Advanced Phrasal Verbs "Grapple With" and "Wind Up Doing" - EnglishAnyone Clips

would you explain the meaning of find himself  grappling with one problem all right so to Grapple  

آیا می‌خواهید معنای این را توضیح دهید که با یک مشکل دست و پنجه نرم می‌کند، بنابراین

with if you think about two wrestlers grappling  comes with like that's this physical idea of of  

اگر فکر می‌کنید دو کشتی‌گیر با یک مشکل دست‌وپنجه نرم می‌کنند، به این فکر می‌کنید که این ایده فیزیکی است که

you like connected with someone and like rolling  on the ground and you're fighting with a person so  

دوست دارید با کسی ارتباط داشته باشید و دوست دارید روی زمین غلت بزنید و دارید دعوا کنید. با یک نفر

it's it's different from like standing and boxing  like this you're connected you're kind of hugging  

فرق می کند با ایستادن و بوکس کردن مثل این که به هم متصل هستید، یک جورهایی در آغوش می گیرید

or holding that person you have them in a hold of  some kind so that's grappling all right so when  

یا آن شخص را در آغوش می گیرید، به طوری که همه چیز خوب است، بنابراین وقتی

we grapple with a problem it's like just like two  wrestlers are grappling with each other all right  

ما با مشکلی دست و پنجه نرم می کنیم، درست مثل این که دو کشتی گیر با هم دست و پنجه نرم می کنند،

so I'm fighting against something and like it's  just a kind of figurative way of saying that I  

بنابراین من با چیزی می جنگم و مثل این است که این یک روش مجازی برای گفتن این است که من

have a problem that I'm fighting with so right  now I'm struggling with something I'm grappling  

مشکلی دارم که با آن مبارزه می کنم، اکنون با چیزی مبارزه می کنم. من دارم با آن چیزی دست و پنجه نرم می‌کنم که

with that thing I'm fighting with that thing it's  all the same way uh or basically different ways of  

با آن چیزی می‌جنگم، همه‌اش به همین شکل است یا اساساً روش‌های متفاوتی برای

describing the same situation do you do would you  mind would you explain the meaning of he wound up  

توصیف همان موقعیتی است که شما انجام می‌دهید.

inventing new ways of teaching English classes yes  to like to wind up doing something means like you  

کلاس‌ها بله، دوست داشتن پایان دادن به انجام کاری به این معنی است که شما

like you kind of end up doing it maybe you had not  intended to do something but you wound up going  

دوست دارید این کار را انجام دهید، شاید شما قصد انجام کاری را نداشتید، اما

to a different place and this is kind of a tricky  idea because like to whine something we have like  

به جای دیگری رفتید و این یک ایده دشوار است، زیرا دوست دارید چیزی را ناله کنید. ما

like a little wind-up toy and so the like the  phrasal verb like to wind up doing something  

مانند یک اسباب‌بازی کوچک بادگیر داریم و بنابراین مانند فعل عبارتی like to wind up toing something

uh this is much more advanced because it's  harder to understand a connection with like  

اوه این بسیار پیشرفته‌تر است زیرا درک ارتباط با مانند

the physical object or whatever um but you  can think about it as like if you want to  

شی فیزیکی یا هر چیز دیگری سخت‌تر است، اما می‌توانید درباره آن فکر کنید. مثل اینکه اگر می‌خواهید

connect those two ideas so uh I I can't like  I can't say for certain what the origin of  

این دو ایده را به هم وصل کنید، بنابراین من نمی‌توانم دوست داشته باشم نمی‌توانم به طور قطع بگویم که منشأ

that is for this usage but I could imagine  something so if we have like here's a uh  

آن برای این استفاده چیست، اما می‌توانم چیزی را تصور کنم، بنابراین اگر مانند اینجا داشته باشیم،

like a wind-up Mouse and it's got like those  little you know little like wind-up key thing  

مانند باد است- ماوس را بالا می‌برم و مثل آن‌هایی است که کمی می‌دانی، مثل چیز کلیدی

on the top of it so that's like so right  now I'm going to wind up the mouse and I  

در بالای آن است، بنابراین مثل همین است که الان ماوس را جمع می‌کنم و

put them down on the ground here's  little wheels on him and he's like

آنها را روی زمین می‌گذارم، چرخ‌های کوچکی روی اوست. و او مثل این است که

we don't know where he will wind up he's kind of  spinning around and then look he wound up here  

ما نمی دانیم به کجا ختم می شود، او به نوعی به دور خود می چرخد ​​و بعد نگاه می کند که به اینجا

all right so if I even if I can't think of  like a logical way to connect those I can  

come up with a quick story that can help  me understand the usage of it alright so  

ختم می شود. داستانی سریع که می‌تواند به من کمک کند کاربرد آن را به خوبی درک کنم، بنابراین به

that will make me feel more confident about  doing that so we start the mouse and like  

من اعتماد بیشتری نسبت به انجام آن می‌دهد، بنابراین ماوس را راه‌اندازی می‌کنیم و مثل اینکه   دارد به

is going around and what he  wound up here so the mouse

اطراف می‌رود و چه چیزی را در اینجا پیچانده است، بنابراین موش

wound up and again we go from a physical  understanding to a figurative one where like like  

پیچید و دوباره ما از آنجا می‌رویم. یک درک فیزیکی به یک مفهوم مجازی که در آن

I began uh like I was living in India and then I  moved to Thailand and then I wound up on the moon  

من شروع کردم مثل اینکه در هند زندگی می‌کردم و سپس به تایلند نقل مکان کردم و سپس به ماه رسیدم

amazing so it's the same idea of like I was  here and I didn't really have a plan I didn't  

شگفت‌انگیز، بنابراین این همان ایده است که انگار اینجا بودم و واقعاً نبودم برنامه‌ای داشته باشید که نمی‌دانستم به

know where I was going but what now I'm here so  you can wind up being in a place or you can wind  

کجا می‌روم، اما الان اینجا هستم، تا بتوانید در یک مکان باشید یا بتوانید

up doing something all right so just like to  be like that's still like a verb like you're  

کاری را به‌خوبی انجام دهید، پس فقط دوست دارم مثل شما باشم که هنوز مثل یک فعل است «

still in a location so I can wind up being  somewhere or I can wind up doing something  

هنوز در مکانی هستم تا بتوانم جایی را به پایان برسانم یا بتوانم کاری را انجام دهم،

so maybe I started my career I thought I would be  uh I don't know like a marker a marker salesman  

بنابراین شاید کارم را شروع کردم، فکر می‌کردم مانند یک نشانگر، فروشنده نشانگر می‌شوم.

but then I started like I wound up selling erasers

فروش پاک کن