ONE HOUR ENGLISH LESSON - Top 50 Phrasal Verbs in English (WITH QUIZZES)

Having phrasal verbs to your vocabulary will help you sound more advanced more natural

وجود افعال عبارتی در دایره لغات خود به شما کمک می کند پیشرفته تر به نظر برسید

and will also help you understand native speakers because we use phrasal verbs all the time.

و همچنین به شما کمک می کند تا زبان مادری را درک کنید زیرا ما همیشه از افعال عبارتی استفاده می کنیم.

So in this lesson you're going to learn the top 50 phrasal verbs, that native speakers,

بنابراین در این درس شما 50 فعل عبارتی برتر را یاد می گیرید، که زبان آموزان بومی

use now, to make this lesson more interesting and interactive, I'm going to divide the phrasal

اکنون از آنها استفاده می کنند، برای اینکه این درس جالب تر و تعاملی تر شود، من قصد دارم

verbs into groups of 10 and first you're going

افعال عبارتی را به گروه های 10 تایی تقسیم کنم و ابتدا شما به‌منظور

Owing to complete a quiz to see how well, you know, the phrasal verbs and then I'll

تکمیل یک مسابقه، ببینید چقدر افعال عبارتی را می‌شناسید، سپس من

explain the phrasal verbs in detail and then you'll complete another quiz to make sure

افعال عبارتی را با جزئیات توضیح می‌دهم و سپس آزمون دیگری را تکمیل می‌کنید تا مطمئن شوید که

you really understand how to use them.

واقعاً نحوه استفاده از آنها را فهمیده‌اید.

So by the end of this lesson, you're going to feel very confident using your new phrasal

بنابراین در پایان این درس، شما با استفاده از افعال عبارتی جدید خود بسیار مطمئن خواهید بود

verbs.

.

Let's get started question 1.

بیایید شروع کنیم به سوال 1.

The phrasal verb used to invite someone on a romantic date is

فعل عبارتی که برای دعوت کردن کسی به یک قرار عاشقانه استفاده می شود این است که

Is now I'm only going to give you three seconds for each question.

اکنون برای هر سوال فقط سه ثانیه به شما وقت می دهم .

So hit pause, take as much time as you need, and when you're ready, hit play to see the

بنابراین مکث را بزنید، به اندازه‌ای که نیاز دارید وقت بگذارید و وقتی آماده شدید، روی play بزنید تا

answer.

پاسخ را ببینید.

The phrasal verb is to ask out the question 2.

فعل عبارتی پرسیدن سوال 2 است.

If you like a jean ra of music you can say I'm really country music.

اگر موسیقی jean ra را دوست دارید، می توانید بگویید من واقعاً موسیقی کانتری هستم.

I'm really into country music.

من واقعاً به موسیقی کانتری علاقه دارم.

Remember, I'm going to explain every single phrasal verb in detail.

به یاد داشته باشید، من قصد دارم تک تک فعل های عبارتی را با جزئیات توضیح دهم.

So don't worry, if this test is difficult number three, if a movie made you sad, you

پس نگران نباشید، اگر این تست شماره سه سخت است، اگر فیلمی شما را ناراحت کرد،

can say that movie really me down

می توانید بگویید که

That movie really brought me down number four.

آن فیلم واقعاً من را پایین آورده است.

If you think someone should be happier you can say cheer.

اگر فکر می‌کنید کسی باید خوشحال‌تر باشد، می‌توانید بگویید «شاد».

Cheer Up, cheer up and number five, do you have time to the dry cleaning on your way

شاد باشید، خوشحال شوید و شماره پنج، آیا در راه خانه وقت برای خشک شویی دارید

home?

؟

Do you have time to pick up number six?

آیا وقت دارید شماره شش را بردارید؟

You see that box.

شما آن جعبه را می بینید.

Can you at the post office?

آیا می توانید به اداره پست بروید؟

Can you drop it off?

می توانید آن را رها کنید؟

Number 7.

شماره 7.

We ended up.

ما به پایان رسیدیم.

At home.

در خانه.

We ended up staying at home number 8, which phrasal verb is used to reject someone or

ما در نهایت در خانه شماره 8 ماندیم، این فعل عبارتی برای رد کسی یا

something.

چیزی استفاده می شود.

To turn down number nine, when you complete a form you can use both fill in and fill out.

برای رد کردن شماره نه، وقتی فرمی را تکمیل می کنید، می توانید هم از پر کردن و هم پر کردن استفاده کنید.

This is true number 10.

این عدد 10 درست است.

How did you?

چطور شد؟

That Maria was fired.

که ماریا اخراج شد.

How did you find out?

چطوری فهمیدی؟

So, how did you do with that quiz?

بنابراین، چگونه با آن مسابقه کار کردید؟ به

Was it easy or difficult to share your score in the comments?

اشتراک گذاشتن امتیاز خود در نظرات آسان بود یا دشوار ؟

And now, I'll explain every phrasal verb in detail.

و اکنون، هر فعل عبارتی را با جزئیات توضیح خواهم داد .

With example, sentences number one to ask someone out.

به عنوان مثال، جملات شماره یک برای درخواست از کسی.

Now, pay attention to the sentence structure because notice here, I'm using someone you

حالا به ساختار جمله توجه کنید چون اینجا توجه کنید، من از کسی استفاده می کنم که شما

only ask someone out, you don't

فقط از کسی می خواهید بیرون برود،

Ask something out and here is the reason why when you ask someone out, it's to invite them

چیزی را نمی خواهید و این دلیلی است که وقتی از کسی می خواهید بیرون بروید، دعوت کردن او

on a romantic evening together, also known as a date.

در یک عصر عاشقانه است. با هم، همچنین به عنوان یک تاریخ شناخته شده است.

So to ask someone out, you invite them on a date.

بنابراین برای درخواست از کسی، او را به یک قرار دعوت می کنید.

A date is a romantic evening.

قرار یک عصر عاشقانه است.

Spent with someone, of course it doesn't have to be an evening.

با کسی سپری شده، البته لازم نیست یک عصر باشد.

It could be a morning coffee date or an afternoon date.

این می تواند یک قرار قهوه صبح یا یک قرار بعد از ظهر باشد .

As well.

همچنین.

But I just said evening because most of the time it is in the evening.

اما من فقط گفتم عصر چون اکثر اوقات عصر است.

So let me give you an example sentence.

بنابراین اجازه دهید یک جمله مثال بزنم.

Why hasn't Jim asked Maria?

چرا جیم از ماریا نپرسیده است؟

I won't yet he's obviously into her.

من هنوز نمی خواهم او به وضوح به او علاقه مند است.

So notice here why hasn't Jim asked Maria out.

بنابراین در اینجا توجه کنید که چرا جیم از ماریا درخواست نکرده است . از

Ask someone out our someone is Maria.

کسی بپرسید یکی ما ماریا است.

Now, of course you need the subject who's doing the action.

اکنون، البته شما به سوژه‌ای نیاز دارید که عمل را انجام می‌دهد.

So Jim is inviting me.

بنابراین جیم مرا دعوت می کند.

Area on a date.

منطقه در تاریخ.

A date is always romantic right now.

یک قرار همیشه در حال حاضر عاشقانه است.

Maria could say no and we're going to talk about that later on in one of our phrasal

ماریا می‌توانست بگوید نه و ما بعداً در یکی از افعال عبارتی خود در مورد آن صحبت خواهیم کرد

verbs.

.

So let me give you that example again.

پس اجازه دهید دوباره آن مثال را برای شما بیان کنم.

Why hasn't Jim asked Maria out yet?

چرا جیم هنوز ماریا را نخواسته است؟

He's obviously into her now, you might be wondering Jennifer, what does that mean?

او اکنون به او علاقه دارد، ممکن است از جنیفر بپرسید، این به چه معناست؟

He's obviously into her?

او آشکارا به او علاقه دارد؟

Well, that's our next phrasal verb to be into.

خوب، این فعل عبارتی بعدی ما است که باید وارد شویم.

Someone to be into someone.

کسی که با کسی باشد.

Now, here I'll point out that you can also be into something, but first, let's talk about

اکنون، در اینجا به این نکته اشاره می‌کنم که شما نیز می‌توانید به چیزی علاقه‌مند باشید، اما ابتدا، اجازه دهید در مورد این صحبت کنیم که

to be into someone when you're into someone.

وقتی به کسی علاقه‌مند هستید.

I'm sure you notice based on the context, but it means to like someone romantically.

مطمئنم بر اساس زمینه متوجه می شوید، اما این به معنای دوست داشتن عاشقانه یک نفر است.

Now the context is really important because I'm going to give you a musician.

اکنون زمینه بسیار مهم است زیرا من به شما یک نوازنده می دهم.

I'm really into.

من واقعا به

I'm really into Jack Johnson.

من واقعاً به جک جانسون علاقه دارم.

Now, when I say that, oh, I'm really into Jack Johnson.

حالا، وقتی این را می گویم، اوه، من واقعاً به جک جانسون علاقه دارم.

I don't like Jack Johnson romantically, although he is pretty cute, I guess, but I don't like

من جک جانسون را عاشقانه دوست ندارم، اگرچه او خیلی بامزه است، حدس می‌زنم، اما

him romantically, but I really like his music.

او را عاشقانه دوست ندارم، اما موسیقی او را واقعا دوست دارم.

So if you use into someone, it depends on the context.

بنابراین، اگر از کسی استفاده می کنید، به زمینه آن بستگی دارد .

But there is this meaning of liking.

اما این معنای دوست داشتن وجود دارد.

And for the most part

و در بیشتر موارد

Part that light King is romantic.

آن پادشاه نور عاشقانه است.

So if I said Jim is into Maria, he likes her romantically, but if I'm talking about being

بنابراین اگر بگویم جیم عاشق ماریا است، او را عاشقانه دوست دارد ، اما اگر در مورد حضور

into a celebrity or a musician and actor, it's possible that I just like them, but not

در یک سلبریتی یا موسیقیدان و بازیگر صحبت می کنم، ممکن است که آنها را دوست داشته باشم، اما نه

necessarily romantically so keep that in mind.

لزوماً عاشقانه، پس این را در نظر داشته باشید.

Now, remember I said you could also be

حالا یادت باشه گفتم تو هم می تونی

To something.

به چیزی باشی.

Now, in this case we're talking about liking something and it's usually an activity or

حال، در این مورد، ما در مورد دوست داشتن چیزی صحبت می کنیم و معمولاً یک فعالیت یا

a hobby.

سرگرمی است.

So I was really into Jack Johnson, when I was really into playing ukulele and playing

بنابراین من واقعاً عاشق جک جانسون بودم، زمانی که واقعاً به نواختن یوکلل و نواختن

guitar, Jack Johnson is a amazing musician, he plays guitar, and he plays ukulele.

گیتار علاقه داشتم، جک جانسون یک موسیقی‌دان شگفت‌انگیز است، او گیتار می‌نوازد، و اوکلل می‌نوازد.

So I was really into him and mainly when I was into playing ukulele and play,

بنابراین من واقعاً به او علاقه داشتم و عمدتاً زمانی که به نواختن یوکلل و نواختن

Guitar.

گیتار علاقه داشتم.

Those are two activities.

آن دو فعالیت هستند.

I don't really do much anymore simply because I don't have time.

من واقعاً دیگر کار زیادی نمی‌کنم، فقط به این دلیل که وقت ندارم.

It isn't a priority for me to do those activities right now at this stage in my life.

انجام آن فعالیت ها در حال حاضر در این مرحله از زندگی برای من اولویت ندارد.

Although one day I would definitely like to do them again now so you could talk about

اگر چه یک روز من قطعاً دوست دارم اکنون دوباره آنها را انجام دهم تا بتوانید در مورد

any hobby or activity.

هر سرگرمی یا فعالیتی صحبت کنید.

Oh, I'm really into going hiking.

اوه، من واقعاً به کوهنوردی علاقه دارم.

I'm really into playing video games.

من واقعاً به بازی های ویدیویی علاقه دارم.

So we use this.

بنابراین ما از این استفاده می کنیم.

Hobbies and activities.

سرگرمی ها و فعالیت ها.

Mainly, our next phrasal verb to bring someone down to bring someone down, is to make someone

اساساً، فعل بعدی بعدی ما برای پایین آوردن کسی برای پایین آوردن کسی، ناراضی کردن کسی است

unhappy, but there's that transition because that person was happy and then something happened

، اما این انتقال وجود دارد زیرا آن شخص خوشحال بود و بعد اتفاقی افتاد

to bring them down and now they're not happy or they're at least less happy than they were

که او را پایین آورد و اکنون خوشحال نیست یا در حال حاضر است. کمتر از قبل خوشحال بودند

before.

.

So I could say that movie really brought me

بنابراین می توانم بگویم که آن فیلم واقعاً من را به

Down.

زمین انداخت.

Now, notice here, the my subject is the movie, the movie brought me down.

حالا، توجه کنید، موضوع من فیلم است، فیلم مرا پایین آورد.

I could also use a person.

من هم می توانستم از یک نفر استفاده کنم.

My boss brought me down so something, or someone can bring someone down that movie brought

رئیسم من را پایین آورد تا چیزی، یا کسی می تواند کسی را پایین بیاورد که آن فیلم

me down.

مرا پایین آورد.

So, I was happy.

بنابراین، من خوشحال شدم.

And then I watched the movie.

و بعد فیلم را دیدم.

And now, I'm not happy or I'm less happy, probably, because the movie was very

و حالا، من خوشحال نیستم یا کمتر خوشحالم، احتمالاً، زیرا فیلم بسیار

Sad or depressing something like that.

غمگین یا افسرده کننده ای شبیه به آن بود.

Number four to cheer up.

شماره چهار برای روحیه دادن.

So you can think of this as the opposite to cheer someone up is to make them happier.

بنابراین می‌توانید به این فکر کنید که برعکس تشویق کردن یک نفر، شادتر کردن اوست.

Now we commonly use this in the imperative, Cheer Up, cheer up, Julie, cheer up, don't

اکنون ما معمولاً از این در امر ضروری استفاده می کنیم، Cheer Up, Cheer up, Julie, cheer up, don't

be sad cheer up so we commonly use this in the imperative but you can use it in other

moist cheer up, بنابراین ما معمولاً از این در امر ضروری استفاده می کنیم اما شما می توانید از آن به

ways.

روش های دیگری استفاده کنید.

For example, I could say I took my friend out to lunch

به عنوان مثال، می توانم بگویم دوستم را برای ناهار

CH to cheer her up to cheer her up.

CH بیرون بردم تا او را تشویق کنم تا او را تشویق کنم.

So that's the reason why I wanted to make her happier to cheer her up.

پس این دلیلی بود که می خواستم او را بیشتر خوشحال کنم تا او را تشویق کنم.

Number five to pick someone or something up.

شماره پنج برای انتخاب کسی یا چیزی.

This is one of the most common phrasal verbs.

این یکی از رایج ترین افعال عبارتی است.

You probably know it, but did, you know?

