Learn the English Phrases "none other than" and "none of the above"

In this English lesson, I wanted to help you

در این درس انگلیسی، من می خواستم به شما کمک کنم

learn the English phrase, none other than.

که عبارت انگلیسی را یاد بگیرید.

This is a phrase we use when we introduce someone somewhere

این عبارتی است که وقتی کسی را در جایی معرفی می

where it might be a surprise to people

کنیم که ممکن است برای مردم تعجب آور باشد استفاده می کنیم،

but you do know who the person is.

اما شما می دانید آن شخص کیست.

Let me explain a bit better.

بگذارید کمی بهتر توضیح دهم.

If I was doing a live stream and I said,

اگر داشتم پخش زنده می‌کردم و می‌گفتم،

"I have a surprise guest,

"من یک مهمان غافلگیرکننده دارم،

and it's none other than, none other than Brent

و آن کسی نیست جز، برنت

from Speak English With This Guy,"

از Speak English With This Guy"،

it would be a surprise, but you do know who he is.

شگفت‌انگیز بود، اما شما می‌دانید که او کیست.

Maybe you're watching a show and there are police officers.

شاید شما در حال تماشای یک برنامه هستید و افسران پلیس هستند.

I think there's a police officer behind me again,

فکر می‌کنم دوباره یک افسر پلیس پشت من است

There seem to be cops following me around.

، به نظر می‌رسد پلیس‌هایی در اطراف من هستند.

On the show, they might say, "We've captured the thief,

در برنامه ممکن است بگویند: "ما دزد را دستگیر کردیم

and it's none other than the mayor of the town."

و این کسی نیست جز شهردار شهر."

That would be a surprise, but you do kind of know who it is.

این تعجب آور خواهد بود، اما شما به نوعی می دانید که آن کیست.

The second phrase I want to teach you today

دومین عبارتی که امروز می خواهم به شما یاد

is the phrase none of the above.

بدهم عبارت هیچ یک از موارد بالا نیست.

This is a phrase you'll see when taking a test

این عبارتی است که هنگام شرکت در آزمونی خواهید دید

that has multiple choice questions,

که دارای سؤالات چند گزینه ای است،

a question and then A, B, C, D,

یک سؤال و سپس A، B، C، D،

and maybe the answer is actually D, none of the above.

و شاید پاسخ در واقع D باشد، هیچ یک از موارد بالا.

But we use this in conversation as well.

اما ما از این در مکالمه نیز استفاده می کنیم.

I could say to you, "Are you having a good day

من می توانم به شما بگویم، "آیا روز خوبی دارید

or a bad day or an okay day or none of the above?"

یا روز بدی دارید یا روز خوبی دارید یا هیچ یک از موارد بالا را ندارید؟"

I could actually say that in a conversation.

در واقع می توانم این را در یک گفتگو بگویم.

You could say, "Yeah, it's kind of none of the above."

می توانید بگویید: "بله، هیچ کدام از موارد بالا نیست."

So to review, when you use the phrase none other than,

بنابراین برای مرور، وقتی از عبارت دیگری استفاده می‌کنید،

it's something you use to introduce someone

این چیزی است که برای معرفی شخصی استفاده می‌کنید

where it's a surprise, but the people do know who it is.

که جای تعجب دارد، اما مردم می‌دانند که این عبارت کیست.

By the way, it's none other than the local police officer.

به هر حال، این کسی نیست جز افسر پلیس محلی.

And when you say none of the above,

و وقتی هیچ یک از موارد بالا را نمی گویید،

you mean that there are a number of possible responses,

منظورتان این است که تعدادی از پاسخ های ممکن وجود دارد،

but none of them are actually what you're talking about.

اما هیچ کدام در واقع چیزی نیست که شما در مورد آن صحبت می کنید.

But hey, let's look at a comment from a previous video.

اما هی، بیایید به نظری از یک ویدیوی قبلی نگاه کنیم.

I printed this one really big today.

من این یکی را امروز خیلی بزرگ چاپ کردم.

It's huge, but this comment is from Roman,

بزرگ است، اما این نظر از رومن است،

"Thank you for the tour of new places.

"از شما برای گشت و گذار در مکان های جدید متشکرم

The building is so huge

. ساختمان آنقدر بزرگ است

that I thought it was a shopping or business center,"

که فکر می کردم یک مرکز خرید یا تجاری است"

and my response was this,

و پاسخ من این بود:

'Our old arena was just that, an arena, one skating rink.'

"عرصه قدیمی ما فقط همین بود." ، یک میدان، یک پیست اسکیت.'

This new one is more of a multipurpose building.

این ساختمان جدید بیشتر یک ساختمان چند منظوره است.

