Advanced English Vocabulary | Adjectives to Describe Experience

Hey, it's Annemarie with Speak Confident English,

سلام، آنماری است با انگلیسی مطمئن صحبت کنید،

and in a recent lesson of mine,

و در درس اخیرم،

I highlighted how to use the present perfect tense to talk about your life

نحوه استفاده از زمان حال کامل را برای صحبت در مورد تجربه زندگی خود

experience in English. But what about common word combinations,

به زبان انگلیسی برجسته کردم. اما در مورد ترکیب‌های رایج کلمات،

specifically collocation, such as valuable experience, vast experience,

به‌ویژه تلفیق، مانند تجربه ارزشمند، تجربه گسترده

and hands-on experience?

و تجربه عملی چطور؟

Choosing the right vocabulary is just as important as using

انتخاب واژگان مناسب به اندازه استفاده از

accurate grammar structures. In fact,

ساختارهای گرامری دقیق مهم است. در واقع،

common collocations can contribute to overall accuracy in speaking

ترکیب‌های رایج می‌توانند به دقت کلی در صحبت کردن کمک کنند

and help you with increased clarity as well.

و همچنین به شما در افزایش وضوح کمک کنند.

In this Confident English lesson today,

امروز در این درس انگلیسی مطمئن،

you'll learn 17 common complications to help you talk about your life

17 عارضه رایج را یاد خواهید گرفت که به شما کمک می کند در مورد تجربیات زندگی خود

experiences in English,

به زبان انگلیسی صحبت کنید،

whether you're focused on general knowledge and skills you've acquired over

خواه بر دانش و مهارت های عمومی که در طول زمان به دست آورده اید

time or an unforgettable life event.

یا یک رویداد فراموش نشدنی زندگی تمرکز کنید.

Everything you learn in this lesson is ideal for job interviews in English or

همه چیزهایی که در این درس می آموزید برای مصاحبه های شغلی به زبان انگلیسی یا

simply telling some of your favorite stories about your life overall.

به سادگی بیان برخی از داستان های مورد علاقه خود در مورد زندگی خود ایده آل است.

But first, if you don't already know,

اما اولاً، اگر قبلاً نمی‌دانید،

I'm Annemarie with Speak Confident English.

من آنماری هستم با صحبت کردن با اطمینان انگلیسی.

Everything I do here is designed to help you get the confidence you want for

تمام کارهایی که من در اینجا انجام می دهم برای کمک به شما در به دست آوردن اعتماد به نفسی که برای

your life and work in English. So while you're here,

زندگی و کار خود به زبان انگلیسی می خواهید طراحی شده است. بنابراین تا زمانی که اینجا هستید،

if you find this lesson helpful to you,

اگر این درس را برای شما مفید می‌دانید،

make sure to give it a thumbs up and subscribe to my channel on YouTube so you

حتماً آن را تأیید کنید و در کانال من در YouTube مشترک شوید تا

never miss one of my Confident English lessons. Now,

هرگز یکی از درس‌های انگلیسی مطمئن من را از دست ندهید . حالا،

if you're new to my lessons,

اگر در درس‌های من تازه کار هستید،

you might be wondering what I mean by the word collocation.

ممکن است تعجب کنید که منظور من از کلمه collocation چیست.

This is a word I use often in my vocabulary focus lessons.

این کلمه ای است که من اغلب در درس های تمرکز واژگانم استفاده می کنم.

So let's do a quick recap.

پس بیایید یک جمع بندی سریع انجام دهیم.

A collocation is a combination of two or more words native

collocation ترکیبی از دو یا چند کلمه است که

speakers use together frequently. For example,

افراد بومی اغلب با هم استفاده می کنند . به عنوان مثال،

hands-on experience, vast experience, valuable experience.

تجربه عملی، تجربه گسترده، تجربه ارزشمند.

When learning collocation,

هنگام یادگیری تلفیق،

it's best to think about them as a single unit of meaning rather

بهتر است به آنها به عنوان یک واحد معنا فکر کنید

than individual words.

تا کلمات جداگانه.

If you want to learn more about cations in general,

اگر می خواهید به طور کلی درباره کاتیون ها بیشتر بدانید،

I recommend one of my previous lessons titled 19

یکی از درس های قبلی خود را با عنوان 19

Collocations with the Word Think.

Collocations with the Word Think توصیه می کنم.

I'll leave a link to that just below the video.

من لینک آن را درست در زیر ویدیو می گذارم.

