IELTS Speaking Vocabulary: HEALTH

(upbeat music)

(موسیقی شاد)

We're gonna look more specifically at vocabulary.

ما به طور خاص به واژگان نگاه خواهیم کرد.

Okay, vocabulary.

باشه، واژگان

Health is the first word, health,

سلامتی اولین کلمه است، سلامتی،

and it has that really interesting, th sound.

و صدای بسیار جالبی دارد.

Health.

سلامتی.

The problem is if you say health, health,

مشکل این است که اگر بگویید سلامتی، سلامتی،

it sounds like hells like Hell's Kitchen.

مانند جهنمی مانند آشپزخانه جهنمی است.

Like Gordon Ramsey's Hell's Kitchen.

مانند آشپزخانه جهنمی گوردون رمزی.

Health.

سلامتی.

The tongue just touches in between the teeth.

زبان فقط بین دندان ها لمس می شود.

Health.

سلامتی.

Very, very, very light, very soft.

خیلی خیلی خیلی سبک و خیلی نرم.

Your whole jaw is relaxed.

تمام فک شما آرام است.

Health.

سلامتی.

Keith.

کیت

Me, right?

من، درسته؟

Keith, health.

کیت، سلامتی

Some people go health. (Keith laughs)

برخی افراد به سلامتی می روند. (کیت می خندد)

Your tongue doesn't have to come out, but just relax.

لازم نیست زبان شما بیرون بیاید، بلکه فقط استراحت کنید.

Relaxation is the most important.

آرامش مهمترین چیز است.

Health.

سلامتی.

Th.

Th.

If you play the clarinet,

اگر کلارینت می نوازید،

it'd probably be very easy for you.

احتمالاً برای شما بسیار آسان است.

Health.

سلامتی.

This is the condition of the body

این وضعیت بدن

or the state of being well, right?

یا حالت خوب است، درست است؟

Being in a good state.

در وضعیت خوبی بودن.

It's uncountable.

غیرقابل شمارش است.

Common collocations, we talk about physical health.

ترکیب های رایج، ما در مورد سلامت جسمانی صحبت می کنیم.

So notice here it's the ph, physical health.

بنابراین توجه کنید که در اینجا ph، سلامت فیزیکی است.

The ph and the th are similar.

ph و th شبیه هم هستند.

Physical health.

سلامت جسمانی.

Can you say that?

میشه اینو بگی؟

Physical health.

سلامت جسمانی.

And this one is?

و این یکی است؟

Mental health.

سلامت روان.

Mental, tal, tal.

ذهنی، تال، تال.

It's the, your tongue kind of goes under.

این است، زبان شما به نوعی زیر می رود.

It curls under.

زیر آن حلقه می زند.

Mental health.

سلامت روان.

Good.

خوب

Physical health, mental health, preventative health.

سلامت جسمانی، سلامت روان، سلامت پیشگیرانه.

Right?

درست؟

Preventative.

پیشگیرانه

When you've got a long word, just break it down.

وقتی یک کلمه طولانی دارید، آن را بشکنید.

Pre-ven-ta-tive.

پیشگیرانه. به

Watch the shape of the mouth.

شکل دهان دقت کنید.

Pre-ven-ta-tive.

پیشگیرانه.

Preventative.

پیشگیرانه

Watch the stress.

مراقب استرس باشید

Preventative.

پیشگیرانه

Preventative health.

سلامت پیشگیرانه

Good.

خوب

What does that mean?

معنی آن چیست؟

Preventative health are activities to avoid sickness.

بهداشت پیشگیرانه فعالیت هایی برای جلوگیری از بیماری است.

So when we talk about sleeping well, mindfulness,

بنابراین وقتی در مورد خوب خوابیدن، تمرکز حواس،

meditation, having a walk every day, eating well,

مدیتیشن، پیاده روی هر روز، خوب غذا خوردن صحبت می کنیم،

all of this is preventative health, okay?

همه اینها سلامتی پیشگیرانه است، خوب؟

Excellent, good, nice.

عالی، خوب، خوب.

Okay, we've also got to be in something health.

خوب، ما هم باید در سلامتی باشیم.

Common collocations.

همنشینی های رایج

Typically to be in good health, to be in good health.

به طور معمول برای داشتن سلامتی خوب، برای داشتن سلامتی خوب.

I'm in good health.

حالم خوبه

I'm in good health.

حالم خوبه

We could say poor.

می توانیم بگوییم فقیر.

I'm in poor health.

حالم بد است

Declining.

رو به کاهش است.

Declining means it goes, woo, down, right?

کاهش یعنی میره، وو، پایین، درسته؟

I'm in good health, but I'm in declining health.

حالم خوب است، اما در حال افت سلامتی هستم.

I'm very sick now.

الان خیلی مریضم

I'm in declining health.

من در حال افت سلامتی هستم

Watch the stress.

مراقب استرس باشید

Declining.

رو به کاهش است.

