب نکنید و دارید انجام می دهید.

That usually because.

که معمولا به این دلیل.

You don't want other people to know that you're doing it if you.

شما نمی خواهید دیگران بدانند که شما این کار را انجام می دهید.

Attract attention.

متوجه ساختن.

Other people will.

افراد دیگر این کار را خواهند کرد.

Realize what you're doing so you want to do it discreetly.

متوجه باشید که چه کاری انجام می دهید، بنابراین می خواهید آن را با احتیاط انجام دهید.

Both of.

هر دو.

These are just another way of saying that they're doing it secretly.

اینها راه دیگری برای گفتن این است که آنها این کار را مخفیانه انجام می دهند.

The article is just using different ways to say the same thing.

مقاله فقط از روش های مختلفی برای بیان یک چیز استفاده می کند.

Since.

از آنجا که.

Open AI launched ChatGPT in November 2022.

Open AI ChatGPT را در نوامبر 2022 راه‌اندازی کرد.

Companies have scrambled to keep.

شرکت‌ها برای حفظ آن تلاش کرده‌اند.

Its workplace use.

استفاده در محل کار آن.

Under control.

تحت کنترل.

So remember companies that represents the.

بنابراین به یاد داشته باشید که شرکت هایی که نمایندگی می کنند.

Employers, so employers have.

کارفرمایان، بنابراین کارفرمایان نیز دارند.

Scrambled companies have scrambled to keep its use is workplace use.

شرکت‌های به هم ریخته تلاش کرده‌اند استفاده از آن را در محل کار حفظ کنند.

So workplace is being used.

بنابراین از محل کار استفاده می شود.

As an adjective, just to say it's use in the workplace, basically because you can have.

به عنوان یک صفت، فقط برای گفتن آن در محل کار استفاده می شود، اساساً به این دلیل که می توانید داشته باشید.

Home use when you use chat.

وقتی از چت استفاده می‌کنید، از خانه استفاده کنید.

GPT at home of course, but this is the workplace use under control, so.

البته GPT در خانه، اما این استفاده از محل کار تحت کنترل است، بنابراین.

Let's take a look.

بیا یک نگاهی بیندازیم.

At to scramble when you scramble.

در به تقلا وقتی که شما تقلا.

To do something so scramble is a verb.

انجام کاری تا این حد تقلا یک فعل است.

When you scramble.

وقتی در حال تقلا هستید.

To do something, it means you try to quickly do it, and it implies that there's some difficulty.

برای انجام کاری، به این معنی است که سعی می کنید آن را به سرعت انجام دهید، و این نشان می دهد که مقداری مشکل وجود دارد.

Doing it.

انجام آن.

So you could say I scrambled to finish the presentation.

بنابراین می توان گفت که من تلاش کردم تا ارائه را تمام کنم .

So you.

پس تو

Finished the presentation, but you had to do it very quickly and there was some difficulty

ارائه را تمام کردید، اما باید خیلی سریع آن را انجام می دادید و در آن مقداری مشکل وجود داشت

involved in it.

.

So the companies have.

بنابراین شرکت ها دارند.

Scrambled.

درهم ریخته.

To keep its workplace.

تا محل کارش را حفظ کند.

Use under control.

تحت کنترل استفاده کنید.

So they've had to do it quickly just because.

بنابراین آنها مجبور به انجام آن به سرعت فقط به این دلیل.

ChatGPT was introduced and everybody started using it.

ChatGPT معرفی شد و همه شروع به استفاده از آن کردند.

And so now.

و الان هم همینطور.

The employers have to quickly.

کارفرمایان باید به سرعت.

Try to keep it under control and it's proving to be difficult.

سعی کنید آن را تحت کنترل نگه دارید و ثابت شده است که دشوار است.

Are you?

شما هستید؟ از

Enjoying this lesson?

این درس لذت می برید؟

If you are then.

اگر شما هستید.

I want to tell you about the finally Fluent Academy.

من می خواهم در مورد آکادمی فلوئنت در نهایت به شما بگویم .

This is my premium training program where we study native English speakers from.

این برنامه آموزشی برتر من است که در آن به زبان مادری انگلیسی زبان می آموزیم.

TV, the movies, YouTube and the news.

تلویزیون، فیلم، یوتیوب و اخبار.

So you can.

بنابراین شما می توانید.

Improve your listening skills of fast English.

مهارت های گوش دادن خود را در زبان انگلیسی سریع بهبود بخشید. دایره

Expand your vocabulary with natural expressions.

لغات خود را با عبارات طبیعی گسترش دهید.

And learn advanced grammar easily.

و گرامر پیشرفته را به راحتی یاد بگیرید.

Plus you'll have.

به علاوه شما خواهید داشت.

Me.

من

As your personal coach.

به عنوان مربی شخصی شما. برای کسب اطلاعات بیشتر می

You can look in the description for the link to learn more or you can go to my website

توانید در توضیحات لینک را جستجو کنید یا می توانید به وب سایت من بروید

and click on Finally Fluent Academy.

و روی آکادمی Fluent Fluent کلیک کنید.

Now let's continue with our lesson.

حالا بیایید به درس خود ادامه دهیم.

Many organizations are concerned their.

بسیاری از سازمان ها نگران خود هستند.

Data will be leaked.

داده ها لو خواهد رفت.

When information.

وقتی اطلاعات.

Like data is leaked.

مثل اینکه اطلاعات لو رفته است. به

It means that it's.

این معنی است که این است.

Shared with the public or with others, but.

به اشتراک گذاشته شده با عموم یا با دیگران، اما.

The person who owns the information doesn't.

شخصی که صاحب اطلاعات است، ندارد.

Want it to?

