LEARN 105 ENGLISH VOCABULARY WORDS | DAY 22

We're in the home stretch, guys! It's day 22  of our very awesome, very useful 30 Day English  

ما در خانه هستیم، بچه ها! این روز 22 از چالش واژگان 30 روزه انگلیسی بسیار عالی و بسیار مفید ما است

Vocabulary Challenge. Yes! This month, we're  learning 105 words from the academic word list,  

. آره! در این ماه، 105 کلمه از فهرست لغات آکادمیک را یاد می‌گیریم،

words that will help you have  sophisticated English conversations,  

کلماتی که به شما کمک می‌کنند مکالمات انگلیسی پیچیده‌ای داشته باشید،

words you need to know if you're preparing for  an exam like IELTS or TOEFL. I've been watching  

کلماتی که باید بدانید اگر برای امتحانی مانند آیلتس یا تافل آماده می‌شوید. من

the posts you've been making about this challenge,  it's incredible, inspiring. Make up a sentence to  

پست‌هایی را که درباره این چالش می‌فرستید تماشا می‌کردم، باورنکردنی و الهام‌بخش است. برای

word you learn and post it on social. Don't  forget to like and subscribe, and don't forget  

کلمه ای که یاد می گیرید یک جمله بسازید و آن را در شبکه اجتماعی پست کنید. فراموش نکنید که لایک کنید و مشترک شوید، و فراموش نکنید

to download the study guide that goes with this 30  day challenge. You can do that by clicking here or  

که راهنمای مطالعه مربوط به این چالش 30 روزه را دانلود کنید. می‌توانید این کار را با کلیک کردن روی اینجا

the link in the video description. Learn  the words, ace the quizzes, you've got this!

یا پیوند در توضیحات ویدیو انجام دهید. کلمات را یاد بگیرید، آزمون‌ها را بیاموزید، این را دارید!

Our first word today is a word  with two different pronunciations,  

اولین کلمه امروز ما یک کلمه با دو تلفظ متفاوت است،

depending on the part of speech. As a verb, we  have SURVEY, a word with second syllable stress.  

بسته به قسمت گفتار. به‌عنوان فعل، SURVEY داریم، کلمه‌ای با تاکید هجای دوم.

As a noun, you'll hear it with first  syllable stress. Survey.

به عنوان یک اسم، آن را با تاکید بر هجای اول می شنوید. نظر سنجی.

Noun, survey, an activity where many people  answer questions about what they do or think,  

اسم، نظرسنجی، فعالیتی که در آن بسیاری از افراد به سؤالاتی درباره آنچه که انجام می‌دهند یا فکر می‌کنند، پاسخ می‌دهند،

a poll. We did an online survey to see  which services our customers prefer.  

یک نظرسنجی. ما یک نظرسنجی آنلاین انجام دادیم تا ببینیم مشتریان ما کدام خدمات را ترجیح می‌دهند.

As a verb, survey, it means to ask many people,  probably a question or a series of questions  

به عنوان یک فعل، نظرسنجی، به معنای پرسیدن از افراد زیادی است، احتمالاً یک سؤال یا یک سری

in order to gather information about what  most people do or think about something.  

سؤال برای جمع‌آوری اطلاعات در مورد آنچه که اکثر مردم درباره چیزی انجام می‌دهند یا فکر می‌کنند.

Let's survey the group to see what kind of pizza  they want. It also means to look at and examine  

بیایید گروه را بررسی کنیم تا ببینیم آنها چه نوع پیتزایی می‌خواهند. همچنین به معنای نگاه کردن و بررسی

all parts of something. He surveyed the  room to see if anything was out of place.  

همه بخش‌های چیزی است. او اتاق را بررسی کرد تا ببیند آیا چیزی نامناسب است یا خیر.

Let's look again up close and in  slow motion at both pronunciations. 

بیایید دوباره از نزدیک و با حرکت آهسته به هر دو تلفظ نگاه کنیم.

And now we'll go to Youglish for five examples. That same survey showed that 90 percent of your  

و حالا برای پنج مثال به سراغ یوگلیش می رویم. همان نظرسنجی نشان داد که 90 درصد از

friends want to know if they've  done something to upset you. 

دوستان شما می‌خواهند بدانند آیا کاری برای ناراحت کردن شما انجام داده‌اند یا خیر.

Survey as a noun, a questionnaire  filled out to get people's opinions. 

نظرسنجی به‌عنوان اسم، پرسشنامه‌ای که برای دریافت نظرات مردم پر شده است.