Now to help you with this particular lesson today,

اکنون برای کمک به شما در مورد این درس خاص امروز،

I've focused on three broad categories.

روی سه دسته کلی تمرکز کرده ام.

These include collocation to talk about knowledge and skill you've acquired

اینها شامل ترکیب برای صحبت در مورد دانش و مهارتی است که

through your experience,

از طریق تجربه خود به دست آورده اید،

discuss insights based on reflections you've had from your experience

بحث درباره بینش بر اساس بازتاب هایی که از تجربه خود داشته اید

and category three collocation to describe meaningful events or

و دسته بندی دسته سه برای توصیف رویدادها یا

activities from your life experience.

فعالیت های معنادار از تجربه زندگی خود.

So let's start with that first group - collocations we

بنابراین بیایید با اولین گروه شروع کنیم - مجموعه هایی که

use to talk about knowledge or skills you've acquired over time.

برای صحبت در مورد دانش یا مهارت هایی که در طول زمان به دست آورده اید، استفاده می کنیم.

This category is particularly useful anytime you have a job interview

این دسته به ویژه در هر زمان که مصاحبه شغلی

in English. Our first collocation is considerable experience

به زبان انگلیسی داشته باشید مفید است. اولین collocation ما تجربه قابل توجهی است

and just like I do with all my vocabulary focus lessons,

و درست مانند من با تمام دروس تمرکز واژگانم،

I'll give you a definition and an example sentence so you know how to use

یک تعریف و یک جمله مثال به شما می دهم تا بدانید چگونه از

this collocation in context.

این ترکیب در زمینه استفاده کنید. از

Considerable experience is used to say that you have a lot of

تجربه قابل توجهی استفاده می شود که بگوییم شما

or many years of experience in a particular area. For example,

تجربه زیادی یا چندین ساله در یک زمینه خاص دارید. به عنوان مثال،

Jenna has considerable experience in teaching English to young

جنا تجربه قابل توجهی در آموزش زبان انگلیسی به

children. In a job interview, of course, you could say,

کودکان خردسال دارد. البته در مصاحبه شغلی می توان گفت

I have many years of experience, or I have a lot of experience,

من سالها تجربه دارم یا تجربه زیادی دارم

or more precisely you could use considerable experience.

یا به طور دقیق تر می توانید از تجربه قابل توجهی استفاده کنید.

Our second collocation in this category is valuable experience,

دومین همکاری ما در این دسته، تجربه ارزشمندی است

which we use to highlight experience that is particularly rewarding

که از آن برای برجسته کردن تجربیاتی استفاده می‌کنیم که به‌ویژه به

or beneficial in some way. For example,

نوعی سودمند یا مفید است. به عنوان مثال،

working at this nonprofit organization has provided me with valuable

کار در این سازمان غیرانتفاعی تجربیات ارزشمندی را برای شغلم به من ارائه کرده است

experience for my career.

.

Next on our list is firsthand experience,

بعدی در لیست ما تجربه دست اول است،

and what this means is that you've gained experience in a particular area

و این بدان معناست که شما در یک زمینه خاص

based on direct involvement or direct observation.

بر اساس مشارکت مستقیم یا مشاهده مستقیم تجربه کسب کرده اید.

It's not something you simply read about or studied at university.

این چیزی نیست که شما به سادگی در مورد آن بخوانید یا در دانشگاه مطالعه کنید.

For example, during my studies abroad,

به عنوان مثال، در طول تحصیل در خارج از کشور،

I was lucky enough to gain firsthand experience with a local culture.

من به اندازه کافی خوش شانس بودم که تجربه دست اولی با فرهنگ محلی به دست آوردم.

Similar to firsthand experience is hands-on experience,

مشابه تجربه دست اول، تجربه عملی است،

and again, this means direct or practical experience with something.

و دوباره، این به معنای تجربه مستقیم یا عملی با چیزی است.

For example,

به عنوان مثال،

I have 10 years of hands-on experience in treating patients with sleep apnea.

من 10 سال تجربه عملی در درمان بیماران مبتلا به آپنه خواب دارم.

The next two on our list are quite similar,

دو مورد بعدی در لیست ما کاملاً مشابه هستند،

previous experience and past experience.

تجربه قبلی و تجربه گذشته.

Let's talk about what distinguishes these two complications.

بیایید در مورد آنچه که این دو عارضه را متمایز می کند صحبت کنیم .

