Think Out Loud in English — 4 Instant Strategies for Introverts

How many times have you worried that your English just isn't good enough?

چند بار نگران این بوده اید که انگلیسی شما به اندازه کافی خوب نیست؟

Because when someone asks you a question in a business meeting,

زیرا وقتی کسی در یک جلسه کاری از

you struggle with expressing your ideas clearly in English,

شما سوالی می پرسد، با بیان واضح ایده های خود به زبان انگلیسی مشکل دارید،

or maybe it's hard to find the exact words you want to use.

یا شاید پیدا کردن کلمات دقیقی که می خواهید استفاده کنید سخت باشد.

Even after years of studying and using English at work,

حتی پس از سال‌ها مطالعه و استفاده از زبان انگلیسی در محل کار،

it's still a challenge to express your ideas out loud. Recently,

باز هم بیان ایده‌های خود با صدای بلند یک چالش است.

a group of my students had a conversation on this exact area of struggle

اخیراً گروهی از شاگردانم دقیقاً در همین زمینه مبارزه

and in the conversation, an interesting question came up.

با هم صحبت کردند و در این گفتگو سؤال جالبی پیش آمد.

One student asked "when we face obstacles at work,

یکی از دانش‌آموزان پرسید: "وقتی در محل کار با موانعی روبرو می‌شویم،

or when we struggle to express our ideas in English right away.

یا زمانی که در تلاش هستیم تا ایده‌های خود را بلافاصله به زبان انگلیسی بیان کنیم.

Is it about our English or is it our personality?" What a

آیا این در مورد انگلیسی ماست یا شخصیت ما؟" چه

fascinating question.

سوال جذابی

And I want to tell you exactly why this question came up and why it's important,

و من می‌خواهم دقیقاً به شما بگویم که چرا این سؤال مطرح شد و چرا مهم است،

but first, if you don't already know,

اما ابتدا، اگر قبلاً نمی‌دانید،

I'm Annemarie with Speak Confident English,

من آنماری هستم که انگلیسی مطمئن صحبت

everything I do here is designed to help you get the confidence you want for

می‌کنم، هر کاری که در اینجا انجام می‌دهم برای کمک به اعتماد به نفس شما طراحی شده است.

your life and work in English.

برای زندگی و کار خود به زبان انگلیسی می خواهید.

And now let's go back to why that question was asked.

و حالا بیایید به دلیل پرسیدن این سوال برگردیم.

Why was my student curious if the problem or the difficulty

چرا دانش آموز من کنجکاو بود که آیا مشکل یا

was her English or her personality?

مشکل، زبان انگلیسی یا شخصیت او است؟

In that particular conversation,

در آن مکالمه خاص،

my students and I were discussing introversion as a personality trait.

من و دانش آموزانم در مورد درونگرایی به عنوان یک ویژگی شخصیتی بحث می کردیم.

If you are a fellow introvert like myself and many of my students,

اگر شما هم مثل من و بسیاری از دانش‌آموزانم درون‌گرا

you know,

هستید، می‌دانید

that you prefer to think before you speak,

که ترجیح می‌دهید قبل از صحبت کردن فکر کنید،

you naturally like to have all your ideas fully formed before you

طبیعتاً دوست دارید قبل از اینکه

share them out loud. That is simply how your brain works.

با صدای بلند آنها را به اشتراک بگذارید، همه ایده‌هایتان به طور کامل شکل بگیرد. به همین سادگی مغز شما کار می کند.

It's how you prefer to communicate in English and in your native language as

این نحوه برقراری ارتباط به زبان انگلیسی و همچنین به زبان مادری خود را ترجیح می

well.

دهید.

This is very similar to how many of us prefer to communicate in a second or

این بسیار شبیه به این است که بسیاری از ما ترجیح می دهیم به زبان دوم یا سوم ارتباط برقرار کنیم

third language. Again,

. باز هم،

we prefer to have time to think before we speak,

ترجیح می‌دهیم قبل از صحبت کردن، زمانی برای فکر کردن داشته باشیم،

there are so many different things we need to work through. In our mind,

چیزهای مختلفی وجود دارد که باید روی آنها کار کنیم. در ذهن

we're thinking about grammar, structures, rules, pronunciation,

ما به گرامر، ساختارها، قواعد، تلفظ،

vocabulary.

