TEST Your English Vocabulary: Do you know these 15 advanced words?

Hi, I'm Vanessa from SpeakEnglishWithVanessa.com.  

سلام، من ونسا هستم از SpeakEnglishWithVanessa.com.

Are you ready to test your English  vocabulary today? Let's do it. 

آیا امروز آماده هستید واژگان انگلیسی خود را آزمایش کنید ؟ بیایید آن را انجام دهیم.

Get ready to learn 15 advanced English words for  daily conversation. All of these words are a C1  

برای یادگیری 15 کلمه انگلیسی پیشرفته برای مکالمه روزانه آماده شوید. همه این کلمات یک

level. That means that the Council of Europe has  decided that they are advanced-level words. But  

سطح C1   هستند. این بدان معناست که شورای اروپا تصمیم گرفته است که آنها کلمات سطح پیشرفته هستند. اما

just a little note, these are words that Americans  will use in daily conversation. They're not words  

فقط یک نکته کوچک، اینها کلماتی هستند که آمریکایی ها در مکالمات روزانه از آنها استفاده خواهند کرد. آنها کلماتی

like convivial that we never actually use to  talk about our lives, so I hope that these  

مانند دلنشین نیستند که ما هرگز از آنها برای صحبت درباره زندگی خود استفاده نمی کنیم، بنابراین امیدوارم که این

words will be advanced, but also useful to you.  What we're going to do is I'm going to show you a  

کلمات پیشرفته، اما برای شما مفید باشند. کاری که می‌خواهیم انجام دهیم این است که یک

sentence with a blank. There will be two options. You can choose which word fits best in the blank,  

جمله با یک جای خالی به شما نشان می‌دهم. دو گزینه وجود خواهد داشت. می‌توانید انتخاب کنید کدام کلمه در جای خالی بهتر است،

and then I will explain it after three seconds.  So you will have three seconds to decide  

و بعد از سه ثانیه آن را توضیح می‌دهم. بنابراین شما سه ثانیه فرصت خواهید داشت تا تصمیم بگیرید

which word is the best. Are you ready? Put on  your test thinking caps and let's get started  

کدام کلمه بهترین است. اماده ای؟ کلاه‌های تفکر آزمایشی خود را بگذارید و بیایید

with the first sentence. Number one. My cat won't  even me unless I'm holding a bag of treats. My cat  

با اولین جمله شروع کنیم. شماره یک. گربه‌ام حتی من را نمی‌خواهد مگر اینکه کیسه‌ای از خوراکی‌ها در دست داشته باشم. گربه‌ام

won't even acknowledge me, or my cat won't even  activate me. Which one is the best answer? Three,  

حتی مرا تأیید نمی‌کند، یا گربه‌ام حتی من را فعال نمی‌کند. کدام یک بهترین پاسخ است؟ سه

two, one. My cat won't even acknowledge me unless  I'm holding a bag of treats. Typical cat, right? 

دو یک. گربه من حتی من را تصدیق نمی کند مگر اینکه کیسه ای از خوراکی ها در دست داشته باشم. گربه معمولی، درست است؟

This means that my cat won't take notice of me.  They'll just walk away. They don't care about  

این به این معنی است که گربه من به من توجه نمی کند. آنها فقط دور می شوند. آنها

being pet. They don't care about being part  of the family. They just want treats. They  

به حیوان خانگی بودن اهمیت نمی دهند. آنها به اینکه بخشی از خانواده باشند اهمیتی نمی دهند. آنها فقط غذا می خواهند. آنها

just want food. So that's the only time that they  acknowledge me is when I have some treats or some  

فقط غذا می خواهند. بنابراین تنها زمانی است که آنها مرا تصدیق می‌کنند زمانی است که من مقداری خوراکی یا

food to give them. Let's go to sentence number  two. I prefer to buy products with packaging. I  

غذا برای دادن به آنها دارم. به جمله شماره دو برویم. من ترجیح می دهم محصولات با بسته بندی بخرم.

prefer to buy products with biological packaging,  or I prefer to buy products with biodegradable  

ترجیح می‌دهم محصولاتی با بسته‌بندی بیولوژیکی بخرم، یا ترجیح می‌دهم محصولاتی با بسته‌بندی زیست تخریب پذیر بخرم

packaging. These words seem pretty similar, right? But which one do you think is the best answer?  