I'm in declining health.

من در حال افت سلامتی هستم

Hopefully not, right?

امیدوارم نه، درست است؟

Fragile health is another common one.

سلامت شکننده یکی دیگر از موارد رایج است.

Fragile.

شکننده.

Fragile.

شکننده.

Meaning delicate, right?

یعنی ظریف، درسته؟

You're not very strong.

تو خیلی قوی نیستی

Very often for older people, we can say they are fragile.

اغلب برای افراد مسن می توان گفت که شکننده هستند.

They are in fragile health, okay?

آنها در سلامت شکننده هستند، خوب؟

You know, sometimes if you order something from Amazon,

می دانید، گاهی اوقات اگر چیزی از آمازون سفارش دهید،

and it comes in a box,

و در یک جعبه قرار گیرد،

if you've ordered something made of glass,

اگر چیزی شیشه ای سفارش داده باشید،

they stick a label on the box.

یک برچسب روی جعبه می چسبانند.

Fragile, delicate.

شکننده، ظریف.

Be careful with it, right?

مواظبش باش، درسته؟

For example, we could say I'm in good health,

مثلاً می‌توانیم بگوییم حالم خوب است،

but my granddad is sick and in declining health.

اما پدربزرگم مریض است و سلامتش رو به افول است.

So getting worse and worse.

بنابراین بدتر و بدتر می شود.

(keyboard typing)

(تایپ کردن با صفحه کلید)

Okay, basically, to decline, to go down or to get worse.

بسیار خوب، اساساً رد کردن، پایین آمدن یا بدتر شدن.

Good.

خوب باشه

Okay, good.

خوبه

Let me bring in some of your comments.

اجازه دهید برخی از نظرات شما را بیاورم.

Your comments are great.

نظراتتون عالیه

And just to be clear, when I bring in your comments,

و فقط برای واضح بودن، وقتی نظرات شما را وارد می کنم،

I like to point out the good and the needing improvement.

دوست دارم به خوبی ها و نیاز به بهبود اشاره کنم.

'Cause sometimes there are mistakes.

زیرا گاهی اوقات اشتباهاتی وجود دارد.

If I correct you, it's just a way of encouraging you

اگر شما را تصحیح کنم، این فقط راهی برای تشویق شما

to get better and better, okay?

به بهتر شدن و بهتر شدن است، باشه؟

Chris says, "At the moment, I'm fragile."

کریس می گوید: "در حال حاضر، من شکننده هستم."

Chris, I hope you get better.

کریس امیدوارم بهتر بشی

Right?

درست؟

We've got Ernesto, so be careful.

ما ارنستو داریم، پس مواظب باش.

You are very, very close, and this is really good.

شما بسیار بسیار نزدیک هستید و این واقعاً خوب است.

But what we need to say here is,

اما آنچه در اینجا باید بگوییم این است

and let me just help you.

و اجازه دهید فقط به شما کمک کنم.

Whoa.

اوه

Let me just help you a little bit here, Ernesto.

اجازه بده اینجا کمی کمکت کنم ارنستو.

If I can, I'm struggling with my technology here.

اگر بتوانم، اینجا با فناوری خود درگیر هستم.

I'm really struggling today.

امروز واقعا دارم سختی می کشم

Decline.

کاهش می یابد.

It's an adjective.

این یک صفت است.

So we would have to say declining health basically, right?

بنابراین باید بگوییم که اساساً کاهش سلامتی، درست است؟

Julia says "Deteriorating health."

جولیا می‌گوید: «بهبود سلامتی».

But you can't see it, but there we go.

اما شما نمی توانید آن را ببینید، اما ما به اینجا می رویم.

Deteriorating health, exactly.

بدتر شدن سلامتی، دقیقا.

Deteriorating health.

بدتر شدن سلامت.

Same thing.

همین مورد

Jane, welcome.

جین، خوش اومدی

Almost missed the lesson.

تقریباً درس را از دست دادم.

Kay says, "I'm in good health at the moment."

کی می گوید: « در حال حاضر حالم خوب است».

Excellent.

عالی

Persian, this is interesting.

فارسی جالبه

I'm in poor condition of my health.

من از نظر سلامتی در وضعیت بدی هستم.

We wouldn't say that.

ما این را نمی گوییم.

To be honest, it would be much better to say

صادقانه بگویم، خیلی بهتر است که بگویم وضعیت

I'm in poor health.

سلامتی من ضعیف است.

You could say my health is not in a good condition,

می توان گفت وضعیت سلامتی من خوب نیست،

but it's a bit complicated.

اما کمی پیچیده است.

I'm in poor health is better.

حالم بد است بهتر است

I hope you get better.

امیدوارم بهتر بشی.

Right, my health situation is not well, not good.

درست است، وضعیت سلامتی من خوب نیست، خوب نیست.

My health situation is not good.

وضعیت سلامتی من خوب نیست.

Exactly, good.

دقیقا خوبه

I love all your participation.