شما احتمالا آن را می دانید، اما آیا می دانید؟

You can also pick something up, you pick someone up and you also pick something up and that's

شما همچنین می توانید چیزی را بردارید، کسی را بردارید و همچنین چیزی را بردارید و آن

when you take an object,

وقت است که یک شی،

A person from one location to another location.

یک شخص را از یک مکان به مکان دیگر می برید.

So, of course, you might know it in the sense of I pick my kids up after school or I pick

بنابراین، البته، ممکن است آن را به این معنا بدانید که من بچه‌هایم را بعد از مدرسه می‌برم یا

my husband up after work, right?

شوهرم را بعد از کار می‌گیرم، درست است؟

That's probably how, you know it but you can use it with a something, maybe your husband

احتمالاً اینطور است، شما آن را می دانید، اما می توانید از آن با چیزی استفاده کنید، شاید شوهرتان

could call you and say oh hey can you pick milk up?

بتواند به شما زنگ بزند و بگوید اوه هی می توانید شیر بردارید؟

On your way home can you pick milk up?

در راه خانه می توانید شیر بردارید؟

So you're going to go to a location, the store, get milk and take it to another location.

بنابراین شما می خواهید به یک مکان، فروشگاه بروید، شیر بگیرید و آن را به مکان دیگری ببرید.

Your home.

خانه ی تو. آیا

Can you pick milk up on your way home?

می توانید در راه خانه شیر بردارید؟

Who's very common to get a call from someone and they ask you o.

چه کسی بسیار معمول است که با کسی تماس بگیرد و او از شما بپرسد.

Hey, can you pick this up?

هی، می تونی اینو بگیری؟

Can you pick this up on your way home?

آیا می توانید این را در راه خانه بردارید؟

And that something is a grocery item or something for your home.

و آن چیزی یک اقلام مواد غذایی یا چیزی برای خانه شما است.

So now, you know, how to use it with a

بنابراین، اکنون می دانید که چگونه از آن با

Anna.

آنا استفاده کنید.

Something and what's the opposite of to pick someone up.

چیزی و چه چیزی برعکس آن است که کسی را بردارید.

Well, it's to drop someone off and you can also drop something off when you drop someone

خوب، این برای پیاده کردن کسی است و همچنین می توانید وقتی کسی

or something off.

یا چیزی را پیاده می کنید، چیزی را رها کنید.

It's to leave someone or something at a specific location.

این است که کسی یا چیزی را در یک مکان خاص رها کنید .

So of course, you could say, I drop my husband off at work.

بنابراین، البته، می توان گفت، من شوهرم را سر کار می گذارم.

I dropped my friend off at the airport.

دوستم را در فرودگاه پیاده کردم.

Now, you might also ask

حالا، ممکن است از

Ask someone, can you drop this letter off on your way to work?

کسی بپرسید، آیا می‌توانید این نامه را در راه رفتن به محل کارتان رها کنید؟

So they take the letter and they leave it somewhere in a different location.

بنابراین نامه را می گیرند و در مکانی دیگر می گذارند.

The post office or a mailbox.

اداره پست یا یک صندوق پستی

Can you drop this letter off on your way to work.

آیا می توانید این نامه را در راه رفتن به محل کار رها کنید.

Number 72, end up to end up is a very useful phrasal verb.

شماره 72، end up to end up یک فعل عبارتی بسیار مفید است .

We use it to say that you eventually do something.

ما از آن برای گفتن اینکه شما در نهایت کاری انجام می دهید استفاده می کنیم.

Or eventually decide something.

یا در نهایت چیزی تصمیم بگیریم.

So you might say I ended up asking, Julie out.

بنابراین ممکن است بگویید من در نهایت پرسیدم، جولی بیرون.

I ended up asking, Julie out, who is our first example?

من در نهایت پرسیدم، جولی بیرون، اولین نمونه ما کیست ؟

I can't remember.

من نمی توانم به یاد بیاورم.

Oh, it wasn't Julie.

اوه، جولی نبود.

It was Jim and Maria.

جیم و ماریا بودند.

So let me give that again.

پس بگذارید دوباره آن را بدهم.

Jim ended up asking Maria out.

جیم در نهایت از ماریا درخواست کرد.

So remember before I said, why hasn't Jim asked Maria?

پس به یاد داشته باشید قبل از اینکه بگویم، چرا جیم از ماریا نپرسیده است؟

Oh yeah.

اوه بله.

Yet.

هنوز.

So now remember to end up that's to eventually do something so after a period of time, so

پس حالا به یاد داشته باشید که در نهایت پس از مدتی کاری انجام دهید، بنابراین

Jim ended up asking Maria out by but she turned him down.

جیم در نهایت از ماریا درخواست کرد اما او او را رد کرد.

Remember I said at the beginning, I'm going to teach you a phrasal verb.

به یاد داشته باشید که در ابتدا گفتم، یک فعل عبارتی را به شما آموزش می دهم.

If Maria I was going to see Julie.

اگر ماریا قرار بود جولی را ببینم.

Again, if Maria says no, well that's to turn someone

دوباره، اگر ماریا بگوید نه، خوب این است که

That's our next phrasal verb to turn someone down.

کسی را برگردانیم.

Now you can also turn something down.

حالا شما همچنین می توانید چیزی را رد کنید.

Can you think of something that you might say no to?

آیا می توانید به چیزی فکر کنید که ممکن است به آن نه بگویید؟

Hmm.

هوم

How about a job offer?

پیشنهاد شغلی چطور؟

Hmm.

هوم

Something like that.

یه چیزی شبیه اون.

So, to turn someone down to turn something down is when you receive an invitation or

بنابراین، رد کردن کسی برای رد کردن چیزی، زمانی است که دعوت یا

a proposal to do something and you say, no, you decline.

پیشنهادی برای انجام کاری دریافت می کنید و می گویید، نه، رد می کنید.

You refuse you

شما شما را

You reject, you say, no.

رد می کنید، می گویید، نه.

So Maria turned gym down.

بنابراین ماریا ورزشگاه را رد کرد.

Now, you might also say I was turned down for the job.

حالا، ممکن است بگویید من برای این کار رد شدم.

I was turned down.

من را رد کردند.

Now you could turn that into an active sentence.

اکنون می توانید آن را به یک جمله فعال تبدیل کنید.

They turned me down.

آنها من را رد کردند.

I was turned down by the company, they turned me down.

شرکت من را رد کرد، آنها من را رد کردند.

So in this specific phrasal verb, it is commonly used.

بنابراین در این فعل عبارتی خاص، معمولاً استفاده می شود.

In the passive.

در حالت منفعل.

So I would get comfortable with the passive, but you can use it in the act of, of course,

بنابراین من با منفعل راحت می‌شوم، اما شما می‌توانید از آن در عمل، البته،

as well.

نیز استفاده کنید.

Number 9 to fill in, or to fill out forms.

شماره 9 برای پر کردن یا پر کردن فرم ها.

Okay, so notice your I gave you two prepositions.

خوب، پس توجه کنید که من به شما دو حرف اضافه دادم.

I know students, get confused.

من دانش آموزان را می شناسم، گیج شوید.

What's the difference between Finland and fill out?

تفاوت فنلاند با پر کردن چیست؟

There is no difference.

فرقی نداره.

So specifically with forms.

بنابراین به طور خاص با فرم ها.

That's the only time that there is no difference when you're entering information.

این تنها زمانی است که هنگام وارد کردن اطلاعات هیچ تفاوتی وجود ندارد.

Nation into a form, your filling in that form.

ملت را به یک فرم، پر کردن آن فرم.

You're also filling out that form.

شما هم در حال پر کردن آن فرم هستید.

It doesn't matter which preposition you use and honestly, I use both of them interchangeably.

مهم نیست از کدام حرف اضافه استفاده می کنید و صادقانه بگویم، من هر دو را به جای هم استفاده می کنم.

So I just changed between fill in fill out.

بنابراین من فقط بین پر کردن پر کردن تغییر کردم.

I use both and you can too.

من از هر دو استفاده می کنم و شما هم می توانید.

So if you go to an office, they might say after you fill in this form, or after you

بنابراین اگر به دفتری بروید، ممکن است بعد از پر کردن این فرم یا پس از

fill out this form.

پر کردن این فرم بگویند.

Drop it off at reception.

آن را در پذیرش رها کنید.

No.

خیر. آیا

Is drop it off at reception, so take it to reception and leave it there.

آن را در پذیرش رها کنید، بنابراین آن را به پذیرش ببرید و آنجا بگذارید. ولش کن

Drop it off.

.

At reception, our final phrasal verb to find out to find out is when you understand something

در پذیرش، آخرین فعل عبارتی ما برای پیدا کردن این است که وقتی چیزی را می فهمید،

you learn something, or you discover something.

چیزی یاد می گیرید یا چیزی را کشف می کنید.

So maybe going back to our character Jim.

بنابراین شاید به شخصیت خود جیم برگردیم.

So maybe Jim could say, how did you find out that Maria turned me down.

بنابراین شاید جیم بتواند بگوید، از کجا فهمیدی که ماریا من را رد کرد.

So maybe.

پس شاید.

The gym is a little embarrassed.

ورزشگاه کمی خجالت زده است.

He thought this was just a secret, nobody knew, but then a friend, try to cheer him

او فکر می‌کرد که این فقط یک راز است، هیچ‌کس نمی‌دانست ، اما پس از آن یک دوست، سعی کنید او را شاد کنید،

up because he knew Maria turned him down after he asked her, oat notice all her phrasal verbs.

زیرا می‌دانست ماریا پس از اینکه از او پرسید، او را رد کرد، جو دوسر متوجه تمام افعال عبارتی او شد.

So Jim could say, how did you find out that Maria turn me down.

بنابراین جیم می تواند بگوید، از کجا فهمیدی که ماریا من را رد کرده است.

So how did you discover this?

پس چگونه این را کشف کردید؟

How did you learn this?

چگونه این را یاد گرفتی؟

How did you find this out?

چطور متوجه این موضوع شدید؟

And we

و ما

This is when you want to get information as well.

این زمانی است که شما می خواهید اطلاعات را نیز دریافت کنید .

So I might say I need to find out when the store closes because I have a package.

بنابراین ممکن است بگویم باید بدانم چه زمانی فروشگاه بسته می شود زیرا بسته ای دارم.

I need to drop off but I don't know when they close.

من باید پیاده شوم اما نمی دانم کی بسته می شوند.

I need to find that out so learn or discover that specific information.

من باید آن را پیدا کنم، بنابراین آن اطلاعات خاص را یاد بگیر یا کشف کنم .

So now that you understand all of these phrasal verbs, how about we do the quiz from the

پس حالا که همه این افعال عبارتی را فهمیدید ، چطور است که دوباره امتحان را از ابتدا انجام دهیم

beginning again.

.

And then you can compare your score from the first time to the second time.

و سپس می توانید امتیاز خود را از بار اول با بار دوم مقایسه کنید.

So let's do that.

پس بیایید این کار را انجام دهیم.

Same quiz.

همان مسابقه

Now, question 1.

حالا، سوال 1.

The phrasal verb used to invite someone on a romantic date is

فعل عبارتی که برای دعوت کردن کسی به یک قرار عاشقانه استفاده می‌شود،

The phrasal verb is to ask out question 2.

فعل عبارتی این است که سوال 2 را مطرح کنید.

If you like a jean ra of music, you can say I'm really country music.

اگر موسیقی jean ra را دوست دارید، می‌توانید بگویید من واقعاً موسیقی کانتری هستم.

I'm really into country music number three.

من واقعاً به موسیقی کانتری شماره سه علاقه دارم.

If a movie made you sad, you can say that movie really me down

اگر فیلمی شما را ناراحت کرد، می توانید بگویید که

That movie really brought me down number four.

آن فیلم واقعاً من را پایین آورده است.

If you think someone should be happier you can say cheer.

اگر فکر می‌کنید کسی باید خوشحال‌تر باشد، می‌توانید بگویید «شاد».

Cheer Up, cheer up.

شاد باش، شاد باش

Number five, do you have time to the dry cleaning on your way home?

شماره پنج، آیا در راه خانه برای خشکشویی وقت دارید ؟

Do you have time to pick up number six?

آیا وقت دارید شماره شش را بردارید؟

You see that box.

شما آن جعبه را می بینید.

Can you at the post office?

آیا می توانید به اداره پست بروید؟

Can you drop it off?

می توانید آن را رها کنید؟

Number 7.

شماره 7.

We ended up.

ما به پایان رسیدیم.

At home.

در خانه.

We ended up staying at home number 8, which phrasal verb is used to reject someone or

ما در نهایت در خانه شماره 8 ماندیم، این فعل عبارتی برای رد کسی یا

something.

چیزی استفاده می شود.

To turn down number nine, when you complete a form you can use both fill in and fill out.

برای رد کردن شماره نه، وقتی فرمی را تکمیل می کنید، می توانید هم از پر کردن و هم پر کردن استفاده کنید.

This is true.

درست است.

The number 10.

شماره 10.

How did you

چطور شد

That Maria was fired.

که ماریا اخراج شد.

How did you find out?

چطوری فهمیدی؟

Question 1, please bear me while I look up your file.

سوال 1، لطفا تا زمانی که پرونده شما را جستجو می کنم تحمل کنید .

please bear with me while I look up your file question to the phrasal verb to attend to

لطفاً با من تحمل کنید تا زمانی که من به دنبال سؤال پرونده شما هستم تا فعل عبارتی to beşdarî به

means,

معنی است،

To attend to means to work on number 3.

به معنای کار کردن روی شماره 3 است.

Why are you so angry?

چرا اینقدر عصبانی هستید؟

You need to cool.

شما باید خنک شوید.

You need to cool down number for the phrasal verb for repair is

شما نیاز به سرد کردن شماره برای فعل

the phrasal verb for repair is fix up number five, the phrasal verb for to discuss something,

عبارتی برای تعمیر است.

so you can reach an agreement is

To hash out to hash out number 6.

If someone is being too serious you can tell them to

خیلی جدی بودن شما می توانید به آنها بگویید که

Lighten up, lighten up, you're being too serious.

سبک شوند، سبک شوید، شما خیلی جدی هستید.

Lighten up number 7, after years of studying English, my hard work has finally paid

شماره 7 را سبک کنید، بعد از سال ها مطالعه زبان انگلیسی، بالاخره زحمات من جواب داد

My hard work has finally paid off number 8, we shouldn't rule out.

سخت کوشی من سرانجام شماره 8 را به ثمر رساند، نباید رد کنیم.

A graphic designer.

یک طراح گرافیک

We shouldn't rule out hiring, a graphic designer, number nine, my boss.

ما نباید استخدام یک طراح گرافیک، شماره نه، رئیس من را رد کنیم.

For being late again.

بخاطر دیر اومدن دوباره

My boss chewed me out for being late again and number 10.

رئیسم مرا به خاطر تاخیر دوباره و شماره 10 جوید

Let's give everyone a few minutes to before we begin.

.

To settle in.

برای استقرار در.

So, how did you do with that quiz?

پس، چگونه با آن مسابقه کار کردید؟

Was it easy, difficult?