When someone talks about their previous experience,

هنگامی که شخصی در مورد تجربه قبلی خود صحبت می کند، بر

they're highlighting or emphasizing applicable,

relevant experience they gained in a previous role or within a specific

تجربیات مرتبط و کاربردی که در نقش قبلی یا در یک

period of time. For example,

دوره زمانی خاص به دست آورده است، برجسته یا تأکید می کند. به عنوان مثال،

based on my previous experience as a team leader,

بر اساس تجربه قبلی خود به عنوان یک رهبر تیم،

I was able to easily delegate tasks during my first week as a new project

در هفته اول به عنوان مدیر پروژه جدید به راحتی وظایف را محول کردم

manager. In that example,

. در آن مثال،

the experience as a team leader is relevant or applicable to the

تجربه به‌عنوان رهبر تیم با تجربه جدید مدیر پروژه بودن مرتبط یا قابل استفاده است

new experience of being a project manager. Now,

. اکنون،

when someone talks about their past experience,

زمانی که شخصی در مورد تجربه گذشته خود صحبت می کند، در طول زمان

it focuses on a much broader range of personal and professional experiences

بر طیف وسیع تری از تجربیات شخصی و حرفه ای تمرکز می کند

over time. For example,

. به عنوان مثال،

my past experiences with this salon have been fantastic.

تجربیات گذشته من با این سالن فوق العاده بوده است.

They always know exactly what I need.

آنها همیشه می دانند که من به چه چیزی نیاز دارم.

Number seven on our list for this category is vast experience.

شماره هفت در لیست ما برای این دسته تجربه گسترده است.

If someone has vast experience in something,

اگر کسی در چیزی تجربه زیادی داشته باشد،

their knowledge or skill is wide ranging and in depth.

دانش یا مهارت او دامنه وسیع و عمیقی دارد.

For example,

به عنوان مثال،

Kelly has vast experience building websites using Python.

کلی تجربه زیادی در ساخت وب سایت با استفاده از پایتون دارد.

In other words,

به عبارت دیگر،

she's extremely knowledgeable and skilled in that particular area.

او در آن زمینه خاص بسیار آگاه و ماهر است.

A few moments ago I highlighted the use of previous experience being

چند لحظه پیش استفاده از تجربه قبلی را برجسته کردم

experience that is relevant and that is another collocation we can use

که تجربه مرتبط است و این یکی دیگر از تجارب است که ما می توانیم از

relevant experience.

تجربه مرتبط استفاده کنیم.

What this means is you have prior experience with something and it relates

این به این معنی است که شما تجربه قبلی با چیزی دارید و

to the present moment.

به لحظه حال مربوط می شود.

This is very often used when talking about previous job

این اغلب هنگام صحبت در مورد تجربه شغلی قبلی

experience and how it relates to a new opportunity you have now.

و ارتباط آن با فرصت جدیدی که اکنون دارید استفاده می شود.

For example,

به عنوان مثال، آیا

do you have any relevant experience in creating ads that target

تجربه مرتبطی در ایجاد تبلیغاتی دارید که

generation Z?

نسل Z را هدف قرار می دهند؟

Now that you have eight collocations to talk about the overall experience you

اکنون که هشت ترکیب برای صحبت در مورد تجربه کلی خود

have with your knowledge and skills,

از دانش و مهارت‌های خود دارید،

let's move on to insights you might gain as you reflect on your

بیایید به بینش‌هایی برویم که ممکن است در حین تأمل در تجربه زندگی خود به دست آورید

life experience.

.

The first one in this category is to draw on one's life experience.

اولین مورد در این دسته استفاده از تجربه زندگی است.

This means to use past knowledge or past lessons

این بدان معناست که از دانش گذشته یا درس های

learned to help you solve a current problem or task. For example,

آموخته شده گذشته برای کمک به حل مشکل یا کار فعلی استفاده کنید. به عنوان مثال،

when faced with a difficult problem,

زمانی که با یک مشکل دشوار مواجه می شوم، از

I have drawn on my experience of past challenges to help me

تجربیاتم در مورد چالش های گذشته استفاده کرده ام تا به من کمک کند

find a solution. Similar to that,

راه حلی پیدا کنم. مشابه آن،

collocation is to learn from one's experiences,

همنشینی برای یادگیری از تجربیات فرد است،

and of course this means to gain some knowledge or insight by

و البته این به معنای کسب دانش یا بینش با

taking the time to reflect on things you've experienced in the past.

