IELTS & TOEFL Academic Vocabulary - Nouns (AWL)

Hi, guys. I'm Alex. Thanks for clicking, and welcome to this lesson on IELTS and TOEFL

سلام بچه ها. من الکس هستم با تشکر از کلیک کردن، و به این درس در مورد واژگان آکادمیک آیلتس و تافل

academic vocabulary, with a focus on nouns. So, today, we will look at 10 academic nouns

، با تمرکز بر اسم ها خوش آمدید. بنابراین، امروز، ما به 10 اسم آکادمیک

that you may see or hear on the IELTS or TOEFL tests, and this could be either in the reading,

که ممکن است در آزمون های آیلتس یا تافل ببینید یا بشنوید، نگاه می کنیم ، و این می تواند در بخش های خواندن،

writing, listening, or speaking sections.

نوشتن، شنیدن یا صحبت کردن باشد.

Now, today, you may see some words that you are familiar with, and you may see some words

اکنون، امروز، ممکن است کلماتی را ببینید که با آنها آشنا هستید و ممکن است کلماتی را ببینید

that are totally new to you. If you're familiar with the words, that's excellent - but don't

که برای شما کاملاً جدید است. اگر با کلمات آشنا هستید، بسیار عالی است - اما

get overconfident because the purpose of today is not only to learn new words, but to look

بیش از حد اعتماد به نفس نداشته باشید زیرا هدف امروز فقط یادگیری کلمات جدید نیست، بلکه نگاه کردن

at words that you may be familiar with, but perhaps, you know, you're not sure how to

به کلماتی است که ممکن است با آنها آشنا باشید، اما شاید، می دانید، شما مطمئن نیستم که چگونه

use it appropriately in a sentence, and more specifically, in an academic sentence. And

آن را به طور مناسب در یک جمله، و به طور خاص، در یک جمله دانشگاهی استفاده کنم. و

when you're done here today with this video, don't forget to check out a more extensive

هنگامی که امروز در اینجا با این ویدیو تمام شد، فراموش نکنید که فهرست گسترده تری

list of academic vocabulary on the www.engvid.com resources page.

از واژگان دانشگاهی را در صفحه منابع www.engvid.com بررسی کنید.

Okay, so let's begin. First word that we're going to look at today is: "aspect". Now,

خوب، پس بیایید شروع کنیم. اولین کلمه ای که امروز به آن می پردازیم این است: "جنبه". حال

an "aspect" is a part or element of something. So, for example, the sentence we have on the

، «جنبه» بخشی یا عنصری از چیزی است. به عنوان مثال، جمله ای که روی

board is: "Vocabulary is just one aspect of language." So vocabulary is just one part

تابلو داریم این است: "واژگان فقط یک جنبه از زبان است." بنابراین واژگان تنها بخشی

of language.

از زبان است.

Second, we have the word: "component". And, if you notice, it has the exact same definition

دوم، ما کلمه: "جزء" را داریم. و اگر متوجه شده باشید، دقیقاً همان

of "aspect", so it's a part or element of something as well. And the sentence we have

تعریف "جنبه" را دارد، بنابراین بخشی یا عنصری از چیزی نیز هست. و جمله ای که در

here is: "A laptop has many complex components."

اینجا داریم این است: "یک لپ تاپ دارای اجزای پیچیده زیادی است."

Now, you might be asking yourself: "Well, are these words exactly the same?" And the

اکنون، ممکن است از خود بپرسید: "خب، آیا این کلمات دقیقاً مشابه هستند؟" و

answer to that is: not really. They are the same, in that you can talk about abstract

پاسخ به آن این است: نه واقعا. آنها یکسان هستند، از این نظر که می توانید در مورد

aspect and abstract components to things, but when it comes to physical things, you're

جنبه انتزاعی و اجزای انتزاعی اشیا صحبت کنید، اما وقتی صحبت از چیزهای فیزیکی می شود،

more likely to use the word "component". So, for example: here I'm talking about the components

احتمالاً از کلمه "مؤلفه" استفاده می کنید. به عنوان مثال: در اینجا من در مورد

of a laptop, so I'm talking about the board inside, and the RAM, and the memory, and everything

اجزای یک لپ تاپ صحبت می کنم، بنابراین من در مورد برد داخل، رم، و حافظه و هر چیز

like that; so I'm talking about the physical parts of the laptop. Again, you can use both

دیگری صحبت می کنم. بنابراین من در مورد بخش های فیزیکی لپ تاپ صحبت می کنم . باز هم، می‌توانید از هر

of them to talk about the abstract parts or elements of something, but if you're referring

دوی آنها برای صحبت در مورد اجزا یا عناصر انتزاعی یک چیزی استفاده کنید، اما اگر

to the physical part of something, I would stick with "component".