. به نظر می رسد این کلمات بسیار شبیه به هم هستند، درست است؟ اما به نظر شما کدام یک بهترین پاسخ است؟

Three, two, one. I prefer to buy products with  biodegradable packaging. The important word here  

سه دو یک. من ترجیح می دهم محصولاتی با بسته بندی زیست تخریب پذیر بخرم. کلمه مهم

is degradable. That means that it's capable of  being broken down after five years or 10 years  

اینجا   تجزیه پذیر است. این بدان معناست که می‌تواند بعد از پنج سال یا 10 سال

or maybe 50 years. That packaging is not plastic.  That packaging is biodegradable. It will become  

یا شاید 50 سال تجزیه شود. اون بسته بندی پلاستیکی نیست آن بسته بندی زیست تخریب پذیر است.

dirt again and this is good for the environment.  There is biodegradable packaging. All right,  

دوباره خاک می شود و این برای محیط زیست خوب است. بسته بندی زیست تخریب پذیر وجود دارد. بسیار خوب،

let's go to our next sentence. Number three.  The lead actor was so, it's no surprise  

بیایید به جمله بعدی خود برویم. شماره سه. بازیگر نقش اول خیلی بود، جای تعجب نیست

that he won an award for his role. The lead actor was so captivating,  

که برای نقشش جایزه گرفت. بازیگر نقش اول خیلی فریبنده بود،

or the lead actor was so corrective. Which one is  the best? Three, two, one. You can say the lead  

یا بازیگر نقش اول خیلی اصلاح کننده بود. کدام یک بهتر است؟ سه دو یک. می توان گفت که

actor was so captivating, it's no surprise  that he won an award for his role. The word  

بازیگر نقش اول خیلی جذاب بود، جای تعجب نیست که برای نقشش جایزه گرفت. کلمه

captivating means that he or maybe some other  item can be captivating as well is capable of  

گیرا به این معنی است که او یا شاید یک مورد دیگر می‌تواند جذاب باشد و می‌تواند

keeping your attention or keeping your interest.  Sometimes when we use this word for people,  

توجه شما را حفظ کند یا علاقه شما را حفظ کند. گاهی اوقات وقتی از این کلمه برای افراد استفاده

we could also say that they are charming. Their  personality attracts you. They are captivating. 

می‌کنیم، می‌توانیم بگوییم که آنها جذاب هستند. شخصیت آنها شما را جذب می کند. آنها گیرا هستند.

You can't stop talking to them, or you can't stop  listening to them or watching their performance.  

شما نمی توانید صحبت کردن با آنها را متوقف کنید، یا نمی توانید از گوش دادن به آنها یا تماشای عملکرد آنها دست بردارید.

If you are a good actor, your performance is  captivating. And who knows? Maybe you'll win  

اگر بازیگر خوبی هستید، عملکردتان جذاب است. و چه کسی می داند؟ شاید

an award. All right, let's go to  the next sentence. Number four.  

برنده جایزه شوید. بسیار خب، بیایید به جمله بعدی برویم. شماره چهار.

The damage caused by the flooding was for the  village. The damage caused by the flooding was  

خسارت ناشی از سیل برای روستا بود. خسارات ناشی از سیل،

failure for the village, or the damage caused by  the flooding was catastrophic for the village.  

شکست برای روستا بود، یا خسارت ناشی از سیل برای روستا فاجعه بار بود.

Which one of these C1 level words  is correct? Three, two, one. 

کدام یک از این کلمات سطح C1 صحیح است؟ سه دو یک.