من همه مشارکت شما را دوست دارم.

It's really, really good.

واقعاً خیلی خوب است.

Excellent, good.

عالی، خوب

My health is good.

Pleased to hear that.

سلامتی من خوب است.

از شنیدن آن خوشحال شدم.

Well done.

آفرین.

Leila says, "I have never felt better."

لیلا می گوید هیچ وقت حالم بهتر نشد.

I love that.

من آن را دوست دارم.

I have never felt better.

هیچ وقت احساس بهتری نداشتم.

Let's add that one.

بیایید آن یکی را اضافه کنیم.

Because that is a very common expression, right?

چون این یک عبارت بسیار رایج است، درست است؟

I've never felt better.

هیچ وقت احساس بهتری نداشتم به

Meaning you're feeling really, really, really, really good.

این معنی که شما واقعاً، واقعاً، واقعاً، واقعاً احساس خوبی دارید.

Yes.

آره.

Excellent.

عالی

So the situation of health is right or not?

پس وضعیت سلامت درست است یا خیر؟

No, not for spoken English.

نه، برای مکالمه انگلیسی نیست.

We don't say that.

ما این را نمی گوییم.

The situation of health, no.

وضعیت بهداشت، خیر.

I think if a doctor is talking to a patient, maybe.

من فکر می کنم اگر یک دکتر با یک بیمار صحبت می کند، شاید.

But when you're speaking to a friend and to family

اما وقتی با یک دوست و خانواده

and in IELTS, don't say the situation of health, no.

و در آیلتس صحبت می کنید، وضعیت سلامتی را نه بگویید.

My health is good.

سلامتی من خوب است.

My health is bad.

سلامتی من بد است.

I am in good health, right?

من در سلامتی خوبی هستم، درست است؟

Keep it much, much simpler.

آن را بسیار بسیار ساده تر نگه دارید. پس

So the same here.

اینجا هم همینطور.

I would really encourage you to keep it a lot simpler.

من واقعاً شما را تشویق می کنم که آن را بسیار ساده تر نگه دارید.

And you could say, so Jannatun,

و می تونی بگی پس جنتتون

my health is going down.

سلامتم داره میره پایین.

Possibly even more natural,

شاید حتی طبیعی تر،

my health is going downhill, right?

سلامتی من در حال سقوط است، درست است؟

Down hill.

پایین تپه.

Same idea as declining, going downhill.

همان ایده رو به زوال، رفتن به سراشیبی.

Much more natural.

خیلی طبیعی تره

You'll sound much more like a proficient speaker, right?

صدای شما بیشتر شبیه یک بلندگوی ماهر است، درست است؟

My health is going downhill.

سلامتی من در حال سقوط است.

Excellent.

عالی

May says, "I'm alive and kicking,"

می می گوید: "I'm alive and kicking"

which is a great song by Simple Minds,

که یک آهنگ عالی از Simple Minds است،

but it also means I'm in good health, yes.

اما به این معنی است که من در سلامتی خوبی هستم، بله.

I like that.

من آن را دوست دارم.

I'll add that later.

بعدا اضافه میکنم در

I'll add it here actually.

واقع آن را اینجا اضافه می کنم.

It's idiomatic,

اصطلاحی است،

but it means I'm in very, very good health.

اما به این معنی است که من در سلامتی بسیار بسیار خوبی هستم.

Yeah, basically.

بله، اساسا.

Excellent, good.

عالی، خوب

So let me move on.

پس بگذار ادامه بدهم.

Let me move on.

بگذار ادامه بدهم.

We can talk about to blank your health.

ما می توانیم در مورد سلامتی شما صحبت کنیم.

So adding a verb.

بنابراین اضافه کردن یک فعل.

So all of these are verbs.

پس همه اینها فعل هستند.

To boost your health, to promote your health,

برای تقویت سلامتی شما، برای ارتقای سلامت شما،

to improve my health.

برای بهبود سلامتی من.

So I need to improve my health,

بنابراین من باید سلامت خود را بهبود بخشم،

or something can boost your health.

وگرنه چیزی می تواند سلامت شما را تقویت کند.

Superfoods can boost your health.

سوپر غذاها می توانند سلامت شما را تقویت کنند.

It's a bit of a marketing gimmick to be honest,

صادقانه بگویم، این یک حیله بازاریابی است،

the whole idea of superfoods, but it is true.

کل ایده سوپر فودها، اما حقیقت دارد.

Some foods can boost your health, right?

برخی از غذاها می توانند سلامت شما را تقویت کنند، درست است؟

And we often call them superfoods.

و ما اغلب آنها را سوپر غذاها می نامیم.

If you've not heard of superfoods,

اگر در مورد سوپر فودها چیزی نشنیده اید،

go and Google super foods.

بروید و غذاهای فوق العاده را گوگل کنید.

But things that are very good for your health,

اما چیزهایی که برای سلامتی شما بسیار مفید هستند،

ranging from anything, right?