واژگان فکر می کنیم.

We want time to put all those puzzle pieces together before we

ما زمان می خواهیم تا تمام آن قطعات پازل را قبل از بیان خود کنار هم بگذاریم

express ourselves. The challenge is,

. چالش این است که

we don't always get that luxury. For example,

ما همیشه آن تجملات را بدست نمی آوریم . به عنوان مثال،

if you're in a job interview,

اگر در یک مصاحبه شغلی هستید،

or if you're in a quick 10-minute brainstorming session with your team

یا اگر در یک جلسه طوفان فکری سریع 10 دقیقه ای با اعضای تیم خود

members to solve an immediate problem at work,

برای حل یک مشکل فوری در محل کار

you don't always get the time that you would prefer or like to

هستید، همیشه زمانی را که ترجیح می دهید یا دوست

have before you share your ideas.

دارید قبل از اینکه ایده های خود را به اشتراک بگذارید، داشته باشید.

You have to respond to questions immediately.

شما باید بلافاصله به سوالات پاسخ دهید .

If thinking out loud in English is a struggle for you either

اگر فکر کردن با صدای بلند به زبان انگلیسی برای شما مشکل است، یا

because your brain is actively working through grammar rules,

به این دلیل که مغز شما به طور فعال از طریق قواعد گرامر،

pronunciation vocabulary,

واژگان تلفظی کار می کند،

or if you also struggle with thinking out loud,

یا اگر با بلند فکر کردن هم

because you naturally prefer to think before you speak as an introvert

مشکل دارید، زیرا طبیعتاً ترجیح می دهید قبل از صحبت کردن به عنوان یک درونگرا فکر کنید

today's lesson is for you.

، درس امروز برای شما.

I want to help you feel comfortable with that process of thinking as

من می‌خواهم به شما کمک کنم در

you speak when you need to.

هنگام صحبت کردن، در هنگام صحبت کردن، احساس راحتی کنید.

And this means you may also need to share your ideas before they are

و این بدان معناست که ممکن است لازم باشد ایده‌های خود را قبل از

fully formed as introverts. That's a real challenge.

اینکه به‌عنوان یک درون‌گرا شکل بگیرد، به اشتراک بگذارید. این یک چالش واقعی است.

So today's lesson is all about four instantly effective strategies

بنابراین، درس امروز تماماً در مورد چهار استراتژی مؤثر است

to help you think out loud in English.

که به شما کمک می کند با صدای بلند به زبان انگلیسی فکر کنید.

[Inaudible].

Before we dive into the first strategy,

[نامفهوم].

قبل از اینکه به اولین استراتژی بپردازیم،

I want to talk a little bit more about why this is so important.

می خواهم کمی بیشتر در مورد اینکه چرا این بسیار مهم است صحبت کنم.

Why do you need to learn how to think while you speak?

چرا باید یاد بگیرید که چگونه هنگام صحبت کردن فکر کنید؟

Again, if you're using English as a second or third language,

مجدداً، اگر از زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم یا سوم استفاده می کنید،

or if you're naturally introverted,

یا اگر به طور طبیعی درون گرا هستید،

you prefer to have everything clear in your mind and prepared

ترجیح می دهید قبل از گفتن با صدای بلند همه چیز را در ذهن خود روشن و آماده

before you say them out loud.

کنید.

This is opposite to the think out loud

این برخلاف سبک ارتباطی با صدای بلند فکر کردن

communication style that is preferred by extroverts. In fact,

است که توسط برونگراها ترجیح داده می شود. در واقع،

just as you need a lot of alone,

همانطور که به زمان زیادی برای تنهایی و آرام نیاز دارید

quiet time to think carefully about what you want to say and form those

تا به دقت در مورد آنچه می خواهید بگویید و شکل دادن به آن

ideas.

ایده ها فکر کنید.

