ONE HOUR OF PRACTICE to SPEAK FAST And Understand AMERICANS...

In this one hour lesson, you're going to  improve your listening skills of fast English.

در این درس یک ساعته، می‌خواهید مهارت‌های شنیداری خود را در زبان انگلیسی سریع تقویت کنید.

But I'm going to test you  throughout this entire lesson.

اما من می‌خواهم شما را در کل این درس آزمایش کنم.

And if you can complete this entire  lesson and understand me when I talk  

و اگر بتوانید کل این درس را کامل کنید و وقتی

fast and use natural expressions, then  you're definitely fluent in English.

سریع صحبت می‌کنم و از عبارات طبیعی استفاده می‌کنم، مرا درک کنید، مطمئناً به انگلیسی مسلط هستید.

But to successfully complete this lesson,  

اما برای تکمیل موفقیت آمیز این درس،

you need to understand the words I say  and understand the meaning of the words.

باید کلماتی که من می گویم را درک کنید و معنای کلمات را درک کنید.

So let's see if you can pass.

پس بیایید ببینیم آیا می توانید عبور کنید.

Welcome back to JForrest English.

به JForrest English خوش آمدید.

Of course.

I'm Jennifer now.

البته.

من الان جنیفر هستم

Let's get started.

بیا شروع کنیم.

Thanks for your help, you rock.

با تشکر از کمک شما، شما راک.

Thanks for your help, you rock.

با تشکر از کمک شما، شما راک.

Thanks for your help.

با تشکر از کمک شما.

You rock.

تو شاهکاری.

Did you get this one?

این یکی رو گرفتی؟

I said thanks for your help.

گفتم ممنون از کمکت

You rock very easy, right at a natural pace.

خیلی راحت تکان می‌خورید، درست با سرعتی طبیعی.

Native speakers we reduce.

زبان مادری را کاهش می دهیم.

Sound so four becomes fur.

صدا پس چهار خز می شود.

Thanks fur.

ممنون خز

Your.

شما

Becomes your.

شما می شود.

Thanks for your thanks for your help, your help.

با تشکر از شما برای کمک شما، کمک شما.

Thanks for your help.

با تشکر از کمک شما.

Now let's review a common.

حال بیایید یک مورد مشترک را مرور کنیم.

Mistake that I hear.

اشتباهی که میشنوم

Beginner students make and  sometimes even advanced students.

دانش‌آموزان مبتدی و حتی گاهی اوقات دانش‌آموزان پیشرفته.

You can say thank you or thanks.

می توانید بگویید متشکرم یا تشکر.

You cannot say thanks you or thank  and notice In our example we have.

شما نمی توانید تشکر کنید یا تشکر کنید و متوجه شوید که در مثالی که ما داریم.

Thanks for your help.

با تشکر از کمک شما.

Thanks for your help.

با تشکر از کمک شما.

What is your help?

کمک شما چیست؟

This is a noun, so we have things for plus noun.

این یک اسم است، بنابراین ما چیزهایی برای اسم اضافه داریم.

You can also use things for plus  gerund because for is a preposition.

همچنین می‌توانید از چیزهایی برای plus gerund استفاده کنید زیرا for یک حرف اضافه است.

So what would?

پس چه خواهد شد؟

Things for your help be in the gerund form.

مواردی که به شما کمک می کند به شکل جیروند باشد.

Do you know?

میدونی؟

Thanks for helping me.

ممنون میشم کمکم کنید

Thanks for your help.

با تشکر از کمک شما.

Thanks for helping me.

ممنون میشم کمکم کنید

And you rock.

و تو تکون میخوری.

This is a.

این یک است.

Very natural.

خیلی طبیعیه

Way to say, you're great.

خوبه که بگم تو عالی هستی

You're.

Awesome, I use this in the comment section to.

شما هستید.

بسیار عالی، من از این در بخش نظرات استفاده می کنم.

Reply to your.

به شما پاسخ دهید

Lovely comments all the time, but don't.

نظرات دوست داشتنی همیشه، اما نه.

Say you are rock.

بگو تو راک هستی

It is not to.

این نیست.

Be rock it is to Rock You, Rock You.

سنگ باش، آن را به Rock You، Rock You.

Rock, you're awesome.

راک، تو فوق العاده ای

You're really great.

تو واقعا عالی هستی

You rock.

تو شاهکاری.

Put that in the comments.

آن را در نظرات قرار دهید.

You rock.

تو شاهکاری.

You rock.

تو شاهکاری.

Thanks for your help.

با تشکر از کمک شما.

Thanks for helping me.

ممنون میشم کمکم کنید

Thanks Billy.

ممنون بیلی

You Rock.

You rock.

تو شاهکاری.

تو شاهکاری.

Thanks honey.

Are you?

ممنون عسلم مرسی عزیزم.

شما هستید؟ از

Enjoying this lesson?

این درس لذت می برید؟

If you are, then I want to tell you  about the Finally Fluent Academy.

اگر هستید، پس می‌خواهم درباره آکادمی Finnally Fluent به شما بگویم.

This is my premium training program where  we study native English speakers from TV,  

این برنامه آموزشی ممتاز من است که در آن افراد انگلیسی زبان مادری را از تلویزیون،

the movies, YouTube and the news so you can  improve your listening skills of fast English,  

فیلم‌ها، YouTube و اخبار مطالعه می‌کنیم تا بتوانید مهارت‌های شنیداری خود را در زبان انگلیسی سریع بهبود بخشید،

expand your vocabulary with natural expressions  and learn advanced grammar easily plus.

واژگان خود را با عبارات طبیعی گسترش دهید و گرامر پیشرفته را به راحتی یاد بگیرید.

You'll have me.

من را خواهید داشت.

As your personal coach, you can look  in the description for the link to  

به‌عنوان مربی شخصی‌تان، می‌توانید در توضیحات پیوند را برای

learn more or you can go to my website  and click on Finally Fluent Academy.

کسب اطلاعات بیشتر جستجو کنید یا می‌توانید به وب‌سایت من بروید و روی «آکادمی Fluent Academy» کلیک کنید.

Now let's continue with our lesson.

حالا بیایید به درس خود ادامه دهیم.

Let's try this again a little more difficult.

بیایید دوباره این کار را کمی دشوارتر امتحان کنیم.

I'll say it three times.

سه بار میگم

She's starting to rub off on you.

او شروع به مالیدن به تو کرده است.

She's starting to rub off on you.

او شروع به مالیدن به تو کرده است.

She's starting to rub off on you.

او شروع به مالیدن به تو کرده است.

Did you get this one?

این یکی رو گرفتی؟

I said.

گفتم.

She's starting to rub off on you.

او شروع به مالیدن به تو کرده است.

She's is our contraction.

او انقباض ماست

She is.

او است.

She's.

او

She's starting tough.

او سخت شروع می کند.

So instead of two.

بنابراین به جای دو.

You can use an unstressed  tough She's starting to rub.

می‌توانید از یک سفت بدون فشار که او شروع به مالیدن کرده است استفاده کنید.

Off because rub off is a phrasal verb.

خاموش زیرا rub off یک فعل عبارتی است.

They go together.

با هم می روند.

I can take that B sound and connect it to the  next word, but I have to combine them together.

می توانم آن صدای B را بگیرم و به کلمه بعدی متصل کنم، اما باید آنها را با هم ترکیب کنم.

I have to say them as one word.

باید آنها را در یک کلمه بگویم.

Rub off, boff, rub off, rub off.

مالش، بوف، مالش، مالش.

I can also take that on and add it together.

من همچنین می توانم آن را در نظر بگیرم و آن را با هم اضافه کنم.

So I'm saying those.

بنابراین من آنها را می گویم.

3 words as.

3 کلمه به عنوان.

One rub off Fawn.

یک مالش از حنایی.

So here I'm taking the F from off and I'm adding  

بنابراین در اینجا من F را از روی خاموش می‌گیرم و

it on fawn rub off, fawn  rub off on rub off on you.

آن را روی Fawn rub off, fawn rub off on rub off on you اضافه می‌کنم.

What does this mean?

این یعنی چی؟

To rub off on someone is when someones  behavior or personality affects someone else.

ناسزا گفتن به کسی زمانی است که رفتار یا شخصیت شخصی بر شخص دیگری تأثیر می گذارد.

Let's take Janice and let's say  Janice loves helping other people.

بیایید جانیس را بگیریم و فرض کنیم جانیس دوست دارد به دیگران کمک کند.

Now let's say Fernando spends  a week working with Janice,  

اکنون فرض کنید فرناندو یک هفته با جانیس کار می کند،

and now Fernando starts helping other people.

و اکنون فرناندو شروع به کمک به افراد دیگر می کند.

You could say Janice rubbed off on Fernando.

می‌توان گفت جانیس به فرناندو دست زد.

Here we have it in the past simple rubbed, rubbed,  rubbed off on Janice, rubbed off on Fernando.

در اینجا ما آن را در گذشته داریم که ساده مالیده شده، مالیده شده، به جانیس مالیده شده، روی فرناندو مالیده شده است.

Now, you could also take the specific  personality trait or characteristic,  

اکنون، می‌توانید ویژگی یا ویژگی شخصیتی خاص را نیز در نظر بگیرید،

in this case Janice's helpfulness, which is a  noun janice's helpfulness, because the helpfulness  

در این مورد کمک‌کننده بودن جانیس، که یک اسم کمک‌کننده جانیس است، زیرا مفید بودن

belongs to Janice, so it's possessive Janice's  helpfulness rubbed off on Fernando, so that  

متعلق به جانیس است، بنابراین کمک‌کننده بودن جانیس بر فرناندو اعمال می‌شود.

specific character trait of Janice transferred  to Fernando because they spent time together.

به فرناندو منتقل شد زیرا زمانی را با هم گذراندند.

Marcus is really rubbing off on you.

مارکوس واقعاً به شما دست می دهد.

Finally, I'm rubbing off on you my.

در نهایت، من به شما مالیم.

Deviousness has finally rubbed off on you.

فریبکاری بالاخره به شما سرایت کرده است.

Let's try this again.

بیایید دوباره این را امتحان کنیم.

I'll say it three times.

سه بار میگم

He rubs me the wrong way.

او به من اشتباه می مالد.

He rubs me the wrong way.

او به من اشتباه می مالد.

He rubs me the wrong way.

او به من اشتباه می مالد.

Did you get this one?

این یکی رو گرفتی؟

I said he rubs me the wrong way.

گفتم اشتباهی مرا می مالید.

Notice this expression uses the verb.

توجه کنید که این عبارت از فعل استفاده می کند.

To.

به.

Rub and our last expression used the verb to.

Rub و آخرین عبارت ما از فعل to استفاده کرد.

Rub.

مالیدن.

But they have completely different  

اما آنها معانی کاملاً متفاوتی دارند

meanings and that's why this is a more  advanced listening exercise, because maybe  

و به همین دلیل است که این تمرین گوش دادن پیشرفته‌تر است، زیرا ممکن است

you understood the words, but you don't know  what this means to rub someone the wrong way.

شما کلمات را درک کرده باشید، اما نمی‌دانید منظور از مالش دادن اشتباه به کسی چیست.

This is.

این هست.

To annoy someone, but without intending to.

آزار دادن کسی، اما بدون قصد.

Remember Janice from our last example.

جنیس را از آخرین مثال ما به یاد بیاورید.

And she was very helpful, but maybe for  some reason she just rubs you the wrong way.

و او بسیار مفید بود، اما شاید به دلایلی شما را به روشی اشتباه می‌مالد.

She annoys you, but there's  nothing that she does to annoy you.

او شما را آزار می دهد، اما کاری برای آزار شما انجام نمی دهد.

Just maybe your personalities  clash, they don't go together.