از هر چیز دیگری، درست است؟

Strawberries, raspberries, blackberries,

توت فرنگی، تمشک، توت سیاه،

mango, kale, lots of them.

انبه، کلم پیچ، تعداد زیادی از آنها.

Superfoods can promote your health, or improve your health,

سوپر غذاها می توانند سلامتی شما را تقویت کنند ، یا سلامتی شما را بهبود بخشند

or boost your health.

یا سلامت شما را تقویت کنند.

All of these are good.

همه اینها خوب است.

Synonyms for health are well-being, wellness, fitness.

مترادف سلامت عبارتند از بهزیستی، تندرستی، تناسب اندام.

Notice the stress is on the first syllable.

توجه کنید که تاکید روی هجای اول است.

Well-being.

تندرستی.

Okay, not well-being.

باشه، رفاه نیست.

Mm-mm-mm.

Mm-mm-mm.

Well-being.

تندرستی.

Wellness.

سلامتی

Fitness.

تناسب اندام.

Yeah, exactly, yes.

بله، دقیقا، بله.

I need to look after my well-being.

من باید مراقب حالم باشم

My wellness is important.

سلامتی من مهم است

My fitness is a priority.

آمادگی جسمانی من در اولویت است.

Notice all of these are uncountable.

توجه داشته باشید که همه اینها غیرقابل شمارش هستند.

Uncountable nouns.

اسامی غیر قابل شمارش.

For example, don't work so much,

مثلا اینقدر کار نکنید،

your well-being is very important.

رفاه شما خیلی مهم است. باشه

Okay?

؟

Excellent, nice.

عالی، زیبا

Ahmed said, "Superfood improves your health."

احمد گفت: سوپر غذا سلامتی شما را بهبود می بخشد.

Yes.

آره.

"Organic food can improve your health."

غذای ارگانیک می تواند سلامت شما را بهبود بخشد.

That's true, absolutely, yes.

این درست است، کاملاً، بله. سلامت عقل

Sanity.

Thanawat, but sanity is not health.

ثنوات، اما عقل سلامت نیست.

Sanity is is in your head.

عقل در سر شماست

It's whether you are seeing things normally or not.

این که آیا شما چیزها را به طور عادی می بینید یا نه.

So sane is the opposite of crazy.

پس عاقل برعکس دیوانه است.

So sanity is not craziness.

پس عقل دیوانگی نیست.

It's being healthy in your head, if you like.

اگر دوست داری سرت سالم است.

So sanity is always in your head.

پس عقل همیشه در ذهن شماست.

It's a good question, yeah.

سوال خوبی است، بله.

Brian says, "I think vegetables, fruits,

برایان می‌گوید: «من فکر می‌کنم سبزیجات، میوه‌ها

and oats are all superfoods."

و جو دوسر همگی فوق‌العاده‌اند».

That's right.

درست است.

"All natural, not ultra-processed foods."

"همه غذاهای طبیعی، نه فوق فرآوری شده."

Exactly.

دقیقا.

Yes.

آره.

I like that, ultra-processed is becoming a very

من دوست دارم که فوق پردازش شده در حال تبدیل شدن به یک

commonly used expression.

عبارت بسیار رایج است. قبلاً

We used to talk about processed foods,

در مورد غذاهای فرآوری شده صحبت می کردیم،

but the situation has got so bad,

اما وضعیت بسیار بد شده است،

now you'll hear people talk about ultra-processed foods

اکنون می شنوید که مردم در مورد غذاهای فوق فرآوری شده صحبت می کنند که

do not boost your health.

سلامت شما را تقویت نمی کند.

They harm your health.

آنها به سلامتی شما آسیب می رسانند.

So the opposite here, I guess.

بنابراین در اینجا برعکس، حدس می‌زنم.

Harm, damage.

آسیب، آسیب

So being the opposite, right?

بنابراین برعکس بودن، درست است؟

Ultra-processed foods.

غذاهای فوق فرآوری شده

You know, fast food,

می دانید، فست فود،

pre-prepared foods.

غذاهای از پیش آماده شده.

Ultra-processed foods do not boost your health.

غذاهای فوق فرآوری شده سلامت شما را تقویت نمی کنند.

They harm your health.

آنها به سلامتی شما آسیب می رسانند.

So we can add harm and damage

بنابراین می توانیم

to being the negative idea, okay?

به ایده منفی بودن آسیب و آسیب اضافه کنیم، خوب؟

Abdinasir says,

ابدی نصر می گوید:

"Doing exercise every day is promote your well-being."

«انجام ورزش هر روز باعث ارتقای تندرستی شما می شود».

Good.

خوب

Let me help you a little bit because promote is a verb.

بگذارید کمی به شما کمک کنم زیرا ترویج یک فعل است.

So because promote is a verb, we say it promotes.

بنابراین چون ترویج یک فعل است، می گوییم ترویج می کند.