The damage caused by the flooding was catastrophic  for the village. This means that it involved a  

خسارات ناشی از سیل برای روستا فاجعه بار بود . این بدان معناست که

lot or great danger or damage. The flood maybe  completely destroyed all of the houses, or all of  

خطر یا آسیب زیادی یا بزرگ را شامل می شود. سیل ممکن است همه خانه‌ها، یا

the crops, or something really important for the  village. Floods are really scary. Mother Nature  

همه محصولات یا چیزی واقعاً مهم برای روستا را به طور کامل ویران کند. سیل واقعا ترسناک است. مادر

is no joke. So maybe we could say that the flood  was catastrophic for the village. All right, let's  

طبیعت شوخی نیست. پس شاید بتوانیم بگوییم که سیل برای روستا فاجعه بار بوده است. بسیار خب، بیایید

go to the next sentence. Number five. Not eating  enough fruits and vegetables can cause vitamin.  

به جمله بعدی برویم. شماره پنج. نخوردن میوه و سبزیجات کافی می‌تواند باعث ویتامین شود.

Can cause vitamin deficiency,  or can cause vitamin damage. 

می تواند باعث کمبود ویتامین یا آسیب به ویتامین شود.

Both of these words kind of seem similar,  right? But there's only one correct answer,  

هر دوی این کلمات به نوعی شبیه به هم به نظر می رسند، درست است؟ اما فقط یک پاسخ صحیح وجود دارد،

and you only have three seconds to choose. Three,  two, one. The correct answer is not eating enough  

و شما فقط سه ثانیه فرصت دارید که انتخاب کنید. سه دو یک. پاسخ صحیح این است که مصرف نکردن

fruits and vegetables can cause vitamin  deficiency. Deficiency means that there is a  

میوه و سبزیجات کافی می تواند باعث کمبود ویتامین شود. کمبود به معنای

lacking or not enough vitamins in your body.  Just as a little grammar note, we can say  

کمبود یا کمبود ویتامین در بدن شماست. فقط به عنوان یک نکته دستوری کوچک، می‌توانیم بگوییم

it can cause vitamin deficiency, or it can  cause a vitamin deficiency. You can either  

که می‌تواند باعث کمبود ویتامین شود یا می‌تواند باعث کمبود ویتامین شود.

have the word a or not and both are completely  fine. All right, let's go to our next question. 

می‌توانید کلمه a را داشته باشید یا نه و هر دو کاملاً خوب هستند. خیلی خب، بریم سراغ سوال بعدی.

Number six. The seeds that were during the  winter grew into beautiful flowers in the spring.  

شماره شش. دانه هایی که در طول زمستان بودند در بهار به گل های زیبا تبدیل شدند.

The seeds that were dormant, or the seeds that  were lazy. Hmm. Three, two, one. The seeds that  

دانه هایی که خفته بودند، یا دانه هایی که تنبل بودند. هوم سه دو یک. دانه‌هایی که

were dormant in the winter grew into beautiful  flowers in the spring. Both of these words have a  

در زمستان خفته بودند در بهار به گل‌های زیبا تبدیل شدند . هر دوی این کلمات

similar meaning. Dormant and lazy means that there  is some inactivity. There's no activity going on.  

معنای مشابهی دارند. خفته و تنبل به این معنی است که کم تحرکی وجود دارد. هیچ فعالیتی در جریان نیست

But we use the word dormant for plants.  We use the word lazy for people.  

اما ما از واژه خوابیده برای گیاهان استفاده می کنیم. ما از کلمه تنبل برای مردم استفاده می کنیم.

And if you want to talk about animals, especially  during the winter, we use the word hibernate. 

و اگر می خواهید در مورد حیوانات صحبت کنید، به خصوص در طول زمستان، از کلمه خواب زمستانی استفاده می کنیم.

Bears hibernate, depending on how cold it  is, where they're living. They stay in their  

خرس‌ها بسته به اینکه هوا چقدر سرد است و کجا زندگی می‌کنند به خواب زمستانی می‌روند. آنها

cave all winter, and they don't eat much food.  There are other animals as well that hibernate.  

تمام زمستان در غار خود می مانند و غذای زیادی نمی خورند. حیوانات دیگری نیز وجود دارند که به خواب زمستانی می روند.

They don't do much activity during the winter. So  we use those three words in different categories.  

آنها در زمستان فعالیت زیادی ندارند. بنابراین ما از این سه کلمه در دسته‌های مختلف استفاده می‌کنیم.