به بخش فیزیکی چیزی اشاره می‌کنید، من از "مؤلفه" استفاده می‌کنم.

All right, the next word we have is: "consequence". I'm sure many of you are familiar with this

بسیار خوب، کلمه بعدی ما این است: "نتیجه". مطمئنم بسیاری از شما با این کلمه آشنا هستید

word. It's a result or effect of something. So, for example, the sentence we have here

. این نتیجه یا اثر چیزی است. مثلاً جمله ای که در اینجا داریم این

is: "Obesity is a consequence of overeating." And, again, "overeating" just means eating

است: «چاقی نتیجه پرخوری است». و باز هم، "پرخوری" فقط به معنای خوردن

too much and "obesity" is the physical problem of being overweight to the point where it's

بیش از حد است و "چاقی" مشکل جسمی اضافه وزن است تا جایی که

not good for your health. So, one thing about this word, if you are going to use a preposition

برای سلامتی شما خوب نیست. بنابراین، یک نکته در مورد این کلمه، اگر قرار است بعد از آن از حرف اضافه استفاده

after it... The most common preposition we use with "consequence" is: "of". So we say:

کنید... رایج ترین حرف اضافه ای که با «نتیجه» استفاده می کنیم، این است: «از». پس می گوییم:

"This is a consequence of this.", "That is a consequence of this." Okay?

«اِنَّ أَنْ أَجْلَهُ»، «اِنَّ نَتَجَعُهُ». باشه؟

The next word we have is: "disposal". The meaning I give for this is: the act of arranging

کلمه بعدی که داریم این است: «دفع». معنایی که من برای این می‌دهم این است: عمل تنظیم

or distributing. So think of "disposal" as the distribution of something and the arrangement

یا توزیع. پس «دفع» را توزیع چیزی و

of it. So, for example, in the army: "The general is responsible for the disposal of

چیدمان آن در نظر بگیرید. بنابراین، برای مثال، در ارتش: " ژنرال مسئول دفع

troops." Now, when I say "troops", I mean soldiers, people who are in the army, for

نیروها است." حالا وقتی می‌گویم «نیروها»، منظورم سربازان است، افرادی که در ارتش هستند، برای

arranging them and where they're going to go.

ترتیب دادن آنها و اینکه کجا قرار است بروند.

And finally, we have the word: "function" which is the working purpose of something.

و بالاخره کلمه: «عملکرد» را داریم که هدف کاری چیزی است.

So: "Today's phones have numerous helpful functions." And again, "function" is another

بنابراین: "تلفن های امروزی عملکردهای مفید متعددی دارند." و باز هم «عملکرد»

word, another noun where if you want to use a preposition after it, use the preposition:

کلمه دیگری است، اسم دیگری که اگر بخواهید بعد از آن حرف اضافه استفاده کنید، از حرف اضافه استفاده کنید:

"of". So: "What is the function of a cellphone or the function of a camera?" Etcetera, etcetera.

«از». بنابراین: "کارکرد تلفن همراه یا عملکرد دوربین چیست؟" غیره، و غیره.

Okay, guys, let's look at five more words.

خوب، بچه ها، بیایید به پنج کلمه دیگر نگاه کنیم.

Okay, so the next word is: "indication". So, "indication" means a sign or a token of something.

خوب، پس کلمه بعدی این است: "نشان". پس «نشان» به معنای نشانه یا نشانه چیزی است.

So if we look at the sentence: "The melting of ice caps" - of polar ice caps - "is an

بنابراین اگر به این جمله نگاه کنیم: "ذوب شدن کلاهک های یخی" - کلاهک های یخی قطبی - "

indication of global warming." So, if you're making an argument about science, for example,

نشان دهنده گرم شدن کره زمین است." بنابراین ، اگر مثلاً

in one of your papers, this might be a sentence that you would write. So, "an indication of".

در یکی از مقالات خود بحثی در مورد علم می‌کنید، ممکن است این جمله‌ای باشد که می‌نویسید. بنابراین، "نشانه ای از".