آسان بود، سخت بود؟

Share your score in the comments below and now I'm going to explain every single phrasal

امتیاز خود را در نظرات زیر به اشتراک بگذارید و اکنون قصد دارم تک تک

verb in detail.

فعل های عبارتی را با جزئیات توضیح دهم.

So let's do that.

پس بیایید این کار را انجام دهیم.

Now to bear with someone, this is a very common phrasal verb.

حالا برای تحمل کسی، این یک فعل عبارتی بسیار رایج است .

It has a simple, meaning, it means to be patient with someone.

ساده است، به معنای صبور بودن با کسی است.

So we use this a lot with customer service.

بنابراین ما از آن در خدمات مشتری استفاده زیادی می کنیم.

Natives or anytime.

بومی ها یا هر زمان.

Someone is providing you with a service now.

اکنون شخصی در حال ارائه خدمات به شما است.

It's very common when that person is providing you with that service to say, please bear

زمانی که آن شخص به شما خدمات ارائه می دهد، بسیار معمول است که بگوید، لطفا

with me.

با من تحمل کنید.

Please bear with me.

لطفا با من تحمل کنید

Please be patient.

لطفا صبور باشید.

So notice our verb tense, that's in the imperative, the imperative.

بنابراین به زمان فعل ما توجه کنید، این در امر امری، امری است.

So we're starting with the base verb.

بنابراین ما با فعل پایه شروع می کنیم.

Now, if you use this verb, in other verb tenses, it's an irregular verb.

حالا اگر از این فعل استفاده کنید، در زمان های دیگر فعل، یک فعل بی قاعده است.

The

How simple is boar and the past participial is any idea.

گراز چقدر ساده است و ماضی مشارکتی هر ایده ای است.

It's born.

متولد شده است.

That's right, born with an optional easy for spelling but pronunciation is exactly the

درست است، با املای آسان اختیاری متولد شد، اما تلفظ

same in the past simple.

در گذشته ساده دقیقاً یکسان است. می

You could say I bore with him for 20 minutes, I was patient with him for 20 minutes and

توان گفت 20 دقیقه با او حوصله کردم، 20 دقیقه با او صبور بودم و

in the past participial you can use this in the present.

در گذشته مشارکتی می توانید از آن در زمان حال استفاده کنید.

Perfect.

کامل.

You

Might say I've born with you for 20 minutes.

شاید بگویید من 20 دقیقه با شما به دنیا آمده ام.

Our next phrasal verb is to attend to.

فعل عبارت بعدی ما حضور در است.

Now notice, we're using the verb a tent.

حالا توجه کنید، ما از فعل a tent استفاده می کنیم.

And I could say last night, I attended the party, but that's not a phrasal verb.

و می توانم بگویم دیشب، من در مهمانی شرکت کردم ، اما این یک فعل عبارتی نیست.

That's just a regular verb because I don't have a preposition.

این فقط یک فعل منظم است زیرا من حرف اضافه ندارم.

I attended the party I went to the

من در مهمانی که به مهمانی رفته بودم شرکت کردم

Party.

.

But if we use the phrasal verb attend to the meaning is different.

اما اگر از فعل عبارتی استفاده کنیم توجه به معنی متفاوت است.

I could say I attended to the party.

می توانم بگویم که در مهمانی شرکت کردم.

Now in this case, this means that I worked on or I paid attention to the party.

حالا در این مورد یعنی من کار کردم یا به حزب توجه کردم.

So how could you work on a party?

بنابراین چگونه می توانید در یک مهمانی کار کنید؟

Well, you could work on organizing a party.

خوب، شما می توانید روی سازماندهی یک مهمانی کار کنید.

So organizing all the details, sending out the invitations.

بنابراین سازماندهی تمام جزئیات، ارسال دعوت نامه ها.

Buying the food, cleaning the apartment, getting the decorations, I attended to the party.

خرید غذا، تمیز کردن آپارتمان، تهیه دکوراسیون، در مهمانی شرکت کردم.

So pay attention because the verb attend and the phrasal verb, a tend to have different

بنابراین توجه کنید زیرا فعل حضور و فعل عبارتی، تمایل به داشتن

meanings are next phrasal verb to cool.

معانی متفاوت، فعل بعدی برای سرد کردن هستند.

Down to cool down, we use this when someone is really angry upset, or frustrated and you

برای خنک شدن، زمانی از این استفاده می‌کنیم که کسی واقعاً عصبانی است، ناراحت یا ناامید است و

want them to relax,

می‌خواهید آرام شود، می‌توانید

You can say cool down, cool down.

بگویید خنک، خنک شوید.

So let's say a client has been sending you a lot of emails and you're feeling really

بنابراین فرض کنید یک مشتری ایمیل های زیادی برای شما ارسال کرده است و شما واقعاً

angry irritated annoyed frustrated with that client.

عصبانی هستید و عصبانی هستید و از آن مشتری ناامید شده اید.

But before you call that client, you should definitely cool down.

اما قبل از اینکه با آن مشتری تماس بگیرید، حتما باید خنک شوید.

You need to take a minute and relax because you don't want to call that client when you're

شما باید یک دقیقه وقت بگذارید و استراحت کنید، زیرا نمی خواهید زمانی که

angry and frustrated and annoyed you need to cook.

عصبانی و ناامید و آزرده هستید با آن مشتری تماس بگیرید که باید آشپزی کنید.

Cool down.

آرام شدن.

Relax, chill.

آرام باش، آرام باش

Our next phrasal verb to fix something up.

فعل عبارت بعدی ما برای رفع مشکل.

When you fix something up, it means you repair it or you change it in order to improve it.

وقتی چیزی را تعمیر می کنید، به این معنی است که آن را تعمیر می کنید یا برای بهبود آن تغییر می دهید.

Now, in this case, when you change it is not necessarily broken.

حالا، در این مورد، زمانی که شما آن را تغییر دهید لزوما خراب نیست.

It could be that it's functioning but you want to improve it.

ممکن است کارکرد داشته باشد اما شما می خواهید آن را بهبود ببخشید.

So you make some changes to it, you fix it up.

بنابراین شما تغییراتی در آن ایجاد می کنید، آن را اصلاح می کنید .

So for example,

به عنوان مثال،

Humble I could say Sally loves fixing up old cars in her free time.

فروتن می توانم بگویم سالی دوست دارد در اوقات فراغت خود ماشین های قدیمی را تعمیر کند.

Fixing up old cars so she repairs them but it could also mean that she just changes them.

تعمیر ماشین های قدیمی به طوری که او آنها را تعمیر کند، اما می تواند به این معنی باشد که فقط آنها را عوض می کند.

Maybe the car is working perfectly but she changes it.

شاید ماشین کاملاً کار می کند اما او آن را تغییر می دهد.

She changes the color or she adds something to it, she fixes it up.

او رنگ را تغییر می دهد یا چیزی به آن اضافه می کند، آن را درست می کند.

Now this is a very common phrasal verb around the house because there's always something

حالا این یک فعل عبارتی بسیار رایج در خانه است، زیرا همیشه چیزی

to fix up, right?

برای اصلاح وجود دارد، درست است؟

To change to repair to improve our next phrasal verb.

برای تغییر به تعمیر برای بهبود فعل عبارتی بعدی ما .

To Hash something out, when you have something out, it means you talk about something specific

برای هش کردن چیزی، وقتی چیزی را بیرون می‌آورید، به این معنی است که در مورد چیزی خاص

with other people, and you do that because you want to get agreement, you want to get

با افراد دیگر صحبت می‌کنید، و این کار را انجام می‌دهید زیرا می‌خواهید به توافق برسید، می‌خواهید

agreement on the details, so you can use this when you're planning a conference planning,

درباره جزئیات توافق کنید، بنابراین می‌توانید از آن استفاده کنید. برنامه ریزی مجدد برای برنامه ریزی کنفرانس،

a party planning a project, any kind of event.

برنامه ریزی یک مهمانی برای یک پروژه، هر نوع رویداد.

And of course, with a project or conference, there are many details, the date the time,

و البته، با یک پروژه یا کنفرانس، جزئیات زیادی وجود دارد، تاریخ، زمان،

who's doing what?

چه کسی چه کاری انجام می دهد؟

So, you need to.

بنابراین، شما نیاز دارید.

Hash out those details, you need to talk about them to get agreement, okay?

این جزئیات را هش کنید، باید در مورد آنها صحبت کنید تا توافق حاصل شود، خوب؟

We agreed to the time of the conference, we hashed it out, we hashed out the time of the

ما با زمان کنفرانس موافقت کردیم، آن را هش کردیم، زمان

conference are nice.

کنفرانس خوب است.

Phrasal verb to lighten up.

فعل عبارتی to lighten up.

Now, remember I already taught you to cool down and that's when you're really angry frustrated

حالا، به یاد داشته باشید که من قبلاً به شما یاد دادم که خود را خنک کنید و آن موقع است که شما واقعاً عصبانی هستید و

annoyed and you want to relax.

ناراحت هستید و می خواهید آرام شوید.

Well, when you tell someone to lighten up you also want them to relax but they're not,

خوب، وقتی به کسی می گویید که سبک شود، می خواهید او نیز آرام باشد، اما

angry, frustrated or annoyed.

عصبانی، ناامید یا آزرده نیست.

They're just being too serious, that's it.

آنها فقط خیلی جدی هستند، همین.

They're being too serious.

خیلی جدی هستند

They don't have a sense of humor, so maybe you were joking around.

آنها حس شوخ طبعی ندارند، بنابراین شاید شما در حال شوخی بودید.

With a co-worker and they took it too seriously and you just wanted to have some fun and joke

با یک همکار و آنها آن را خیلی جدی گرفتند و شما فقط می خواستید کمی سرگرم شوید و

around but they're too serious.

در اطراف شوخی کنید اما آنها خیلی جدی هستند.

So you might say lighten up.

پس ممکن است بگویید سبک شوید.

Lighten up laugh, a little smile, a little you're too serious.

خنده را سبک کن، کمی لبخند بزن، تو خیلی جدی هستی.

So someone who's always

پس کسی که همیشه

Like this, you know, they're not smiling.

اینطوری است، نمی‌خندد.

They're not laughing.

آنها نمی خندند.

They're just always very serious.

آنها فقط همیشه بسیار جدی هستند.

You might want to tell that person to lighten up smile relax laughs.

ممکن است بخواهید به آن شخص بگویید که خنده ها را کم رنگ کند .

But just remember it isn't the same as cool down because cool down your angry and annoyed

اما فقط به یاد داشته باشید که این همان سرد شدن نیست زیرا عصبانیت و عصبانیت شما را خنک کنید

lighten up.

.

You're too serious.

تو خیلی جدی هستی

That's the difference between the two, our next phrasal verb to pay off.

این تفاوت بین این دو است، فعل عبارتی بعدی ما برای پرداخت.

Now when

حالا وقتی

Thing pays off it means that you see the benefit of the something.

Thing نتیجه می دهد به این معنی است که شما سود چیزی را می بینید .

So let's say, you spent the last month at home studying for a big exam and you took

بنابراین فرض کنید، شما یک ماه آخر را در خانه گذراندید و برای یک امتحان بزرگ درس خواندید و در

the exam and you passed, you got a really high Mark.

امتحان شرکت کردید و موفق شدید، نمره واقعاً بالایی گرفتید. می

You can say all my studying paid off.

توان گفت تمام درس خواندن من نتیجه داد.

So remember something pays off.

پس به یاد داشته باشید که چیزی نتیجه می دهد.

My studying paid off.

درس خواندنم نتیجه داد

I now see the benefit of all the studying I did.

من اکنون مزایای تمام مطالعه ای را که انجام دادم می بینم.

So we use this a lot for any kind of work or effort that you put in.

بنابراین ما از این برای هر نوع کار یا تلاشی که انجام می دهید بسیار استفاده می کنیم.

Now it can be mental work for studying for your job, but it can also be physical work

اکنون می تواند کار ذهنی برای مطالعه برای شغل شما باشد، اما می تواند کار فیزیکی نیز باشد

as well.

.

So all you're dieting.

بنابراین همه شما رژیم می گیرید.

You're exercising, paid off because now you lost weight.

شما در حال ورزش هستید، نتیجه داد زیرا اکنون وزن کم کرده اید.

Or stronger.

یا قوی تر.

You see the benefits of all your work.

شما فواید همه کارهایتان را می بینید.

So we can use this with both mental work and physical work.

بنابراین ما می توانیم این را هم با کار ذهنی و هم در کار فیزیکی استفاده کنیم.

Our next phrasal verb to rule out.

فعل عبارت بعدی ما برای رد کردن.

We use this when something prevents something else from happening.

زمانی از این استفاده می کنیم که چیزی مانع از وقوع چیز دیگری شود.

So, a classic example, we have covid and we have traveling now.

بنابراین، یک مثال کلاسیک، ما کووید داریم و اکنون سفر داریم.

Covid is preventing traveling from happening, right?

کووید مانع از وقوع سفر می شود، درست است؟

So we can say, covid-19 t traveling?

بنابراین می توانیم بگوییم، کووید-19 تی در حال سفر است؟

Right covid.

درسته کووید

Prevented traveling covid ruled out traveling our next phrasal verb to chew.

کووید سفر ممانعت شده سفر فعل عبارتی بعدی ما به جویدن را رد کرد.

Someone out to chew someone out.

کسی بیرون می رود تا کسی را بجود.

This is when you tell someone that they've done something wrong but you tell them angrily

این زمانی است که به کسی می گویید کار اشتباهی انجام داده است اما با عصبانیت به او می گویید

so you don't

تا

tell them comment calmly.

با آرامش به او نظر ندهید.

Even though you made a mistake, you shouldn't have done that.

با وجود اینکه اشتباه کردی، نباید این کار را می کردی.

No, you're angry.

نه تو عصبانی هستی

So you might yell a little you might use language that you normally wouldn't, you're angry.

بنابراین ممکن است کمی فریاد بزنید، ممکن است از زبانی استفاده کنید که معمولاً این کار را نمی‌کردید، عصبانی هستید.

Somebody did something wrong and you tell them.

یکی کار اشتباهی کرد و شما به او بگویید.

So maybe your boss chewed you out because you were late for an important meeting.

بنابراین شاید رئیستان شما را به خاطر تاخیر در یک جلسه مهم جویده است.

So your boss was not calm, your boss was angry.

بنابراین رئیس شما آرام نبود، رئیس شما عصبانی بود.

Why were you late?

چرا دیر کردی؟

You shouldn't have

شما نباید

Late, why are you haven't?

دیر داشته باشید، چرا ندارید؟

I fired you yet, he chews, you out, or maybe you're on a sports team and your coach chewed

من هنوز تو را اخراج کردم، او می جود، تو را بیرون می زند، یا شاید در یک تیم ورزشی هستی و مربیت

you out because you missed an important practice.

تو را جویده است زیرا تمرین مهمی را از دست داده ای.

Now, a, somebody choose you out, and they're really angry.

حالا، یک نفر شما را انتخاب می کند، و آنها واقعا عصبانی هستند.

