Should we fear chatbots? ⏲️ 6 Minute English

Hello. This is 6 Minute English

سلام. این 6 دقیقه انگلیسی

from BBC Learning English.

از BBC Learning English است.

I'm Neil.

And I'm Rob.

من نیل هستم.

و من راب هستم.

Now, I'm sure most of us have interacted with a chatbot.

اکنون، من مطمئن هستم که اکثر ما با یک چت بات تعامل داشته ایم.

These are bits of computer technology that respond to text with text

اینها قطعاتی از فناوری رایانه هستند که به متن با متن پاسخ می دهند

or respond to your voice.

یا به صدای شما پاسخ می دهند.

You ask it a question and usually it comes up

شما از آن یک سوال می‌پرسید و معمولاً

with an answer.

به یک پاسخ می‌رسید.

Yes, it's almost like talking to another human.

بله، تقریباً مانند صحبت کردن با یک انسان دیگر است.

But of course, it's not.

اما البته اینطور نیست.

It's just a clever piece of technology.

این فقط یک تکه هوشمندانه از فناوری است.

It's becoming more sophisticated, more advanced and complex,

پیچیده‌تر، پیشرفته‌تر و پیچیده‌تر می‌شود،

but could they replace real human interaction altogether?

اما آیا آنها می‌توانند به طور کلی جایگزین تعامل واقعی انسانی شوند؟

We'll discuss that more in a moment and find out if chatbots

ما در یک لحظه در مورد آن بیشتر بحث خواهیم کرد و خواهیم فهمید که آیا چت بات ها

really think for themselves. But first,

واقعاً خودشان فکر می کنند یا خیر. اما ابتدا

I have a question for you, Rob. The first computer program that allowed

یک سوال از شما دارم راب. اولین برنامه کامپیوتری که امکان برقراری

some kind of plausible conversation between humans and machines

نوعی مکالمه قابل قبول بین انسان و ماشین را فراهم می کرد

was invented in 1966.

در سال 1966 اختراع شد.

But what was it called?

اما نام آن چه بود؟

Was it a) Alexa.

الف) الکسا بود.

b) Eliza, or c) Parry? Well, it's not Alexa,

ب) الیزا، یا ج) پاری؟ خب، الکسا نیست،

that's too new, so I'll guess

خیلی جدید است، پس حدس می‌زنم

c) Parry.

ج) پاری.

I'll reveal the answer at the end of the programme.

پاسخ را در پایان برنامه فاش خواهم کرد.

Now, the old chatbots of the 1960s and 70s were quite basic.

اکنون، چت ربات های قدیمی دهه 1960 و 70 کاملاً ابتدایی بودند.

But more recently, the technology is able to predict the next word that is

اما اخیراً این فناوری قادر به پیش بینی کلمه بعدی است که

likely to be used in a sentence and it learns words and sentence structures.

احتمالاً در یک جمله استفاده می شود و کلمات و ساختار جمله را یاد می گیرد.

It's clever stuff.

چیز هوشمندانه ای است

I've experienced using them when talking to my bank

من استفاده از آنها را هنگام صحبت با بانکم

or when I have problems trying to book a ticket on a website.

یا زمانی که برای رزرو بلیط در یک وب سایت مشکل دارم، تجربه کرده ام.

I no longer phone a human,

من دیگر با انسان تماس نمی گیرم،

I speak to a virtual assistant instead.

به جای آن با یک دستیار مجازی صحبت می کنم.

Probably the most well known chatbot at the moment

احتمالاً شناخته شده ترین ربات چت در حال حاضر

is ChatGTP.

ChatGTP است.

It is. The claim is that it's able to answer

این است. ادعا این است که می تواند به

anything you ask it.

هر چیزی که شما بپرسید پاسخ دهد.

This includes writing

این شامل نوشتن

students' essays.

مقالات دانش آموزان است.

Now, this is something that was discussed on the BBC

اکنون، این چیزی است که در

Radio 4 programme, Word of Mouth.

برنامه رادیو بی بی سی 4، Word of Mouth مورد بحث قرار گرفت.

Emily M Bender,

امیلی ام بندر،

Professor of Computational Linguistics at the University

پروفسور زبان شناسی محاسباتی در دانشگاه

of Washington, explained why it's dangerous to always trust

واشنگتن، توضیح داد که چرا همیشه اعتماد به آنچه

what a chatbot is telling us.