That same survey showed that 90 percent of  your friends want to know if they've done  

همان نظرسنجی نشان داد که 90 درصد از دوستان شما می‌خواهند بدانند آیا کاری انجام

something to upset you. Here's another example. 

داده‌اند که باعث ناراحتی شما شده است یا خیر. در اینجا یک مثال دیگر است.

For example, we did a major survey for  the department of health in the city. 

برای مثال، ما یک نظرسنجی بزرگ برای بخش بهداشت در شهر انجام دادیم.

A major survey. This means they asked a lot  of people, they gathered a lot of information. 

یک نظرسنجی بزرگ این بدان معناست که آنها از افراد زیادی پرسیدند، آنها اطلاعات زیادی را جمع آوری کردند.

For example, we did a major survey for  the department of health in the city. 

برای مثال، ما یک نظرسنجی بزرگ برای بخش بهداشت در شهر انجام دادیم.

Here's another example. So we did a survey,  

در اینجا یک مثال دیگر است. بنابراین ما یک نظرسنجی

we did a survey rather than just  guessing at what people want.  

انجام دادیم،   ما یک نظرسنجی انجام دادیم نه اینکه فقط حدس بزنیم مردم چه می‌خواهند.

We asked them with the survey, we  got their opinions and preferences.

با نظرسنجی از آنها پرسیدیم، نظرات و ترجیحات آنها را دریافت کردیم.

Sometimes, i do a survey on social media. For  example, i posted on Instagram saying that i'm  

گاهی اوقات در شبکه های اجتماعی نظرسنجی می کنم. به عنوان مثال، من در اینستاگرام پست گذاشتم که می‌گوید

working on a video on election vocabulary. This  was last year in 2020 and i wanted to know what  

دارم روی ویدیویی درباره واژگان انتخاباتی کار می‌کنم. این سال گذشته در سال 2020 بود و می‌خواستم بدانم چه

terms people find confusing, and i got a lot of  responses in the comments. I used a lot of those  

اصطلاحاتی برای مردم گیج‌کننده است و پاسخ‌های زیادی در نظرات دریافت کردم. من از بسیاری از این

ideas when writing the video. That made it a much  better video than if i just guessed at what words  

ایده‌ها هنگام نوشتن ویدیو استفاده کردم. این آن را به ویدیویی بسیار بهتر تبدیل کرد تا اینکه فقط حدس

and phrases my students wanted to know. So we did a survey. 

بزنم که دانش‌آموزانم چه کلمات و عباراتی را می‌خواهند بدانند. بنابراین ما یک نظرسنجی انجام دادیم.

Another example. When we survey, for example,  

مثالی دیگر. برای مثال، وقتی از

students and teachers, we find that something  like 90 percent of them or over 90 percent  

دانش‌آموزان و معلمان نظرسنجی می‌کنیم، متوجه می‌شویم که حدود ۹۰ درصد آنها یا بیش از ۹۰

of people believe that they have a learning  style. When we survey, when we ask students  

درصد افراد معتقدند که سبک یادگیری دارند. وقتی نظرسنجی می‌کنیم، وقتی از دانش‌آموزان

and teachers about learning styles, a verb. When we survey, for example, students and  

و معلمان درباره سبک‌های یادگیری می‌پرسیم، یک فعل. برای مثال، وقتی دانش‌آموزان و

teachers, we find that something like 90 of  them or over 90 of people believe that they  

معلمان را بررسی می‌کنیم، متوجه می‌شویم که حدود 90 نفر از آنها یا بیش از 90 نفر معتقدند

have a learning style. Our last example. 

که سبک یادگیری دارند. آخرین نمونه ما

I took my general survey  class maybe in my junior year. 

شاید در سال اول راهنمایی در کلاس نظرسنجی عمومی شرکت کردم.

General survey class. This is a class  that provides a general view, an overview  

کلاس نظرسنجی عمومی این کلاسی است که یک نمای کلی ارائه می‌کند، یک نمای کلی

of an academic subject looking at  all different parts of something,  

از یک موضوع دانشگاهی که به تمام بخش‌های مختلف چیزی نگاه می‌کند،

not focused in on a detail. In college, i took a  class called survey of music literature. It was an  

روی جزئیات تمرکز ندارد. در کالج، کلاسی به نام بررسی ادبیات موسیقی شرکت کردم. این یک

overview over many time periods, not for example,  focusing on the times and life of Beethoven. 

مرور کلی بود بر چندین دوره زمانی، نه برای مثال، تمرکز بر زمان و زندگی بتهوون.

I took my general survey  class maybe in my junior year. 