آن را می خواهید؟ به

Be shared.

اشتراک گذاشته شود.

So it was shared publicly without permission.

بنابراین بدون اجازه به صورت عمومی به اشتراک گذاشته شد.

So this is one of the reasons why the companies, the employers, the.

بنابراین این یکی از دلایلی است که شرکت ها، کارفرمایان،

Organizations don't want the.

سازمان ها نمی خواهند.

Employees, the workers to use.

کارمندان، کارگران به استفاده از.

ChatGPT because they're concerned their data, their information, will be leaked, shared

ChatGPT زیرا آنها نگران هستند که داده ها، اطلاعات آنها لو رفته و

with the public when they don't want it to be.

در صورت عدم تمایل آنها با مردم به اشتراک گذاشته شود .

Yet many workers, employees, workers love.

با این حال بسیاری از کارگران، کارمندان، کارگران عاشق هستند.

The technology and have come to depend on it.

تکنولوژی و به آن وابسته شده اند.

Now when you come to do something, it means you eventually do it.

حالا وقتی می آیی کاری را انجام می دهی، یعنی در نهایت آن کار را انجام می دهی.

After a period of time.

بعد از مدتی.

So this.

پس این به این

Implies that now the workers depend on it, which means that.

معنی است که اکنون کارگران به آن وابسته اند، که به این معنی است.

They they feel like they have to use it.

آنها احساس می کنند که باید از آن استفاده کنند.

They're so comfortable using it.

آنها خیلی راحت از آن استفاده می کنند.

It helps them so much that it would be.

آنقدر به آنها کمک می کند که می شود.

Difficult for them to.

براشون سخته

Do the same work without it.

همین کار را بدون آن انجام دهید.

That's when you depend on something.

آن وقت است که شما به چیزی وابسته هستید.

So day.

پس روز

One when ChatGPT was introduced, the workers didn't depend on it because it.

یکی از زمانی که ChatGPT معرفی شد، کارگران به آن وابسته نبودند.

Was only the first day.

فقط روز اول بود

But after using it day after day for a period of weeks, months.

اما پس از استفاده روز از نو به مدت چند هفته، ماه.

Now, a year now.

حالا، یک سال است.

They've.

آنها دارند.

Come to depend on it.

به آن وابسته شوید.

So they now depend on it.

بنابراین آنها اکنون به آن وابسته هستند.

But it happened after a period of time.

اما بعد از مدتی این اتفاق افتاد.

So you might say.

پس ممکن است بگویید.

In the comments, Jennifer.

در نظرات جنیفر.

I've come to love your videos.

من عاشق ویدیوهای شما شدم.

So put.

بنابراین قرار دهید.

That in the comments.

که در نظرات

Now this means you now.

حالا این یعنی شما الان.

Love my videos.

عاشق ویدیوهای من

But it implies that this didn't happen.

اما این نشان می دهد که این اتفاق نیفتاده است.

Day one, the first time you watch my video.

روز اول، اولین باری که ویدیوی من را تماشا می کنید.

Sure you enjoyed it.

مطمئنا از آن لذت بردید.

You liked it.

خوشت اومد.

But after watching more of my videos after a period of time, now you.

اما پس از تماشای بیشتر ویدیوهای من پس از مدتی، اکنون شما.

Love the videos.

ویدیوها را دوست دارم.

I've come to love your videos, so put that in the comments.

من عاشق ویدیوهای شما شدم، پس آن را در نظرات قرار دهید.

If it's true, Jennifer, I've come.

اگه درست باشه جنیفر اومدم

To love your videos and that would make me very happy.

دوست داشتن ویدیوهای شما و این من را بسیار خوشحال می کند.

All right.

خیلی خوب.

So the employees.

پس کارمندان

The workers have come to depend on it, the IT being ChatGPT.

کارگران به آن وابسته شده اند، IT ChatGPT است.

These.

اینها.

These are practical tools.

اینها ابزارهای کاربردی هستند.

That make life easier.

که زندگی را آسان تر می کند.

They can also aid.

آنها همچنین می توانند کمک کنند.

With the technical tasks.

با وظایف فنی

Like coding and complete routine.

مانند کدنویسی و روال کامل.

Tasks.

وظایف.

That lighten employees, cognitive load and schedules.

که کارمندان، بار شناختی و برنامه را سبک می کند .

OK, let's talk about Lighten.

خوب، بیایید در مورد لایتن صحبت کنیم.

And then the load lighten the load they're.

و سپس بار آنها را سبک می کند.

Using this.

با استفاده از این.

Lighten to lighten.

سبک کن تا سبک شود.

Because we talk about a workload.

چون در مورد حجم کاری صحبت می کنیم.

In terms of being heavy or light, that's what I would use.

از نظر سنگین یا سبک بودن، این چیزی است که من استفاده می کنم.

I wouldn't say I have a small.

نمی گویم کوچیک دارم.

Workload I have a.

حجم کاری من یک.

Big workload.

حجم کار زیاد

A native speaker doesn't say that.

یک زبان مادری این را نمی گوید.

A native speaker says I have a.

یک زبان مادری می گوید من یک.

Light workload, which means?

حجم کار کم، یعنی؟

Not a lot of work.

کار زیادی نیست.

And then I have a heavy.

و سپس من یک سنگین است.

Workload.

حجم کار

Which means a lot of work.

یعنی کار زیاد.

And obviously this can change.

و بدیهی است که این می تواند تغییر کند.

Day by day, oh, today I have a really.

روز به روز، آه، امروز من واقعا.

Heavy workload and.

حجم کار سنگین و.

Then you can explain all the tasks so.

سپس می توانید تمام وظایف را توضیح دهید.

If you lighten the.