What phrasal verb goes with that phrasal verb, that we've already learned who'll down, right?

چه فعل عبارتی با آن فعل عبارتی می آید، که ما قبلاً یاد گرفته ایم که چه کسی سقوط می کند، درست است؟

Because if somebody's angry, why were you late?

چون اگر کسی عصبانی است چرا دیر آمدی؟ می

You can say, cool down, cool down.

توان گفت، آرام باش، آرام باش.

Relax.

آروم باش.

And then you can explain why you were late our final phrasal verb to settle.

و سپس می توانید توضیح دهید که چرا فعل عبارتی آخر ما را برای حل کردن دیر کردید.

In when you settle in, it means you get comfortable in a new environment.

وقتی ساکن می شوید، به این معنی است که در یک محیط جدید راحت می شوید.

And that new environment is generally a new house, a new school, a new workplace.

و آن محیط جدید عموماً یک خانه جدید، یک مدرسه جدید، یک محل کار جدید است.

And of course at the beginning, you're not comfortable just because everything is new,

و البته در ابتدا، فقط به این دلیل که همه چیز جدید است، راحت نیستید،

right?

درست است؟

But then you

اما پس از آن شما

Some time to settle in so settle in just means to get comfortable in a new environment.

مدتی برای استقرار در بنابراین مستقر شدن فقط به معنای راحت شدن در یک محیط جدید است.

So let's say you move to a new city and a few weeks later, a friend could ask you o,

بنابراین فرض کنید به یک شهر جدید نقل مکان کرده اید و چند هفته بعد، یکی از دوستان می تواند از شما بپرسد، آیا در آن

have you settled in, have you settled in?

مستقر شده اید، آیا در آن مستقر شده اید؟

So they're just asking you, do you feel comfortable in your new city and then you might reply

بنابراین آنها فقط از شما می پرسند، آیا در شهر جدید خود احساس راحتی می کنید و سپس ممکن است پاسخ دهید

back and say, yeah, I've settled in or no, I haven't settled in yet.

و بگویید، بله، من ساکن شده ام یا نه، من هنوز ساکن نشده ام.

Now that you know how to use all of these phrasal verbs?

اکنون که می دانید چگونه از همه این افعال عبارتی استفاده کنید؟

How about we do the exact same quiz from the very beginning, and you can compare your score

چطور است که ما دقیقاً همان مسابقه را از همان ابتدا انجام دهیم ، و شما می توانید نمره خود را

from the first time to this time.

از بار اول تا این زمان مقایسه کنید.

So let's do that quiz again.

پس بیایید دوباره آن مسابقه را انجام دهیم.

Now, question 1, please bear me while I look up your file.

حالا، سوال 1، لطفا تا زمانی که پرونده شما را جستجو می کنم، تحمل کنید.

please bear with me while I look up your file question to the phrasal verb to attend to

لطفاً با من تحمل کنید تا زمانی که من به دنبال سؤال پرونده شما هستم تا فعل عبارتی to beşdarî به

means,

معنی است،

To attend to means to work on number 3.

به معنای کار کردن روی شماره 3 است.

Why are you so angry?

چرا اینقدر عصبانی هستید؟

You need to cool.

شما باید خنک شوید.

you need to cool down a number for the phrasal verb for repair is

شما نیاز به سرد کردن یک عدد برای فعل

the phrasal verb for repair is fix up number five, the phrasal verb for to discuss something,

عبارتی برای تعمیر است.

so you can reach an agreement is

To hash out to hash out number 6.

If someone is being too serious you can tell them to

کسی خیلی جدی است، شما می توانید به او بگویید

Lighten up, lighten up, you're being too serious.

سبک شوید، سبک شوید، شما خیلی جدی هستید.

Lighten up number 7, after years of studying English, my hard work has finally paid

شماره 7 را سبک کنید، بعد از سال ها مطالعه زبان انگلیسی، بالاخره زحمات من جواب داد

My hard work has finally paid off number 8, we shouldn't rule out.

سخت کوشی من سرانجام شماره 8 را به ثمر رساند، نباید رد کنیم.

A graphic designer.

یک طراح گرافیک

We shouldn't rule out hiring, a graphic designer, number nine, my boss for being late again.

ما نباید استخدام یک طراح گرافیک، شماره نه، رئیس من را به خاطر دیر آمدن دوباره رد کنیم.

My boss chewed me out for being late again and number 10.

رئیسم مرا به خاطر تاخیر دوباره و شماره 10 جوید

Let's give everyone a few minutes to before we begin.

.

To settle in.

برای حل

question 1, the phrasal verb used when you gradually introduce a new rule policy or law

سوال 1، فعل عبارتی که هنگام معرفی تدریجی یک قانون یا قانون جدید استفاده می‌شود این است که

is

The phrasal verb is to save in question 2 if you want to reserve a specific time in

فعل عبارتی ذخیره کردن در سوال 2 است، اگر می‌خواهید زمان خاصی را در

your calendar, you can block it.

تقویم خود رزرو کنید، می‌توانید آن را مسدود کنید.

You can block it off question 3.

شما می توانید آن را از سوال 3 جلوگیری کنید.

When the fire alarm went off everyone.

وقتی زنگ هشدار آتش برای همه خاموش شد.

Of the building.

از ساختمان.

Everyone cleared out of the building question for will have to air conditioning this summer.

هرکسی که از سوال ساختمان خارج شود، تابستان امسال باید تهویه مطبوع داشته باشد.

We'll have to do without question 5.

ما باید بدون سوال 5 این کار را انجام دهیم.

If someone is removed from a position against their will, they are

اگر کسی برخلاف میل خود از موقعیتی برکنار شود ، او

They are forced out of that position.

مجبور است از آن موقعیت خارج شود.

Number six, the phrasal verb used when information becomes clear in one's mind is

شماره شش، فعل عباراتی که برای روشن شدن اطلاعات در ذهن فرد استفاده می‌شود عبارت است

To sink in question, 7, the government had to a lot of companies during the pandemic.

از غرق شدن در سوال، ۷، دولت در طول همه‌گیری به شرکت‌های زیادی مجبور شد.

The government had to bail out question 8.

دولت باید سوال 8 را نجات می داد.

Oh no.

اوه نه.

I think I behind my phone.

فکر کنم پشت گوشیم هستم

I think I left behind my phone.

فکر کنم گوشیمو جا گذاشتم

Question, nine.

سوال، نه.

You don't want to miss this amazing opportunity.

شما نمی خواهید این فرصت شگفت انگیز را از دست بدهید.

Miss out on and question 10.

از دست دادن و سوال 10.

The phrasal verb for arrive is

فعل عبارتی برای arrive

Show up.

نمایش up است.

So how did you do with that quiz with it easy or was it difficult?

پس چگونه آن مسابقه را با آن آسان انجام دادید یا دشوار بود؟

Now, I'll explain every phrasal verb in detail with the definition and example, sentence

حالا هر فعل عبارتی را با تعریف و مثال به طور مفصل توضیح می‌دهم، جمله to

as well to face something in.

face something in

When you face something in, it means that you introduce something new but you introduced

. وقتی با چیزی روبرو می‌شوید به این معنی است که چیز جدیدی را معرفی می‌کنید اما

it gradually which means little by little and generally what we're introducing

آن را به تدریج معرفی می‌کنید که به معنای کم کم و به طور کلی است. چیزی که ما

Seing is a new law, a new rule, a new regulation, or a new policy.

Seing را معرفی می کنیم یک قانون جدید، یک قانون جدید، یک مقررات جدید یا یک سیاست جدید است.

So let's say that your company has a new policy and they're introducing a dress code, a dress

بنابراین بیایید بگوییم که شرکت شما یک سیاست جدید دارد و آنها در حال معرفی یک کد لباس هستند، یک

code will tell you what you can and cannot wear to work.

کد لباس به شما می گوید که چه چیزی را می توانید و چه چیزی را نمی توانید در محل کار بپوشید.

Now let's say they announced the new dress code, but they say, we're phasing in the new

حالا فرض کنید کد لباس جدید را اعلام کرده اند ، اما می گویند، ما

dress code, over the next two months.

در دو ماه آینده، کد لباس جدید را وارد مرحله اجرا می کنیم.

Now, why would they want to introduce it little by little?

حالا چرا می خواهند کم کم معرفی کنند؟

Well, maybe it's because they want to give you time to prepare.

خوب، شاید به این دلیل است که آنها می خواهند به شما زمان بدهند تا آماده شوید. برای مثال

You might have to go out and buy new clothing for example.

ممکن است مجبور شوید بیرون بروید و لباس جدیدی بخرید .

So you might have to save money to do that and get comfortable doing that as well.

بنابراین ممکن است مجبور شوید برای انجام این کار پول پس انداز کنید و در انجام آن نیز راحت باشید.

So maybe the first week, they introduced the new shirts that they want you to wear, and

بنابراین شاید هفته اول پیراهن‌های جدیدی را که می‌خواهند شما بپوشید معرفی کرده‌اند و

then the next week it's the new shoes and the following week, it's the new pants and

هفته‌ی بعد کفش‌های جدید و هفته‌ی بعد، شلوارهای جدید هستند و

little by little they phase in the new dress.

کم‌کم لباس جدید را فاز می‌دهند.

Code number to, to block off.

کد شماره به، برای مسدود کردن.

Now, the thing about phrasal verbs is there always use in a very specific context.

اکنون، چیزی که در مورد افعال عبارتی وجود دارد این است که همیشه در یک زمینه بسیار خاص استفاده می شود.

So in this context, a block off, we're talking specifically about time in your calendar or

بنابراین در این زمینه، مسدود کردن، ما به طور خاص در مورد زمان در تقویم یا

on your schedule, so you're blocking off time.

برنامه شما صحبت می کنیم، بنابراین شما زمان را مسدود می کنید.

So what does that mean?

پس این به چه معناست؟ به این

It means that you reserve that time for a specific task.

معنی است که شما آن زمان را برای یک کار خاص رزرو می کنید.

Or activity and you reserve that time.

یا فعالیت و شما آن زمان را رزرو می کنید.

So no one else can schedule a meeting with you or no, one else can assign you a task

بنابراین هیچ کس دیگری نمی تواند یک جلسه با شما برنامه ریزی کند یا نه، شخص دیگری می تواند

during those specific blocks of time because you block them off.

در طول آن بلوک های زمانی خاص، کاری را به شما اختصاص دهد، زیرا شما آنها را مسدود کرده اید.

So let's say you're preparing for the I elds and you might block off Monday, Wednesday

بنابراین فرض کنید در حال آماده شدن برای دوره اول هستید و ممکن است دوشنبه، چهارشنبه

Friday from 7 to 9 in your calendar and that is the time you're going to spend

جمعه را از ساعت 7 تا 9 در تقویم خود مسدود کنید و این زمانی است که می خواهید صرف

Studying for I oats, or if you have an important deadline at work, you might block off the

مطالعه برای I oat کنید، یا اگر ضرب الاجل مهمی دارید. در محل کار، ممکن است

entire day.

تمام روز را مسدود کنید.

So, you might block off Monday and just focus on that task.

بنابراین، ممکن است دوشنبه را مسدود کنید و فقط روی آن کار تمرکز کنید.

So you can meet the deadline.

بنابراین می توانید ضرب الاجل را رعایت کنید.

So this is probably something you do every single day.

بنابراین این احتمالاً کاری است که هر روز انجام می دهید .

Anyway, for time management purposes and now you know how to explain that.

به هر حال، برای اهداف مدیریت زمان و اکنون می دانید که چگونه آن را توضیح دهید.

Naturally in English number three to clear out.

به طور طبیعی در انگلیسی شماره سه برای پاک کردن.

And again remember, phrasal verbs

و دوباره به یاد داشته باشید، افعال عبارتی

Are used in a very specific context.

در یک زمینه بسیار خاص استفاده می شود.

And in this context, we are talking about clearing out of a location like a restaurant

و در این زمینه، ما در مورد پاکسازی مکانی مانند یک رستوران

or even a conference and office a mall.

یا حتی یک کنفرانس و دفتر یک مرکز خرید صحبت می کنیم. به طور کلی

Any location that has a lot of people in it generally.

هر مکانی که افراد زیادی در آن هستند .

And when people clear out of a location, it means they simply leave the location but that

و وقتی افراد از یک مکان خارج می شوند، به این معنی است که آنها به سادگی مکان را ترک می کنند اما آن

location then becomes empty.

مکان خالی می شود.

So the majority

بنابراین اکثریت

Charity.

خیریه.

Or all of the people, leave a location, that's when you clear out of a location.

یا همه افراد، یک مکان را ترک کنند، آن موقع است که از یک مکان پاک می‌شوید.

So let's say, you go to lunch at a restaurant around 1:30 and it's really busy, you get

بنابراین فرض کنید، حدود ساعت 1:30 برای ناهار به یک رستوران می روید و واقعاً شلوغ است،

the last available table and you're eating your lunch or talking to your coworker and

آخرین میز موجود را می گیرید و در حال خوردن ناهار خود هستید یا با همکار خود صحبت می کنید و

then around 2:30, you look around and you notice that you're the only table left in

سپس حوالی ساعت 2:30، به اطراف نگاه می کنید و شما توجه کنید که شما تنها میز باقی مانده در

the restaurant and remember the

رستوران هستید و به یاد داشته باشید که

Restaurant was full when you got there so you could turn to your coworker and say, wow,

وقتی به آنجا رسیدید، رستوران پر بود، بنابراین می توانید به همکار خود بروید و بگویید، وای،

it really cleared out which means everybody left.

واقعاً پاک شد، یعنی همه رفتند.

The restaurant number for to do without something.

شماره رستوران برای انجام بدون کاری.

This is a really useful one because it's a fact of life, you're going to have to do without

این واقعاً مفید است، زیرا این یک واقعیت زندگی است، شما مجبور خواهید بود

certain things at certain times in your life.

در زمان های خاصی از زندگی خود بدون چیزهای خاصی انجام دهید.

So when you do without something, it means you manage.

بنابراین وقتی بدون کاری انجام می دهید، به این معنی است که شما مدیریت می کنید.

Despite the lack of, and it's the lack of the something that you do without.

با وجود فقدان، و این فقدان چیزی است که بدون آن انجام می دهید.

So let me give you an example.

بنابراین اجازه دهید برای شما مثالی بزنم.

Maybe finances are a little tight, you didn't get that bonus.

شاید وضعیت مالی کمی تنگ باشد، شما آن پاداش را دریافت نکردید.

You were hoping for.

تو امیدوار بودی

So you might say, we'll have to do without a cleaner for the next few months do without

بنابراین شما ممکن است بگویید، ما باید بدون تمیزکننده برای چند ماه آینده بدون

a cleaner.

تمیز کننده کار کنیم.

So a cleaner is someone who cleans your house a house cleaner now.

پس نظافتچی کسی است که خانه شما را به عنوان نظافتچی خانه تمیز می کند.

Previously, a lot of

پیش از این، بسیاری از

Call this a maid.

این را یک خدمتکار می نامیدند.

I know many people in certain countries, still call it a made in North America.