An extrovert actually needs to speak out loud to

یک برون گرا در واقع باید با صدای بلند صحبت کند

put those puzzle pieces together.

تا آن قطعات پازل را کنار هم بگذارد.

That is how they think most clearly we could even say

این گونه است که آنها به وضوح فکر می کنند ما حتی می توانیم بگوییم

they speak in order to think.

که آنها صحبت می کنند تا فکر کنند.

The reason this is a challenge is in many workplaces,

دلیل اینکه این یک چالش است این است که در بسیاری از محیط‌های کاری،

particularly in the United States,

به‌ویژه در ایالات متحده،

an extroverted communication style is preferred,

سبک ارتباطی برون‌گرا ترجیح داده می‌شود،

and it may even be expected.

و حتی ممکن است انتظار هم باشد.

It may be expected that you're able to communicate your ideas

ممکن است انتظار داشته باشید که بتوانید ایده های خود را

quickly. Even if you're not ready. Several weeks ago,

به سرعت بیان کنید. حتی اگر آماده نباشی چند هفته پیش،

I did a lesson on the topic of how to brainstorm in English,

من درسی با موضوع چگونگی طوفان فکری به زبان انگلیسی،

particularly if you're a naturally shy and introverted.

به خصوص اگر به طور طبیعی خجالتی و درونگرا هستید، برگزار کردم.

One of the recommendations I made in that lesson was to learn how to

یکی از توصیه هایی که در آن درس کردم این بود که یاد بگیرید چگونه

think out loud, how to express your thoughts,

با صدای بلند فکر کنید، چگونه افکار خود را بیان کنید،

even when they're not fully formed.

حتی زمانی که آنها کاملاً شکل نگرفته اند.

This lesson today is the continuation of that.

این درس امروز ادامه آن است.

And we're going to focus a hundred percent on how you can begin

و ما صد در صد بر روی این تمرکز خواهیم کرد که چگونه می توانید شروع

to practice thinking out loud so that when you need to,

به تمرین فکر کردن با صدای بلند کنید تا در صورت نیاز،

you're able to do it successfully.

بتوانید آن را با موفقیت انجام دهید.

Strategy number one is when you're in a conversation

استراتژی شماره یک زمانی است که در حال مکالمه

and you're asked to speak in the moment with little time to put your thoughts

هستید و از شما خواسته می شود در لحظه صحبت کنید و زمان کمی برای جمع کردن

together,

افکارتان،

verify relevance and ensure that you're on the right track.

بررسی ارتباط و اطمینان از اینکه در مسیر درستی هستید صحبت کنید.

Let's unpack that a little bit.

بیایید آن را کمی باز کنیم.

Sometimes when you're trying to put your thoughts and ideas together,

گاهی اوقات وقتی می‌خواهید افکار و ایده‌های خود را کنار هم

it's like looking for different pieces of a puzzle and putting them in different

قرار دهید، مانند این است که به دنبال تکه‌های مختلف یک پازل باشید و آن‌ها را در

places to see if they fit. There's a lot of internal thinking going on.

مکان‌های مختلف قرار دهید تا ببینید آیا مناسب هستند یا خیر. تفکر درونی زیادی در جریان است.

So while your team members may be having a conversation,

بنابراین در حالی که اعضای تیم شما ممکن است در حال گفتگو باشند

you might start to get lost in the conversation.

، ممکن است در مکالمه گم شوید.

You're not focused on what they're saying.

شما روی چیزی که آنها می گویند متمرکز نیستید.

You're more focused on what you're thinking internally.

شما بیشتر بر روی آنچه در درون خود فکر می کنید متمرکز هستید.

This might be because you're processing everything in English. Again,

این ممکن است به این دلیل باشد که شما همه چیز را به زبان انگلیسی پردازش می کنید. باز هم،

trying to find the right grammar structure and vocabulary.

تلاش برای یافتن ساختار گرامری و واژگان مناسب.

It might also be because it's your natural preferred communication

همچنین ممکن است به این دلیل باشد که این سبک ارتباطی ترجیحی طبیعی شما

style as an introvert.