اگر سبک کنید.

Load it means you go from heavy to light you.

Load به این معنی است که شما از سنگینی به سمت سبک خود می روید.

Try to reduce.

سعی کن کم کنی

The amount of work.

مقدار کار.

I wrote those definitions here for you.

من آن تعاریف را اینجا برای شما نوشتم.

Now you could say.

حالا شما می توانید بگویید.

I have.

من دارم.

Such a heavy workload 'cause you possess A workload I have.

چنین حجم کاری سنگین، زیرا شما دارای حجم کاری هستید که من دارم.

Such a heavy workload.

چنین حجم کار سنگینی است.

I need.

من نیاز دارم.

To lighten it.

تا آن را سبک کند.

So you need to reduce the amount of work.

بنابراین باید حجم کار را کاهش دهید.

All right.

خیلی خوب.

So that's.

پس همین است.

What the employees?

کارمندان چی؟

Feel that ChatGPT does for them.

احساس کنید که ChatGPT برای آنها انجام می دهد.

It reduces.

کاهش می دهد.

The amount of work.

مقدار کار.

It lightens their workload because lighten is.

این کار حجم کاری آنها را کم می کند زیرا lighten است.

A verb.

یک فعل

Berlin based business consultant Matt So Matt is a business consultant and he's based in

مشاور کسب و کار مستقر در برلین Matt So Matt یک مشاور تجاری است و در برلین مستقر است

Berlin, which means Berlin is where he operates.

، به این معنی که برلین جایی است که او در آن فعالیت می کند.

And so this is used as an adjective.

و بنابراین این به عنوان صفت استفاده می شود.

Berlin based business consultant Matt.

مشاور تجاری مستقر در برلین مت.

All of this describes.

همه اینها را توصیف می کند.

Whoops.

اوف

All of this.

همه این.

Describes who Matt is.

توصیف می کند که مت کیست.

Matt is a consultant.

مت یک مشاور است.

What type of consultant?

چه نوع مشاوری؟

A business consultant.

یک مشاور بازرگانی

Where is he based?

او در کجا مستقر است؟

He's based in Berlin.

او در برلین مستقر است.

He's a Berlin based business consultant.

او یک مشاور تجاری مستقر در برلین است.

What a title Matt has.

مت چه عنوانی دارد.

Berlin based business consultant.

مشاور تجاری مستقر در برلین

Matt.

مت.

1st at their workplace.

اول در محل کارشان

To discover ChatGPT.

برای کشف ChatGPT.

Mirror weeks after.

آینه هفته بعد.

Its release so.

انتشار آن بنابراین.

Listen to this mirror.

به این آینه گوش کن

Mere, mere, mere weeks after its release, mere is an adjective.

صرف، صرف، تنها چند هفته پس از انتشار، صرف یک صفت است.

And it's.

و آن.

Simply used to emphasize.

به سادگی برای تاکید استفاده می شود.

That it it wasn't a long time.

که مدت زیادی نبود

So to emphasize, not a long time.

بنابراین برای تأکید، زمان زیادی نیست.

So you could say I've been learning English for a mere three months.

بنابراین می توان گفت من فقط سه ماه است که انگلیسی یاد می گیرم.

So you could say I've been learning English for three months, but if you add for a mere

بنابراین می توانید بگویید که من سه ماه است که انگلیسی یاد می گیرم، اما اگر فقط

three months, then you're just.

سه ماه به آن اضافه کنید، آنوقت شما فقط دارید.

Emphasizing that three months.

با تاکید بر اینکه سه ماه.

Wasn't isn't a long time.

زمان زیادی نیست

So mere.

خیلی ساده

Weeks after its release.

هفته ها پس از انتشار.

Very soon after its release.

خیلی زود پس از انتشار.

Another way is.

راه دیگر این است.

Just saying only that would be the equivalent.

فقط گفتن این معادل خواهد بود.

Modifier emphasizer only only weeks after its release.

تاکید کننده اصلاح کننده تنها چند هفته پس از انتشار آن.

Mere.

صرفا

Weeks after its release, he says the chat bot transformed their work days overnight.

هفته‌ها پس از انتشار، او می‌گوید ربات چت روزهای کاری آنها را یک شبه متحول کرد.

Now notice it transformed their work days.

اکنون توجه کنید که روزهای کاری آنها را متحول کرده است.

This is the something and it.

این چیزی است و آن.

Happened overnight when something.

یک شبه اتفاق افتاد که چیزی.

Happens overnight.

یک شبه اتفاق می افتد.

It's used to say it happened very quickly.

معمولا می گویند خیلی سریع اتفاق افتاد.

For example, I could say my channel blew.

به عنوان مثال، می توانم بگویم کانال من منفجر شد.

Up overnight my YouTube channel.

یک شبه کانال یوتیوب من فعال شد.

Now in this context, to.

حال در این زمینه، به.

Blow up means to become very popular, so my channel became very popular overnight.

Blow up یعنی خیلی محبوب شدن پس کانال من یک شبه خیلی محبوب شد.

Which means it happened.

یعنی اتفاق افتاد.

Very quickly, one day my channel was at.

خیلی سریع، یک روز کانال من در.

100,000 subscribers and then you know the next.

100000 مشترک و سپس شما می دانید بعدی.

It doesn't have to be one day, it could be the next day, the next week, the next month,

لازم نیست یک روز باشد، ممکن است روز بعد، هفته بعد، ماه بعد باشد،

but in a.

اما در یک.

Short.

کوتاه.

Of time it's like.

از زمان آن را مانند.

Whoa, how did this?

وای، این چطور شد؟

Happen.

به وقوع پیوستن.

Now I have.

الان دارم.