Again, you're using the preposition "of" after: "indication". Okay?

باز هم از حرف اضافه "of" بعد از "نشان" استفاده می کنید. باشه؟

The next word is very common - I'm sure you're familiar with it - and that word is: "option".

کلمه بعدی بسیار رایج است - مطمئنم که شما با آن آشنا هستید - و آن کلمه این است: "گزینه".

So again, an "option" is basically a choice, and usually it's a choice of one of several

بنابراین باز هم، یک «گزینه» اساساً یک انتخاب است، و معمولاً انتخاب یکی از چندین

possibilities. Right? So: "This is one of several options." One of several choices.

احتمال است. درست؟ بنابراین: "این یکی از چندین گزینه است." یکی از چندین انتخاب

The next word is: "role". So a person's "role" is their position or their customary function

کلمه بعدی این است: «نقش». بنابراین «نقش» یک شخص موقعیت یا عملکرد عرفی او

of something. So: "The role of government is to protect its citizens." When I mean "the

از چیزی است. بنابراین: «نقش دولت حمایت از شهروندان خود است». وقتی منظورم "

role of government", I'm talking about the customary function; the usual way the government

نقش دولت" است، من در مورد کارکرد عرفی صحبت می کنم . روش معمول

is supposed to work is to protect its citizens. Okay?

دولت برای محافظت از شهروندانش است. باشه؟

The next word is: "trend". So, a "trend" is a style that is currently popular. It can

کلمه بعدی این است: "روند". بنابراین، "روند " سبکی است که در حال حاضر محبوب است. همچنین می

also be like the general direction that something is... Something is heading where. "Somewhere

تواند مانند جهت کلی باشد که چیزی است... چیزی به سمتی می رود. "جایی

is heading where", that doesn't make any sense - sorry, guys. Basically, the general direction

داره به کجا میره" این معنی نداره - ببخشید بچه ها. اساسا، جهت کلی

something is heading. Okay, the sentence is: "A recent trend in marketing is to use social

چیزی در حال حرکت است. خوب، جمله این است: "روند اخیر در بازاریابی استفاده از

media." So something that is currently popular, for example. In this sentence, something that

رسانه های اجتماعی است." به عنوان مثال، چیزی که در حال حاضر محبوب است. در این جمله، چیزی که

is currently popular in marketing, in advertising is the use of social media; to use social

در حال حاضر در بازاریابی، در تبلیغات رایج است، استفاده از شبکه های اجتماعی است. برای استفاده از

media.

رسانه های اجتماعی

And finally, we have the word: "substitute". And a "substitute" is a replacement for somebody

و در نهایت کلمه: «جانشین» را داریم. و "جایگزین" جایگزینی برای کسی

or something. Often times, this replacement is temporary, so a substitute teacher, for

یا چیزی است. اغلب اوقات، این جایگزینی موقتی است، به عنوان مثال، یک معلم جایگزین

example. The sentence we have is: "There is no substitute for hard work." There is no

. جمله ای که داریم این است: « هیچ جایگزینی برای کار سخت نیست». هیچ

substitute for studying a lot; there's no replacement for it. It's a very common phrase

جایگزینی برای مطالعه زیاد وجود ندارد. هیچ جایگزینی برای آن وجود ندارد این یک عبارت بسیار رایج است

that we have in English, so feel free to use it.

که ما در انگلیسی داریم، بنابراین از آن استفاده کنید.

Okay, guys, those are 10 words, 10 academic nouns that can help you and will help you

خوب، بچه ها، اینها 10 کلمه، 10 اسم علمی هستند که می توانند به شما کمک کنند و

on your IELTS or TOEFL tests. So, if you want to test your understanding of all of the material

در آزمون های آیلتس یا تافل به شما کمک کنند. بنابراین، اگر می‌خواهید درک خود را از تمام مطالبی

we have covered today, you can check out the quiz on www.engvid.com. And don't forget to

که امروز پوشش داده‌ایم آزمایش کنید، می‌توانید آزمون را در www.engvid.com بررسی کنید. و فراموش نکنید که

check out the more extensive list of academic vocabulary in our resources section. That's

فهرست گسترده تر واژگان دانشگاهی را در بخش منابع ما بررسی کنید.

it for me today. Take care, guys, and I'll talk to you soon.

امروز برای من همین است. بچه ها مواظب خودتون باشید و من به زودی با شما صحبت خواهم کرد.