یک ربات چت به ما می گوید خطرناک است.

We tend to react to grammatical, fluent, coherent seeming text

ما تمایل داریم به متن دستوری، روان و منسجم

as authoritative and reliable and valuable and

به ظاهری معتبر و قابل اعتماد و ارزشمند واکنش نشان دهیم و

we need to be on guard against that because what is coming out of ChatGTP

باید مراقب آن باشیم زیرا آنچه از ChatGTP بیرون می آید

is none of that.

هیچ کدام از اینها نیست.

So, Professor Bender says that well written text, that is coherent -

بنابراین، پروفسور بندر می‌گوید که متنی که به خوبی نوشته شده است، منسجم است -

that means it's clear, carefully considered and sensible -

به این معنی که واضح، دقیق و معقول است -

makes us think what we are reading is reliable and authoritative.

باعث می‌شود فکر کنیم آنچه می‌خوانیم قابل اعتماد و معتبر است.

So it's respected, accurate and important sounding.

بنابراین صدایی قابل احترام، دقیق و مهم است.

Yes, chatbots might appear to write in this way. But really,

بله، ربات‌های گفتگو ممکن است به این شکل بنویسند. اما در واقع،

they are just predicting one word after another based on what they have learnt.

آنها فقط کلمات را یکی پس از دیگری بر اساس آموخته های خود پیش بینی می کنند.

We should therefore be on guard - be careful

بنابراین ما باید مراقب باشیم -

and alert about the accuracy of what we are being told.

مراقب صحت آنچه به ما گفته می شود، باشیم.

One concern is that chatbots - a form of artificial intelligence - work

یکی از نگرانی ها این است که چت بات ها - نوعی هوش مصنوعی -

a bit like a human brain in the way it can learn and process information.

در روشی که می تواند اطلاعات را یاد بگیرد و پردازش کند، مانند مغز انسان عمل می کند.

They are able to learn from experience. Something called deep learning.

آنها می توانند از تجربه یاد بگیرند. چیزی به نام یادگیری عمیق.

A cognitive psychologist and computer scientist called Geoffrey Hinton,

یک روانشناس شناختی و دانشمند کامپیوتر به نام جفری هینتون

recently said he feared that chatbots could soon overtake the level

اخیراً گفت که می ترسد چت ربات ها به زودی از سطح

of information that a human brain holds. That is a bit scary isn't it?

اطلاعاتی که مغز انسان در اختیار دارد پیشی بگیرند. این کمی ترسناک است، اینطور نیست؟

But for now, chatbots can be useful for practical information,

اما در حال حاضر، چت‌بات‌ها می‌توانند برای اطلاعات عملی مفید باشند،

but sometimes we start to believe they are human

اما گاهی اوقات ما شروع می‌کنیم به این باور که آن‌ها انسان هستند

and we interact with them in a human like way.

و به روشی شبیه به انسان با آن‌ها تعامل می‌کنیم.

This can make us believe them even more.

این می تواند باعث شود ما آنها را بیشتر باور کنیم .

Professor Emma Bender,

پروفسور اما بندر که

speaking on the BBC's Word of Mouth

در برنامه Word of Mouth بی بی سی صحبت می کرد

programme, explains why we might feel like that.

، توضیح می دهد که چرا ممکن است چنین احساسی داشته باشیم.

I think what's going on there is, the kinds of answers

من فکر می‌کنم آنچه در آنجا می‌گذرد این است، انواع پاسخ‌هایی که دریافت می‌کنید

you get depend on the questions

به سؤالاتی که می‌پرسید بستگی دارد

you put in, because it's doing likely next word, likely next word.

، زیرا احتمالاً کلمه بعدی، احتمالاً کلمه بعدی را انجام می‌دهد.

And so, if as the human interacting with this machine

و بنابراین، اگر به عنوان انسان در حال تعامل با این دستگاه

and you start asking questions about how do you feel, you know, chatbot?

و شروع به پرسیدن سؤالاتی در مورد احساس خود کنید، می دانید چت بات؟

And, what do you think of this?

و، نظر شما در مورد این چیست؟

What are your goals?