3.

3.

Times as many as subscribers and in very short time overnight.

برابر تعداد مشترکین و در مدت زمان بسیار کوتاه یک شبه.

So, he says.

بنابراین، او می گوید.

Remember this?

این را به خاطر بسپار؟

Berlin based business consultant Matt says the chat bot transformed their work days overnight

مشاور تجاری مستقر در برلین، مت می گوید ربات چت روزهای کاری آنها را یک شبه

very quickly.

خیلی سریع متحول کرد.

Day-to-day tasks in his fast-paced environment such as researching scientific topics, gathering

کارهای روزمره در محیط پرسرعت او مانند تحقیق در مورد موضوعات علمی، جمع آوری

sources and producing thorough presentations to clients.

منابع و ارائه ارائه های کامل به مشتریان.

So these are all the examples of the day-to-day tasks.

بنابراین اینها همه نمونه کارهای روزمره هستند .

So day-to-day tasks, day-to-day just means routine.

بنابراین کارهای روزمره، روزمره فقط به معنای روتین است.

Tasks that you do.

وظایفی که انجام می دهید

Routinely tasks that you do every day, so routine tasks.

کارهای معمولی که هر روز انجام می دهید، پس کارهای روتین.

Daily tasks, day-to-day tasks and then the examples of them suddenly became a breeze.

کارهای روزانه، کارهای روزمره و سپس نمونه های آنها ناگهان نسیم شد.

So.

بنابراین.

Suddenly is.

ناگهان است.

Actually a very good replacement for overnight, so I'll add this here.

در واقع یک جایگزین بسیار خوب برای یک شبه است، بنابراین من این را در اینجا اضافه می کنم.

You could say very quickly.

خیلی سریع می تونی بگی

You can say suddenly as well because in this context you would say day-to-day tasks became

شما می توانید ناگهانی نیز بگویید زیرا در این زمینه می گویید کارهای روزمره تبدیل به

a breeze.

یک نسیم شد.

Overnight, but if you added overnight it would come after you can say.

یک شبه، اما اگر یک شبه اضافه کنید، بعد از آن می توانید بگویید.

Suddenly became a breeze.

ناگهان نسیم شد.

But if you wanted to use overnight, you could say became a breeze overnight.

اما اگر می خواستید یک شبه استفاده کنید، می توانید بگویید که یک شبه نسیم شد.

Now, what does became a breeze mean a breeze if you describe something as.

حال، آنچه که به یک نسیم تبدیل می‌شود، به معنای نسیم است، اگر چیزی را به عنوان توصیف کنید.

A breeze, it means.

نسیم یعنی.

It's very easy, so you could say and hopefully you.

این بسیار آسان است، بنابراین شما می توانید بگویید و امیدوارم شما.

Will.

اراده.

Learning English with Jennifer is a breeze because you need the.

یادگیری زبان انگلیسی با جنیفر بسیار آسان است زیرا به آن نیاز دارید.

Verb to be here.

فعل to be here.

Learning English with.

یادگیری زبان انگلیسی با.

Jennifer is a breeze, which means it's.

جنیفر یک نسیم است، یعنی همینطور است.

Very easy or.

خیلی راحت یا.

Jennifer makes English a breeze because most likely you.

جنیفر زبان انگلیسی را یک نسیم می کند زیرا به احتمال زیاد شما.

Maybe you would, but just learning English is a breeze, which means very easy.

شاید این کار را بکنید، اما یادگیری زبان انگلیسی بسیار آسان است، که به معنای بسیار آسان است.

Of course you can say that.

البته می توانید این را بگویید.

But hopefully you'll say Jennifer makes English a breeze.

اما امیدوارم بگویید جنیفر زبان انگلیسی را یک نسیم می کند.

Very.

خیلی

Easy and you could say Jennifer makes English or Jennifer Jennifer makes learning English.

آسان است و می توان گفت جنیفر انگلیسی می سازد یا جنیفر جنیفر یادگیری انگلیسی را انجام می دهد.

Either one is fine.

هر کدوم خوبه

So if you think this, put it in the comments because it will help you practice this expression.

پس اگر به این فکر می کنید، آن را در نظرات قرار دهید زیرا به شما کمک می کند این عبارت را تمرین کنید.

And you'll be more likely to remember it if you put it in the comments and.

و اگر آن را در کامنت ها قرار دهید، به احتمال زیاد آن را به خاطر خواهید آورد .

Use it so.

اینطوری استفاده کن

Put it in the.

آن را در.

Comments, Jennifer makes English a breeze.

نظرات، جنیفر انگلیسی را یک نسیم می کند.

Hopefully you.

امیدوارم شما

Think that.

فکر کن

And that's certainly what I try to do.

و مطمئناً این چیزی است که من سعی می کنم انجام دهم.

The only catch?

تنها شکار؟

Matt and his.

مت و او

Colleague had to keep their use of.

همکار باید استفاده خود را از.

Chat GPTA.

GPTA چت.

Closely guarded.

از نزدیک محافظت می شود.

Secret.

راز.

So here we already know what a secret is.

بنابراین در اینجا ما قبلاً می دانیم که راز چیست.

It's information you don't want anyone to know.

این اطلاعاتی است که نمی خواهید کسی بداند.

Now a closely guarded secret.

اکنون یک راز کاملاً محافظت شده است.

Just means that you don't tell anyone.

فقط به این معنی است که شما به کسی نگویید.

Because when you have a secret.

چون وقتی رازی دارید.

Information you don't want the general public to know.

اطلاعاتی که نمی خواهید عموم مردم بدانند.

But you still might.

