Vocabulary – 5 ways to use the word ‘sound’ - Dr Jekyll and Mr Hyde part 1

Hello, I'm Jonny. Today's story is set in 19th century London and tells the story of

سلام من جونی هستم داستان امروز در لندن قرن نوزدهم می گذرد و داستان

a respectable gentleman who has a curious relationship with a violent and detestable man.

یک جنتلمن محترم را روایت می کند که با مردی خشن و منفور رابطه ای کنجکاو دارد.

The story begins with a man called John Utterson - he's a lawyer - and he's trying to sound

داستان با مردی به نام جان اوترسون شروع می شود - او یک وکیل است - و سعی می کند

out a friend about an odd situation he's seen. He saw another man, called Mr Hyde, trampling

از یک دوست در مورد موقعیت عجیبی که دیده است صحبت کند. او مرد دیگری به نام آقای هاید

on a young girl. He compensated the girl's family for this by paying them with a cheque

را دید که دختر جوانی را زیر پا می گذارد. او با پرداخت یک چک به خانواده دختر غرامت پرداخت کرد

but this was signed by another man called Dr Jekyll.

اما مرد دیگری به نام دکتر جکیل آن را امضا کرد .

Strange. By the sound of it, Dr Jekyll's will has also been changed so Mr Hyde will inherit

عجیب. با شنیدن آن، وصیت دکتر جکیل نیز تغییر کرده است، بنابراین آقای هاید

everything. John Utterson concludes that the evil Mr Hyde is blackmailing Dr Jekyll and

همه چیز را به ارث خواهد برد. جان اوترسون نتیجه می گیرد که آقای هاید شرور در حال باج گیری از دکتر جکیل است

goes to see Jekyll - but he sounds annoyed and doesn't want to discuss it.

و به دیدن جکیل می رود - اما او عصبانی به نظر می رسد و نمی خواهد در مورد آن بحث کند.

Later on, a man's body is found and it is thought that Mr Hyde is the murderer. John helps the

بعداً جسد مردی پیدا می شود و گمان می رود که آقای هاید قاتل باشد. جان به

police by taking them to Mr Hyde's apartment where they find the murder weapon - a walking

پلیس کمک می کند و آنها را به آپارتمان آقای هاید می برد، جایی که آنها سلاح قتل را پیدا می کنند -

cane that John had given to Dr Jekyll as a gift. John doesn't like the sound of this

عصایی که جان به عنوان هدیه به دکتر جکیل داده بود . جان از این صدا خوشش نمی آید

and wants to find out more.

و می خواهد بیشتر بداند.

Then for a while, there's not a sight or sound of Mr Hyde but then one day, one of John's

سپس برای مدتی، هیچ منظره یا صدایی از آقای هاید شنیده نمی شود، اما یک روز، یکی از

friends suddenly dies but before he does he gives John a letter saying it must not

دوستان جان ناگهان می میرد، اما قبل از اینکه او این کار را انجام دهد، نامه ای به جان می دهد که می گوید نباید

be opened until Dr Jekyll's death.

تا زمان مرگ دکتر جکیل باز شود.

This is a bit of a mystery but I'll leave it there for now. Join me again soon to find

این کمی رمز و راز است اما فعلا آن را رها می کنم. به زودی دوباره به من بپیوندید تا متوجه شوید

out what happens next. Bye for now.

که چه اتفاقی می افتد. فعلا خداحافظ.