به عنوان یک درونگرا است.

So if someone suddenly asks you a question and you're expected to respond in the

بنابراین اگر شخصی ناگهان از شما سوالی بپرسد و انتظار می رود در همان

moment, it might come as a surprise or a shock to you, and you might think,

لحظه پاسخ دهید، ممکن است برای شما غافلگیر کننده یا شوکه کننده باشد و ممکن است فکر کنید،

I don't really know what everybody was saying.

من واقعاً نمی دانم همه چه می گفتند.

I'm not prepared to say what I want to say in that moment.

من آماده نیستم آنچه را که می خواهم در آن لحظه بگویم.

You can do a couple of things to ensure that you're on the right track and

می توانید چند کار انجام دهید تا مطمئن شوید که در مسیر درستی

buy yourself a little bit more time to get your thoughts together.

هستید و کمی زمان بیشتری برای جمع کردن افکارتان برای خود بخرید.

First,

اول،

you can ensure that your ideas or what you might say are relevant.

می توانید اطمینان حاصل کنید که ایده های شما یا آنچه ممکن است بگویید مرتبط هستند.

This is a great way to double check whether something has already been mentioned

این یک راه عالی برای بررسی مضاعف است که آیا چیزی قبلاً ذکر شده

or discussed. For example, just to clarify,

یا بحث شده است. به عنوان مثال، فقط برای روشن شدن،

have we discussed to clarify,

آیا برای شفاف سازی بحث کرده ایم،

have we already reviewed the data from last August when we experienced a similar

آیا قبلاً داده های آگوست گذشته را که رکود مشابهی را

downturn in the market? When I asked that question,

در بازار تجربه کردیم، بررسی کرده ایم؟ وقتی این سوال را پرسیدم،

I'm making sure that my thoughts are relevant to the

مطمئن می‌شوم که افکارم با مکالمه فعلی مرتبط است

current conversation.

.

I'm also giving myself a little bit more time to think. Now,

من هم کمی بیشتر به خودم فرصت می دهم تا فکر کنم. اکنون،

if you're afraid that you've totally missed part of the conversation and you

اگر می ترسید که بخشی از مکالمه را کاملاً از دست داده اید و

want to get filled in on the details and buy yourself a little bit of a

می خواهید جزئیات را کامل کنید و کمی

time, here are a few more questions you can ask to make sure that your thoughts,

زمان برای خود بخرید، در اینجا چند سؤال دیگر وجود دارد که می توانید بپرسید تا مطمئن شوید که افکار

your ideas are on track for the conversation. Sorry, before I answer that,

، ایده های شما در مسیر گفتگو هستند. متأسفم، قبل از پاسخ دادن به آن،

I'd like to circle back to the details you shared on data from last

می‌خواهم به جزئیاتی که در مورد داده‌های اوت گذشته به اشتراک گذاشته‌اید

August or before I answer that,

یا قبل از پاسخ دادن به آن حلقه برگردم،

could we briefly recap the details or the main points of the discussion so far

آیا می‌توانیم یک بار دیگر به طور خلاصه جزئیات یا نکات اصلی بحث را مرور کنیم

once more and asking these questions,

و اینها را بپرسیم. با سؤالات،

you're ensuring that whatever thoughts you had internally,

اطمینان می‌دهید که هر فکری که در داخل داشتید،

whatever ideas you're considering to share are appropriate

هر ایده‌ای که می‌خواهید به اشتراک بگذارید، مناسب

or relevant to the current conversation. And now strategy number two,

یا مرتبط با مکالمه فعلی است. و اکنون استراتژی شماره دو،

this strategy is particularly helpful. If like me,

این استراتژی بسیار مفید است. اگر مثل من،

you're a fellow introvert and prefer to have your ideas fully

شما هم درونگرا هستید و ترجیح

formed before you share them.

می‌دهید قبل از به اشتراک گذاشتن ایده‌هایتان کاملاً شکل بگیرد.

You like to have the whole puzzle put together or the whole picture ready.

دوست دارید کل پازل یا کل تصویر را آماده کنید.