All right, let's go to our next sentence.  Number seven. Technology has been used to  

خیلی خب، بریم سراغ جمله بعدی. شماره هفت. فناوری برای

working from home. Technology has been  used to facilitate working from home, or  

کار از خانه استفاده شده است. فناوری برای تسهیل کار از خانه استفاده شده است، یا از

technology has been used to falsify working  from home. Hmm. Which one of these is the best? 

فناوری برای جعل کار کردن از خانه استفاده شده است. هوم کدام یک از اینها بهترین است؟

Three, two, one. Technology has been used  to facilitate working from home. This means  

سه دو یک. فناوری برای تسهیل کار از خانه استفاده شده است. این بدان معناست

that with technology, there is an action or  process that becomes easy or easier to do.  

که با فناوری، یک عمل یا فرآیند وجود دارد که انجام آن آسان یا آسان‌تر می‌شود.

It would be pretty tough for a lot of people  to work from home without technology. So  

برای بسیاری از مردم کار کردن از خانه بدون فناوری بسیار سخت است. بنابراین

thanks to technology, it facilitates, it  makes it easier for us to work from home.  

به لطف فناوری، کار کردن از خانه را برای ما تسهیل می‌کند.

Number eight. I have always  had a with medieval history.  

شماره هشت. من همیشه تاریخ قرون وسطایی داشته‌ام.

I have always had a fantasy with medieval  history, or I have always had a fascination  

من همیشه با تاریخ قرون وسطی فانتزی داشتم، یا همیشه

with medieval history. Which one of these is best? Three, two, one. I have always had a fascination  

شیفته تاریخ قرون وسطی بودم. کدام یک از اینها بهتر است؟ سه دو یک. من همیشه

with medieval history. This means that  I have a great interest and curiosity  

شیفته تاریخ قرون وسطی بوده ام. این به این معنی است که من علاقه و کنجکاوی زیادی

about medieval history. And this is true.  This is a not very well-documented part of  

درباره تاریخ قرون وسطی دارم. و این حقیقت دارد. این یک بخش نه چندان مستند از

history, so the little documents that we do have  about it are really precious and so fascinating.  

تاریخ است، بنابراین اسناد کوچکی که درباره آن داریم واقعاً ارزشمند و بسیار جذاب هستند.

All right, let's go to our next sentence.  Number nine. One great way to practice language  

خیلی خب، بریم سراغ جمله بعدی. شماره نه. یکی از راه‌های عالی برای تمرین

is to watch movies and TV shows in the  language that you want to learn, like English. 

زبان، تماشای فیلم‌ها و برنامه‌های تلویزیونی به زبانی است که می‌خواهید یاد بگیرید، مانند انگلیسی.

One great way to practice language immersion, or  one great way to practice language impression.  

یک راه عالی برای تمرین غوطه وری زبان، یا یک روش عالی برای تمرین تاثیر زبان.

Which one of these words is best? Three,  two, one. One great way to practice language  

کدام یک از این کلمات بهتر است؟ سه دو یک. یکی از راه‌های عالی برای تمرین

immersion is to watch movies and TV shows in  the language that you want to learn. This is a  

غوطه‌وری زبان، تماشای فیلم‌ها و نمایش‌های تلویزیونی به زبانی است که می‌خواهید یاد بگیرید. این یک

great tip. Not always the easiest thing to do. I  have a lot of videos on my channel helping you to  

نکته عالی است. همیشه ساده ترین کار نیست. من ویدیوهای زیادی در کانال خود دارم که به شما کمک می‌کنند

take steps to get closer to watching movies and  TV shows in English, but it is a great way to  

تا قدم‌هایی برای نزدیک‌تر شدن به تماشای فیلم‌ها و نمایش‌های تلویزیونی به زبان انگلیسی بردارید، اما این یک راه عالی برای

immerse yourself or to have language immersion. That means that you're completely surrounded  

غوطه‌ور شدن در خود یا غوطه‌ور شدن در زبان است. این بدان معناست که شما به

figuratively or literally in the language.  When you're listening to that movie,  

صورت مجازی یا تحت اللفظی زبان کاملاً احاطه شده اید. وقتی در حال گوش دادن به آن فیلم هستید،

maybe you're even watching the English subtitles,  you are in an English world. You are immersed  