من افراد زیادی را در کشورهای خاصی می شناسم، هنوز هم آن را ساخته شده در آمریکای شمالی می نامند.

It's considered outdated.

منسوخ در نظر گرفته شده است.

And even a little Politically Incorrect to call someone a maid.

و حتی از نظر سیاسی نادرست است که کسی را خدمتکار خطاب کنیم.

We Now call them house cleaners so just so, you know, it's more politically correct to

ما اکنون آنها را نظافتچی خانه می نامیم، بنابراین، می دانید،

use house cleaner.

استفاده از نظافت منزل از نظر سیاسی صحیح تر است.

So, you have to manage manager, day-to-day manager house, despite the lack of a house

بنابراین، شما باید با وجود نداشتن نظافتچی خانه، مدیر، خانه مدیر روزانه را مدیریت کنید

cleaner.

.

Are we have to do without a house cleaner?

آیا مجبوریم بدون نظافت خانه کار کنیم؟

Because I didn't get the bonus so you can use this in a personal context like I just

چون من این جایزه را دریافت نکردم، بنابراین شما می توانید از آن در زمینه شخصی استفاده کنید، مانند آنچه که من به

gave you or you can use this in a work context as well.

شما دادم یا می توانید از آن در زمینه کاری نیز استفاده کنید.

Maybe your assistant, quit and you're having trouble finding a new assistant.

شاید دستیارتان کار را ترک کند و در پیدا کردن دستیار جدید با مشکل مواجه شوید.

So you might say, well, I guess I'll have to do without an assistant for the next month,

بنابراین ممکن است بگویید، خوب، من حدس می‌زنم که تا یک ماه آینده باید بدون دستیار کار کنم،

which means you have to manage all your work without an assistant do without some

به این معنی که باید تمام کارهای خود را بدون دستیار انجام دهید بدون برخی از آنها،

I think it's a very useful phrasal verb because we all have to do without certain things a

فکر می‌کنم این یک فعل عبارتی بسیار مفید است، زیرا همه ما داریم بدون چیزهای خاص

certain points in our life.

نقاط خاصی در زندگی خود را انجام دهیم.

Our next phrasal verb to force out, this is a very useful business phrasal verb.

فعل عبارتی بعدی ما برای بیرون آوردن، این یک فعل عبارتی تجاری بسیار مفید است.

You're going to hear it in the media and newspapers all the time.

شما همیشه آن را در رسانه ها و روزنامه ها خواهید شنید .

When someone is forced out, it means that they are asked to leave their position, but

وقتی کسی را به زور بیرون می‌کنند، به این معنی است که از او خواسته می‌شود موقعیت خود را ترک کند، اما

it wasn't their decision to do.

این تصمیم خودشان نبوده است.

So notice

بنابراین توجه

is the sentence structure.

ساختار جمله است.

I used, I put this in the passive to be forced out, for example, the CEO was forced out after

من استفاده کردم، این را در حالت انفعالی قرار دادم تا به زور خارج شود، به عنوان مثال، مدیرعامل بعد از Scandal به زور خارج شد

the Scandal, so there's a scandal, obviously it didn't look good for the CEO.

، بنابراین یک رسوایی وجود دارد، واضح است که برای مدیر عامل خوب به نظر نمی رسید.

So the company wanted him to leave the CEO himself.

بنابراین شرکت از او می خواست که خود مدیرعامل را ترک کند .

Did not want to leave, but the company wanted him to leave.

نمی خواست ترک کند، اما شرکت می خواست او را ترک کند.

So the CEO was forced out.

بنابراین مدیر عامل به زور اخراج شد.

Now, if you use it in the active sentence, you be talking about who forced out the CEO.

حال، اگر از آن در جمله فعال استفاده کنید، در مورد اینکه چه کسی مدیرعامل را به زور بیرون آورده است، صحبت می کنید.

So, you might say the board of directors forced this CEO out after the Scandal, so you can

بنابراین، ممکن است بگویید که هیئت مدیره پس از رسوایی، این مدیر عامل را مجبور به خروج کرد، بنابراین می‌توانید

absolutely use this in the active, but it's very commonly used in the passive.

کاملاً از آن در حالت فعال استفاده کنید، اما معمولاً در حالت غیرفعال استفاده می‌شود.

Our next phrasal verb.

فعل عبارتی بعدی ما.

Number six to sink in when something sinks in, it becomes clear in your mind.

شماره شش برای فرو رفتن وقتی چیزی در آن فرو می رود، در ذهن شما روشن می شود.

And

و

The something that sinking in is information news and event.

چیزی که در آن غرق می شود اخبار و رویدادهای اطلاعاتی است.

For example, it took them a while before his mother's death sunken.

برای مثال، مدتی طول کشید تا مرگ مادرش غرق شود.

So, his mother died, but that fact, that event didn't sink in for some time.

بنابراین، مادرش فوت کرد، اما این واقعیت، آن رویداد برای مدتی غرق نشد.

It didn't become clear.

معلوم نشد

So he didn't process it.

بنابراین او آن را پردازش نکرد.

He didn't fully understand it.

او کاملاً آن را درک نمی کرد.

He didn't fully accept it as

او برای مدتی آن را به عنوان یک واقعیت به طور کامل نمی پذیرفت

Fact, as a reality for some time.

.

So the event, his mother's death didn't sink in.

بنابراین، این رویداد، مرگ مادرش غرق نشد .

So we do use this a lot for tragic events, but we can also use this with difficult or

بنابراین ما از آن برای رویدادهای غم انگیز بسیار استفاده می کنیم، اما همچنین می توانیم از آن با اطلاعات دشوار یا

complicated information.

پیچیده استفاده کنیم.

For example, let's say your coworker is explaining a new accounting software and it's pretty

به عنوان مثال، فرض کنید همکار شما در حال توضیح یک نرم افزار حسابداری جدید است که بسیار

technical.

فنی است.

So your co-workers explaining it explaining explaining it quite quickly and you might

بنابراین، همکاران شما در حال توضیح دادن آن هستند و به سرعت آن را توضیح می دهند و ممکن است

say,

بگویید،

Give me a minute to let that sink in.

یک دقیقه به من فرصت دهید تا آن را وارد کنم.

So, that is the information.

بنابراین، این اطلاعات است.

The information.

اطلاعات.

Your coworker was just explaining and for that the information to sink in.

همکار شما فقط توضیح می داد و برای اینکه اطلاعات در آن غرق شود.

It means for you to fully understand it to fully process it.

این به این معنی است که شما به طور کامل آن را درک کنید تا به طور کامل آنها را پردازش کنید.

So we can use it for tragic events, but we can also use this for complicated information.

بنابراین می توانیم از آن برای رویدادهای غم انگیز استفاده کنیم، اما همچنین می توانیم از آن برای اطلاعات پیچیده استفاده کنیم.

Number seven, to bail out.

شماره هفت، برای نجات.

This is another must know, business freezer,

این یکی دیگر از مواردی است که باید بدانید، فریزر تجاری،

Verb.

فعل.

But you can also use it in your personal life, as well.

اما می توانید از آن در زندگی شخصی خود نیز استفاده کنید .

When you bail someone out, it means that you rescue them and you rescue them from a financially

وقتی کسی را وثیقه می‌دهید، به این معنی است که او را نجات می‌دهید و او را از یک وضعیت دشوار مالی نجات می‌دهید

difficult situation.

.

So remember that CEO?

پس آن مدیر عامل را به خاطر دارید؟

That was forced out in our previous example?

که در مثال قبلی ما اجباری شد؟

Well, maybe he had a sister that bailed him out his sister bailed him out, which means

خب، شاید او خواهری داشته که او را نجات داده است، خواهرش او را نجات داده است، یعنی

his sister helped him financially.

خواهرش از نظر مالی به او کمک کرده است.

Anshel e.

Anshel e.

So maybe she gave them a place to stay because he couldn't afford his rent.

بنابراین شاید او به آنها جایی برای اقامت داد زیرا او توانایی پرداخت اجاره اش را نداشت.

She gave him food because he couldn't afford groceries, and she gave him money because

او به او غذا داد زیرا توانایی خرید مواد غذایی را نداشت، و به او پول داد زیرا

he didn't have any his sister bailed him out so we can use it in a personal context.

خواهرش او را وثیقه نداد تا بتوانیم از آن در زمینه شخصی استفاده کنیم.

But this is commonly used in a business context in the sense of the government bailing out

اما این معمولاً در یک زمینه تجاری به این مفهوم استفاده می شود که دولت

companies because they're about to go bankrupt.

شرکت ها را نجات می دهد زیرا آنها در شرف ورشکستگی هستند.

And why would the government do that?

و چرا دولت باید این کار را انجام دهد؟

Well, because that company is important for the economy.

خوب، زیرا آن شرکت برای اقتصاد مهم است .

For example, in the US, the company Chrysler, which is an automobile company.

به عنوان مثال، در ایالات متحده، شرکت کرایسلر، که یک شرکت خودروسازی است.

They've been bailed out by the government multiple times Chrysler.

آنها چندین بار توسط دولت کرایسلر نجات یافته اند.

As a company, has almost gone bankrupt multiple times, and the government has come in and

به عنوان یک شرکت، تقریباً چندین بار ورشکست شده است ، و دولت وارد شده و

bailed the company out.

شرکت را نجات داده است.

They bailed Chrysler out now.

آنها اکنون کرایسلر را با وثیقه نجات دادند.

Number 8 to leave something behind.

شماره 8 برای گذاشتن چیزی پشت سر.

This is a very useful.

این بسیار مفید است.

One in your everyday vocabulary, when you leave something behind it, simply means that

یکی در واژگان روزمره شما، وقتی چیزی را پشت سر می گذارید، به سادگی به این معنی است که

you forget something at a specific location.

چیزی را در یک مکان خاص فراموش کرده اید.

So, we do this all the time, right?

بنابراین، ما همیشه این کار را انجام می دهیم، درست است؟

We go to a restaurant, a cafe.

ما به یک رستوران، یک کافه می رویم.

We put our phone on the counter, we get our coffee and we go, and oh no, I left my phone

گوشیمون رو گذاشتیم روی پیشخوان قهوه مون رو گرفتیم و رفتیم و اوه نه گوشیمو

behind.

جا گذاشتم.

I think I left my phone behind at the cafe.

فکر کنم گوشیمو گذاشتم تو کافه.

So it's just the same as saying.

پس درست مثل گفتن است.

I think I forgot my phone at the cafe, you can use this with any object.

فکر می کنم گوشیم را در کافه فراموش کرده ام، می توانید از آن با هر شیئی استفاده کنید. می‌توانید

You can leave behind your keys, your sweater, your jacket, your computer, whatever you want.

کلیدهایتان، ژاکت‌تان، ژاکت‌تان، رایانه‌تان و هر چیزی را که می‌خواهید بگذارید.

So this is a very useful one.

بنابراین این یک مورد بسیار مفید است.

So what about you?

درمورد شما چطور؟ آیا

Have you ever left something important behind, maybe you left your cell phone behind or your

تا به حال چیز مهمی را پشت سر گذاشته اید، شاید تلفن همراه یا

laptop behind or important, Family Photos behind?

لپ تاپ یا عکس های خانوادگی مهم را پشت سر گذاشته باشید؟ آیا

Have you ever left?

تا به حال ترک کرده اید؟

Being behind, let us know in the comments.

با پشت سر گذاشتن، در نظرات به ما اطلاع دهید.

Number nine to miss out on something to miss out on something and this is when you miss

شماره نه برای از دست دادن چیزی برای از دست دادن چیزی و این زمانی است که

an important opportunity or an experience, that shouldn't have been missed.

فرصت یا تجربه مهمی را از دست می دهید، که نباید از دست می رفت.

So, let's say that you work for Tesla and Elon Musk was making an appearance at your

بنابراین، فرض کنید که شما برای تسلا کار می کنید و ایلان ماسک در

office that day and you were going to get to meet Elon Musk.

آن روز در دفتر شما ظاهر می شد و قرار بود با ایلان ماسک ملاقات کنید.

Your bus was late and you didn't get to work on time and you didn't get to meet Elon Musk.

اتوبوس شما دیر شده بود و به موقع به محل کار نرسیدید و نتوانستید با ایلان ماسک ملاقات کنید.

You my friend just missed out on an opportunity of a lifetime, you missed out on meeting Elon

شما دوست من یک فرصت زندگی را از دست دادید ، ملاقات با ایلان

Musk?

ماسک را از دست دادید؟

So you could say, I can't believe I missed out.

بنابراین می توانید بگویید، نمی توانم باور کنم که از دست رفته ام .

You can just end it there.

شما فقط می توانید آن را در آنجا پایان دهید.

I can't believe I missed out if you want to continue you can say I can't believe

من نمی توانم باور کنم که از دست دادم اگر می خواهید ادامه دهید، می توانید بگویید نمی توانم باور کنم

II missed out on meeting Elon Musk and finally number ten to show up to show up, has a very

II ملاقات با ایلان ماسک را از دست دادم و در نهایت شماره 10 برای نشان دادن حضور پیدا کردم،

simple definition.

تعریف بسیار ساده ای دارد.

It means to appear or arrived, native speakers.

این به معنای ظاهر شدن یا ورود به زبان مادری است.

Don't really use a peer or arrived.

واقعاً از همتا یا وارد شده استفاده نکنید.

We use show up.

ما از show up استفاده می کنیم.

For example, what time did you show up to the party?

مثلاً چه ساعتی در مهمانی حاضر شدید؟

I would never say, what time did you arrive to the party?

هرگز نمی گویم ساعت چند به مهمانی رسیدی؟

I wouldn't say that.

من این را نمی گویم.

That sounds

این

unnatural outdated to formal, I would say what time did you show up?

غیرطبیعی به نظر منسوخ و رسمی می رسد، می توانم بگویم چه ساعتی حاضر شدید؟

What time did you show up to the party?

چه ساعتی به مهمانی آمدید؟

What time did you show up last night?

دیشب ساعت چند اومدی؟

Now let's say you got to work late, one day, and your boss is standing at your desk as

حالا فرض کنید شما یک روز دیر سر کار هستید و رئیستان در حالی که

you're walking to your desk and you're 45 minutes.

شما به سمت میزتان می روید پشت میزتان ایستاده است و 45 دقیقه وقت دارید.

Late and your boss might look at you and say, oh, how nice of you to finally show up.

دیر ممکن است رئیستان به شما نگاه کند و بگوید، اوه، چه خوب که بالاخره ظاهر شدید.

That's

It's Lee sarcastic.

این لی کنایه آمیز است.

But this happens a lot.

اما این اتفاق زیاد می افتد.

If you get to a party, really late or even if you're just having dinner at home with

اگر به مهمانی می‌رسید، واقعاً دیر یا حتی اگر فقط با

your, your husband, or your wife, but dinner is normally at 7 and you don't get home till

همسرتان، یا همسرتان در خانه شام ​​می‌خورید، اما شام معمولاً ساعت 7 است و تا ساعت

7:30 and your husband, or your wife has been waiting and waiting and waiting.