فقط شاید شخصیت‌های شما با هم تضاد داشته باشند، با هم نمی‌آیند.

So if you're planning a social gathering, you  might say, is it OK if we don't invite Janice?

بنابراین، اگر در حال برنامه‌ریزی یک گردهمایی اجتماعی هستید، ممکن است بگویید، اگر جنیس را دعوت نکنیم اشکالی ندارد؟

She rubs me the wrong way.

او مرا اشتباه می مالد.

Now an entire person like poor  Janice can rub you the wrong way,  

اکنون یک فرد کامل مانند جانیس فقیر می‌تواند شما را به روشی نادرست مالش دهد،

but it also could be something  specific that someone said or did and.

اما این می‌تواند چیزی خاص باشد که شخصی گفته یا انجام داده است.

Overall, you like.

در کل دوست داری

Janice.

But just that one thing she said.

جانیس

اما فقط همین یک چیز را او گفت.

Or did rubbed you the wrong way.

یا به روش اشتباهی به شما مالیده است.

For example, your comment  just rubbed me the wrong way.

به عنوان مثال، کامنت شما به اشتباه من را نادیده گرفت.

So maybe she said something in a  meeting that really annoyed you,  

بنابراین شاید او در یک جلسه چیزی گفته که واقعا شما را آزار می دهد،

but you know she did not intend to annoy you.

اما می دانید که او قصد آزار شما را نداشته است.

So here your comment.

بنابراین نظر شما اینجاست.

This is a noun.

این یک اسم است.

Your comment rubbed the past Simple.

نظر شما ساده گذشته را مالش داد.

Of the verb to.

از فعل to.

Rub and notice that soft D  rubbed rubbed me rubbed me.

مالش دهید و توجه کنید که نرم D

The wrong way is.

راه اشتباه است.

It me like, do I rub you the wrong way?

من دوست دارم، آیا من شما را به روش اشتباه مالیم؟

Not Jay.

نه جی.

Guy rubs me the wrong way.

پسر به روش اشتباهی به من می مالد.

She rubs everyone the wrong way.

او همه را اشتباه می مالد.

But pop.

اما پاپ

Our final listening exercise  and the most advanced.

آخرین تمرین شنیداری ما و پیشرفته‌ترین تمرین.

I'll say it three times.

سه بار میگم

I had a hunch he'd quit.

من فکر می کردم که او ترک کرده است.

I had a hunch he'd quit.

من فکر می کردم که او ترک کرده است.

I had a hunch he'd quit.

من فکر می کردم که او ترک کرده است.

Did you get this one?

این یکی رو گرفتی؟

I said I had a hunch he'd.

گفتم من یک حسی داشتم که او داشت.

Quit.

ترک کنید.

Notice for pronunciation, I had a, I had a had a.

اطلاعیه برای تلفظ، من یک داشتم، یک داشتم.

So I combine had a together as one word.

بنابراین من یک کلمه را با هم ترکیب کردم.

I had a hunch he'd quit now.

من فکر می کردم که او اکنون ترک کرده است.

Did you hear that?

اینو شنیدی؟

Duh.

He'd he'd.

دوه

او می خواست.

Quit Well, that D.

خوب، که D.

Represents.

نشان دهنده.

What?

Word.

چی؟

کلمه. آیا

Would he?

او؟

Would quit.

ترک خواهد کرد.

He'd quit.

ترک کرده بود

He'd quit.

ترک کرده بود

Very difficult for students to hear  native speakers understand it based  

برای دانش‌آموزان بسیار دشوار است که گوینده‌های بومی آن را بر اساس

on context and based on grammatical structure.

زمینه و ساختار دستوری درک کنند.

It would sound awkward without it, so we know  it's there even though we can't really hear it.

بدون آن ناخوشایند به نظر می رسد، بنابراین می دانیم که آنجاست، حتی اگر واقعاً نمی توانیم آن را بشنویم.

Either.

When you have a hunch, A hunch is the noun,  and then the verb that goes with it is have.

هر دو

وقتی قوز دارید، قوز اسم است و سپس فعل همراه با آن have است.

So to have a hunch, this is when you think  or predict that something is going to happen.

بنابراین برای داشتن حدس، این زمانی است که فکر می‌کنید یا پیش‌بینی می‌کنید که قرار است اتفاقی بیفتد.

But it isn't based on facts.

اما بر اساس واقعیات نیست.

It's based on your intuition, your feelings.

این بر اساس شهود شما، احساسات شما است.

So you could say.

بنابراین شما می توانید بگویید.

I have a hunch she'll accept our invitation  now if someone replies back and says why.

فکر می‌کنم اگر کسی پاسخ دهد و دلیلش را بگوید، او دعوت ما را می‌پذیرد.

All you would say is.

تنها چیزی که می گویید این است.

Because I have a hunch, I have a feeling.

چون حسی دارم، احساسی دارم.

I have a gut.

من روده دارم

Feeling and notice the grammar here.

احساس و توجه به دستور زبان در اینجا.

I have a hunch this is the present simple.

من حدس می زنم که این در حال حاضر ساده است.

And then she'll accept.

و سپس او می پذیرد.

She will accept.

او قبول خواهد کرد.

That's the future simple.

این آینده ساده است.

I have a hunch she'll accept  our invitation because you're  

من فکر می کنم که او دعوت ما را می پذیرد زیرا شما در

making a prediction about the future.

مورد آینده پیش بینی می کنید.

But you could use this.

اما شما می توانید از این استفاده کنید.

In the past, like our listening exercise, I had a  hunch last week in the past, so that's the past.

در گذشته، مانند تمرین گوش دادن ما، هفته گذشته در گذشته احساسی داشتم، بنابراین این گذشته است.

Simple.

ساده.

Last week I had a hunch that he would quit.

هفته گذشته من این تصور را داشتم که او ترک خواهد کرد. به

So would is the past simple of the verb will.

همین ترتیب، ماضی ساده فعل will است.

I had a hunch that he'd quit,  and using that is optional.

گمان داشتم که او ترک کرده است و استفاده از آن اختیاری است.

You don't need it.

شما به آن نیاز ندارید.

You could simply please say  I had a hunch he'd quit.

شما به سادگی می‌توانید بگویید من فکر می‌کردم که او ترک کرده است. من

I had a hunch.

حدس زدم

Just a hunch.

فقط یک قوز

I had a hunch, but I wasn't certain.

حسی داشتم، اما مطمئن نبودم.

Now let's do an imitation exercise so you can  practice speaking fast, just like a native.

حالا بیایید یک تمرین تقلیدی انجام دهیم تا بتوانید مثل یک بومی، سریع صحبت کنید.

I'll say each sentence again three times, and this  time I want you to repeat each sentence out loud.

هر جمله را دوباره سه بار می‌گویم، و این بار می‌خواهم هر جمله را با صدای بلند تکرار کنید.

Here we go.

Thanks for your help.

در اینجا ما می رویم.

با تشکر از کمک شما.

You rock.

تو شاهکاری.

Thanks for your help you rock.

با تشکر از کمک شما به شما راک.

Thanks for your help you rock.

با تشکر از کمک شما به شما راک.

She's.

او

Starting to rub?

Off on you.

شروع به مالیدن؟

خاموش بر تو

She's starting to rub.

او شروع به مالیدن می کند.

Off on you.

خاموش بر تو

She's starting to rub.

او شروع به مالیدن می کند.

Off on you.

خاموش بر تو

He rubs me the wrong way.

او به من اشتباه می مالد.

He rubs me the wrong way.

او به من اشتباه می مالد.

He rubs me the wrong way.

او به من اشتباه می مالد.

I had a hunch he'd quit.

من فکر می کردم که او ترک کرده است.

I had a hunch he'd quit.

من فکر می کردم که او ترک کرده است.

I had a hunch he'd quit.

من فکر می کردم که او ترک کرده است.

Let's try this again.

بیایید دوباره این را امتحان کنیم.

I'll say it three times.

سه بار میگم

It's not a big deal at all.

اصلاً چیز مهمی نیست.

It's not a big deal at all.

اصلاً چیز مهمی نیست.

It's not a big deal at all.

اصلاً چیز مهمی نیست.

Did you get this one?

این یکی رو گرفتی؟

I said it's not a big deal at all.

گفتم اصلا چیز مهمی نیست.

It's it's a contraction of.

این یک انقباض است.

It is not A.

A نیست.

We can combine these together, but  notice we have AT between 2 vowels.

ما می‌توانیم اینها را با هم ترکیب کنیم، اما توجه کنید که بین 2 مصوت AT داریم.

So a native speaker is going  to pronounce that as a soft D  

بنابراین یک گوینده بومی می‌خواهد آن را به‌عنوان یک D نرم تلفظ کند

and say nada nada, It's nada, it's nada, big deal.

و بگوید نادا نادا، این نادا است، نادا، چیز بزرگی است.

And then we can do the same with AT with  that T and then all I can put them together  

و سپس می‌توانیم همین کار را با AT با آن T انجام دهیم و سپس همه چیزهایی که می‌توانم آنها را کنار هم بگذارم

and then I'll pronounce that T as a soft D and  it sounds like at all, at all, at all, at all.

و سپس آن T را به عنوان یک D نرم تلفظ می‌کنم و  به نظر می‌رسد اصلاً، اصلاً، اصلاً، اصلاً.

It's not a big deal at all.

اصلاً چیز مهمی نیست.

Let's talk about what this means to be a big deal.

بیایید در مورد اینکه این به معنای یک معامله بزرگ است صحبت کنیم.

This describes something that's  important, serious, or significant.

این چیزی را توصیف می‌کند که مهم، جدی یا مهم است.

We use this in both positive  and negative situations.

ما از آن در موقعیت‌های مثبت و منفی استفاده می‌کنیم.

For example, when you do something and  the consequences are serious in a bad way,  

برای مثال، وقتی کاری را انجام می‌دهید و عواقب آن به طرز بدی جدی است،

getting caught plagiarizing is a big deal.

گرفتار شدن به سرقت ادبی کار بزرگی است.

You could be expelled.

ممکنه اخراج بشی

So here the consequences are serious.

بنابراین در اینجا عواقب جدی است.

In a negative way, you could be expelled, which  means permanently removed from your school.

از لحاظ منفی، ممکن است شما را اخراج کنند، که به معنای حذف دائمی از مدرسه شماست.

Is that that big of a deal?

آیا این یک معامله بزرگ است؟

Yes, it's a big deal.

بله، این یک معامله بزرگ است.

But we also use this in a positive way.

اما ما از این به روشی مثبت نیز استفاده می کنیم.

Getting a promotion is a big deal.

گرفتن ترفیع کار بزرگی است.

You can finally buy a house.

بالاخره می توانید خانه بخرید.

So here the promotion is important and significant  for the impact it will have on your life.

بنابراین در اینجا تبلیغ مهم و مهم است به دلیل تأثیری که بر زندگی شما خواهد داشت.

It's a big deal.

این یک معامله بزرگ است. چیز

No big deal.

مهمی نیست.

It's a huge deal.

این یک معامله بزرگ است.

Now remember our example was in the negative.

حالا به یاد داشته باشید که مثال ما منفی بود.

It's not a big deal at all.

اصلاً چیز مهمی نیست.

So we can use this in two ways.

بنابراین ما می توانیم از این به دو صورت استفاده کنیم.

First, to say that something isn't  serious, significant or important.

اول اینکه بگوییم چیزی جدی، مهم یا مهم نیست.

For example, missing the party isn't a big deal.

به عنوان مثال، از دست دادن مهمانی چیز مهمی نیست.

Your friend will understand.

دوستت متوجه میشه

So the consequence of that action?

پس پیامد آن عمل؟

Missing the party isn't very  important or significant or serious.