But again, we don't always get that luxury.

اما باز هم، ما همیشه آن تجمل را به دست نمی آوریم.

So to help you feel more comfortable,

بنابراین برای کمک به احساس راحتی بیشتر،

you can preface what you're going to say to let others know that your

می‌توانید آنچه را که می‌خواهید بگویید پیش‌گفتار کنید تا به دیگران بفهمانید که

idea is not fully formed.

ایده شما به طور کامل شکل نگرفته است.

It can reduce some of that anxiety that we feel when we have to

این می تواند مقداری از اضطرابی را که در هنگام

communicate ideas that we don't feel ready to share.

انتقال ایده هایی که احساس می کنیم آماده به اشتراک گذاشتن آنها نیستیم، احساس می کنیم، کاهش دهد.

This is also helpful when you're in a conversation where everyone is expected to

این همچنین زمانی مفید است که در مکالمه ای هستید که انتظار می رود همه

bounce ideas off one another.

ایده های خود را از یکدیگر منعکس کنند.

And I also like to remind my introverted students that when you share an

و همچنین دوست دارم به دانش آموزان درونگرام یادآوری کنم که وقتی

idea in a brainstorming session, you're not married to it.

ایده ای را در یک جلسه طوفان فکری به اشتراک می گذارید، با آن ازدواج نکرده اید.

You don't have to fully commit to it. It's okay to change your mind later,

لازم نیست به طور کامل به آن متعهد شوید. اشکالی ندارد که بعداً نظر خود را تغییر دهید،

especially when you're in a brainstorming conversation where everyone is sharing

به خصوص زمانی که در یک گفتگوی طوفان فکری هستید که در آن همه

initial ideas that aren't fully formed.

ایده های اولیه را که به طور کامل شکل نگرفته اند به اشتراک می گذارند.

So here's how you could preface some of your statements. This is just a thought,

بنابراین در اینجا نحوه بیان برخی از اظهارات خود آورده شده است. این فقط یک فکر است،

but what if we, I'm just thinking out loud here,

اما اگر ما، من فقط با صدای بلند اینجا فکر می کنم، چه می شود،

but I'm still thinking this through. However,

اما هنوز هم به این فکر می کنم . با این حال،

let me give you a full example of what that might sound like.

اجازه دهید یک مثال کامل از آنچه ممکن است به نظر برسد را برای شما بیان کنم.

I'm still thinking this through, however,

من هنوز در حال فکر کردن به این موضوع هستم، با این حال،

would it be possible to have everyone on a rotating schedule so that all of

آیا می‌توان همه را در یک برنامه چرخشی قرار داد تا همه

us are back in the office, but on different days by starting with the preface,

ما به دفتر بازگردیم، اما در روزهای مختلف با شروع با مقدمه،

I'm still thinking this through, or I'm just thinking out loud.

من هنوز به این موضوع فکر می‌کنم؟ یا من فقط با صدای بلند فکر می کنم.

I'm letting others know that my idea is not fully ready

به دیگران اجازه می‌دهم بدانند که ایده‌ام کاملاً آماده نیست

and it helps take the pressure off me as well.

و کمک می‌کند فشار از روی من نیز برداشته شود.

Here are three more ways that you can do that.

در اینجا سه ​​راه دیگر وجود دارد که می توانید این کار را انجام دهید.

I haven't figured out the logistics,

من تدارکات را کشف

but I'm just brainstorming here, but,

نکرده ام، اما من فقط در اینجا در حال طوفان فکری هستم، اما،

and I'm still putting the pieces together,

و هنوز هم قطعات را کنار هم می گذارم،

but here's another example. I'm still putting the pieces together,

اما این یک مثال دیگر است. من هنوز در حال جمع کردن قطعات هستم،

but one option may be to reschedule the event.

اما یک گزینه ممکن است زمان بندی مجدد رویداد باشد.

I know it may require more work upfront because we've already reserved the venue

می‌دانم که ممکن است نیاز به کار بیشتری از قبل داشته باشد، زیرا ما قبلاً محل برگزاری را رزرو کرده‌ایم

and sent out invitations,

و دعوت‌نامه‌ها را ارسال کرده‌ایم،

but rescheduling might allow us to have much better attendance.