شاید در سال اول راهنمایی در کلاس نظرسنجی عمومی شرکت کردم.

Our next word. PARTICIPATION. Now, in the  dictionary, you'll see the first syllable has  

حرف بعدی ما مشارکت. اکنون، در فرهنگ لغت، خواهید دید که هجای اول

the AH vowel. Par—par-- but it's common to say it  with the schwa too. Per, per, per—participation.  

دارای مصوت AH است. Par—par-- اما گفتن آن با schwa نیز رایج است. به ازای هر، به ازای هر مشارکت.

Participate. In either pronunciation, per or par,  make sure the first syllable is said quickly,  

شرکت کردن. در هر یک از تلفظ‌ها، per یا par، مطمئن شوید که هجای اول به سرعت گفته می‌شود،   بدون

that it's unstressed. Participation. As  a noun, it means involvement with others  

تأکید. مشارکت. به عنوان یک اسم، به معنای مشارکت با دیگران

in doing something together. The show  had a lot of audience participation.  

در انجام کاری با هم است. نمایش مشارکت مخاطبان زیادی داشت.

This means the audience joined in it, answered  questions, and so on. Maybe a few people got on  

این بدان معناست که مخاطب به آن ملحق شد، به سؤالات پاسخ داد و غیره. شاید چند نفر روی

stage, it did not just sit and watch. Let's  look again up close and in slow motion. 

صحنه می‌رفتند، فقط نمی‌نشستند و تماشا می‌کردند. بیایید دوباره از نزدیک و با حرکت آهسته نگاه کنیم.

And now we'll go to Youglish for five examples. 

و حالا برای پنج مثال به سراغ یوگلیش می رویم.

So this is the audience participation part.  I want to invite people, their microphones. 

بنابراین این بخش مشارکت مخاطبان است. من می خواهم مردم را دعوت کنم، میکروفون آنها.

The audience can ask questions  now, can participate and be  

مخاطب می‌تواند اکنون سؤال بپرسد ، می‌تواند مشارکت کند و به

involved rather than just listening. So this is the audience participation  

جای اینکه فقط گوش دهد، مشارکت کند. بنابراین این بخش مشارکت مخاطب است

part. I want to invite people, their microphones. Here's another example. 

. من می خواهم مردم را دعوت کنم، میکروفون آنها. در اینجا یک مثال دیگر است.

She had a real barrier against  any kind of participation. 

او یک مانع واقعی در برابر هر نوع مشارکت داشت.

Against any kind of participation. She did not want to be involved in this. 

در مقابل هر نوع مشارکتی. او نمی خواست در این موضوع دخالت کند.

She had a real barrier against  any kind of participation. 

او یک مانع واقعی در برابر هر نوع مشارکت داشت.

Here's another example. And it basically said that  

در اینجا یک مثال دیگر است. و اساساً گفته شد که

um, participation in the arts is down  dramatically over the last 20 years. 

شرکت در هنر طی 20 سال گذشته به طرز چشمگیری کاهش یافته است.

Participation in the arts. People being  involved in the arts. Going to the ballet,  

مشارکت در هنر. افرادی که درگیر هنر هستند. با رفتن به باله

to the orchestra, visiting museums, people are  doing that much less than they did 20 years ago. 

، ارکستر، بازدید از موزه ها، مردم خیلی کمتر از 20 سال پیش این کار را انجام می دهند.

And it basically said that participation in the  arts is down dramatically over the last 20 years. 

و اساساً گفته شد که مشارکت در هنر طی 20 سال گذشته به شدت کاهش یافته است.

Another example. Well, New York decided to come to terms  

مثالی دیگر. خوب، نیویورک تصمیم گرفت

with its participation in the cotton industry  and the slavery that also existed in New York. 

با مشارکت خود در صنعت پنبه و برده داری که در نیویورک نیز وجود داشت کنار بیاید.

Its participation in, its involvement  in the cotton industry and slavery. To  

مشارکت، مشارکت آن در صنعت پنبه و برده داری.

come to terms with something means to  accept it. You had kind of denied it  

کنار آمدن با چیزی به معنای پذیرش آن است. شما به نوعی آن را انکار کرده

and now, you're facing it, accepting it,  coming to terms with it, dealing with it. 

بودید   و اکنون، با آن روبرو هستید، آن را می پذیرید، با آن کنار می آیید، با آن برخورد می کنید.

Well, New York decided to come to terms with  its participation in the cotton industry and the  

خوب، نیویورک تصمیم گرفت با مشارکت خود در صنعت پنبه و

slavery that also existed in New York. Our last example. 