اهداف شما چه هستند؟

You can provoke it to say things that sound like what a sentient

شما می توانید آن را تحریک کنید تا چیزهایی بگوید که شبیه آنچه یک

entity would say. We are really primed to imagine a mind behind language

موجود حساس می گوید به نظر می رسد. ما واقعاً آماده ایم که هر زمان که با زبان روبرو می شویم ذهنی را پشت سر زبان تصور کنیم

whenever we encounter language.

.

And so we really have to account for that when

و بنابراین، ما واقعاً باید هنگام

we're making decisions about these.

تصمیم گیری در مورد اینها، آن را حساب کنیم.

So, although a chatbot might sound human,

بنابراین، اگرچه یک ربات چت ممکن است انسانی به نظر برسد،

we really just ask it

ما واقعاً از آن

things to get a reaction. We provoke it.

چیزهایی می‌خواهیم تا واکنش نشان دهد. ما آن را تحریک می کنیم.

And it answers only with words

و فقط با کلماتی که

it has learned to use before.

قبلاً استفاده از آن را یاد گرفته پاسخ می دهد.

Not because it has come up with a clever answer,

نه به این دلیل که پاسخی هوشمندانه ارائه کرده است،

but it does sound like a sentient entity. Sentient describes a living  

اما به نظر می رسد یک موجود حساس است. Sentient یک موجود زنده را توصیف می کند

thing that experiences feelings. As Professor Bender says we imagine  

که احساسات را تجربه می کند. همانطور که پروفسور بندر می گوید ما تصور می کنیم

that when something speaks there is a mind behind it. But sorry Neil,

که وقتی چیزی صحبت می کند ذهنی پشت آن وجود دارد. اما متاسفم نیل،

they are not your friend.

آنها دوست شما نیستند.

They're just machines.

آنها فقط ماشین هستند.

Yes, it's strange then

بله، عجیب است

that we sometimes give chatbots names. Alexa, Siri, and earlier

که ما گاهی اوقات نام چت بات ها را می گذاریم. الکسا، سیری و قبلاً از

I asked you what the name was for their first ever chatbot?

شما پرسیدم که نام اولین ربات چت آنها چیست؟

And I guessed it was Parry. Was I right?

و من حدس زدم که آن پری است. درست گفتم؟

You guessed wrong, I'm afraid.

اشتباه حدس زدی میترسم

Parry was an early form of chatbot from 1972.

Parry شکل اولیه چت بات از سال 1972 بود.

But the correct answer was Eliza.

اما پاسخ صحیح Eliza بود.

It was considered to be the first chatterbot, as it was called then,

این اولین ربات چت‌باز، همانطور که در آن زمان نامیده می‌شد، در نظر گرفته می‌شد

and was developed by Joseph Weizenbaum at Massachusetts Institute of Technology.

و توسط جوزف وایزنبام در موسسه فناوری ماساچوست توسعه داده شد.

Fascinating stuff.

چیزهای جذاب

OK, now let's recap some of the vocabulary

خوب، اکنون اجازه دهید برخی از واژگانی را که

we highlighted in this programme, starting with sophisticated,

در این برنامه برجسته کرده‌ایم، با پیچیده شروع کنیم،

which can describe technology that is advanced and complex.

که می‌تواند فناوری پیشرفته و پیچیده را توصیف کند.

Something that is coherent, is clear carefully considered and sensible.

چیزی که منسجم است، واضح و با دقت در نظر گرفته شده و معقول است.

Authoritative means respected accurate and important sounding.

مقتدر یعنی صدای دقیق و مهم محترم.

When you are on guard

وقتی در حال نگهبانی هستید

you must be careful and alert about something.

باید مراقب چیزی باشید و هوشیار باشید.

It could be the accuracy of what you see or hear or just being aware

این می تواند دقت آنچه می بینید یا می شنوید یا فقط آگاهی

of the dangers around you. To provoke means to do something

از خطرات اطرافتان باشد. برانگیختن یعنی انجام کاری

that causes a reaction from someone.

که باعث واکنش کسی شود.

Sentient describes something that experiences feelings.

Sentient چیزی را توصیف می کند که احساسات را تجربه می کند.

So it's something that is living. Once again

پس این چیزی است که زنده است. یک بار دیگر

our six minutes are up. Goodbye.

شش دقیقه ما تمام شد. خداحافظ.

Bye bye for now.

فعلا خداحافظ