صرف زمان برای تأمل در چیزهایی است که در گذشته تجربه کرده اید. در

Here's an example, and this one is true.

اینجا یک مثال است، و این یکی درست است.

I have the tendency to put things in the oven like bread or cake

من تمایل دارم چیزهایی مانند نان یا کیک را در فر بگذارم

and forget about them. As a result, I burn a lot of things in the oven,

و آنها را فراموش کنم. در نتیجه، من چیزهای زیادی را در فر می سوزانم،

so I've learned from experience to keep a constant eye on anything in

بنابراین از تجربه آموخته ام که مراقب هر چیزی در

the oven.

فر باشم.

Our third one in this category is based on experience.

سومین مورد ما در این دسته بر اساس تجربه است.

This means to use knowledge or insight you've gained from past experiences

این بدان معناست که از دانش یا بینشی که از تجربیات گذشته به دست آورده اید

to help you make decisions or make judgments about something in the current

برای کمک به تصمیم گیری یا قضاوت در مورد چیزی در

moment.

لحظه فعلی استفاده کنید.

We often use this to give our opinions on a variety of topics or

ما اغلب از این برای ارائه نظرات خود در مورد موضوعات مختلف یا

to give a recommendation. For example, based on my experience,

ارائه یک توصیه استفاده می کنیم. مثلا با توجه به تجربه ای که دارم،

it's better to travel to Iceland in the fall. Similar to that,

بهتر است پاییز به ایسلند سفر کنید . مشابه آن،

we can also use from from experience,

ما همچنین می توانیم از تجربه استفاده کنیم،

for example, from experience,

به عنوان مثال، از تجربه،

I can confidently say that preparing consistently helps me

می توانم با اطمینان بگویم که آمادگی مداوم به من کمک می کند تا

perform better on exams. In a moment,

در امتحانات بهتر عمل کنم. در یک لحظه،

I have a few questions I want to ask you so that you have the opportunity to

من چند سوال دارم که می خواهم از شما بپرسم تا فرصتی برای

use some of the complications you've learned here today. In example,

استفاده از برخی از عوارضی که امروز در اینجا آموخته اید داشته باشید. به عنوان مثال،

sentences of your own that will help you not just learn these new collations,

جملاتی از خودتان که به شما کمک می کند نه تنها این ترکیب های جدید را یاد بگیرید،

but remember them so that you can incorporate them into your English

بلکه آنها را به خاطر بسپارید تا بتوانید آنها را در مکالمات انگلیسی خود بگنجانید

conversations. But before we do that,

. اما قبل از انجام این کار،

I have one more category I want to go over.

من یک دسته دیگر دارم که می‌خواهم به آن بپردازم. می‌خواهم

I want to review cations we can use to talk about meaningful life

کاتیون‌هایی را مرور کنم که می‌توانیم از آنها برای صحبت در مورد

events or activities. And the first one is shared.

رویدادها یا فعالیت‌های معنادار زندگی استفاده کنیم. و اولی به اشتراک گذاشته می شود.

Shared experience.

تجربه مشترک

This is used to describe an experience that two or more people

این برای توصیف تجربه ای استفاده می شود که دو یا چند نفر

go through together. For example,

با هم تجربه می کنند. به عنوان مثال،

going on a two week camping trip with our dearest friends was a

رفتن به یک سفر کمپینگ دو هفته ای با عزیزترین دوستانمان یک

challenging shared experience that brought us closer together.

تجربه مشترک چالش برانگیز بود که ما را به هم نزدیکتر کرد.

The next one on our list is unforgettable experience,

مورد بعدی در لیست ما یک تجربه فراموش نشدنی است،

and just like you might imagine,

و درست همانطور که ممکن است تصور کنید، از

this is used to describe an experience that you can't forget about.

این برای توصیف تجربه ای استفاده می شود که نمی توانید آن را فراموش کنید.

It was remarkable and very memorable in some way.

قابل توجه و به نوعی به یاد ماندنی بود.

For example,

مثلاً

I had the most unforgettable experience at the concert last night.

من در کنسرت دیشب فراموش نشدنی ترین تجربه را داشتم.

The next one is one of my favorites from this list of collocation today,

مورد بعدی یکی از موارد مورد علاقه من از این لیست از همنشینی امروز است،

a nerve-wracking experience.

یک تجربه اعصاب خردکن.