It, referring to doing exercise every day

رجوع به انجام ورزش روزانه

promotes your well-being.

باعث ارتقای سلامتی شما می شود.

Perfect, nice example.

عالی، مثال خوب

Love it.

دوستش دارم.

Chris, "Can we say overprocessed food?"

کریس، "آیا می توانیم بگوییم غذای بیش از حد فرآوری شده؟"

We can,

ما می توانیم،

but I think the fashion nowadays is ultra-processed.

اما من فکر می کنم مد امروزی فوق العاده پردازش شده است.

Yes.

آره.

Shamim says, "My health is going down day by day.

شمیم می گوید: سلامتی من روز به روز پایین می آید،

Although the doctor said to don't eat biryani,

با اینکه دکتر گفته بریانی نخور،

but I can't afford it."

اما توان مالی ندارم.

I can't avoid it, yes.

من نمی توانم از آن اجتناب کنم، بله.

Yeah, biryani, is it full of salt and tasty things?

آره بریانی پر از نمک و چیزهای خوشمزه است؟

Salt and oil maybe?

نمک و روغن شاید؟

Mind you, biryani is done in the oven, right?

توجه داشته باشید، بریانی در فر درست می شود، درست است؟

So not too much oil,

پس روغن زیاد نیست،

but this is a problem, right?

اما این یک مشکل است، درست است؟

As somebody once says in a famous song,

همانطور که یک بار در یک آهنگ معروف می گوید،

everything that is,

هر چیزی که باشد،

no, everything that is bad for me is tasty.

نه، هر چیزی که برای من بد است، خوشمزه است.

Oh, I forgot what it was.

اوه یادم رفت چی بود

There's a really good song.

واقعا آهنگ خوبی هست

It's a Spanish song.

این یک آهنگ اسپانیایی است.

But basically everything that you like is bad for you.

اما اساساً هر چیزی که دوست دارید برای شما مضر است.

The salt, the sugar, the oils, the tasty food

نمک، شکر، روغن ها، غذای خوشمزه

is typically bad for you.

معمولا برای شما مضر است.

But healthy food can be really tasty if you learn to cook.

اما اگر آشپزی را یاد بگیرید، غذای سالم می تواند واقعاً خوشمزه باشد.

(Keith laughs)

(کیت می خندد)

By the way, none of this today,

اتفاقاً امروز هیچ کدام از

none of this is medical advice.

اینها توصیه پزشکی نیست.

This is just English teaching.

این فقط آموزش زبان انگلیسی است.

Disclaimer.

سلب مسئولیت.

Do not take any advice, medical advice from me.

هیچ توصیه و توصیه پزشکی از من نگیرید.

Good.

Mohammadreza says, "I'm as fit as a fiddle,"

خوب

محمدرضا می گوید من به اندازه کمانچه هستم

meaning very, very healthy.

یعنی خیلی خیلی سالم.

Nice, excellent, good.

خوب، عالی، خوب

We're gonna kinda look at some idioms shortly,

ما به زودی به برخی اصطلاحات نگاه خواهیم کرد،

so that's excellent, cool.

بنابراین عالی است، جالب است.

Excellent.

عالی

We've got here, "Sedentary lifestyle is harm my health."

ما به اینجا رسیده ایم، " سبک زندگی بی تحرک به سلامتی من آسیب می رساند."

Nice.

خوب.

Again, notice harm, to harm as up here is a verb, right?

باز هم، متوجه آسیب شوید، آسیب زدن در اینجا یک فعل است، درست است؟

So instead of is harm, what would it be?

بنابراین به جای آسیب، چه چیزی خواهد بود؟

Exactly, yes.

دقیقا، بله.

Let me help you a little bit.

بگذارید کمی کمکتان کنم. می

We would say a sedentary, ah,

گوییم کم تحرکی، آه،

a sedentary lifestyle harms my health.

کم تحرکی به سلامتی من آسیب می زند.

'Cause it, sedentary lifestyle, harms my health.

زیرا سبک زندگی بی تحرک به سلامتی من آسیب می رساند.

Nice, good, lovely.

خوب، خوب، دوست داشتنی

Thank you for that.

بابت آن تشکر می کنم.

I'm trying to remember the character.

من سعی می کنم شخصیت را به خاطر بسپارم.

I dunno if it's Vin?

نمی دانم وین است یا نه؟ آیا

Is it Wen?

ون است؟

I might be wrong.

من ممکن است اشتباه کنم.

I might be wrong.

من ممکن است اشتباه کنم.

Probably wrong.

احتمالا اشتباهه

Okay, excellent.

باشه عالیه

Antonyms.

متضادها.

So you've got synonyms, right?

Well-being, wellness, fitness.

بنابراین شما مترادف هایی دارید، درست است؟

تندرستی، تندرستی، تناسب اندام.

Antonyms will include

متضادها شامل

a sickness, an ailment, and a disease.

یک بیماری، یک بیماری و یک بیماری است.