از دست دادن مهمانی خیلی مهم یا مهم یا جدی نیست.

It's really not a big deal.

این واقعا یک معامله بزرگ نیست.

Not a big deal.

چیز بزرگی نیست.

Now we also use this as a reply when someone  

اکنون هنگامی که شخصی

offers appreciation or their  thanks for something we did.

برای کاری که انجام دادیم قدردانی یا تشکر می کند، از این به عنوان پاسخ استفاده می کنیم.

Your friend could say thanks for  agreeing to help me move this weekend.

دوست شما می‌تواند تشکر کند که موافقت کردید به من کمک کنید تا آخر هفته جابجا شوم.

I really appreciate it and you can reply  back and say it's not a big deal at all.

من واقعاً از آن قدردانی می‌کنم و می‌توانید پاسخ دهید و بگویید که اصلاً موضوع مهمی نیست.

I'm happy to help.

خوشحال میشم کمک کنم

Now, if you want to sound  really American and casual,  

حالا، اگر می‌خواهید واقعاً آمریکایی و معمولی به نظر برسید،

you can reduce that entire sentence to two words.

می‌توانید کل جمله را به دو کلمه کاهش دهید.

No biggie.

نه بزرگ

No biggie.

نه بزرگ

So no biggie represents.

بنابراین هیچ بزرگی نشان نمی دهد.

It's not a big deal.

این چیز مهمی نیست.

No biggie.

نه بزرگ

Ah, no biggie.

آه، نه بزرگ

It's really common with native  speakers in a casual, informal way.

این واقعاً برای افراد بومی به شیوه‌ای غیررسمی و غیررسمی رایج است.

So I could show my appreciation to you and say  

بنابراین می‌توانم قدردانی خود را از شما نشان دهم و بگویم

thank you so much for liking  this video and subscribing.

از اینکه این ویدیو را لایک کردید و مشترک شدید سپاسگزارم.

Don't forget to do those two things and then  you can reply back and say no biggie, no biggie.

فراموش نکنید که این دو کار را انجام دهید و سپس می‌توانید پاسخ دهید و بگویید نه بزرگ، نه بزرگ.

It's not a big deal at all.

اصلاً چیز مهمی نیست.

I'm happy too, so put that in the comments.

من هم خوشحالم، پس این را در نظرات قرار دهید.

No biggie.

نه بزرگ

No biggie.

نه بزرگ

No biggie.

نه بزرگ

Put that in the comments.

آن را در نظرات قرار دهید.

Let's try this again.

بیایید دوباره این را امتحان کنیم.

I'll say it three times.

سه بار میگم

So what are you into?

پس به چه کاری مشغول هستید؟

So what are you into?

پس به چه کاری مشغول هستید؟

So what are you into?

پس به چه کاری مشغول هستید؟

I said, So what are you into?

گفتم پس به چه کاری مشغولی؟

What are can combine together and  that R can sound very reduced water.

چیزهایی که هستند می توانند با هم ترکیب شوند و آن R می تواند آب بسیار کم به نظر برسد.

Water What?

آب چی؟

ER so in what are water?

ER بنابراین در چه چیزی آب هستند؟

Water.

اب.

So basically I'm forming a contraction  in spoken English, although this does  

بنابراین اساساً من در حال ایجاد یک انقباض در زبان انگلیسی گفتاری هستم، اگرچه این انقباض

not exist as a contraction is  what we do in spoken English.

وجود ندارد زیرا انقباض همان کاری است که ما در انگلیسی گفتاری انجام می‌دهیم.

So water you can become more of an unstressed ya  or ya Ya ya almost identical in pronunciation.

بنابراین می‌توانید به یک یاای بدون تاکید یا یا Ya ya تقریباً در تلفظ یکسان شوید.

What are ya inta so you can  take into and change it to inta.

چه چیزی هستید تا بتوانید آن را در نظر بگیرید و به inta تغییر دهید.

I didn't do that personally, but many native  speakers do, so be prepared to hear two as TA.

من شخصاً این کار را انجام ندادم، اما بسیاری از افراد بومی این کار را انجام می‌دهند، بنابراین آماده باشید که دو نفر را به عنوان TA بشنوید.

So what are you into?

پس به چه کاری مشغول هستید؟ به

What are you into?

دنبال چه هستی؟

This is a casual way to ask someone  about their interests or preferences,  

این یک روش معمولی برای پرسیدن از کسی درباره علایق یا ترجیحاتش است،

so definitely add this to your vocabulary.

پس حتماً این را به دایره لغات خود اضافه کنید.

It will help you sound like  a Native American speaker.

این به شما کمک می کند مانند یک سخنران بومی آمریکایی صدا کنید.

So.

What exactly are you into, Jesse?

بنابراین.

جسی دقیقا به چه چیزی علاقه داری؟

To reply, you can say I'm to be  into, I am, I'm into plus a noun.

برای پاسخ دادن، می‌توانید بگویید من باید به ، من هستم، به اضافه یک اسم.

I'm into music, art, Yoga,  Fatah, photography, hiking,  

من به موسیقی، هنر، یوگا، فتح، عکاسی، پیاده‌روی،

biking, or whatever other  activity that you're into.

دوچرخه‌سواری، یا هر فعالیت دیگری که شما به آن علاقه دارید، هستم.

It's also very common to answer what are you into,  just with a verb of preference and simply say I  

همچنین بسیار متداول است که فقط با یک فعل ترجیحی به آنچه علاقه دارید پاسخ دهید و به سادگی بگویید من

like music, I love yoga, I adore photography  or whatever your interest or preference is.

موسیقی را دوست دارم، یوگا را دوست دارم، عکاسی را دوست دارم یا هر چیزی که علاقه یا ترجیح شماست.

So what are you into what?

پس در چه چیزی هستید؟

About you Sleeveless, What are you into?

درباره شما بدون آستین، به چه چیزی علاقه دارید؟

Let's try this again.

بیایید دوباره این را امتحان کنیم.

I'll say it three times.

سه بار میگم آیا

Can we play it by ear?

می توانیم آن را با گوش بازی کنیم؟ آیا

Can we play it by ear?

می توانیم آن را با گوش بازی کنیم؟ آیا

Can we play it by ear?

می توانیم آن را با گوش بازی کنیم؟

Did you get this one?

این یکی رو گرفتی؟

I said, can we play it by ear?

گفتم میشه با گوش بازی کنیم؟

Can.

It is an auxiliary verb.

می توان.

یک فعل کمکی است.

It's there to ask the question  when is an auxiliary verb.

اینجا برای پرسیدن این سؤال است که فعل کمکی کی است.

We pronounce it as kin, kin, unstressed,  because the main verb is what you hear.

ما آن را به صورت kin، kin، unstressed تلفظ می کنیم، زیرا فعل اصلی همان چیزی است که می شنوید.

Play.

بازی. می توانی بنوازی؟

Can you play?

می توانی بازی کنی؟ می توانی بنوازی؟

Can you play?

می توانی بازی کنی؟

We can combine play and it together.

ما می توانیم بازی و آن را با هم ترکیب کنیم.

I'll take that Y and I'll use it to connect.

من آن Y را می گیرم و از آن برای اتصال استفاده می کنم.

Play it it, play it, play it.

پخشش کن، بازی کن، بازی کن.

But you say it as one word.

اما شما آن را در یک کلمه بگویید. آیا

Can we play it by ear?

می توانیم آن را با گوش بازی کنیم؟

Do you know what this means?

آیا می دانید این به چه معناست؟

When you play something by ear?

وقتی چیزی را با گوش بازی می کنید؟

It means that you make decisions as they  happen, rather than planning in advance.

این بدان معنی است که شما تصمیم می گیرید همانطور که اتفاق می افتد، نه اینکه از قبل برنامه ریزی کنید.

If your friend or spouse asks you  what should we do this weekend?

اگر دوست یا همسرتان از شما بپرسد این آخر هفته چه کار کنیم؟

And you don't want to make plans, you  just want to decide as it's happening.

و شما نمی‌خواهید برنامه‌ریزی کنید، فقط می‌خواهید همانطور که در حال وقوع است تصمیم بگیرید.

So you wait until dinner to decide what you're  

بنابراین، به جای اینکه از قبل برنامه ریزی کنید، تا زمان شام صبر کنید تا تصمیم بگیرید که

going to have for dinner rather  than planning it in advance.

برای شام چه می خورید .

The day before, you can say,  let's just play it by ear.

روز قبل، می‌توانید بگویید، بیایید آن را با گوش پخش کنیم.

Let's just play it by ear.

بیایید آن را با گوش بازی کنیم.

You're right, let's play it by ear.

حق با شماست، بیایید با گوش بازی کنیم.

Or someone asks what are you going to do  

یا شخصی از شما می پرسد که

on vacation because they know  you have a vacation planned.

در تعطیلات چه کاری انجام می دهید، زیرا می داند که برای تعطیلات برنامه ریزی کرده اید.

You can reply back and say we have a few  tours planned and we'll play the rest by ear.

می‌توانید پاسخ دهید و بگویید که ما چند تور برنامه‌ریزی کرده‌ایم و بقیه را به صورت تلفنی پخش می‌کنیم.

The rest being the rest of your vacation.

بقیه بقیه تعطیلات شماست.

We'll play the rest by ear.

بقیه را با گوش بازی می کنیم.

We'll decide what we want to do in  the moment, based on how we feel,  

تصمیم می‌گیریم در لحظه چه کاری انجام دهیم، بر اساس احساسی که داریم، بر

based on where we are, based on the  situation, rather than deciding in advance.

اساس موقعیت، به جای اینکه از قبل تصمیم بگیریم.

What about you?

تو چطور؟

When you're planning a vacation, do you prefer  to have a full itinerary, which means every day?

وقتی در حال برنامه ریزی برای تعطیلات هستید، ترجیح می دهید یک برنامه سفر کامل داشته باشید، یعنی هر روز؟

All the activities you're going to do  on that day are decided in advance.

همه فعالیت‌هایی که قرار است در آن روز انجام دهید، از قبل تصمیم‌گیری می‌شوند.

That's a full itinerary.

این یک برنامه سفر کامل است.

Or do you prefer to play it by ear?

یا ترجیح می دهید آن را با گوش بازی کنید؟

No plans.

بدون برنامه.

You're just going to decide what  to do based on how you feel.

شما فقط بر اساس احساس خود تصمیم می گیرید چه کاری انجام دهید.

Or perhaps #3, a little bit of both.

یا شاید شماره 3، کمی از هر دو.

So put in the comments your  preference, 1-2 or three.

بنابراین ترجیحات خود را در نظرات ، 1-2 یا 3 قرار دهید.

As for me, I would probably  choose #2 just to play it by ear.

در مورد من، احتمالاً شماره 2 را فقط برای پخش با گوش انتخاب می کنم.

I like being more spontaneous.

من خودجوش بودن را بیشتر دوست دارم.

But my husband Kevin, he is  definitely a full itinerary person,  

اما شوهرم کوین، او مطمئناً یک شخص کامل برنامه سفر است،

which I learned the first time  we planned a vacation together.

که اولین باری که با هم برای تعطیلات برنامه ریزی کردیم فهمیدم.

So now we do #3.

بنابراین اکنون شماره 3 را انجام می دهیم.

We do a little bit of both,  so we both are satisfied.

ما هر دو را کمی انجام می دهیم، بنابراین هر دو راضی هستیم.

What about you?

تو چطور؟ نظر

Share yours in the comments.

خود را در نظرات به اشتراک بگذارید.

I don't.

Know.

Play it by ear.

من این کار را نمی کنم.

بدانید.

آن را با گوش پخش کنید.

Why?

چرا؟

Let's try this one more time.

بیایید یک بار دیگر این را امتحان کنیم.

I'll say it three times.