I think this one may perfectly describe how some of my students feel when they

فکر می‌کنم این یکی می‌تواند به خوبی توصیف کند که برخی از دانش‌آموزان من چه احساسی دارند وقتی که

have to give a presentation in English the very first time.

باید اولین بار به زبان انگلیسی ارائه دهند.

A nerve-wracking experience is one that creates a lot of anxiety,

یک تجربه اعصاب خردکن تجربه ای است که اضطراب،

stress, or discomfort. For example,

استرس یا ناراحتی زیادی ایجاد می کند. به عنوان مثال،

giving a speech in front of everyone at work in English,

سخنرانی در مقابل همه در محل کار به زبان انگلیسی،

the very first time was a nerve-wracking experience.

اولین بار یک تجربه اعصاب خردکن بود.

The opposite of that might be an exhilarating experience.

برعکس آن ممکن است یک تجربه هیجان انگیز باشد.

This is an experience that is absolutely thrilling or exciting.

این تجربه ای است که کاملاً هیجان انگیز یا هیجان انگیز است.

For example,

به عنوان مثال،

riding a rollercoaster for the very first time was an exhilarating experience,

سوار شدن بر ترن هوایی برای اولین بار یک تجربه هیجان انگیز بود،

and now the last one for this category is a liberating experience.

و اکنون آخرین مورد برای این دسته یک تجربه رهایی بخش است.

Something that liberates you, frees you, releases you,

چیزی که شما را آزاد می کند، آزادتان می کند، رها می کند

or empowers you in some way. It removes limits from you.

یا به نحوی به شما قدرت می بخشد. محدودیت ها را از شما حذف می کند.

For example, for me,

برای مثال، برای من،

traveling solo to Taiwan was a liberating experience.

سفر انفرادی به تایوان یک تجربه رهایی بخش بود.

I learned so much about myself.

من چیزهای زیادی در مورد خودم یاد گرفتم.

Now that you have these 17 collocation to help you talk about your

اکنون که این 17 ترکیب را دارید تا به شما کمک کند در مورد

life experiences in English, I have three practice questions for you.

تجربیات زندگی خود به زبان انگلیسی صحبت کنید، من سه سوال تمرینی برای شما دارم. از

I want you to choose some of the complications you've learned here to answer

شما می خواهم برخی از عوارضی را که در اینجا یاد گرفته اید برای پاسخ به

them and you can share your answers with me in the comments below.

آنها انتخاب کنید و می توانید پاسخ های خود را در نظرات زیر با من به اشتراک بگذارید.

Question number one is what topic or skill could you

سوال شماره یک این است که با توجه به تجربه خود می توانید

give a 15 minute presentation on based on your experience?

یک سخنرانی 15 دقیقه ای در مورد چه موضوع یا مهارتی ارائه دهید ؟

In your answer to that,

در پاسخ خود به آن، می‌خواهم

I want you to talk about the amount of experience you have in that area,

در مورد میزان تجربه‌ای که در آن زمینه دارید صحبت کنید،

so you might consider some of the collocation such as vast experience,

بنابراین ممکن است برخی از همکاری‌ها مانند تجربه گسترده،

hands-on or firsthand experience.

تجربه عملی یا دست اول را در نظر بگیرید.

My second question is what past experiences have shaped your

سوال دوم من این است که چه تجربیات گذشته

perspective on work-life balance?

دیدگاه شما را در مورد تعادل بین کار و زندگی شکل داده است؟

Here we're talking about insights you've gained on that

در اینجا ما در مورد بینش هایی صحبت می کنیم که در مورد آن موضوع خاص به دست آورده اید

particular topic, and question number three,

، و سوال شماره سه،

what is the most memorable experience from your childhood? Of course,

به یاد ماندنی ترین تجربه دوران کودکی شما چیست؟ البته، در

here we're focused on activities or events that are particularly meaningful.

اینجا ما بر روی فعالیت‌ها یا رویدادهایی متمرکز شده‌ایم که اهمیت ویژه‌ای دارند.

Thank you so much for watching this video today.

خیلی ممنون که امروز این ویدیو را تماشا کردید.

Thank you for subscribing and liking this channel.

ممنون که این کانال رو سابسکرایب کردید و لایک کردید

It really means a lot to me and I look forward to seeing you in my next

این واقعا برای من بسیار مهم است و من مشتاقانه منتظر دیدار شما در

Confident English lesson.

درس بعدی انگلیسی مطمئن هستم.