اما زمان‌بندی مجدد ممکن است به ما امکان حضور بسیار بهتری را بدهد.

Those particular sentence starters are some of my favorites to use,

این شروع های جملات خاص از جمله موارد مورد علاقه من برای استفاده هستند،

especially when I'm feeling anxious or feeling pressure to share something

به خصوص زمانی که برای به اشتراک گذاشتن چیزی

that I just don't think is ready. And now let's move on to strategy.

که فکر نمی کنم آماده است، احساس اضطراب یا فشار می کنم. و حالا بیایید به سراغ استراتژی برویم.

Number three of how you can get more comfortable with sharing your

شماره سه که چگونه می توانید با به اشتراک گذاشتن

ideas out loud, invite others to share their mindscapes.

ایده های خود با صدای بلند راحت تر شوید، دیگران را دعوت کنید تا افکار خود را به اشتراک بگذارند.

I love that word mindscape and it might be new to you.

من عاشق این کلمه ذهنی هستم و ممکن است برای شما جدید باشد.

A mindscape is a mental scene or an area of the

منظره ذهنی یک صحنه ذهنی یا ناحیه ای از

imagination. When you invite someone into your mindscape,

تخیل است. وقتی کسی را به ذهنیت خود دعوت می کنید،

you're inviting them into your imagination. And of course,

او را به تخیل خود دعوت می کنید . و البته،

in our imagination, we're just thinking of all the possibilities.

در تخیل خود، ما فقط به همه احتمالات فکر می کنیم.

The possibilities are limitless,

امکانات بی حد و حصر هستند،

inviting others into that conversation can be a really fun discussion.

دعوت از دیگران به آن مکالمه می تواند یک بحث واقعا سرگرم کننده باشد.

And again, there's no pressure.

و باز هم فشاری وجود ندارد.

There's not an expectation that the ideas are fully formed

در نتیجه انتظاری وجود ندارد که ایده ها کاملاً شکل گرفته

and ready as a result,

و آماده باشند،

it can reduce your anxiety and create more mental space for

می تواند اضطراب شما را کاهش دهد و فضای ذهنی بیشتری برای

ideas that are in the works. If an idea is in the works,

ایده هایی که در دست اجرا هستند ایجاد کند. اگر ایده ای در دست کار باشد، به

it means it's still in process. You're still thinking it through or forming it.

این معنی است که هنوز در حال انجام است. شما هنوز در حال فکر کردن به آن هستید یا آن را شکل می دهید.

So if you'd like to take a discussion into another direction and invite

بنابراین اگر می‌خواهید بحث را به سمت دیگری ببرید و

others into your mindscape, here are a different ways to do that.

دیگران را به ذهنیت خود دعوت کنید، در اینجا روش‌های متفاوتی برای انجام این کار وجود دارد.

For this sake of exploring a different perspective.

به این منظور که دیدگاهی متفاوت را بررسی کنیم.

How about those are great ideas,

چطور در مورد آنها ایده های عالی هستند،

but what are your thoughts on exploring?

اما نظر شما در مورد کاوش چیست؟

Let's explore some alternatives together. What if we, and finally,

بیایید چند جایگزین را با هم بررسی کنیم. اگر ما، و در نهایت،

I'm pondering whether this will work, but what's your opinion on,

من فکر می کنم که آیا این کار می کند یا خیر، چه می شود ، اما نظر شما در مورد چیست،

did you notice that in many of those examples, I use the word explore,

آیا متوجه شده اید که در بسیاری از آن نمونه ها، من از کلمه کاوش استفاده می کنم

which is perfect. When we want to look at alternatives, other perspectives,

که عالی است. وقتی می‌خواهیم به جایگزین‌ها، دیدگاه‌های دیگر نگاه

and really get into imaginative thinking again,

کنیم و واقعاً دوباره وارد تفکر تخیلی

where our ideas are not fully formed. Let me give you an example,

شویم، جایی که ایده‌های ما به طور کامل شکل نگرفته است . اجازه دهید مثالی بزنم،

sentence of how I might use one of those phrases.