7:30 و شوهرتان به خانه نمی‌رسید. ، یا همسرتان منتظر و منتظر و منتظر بوده است.

When you get home, they might say, oh, how nice of you to finally show up.

وقتی به خانه می‌رسی، ممکن است بگویند، اوه، چه خوب که بالاخره ظاهر شدی.

So we use this a lot in a sarcastic.

بنابراین ما از این در طعنه زیاد استفاده می کنیم.

Okwe when someone is late but we also use it just to talk about getting somewhere.

Okwe وقتی کسی دیر می شود اما ما از آن فقط برای صحبت در مورد رسیدن به جایی استفاده می کنیم.

Oh I showed up at and then you say the time.

اوه من حاضر شدم و بعد شما زمان را بگویید.

So now that you feel more comfortable with these phrasal verbs, how about we do the exact

پس حالا که با این افعال عبارتی احساس راحتی بیشتری کردید، چطور است که دقیقاً

same quiz again and you can compare your score from the first time to the second time.

همان مسابقه را دوباره انجام دهیم و بتوانید امتیاز خود را از بار اول با بار دوم مقایسه کنید.

So let's do that quiz again.

پس بیایید دوباره آن مسابقه را انجام دهیم.

Now question 1.

اکنون سوال 1.

The phrasal verb used.

فعل عبارتی مورد استفاده.

when you gradually introduce a new rule policy or law is

هنگامی که شما به تدریج یک قانون یا قانون جدید را معرفی می کنید

The phrasal verb is to save in question 2 if you want to reserve a specific time in

your calendar, you can block it.

.

You can block it off question 3.

شما می توانید آن را از سوال 3 جلوگیری کنید.

When the fire alarm went off everyone.

وقتی زنگ هشدار آتش برای همه خاموش شد.

Of the building.

از ساختمان.

Everyone cleared out of the building question for will have to air conditioning this summer.

هرکسی که از سوال ساختمان خارج شود، تابستان امسال باید تهویه مطبوع داشته باشد.

We'll have to do without question 5.

ما باید بدون سوال 5 این کار را انجام دهیم.

If someone is removed from a position against their will, they are

اگر کسی برخلاف میل خود از موقعیتی برکنار شود ، او

They are forced out of that position.

مجبور است از آن موقعیت خارج شود.

Number six, the phrasal verb used when information becomes clear in one's mind is

شماره شش، فعل عباراتی که برای روشن شدن اطلاعات در ذهن فرد استفاده می‌شود عبارت است

To sink in question, 7, the government had to a lot of companies during the pandemic.

از غرق شدن در سوال، ۷، دولت در طول همه‌گیری به شرکت‌های زیادی مجبور شد.

The government had to bail out question 8.

دولت باید سوال 8 را نجات می داد.

Oh no.

اوه نه.

I think I behind my phone.

فکر کنم پشت گوشیم هستم

I think I left behind my phone.

فکر کنم گوشیمو جا گذاشتم

Question, nine.

سوال، نه.

You don't want to miss this amazing opportunity.

شما نمی خواهید این فرصت شگفت انگیز را از دست بدهید.

Miss out on and question 10.

از دست دادن و سوال 10.

The phrasal verb for arrive is

فعل عبارتی برای arrive

show up.

نشان دادن است.

Question 1.

سوال 1.

This new app I downloaded

این برنامه جدید من

So much memory.

حافظه زیادی دانلود کردم.

This new app, I downloaded takes up question to when a company expands into other locations.

این برنامه جدید که من دانلود کردم این سوال را مطرح می کند که چه زمانی یک شرکت در مکان های دیگر گسترش می یابد.

It

If branch has out question, 3, the phrasal verb used.

اگر شاخه دارای سوال باشد، 3، از فعل عبارتی استفاده می شود.

When you write something down, is

وقتی چیزی را یادداشت می‌کنید،

Jot down question for.

سؤال Jot down برای آن است.

Can you the performance reports next week?

آیا می توانید گزارش عملکرد هفته آینده را ارائه دهید؟

Can you carry out question 5?

آیا می توانید سوال 5 را انجام دهید؟

I'm having a hard time.

من روزهای سختی را می گذرانم.

The assignment.

تکلیف.

I'm having a hard time keeping up with question 6.

من در پیگیری سوال 6 مشکل دارم.

If you enter your information in a form, you

اگر اطلاعات خود را در یک فرم وارد کنید، آن را

Fill in or fill out.

پر یا پر می کنید.

So see question seven.

پس سوال هفت را ببینید.

This CEO might this week.

این مدیر عامل ممکن است در این هفته.

the CEO might drop in question 8, if you delay any event, you

مدیر عامل ممکن است سوال 8 را رها کند، اگر هر رویدادی را به تعویق بیندازید،

you push it back, question 9, if you cancel any event, you

آن را به عقب برگردانید، سوال 9، اگر هر رویدادی را لغو کنید،

You call it off and question 10.

آن را لغو کنید و سوال 10.

I'm not sure who's presenting.

مطمئن نیستم چه کسی ارائه می کند.

We're still the details.

ما هنوز جزییات هستیم

We're still sorting out the details.

ما هنوز در حال مرتب کردن جزئیات هستیم.

So, how did you do with that quiz?

بنابراین، چگونه با آن مسابقه کار کردید؟

Share your score in the comments and now, I'll explain each phrasal verb in detail to

امتیاز خود را در نظرات به اشتراک بگذارید و اکنون، من هر فعل عبارتی را با جزئیات توضیح خواهم داد تا از آن استفاده کنید

take up.

.

This means to occupy or to fill.

این به معنای اشغال کردن یا پر کردن است.

Now, we use this specifically with two different nouns.

اکنون، ما از این به طور خاص با دو اسم مختلف استفاده می کنیم .

You can take up time and you can take up space and

شما می توانید زمان و فضا را اشغال کنید و هر

they're both very commonly used.

دو بسیار رایج هستند.

For example, I could say this meeting took up my whole morning, so it occupied or filled

به عنوان مثال، می توانم بگویم این جلسه تمام صبح من را گرفت، بنابراین زمان را اشغال یا پر کرد

the amount of time.

.

Now, we can also use this with space.

اکنون، می توانیم از این با فضا نیز استفاده کنیم.

For example, I need a new couch because my coach takes up too much space so it occupies

به عنوان مثال، من به یک کاناپه جدید نیاز دارم زیرا مربی من فضای زیادی را اشغال می کند، بنابراین

or fills space.

فضا را اشغال یا پر می کند.

So remember you can

بنابراین به یاد داشته باشید که می توانید از

Use this with both time and space and they're both.

این هم در زمان و هم در مکان استفاده کنید و هر دو هستند.

Very commonly used.

بسیار متداول استفاده می شود.

Number two, is to Branch out.

شماره دو، به شعبه خارج می شود.

Now, this means to expand and we use this specifically in a business context.

اکنون، این به معنای گسترش است و ما از این به طور خاص در زمینه تجاری استفاده می کنیم.

So let's say you're in a meeting and you're discussing how to increase your profits.

بنابراین فرض کنید در یک جلسه هستید و در حال بحث در مورد چگونگی افزایش سود خود هستید.

You might suggest branching out into new markets.

ممکن است پیشنهاد کنید که به بازارهای جدید بروید.

So if you only sell in North,

بنابراین اگر فقط در شمال

America, you can Branch out expand and sell in Europe or in Asia Africa.

آمریکا می فروشید، می توانید شعبه خود را گسترش دهید و در اروپا یا آسیا آفریقا بفروشید.

For example, we need to Branch out into new markets.

به عنوان مثال، ما باید به بازارهای جدید منشعب شویم .

Number three, this is a fun.

شماره سه، این یک سرگرمی است.

One to jot down.

یکی برای یادداشت کردن.

Now, you would probably understand this from Context in the meeting.

اکنون، احتمالاً این را از Context در جلسه متوجه خواهید شد.

I jotted down a few notes.

چند یادداشت را یادداشت کردم.

I jotted down a few notes so it's the

من چند یادداشت را یادداشت کردم، بنابراین

Same thing as write down.

همان چیزی است که یادداشت کنید.

I wrote down a few notes but is very commonly used.

من چند یادداشت نوشتم اما بسیار رایج است .

So someone might ask you, maybe your boss or a colleague even might say, hey can you

بنابراین ممکن است کسی از شما بپرسد، شاید رئیس یا همکارتان حتی ممکن است بگوید، هی می‌توانید

jot this down?

این را یادداشت کنید؟

And then they might give you a number, or a date, or a location and you write it down.

و سپس آنها ممکن است به شما یک شماره، یا تاریخ یا مکان بدهند و شما آن را یادداشت کنید.

Now, of course, not many people use pen and paper anymore, right?

در حال حاضر، البته، بسیاری از مردم دیگر از قلم و کاغذ استفاده نمی کنند ، درست است؟

We take electronic notes.

یادداشت های الکترونیکی می گیریم.

But if you're

اما اگر

Colleague asks you to jot something down.

همکار هستید از شما می خواهد چیزی را یادداشت کنید.

You can absolutely take out your phone and make a note in your phone, jot it down in

شما کاملاً می توانید تلفن خود را بردارید و در تلفن خود یادداشت کنید، آن را در

your phone.

تلفن خود یادداشت کنید.

Write it down in your phone.

آن را در گوشی خود یادداشت کنید.

So this still applies even though we don't really use pen and paper.

بنابراین این هنوز هم صدق می کند، حتی اگر ما واقعاً از قلم و کاغذ استفاده نمی کنیم.

Much number for to carry out, this means to perform or to conduct, and we use a specifically

تعداد زیادی برای انجام، این به معنای انجام یا انجام است، و ما به طور خاص

in a business context.

در یک زمینه تجاری از آن استفاده می کنیم.

For example, next week, we're carrying out

به عنوان مثال، هفته آینده، ما در حال انجام

What's our customer.

What's your customers.

Surveys are student surveys.

نظرسنجی ها نظرسنجی دانشجویی است.

We're carrying out our surveys.

ما در حال انجام بررسی های خود هستیم.

We're conducting them.

ما در حال انجام آنها هستیم.

We're performing them.

ما آنها را اجرا می کنیم.

So I'm just going to do the survey.

بنابراین من فقط می خواهم نظرسنجی را انجام دهم.

That's the simplest way to say it.

این ساده ترین راه برای گفتن است.

Next week we're doing the surveys.

هفته آینده در حال انجام نظرسنجی هستیم.

We're carrying out the surveys number five, this is an important one.

ما در حال انجام نظرسنجی شماره پنج هستیم، این یک مورد مهم است.

So make sure you jot it down number 5 to keep up.

بنابراین مطمئن شوید که شماره 5 را یادداشت کرده اید تا ادامه دهید .

Up with something, this means to make sufficient progress on, let's say that you have this

با چیزی، این به معنای پیشرفت کافی در مورد آن است، فرض کنید که شما این

many orders and it is your job to fulfill those orders.

تعداد سفارش دارید و این وظیفه شماست که این دستورات را انجام دهید.

If you fulfill this many, you've kept up with the orders you've made sufficient progress,

اگر این تعداد را انجام دهید، با سفارشاتی که به اندازه کافی پیشرفت کرده‌اید همگام بوده‌اید،

but if you fulfill this money or this many, or this many or anything, less than the totality,

اما اگر این پول یا این تعداد، یا این تعداد یا هر چیز دیگری را انجام دهید، کمتر از کل،

Number of orders, then you haven't kept up with the orders.

تعداد سفارش‌ها، آنگاه انجام نداده‌اید. با دستورات ادامه داد.

You haven't made sufficient progress on now, of course, you can use this with many things

در حال حاضر پیشرفت کافی نداشته‌اید، البته، می‌توانید از آن با چیزهای دیگری

other than orders.

غیر از سفارشات استفاده کنید.

You can use it with your studies your reading list your chores your performance reports.

می‌توانید از آن برای مطالعات خود در فهرست خواندنی‌هایتان استفاده کنید و گزارش‌های عملکردتان را در کارهایتان انجام دهید.

You're filing your scheduling.

شما در حال ثبت زمان بندی خود هستید.

You can use it with many many many other tasks number.

شما می توانید آن را با تعداد بسیار زیادی از وظایف دیگر استفاده کنید .

Six to fill out or to fill in a form.

شش تا برای پر کردن یا پر کردن یک فرم.

Now.

اکنون.

This is one that confuses a lot of students and they ask me do I fill out a form do I

این موردی است که بسیاری از دانش آموزان را گیج می کند و آنها از من می پرسند آیا فرمی را پر کنم آیا

fill in the form?

فرم را پر کنم؟

What's the difference?

تفاوت در چیست؟

The reality is?

واقعیت این است؟

There is no difference specifically when we're talking about a form now when you have to

زمانی که ما در مورد فرم صحبت می کنیم، هیچ تفاوتی وجود ندارد، زمانی که شما باید

fill out an application you could also fill in an application.

یک درخواست را پر کنید، می توانید یک درخواست را نیز پر کنید.

Asian fill out your passport.

آسیایی پاسپورت خود را پر کنید.

Renewal you can fill in your passport renewal in this specific context.

تمدید می توانید در این زمینه خاص، تمدید گذرنامه خود را تکمیل کنید. هیچ

There's no difference.

فرقی نداره

Number 72 drop in.

شماره 72 را رها کنید.

This is a great phrasal verb because you can use it both in a business context or a social

این یک فعل عبارتی عالی است زیرا می توانید آن را هم در زمینه تجاری یا هم در زمینه اجتماعی استفاده کنید

context.

.

Now, to drop in simply means to visit.

اکنون، رها کردن صرفاً به معنای بازدید است.

So if you're talking to a friend and you're planning to visit that friend, you

بنابراین، اگر با دوستی صحبت می کنید و قصد دارید آن دوست را ملاقات کنید،

Can say, how about I drop in Saturday morning?

می توانید بگویید، چطور است که من صبح شنبه بروم؟

How about I visit Saturday morning?

در مورد من صبح شنبه بازدید کنم؟

Now in a business context, you might have a client that wants to drop in that wants

اکنون در یک زمینه تجاری، ممکن است مشتری داشته باشید که بخواهد از آن

to visit or you might drop in on a client, just to say hello and to keep that relationship

بازدید کند یا ممکن است مشتری را ملاقات کنید، فقط برای سلام کردن و حفظ آن رابطه

going.

.

So you can use this in both a social and a business context.

بنابراین شما می توانید از این در هر دو زمینه اجتماعی و تجاری استفاده کنید.

Number eight to push back.

شماره هشت برای عقب راندن

This,

این

Means to delay or postpone in the context of a scheduled event.

به معنای به تاخیر انداختن یا به تعویق انداختن در زمینه یک رویداد برنامه ریزی شده است.

So it's scheduled event like a meeting.

بنابراین یک رویداد برنامه ریزی شده مانند یک جلسه است.

Let's see, the meeting was scheduled for Monday but everyone is really busy on Monday.

بیایید ببینیم، جلسه برای دوشنبه برنامه ریزی شده بود، اما همه در روز دوشنبه واقعا مشغول هستند.