سه بار میگم

Turns out I bought a knock off.

معلوم شد من یک تیک آف خریدم.

Turns out I bought a knock off.

معلوم شد من یک تیک آف خریدم.

Turns out I bought a knock off.

معلوم شد من یک تیک آف خریدم.

Did you get this one?

این یکی رو گرفتی؟

Maybe a little more challenging, I said.

گفتم شاید کمی چالش برانگیزتر باشد.

Turns out I bought a knock off.

معلوم شد من یک تیک آف خریدم.

Turns out I can combine those  together, and it sounds like turns out.

معلوم شد می‌توانم آن‌ها را با هم ترکیب کنم، و به نظر می‌رسد که معلوم است.

So I'm using that S to glide to the  next word, but I say it as one word.

بنابراین من از S برای رفتن به کلمه بعدی استفاده می کنم، اما آن را به عنوان یک کلمه می گویم.

Turns out turns out I bought a.

معلوم شد من خریدم.

So bought is pronounced bought.

بنابراین buyed تلفظ می شود buy.

So I can combine those together.

بنابراین می توانم آن ها را با هم ترکیب کنم.

Bada bada.

بدا بادا.

Just like got a native  speakers commonly say gotta.

درست مانند یک زبان مادری که معمولاً گویشوران می‌گویند باید.

Well you can do the same thing  with bought a bada bada knock.

خوب، شما می‌توانید همین کار را با یک ناک بادا بادا خریداری کنید.

The K is silent and off because  they go together, knock off.

K بی صدا و خاموش است زیرا با هم می روند، ضربه می زنند.

It's one word.

این یک کلمه است.

I'm going to use that knock, cough, cough.

من می خواهم از آن ضربه، سرفه، سرفه استفاده کنم.

So I'm going to pronounce the final K on  knock and I'm going to pronounce it on,  

بنابراین من K نهایی را روی knock تلفظ می‌کنم و آن را on،

off, knock off, knock off.

off، knock off، knock off تلفظ می‌کنم.

Let's talk about what this means.

بیایید در مورد اینکه این به چه معناست صحبت کنیم. معلوم

Turns out to turn out this is an extremely  common phrasal verb and is used in many  

شد که این یک فعل عبارتی بسیار رایج است و در بسیاری از

expressions in daily speech, so definitely  add it to your vocabulary in this context.

عبارات در گفتار روزانه استفاده می‌شود، بنابراین حتماً آن را در این زمینه به واژگان خود اضافه کنید.

Turns out is used to say that something is  

معلوم است که برای گفتن این که چیزی

surprising or unexpected, so I  did not expect this situation.

شگفت‌انگیز یا غیرمنتظره است استفاده می‌شود، بنابراین من انتظار چنین وضعیتی را نداشتم.

Turns out it was spam.

معلوم شد که اسپم بوده

So let's say you were supposed to work late  tonight and you knew about this last week.

بنابراین فرض کنید که قرار بود امشب تا دیر وقت کار کنید و هفته گذشته از این موضوع اطلاع داشتید. تمام هفته

You've planned your your  entire week to work late today.

خود را طوری برنامه ریزی کرده اید که امروز تا دیر وقت کار کنید.

You've made plans and arrangements,  

شما برنامه‌ریزی کرده‌اید،

but then your boss says, oh, actually,  you don't have to work late tonight.

اما بعد رئیستان می‌گوید، اوه، در واقع، مجبور نیستید امشب تا دیروقت کار کنید.

We finished the project so you can say, oh,  

ما پروژه را تمام کردیم تا بتوانید بگویید، اوه،

Turns out I don't have to work late  tonight because it's unexpected.

معلوم شد که مجبور نیستم تا دیر وقت امشب کار کنم زیرا غیرمنتظره است. جای

It's surprising.

تعجب دارد.

It's not what you thought.

این چیزی نیست که شما فکر می کردید. به

Turns out grammatically there  should be a subject here.

نظر می رسد از نظر دستوری باید موضوعی در اینجا وجود داشته باشد. معلوم

It turns out I don't have to work late tonight,  but this is called a dummy subject in English,  

می‌شود که مجبور نیستم امشب تا دیروقت کار کنم، اما به این موضوع در انگلیسی یک موضوع ساختگی گفته می‌شود،

where the subject it doesn't actually represent  anything, it's just the existence, the situation.

که موضوع در واقع چیزی را نشان نمی‌دهد ، بلکه فقط وجود، موقعیت است.

Because it's a dummy subject in spoken  English, we often drop it and just say.

از آنجایی که در زبان انگلیسی گفتاری یک موضوع ساختگی است ، اغلب آن را رها می کنیم و فقط می گوییم.

Turns out I don't have to work late tonight,  

معلوم شد که مجبور نیستم امشب تا دیر وقت کار کنم،

but in written English a subject  is required grammatically.

اما در زبان انگلیسی نوشتاری یک موضوع از نظر گرامری لازم است.

Let's talk about a knock off.

بیایید در مورد ضربه زدن صحبت کنیم.

What is this?

این چیه؟

Because turns out I bought a knock off.

چون معلوم است که من یک ناک آف خریدم.

What's a knock off?

ضربه زدن چیست؟

A knock off is a copy or an imitation of  something, usually a product or service.

ناک آف کپی یا تقلید از چیزی است، معمولاً یک محصول یا خدمات.

Knock offs are very common with designer brands.

ناک آف در برندهای طراح بسیار رایج است.

So the original is a Louis Vuitton handbag,  which has a very distinct look to it.

بنابراین اصل یک کیف دستی Louis Vuitton است که ظاهری بسیار متمایز دارد.

But there are a lot of knockoffs.

اما شکست های زیادی وجود دارد.

They're fake, they're fake Louis Vuittons, and  from a distance you probably can't tell at all.

آنها تقلبی هستند، آنها لویی ویتون های تقلبی هستند، و از دور احتمالاً اصلاً نمی توانید تشخیص دهید.

But when you examine the quality  of the material, it's very obvious.

اما وقتی کیفیت مواد را بررسی می‌کنید، بسیار واضح است.

So in this situation, maybe it's  my friend bought a Louis Vuitton,  

بنابراین، در این شرایط، شاید دوست من یک لویی ویتون خریده است،

but turns out it was a knockoff at least.

اما مشخص می‌شود که حداقل یک ضربه‌ای بود.

Designer or knockoff?

طراح یا ناک آف؟

It's just buy another knockoff.

فقط یک ضربه ی دیگر بخرید.

That's actually a cubic Zirconia knockoff.

این در واقع یک ضربه مکعب زیرکونیا است.

Now let's do an imitation  exercise so you can practice  

حالا بیایید یک تمرین تقلیدی انجام دهیم تا بتوانید

all of these pronunciation changes  that take place in spoken English.

همه این تغییرات تلفظی را که در زبان انگلیسی گفتاری انجام می‌شود، تمرین کنید.

I'll say each sentence again three  times, and after I say the sentence,  

من هر جمله را دوباره سه بار می گویم، و بعد از گفتن جمله،

I want you to repeat the sentence out  loud and imitate my pronunciation.

می خواهم جمله را با صدای بلند تکرار کنید و تلفظ من را تقلید کنید.

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

It's not a big deal at all.

اصلاً چیز مهمی نیست.

It's not a big deal at all.

اصلاً چیز مهمی نیست.

It's not a big deal at all.

اصلاً چیز مهمی نیست.

So what are you into?

پس به چه کاری مشغول هستید؟

So what are you into?

پس به چه کاری مشغول هستید؟

So what are you into?

پس به چه کاری مشغول هستید؟ آیا

Can we play it by ear?

می توانیم آن را با گوش بازی کنیم؟ آیا

Can we play it by ear?

می توانیم آن را با گوش بازی کنیم؟ آیا

Can we play it by ear?

می توانیم آن را با گوش بازی کنیم؟

Turns out I bought a knockoff.

معلوم شد من یک ناک آف خریدم.

Turns out I bought a knockoff.

معلوم شد من یک ناک آف خریدم.

Turns out I bought a knockoff.

معلوم شد من یک ناک آف خریدم.

Let's try this again.

بیایید دوباره این را امتحان کنیم.

I'll say it three times.

سه بار میگم

Today you're going to practice  your listening skills.

امروز می‌خواهید مهارت‌های شنیداری خود را تمرین کنید. در

Here's how this lesson will work.

اینجا نحوه کار این درس آمده است.

I'm going to say a sentence  three times at a natural pace,  

من یک جمله را سه بار با سرعت طبیعی می گویم،

and you need to write down exactly  what you hear in the comments.

و شما باید دقیقاً آنچه را که در نظرات می شنوید بنویسید.

And this test will progress from  beginner A1 to more advanced C1.

و این آزمون از A1 مبتدی به C1 پیشرفته تر پیشرفت می کند.

Let's get started.

بیا شروع کنیم.

Are you all set?

آیا همه چیز آماده است؟

Are you all set?

آیا همه چیز آماده است؟

Are you all set?

آیا همه چیز آماده است؟

I said.

گفتم.

Are you all set?

آیا همه چیز آماده است؟

Notice that the you becomes  more of an unstressed ya or ya.

توجه داشته باشید که شما بیشتر به یک یاهی بدون استرس تبدیل می‌شوید.

So it's a very subtle.

بنابراین بسیار ظریف است.

Difference.

تفاوت.

Uh ah ya ya.

اوه آه یا.

Native speakers will use both.

سخنرانان بومی از هر دو استفاده خواهند کرد. آیا

Are ya?

شما؟ آیا

Are ya?

شما؟

Are you all set?

آیا همه چیز آماده است؟

And notice I don't push out that T So set all set.

و توجه کنید که من آن T So را کاملاً تنظیم نمی کنم.

Now what does this mean to be all set?

حالا این یعنی چی؟

This simply means to be ready so you can  use this all the time in your daily speech.

این به معنای آماده بودن است تا بتوانید همیشه از آن در گفتار روزانه خود استفاده کنید.

So I could ask you, Are you ready  for your presentation tomorrow?

بنابراین می‌توانم از شما بپرسم، آیا برای ارائه فردا آماده هستید؟

And you can reply back with those two words.

و شما می توانید با این دو کلمه پاسخ دهید.

All set, All set.

همه چیز آماده است.

The full form would be I am all set, and  then you can just reduce that to all set.

فرم کامل به صورت I am all set خواهد بود، و سپس می‌توانید آن را به همه چیز کاهش دهید.

Which means I'm ready.

یعنی من آماده ام.

I'm ready for my presentation tomorrow.

من برای ارائه فردا آماده هستم.

We commonly use this to confirm  that someone is ready to leave.

ما معمولاً از این برای تأیید آماده رفتن فردی استفاده می‌کنیم.

Leave a house, leave a  restaurant, leave any location.

خانه را ترک کنید، رستوران را ترک کنید ، هر مکانی را ترک کنید.

Are you ready?

اماده ای؟

To go and you can reply back with those two.

برای رفتن و می توانید با آن دو پاسخ دهید.

Words all set, which means I'm ready to go.

کلمات آماده هستند، به این معنی که من برای رفتن آماده هستم.

All set.

همه چیز آماده است.

All set.

همه چیز آماده است.

All set.

همه چیز آماده است.

Let's try this again.

بیایید دوباره این را امتحان کنیم.

A little more challenging.

کمی چالش برانگیزتر

I'll say it three times.

سه بار میگم

My week's off to a rocky start.

هفته من شروع سختی دارد.

My week's off to a rocky start.

هفته من با شروع دشواری است.

My week's off to a rocky start.

هفته من با شروع دشواری است.

Did you get this one?

این یکی رو گرفتی؟

I said.

گفتم.

My week's off to a rocky start.

هفته من با شروع دشواری است.