جمله ای که چگونه ممکن است از یکی از آن عبارات استفاده کنم.

Those are great ideas, but what are your thoughts on exploring,

اینها ایده های خوبی هستند، اما نظر شما در مورد کاوش،

switching to a totally new platform?

تغییر به یک پلتفرم کاملاً جدید چیست؟

When I say that I'm simply introducing one of my own ideas

وقتی می‌گویم که به سادگی یکی از ایده‌های خودم را معرفی

and my idea might not be fully formed. In fact,

می‌کنم و ممکن است ایده‌ام به طور کامل شکل نگیرد. در واقع،

maybe I don't even want my company or our team to switch to a new platform,

شاید من حتی نمی خواهم شرکت یا تیم ما به یک پلتفرم جدید سوئیچ کند،

but I'm just introducing it to the conversation so that we can consider it as an

اما فقط آن را به گفتگو معرفی می کنم تا بتوانیم آن را به عنوان یک

option.

گزینه در نظر بگیریم.

And now our final strategy for today on how to confidently think out loud in

و اکنون استراتژی نهایی ما برای امروز در مورد اینکه چگونه با اعتماد به نفس با صدای بلند به زبان انگلیسی فکر کنید

English, whether you're struggling,

، چه در حال مبارزه هستید،

because you're trying to put all those English pieces together,

زیرا سعی می کنید همه آن قطعات انگلیسی را کنار هم قرار دهید،

or it's a challenge because you're naturally introverted.

یا این یک چالش است زیرا به طور طبیعی درونگرا هستید.

Our strategy is piggyback with confidence in a

استراتژی ما با اعتماد به نفس در یک

brainstorming conversation.

گفتگوی طوفان فکری است.

You'll often hear others piggyback on each other's ideas to

شما اغلب می‌شنوید که دیگران از ایده‌های همدیگر حرف

piggyback on someone else's idea means to use their existing

می‌زنند، به این معنی که از ایده‌های موجود آن‌ها

idea as the basis or foundation for your own in

به عنوان پایه یا اساس ایده‌های خود در

brainstorming. This is fantastic. When you hear someone else's idea,

طوفان فکری استفاده کنید. این فوق العاده است. وقتی ایده شخص دیگری را می شنوید،

you want to say that you agree with it and you want to add to it in

می خواهید بگویید که با آن موافق هستید و می خواهید در انجام آن به آن بیفزایید تا

doing so that also alleviates some of the pressure you might feel

از فشاری که ممکن است احساس کنید

of needing to share a completely formed idea instead of sharing

برای به اشتراک گذاشتن یک ایده کاملاً شکل گرفته به جای به اشتراک گذاشتن ایده

your own.

You're simply adding to someone else's here are four great ways that you can do

خود احساس می کنید، کاهش می یابد.

شما به سادگی به دیگران اضافه می کنید، در اینجا چهار راه عالی وجود دارد که می توانید این کار را انجام

that. I'd like to explore Susan's idea further.

دهید. من می خواهم ایده سوزان را بیشتر بررسی کنم.

What if we, Susan made a great point.

چه می شد اگر ما، سوزان به یک نکته عالی اشاره کرد.

I wonder if I agree with Susan and how about,

نمی‌دانم که آیا با سوزان موافقم یا نه ،

and finally I like Susan's idea and we could,

و در نهایت ایده سوزان را دوست دارم و می‌توانیم،

let me give you an example of what it would sound like using one of these in a

اجازه دهید مثالی بزنم که استفاده از یکی از اینها در یک

sentence.

جمله چگونه به نظر می‌رسد.

I like Susan's idea of each team member focusing on their own project

من ایده سوزان را دوست دارم که هر یک از اعضای تیم به

rather than splitting up tasks within a project.

جای تقسیم وظایف در یک پروژه، روی پروژه خود تمرکز کنند.