اما شما هنوز هم ممکن است. به

Tell your close friends, your family, your husband, your wife, even some of your Co workers

دوستان نزدیک خود، خانواده، شوهر، همسرتان، حتی برخی از کارکنان شرکت خود بگویید

for example.

.

But you just don't share it with everyone.

اما شما آن را با همه به اشتراک نمی گذارید.

You share it with specific people.

شما آن را با افراد خاصی به اشتراک می گذارید.

But if you use closely guarded.

اما اگر از محافظت دقیق استفاده کنید.

And that's why I'm bringing it to me, 'cause that's what it means, A closely.

و به همین دلیل است که آن را برای خودم می‌آورم، زیرا معنی آن دقیقاً همین است.

Guarded secret is maybe.

راز محافظت شده شاید

One person knows, maybe zero people know, and so the you want the information to be

یک نفر می داند، شاید صفر نفر نمی دانند، و بنابراین شما می خواهید اطلاعات تا حد

as close to you as possible.

امکان به شما نزدیک شود.

You don't want the information to be out there in the world.

شما نمی خواهید این اطلاعات در جهان وجود داشته باشد.

I wrote that definition for you.

این تعریف را برای شما نوشتم.

Now let's talk about the.

حالا بیایید در مورد آن صحبت کنیم.

Only catch because this.

فقط به خاطر این بگیر.

Is the catch that Matt and his colleague have to keep it a secret, A closely guarded secret?

آیا شکاری که مت و همکارش باید آن را مخفی نگه دارند، یک راز کاملاً محافظت شده است؟

So the.

بنابراین.

Catch the catch.

صید را بگیر.

This is used to.

این عادت شده است.

Say that you're.

بگو که هستی

Turning something.

چرخاندن چیزی

Positive because remember using ChatGPT.

مثبت است زیرا به یاد داشته باشید که از ChatGPT استفاده کنید.

Made their.

آنها را ساخته اند.

Day-to-day tasks a breeze.

کارهای روزمره یک نسیم است.

And it did.

و این کار را کرد.

This.

این.

Overnight, so that's very positive.

یک شبه، بنابراین بسیار مثبت است.

Imagine overnight.

یک شبه تصور کنید

Your work.

کارت.

Became a lot.

زیاد شد.

Easier and you had so much more time.

راحت تر بود و زمان خیلی بیشتری داشتید.

That's a positive.

این یک نکته مثبت است.

But if you say.

اما اگر بگویید.

But there was a catch.

اما یک گرفتاری وجود داشت.

A catch adds something negative to the situation.

گرفتن چیزی منفی به وضعیت اضافه می کند.

So the negative.

پس منفی این

Is that they have to do it secretly.

است که آنها باید مخفیانه این کار را انجام دهند.

They can't let their employer or their other employees, the fellow employees, know about

آنها نمی توانند اجازه دهند کارفرمای خود یا سایر کارمندان خود، همکاران کارمند، از

it.

این موضوع مطلع شوند.

So that's the catch.

پس این گرفتاری است. بیا

Let's continue.

ادامه بدهیم.

Whether the technology is explicitly.

این که آیا این فناوری به صراحت است.

Banned.

ممنوع شد.

So explicitly this is.

بنابراین به صراحت این است.

The opposite of tacitly.

برعکس تلویحا.

Do you remember tacitly from the beginning?

از اول به طور ضمنی یادت هست؟

Tacitly.

به طور ضمنی

Remember was tacitly this.

به یاد داشته باشید به طور ضمنی این بود.

Is not directly, so it's suggested, suggested, but not directly said.

مستقیماً نیست، بنابراین پیشنهاد می شود، پیشنهاد می شود، اما مستقیماً گفته نمی شود.

Remember, your boss might say something like.

به یاد داشته باشید، رئیس شما ممکن است چنین چیزی بگوید.

I don't think ChatGPT is a good.

فکر نمی کنم ChatGPT خوب باشد.

Idea.

اندیشه.

But he didn't specifically say you can't use it but in this.

اما او به طور خاص نگفت که شما نمی توانید از آن استفاده کنید مگر در این.

Case if it's explicitly banned, that means directly.

اگر صراحتاً ممنوع شده باشد، به معنای مستقیم است.

So your boss did say you are not allowed to use ChatGPT so directly.

بنابراین رئیس شما گفت که شما مجاز به استفاده مستقیم از ChatGPT نیستید.

Clearly it's written down on paper.

واضح است که روی کاغذ نوشته شده است.

Nobody can mistake it.

هیچ کس نمی تواند اشتباه کند.

But if something's tacit, it's easy to mistake because you could say, well, I didn't know

اما اگر چیزی ضمنی باشد، اشتباه کردن آسان است، زیرا می‌توان گفت، خوب، من

you.

شما را نمی‌شناختم.

Saying it's not a good idea meant that I'm not allowed to use it.

گفتن این ایده خوبی نیست به این معنی است که من مجاز به استفاده از آن نیستم.

I thought you were just sharing your opinion, so it's not very.

من فکر می کردم شما فقط نظر خود را به اشتراک می گذارید، بنابراین این خیلی نیست.

Clear, but if something is.

واضح است، اما اگر چیزی باشد.

Explicitly banned.

به صراحت ممنوع شد.

It's clear, it's written down.

واضح است، نوشته شده است.

It's directly said to you.

مستقیما به شما گفته شده

So whether the technology is explicitly banned highly frowned upon.

بنابراین اینکه آیا این فناوری صراحتاً ممنوع است یا خیر، بسیار مورد مخالفت قرار گرفته است.

This is a good expression to be frowned upon.

این تعبیر خوبی است که باید از آن اخم کرد.

When something is frowned upon, it means that.

وقتی به چیزی اخم می شود به این معنی است.

Someone doesn't like it.