شاید حتی در حال تماشای زیرنویس انگلیسی هستید،  در یک دنیای انگلیسی هستید. شما در انگلیسی غرق شده‌اید

in English. If you'd like to check out some of  my videos that give tips about how to understand  

. اگر می‌خواهید برخی از ویدیوهای من را که نکاتی در مورد چگونگی درک

fast English, how to be able to understand TV  shows and movies without subtitles, check out  

سریع انگلیسی، نحوه درک نمایش‌ها و فیلم‌های تلویزیونی بدون زیرنویس ارائه می‌دهند، بررسی کنید،

this video that I made up here. All right, let's  go to our next question. Number 10. My boss was  

این ویدیو را که در اینجا ساخته‌ام ببینید. بسیار خوب، اجازه دهید به سؤال بعدی خود برویم. شماره 10. رئیس من

impressed that I took the to lead the project. My boss was impressed that I took the initiative  

تحت تأثیر قرار گرفت که من رهبری پروژه را بر عهده گرفتم. رئیس من تحت تأثیر قرار گرفت که من ابتکار عمل را به عهده گرفتم

to lead the project, or my boss was impressed that  I took the involvement to lead the project. Hmm.  

برای رهبری پروژه، یا رئیس من تحت تأثیر قرار گرفت که من برای رهبری پروژه مشارکت داشتم. هوم

Three, two, one. My boss was impressed that  I took the initiative to lead the project.  

سه دو یک. رئیس من تحت تأثیر قرار گرفت که من ابتکار عمل را برای رهبری پروژه به عهده گرفتم.

This means that you have a willingness or a  desire to get things done, to do something. To  

این بدان معنی است که شما تمایل یا تمایل به انجام کارها، انجام کاری دارید.

take the initiative is a fixed phrase that we  often use. And we might encourage young people  

ابتکار عمل یک عبارت ثابت است که ما اغلب از آن استفاده می‌کنیم. و ممکن است جوانان را تشویق

to take the initiative. Don't wait for someone to  tell you to pick your clothes up off the floor.  

کنیم تا ابتکار عمل را به دست گیرند. منتظر نباشید کسی به شما بگوید لباس‌هایتان را از روی زمین بردارید.

You should take the initiative. You should be willing to just do  

شما باید ابتکار عمل را به دست بگیرید. شما باید آماده باشید که این کار

that yourself without waiting for someone to  tell you what to do. Take the initiative. Take  

را خودتان انجام دهید بدون اینکه منتظر کسی باشید تا به شما بگوید چه کاری انجام دهید. ابتکار عمل را به دست بگیرید.

the initiative with your English learning. That's  what you're doing right now. You're the one who  

با یادگیری زبان انگلیسی خود پیشقدم شوید. این همان کاری است که شما در حال حاضر انجام می دهید. شما کسی هستید که

searched online to find English lessons. No one  is forcing you to do this. You are taking the  

برای یافتن درس های انگلیسی به صورت آنلاین جستجو کردید. هیچ کس شما را مجبور به انجام این کار نمی کند. شما

initiative to improve your English. Great! All  right, let's go to our next sentence. Number 11.  

برای بهبود زبان انگلیسی خود ابتکار عمل می کنید. عالی! بسیار خب، بیایید به جمله بعدی خود برویم. شماره

The documentary about outer space was. The  documentary about outer space was inspecting, or  

11.   مستندی درباره فضا بود. مستند مربوط به فضا در حال بازرسی بود،

the documentary about outer space was intriguing. Hmm. Which one of these I words is best? Three,  

یا مستندی درباره فضای بیرونی جذاب بود. هوم کدام یک از این کلمات من بهتر است؟ سه

two, one. The documentary about  outer space was intriguing.  

دو یک. مستندی درباره فضای بیرونی جذاب بود.