Notice that contraction weeks that is  week is my week is my weeks my weeks off.

توجه داشته باشید که هفته‌های انقباض که هفته من است، هفته‌های من هفته‌های تعطیلی من است.

And instead of saying to AH I can  combine those together with a tua.

و به جای اینکه به AH بگویم می‌توانم آن‌ها را با یک توآ ترکیب کنم.

So I use that to glide Tua tua,  my weeks off, Tua rocky start.

بنابراین من از آن برای سر خوردن Tua tua، هفته‌های تعطیلم، شروع سنگی Tua استفاده می‌کنم.

The reason why this is.

دلیل این است.

More.

بیشتر.

Difficult is because.

مشکل به این دلیل است.

You may not know the expression.

ممکن است بیان را ندانید.

The expression is to be off  to A and then adjective start,  

عبارت to be off به A و سپس صفت start است،

and in this example my adjective is  rocky, my weeks off to a rocky start.

و در این مثال صفت من سنگی است، هفته‌های من به شروع سنگی است.

Rocky means difficult or uncertain.

راکی به معنای دشوار یا نامطمئن است.

He and I got off to a rocky start.

من و او شروعی دشوار داشتیم. باشه

Alright, sure.

حتما

Tonight got off to a weird rocky start.

امشب شروع سختی عجیبی داشت.

We often use this adjective,  rocky to describe relationships.

ما اغلب از این صفت سنگی برای توصیف روابط استفاده می کنیم.

It could be a romantic relationship,  a relationship with family or friends,  

این می تواند یک رابطه عاشقانه، رابطه با خانواده یا دوستان،

or a relationship with your boss or Co worker.

یا رابطه با رئیس یا همکارتان باشد.

Your friend might come to you upset and say  

دوستتان ممکن است ناراحت به سراغ شما بیاید و بگوید

our relationship is a little rocky  right now and she wants your advice.

رابطه ما در حال حاضر کمی دشوار است و او از شما راهنمایی می خواهد.

But remember, you can use any adjective with  this expression, so hopefully you'll use a +1.

اما به یاد داشته باشید، می‌توانید از هر صفتی با این عبارت استفاده کنید، بنابراین امیدواریم که از +1 استفاده کنید.

My week's off to an amazing start.

هفته من با شروع شگفت انگیزی است.

And notice because my adjective  starts with a vowel, my article  

و توجه کنید چون صفت من با یک مصوت شروع می‌شود، مقاله من به یک

becomes an An amazing start, Off to a great start.

شروع عالی تبدیل می‌شود.

So we're off to a good start.

بنابراین ما شروع خوبی داریم.

And you can use this expression as  a reply to How's your week going?

و می‌توانید از این عبارت به‌عنوان پاسخ به «هفته‌تان چگونه می‌گذرد» استفاده کنید؟

So why don't you practice this right now?

پس چرا در حال حاضر این را تمرین نمی کنید؟

How's your week going?

هفته شما چگونه می گذرد؟

And I want you to put in the  comments my week's off to a  

و از شما می‌خواهم که در کامنت‌های هفته من با

adjective start and you choose the adjective.

صفت شروع شود و شما صفت را انتخاب کنید.

Put that in the comments and  hopefully it's a positive adjective.

آن را در نظرات قرار دهید و امیدواریم که صفت مثبتی باشد.

Let's try this again, I'll.

بیایید این را دوباره امتحان کنیم، من این کار را خواهم کرد.

Say it three times.

سه بار بگو

What do you have on the go today?

امروز در حال حرکت چه چیزی دارید؟

What do you have on the go today?

امروز در حال حرکت چه چیزی دارید؟

What do you have on the go today?

امروز در حال حرکت چه چیزی دارید؟

Did you get this one?

این یکی رو گرفتی؟

I said, what do you have on the go today?

گفتم امروز در سفر چه داری؟

Have you heard that native  speakers pronounce what do you as?

آیا شنیده اید که گویشوران بومی، what do you را تلفظ می کنند؟

Wadia.

وادیا.

Wadia.

وادیا.

We combine all those sounds together.

ما همه آن صداها را با هم ترکیب می کنیم.

Wadia.

وادیا.

An alternative is Whatcha Whatcha.

یک جایگزین Whatcha Whatcha است.

And I use both of them equally, so  it's important that you know both of  

و من از هر دوی آنها به طور مساوی استفاده می‌کنم، بنابراین مهم است که هر دوی

them as well, and this question is how  a native speaker will commonly ask.

آنها را هم بشناسید، و این سؤال این است که یک سخنران بومی معمولاً چگونه می‌پرسد.

What are you?

تو چی هستی؟

Doing today.

انجام امروز.

So the expression is have on the go,  what do you have on the go today?

بنابراین عبارت «دارم در حرکت» است، امروز چه چیزی در حال حرکت دارید؟

What are you doing today now  instead of have on the go?

امروز به جای اینکه در حال حرکت باشید، چه می‌کنید؟

Native speakers will also say what.

بومی زبانان نیز می گویند چه.

Do you have going on?

ادامه داری؟

So on the go is one option.

بنابراین در حال حرکت یک گزینه است.

Going on is another option.

ادامه دادن گزینه دیگری است.

What do you have going on today?

امروز چه اتفاقی داری؟

Hey, girl, What?

هی، دختر، چی؟

Do you got going on today?

امروز ادامه دادی؟

So to answer, maybe you could say today  I'm studying J for his English lessons.

بنابراین، برای پاسخ، شاید می‌توانید بگویید که امروز در حال مطالعه جی برای درس‌های انگلیسی او هستم.

Is that what you have going on today?

آیا این همان چیزی است که امروز دارید انجام می دهید؟

Let's try this one.

بیایید این یکی را امتحان کنیم.

More time.

زمان بیشتر.

I'll say it three times.

سه بار میگم آیا

Did you nod off in the presentation too?

در ارائه هم سر تکان دادید؟ آیا

Did you nod off in the presentation too?

Did you nod off in the presentation too?

Did you get this one?

در ارائه هم سر تکان دادید؟ آیا

در ارائه هم سر تکان دادید؟

این یکی رو گرفتی؟

I said, did you nod off in the presentation too?

گفتم در ارائه هم سر تکان دادی؟

Native speakers will combine  Did you and say did you did?

سخنرانان بومی ترکیب می‌کنند آیا شما و می‌گویند آیا انجام دادید؟

You.

So you hear a just sound.

شما.

بنابراین شما یک صدای منصفانه می شنوید.

Did you Or we can reduce that to did ya?

آیا شما یا ما می توانیم آن را به شما کاهش دهیم؟

Or digia so that uh or.

یا دیجیا به طوری که اوه یا.

Ah.

So all three.

آه

پس هر سه.

Options are common.

گزینه ها مشترک هستند.

Nod off.

با تکون دادن سر

Is a phrasal verb, so we'll.

یک فعل عبارتی است، بنابراین ما خواهیم کرد.

Pronounce it as one word nod.

آن را به صورت تک کلمه تکان دادن سر تلفظ کنید.

Off so notice I'll take that D.

خاموش، پس توجه کنید که صدای D. را می‌گیرم

Sound and I'll connect it on the off,  but I have to combine it together.

و آن را خاموش وصل می‌کنم، اما باید آن را با هم ترکیب کنم.

Nod off, Nod off.

با تکان دادن سر، سر خاموش. برای

Nod off to nod.

تکان دادن سر

Off this means that you.

خاموش این به این معنی است که شما.

Fall asleep accidentally when you're not  supposed to, like during a presentation.

زمانی که قرار نیست، به طور تصادفی به خواب بروید، مانند هنگام ارائه.

So hopefully you're not nodding  off during this lesson right now.

بنابراین امیدواریم در حال حاضر در طول این درس سر تکان نمی‌دهید.

Or maybe you nodded off on the bus.

یا شاید در اتوبوس با سر تکان دادید.

I nodded off on the bus and missed my stop.

در اتوبوس سر تکان دادم و ایستگاهم را از دست دادم.

Has that ever happened to you?

که تا به حال برای شما اتفاق افتاده؟

Or maybe you see one of  your Co workers nodding off.

یا شاید یکی از همکارانتان را می‌بینید که سر تکان می‌دهد.

I think.

من فکر می کنم.

Sarah nodded off.

سارا سر تکان داد.

Someone should wake her up  before her boss sees her.

کسی باید قبل از اینکه رئیسش او را ببیند او را بیدار کند.

Did you just nod off and nod it off?

آیا شما فقط سر تکان دادید و آن را خاموش کردید؟

So I nodded off a little.

پس کمی سرم را تکان دادم.

Nodded off.

سری تکان داد.

Ross, you were shoring.

راس، تو در حال شوریدن بودی.

Now let's do an imitation exercise so  you can practice your pronunciation.

حالا بیایید یک تمرین تقلیدی انجام دهیم تا بتوانید تلفظ خود را تمرین کنید.

I'm going to say each sentence again,  

من هر جمله را دوباره می گویم،

and I want you to repeat the sentence  aloud and imitate my pronunciation.

و از شما می خواهم جمله را با صدای بلند تکرار کنید و تلفظ من را تقلید کنید.

Are you all set?

آیا همه چیز آماده است؟

Are you all set?

آیا همه چیز آماده است؟

Are you all set?

آیا همه چیز آماده است؟

My week's off to a rocky start.

هفته من با شروع دشواری است.

My week's off to a rocky start.

هفته من با شروع دشواری است.

My week's off to a rocky start.

هفته من با شروع دشواری است.

What do you have on the go today?

امروز در حال حرکت چه چیزی دارید؟

What do you have on the go today?

امروز در حال حرکت چه چیزی دارید؟

What do you have on the go today?

امروز در حال حرکت چه چیزی دارید؟ آیا

Did you nod off in the presentation too?

در ارائه هم سر تکان دادید؟ آیا

Did you nod off in the presentation too?

Did you nod off in the presentation too?

در ارائه هم سر تکان دادید؟ آیا

در ارائه هم سر تکان دادید؟

Let's try this again.

بیایید دوباره این را امتحان کنیم.

I'll say it.

من آن را می گویم.

Three times.

سه بار. چیزهای

I got a lot on my plate.

زیادی در بشقابم خوردم. چیزهای

I got a lot on my plate.

زیادی در بشقابم خوردم. چیزهای

I got a lot on my plate.

زیادی در بشقابم خوردم.

Did you get this one?

این یکی رو گرفتی؟

I said I got a lot on my plate now.

گفتم الان چیزهای زیادی در بشقابم خوردم.

Got a native speakers pronounce  this as gotta gotta, I gotta.

یک گویشوران بومی این را به‌عنوان gotta gotta تلفظ می‌کنند. چیزهای

I got a lot on my plate.

زیادی در بشقابم خوردم.

The expression is to have a lot on ones plate.

تعبیر این است که چیزهای زیادی در بشقاب داشته باشیم. آیا

Have you heard this?

این را شنیده اید؟

It's very common.

بسیار رایج است.

When you have a lot on your  plate, it means you're very busy.

وقتی چیزهای زیادی در بشقاب خود دارید، به این معنی است که خیلی مشغول هستید.

You have many different tasks to complete.

شما باید کارهای مختلفی را انجام دهید.

Now notice in my spoken expression I used got.

اکنون در بیان گفتاری من که استفاده کردم، توجه کنید. چیزهای

I got a lot on my plate.

زیادی در بشقابم خوردم.

I got a lot on my plate because native  speakers commonly replace have with  

من چیزهای زیادی را به خود مشغول کردم زیرا افراد بومی معمولاً به زبان

got in spoken English in a casual, informal way.

انگلیسی گفتاری به شیوه‌ای غیررسمی و غیررسمی جایگزین می‌شوند.

But in written English or more formal,  professional English, it's best to use have.