کسی آن را دوست ندارد.

But they're not telling you you can't do it.

اما آنها به شما نمی گویند که نمی توانید این کار را انجام دهید.

For example, my boss frowns upon chat ChatGPT, but my company allows it.

به عنوان مثال، رئیس من در چت ChatGPT اخم می کند، اما شرکت من این اجازه را می دهد.

Because in a large organization, your boss doesn't necessarily make the company policies.

زیرا در یک سازمان بزرگ، رئیس شما لزوماً سیاست های شرکت را تعیین نمی کند.

Cause your boss probably has two or three bosses as well and.

چون رئیس شما احتمالاً دو یا سه رئیس نیز دارد و.

So the company has.

بنابراین شرکت دارد.

The overall company has a policy that says you are allowed to use ChatGPT but your.

شرکت کلی خط‌مشی دارد که می‌گوید شما مجاز به استفاده از ChatGPT هستید.

Boss frowns upon it so your boss doesn't like it.

رئیس با آن اخم می کند تا رئیس شما آن را دوست نداشته باشد .

But you're still allowed to use it.

اما همچنان مجاز به استفاده از آن هستید.

But then it's an awkward situation for you because you know your boss doesn't like it.

اما پس از آن این یک موقعیت ناخوشایند برای شما است زیرا می دانید که رئیس شما آن را دوست ندارد.

Technically, you are allowed to use it.

از نظر فنی، شما مجاز به استفاده از آن هستید.

So do you still use it?

پس آیا هنوز از آن استفاده می کنید؟

Hmm, it's an.

هوم، این یک

Awkward situation to be in sometimes.

موقعیت ناخوشایندی که گاهی اوقات در آن قرار می گیریم.

When this is used in more social situations, your husband, wife, mother, father, best friend

وقتی از این در موقعیت‌های اجتماعی بیشتری استفاده می‌شود، شوهر، همسر، مادر، پدر، بهترین دوست

could frown upon something you.

شما می‌توانند روی چیزی که شما دارید اخم کنند.

Do, but they don't have control.

انجام دهید، اما آنها کنترل ندارند.

Over your life.

در طول زندگی شما

But you respect them and you want to make them happy.

اما شما به آنها احترام می گذارید و می خواهید آنها را خوشحال کنید.

So do you not do the action because they frown upon it, or do you still do it?

پس آیا این عمل را انجام نمی دهید زیرا آنها به آن اخم می کنند یا هنوز آن را انجام می دهید؟

It's one of those difficult situations.

یکی از آن شرایط سخت است.

OK, so whether it's explicitly banned, frowned upon, or giving some.

خوب، پس خواه صراحتاً ممنوع باشد، اخم کرده باشد ، یا برخی از آن را ارائه دهد.

Workers a covert leg up.

کارگران یک پای مخفی به بالا.

Covert is the same as secret.

پنهانی همان راز است.

So if something is covert, you don't want the public to know.

بنابراین اگر چیزی پنهان است، شما نمی خواهید که عموم مردم بدانند.

So you could say a secret leg.

بنابراین می توانید یک پای مخفی بگویید.

Up a leg, up is an advantage.

بالا رفتن از پا، یک مزیت است.

So you could say well, in the I'll just use this example because it's perfect ChatGPT.

بنابراین می توانید به خوبی بگویید، در من فقط از این مثال استفاده می کنم زیرا ChatGPT عالی است.

Gives me a leg up.

پایم را بالا می دهد.

So something gives someone a leg up Means an advantage.

بنابراین چیزی باعث می شود که یک نفر به سمت بالا حرکت کند یعنی یک مزیت.

An advantage?

برتری؟

Some employees are searching for ways to keep using generative AI tools discreetly.

برخی از کارمندان به دنبال راه هایی برای ادامه استفاده از ابزارهای مولد هوش مصنوعی هستند.

We already know what discreetly means.

ما از قبل می دانیم که احتیاط به چه معناست.

Again, you could replace it with secretly and it would have almost the same meaning.

باز هم می توانید مخفیانه آن را جایگزین کنید و تقریباً همان معنی را خواهد داشت.

According to one study, 75 percent of companies are.

بر اساس یک مطالعه، 75 درصد از شرکت ها هستند.

Currently considering or implementing bans.

در حال حاضر در حال بررسی یا اجرای ممنوعیت ها.

So in this case, ban is a noun.

بنابراین در این مورد، ban یک اسم است.

It.

آی تی. به

Has the same meaning, but as a noun it would be the formal document.

همین معنی است، اما به عنوان یک اسم، سند رسمی خواهد بود.

The piece of paper or the policy on a website that says company.

تکه کاغذ یا خط مشی یک وب سایت که می گوید شرکت.

Or employees of this company are not allowed to use ChatGPT, so that would be the ban.

یا کارمندان این شرکت مجاز به استفاده از ChatGPT نیستند، بنابراین این ممنوعیت خواهد بود. در

It's talking about it as a something, most likely a document on the company website.

مورد آن به عنوان یک چیزی صحبت می کند، به احتمال زیاد سندی در وب سایت شرکت.

So they're considering or implementing bans on ChatGPT, and other generative AI applications

بنابراین آنها در حال بررسی یا اجرای ممنوعیت های ChatGPT و سایر برنامه های کاربردی هوش مصنوعی

in the workplace.

در محل کار هستند.

Wow, 75%, That's a lot.

وای، 75٪، این خیلی است.

But this was only one study and they only talked to a certain number of companies as

اما این تنها یک مطالعه بود و آنها فقط با تعداد معینی از شرکت‌ها نیز صحبت کردند

well, so I don't know how accurate this is for the entire world.