We already talked about the word fascinating,  and there's a slight difference here with the  

قبلاً در مورد کلمه جذاب صحبت کردیم، و در اینجا تفاوت جزئی با

word intriguing. This means that it makes you want  to ask more questions. You become curious. Yes,  

کلمه جذاب وجود دارد. این بدان معناست که باعث می‌شود بخواهید سؤالات بیشتری بپرسید. کنجکاو میشوی بله،

you are fascinated or interested in the  documentary about outer space, but it also  

شما مجذوب  مستندی در مورد فضای بیرونی هستید یا به آن علاقه دارید ، اما این نیز

sparks some curiosity in you. We can imagine some  dry wood. When that wood gets close to some fire,  

باعث ایجاد حس کنجکاوی در شما می شود. می توانیم مقداری چوب خشک را تصور کنیم . وقتی آن چوب به آتش نزدیک می‌شود

there is a flame that goes up. This is kind of like what happens inside  

، شعله‌ای بلند می‌شود.

of you when you become curious about something.  So when you see something intriguing, you want  

زمانی که در مورد چیزی کنجکاو می شوید، این چیزی شبیه به آن چیزی است که در درون شما اتفاق می افتد. بنابراین وقتی چیز جالبی می‌بینید،

to find out more. You want to ask more. There is  a spark inside of you that has grown into a little  

می‌خواهید بیشتر بدانید. شما می خواهید بیشتر بپرسید. جرقه‌ای در درون شما وجود دارد که به شعله‌ای کوچک تبدیل شده است

flame and you want to learn more. It's intriguing.  I hope that my English lessons are intriguing.  

و می‌خواهید بیشتر بیاموزید. این جذاب است. امیدوارم درس های انگلیسی من جذاب باشد.

They make you want to ask more questions and learn  more and kind of go down that path of learning.  

آنها شما را وادار می کنند که بخواهید سؤالات بیشتری بپرسید و بیشتر بیاموزید و به نوعی در این مسیر یادگیری بروید.

At least that's the goal. All right,  let's go to our next sentence. Number 12. 

حداقل هدف این است. بسیار خوب، بیایید به جمله بعدی خود برویم. شماره 12.

My plan to shovel snow for money became  overnight when we got 12 inches of snow. Yes!  

برنامه من برای پارو کردن برف در ازای پول، یک شبه تبدیل شد که 12 اینچ برف بارید. آره!

My plan to shovel snow for money became  lucrative, or my plan to shovel snow for  

برنامه من برای پارو کردن برف در ازای پول، سودآور شد، یا برنامه من برای پارو کردن برف برای

money became impossible. Hmm. If we got a lot of  snow, 12 inches overnight, what do you think that  

پول غیرممکن شد. هوم اگر یک شبه برف زیادی، 12 اینچ باریدیم، فکر

means for my plan to make money if people want  to pay me to shovel their driveways? Well,  

می‌کنید برای برنامه من برای کسب درآمد در صورتی که مردم بخواهند به من پول بدهند تا مسیرهای خود را بیل بزنم، چه معنایی دارد؟ خوب،

what do you think is the best answer here? Three,  two, one. My plan to shovel snow for money became  

فکر می‌کنید بهترین پاسخ در اینجا چیست؟ سه دو یک. طرح من برای پارو کردن برف در ازای پول،

lucrative overnight when we got 12 inches of snow. If you want to make money and you have a shovel  

یک شبه وقتی 12 اینچ برف گرفتیم، سودآور شد. اگر می‌خواهید پول در بیاورید و بیل

and you're strong and you have energy, you can  knock on your neighbor's door and say, "Hey, pay  

دارید و قوی هستید و انرژی دارید، می‌توانید در خانه همسایه‌تان را بکوبید و بگویید: «هی،

me some money and I will shovel your driveway."  Maybe you can make a lot of money because there's  

مقداری پول به من بده تا راه‌روی تو را بیل بزنم». شاید بتوانید پول زیادی کسب کنید زیرا

suddenly a lot of snow. And that's what the word  lucrative means. It means there is a possibility  

ناگهان برف زیادی می‌بارد. و کلمه سودآور به این معنی است. این بدان معناست که

of making a lot of money. It is a lucrative  business to shovel snow for your neighbors  

امکان کسب درآمد زیاد وجود دارد.

if you live in a cold climate. If you live in a  warm climate, it's not lucrative to shovel snow. 