But notice these are countable.

اما توجه داشته باشید که اینها قابل شمارش هستند.

So the words here for health are uncountable.

بنابراین کلمات اینجا برای سلامتی غیرقابل شمارش هستند.

My health.

سلامتی من.

But the antonyms are all countable.

اما متضادها همه قابل شمارش هستند.

A sickness, an ailment.

یک بیماری، یک بیماری

Ail, it's a difficult word to say, I know.

ائل، گفتن این کلمه سخت است، می دانم.

A, A, it's a sliding vowel.

A، A، این یک مصوت کشویی است.

So you'll see my mouth changes.

پس خواهید دید که دهان من تغییر می کند.

A.

الف.

Ailment.

بیماری.

Always slow down with difficult words.

همیشه با کلمات دشوار سرعت خود را کاهش دهید.

Ailment.

ناراحتی.

Look at the mouth.

به دهان نگاه کن

Ailment.

ناراحتی.

I can't see your mouth, but make sure it's moving, right?

من نمی توانم دهان شما را ببینم، اما مطمئن شوید که در حال حرکت است، درست است؟

An ailment.

یک بیماری

I have some ailments.

من یه سری بیماری دارم

Meaning I have some sicknesses.

یعنی چند بیماری دارم

I have some diseases.

بیماری هایی دارم

Sickness, disease.

بیماری، بیماری

For example, the older I get, the more ailments I have.

مثلا هر چه سنم بالاتر می رود، بیماری هایم بیشتر می شود.

(Keith laughs)

(کیت می خندد)

It's true.

این درست است.

Oh dear, anyway.

اوه عزیزم به هر حال

Good.

خوب پس در

So finally, health and feelings.

نهایت سلامتی و احساس.

Health and feelings.

سلامتی و احساسات.

So we talked a bit about this.

بنابراین ما کمی در این مورد صحبت کردیم.

Somebody said, I think it was Leila said,

یکی گفت فکر کنم لیلا بود که گفت

"I have never felt better."

هیچ وقت حالم بهتر نشده بود.

We can say I feel.

می توان گفت احساس می کنم.

And here, plus an adjective or adjective phrase, right?

و در اینجا، به علاوه یک صفت یا عبارت صفت، درست است؟

Or adjective or adjective phrase.

یا عبارت صفت یا صفت.

(keyboard typing)

(در حال تایپ با صفحه کلید)

I'm just gonna make it clearer.

من فقط می خواهم آن را واضح تر کنم.

Because I notice sometimes people are confusing adjectives

چون متوجه می شوم گاهی افراد صفت

and verbs.

و افعال را با هم اشتباه می گیرند.

So just be careful, right?

پس فقط مراقب باش، درسته؟

I feel, so these are adjectives.

من احساس می کنم، پس اینها صفت هستند.

I feel great, which is good.

احساس خوبی دارم، که خوب است.

Other expressions similar to good or great,

دیگر عبارات مشابه خوب یا عالی،

I feel energetic.

من احساس انرژی می کنم.

Energetic.

پر انرژی.

Let me just make it clear for you, the stress, energetic.

بگذارید فقط برای شما روشن کنم ، استرس، پرانرژی.

Full of beans.

پر از لوبیا.

Full of energy, right?

پر از انرژی، درسته؟

And it to be energetic is full of beans.

و برای پرانرژی بودن پر از حبوبات است.

Beans are those little legumes, pulses that we eat.

لوبیا همان حبوبات کوچک، حبوباتی است که می خوریم.

On top of the world.

در بالای جهان.

On top of the world.

در بالای جهان.

Which is another kind of idiomatic expression,

که نوع دیگری از بیان اصطلاحی است،

on top of the world.

بر فراز جهان.

It doesn't mean you are literally on Mount Everest,

این بدان معنا نیست که شما به معنای واقعی کلمه در قله اورست هستید،

but it just means you feel good.

بلکه فقط به این معنی است که احساس خوبی دارید.

I feel great.

حس خوبی دارم توپ توپم.

I feel on top of the world.

احساس می کنم در بالای دنیا هستم.

I feel like a million dollars.

احساس می کنم یک میلیون دلار هستم.

I feel energetic.

احساس انرژی می کنم.

I feel full of beans.

احساس می کنم پر از لوبیا هستم.

Full of beans.

پر از لوبیا.

The opposite, I feel weak.

برعکس، احساس ضعف می کنم.

Okay.

باشه.

But don't say I feel poor

اما نگویید من احساس فقر می کنم،

'cause that means you are not rich.

زیرا این بدان معناست که شما ثروتمند نیستید.

But you can say

اما می توان گفت

I feel poorly.

احساس بدی دارم.

Poorly means sick.

ضعیف به معنای بیمار است.

So notice the difference, right?

بنابراین به تفاوت توجه کنید، درست است؟

Poor means you're not rich.

فقیر یعنی شما ثروتمند نیستید.