I like it a lot because it has a walking track

من آن را بسیار دوست دارم زیرا یک مسیر پیاده روی

around the ice rink for people to exercise,

در اطراف زمین یخ برای ورزش کردن افراد دارد

a place to walk that's nice and cool."

، مکانی برای پیاده روی که خوب و خنک است."

So yeah, when you walk around the top part,

بنابراین بله، وقتی در قسمت بالایی قدم می زنید

it's awesome because...

، عالی است زیرا

If you're wondering what I'm doing,

... نمی‌دانم دارم چه کار

I'm throwing the papers in my van.

می‌کنم، دارم کاغذها را در ونم پرت می‌کنم.

When you walk around the top part,

وقتی در قسمت بالایی راه می‌روید،

you're actually in the arena.

در واقع در میدان مسابقه هستید.

And when you're in the arena, it's nice and cool

because there's ice, but it's fun to walk.

، اما پیاده روی لذت

By the way, I just happen to come here

بخش است، اتفاقاً من به

because it's the fire station.

دلیل اینکه ایستگاه آتش نشانی است به

I didn't realize there would be another police officer

اینجا آمدم. من نمی دانستم که

in one of my videos.

در یکی از ویدیوهای من یک افسر پلیس دیگر وجود خواهد داشت.

I don't think they're following me around.

فکر نمی کنم آنها مرا دنبال کنند. به

Anyways, it is a beautiful building.

هر حال، ساختمان زیبایی است.

I'm very happy that our town built that building.

من بسیار خوشحالم که شهر ما آن ساختمان را ساخته است. دیدن

It's kind of cool to be able to see,

این ساختمان جالب است،

to have a building where you can go to the library,

داشتن ساختمانی که می توانید به کتابخانه بروید،

you can play some basketball, you can go to the arena,

می توانید بسکتبال بازی کنید. می‌توانید به میدان مسابقه بروید،

you can go for a walk, et cetera, et cetera.

می‌توانید پیاده‌روی کنید ، و غیره.

But yeah, this is our local fire station.

اما بله، این ایستگاه آتش نشانی محلی ما است.

So it's kind of cool because in our local town,

بنابراین خیلی جالب است زیرا در شهر محلی ما،

we have what are called volunteer firefighters.

ما چیزهایی داریم آتش نشانان داوطلب.

So they are people who have normal jobs,

بنابراین آنها افرادی هستند که مشاغل معمولی دارند،

but when there is a car accident or a fire...

اما وقتی یک تصادف اتومبیل یا آتش سوزی رخ می دهد ...

Let me turn around here

بگذارید اینجا را بچرخانم

so you can see one of the fire engines.

تا شما یکی از ماشین های آتش نشانی را ببینید.

When there is a fire or when,

وقتی آتش‌سوزی می‌شود یا وقتی،

I'm not sure if you can see through the glass,

مطمئن نیستم که از شیشه می‌توانی ببینی

or a car accident, they will leave their jobs

یا یک تصادف رانندگی، کارشان را ترک می‌کنند

and they will drive very quickly to the fire station

و خیلی سریع به ایستگاه آتش‌نشانی می‌روند

and then they'll jump in the fire trucks

و بعد در آتش می‌پرند. کامیون ها

and they'll head out.

و آنها بیرون خواهند رفت.

So our firefighters in our town,

بنابراین آتش نشان های ما در شهر ما،

they.. They're volunteer but they do get paid a little bit.

آنها... آنها داوطلب هستند اما کمی حقوق می گیرند.

It's kind of confusing.

یک جورهایی گیج کننده است.

I don't totally understand it myself, but it's pretty cool.

من خودم کاملاً آن را درک نمی کنم، اما بسیار عالی است.

Anyways, the police officer has left

به هر حال، افسر پلیس آنجا را ترک

so obviously they're not looking for me.

کرده است که آنها به دنبال من نیستند.

It would be surprising if you read a news article

اگر یک مقاله خبری بخوانید

that said local YouTuber caught stealing

که می‌گوید یوتیوب‌بر محلی در حال دزدی دستگیر شده

and it's none other than Bob the Canadian.

و کسی نیست جز باب کانادایی، تعجب‌آور خواهد بود.

Actually, that wouldn't be funny.

در واقع، این خنده دار نخواهد بود.

I'm not a thief.

من دزد نیستم

I wouldn't steal stuff. That would be bad.

من چیزها را نمی دزدیدم این بد خواهد بود.

Anyways, thanks for watching.

به هر حال، ممنون که تماشا کردید.

Hope you're having a good day.

امیدوارم روز خوبی را سپری کرده باشید

I'll see you in a couple days

چند روز

with another short English lesson.

دیگر شما را با یک درس کوتاه دیگر انگلیسی می بینم.

Bye.

خدا حافظ.