اگر در آب و هوای سرد زندگی می‌کنید، پارو کردن برف برای همسایگانتان یک تجارت پرسود است. اگر در آب و هوای گرم زندگی می کنید، پارو کردن برف سودآور نیست.

Maybe you can get a lawn mower and cut people's  grass, or you can walk their dogs. You can do  

شاید بتوانید یک ماشین چمن زنی بگیرید و علف های مردم را ببرید، یا بتوانید سگ های آنها را راه بیاندازید. شما می‌توانید کارهای دیگری انجام دهید

other things that might be lucrative, but  shoveling snow will not be that thing if you live  

که ممکن است پرسود باشد، اما اگر در جنوب زندگی می‌کنید، برف‌ریزی آن کار نخواهد بود

in the South. All right, let's go to our next  sentence. Number 13. The professor's lectures  

. بسیار خوب، بیایید به جمله بعدی خود برویم . شماره 13. سخنرانی‌های استاد

always made me fall asleep in class.  I hope that's not true for my lessons.  

همیشه باعث می‌شد سر کلاس به خواب بروم. امیدوارم در مورد درس های من اینطور نباشد.

The professor's monotonous lectures,  or the professor's monetary lectures.  

سخنرانی‌های یکنواخت پروفسور، یا سخنرانی‌های پولی استاد.

Which one do you think is best here? Which one  would make you fall asleep? Three, two, one. 

به نظر شما کدام یک اینجا بهتر است؟ کدام یک شما را به خواب می برد؟ سه دو یک.

The professor's monotonous lectures always made  me fall asleep in class. Monotonous means there's  

سخنرانی های یکنواخت پروفسور همیشه باعث می شد سر کلاس خوابم ببرد. یکنواخت به این معنی است که

no variety. This often means that your tone of  voice has no ups and downs. You are just speaking  

تنوع وجود ندارد. این اغلب به این معنی است که لحن صدای شما فراز و نشیب ندارد. شما فقط

like this. You should learn about this topic. So  boring. So monotonous. There's no variety. Either  

دارید اینگونه صحبت می کنید. شما باید در مورد این موضوع یاد بگیرید. خیلی کسل کننده خیلی یکنواخت تنوع نداره یا

there's no variety in the topic or also in your  voice. That can be monotonous. All right, let's go  

تنوعی در موضوع یا صدای شما وجود ندارد . که می تواند یکنواخت باشد. بسیار خوب، بیایید

to our next sentence. Number 14. With enough time  and practice, it's possible to reach in almost any  

به جمله بعدی خود برویم. شماره 14. با زمان و تمرین کافی، تقریباً می‌توان به هر

skill. It's possible to reach professional. It's possible to reach proficiency. These  

مهارتی دست یافت. رسیدن به حرفه ای امکان پذیر است. رسیدن به مهارت ممکن است. این

words seem pretty similar, right? But only one of  them is correct. Think about it. Three, two, one.  

کلمات تقریباً مشابه به نظر می رسند، درست است؟ اما فقط یکی از آنها صحیح است. در مورد آن فکر کنید. سه دو یک.

With enough time and practice, it's possible  to reach proficiency in almost any skill.  

با زمان و تمرین کافی، تقریباً در هر مهارتی می‌توان به مهارت رسید.

Can I say that, in almost, almost any skill. Here  we have a fixed expression, to reach proficiency.  

تقریباً در هر مهارتی می توانم این را بگویم. در اینجا  یک عبارت ثابت برای رسیدن به مهارت داریم.

This means that you are really good at it to  be proficient, to know a lot about something.  

این بدان معناست که شما واقعاً در آن مهارت دارید و در مورد چیزی چیزهای زیادی بدانید.