اما در زبان انگلیسی نوشتاری یا رسمی تر، انگلیسی حرفه ای، بهتر است از have استفاده کنید.

So let's see some examples.

پس بیایید چند نمونه را ببینیم.

I could say give the project to Isabel.

می توانم بگویم پروژه را به ایزابل بدهید.

Amar already has a lot on his plate.

عمار در حال حاضر چیزهای زیادی در بشقاب خود دارد.

Now of course our verb is have, so you need to  conjugate it with the subject in time reference.

اکنون البته فعل ما have است، بنابراین باید آن را با فاعل در مرجع زمانی مرتبط کنید.

In this case Amar third person singular.

در این مورد عمار سوم شخص مفرد.

Amar has in the present simple.

عمار در حال ساده دارد.

And notice Amar has a lot on his plate because  the expression requires A possessive his plate.

و توجه کنید که عمار چیزهای زیادی در بشقاب خود دارد، زیرا این عبارت نیاز به A مالک بشقاب خود دارد.

We also use this expression to talk  about a time we were busy in the past.

همچنین از این عبارت برای صحبت درباره زمانی که در گذشته مشغول بودیم استفاده می‌کنیم.

So you have to conjugate that verb.

پس باید آن فعل را با هم ترکیب کنید.

We had a lot on our plate  because the subject is we.

ما چیزهای زیادی در ظرف خود داشتیم زیرا موضوع ما هستیم.

So now I need our plate.

پس الان به بشقابمان نیاز دارم.

And then you can use a past simple time  reference last week with the conference.

و سپس می‌توانید از یک مرجع زمان ساده گذشته در هفته گذشته با کنفرانس استفاده کنید.

I got a lot on my plate right now I.

من در حال حاضر چیزهای زیادی در بشقابم دارم. چیزهای

Just got a lot on my plate, hey.

I got a lot on my plate.

زیادی در بشقابم خوردم.

Let's try this again.

بیایید دوباره این را امتحان کنیم.

I'll say it three times.

سه بار میگم دارم

I'm thinking of taking up sewing.

به خیاطی فکر میکنم دارم

I'm thinking of taking up sewing.

به خیاطی فکر میکنم دارم

I'm thinking of taking up sewing.

به خیاطی فکر میکنم

How'd you do?

چطوری؟

I said.

گفتم. دارم

I'm thinking of taking up sewing.

به خیاطی فکر میکنم

Take up is our phrasal verb, and  notice I pronounced it as one taking up  

Take up فعل عبارتی ماست، و توجه داشته باشید که من آن را به‌عنوان یک فعل درگیر تلفظ می‌کنم

taking up because the  preposition belongs to the verb.

زیرا حرف اضافه به فعل تعلق دارد.

Native speakers may drop that taking that G  sound, and it sounds more like taken taken,  

ممکن است بلندگوهای بومی آن صدای G را از بین ببرند، و صدای آن بیشتر شبیه برداشته‌شده به نظر می‌رسد،

but then you have to connect the  preposition taken up, taken up.

اما پس از آن باید حرف اضافه برداشته شده، برداشته شده را وصل کنید. دارم

I'm thinking of taken up sewing.

به خیاطی فکر میکنم

You may hear that.

ممکن است آن را بشنوید.

And did you get sewing?

و خیاطی کردی؟

Because of course the  pronunciation is the same as sew.

چون البته تلفظ همان دوختن است.

There's no sewing though, adding an ING.

هیچ دوختی وجود ندارد، یک ING اضافه می شود.

So sewing is the activity, but the  pronunciation is the same as the word sew.

بنابراین خیاطی فعالیت است، اما تلفظ آن مانند کلمه sew است.

Let's talk about this phrasal verb.

بیایید در مورد این فعل عبارتی صحبت کنیم.

When you take up an activity or  a hobby, it simply means start.

وقتی یک فعالیت یا سرگرمی را شروع می کنید، به سادگی به معنای شروع است.

And this is one of the reasons that students  you don't understand native speakers,  

و این یکی از دلایلی است که دانش‌آموزان زبان مادری را درک نمی‌کنند،

because our vocabularies are filled with phrasal  verbs, idioms, and expressions like this one.

زیرا واژگان ما پر از افعال، اصطلاحات و عباراتی مانند این است.

So remember our last expression?

پس آخرین بیان ما را به یاد دارید؟

I have a lot on my plate.

من چیزهای زیادی در بشقابم دارم.

Let's combine these together.

بیایید اینها را با هم ترکیب کنیم.

I'd love to take up sewing, but I  already have so much on my plate at work.

من دوست دارم خیاطی را شروع کنم، اما در حال حاضر چیزهای زیادی در ظرف کارم دارم.

Of course, take is a verb,  so you need to conjugate it.

البته، take یک فعل است، بنابراین باید آن را با هم ترکیب کنید.

I could say Max took up guitar  last year and he's already amazing.

می توانم بگویم که مکس سال گذشته گیتار را شروع کرد و او در حال حاضر شگفت انگیز است.

What about you?

تو چطور؟ آیا به

Are you thinking of taking up notice?

فکر گرفتن اطلاعیه هستید؟

You need that gerund.

تو به اون ژروند نیاز داری به

Thinking of taking up?

فکر گرفتن هستید؟ آیا به

Are you thinking of taking  up a new activity or hobby?

فعالیت یا سرگرمی جدیدی فکر می کنید؟

Share that in the comments below.

آن را در نظرات زیر به اشتراک بگذارید.

We'll take up yoga or jogging or, you know,  we'll be organized, taking up dressmaking.

یوگا یا آهسته دویدن را شروع می‌کنیم یا می‌دانید، سازماندهی شده‌ایم و به لباس‌سازی مشغول می‌شویم.

Yeah, I am.

بله من هستم.

Well, Miss B and I did take  up synchronized swimming.

خب، خانم B و من شنای همزمان را شروع کردیم.

Let's try a more advanced test.

بیایید یک تست پیشرفته تر را امتحان کنیم.

I'll say it three times.

سه بار میگم آیا

Have you nailed down the dates yet?

هنوز تاریخ ها را مشخص کرده اید؟ آیا

Have you nailed down the dates yet?

هنوز تاریخ ها را مشخص کرده اید؟ آیا

Have you nailed down the dates yet?

هنوز تاریخ ها را مشخص کرده اید؟

I said, have you nailed down the dates yet?

گفتم هنوز تاریخ ها را مشخص کردی؟

And the reason why this is  more advanced is because  

و دلیل اینکه این پیشرفته‌تر است این است که

I'm using an expression you may not  be familiar with for pronunciation.

من از عبارتی استفاده می‌کنم که ممکن است برای تلفظ با آن آشنا نباشید.

I said have you.

گفتم تو را دارم

But a lot of native speakers  reduce you to just a yeah, yeah.

اما بسیاری از سخنرانان بومی شما را به یک بله، بله کاهش می‌دهند.

Have you have you have you nailed.

آیا شما دارید شما میخکوب شده اید.

So you might hear that now nailed notice  in the past simple that Ed is a very.

بنابراین ممکن است بشنوید که اکنون میخکوب شده در گذشته ساده که اد بسیار است.

Soft.

نرم.

D Nailed, nailed.

D میخ، میخ.

But we have nailed down.

اما ما شکست خوردیم.

So because I have a D sound on  down and these two go together,  

بنابراین چون صدای D در پایین است و این دو با هم هستند،

I'll pronounce it as one and  you'll only hear 1D sound.

آن را به صورت یک تلفظ می‌کنم و شما فقط صدای 1 بعدی را می‌شنوید.

Nail down nail down.

ناخن پایین ناخن پایین.

So it's pronounced exactly the same as nail down.

بنابراین دقیقاً مانند نایل پایین تلفظ می شود.

But if you say it together  that D is used for both.

اما اگر با هم بگویید، D برای هر دو استفاده می‌شود. در مورد

Same with dates.

خرما هم همینطور

Yet notice how that blends  into the ye for yet dates yet.

با این حال، توجه داشته باشید که چگونه آن را به شما برای تاریخ هنوز ترکیب می‌کند.

And it sounds like one word dates.

و به نظر می رسد که یک کلمه تاریخ دارد.

Yet dates.

با این حال تاریخ ها.

Yet the phrasal verb here  is to nail something down,  

با این حال، فعل عبارتی در اینجا  این است که چیزی را میخکوب کنید،

and that's when you firmly  establish or confirm something.

و آن زمانی است که شما با قاطعیت چیزی را ایجاد یا تأیید می کنید.

So just think of it as 100% confirmed.

بنابراین فقط آن را به عنوان 100٪ تایید شده در نظر بگیرید.

I could say I'm not signing the  contract until we nail down the terms.

می‌توانم بگویم تا زمانی که شرایط را مشخص نکنیم، قرارداد را امضا نمی‌کنم.

Once the terms are nailed down, they're 100%  confirmed, so you can think of them as official.

پس از مشخص شدن شرایط، آنها 100٪ تأیید می شوند، بنابراین می توانید آنها را رسمی در نظر بگیرید.

So then I'm comfortable signing the  contract in a more everyday context,  

بنابراین، من راحت قرارداد را در یک زمینه روزمره‌تر امضا می‌کنم،

you might say let's nail down our vacation  plans by the end of the week, and once your  

ممکن است بگویید بیایید برنامه‌های تعطیلات خود را تا پایان هفته به پایان برسانیم، و زمانی که

plans are nailed down, they're 100% confirmed  so you can get excited about your vacation.

برنامه‌های شما به نتیجه رسید، 100٪ تأیید می‌شوند تا بتوانید هیجان‌زده شوید. در مورد تعطیلات شما

Now notice my question.

حالا به سوال من توجه کنید آیا

Have you nailed down the dates yet?

هنوز تاریخ ها را مشخص کرده اید؟ آن زمان

What vert tense is that?

فعل چیست؟

It's the present perfect,  and I'm using the present  

این زمان حال کامل است، و من از زمان حال  عالی استفاده می‌کنم

perfect because this is an unfinished timeline.

زیرا این یک جدول زمانی ناتمام است.

If the person says no, it's still  possible for them to nail down the  

اگر فرد پاسخ منفی دهد، همچنان می‌تواند

dates to confirm the dates  because it's unfinished.

تاریخ‌ها را برای تأیید تاریخ‌ها مشخص کند، زیرا این تاریخ ناتمام است.

To reply, you can say no,  not yet because we use yet.

برای پاسخ دادن، می‌توانید بگویید نه، هنوز نه چون هنوز استفاده می‌کنیم.

With the present perfect, no, I  haven't nailed down the dates yet.

با حال کامل، نه، هنوز تاریخ ها را مشخص نکرده ام.

Or you could say yes, I nailed down the dates  past simple to show a completed past action.

یا می‌توانید بگویید بله، من تاریخ‌های گذشته را برای نشان دادن یک عمل انجام‌شده گذشته ثبت کردم.

Or you could say yes I have nailed down the dates.

یا می توانید بگویید بله، تاریخ ها را مشخص کردم.

This is the present perfect.

این زمان حال کامل است.

It's a completed past action  with a result in the present.

این یک اقدام تکمیل شده در گذشته با نتیجه در زمان حال است.

Once we nail down our mission, I'm  just nailing down the specifics.

وقتی مأموریت خود را به پایان می‌رسانیم، فقط به جزئیات آن می‌پردازم.

I'll nail it down this week.

من این هفته آن را قطع می کنم.

Let's do one more, even more advanced.

بیایید یک کار دیگر انجام دهیم، حتی پیشرفته تر.

I'll say it three times.

سه بار میگم

You can't dodge his calls forever.

شما نمی توانید برای همیشه از تماس های او طفره بروید.

You can't dodge his calls forever.

شما نمی توانید برای همیشه از تماس های او طفره بروید.