Poorly, an adjective, means you're sick.

ضعیف، یک صفت، به این معنی است که شما بیمار هستید.

I feel poor.

احساس فقر می کنم.

I've got no money. (Keith chuckles)

من پول ندارم (کیث می خندد)

I feel poorly.

احساس بدی دارم.

I feel sick.

حالم خوب نیست.

Nice.

خوب.

I feel weak.

احساس ضعف دارم.

I feel poorly.

احساس بدی دارم

I feel lethargic.

احساس بی حالی می کنم

And remember you wanna stress that

و به یاد داشته باشید که می خواهید روی آن

syllable, lethargic.

هجا تاکید کنید، بی حال.

Always do this when you practice.

همیشه این کار را هنگام تمرین انجام دهید.

Just when you stress a syllable, you make it longer,

درست زمانی که روی یک هجا تاکید می کنید، آن را طولانی تر،

you make it higher, and you make it louder.

بلندتر و بلندتر می کنید.

Lethargic.

بی حال.

Of course, that's an exaggeration,

البته این یک اغراق است،

but you need to exaggerate to get it right in normal speech.

اما برای اینکه در گفتار معمولی به درستی بیان شود، باید اغراق کنید.

I feel lethargic.

احساس بی حالی می کنم آن را

It's got that, th.

کردم که، هفتم.

Keith.

کیت

Health.

سلامتی.

Lethargic.

بی حال.

It's a slightly stronger th.

کمی قوی تر است.

Lethargic.

بی حال.

I feel lethargic.

احساس بی حالی می کنم

Lethargic really is kind of to feel lazy,

بی‌حالی واقعاً نوعی احساس تنبلی است،

no energy, not energetic, not full of beans.

بدون انرژی، پر انرژی، پر از لوبیا نیست.

Sluggish is the same, right?

تنبلی هم همینطور است، درست است؟

Sluggish.

تنبل.

Stress on the slug.

استرس بر راب.

Sluggish.

تنبل.

Sluggish, no energy, very slow.

تنبل، بدون انرژی، بسیار کند.

And if you've ever seen a slug,

و اگر تا به حال اسلگ دیده اید،

so it comes from the word a slug.

پس از کلمه راب می آید.

Let me google slug for you.

اجازه دهید برای شما در گوگل اسلاگ بگردم.

If this, let me check this.

اگر این است، اجازه دهید این را بررسی کنم.

I think this is, no, let me check.

من فکر می کنم این است، نه، اجازه دهید بررسی کنم.

There we go.

ما میرویم آنجا.

If I get some images, hopefully.

اگر تعدادی عکس بگیرم، امیدوارم.

Yeah, I know.

آره میدونم

Ugh, horrible.

اوه، وحشتناک

A slug.

یک حلزون حرکتی

This is a slug.

این یک حلزون است.

So when you are sluggish, you move like a slug.

بنابراین وقتی تنبل هستید، مانند یک حلزون حرکت می کنید.

Get it?

دریافت کنید؟

Sluggish.

تنبل.

Out of sorts is another idiomatic expression

خارج از نوع، عبارت اصطلاحی دیگری

to not feel well, or off color.

برای احساس خوب نبودن یا بی رنگ بودن است.

We talked about off.

ما در مورد خاموش صحبت کردیم

I feel off.

من احساس می کنم.

I feel off color, okay?

احساس می کنم رنگش کم شده، باشه؟

So all of these are different ways of of talking about it.

بنابراین همه اینها روش های مختلفی برای صحبت کردن در مورد آن هستند.

A couple of examples.

یکی دو نمونه.

She's feeling on top of the world today.

او امروز در اوج دنیا احساس می کند.

On the other hand, I'm feeling lethargic.

از طرفی احساس بی حالی می کنم.

I just don't want to get out of bed.

من فقط نمی خواهم از رختخواب بلند شوم.

Okay.

باشه.

Good.

خوب

Samuel says, "I feel energetic watching games."

ساموئل می گوید: "من با تماشای بازی ها احساس انرژی می کنم."

All right, good, good.

بسیار خوب، خوب، خوب.

Ahmed says, "Coughs, and colds, and minor ailments

احمد می‌گوید: «سرفه‌ها، سرماخوردگی‌ها و بیماری‌های جزئی

began to seem poor substitutes for the wound."

جایگزین‌های ضعیفی برای زخم به نظر می‌رسند». باشه

Okay, good.

Minor ailments is very good.

خوبه

بیماری های جزئی خیلی خوب است.

I like that.

من آن را دوست دارم.

Very good.

خیلی خوب.

I'm feeling wonderful.

احساس فوق العاده ای دارم

Okay, I feel good.

باشه حس خوبی دارم

Sounds like a song, I feel good.

به نظر آهنگ میاد، حالم خوبه

Elvira, "Feel on top of the world."

الویرا، "در بالای دنیا احساس کنید."

Nice.

خوب.

I feel on top of the world.