Well, then push the meeting back until Wednesday postponed it until Wednesday.

خوب، پس جلسه را به عقب برانید تا چهارشنبه آن را به چهارشنبه موکول کنید.

Now you can use this in a social context so you might be planning your wedding anniversary.

اکنون می توانید از آن در زمینه اجتماعی استفاده کنید تا شاید در حال برنامه ریزی سالگرد ازدواج خود باشید.

And it's

و این

Your 10-year wedding anniversary and the actual date is March 30th, but everyone is busy.

10 سالگی سالگرد ازدواج شما است و تاریخ واقعی 30 مارس است، اما همه مشغول هستند.

So you might push it back until the middle of April.

بنابراین ممکن است آن را تا اواسط آوریل به عقب برگردانید .

So more people can attend.

بنابراین افراد بیشتری می توانند شرکت کنند.

Well, everyone's busy.

خب همه سرشون شلوغه

So let's push back the party until next week until two weeks from now.

بنابراین اجازه دهید مهمانی را تا هفته آینده تا دو هفته دیگر به عقب برانیم.

So you can push back a scheduled event which means to delay or postpone number nine.

بنابراین می توانید یک رویداد برنامه ریزی شده را به عقب برانید که به معنای به تاخیر انداختن یا به تعویق انداختن شماره نه است.

So,

بنابراین،

Off.

خاموش.

Now this means to cancel a scheduled event.

اکنون این به معنای لغو یک رویداد برنامه ریزی شده است.

So remember in our last one to push back, you delay or postpone, but the other alternative

بنابراین به یاد داشته باشید که در آخرین مورد ما برای عقب راندن، به تعویق انداختن یا به تعویق انداختن آن، اما گزینه دیگر

is simply to cancel it.

صرفاً لغو آن است.

But generally, when you call something off, it's because there were some problems or issues

اما به طور کلی، وقتی چیزی را لغو می‌کنید، به این دلیل است که برخی مشکلات یا مسائل

associated with it but the problem or issue could be a

مرتبط با آن وجود دارد، اما مشکل یا موضوع می‌تواند یک

Drooling conflict and just people couldn't attend.

درگیری Drooling باشد و فقط افراد نمی‌توانند در آن شرکت کنند.

So let's say you are planning a conference for the summer but nobody registered because

بنابراین بیایید بگوییم که شما در حال برنامه ریزی برای یک کنفرانس برای تابستان هستید اما هیچ کس ثبت نام نکرده است زیرا

everyone's really busy in the summer.

همه در تابستان واقعاً مشغول هستند.

So you might discuss it with your team and say let's call off the conference.

بنابراین ممکن است آن را با تیم خود در میان بگذارید و بگویید بیایید کنفرانس را لغو کنیم.

Attendance is too low so let's call it off.

تعداد شرکت کنندگان بسیار کم است، پس بیایید آن را لغو کنیم.

Let's cancel it.

بیایید آن را لغو کنیم.

Now, you can also use this in a social context, you might call off your wedding.

اکنون، می توانید از این در زمینه اجتماعی نیز استفاده کنید، ممکن است عروسی خود را لغو کنید.

But if you canceled your wedding, the most likely, there was a problem, an issue, a big

اما اگر عروسی خود را لغو کردید، به احتمال زیاد، یک مشکل، یک مشکل، یک

one, right?

مشکل بزرگ وجود داشته است، درست است؟

So in that context, in a social event, most people will wonder what happened.

بنابراین در آن زمینه، در یک رویداد اجتماعی، بیشتر مردم تعجب خواهند کرد که چه اتفاقی افتاده است.

Why did they call off their wedding?

چرا عروسی خود را لغو کردند؟

Why did they call off their anniversary?

چرا سالگرد خود را لغو کردند؟

They're going to assume that something is wrong.

آنها فرض می کنند که چیزی اشتباه است.

And number 10 to sort out, this means to organize or to

و شماره 10 برای مرتب کردن، این به معنای سازماندهی یا

Fix if there's a problem.

رفع مشکل در صورت وجود مشکل است.

For example, I need to sort out my travel plans, so it could mean, I just need to organize

برای مثال، من باید برنامه های سفرم را مرتب کنم، بنابراین می تواند به این معنی باشد که فقط باید

them.

آنها را سازماندهی کنم.

So, I need to decide when I'm going to travel, what airline I'm going to use.

بنابراین، من باید تصمیم بگیرم که چه زمانی قرار است سفر کنم، از چه هواپیمایی استفاده کنم. از

What hotel I'm going to use.

چه هتلی می خواهم استفاده کنم.

I need to sort out my travel plans, but I can also use it if there's some sort of problem

من باید برنامه های سفرم را مرتب کنم، اما اگر مشکلی وجود داشت

and I need to fix it.

و باید آن را برطرف کنم، می توانم از آن استفاده کنم.

For example, my flight was

مثلا پرواز من

Canceled.

کنسل شد.

So I need to sort out my travel plans.

بنابراین باید برنامه های سفرم را مرتب کنم.

I need to fix this problem with my plans.

من باید با برنامه هایم این مشکل را برطرف کنم.

So to sort something out you can organize it or you can fix it.

بنابراین برای مرتب کردن چیزی می توانید آن را سازماندهی کنید یا می توانید آن را تعمیر کنید.

If there's a problem now that you're more comfortable with these phrasal verbs.

اگر اکنون مشکلی وجود دارد که با این افعال عبارتی راحت تر هستید.

Let's do the exact same quiz from the beginning again, and you can compare your score from

بیایید دوباره دقیقاً همان مسابقه را از ابتدا انجام دهیم و می توانید نمره خود را از

the first time to the second time.

بار اول با بار دوم مقایسه کنید.

So let's do that.

پس بیایید این کار را انجام دهیم.

Same quiz now.

همین مسابقه الان

Option one, this new app I downloaded.

گزینه یک، این برنامه جدید من دانلود کردم.

So much memory.

خیلی حافظه

This new app, I downloaded takes up question to when a company expands into other locations.

این برنامه جدید که من دانلود کردم این سوال را مطرح می کند که چه زمانی یک شرکت در مکان های دیگر گسترش می یابد.

It

it grants has out question 3.

The phrasal verb used when you write something down, is

فعل عبارتی که وقتی چیزی را یادداشت می‌کنید استفاده می‌شود،

Jot down question for.

سؤال Jot down برای آن است.

Can you the performance reports next week?

آیا می توانید گزارش عملکرد هفته آینده را ارائه دهید؟

Can you carry out question 5?

آیا می توانید سوال 5 را انجام دهید؟

I'm having a hard time.

من روزهای سختی را می گذرانم.

The assignment.

تکلیف.

I'm having a hard time keeping up with question 6.

من در پیگیری سوال 6 مشکل دارم.

If you enter your information in a form, you

اگر اطلاعات خود را در یک فرم وارد کنید، آن را

Fill in or fill out.

پر یا پر می کنید.

So see question seven.

پس سوال هفت را ببینید.

This CEO might this week.

این مدیر عامل ممکن است در این هفته.

the CEO might drop in question 8, if you delay any event, you

مدیر عامل ممکن است سوال 8 را رها کند، اگر هر رویدادی را به تعویق بیندازید،

you push it back, question 9, if you cancel any event, you

آن را به عقب برگردانید، سوال 9، اگر هر رویدادی را لغو کنید،

You call it off and question 10.

آن را لغو کنید و سوال 10.

I'm not sure who's presenting.

مطمئن نیستم چه کسی ارائه می کند.

We're still the details.

ما هنوز جزییات هستیم

We're still sorting out the details.

ما هنوز در حال مرتب کردن جزئیات هستیم.

Question 1, you're not going to paying $500 for that.

سوال 1، شما قرار نیست 500 دلار برای آن بپردازید.

You're not going to talk me into question to Mariah.

قرار نیست من را با ماریا زیر سوال ببری .

This sales proposal yesterday.

این پیشنهاد فروش دیروز

Mariah Drew up question, 3.

Mariah Drew up question, 3.

Good news.

خبر خوب.

Because everyone we met the deadline.

از آنجا که همه ما به ضرب الاجل رسیدیم.

because everyone stepped it up, question for, if you keep skipping breaks, you're going

چون همه آن را افزایش دادند، سوال برای، اگر مدام از وقفه ها بگذرید، به

to

You're going to burn out question 5.

سوال 5 خواهید رسید.

That's a great point.

این یک نکته عالی است.

You should

شما باید

At the meeting.

در جلسه

You should bring it up.

باید مطرحش کنی

Question 6.

سوال 6.

Who do you?

شما چه کسی هستید؟

The most in your family.

بیشترین در خانواده شما. از

Who do you look up to question, seven, how long do we need to at the party?

چه کسی سؤال می کنید، هفت، چه مدت در مهمانی نیاز داریم؟

How long do we need to stick around question a, your tires look, really.

چقدر باید در مورد سوال a بمانیم، لاستیک های شما واقعاً به نظر می رسند.

You should get new ones.

باید موارد جدید تهیه کنید.

Your tires look really worn out.

لاستیک های شما واقعا فرسوده به نظر می رسند.

Question 9, this seller tried to

سوال 9، این فروشنده سعی کرد

So we didn't buy it.

پس ما آن را نخریدیم.

The seller tried to rip us off.

فروشنده سعی کرد ما را از بین ببرد.

Question 10, I noticed that this report our production costs,

سوال 10، متوجه شدم که این گزارش هزینه‌های تولید ما را گزارش می‌کند،

This report honed in on how did you do with the quiz with it?

این گزارش نشان می‌دهد که چگونه با مسابقه با آن کار کردید؟

Easy or difficult, share your score in the comments and don't worry if it was hard because

آسان یا سخت، امتیاز خود را در نظرات به اشتراک بگذارید و نگران نباشید اگر سخت بود، زیرا

now I'll explain every phrasal verb in detail.

اکنون هر فعل عبارتی را با جزئیات توضیح خواهم داد.

Number one, to rip off, we use this when someone is selling something or buying something and

شماره یک، برای پاره کردن، زمانی از این استفاده می‌کنیم که کسی چیزی را می‌فروشد یا چیزی می‌خرد و

the buyer feels that the price is too high compared to the value of whatever.

خریدار احساس می‌کند که قیمت در مقایسه با ارزش هر چیزی بسیار بالاست.

They're buying for example.

مثلا دارن میخرن

I can't believe I paid $200 for that.

من نمی توانم باور کنم که من 200 دلار برای آن پرداخت کردم.

She ripped me off.

او من را پاره کرد.

Now notice the sentence structure you rip someone off.

اکنون به ساختار جمله ای که کسی را از آن جدا می کنید توجه کنید .

She ripped me off another example.

او مثال دیگری را از من جدا کرد.

She told everyone that I ripped her off but it was a fair price.

او به همه گفت که من او را پاره کردم اما قیمت منصفانه ای بود.

So just because someone claims you rip them off it doesn't necessarily mean.

بنابراین فقط به این دلیل که کسی ادعا می کند که شما آنها را پاره کرده اید، لزوماً به این معنی نیست.

It's true.

درسته.

Number 22.

شماره 22.

We're out.

ما بیرون هستیم.

We use this when something is damaged or weakened because of age, it's old or because of use,

ما از این زمانی استفاده می کنیم که چیزی به دلیل سن آسیب دیده یا ضعیف شده است، قدیمی است یا به دلیل استفاده،

you've used it a lot.

شما زیاد از آن استفاده کرده اید.

For example, I wore out my tennis shoes last summer.

مثلاً تابستان گذشته کفش‌های تنیس‌ام را پوشیدم .

If someone said that to me, I would assume they played.

اگر کسی این را به من می گفت، فکر می کنم بازی کرده است.

Made a lot of tennis last summer, they played so much, tennis that they wore out their shoes,

تابستان گذشته تنیس زیادی انجام دادند، آنقدر تنیس بازی کردند که کفش هایشان را پوشیدند،

they became damaged from use from continually playing tennis.

به دلیل استفاده مداوم از بازی تنیس آسیب دیدند.

We also use this in adjective form to be worn out.

ما همچنین از این به صورت صفت استفاده می کنیم تا فرسوده شود .

So it would be very common to say, I need to buy new tennis shoes because mine are worn

بنابراین بسیار متداول است که بگوییم، باید کفش تنیس جدید بخرم، زیرا مال من کهنه شده است

out.

.

So, of course, our because shoes

بنابراین، البته، ما به دلیل کفش

Plural and we need the plural form of the verb to be mine.

جمع و ما نیاز داریم که شکل جمع فعل من باشد.

My tennis shoes are worn out.

کفش های تنیس من کهنه شده است.

So both forms are very common.

بنابراین هر دو شکل بسیار رایج هستند.

Number three to draw up.

شماره سه برای ترسیم

We use this when you need to prepare paperwork and generally that paperwork is for a contract

ما از این استفاده می کنیم زمانی که شما نیاز به تهیه مدارک دارید و به طور کلی این اسناد برای یک قرارداد

and agreement.

و توافق است.

A proposal generally, something that two people need to sign or agree on to make it official.

یک پیشنهاد به طور کلی، چیزی که برای رسمی شدن آن باید دو نفر امضا یا توافق کنند.

For example, I asked my lawyer to draw up the papers, whenever you're dealing with a

مثلاً از وکیلم خواستم که اوراق را تنظیم کند، هر وقت با وکیل سروکار دارید

lawyer, the papers are going to be official.

، قرار است اوراق رسمی شود.

So this is a perfect time to use to draw up or you could say, we're waiting for our bank

بنابراین این زمان مناسبی برای تنظیم است یا می‌توانید بگویید، ما منتظر بانک خود هستیم

to draw up the mortgage agreement.

تا قرارداد وام مسکن را تنظیم کند.

So that's another very official document that you need to sign and you can use the phrasal

بنابراین این یک سند بسیار رسمی دیگر است که باید امضا کنید و می توانید از

verb to draw up number for toad burn out.

فعل عبارتی برای ترسیم شماره برای سوختگی وزغ استفاده کنید.

This is a phrasal verb that has gotten a lot of attention recently, especially with the

این یک فعل عبارتی است که اخیراً توجه زیادی را به خود جلب کرده است، به خصوص با

pandemic because to burn out.

شیوع بیماری همه گیر به دلیل سوختن.

This is when you feel exhausted mentally or physically from prolonged stress stress of

این زمانی است که شما از نظر روحی یا جسمی از استرس استرس طولانی مدت

work, stress of a situation like a pandemic stress of a family situation like a divorce

کار، استرس موقعیتی مانند استرس همه گیر در یک موقعیت خانوادگی مانند طلاق

or an illness.

یا بیماری خسته شده اید.

Something like that but a prolonged period.

چیزی شبیه به آن اما یک دوره طولانی.

You

Can be stressed out for a day.

ممکن است برای یک روز استرس داشته باشید.

But when you burn out, it means you've had that stress for a long period of time.

اما زمانی که دچار فرسودگی می شوید، به این معنی است که برای مدت طولانی این استرس را داشته اید.

Several weeks several months, or even several years.

چند هفته چند ماه یا حتی چندین سال.