بردگی که در نیویورک نیز وجود داشت کنار بیاید. آخرین نمونه ما

And this is really important in the MBA classroom  because participation counts for half a grade. 

و این در کلاس درس MBA بسیار مهم است، زیرا مشارکت برای نیم نمره محاسبه می شود.

Participation in class counts for half the  grade. So it's not just tests and essays,  

شرکت در کلاس نصف نمره است. بنابراین این فقط تست و مقاله نیست

it's how you interact with others in the  classroom, how you add to the conversation. 

،   نحوه تعامل شما با دیگران در کلاس، نحوه افزودن به مکالمه نیز مهم است.

And this is really important in the MBA classroom  because participation counts for half a grade. 

و این در کلاس درس MBA بسیار مهم است، زیرا مشارکت برای نیم نمره محاسبه می شود.

Our last word today is SELECT. Select. It's a  verb, it means to choose someone or something from  

آخرین حرف امروز ما SELECT است. انتخاب کنید. این یک فعل است، به معنای انتخاب کسی یا چیزی از

a group. Please select one item from the list.  As an adjective, it means chosen from a group,  

یک گروه است. لطفاً یک مورد را از لیست انتخاب کنید. به عنوان یک صفت، به معنای انتخاب از یک گروه،

to include the best people or things. Only a  select few will be accepted into the program.  

برای شامل کردن بهترین افراد یا چیزها است. فقط تعداد معدودی در برنامه پذیرفته خواهند شد.

Let's look again up close and in slow motion. And now, we'll go to Youglish for five examples. 

بیایید دوباره از نزدیک و در حرکت آهسته نگاه کنیم. و اکنون برای پنج مثال به سراغ یوگلیش می رویم.

I, um, select teenagers, teenage  girls here in Sacramento. 

من، اوم، نوجوانان، دختران نوجوان اینجا در ساکرامنتو.

She's talking about a leadership program to take  young people and put them through a training  

او در مورد یک برنامه رهبری صحبت می‌کند تا جوانان را جذب کند و آنها را در یک

process in leadership skills, project management,  and so on, to develop them and give them useful  

فرآیند آموزشی در مهارت‌های رهبری، مدیریت پروژه، و غیره قرار دهد تا آنها را توسعه دهد و مهارت‌های مفیدی به آنها بدهد

skills. She focuses on teenage girls. She  chooses them out of all of the people who  

. او بر روی دختران نوجوان تمرکز می کند. او آنها را از بین همه افرادی که

might be interested for her specific program. I, um, select teenagers, teenage girls  

ممکن است به برنامه خاص او علاقه مند باشند انتخاب می کند. من، اوم، نوجوانان، دختران نوجوان را

here in Sacramento. Here's another example. 

اینجا در ساکرامنتو انتخاب می‌کنم. در اینجا یک مثال دیگر است.

They can select vendors that  have really high standards. 

آنها می توانند فروشندگانی را انتخاب کنند که دارای استانداردهای واقعاً بالایی هستند.

They can select vendors. They can buy what  they need from vendors with high standards.  

آنها می توانند فروشنده ها را انتخاب کنند. آن‌ها می‌توانند آنچه را که نیاز دارند از فروشندگان با استانداردهای بالا خریداری کنند.

They can choose the best vendors. Vendors  is usually used in business to talk about  

آنها می توانند بهترین فروشنده ها را انتخاب کنند. فروشنده‌ها معمولاً در تجارت برای صحبت در مورد

companies you buy things from for  your business. For example, let's say,  

شرکت‌هایی استفاده می‌شود که از آنها برای کسب و کارتان چیزهایی می‌خرید. برای مثال، فرض کنید،

I own a gym and I want to provide some food  and drink. I’m not going to make that myself,  

من صاحب یک باشگاه ورزشی هستم و می‌خواهم مقداری غذا و نوشیدنی تهیه کنم. من خودم آن را درست

I’m going to buy it. I can call various  vendors of granola bars, protein shakes,  

نمی‌کنم،   می‌خواهم آن را بخرم. می‌توانم با فروشنده‌های مختلف گرانولا، شیک‌های پروتئینی

pressed juice, and this kind of thing. I can  compare the prices and quality of product from  

، آب‌میوه‌های فشرده و این‌جور چیزها تماس بگیرم. من می‌توانم قیمت و کیفیت محصول را از

these different vendors. If five different  vendors make celebrity juice, I’m going to  

این فروشندگان مختلف مقایسه کنم. اگر پنج فروشنده مختلف آب‌میوه افراد مشهور درست کنند، من

choose the one that's the best fit for my gym  based on nutrition, packaging, taste, and so on. 