And we could look into using a project management tool to make sure that

و ما می‌توانیم استفاده از یک ابزار مدیریت پروژه را بررسی کنیم تا مطمئن شویم که

everyone's on track with that you have four instantly

همه در مسیر خود قرار دارند و شما چهار

effective strategies to help you think out loud in English with confidence so

استراتژی مؤثر فوری دارید که به شما کمک می‌کند با صدای بلند به زبان انگلیسی با اطمینان

that you don't have to worry about sharing unfinished ideas.

فکر کنید تا نگران به اشتراک گذاشتن ایده‌های ناتمام نباشید.

Let me do a quick recap of the four strategies. Number one,

اجازه دهید خلاصه ای سریع از چهار استراتژی انجام دهم. شماره یک،

verify relevance and ensure you're on track. Number two,

ارتباط را تأیید کنید و مطمئن شوید که در مسیر درست هستید. شماره دو،

preface your ideas when you don't feel that they're ready. Number three,

زمانی که ایده‌های خود را آماده نمی‌دانید، پیشگفتار کنید . شماره سه،

invite others into your mindscape and number four,

دیگران را به ذهنیت خود دعوت کنید و شماره چهار،

piggyback on other's ideas with confidence to finish up.

با اعتماد به نفس به ایده های دیگران توجه کنید تا کار را تمام کنید.

I have one simple question for you.

من یک سوال ساده از شما دارم.

If you struggle with sharing your ideas out loud or thinking out

اگر با به اشتراک گذاشتن ایده های خود با صدای بلند یا بلند فکر کردن مشکل دارید

loud, particularly when you don't feel that they're ready,

، به خصوص زمانی که احساس نمی کنید که آنها آماده هستند،

either because you're struggling with putting all the pieces together in your

یا به این دلیل که در کنار هم قرار دادن همه قطعات در

English skills or because you're naturally introverted.

مهارت های انگلیسی خود مشکل دارید یا به این دلیل که به طور طبیعی درونگرا هستید. .

I would love to know which of these strategies you're most excited

من دوست دارم بدانم کدام یک از این استراتژی ها را بیشتر هیجان زده اید

about. Which one did you hear and think, yes,

. کدام یک را شنیدید و فکر کردید، بله،

I'm going to try to use that in my next business meeting or my next

من سعی خواهم کرد از آن در جلسه کاری بعدی یا گفتگوی طوفان فکری بعدی خود استفاده کنم

brainstorming conversation.

.

I would love to know which one really fit with you.

من دوست دارم بدانم کدام یک واقعا با شما مناسب است.

And I'd like you to try using one of the example,

و من از شما می خواهم که از یکی از مثال ها استفاده کنید،

phrases that you learned today. You can use it in a real life example.

عباراتی که امروز یاد گرفتید. می توانید از آن در یک مثال واقعی استفاده کنید.

Think about a conversation you've had recently where you had to share one of

به مکالمه‌ای فکر کنید که اخیراً داشته‌اید و باید یکی از ایده‌های خود را به اشتراک می‌گذارید

your ideas.

.

How could you have used one of these phrases to help you do that?

چگونه می‌توانید از یکی از این عبارات برای انجام این کار کمک بگیرید؟

You can share your example with me in the comments below.

می توانید مثال خود را در نظرات زیر با من به اشتراک بگذارید.

If you found today's lesson useful to you, I would love to know.

اگر درس امروز برایتان مفید بود، دوست دارم بدانم.

And as always you can tell me in one very simple way,

و مثل همیشه می توانید به یک روش بسیار ساده به من بگویید،

simply give this lesson a thumbs up here on YouTube, and while you're at it,

به سادگی این درس را در اینجا در یوتیوب به اشتراک بگذارید، و زمانی که در آن هستید،

subscribe to this channel.

در این کانال مشترک شوید.

So you never miss one of my Confident English lessons.

بنابراین هرگز یکی از درس های انگلیسی مطمئن من را از دست ندهید .

Thank you so much for joining me. And I look forward to seeing you next time.

از اینکه به من پیوستید بسیار سپاسگزارم و من مشتاقانه منتظر دیدار بعدی شما هستم.