We often use this expression, to  reach fluency. This is the same  

ما اغلب از این عبارت برای رسیدن به روانی استفاده می‌کنیم. این

idea as reaching proficiency. You are reaching. You are going to a high level, and you are kind  

همان ایده رسیدن به مهارت است. شما در حال رسیدن هستید. شما به سطح بالایی می روید،

of like a master. You are able to do that with  few mistakes. All right, let's go to our last  

و مانند یک استاد هستید. شما می توانید با اشتباهات کمی این کار را انجام دهید . بسیار خب، بیایید به آخرین جمله خود برویم

sentence. See if you can get our final vocabulary  word. Number 15. My sister denied borrowing my  

. ببینید آیا می‌توانید آخرین کلمه واژگان ما را دریافت کنید . شماره 15. خواهرم قرض گرفتن ژاکت من را انکار کرد

jacket, but I saw it hanging in her closet. My  sister vigorously denied borrowing my jacket,  

، اما من آن را در کمد او آویزان دیدم. خواهرم به شدت قرض گرفتن ژاکت من را انکار کرد،

or my sister virtually denied borrowing my  jacket. Hmm. Which one is the best here? Three,  

یا خواهرم عملاً قرض گرفتن کت من را انکار کرد . هوم کدام یک اینجا بهترین است؟ سه

two, one. My sister vigorously denied borrowing  my jacket, but I saw it hanging up in her closet. 

دو یک. خواهرم به شدت قرض گرفتن ژاکت من را انکار کرد ، اما من آن را در کمدش آویزان دیدم.

Here, the word vigorously means with lots of  energy and passion. So we could imagine I say to  

در اینجا، این کلمه به شدت به معنای با انرژی و اشتیاق فراوان است. بنابراین می‌توانیم تصور کنیم که به

my sister, "Hey, did you borrow my jacket? I can't  find it," and she says, "No, no, no. I didn't  

خواهرم می‌گویم: "هی، ژاکت من را قرض گرفتی؟ من نمی‌توانم آن را پیدا کنم" و او می‌گوید: "نه، نه، نه. من آن را

borrow it. I never borrowed. I don't like that  jacket. I'm not going to borrow it? No, no, no."  

قرض نکردم. هرگز قرض نکردم. آن ژاکت را دوست ندارید. من آن را قرض نمی‌گیرم؟ نه، نه، نه."

This is with a lot of passion, and maybe it could  make you a little suspicious. Maybe she really  

این با اشتیاق زیاد است، و شاید ممکن است شما را کمی مشکوک کند. شاید او واقعاً

did borrow your jacket. So here we're saying  vigorously denied. "No, no, no, I didn't do it."  

کاپشن شما را قرض گرفته است. بنابراین در اینجا ما می گوییم به شدت رد شد. "نه، نه، نه، من این کار را نکردم."

Vigorously denied borrowing my jacket. Great work practicing all of these 15 C1 advanced  

به شدت قرض گرفتن ژاکتم را انکار کرد. تمرین همه این 15 واژه واژگان سطح پیشرفته C1 کار عالی است

level vocabulary words. I have a question for you.  Let me know in the comments what was your score  

. یک سوال از شما دارم. در نظرات به من اطلاع دهید که چه امتیازی کسب

and will you take the initiative to use one of  these words in the comments? Leave an intriguing  

کرده اید و آیا برای استفاده از یکی از این کلمات در نظرات ابتکار عمل خواهید کرد؟ یک

comment, a fascinating comment below. I can't wait  to read it, and thank you so much for learning  

نظر جذاب، یک نظر جذاب در زیر بنویسید. من نمی توانم صبر کنم تا آن را بخوانم، و از اینکه با من انگلیسی یاد گرفتید بسیار سپاسگزارم

English with me. I'll see you again next Friday  for a new lesson here on my YouTube channel. Bye. 

. جمعه آینده برای یک درس جدید در کانال YouTube من دوباره شما را می بینم. خدا حافظ.

The next step is to download my free ebook Five  Steps to Becoming a Confident English Speaker.  

مرحله بعدی دانلود کتاب الکترونیکی رایگان من، پنج قدم برای تبدیل شدن به یک سخنران مطمئن انگلیسی است.

You'll learn what you need to do  to speak confidently and fluently.  

یاد خواهید گرفت که برای صحبت کردن با اعتماد به نفس و روان باید چه کاری انجام دهید.

Don't forget to subscribe to my YouTube channel  for more free lessons. Thanks so much. Bye.

فراموش نکنید که برای دروس رایگان بیشتر در کانال YouTube من مشترک شوید . خیلی ممنون. خدا حافظ.