You can't dodge his calls forever.

شما نمی توانید برای همیشه از تماس های او طفره بروید.

Did you get this one?

این یکی رو گرفتی؟

I said you can't dodge his calls forever.

گفتم نمی توانی برای همیشه از تماس های او طفره بروی.

Now notice can't in spoken English.

در حال حاضر اطلاعیه نمی تواند در گفتار انگلیسی.

I'm not going to pronounce that hard.

من قصد ندارم آنقدر سخت تلفظ کنم.

Can't.

نمی تواند.

With the T, You can't, can't, can't dodge.

با T، شما نمی توانید، نمی توانید، نمی توانید طفره بروید.

Notice here the D is silent.

توجه کنید که در اینجا D ساکت است.

The middle D, Dodge, dodge,  dodge his calls forever.

D وسط، طفره رفتن، طفره رفتن، برای همیشه از تماس‌های او طفره رفت. حال طفره

Now what does dodge mean to dodge?

رفتن به چه معناست؟

This is when you purposely avoid or ignore.

این زمانی است که شما عمدا اجتناب می کنید یا نادیده می گیرید.

So he's calling, but I'm not answering.

بنابراین او زنگ می‌زند، اما من جواب نمی‌دهم.

I'm purposely ignoring it.

من عمداً آن را نادیده می‌گیرم.

I'm dodging his call.

دارم از تماسش طفره میرم

So to you I might say, you can't  dodge speaking in public forever.

بنابراین ممکن است به شما بگویم، نمی‌توانید برای همیشه از صحبت کردن در جمع طفره بروید.

You can't purposely avoid it or  ignore the activity at some point.

نمی‌توانید عمداً از آن اجتناب کنید یا فعالیت را در مقطعی نادیده بگیرید.

You just have to do it now.

شما فقط باید آن را در حال حاضر انجام دهید.

Notice I use dodge speaking because  you can dodge something his call,  

توجه داشته باشید که من از صحبت کردن با جاخالی دادن استفاده می‌کنم زیرا می‌توانید از تماس او طفره بروید،

or you can dodge doing something.

یا می‌توانید از انجام کاری طفره بروید.

So the verb in ING dodge speaking, we  sometimes use this in a more positive way.

بنابراین، فعل در ING dodge speaking، گاهی اوقات از آن به روشی مثبت‌تر استفاده می‌کنیم.

I might say great job dodging that question.

من می توانم بگویم کار بسیار خوبی برای طفره رفتن از این سوال است.

So maybe you were asked an inappropriate  question in an interview or a meeting,  

بنابراین ممکن است در یک مصاحبه یا جلسه از شما سؤال نامناسبی پرسیده شده باشد،

but then you strategically  avoided answering that question.

اما به طور استراتژیک از پاسخ دادن به آن سؤال اجتناب کنید.

So I might say great job dodging that question.

بنابراین می توانم بگویم کار بسیار خوبی برای طفره رفتن از این سوال است.

She's dodging calls.

او از تماس ها طفره می رود

Why have you been dodging my calls?

چرا از تماس های من طفره می رفتی؟

She's dodging my phone calls.

او از تماس های تلفنی من طفره می رود.

Now let's do an imitation exercise.

حالا بیایید یک تمرین تقلیدی انجام دهیم.

I'm going to say each sentence again three  times, but I'm going to leave enough time  

من هر جمله را دوباره سه بار تکرار می‌کنم، اما زمان کافی را

for you to repeat the sentence out  loud and imitate my pronunciation.

برای شما می‌گذارم تا آن جمله را با صدای بلند تکرار کنید و تلفظ من را تقلید کنید.

Let's do that.

بیا این کار را انجا دهیم.

Now.

اکنون. چیزهای

I got a lot on my plate.

زیادی در بشقابم خوردم. چیزهای

I got a lot on my plate.

زیادی در بشقابم خوردم. چیزهای

Got a lot on my plate.

زیادی در بشقاب من بود. دارم

I'm thinking of taking up sewing.

به خیاطی فکر میکنم دارم

I'm thinking of taking up sewing.

به خیاطی فکر میکنم دارم

I'm thinking of taking up sewing.

به خیاطی فکر میکنم آیا

Have you nailed down the dates yet?

هنوز تاریخ ها را مشخص کرده اید؟ آیا

Have you nailed down the dates yet?

هنوز تاریخ ها را مشخص کرده اید؟ آیا

Have you nailed down the dates yet?

هنوز تاریخ ها را مشخص کرده اید؟

You can't dodge his calls forever.

شما نمی توانید برای همیشه از تماس های او طفره بروید.

You can't dodge his calls forever.

شما نمی توانید برای همیشه از تماس های او طفره بروید.

You can't dodge his calls forever.

شما نمی توانید برای همیشه از تماس های او طفره بروید.

Let's try this again.

بیایید دوباره این را امتحان کنیم.

I'll say it.

من آن را می گویم.

Three times.

سه بار.

It was a cakewalk.

یک کیک واک بود.

It was a cakewalk.

یک کیک واک بود.

It was a cakewalk.

یک کیک واک بود.

Did you get this one?

این یکی رو گرفتی؟

I said it was a cakewalk.

گفتم این یک راهپیمایی است.

Let's talk about was ah, you can combine  these together and it sounds like was ZA ZA.

بیایید در مورد این صحبت کنیم که آه، می‌توانید اینها را با هم ترکیب کنید و به نظر می‌رسد ZA ZA بود.

So notice I'm linking the sounds and I'm  taking that was but it's a it's a voiced sound.

بنابراین توجه کنید که من صداها را به هم پیوند می‌دهم و این را می‌پذیرم، اما این یک صدای صوتی است.

So I'm going to transfer that sound  to ah, so you hear ZA ZA was a was a.

بنابراین من می‌خواهم آن صدا را به ah منتقل کنم، بنابراین می‌شنوید که ZA ZA a was a بود.

It was a cakewalk.

یک کیک واک بود.

It was a cakewalk.

یک کیک واک بود.

This thing was a cakewalk, right?

این چیز یک کیک واک بود، درست است؟

What does this mean to be a cakewalk?

این کیک واک بودن به چه معناست؟

This means that something is simple or effortless.

این بدان معنی است که چیزی ساده یا بی دردسر است.

You might be familiar with the  idiom to be a piece of cake.

ممکن است با اصطلاح یک تکه کیک بودن آشنا باشید.

When you describe something as a piece  of cake, it means simple or effortless.

وقتی چیزی را به‌عنوان یک تکه کیک توصیف می‌کنید، به معنای ساده یا بی دردسر است.

This is the same idiom, it's just  slightly changing it to be a cakewalk.

این همان اصطلاح است، فقط کمی آن را تغییر می‌دهد تا به یک پیاده‌روی کیک تبدیل شود.

Piece of cake.

یک تکه کیک.

Hopefully you would.

امیدوارم که شما.

Say learning English becomes a  cakewalk when you have a great teacher.

بگویید وقتی یک معلم عالی دارید، یادگیری زبان انگلیسی به یک راهپیمایی تبدیل می‌شود.

If you agree, then put cakewalk cakewalk.

اگر موافقید، cakewalk cakewalk را قرار دهید.

Put cakewalk in the comments.

cakewalk را در نظرات قرار دهید.

Remember that you have to conjugate your verb  to be with the subject and the time reference.

به خاطر داشته باشید که باید فعل خود را با فاعل و مرجع زمانی مرتبط کنید.

This was a cakewalk.

این یک کیک واک بود.

In the past simple This is a cakewalk In  the present simple this will be a cakewalk.

در گذشته ساده این یک راهپیمایی است .

In which verb tense, the future  simple And this has been a cakewalk.

در کدام زمان فعل، آینده ساده و این یک راهپیمایی بوده است.

Which verbs tense the present perfect.

کدام فعل زمان حال کامل است.

And also remember the article?

و همچنین مقاله را به خاطر دارید؟

It's always a cakewalk.

این همیشه یک کیک واک است.

This was a cakewalk.

این یک کیک واک بود.

Let's try this again, a little more advanced.

بیایید این را دوباره امتحان کنیم، کمی پیشرفته تر.

I'll say it three times.

سه بار میگم

It's a Band-Aid fix.

این یک درمان چسب زخم است.

It's a Band-Aid fix.

این یک درمان چسب زخم است.

It's a Band-Aid fix.

این یک درمان چسب زخم است.

Did you hear this one?

این یکی را شنیدی؟

I said it's a Band-Aid fix.

گفتم رفع چسب زخم است.

Of course it's is our contraction of  it is it's it's Band-Aid is 2 words.

البته این انقباض ماست.

But to pronounce them like one,  I'll take that D and transfer it  

اما برای تلفظ آنها مانند یک، آن D را می‌گیرم و   آن را

to the vowel Band-Aid aid,  Band-Aid, Band-Aid, Band-Aid fix.

به حروف صدادار Band-Aid aid، Band-Aid، Band-Aid، Band-Aid fix منتقل می‌کنم.

A Band-Aid fix is a temporary  solution to a problem.

رفع چسب نواری یک راه حل موقت برای یک مشکل است.

To understand this expression, you  need need to know what a Band-Aid is.

برای درک این عبارت، باید بدانید که چسب نواری چیست.

This is a Band-Aid.

این یک چسب زخم است.

This is the.

این است.

Brand name for bandage, but the  brand name is Band-Aid and native  

نام تجاری برای بانداژ، اما نام تجاری آن Band-Aid است و

speakers just referred to bandages as band aids.

سخنرانان بومی فقط به بانداژ به عنوان کمک باند اشاره می‌کنند.

Band aids on it but.

کمک های باند بر روی آن اما.

Remember, this means a  temporary solution to a problem.

به یاد داشته باشید، این به معنای یک راه حل موقت برای یک مشکل است.

You could say filling the  potholes is a Band-Aid fix.

می‌توانید بگویید پر کردن چاله‌ها یک راه حل باند است.

This entire Rd.

کل این خیابان

needs to be repaved.

نیاز به بازسازی دارد

But it's just a Band-Aid fix.

اما این فقط یک اصلاح باند است.

Now, there are many temporary solutions  to help you improve your English,  

اکنون، راه‌حل‌های موقت زیادی برای کمک به شما در بهبود زبان انگلیسی وجود دارد،

but not all of them are permanent.

اما همه آنها دائمی نیستند.

For example, relying on ChatGPT to  write for you is a Band-Aid fix.

برای مثال، تکیه بر ChatGPT برای نوشتن برای شما یک راه حل باند است.

Remember, the article Our noun is a fix, And  then Band-Aid is an adjective, a Band-Aid fix.

به یاد داشته باشید، مقاله اسم ما یک اصلاح است، و سپس Band-Aid یک صفت است، یک درمان باند.

And although a Band-Aid fix means a temporary  solution, you can't say a Band-Aid solution.

و اگرچه رفع چسب به معنای راه‌حل موقت است، نمی‌توان گفت راه‌حلی برای چسب زدن.

You must always say a Band-Aid fix because  that's the word choice in this expression.

همیشه باید یک اصلاح باند را بگویید زیرا انتخاب کلمه در این عبارت همین است.

Let's try this again a little more difficult.

بیایید دوباره این کار را کمی دشوارتر امتحان کنیم.

I'll say it three times.

سه بار میگم

You can't rest on your laurels.

شما نمی توانید روی موفقیت خود استراحت کنید.

You can't rest on your laurels.

شما نمی توانید روی موفقیت خود استراحت کنید.

You can't rest on your laurels.

شما نمی توانید روی موفقیت خود استراحت کنید.

Did you get this one?

این یکی رو گرفتی؟

I said you can't rest on your laurels.

گفتم تو نمی تونی روی گلای خودت استراحت کنی.