بر اساس تغذیه، بسته‌بندی، طعم، و غیره، یکی را انتخاب می‌کنم که برای باشگاه من مناسب‌تر است.

They can select vendors that  have really high standards. 

آنها می توانند فروشندگانی را انتخاب کنند که دارای استانداردهای واقعاً بالایی هستند.

Here's another example. So our art is to help select and evaluate talent. 

در اینجا یک مثال دیگر است. بنابراین هنر ما کمک به انتخاب و ارزیابی استعدادهاست.

Choose the right people, select  and evaluate who has the right  

افراد مناسب را انتخاب کنید، انتخاب کنید و ارزیابی کنید که چه کسی

skills and talent for a particular task or job. So our art is to help select and evaluate talent. 

مهارت‌ها و استعدادهای مناسب را برای یک کار یا شغل خاص دارد. بنابراین هنر ما کمک به انتخاب و ارزیابی استعدادهاست.

Another example. You select the kind  

مثالی دیگر. شما

of thing you want notifications about. You select, you choose the notifications  

نوع موردی را که می خواهید درباره آن اعلان دریافت کنید، انتخاب می کنید. شما انتخاب می‌کنید، اعلان‌هایی را

you want. All apps on your phone want to send  you notifications. I personally don't need that.  

که می‌خواهید انتخاب می‌کنید. همه برنامه‌های تلفن شما می‌خواهند برای شما اعلان ارسال کنند. من شخصاً به آن نیازی ندارم.

I select just the important  apps to send me notifications. 

من فقط برنامه‌های مهم را برای ارسال اعلان‌ها انتخاب می‌کنم.

You select the kind of thing  you want notifications about. 

شما نوع چیزی را انتخاب می‌کنید که می‌خواهید درباره آن اعلان شود.

Our last example. I would like to use the remaining time just  

آخرین نمونه ما من می‌خواهم از زمان باقی‌مانده فقط

to take you through some of the select chapters. Select chapters. Not all of them,  

استفاده کنم تا شما را در برخی از فصل‌های انتخابی راهنمایی کنم. فصل ها را انتخاب کنید نه همه آنها،

not the whole book, but some chapters that have  been chosen for this particular presentation. 

نه کل کتاب، بلکه برخی از فصل‌هایی که برای این ارائه خاص انتخاب شده‌اند.

I would like to use the remaining time just to  take you through some of the select chapters. 

من می‌خواهم از زمان باقی‌مانده استفاده کنم تا شما را در برخی از فصل‌های انتخابی راهنمایی کنم.

Seeing all the real-life examples can really help  you understand how to use these words, can't it?  

دیدن همه مثال‌های واقعی واقعاً می‌تواند به شما کمک کند تا بفهمید چگونه از این کلمات استفاده کنید، اینطور نیست؟

I have a challenge for you now. Make  up a sentence with one of these words.  

الان یه چالش برات دارم با یکی از این کلمات جمله بسازید.

Make a short video of your sentence, and  post it to social media. Tag me and use  

یک ویدیوی کوتاه از جمله خود تهیه کنید و آن را در رسانه های اجتماعی پست کنید. من را تگ کنید و

the hashtag #rachelsenglish30daychallenge Don't be shy. You can do this. I love seeing  

از هشتگ #rachelsenglish30daychallenge خجالتی نباشید استفاده کنید. شما می توانید این کار را انجام دهید. من دوست دارم

what you've posted so far. Our  next video comes out tomorrow,  

آنچه را که تاکنون پست کرده‌اید ببینم. ویدیوی بعدی ما فردا،

at 10 AM Philadelphia time. Come on back to learn  three more vocabulary words. In the meantime,  

ساعت 10 صبح به وقت فیلادلفیا منتشر می‌شود. برای یادگیری سه کلمه واژگان دیگر بازگردید. در ضمن،

keep your studies going with this video, and check  out my online courses at Rachel's English Academy.  

با این ویدیو به مطالعات خود ادامه دهید و دوره‌های آنلاین من در آکادمی انگلیسی راشل را بررسی کنید.

You'll become a more confident English  speaker. And please do remember to subscribe.  

شما به انگلیسی سخنگو با اعتماد به نفس بیشتری تبدیل خواهید شد . و لطفا به یاد داشته باشید که مشترک شوید.

I love being your English teacher. That's it  and thanks so much for using Rachel's English.

من دوست دارم معلم زبان انگلیسی شما باشم. همین و از اینکه از انگلیسی راشل استفاده کردید بسیار سپاسگزاریم.