، بنابراین من نمی‌دانم این چقدر برای کل جهان دقیق است.

But what about you?

اما شما چطور؟

Feel free to share in the comments if.

در صورت تمایل در نظرات به اشتراک بگذارید.

Your company has banned Chap GPT.

شرکت شما Chap GPT را ممنوع کرده است.

Do they allow it?

اجازه می دهند؟

Do they frown upon it?

آیا با آن اخم می کنند؟ با

Feel free to share that in the comments.

خیال راحت آن را در نظرات به اشتراک بگذارید.

I'd be really interested to know.

من واقعاً علاقه مند خواهم بود بدانم.

While these bans may help companies keep sensitive information out of the wrong hands, so by

در حالی که این ممنوعیت‌ها ممکن است به شرکت‌ها کمک کند تا اطلاعات حساس را از دست‌های اشتباه دور نگه دارند، بنابراین با

saying out of the wrong hands the wrong hands in this.

گفتن دست‌های نادرست در این مورد، از دست‌های اشتباه استفاده می‌شود. آیا

Case will hands belong to people?

دست ها متعلق به مردم خواهد بود؟

So out of the wrong hands means.

بنابراین از دست اشتباه یعنی.

That the people who shouldn't have your information don't have it.

اینکه افرادی که نباید اطلاعات شما را داشته باشند، آن را ندارند.

So imagine that this is a list of people's credit card numbers, and this is not public

بنابراین تصور کنید که این لیستی از شماره کارت اعتباری افراد است و اکنون این اطلاعات عمومی نیست

information now.

.

Right now it could be in the wrong hands because I have it and I'm.

در حال حاضر ممکن است در دستان اشتباهی باشد زیرا من آن را دارم و دارم.

Going to sell it to the highest bidder, of course.

البته قرار است آن را به بالاترین قیمت پیشنهادی بفروشم .

I would never do that, but that's what it means by out of the wrong hands, meaning the

من هرگز این کار را نمی‌کنم، اما معنایش این است که از دست‌های نادرست، یعنی

people who shouldn't have it don't have it.

افرادی که نباید آن را داشته باشند، آن را ندارند.

Some say keeping generative AI away from workers can backfire.

برخی می گویند دور نگه داشتن هوش مصنوعی مولد از کارگران می تواند نتیجه معکوس داشته باشد.

If something backfires, it means it has an unintended negative consequence.

اگر چیزی نتیجه معکوس داشته باشد، به این معنی است که یک پیامد منفی ناخواسته دارد.

That is worse than the positive consequence you wanted.

این بدتر از نتیجه مثبتی است که شما می خواستید.

So what could be an unintended negative outcome or result of banning ChatGPT?

بنابراین پیامد یا نتیجه منفی ناخواسته ممنوعیت ChatGPT چه می تواند باشد ؟

Well, maybe some employees quit because they think that it's so useful to use ChatGPT.

خوب، شاید برخی از کارمندان این کار را ترک کنند زیرا فکر می کنند استفاده از ChatGPT بسیار مفید است.

They don't want to work for a company that doesn't allow it, so that could be an unintended

آنها نمی خواهند برای شرکتی کار کنند که اجازه نمی دهد، بنابراین می تواند یک

negative outcome your employees.

پیامد منفی ناخواسته برای کارمندان شما باشد.

Quit.

ترک کنید.

Maybe they keep doing it secretly and it's even.

شاید مخفیانه این کار را ادامه می دهند و حتی می شود.

Less secure because they're bringing documents home and they're doing it on their home computers

امنیت کمتری دارد زیرا آنها اسناد را به خانه می آورند و این کار را روی رایانه های خانگی خود انجام می دهند

that don't have the security protocols that the work computers have.

که پروتکل های امنیتی مانند رایانه های کاری را ندارند.

So they.

پس آنها.

Have this ban that's supposed to make information safer, but it backfires because people are

این ممنوعیت را داشته باشید که قرار است اطلاعات را ایمن تر کند، اما نتیجه معکوس دارد زیرا مردم

taking information home and is actually creating more of a problem.

اطلاعات را به خانه می برند و در واقع مشکل بیشتری ایجاد می کند.

So that is just an example of how it could backfire.

بنابراین این فقط نمونه ای از این است که چگونه می تواند نتیجه معکوس داشته باشد.

So it had an unintended negative outcome.

بنابراین یک پیامد منفی ناخواسته داشت.

This is a very common expression as well.

این یک عبارت بسیار رایج نیز هست.

So that's the end of our.

پس این پایان کار ماست.

Article Wow.

مقاله وای.

There was a lot of very useful vocabulary in this article.

واژگان بسیار مفیدی در این مقاله وجود داشت.

I really suggest you watch this a few more times and download that lesson PDF and really

من واقعاً پیشنهاد می کنم این را چند بار دیگر تماشا کنید و آن درس را PDF دانلود کنید و واقعاً

practice this information because you will use these expressions all the time and hear

این اطلاعات را تمرین کنید زیرا همیشه از این عبارات استفاده خواهید کرد و

native speakers using them as well.

همچنین سخنرانان بومی از آنها استفاده خواهید کرد.

So now what I'll do is I'll read the article from start to finish and this time you can

بنابراین اکنون کاری که من انجام خواهم داد این است که مقاله را از ابتدا تا انتها می خوانم و این بار می توانید

focus on my pronunciation.

روی تلفظ من تمرکز کنید.

The employees secretly using AI at work.

کارمندان مخفیانه از هوش مصنوعی در محل کار استفاده می کنند.

Some employers are either tacitly or outright banning access to generative AI tools like

برخی از کارفرمایان به طور ضمنی یا آشکار دسترسی به ابزارهای مولد هوش مصنوعی مانند

chat.