Native speakers often pronounce T as a flap T,  

سخنرانان بومی اغلب T را به صورت فلپ T تلفظ می‌کنند،

which means we don't push out that puff of  air because it forces us to take a pause.

که به این معنی است که ما آن پف  هوا را بیرون نمی‌آوریم زیرا ما را مجبور به مکث می‌کند.

You can't.

شما نمی توانید.

So I don't say you can't, I say you can't.

پس من نمی گویم نمی توانی، می گویم نمی توانی.

You can't rest on.

شما نمی توانید استراحت کنید.

So here you hear that T because  I'm linking the 2 words together  

بنابراین در اینجا شما آن T را می شنوید زیرا من 2 کلمه را به هم پیوند می دهم

and I'm transferring the T sound onto the vowel.

و صدای T را روی مصوت منتقل می کنم.

Rest on ton, rest on Rest on your is pronounced  in spoken English as an unstressed your your.

Rest on ton, rest on Rest on your در زبان انگلیسی گفتاری به صورت unstressed your your تلفظ می شود.

You can't rest on your your laurels.

شما نمی توانید روی موفقیت های خود استراحت کنید.

This could be a hard word to pronounce  depending on your native language,  

ممکن است تلفظ این کلمه بسته به زبان مادری شما سخت باشد،

because we have an R and an L Lore OLS, lore OLS.

زیرا ما یک R و یک L Lore OLS، lore OLS داریم.

So divide the sounds until you're comfortable with  

بنابراین صداها را تا زمانی تقسیم کنید که با

each sound Lore OLS and then  you can pronounce it as one.

هر صدای Lore OLS راحت باشید و سپس بتوانید آن را به عنوان یک تلفظ کنید.

Laurels, laurels.

لورها، لورها.

The expression is to rest on your laurels.

تعبیر این است که بر روی خود استراحت کنید.

We use this to say that you shouldn't become  

ما از این استفاده می کنیم تا بگوییم که نباید

too comfortable or stagnant with  past achievements, past successes.

با دستاوردهای گذشته، موفقیت های گذشته، خیلی راحت یا راکد شوید.

You should set new goals.

باید اهداف جدیدی تعیین کنید.

You should push yourself further.

باید بیشتر به خودت فشار بیاری

You shouldn't rest on on your laurels.

شما نباید روی کارها استراحت کنید.

For example, the author wrote an international  bestseller, but then rested on her laurels.

به عنوان مثال، نویسنده یک کتاب پرفروش بین‌المللی نوشت، اما پس از آن به موفقیت‌های خود پایان داد.

So she had a past accomplishment, past success  with this international bestseller that she wrote.

بنابراین، او با این پرفروش‌ترین کتاب بین‌المللی که نوشت، یک دستاورد گذشته، موفقیت گذشته داشت .

But because she rested on her laurels, it  means that she didn't set new goals, she  

اما از آنجایی که او روی موفقیت‌هایش بود، این بدان معناست که او اهداف جدیدی تعیین نکرده است،

didn't push herself further, so she didn't write  anything after that international bestseller.

خودش را بیشتر از این پیش نمی‌برد، بنابراین بعد از آن کتاب پرفروش بین‌المللی چیزی ننوشت.

She just remained successful based on her past  success, but didn't achieve any new success.

او فقط بر اساس موفقیت‌های گذشته‌اش موفق باقی ماند ، اما به موفقیت جدیدی دست نیافت.

Let's think about this in a  language learning context.

بیایید در زمینه یادگیری زبان به این موضوع فکر کنیم.

Maybe you have a past success  with a high score on an exam.

شاید در گذشته موفقیتی با نمره بالا در امتحان داشته باشید.

It's amazing that you got a  band 9 on your IELTS last year,  

شگفت‌انگیز است که سال گذشته در آیلتس باند 9 گرفتید،

but you can't just rest on your laurels.

اما نمی‌توانید به موفقیت‌های خود استراحت دهید.

So this sounds like after  your amazing accomplishment,  

بنابراین به نظر می‌رسد پس از موفقیت شگفت‌انگیز شما،

your band 9, you stopped trying to improve.

گروه 9 شما، تلاش برای بهبود را متوقف کردید. از

You stopped trying to improve even more.

تلاش برای پیشرفت بیشتر دست کشیدی.

You just rested on your laurels.

شما فقط روی موفقیت خود استراحت کردید.

You had that past success and  you thought you were done with  

شما آن موفقیت گذشته را داشتید و فکر می‌کردید با

language learning, which of course isn't the case.

یادگیری زبان تمام شده‌اید، که البته اینطور نیست.

So to help motivate this friend  who's resting on their laurels,  

بنابراین، برای کمک به ایجاد انگیزه در این دوست که به موفقیت‌های خود می‌پردازد،

you can say subscribe to J Force  English and keep improving.

می‌توانید بگویید مشترک J Force انگلیسی شوید و به پیشرفت خود ادامه دهید. به

Keep learning, keep growing.

یادگیری ادامه دهید، به رشد خود ادامه دهید.

Don't rest on your laurels.

روی کارها استراحت نکنید.

Let's try this one more time.

بیایید یک بار دیگر این را امتحان کنیم.

The most advanced listening exercise.

پیشرفته ترین تمرین گوش دادن.

I'll say it three times.

سه بار میگم

I'm going out for a bit.

من برای یه ذره میرم بیرون

I'm going out for a bit.

من برای یه ذره میرم بیرون

I'm going out for a bit.

من برای یه ذره میرم بیرون

Did you get this one?

این یکی رو گرفتی؟

I said I'm going out for a bit.

گفتم یه کم میرم بیرون.

Of course I'm is our contraction of  I am, I'm, I'm, I'm going out again.

البته من هستم انقباض ماست  من هستم، هستم، هستم، دوباره بیرون می روم.

We have that flap T because I'm not going  to say out, I'm going out, I'm going out.

ما آن فلپ T را داریم زیرا نمی‌خواهم بگویم بیرون می‌روم، بیرون می‌روم.

Now, many native speakers will combine  all three of these together and they'll  

اکنون، بسیاری از گویشوران بومی هر سه اینها را با هم ترکیب می‌کنند و به‌عنوان

pronounce for as more of an unstressed  fur, Fur a fur a bit, fur a bit,  

یک خز بدون تاکید، خز، کمی خز، کمی خز،

and again that flat T on bit 'cause I'm not  saying bit for a bit for a bit, you can still  

و دوباره آن حرف T صاف را با هم تلفظ می‌کنند، چون نمی‌گویم بیت. برای مدتی، همچنان می‌توانید

link them together even if you say for or a native  speaker commonly says fur for a bit, for a bit.

آن‌ها را به هم مرتبط کنید، حتی اگر بگویید برای یا یک سخنران بومی معمولاً برای مدتی، برای مدتی خز می‌گوید.

Now, sometimes native speakers  will pronounce the T In this case,  

اکنون، گاهی اوقات سخنرانان بومی T را تلفظ می‌کنند در این مورد،

because it's at the end of a sentence, there's  a period, so we have to take a pause anyway.

چون در انتهای جمله است، یک نقطه وجود دارد، بنابراین به هر حال باید مکث کنیم.

For a bit, for a bit.

برای یک مقدار، برای یک ذره.

I'm going out for a bit.

من برای یه ذره میرم بیرون

To go out, this means to temporarily  leave your current location.

برای بیرون رفتن، به این معنی است که مکان فعلی خود را موقتاً ترک کنید.

Most commonly your home.

معمولاً خانه شماست.

For a bit is a time reference and  it means for a small amount of time.

برای یک بیت یک مرجع زمانی است و به معنای برای مدت زمان کمی است.

Sorry guys, I have to go out for a bit.

بچه ها ببخشید من باید یه کم برم بیرون

This is a common way that  someone will say they're leaving.

این یک روش رایج است که کسی می‌گوید در حال ترک است.

I'm going out for a bit now, where are they going?

الان یه کم میرم بیرون، کجا میرن؟

Well, remember, it's more of a they're going  out temporarily, so perhaps they're going to  

خوب، به یاد داشته باشید، این بیشتر شبیه این است که آن‌ها موقتاً بیرون می‌روند، بنابراین احتمالاً می‌خواهند

run errands, Go grocery shopping, Need a friend,  or go to the movies any small amount of time.

کارهایشان را انجام دهند، به خرید مواد غذایی بروند، به یک دوست نیاز داشته باشند، یا هر زمان کمی به سینما بروند.

We also commonly use this as a suggestion to say,  

ما معمولاً از این به عنوان پیشنهادی برای گفتن،

let's leave the house and do  something more interesting.

بیایید خانه را ترک کنیم و کار جالب‌تری انجام دهیم، استفاده می‌کنیم.

We've been watching Netflix all day.

ما تمام روز نتفلیکس را تماشا کرده ایم.

Let's go out, let's go out for a bit.

بیا بریم بیرون، یه ذره بریم بیرون.

Let's go out tonight.

بیا امشب بریم بیرون.

Now let's do an imitation exercise so you  

حالا بیایید یک تمرین تقلیدی انجام دهیم تا

can practice these pronunciation  changes and practice fast English.

بتوانید این تغییرات تلفظی را تمرین کنید و انگلیسی سریع را تمرین کنید.

So I'll say each sentence again three times,  

بنابراین من هر جمله را دوباره سه بار می گویم،

and after each sentence, I want you  to repeat the sentence out loud.

و بعد از هر جمله، از شما می خواهم جمله را با صدای بلند تکرار کنید.

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

It was a cakewalk.

یک کیک واک بود.

It was a cakewalk.

یک کیک واک بود.

It was a cakewalk.

یک کیک واک بود.

It's a Band-Aid fix.

این یک درمان چسب زخم است.

It's a Band-Aid fix.

این یک درمان چسب زخم است.

It's a Band-Aid fix.

این یک درمان چسب زخم است.

You can't rest on your laurels.

شما نمی توانید روی موفقیت خود استراحت کنید.

You can't rest on your laurels.

شما نمی توانید روی موفقیت های خود استراحت کنید.

You can't rest on your laurels.

شما نمی توانید روی موفقیت خود استراحت کنید.

I'm going out for a bit.

من برای یه ذره میرم بیرون

I'm going out for a bit.

من برای یه ذره میرم بیرون

I'm going out for a bit.

من برای یه ذره میرم بیرون

Amazing job.

کار شگفت انگیز

Congratulations on completing  this one hour lesson.

بابت تکمیل این درس یک ساعته تبریک می گویم.

Do you want me to make more lessons like this?

آیا می خواهید من دروس بیشتری از این قبیل بسازم؟

If you do then put more, more, more, put more  more more more more more in the comments below.

اگر این کار را انجام دادید، بیشتر، بیشتر، بیشتر، بیشتر بیشتر بیشتر بیشتر بیشتر بیشتر در نظرات زیر قرار دهید.

And of course make sure you like this video,  

و البته مطمئن شوید که این ویدیو را دوست دارید،

share with your friends and subscribe so  you're notified every time I post a new lesson.

با دوستان خود به اشتراک بگذارید و مشترک شوید تا هر بار که من یک درس جدید را پست می‌کنم به شما اطلاع داده شود.

And you can get this free speaking  guide where I share 6 tips on how  

و می‌توانید این راهنمای مکالمه رایگان را دریافت کنید، جایی که من ۶ نکته را در مورد نحوه

to speak English fluently and confidently.

صحبت کردن روان و مطمئن انگلیسی به اشتراک می‌گذارم.

You can click here to download it or  look for the link in the description.

می‌توانید برای دانلود آن اینجا را کلیک کنید یا به دنبال پیوند در توضیحات بگردید.

And you can keep improving your  English with this lesson right now.

و می‌توانید همین الان با این درس به بهبود انگلیسی خود ادامه دهید.