احساس می کنم در بالای دنیا هستم.

I'm very happy for you.

برایت خیلی خوشحالم.

That's great.

And great English as well.

عالیه.

و همچنین انگلیسی عالی.

Excellent.

عالی

I feel blue.

من غمگین هستم.

I feel blue, it means I feel sad, right?

من احساس آبی دارم، یعنی احساس ناراحتی می کنم، درست است؟

A bit different, but it means I feel sad.

کمی متفاوت است، اما به این معنی است که من احساس ناراحتی می کنم.

I'm feeling drained, yeah, meaning, no energy.

من احساس خستگی می کنم، بله، یعنی انرژی ندارم.

That's nice.

خوبه.

Let me add that one 'cause I think that's a nice one.

اجازه دهید آن یکی را اضافه کنم، زیرا فکر می‌کنم خوب است.

Drained.

آبکش شده.

I feel drained.

احساس تخلیه می کنم

Lovely.

دوست داشتني.

Thank you, Leila.

ممنون لیلا

By the way, I feel poor.

اتفاقا من احساس فقر می کنم.

Right, without money.

درسته بدون پول

Maybe you feel poor and poorly, right?

شاید شما احساس فقر و بدبختی می کنید، درست است؟

Great.

عالی.

By the way, I feel well.

اتفاقا من احساس خوبی دارم.

Pleased to hear that.

از شنیدن آن خوشحال شدم.

Mahi, I love this.

ماهی من اینو دوست دارم

Lathaaargic.

Lathaaargic.

I love how you've written it.

من عاشق نحوه نوشتنت هستم

Well done, nice.

آفرین، خوب باشه

Okay, good.

خوبه

Feel nostalgic.

احساس نوستالژیک کنید.

That's interesting.

جالبه.

So nostalgic is when you miss things from the past.

خیلی نوستالژیک است وقتی دلت برای چیزهای گذشته تنگ می شود.

I feel tired.

احساس خستگی میکنم.

Good, exactly.

خوبه دقیقا

Under the water.

زیر آب.

Under the water?

زیر آب؟

Now that's very, very interesting.

حالا خیلی خیلی جالبه

I've never heard that.

من هرگز آن را نشنیده ام.

And I'm wondering if you mean,

و من تعجب می کنم که آیا منظور شما این است که

there is an idiomatic expression, Araceli,

یک عبارت اصطلاحی Araceli در

under the weather.

زیر آب و هوا وجود دارد.

I've never heard of under the water,

من هرگز در مورد زیر آب نشنیده ام،

unless you're a scuba diver or a swimmer.

مگر اینکه شما یک غواص یا یک شناگر باشید.

But under the weather, yes, I feel under the weather

اما در شرایط آب و هوایی، بله، احساس می کنم در شرایط آب و هوایی

is I feel sick, not well, out of sorts.

احساس بیماری می کنم، خوب نیستم، از حالت عادی خارج می شوم.

Let's add that as well, Araceli, under the weather.

این را هم اضافه کنیم، آراسلی، زیر آب و هوا.

Every comment is a perfect comment.

هر نظر یک نظر کامل است.

It plays a role.

Thank you so much.

نقش ایفا می کند.

خیلی ممنونم.

Eva as just confirmed, yes, good.

اوا فقط تایید کرد، بله، خوب است.

Lin Mberie, "I'm feeling a bit sluggish today."

لین امبری، " امروز کمی احساس تنبلی می کنم."

Lovely.

دوست داشتني.

Very, very nice.

خیلی خیلی خوب.

Nice English, I mean, yes.

انگلیسی خوب، یعنی بله.

(Keith chuckles)

(کیت می خندد)

"I feel lethargic when I read the Cambridge reading book."

"وقتی کتاب خواندن کمبریج را می خوانم احساس بی حالی می کنم ."

Okay, yes, I get it.

خوب، بله، متوجه شدم.

Good.

خوب

We've got, hey, you've changed your name, KHR Explorer.

ما باید، هی، شما نام خود را تغییر داده اید، KHR Explorer.

Where's that come from?

این از کجا آمده است؟

Hmm, "I'm coming down with-"

هوم، "دارم پایین می آیم-"

Good, let me help you a little bit here.

خوب، اجازه دهید من در اینجا کمی به شما کمک کنم.

I'm coming down with a fever.

دارم با تب پایین می آیم.

I'm coming down with a fever.

دارم با تب پایین می آیم.

Yeah.

آره

Excellent, lovely, very, very nice.

عالی، دوست داشتنی، بسیار، بسیار زیبا. بسیار

Okay, so lots of really nice expressions

خوب، خیلی عبارات واقعاً زیبا

just to talk about how you are feeling at a particular time.

فقط برای صحبت در مورد احساس خود در یک زمان خاص.

Let's move on from that.

بیایید از آن حرکت کنیم.

And what's coming up next?

و بعد چه اتفاقی می افتد؟

(upbeat music)

(موسیقی شاد)