چت را ممنوع می کنند.

GPT but employees who love.

GPT اما کارمندانی که دوست دارند.

Them are finding ways to discreetly back channel since Open AI launched ChatGPT in November.

از زمانی که Open AI ChatGPT را در ماه نوامبر راه اندازی کرد، آنها در حال یافتن راه هایی برای بازگشت محتاطانه کانال هستند.

2022 companies have scrambled to.

2022 شرکت دست به کار شده اند.

Keep its workplace use under control.

استفاده از محل کار آن را تحت کنترل نگه دارید.

Many organizations are concerned their data will be leaked.

بسیاری از سازمان‌ها نگران لو رفتن اطلاعاتشان هستند .

Yet many workers love the technology and have come to depend on it.

با این حال بسیاری از کارگران این فناوری را دوست دارند و به آن وابسته شده اند.

These are practical tools that make life easier.

اینها ابزارهای کاربردی هستند که زندگی را آسان تر می کنند.

They can also aid with technical tasks like.

آنها همچنین می توانند در انجام وظایف فنی مانند.

Coding and complete routine tasks that.

کدنویسی و تکمیل کارهای روتین که.

Lighten employees, Cognitive load and schedules.

سبک کردن کارمندان، بار شناختی و برنامه.

Berlin.

برلین.

Based business consultant Matt and his colleague were among the first at their workplace to

مشاور تجاری مستقر مت و همکارش جزو اولین کسانی بودند که

discover ChatGPT Mere weeks after its release.

چند هفته پس از انتشار ChatGPT در محل کار خود کشف کردند.

He says the chat bot transformed their workdays overnight, day-to-day task in his fast-paced

او می‌گوید ربات چت روزهای کاری آن‌ها را یک شبه متحول کرد، کارهای روزمره در محیط پرشتاب او

environment, such as researching scientific topics, gathering sources and producing thorough

، مانند تحقیق در مورد موضوعات علمی، جمع‌آوری منابع و ارائه

presentations to clients suddenly became a breeze.

ارائه‌های کامل به مشتریان، ناگهان تبدیل به یک نسیم شد.

The only catch?

تنها شکار؟

Matt and his colleague had to keep their use of ChatGPT A closely guarded secret.

مت و همکارش مجبور بودند استفاده از ChatGPT را مخفی نگه دارند.

Whether the technology is explicitly banned highly frowned upon.

این که آیا این فناوری صراحتاً ممنوع است یا خیر .

Or giving some workers a covert.

یا به برخی از کارگران مخفی کاری می دهد.

Leg up.

پاها بالا.

Some employees are searching for ways to keep using generative AI tools.

برخی از کارمندان به دنبال راه هایی برای ادامه استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی هستند.

Discreetly.

احتیاط.

According to one study, 75 percent of companies are.

بر اساس یک مطالعه، 75 درصد از شرکت ها هستند.

Currently considering or implementing bans on ChatGPT and other generative AI applications

در حال حاضر در حال بررسی یا اجرای ممنوعیت های ChatGPT و دیگر برنامه های کاربردی هوش مصنوعی

in the workplace.

در محل کار.

While these bands may help companies keep sensitive information out of the wrong hands,

در حالی که این باندها ممکن است به شرکت‌ها کمک کنند تا اطلاعات حساس را از دست افراد نادرست دور نگه دارند،

some.

برخی.

Say, keeping generative AI away from workers can backfire.

به عنوان مثال، دور نگه داشتن هوش مصنوعی مولد از کارگران می تواند نتیجه معکوس داشته باشد.

So did you enjoy this lesson?

پس از این درس لذت بردید؟

Do you want me to make more lessons where we review the news?

آیا می‌خواهید در آنجا که اخبار را مرور می‌کنیم درس‌های بیشتری بنویسم ؟

Together.

با یکدیگر.

If you do, then put leg up in the comments.

اگر این کار را کردید، در نظرات قرار دهید.

And you're putting leg.

و تو داری پا میذاری

Up in the comments because learning English with the news.

در نظرات به دلیل یادگیری زبان انگلیسی با اخبار. به

Gives you a leg up.

شما یک پا می دهد.

And remember that means.

و به یاد داشته باشید که به این معنی است.

An advantage so.

یک مزیت بنابراین. به

That's why you're putting leg up.

همین دلیل است که شما پا را بالا می گذارید.

In the.

در.

Comments leg up put.

نظرات پا به بالا قرار داده است.

It in the comments.

آن را در نظرات.

And I'll keep making lessons just like this.

و من به درست کردن این درس ها ادامه خواهم داد.

And of course, make sure you like this video.

و البته مطمئن شوید که این ویدیو را دوست دارید.

Share it with your friends and.

آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید و.

Subscribe so you're notified.

مشترک شوید تا به شما اطلاع داده شود.

Every time I.

هر بار که من

Post a new lesson.

یک درس جدید ارسال می کنم.

And you can get this free speaking.

و شما می توانید این سخنرانی رایگان را دریافت کنید.

Guide where I share.

جایی که به اشتراک می گذارم راهنمایی کنید.

6.

6.

Tips on how to speak English fluently and confidently.

نکاتی در مورد چگونگی صحبت کردن به زبان انگلیسی روان و مطمئن.

You can click here to download it or look in the link for the description.

برای دانلود آن می توانید اینجا را کلیک کنید یا برای توضیحات در لینک مراجعه کنید.

And you can keep improving your English.

و شما می توانید به بهبود زبان انگلیسی خود ادامه دهید. می

You can keep getting a.

توانید به گرفتن a ادامه دهید.

Leg up with this.

با این کار کن

Lesson right now.

درس همین الان