Learn English about Father's Day l Father's Day Vocabulary in English

Hi everyone and welcome to the  English Danny channel. Be sure  

سلام به همه و به کانال انگلیسی دنی خوش آمدید.

to hit the subscribe button if you're really  interested in learning English. Alright so,  

اگر واقعاً به یادگیری زبان انگلیسی علاقه دارید، حتماً   دکمه اشتراک را بزنید . بسیار خوب،

Father's Day is fast approaching, it'll be here  next month. So I think it's a good idea to learn  

روز پدر به سرعت نزدیک است، ماه آینده اینجا خواهد بود. بنابراین فکر می‌کنم این ایده خوبی است

some vocabulary about fathers and about  Father's Day. Our first word here is paternity,  

که واژگانی درباره پدرها و روز پدر یاد بگیریم. اولین کلمه ما در اینجا پدری است،

paternity, and paternity is a noun that means the  state of being a father. If you are a father, then  

پدری، و پدری اسمی است که به معنای حالت پدر بودن است. اگر شما یک پدر هستید،

you are in paternity. Let's see it in a sentence.  So for example: paternity can be a very rewarding  

پس   در مرحله پدری هستید. بیایید آن را در یک جمله ببینیم. برای مثال: پدری می‌تواند تجربه‌ای بسیار ارزشمند

experience. Some countries give paternity  leave to new fathers and paternity was a noun.

باشد. برخی کشورها به پدران جدید مرخصی پدری می دهند و پدری یک اسم بود.

It also has an adjective form, and this word  is paternal, paternal. And paternal means  

شکل صفت هم دارد و این کلمه پدری، پدری است. و پدری به معنای

like a father, or similar to a father,  or to be of your father's family.

مانند پدر، یا شبیه به پدر، یا از خانواده پدر بودن است.

So, let's see this in a sentence,  for example, he is not my father,  

بنابراین، بیایید این را در یک جمله ببینیم ، مثلاً او پدر من نیست،

but he has many paternal qualities. Meaning  he has qualities similar to a father. Or:  

اما او ویژگی های پدری زیادی دارد. به این معنی که او خصوصیاتی شبیه به پدر دارد. یا:

my paternal grandfather is 85 years  old. This means my grandfather on  

پدربزرگ پدری من 85 سال دارد. این به این معنی است که پدربزرگ

my father's side of the family. And our  next word here is patriarch, patriarch.  

من طرف خانواده پدرم است. و کلمه بعدی ما در اینجا پدرسالار، پدرسالار است.

Patriarch, is a noun that means the male leader  of the family and, it's very similar to another  

Patriarch، اسمی است که به معنای رهبر مرد خانواده است و بسیار شبیه به

word in English called matriarch, which just  means the female leader of the family. Okay,  

کلمه دیگری در انگلیسی به نام matriarch است که فقط به معنای رهبر زن خانواده است. بسیار خوب،

so let's look at patriarch in a sentence.  For example, the patriarch of my family  

پس بیایید در یک جمله به پدرسالار نگاه کنیم. به عنوان مثال، پدرسالار

is my father, or in some societies it is bad  to disobey the patriarch. Our next word, is  

خانواده من، پدرم است، یا در برخی جوامع، نافرمانی از پدرسالار بد است. کلمه بعدی ما،

father figure. Okay and of course, you can see  this is actually two words, but we treat it like  

شخصیت پدر است. بسیار خوب و البته، می توانید ببینید این در واقع دو کلمه است، اما ما با آن مانند   یک کلمه رفتار می کنیم

one word. Okay, and father figure is a noun which  means, an older man who you treat like a father,  

. بسیار خوب، و شخصیت پدر اسمی است که به معنای مرد مسن‌تری است که با او مانند یک پدر رفتار می‌کنید،

especially by asking for his advice, help, or  support. So, let's look at it in a sentence  

مخصوصاً با درخواست مشاوره، کمک یا حمایت از او. بنابراین، بیایید در یک جمله به آن نگاه کنیم،

for example, he's not my father, but he is a  father figure in my life. Or, it's important to be  

به عنوان مثال، او پدر من نیست، اما او یک شخصیت پدری در زندگی من است. یا، مهم

a good father figure. And for our final word or  vocabulary word is a verb phrase, and this verb  

است   یک پدر خوب باشید. و برای کلمه پایانی یا کلمه واژگان ما یک عبارت فعل است و این

phrase is spend time with. Okay and "with" is in  parentheses, actually because we don't say "with"  

عبارت فعل صرف وقت با آن است. Okay و "with" داخل پرانتز است، در واقع به این دلیل که همیشه "با" را نمی گوییم

always, but it's there sometimes. Spend time means  to use time doing something or being somewhere.  

، اما گاهی اوقات وجود دارد. صرف زمان به معنای استفاده از زمان برای انجام کاری یا بودن در جایی است.

Let's look at it in a sentence, for  example: I like to spend time with my dad  

بیایید در یک جمله به آن نگاه کنیم، به عنوان مثال: من دوست دارم در روز پدر با پدرم وقت بگذرانم

on Father's Day. Or: me and my dad spent  time playing soccer today. Alright everyone,  

. یا: من و پدرم امروز وقت خود را صرف بازی فوتبال کردیم. خوب همه،

that's our video for today. If you really enjoyed  the video and you want to see more, make sure to  

این ویدیوی امروز ماست. اگر واقعاً از ویدیو لذت بردید و می‌خواهید بیشتر ببینید، حتماً

hit the like button and subscribe to our channel.  Thanks for tuning in to the English Danny channel.

دکمه لایک را بزنید و در کانال ما مشترک شوید. از اینکه با کانال انگلیسی دنی همراه شدید متشکریم.