For example, I burned out at my last job so perhaps I was working so much that I went

به عنوان مثال، من در آخرین کارم سوختم، بنابراین شاید آنقدر کار می کردم که

through this period of prolonged stress.

این دوره استرس طولانی را پشت سر گذاشتم.

I burned out another example, I burned out after caring for my aging,

من یک مثال دیگر سوختم، پس از مراقبت از پیری،

Parents.

والدین، سوختم.

So caregivers often experience burnout.

بنابراین مراقبان اغلب فرسودگی شغلی را تجربه می کنند.

So you can use this in a work situation or you can use it in a personal situation as

بنابراین شما می توانید از آن در موقعیت های کاری استفاده کنید یا در موقعیت های شخصی نیز از آن استفاده کنید

well.

.

Number five to look up to someone.

شماره پنج برای نگاه کردن به کسی.

So notice we have two prepositions look up to and then someone we use this when you admire

بنابراین توجه داشته باشید که ما دو حرف اضافه داریم و سپس کسی که وقتی

someone or you respect someone.

کسی را تحسین می‌کنید یا به کسی احترام می‌گذارید از آن استفاده می‌کنیم.

So I could say I looked up to

بنابراین می توانم بگویم که

him like a father.

مانند یک پدر به او نگاه می کردم.

So of course I admire and respect my father and I'm comparing the situation to someone

بنابراین مطمئناً من پدرم را تحسین و احترام می کنم و وضعیت را با شخص

else.

دیگری مقایسه می کنم.

I looked up to him, I admired him like a father.

به او نگاه کردم، مثل یک پدر او را تحسین کردم.

Another example, I really look up to my boss.

مثال دیگر، من واقعاً به رئیسم نگاه می کنم.

So you admire your boss, you respect your boss, you hold your boss in high regard.

بنابراین شما رئیس خود را تحسین می کنید، به رئیس خود احترام می گذارید ، به رئیس خود احترام می گذارید.

So you can use this in a work situation.

بنابراین می توانید از این در موقعیت کاری استفاده کنید.

You can look up to people

شما می توانید به مردم نگاه کنید

You can use this in a social situation of family situation.

شما می توانید از این در یک موقعیت اجتماعی از موقعیت خانوادگی استفاده کنید.

You can have many different people in your life that you look up to for different reasons.

شما می توانید افراد مختلفی را در زندگی خود داشته باشید که به دلایل مختلف به آنها نگاه می کنید.

Number 6.

شماره 6.

It's a step up.

این یک پله است.

Now, that's the phrasal verb, but we most commonly use it in the expression to step

اکنون، این فعل عبارتی است، اما ما معمولاً از آن در عبارت برای

it up.

افزایش آن استفاده می کنیم.

Notice that it, it's very important to step it up, to step it up.

توجه داشته باشید که بالا بردن آن بسیار مهم است .

This simply means to work harder or two.

این به سادگی به این معناست که سخت‌تر کار کنید یا دو.

Try harder.

بیشتر تلاش کن

Now, you can say we need to step it up if we're going to meet the deadline.

اکنون، می‌توانید بگویید اگر می‌خواهیم ضرب الاجل را رعایت کنیم، باید آن را افزایش دهیم.

So you have this deadline, you need to work harder.

بنابراین شما این مهلت را دارید، باید بیشتر تلاش کنید.

So it's the same as saying we need to work harder.

پس مثل این است که بگوییم باید بیشتر کار کنیم.

If we're going to meet the deadline, Step It Up.

اگر می‌خواهیم ضرب‌الاجل را رعایت کنیم، قدم بردارید.

Now, what is this it in the expression?

حالا این در بیان چیست؟

Well, the it would represent work or effort.

خوب، این نشان دهنده کار یا تلاش است.

We need to step up our

ما باید

Our work.

کار خود را افزایش دهیم.

We need to step up our effort.

ما باید تلاش خود را افزایش دهیم.

Step it up.

آن را بالا ببر.

I encourage you to use it that way, step it up because you'll sound like a native speaker.

من شما را تشویق می‌کنم که از این روش استفاده کنید، آن را افزایش دهید زیرا مانند یک زبان مادری به نظر می‌رسید.

We have a really common expression with this step it up and then you add the two words,

ما یک عبارت واقعاً رایج داریم با این step it up و سپس شما دو کلمه را اضافه کنید،

a notch, step it up a notch.

notch, step it up a notch.

If you look at a dial, a notch is one move on the dial.

اگر به صفحه صفحه نگاه کنید، یک بریدگی یک حرکت روی صفحه است.

So it represents a little bit, a small amount.

بنابراین نشان دهنده کمی، مقدار کمی است.

Step It Up on Notch, it's just like saying, step it up a little bit.

Step It Up on Notch، درست مثل این است که بگوییم، کمی آن را بالا ببر.

So that's just a common expression.

پس این فقط یک عبارت رایج است.

You need to step it up a notch.

شما باید آن را یک درجه بالا ببرید.

If you want to meet the deadline so you can use it with a notch.

اگر می خواهید ضرب الاجل را رعایت کنید تا بتوانید با یک بریدگی از آن استفاده کنید.

It's very common or you can use it without number seven to hone in.

این بسیار متداول است یا می‌توانید از آن بدون شماره هفت استفاده کنید.

On this is another to preposition phrasal verb.

We have hone in on hone in on something.

ما در مورد چیزی هوشیار هستیم.

And this means to really

و این به این معنی است که واقعاً

Focus on something to put all your attention on something specific.

روی چیزی تمرکز کنید تا تمام توجه خود را روی چیزی خاص متمرکز کنید.

For example, if we want to get more customers, we should really hone in on small business

برای مثال، اگر می‌خواهیم مشتریان بیشتری به دست آوریم، باید واقعاً صاحبان مشاغل کوچک را جذب کنیم

owners.

.

So maybe right now you're not being very specific and you're looking at all customers, but you

بنابراین شاید در حال حاضر شما خیلی خاص نیستید و به همه مشتریان نگاه می‌کنید، اما می‌خواهید

want to hone in on one specific segment of the population small business owners

روی یک بخش خاص از جمعیت صاحبان کسب‌وکارهای کوچک تمرکز کنید،

So you're going to focus on them, you're going to hone in on them.

بنابراین روی آنها تمرکز می‌کنید. به آنها توجه کنید.

Another example for the presentation we should really hone in on South America.

مثال دیگری برای ارائه که ما واقعاً باید در آمریکای جنوبی به آن توجه کنیم.

So maybe you're a global company and you have branches all over the world.

بنابراین شاید شما یک شرکت جهانی هستید و شعبه هایی در سراسر جهان دارید.

But for this specific presentation, you're going to hone in on one specific part of the

اما برای این ارائه خاص، شما در یک بخش خاص از

world South America.

جهان آمریکای جنوبی قرار خواهید گرفت.

Now, many native speakers native speakers non-students, many.

در حال حاضر، بسیاری از افراد بومی زبان مادری غیردانشجو هستند.

This speaker is mistakenly say home in awn.

این بلندگو به اشتباه می گویند خانه در سایه.

We need to home in on, and that's because in pronunciation, they're very similar Honan

ما باید به خانه برویم، و این به این دلیل است که در تلفظ، آنها بسیار شبیه Honan

Holman and hone, what's that?

Holman و hone هستند، این چیست؟

It's not really used very much but everybody knows the word home, but this isn't correct.

واقعاً زیاد استفاده نمی شود، اما همه کلمه خانه را می دانند، اما این درست نیست. عبارت

The expression is not home in on the expression is hone in on.

is not home in on the expression is hone in on.

So make sure you get that both in pronunciation.

بنابراین مطمئن شوید که این هر دو را در تلفظ دریافت می کنید.

Ation home and in spelling as well.

Ation home و در املا نیز.

And if you hear a native speaker, say home in on their incorrect, number eight, this

و اگر از زبان مادری می شنوید که می گوید شماره هشت نادرست است، این

is a must know phrasal verb to bring up.

یک فعل عبارتی است که باید بدانید.

And this is when you begin a discussion on a specific topic, for example, if you're in

و این زمانی است که شما بحثی را درباره یک موضوع خاص شروع می کنید، برای مثال، اگر در

a staff meeting, it would be very common for the boss or whoever's leading the meeting

یک جلسه کارکنان هستید، بسیار معمول است که رئیس یا هر کسی که جلسه را رهبری می کند،

to say, before we end the meeting does

بگوید، قبل از پایان جلسه، آیا

One have anything to bring up?

کسی چیزی دارد. بالا آوردن؟

Does anyone have a specific topic?

کسی موضوع خاصی داره؟ می

They want to discuss.

خواهند بحث کنند.

Does anyone have anything to bring up?

کسی چیزی داره که مطرح کنه؟

Or after the meeting?

یا بعد از جلسه؟

You might tell another colleague.

ممکن است به همکار دیگری بگویید.

I didn't have a chance to bring up the marketing proposal, so you didn't have a chance to discuss

من فرصتی نداشتم که پروپوزال بازاریابی را مطرح کنم ، بنابراین شما فرصتی برای بحث در مورد

this specific topic, the marketing proposal, maybe you ran out of time.

این موضوع خاص، پیشنهاد بازاریابی، نداشتید، شاید وقت شما تمام شده است.

Number nine to talk into

شماره نه برای صحبت کردن به

To, and the sentence structure is to talk someone into something, and this means to

To، و ساختار جمله این است که کسی را در مورد چیزی صحبت کنید، و این به معنای

convince someone to do something.

متقاعد کردن کسی برای انجام کاری است.

For example, she talked me into helping her move, she convinced me to help her move.

به عنوان مثال، او از من صحبت کرد که به او کمک کنم تا حرکت کند، او مرا متقاعد کرد که به او کمک کنم تا حرکت کند.

So, when someone uses this, oh, she talked me into helping her move.

بنابراین، وقتی کسی از این استفاده می‌کند، اوه، او از من خواست تا به او کمک کنم تا حرکت کند.

It gives you the impression that the person didn't really want to do the activity, but

این به شما این تصور را می دهد که آن شخص واقعاً نمی خواست این فعالیت را انجام دهد، اما

somebody can.

کسی می تواند.

Convince them but please I really need your help.

آنها را متقاعد کنید اما لطفاً من واقعاً به کمک شما نیاز دارم .

I'll buy pizza or maybe you could say my team talked me into bringing up the bonus at the

من پیتزا می خرم یا شاید بتوان گفت تیم من با من صحبت کرد تا در

staff meeting.

جلسه کارکنان پاداش را مطرح کنم.

So notice I use bring up discuss a specific topic.

بنابراین توجه داشته باشید که من از بحث در مورد یک موضوع خاص استفاده می کنم .

The bonus.

پاداش.

My team talked me into bringing up the bonus now because maybe discussing the bonus is

تیم من با من صحبت کرد که اکنون پاداش را مطرح کنم زیرا شاید بحث در مورد پاداش

a little bit of a sensitive issue.

کمی حساس باشد.

And

و

Buddy wants to do it, but your team convinced you lucky you.

بادی می‌خواهد این کار را انجام دهد، اما تیم شما را متقاعد کرد که خوش شانس باشید.

So they talked you into it.

بنابراین آنها شما را در مورد آن صحبت کردند.

And number 10 to stick around.

و شماره 10 برای چسبیدن به اطراف.

This is a must use phrasal verb.

این یک فعل عبارتی است که باید استفاده شود. می‌توانید از

You can use it in a social setting or a professional setting to stick around, means to stay in

آن در یک محیط اجتماعی یا یک محیط حرفه‌ای برای ماندن در یک مکان استفاده کنید، یعنی

a location for a period of time.

برای مدتی در یک مکان بمانید.

So let's say you're at this beautiful park with a friend and

بنابراین فرض کنید با یکی از دوستانتان در این پارک زیبا هستید و

After an hour or so, your friend has to leave and they say do you want to share an Uber

بعد از یک ساعت یا بیشتر، دوست شما باید برود و آنها می گویند آیا می خواهید یک اوبر را به اشتراک بگذارید

and you say no I'm going to stick around a little bit longer so you're going to stay

و شما می گویید نه، من می خواهم کمی بیشتر در آنجا بمانم. بنابراین شما می خواهید

in a specific location the park for a period of time.

در یک مکان خاص پارک برای مدت زمانی بمانید.

It is unknown, how long you'll stay?

معلوم نیست تا کی میمونی؟

That doesn't really matter.

این واقعا مهم نیست.

It's just the fact you're going to stay, I'm going to stick around a little bit longer.

فقط این واقعیت است که تو می خواهی بمانی، من کمی بیشتر می مانم.

It's such a beautiful day, I'm going to stick around.

روز بسیار زیبایی است، من می خواهم در آنجا بمانم.

Now, you can also use this in the - I can't stick around very long because I have a meeting

در حال حاضر، شما همچنین می توانید از این در - استفاده کنید - من نمی توانم خیلی طولانی در آنجا بمانم زیرا یک جلسه دارم،

although it's a beautiful day.

اگرچه روز زیبایی است.

I can't stick around very long.

من نمی توانم خیلی طولانی در اطراف بمانم.

I have a meeting to get back to now that you're more comfortable with these phrasal verbs.

اکنون جلسه ای دارم که باید به آن برگردم که شما با این افعال عبارتی راحت تر هستید.

Let's do that same quiz again.

بیایید همان مسابقه را دوباره انجام دهیم.

So here are the questions you need to choose which free silver.

بنابراین در اینجا سوالاتی وجود دارد که برای انتخاب نقره رایگان به آن نیاز دارید.

Best completes the sentence here.

بهترین جمله را در اینجا کامل می کند.

Are the questions.

سوالات هستند.

Hit pause now.

اکنون مکث را بزنید.

Now, complete the quiz and whenever you're ready, hit play, and I'll share the answers.

حالا، آزمون را کامل کنید و هر زمان که آماده شدید، بازی را بزنید، و من پاسخ ها را به اشتراک می گذارم.

So go ahead and hit pause now.

پس ادامه دهید و اکنون مکث را بزنید.

Welcome back.

خوش برگشتی.

So how did you do on this quiz?

پس چگونه در این مسابقه شرکت کردید؟

Let's find out.

بیایید دریابیم.

Here are the answers.

در اینجا پاسخ ها آمده است.

So hit, pause review the answers and whenever you're ready, hit play and come back to the

پس ضربه بزنید، پاسخ ها را مکث کنید و هر زمان که آماده بودید، روی play بزنید و دوباره به

video.

ویدیو برگردید.

Now, keep expanding your vocabulary with this lesson and you can get your free speaking

اکنون، دایره لغات خود را با این درس گسترش دهید و می توانید راهنمای مکالمه رایگان خود را

guide on how to speak English, fluently, and confidently, in six.

در مورد نحوه صحبت کردن به زبان انگلیسی، روان و با اطمینان، در شش دوره دریافت کنید.

Easy steps, you can get it for my website right here, and now get started with your

مراحل آسان، شما می توانید آن را برای وب سایت من از اینجا دریافت کنید، و اکنون با

next lesson.

درس بعدی خود شروع کنید.